شبهه:
امام حسین(ع) به حق با یزید مبارزه نکرد چون اگر مبارزه با اُمویان حق بود امام حسین(ع) با معاویه هم مبارزه می کرد.
پاسخ: اولا: معاویه از نظر ظاهر مثل یزید نبود بلکه او فردی متظاهر به اسلام بود. ثانیا: در زمان معاویه هم قرائنی وجود دارد که حضرت قصد قیام داشت مثل جمع کردن صحابه و بیان حقایق و نوشتن نامه ای تند به معاویه و بیان این مطلب که : خیال نکن اگر حسین امروز ساکت است در صدد قیام نیست من به دنبال فرصت مناسبم تا قیام من مؤثر باشد. (حماسه حسینی ص۲۶۹-۲۷۰-)
پس از شهادت امام حسن عليه السلام، تعدادي از شيعيان به تصوّر عوض شدن شرايط، دور هم جمع شده، به اين نتيجه رسيدند كه با نامه نگاري به امام حسين عليه السلام، او را براي قيام برضدّ معاويه، به كوفه دعوت کنند و آمادگي و همراهي خود را تا پاي مرگ، به او اعلام كنند. يكي از اوّلين نامه ها در اين زمان كه به وسيله يكي از شخصيت هاي بزرگ كوفه، به نام جَعْدَة بن هُبَيرَة (پسرعمة امام حسين عليه السلام نگاشته شده، چنين است: «تعدادي از شيعيان تو در اين جا تمايل فراوان به شما دارند و هيچ كس را با شما قابل مقايسه نمي دانند، آنها قبلاً ديدگاه برادرت حسن [عليه السلام ] را در بازايستادن از جنگ، دانسته اند و تو را به نرمي با دوستان و شدّت با دشمنانت در راه خدا، مي شناسند. اگر مي خواهي اين امر [حكومت ] را به دست آوري، نزد ما بيا كه ما خود را براي مرگ همراه تو، آماده ساخته ايم».
امام عليه السلام در جواب چنين نوشت: «من در اين زمان به اين مطلب [حكومت ] اعتقاد ندارم؛ پس شما كه رحمت خداوند بر شما باد، تا زماني كه معاويه زنده است، حركتي نكنيد و در خانه ها مخفي شويد و از برانگيختن بدگماني [حكومت ] بپرهيزيد. اگر اتفاقي براي او افتاد [از دنيا رفت ]، و من زنده بودم، آن هنگام، نظر خود را براي شما خواهم نوشت».
پس از اين جواب و نيز به دنبال ملاقات هاي حضوري كه گروهي از كوفيان با امام داشتند. كوفيان از اين كه امام در آن شرايط، دست به اقدامي بزند، نااميد شدند و دعوت و نامه نگاري را ادامه ندادند؛ اما اتّفاقي افتاد كه كوفيان را با تصوّر تغيير شرايط، به نامه نگاري دوباره واداشت و آن، اعلام وليعهدي يزيد و فشار براي بيعت گرفتن براي او بود. اين اقدام معاويه، خلاف صلح نامة او با امام حسن عليه السلام بود كه بر اساس آن معاويه حق انتخاب جانشين براي خودش را نداشت. كوفيان كه ظاهراً از مخالفت امام حسين عليه السلام با اين بيعت آگاه شده بودند، نامه اي به امام عليه السلام نوشته، از او خواستند تا برضدّ معاويه قيام كند؛ امّا وي اين درخواست را نيز نپذيرفت.
علّت پاسخ منفي امام به اين دعوت ها، در زمان معاويه، مي تواند ريشه در مسائل زير داشته باشد:
1. وجود صلح نامه (كه مورد تأييد امام حسين عليه السلام نيز بود) و در آن تأکيد شده بود که پس از معاويه، قدرت به امام حسين عليه السلام خواهد رسيد.
2. قدرت و شخصيت منافق گونه معاويه؛ زيرا او از يک سو از هر فرصتي براي ضربه زدن به خاندان علوي استفاده مي کرد و در اين راه حتي تا مسموم کردن و به شهادت رساندن امام حسن عليه السلام پيش رفت و از سوي ديگر، وانمود مي کرد که به بهترين وجه ممکن، با اين خاندان، به ويژه شخص امام حسين عليه السلام مدارا مي کند و حرمت آنان را پاس مي دارد و بدين گونه در بين مردم، خود را به عنوان خليفه اي مشروع، معرفي کرده و چهره اي نيکو براي خود فراهم آورده بود.
3. پذيرش عمومي حكومتِ معاويه از سوي جامعه آن روز.
4. عدم اقبال عمومي شيعيان كوفه كه نامه نگاري هاي آنها برخلاف سال شصت، به صورت گسترده نبود.
5. روشن نبودن انگيزه هاي کوفيان و ديگر مسلماناني که از امام درخواست قيام برضد معاويه را داشتند.
|