fehrest

جنگ امروز ما چیست؟

امروزهم مادرحال جنگ هستيم. امانه جنگ نظامي بلکه جنگ فرهنگي. تهاجم فرهنگي اصطلاحي است که زيادشنيده اييد. وقتي دشمنان واستعمارگران ازشکست ايران درجنگ نظامي نااميدشدند،جنگ فرهنگي راشروع کردند. براي اينکه بدانيم هدف دشمنان ازتهاجم فرهنگي چيست ابتدامعني فرهنگ رامرورمي کنيم.

فرهنگ چيست؟
شايد به تعداد انسان‌هاي روي كره زمين تعاريفي از «فرهنگ» وجود داشته باشد كه البته هر ملت و قومي هم تعريف جداگانه‌اي از آن دارد.
اولين بار واژه‌ي فرهنگ به معني مردم شناسي و جامعه شناسي آن توسط ادوارد بارنت تايلور، مردم شناس انگليسي در سال 1871 ميلادي در كتابي به نام «فرهنگ ابتدايي» به كار رفت: «فرهنگ مجموعه‌ي پيچيده‌اي است كه در برگيرنده ي دانستني‌ها، اعتقادات، هنرها، قوانين، اخلاق، عادات و هر گونه توانايي ديگري كه انسان به عنوان عضوي از جامعه به دست مي‌آورد
علاوه بر اين، تعاريف ديگري هم از فرهنگ وجود دارد:
-   
برخي، فرهنگ را شامل تمام فعاليت‌هاي گسترده اجتماعي مي‌دانند.
-   
بعضي ديگر فرهنگ را بعنوان ميراث اجتماعي و سنتي
قلمداد مي‌كنند.
-   
عده‌ايي هم آن را راه و روش هاي زندگي معرفي مي‌كنند.
به هر حال مهترين تعريفي كه مي‌شود از فرهنگ ارائه داد،‌تعريف كامل آن است كه راهنماي همه‌ي فعاليت‌هاي انساني است. يعني فرهنگ عامل تعيين كننده‌ي رفتار انسان است، فرهنگ توانايي خاصي است كه فقط بشر دارد.
فرهنگ که در اصطلاح فرانسوي «كالتور» و يا در اصلاح انگليسي «كالچر» ناميده مي‌شود، در علم جامعه شناسي و يا مردم شناسي به معني كشت و كار، آبادكردن، كاشتن زمين و بارور ساختن بوده كه معني آن در ادبيات و علوم راه يافت و در قرن 18 ميلادي، نويسندگان غربي از آن به پرورش رواني و يا پرورش معنوي نام بردند. از اين پس بر اساس تعريف فرانسوي، فرهنگ به معني پرورش روح و جسم به كار برده شد و از آن به عنوان پيشرفت فكري و اجتماعي انسان و جامعه انساني ياد شد.
تا اينجا با برخي معاني رايج واژه‌ي فرهنگ آشنا شديم، بار ديگر معاني فرهنگ را مرور مي‌كنيم:

به طور خلاصه، فرهنگ، شامل مقوله‌هاي زير است:
-   
دانستني‌ها
-   
اعتقادات
-   
هنرها
-   
اخلاق
-   
قوانين
-   
عادات
-   
توانايي
-   
تمام فعاليت‌هاي اجتماعي
-   
ميراث اجتماعي و سنتي
-   
راه و روش زندگي
-   
راهنماي فعاليت‌ها
-   
عامل تعيين كننده ي رفتار انسان
-   
كشت و كار
-   
آباد كردن
-   
پرورش رواني يا پرورش معنوي
-   
پيشرفت فكري و اجتماعي انسان
-   
و ...
بي‌ترديد نقش انكار ناپذير و تعيين كننده ي هر يك از تعاريف بالا، در زندگي روزمره، بر كسي پوشيده نيست.
اگر فرهنگ را دانسته‌هايمان بدانيم، دانايي و دانستني‌ها تعيين كننده‌ي راه زندگي‌مان هستند.
 
اگر فرهنگ را اعتقاداتمان بدانيم، ما با اعتقاداتمان زندگي مي‌كنيم. حتي بي‌اعتقادترين انسان‌ها هم خواسته يا ناخواسته به چيزهايي معتقدند.
اگر فرهنگ را هنر بدانيم،‌ اگر هنر زندگي كردن را نداشته باشيم محكوم به نيستي هستيم.
اگر فرهنگ را اخلاق بدانيم، اخلاق همان است كه انسانيت ما را از ساير حيوانات متمايز مي‌كند.
اگر فرهنگ را عامل تعيين كننده ي رفتار انسان بدانيم، رفتار ما نشان دهنده ي  شخصيت، افكار، دانش و شاخصه‌هاي فكري ماست.
اگر فرهنگ را عامل پيشرفت فكري و اجتماعي انسان بدانيم، اگر اين عامل در اختيار و تحت اراده‌ي ما نباشد به مقاصدي منتهي مي‌شود كه، در شأن و ايده آل ما نيست.
پس به زبان ساده مي‌توان گفت كه فرهنگ هر شخص، قوم يا ملتي، همانا زندگي ، سرمايه فكري و هستي آنهاست.
با اين تعريفي كه از فرهنگ داريم و با شناختي كه از روابط انسان‌ها در عصر اينترنت ، ارتباطات‌ودهكده‌ي‌جهاني هست، عقل سليم و منطق انساني حكم مي‌كند كه انسان‌ها، اقوام و كشورها با يكديگر تبادل فرهنگي داشته باشند. چون تبادل فرهنگي مايه‌ي رشد، پويايي و تعالي جامعه بشري مي‌شود.
همانند گذشته كه اين تبادل فرهنگي وجود داشته و تا به حال آثار آن باقي مانده است. حضور فرهنگ ايراني در اروپا، شبه قاره هند، آسياي شرقي، آفريقا و درخشش شعر معروف سعدي در سر درب سازمان ملل متحد:

