fehrest

ماجرای کویت و بهره جویی از فرصت پیش آمده

در هفته های گذشته، شاهد سخن پراکنی و موضع گیری برخی روزنامه نگاران کویتی از جمله "احمد جارالله" سردبیر روزنامه "السیاسه" بودیم که به بهانه های واهی، اهانت به مسئولین ایرانی را در راس اخبار خود قرارردادند. موضع گیری بجا و عملی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس در برابر این تهاجم مشکوک که می رفت ادای تحرکات نشریات عراقی را در اولین ماه های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در آورند، باعث شد تا حتی مقامات رسمی کویت، در برابر آن نویسندگان و مطالب شان، موضع بگیرند.

گذشته از آن چه اتفاق افتاد و بدون توجه به این که مسئولین سیاست خارجی جمهوری اسلامی چه عکس العملی نشان دادند! کشف و بروز توانایی های مراکز اسنادی و فرهنگی دفاع مقدس، نکته بارزی بود.
موضع گیری ها و مصاحبه های سردار "میرفیصل باقرزاده" به عنوان کسی که در راس بنیادی قرار دارد که وظیفه اش صیانت از حماسه های بر جای مانده از 8 سال دفاع مقدس و نشر آنان است، بسیار جالب توجه و تاثیر گذار بود. دست گذاشتن باقرزاده بر نقطه ضعف اساسی سردمداران کویت مبنی بر افشای حمایت های کویت در دوران تهاجم صدام و حزب بعث به ایران اسلامی، باعث شد تا حاکمان کویت دستپاچه شده و برای در امان ماندن از این افشاگری، به توبیخ مطبوعات هتاک بپردازند.

بدون شک توصیه آن پیر فرزانه حضرت روح الله، که می فرمود بغض و کینه انقلابی خویش را در دل نگه دارید، امروز نمایان تر است. شاید که سردمداران کویت، مصر، اردن، عربستان و ... فراموش شان شده که ملت ایران به خوبی از حمایت های آنان از صدام، از کمک های تسلیحاتی گرفته تا کمک های اطلاعاتی و حتی اعزام نیرو و نفرات برای شرکت مستقیم در جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران، کاملا اطلاع دارند؟
بدون شک آنان که صدام را در حمله به ایران تشویق و همراهی کرده و طی 8 سال سخت، با همه امکانات مادی و معنوی خود، آن جنایتکار جنگی را در فزودن جنایاتش یاری کردند، نه فقط به ملت انقلابی و مسلمان ایران، و نه تنها به ملت مظلوم عراق که بالاجبار در زیر یوغ صدامی می زیست، که در حق ملت های خویش نیز خیانت کردند.

جاری ساختن اموال و دارایی های ملت مصر، کویت، اردن، عربستان و حتی کشورهای اروپایی، به حلقوم کسی که می خواست نقش "هیتلر" عرب را در جهان اسلام و کشورهای عربی بازی کند، و حتی همچون کشورهای عربی، به قربانگاه فرستادن و در معرض آتش و مرگ قرار دادن جوانان شان برای مقابله با عملیات رزمندگان اسلام در بازپس گیری وجب به وجب خاک ایران اسلامی، خیانتی است که ملت ها فراموش نخواهند کرد.
اگر ما امروز اهمیت چندانی به مواضع دیروز حکام عرب نداریم، و چه بسا برخی اعمال شان را بخشیده باشیم، دلیل بر فراموشی آنها نمی شود.

آن بغض و کینه انقلابی که امام راحل بر حفظ آن تاکید داشت، همین است که امروز شیطان صفتان ادای صدام را در ماه های اول پیروزی انقلاب اسلامی درنیاورند و خیال واهی دست اندازی به خاک ایران اسلامی را از کله مریض شان بدر کنند.

امروز که ایران اسلامی مقتدرانه و با پشت سر گذاشتن سال های سخت ولی پر از تجربه انقلاب و جنگ، به پیشرفت های مهم و ارزشمندی در صحنه های علمی دست یافته است و جوانان آن، همچنان بسیجی و جان برکف آماده دفاع از کیان اسلامی خویش هستند، نشخوار کردن آن چه صدام را به دار مکافات رهنمون ساخت، کاری است بس بیهوده.

