زيارت عاشورا :
آشناترين زيارتنامهي جبههها ، پادگانها و مراكز تجمّع نيروهاي رزمنده ، زيارت عاشورا بود . ترنم عاشقانهي اين زيارت ، دلها را به كربلا پيوند ميداد و شعلهي ايثار و فداكاري را در جانها برميافروخت .
جبهه در فرهنگ رزمندگان ، كربلا بود و بعثيان ، يزيدي بودند . رزمندگان پس از خواندن زيارت عاشورا ، هم حضور شيفتگي نسبت به امام حسين (ع) و آرمانهايش را در روح و جان خويش مييافتند و هم بغض و كينه نسبت به ستم گستران و عاشورا ستيزان ، عشق و شيدايي به زيارت عاشورا و مجالس روضه ، از پشتوانههاي بزرگ معنوي ، روحي و جهادي رزمندگان در جبههها بود .
ايثار در عطش :
فرهنگ عاشورا ، فرهنگ ايثار و سخاوت و فتوت است . از صحنههاي شگفت و شكوهمند و حماسي كربلا ، تشنه كام بيرون آمدن سردار رشيد كربلا ، ابوالفضل العبّاس ، از شريعهي فرات است . او به پاس و يا تشنگي ديگران ، از سيراب شدن گذشت و فرهنگ انسان ساز « ديگران را بر خويش مقّدم بدار » را به انسانها آموخت .
فرزندان جبههها ، اين درس بديع و لطيف را از الگوي فتّوت و سخاوت وحميّت فرا گرفتند و در عرصهي رزم و لحظههاي خطير و دشوار ، متجلي ساختند . اين ويژگي ، در خاطرات رزمندگان و لحظههاي ثبت شدهي تصويري ، جلوهي زيادي دارد .
تطابق رزمندگان عاشورا با جبهه :
رزمندگان همه چيز را با كربلا ميسنجيدند و در آيينههاي كربلا ؛ از كوچكترين آيينه ، علي اصغر تا زيباترين آيينهي عاشورا ، حسين (ع) خود را مييافتند .
پسران و جوانان جبهه، پيران جبهه :
حبيب بن مظاهر را تداعي ميكردند و نوجوانان به قاسم تشبيه ميشدند
سرداران جبهه به ابوالفضل و جوانان شهيد به علي اكبر تشبيه ميشدند :
اگر كسي در جبهه سقايي ميكرد يا دستش جدا ميشد نيز به ابوالفضل تشبيه ميشد.
شباهت به امام حسين (ع) :
امام عاشورا ، جلوهگاه همهي مظلوميتها ، عظمتها ، شهادتها و در يك كلام ، آيينهي عاشورا است . به همين دليل ، نام حسين (ع) نام عاشورا و نام همه است . همه چيز در جبهه تداعي حسين (ع) بود ؛ تشنگي ، شهادت ، مظلوميّت ، پدر ، فرزند ، نماز ، تنهايي و…….
شباهت به ابوالفضل(ع) :
فرهنگ جبهه، فرهنگ جوانمردي و فتوت ، حميّت ، فداكاري ، سقايت ، مقاومت و ايثار بود. ودر هنگامه بروز اين جلوهها سردار رشيد كربلا، ابوالضل تداعي ميشد.
شباهت به علي اكبر(ع) :
شجاعت ، صلابت ، ادب و شباهت خَلق و خُلق و سخن گفتن جوان رشيد و برومند ابا عبدالله (ع) به پيامبر (ص) ، شايد بيش از ديگر اصحاب ـ به دليل جوان بودن عمده نيروهاي جبهه مورد توجه رزمندگان بودهاست ؛ به ويژه اگر پدر و پسر در جبهه شركت ميكردند و فرزند به شهادت ميرسيد ، ياد و خاطرهي جوان كربلا ، علي اكبر (ع) ، تداعي ميشد .
