مقاومت سرنوشتساز
در 31 شهريور 1359 رژيم بعثي عراق با تصميم و طرح قبلي و با هدف برانداختن نظام نوپاي جمهوري اسلامي جنگي تمام عيار را عليه ايران اسلامي آغاز كرد.
صدام، رئيس جمهور عراق
با ظاهرشدن در برابر دوربينهاي تلويزيون عراق با پاره كردن قرارداد 1975 الجزاير، آغاز تجاوز به خاك ايران را اعلام
كرد.
5 روز پيش از آن، صدام هنگام نطق در مجلس
عراق، در 26 شهريورماه 1359 گفته بود:« در برابر شما
اعلام ميكنم كه ما قرارداد مارس 1975 را كاملاً ملغيشده ميدانيم و شوراي
فرماندهي انقلاب تصميم خود را در اين زمينه اتخاذ خواهد كرد.
ما تصميم تاريخي خود را براي
اعاده حاكميت كامل خود بر سرزمين و آب خود اتخاذ كرديم و با قدرت هرچه تمامتر در
برابر هركس كه اين تصميم قانوني را ناديده بگيرد، ميايستيم ..... رژيم عراق تصميم گرفته سرزمينهاي خود را با زور باز پس گيرد».
عراق پس از مقدمهچينيهاي
فراوان سياسي و نظامي، در ساعت 14:15 دقيقه دوشنبه، 31 شهريورماه 1359 با 3 فروند ميگ 23، به فرودگاه بينالمللي مهرآباد تهران- به
تقليد از حمله هوايي اسرائيل در جنگ 6 روزه با اعراب- حمله كرد.
همزمان پايگاههاي هوايي
تبريز، همدان، دزفول، بوشهر، شيراز، اصفهان و فرودگاههاي اهواز، كرمانشاه، سنندج
و اروميه، توسط 192 فروند جنگنده عراقي مورد حمله قرار گرفت.
روز اول مهر 1359 نيز ارتش
عراق با استعداد 48 يگان سازماندهي شده در قالب تيپها و لشكرهاي مكانيزه، زرهي و
پياده با برخورداري از پشتيباني 800 قبضه توپ، 5400 دستگاه تانك و نفربر، 400 قبضه توپ ضدهوايي و 3666 فروند هواپيما و 400 فروند
هليكوپتر به ايران حمله كرد.
جنگي نابرابر در شرايطي به
ايران اسلامي تحميل شد كه از جانب استكبار جهاني به ويژه آمريكا تحت فشار شديدي
قرار داشت و در داخل کشور نيز جناحهاي وابسته به غرب و شرق با ايجاد هياهوي
تبليغاتي و ايجاد درگيريهاي نظامي درصدد تضعيف نظام بودند و نيروهاي نظامي نيز به
خاطر تبعات قهري انقلاب، هنوز مراحل بازسازي و ساماندهي را به طور كامل پشت سر
ننهاده بودند.
رؤياي فتح 3 روزه
ارتش عراق كه بر اساس محاسبات
خود از وضعيت داخلي و خارجي ايران، فتح يك هفتهاي تهران را در سر ميپروراند، در
روزهاي نخست تجاوز، بدون مانعي جدي در مرزها تا دروازههاي اهواز و خرمشهر پيش
تاخت.
نيروي زميني ارتش عراق تهاجم
خود را در سه محور شمالي، مياني و جنوبي آغاز كرد، ولي عليرغم تصور خود در تصرف
سريع شهرها، با مقاومت نيروهاي مردمي، يگانهاي ارتش و نيروهاي سپاه روبهرو شد.
در جبهه مياني سپاه دوم عراق
در سه محور مهران، نفتشهر و قصرشيرين وارد عمل شد تا ضمن دسترسي به تنگه پاتاق و
تأمين امنيت بغداد از طريق سرپل ذهاب و قصرشيرين، به سمت گيلانغرب پيشروي كند.
پيشروي نيروهاي عراقي در حالي
بود كه شهرهاي مرزي، خطوط دفاعي و پايگاههاي نظامي در اين مناطق به طور مستمر
توسط هواپيماهاي عراقي و آتش توپخانه بمباران ميشد.
در اين محور در ششم مهرماه
1359، در كنار مقاومت مردم و نيروهاي سپاه در مقابل هجوم دشمن به شهر، خلبانان
هوانيروز ارتش به فرماندهي شهيد شيرودي، عقبه يگانهاي دشمن را منهدم كردند و بدين
ترتيب نيروهاي دشمن از شهر عقب رانده شدند.
در جبهه شمالي، سپاه يكم عراق مأموريت
داشت ضمن حفاظت منطقه و كنترل معارضان كرد عراقي، نيروهاي ضدانقلاب را به منظور
تجزيه كردستان و بخش جنوبي آذربايجان غربي تجهيز، تقويت و پشتيباني كند.
