fehrest

پيامدهاى جنگ در داخل عراق (۱)

مقدمه:
در شرح كلى درباره وضع اجتماعى عراق اززمانى كه حكومت بعثى صدام به روى كار آمده ملاحظه اين نكته بسيار ضرورى است كه جامعه عراق يك جامعه سنتى است و اكثريت آن را شيعه مذهبان تشكيل مى دهند.

حكومت عراق از آغاز به دست گرفتن قدرت در عراق در حالى كه از لحاظ سياسى گرايش به چپ داشته و دارد و همواره از مساعدت هاى همه جانبه شوروى برخوردار مى گردد،براى سرگرم نمودن طبقه جوان و تحصيل كرده و به طور كلى مردم عراق سياست زندگى پرزرق و برق را در ميان مردم رواج داد. در اين رابطه و در راستاى اين اهداف است كه در جامعه عراق مرتباً شاهد از بين رفتن سنت ها و مراسم و آداب و رسوم سنتى و جايگزين شدن سنت هاى غربى بوده ايم. به طور كلى اين امر به عنوان يك سياست اصلى حكومت بعث به خصوص پس از روى كار آمدن صدام حسين گرديد. ظاهراً اين سياست تا حدودى توام باموافقت بوده و جوانان اجتماع عراق تحت تاثير چنين فرهنگ هاى وارداتى و بقيه مردم به دليل ترس از ديكتاتورى رژيم هيچ يك چه انفرادى و چه به صورت گروهى يا جزيى توان مبارزه و ايستادگى در مقابل حكومت بعث نداشتند. پس از انقلاب شكوهمند اسلامى درايران كه تاثير به سزايى بر مردم مسلمان كشورها در منطقه به خصوص درعراق داشت، حركت هاى قابل توجهى از طرف شيعيان عراق در مقابل رژيم تحميلى بعثى شروع شد اما از آنجا كه عراق زيرچكمه هاى امپرياليسم و صهيونيزم قرار داشت ترس و تشنج از خصوصيات رژيم صدام بود، رهبران نظامى اين رژيم در مقابل چنين حركاتى تعداد زيادى چه نظامى و غيرنظامى از طبقات و اقشار ملت محروم عراق را دستگير و عده اى تبعيد، اخراج و عده اى را به جوخه هاى اعدام دسته جمعى سپردند كه جزييات امر در بخش هاى مربوط به تفصيل توضيح داده خواهد شد، اما رژيم عراق با آغاز جنگ تحميلى عليه جمهورى اسلامى ايران نگران ازشكست هاى پى در پى تلاش نمود كه قدرت ديكتاتورى مطلقه خود را با بذل و توجه به طبقات متوسط رو به رشد عراق به زعم به اصطلاح تعهدش نسبت به مساوات طلبى سوسياليسم تحكيم بخشد كه البته اين گروه يا طبقه متوسط كسانى جز وابستگان رژيم كه از سياست هاى آموزشى و استخدامى رژيم متنفع شده اند نبوده و نيستند. در هر حال به رغم همه اين بذل و بخشش ها ملاحظه مى گردد با شروع و شدت گرفتن جنگ تحميلى ناخشنودى نسبت به رژيم حتى در ميان حاميان رژيم به طرز قابل ملاحظه اى شدت يافته است تا آنجا كه اين خشنودى در ميان طبقه تحصيل كرده و همينطور بيش از هشتصد هزار عراقى در تبعيد در خارج بسيار چشم گير بود. اين امر در سال هاى ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶ درنتيجه بسيج و اعزام اكثريت دانشجويان دانشگاه ها و مدرسين آنها به آموزش نظامى و جبهه به عنوان مقابله اضطرارى در برابر تهاجم هاى مهم و سرنوشت ساز ايران شدت يافته و موجب نگرانى فراوان رژيم گرديده است. در همين رابطه اقتصاد عراق متاثر از جنگ تحميلى به رغم تلاش كشورهاى غرب، شرق و كشورهاى مرتجع عرب از طريق واگذارى وام هاى كلان و به تعويق انداختن اقساط وام هاى اعطايى به عراق دچار ركود شد. ارتش عراق اعتماد خود به رژيم را به دليل شكست هاى عراق و تصفيه هاى مكرر در ارتش و جانشين ساختن افسران نالايق تكريتى وموصلى در رده هاى بالا از دست داده بود و از طرفى به دليل كشته و اسير شدن خانواده و دوستان خودشان و طولانى شدن جنگ ديگر آمادگى جنگ و كشته شدن را ازدست داده بودند. اينها همه و همه كه درنهايت اختصار در اين مقدمه بيان گرديد گوشه اى از پيامدهاى جنگ تحميلى عليه جمهورى اسلامى ايران توسط رژيم بعث در عراق است. ما در اين مقاله به منظور شناساندن ماهيت تجاوزكارانه رژيم بعثى عراق كه چنين جنگ خونينى را بر ملت ايران و عراق تحميل نموده است در صدد تجزيه و تحليل و تعمق بيشتر بر روى پيامدهاى مختلف اين جنگ برآمديم كه اميدواريم به رغم فرصت كم و قلت منابع ،اطلاعات مختصر مزبور بتواند براى عزيزان دانشجوى دانشگاه امام صادق (ع) مفيد باشد.