بني آدم اعضاي يك پيكــــرنــد
كه در آفرينش ز يك گوهــــرند
چو عضوي به درد آورد روزگار
دگـر عضوها را نماند قـــــــــرار

و نيز تأثير پذيري فرهنگي ما از فرهنگ اسلامي در عين حال كه ما ايراني بودن خودمان را حفظ كرده‌ايم، نمونه‌هايي از تبادل فرهنگي است. در حال حاضر تبادل فرهنگي به يك ارتباط يكسويه يا تهاجم فرهنگي تبديل شده است كه كشورهاي استعمارگر با استفاده از برتري تكنولوژيك و اقتصادي ،آن بخش از فرهنگ خود را كه جنبه‌ي تخريبي و مورد نظرشان را در ساير ملت‌ها ايجاد مي‌كند، به صورت گزينشي به دلايل زير به كشورهاي ديگر از جمله كشور ما تحميل مي‌كنند:

الف ـ فراگير بودن فرهنگ
شايد سئوال اين باشد كه چرا از ميان آداب، رفتار و ديگر خصلت‌ها، غربي‌ها فرهنگ را گزينش كرده‌اند و جنگ فرهنگي را در پيش گرفته‌اند.
آنها مي‌توانستند مثلاً جنگ نظامي را برگزينند. پس به چه علتي روي به جنگ فرهنگي آورده‌اند؟
تجربه هم نشان داده در مناطقي مثل قاره آفريقا و قاره آمريكا، استعمارگران جنگ نظامي‌يانظامي‌عقيدتي را انتخاب كرده‌اند و با استفاده از اين شيوه به مردم سياه پوست آفريقا و سرخپوستان و بوميان قاره‌ي آمريكا برتري يافته‌اند و سالهاست كه اقدام به غارت سرمايه‌هاي مادي و معنوي اين سرزمين‌ها مي‌كنند.
به گفته‌ي يكي از بزرگان آفريقا: «روزي كه غربي‌ها وارد آفريقا شدند، آنها فقط يك كتاب انجيل داشتند و ما همه چيز داشتيم ، آنها به ما گفتند چشمانتان را ببنديد و دعا كنيد، هر كس مدت زمان بيشتري چشمانش را ببندد و دعا كند، خدا او را بيشتر دوست خواهد داشت. وقتي ما آفريقايي‌ها چشمانمان را باز كرديم، آنها (غربي‌ها) همه چيز داشتند و ما فقط يك كتاب انجيل داشتيم».
اگر به معاني فرهنگ دقت كرده باشيد، فرهنگ يك خصلتي است كه تمام رفتارهاي انسان را در بر مي‌گيرد يا عامل تعيين كننده رفتار انساني است. پس مشخص مي‌شود كه غربي‌ها حساب شده و با بررسي‌هاي زياد به اين نتيجه رسيده‌اند كه جنگ فرهنگي را انتخاب كنند و با استفاده از فرهنگ به ستيزه‌جويي بپردازند.

ب – تجربه‌ي دو شكست غربي‌ها از مسلمانان
يكي از علت‌هايي است كه آنها كمتر به جنگ نظامي تمايل دارند، تجربه‌ي دو شكستي است كه در جنگهاي گذشته از مسلمانان دارند.
يكي شكست اروپايي‌ها از مسلمانان و تشكيل حكومت اسلامي در اسپانياي فعلي در صدر اسلام و ديگري شكست سختي كه اشغالگران اروپايي در فلسطين از رزمندگان اسلام به فرماندهي سردار نامدار ايراني صلاح الدين ايوبي در جنگ‌هاي صليبي خوردند.

ج - برتري دين اسلام
تعاليم الهي و معنوي اسلام كه تمام نيازهاي انسان در آن پيش‌بيني شده است از چنان غنا و برتري نسبت به اديان ديگر مثل مسيحيت و يهود و ... برخوردار است كه غربي‌ها مي‌دانند اگر بخواهند اينگونه مسايل را طرح كنند، كمترين توفيقي به دست نخواهند آورد.
بنابراين، فرهنگ به دليل فراگير بودن و پوشش رفتارهاي اساسي مثل، اعتقادات، بهترين گزينه‌ي جنگ غير نظامي است.
اگر در جنگ فرهنگي دشمن موفق شود، ديگر نيازي به جنگ نظامي نخواهد بود. چون تك تك افراد جامعه مورد هدف تبديل به سربازان بدون مزد استعمارگران مي‌شوند و بر عكس جنگ نظامي که امكان اشغال يك كشور را توسط كشور ديگر براي مدت طولاني غير ممكن مي‌سازد. در جنگ فرهنگي، فرهنگ مهاجم قرنها مي‌تواند از اقتصاد، سياست، منابع و سرمايه‌هاي فكري و مادي كشور هدف يا اشغال شده‌ي فرهنگي استفاده نمايد. بدون هيچ نوع مقاومت از سوي آن كشور و يا صرف هزينه.

د- فرهنگ ملي مهمترين مانع
كشورهاي استعمارگر غربي همواره در صدد نفوذ به كشورهاي كمتر توسعه يافته براي استفاده از سرمايه‌هاي فكري، اقتصادي و سياسي آنها در جهت اهداف خود هستند.
مهمترين مانعي كه از نفوذ استعمارگران جلوگيري مي‌كند، فرهنگ ملي و سنتي كشورهاي مورد هدف است.
بنابراين تمام سعي و كوشش غربي‌ها بر اين است كه فرهنگ ملي و سنتي را در اينگونه كشورها نابود سازند. تا با استفاده از شرايط پيش‌آمده به راحتي اهداف شوم خود را پياده و اقدام به غارت سرمايه‌هاي اين كشورها نمايند.

