مقدمه
دفاع مقدس در انديشه امام خمينی(ره)
هجوم وحشيانه و گسترده رژيم بعث عراق در آخرين
روز شهريور 1359، حادثه اي بزرگ را در تاريخ انقلاب اسلامي به ثبت رساند كه
سرانجام به خلق حماسه اي جاودان و حيرت انگيز در تاريخ سرزمين ايران انجاميد.
اين جنگ از ديدگاه عرفاني و معنوي حضرت امام، براي ملتي كه به تازگي از استبداد
رژيم شاهنشاهي رهايي يافته بود، يك “امتحان الهي” قلمداد شد.
“جنگ هم يك
مسالهاي بود كه انسان خيال ميكرد بسيار مهم است، لكن معلوم شد كه منافعش
بيشتر از ضررهايش بود. آن انسجاميكه در اثر جنگ بين همه قشرهاي مردم پيدا شد و
آن معناي روحاني و معنوي كه در خود سربازان ارتش و ژاندارمري و سپا پاسداران به
نمايش گذاشته شد و آن روح تعاوني كه در همه ملت از زن و مرد در سرتاسر كشور
تحقق پيدا كرد، به دنيا فهماند كه اين مساله اي كه در ايران است با همه مسائل
جداست.” (صحيفه نور، ج16ص19)
همچنين امام جنگ را براي ملت مقاوم و مبارز
ايران ، عامل آگاهي، حركت و خروج از فترت و سستي ميدانست:”وقتي يك جنگي شروع
شود، ملت ما بيدار ميشود، بيشتر متحرك ميشود.” (صحيفه نور،ج13،ص157)
علل تجاوز دشمن از ديدگاه
حضرت امام
رژيم بعث عراق كه خود آغازگر تجاوز به ميهن
اسلامي ايران بود در همان روزهاي شروع جنگ براي فريب افكار عمومي جهان و ملتهاي
مسلمان و اعراب منطقه، علل ذيل را براي اين تهاجم برشمرد:
1ـ الزام ايران به شناسايي حاكميت عراق بر اروند
رود.
2ـ بازگرداندن سه جزيره ابوموسي، تنب بزرگ و تنب كوچك به اعراب.
3ـ
قطع دخالت ايران در امور داخلي عراق.
4ـ مجبور كردن ايران به پذيرش
خودمختاري برخي از استانهاي مرزي همچون خوزستان و كردستان.
هر چند مجامع و
محافل بين المللي در روزهاي آغاز جنگ به گمان پيروزي نظامي عراق، درباره دلايل
واقعي عراق سكوت اختيار كردند، اما هنگامي كه عراق را در نابودي انقلاب اسلامي
ناكام ديدند اعتراف كردند كه رژيم عراق به قصد سرنگوني نظام اسلامي ايران و
شكست انقلاب اسلامي و پيشگيري از نفوذ ان به جهان اسلام و خاورميانه به ايران
حمله كرده است.
امام خميني كه از اهداف دشمن و استكبار جهاني در رويارويي با
انقلاب اسلامي شناخت ژرف و عميقي داشت در روزهاي آغازين جنگ ريشه و علت تهاجم
را در چند موضوع مهم مشخص و تبيين نمودند:
1ـ اسلام خواهي نظام و حكومت
اينكه انقلاب اسلامي براي تحقق حاكميت ديني به
وجود آمده و بر مسائلي همچون رهايي از سلطه بيگانگان، قطع رابطه با رژيم
اشغالگر قدس، تاكيد بر مشتركات اسلامي و وحدت فرقه هاي اسلامي اصرار دارد،
واكنش و مخالفت استكبار جهاني را برانگيخت و بر دشمني آنان افزود. حضرت امام در
اين باره ميفرمايند:”اينكه ميبينيد عراق به ايران حمله ميكند، علتش گرفتن
چهار وجب خاك نيست، بلكه علت اصلي آن ترس آنها از حكومت اسلامي و اتحاد اسلامي
است.” (صحيفه امام، ج15، ص5)
“جرم واقعي ما از ديد جهانخواران و متجاوزان،
دفاع از اسلام و رسميت دادن به حكومت جمهوري اسلامي به جاي نظام طاغوت ستمشاهي
است.” (صحيفه نور، ج20، ص116)
2ـ جلوگيري از صدور انقلاب
اسلامي
حركت توفنده انقلاب اسلامي براي رهايي از ظلم
بانگ بيدار باش را براي خفتگان در چنگان استعمار به صدا درآورد و استكبار جهاني
كه اين خيزش اسلامي را برنميتابيد براي مهار آن به جنگ متوسل شد.
"آنها -
استكبار جهاني- ميدانند كه مردم كشورهاي اسلامي در مقابلشان ميايستند و
همچنين است مردم كشورهاي غير اسلامي كه متوجه ما هستند، مثل سياهپوستان."
(صحيفه نور، ج18، ص112)
3ـ دشمني شيطان بزرگ
با پيروزي انقلاب اسلامي سلطه 30 ساله آمريكا بر
فرهنگ، اقتصاد، سياست و نيروهاي مسلح ايران پايان يافت. اخراج مستشاران نظامي
آمريكا، قطع رابطه سياسي و اقتصادي، تصرف لانه جاسوسي و مخالفت جمهوري اسلامي
ايران با سياستهاي استكباري آمريكا در منطقه خليج فارس خواب آمريكا را براي
سلطه مجدد بر ايران آشفته ساخت.
"قدرتهاي بزرگ كه دستشان از مخازن بزرگ
ايران كوتاه شده است و سلطه و قدرتشان با همت ملت ايران و قواي مسلح آن قطع
گرديده است، اكنون بهدست و پا افتاده اند تا با جنگ افروزي بين برادران، سلطه
خود را اعاده كنند و چپاولگري خود را از سر گيرند." (صحيفه نور، ج13، ص119)
4ـ تباني اسرائيل و آمريكا
نكته مهمي كه در تحليل علل تحميل جنگ از نظر
حضرت امام مخفي نماند، دشمني رژيم غاصب اسرائيل با اهداف و سياستهاي انقلاب
اسلامي در جهان اسلام است. رژيم ستمشاهي از قويترين پشتيبانان و همپيمانان
اسرائيل در منطقه خاورميانه محسوب مي شدكه با پيروزي انقلاب اسلامي نه تنهاضربه
سختي به اسرائيل وارد آورد بلكه عامل مهمي در بسيج مسلمانان عليه سياستهاي
غاصبانه اين رژيم گرديد. لذا يكي از راههاي جلوگيري از وحدت مسلمانان، تباني
اسرائيل و آمريكا براي تحميل جنگ عليه ايران بود. برخي از سردمداران اسرائيل با
خوشحالي اعتراف كردند كه ما از درگيري ايران و عراق شديداً شادمان هستيم زيرا
با تحليل رفتن قدرت نظامي عراق و ايرن، اسرائيل با خطر بزرگي روبرو نيست و فرصت
مييابد تا سياست توسعه طلبانه خود را ادامه دهد. (روزنامه اطلاعات2/7/59 به
نقل از خبرگزاري آسوشيتدپرس)
قدرتهايي كه بايد صرف برانداختن اسرائيل و نجات
بيت المقدس بزرگ شود، با تباني بين شياطين بزرگ و صهيونيسم جهاني و بين حزب بعث
، صرف هجوم بر ضد مخالف سرسخت اسرائيل و آمريكا شد و ميشود." (صحيفه نور، ج15،
ص158)
5ـ توسعه طلبي رژيم عراق
پس از فروپاشي رژيم ستمشاهي ايران كه با حمايت
آمريكا سالها ژاندارم منطقه بود، اين منطقه عملا با خلاء قدرت سياسي و نظامي
مواجهه گرديد. از منظر امام اين حادثه حاكمان قدرت طلب عراق را تحريك كرد تا با
تهاجم به ايران و برتري نظامي خود در منطقه، حاكميت خود را بر خليج فارس تحميل
كند. همچنين خلاء قدرت در رهبري اعراب رژيم عراق را وسوسه كرد تا شايد در اين
موقعيت بتواند رهبري اعراب را به دست بگيرد.
"صدام در تهاجم خود به اين كشور اسلامي نقشه
رهبري خود بر اعراب و منطقه و ژاندارمي خليج فارس را تعقيب ميكرد و آمريكا نيز
از جهالت و غرور و بلند پروازي صدام استفاده كرد و او را به هجوم به ايران
واداشت." (صحيفه نور، ج19، ص292)
6ـ مساعد بودن شرايط داخلي
شرايط سياسي داخل كشور در اوايل سالهاي انقلاب،
زمينه مناسب سياسي و رواني را براي حمله عراق آماده كرده بود. وجود تنشهاي
سياسي، ضعف بنيه نظامي ارتش به علت اخراج مستشاران نظامي و دستگيري تعدادي از
افسران نظامي خائن در كودتاي شهيد نوژه، اختلاف نظر مسئولان و خيانت بني صدر
اولين رئيس جمهوري ايران، زمينه مناسب شكل گيري تهاجم بود.
"صدام را وادار
كردند كه به اين كشور اسلامي حمله كند و بعضي از اشخاصي كه آن وقت سردمدار
بودند خيانت كردند به اين كشور و در عين حالي كه اطلاع داشتند چيزي نگفتند."
(صحيفه نور، ج16، ص107)
گواه خيانت بني صدر در اوان جنگ، داشتن حالت انفعالي
در مقابل هجوم دشمن، عدم تحرك جدي براي بيرون راندن دشمن و به كار نگرفتن
نيروهاي عظيم مردمي در يگانهاي رزمي در طول مدت رياست جمهوري و جانشيني
فرماندهي كل قواي او است كه پس از عزل وي اين مشكل جدي بر طرف شد و عملياتهاي
مهم پي در پي با حضور جوانان پرشور بسيجي انجام گرفت.