موقعيت جغرافيايى وحكومت در عراق (شناخت كلى)
كشور عراق كه نام قديم آن «بين النهرين» و«وادى الرافدين» يعنى دره دو رودخانه است تقريباً ۴۳۸۴۴۶ كيلومترمربع مساحت دارد كه در شمال شبه جزيره عربستان و بين ۲۹ درجه و ۵ دقيقه تا ۳۷ درجه و ۲۵ دقيقه عرض شمالى و ۳۸ درجه و ۴۵ دقيقه تا ۴۸ درجه و ۴۵ دقيقه طول شرقى قرار دارد. كشور عراق ازشمال به تركيه ( ۳۵۰ كيلومتر) از مشرق به ايران (۱۳۵۳ كيلومتر) ازجنوب به كويت (۲۰۰ كيلومتر) وخليج فارس (حدود شمال عراق درخليج فارس حدود ۲۶ ميل بود) و عربستان سعودى (۱۳۰۰ كيلومتر) واز مغرب به عربستان سعودى و اردن هاشمى (۱۴۸ كيلومتر) وسوريه
(
۶۰۰ كيلومتر) محدود است.
اين كشور را مى توان تقريباً به يك سه گوشه تشبيه كرد كه يك گوشه آن در دهانه فاو و يك گوشه ديگر درمحل برخورد مرز ايران و تركيه و گوشه سوم در محل تلاقى مرز اردن و عربستان واقع است.عراق درگذرگاه تاريخ سابقه طولانى دارد. در سال هاى پيش از اسلام سلسله هاى متعدد در اين سرزمين حكومت نمودند. بعد از ظهور اسلام نيز پس از مرگ عثمان قدرت واقعى دنياى اسلام به شهرهاى كوفه و بصره منتقل شد ؛معاويه به شام تكيه نمود و حضرت على (ع) هم كوفه رامركز خلافت اسلامى قرار داد. پس از شهادت حضرت على (ع) معاويه مركز قدرت را به شام منتقل كرد و خلافت را در خاندان خويش موروثى ساخت. ازاين تاريخ از ۶۶۱ ميلادى به بعد خلفا، امرا و پادشاهان مختلف عرب، عثمانى و ايرانى بر اين سرزمين حكومت نمودند تا جنگ جهانى اول ۱۹۱۴ كه مصادف با درگير شدن دولت عثمانى باانگليسى ها بر سر اداره منطقه بين النهرين است .سرانجام حكومت به دست انگليسى ها افتاد و امير فيصل رسماً دراوت ۱۹۲۱ در عراق تاجگذارى نمود. بعد از اين، تغيير و تحول در اداره حكومت عراق به وضوح قابل مشاهده است.اين كشور پس از پشت سر گذاشتن مشكلات فراوان در سوم اكتبر ۱۹۳۲ ميثاق جامعه ملل را امضا و به عنوان يك كشور مستقل به جامعه ملل وارد مى شود. پس از به استقلال رسيدن اين كشور انتظار مى رفت كه شرايط سياسى بهبود يابد اما ملاحظه مى گردد با مشكلات فراوانى درمورد قبايل نيرومند شيعه و شهرنشينان سنى وكردهاى شمال عراق و اقليت هاى آشورى و سياستمداران طالب قدرت اين كشور روبه رو مى شود، لذا به دلايل فوق الذكر است كه از ۱۹۳۲ تا ۱۹۶۸ اين كشور داراى وضعيت سياسى ثابتى نبوده و درگيرى هاى سياسى براى اداره حكومت و بالاخره كودتاهاى متعددى براى سرنگون ساختن رهبريت عراق پيش آمده است كه بيان جزييات آنها از حوصله اين مقاله خارج است. اما از سال ۱۹۸۶ يعنى در ۱۷ ژوييه ۱۹۸۶ به بعد كه آقاى احمد حسن البكر نخست وزير سابق كشور با يك كودتا زمام اموررا به دست گرفت و خود را رييس جمهور عراق ناميد كه تا پايان حكومت صدام اداره كشور عراق به دست حزب بعث قرار داشت با اين تفاوت كه احمد حسن البكر پس از مدتى توسط صدام حسين كه نايب رييس شوراى فرماندهى انقلاب و معاون دبير كل منطقه اى حزب بعث عراق بود در اوايل ۱۹۸۰ كنار گذاشته شده و اين احساس به صدام دست داد كه خود را يگانه قدرت توانا در داخل عراق و حتى در منطقه بداند.
رژيم صدام حسين كه از زمان روى كارآمدن در عراق سياست قلع و قمع نمودن مخالفين رژيم را پيشه خود ساخته بود از ابتدا علاوه بر ايجاد خفقان در داخل كشور با تكيه بر روابط نزديك خود با بلوك شرق و همكارى هاى نظامى با شوروى درصدد توسعه طلبى و تجاوز به خاك كشورهاى همجوار از جمله كويت، عربستان سعودى و ايران برآمد.اختلافات تاريخى عراق با كشورهاى منطقه به خصوص ايران كه با روى كارآمدن حزب بعث روز به روز شدت پيدا مى كرد در رابطه با ايران در مرحله اى در سال ۱۹۷۵ با وساطت كشورهاى عرب از جمله الجزاير به اصطلاح حل شد و قرارداد ۱۹۷۵ الجزاير بين رهبران ايران و عراق (صدام حسين) منعقد گرديد.