اگر نبود مقاومت 8 ساله ملت ایران، همین امروز دیکتاتوری صدام همچنان برقرار بود و مصر و اردن و کویت مدافعش بودند و برادر خوانده.

اگر نبود صبر دلیرانه ملت ایران، آمریکا هنوز به صدام برای حمله به همسایگانش اطلاعات می داد.

اگر نبود استواری مردم ایران، معلوم نبود امروز صدام عربستان را مثل کویت، یک شبه نگیرد.

اگر نبود آن جان فشانی رزمندگان اسلام، اتریش و آلمان و خلاصه اروپا، همچنان سلاح شیمیایی به عراق صادر می کردند و همچنان شاهد بمباران شیمیایی همچون روستاها و شهرهای ایرانی "زرده" و "سردشت" گرفته تا "حلبچه" عراق بودیم.

اگر نبود ثابت قدمی ملت ایران، فرانسه همچنان مدرن ترین "میراژ"ها و "سوپراتاندارد"هایش را برای بمباران مردم بی پناه، به عراق صادر می کرد.

امروز، پیکر فرتوت و شکسته "سردار قادسیه" بر دار، باید نماد خوبی برای توطئه گران باشد.
چه خوب است مسئولین فرهنگی کشور بخصوص در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس، تابلوهایی از تصویر بر دار شدن دیکتاتور بغداد، برای آن دسته از کج اندیشان که در آرزوی دست یافتن بر خاک و جزایر ایران اسلامی هستند، بفرستند تا در اتاق خواب خویش نصب کنند تا هر گاه ذهن کج اندیش شان خواست که خوابی برای ایران ببینند، آینه عبرت مقابل دیدگان شان باشد.

صرف اعدام صدام کافی نیست. متاسفانه منطقه استعداد بروز صدام در شکل و شمایل مختلف و کوچک تر و حتی شاید بزرگتر! را دارد. چرا که منطقه، صدام پرور است. این که صدام و همدستانش بر دار شوند، کفایت نمی کند. باید که ریشه صدام پروری، دیکتاتور سازی، تحریک و حمایت از ظالمین در حق همه ملل مسلمان، عرب و غیر عرب، خشکانده شود.
تحرکات اخیر نشان از پرورش صدام دارد. همچون تحرکات قبل از تهاجم صدام؛ ولی نه ایران ایران 59 است نه ملت عراق به سادگی آن روز.

و چه زیبا و بجا امام راحل درباره عاقبت صدام می فرمود که صدام یک راه دارد و آن خودکشی است. به راستی چه خودکشی ای بالاتر از این که صدام خود را به دست اربابانش انگلیس و آمریکا، بر دار کرد؟
چه خودکشی از این بالاتر که صدام ملعون، نه تنها خود، که با خباثت تمام، ملت مظلوم عراق را به مرگ، جنگ و نابودی کشاند که هر روز شاهد فجایع وحشتناک به دست تفاله های حزب بعث و سربازان آمریکایی در گوشه گوشه عراق هستیم؟

امروزه همه کشورهایی که زمانی درگیر جنگ بوده اند، از مدافعین گرفته تا متجاوزینی چون آمریکا، مراکز تحقیقاتی، یادمان ها، موزه ها و مراکز پژوهشی ای ایجاد کرده و بر لحظه لحظه نبردهای شان تحقیق و تاکید می کنند. امروزه مراکز دانشگاهی اکثر کشورها، بر روی همین جنگ 8 ساله تحمیلی، آن چنان تحقیقاتی اتنجام داده اند که به جرات باید اعتراف کرد نمونه های آن را در داخل ایران، کم تر می توان مشاهده نمود.
ورود آزادانه محققین غربی، از آلمانی، فرانسوی، هلندی و فنلاندی گرفته تا آمریکایی، برای تحقیق در رابطه جنگ هشت ساله ایران و عراق، باید که برای مراکز علمی و تحقیقاتی ما، زنگ هشدار باشد.