"البته با خيانت بعضي
ها كه آن وقت بودند يك جاهايي را به غافلگيري گرفتند لكن آن وقتي كه جوانها در
مقابلشان ايستادند ديگر نتوانستند يك قدم پيش بيايند." (صحيفه نور، ج15،ص423)
ماهيت جنگ تحميلي از ديدگاه
حضرت امام خميني
در روزهاي آغازين جنگ شبهاتي درباره دفاع مشروع
مطرح ميشد. زمينه بروز اين شبهات، اسلامي بودن كشور عراق و مسلمان بودن آنها
بود. از اين رو امام خميني به دفع اين شبهات و تبيين ماهيت جنگ و متجاوزان
پرداختند تا رزمندگان با بصيرت كامل به دفاع مقدس خويش ادامه دهند. ماهيت جنگ
عراق عليه ايران از ديدگاه امام داراي سه مشخصه ذيل بود:
1ـ جنگ اسلام و كفر
با مروري بر عملكرد حزب بعث عراق از آغاز تسلط
بر كشور عراق كه با كودتا انجام پذيرفت تا كنون، مخالفت شديد آنان با احكام و
قوانين اسلامي به خوبي مشهود است. امام به عنوان يك مرجع ديني سالهاي متمادي در
عراق تبعيد بودند و از نزديك شاهد فعاليتهاي ضد ديني آنان بود، ميفرمود:
"ما حزب بعث عراق را ميشناسيم و ميدانيم كه
اينها به اسلام عقيده ندارند و دشمن اسلامند و اسلام را خار راه خويش ميدانند
و صدام حسين اين جنگ را بر ملت مسلمان ايران تحميل كرد. ما كساني را كه از اصول
اسلام و قرآن كريم انحراف حاصل م كنند و به قتل عام مسلمانان ميپردازند را
مسلمان نميدانيم... و شما – رزمندگان – براي حفظ اسلام داريد جنگ ميكنيد و
صدام براي نابودي اسلام، الآن اسلام به تمامه در مقابل كفر واقع شده است."
(صحيفه نور، ج13 و 15، ص197 و 53)
2ـ جنگ حق و باطل
از معيارهايي كه نشان ميدهد ملتي در يك حركت و
عمل در موضع حق يا باطل قرار دارد، انگيزه هاي درست يا نادرستي است كه از انجام
آن دارد. رژيم عراق با انگيزه نابودي انقلاب اسلامي و تصرف بخشهايي از ميهن
اسلامي تجاوز به خاك ايران را آغاز كرد وبراي تحقق آن از هيچ جنايتي فرو گذار
نكرد، اما رزمندگان اسلام با انگيزه دفاع از اسلام و ارزشهاي اسلامي پا به عرصه
جنگ گذاشتند.
"اين جنگ، جنگ اعتقاداست، جنگ ارزشهاي اعتقادي – انقلابي و ما
در مقابل ظلم ايستاده ايم." (صحيفه نور، ج15، ص229)
3ـ جهاد دفاعي
ماهيت جنگ ايران در برابر عراق از ديدگاه حضرت
امام جهاد دفاعي بود:
"ايران براي خدا قيام كرده است، براي خدا ادامه
ميدهد و جز دفاع، جنگ ابتدائي با هيچ كس نخواهد كرد." (صحيفه نور،ج16، ص68)
رژيم عراق همزمان با هجوم گسترده خود به شهرهاي غربي و جنوبي، مناطق مسكوني و
اقتصادي ديگر شهرها را با بمب، توپ و موشك هدف قرار ميداد. امام پس از مشورت
با مسئولان و فرماندهان نظامي، سياست دفاعي كشور را بر هجوم پيشگيرانه بنيان
نهاده و فرمودند:"وارد شديم در عراق براي اينكه نگذاريم هر روز شهرها مورد حمله
واقع شود و ميخواهيم اين حملات را به حدي برسانيم كه نتوانند كاري بكنند و اين
يك دفاعي است كه ما داريم." (صحيفه نور، ج16،ص223)
ايشان خطاب به فرماندهان
نظامي، سياست پيشروي در داخل خاك عراق را اينگونه ترسيم نمودند:
"تكليف ما اينست كه جلوي اينكار را بگيريم.
تكليف ما اين است كه تا هر كجا كه جلوگيري از اين امر لازم است، پيش برويم و
تاهر كجايي كه بايد دفاع كرد، پيشروي بايد كرد." (صحيفه نور، ج16، ص286)
حضرت امام ضمن تبيين علت ورود به خاك عراق از نظر سياسي و نظامي، ازاين اقدام
به عنوان اهرمي براي فشار به مجامع بين المللي استفاده ميكند و اتمام عمليات
دفاعي رزمندگان را در خاك عراق متوقف بر پذيرش خواسته هاي جمهوري اسلامي مي
داند.
تدوين:
محمد جانپور ـ رواي دوره سوم
http://www.ravyan.com/fa/index.php?option=com_content&task=view&id=53&Itemid=72
ولايت
فقيه دفاع مقدس امام خميني
محمدمهدي بهداروند
اشاره : در بخش نخست مقاله به
بررسي تقابل تاريخي دو نوع مديريت الهي و الحادي و نقش ولايت فقيه و امام خميني
(ره ) در توسعه كلمه توحيد و نيز نقش در دفاع مقدس در توسعه قدرت جهاني اسلام
پرداخته شد.
اينك در بخش پاياني به مسائل بعدي پس از جنگ و پذيرش قطعنامه اشارات
كوتاهي مي شود.
آنچه كماكان جاي بررسي دارد مسائل بعدي پس از جنگ است . كه
بايد ديد امام خميني (ره ) بر اساس همين تحليل چگونه توانستند تلخي پذيرش
قطعنامه ـ به عنوان قبول حكميت سازمان ملل ـ را در ذائقه دوستان انقلاب قابل
تحمل كنند و در نهايت از آن بهره برداري مثبت نموده و بتوانند مجددا روح يك ملت
را در تقابل بعدي با نظام استكبار تثبيت نمايند
اينك با بيان مقدمه اي كوتاه به بررسي اين سوال مي پردازيم : نبرد
تاريخي دو نظام اقامه « توحيد » و « كفر » دليل ضرورت حكومت ديني
انديشه حضرت امام (ره ) در باب ولايت فقيه متاثر از يك مبناي كلامي و
به دنبال آن يك نگاه فلسفه تاريخي خاص مي باشد. آن نگاه كلامي توجه به نقش «
دين در سرپرستي تمامي شئون حيات فردي و اجتماعي بشر است . البته به دنبال همين
انديشه بحث نظام خلافت و ربوبيت مطرح مي شود كه در واقع طريق جريان سرپرستي
الهي در جامعه مي باشد.
ما با دو نظام تاريخي روبرو هستيم كه يكي نظام « اقامه توحيد » و ديگري
نظام « اقامه كفر » است .
چه بخواهيم و چه نخواهيم اين دو جريان همواره در طول تاريخ وجود داشته
اند. خصلت اساسي هر دو نظام توسعه باب بودن آنهاست . از اين رو همواره به تنازع
برخواسته اند و در مقام تضييق گستره ديگري برآمده اند.
مقاومت در برابر قطعنامه 598
>
بر اساس همين استراتژي بود كه
حضرت امام ادامه جنگ تا پيروزي كامل بر دشمن را خواستار بودند. چون ايشان اين
جنگ را به صحنه درگيري با نظام استكبار تبديل كرده بودند. لذا پذيرش قطعنامه را
پذيرش خواسته هاي سازماني مي دانستند كه در جهت اهداف استكباري حركت مي كند.
شكي نيست كه مقاومت نظام اسلامي در شيوه تنظيم قطعنامه 598 موثر بود و توانست
برخي از خواسته هاي ما را در طول جنگ در بندهاي قطعنامه بر دشمن تحميل كند. اما
اينها با آرمان هاي بلند امام فاصله زيادي داشت .
لذا همواره حضرت امام (ره ) با پذيرش چنين قطعنامه اي در طول دفاع مقدس
مخالفت كردند و فرمودند :
« او ـ قرآن ـ مي گويد « جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم » يعني بايد
كساني كه تبعيت از قرآن مي كنند در نظر داشته باشند كه بايد تا آنجايي كه قدرت
دارند ادامه به نبردشان بدهند تا اينكه فتنه از عالم برداشته شود . » (1 ) و تا
زماني كه شرايط اجتماعي پذيرش آنرا برايشان تحميل نكرد از قبول قطعنامه سرباز
زدند. شاهد ما بر اين مدعا تاكيد معظم له دو هفته قبل از پذيرش قطعنامه است :
« اين روزها بايد تلاش كنيم تا تحولي عظيم در تمامي مسايلي كه مربوط به
جنگ است به وجود آوريم . بايد همه براي جنگي تمام عيار عليه آمريكا و اذنابش به
سوي جبهه رو كنيم . امروز ترديد به هر شكلي خيانت به اسلام است . غفلت از مسايل
جنگ خيانت به رسول الله (ص ) است اين جانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنه
هاي نبرد تقديم مي نمايم . » (2 )
زماني كه شرائط به گونه اي درآمد كه اساس انقلاب اسلامي در گرو پذيرش
قطعنامه قرار گرفت . ايشان تكليف الهي خود را در قبول صلح احساس كردند. مسلما
هيچ انگيزه اي جز حفظ اسلام ايشان را به پذيرش صلح وادار نكرد :
« در شرايط كنوني آنچه موجب امر شد تكليف الهي ام بود. شما مي دانيد كه
من با شما پيمان بسته بودم كه تا آخرين قطره خون و آخرين نفس بجنگم اما تصميم
امروز فقط براي تشخيص مصلحت بود و تنها به اميد رحمت و رضاي او از هر آنچه گفتم
گذشتم و اگر آبرويي داشته ام با خدا معامله كرده ام . » (3 )
امام (قده ) در يك عرصه به ختم نبرد رضايت دادند اما جبهه هاي جديدي را
در ديگر عرصه ها بر عليه دشمن باز كردند. هر چند اين عرصه ها ديگر از صبغه
نظامي برخوردار نبود اما همچنان مي توان زبانه هاي آتش نبرد ميان كفر و اسلام
را از اين جبهه ها كه در راس آنها نبرد فرهنگي با دشمن است به وضوح ديد. از
نمونه هاي بارز آن نامه معظم له به آقاي گورباچف و قضيه سلمان رشدي است .
