بخش دوّم : اجمالي از زندگاني حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها)

فاطمه معصومه (سلام الله عليها) كيست ؟

نام شريف آن بزرگوار فاطمه و القاب ايشان " معصومه" ، " كريمه اهل بيت" ، " ستّي" ، و " فاطمه كبري" است.پدرش حضرت موسي بن جعفر (عليه السلام) و مادرش نجمه خاتون مادر حضرت رضا (عليه السلام) است.(32)

از ولادت تا هجرت :

آن حضرت اوّل ذي القعده سال 173هـ . ق در مدينه منوّره به دنيا آمد. و در سنّ28 سالگي در روز دهم(33)يا دوازدهم (34)ربيع الثاني سال 201هـ . ق در شهر قم از دنيا رفت.

سفر مقدّس به شهر مقدّس :

در سال 201 هـ . ق ، يك سال پس از سفر تبعيدگونه حضرت رضا (عليه السلام) به شهر " مرو" حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) همراه عدّه اي از برادران خود براي ديدار برادر و تجديد عهد با امام زمام خويش راهي ديار غربت شد. در طول راه به شهر ساوه رسيدند، ولي در آنجا عده اي از مخالفين اهل بيت با مأموران حكومتي همراهي نموده و با همراهان حضرت به نبرد و جنگ پرداختند كه عدّه اي از همراهان حضرت در اين حادثه غم انگيز به شهادت رسيدند.(35)حضرت در حالي كه از غم و حزن بسيار مريضه بود با احساس نا امني در شهر ساوه فرمود: مرا به شهر قم ببريد ، زيرا از پدرم شنيدم كه فرمود:" شهر قم مركز شيعيان ما مي باشد" ؛ (36)سپس حضرت به طرف قم حركت نمود. بزرگان قم وقتي از اين خبر مسرّت بخش مطّلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالي كه " موسي بن الخزرج " بزرگ خاندان " اشعري" زمام شتر آن مكرّمه را به دوش مي كشيد ؛ ايشان در ميان شور و احساسات مردم قم وارد آن شهر مقدّس شد و در منزل شخصي " موسي بن خزرج " اجلال نزول فرمود. آن بزرگوار هفده روز در شهر ولايت و امامت به سر برد و در اين مدّت مشغول عبادت و راز و نياز با پروردگار متعال بود و واپسين روزهاي عمر پر بركت خويش را با خضوع و خشوع در برابر ذات پاك الهي به پايان رساند.

غروب مهتاب در شهر ستارگان :

سرانجام آن همه شوق و شور و شعف ، از اجلال نزول كوكب ولايت و توفيق زيارت بانويي از تبار فاطمه اطهر ، با افول نجمه آسمان عصمت و طهارت ، مبدّل به دنيايي از حزن و اندوه شد ، و اين غروب غم انگيز عاشقان امامت و ولايت را در سوك و عزا نشاند. در رابطه با علّت مريضي نابهنگام حضرت و مرگ زود رس آن بزرگوار گفته شده است كه زني در شهر ساوه ايشان را مسموم نمود كه اين مطلب با توجه به درگيري دشمنان اهل بيت با همراهان حضرت و شهادت عده اي از آنها "‌در ساوه" و جوّ نامساعد آن شهر و حركت نابهنگام آن بزرگوار در حال مريضي به سوي شهر قم ، مطلبي قابل قبول مي تواند با شد. آري آن حضرت كه مي رفت زينب وار با سفر پر بركتش سند گويايي بر حقانيت امامت رهبران راستين و افشاگر چهره نفاق و تزوير مأموني باشد، و همانند قهرمان كربلا پيام آور خون سرخ برادري باشد كه اين بار مزّورانه به قتلگاه (بني عباس ) برده مي شد ، ناگاه تقدير الهي بر اين شد كه مرقد آن بزرگ حامي خط ولايت و امامت براي هميشه تاريخ ، فريادگر مبارزه با ظلم و بي عدالتي ستم پيشگان دوران و الهام بخش پيروان راستين تشيّع علوي در طول قرون و اعصار باشد.