شباهت به قاسم(ع) :
قاسم ، نوجوان فداكار كربلا، فرزند امام حسن مجتبي (ع)، از چهرههاي بارز كربلاست . سخن مشهور اين عنصر عشق و ايمان كه شهادت از عسل براي من شيرينتر است ، در پاسخ به پرسش ابا عبدالله كه از او پرسيد ، تو مرگ را چگونه ميداني ، نَقل و نُقل جبههها بود . در جبهه نوجوانان با نام قاسم خطاب و با خضاب كردن براي در آغوش كشيدن عروس شهادت آماده ميشدند . شوق و شوري كه تنها در كربلا و در سيماي اصحاب پاكباز ابا عبدالله ، مصداق بارز و بيهمتاي آن را ميتوان يافت و قاسم بن الحسن (ع) ، از درخشان ترين نمونههاي آن است .
شباهت به علي اصغر (ع):
علي اصغر ، سورهي كوچك قرآن كربلا است . تشنه كامي ، حنجرهي تير خورده ، مظلوميّت و امضاي او بر صحيفهي كربلا و فاجعهي سوگمندانهي شهادت او ، هر قلب و روحي را ميلرزاند . اين سرباز كوچك ، سند مظلوميّت عاشورا است .
در جبهه ها ، گلوي تير خوردهي او را تداعي ميكردند و در پشت جبهه ، شهادت شيرخوارگان همچنين كودكان شهيد در بمبارانها و حملات موشكي ، به علي اصغر تشبيه ميشدند .
صبوري زنانِ:
صبرمادران در سختيها و تلخيها و يا شهادتها و صبرخواهران و همسران در شهادت عزيزان به صبوري زينب (ع) تشبيه ميشد.
شباهت انقلاب به عاشورا و امام به ابا عبدالله(ع) : نكتهي مهم در انقلاب اسلامي ، به ويژه در دوران هشت سال دفاع مقدّس ، شباهتي است كه مردم و رزمندگان ، ميان امام خميني (ره) با ابا عبدالله و جبهههاي نبرد با كربلا و عاشورا مييافتند . امام راحل ، خود بارها به نهضت عاشورا و شباهت جبههها و رزمندگان و شهيدان و مردم به ياران امام حسين (ع) اشاره كردهبود .رزمندگان نيز با چنين باوري ، خود را در همان راه مييافتند .
شباهت به حبيب بن مظاهر :
حبيب ، پير پارساي كربلاست ؛ پيراني كه در جبهه شركت ميكردند ، احترامي فوق العاده در ميان رزمندگان داشتند . برخي از اين پيران ، براي رزمندگان نقش پدر داشتند ؛ صبحها همه را براي نماز بيدار ميكردند ، مسائل اخلاقي را گوشزد ميكردند و گاه متواضعانه ، لباس رزمندگان را ميشستند.
شور عاشورايي :
كربلا ، معيار و ميزان پاكبازي و خلوص است . شب عاشورا پس از امان گرفتن خيمههاي ياران امام حسين (ع) ، همچون كندوي عسل بود . نيايش و نماز و استغاثه و قرائت قرآن ، روح و جان را براي حماسهي بزرگ فردا آماده ميكرد . شبهاي عمليّات ، شبيه شب عاشورا بود ؛ شور و شوق و شعف ، آميخته با اشك و استغاثه ، زمزمه و نجوا ، نماز و نيايش ، فضا را لبريز از معنويت و روشني ساخت . اين شور و شيفتگي به امام حسين (ع) گرما بخش و حركت آفرين و پيروزيآور بود .
ايمان به درستي راه و داشتن پشتوانه : كربلا به دليل اينكه جز خدا هيچ ندارد و كانون عشق و خلوص و صفا و زلالترين حادثهي تاريخ اسلام است ، بهترين الگو و بزرگترين پشتوانهي رزمندگان جبههها بود . چون در هر دو جبهه ، پشتوانهاي جز خدا ، وجود نداشت .
استجابت در هر دو جبهه ، جبههها تحقق اين آيت خداوندي بودند كه : « اُدْعُونيِ أستَجِب لَكُمْ» استجابتهاي عاشورايي جبهه ، تداعي استجابت دعاي خالصّان و اوليايي است كه بارزترين و والاترين آنها ، همانهايي اند كه حماسهي عارفانه و عاشقانهي كربلا را در عاشوراي سال 61 رقم زدند .
