پرسش:
رواياتي از قبيل اينكه هر كس براي حسين(ع) بگريد گناهانش بخشيده مي شود و يا به زيارت كربلا برود بهشت بر او واجب است با كار نيك و تلاش و تزكيه و تحصيل علم و... چگونه قابل جمع است و درست است كه گريه و زيارت از كارهاي نيك است اما چرا اينقدر منزلت دارد؟يعني اگر كسي فاسق و فاسد باشد و براي امام حسين گريه كند و بعدش بميرد به بهشت مي رود،اما كسي كه يك عمر تلاش كرده معلوم نيست كه به بهشت برود؟كسي كه يك عمر تلاش علمي كرده از كسي كه تمام عمر فقط به زيارت رفته پايين تر است؟(كمي مبالغه كردم كه منظورم را بهتر برسانم)
پاسخ:
فرموده اند گريه بر امام يا زيارت امام فلان خواصّ را دارد؛ امّا قيد «عارفاً بحقه» را كنارش گذاشته اند. يعني گريه كني يا زيارت كني، گريه و زيارتي كه از سر معرفت باشد. نه معرفت شناسنامه اي و تاريخي؛ بلكه معرفت به حقيقت امامت و ولايت؛ معرفت به نقش امام در عالم هستي. اين معرفت از كجا به دست مي آيد؟ از كسب علم و عمل صالح. چنين كسي است كه گريه ي با خشوع و معرفت دارد؛ ديگران فقط آب از چشمشان جاري مي شود. فرمود: « إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء ــــ جز اين نيست كه خشيّت الهي دارند از ميان بندگان او، عالمان.» (فاطر:28) يعني علم است كه خشيت و گريه ي حقيقي مي آورد. ديگران به ياد ناكامي هاي خود گريه مي كنند. براي توهّمات خود گريه مي كنند. آنكه در زندگي يزيدي رفتار مي كند و براي حسين گريه مي كند، حسين موجود در ذهنش يك حسين تقلّبي است. اهل كوفه هم گريه نمودند. حتّي برخي از سربازان عمر بن سعد هم گريه مي كردند.
جناب سيّد بن طاووس آورده است: « اهل كوفه را چون نگاه بر آنان(بازماندگان كربلا) افتاد گريستند و نوحهسرايى نمودند. علىّ بن الحسين عليه السّلام فرمودند: آيا اين شماييد كه بر حال ما نوحه و گريه مي كنيد؟! پس آن كس كه ما را كشت كه بود؟!» ( اللهوف على قتلى الطفوف، ابن طاووس، ص146)
« بشير بن خزيم اسدى گفت: آن روز زينب دختر على توجّه مرا بخود جلب كرد زيرا بخدا قسم زنى را كه سرا پا شرم و حيا باشد از او سخنرانتر نديدهام كه گوئى سخن گفتن را از زبان امير المؤمنين علىّ بن أبى طالب فرا گرفته بود، همين كه همراه با اشاره دست بمردم گفت: ساكت شويد، نفسها در سينهها حبس شد و زنگها كه بگردن مركبها بود از حركت ايستاد سپس فرمود: ستايش مخصوص خدا است و درود بر پدرم محمّد و اولاد پاك و برگزيده او باد امّا بعد اى مردم كوفه، اى نيرنگ بازان و بي وفايان، به حال ما گريه مي كنيد؟ اشكتان خشك مباد و ناله شما فرو ننشيند، شما فقط مانند آن زنى هستيد كه رشتههاى خود را پس از تابيدن باز مي كرد. چه فضيلتى در شما هست؟ بجز لاف و گزاف و آلودگى و سينههاى پر كينه، به ظاهر همچون زنان كنيز تملّق گو، و به باطن هم چون دشمنان: سخن چين يا مانند سبزيهايى هستيد كه بر منجلابها روييده و يا نقرهاى كه با آن قبر مرده را بيارايند. بدانيد كه براى آخرت خويش كردار زشتى از پيش فرستاديد كه به خشم خداوند گرفتار و در عذاب جاويد خواهيد ماند، آيا گريه مي كنيد؟ و فرياد به گريه بلند كردهايد؟ آرى به خدا بايستى زياد گريه كنيد و كمتر بخنديد كه دامن خويش را به عار و ننگى آلوده نمودهايد كه هرگز شست و شويش نتوانيد كرد، چه سان توانيد شست خون پسر خاتم نبوّت و معدن رسالت را؟ خون سرور جوانان اهل بهشت و پناه نيكان شما و گريزگاه پيش آمدهاى ناگوار شما و جايگاه نور حجّت شما و بزرگ و رهبر قوانين شما را بدانيد كه گناه زشتى را مرتكب مي شويد از رحمت خدا دور باشيد و نابود شويد كه كوششها بهدر رفت و دستهاى شما از كار بريده شد و در سوداى خود زيان ديديد و بخشم خدا گرفتار شديد و سكّه خوارى و به دبختى به نام شما زده شد، واى بر شما اى مردم كوفه، مي دانيد چه جگرى از رسول خدا بريديد و چه پردهنشينى را از حرمش بيرون كشيديد؟ و چه خونى از او ريختيد؟ و چه احترامى از او هتك كرديد؟ بطور مسلّم كارى كرديد بس بزرگ و سخت و زشت و ناروا و خشونت آميز و شرم آور به لبريزى زمين و گنجايش آسمان، براى شما شگفت آور است كه آسمان در اين جريان خون باريد؟ همانا شكنجه عالم آخرت ننگينتر است و كسى شما را يارى نخواهد كرد از مهلتى كه به شما داده شده استفاده نكنيد كه پيشى گرفتن شما خدا را شتابزده نمي كند و از درگذشت انتقام نترسد كه پروردگار شما در كمينگاه است.» ( اللهوف على قتلى الطفوف، ابن طاووس، ص146)
آري اهل كوفه هم گريه كردند؛ امّا چه سودي در آن گريه بود؟
گريه بسياري از ماها هم همين است. گناه مي كنيم گريه مي كنيم و از پس گريه بازهم گناه مي كنيم. گناه از سنخ يزيد است و ثواب از سنخ حسين. كلش يوم عاشورا و كلّ ارض كربلا. هر جا گناهي متركب مي شويم و به باطلي روي خوش نشان مي دهيم، تيغ بر روي حسين(ع) كشيده ايم و در صف يزيد ايستاده ايم. اين است حقّ و تعارف هم ندارد.
اينكه فرمودند «عارفاً بحقه» گريه يا زيارت كنيد؛ يعني اوّل مشخّص كنيد در كدام صف هستيد بعد گريه كنيد! و الّا مثل اهل كوفه در صف يزيد باشي بر امام حسين گريه كني، نتيجه آن مي شود كه امام سجّاد(ع) بگويد: آيا اين شماييد كه بر حال ما نوحه و گريه مي كنيد؟! پس آن كس كه ما را كشت كه بود؟!» يا زينب(س) بگويد: « به حال ما گريه مي كنيد؟ اشكتان خشك مباد و ناله شما فرو ننشيند، شما فقط مانند آن زنى هستيد كه رشتههاى خود را پس از تابيدن باز مي كرد.»
كمتر چيزي كه از ما خواسته اند اين است كه مثل حرّ بن يزيد رياحي باشيم. كمتر گريه ي بامعرفتي كه از ما خواسته اند، مثل گريه ي حرّ بن يزيد رياحي است كه از كرده هاي گذشته ي خود پشيمان شده بود؛ و اشك ندامت مي ريخت. اين گريه است كه جهنّم را خاموش مي كند. يك قطره از اشك ندامت حرّ، قادر است كلّ جهنّم را خاموش كند. چون «عارفاً بحقّ الحسين» است. او امامش را حدّي شناخت كه دانست در راهش اگر جان دهد، كم است. ما چه مي كنيم؟ جان كه سهل است، حاضر به دادن خمس و زكات خود هم نيستيم. به عزادار سالار شهيدان مي گوييم: خمس را بده بعد و گريه هم بكن تا قبول كنند كه به راستي گريه مي كني. نماز و روزه را به جاي و گريه هم بكن تا باور كنند كه گريه ي راستين مي كني. گريه ي خشك و خالي را كه اهل كوفه و عدّه اي از لشكريان يزيد هم داشتند.
|