آیا همیشه صله رحم واجب و قطع رحم حرام است؟
آیة الله مصباح یزدی طی سخنانی که در قالب کتابی با عنوان "در پرتو آذرخش" به چاپ رسیده است به بررسی دلایل چرایی فريب خوردن مردم در زمان حکومت معاویه و عدم یاری حق پرداخته و لزوم پرداختن به این گونه مباحث را لزوم شناخت روش ها دانسته و به حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله استناد می کند که "طبق روايتى كه شيعه و سنى با اسناد متعدد نقل كرده اند، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)فرمودند: آنچه در بنى اسرائيل اتفاق افتاده است در امت من هم اتفاق خواهد افتاد."[1] تا با دانستن این اصل، خود را براى زمانى كه چنين امتحاناتى پيش مى آيد آماده كنيم; و اگر كسانى بخواهند ما را فريب دهند و تهديد يا تطميع كنند، بتوانيم مقاومت كنيم. ایشان در ادامه به سخنان امام حسین پرداخته و اظهار می دارد: "جلسه اى در منى تشكيل شد و امام(عليه السلام) براى اين نخبگان سخنرانى كردند. خوشبختانه بخش هايى از اين سخنرانى نقل شده است كه در تحف العقول، بحارالانوار و منابع ديگر ذكر شده است... علت سوم انفعال جامعه در برابر تحريف اين است كه; «وَ لا عَشيرَةً عادَيْتُمُوها فى ذاتِ اللّه،» شما در راه خداوند و براى جلب رضايت او هيچ گاه با خويشاوندان خود كه در راه باطل بودند مقابله نكرديد. در آن زمان مسأله ارتباطات قومى و عشيره اى در فرهنگ عربى يك اصل بود. امروز هم در ميان مردمانى كه زندگى قبيله اى دارند چنين روحياتى به چشم مىخورد، يك نوع همبستگى قومى، عشيره اى، و خويش و قوم بازى وجود دارد. اين كه انسان به خاطر تعصب نسبت به بستگان خود اقداماتى انجام دهد، اين روحيه در ما كم تر يافت مىشود. اما در مورد كسانى كه شهرنشين نيستند، هنوز هم وجود دارد. آن زمان روحيه حمايت از عشيره و قبيله بسيار قوى بود. امروزه مشابه اين روحيه را در باندبازى ها و طرفدارى هاى كسانى مشاهده مى كنيم كه از جهت سياسى هم خط هستند و در يك جبهه قرار دارند. اين عملكرد مانند همان نقشى است كه آن زمان تعصب نسبت به عشيره و قبيله ايفا مىكرد. امروزه كه ما به صورت عشيره اى زندگى نمى كنيم، تعصب نسبت به هم خط هاى سياسى جايگزين آن روحيه شده است...
زمان معاويه هم مسأله حمايت از عشيره و قبيله رايج بود. چنان شرايطى حاكم بود كه، اگر كسى از قبيله اى مرتكب گناهى مىشد، افراد آن به روى خود نمى آورند، يا حتى از او دفاع مى كردند، يا اين كه كار او را توجيه مى كردند; اما اگر از قبيله مخالف بود، در بوق و كرنا مى كردند و مى گفتند چنين گناه بزرگى را مرتكب شده اند و بايد مجازات شوند و الى آخر. روح طرفدارى از عشيره و قبيله يكى از مشكلاتى است كه نمى گذارد انسان به سمت حق گام بردارد. هنگامى كه مى بيند هم طيف ها و هم قبيله اى ها، و امروزه، هم خط هاى سياسى او راهى را مى روند، نمىتواند شجاعت به خرج بدهد و به آن ها بگويد در اين مورد اشتباه كرده اند، بگويد بقيه حرف هاى ايشان را قبول دارم، اما اين يك مورد اشتباه، خلاف قرآن، و مغاير ضروريات و اساس اسلام است; بگويد اساس اين انقلاب و همه اصول را زير سؤال برده است، وعده و مژده داده است كه انقلاب از بين خواهد رفت. اما برعكس، به دليل همين هم خط بازى ها از چنين شخصى حمايت مى شود. اين مشكل ماست، تعصب قبيله اى و عشيره اى در آن زمان و تعصب خطى و سياسى و جبهه اى در اين زمان.
سيدالشهداء(عليه السلام)به علماى آن زمان فرمود: شما به خاطر خدا با خويش و قوم خود دشمنى نكرديد، يعنى گاهى وظيفه شرعى اقتضا مى كند انسان با خويش و قوم خود هم به دشمنى برخيزد. درست است در اسلام صله رحم واجب و قطع رحم حرام است، اما اگر طرفدارى از خويشاوند به قيمت تضعيف اسلام و نظام اسلامى تمام شود، چه بايد كرد؟ در اين مورد بايد اسلام را مقدم داشت يا وابستگان، پسرها و دامادها را؟ ولو به ضرر اسلام فعاليت كنند؟ ولو آبروى نظام اسلامى را ببرند، بايد حمايت كرد؟ بگويد فرزندان من چنين هستند، يا خويش و قوم من چنان اند و از آن ها حمايت بيجا كند؟ اين مسأله زمينه را براى سوء استفاده دشمنان فراهم مىكند. سيدالشهداء(ع) در آن خطبه به نخبگان فرمود: يكى از عللى كه موجب شد معاويه بر شما مسلط شود و اسلام را منحرف كند اين بود كه، شما به خاطر خدا با خويشاوندان خود دشمنى نكرديد، يعنى علاقه به خويش و قوم، علاقه به باند، وابستگى به هم خط و هم حزبى ها مانع شد از اين كه حق را بگوييد و از حق حمايت كنيد و زمينه اى شد تا آن ها اين سوژه تبليغاتى را نيز دست آورند و بگويند اين ها اهل خويش و قوم بازى هستند، در پى اموال بيت المال هستند و از آن سوء استفاده مى كنند، اگر برايشان امكاناتى فراهم شود، اول در اختيار خويش و قوم خود مى گذارند; اگر مقامى پيدا شود، اول به فرزندان خود مى دهند، و زمينه را براى تبليغ عليه شما فراهم مى كنند."[1]
________________________________________
[1] - در پرتو آذرخش/ آیة الله مصباح یزدی
|