مي گويند: «حسين بيشتر از آب تشنه لبيك بود افسوس كه به جاي درد واقعي او زخم هاي تنش را به ما نشان دادند و بزرگترين دردش را بي آبي ناميدند.» خلاصه ي اين طرز تفكر اين است كه بياييم فكر امام حسين عليه السلام را مورد بررسي و كاوش قرار دهيم و اينقدر داستان را احساسي و عاطفي نكنيم و گريه را كم يا قطع نماييم و به ميدان فكر و عمل درآييم. تاكي گريه تا كي نُدبه؟
مي گوييم: در اینکه بنشینیم و در مورد تفکر و جنبه های فکری قیام امام حسین علیه السلام بیندیشیم هیچ منافاتی با ابراز احساسات و تقویت رابطه عاطفی ما با مولایمان ندارد و اصلاً مگر می شود به بهانه بحث در اندیشه و تفکر مانع مهر ورزی شد؟ مگر خود کسانی که داعیه اندیشه ورزی دارند خالی از هر گونه محبتی نسبت به غیر هستند؟ در زندگی برخی از همین ها که دقیق می شویم کلی عشق های بی ارزش زمینی یافت می شود. مگر همین ها نبودند که داعیه وارستگی از عشق و زندگی کاملاً فکورانه داشتند، آن هم از نوع عشق هایی که هیچ توجیه عقلانی در ورایشان نیست. حالا چه شد که به عزای امام حسین علیه السلام که رسیدند اندیشمند از آب درآمدند و مهرورزی را محکوم نمودند.
علاوه بر این غیر از اینکه مهرورزی و حبّ به امام حسین علیه السلام فی نفسه مأجور است خود موجب اصلاح تمام وجود آدمی می گردد؛ چرا که محبّت همچون آتشی است که غیر را از بین می برد و اگر تابع این آتش باشیم هر چه غیر آن منشاء آتش باشد را نابود می کند و اگر کسی محبّ و دوستدار مولانا امام حسین علیه السلام باشد، هر چه غیر از رضایت مولی باشد را به کناری می نهد. به عنوان مثال اگر کسی در مجلس عزای امام حسین علیه السلام نشسته باشد و در اوج گریه بر مولای خود باشد در آن لحظه شرمش می آید که حتی به نگاه کردن به نامحرم بیندیشد. و چیزی همچون مصیبت مظلومانه نمی تواند احساس و محبّت را در فرد بیدار کند و اقامه عزا بر سید الشهداء علیه السلام بهترین بستر برای ایجاد ارتباط عاطفی قوی با آن بزرگوار می باشد.
آری ما حتی لحظه ای از محبت خود به مولایمان نکاسته و این محبت را چون شعار دین است ابراز می نماییم و از خداوند متعال خواهانیم که آن را از قلب ما خارج نسازد تا آدمیان با عشق های بی ارزش خود قلبمان را تسخیر نمایند و ضمن این ابراز محبت ها در حیطه فکری نیز بنا بر مشی ائمه معصومین علیهم السلام و نه دستگاه های فکری نفس محور بشری به تکر می نشینیم.
|