مراسم دفن :

بعد از وفات شفيعه روز جزا آن حضرت را غسل داده و كفن نمودند ، سپس به سوي قبرستان " بابلان" تشييع كردند ولي به هنگام دفن آن بزرگوار " به خاطر نبودن محرم " " آل سعد" دچار مشكل شدند و سرانجام تصميم گرفتند كه پيرمردي به نام" قادر" اين كار را انجام دهد. ولي قادر و حتّي بزرگان و صلحا ، شيعه قم هم ، لايق نبودند عهده دار اين امر مهم شوند ؛‌چرا كه معصومه اهل بيت را بايد امام معصوم به خاك سپارد. مردم منتظر آمدن " آن پيرمرد صالح " بودند ، كه ناگهان دو سواره را ديدند كه از جانب ريگزار به سوي آنان مي آيند و قتي نزديك جنازه رسيدند ، پياده شده و بر جنازه نماز خواندند و جسم پاك ريحانه رسول خدا را در داخل سردابي " كه از قبل آماده شده بود " دفن كردند و بدون اينكه با كسي تكلّمي نمايند ، سوار شده و رفتند ، و كسي هم آنها را نشناخت (37). به قول يكي از بزرگان هيچ بعيد نيست كه اين دو بزرگوار ، امامان معصومي باشند كه براي اين امر مهم ّ به قم آمدند.(38) پس از پايان رسيدن مراسم دفن ، موسي بن الخزرج سايباني از حصير و بوريا بر قبر شريف آن بزرگوار برافراشت و اين سايبان برقرار بود تا زماني كه حضرت زينب دختر امام جواد (عليه السلام) وارد قم شد و قبّه اي آجري بر آن مرقد مطهّر بنا كرد.(39) و بدين سان تربت پاك آن بانوي بزرگ اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبيت (عليهم السلام) و دارالشّفاي دلسوختگان عا شق ولايت و امامت شد.

بخش سوم : فضائل و مناقب حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها)

از آنجا كه معرفت و شناخت ائمّه طاهرين و اولياء مبين ، همان شناخت فضائل و كمالات نفساني و آن بزرگواران است نه فقط آشنايي اجمالي با زندگينامهآنها ، در اينجا بعد از بيان اجمالي از زندگي كريمه اهل بيت (عليه السلام) به ذكر شمّه اي از فضائل و مناقب آن حضرت مي پردازيم :

شرافت خانوادگي :

يكي از عاليترين فضائل آن حضرت انتساب ايشان به بيت وحي و رسالت و امامت است. او " بنت رسول الله(صلّى الله عليه وآله)" و " بنت وليّ الله" و " اخت وليّ الله" و " عمّه وليّ الله" است و اين امر خود سرچشمه ساير فضائل و كمالات معنوي و روحاني آن بزرگوار مي باشد كه زندگي در جوار امامان معصومي همچون " موسي بن جعفر" و" علي بن موسي الرّضا" (عليه السلام) و بهره مند بودن از تعاليم عاليه آن رهبران راه نور و سعادت ، خود عامل اساسي در تعالي روح و تكامل درجات علمي و عملي آن حضرت بوده است. بنابراين مي توان آن حضرت را الگو و نموداري از فضائل اهل بيت (عليه السلام) دانست.

عبادت آن حضرت :

بنا به تصريح آيه كريمه قرآن ، هدف از خلقت انسان چيزي جز عبادت و بندگي خداوند متعال نيست كه : وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِنْسَ اِلّا لِيَعْبُدُونِ "(40): جن و انس را بيا فريديم جز براي اين كه عبادتم كنند(و از اين طريق تكامل يافته و به من نزديك شوند)". آنان كه به اين هدف پي بردند در راه رسيدن به عاليترين مرتبه آن كه حصول يقين و اطمينان و نفس مطمئنّه شدن است، سر از پا نمي شناسند و بهترين ساعات زندگي خود را زمان عبادت و راز و نياز به درگاه ذات بي نياز مي دانند و در خلوت شب سر بر آستان دوست مي نهند و راز دل با محبوب خويش مي گويند و عاشقانه با او به گفتگو مي نشينند و به اين آرزو زنده اند كه در حال نماز و راز و نياز به ملاقات حق بشتابند و مخاطب حضرتش قرار گيرند كه : " يا اَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعي اِلي رَبِّكِ راضِيَه مَرْضِيَّه"(41) : " اي روح آرامش يافته به سوي پروردگارت برگرد در حالي كه هم تو از او خشنودي و هم او از تو خشنود است". يكي از عاليترين نمونه هاي عبادت و بندگي خدا از خاندان ولايت و امامت ، كريمه اهل بيت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) است. او كه عبادت و شب زنده داري هفده روزه اش در واپسين روزهاي عمر شريفش ، گوشه اي از يك عمر عبوديّت و خضوع و خشوع آن زاده عبد صالح خدا در برابر ذات پاك الهي است و اين بيت النّور (A41) و معبد و محراب به يادگار مانده آن صفّيه الله است كه- از بركات راز و نيازهاي شبانه آن بضعه موسي (عليه السلام) - تا دامنه قيامت هدايتگر و الهام بخش بندگان عاشق عبادت و ولايت مي باشد و چه خوش سروده اند اهل ذوق كه: اين جايگاه كه آنقدر منوّر است اين سجده گاه دختر موسي بن جعفر است و بر سر در آن مكان مقدّس اين دو بيت به چشم مي خورد كه :
شده بنياد اين كاخ منوّر به پاس دختر موسي بن جعفر
عبادتگاه معصومه است اينجا كز اينجا قم شرافت يافت ديگر(42)