بعدازظهر 31 شهريور 1359
خرمشهر زير آتش سنگين توپخانه ارتش عراق قرار گرفت. شهر در آتش ميسوخت و صداي انفجار،
لحظهاي قطع نميشد. در چنين شرايطي گروههاي مقاومت در مسجد جامع و ساير پايگاههاي
نظامي شكل گرفت و در محورهاي هجوم جنگوگريز آغاز شد.
نيروهاي مقاومت خرمشهر با اميك،
ژ3، بطريهاي آتشزا و چند آرپيجي دشمن را تا 34 روز پشت دروازههاي شهر زمينگير
كردند و مانع دستيابي سريع دشمن به اهدافش از جمله تصرف 3 روزه خوزستان شدند.
پاسخ قاطع
در جبهه جنوب، ارتش عراق در
نظر داشت ضمن حمله غافلگيرانه به پايگاههاي هوايي و از كار انداختن آنها، تهاجم
يگانهاي زميني خود را در 4محور و از طريق معابر وصولي شناخته شده به منظور تأمين
اهداف عملياتي انجام دهد.
در محور نشوه - جفير- اهواز
دشمن در 8 مهرماه تا چند كيلومتري اهواز پيش رفت. ولي با هشدار امام و شبيخون پاسداران و مقاومت مردمي اهواز به فرماندهي شهيد
غيور اصلي، پيشروي دشمن متوقف شد و اهواز از سقوط نجات يافت.
در محور چزابه دشمن به سرعت
توانست پيشروي كند و با تصرف شهر بستان در روز هفتم جنگ سوسنگرد را تصرف كند.
دشمن، نگهداري سوسنگرد را به
عناصر خلقي عرب واگذار كرد، 4 روز بعد نيروهاي مردمي، سوسنگرد را آزاد كردند، ولي
24 آبان عراق با محاصره سوسنگرد از سه محور قصد نفوذ به شهر را داشت كه با مقاومت
نيروهاي سپاه و ژاندارمري نتوانست آن را تصرف كند و پس از 48 ساعت با حمله نيروهاي
جنگهاي نامنظم به فرماندهي شهيد دكتر چمران محاصره شهر شكسته و دشمن مجبور به عقبنشيني
به پشت رود كرخه شد.
در محور شلمچه نيز وقتي دشمن
از تصرف سريع خرمشهر مأيوس شد، شهر را دور زد و آبادان را محاصره كرد ولي با حضور
نيروهاي مردمي، شهر سقوط نكرد و محاصره 330 درجه آن با عقب راندن دشمن به شمال
رودخانه بهمنشير به 27درجه كاهش يافت.
جالب آنكه هفتهنامه نيوز ورلد
ريپورت (چاپ آمريكا در 4 مهرماه 1360 ) نوشت: دولتمردان ايران ضعيفتر از آن هستند
كه اشغالگران عراقي را از خاك خود بيرون برانند و بسياري از كارشناسان خاورميانه
معتقدند كه با پايان دادن به جنگ ايران و عراق، رژيم جنگزده ايران بايد سقوط كند
.... سقوط سران حكومت ايران بسيار نزديك به نظر ميآيد.
اما در همان روزها بود كه
راديو لندن اعتراف كرد: هدف عراق از حمله به ايران بياعتبار كردن رژيم آيتالله
خميني بوده است، ولي به نظر ميرسد كه هدف مزبور با شكست مواجه شده و برعكس موجبات
اتحاد مردم ايران را فراهم ساخته است.
شكست ديكتاتور
جنگ تحميلي عراق عليه ايران
2887 روز به طول انجاميد که طي آن 1000 روز نبرد فعال صورت گرفت که 793 روز حمله
از سوي رزمندگان اسلام بود و 207 روز از سوي ارتش متجاوز بعثي. در طول جنگ 381
هزار و 680 نفر از نيروهاي دشمن کشته و يا زخمي شدند و 72 هزار نفر به اسارت
نيروهاي اسلام درآمدند.
در اين 8 سال، 371 فروند
هواپيما و 82 فروند بالگرد دشمن منهدم شد. 1700 دستگاه تانک و نفربر، 480 قبضه توپ
و 3 هزار و 363 دستگاه خودرو نظامي به غنيمت ايران درآمد و 5 هزار و 758 دستگاه
تانك و نفربر، 532 قبضه توپ و 5 هزار و 152 دستگاه خودرو نظامي دشمن منهدم گرديد.
مقاومت رزمندگان اسلام سبب شد
تا ذخاير ارزي عراق که در ابتداي جنگ، حدود 30 ميليارد دلار بود، پس از شکست در
عمليات بيت المقدس و فتح خرمشهر به صفر برسد و پس از پايان جنگ، اين کشور بيش از
70 ميليارد دلار بدهي داشته باشد.