اعزام تیم های تحقیقاتی از سوی "انجمن دوستی ایران و فرانسه" و برگزاری نشست های تخصصی همچون "بررسی خاطره نویسی در جنگ ایران و عراق و در جنگ فرانسه و آلمان" و نمونه های مختلف دیگر، باید مسئولین امر را هشیار کند تا هر چه بیشتر و بهتر به تجهیز و تامین بنیاد حفظ آثار و همه مراکز حفظ و نگه داری و نشر ارزش ها و اسناد دفاع مقدس بپردازند.

امروز که سرمایه های هشت سال مقاومت ملت ایران، و اسناد و ناگفته های جنگ تحمیلی در مراکزی چون بنیاد حفظ آثار و نشر ارز ش های دفاع مقدس، سازمان های حفظ آثار سپاه، ارتش و جهاد سازندگی نگه داری می شود – و انشاالله که در دسترس محققین و پژوهشگران باشد – چرا نباید از این گنج عظیم بهره برد.

بدون شک ایجاد ارتباط تنگاتنگ بین وزارت امور خارجه و دیگر سازمان های ذیربط با بنیاد حفظ آثار، می تواند منشاء خیرات بسیاری در پرده برداشتن از حقایق جنگ تحمیلی باشد.
و این همه، نه با هدف شمشیر از رو بستن برای همسایگان، که برای یاد آوری آنان و به فراموشی نسپردن حقایق است که دیگران تاریخ را به دلخواه و سلیقه خویش تحریف نکنند و ننگارند.

حرکت بنیاد حفظ آثار طی سال گذشته در افشای نقش خائنانه حامیان صدام و بخصوص طی ماه های اخیر که در کویت با عکس العمل جیره خواران صدام همچون "احمد جارالله" و نشریاتی همچون "السیاسه" که به عنوان نریبون صدام علیه ملت ایران به مسموم کردن فضا کمک می کردند، نشان داد که کج اندیشان همچنان بر خیانت خویش پایدارند.

بدون شک، آن گنجی که مقام معظم رهبری همواره در سخنان شان بر کشف و حفظ آن تاکید نموده اند، نه فقط خاطرات حماسه آفرینی ها و لحظات شهادت رزمندگان، که اسناد حمایت ها، هدایت ها و پشتیبانی حکومت ها و افراد صاحب نفوذ از صدام و حکومت بعث عراق در حمله به ایران اسلامی نیز می باشد.

امروزه خاطرات را از زبان هر رزمنده دیروزی می توان شنید، ولی آن چه اهمیت دارد و هراس به فراموشی سپردن آن آزار دهنده است، اسناد مذکوری است که هر برگ آن رسواگر حامیان خائن صدام، در روزهای سخت مقاومت ملت ایران است.

و حتی ارتباط گسترده و دوستانه امروز ملت و دولت عراق با جمهوری اسلامی ایران، می تواند به این منجر شود که اسناد تجاوز و حمایت هایی که همچنان در صندوق های برجای مانده از حزب بعث پنهان مانده اند، رو شوند تا دیگر کسی جرات دیکتاتور پروری نکند.

همچنین انتظار می رود دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی و علمی، با بهره جویی هر چه بیشتر از داشته های مراکز اسنادی مذکور، نسبت به روشن شدن هر چه واضح تر آن بخش از تاریخ مقاومت ملت عراق و سیاهی های ذلیلانه حامیان صدام، اقدام به ارائه پایان نامه های دانشگاهی و تحقیقات علمی نمایند. که صد البته در این راه مهم، درهای باز و حمایت های بنیاد حفظ آثار و دیگر مسئولین امر را می طلبد.

موضع گیری های آقای باقرزداه و از همه مهم تر فراخوان وی درباره نقش کویت در حمایت از صدام، نشان از آن دارد که این بنیاد توانایی انجام این امر مهم را داراست و خود را برای استفاده محققین دانشگاهی و علمی کشور آماده کرده است که این را باید به فال نیک گرفت. پس باید از فرصت پیش آمده بهترین بهره را برد.

منبع: سایت جهان نیوز

مصطفی سعیدی- کارشناس مسائل خاورمینه