عالمه و محدّ ثه اهلبيت (عليهم السلام):

در فرهنگ اسلامي محدّثان راستين همواره از حرمت و منزلت ويژه اي برخوردار بوده اند ؛ محدّثان و راويان در حفظ و حراست از گنجينه هاي معارف و ارزش هاي ديني و ذخاير گرانمايه مكتب تشيّع و رشد و تعالي فرهنگ غني اسلامي نقش اوّل را داشته اند و حامل ودايع و امانت هاي گرانقدر الهي و رازدار اسرار آل رسول بوده اند يكي از والاترين عناويني كه نشان دهنده بلندي مرتبه علم و آشنايي كريمه اهل بيت (عليه السلام) با معارف بلند اسلام و مكتب حياتبخش تشيّع است ؛ محدّثه بودن آن حضرت مي باشد كه بزرگان علم حديث احاديث و روايات رسيده از آن حضرت را در كتابهاي خود نقل نموده اند ، رواياتي كه به خاطر داشتن مضموني ولايي خود شاهد صدقي بر ولايت محوري بودن آن محدّثه آل طه و عالمه آل محمد(صلّى الله عليه وآله) مي باشند كه در جاي خود اين روايات ذكر خواهند شد.

اومعصومه است :

گرچه مقام عصمت از گناه و مصون بودن از لغزشها " در عين قدرت برخط" مقامي است خاص انبياء عظام و اوصياء آنان به ويژه چهارده معصوم پاك (عليه السلام) ؛ ولي بودند كساني كه به دليل طاعت و بندگي مخلصانه پروردگار و اطاعت و پيروي كامل از رهروان راه پاكي و وارستگي به درجه اي از تقوي و طهارت روحي رسيدند كه از معاصي و رذايل اخلاقي دور مانده و دامن روح و جان خويش را از ناپاكي ها زدودند . فاطمه معصومه (سلام الله عليها) كه خود پرورش يافته مكتب ائمّه طاهرين (عليه السلام) و يادگار صاحبان آيه تطهير است ، نمونه عاليي از طهارت و پاكي است به گونه اي كه خاصّ و عام او را بعنوان معصومه شناخته اند تا بدانجا كه بعضي از بزرگان(43) ايشان را فردي برخوردار از طهارت ذاتي و تالي تلو معصومين (عليه السلام) دانسته و حضرت رضا (عليه السلام) به ايشان لقب معصومه داده و فرمود: " مَنْ زارَ الْمَعْصُومَةَ بِقُمْ كَمَنْ زارَني":(44) كسي كه " فاطمه معصومه" را در قم زيارت كند مثل آن است كه مرا زيارت كرده باشد". و در يكي از فرازهاي زيارت دوّم حضرت آمده است كه :"السَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الطّاهِرَةُ الحَميدَةُ الْبَرَّةُ الرَّشيدَةُ التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ":(45)" سلام بر تو اي بانوي پاك و ستايش شده ، نيكوكردار و هدايت شده ، پرهيزگارِ وارسته".

