عمليات طريق القدس به روايت سرلشكر غلامعلي رشيد

انتصاب سرنوشت ساز دو فرمانده در راس سپاه و نيروي زميني ارتش از سوي حضرت امام خميني(ره) يك عامل مهم و جديد را وارد عرصه نبرد كرد. در مسير وحدت و به كارگيري تمامي امكانات اين دو نيرو ،ساير ويژگي ها متاثر از اين عمل باعث شد كه يك استراتژي نظامي موفق در عرصه جنگ ظهور كند. دو شخصيت ياد شده ،با توجه به متوسط سن فرماندهان برجسته هر دو نيرو ،بسيار جوان بودند. برادر محسن رضايي فرمانده كل سپاه 27 سال و شهيد صياد شيرازي فرمانده نيروي زميني ارتش 36 سال سن داشت كه نسبت به فرماندهان ارشد در نيروي زميني آن روز بسيار جوان بود.

برادر رحيم صفوي،شهيد حسن باقري و اينجانب هسته مركزي گروه طرح ريزي عمليات از سوي سپاه را برعهده گرفتيم. سرهنگ موسوي قويدل و سرهنگ مفيد به همراه سه تن از اساتيد دانشگاه فرماندهي و ستاد ارتش (سرهنگ محمد زاده،سرهنگ بختیاری،سرهنگ نوابی) هسته مركزي گروه طرح ريزي عمليات را از سوي نيروي زميني ارتش بر عهده گرفتند.

از نيمه دوم مهر تا پايان آبان ،كار سخت و شبانه روزي روي طرح عملياتي كربلاي يك در منطقه عمومي بستان و غرب سوسنگرد صورت گرفت.در طي اين 45 روز ،بررسي هاي بسيار گسترده و عميقي بر پايه شناسايي ها ، استفاده از تجارب ،آموزش ها و محاسبات علمي از بالاترين تا پايين ترين رده از سوي دستگاه هاي عمليات و اطلاعات و سيستم هاي ده گانه جنگ صورت گرفت.

پس از عمليات ثامن الائمه(ع) شهيد حسن باقري در جهت گسترش سازمان رزم سپاه ،حضور بيشتر مردم در صحنه نبرد و تشكيل يگانها و واحدهاي تخصصي سپاه تلاش و همت زيادي به خرج داده بود. از جمله آنها سيستم شنود قوي ،تقويت واحد مهندسي جنگ و واحد تخريب براي عبور از موانع و استحكامات ،تقويت اطلاعات و عمليات و شناسايي دقيق ،واحد ادوات ،تقويت مخابرات و ارتباطات براي گسترش رزم ،كادر سازي نيروي انساني براي تشكيل يگانها ي پياده و تلاش براي حضور مسئولين در جنگ و توجه اعضاي دولت براي حمايت و پشتيباني و اهميت دادن به طرح هاي عملياتي سپاه را مي توان نام برد.

شناسايي و كار اطلاعاتي سنگين كه پايه هاي اوليه آن از 6 ماه قبل توسط شهيد حسن باقري گذاشته شده بود،در منطقه شمال كرخه،بين ارتفاعات ميشداغ و جناح چپ دشمن كه بستان را در تصرف داشت، در زمين هاي پوشيده از رمل و تپه هاي ماسه اي شروع شده بود. اين شناسايي و كار دقيق اطلاعاتي را شهيد بزرگوار سيد علي حسيني ،جواني از خطه خراسان ،زير نظر مستقيم حسن باقري برعهده داشت. او توانسته بود به همراه واحد شناسايي اش ،با استقرار در رمل هاي مورد اشاره ،با حداقل امكانات و با اختفاي كامل از ديد دشمن با جند دستگاه موتور ،دو راس قاطر و امكانات مختصري از سلاح ونقشه ،كار خود را به نحو احسن انجام دهد.حسن باقري به طور روزانه به كار او و نفرات همراهش نظارت مي كرد واو را هدايت مي نمود.

سيد علي حسيني ،با راهنمايي حسن باقري موفق شد در جناح 25 كيلومتري دشمن كه بر رمل ها تكيه داده بود،سه ديدگاه ايجاد كند وتا عمق مواضع دشمن را زير نظر بگيرد. اين ديدگاه هاي مخفي بر تمامي تحركات و فعل وانفعالات دشمن مسلط بود و از چزابه كه نقطه ورود دشمن به خاك ايران بود تا تپه سبز در شمال سوسنگرد ودر حاشيه شمالي رودخانه را پوشش مي داد. به هنگام ارائه نهايي بحث ها از سوي دو گروه طرح ريزي ارتش و سپاه كه در سطور گذشته مورد آنها توضيحاتي ارائه شد، در قرارگاه فرماندهي مشترك ارتش وسپاه (متاثر از اين شناسايي ها) سپاه پيشنهاد تك احاطه اي يك طرفه را ارائه كرد. به اين ترتيب كه با استفاده از رمل ها ، همزمان با حمله به خطوط مقدم ،نيرويي از سپاه و ارتش به عمق و عقبه اصلي دشمن در چزابه تك نمايد. عقبه دشمن را ببندد و مانع از مقاومت شده ،آنها را وادار به تسليم كنند. براي اجراي اين امر ،حسن باقري در شناسايي ها تا تنگه چزابه و عقبه دشمن پيش رفته بود.

