fehrest

چرا دنیا با ما چنین کرد؟

شايد براي شما سؤال باشد كه چرا با ما چنين رفتاري شد؟ چرا ملت ما مجبور شد هشت سال در برابر زورگويي‌هاي دنياي ظلم و ستم ايستادگي كند، تعداد زيادي از فرزندان اين مرز و بوم به شهادت برسند و خسارات مالي بي‌شماري بر ملت و دولت ايران تحميل شود.

درجنگ دوم جهاني وقتي آلمانها عزمشان را جزم كرده بودند كه تمام دنيا را فتح كنند و نژاد خالص ژرمن را به آن مسلط سازند و از قبل هم پيش بيني امكانات و تجهيزات لازم را براي اين كار كرده بودند، 26 كشور قدرتمند دنيا در شهر سانفرانسيكو كنفرانسي را برگزار كردند و در آن كنفرانس معاهده معروف سانفرانسيسكو را بر عليه هيتلر و آلمان نازي امضاء‌ كردند و در واقع بر عليه آلمانها متحد شدند. اين كار يك حركت طبيعي بود كه براي محار آلماني‌ها انجام شد و پس از سه سال جنگ توانست آلماني‌ها را در هم بشكند.
ولي انقلاب اسلامي ايران چه تغييراتي را در وضعيت سياسي و جغرافيايي جهان پديد آورد يا در صدد ايجاد آن بود كه بيش از
 36
كشور به صورت علني و آشكارا در جنگي نابرابر بر عليه آن متحد شدند. بزرگترين قدرتهاي دنيا و در رأس آنها آمريكا هر كاري كه توانستند كردند تا اين انقلاب را به شكست بكشانند.
براي روشن شدن علت اين اتحاد شوم بايد وضعيت سياسي آن زمان به صورت مختصر بيان شود.
در آن دوران دو قدرت بزرگ جهان آمريكا و شوروي سابق بودند كه هر كشور ديگر بايد فرمانبر و مطيع يكي از اين دو كشور مي‌بود. يا بايد هم پيمان آمريكا و مجري سياست‌ها و دستورات صادر شده از واشنگتن مي‌شد، مانند ايران در زمان شاه. يا بايد دستورات خود را از كاخ كرملين در مسكو مي‌گرفت.
وقتي انقلاب اسلامي ايران به پيروزي رسيد رهبر فرزانه ايران يك روش جديد ارائه داد، ايران مستقل، ايراني كه نه سلطه ‌ي آمريكا را قبول داشت و نه سلطه‌ي شوروي. اين روش براي قدرتمندان خيلي سخت و غير قابل تحمل بود. ايران و در رأس آن پيرمردي كه تمام دارايي او چندجلد كتاب و يك خانه محقر استيجاري بود، مسير دنيا را عوض كرده بود. مسيري كه خيلي از كشورهاي به ظاهر قدرتمندتر و بزرگتر از ايران از آن پيروي مي‌كردند و جرأت مخالفت با آن را نداشتند. به‌همين خاطر دنياي ستم و زور هر چه در توان داشت، به كار گرفت تا مانع از پيروزي اين طرز تفكر شود. دو ابر قدرت دنيا چون شكوه و عظمت پوشالي خود را در خطر مي‌ديدند و حاكمان متحد با آنها هم هر كدام بنا به دلايلي به مخالفت و جنگ با انقلاب اسلامي ايران پرداختند . تعدادي از حاكمان كشورهايي كه با انقلاب اسلامي به جنگ پرداختند ترس داشتند كه، چون با روش غير دمكراتيك ، حكومت را به دست گرفته‌اند و مردم، آنها را انتخاب نكرده‌اند، توسط مردم كشورشان به سرانجام شاه ايران دچار شوند. تعدادي از حاكمان كشورهاي هم پيمان آمريكا، ماننداروپائي‌هانيز منافعي از ايران مي‌بردند كه با سقوط شاه اين منافع قطع ‌شده بود.
در اين ميان حضرت امام (ره) با قاطعيتي كه از انوار الهي سرچشمه مي‌گرفت بر روش نوين خود پافشاري كرد. چند سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با ارسال نامه‌اي به رهبر شوروي سابق سقوط امپراطوري كمونيستي را پيش بيني كرد و از او خواست براي درمان تمام دردهاي بشر به دامن اسلام پناه بياورد.
 