كريمه اهل بيت (عليه السلام) :

انسان در اثر عبادت و بندگي خداوند متعال مي تواند به جايي برسد كه مظهر اراده حق و واسطه فيض الهي گردد ؛ اين ثمره عبوديّت و اطاعت كامل از ذات اقدس الهي است چنانچه خود درحديث قدسي مي فرمايد : " يَابْنَ آدَمَ اَنَا اَقُولُ‌ لِلشَّيْءِ كُنْ فَيَكُونُ ، اَطِعْني فيما اَمَرْتُكَ اَجْعَلُكَ تَقُولُ لِلشَّيْءِكُنْ فَيَكُونُ" : (46) " فرزند آدم ... مرا اطاعت كن تا تو را چنان نمايم كه ( به عنايت من ) هر آنچه را اراده كني همان شود". امام صادق (عليه السلام) هم مي فرمايد : " اَلْعُبُودِيَّةَ جَوْهَرَةُ كُنْهُهَا الرُّبُوبِيَّةُ":(47)" "بندگي خداوند گوهري است كه نهايت و باطن آن فرمانروايي بر موجودات است". اولياء خداوند متعال كه در راه بندگي و اطاعت گوي سبقت را از ديگران ربوده و اين راه را خالصانه پيموده اند هم در زندگي پر بركت خويش و هم بعد از آن ، منشأ كرامات و عناياتي بوده اند كه آثار يك عمر اخلاص و وارستگي آنهاست. و از دير زمان آستان قدس فاطمي منشأ هزاران كرامت و عنايت ربّاني بوده است و چه قلب هاي نااميدي كه سرشار از اميد به فضل و كرم الهي و چه دست هاي تهي كه سرشار از رحمت ربوبي و چه انسانهاي بريده از همه جا و نا اميد از همه كس كه با دلي شاد و روحي پيوسته به ابديت از درگاه پر فيض و كرم اين كريمه اهل بيت (عليه السلام) برگشته و براي خود زندگيي بر اساس ايماني مستحكم به ولاي اولياء حق، بنا نهادند . اين ها همه ، نشانه بزرگي و عظمت روح آن بنده شايسته و پيوسته به منبع فيض و كرم بي پايان خداي فيّاض و كريم است . " نمونه هايي از كرامات آن بزرگوار به زودي ذكر خواهد شد " .

مقام شفاعت آن حضرت :

شكّي نيست كه داشتن حقّ شفاعت و رسيدن به اين مقام عظيم ، شايستگي لازم را مي طلبد چرا كه خداوند شفاعت كساني را مي پذيرد كه مأذون و مجاز از طرف او باشند " يَوْمَئِذٍ لاتَنْفَعُ الشِّفاعَهُ الّا مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ " :(48) " روز قيامت شفاعت كسي فايده نبخشد جز آن كه خدا اجازه شفاعتش داده باشد " . و اين اذن به كساني داده مي شود كه به مرتبه عالي از قرب الهي و بندگي خالصانه پروردگار رسيده باشند كه در رأس آنها انبياء و ائمّه معصومين (عليه السلام) هستند و بعد از آنها اين بندگان خالص حق و اولياء مقرّب درگاه خدايند كه هر كدام در حدّ مقام و درجه معنوي خويش حق شفاعت دارند " از علماء و شهداء و فرزندان شايسته امامان معصوم (عليه السلام) ". از جمله كساني كه به شفيعه بودنش در روايات و آثار ديني تصريح شده است ، فاطمه معصومه (سلام الله عليها) است : امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد : " تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شيعَتِيَ الْجَنَّهَ بِاَجْمَعِهِم " : (49) " به شفاعت او ( فاطمه معصومه ) همه شيعيانم وارد بهشت خواهند شد " . و در زيارت آن حضرت به" دستور امام معصوم (عليه السلام) " گفته مي شود كه : " يا فاطِمَهُ اشفَعي لي في الْجَنَّهِِ ": " اي فاطمه معصومه! براي من نزد خدا درباره بهشت شفاعت كن". و اين خود نشان دهنده شأن و مقام بسيار عظيم آن شفيعه روز جزا است چنانچه در فراز ديگري از زيارت مخصوص آمده است كه : " فَاِنَّ لَكِ عِنْدَ اللهِ‌ شَأْنا ً مِنَ الشَّأْنِ".(50) يعني : اين كه ما از تو طلب شفاعت مي نماييم به خاطر اين است كه تو در محضر الهي شأن و منزلت وصف ناپذير داري ، كه بر خاك نشينان اين عالم قابل تصوّر نيست و تنها خدا و پيامبر و اوصياء طاهرينش بر آن واقفند.