ﻫ ـ دستاورد بزرگ و قابل بهره‌گيري هميشگي در مقابل هزينه‌ي‌ ناچيز
اگر بخواهيم با يك حساب سرانگشتي هزينه‌هاي جنگ نظامي را با جنگ فرهنگي مقايسه كنيم اختلاف فاحشي را در هزينه‌ها خواهيم داشت. هزينه‌ي يكروز جنگ نظامي معادل هزينه چند ماه جنگ فرهنگي است و اين غير از خرابي‌هايي است كه بر اقتصاد كشور مهاجم باقي مي‌گذارد. به علاوه با توجه به گستردگي رسانه‌هاي ديداري، شنيداري و روزنامه‌ها، هر جنايتي كه در هر نقطه جهان به وقوع بپيوندد در كمترين زمان در تمام دنيا منعكس مي‌شود و عكس العمل مردم ساير كشورها را در پي دارد.
اما در صورت موفقيت كشور مهاجم در جنگ فرهنگي، با كمترين هزينه دستاورد بزرگي حاصل مي‌شود. از طرفي وجهه و شأن كشور مهاجم در افكار عمومي مردم دنيا نيز خراب نمي‌شود.
كما اينكه در اين جنگ بخش زيادي از هزينه‌هاي آن توسط مردم كشورهاي مورد هدف تامين مي‌شود. هزينه‌هايي كه آنها بابت خريد محصولات فرهنگي مثل فيلم‌، لباس و لوازم آرايشي كه در مدهاي غربي‌ تبليغ مي‌شود، مي‌پردازند، نمونه‌ايي از هزينه‌هايي است كه توسط مردم مورد حمله قرار گرفته، پرداخت مي‌شود.

و ـ ايران كشور استثنايي
موقعيت ممتاز ايران در عرصه نظام بين‌المللي، آن را از شرايط ويژه‌ايي برخورداركرده است كه به بخشي از آنها اشاره مي‌شود.
به گفته غربي‌ها، ايران ابر قدرت اسلامي است پس با اين ابر قدرت نمي‌شود از راه جنگ نظامي روبرو شد. آنها تجربه‌ي هشت سال دفاع مقدس مردم ايران را هنوز فراموش نخواهند كرد، ملتي كه براي حفظ خاك و عقيده‌اش، هشت سال در مقابل دنيا ايستادگي كرد و مردانه، بر حق انكار ناپذير خود پاي فشرد تا دنيا به حقانيت و قدرت آن اعتراف كرد و شرمسار از عملكرد خود با دست خالي از پشت دروازه‌هاي مردانگي آن عقب نشست.
فرزندان ايران قهرمان در طول هشت سال چنان رشادت و از خود گذشتگي نشان دادند كه خبره‌ترين فرماندهان نظامي دنيا از رويارويي با آنها در مي‌ماندند.
از طرفي حمايت ميليونها مسلمان از ايران در تمام دنيا پشتوانه بزرگي است كه موقعيت ممتازي را براي كشورمان ايجاد كرده است.
مرزهاي جغرافيايي ما معلوم است ولي مرزهاي معنوي ايران به گستره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي تمام سرزمين‌هايي است كه مسلمانان در آن زندگي مي‌كنند.
وجود منابع عظيم معدني ، كارخانجات مهم و خودكفايي ايران در تأمين نيازهاي نظامي ، اقتصادي و كشاورزي هم از امتيازهاي ديگري است كه كشورمان از آن بهره‌مند است.
مهمترازهمه روح سلطه ناپذيري و ظلم ستيزي ايرانيان از دلايلي ديگري است كه دشمنان ما را بر آن مي‌دارد كه دست به تكرار تجربه‌ي ناموفق جنگ نظامي نزنند.

شيوه‌هاي جنگ فرهنگي
استعمارگران غربي براي تسلط بر كشورهاي ديگر شيوه‌هاي متفاوتي را بر مي‌گزينند. در كشورهاي ضعيف مثل افغانستان و عراق جنگ نظامي را انجام مي‌دهند و كشور مورد نظرشان را اشغال نظامي مي‌كنند.
 
در كشورهايي كه از فقر معنوي و ضعف نظامي و اقتصادي برخوردار ند، مثل كشورهاي آفريقايي و آمريكاي لاتين از جنگ نظامي ـ اعتقادي استفاده مي‌كنند و با استفاده از كتاب مقدس انجيل كه در آن تحريف زيادي انجام داده اند، بر اينگونه كشورها مسلط مي‌شوند.
اما در برخورد با كشور قدرتمندي مثل ايران همزمان از شيوه جنگ فرهنگي، جنگ ديپلماسي و جنگ اقتصادي استفاده مي‌كنند.

جنگ فرهنگي چيست؟
همانگونه كه در بخشهاي قبلي اشاره شد، مباحث فرهنگي به گونه‌ايي است كه ايجاد مي كند ملتها با هم تبادل فرهنگي داشته باشند.
در تبادل فرهنگي؛ ملتها مثل داد و ستد معمولي و تأمين نيازهاي خود با هم ارتباط دارند و با نقل و انتقال اجناس و نيازهاي خود در بين يكديگر و يا به عبارت بهتر خريد و فروش،‌نيازهاي خود را تأمين مي‌كنند ولي در جنگ فرهنگي ملتي كه مورد تهاجم قرار مي‌گيرد، اگر با اتكا به سرمايه‌ها و منابع معنوي و مادي خود مقاومت نكند به شرايطي مي‌رسد كه مانند انسان عاجزي كه از تأمين ابتدايي‌ترين نيازهاي خود، درمانده است و قادر به حركت نيست،‌ چشم به دست انسانهاي ديگري دارد كه چه غذايي برايش در نظر گرفته‌اند و يا تشخيص مي‌دهند چه لباسي  را بايد بپوشد.
تفاوت ديگر تبادل فرهنگي و تهاجم فرهنگي اين است كه در تبادل و يا خريد و فروش ، طرفين معامله سعي مي‌كنند بهترين و با كيفيت‌ترين جنس يا دارايي خود را عرضه كنند كه قدرت رقابت را داشته باشد.اما درتهاجم‌فرهنگي‌، غربي ها بي ارزش‌ترين وبي‌خاصيت ترين بخش فرهنگ‌خود را كه توسط گروههاي پست و خارج از شخصيت انساني، رفتار مي‌شود، به جامعه مورد تهاجم وارد مي كنند.
غربي‌ها از انتقال دستاوردهاي علمي، تحقيقاتي، صنعتي و ...خود به كشورهاي ديگر جلوگيري مي‌كنند، ولي با صرف هزينه‌هاي زياد و با روش‌هاي گوناگون اقدام به انتقال فرهنگ تخريبي خود به جوامع ديگر مي‌نمايند.

