|
|
ص 45
فصل اول از مرحله دوّم:بحث پیرامون آیۀ :الرِّجَالُ قَوَّ'مُونَ عَلَي النِّسَآءَ بِمَا فَضَّلَ اللَهُ بَعْضَهُمْ عَلَي بَعْضٍ وَ بِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمَوَ'لِهِمْ.
ص 47
در اينجا بحث در دو مقام وارد ميشود:
مقام اوّل ـ در اينجا پيرامون دو آيه از قرآن كريم بحث ميكنيم: آيه اوّل: قول خداوند جلّ و عزّ: الرِّجَالُ قَوَّ'مُونَ عَلَي النِّسَآءَ بِمَا فَضَّلَ اللَهُ بَعْضَهُمْ عَلَي بَعْضٍ وَ بِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمَوَ'لِهِمْ.59 و آيه دوّم: وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِّلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَه60. بحث پيرامون آيه الرّ جَالُ قَوَّ'مُونَ عَلَي النّـِسَآءِ بِمَا فِضَّلَ اللَهُ بَعْضَهُمْ عَلَي' بَعْضٍ وَ بِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَموَ'لِهِمْ.بحث پیرامون آیۀ اوّل الرّ جَالُ قَوَّ'مُونَ عَلَي النّـِسَآءِ بِمَا فِضَّلَ اللَهُ بَعْضَهُمْ عَلَي' بَعْضٍ وَ بِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَموَ'لِهِمْ.61 قبل از ورود در اصل بحث، لغت «قوّامون» را از نظر لغويّون معني ميكنيم ص 48 و بدنبال آن آنچه مفّسران در تفسير آيه گفتهاند ذكر كرده و بعد به بحث درباره مستفاد آيه ميپردازيم. أمّا گفتار لغويّون در معني قوّاموندر «مجمع البحرين» مينويسد: الرِّجَالُ قَوَّ'مُونَ عَلَي النِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ اللَهُ بَعْضَهُم عَلَي' بَعْضٍ... (تا آخر آيه) يعني به عهده مردان است كه به قيموميت و سرپرستي و تدبير امور زنان قيام كنند؛ و اين سرپرستي به دو جهت به مرد وارد شده است: جهت اوّل موهبتي و تفضّل از جانب خداوند متعال است كه خداوند مردان را از جهات بسياري بر زنان برتري داده است از جمله برتري عقلاني و حسن تدبير و نيروي بدني بيشتر در مورد بجا آوردن اعمال و طاعات، و بهمين جهت به نبوّت و امامت و ولايت و اقامه شعائر و جهاد و قبول شهادت آنان در همه امور و فزوني سهميّه ارث و امثال آن اختصاص داده شدهاند. و جهت دوّم اكتسابي است و از دادن نفقه و «مهريّه» از جانب مردان به زنان ريشه ميگيرد، با اينكه فائده ازدواج بين هردوي آنها مشترك است. و «باء» در (بِمَا فَضَّلَ اللَهُ) و (بِمَا أَنْفِقُوا) «سبيّه» و «ما» مصدريّه است يعني به سبب آن برتري خداوند و آن انفاقي كه بر زنان ميكنند، سمت قيموميّت و سرپرستي زنان را دارا ميباشد. و در «أقرب الموارد» آمده: قَامَ يَقُومُ قَوْمًا وَ قَوْمَه: إنتَصَبَ (ايستاد) ضِدُّ قَعَدَ (نشست) وَ قَامَ الامْرُ: كار راست گرديد و درست شد و قَامَ الرَّجُلُ الْمَره وَ عَلَيْهَا: مؤنه وي را به عهده گرفت و به امور و شؤون وي قيام كرد. (و در مادّه مَوَن گفته است: مَانَ يَمُونُهُ مَوْنًا و مَؤنَه: مؤنه وي را به گردن گرفت و شؤون وي را به انجام رسانيد و مائن شد.) ص 49 تا جائيكه ميگويد: قَوَّام مثل شدّاد يعني خوش قامت، و براي انجام و بپاداري كار توانا، و القوّام يعني امير (صاحب امارت و حكومت) و سرپرست و جمع آن «قوّامون». و