فضيلت زيارت حضرت :

روايات درباره فضيلت زيارت آن بانوي برگزيده اسلام بهترين سند در رابطه با فضايل آن بزرگوار است ، كه امامان معصوم پيروان خود را تشويق و توصيه به زيارت مرقد نوراني ايشان فرمودند و پاداش عظيمي براي آن بيان كردند كه چنين پاداشي در باب زيارت اولاد موسي بن جعفر (عليه السلام) بعد از حضرت رضا (عليه السلام) بي سابقه است ؛ ما در اينجا چند روايت را ذكر مي كنيم : 1- امام رضا (عليه السلام) فرمود : " مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّهُ":(51) " كسي كه ( فاطمه معصومه) را زيارت كند سزاوار بهشت خواهد بود " . 2- امام جواد (عليه السلام) فرمود : " مَنْ زارَ قَبْرَعَمَّتي بِقُمْ فَلَهُ الْجَنَّةُ": (52) " كسي كه قبر عمّه ام را در قم زيارت كند سزاوار بهشت است " . 3- امام رضا (عليه السلام) فرمود : " مَنْ زارَها عارِفاً‌ بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَّةُ": (53) " كسي كه ( فاطمه معصومه) را زيارت كند (درحالي كه معرفت به حق او داشته باشد) پاداش او بهشت است". 4- امام صادق (عليه السلام) فرمود : " اِنَّ للهِ حَرَما ً وَ هُوَ مَكَّةُ وَ لِلرَّسُولِ حَرَما ً‌وَ هُوَ الْمَدينَةُ ، وَ لِأميرِالْمُؤمِنينَ حَرَما ً‌وَ هُوَ الْكُوفَةَ‌ وَ لَنا حَرَما ً وَ‌ هُوَ‌ قُمْ وَ‌ سَتُدْفَنُ فيها اِمْرَإَةُ مِنْ وَلَدي تُسَمي فاطِمَةَ ، مَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ": (54) " براي خدا حرمي است و آن مكّه است و براي رسولخدا(صلّى الله عليه وآله)حرمي است و آن مدينه مي باشد و براي اميرالمؤمنين (عليه السلام) حرمي است و آن كوفه است و براي ما حرمي است و آن شهر قم مي باشد و بزودي زني از فرزندان من در آنجا دفن خواهد شد كه نامش ( فاطمه) است ؛ هر كس او را زيارت كند بهشت بر او واجب خواهد شد ". اين روايت با توجه به اينكه قبل از ولادت موسي بن جعفر (عليه السلام) از امام صادق (عليه السلام) صادر شده است دليل بسيار روشني است بر اينكه آمدن حضرت فاطمه معصومه به قم و دفن آن بزرگوار در حرم اهل بيت جزء اسرار غيبي بوده و تحقّق آن خود دليل روشني بر حقّانيّت مكتب امامان معصوم (عليه السلام) مي باشد.
قال رسول الله (صلّى الله عليه وآله): " اِنّي تا رِكُ فِيْكُمُ الثَّقْلَيْنِ أَما إنْ تَمَسَّكْتْمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا كِتابَ اللهِ وَعِتْرَتي .... " (55) . پيامبر اسلام در واپسين روزهاي عمر خويش درحالي كه امواج سهمگين فتنه و نفاق را فرا روي امّت اسلامي نظاره مي كرد و نگران آينده جامعه اسلامي بود با ابلاغ پيامي هدايتگر پرده هاي فريب و نفاق را كنار زد و كشتي نجات را به گاه هجوم امواج فتنه ها معرّفي فرمود و ساحل نجات را بر همگان ارائه نمود. آخرين پيام حضرت چيزي جز همان حديث ثقلين نبود ؛ كه در آن هدايت رهروان خويش را در گرو تمسّك به قرآن و عترت قرار داد وآن دو را تنها محور اساسي شريعت و يگانه عامل بقاي ديانت دانست.