استعمارگران در جنگ فرهنگي براي رسيدن به اهداف خود از شيوه‌هاي زيادي استفاده مي‌كنند. بعنوان مثال:
1-
انتخاب قربانيان
اولين گروهي كه مورد تهاجم فرهنگي واقع مي‌شوند، نوجوانان و جوانان هستند. در اين گروه سني به دليل شرايط روحي و جسمي، شور و احساس به تفكر و تعقل برتري دارد. نوجوانان و جوانان بيشتر به دنبال هيجان و تازه‌گي هستند، و خواستار آن هستند كه در معادلات زندگي جمعي جايگاه بالاتري داشته باشند.
اين خواسته‌ها با تغييرات رفتاري همراه است، نوع حرف زدن، نوع لباس پوشيدن و تغيير عادات ديگر.
استعمارگران نيز با بهره‌گيري نادرست از اين شرايط بيشترين حجم تهاجم خود را متوجه نوجوانان و جوانان مي‌كنند.
كتابهاي داستان مهيج و عاشقانه، فيلمهاي غير اخلاقي و مستهجن، استفاده نادرست و غير اخلاقي از ماهواره و اينترنت، مدهاي لباس، مدهاي مو و آرايش كه با باورهاي سنتي و اخلاقي جامع‌ديگر ناسازگاري دارند، از مواردي هستند كه در تهاجم فرهنگي مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

2-
معرفي دروغين اديان
استعمارگران براي اينكه بتوانند به اهداف شيطاني خود برسند، كتاب مقدس دين مسيحيت و يهود را تحريف نموده‌اند و آنچه كه خواست خودشان است ، جايگزين مطالب و محتواي اين كتب آسماني كرده‌اند. بعنوان مثال آنها به دروغ به ساكنان بومي قاره آفريقا و آمريكا گفته‌اند كه دستور خدا و حضرت عيسي (ع) اين است كه اگر كسي با سيلي به صورت توزد،‌ طرف ديگر صورتت را به طرف او بگير تا سيلي ديگري هم به طرف ديگر صورت تو بزند و با اين تبليغ دروغين، امكان هر گونه مقاومت و ايستادگي را از مردم بومي اين قاره‌ها گرفته‌اند.
غربي‌ها با شناختي كه از مباني عميق و معارف انسان ساز دين اسلام داشتند، از دهها سال پيش شروع به تبليغ عليه اسلام كردند و با شستشوي مغزي مردم غرب، اسلام را دين خطرناكي معرفي كردند، آنها مي‌دانستند كه اگر مردم درباره ي اين دين آسماني كه توسط آخرين پيامبر خدا آورده شده و كاملترين آئين الهي است، مطالعه و آشنايي داشته باشند قطعاً به آن گرايش خواهند داشت، لذا با تبليغات مغرضانه و غير واقعي، دين اسلام را يك دين خشن و غير انساني معرفي كردند تا از گرايش غير مسلمانان به آن جلوگيري كنند.
از طرفي از كشورهاي مسلمان كه تحت سلطه‌ي آنها هستند نيز مي‌خواهند كه مفاهيمي چون جهاد و مقاومت را از كتب درسي خود حذف كنند تا ملتهاي مسلماني كه تحت سلطه استعمارگران هستند با مطالعه اين مفاهيم از آن درس مقاومت و ظلم ستيزي نياموزند.