در «صحاح الّلّغه: قِوّامِ امر ـ با كسره ـ نظام و استقامت شيء را گويند، و مثلاً ميگويند: فلان كس قوّام اهل بيت خود است، و قيام اهل بيت خود است يعني او كسي است كه امور و شؤون اهل بيت خود را برقرار ميكند و مركز و محور كارهاي آنها قرار ميگيرد، و باين معني است قول خداوند متعال كه: وَ لَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَ'لَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَهُ لَكُمْ قِيـٰمًا.62 و قوام امر همچنين ملاكي است كه آن امر به آن قيام و قوام دارد. و در «اساس اللّغه» مينويسد: وَ قَامَ الامِيرُ عَلَي الرَّعِيَّه: وَلِيهَا. ولايت و سرپرستي امور رعيّت را بر عهده گرفت و به كار رعيّت قيام كرد. و در «نهايه ابن اثير» در مادّه (قَيَم) گويد: در دعائي آمده است كه: لَكَ الْحَمْدُ أَنْتَ قَيَّامُ السَّمَواتِ وَالارْضِ: «پروردگارا! حمد ويژه ذات اقدس توست زيرا تو نگبهان آسمانها و زمين هستي.» و در روايتي ديگر «قَيِّمُ» و در ديگري «قَيُّومُ» ذكر شده است كه هر سه از صيغههاي مبالغهاند و از صفات خداوند متعال ميباشند و معناي آنها قائم و بپادارنده امور خلق و مدبّر عالم در همه احوالات و شؤون است و اصل آن از «واو» است، قَيْوام و قَيْوم و قيْوَوم بر وزن فَيْعَال و فَيْعِل و فيعُول، تا جائي كه ميگويد: و بدين معني است حديث شريف: مَا أَفْلَحُ قَوْمٌ قَيَّمُهُم أَمْرَه: «قومي كه سرپرست و مدبّر و قيّم آنها زني باشد به رستگاري نخواهند رسيد.» ص 50 و در «لسان العرب» از ابن برّي نقل شده كه گويد: گاهي «قيام» به معني محافظت و اصلاح ميآيد و به اين معني است آيه شريفه: الرِّجَالُ قَوَّ'مُونَ عَلَي النِّسَآءِ، و آيه شريفه: إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائمًا: يعني «مادامي كه بر آنها مواظب و محافظ باشي». و در «تاج العروس» آمده كه ابن اثير گفته: «اَلْقَوْمَ» در اصل مصدر «قَامَ» است و سپس در استعمال براي مردان (نسبت به زنان) غلبه پيدا كرد و مردان بدان ناميده شدند زيرا كه آنها «قَوَّ'مُونَ عَلَي النّـِسَآء» هستند در اموري كه اقامه و انجام آن در شأن زنان نيست. و «جوهري» گفته: و به همين معني است مضمون آيه شريفه: وَ لَايَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ، يعني «جايز نيست دسته و گروهي گروه ديگر را به مسخره بگيرند» و سپس ميفرمايد: وَ نِسآءٌ مِنْ نِسَآءٍ» و همچنين طايفه زنان نيز نبايد همديگر را استهزاء كنند. و اگر «نساء ـ زنان» داخل در «قوم» بودند ديگر لزومي نداشت خداوند بگويد و به زن هم قيّمه گفته ميشود، و قيّمِ زن همسر اوست (مطابق بعضي از كتابهاي لغت) زيرا امور و مايحتاج او را قيموميّت ميكند و انجام ميدهد. و «فَرّا» گفته: اصل قَيِّم قَوْيِمْ بر وزن فَعْيِل است، زيرا در ادبيّات عرب لغتي بر وزن فَيْعِلْ نيامده است. و «سيبويه» گفته است: قَيِّم بر وزن فَيْعِلْ است و اصل آن قَيْوِم بوده است و قَوّام به متكفّل امور ميگويند. و همچنين در «تاج العروس» مطلبي را از ابن بّري نقل كرده كه در «لسان العرب» آورده است و ما قبلاً آن را متذكّر شديم. گفتار مفسّرين در مورد آيهالرِّجَالُ قَوَّ'مُونَ عَلَي النِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ اللَهُ بَعْضَهُمْ عَلَي بَعْضٍ وَ بِمَا أَنْفِقُوا مِنْ أَمْوَ'لِهِمْ فَالصَّـٰلِحَـٰتُ قَانِتَـٰتٌ حَـٰفِظَـٰتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَهُ...». ص 51 «تفسير تبيان» شيخ طوسي (ره)در «تفسير تبيان» شيخ طوسي (ره) ميگويد: سبب نزول اين ايه قضيّهاي است كه حسن وقتاده و ابن جُريج و سُدّي نقل كردهاند كه مردي بصورت همسرش سيلي زد و آن زن به حضور پيغمبر أكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم آمد و تقاضاي قصاص كرد. در اين هنگام اين آيه نازل شد: الرِّجَالُ قَوَّ'مُونَ عَلَي النِّسَآءِ؛ يعني مردان نسبت به تأديب و تدبير امور زنان، قيّم آنها هستند كه خداوند مردان را از نظر عقل و رأي (درايت) نسبت به زنان فزوني و برتري داده است. و «زُهْري» گفته است كه ميان مرد و زن (دو همسر) در كمتر از قتلِ نفس قصاص واقع نميشود، و گفته ميشود كه مرد «قَيِّم» و «قَوَّام» و «قَيَّام» است. يعني مردان زمام امور زنان را بعهده ميگيرند و نسبت به اطاعتي كه زنها بايد در مقابل پروردگار و شوهرانشان داشته باشند قيام ميكنند. و در تفسير (از خداوند و شوهر)، و بهمين معناست قنوت در ركعت آخر شب به سبب طولاني بودن قيام در آن؛ «وَ حَـٰفِظَـٰتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفَظَ اللَهُ» به قول قتاده و عطاء و سفيان يعني حافظ چيزهائياند كه از شوهر غائب است و از آنها خبر ندارد از قبيل حفظ مال و رعايت وضعيّت آبرو و شخصيّت و حال شوهر و حفظ ناموس خود (براي شوهر).63 تفسير «مجمع البيان» شيخ طبرسيو در تفسير «مجمع البيان» شيخ طبرسي آمده است: گفته ميشود مرد قَيِّم و قَيَّام و قَوَّام است، و اين اوزان و صيغهها (قوّام) براي مبالغه و تكثير و زيادي است. و اصل قنوت به معني اطاعت دائم است و بهمين معناست قنوت در نماز وتر (ركعت آخر نماز شب) به خاطر طولاني بودن قيام در آن. ص 52 مقاتل ميگويد: آيه در مورد سعدبن ربيع كه يكي از رؤساي عرب بود، و همسرش حبيه دختر زيد بن أبي زُهَير كه هر دو از انصار بودند نازل شد. و آن اينكه (در مورد مسائل زناشوئي) همسر از شوهرش تمكين نميكرد، و شوهر به صورت او سيلي زد، و سپس پدر او به اتّفاق دخترش خدمت پيغمبر اكرم شكايت برد، و گفت: نور چشمم را به ازدواج او (سعد) درآوردهام، و او را سيلي زده است؛ پيغمبر فرمود: برود از شوهرش قصاص كند، و زن به اتّفاق پدرش براي قصاص شوهر به راه افتاد؛ كه پيغمبر اكرم فرمودند: برگرديد اينك جبرئيل است كه آمده و خداوند اين آيه را فرستاد، بعد پيغمبر صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمود: ما چيزي را خواستيم و اراده كرديم و خداوند هم چيزي را اراده كرد و آنچه كه خداوند اراده فرموده خير است، و قصاص را برداشت. (حكم قصاص را نقض كرد.) كلبي گويد: آيه در مورد سعد بن ربيع 64 و همسر او خوله دختر محمّد بن مسلمه نازل شده است و داستان فوق را بتمامه نقل كرده است؛ و أبوروق ميگويد: درباره جميله دختر عبدالله بن اُبَيّ و شوهرش ثابت بن قيس بن شمّاس وارد شده است و داستاني