زخم كاري



من از خود گريزانم از شرمساري
گريزانم ازين منِ سرخ، آري
كجايند سرسبزهايي كه با عشق
كه با عشق رفتند از اين بي‌بهاري
شهيدان هر خنده‌شان بغض پنهان
شهيدان هر لحظه‌شان بي قراري
شهيدان مثل غرور خدا سرخ
شهيدان از شانه‌ها زخم‌كاري
شهيدان فرداي محشر چه دارم
شهيدان فرداي محشر چه داري
شهيدان شعر من، از من گريزان
شهيدان شعر من، از من فراري
من ازخود همين " نيست " را مي‌توانم
من از خود همين " هيچ" دست نداري
گريزانم از اين من خاك خورده
گريزانم از اين منِ خانه داري
از اين هق‌هق روزمره كه دارم
از اين شرم‌آلود با نان كه داري
از اين گاه‌گاهي كه آيد سراغم
از اين مستي كه نيامد خماري
من از خود گريزانم از اينكه هستم
گريزانم از اين من و واي من شرمساري

 

فهرست