آزادگان ؛ جلوههاي عاشورايي در اسارت : سالهاي سنگين ، دشوار و تلخ اسارت ، ياد آور روزهاي دردناك و اندوه باري است كه بر كاروان اسيران كوفه و شام گذشت . آزادگانِ در بند ، به ياد مصائب اهل بيت ، صبوري و شكيبايي پيشه ميكردند .
وصيت نامه عاشورايي: وصيت نامه، به ويژه وصيت نامههايي كه در جبهه ها نگاشته شدهاست، از نظر محتوا و ساختار، از چند جهت با فرهنگ عاشورا پيوند مييابداز جمله: ساختار و نظام مطلب ، محتوا و درون مايه، امر به معروف و نهي از منكر، رضاي خداو…
انگيزه ي جهاد:
انگيزه ي رزمندگان هردو نبرد، اجراي امر به معروف و نهي از منكر، دفاع از دين و ياري به امام خود بود.
داشتن آرزوي شهادت:
از خصوصيات بارز رزمندگان بود كه اين مسأله را بارها در وصيت نامههاي خود بيان كرده بودند، درست مانند ياران امام حسين (ع) در نبرد عاشورا.
رنگ سرخ:
سرخ رنگ عاشورا است و در فرهنگ رنگ ها، نشانه و نماد شهادت و از جان گذشتگي است. اين واژه، همراه با واژگان ديگر، تركيب هايي چون قامت سرخ، راه سرخ، سيماي سرخ و مرگ سرخ را در وصيت نامههاي شهدا آفريده است.
كربلا، آزمونگاه ايمان و عشق:
كربلا و جلوه گاه انتخاب سترگ مردان بزرگ است.صحنه هاي هشت سال دفاع مقدس نيز پايگاه انسان هايي بود كه از رها و آزاد از وابستگي ها و دلبستگي ها ،در انتخاب بزرگ،جان خويشتن را به ميدان ميآوردند .
عزت و آزادگي:
عزت وآزادگي، فرهنگ جبهه هاي دفاع مقدس بود؛ عاشقانه جان باختن و جبهه را حجلهگاه ديدن و همچون قاسم بن حسن، شهادت را از عسل شيرينتر ديدن، ويژگي رزمندگان جبههها بود.
پرهيز از بي وفايي و پيمان شكني :
رزمندگان، يكي ازمهمترين خصوصيات ياران اندك امام حسين (ع) راكه پرهيز از بيوفايي است، سر لوحه كارخود قرار ميدهند كه اين خصوصيت در شعار (ما اهل كوفه نيستيم) متجلي است.
زبان بليغ و رسوا گري، درامام سجاد (ع) كه در شام، پايههاي حكومت يزيد را لرزاند و خنده ستمگران را بر لبها خشكاند، همواره در وصيت نامه شهيدان و رزمندگان، تجلي مييابد.
خواسته رزمندگان، رزمندگان همواره تأكيد ميكردند بر اين كه مادران، از رفتن فرزندان خود به جبهه، جلو گيري نكنند و مانند زنان كربلا و همچون ، حضرت زينب و ام وهب، فرزندان خود را براي رفتن، به ميدان جنگ تشويق كنند.
در هر دو ميدان عاشورا و جبهه دفاع مقدس، هم مهرباني و عطوفت و هم جنايت و شقاوت در اوج است ؛ اين سو اشك و استغاثه و زمزمهي شبانه و آن سو، ذلت و پستي است.
شباهت نيروهاي رزمنده :
در كربلا، زن و مرد و پير و جوان مبارزه كردند، و در جنگ تحميلي نيز اين امر، به چشم ميخورد.