دفاع مقدس عامل افزايش مقاومت داخلي و خارجي عليه نظام سلطه
تا بدين جا از سياست حضرت امام
(ره ) در مديريت جنگ و موضع گيري ايشان نسبت به پذيرش قطعنامه سخن گفتيم و بر
اين نكته تاكيد نموديم كه ايشان توانستند با اداره مطلوب جنگ انديشه دفاعي خود
را به بدنه جامعه اسلامي ايران بلكه دنياي اسلام منتقل نمايند تا از اين طريق
بتوانند جنگ ميان كفر و اسلام را نهادينه كنند و جنگ هشت ساله را به عنوان
ابزار ارتقا وجدان عمومي ملل جهان خصوصا دنياي اسلام مطرح نمايند. قطعااين
امردر عوامل درون زا و برون زاي جنگ تحميلي بسيار موثر بود و باعث شد هم مقاومت
داخلي در مقابل كفر و هم مقاومت بين المللي در سطح جهاني در برابر نظام استكبار
فزوني يابد. به ديگر بيان ايشان توانستند با اين ابزار در نظام قدرت جهاني در
درون و خارج مرزهاي ايران اسلامي انگيزه و ايمان دروني معتقدين به اسلام را
نسبت به ضرورت درگيري همه جانبه با كفر صدچندان كنند. موفقيت اساسي ايشان را در
صحنه جنگ بايست در همين دو عرصه « درون » و « بيرون » ارزيابي نمود. به گونه اي
كه در درون به ابقا نظام انگيزشي جامعه بر محور ايمان ـ و نه احساسات
ناسيوناليستي ـ نائل آمدند. اين امر باعث شد جايگاه اسلام در نظام قدرت جهاني
ارتقا يابد و دشمن را در عرصه هاي بسياري به انفعال كشاند. همين تحرك حضرت امام
(ره ) در اين عرصه باعث انفعال دشمن و كم اثرشدن ابزارهاي قدرت استكبار در ديگر
عرصه ها شد. قطعا قدرت عملكرد حضرت امام (ره ) به انديشه ايشان در خصوص حكومت
ديني بازگشت داشت به اينكه چنين نظامي را تبلور خلافت صالحان در زمين ارزيابي
مي كردند.
دفاع مقدس دفاع از مرزهاي عقيدتي نه جغرافيايي اگر قرار بود
رهبري جنگ به اين پديده به عنوان ابزار پالايش فرد و اجتماع ننگرد و آنرا در
محدوده ضيق و غيركارآمد نژادي قومي و ملي محدود كند. در اين حال نه اصولا قوا
براي حضور در جنگ ايجاد مي شد و نه انگيزه ها مي توانست پيروزهاي بزرگ نظامي را
رقم زند.
حضرت امام (ره ) توانستند با اين
نگاه به جنگ آنرا ابزار تهذيب فردي و اجتماعي قرار دهند. اصولا در جنگهاي نژادي
و قومي انگيزه ايمان پشتوانه نبرد با دشمن قرار نمي گيرد و ابزار پرورش ايمان
محسوب نمي شود و صرفا برد آن در گستره حضور آن نژاد يا قوم خلاصه مي شود حال
آنكه حضرت امام (ره ) توانستند هرسه كار را انجام دهند; يعني با ابزار جنگ به
پرورش دروني توسعه قدرت جهاني و استفاده بهينه از انگيزه مذهبي براي پيشبرد جنگ
نائل شوند. بديهي است منظور از اين انگيزه ها صرفا تمايلات مذهبي رزمندگان
اسلام در درون مرزهاي جغرافيايي نبود بلكه شامل انگيزه انديشه و رفتار
سازماندهي شده نيروهاي اسلام در سراسر جهان مي شد كه توانست به عنوان يك مقدور
بروني رفتار دشمن را در درگيري با ما كنترل نمايد.
هنر مديريت امام به اين امر باز
مي گشت كه توانستند جنگ نظامي دو كشور را در جغرافيايي سياسي به جنگ استضعاف و
استكبار يا كفر و ايمان تبديل نمايند و چارچوب تنگ ترسيم شده توسط نظام كفر كه
جنگ را در مرزهاي سياسي خلاصه مي كرد بشكند.
« امروز خميني آغوش و سينه خويش
را براي تيرهاي بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشكهاي دشمنان بازكرده
است و همچون همه عاشقان شهادت براي درك شهادت روز شماري مي كند. جنگ ما جنگ
عقيده است و جغرافيا و مرز نمي شناسد و ما بايد در جنگ اعتقادي مان بسيج
سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم » 4
« جنگ امروز ما جنگ با عراق و
اسرائيل نيست . جنگ ما جنگ با عربستان و شيوخ خليج فارس نيست . جنگ ما جنگ با
مصر و اردن و مراكش نيست . جنگ ما جنگ با ابرقدرتهاي شرق و غرب نيست . جنگ ما
جنگ مكتب ماست عليه تمامي ظلم و جور. جنگ ما جنگ پابرهنگي عليه خوش گذرانيهاي
مرفهين و حاكمان بي درد كشورهاي اسلامي است . اين جنگ سلاح نمي شناسد. اين جنگ
محصور در مرزوبوم نيست . اين جنگ خانه و كاشانه و شكست و تلخي كمبود و فقر و
گرسنگي نمي داند. اين جنگ جنگ اعتقاد است جنگ ارزشهاي اعتقادي ـ انقلابي عليه
دنياي كثيف زور و پول و خوش گذراني است . جنگ ما جنگ قداست عزت و شرف و استقامت
عليه نامردمي هاست . » 5
ايشان با همين انديشه توانستند از
بدنه جهان اسلام سربازاني غيرتمند براي دفاع از كيان اسلام گزينش و تربيت كنند
و دشمن را در محدودكردن قدرت اسلام در يك مرز خاص ناكام بگذارند.
« من به صراحت اعلام مي كنم كه
جمهوري اسلامي ايران با تمام وجود براي احيا هويت اسلامي مسلمانان در سراسر
جهان سرمايه گذاري مي كند و دليلي هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروي از
اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوي جاه طلبي و فزون طلبي صاحبان قدرت و
پول و فريب را نگيرد6 » .
پاورقي :
.1 صحيفه امام ج 19 ص .113
.2 همان ج 21 ص .69
.3 همان ص .95
.4 همان ص .87
.5 همان ص 67 ـ.68
.6 همان ص .91
شكي نيست كه مقاومت نظام اسلامي در شيوه تنظيم
قطعنامه 598 موثر بود و توانست برخي از خواسته هاي ما را در طول جنگ در بندهاي
قطعنامه بر دشمن تحميل كند.
هنر مديريت امام خميني به اين امر باز مي گشت
كه توانستند جنگ نظامي دو كشور را در جغرافياي سياسي به جنگ استضعاف و استكبار
يا كفر و ايمان تبديل نمايند و چارچوب تنگ ترسيم شده توسط نظام كفر كه جنگ را
در مرزهاي سياسي خلاصه مي كرد بشكند.
معرفي كتاب
« ايثار و شهادت در مكتب امام
خميني (س ) » عنوان دفتر يازدهم از مجموعه موضوعي « تيپان » است كه توسط موسسه
تنظيم و نشر آثار امام خميني (س ) با همكاري بنياد شهيد انقلاب اسلامي استخراج
و تنظيم گرديده و منتشر شده است . شهادت از جمله مفاهيم والايي است كه ويژه
قيام ها و انقلاب هاي مكتبي و الهي است . انقلاب اسلامي ايران نيز از اين قاعده
مستثنا نبوده بلكه با بهره گيري از فرهنگ غني و متعالي اسلام شهادت را كه مي
رفت به دست فراموشي سپرده شود روحي و حياتي تازه بخشيد. شهادت در مكتب شيعه فدا
كردن جان خويش در راه ارزش هاي الهي و دستيابي به حياتي ابدي است . به همين
دليل اگر كسي فاقد مايه هاي معنوي باشد شهادت طلبي او معنايي نخواهد داشت . اين
خداباوري و معادانديشي است كه به شهادت معنا مي دهد. شهادت و شهادت طلبي ميوه
شجره طيبه اعتقاد به « احدي الحسنيين » است كه يكي از دو پيروزي را براي
مجاهدان در راه خدا نويد مي دهد.
به فرموده حضرت امام خميني (ره ) « مقام
شهادت اوج بندگي و سير و سلوك در عالم معناست و نهايت ايمان همانا ايمان
عاشقانه است . شهادت ارثي است كه از اوليا به ما مي رسد. شهيد خورشيدي است كه
بر انقلاب پرتو مي افكند و شهادت چراغ هدايت ملتهاست . اين ملت با عشق به شهادت
پيش رفت و اين نهضت را به پيروزي رساند. اينكه ملت شهادت را خواست و گرايش به
زندگي دنيوي را كنار گذاشت تحولي بود فرخنده كه همواره بايد آن را پاس داشت و
نگذاشت با سرد و كمرنگ شدن شعله فروزان عشق و شهادت علايق دنيوي و مادي آنها را
مسخ كرده از اين مستي و فثور خونهاي پاك شهدا هدر رود. »
اما سخن در اين است كه طلايه داران جانبازي و شهادت در اين انقلاب و
دفاع هشت ساله از كدامين قبيله بودند بي هيچ اغراق و تعارفي بار اصلي بردوش
طبقات محروم و مستضعف بود. پس چه جاي شگفتي است اگر پيشواي مستضعفان بفرمايد :
« يك تار موي اين كوخ نشينان و شهيد داده ها به همه كاخ نشينان جهان شرف و
برتري دارد » و از همين جاست كه مي توان گفت : « چه مسووليتي بزرگتر و سنگينتر
از رسيدگي به بازماندگان اين از جان گذشتگان و پيشتازان عشق و شهادت خدمتي كه
ارزشش از هر خدمتي بيشتر و در حكم خدمت به نبي اكرم (ص ) است . بديهي است كه
شهادت در راه خدا چيزي نيست كه بتوان آن را با سنجش هاي بشري و انگيزه هاي مادي
ارزيابي كرد ليكن مراقبت دلسوزانه از حال خانواده هاي شهدا و خدمتگزاري و
احترام به ايشان يك تكليف الهي است . و اين موضوع درحد امتياز لفظي و عرفي كافي
نبوده بلكه بايد در متن قانون و در عمل پياده شود تا آنجا كه بايد مصلحت
پابرهنه ها و شهيد داده ها بر مصلحت مرفهين بي درد مقدم باشد. »
كتاب فوق مشتمل بر « 7 » فصل است : فصل اول كه عنوان « فرهنگ شهادت »
يافته است به مفهوم ايثار و شهادت مقام اهداف و آثار و بركات شهدا اشاره دارد و
پرداختن به حالات شهدا و ادعيه و جملاتي كه همدلي امام را نسبت به شهدا نشان مي
دهد از آخرين مباحث اين فصل به شمار مي رود.