3-
القاء برتري غرب
استعمارگران با بزرگ نمايي‌هاي دروغين توانايي و قدرت خود را بسيار بيشتر از حد واقعي معرفي مي‌كنند.بزرگ نمايي شخصيتهاي علمي غرب به گونه‌ايي كه اگر اين دانشمندان نباشند، علم و تفكر تعطيل است و در مقابل تخريب و كوچك نمايي شخصيتهاي علمي كشورهاي كمتر توسعه يافته، نمونه ايي از اين اقدام غلط آنهاست. آنها با اين كار فاصله‌اي بين دانشمندان گذشته و دانشجويان و دانش پژوهان فعلي ايجاد مي‌كنند، وقتي اينگونه شد جامعه ي علمي و فرهنگي كشورهاي مورد تهاجم فرهنگي در توليدات علمي و فرهنگي بيشتر به استفاده از آثار دانشمندان غربي تمايل پيدا مي‌كنند و اين شيوه خود عامل انتشار فرهنگ غربي مي‌شود.
در اين گونه جوامع نام بردن از شخصيتهاي علمي و فرهنگي گذشته، كهنه پرستي قلمداد و نام بردن از دانشمندان غربي، نشانه‌ي پيشرفت و تمدن مي‌شود.
چون نسلهاي بعدي هم با همين شيوه در علم و فرهنگ تربيت مي‌شوند، لذا با سرمايه‌ي مادي و معنوي ملي، فرهنگ نامتجانس بيگانه ترويج مي‌شود. اما آنها غافل از اين هستند كه در گذشته بارها به توانايي و دانش ايرانيان و مسلمانان اعتراف كرده اند.
بنا به اظهارات، نوشته‌ها و به عبارتي اعترافات دانشمندان و فرهيختگان منصف غربي، ايرانيان در قبل از اسلام يكي از پايه‌هاي اساسي و اصلي تمدن بشري را پي‌ريزي كرده‌اند، تمدنهايي كه در امپراطوري‌هاي بزرگ ماد، هخامنشي، اشكاني و ساساني ظهور پيدا كرد و هنوز هم با گذشت چند هزار سال از آن زمان، آثار تمدنهاي ايران در اروپا، آفريقا، آسيا، خاور دور و شبه قاره‌ي هند مي‌درخشند كه گواهي انكار ناپذير بر اقتدار و توانايي فكري ايرانيان است.
وجود ابزار، آثار حجمي و تجسمي بي‌شماري از تمدنهاي ايراني در قبل از اسلام كه زينت بخش موزه‌هاي معتبر آمريكا و اروپاست خود بهترين گواه و سند توانايي مردم ايران است. به گونه‌ايي كه انكار آنها كه انكار توانايي علمي و فرهنگي مردم ايران در اين دوره‌ها است، امكان پذير نيست، مثل انكار آفتاب تابان در سياهي شب.
در دوره ي اسلامي نيز ايرانيان به جامعه جهاني اثبات كردند كه در هر شرايطي توانايي اثرگذاري به بخش‌هاي زيادي از جوامع پيراموني خود و هدايت فكري حاكماني كه حتي از خارج از مرز‌هاي ايران امكان حكومت بر مردم اين كشور را پيدا كرده‌اند، دارند. توانايي كه شايد فقط و فقط منحصر به مردم ايران است.
از روزي كه كشور كنوني ايران در دوره‌ي پيش از مادها تحت سيطره‌ي حكومتهاي بين‌النهرين و  عيلام بود تا زماني كه اسكندر مقدوني با شكست سپاه ايران سرزمين ما را تحت حكومت خود آورد و پس از آن سقوط ايران در برابر سپاهيان مسلمان و تهاجمات زياد از سوي اقوام ترك، تاتار و مغول كه به اشغال تمام يا بخشهايي از كشور ايران در زمانهاي زيادي انجاميد، هر كدام از اين اشغالگريها، كافي بود تا ديگر نام و نشاني از فرهنگ و تمدن اصيل ايراني و يا ايراني اسلامي نباشد. اما اين اتفاقات سخت و طاقت فرسا تنها مانند پرده‌ايي بود كه به طور موقت بر روي فرهنگ و اصالت ايراني كشيده مي‌شد و پس از چندي مهاجمان به دليل اينكه خود را همطراز و هم شأن مردم ايران نمي‌ديدند و توان مقابله با روح سلطه ناپذيري ايرانيان را نداشتند، مجبور به ترك كشورمان مي‌شدند يا آنقدر در برابر فرهنگ متعالي آن ضعيف بودند كه در آن حل مي‌شدند. مانند حكومتهاي اسلامي عربي كه بعد از پايان يافتن حكومت ساسانيان از وجود دانشمندان ايراني براي اداره‌ي حكومت استفاده كردند. چون راه رسم اداره‌ي حكومتي به آن گسترده‌گي را نمي‌دانستند و يا متمدن شدن و اسلام آوردن مغولاني كه ايران را به اشغال خود در آورده *بودند.
ويل دورانت در جلد چهارم كتاب تاريخ تمدن، مقاطعي از تاريخ تمدن اسلامي را به نام دانشمندان ايراني نامگذاري كرده است، دوران خيام، دوران سعدي و ... او در اين كتاب از داشمندان بزرگ ايراني كه هم زمان با قرون وسطاي اروپا در مكتب خانه‌هاي علمي، آزمايشگاههاي مجهز و بيمارستانهاي پيشرفته‌ي آن زمان، پايه‌هاي اساسي علوم امروزي مثل رياضيات و جبر، فلسفه، شيمي، نجوم، پزشكي، موسيقي و ...  را پي‌ريزي مي‌كرده‌اند نام برده و در مورد آنها شرح داده است.
خوارزمي را مهمترين شخصيت علمي در رياضيات دانسته، ابوريحان بيروني را فيلسوف، مورخ، جغرافي‌دان، رياضي‌دان، منجم و ... معرفي كرده كه در همه‌ي اين رشته‌ها، نوشته و تحقيقات مهم و ابتكاري داشته است و در پايان ابوريحان بيروني را لئوناردو داوينچي مسلمانان معرفي كرده است.
ويل دورانت علم شيمي را يكي از دستاوردهاي مسلمانان دانسته و اعتراف كرده است كه نخستين بيمارستان، نخستين داروخانه و نخستين موسسه داروشناسي را مسلمانان ايجاد كرده‌اند. او در مورد زكرياي رازي مي‌گويد: « ... يكي از معروف‌ترين طبيبان اسلامي رازي است كه مثل اكثر عالمان و شاعران بزرگ عصر خود،‌ ايراني نژاد است
در مدرسه‌ي طب دانشگاه پاريس دو عكس رنگي از دو طبيب اسلامي آويخته شده كه يكي رازي و ديگري عكس ابن سينا بزرگترين فيلسوف و معروف‌ترين طبيب اسلامي است.
ويل دورانت در بخشي از كتاب تاريخ تمدن، دانشمنداني را كه همه ايراني هستند، اينگونه معرفي مي‌كند:
ابن سينا از همه نويسندگان پزشكي .... برجسته‌تر و كتاب شفا و قانون او اوج كمال است ... و در تاريخ تفكر انساني از تحقيقات معتبر به شمار مي‌آيد.
زكرياي رازي بزرگترين ... طبيب
ابوريحان بيروني بزرگترين .... جغرافي‌دان
جابربن حيان بزرگترين ... شيمي د‌ان
و ...
در حال حاضر نيز علاوه بر پيشرفتهاي مختلف در زمينه هاي تكنولوژي و كسب رتبه‌هاي جهاني در ميادين علمي توسط جوانان كشورمان كه نشان‌دهنده‌ي نبوغ و برتري انديشه و توان علمي ايراني به سايرين است.
گردانندگان و مديران خيلي از مراكز علمي، پزشكي و ... در كشورهاي غربي به ويژه آمريكا، ايرانيان هستند.
مركز فضايي آمريكا (NASA)، دانشگاههاي معتبر آمريكا، بيمارستانهاي فوق تخصصي و ... شاهد حضور تأثيرگذار و كليدي ايرانياني است كه جامعه غرب با همه‌ي پيشرفتها به دانش فني آنها محتاج است.

