بجای سرباز جزيه بدهيد . و اگر مسلمين احيانا در مواردی اعتمادی پيدا
ميكردند و از آنها سرباز می‏پذيرفتند ديگر جزيه نمی‏گرفتند .
بنابر اين مفهوم جزيه از نظر لغوی ميخواهد عربی و از ماده جزاء باشد و
ميخواهد معرب گزيه باشد اينقدرش مسلم استكه از نظر مفهوم قانونی يك‏
پاداشی است بدولت اسلامی از طرف رعيت غير مسلمان اهل كتاب خودش در
مقابل خدمتيكه برای آنها انجام ميدهد و در مقابل اينكه از آنها سرباز
نميگيرد و از آنها ماليات نميگيرد .
از همينجا معلوم شد كه آن ايراد اولی كه گفتند چطور ميشود كه اسلام‏
بخاطر جزيه دست از جهاد بر ميدارد ؟ جوابش اين است كه جهاد را اسلام‏
برای چی ميخواهد ؟ جهاد را برای تحميل عقيده نميخواهد ، جهاد را برای‏
مانع از ميان برداشتن ميخواهد ، وقتی طرف ميگويد با تو جنگ ندارم پس‏
بنابر اين ديگر مانعی برای تحميل عقيده ايجاد نميكند ، وقتيكه مانعی برای‏
تحميل عقيده ايجاد نمی كند او هم بايد كه بحكم : « و ان جنحوا للسلم‏
فاجنح لها »( انفال - 61 ) . اگر خضوع كردند و اگر بال سلم و صلح را جلو
آوردند تو ديگر سرسختی نكن ، نگويد نخير من صلح نميكنم و ميجنگم ، حالا كه‏
آنها آماده‏اند كه هم زيستی مسالمت آميز داشته باشند تو هم بايد اعلام‏
اينرا بكنی ، منتها حالا كه آنها ميخواهند با شما و در ظل شما زندگی بكنند
و حال اينكه آنها ماليات اسلامی قهرا نميدهند و سرباز هم قهرا نمی‏فرستند
و شما هم اعتماد نداريد به سربازهای آنها ، در مقابل يك ماليات سرانه‏
از آنها بگيريد بنام جزيه ، اتفاقا مورخين اروپائی و مسيحی از قبيل‏
گوستاولوبون دوجی زيدان در اين جهت خيلی بحث كرده‏اند . ويل دورانت در
جلد يازدهم تاريخ تمدنش راجع بمسئله جزيه اسلامی بحث كرده و