فصل دوم به خانواده شهدا اختصاص يافته كه در ضمن آن به خاستگاه اجتماعي
شهدا و ايثارگران و مقام خانواده شهدا اشاره شده است توصيه به خانواده شهدا و
وظايف ما نسبت به آنان آخرين مباحث آن را تشكيل مي دهد.
فصل سوم ساير ايثارگران يعني جانبازان آزادگان و مهاجرين جنگ تحميلي را
مطرح مي كند.
فصل چهارم به بستر تاريخي ايثار و شهادت كه سرچشمه كوثر شهادت
در انقلاب اسلامي محسوب مي گردد پرداخته شده است و در اين فصل قيام عاشورا به
عنوان تبلور فرهنگ شهادت جايگاه ويژه اي يافته است . هرچند مجموعه مربوط به
قيام عاشورا در مجلد جداگانه اي از طرف موسسه منتشر شده است ولي بخشي از آن
مجموعه نيز در اين فصل آورده شده است .
فصل پنجم به ايام الله خونبار در
انقلاب اسلامي ايران اختصاص دارد و در فصل ششم اسوه هاي شهادت عصر حاضر از زبان
امام معرفي شده اند.
فصل هفتم به فتاوا و استفتائات مربوط به احكام شهيد و شهادت اختصاص
دارد و از مجموعه استفتائات صرفا به آن دسته كه حاوي حكم و نظر معيني بوده
اكتفا شده است .
http://www.imam-khomeini.com/ShowItem.aspx?id=12881&cat=11609&lang=Fa
>
رهبري
معنوي امام خميني در دفاع مقدس
نویسنده : حسین شیدائیان
بررسی رفتار فردی و شیوه مدیریت و
رهبری حضرت امام( رحمت الله علیه ) از جمله نكات جالب و ارزشمندی است كه به
واسطهی مطالعه رفتار و منش مدیریتی و رهبری ایشان به دست میآید و میتواند
برای علم مدیریت موهبتی بزرگ باشد. همچنین مدیران و رهبران سیاسی و اجتماعی در
تمامی سطوح میتوانند از روش رفتاری ایشان بیاموزند. آن چه میخوانید نگاهی از
زاویه دانش مدیریت به شخصیت رهبری حضرت امام( رحمت الله علیه ) است:
پدیده «رهبری» با پیدایش زندگی جمعزیستی انسان در كره خاكی پیوند دارد
و تجربههای گوناگون سیاسی اجتماعی در طول تاریخ حیات بشریت، نیازمندی به رهبری
را به اثبات رسانده است. از دیدگاه قرآن كریم كه گنجینه معارف الهی و كتاب
هدایت بشریت است بعثت رسولان الهی و كیفیت دعوت آنان از مردم برای ایمان آوردن
به خداوند متعال، مشحون از لطایف و نكات ظریف رهبری انبیای عظام است. در فرهنگ
شیعی نیز به رهبری جامعه اهتمام خاصی شده و آن را یكی از نیازهای اصیل بشری
قلمداد نموده است.
نكته مهم دیگر این كه از دیدگاه تشیع، رهبری إعمال ولایت
خداوند در زمین است و رهبر باید حتماً از طرف خداوند متعال بیواسطه و یا با
واسطه اذن داشته باشد تا در میان مردم به رهبری بپردازد و شیعه این مهم را پس
از پیامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم ) در شجره طیبه اهل بیت(علیهم
السلام ) منحصر میكند.
امام خمینی( رحمت الله علیه ) شخصیتی جامع در ابعاد
مختلف علمی و عملی بود و یكی از كمنظیرترین حادثههای تاریخ اسلام را آفرید.
از بارزترین جلوههای رهبری و نقش معنوی حضرت امام خمینی( رحمت الله علیه ) و
تأثیر شگرف آن بر روحیه ملت و رزمندگان اسلام، هدایت و رهبری ایشان در هشت سال
حماسه دفاع مقدس است. بزرگمردی كه حماسه رزمش آمیخته به بالاترین مراتب عرفان،
فقهش متبلور در فلسفه عملی حكومت اسلامی، و حكمتش، شالوده سیاستهای نظام
اسلامی بود. حضرت آیتالله خامنهای ( مدّظلّه العالی) درباره ویژگیهای
فرماندهی و رهبری حضرت امام( رحمت الله علیه ) در هدایت نیروهای رزمی و مسلح
میفرماید:
غیر از دوران پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) و دوران
خلافت امیر المومنین (علیه السلام ) و مدت کوتاهی از امام مجتبی(علیه السلام )
، فرمانده كل قوای عارف و حكیم و عاشق و الهی در دنیا سراغ نداریم… ما در هیچ
جای دنیا، نه امروز و نه در گذشته نیروی نظامی سراغ نداریم كه تحت فرماندهی
انسانی معنوی و الهی و عارف و دارای رقیقترین احساسات بشری و در عین حال با
قاطعیت و صلابتی كه هیچ فرماندهی در دنیا از آن برخوردار نیست، به حراست و دفاع
از ناموس و حیات شرافتمندانه ملت در مقابل تجاوزگران بپردازد.
شور و حال
سلحشوری و رزمندگی، شوق به جهاد و استقامت رزمندگان و فتوحات عظیمی كه در نبرد
با دشمنان اسلام به دست آوردهاند، بیشتر مرهون تأثیرات معجزهگون شخصیت معنوی
حضرت امام( رحمت الله علیه ) در رهبری دفاع مقدس است كه در این مقاله به اختصار
ابتدا به ویژگیهای رهبری، شیوهها و سپس به ارتباط معنوی امام خمینی(رحمت الله
علیه) با رزمندگان میپردازیم. ویژگیهای رهبری امام خمینی(رحمت الله علیه)
اخلاق فردی و مدیریتی و خصوصیات رهبری حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) در
درجات بسیار عالی قرار داشت و از ایشان یك نمونه انسان كامل ساخته بود، كه سخن
گفتن درباره هر كدام از خصوصیات اخلاقی و مدیریتی ایشان بحث مستقلی را میطلبد
كه در این مقاله به برجستهترین آنها در ارتباط با فرماندهی عالی و رهبری جنگ
میپردازیم:
1. شجاعت:
در فرهنگ مبارزات سیاسی حضرت امام
واژه ترس وجود ندارد در دوران قیام علیه طاغوت و رویارویی با آمریكا و رهبری
هشت سال دفاع مقدس با شجاعت و دلیری وارد مبارزه شد او ترس را ترساند كه به
دلهای اولیای الهی راه نیابد ـ او هرگز نترسید و نترساند. هنگامی كه وزیر دفاع
امریكا علناً تهدید كرده بود كه امریكا د راین جنگ هر زمانی كه صلاح بداند از
دوستان عرب خود پشتیبانی خواهد كرد. حضرت امام(رحمت الله علیه) در پاسخ به این
گونه تهدیدهای نظامی دشمنان فرمود: هر یك از اینها (حامیان رژیم عراق) بخواهند
تعدی بكنند، ما تا آخرین نفرمان میایستیم مقابلش. هنگامی كه امریكا ناوی های
جنگی خود را برای حمایت از رژیم عراق به سوی منطقه خلیجفارس گسیل میداشت،
مسئولان مملكتی در این باره با حضرت امام گفتگو كردند و نظر ایشان را جویا
شدند. امام با شجاعت تمام فرمود: اگر من بودم، با ورود اولین ناو امریكایی به
خلیج فارس، آن را هدف قرار میدادم!
2. طمأنینه:
دل آرام و قلب مطمئن حضرت
امام(رحمت الله علیه) پیامد ایمان محكم و اعتقاد راسخ به دریای بیكران الطاف
الهی بود. طمأنینهای كه حوادث ناگوار و كمرشكن قادر به متزلزل كردن و در هم
شكستن آن نبود. حضرت امام(رحمت الله علیه)، عالَم را محضر حقتعالی میدید و به
الطاف و عنایات الهی اعماد داشت و مصداقی از آیه: الا بذكرالله تطمئن القلوب
بود و این عنصر مهم تاثیری شگرف در تصمیمگیریهای ایشان در رهبری دفاع مقدس
داشت. عكسالعمل ساده و آرام امام(رحمت الله علیه) در برابر هجوم سراسری دشمن
به كشور ایران بارزترین نمونه این طمأنینه بود كه فرمود: «یك دزدی آمده یك سنگی
انداخته و فرار كرده» فرماندهان و طراحان عملیاتهای جنگ پس از روزها مطالعه و
شناسایی و بررسی امكانات و تجهیزات و تهیه راهكارهای عملیاتی و نظامی باز هم
به هنگام اجرای عملیاتهای مهم اضطراب و نگرانی خویش را از سرانجام عملیات و
عدم اطمینان از موفقیت آن را پنهان نمیكردند و به (نفس مطمئنه) امام پناه
میجستند. رهنمودهای امام قبل از عملیات عملیات فتحالمبین والفجر 8 به
فرماندهان نمونهای دیگر از آرامش و اطمینان قلبی حضرت امام(رحمت الله علیه)
بود كه تأثیری عجیب در پیروزی رزمندگان اسلام داشت
3. تواضع و فروتنی:
شخصیت عظیم و معنوی حضرت امام،
مهمترین عامل در تحول معنوی و روحی ملت ایران و رزمندگان جبهههای نور علیه
ظلمت در هشت سال دفاع مقدس بود. حضور پرشور جوانان در عرصه جهاد و شهادت، گرایش
توده مردم و نوجوانان به ارزشهای انسانساز و متعالی اسلام و شكوفایی این
ارزشها در جبهههای جنگ همه در پرتو رهنمودها و راهنماییهای پیامبرگونه عارف
و عالمی وارسته و استكبارستیزی كه مراحل و مدارج عالی سیر و سلوك را پیموده
صورت گرفته است؛ اما خصلت تواضع و فروتنی امام(رحمت الله علیه) هیچگاه اجازه
نمیداد كه از كار خود سخن به میان آورد و خویشتن را یك خدمتگزار معرفی میكرد
و میفرمود: اگر به من خدمتگزار بگویند، بهتر از این است كه رهبر. هرگاه در جمع
رزمندگان حضور مییافت خود را خجل زده معرفی میكرد و خود را از خیل مشتاقان
جنگ و شهادت عقب مانده میدانست. اوج مرتبه و عالیترین درجه تواضع و فروتنی
امام(رحمت الله علیه) نسبت به رزمندگان، جمله معروفی است كه در وصف دلاوری
نوجوان شهید، حسین فهمیده بیان نمودهاند: رهبر ما آن طفل دوازده سالهای است
كه با قلب كوچك خود؛ كه ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجك خود
را زیر تانك دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.