4-
تلاش در قطع ارتباط بين نسل‌ها
مراحل رشد و تكامل يك درخت از وقتي كه بذر آن در زمين كاشته مي‌شود تا ريشه بدواند و پس از سالها به يك درخت تنومند و بلند تبديل شود در سالهاي متوالي صورت مي‌گيرد.
اگر يكسال خشكسالي اتفاق بيافتد و يا درخت شكسته شود، نبايد انتظار داشت كه اين درخت به رشد خود ادامه دهد.
هر اتفاقي از اين دست، منجر به متوقف شدن رشد، خشك شدن درخت و يا حداقل موجب كند شدن رشد آن مي‌شود.
مراحل رشد يك كشور و يا تمدن نيز به همين شكل است.
يك مثال ديگر به روشن شدن مطلب كمك بيشتري مي‌كند.
در يك مسابقه‌ي دو امداد، تعدادي دونده از يك كشور حضور دارند و تلاش مي‌كنند با زودتر رسيدن به ايستگاه بعدي كه دونده هم وطنشان حضور دارد و سپردن شي كه بعنوان شاخص در دست دارند، باعث برنده شدن گروه كشورشان شوند. ديرتر رسيدن يا نرسيدن يكي از اين دوندگان به دونده بعدي باخت و خارج شدن تمام نفرات آن گروه را از مسابقه در پي خواهد داشت.
عرصه‌ي فرهنگ و علم و هنر نيز چنين شرايطي دارد. پيوستگي اجزاء انساني يك تمدن يا فرهنگ در طي ساليان متمادي باعث حركت رو به جلو و پيشرفت آن مي‌شود. به طور مثال در مورد تمدن كشورمان اگر شرايط افسانه‌ايي كه در زمانهاي گذشته، در قبل و بعد از اسلام علم و فرهنگ پارسي از آن برخوردار بوده، قطع نمي‌شد و ادامه پيدا مي‌كرد، امروز قطعاً شرايط بسيار بهتري در كشورمان برقرار بود. اگر راه دانشمنداني چون بزرگمهر، ابن سينا و ... ادامه داده مي‌شد، الان ما بايد در جايگاه اروپا و آمريكا قرار داشتيم.
يكي ديگر از شيوه‌هاي استعمارگران اين است كه ارتباط نسل كنوني را با نسلهاي گذشته قطع كنند.در صورتيكه اين خواسته آنها مسير شود، در واقع مثل اين است كه ارتباط شاخه‌هاي يك درخت را با ريشه و  تنه‌ي آن قطع كرده باشند. پس براحتي مي‌توانند اين شاخه‌ها را به   هر درختي قلمه بزنند.

5-
وادار كردن كشورهاي ديگر به تقليد كور كورانه از غرب
غربي‌ها اينگونه وانمود مي‌كنند كه تنها راه پيشرفت، راهي است كه آنها طي كرده‌اند و راههاي ديگر به مقصدهايي غير از پيشرفت و توسعه‌ي اقتصادي ، فرهنگي و سياسي ختم مي‌شود. در حاليكه هر كشور و ملتي بايد متناسب با فرهنگ خاص خود و بهره‌گيري از شرايط اقتصادي،‌ جغرافيايي و ساير منابع در راه پيشرفت و توسعه گام بردارد.
استعمارگران، ساير كشورها را وادار مي‌كنند همان راهي را بروند كه قبلاً آنها رفته‌اند و در اين مسير آنچه را كه خود صلاح مي‌دانند در مسير ساير كشورها قرار مي‌دهند.
بعنوان مثال دو كشور ژاپن و تركيه را در نظر بگيريد:
ژاپني‌ها بعد از جنگ دوم جهاني كارگراني را روانه‌ي كارخانجات صنعتي كشورهاي غربي كردند. اين كارگران ضمن اينكه در كارخانجات غرب كار مي‌كردند،به فراگرفتن دستاوردهاي صنعتي غرب همت گماشتندو پس از آنكه به ژاپن برگشتند، دانش فني خود را در اختيار كشورشان قرار دادند. گفته مي‌شود يكي از مسئولين ژاپني در سالهاي گذشته اعلام كرده است:‌ «اگر خانواده‌اي در دنيا ثابت كند هيچ محصول صنعتي يا الكترونيكي ژاپني در خانه‌اش ندارد به او جايزه مي‌دهيم».
كشور تركيه به دليل همسايگي با اروپا تا كنون سعي نموده روش هاي القا شده ي اروپا و آمريكا را  در زمينه‌هاي اقتصادي به كار گيرد. اين كار عليرغم توفيق اندكي كه براي تركها داشته است، تورم زياد و نابساماني اقتصادي را كه اين كشور درگير آن است به ارمغان آورده. به گونه‌ايي كه در سال 2003 ميلادي دولت ترکيه مجبور شد ارزش 000/000/1 لير (واحد پول تركيه) را به يك لير كاهش دهد.

6-
بهره‌گيري از ستون پنجم
ستون پنجم انسان را به ياد جنگهاي نظامي مي‌اندازد،ستون پنجم به بخشي از نيروهاي نظامي دو كشور در حال جنگ گفته مي شود كه در پوشش‌هاي غير نظامي براي شناسايي نقاط ضعف و قوت دشمن بصورت مخفي وارد كشور مقابل مي شوند . در جنگ فرهنگي دشمنان از اين شيوه نيز استفاده مي‌كنند.
اين افراد با دريافت پولهاي كلان در سطوح مختلف جامعه مورد هدف، رسوخ كرده و اذهان عمومي و به خصوص اذهان تصميم گيرندگان فرهنگي كشور مورد تهاجم را، منحرف مي‌كنند.
از طرفي به دليل ارتباط مستقيم با اقشار مختلف مردم جامعه‌ي مورد تهاجم، حملات فرهنگي انجام شده بر عليه مردم را ارزشيابي و راهكارهاي مناسب و تأثيرگذارتري را به كشورهاي مهاجم ارائه مي‌كنند.