در آن زمان كسي سقوط ابر قدرت شرق را باور نمي‌كرد. چيزي از اين پيش بيني نگذشته بود كه شوروي سابق از بين رفت و به قول حضرت امام (ره): «بعد از  قدرتهاي شيطاني همه رو به*اين كمونيسم را بايد در موزه‌ها جستجو كردزوال و نابودي خواهند رفت. اگر ديروز ابرقدرت شرق از هم پاشيد در آينده ي نزديك انشاء‌الله با تحقق پيش‌بيني رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه‌اي شاهد سقوط ابر قدرت غرب نيز خواهيم بود.
تغييراتي كه انقلاب اسلامي به وجود آورد، محدود و خاص ايران نبود. انقلاب ما دنيا را تكان داد و به ملت‌ها اعتماد به نفس بخشيد. شايد دو مثال زير بتواند قدري از اين تحول را بيان كند.
همانطور كه مي‌دانيد حدود 45 سال است يهوديان سراسر دنيا در كشور فلسطين جمع شده‌اند و با اشغال اين كشور، كشوري دروغين به نام اسرائيل تشكيل داده‌اند. تمام جمعيت اسرائيل حدود سه ميليون نفر است و مساحت كشور اسرائيل هم يك صدم كشورهاي عربي نيست. همين كشور سه ميليوني و خيلي كوچك با حمايت‌هاي آمريكا و اروپا، شكست‌هاي تحقير آميزي به كشورهاي عربي كه جمعيتشان چند صد ميليون نفر است و از منابع عظيم نفت و گاز نيز برخورارند، وارد كرده است.
به گونه‌ايي كه در طول اين 45 سال هر كجا از خاك كشورهاي عربي را كه اراده كرده به اشغال خود در آورده است و در چند جنگ بزرگ كه كشورهاي عربي در يك طرف بوده‌اند و اسرائيل در طرف ديگر، كشورهاي عربي شكست‌هاي جبران ناپذير ي را از اسرائيل متحمل شده‌اند.
در سال 1982 ميلادي غير از فلسطين بخش‌هايي از سرزمين‌هاي دوكشور مصر و سوريه در اشغال اسرائيل بود. اين كشور در يك عمليات نظامي كشور لبنان را هم به اشغال خود درآورد.
بعد از اشغال لبنان توسط اسرائيل كشورهاي اروپايي و آمريكا، به ظاهر براي ايجاد صلح و در واقع براي حمايت از اسرائيل دراشغال دائمي لبنان، نيروي نظامي به اين كشور اعزام كردند.
كشور لبنان از قوميت‌هاي مسيحي، برادران اهل تسنن و شيعيان تشكيل شده‌ و قدرت سياسي هم به همين ترتيب در اين كشور تقسيم شده بود.
شيعيان لبنان كه د رآن موقع ضعيف‌ترين بخش جامعه لبنان را تشكيل مي‌دادند، با ابتدائي‌ترين سلاح‌ها به مقابله با اشغالگران اسرائيلي برخواستند و تنها گروهي بودند كه با الهام گرفتن از شيوه مبارزاتي و تفكر ظلم ستيز انقلاب اسلامي ايران به رهبري حضرت امام خميني (ره) در مقابل اسرائيلي‌ها ايستادند. حضور تجاوزكارانه و شوم سربازان آمريكايي و اروپايي همراه با اشغالگران اسرائيلي در خاك لبنان بيانگر يك توطئه‌ي از قبل طراحي شده براي تبديل لبنان به فلسطين دوم بود. در اين ميان شيرمرداني بايد مي‌بودند تا از اين توطئه شوم  جلوگيري مي‌كردند.
هسته‌هاي اوليه جنبش حزب الله لبنان با حمايت‌هاي معنوي و آموزشي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در جنوب لبنان پايه ريزي شد. اين جنبش با الهام گرفتن از الگوي مبارزاتي رزمندگان اسلام در ايران توانست به مبارزه با اسرائيل برخيزد و با نجات لبنان از اشغال اسرائيل باعث افتخار مذهب مترقي تشييع گردد. يك جوان شيعه لبناني عضو اين گروه ، با بارگيري ده‌ها كيلوگرم مواد منفجره در يك كاميون به مقر سربازان آمريكايي و اروپايي حمله كرد. در اين حمله بيش از 320 سرباز آمريكايي و اروپايي كشته و حدود 100 نفر هم زخمي شدند. حمله چنان گيج كننده و غافلگير كننده بود كه هيچ عكس العملي از سوي آمريكا، اروپا و اسرائيل را در پي نداشت. چاره‌ايي نبود ، دنياي ظلم و ستم براي دومين بار در طول تاريخ از اسلام ناب محمدي(ص) سيلي مي‌خورد. پس از اين حمله، آمريكائي‌ها و اروپائي‌ها فرار را بر قرار ترجيح دادند و سرافكنده و نادم خاك لبنان را ترك كردند. چون فهميدند كه هر جا سربازان امام خميني (ره) هستند، جايي براي ظالمين نيست.