4. محبت و صمیمیت امام(رحمت الله علیه) با رزمندگان:
همانگونه كه رزمندگان اسلام
خداجویان جبهههای نبرد به ساحت مقدس شخصیت معنوی رهبرشان عشق میورزیدند، امام
عاشقان نیز علاقه و محبتی خاص نسبت به فرزندان معنوی خویش اظهار میكردند. و در
حقیقت ارادت و علاقه بین مرید و مراد یك پیوند دو جانبه بود، جلوههای الفت و
صمیمیت و محبت امام(رحمت الله علیه) نسبت به رزمندگان در گفتار و كردارش به طور
كامل نمایان بود. جملاتی همانند: اینجانب دست یكایك شما را میفشارم؛ من بین
خود و شما فاصلهای نمیبینم؛ گویای عمق و ارادت و محبت قلبی امام به دلاوران
دفاع مقدس بود. بیپیرایگی رفتار امام(رحمت الله علیه) در جمع فرماندهان و
رزمندگان جبههها و برداشتن مانعهای احترامات رسمی و رایج میان یك رهبر و
فرمانده عالی جنگ با نیروهای تحت امر در ملاقاتهای خصوصی تصویرگر گوشهای از
محبت و صمیمیت قلبی امام(رحمت الله علیه) به رزمندگان بود و صحنههای دیدارهای
خصوصی امام(رحمت الله علیه) با رزمندگان مشحون از صحنههای دلپذیر و ارتباط
عاطفی و محبت و صمیمیت است.
5. قاطعیت:
در دوران مبارزه با رژیم ستمشاهی
قاطعیت امام راهگشای برنامهها و سیاستهای مبارزه بود كه حتی اطرافیان و
شاگردان ایشان به شگفتی و كار ساز بودن آن اعتراف داشتند. در امور رهبری و
فرماندهی عالی جنگ هم قاطعیت امام گرههای كور و بنبستهای ایجاد شده در
برنامهریزیهای رزمی و نظامی را باز میكرد. از مهمترین جلوههای قاطعیت امام
دستور شكست حصر آبادان، آزادسازی سوسنگرد و عزل فرماندهی نیروهای مسلح بود.
6. سازشناپذیری و استقامت در مبارزه:
ظلمستیزی و پایداری امام در
برابر توطئههای دشمنان، روحیهای سازشناپذیر و مقاوم از ایشان پدید آورده
بود. حضرت امام در سیره عملی و روش مبارزاتی خود به آیات شریفه لا تظلمون و لا
تظلمون 18 و فاستقم كما امرت و من تاب معك 19تاسی میجست و هیچگاه نقشههای
ظالمانه و سلطهطلبانه و تحمیلی دشمن را برنمیتافت. فشارهای شدید نظامی،
تبلیغاتی و روانی حامیان دشمن در كمكهای تسلیحاتی به رژیم بعث عراق برای
پذیرفتن خواستههای استكبار جهانی هیچ تأثیری در روحیه مقاوم و سازشناپذیر
امام نداشت و میفرمود: ما تا آخرین نفر و تا آخرین منزل و تا آخرین قطره خون
برای اعتلای كلمه الله ایستادهایم. این روحیه و صفت مطلوب حضرت امام(رحمت الله
علیه) تأثیر عجیبی در رزمندگان اسلام داشت به گونهای كه شیرمردان عرصه پیكار
در شرایط سخت نبرد با تمام توان و اراده خویش پایداری میكردند و دشمن مجهز به
سلاحهای پیشرفته را به استیصال میكشاندند.
7 .نیرنگ شناسی:
دشمن در موقعیت و زمانهای مختلف
حیلههای متفاوت و گوناگونی را به كار میبست و با بهرهگیری از شیوههای جنگ
روانی تلاش میكرد تا انگیزههای اسلامی را در رزمندگان از بین ببرد و اراده
آنان را در دفاع مقدس از میهن اسلامی سست نماید. مظلومنمایی و تظاهر به مسلمان
بودن از جمله اقداماتی بود كه برای فریب ملت سلحشور ایران از سوی رژیم بعث صورت
میگرفت، اما هوشیاری و زیركی منحصر به فرد حضرت امام(رحمت الله علیه) با
موضعگیریهای دقیق و سنجیده خویش تمام این توطئههای فریبنده دشمن را خنثی
نمود.
از این رو حامیان رژیم بعث عراق و سیاستگزاران استكبار جهانی برای
پیشگیری از پیروزیهای مداوم ظفرمندان جبهههای نبرد كه از شكست حصر آبادان تا
فتح بستان و نبرد چزابه تا عملیات مهم فتحالمبین و نیز فتح معجزهآسای خرمشهر
ضربات كوبنده خود را بر پیكر رژیم بعث وارد آورده بودند. حیلهای جدید
اندیشیدند تا افكار مجامع بینالمللی و رسانههای خبری و ملت و كشورهای اسلامی
و به خصوص رزمندگان دلاور اسلامی را از جبهههای جنگ ایران و عراق به نقطهای
دیگر معطوف كنند. این توطئه بزرگ، طرحریزی و تهاجم وحشیانه و غافلگیرانه
اسرائیل غاصب به كشور لبنان بود و میرفت كه این حیله كارساز شود، اما با
موضعگیری هوشیارانه و صریح حضرت امام(رحمت الله علیه) درباره چگونگی پشتیبانی
رزمندگان از مردم بیپناه لبنان و فلسطین این توطئه نیز خنثی شد.
حضرت
امام(رحمت الله علیه) فرمود: ما راهنمان این است كه باید از راه شكست عراق
دنبال لبنان برویم نه مستقلاً. شیوهها و تدابیر رهبری امام خمینی(رحمت الله
علیه) حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) به عنوان رهبر و فرمانده كل قوا و
فرماندهی عالی جنگ، تعیین و هدایت استراتژی جنگ را بر عهده داشت و در این مدت
با بهرهگیری از شیوهها و تدابیر خاص خویش هشت سال دفاع مقدس را رهبری نمود و
اعجاب و شگفتی سیاستمداران دشمن را برانگیخت.
1. بسیج همگانی و سازماندهی
مردم و نیروهای مسلح تحت دو یگان عمده رزمی و پشتیبانی برای آنكه كلیه نیروهای
داوطلب بتوانند در حد تواناییها و استعدادهای خویش در این امر مهم سهیم باشند،
اما اقدام به این مهم نمودند و در این رابطه فرمودند: هر كس میتواند جبهه باید
برود و هر كه نمیتواند در پشت جبهه كمك كند.
2. توسعه تشكیلاتی نظامی و
فرمان بر تشكیل نیروهای سهگانه سپاه این امر موجب شد تا سپاه بتواند با
هماهنگی بیشتر با نیروهای ارتش، در عرصههای نبرد حضور قویتری داشته باشند.
3. هماهنگی و انسجام در نیروهای مسلح همانگونه كه در اندیشه سیاسی امام(رحمت
الله علیه) وحدت و یكپارچگی اقشار مختلف ملت و احزاب گوناگون عامل پیروزی ملت
ایران به شمار میآید. انسجان نیروهای نظامی را نیز ضامن اقتدار نیروهای مسلح
در دفاع مقدس میدانست. از این رو امام(رحمت الله علیه) به نیروهای ارتش، سپاه
و بسیج فرمود: همه در هم ذوب شوید و تو و من را از میان بردارید و چون ید واحده
و قدرت واحده به دشمن بتازید.
4. هماهنگی و به كارگیری امكانات پشت جبهه
امام نیروهای پشت جبهه اعم از دستگاههای اجرایی و تبلیغی و سیاسی را به
هماهنگی با یكدیگر و توجه به مسائل جنگ دعوت میكردند و كلیه فعالیتهای سیاسی،
تبلیغی و اقتصادی پشت جبهه را با دفاع مقدس مرتبط میساختند و همواره ارگانها
و سازمانهای دولتی را در جهت تقویت و آمادگی رزمی مردم و پشتیبانی از جنگ به
كار میگرفتند و میفرمودند: به پشتیانی مادی و معنوی خود از جبهههای نبرد و
رزمندگان ادامه دهند و سپاهیان نور را حمایت كنند.
5. مقابله با عوامل
بازدارنده داخلی و تبلیغات دشمن در دوران دفاع مقدس حوادث گوناگونی پدید
میآمد، برخی از این حوادث مانند رقابتهای جناحهای مختلف در كشور معلول شرایط
سیاسی داخلی كشور بود كه بعضاً فضای سیاسی كشور را ملتهب میساخت، برخی از
پیشامدها را عوامل آگاه و مزدور دشمن پدید میآوردند و برخی دیگر نتیجه اعمال
گروههای ناآگاه داخلی بود و هر كدام از این حوادث به طور مستقیم با غیرمستقیم
میتوانست در حضور رزمندگان اسلام در جبههها برای ادامه دفاع مقدس مشكل ایجاد
نماید. اما حضرت امام(رحمت الله علیه) با شیوههای در خود تحسین رهبری خویش،
تأثیر منفی و شكننده هر یك از این حوادث را بر عرصههای نبرد و روحیه رزمی و
معنوی رزمندگان اسلام را خنثی میكرد. دشمن بعثی نیز با در اختیار داشتن
امكانات تبلیغی استكبار جهانی و به تعبیری امپراتوری خبری و رسانهای با كمك
كارشناسان و مشاوران خارجی و بهرهوری از امكانات و شیوههای گوناگون، جنگ
روانی خود را برای مشوش جلوه دادن چهره جمهوری اسلامی در میان مسلمانان جهان
جلب حمایتهای منطقهای برای تقویت رژیم عراق به راه انداخته بود. در این جنگ
روانی هم حضرت امام(رحمت الله علیه) با درایت و ژرفنگری تمام، با این شیوههای
تبلیغی و روانی دشمن مقابله نمود.
6. رعایت اصول تصمیمگیری حضرت امام(رحمت
الله علیه) اطلاعات و اخبار كافی و لازم را از طریق نمایندگان خود در نیروهای
مسلح و یگانهای رزمی و فرماندهان قرارگاهها به دست میاوردند. امام(رحمت الله
علیه) مبنای تصمیمگیریهای مهم خود را براساس اطلاعات دقیق از وضعیت جنگ و
مشورت با مسئولان لشگری و كشوری بنیان مینهاد، رهنمودهای حضرت امام(رحمت الله
علیه) بر اجرای عملیاتهای نظامی و دفاعی و ورود به خاك عراق، اقدامات مقابله
به مثل در جنگ شهرها و قبول قطعنامه 598 سازمان ملل بر همین اصل و اساس استوار
بود.
7. تفویض اختیارات گستردگی و تخصصی بودن امور جنگ باعث شده بود كه حضرت
امام(رحمت الله علیه) مسئولیت برخی از مسائل اجرایی و كارشناسی مرتبط با جنگ را
به مسئولان كشور تفویض نماید و خودشان سیاست كلی و راهبردی دفاع مقدس را ترسیم
و بر انجام آنها نظارت میكردند از این رو، مسئولیت را بدین گونه تفویض و تعیین
فرمودند: الف ـ شورای عالی دفاع و قرارگاه خاتمالانبیا و جانشینی فرماندهی كل
قوا در برنامهریزیهای نظامی ب ـ شورای عالی پشتیبانی جنگ برای جذب نیرو و
تهیه امكانات ج ـ تشكیل ستاد مناطق بمباران شده د ـ تعیین وزارت امور خارجه
جمهوری اسلامی برای تبیین سیاستهای دفاعی ایران در مجامع بینالمللی ه ـ تشكیل
شورای عالی بازسازی مناطق جنگی
8. تشویق به نبرد هنر مدیریت و رهبری
امام(رحمت الله علیه)، نفوذ معنوی ایشان در قلب میلیونها انسان مخلص و متعهد و
شیفته به ولایت و رهبری بود. هرگاه پیامهای حماسی و شورآفرین حضرت امام(رحمت
الله علیه) همانند جملههای: امروز روز حضور در حجله جهاد و شهادت و میدان نبرد
است؛ روز نشاط عاشقان خداست صادر میشد، همه جبهههای نبرد را از جوانان پرشور
و با اخلاص آكنده میساخت و هم در گرماگرم نبرد، چون آّشار نور بر دلهای تشنه
و مشتاق جهاد و شهادت جاری میگشت و توان رزم آنان را دو چندان میساخت و در یك
كلام معجزه میآفرید.
9. تقویت روحیه رزمندگان كلمات دلنشین و نافذ و
روحبخش پیامها و سخنان حضرت امام(رحمت الله علیه) در دل و جان رزمندگان اثر
شگرفی میگذاشت، سخنرانیهای ایشان در جمع فرماندهان قرارگاهها و رزمندگان
دلاور و پیامهایی كه به مناسبتهای مختلف برای رزمندگان صادر میگردید، قوت
قلبی برای دلاورمردان جبههها بود. پیام امام(رحمت الله علیه) به فرماندهان
جبهه پس از عملیات بدر، بارزترین نمونه تاثیر معنوی پیامهای امام(رحمت الله
علیه) در تقویت روحیه رزمندگان و فرماندهان در بحرانیترین شرایط جنگ است.
10. توجه دادن رزمندگان به معنویت حضرت امام(رحمت الله علیه) دائماً رزمندگان و
فرماندهان قرارگاهها را به مسائل معنوی توجه میداد تا حماسهسازی رزمآوران
عرصه پیكار با عرفان دینی و الهی آمیخته باشد. توجه دادن رزمندگان به اراده و
قدرت خداوند تبارك و تعالی در پیروزی و جنگ، تذكر به اعتماد و اعتقاد به نصرت
الهی، تاكید بر ذكر خداوند و تهجد در جبههها، پرهیز دادن از غرور و توجه دادن
نیروها به تواناییهای قدرت ایمان و اخلاص در رزمندگان در مقابلت جهیزات دشمن
از جمله تذكرات امام(رحمت الله علیه) به رزمندگان بود. اصولاً در اندیشه و سیره
حضرت امام هرگونه تلاش و اقدامات سیاسی، فرهنگی و نظامی بدون در نظر گرفتن بعد
الهی و معنوی فاقد هرگونه ارزش اسلامی است، از این رو به رزمندگان اسلام
آمیختگی عمل ظاهری را به معنویت دینی و الهی تذكر داد و فرمود: زدن و پیروز شدن
و فتح كردن و همه اینها اگر آن بعد معنویاش نباشد همهاش شكست است.
11.
تقویت بنیه دفاعی اهتمام فراوان حضرت امام بر تقویت بنیه دفاعی و حمایتهای
ایشان از بالا بردن كیفت و كمیت امكانات و تجهیزات نظامی و تامین بودجههای جنگ
و دفاع مقدس از خصوصیات تدبیر رهبری ایشان در دفاع مقدس بود. این اهتمام حضرت
امام(رحمت الله علیه) تا روزهای پایانی جنگ نیز ادامه داشت و طی دستورالعملی به
مسئولان سیاسی نظامی فرمود: باید... در تجهیز كلیه آحاد و افراد این كشور
براساس اصول و فرمول خاص دفاع همه جانبه تا رسیدن به تشكل واقعی و حقیقی بسیج و
ارتش بیست میلیونی كوشش نمود. به فرماندهان نظامی نیز فرمود: نیروهای نظامی ما
هرگز نباید از كید و مكر دشمنان غافل بمانند و در هر شرایطی باید بنیه دفاعی
كشور در بهترین وضعیت باشد.
تاثیر ارتباط معنوی امام خمینی(رحمت الله علیه)
با رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس رزمندگان اسلام، حضرت امام خمینی(رحمت الله
علیه) در خطوط نبرد جبهههای جنگ حضور فیزیكی نداشتند، اما شخصیت پر نفوذ و
معنوی وعرفانی ایشان هر روز در تمام نقاط جبهه حكمفرما بود و تاثیرات عمیق و
شگرف این حضور معنوی در روحیه و عملكرد رزمندگان كاملاً مشهود و ملموس بود.
این موضوع شگفتی صاحبنظران، راویان و گزارشگران حاضر در جبهه را برانگیخته
بود. یكی از خبرنگاران غیر ایرانی كه از جبهههای جنگ بازدید كرده و روحیات
رزمندگان اسلام را از نزدیك مشاهده كرده است در گزارش خود مینویسد: گویی خود
آیتالله خمینی(رحمت الله علیه) شخصاً هر روز اینجا (جبههها) حاضر شده و آنها
را به جهاد دعوت میكند. ارتباط طلایهداران فتح با امام امت، همان رابطه مرید
با مراد، سالك الی الله با پیر و مرشد، و محب با محبب است. رفتار و حالاتی كه
رزمندگان اسلام در صحنههای مختلف و عرصههای پیكار دفاع مقدس نسبت به حضرت
امام(رحمت الله علیه) از خود نشان دادهاند، رمز و رازی از حدیث دلدادگی و
دلباختگی عاشقان شیفته است كه كارنامه جهاد و دفاع آنان با معیار عشق محك خورده
است.
در این بخش از
مقاله به برخی از این موارد اشاره خواهید داشت:
1. عشق رزمندگان به امام؛ علاقه و
محبت شدید و زایدالوصف رزمندگان به امام(رحمت الله علیه) بارزترین جلوه از
تاثیر عمیق شخصیت معنوی امام بر رزمندگان است: محبتی كه تجلی عشق عرفانی و
معنوی است و ریشه و سرمنشاء بسیاری از تاثیرات دیگر است. آری اینجا صحبت عشق
است و عشق و قلم از ترسیمش بر خود میشكافد. نذر برای سلامتی حضرت امام(رحمت
الله علیه) و طول عمر ایشان؛ اظهار عشق و علاقه در سختترین شرایط خط مقدم جبهه
در حال مجروحیت و هنگام اسارت گوشههایی از ارادت رزمندگان به حضرت امام(رحمت
الله علیه) است.
2. عشق خانواده ایثارگران به امام؛ بازماندگان شهیدان و
ایثارگران، بالندگی و رشد و سلامتی مكتب حیاتبخش اسلام و خط امام را در گرو
قربانی شدن و فدایی دادن در این راه میدانستند و جوانان و نونهالان به خون
خفته خویش را قربانیان این راه قلمداد مینمودند. در یكی از دیدارهای خانواده
شهدا با امام خمینی(رحمت الله علیه)، مادری با لهجه خرمشهری فریاد میزد: ای
امام! سه پسر داشتم و هر سه شهید شدند دیگر فرزندی ندارم تا در راه اسلام
قربانی كنم، خدا مرا فدای تو كند.
3. اطاعت پذیری عاشقانه؛ تفاووت رهبری
امام در دفاع مقدس با سایر رهبران و فرماندهان جنگها در تاریخ و جهان را باید
در نفوذ معنوی شخصیت امام و تاثیر آن در رفتار و عملكرد نیروهای رزمی جستجو
كرد. بسیاری از نیروهای مسلح كشورها در شرایط سخت و بحرانی جنگ به جهت دفاع از
آب و خاك و نوامیس كشور و یا رعایت سلسله مراتب و اجرای مقررات نظامی آن كشور و
یا احیاناً دریافت پاداش و ترس از مجازات، از فرمانده خود اطاعت میكنند و
انگیزههای دیگری در اطاعتپذیری آنها دخالت ندارد. ولی رزمجویان عرصه پیكار و
دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران دیدگاهشان نسبت به اجرای دستورات حضرت امام(رحمت
الله علیه) بالاتر از اطاعت از یك فرمانده كل قوا بود. آنان دستورات امام(رحمت
الله علیه) را با عشق و علاقه و ارادتی خاص انجام میدادند و هدفشان رضایت خاطر
امام(رحمت الله علیه) بود. رزمندگان تمام سختیها و زحمات طاقتفرسای عملیات را
برای یك لحظه خوشحالی امام(رحمت الله علیه) تحمل میكردند. سردار باكری در جمع
نیروهایی كه برای آموزش نظامی و آمادگی رزمی جهت شركت در عملیات خیبر به
جبههها آمده بودند گفت: عزیزان من! شما نمایندگان لشگر عاشورائید، سعی كنید
مأموریت خود را به نحو احسن انجام دهید بلكه بتوانیم در عملیات آینده دل
امام(رحمت الله علیه) را شاد كنیم.