فرمانده تيپ سوم لشكر 92 زرهي ،اعتقادي به اين مانور (تك احاطه اي ) نداشت و لذا بحث در قرارگاه به مناقشه اي در فضاي تخصصي عملياتي كشيده شد. شهيد حسن باقري پيشنهاد دادشهيد نياكي فرمانده لشكر 92 زرهي به همراه اينجانب و خود او از منطقه رمل ها و ديدگاه هاي مسلط بردشمن شناسايي به عمل آورند و اگر در اين شناسايي ،شهيد نياكي به اطمينان نرسيد عمليات به تصويب نرسد. شهيد صيادشيرازي بلافاصله پيشنهاد را پذيرفت و به شهيد نياكي دستور اقدام داد.

اينجانب به همراه شهيد باقري شب به قرارگاه تاكتيكي لشكري كه شهيد نياكي عهده دار فرماندهي آن بود ،در شمال كرخه رفتيم و شب را آنجا خوابيديم تا صبح زود به طرف منطقه مورد نظر حركت كنيم. صبح كه براي نماز بلند شديم ،شهيد نياكي را آماده در حالي كه پوتين و لباس نظامي بر تن داشت، جلوي در قرارگاه مشاهده كرديم كه قدم مي زد.

بعد از نماز صبح با يك دستگاه جيپ ميول حركت كرديم. گاهي كه جيپ در رمل ها از حركت مي ايستاد(شهيد حسن باقري راننده بود)شهيد نياكي 58 ساله بلافاصله پايين مي پريدو خودرو را هل مي داد. بالاخره به ديدگاه هاي مورد نظر رسيديم. سيد علي حسيني از روي زمين و حسن باقري از روي نقشه و زمين توضيح دادند و سرهنگ نياكي با قرارگرفتن در ديدگاه ،به وسيله دوربين ،تجهيزات و نوع آرايش دشمن را نگاه مي كرد. وقتي به ديدگاه سوم كه در عمق و مسلط بر منطقه عمومي تنگه چزابه بود رسيديم ،پس از نگاه كردن به منطقه ،سرهنگ نياكي غلطي زذ ودر حالي كه پشت به رمل ها ،به حالت نيمه نشسته قرار داشت،گفت :برادر رشيد،من پذيرفتم.

بنابراين به اطمينان رسيديم و ابتكار و خلاقيت حسن باقري نتيجه داد. نتيجه زحمات و تلاش اين شهداي بزرگوار در امر اطلاعات،شناسايي و اطلاع رساني به بار نشست و فرماندهان سپاه و نيروي زميني ارتش متكي بر چنين كار عملي و دقيقي ،به ياري خداوند، تصميم خود را گرفتند و طرح عمليات به تصويب رسيد.

از آنجا كه اين عمليات اولين عملياتي بود كه رزمندگان اسلام به مرز بين المللي مي رسيدند و اين شائبه وجود داشت كه درصورت تعقيب دشمن در داخل خاك عراق ،دشمن اقدام به تبليغات و جنگ رواني عليه جمهوري اسلامي نمايد،به پيشنهاد برادر شمخاني و اينجانب ،نامي كه خواسته همه مسلمانان بود،يعني طريق القدس بر عمليات نهاده شد.شهيد حسن باقري علاوه بر مسئوليت اطلاعات عمليات در جنوب ،جانشين اينجانب به عنوان مسئول عمليات جنگ در اين نبرد بود.اين عمليات ،دومين عمليات مشترك و گسترده اي بود كه توسط رزمندگان اسلام و به صورت فرماندهي مشترك انجام مي گرفت كه از سوي ارتش شهيد منفر نياكي و از سوي سپاه اينجانب فرماندهي عمليات را بر عهده گرفتيم.در اين عمليات ،سه تيپ از ارتش با سه تيپ از سپاه به صورت ادغامي عمل كردند.البته با شروع عمليات ،سپاه دو تيپ ديگر نيز به صحنه نبرد آورد كه در عمليات شركت كردند.

آذرماه 1360 همزمان بود با ايام محرم و تاثير عاشورا بر روحيه نيروها و رزمندگان اسلام ،به صورت برجسته ترين ويژگي آنها به عنوان انگيزه شهادت طلبي جلوه كرد.

