سردشت و چراهايي تمام ناشدني
وقتي ابري از گاز خردل بر سر «سردشت»
فرود آمد تاول جنگ بر روي دست و ريه نشست، سينهها سوخت. نفس کشيدن عذاب و ديدن به
يک رويا مبدل شد. آه در قفس سينه حبس شد چرا که تاول مجال بيرون آمدن نفس را هم
نميداد. خردل نشاني از تاول بر سيماي سردشت نشاند، نشاني که تا امروز باقي است.
سينهها هنوز ميسوزد هنوز در سرما، در
گرد و غبار، در تکاپوي زندگي به اميد روزي که نفسي بيعذاب از سينه برآيد. در حصار تنگ يک اتاق. درد در سينه سوخته پنهان است.
اين توصيفات و
جملاتي شبيه به آن را بارها و بارها در روزنامهها،راديو و تلويزيون و... شنيدهايم
كه همه يادآور فاجعهاي دهشتناک و غيرانساني است.
وقتي گرد مرگ پاشيده شد...
ساكن يكي از
روستاهاي اطراف سردشت، بمباران شيميايي سردشت را چنين نقل ميكند،آن روز (7 تير
66)وقتي هواپيماها در آسمان روستا ظاهر شدند، مردم بنابه عادت خويش يا به
زيرزمين، يا مكانهاي گود، يا درون تنورهاي خاموش يا انبارهاي گندم و... پناه
بردند يا به دشت رفتند. بسياري از مردم روستا، همچنان مشغول كار روزمره خويش
بودند. ناگهان ميگهاي عراقي شيرجهاي در آسمان روستا زدند و در نهايت بمبهايشان
را بر سر روستا و شهر رها كردند اما همانند گذشته، صداي انفجار شنيده نشد بلكه جنس
آن بمبها تنها از گرد سپيدي مرگآوري بود كه موجب ميشد بلبلان و پرندگان يكي يكي
از روي شاخساران به پايين بغلطند و جان دهند. يا دام و طيور مردمان روستا كه
سرمايههاي آنها محسوب ميشدند چون برگ خزان به زمين ميافتادند و پس از دست و
پازدنهاي دردآوري ميمردند.
ماسك دوستان هميشگي آنها
چنين شد كه مردم
از روي مرگ حيوانات و پرندگان و ريختن برگ درختان فهميدند بمباران شيميايي شدهاند.
پس از آن بود كه نالههاي دلخراش، كور شدم، خفه شدم ياالله، يا رسولالله و سوختم،
صداي عطسه و فرياد و نالههاي زجرآوري شنيده ميشد. از افراد پير و سالخورده گرفته
تا جوان و طفلان بيگناه، در حالي كه دستشان را بر روي گلويشان قرار داده بودند،
به خواب ابدي رفتند. آنهايي كه
ماندند مثل من به ناراحتي ريه، آسم، عفونت ريهاي، همراه با صداي خس خس سينه دچار
شدهاند. تا همراه هميشگيشان ماسكهاي سفيد باشد و هرچند يكبار بايد عمل جراحي
بر روي عضوي از دستگاه گوارششان انجام شود. اين بمباران مرگ
تدريجي را براي ما رقم زده، اين در حاليست كه بيشتر مردمان روستا در اثر اين حادثه
شهيد شدهاند.
وقتي به درون
روستاهاي بمباران شده شيميايي ميروي متاسفانه هستند بسياري از مردم روستا كه حتي
نامشان جز جانبازان شيميايي و جنگي ثبت نشده است.
وقتي يك جنايت بايكوت خبري ميشود...
كارشناسان علوم
ارتباطات مهمترين اهداف رسانههاي جمعي را جلب و هدايت افكار عمومي ميدانند.
هدايت افكار عمومي ميتواند در جهت حفظ قدرت، بهرهبرداريهاي سياسي و اقتصادي و منافع
ملي و آگاهسازي، سرگرمي و تبليغات و... جريان يابد. در ميان اهداف رسانههاي جمعي
«خبر و اطلاع رساني» از وظايف بارز رسانههاي جمعي محسوب ميشود.
در اين ميان
واقعا سوالي كه همواره بدون پاسخ مانده، اين است كه چرا رسانههاي معتبر دنيا نسبت
به اين جنايت مخوف صدام، سكوت كردند؟! براستي چرا حادثه بمباران شيميايي سردشت كه
نخستين شهر در دنيا بود كه شيميايي شد، بايد تا اين اندازه از طرف تمامي رسانههاي
جمعي با بايكوت خبري و سكوت قبرستاني همراه باشد؟ چرا مجامع بين المللي در مقابل
اين فاجعه سکوت کردند؟ چرا اكنون تنها اسمي ازشهيدان و مصدومان اين حادثه باقي
مانده است؟
تاولهاي تاريخ
گرد پيري بر
صورتش نشسته است آنچنان که غبار خردل بر جگرش. "ي.م" جانباز 55 درصد است. او در جريان حمله شيميايي عراق به منطقه مسکوني
سردشت از ناحيه ريه، چشم و پوست دچار صدمه شده است. شال سياه از کمر باز کرده و
تاولها را هويدا ميکند. اسپري اکسيژن همراه هميشگي او است. ميگويد: «هيچ کاري نميتوانم بکنم. بالا رفتن از پله برايم دشوار است
و پس از بالا رفتن از يکي دو پله بايد استراحت کنم. مسائل متعددي وجود دارد که ما
را مجبور به انزوا مي کند. فرار از گرد و غبار خيابان و جمع دوستاني که سيگار ميکشند
و ما نميتوانيم دود آن را تحمل کنيم. همه چيز دست به دست هم داده است تا خانهنشين
شويم. مسافرت با اتوبوس هم براي ما غيرقابل تحمل است.
