ياد ياران
السلام اي
خاكريز جبههها
نام سبز تو
عزيز جبههها
السلام اي آتش خمپارهها
السلام اي جسم
پاره پارهها
السلام اي عشقبازان
صبور
السلام اي
خاك گرم بدر و هور
روي خاك لالهها
پرپر شدند
بچههاي
كاروان بيسر شدند
نام تو پر شور
از نام شهيد
سبز شد گام تو
با گام شهيد
آه اينجا خاك
تو از
ياد رفت
لحظههاي پاك
تو از ياد رفت
ما كه غرق
زندگاني بودهايم
دور از
بحر معاني بودهايم
ما فقط بر
سينه و سر ميزنيم
كاش روزي تا
خدا پر ميزديم
ما كجا آن خاك
نوراني كجا
ما كجا آن دشت
روحاني كجا
ما كجا و خيمة
صحرا كجا
ما كجا و گرية
شبها كجا؟
ميشود تا
آسمانها پر كشيد
مي شود
آيا شهادت را خريد؟
ميشود با هر
شقايق راز گفت
بال و پر وا
كرد و از پرواز گفت؟
ميشود آيا
دوباره مست شد
بار ديگر بيسر
و بيدست شد
كاش مي
شد داغها را ياد كرد
نام سرخ لاله
را فرياد كرد
اي خدا اين
خفته را بيدار كن
لحظهاي از
عشق برخودار كن
عشق بيدار است
پس بيدار شو
با شهيدان
خدايي يار شو
آنچه ميبينيد
هرگز عشق نيست
حال ميگويم
برايت عشق چيست
عشق يعني
" حاج همت "، " باكري "
عشق يعني
" رستگار " و " باقري "
عشق يعني
" قاسم دهقان " ما
عشق يعني
" مصطفي چمران " ما
عشق يعني پر زدن
با " بردبار "
" مصطفي
گلگون " ما شد روي دار
عشق يعني چون
" علمدار " شهيد
عشق يعني مثل
" عمار " شهيد
عشق يعني مثل
" خوش سيرت" شدن
رهسپار وادي
غربت شدن
عشق يعني مثل
" طوقاني " شدن
موج ناآرام و
طوفاني شدن