توسل: تنها تكيهگاه آزادگان در هر دو جبهه بود. در جبهه جنگ تحميلي، در شرايطي كه پيكر نيمه جان و خونين و زخم خوردهي دوستان را تنها به جرم اظهار محبت به اهل بيت و ذكر و ياد عاشورا، در مقابل نگاه خويش ميبينند، چه تكيه گاهي جز توكل و توسل باقي ميماند؟ و مگر كربلا جز اين بود؟
مقاومت و پايداري:
چون فرهنگ ِ همه جا كربلا ست و هر روزي عاشورا است فرهنگ جاري در انديشه و روح رزمندگان شدهبود، آنان همه جا را هنگام و جايگاه مبارزه ميديدند. آن كه معرفت عاشورايي يافتهاست ترس در حريم وجودش راه نمييابد. رزمندگان و به خصوص آزادگان، حتي با وجود شكنجه هاي فراوان، دست از مقاومت بر نميداشتند.
كرامت و اعجاز، همچون نبرد عاشورا ، حوادثي غير عادي و خارق العاده در جبهه ها، اتفاق ميافتاد كه اين حوادث، در قالب خاطرات، در نوشته هاي رزمندگان و شهدا به چشم ميخورد.
شعار تكبير ، همان گونه كه تكبير زرمندگان مسلمان در عاشورا، موجب هراس دشمن ميشد،در جبهه هاي جنگ تحميلي نيز،تكبير باعث پيروزي رزمندگان بود .
پرستاري و مداواي مجروحان توسط زنان، در جبهه هاي جنگ تحميلي حضور زنان، پرستاري و حضور زينب (س) در عاشورا را تداعي ميكرد.
تشويق و تحريص زنان:
در قيام حسيني و حركت خونين عاشورا تعدادي از زنها مانند همسرزهير بن قين، همسر حبيب و همسر عبدالله عمير كلبي در تشويق مردان براي همراهي با امام حسين (ع)نقش بسيار مؤثري داشتند. در دفاع مقدس نيز، چنين زناني، بسيار بودهاندكه وجودشان را در وصيت نامههاي شهدا ميتوان ديد.
اشتراك هدف:
در كربلا و جبهه رزمندگان براي دفاع از حريم ارزش ها و حفظ اسلام و رضاي پروردگار، روياروي دشمن ميايستند.
شركت زنان در رزم:
درست است كه اسلام، در شرايط عادي، زنان را از شركت مستقيم در رزم معاف كردهاست، اما چنان كه بارها، خواندهايم،درعاشورا، زناني چون ام وهب و همسر وهب تلاش كردند كه به ميدان مبارزه بروند، اما امام مانع شدند. در جبهههاي جنگ تحميلي نيز زنان دلاوري سلاح به دست گرفتند و با خصم نبرد كردند.
ايثار مجروحان:
يكي از خصوصيات بارز رزمندگان دفاع مقدس ايثار و از جان گذشتگي بود از اسوه آنان در اين زمينه، امام حسين (ع) و يارانش در عاشورا بودند.
پرچم:
در بسياري از جنگ هاي صدر اسلام استفاده از پرچم بسيار رايج بود، در نبرد عاشورا نيز، اباالفضل (ع) به پرچم،و در اهتزاز بودن آن تأكيد داشتند، طوريكه با وجود زخمهاي فراوان حاضر نميشدند پرچم را رها كنند، در دفاع مقدس نيز، اهتزاز پرچم سبز لا ا له الا الله، پرچم سرخ حسيني و پرچم سه رنگ اسلام، دلهاي رزمندگان را در سكوت و حركت، صفا ميبخشيد و آنان را در حال و هواي عاشورا قرار ميداد.
استفاده از سربند و نشانه: پيشاني بندهاي «يا حسين»و «يا مهدي» ، يكي ديگر از خصوصياتي است كه رزمندگان را به شهداي عاشورا تشبيه ميكند.
بر پايي نماز:
در روز عاشورا و در هنگامهي نبرد، نماز اول وقت برگزار شد. در جبههها نيز رزمندگان بسياري با اين كه در زير گلوله باران در شرايط بسيار نا مطلوب قرار داشتند، اما نماز اول وقت را فراموش نميكردند.
|