آمريكائي‌ها و اروپائي‌ها از لبنان فرار كردند ولي اسرائيل ماند تا از آبروي جبهه كفر و ستم دفاع كند. ماندني كه همراه با مشقات و ضربات زياد از سوي حزب الله لبنان بود. حدود 18 سال ارتش به ظاهر آهنين و شكست ناپذير اسرائيل اسير جوانان شيعه لبنان بود و با حمايت‌هاي بي‌‌شمار آمريكا و اروپا در مقابل ضربات حزب الله لبنان تاب آورد، ولي سرانجام وعده‌ي الهي به تحقق پيوست و در سال 2000 ميلادي اسرائيلي‌ها با قبول شكست از جنبش حزب الله لبنان ، از اين كشور فرار كردند.
حزب الله لبنان يك گروه چند هزار نفري از جوانان شيعه لبناني است كه با توكل به خدا و بهره گيري از شيوه مبارزاتي حضرت امام خميني(ره) كاري كرد كه حدود بيست كشور عربي با جمعيت چند صد ميليوني و ارتش‌هاي چند ميليوني از انجام آن عاجز بودند.
چند سال پيش نيز كشور يوگسلاوي سابق از هم پاشيد و ايالت‌هاي آن به عنوان كشورهاي مستقل اعلام استقلال كردند. يكي از اين ايالات، جمهوري‌بوسني و هرزگوين بود كه بيشتر جمعيت آن امسلمانان تشكيل  مي‌دادند.                                                    
وقتي دولت اين ايالت استقلال آن را به رأي مردم گذاشت، اكثريت قاطع مردم به استقلال آن به نام كشور مستقل (جمهوري بوسني و هرزگوين) رأي دادند.
وجود يك كشور مسلمان در قلب اروپا براي كشورهاي مسيحي مذهب و به اصطلاح متمدن و دمكراتيك اين قاره خيلي سخت و غير قابل تحمل بود. صرب‌هاي ساكن در يوگسلاوي سابق كه مذهب مسيحي داشتند در سايه سكوت همراه با رضايت و تشويق اروپائيان ، دست به قتل عام مردم بي‌دفاع و مسلمان بوسني و هرزگوين زدند و در اين نسل كشي هزاران نفر از مسلمانان اروپا را در مقابل چشمان حكومت‌هاي مدعي دمكراسي با وحشيانه‌ترين و فجيع‌ترين وضع به شهادت رساندند. جناياتي كه انسان از بازگويي آن شرم دارد و مانند لكه ننگي بر پيشاني اروپا باقي خواهد ماند.
آمريكائي‌ها و اروپائي‌ها براي اينكه به ظاهر بي‌طرفي خود را دراين جنگ اعلام كنند، طرفهاي درگيردرجنگ را محاصره نظامي كردند. ولي مثل هميشه‌، دوباره دنيا را فريب دادند. چون انبارهاي تسليحاتي يوگسلاوي سابق در بلگراد و شهرهاي ديگر صربستان و مونته‌نگرو در اختيار صربها بود و اين مسلمانان بودند كه اسلحه‌اي براي دفاع از خود نداشتند. در واقع آمريكا و اروپا مسلمانان بوسني را محاصره نظامي كرده‌ بودند. مردم بوسني با هر چه در توان داشتند به مقابله با اشغالگران صرب برخواستند. در اين ميان يك فرمانده مسلمان بوسني‌يايي به شيوه ايراني‌ها مي‌جنگيد و پيشاني بندي شبيه رزمندگان ايران اسلامي بر پيشاني او و سربازانش حكايت از حضور تفكر امام خميني (ره) در اروپا مي‌كرد.  اين رويداد زنگ خطري بود كه اين بار در اروپا به صدا در‌مي‌آمد نه در ايران يا لبنان. دولت آمريكا به دولت بوسني پيشنهاد داد در مقابل يك كشتي اسلحه، اين فرمانده را عزل كند. دولت بوسني هم كه شديداً به اسلحه نياز داشت اين كار را كرد. اينها نمونه‌هايي از تحولاتي است كه انقلاب اسلامي در دنيا پديد آورد. تحول در علم و دانش مسلمانان، تحول در ايجاد شخصيت براي مسلمانان تحول در صنعت و تكنولوژي و صدها تحول ديگر.
اين تحولات را انقلاب اسلامي در كشوري باعث مي‌شد كه قبل از آن در معادلات سياسي جهان اصلاً به حساب آورده نمي‌شد. قبل از انقلاب، بالاترين افتخار شاه و مسئولان فاسد حكومت ايران، نوكري دست چندم آمريكا بود. اگر اين تحولات را يك كشور قدرتمندتر از ايران به وجود مي‌آورد ، شايد با اين حجم و شدت مورد حمله‌ي دنياي استكبار قرار نمي‌گرفت. ايران كشوري بود كه به خاطر حاكمان نالايق و بي‌تدبير در عرض چند ساعت و در يك جلسه بين حاكمان كشورهاي انگليس و روسيه به دو بخش تقسيم مي‌شد و تحت سلطه‌ي آنان قرار مي‌گرفت و يا تصميمات براي اداره‌ي آن در سفارتخانه‌هاي آمريكا و اروپا در تهران اتخاذ مي‌شد.
 
منبع: كتاب زنگ تاريخ تأليف علي اكبر رئيسي