ميدان مين (محسن آزرم)



در خيالم از خودم گاهي فراتر مي‌روم
مي‌روم تا رو به رو، آن سوي باور مي روم
مي‌چكد يك قطره سبزي بر خيال تند خاك
در خيالي سرخ از خود تا كبوتر مي‌روم
مي‌روم آنجا كه مين روي زمين خوابيده است
گرچه خونين چهره‌ام، با زخم خنجر مي‌روم
يك سر پرشور اينك روي خاك افتاده است
خاك مي‌گريد برايم تا كه بي سر مي‌روم
با خودم گفتم كه تنهايي غروب عاشقي‌ست
گفت: تا ميدان مين يك بار ديگر مي‌روم


فهرست