مي گويد:
«زمستانها حال و روز جانبازان شيميايي وخيمتر از هميشه است. سرما ريههاي ما
را آزار ميدهد و سرفههاي شديد و پي در پي امان از ما ميگيرد حتي ما را از زندگي
با زن و بچه خود محروم ميکند. براي آنکه آنها عذاب نکشند با دستگاه اکسيژن به
اتاقي ميروم و از آنها فاصله مي گيرم. خارش پوست عرصه
را بر ما تنگ ميکند. اينقدر پوست را مي خارانم تا خون جاري شود.
چگونه به دنياي مصدومان شيميايي وارد شدم؟
سرگذشت دردناك
"م. الف" جانباز شيميايي 25 درصد و تنها بازمانده يک خانواده 11 نفره
براي تمام کساني که حتي يک بار به سردشت سفر کردهاند، آشناست. اين سرنوشت او با
از دست دادن پدر، مادر، خواهران و برادران و مادربزرگ در يک شبانهروز شروع ميشود
و با بيپناهي و تنهايي شبانه در شهري که چيزي جز آواز مرگ و دلتنگي از آن به گوش
نميرسد، ادامه مييابد. او ساعت 10 شب
پس از فراغت از دفن افراد شهيد خانواده در خانه ويران خود از فرط ناتواني و خستگي جسمي
و روحي به خواب ميرود اما پس از ساعتي با احساس خارش در پهلوها و سوزش چشم و...
از خواب بيدار شده و به دنياي مصدومان شيميايي وارد ميشود. اما اين پايان تراژدي
نيست. او ميگويد: «هم اينک سه فرزندش دچار ناراحتيهاي عصبي هستند.»
زير لب زمزمه ميکند:
«درد پنهان است در سينهها و کسي نميتواند آن را ببيند. درد پنهان است.»
آنچه که از همه
اين گفتهها برميآيد مشکلات اين بيماران در مسائل درماني و معيشتي است.
كلينيك سردشت جوابگو نيست
به دنبال پيگيري
اين مسئله به سراغ رييس انجمن حمايت از مصدومان شيميايي سردشت رفتيم.
صالح عزيزپورياقدم
با اشاره به مشکلات عديده درماني بيماران شيميايي سردشت گفت: در حال حاضر در
شهرستان سردشت يک کلينيک به ظاهر تخصصي جوابگوي مراجعات بيماران شيميايي سردشتي
است و اين درحاليست اين مرکز حتي يک متخصص چشم ندارد و تنها نام کلينيک تخصصي بيماران
شيميايي را با خود يدک ميکشد.
وي همچنين ميگويد:
تعداد زيادي از مصدومان شيميايي استان هنوز شناخته نشدهاند و از هيپچگونه حمايتي
برخوردار نيستند. مشکل درماني به اصليترين مشکل بيماران شيميايي سردشت تبديل شده
است. ما در سردشت مصدوم شيميايي داشتيم که به دليل نداشتن اسپري و ناتواني در تهيه
آن به دليل نامناسب بودن شرايط جوي جان خود را ازدست داد.
كاهش درصد جانباري؟!
او اظهار داشت:
وضعيت جسمي مصدومان شيميايي هر روز بدتر و بدتر ميشود و قدرت دفاعي بدنشان کمتر.
در اين شرايط اين بيماران حق دارند هر سه سال يکبار براي تجديد درصد جانبازي خود
از طريق بنياد شهيد و جانبازان اقدام كنند.
وي مدعي شد: در
مراجعه اين افراد، اين بنياد بيماران را تهديد به کاهش درجه جانبازي آنها ميکند.
عزيزپورياقدم
در تصديق سخنان خود به ماجراي شهادت يکي از جانبازان شيميايي سردشت در بيمارستان
ساسان تهران اشاره کرد و مدعي شد: اين جانباز50 درصد در پي درخواست تجديد در درجه
جانبازي به 30 درصد کاهش يافت و پس از چند روز از اين ماجرا در بيمارستان مذکور به
شهادت رسيد.
پرتويي، نماينده
مردم سردشت و پيرانشهر نيز در گفتوگويي گفت: در اين بمباران بيش از 70 نفر در
همان روز اول به شهادت رسيدند و طي دو سه روز بعد از بمباران از طريق سازمان ملل
بيش از پنج هزار نفر مصدومان شيميايي در اين شهرستان شناسايي شدند اما طي 17 سال
بعد از بمباران تنها 450 نفر به عنوان مصدو شيميايي شناسايي و تحت پوشش قرار
گرفتند.
