fehrest

دفاع مقدس و قواعد بازی

۱) حکایت دفاع مقدس در سرزمین ما، حکایت گرانبهاترین قالیچه میراث پدری است که نه می شود تکه تکه اش کرد، نه می شود از آن گذشت و نه می توان تصاحبش کرد.

البته کم نیستند مدعیان دلال مسلکی که در تلاشند ارزش واقعی آن را تنزل دهند و در اصیل بودنش تشکیک کنند تا شاید عدم حضورشان را در میدان حادثه موجه جلوه دهند و نیز کم نیستند میراث دارانی (شما بخوانید میراث خوارانی) که از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند تا همه آن ارزشهای ناب و دستاوردهای عزیز را به نفع خود، یا گروه ، حزب و جناحشان مصادره کنند.
به عبارت ساده تر دفاع مقدس هم مدعی کم ندارد و هم میراث دار که متاسفانه چند وقتی است این میراث ارزشمند در کشاکش بین مدعیان و میراث خواران مورد غفلت جدی دلسوزان واقعی هم قرار گرفته و جنگی که در دل آن گنج های فراوانی خوابیده است ، دارد خاک می خورد، چون هیچ کدام از طرف های قضیه قواعد بازی را رعایت نمی کنند. نه مدعیان ، نه میراث داران و نه دلسوزان واقعی. اهل نظر متفق القولند که جنگ یک بازی است با قوانین تعریف شده و مشخص و بازی جنگ قاعده دارد چنانکه بازی صلح و هر کس این قواعد را رعایت نکند بازنده واقعی است ولو این که به ظاهر پیروز میدان باشد.
قاعده دفاع مقدس آن میراث پدری آن است که قابل مصادره به غیر نیست. چپ و راست و وسط، اصولگرا و اصلاح طلب نمی شناسد که شان آن والاتر از سیاسی بازی های روزمره است.
۲) عملیات بیت المقدس ۲ بود با سوز و سرمای استخوان سوز کردستانی اش ، تیربارچی عراقی به دلیل موقعیت مناسب استراتژیک و اشراف کاملی که نسبت به نیروهای ما داشت دیوانه وار به سمت بچه ها شلیک می کرد و نفس همه را بریده بود، تقریبا زمینگیر شده بودیم و چند نفر از دوستان نازنین ما را هم به شهادت رسانده بود.
درست بعد از شلیک آخرین گلوله اش با وقاحت تمام دستهایش را بالا برد و خودش را تسلیم کرد. یکی از رزمنده ها اصرار به کشتن تیربارچی که حالا به اسارت درآمده بود داشت و انگار زنده بودن قاتل بی رحم همسنگرانش را برنمی تافت.
کار داشت بالا می گرفت که یک بسیجی ۱۵ ساله بجنوردی جلو آمد برای وساطت. تمام لباس هایش خون آلود بود و لب هایش می لرزید، روبه روی آن رزمنده ایستاد و با اقتداری همراه با تشر گفت: «اگر بنا باشد کسی این تیربارچی را بکشد، من در اولویتم ، چون او چند لحظه پیش برادرم را جلوی چشمانم به شهادت رسانده است. ولی او الان اسیر ماست و وظیفه ما مدارای با اوست
آن بسیجی ۱۵ ساله قواعد بازی جنگ را برای همه ما مرور کرد.
۳) تقریبا ۲۷ سال از شروع جنگ تحمیلی و ۱۹ سال از پایان آن می گذرد که این فاصله زمانی فرصتی را پدید آورده تا گفتمان های متفاوت و قرائت های ثانوی از دفاع مقدس در سطح جامعه بروز کند.بیشتر این تحلیل ها حول دو محور اصلی است:
۱) تقدسی بودن جنگ
۲) دفاعی بودن آن و متاسفانه نتیجه بیشتر این کند وکاوها آن است که برخی به هر دو با دیده تردید و تشکیک می نگرند.
این نتیجه گیری حاکی از آن است که دو طیف قاعده بازی را رعایت نمی کنند.
تحلیلگران این گونه گفتمان های به ظاهر علمی و گروه دوم سیاستگزاران و متولیان فرهنگی جامعه.
در مورد گروه اول که مجال پرداختن به آن در این یادداشت نیست ولی در مورد گروه دوم نشان به آن نشان که هنوز بر سر در هیچ بنایی در جمهوری اسلامی تابلوی «دانشکده مطالعات جنگ تحمیلی یا دفاع مقدس» نصب نگردیده است و هیچ فضای آکادمیکی برای تئوری پردازی و پرداختن به دستاوردهای جنگ از زوایای مختلف به وجود نیامده است. قاعده آن است که اگر مدیران ما این توجه ویژه را نداشته باشند دور نیست روزی که غربی ها جنگ ۸ ساله ما را با عینک و قرائت خود به ما بشناسانند همانگونه که امروزه در جامعه دانشگاهی ما، بهترین مرجع برای تصحیح متون ادبی ما را، ادوارد براون ، کاملترین تدوین شاهنامه را وبرتلس ، معتبرترین نسخه مثنوی را نیکلسون ، جامع ترین تاریخ ایران باستان را، گریشمن و قابل اعتناترین جغرافیای تاریخی ایران را لستریج معرفی می کنند و بیم آن می رود که راوی بهترین تاریخ جنگ ایران کاملترین جامعه شناسی ، اقتصاد، روانشناسی و مدیریت جنگ ما را غربی ها تالیف کنند و مرجع دانشجویان ما شوند.


علی طلوعی
روزنامه جام‌جم