7-
سوء استفاده از داشته‌هاي كشورهاي مورد تهاجم
استعمارگران در جنگ فرهنگي نه تنها از تمام داشته‌هاي خود استفاده مي‌كنند، بلكه در اين راه با سوء استفاده از آداب و سنن ديني و ملي كه شايد به فراموشي نيز سپرده شده باشند و تغيير آنها به شكل دلخواه، از اين به اصلاح داشته‌هاي كشور مورد تهاجم نيز در حمله خود استفاده مي‌كنند.
مانند مدهاي مو و موهاي بلند كه برخي از آنها ريشه در فرهنگ ملي ما دارد، براي پسران و مردان و به اصطلاح ژل ماليدن يا روغني كردن موها كه مدتي است در كشور ما نيز رايج شده است.
در هيچ يك از متون ديني اسلام داشتن موي بلند براي مردان منع نشده و سفارش زيادي هم در تميزي، بهداشت و استفاده از عطر و روغن از سوي حضرت رسول (ص) شده است. شما هم در كتابهاي ديني خوانده‌ائيد كه هزينه‌ بهداشت و عطر پيامبر گرامي اسلام بيشتر از هزينه غذاي ايشان بوده است.
اما همين سنت نبوي را دشمنان ما به شكلي كه خودشان مي‌خواهند و البته در مواردي به گونه‌هاي عجيب و غير قابل تحمل در ميان جوانان كشورمان ترويج كرده‌اند.

8-
هنجار شكني
يكي ديگر از روشهاي استعمارگران، هنجار شكني است. آنها با مطالعه روابط و هنجارهاي ميان مردم كشور مورد تهاجم، آن بخش از هنجارهايي را كه موجب انسجام، اتحاد و غرور ملي آن كشور مي‌شود، مورد حمله قرار مي‌دهند و با از بين بردن اين اتحاد و هنجارهاي مثبت ، زمينه نفوذ در آن كشور و سلب قدرت آن را فراهم مي‌كنند. در مورد كشور ما هنجارهايي از اين قبيل مورد هدف دشمنان است:
-   
علاقه به تاريخ چند هزار ساله‌ي تمدن ملي
-   
علاقه به تاريخ چند صد ساله‌ي تمدن ديني
-   
احترام به بزرگترها و تكريم آنها در خانواده‌ها
-   
حجاب خانم ها
-   
مقيد بودن خانواده‌ها به رعايت حدود الهي در روابط پسر و دختر
-   
و ...
اگر خداي نكرده دشمنان موفق شوند با استفاده از اين روش‌ها و روش‌هاي ديگر، طرحها و نقشه‌هاي خود را عملي سازند، آن وقت شرايطي ايجاد خواهد شد كه شايد راه بازگشتي را باقي نخواهد گذاشت و يا آثار جبران ناپذيري را در پي خواهد داشت كه يادآوري يك واقعه در اين باره مي‌تواندنمايانگر آن باشد:
در تاريخ كشورمان جنايات و وحشي‌گريهاي چنگيزخان مغول را خوانده‌ايد، چنگيز براي سلب اراده از مردم در هر كشوري كه وارد مي‌شد، به دروغ، چيزي به اين مضموم مي‌گفت: «من از طرف خدا آمده‌ام تا با كشتن شما گناهان و ناپاكي‌هاي جامعه را پاك كنم!!» يا «من عذاب الهي هستم كه بر شما نازل شده‌ام!!»
روزي در يكي از شهرهاي اشغال شده ي ايران يكي از سربازان مغول از ميدان اصلي شهر در حال گذر بود كه چشمش به مردي افتاد كه در حال عبور از آنجا بود.سربازمغول هوس مي‌كند كه او را بكشد، به طرف او مي‌رود و از او مي‌خواهد كه زانو بزند تا گردن او را قطع كند. آن مرد زانو مي‌زند و سرباز مغول چند ضربه شمشير به گردن او مي‌زند ولي به دليل كند بودن شمشير تنها چند زخم در گردن آن مرد ايجاد مي‌شود.
سرباز مغول عصباني مي‌شود و به او مي‌گويد همين جا بنشين تا من بروم و يك شمشير تيز بياورم و گردن تو را بزنم و از آنجا دور مي‌شود.
آن مرد بيچاره در جاي خود مي‌نشيند تا سرباز مغول با يك شمشير تيز  بر مي‌گردد و سرش را از تنش جدا مي‌كند.
اگر آن مرد يك ذره اراده داشت لااقل پس از اينكه سرباز مغول سراغ شمشير تيز رفته بود، فرار مي‌كرد و جانش را نجات مي‌داد ولي به دليل خود باختگي و بي‌اراده بودن، حتي جرأت فرار را هم نداشت.
اگر غربي ها بيشترين تلاش خود را در تهاجم فرهنگي به كار گرفته‌اند به دليل اين است كه اگر بتوانند فرهنگ ملي و سنتي كشورهاي ديگر را از آنها بگيرند در واقع آنها را از ريشه خود جدا كرده‌اند.

9-
تغيير ذايقه
استعمارگران غربي گذشته از اينكه طرز لباس پوشيدن و بسياري از آداب جامعه مورد هدف خود را تغيير مي‌دهند، در ذايقه‌ي مردم آن جامعه نيز تغيير ايجاد مي‌كنند. ترويج نوع غذاها و آشاميدني‌هايي كه در غرب مصرف دارد، به دليل تغيير فرهنگ سنتي مردم و ايجاد زمينه‌ي فروش محصولات غذايي توليد شده در غرب و نابود سازي صنايع غذايي ملي كشور مورد هدف از اين اقدامات است.
تمايل جوانان در كشورهاي جهان سوم به نوشيدن نوشابه‌هاي مضر و بي‌فايده مانند كوكاكولا و پپسي كولاي آمريكايي به جاي نوشيدني‌هاي مقوي وسرشار از املاح مانند شير، نمونه‌ايي از تهاجم فرهنگي است.