4. یاد امام؛ در جمع رزمندگان با ارتباط
و انس دائمی و ناگستنی كاروانیان نور با شخصیت معنوی امام(رحمت الله علیه) موجب
شده بود كه نام و یاد و تصویر امام (رحمت الله علیه) همواره در سراسر جبههها
حضور داشته باشد. رزمندگان پس از نام مبارك ائمه معصومین(علیهم السلام ) با ذكر
و یاد امام(رحمت الله علیه) و عطر سلام و صلوات به مرادشان مشام جان را خوشبو
میساختند و شعار برای سلامتی امام(رحمت الله علیه) صلوات از پرطرفدارترین
شعارهایی بود كه در سراسر جبهه گوش جان را نوازش میداد. بهرهگیری از كلمات
قصار امام(رحمت الله علیه) درباره جنگ در تابلو نوشتهها و استناد به آنها و
گفتگوی رزمندگان از جمله عبارتهایی بود كه فضای جبههها را عطرآگین میساخت.
5. اشتیاق به دیدار امام؛ دیدار (جمال جانان) بهترین و بیشترین آرزوی مشتاقان و
شیفتگان و دلباختگان (حسن روی) حضرت امام بود. آنان برای دستیابی به وصال و
لقای محبوب خویش لحظهشماری میكردند و گفتگوی خصوصیشان اظهار علاقه به ملاقات
با امام(رحمت الله علیه) بود. هرگاه رزمندگان، همسنگری را میدیدند كه احتمال
داشت به خدمت حضرت امام(رحمت الله علیه) برسد، سلام خالصانه و لبریز از عشق و
محبت خویش را به حضور آن بزرگوار تقدیم میداشتند و دیگر سخنی از خانواده و یا
مشكلات خوش به زبان میراندند. به راستی كه سیمای جذاب و دلربای امام(رحمت الله
علیه) جلوهای از جمال جمیل الهی بود كه عاشقانش در سختترین شرایط عملیات به
یاد چهره ملكوتی و زیبای امام(رحمت الله علیه) و وعده دیدارش جانی تازه در
كالبدشان دمیده میشد.
منابع:سايت
ساجد ،
سایت نوید شاهد
http://nahadsbmu.ir/article.aspx?gidview=5285
>
تفاوت جنگ ما با ديگران
تقدس دفاع مقدس مديون هدايت آن پير و مرادى است
كه در تمام حيات خويش جز به راى خداوند نينديشيد. كلام نورانى او ديروز، امروز
و فردا راهنماى جويندگان حقيقت بوده، هست وخواهد بود.
دشمن هاى ما مى خواهند
براى دنيا بزنند، شما براى خدا مى خواهيد جنگ بكنيد، يا نهضت تان براى خدا بوده
است، آن ها براى دنيا بوده، اين دو تا فرق دارند. فرق بين اين دو تا خيلى زياد
است كه يك دسته اى براى خدا قيام كنند، يك دسته اى براى دنيا. آن كه براى
دنياست تا ببيند شايد دنيايش متزلزل مى شود، فرار مى كند. آن كه براى خداست، تا
آخر هم فرار نمى كند.
بيانات
امام در جمع دانش آموزان نهاوند- صحيفه نور ۱۱- ص ۶۲
آن ها كه داوطلب براى جنگ ها هستند، داوطلبى شان
براى شيطان است. آن ها هم داوطلب مى شوند، شما هم داوطلب هستيد. لكن فرق هست ما
بين داوطلبى و ايثار شما با داوطلبى و ايثار متحرفين. آن ها براى رسيدن به دنيا
و رسيدن به آمال و شهوات نفسانى وارد مى شوند در ميدان ها و شما براى شهادت و
براى رسيدن به لقاءالله وارد مى شويد.
بيانات
امام در جمع دلاوران سپاه اسلام و دانشجويان مسلمان مقيم خارج- صحيفه نور ۱۶-
صفحه ۲- صفحه ۱۳۱
عمده حرف اين است كه فرق است مابين قواى مسلح
ايران با قواى مسلح عراق. فرق است مابين فرماندهان قواى مسلح ايران با
فرماندهان قواى مسلح عراق و آن اين است كه اين ها به اسلام فكر مى كنند و روى
قواعد اسلام مى خواهند عمل بكنند و لهذا به شهرهايى كه دفاع ندارند، به مردم
بازار و به مردم و فقراى جاهاى ديگر كارى ندارند و فقط اگر چنانچه الزام پيدا
كردند كه يك مثلآً توپى بيندازند، يك بمبى بيندازند، به همان مراكزى كه مراكز
قدرت شيطانى است، اين ها هجوم مى كنند. لكن فرماندهان عراق از خدا بى خبرند.
اعتقادى به اين مسايل ندارند و لهذا توى شهرها مى اندازند بمب هايشان را. در
خرمشهر، در اهواز، در اين جاها. شهرها را هدف قرار مى دهند. ما دستمان بسته است
از اين جهت كه نمى خواهيم مردم عادى و مردم بيگناه تلف بشوند و آن ها دستشان
باز است از باب اين كه اعتقاد به آن چيزهايى كه در اسلام مطرح است، آن چيزهايى
كه انسان «بما انه» انسان مى فهمد آن چيزهايى كه شرف انسان اقتضا مى كند آن ها
اين مسايل پيش شان مطرح نيست... لكن اينطور نيست كه مملكت ايران نتواند اين ها
را از بين ببرد. لكن مى خواهد قدم قدم پيش برود كه مبادا بيگناه ها خداى
ناخواسته زير پا بروند. پس مابايد روى قواعد اسلامى عمل بكنيم. قدم به قدم پيش
رفتيم، تكه تكه جلو رفتيم و آن ها خيال كردند قدرتى در كار نيست. حالا فهميدند
آن ها كه نه قدرت هست، لكن قدرتمندان اين جا روى يك قواعد عمل مى كنند و
قدرتمندان اشرار روى يك قواعد ديگر عمل مى كنند و لهذا آن ها مراكز جمعيت را،
هرجا پرجمعيت است، آن ها به توپ مى بندند. اين ها مى خواهند همان هدف هايى كه
مربوط به قواى مسلحه آن هاست نابود بكنند.
بيانات
امام در جمع مردم مرزنشين كشورمان- صحيفه نور ۱۳- صفحه ۱
منبع: ویژه نامه
سروقامتان روزنامه جوان
* ما در جنگ پرده از چهره تزوير جهانخواران كنار
زديم.
* ما در جنگ به اين نتيجه رسيديم كه بايد روي پاي خود بايستيم.
*
ما در جنگ براي يك لحظه هم نادم و پشيمان از عملكرد خود نيستيم.
* ما براي
اداي تكليف جنگيده ايم و نتيجهْ فرعِ آن بوده است.
* ما مظلوميت خويش و ستم
متجاوزان را در جنگ ثابت نموده ايم.
* ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر
نموده ايم.
* اين جنگ و تحريم اقتصادي و اخراج كارشناسان خارجي، تحفه اي
الهي بود كه ما از آن غافل بوديم.
* ما در جنگ ريشه هاي انقلاب پربار
اسلاميمان را محكم كرديم.
* البته دفاع بر هر مسلمي، بر هر انساني واجب است؛
و ما به حسب امر خدا دفاع كرديم از خودمان و دفاع [كرديم] از اسلام.
* جنگ
در عين حال كه ناگوار بود و شهرهاي ما را خراب كرد، ولي بركاتي داشت كه اسلام
به دنيا معرفي شد.
* جنگ ما موجب شد كه تمامي سردمداران نظام هاي فساد، در
مقابل اسلام احساس ذلت كنند.
* جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ايمان
و رذالت بود، و اين جنگ از آدم تا ختم زندگي وجود دارد.
اينجانب به اسلام و اولياي عظيمالشأن آن و به
ملت اسلام و خصوصاً ملت مبارز ايران ضايعه تاسفانگيز «شهيد بزرگوار»، متفكر و
فيلسوف و فقيه عاليمقام مرحوم آقاي حاج شيخ مرتضي مطهري قدسسره را تسليت و
تبريك عرض ميكنم. تسليت در «شهادت» شخصي كه عمر شريف و ارزنده خود را در راه
اهداف مقدس اسلام صرف كرد و با كجرويها و انحرافات مبارزه سرسختانه كرد، و
تسليت در «شهادت» مردي كه در اسلامشناسي و فنون مختلفه اسلام و قرآن كريم
كمنظير بود. من فرزند بسيار عزيزي را از دست دادم و در سوگ او نشستم كه از
شخصيتهايي بود كه حاصل عمرم محسوب ميشد. در اسلام عزيز از «شهادت» اين فرزند
برومند و عالم جاودانه ثلمهاي وارد شد كه هيچ چيز جايگزين آن نيست. برنامه
اسلام از عصر وحي تاكنون بر «شهادت» توأم با شهامت بوده، آنها گمان نكردند كه
از هر موي «شهيدي» از ما و از هر قطره خوني كه به زمين ميريزد انسانهاي مصمم و
مبارزي به وجود ميآيد.
*************
قيامي كه براي خداست و نهضتي كه براساس معنويت و
عقيده است، عقبنشيني نخواهد كرد. ملت ما اكنون به «شهادت» و فداكاري خو گرفته
است و از هيچ دشمني و هيچ قدرتي و هيچ توطئهاي هراس ندارد.
*************
ملتي كه تازهعروس و تازه دامادش براي «شهادت»
داوطلبند و خود را براي هر پيشامدي در راه خدا مهيا كردهاند از چه ميترسند؟
ملتي كه «شهادت» براي او سعادت است پيروز است. ملتي كه خود و همه چز خود را
براي اسلام ميخواهد، پيروزمند است.
*************
در آغاز سومين سال پيروزي انقلاب كه مرهون
فداكاريهاي دلاورانه ملت خصوصاً «شهيدان و معلولان و مجروحان انقلاب» است
اينجانب رحمت بيپايان خداوند متعال را براي «شهداي» جاويد و صحت و سلامت را
براي معلولان و مجروحان عزيز خواستارم و درود پياپي تقديم آنان مينمايم. اين
جانبازان حماسهآفرين كه پرچم پرافتخار لاالهالا الله را برفراز كشور عزيز به
اهتزاز درآوردهاند وبا خون و توان خود شرافت انساني ملت بزرگ را بيمه نمودند و
با پشتيباني تودههاي ميليوني بپا خاسته ائمه كفر و الحاد را شكست مفتضحانه
داده و كشور را از لوث وجود آنان پاك نمودند، الحق بر ملت ما حق بزرگ دارند.