اين همه نبود جز براي اين كه راه دست يابي به احكام و معارف نوراني قرآن كريم روشن شود و راه ورود بدعت ها و انديشه هاي شيطاني دنيا پرستان در متن دين مسدود گردد.چراكه اين معارف قرآني برگرفته از عارفان راستين حقايق ديني است كه جامعه ديني را از سرچشمه حياتبخش آن كتاب انسان ساز سيراب و منافقان و دين سازان طول تاريخ را از رسيدن به اهداف شوم خود محروم مي سازد. با اين همه ، شب پرستان روزگار نبوي بعد از رحلت رسول خدا (صلّى الله عليه وآله)به همراهي و همآوايي مردماني سست باور ، نداي شوم " حسبنا كتاب الله " سر دادند و از همراهي قرآن و عترت جلوگيري كردند و در راه نيل به اهداف شيطاني ايشان چه سخنان نوراني نبوي كه سوخته شد و چه دُرهاي گرانبهايي كه ناگفته در سينه ها ماند و چه فريادگران حديث نور كه از جور زمانه لب فرو بسته و از ديار وحي رانده شده و در صحراي غربت جان سپردند. زبان بريده ميثم بر دار رفته و پيكر بي دست و پاي رشيد هجري و تن تفتيده ابوذر در غربت آباد ربذّه خود گواه بي نهايت ستمي است كه در حقّ اهل بيت و پيروان راستينش روا داشتند. امّا در اين دوران غمبارِ غربت عترت هم ، مناديان حقّ و راويان آگاه شيعه از پاي نشسته و چوبه دار بر دوش سخنان نوراني و فضايل اهل بيت را ترويج مي نمودند تا آن كه دوران جدايي قرآن و عترت به سرآمد و هركدام جايگاه حقيقي خويش را يافت و براي حاملان راستين وحي الهي فرصتي فراهم آمد و در عصر صادقين (عليه السلام) سرچشمه فياض علوم اهل بيت جوشيدن گرفت و تشنگان معارف الهي ازآب زلال كوثر قرآن و عترت سيراب گرديدند. ازآن دوران، تربيت يافتگان مكتب امامت بر ثبت و نشر سخنان دربار خاندان رسالت همّت گماشتند و با ترويج آثار ارزشمند امامان معصوم (عليه السلام) مباني اعتقادي جامعه و پايگاه ارزشهاي ديني را تحكيم بخشيدند ، و در طول قرون و اعصار هويت ديني امّت مسلمان را حفظ و از شريعت نبوي و مكتب علوي پاسداري نمودند. كه از جمله اين پاسداران امين گنجينه هاي گرانقدر ولايت و امامت محدِّثه آل طه حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) است كه چندين روايت را درباره ولايت نقل فرموده است كه به بيان آنها مي پردازيم :
------------------------------------------
پاورقى ها:
(32) دلائل الامامه , ص 309 .
(33) وسيله المعصوميّه , ص 65 به نقل از نزههالابرار.
(34) مستدرك سفينه البحار , ج 8 , ص 257.
(35) زندگاني حضرت معصومه , مهدي منصوري , ص 14 ( به نقل از رياض الانساب , تأليف ملك الكتّاب شيرازي).
(36)درياي سخن , سقازاده تبريزي , نقل از وديعه آل محمّد , محمد صادق انصاري , ص 12.
(37) تاريخ قديم قم , ص 214.
(38) آيه الله فاضل لنكراني " دام ظله".
(39) سفينه البحار , ج 2 , ص 376 .
(40) سوره مباركه ذاريات, آيه 57 .
(41) سوره مباركه فجر , آيه 28- 27 .
(A41) بيت النور, همان حجره اي است كه آن حضرت در مدّت اقامت هفده روزه اش در منزل موسي بن خزرج , در آنجا مشغول عبادت بود كه هم اكنون هم اين حجره در ميدان مير , خيابان چهار مردان و در كنار مدرسه ستّيه برقراراست و مورد توجّه دوستداران اهل بيت (عليه السلام) مي باشد .
(42) فاطمه بنت موسي بن جعفر (عليه السلام) , محمّد هادي الاميني , ص141 .
(43) آيه الله حسن زاده آملي, درهمايش بررسي شخصيت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) , دانشگاه قم.
(44) ناسخ التواريخ , ج 7 ص 337 .
(45) انوارالمشعشعين , شيخ محمّد علي قمي , ص 211.
(46) مستدرك الوسائل , ج 2 , ص 298 .
(47) مصباح الشريعه , باب 100.
(48) طه , آيه 109 .
(49) سفينه البحار , ج 2, ص376 .
(50) بحار , ج 102, ص 266 .
(51) بحار , ج 102, ص 265 .
(52) همان .
(53) همان , ص 266.
(54) همان , ص 267.
(55) بحار, ج 23, ص 141 .