10-
انحصاري كردن دستاوردهاي علمي، راهبردي
غربي‌ها در برخورد با ساير كشورها طوري وانمود مي‌كنند كه دستاوردهاي علمي، راهبردي و مهم،‌ فقط بايد در اختيار و انحصار آنها باشد و ديگران حق ورود و يا صلاحيت ورود به اين عرصه را ندارند.
آنها با اين عمل، خود را برتر و بالاتر از ديگران مي‌دانند به گونه‌ايي كه انگار آنها بندگان ويژه‌ي خدا هستند و مردم ساير كشورها بندگان درجه دو و سه كه بايد نظاره‌گر پيشرفتهاي غربي‌ها باشند.
دانش هسته‌ايي و رسيدن به مهارت توليد چرخه سوخت هسته‌ايي نمونه‌ايي از اين علوم است.
ده كشور در دنيا به اين تكنولوژي دست پيدا كرده‌اند كه ايران نيز يكي از اين كشورهاست، ولي آمريكا و اروپا در تلاشند هر طور شده مانع از ظهور يك ايران هسته‌ايي قدرتمند شوند و در اين راه هرچه در توان داشته‌اند انجام داده‌اند در حاليكه اولين بار ايرانيان در تاريخ در دوره‌ي صفويه از انرژي هسته‌ايي استفاده كرده اند.

 
ابزار
علاوه بر روشهاي ذكر شده،‌ ابزار و وسايلي نيز نياز است‌تا جنگ فرهنگي غرب نتيجه بدهد. اين ابزارها به صورت مستقيم و يا غير مستقيم در جنگ فرهنگي مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

1-
محصولات صنعتي
كالاهاي صنعتي يكي از ابزارهاي غير مستقيم تهاجم فرهنگي هستند. خودرو، لوازم منزل، كالاي صوتي و تصويري، كالاهاي مخابراتي، لباس و ... از جمله اين ابزارها هستند.
اين خوش خيالي است كه ما فكر كنيم ديگران در كشورهاي خودشان كالايي‌هايي متناسب با باورها و سنتهاي ما، برايمان توليد كنند.
اولين هدفي كه سازندگان اين كالاها دارند، انتقال فرهنگ خود از طريق اين كالاها و محصولات صنعتي است.
بعنوان مثال اروپايي‌ها يا چيني‌ها در طراحي و دوخت لباس، فرهنگ و سنتهاي خودشان را مد نظر قرار مي دهند و ما وقتي از اين لباسها استفاده مي‌كنيم ناخواسته فرهنگ آنها را قبول كرده‌ايم.
ساير محصولات نيز به همين شكل است. ميزان شناختي كه ما از كشورهايي مثل آمريكا، آلمان، ژاپن و ... كه با خريد محصولات صنعتي آنها پيدا كرده‌ايم به مراتب خيلي بيشتر از شناختي است كه از طريق مطالعه كسب مي‌كنيم.
ماركهاي معروف تجاري مثل جنرال موتورز، بنزوتويوتا خيلي بيشتر از نام كشورهايشان در صبحتهاي روزانه مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

2-
محصولات هنري و فرهنگي
اين محصولات به دليل جذابيت و سرگرم كننده بودن،‌ مخاطبان زيادي دارند. استعمارگران نيز با سوء استفاده از اين شرايط، بيشترين سرمايه گذاري را در جنگ فرهنگي در اين زمينه‌ها انجام داده‌اند.
كتاب، فيلم و آثار هنري ابزارهايي هستند كه در خدمت مهاجمان فرهنگي قرار دارند. داستانهاي غير اخلاقي، فيلم‌هاي مبتذل و آثار هنري كه ترويج دهنده‌ي برهنگي، روابط خارج از قوانين الهي ميان پسر و دختر، روابط جنسي خارج از حدود الهي و فساد لجام گسيخته هستند، از اين نمونه‌اند.

3-
مد
استفاده از پديده‌ي مد سودهاي كلان فرهنگي و اقتصادي را براي استعمارگران غربي در پي داشته‌ است. آنها با ترويج مدهايي كه در اطاقهاي جنگ رواني و فرهنگي طراحي مي‌شوند، علاوه بر اينكه فرهنگ غير انساني را در ميان ملتهاي ديگر رواج مي‌دهند، راهي نيز براي فروش محصولات نه چندان ضروري خود پيدا نموده و سرمايه‌هاي هنگفتي را از كشورهاي مورد تهاجم خارج كرده و مي‌كنند. لوازم لوكس، لباس، لوازم بهداشتي، لوازم آرايشي، نمونه‌هايي ازابزار مد هستند.

4-
ماهواره و اينترنت
دو پديده ماهواره و اينترنت كه براي تبادل اطلاعات و ارائه ي‌سريع آخرين دستاوردهاي علمي بين كشورهاي جهان، به وجود آمده‌اند، امروزه بعنوان سلاحي بر عليه مردم كشورهاي كمتر توسعه يافته به كار گرفته شده‌اند، در حاليكه دانشمنداني از اين كشورها سهم بسزايي در پيدايش و رشد اين پديده‌ها داشته‌اند.
در كنار اطلاعات مفيدي كه از طريق اينترنت و ماهواره تبادل مي‌شود، متأسفانه حجم زيادي از هنجارهاي غير اخلاقي گروههاي پست غربي در قالب شوها، فيلم‌هاي ضد اخلاقي و ... از طريق اينترنت و ماهواره به سطوح مختلف مردم كشورهاي جهان سوم تزريق مي‌شود كه مشكلات فرهنگي و اقتصادي زيادي را براي اين كشورها به وجود آورده است.
 
منبع: كتاب زنگ تاريخ تأليف علي اكبر رئيسي