رحمت خدا و سپاس بيپايان ملت عزيز نثار روح آنان و ديگر فداكاران در راه گسترش
عدالت اسلامي، انساني باد. هان اي «شهيدان»، در جوار حق تعالي آسوده خاطر باشيد
كه ملت شما پيروزي شما را از دست نخواهد داد. و اي بازماندگان «شهداي» به خون
خفته و اي معلولان عزيزي كه حيات جاويد را با نثار سلامت خود بيمه كردهايد،
مطمئن باشيد كه ملت شما مصمم است پيروزي را تا حكومت الله و تا ظهور بقيهالله
روحي فداه نگهبان باشد، جاويد باشيد و پيروز باشد جمهوري اسلامي.
*************
«شهادت» انسانساز سردار پرافتخار اسلام و مجاهد
بيدار و متعهد راه تعالي و پيوستن به ملأ اعلي، دكتر مصطفي چمران را به پيشگاه
وليعصر ارواحنا فداه تسليت و تبريك عرض ميكنم. تسليت از آن روز كه ملت
«شهيدپرور» ما سربازي را از دست داد كه در جبهههاي نبرد با باطل چه در لبنان و
چه در ايران حماسه ميآفريد و سرلوحه مرام او اسلام عزيز و پيروزي حق بر باطل
بود. او جنگجويي پرهيزكار و معلمي متعهد بود كه كشور اسلامي ما به او و امثال
او احتياج مبرم داشت، و تبريك از آن رو كه اسلام بزرگ چنين فرزنداني تقديم
ملتها و تودههاي مستضعف ميكند و سرداراني همچون او در دامن تربيت خودپ پرورش
ميدهد. مگر چنين نيست كه زندگي عقيده و جهاد در راه آن است؟ چمران عزيز با
عقيده پاك خالص غيروابسته به دستجات و گروههاي سياسي و عقيده به هدف بزرگ الهي،
جهاد را در راه آن از آغاز زندگي شروع و به آن ختم كرد. او در جهاد با نور
معرفت و پيوستگي به خدا قدم نهاد و در آن راه به جهاد برخاست و جان خود را نثار
كرد. او با سرافرازي زيست و با سرافرازي «شهيد» شد و به حق رسيد. هنر آن است كه
بيهياهوهاي سياسي و خودنماييهاي شيطاني براي خدا به جهاد برخيزد و خود را فداي
هدف كند نه هواي، و اين هنر مردان خداست.
************
ملتي كه براي اقامه عدل اسلامي و اجراي احكام
قرآن مجيد و كوتاه كردن دست جنايتكاران ابرقدرت و زيست با استقلال و آزادي قيام
نموده است، خود را براي «شهادت» و «شهيد دادن» آماده نموده است و به خود باكي
راه نميدهد كه دست جنايتكاران ابرقدرت از آستين مشتي جنايتكار حرفهاي بيرون
آيد و بهترين فرزندان راستين او را به شهادت رساند.
************
مگر ما پيروان پاكان سرباخته در راه هدف نيستيم
كه از «شهادت» عزيزان خود به دل ترديدي راه دهيم؟ مگر دشمن قدرت آن دارد كه با
جنايت خود مكارم و ارزشهاي انساني «شهيدان» عزيز ما را از آنان سلب كند؟ مگر
دشمنهاي فضيلت ميتوانند جز اين خرقه خاكي را از دوستان خدا و عاشقان حقيقت
بگيرند؟ شما ملتي را كه معلولشان در تختهاي بيمارستانها آرزوي «شهادت» ميكنند
و ياران را به «شهادت» دعوت ميكنند، نشناختهايد.
************
اكنون اسلام به اين «شهيدان» و «شهيدپروران»
افتخار ميكند، و با سرافرازي همه مردم را دعوت به پايداري مينمايد؛ و ما مصمم
هستيم كه روزي رخش ببينيم و اين جان كه از اوست تسليم وي كنيم.
*************
رحمت و درود بيپايان ملت بر شهداي انقلاب از 15
خرداد تا 7 تير ماه 60 و سلام و تحيت بر مظلومان جهان و مظلومان ايران در طول
تاريخ.
*************
در هر موقعي كه ما «شهيد» داديم ملت ما منسجمتر
شده.
*************
آقاي رجايي و آقاي باهنر هر دو «شهيدي» هستند كه
با هم در جبهههاي نبرد، با قدرتهاي فاسد هم جنگ و همرزم بودند و مرحوم شهيد
رجائي به من گفتند كه من 20 سال است كه با آقاي باهنر همراه بودم، و خداوند
خواست كه با هم از اين دنيا هجرت كنند و به سوي او هجرت كنند.
*************
ملت ما از اين «شهادت»ها بسيار ديده است، و در
اين چند سال اخير صدها شهيد داده و هزاران شهيد و هزاران معلول، و پايدار
ايستاده است.
علوم و كسب معارف و بهرهبرداري از استعدادهاي الهي خود
بپردازيد و هيچگاه سلاح مبارزه با ظلم و استكبار و استضعاف را بر زمين
نگذاريد. (1)
*************
ما از عهده شكر شهداي گرانقدر و شهيدان زنده
عزيز و اسرا و مفقودين معظم و بازماندگان و وابستگان به آنان و بالجمله ملت
بزرگوار نيز نخواهيم برآمد. (2)
*************
و چه غافلند دنياپرستان و بيخبران كه ارزش
«شهادت» را در صحيفههاي طبيعت جستجو ميكنند و وصف آن را در سرودها و حماسهها
و شعرها ميجويند، و در كشف آن از هنر تخيل و كتاب تعقل مدد ميخواهند، و حالا
كه حل اين معما جز به عشق ميسر نگردد كه بر ملت ما آسان شده است. (3)
*************
ملتي كه سالار «شهيدان» را پيشوا،و ايثار و
فداكاري را سلاح و «شهادت» را مسبب جاودانگي خود ميداند از چه ميـرسد و با چه
كسي جز خدا معامله ميكند. (4)
*************
به هر حال قلم و بيان من عاجز است كه مقاومت
عظيم و گسترده ميليونها مسلمان شيفته خدمت و ايثار و «شهادت» را در اين كشور
صاحبالزمان اروحنا فداه ترسيم نمايم و از حماسهها و رشادتها و خيرات و بركات
فرزندان معنوي كوثر حضتر فاطمه زهرا سلامالله عليها سخن بگويم. (5)
*************
من خون و جان ناقابل خويش را براي اداي واجب حق
و فريضه دفاع از مسلمانان آماده نمودهام و در انتظار فوز عظيم «شهادتم.»
قدرتها و ابرقدرتها و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خميني يكه و تنها هم
بماند به راه خود كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شركت و بتپرستي است ادامه
ميدهد. و به ياري خدا در كنار بسيجيان اسلام ـ اين پابرهنههاي مغضوب
ديكتاتورها ـ خواب راحت را از ديدگان جهانخواران و سرسپردگاني كه به ستم و ظلم
خويش اصرار مينمايند سلب خواهد كرد. (6)
*************
الحمدالله اين كشور رسول خدا امروز ميليونها
جوان داوطلب جنگ و «شهادت» در خود پروريده است و دل و ديدگان ملت ما را جز
رضايت حق چيزي پر نخواهد كرد. (7)
*************
بدون شك، جهانخواران به همان ميزان كه از
«شهادتطلبي» و ساير ارزشهاي ايثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرايش و روح
اقتصاد اسلام به طرف حمايت از پابرهنگان در هراسند. (8)
*************
امت و ملت «شهيد داده» ايران اگر چه در طول
دوران مبارزه و جنگ و حوادث ديگر انقلاب مظلوميتها و سختيها و درد و رنجهاي
فراوان ديده است و جوانان و عزيزان گرانقدري را تقديم راه خدا كرده است، ولي
يقيناً وسعت مظلوميتها و سختيهايي كه بر پيشوايان ما رفته است به مراتب بالاتر
از مسائل ماست. (9)
*************
خداوندا، تو ميداني كه فرزندان اين سرزمين در
كنار پدران و مادران خود براي عزت دين تو به «شهادت» ميرسند و با لبي خندان و
دلي پر از شوق و اميد به جوار رحمت بيانتهاي تو بال و پر ميكشند. (10)
*************
خداوندا، دل مردم ما را كه براي دين تو «شهيد و
مفقود و مجروح و اسير» دادهاند و سختي هجران عزيزان را به عشق لقا و رضاي تو
تحمل كردهاند شادمان فرما و همه ما را در مسير بندگي خود عاشق و دردآشنا فرما
و «شهيدان» ما را از كوثر زلال ولايت خود و رسول اكرم و ائمه هدي سيراب نما و
انقلاب اسلامي ما را به اقنلاب مصلح كل متصل فرما، انك ولي النعم. (11)
*************
پروردگارا، «شهداي» ما را با سيدالشهدا
عليهالسلام محشور فرما و «جانبازان» عزيز صبر و اجر، و به مصدومين و مجروحين
شفا عنايت فرمايد و شر متجاوزان را به خودشان بازگرداند و آنان را بهعقوبت خود
كيفر دهد. (12)
1.بخشي از پيام حضرت امام در پاسخ به پيام فرزندان «شهدا،
اسرا، مفقودين و جانبازان انقلاب اسلامي»، 8/2/1364
2. بخشي از پيام حضرت
امام خطاب به بازماندگان ايثارگران انقلاب و جنگ تحميلي، 20/5/1365
3و4و5.
بخشي از پيام حضرت امام خطاب به خانواده «شهدا، اسرا، مفقودين و جانبازان
انقلاب اسلامي»،16/11/1365
6و7و8و9و10و1. بخش از پيام مهم و تاريخي امام
امت به مسلمانان و مستضعفان جهان به مناسبت برگزاري مراسم حج، 6/5/1366
12.
بخشي از پيام حضرت امام خطاب به زائران ايراني بيتالله الحرام، 12/5/
1366منبع:
www.imam-khomeini-isf.com