نزديك به 15 هزار نفر مدعي مصدوميت شيميايي
وي ادامه داد:
در چند سال اخير تعداد کل مصدومان شيميايي به ثبت رسيده سردشت به يک هزار و 400
نفر رسيده است. در حال حاضر نزديک به 15 هزار نفر مدعي مصدوميت شيميايي در سردشت
وجود دارد که خواهان ثبت مشخصات خود به عنوان مصدوم شيميايي هستند اما با وجود
اين، اقدامي براي شناسايي اين افراد و تحت پوشش قرار گرفتن آنها صورت نگرفته است.
پرتويي با اشاره
به نوع مواد شيميايي استفاده شده در بمباران سردشت گفت:طبق نظر کارشناسان، گازهاي
استفاده شده از طرف رژيم بعث عراق گاز خردل و مواد فلج کننده اعصاب بودند که طبق
يافتهها تا 50 سال ماندگار است.
مسولان وقت كوتاهي كردهاند
وي با اشاره به
اينکه اين فاجعه پس از گذشت 22 سال هنوز هم قرباني ميگيرد و بر تعداد مصدومين آن
افزوده ميشود، تصريح کرد: در شناسايي مصدومين اين بمباران از سوي مسئولان وقت کوتاهيهايي
صورت گرفته است.
تعداد جانبازان
شيميايي سردشت نيز يك هزار و 324 نفر ذكر شده كه از اين تعداد 847 نفر مرد و 477
نفر زن هستند."اين تنها يکي از آمار منتشر شده است که تاکنون از طريق مراجع
مربوطه آمار دقيقي از شهدا و مصدومين اين فاجعه اعلام نشده است.
پرتويي در اين
زمينه به خبرنگار ميگويد: رژيم بعث عراق در چند روز نخست بعد از بمباران سردشت
تعداد شهدا و کشتهها را يک هزار و 500 نفر اعلام کرد.
كميسيونها برگزار نميشود
وي گفت: تا چند
سال گذشته هرسال دو کميسيون براي بررسي مسايل برگرفته از اين بمباران برگزار ميشد
که به نظر ميرسد به دليل سنگين بودن هزينه و داشتن بار مالي براي بنياد شهيد و
جانبازان برگزاري اين کميسيونها هم متوقف شده است.
نماينده مردم
سردشت در خانه ملت ادامه داد:تا کنون هيچ کانوني براي شناسايي مصدومين شيميايي
بمباران سردشت به تصويب نرسيده است.
كلينيك سردشت مشكل متخصص دارد
وي در خصوص
وضعيت کلينيک درماني ويژه مصدومين شيميايي سردشت در اين شهرستان گفت:در اين کلينيک
با مشکل تامين نيروي انساني مواجهيم. براي تکميل کادر پزشکي اين مرکز درماني هم
خواستاراعزام گروهي متشکل از متخصصان چشم، پوست و ريه از طرف بنياد شهيد و امور
جانبازان بودهايم که هنوز کاري در اين زمينه صورت نگرفته است.
ارائه «طرح شناسايي مجروحين شيميايي» به مجلس
پرتويي از تقديم
لايحهاي به مجلس با امضاي 35 نفر از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي با عنوان «طرح شناسايي
مجروحين شيميايي مناطق بمباران شده کشور» در روزهاي اخير خبرداد و گفت: با تصويب
اين لايحه، خلع بيقانوني در اين زمينه برطرف خواهد شد و شناسايي اين افراد روند
به خود ميگيرد.
پرتويي توضيح
داد: در بخشي از اين لايحه پيشنهاد شده در شهرهايي که بالاي 500نفر مصدوم
شيميايي دارند اکيبي با متخصصان و پزشکان مجرب اعزام و به درمان اين افراد اقدام
كنند.
وي در بخش ديگري
از اين گفتوگو اظهار كرد: طبق بعضي تحقيقات به عمل آمده تأثيرات زيست محيطي نيز
همچنان توليدات کشاورزي اهالي سردشت و بويژه روستاهاي بمباران شده اطراف آن را
تهديد ميکند.
پرتويي در خاتمه
نقش رسانهها را در نماياندن ابعاد مختلف اين فاجعه بشري در داخل و خارج کشور
بسيار موثر اريابي کرد و گفت: بايد سردشت را هم همچون حلبچه به عنوان اولين شهر
مسکوني بمباران شده در جهان بيشترو بهتر مطرح کنيم چرا که با وجود پنج هزار نفر
كشته در حلبچه، در سردشت هم بيش از پنج هزار نفر هر روز با مرگ دست و پنجه نرم ميکنند.
نكته حائز توجه
اينكه براساس شواهد و مستندات موجود شهرستان سردشت از كمبود پزشك متخصص براي
رسيدگي به حادثه ديدگان و مصدومان شيميايي در رنج و كمبود است. به نحوي كه اگر
بيماران نياز به اقدامات تخصصي باشند، به دليل نبود امكانات پزشكي، بيمارستان مجهز
بيماران مجبورند به شهرهاي از جمله اروميه تهران، شيراز، اصفهان و... مراجعه كنند.