قرارگاه كوچكي در روستاي برديه در غرب سوسنگرد در منطقه عمومي دهلاويه ايجاد كرديم.چيزي مثل همان سنگر ها و استحكامات خط مقدم بود. بلوك هاي سيماني را با ملات گل روي هم چيده بوديم.در روزهاي عمليات ،با هر بمباران ،قرارگاه چنان به تلاطم مي افتادكه گويي در درون قايقي بر روي آب هستيم.

شب از نيمه گذشت و 30 دقيقه بامداد 8 آذر سال 1360 رمز عمليات با نام مبارك يا حسين (ع) از سوي اينجانب به واحدهاي عمل كننده اعلام شد. در قرارگاه ،در حالي كه در كنار برادر محسن رضايي نشسته بودم وحسن باقري نيز حضور داشت و دوربين اين لحظه تاريخي را ثبت و ضبط مي كرد،اعلام كردم :بسم الله الرحمن الرحيم ،اينجانب رشيد بنا به دستور فرمانده كل سپاه كلمه رمز را به واحدهاي عمل كننده اعلام مي كنم :از رشيد به كليه واحدها ،يا حسين.

در اين عمليات متاثر از تدبير و ابتكار و خلاقيت در امر اطلاعات ،شناسايي دقيق از وضعيت و توانايي دشمن و تاثير آن در مانور عمليات و چگونگي انجام نبرد ،دشمن در محور شمالي كاملا غافلگير شد و رزمندگان اسلام با استفاده از اين تاكتيك ويژه (مانور تك احاطه اي يك طرفه ) در همان دقايق اوليه با تك سريع و غافلگير كننده ،سر از تنگه چزابه درآوردند.

بدين ترتيب عقبه دشمن در شمال كرخه بسته شد.ودر حقيقت رده هاي دوم وسوم دشمن در عمق دور زده شدند. متاثر از اين تاكتيك ،19 قبضه توپ سنگين 152 ميلي متري به محاصره رزمندگان اسلام درآمد. فقط فرمانده تيپ موفق به فرار شد ومقر تيپ 26 زرهي كه فرماندهي جبهه شمالي منطقه عمليات را در نزديكي شهر بستان بر عهده داشت ،به تصرف درآمد. البته در اين محور نيرويي از سپاه مي جنگيد كه از قوي ترين يگانهاي سپاه بود. تيپ امام حسين (ع) با كادر قوي و كا رآمد چون شهيد مصطفي رداني پور ،شهيد حسين خرازي،شهيد عباس كردآبادي ،شهيد احمد فروغي در دو محور به استعداد 2 تيپ در كنار يك تيپ از ارتش حركت كردند. از درون رمل ها، روانه چزابه و بستن عقبه دشمن شدند و توانستند به خوبي و قدرتمندانه عقبه دشمن را ببندند.ودر ساعت 9 صبح 8 آذر 1360 رزمندگان ما بستان را آزاد كردند.

در هفته اول ،60 درصد منطقه عملياتي از جمله بستان آزاد شد و دشمن در نيمه جنوبي كرخه بين رودخانه سابله و نيسان همچنان مقاومت مي كرد. در نيمه جنوبي ،استعداد دشمن تقريبا دو برابر استعداد نيمه شمالي بود. در اين بخش از منطقه عمليات ،دشمن سه تيپ زرهي ،يك تيپ مكانيزه و دو تيپ پياده داشت كه از قرارگاه فرماندهي لشكر 6 زرهي در غرب جفير هدايت ،كنترل و فرماندهي مي شدند.

دشمن در برابر مقاومت رزمندگان اسلام قدرت ايستادگي در نيمه جنوبي را نيز در خود نديد و وقتي درك كرد كه فرماندهي جبهه ايران طرح ريزي خود را آماده كرده و قصد عمليات و انهدام باقيمانده نيروهاي دشمن را دارد،براي اولين بار اقدام به عقب نشيني كرد. به اين ترتيب ،شمال رودخانه نيسان ودر حقيقت نيمه جنوبي منطقه عمليات طريق القدس را زير فشار خرد كننده رزمندگان اسلام رها كرد ودر جنوب مستقر شد.

بدين ترتيب عمليات طريق القدس با پيروزي كامل به اتمام رسيد،در حالي كه دشمن در نيمه دوم آذر ماه 1360 از مقابل سابله عقب نشيني كرد و شهيد حسن باقري در صحنه تعقيب دشمن حضور داشت. اين عمليات اولين عملياتي بود كه به مرزهاي بين المللي دست يافتيم.ويژگي اين عمليات حضور نيروهاي بسيج ومردمي و عبور از رمل با تك احاطه اي يك طرفه كه بخش اعظم پيروزي عمليات متاثر از اين تاكتيك ويژه يود.