اين قرارداد تا سقوط شاه پابرجا بود لكن به دنبال تحولات سياسى در ايران، رژيم توسعه طلب عراق به رهبرى صدام حسين با استفاده از فرصت ماه هاى اول انقلاب در ايران به اميد اشغال و ضميمه ساختن سرزمين هاى ايران به عراق با ۱۲ لشگر زرهى به ميهن اسلامى ما تجاوز و در همان روزهاى اول تجاوز تعدادى ازشهرهاى ما را به اشغال نيروهاى خود درآورد.
رژيم عراق وكشورهاى مرتجع منطقه و ابرقدرت هاى شرق و غرب حامى اين رژيم تصور مى كردند كه با يك حمله غافلگيرانه مى توان جمهورى اسلامى ايران را در ظرف چند روز از پاى درآورد.غافل از اينكه مردم ايران با دست هاى خالى در برابر رژيم تا دندان مسلح عراق مقاومت كردند و دشمن متجاوز را از سرزمين خود بيرون راندند.
بى شك اين مقاومت و پيروزى هاى درخشان نيروهاى ايرانى در مقابل تجاوز تاثير سوء در وضعيت داخلى و خارجى عراق گذاشته كه پرداختن به جزييات آن متاسفانه دراين فرصت عملى نمى باشد لذا در اين مقاله كوشش گرديده است به اختصار به شناخت وضع داخلى عراق وتاثير سوء جنگ در وضعيت داخلى آن كشور پرداخته شود كه ابتدا به تركيب جمعيت اين كشور مى پردازيم.
تركيب جمعيت عراق:
در زمان استقلال عراق در سال ۱۹۳۲طبق اعلام انگليسى ها جمعيت عراق ۳۵/۳ ميليون نفر تخمين زده شد. در نخستين سرشمارى در اين كشور كه در سال ۱۹۴۷ انجام گرديد ميزان كل جمعيت ۸/۴ ميليون نفر تعيين گرديد. سرشمارى هاى بعدى در سال هاى ۱۹۵۷ و ۱۹۶۵ انجام گرفت كه به ترتيب كل جمعيت ۳/۶ ميليون و ۸ ميليون نفر اعلام گرديد. اما آخرين سرشمارى در عراق در سال ۱۹۷۷ صورت گرفته است كه به موجب اين سرشمارى جمعيت عراق بالغ بر
۲۸۰/۱۷۱/۱۲ نفر ارزيابى شد. براساس اسناد جمعيت اين كشور هم  اكنون كمتر از ۲۰ ميليون نفر است.لازم به ذكر است سرشمارى هاى انجام شده دركشورهاى در حال توسعه، به طور كلى داراى نقص عمومى پايين بود، ارقام سرشمارى كمتر از ميزان واقعى آنهاست وسرشمارى اخير عراق نيز از اين نقص مبرى نيست.
نكته ديگراينكه جمع آورى اطلاعات از جمعيت عراق به واسطه زندگى بعضى افراد در نواحى دور دست و غيرقابل دسترسى كارآسانى نيست، ولى با وجود اين مشكلات نتايج سرشمارى سال ۱۹۷۷ نرخ مواليد در اين كشور قابل توجه بود كه نشان دهنده رشد خالص جمعيت در اين كشور است.
نكته قابل توجه ديگر سرشمارى ۱۹۷۷ اين بود كه نشان مى داد بيش از ۶۳ درصد ازكل جمعيت درمناطق شهرى زندگى مى كنند.
مهاجرت به شهرها در دهه ۱۹۵۰ و سال هاى قبل از حمله عراق به ايران به حدى سرعت مى گيرد كه موجب نگرانى دولت مى شود.
۳۰ درصد از جمعيت غيرشهرى در دامنه تپه ها و صفحات پايين كوهستان هاى مناطق شمالى، از قبيل سليمانيه و دياله و صلاح الدين زندگى مى كنند. دراين مناطق ميزان باران براى كشت غلات كافى مى باشد. حدود ۷۰ درصد جمعيت غير شهرى عراق در فلات هاى ماسه اى رودخانه هاى دجله و فرات زندگى مى كنند.
تركيب جمعيت عراق طبق آمار سال ۱۹۷۳ از لحاظ نژادى شامل ۷۵ درصد عرب - ۱۸ درصد كرد- ۵/۲ درصد ترك و نژادهاى ديگر - ۲ درصد ايرانى و ۵/۲ درصد سورى و ارمنى مى باشد.
قابل ذكر است كه در زمان بعد از جنگ و دولت فعلى هنوز فرصتى براى سرشمارى جديد براى دولت عراق به وجود نيامده است.

داود غياثى راد
ویژه نامه سروقامتان روزنامه جوان