شبيه داستان فوق را بيان ميكند. و معني آيه اينستكه مردان قيموميّت دارند بر زنان و مسلطاند بر آنان در تدبير و تأديب و سازندگي و تعليم. و (بِمَا فَضَّلَ اللَهُ بَعْضَهُمْ عَلَي بَعْضٍ) بيان علّت اين قيموميّت است كه خداوند امر اداره زنان را بواسطه فزوني (بخشش خداوندي) در علم و عقل و حسن نظر و ارداه به دست مردان سپرده است. 65 ص 53 تفسير «رَوْحُ الجِنان و رُوحُ الجنّان» أبي الفتوح رازيو در تفسير «رَوْحُ الجِنان و رُوحُ الجنّان» أبي الفتوح رازي پس از ذكر معني قَوّام و شأن نزول آيه به نحوي كه طبرسي (ره) گفته است، ميگويد: در ملاك تفضيل و برتري مردان بر زنان در كلام خداوند: «فَضَّلَ اللَهُ بَعْضَهُمْ عَلَي بَعْضٍ» گفتههاي مختلفي است از جمله: گفتهاند: منظور، برتري عقلاني است. و گفتهاند: فزوني و برتري دين و يقين است، زيرا كه زنان از نظر قواي عقلاني و فرائض ديني در مرحله مادون مرد قرار دارند. زيرا كه در هر ماه در ايّام حيض از نماز و روزه ممنوع ميشوند. و گفتهاند: نقصان شهادت است، زيرا كه شهادت دو زن بجاي شهادت و گواهي يك مرد است «فَرَجُلٌ وَامْرَأتَان».66 و گفتهاند: در تصرّف در امور و تجارت است. و گفتهاند: به جهاد است زيرا مردان مخاطبند در قول خداوند حكمي در آيه: إِنْفَرُوا خِفَافًا وَ ثِقَالاً وَ جَـٰهِدُوا بِأَمْوَ'لِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَهِ.67 و زنان مخاطب گفته خداوند بزرگند در آيه: وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ. 68 و ربيع ميگويد: در نماز جمعه و جماعت است. و حسن بصري ميگويد: در نفقه است زيرا كه به عهده مردان است نه زنان. و گفتهاند: در جواز ازدواج مرد با چهار زن است و ازدواج زن با بيش از يك مرد جايز نيست. و گفتهاند: در طلاق است كه اختيار آن بدست مردان است كه امام عليهالسّلام فرموده است: «طلاق با مردان است و عِدّه نگهداشتن با زنان». ص 54 و گفتهاند: در ارث است. و گفتهاند: در ديه است كه ديه زن نصف ديه مرد است. و گفتهاند: در نبوّت و امامت و ولايت است. پيغمبر اكرم فرموده است: زن تا وقتي كه همسر اختيار نكرده است در او كمبودي وجود دارد؛ گفتند: اي پيغمبر خدا! و اگر چه ثروتمند باشد؟ فرمود: و اگر چه ثروتمند باشد؛ پس اين آيه را قرائت فرمود: الرِّجَالُ قَوَّ'مُونَ عَلَي النِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ اللَهُ بَعْضَهُمْ عَلَي بَعْضٍ. أبو هُرَيره روايت كرده است، همانا رسول اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمود: بهترين زنان آن زني است كه وقتي به او مينگري تو را شادمان سازد، و اگر به او فرمان دهي ترا اطاعت كند، و هنگامي كه از او غايب شوي مال تو و ناموس خود را براي تو حفظ نمايد؛ سپس اين آيه را قرائت فرمود: الرِّجَالُ قَوَّ'مُونَ عَلَي النِّسَآءِ.69 تفسير «عليّ بن إبراهيم قمّي»و در تفسير «عليّ بن إبراهيم قمّي» آمده است: يعني خداوند بر مردان واجب كرده است كه مخارج زنان را بپردازند و سپس زنان را ستايش ميكند كه: فَالصَّـٰلِحَـٰتُ قَـٰنِتَـٰتٌ حَـٰفِظَـٰتلِّلْغَيْبِ بِمَا حَفَظَ اللَهٌُ . يعني: «زنان صالحه مطيع شوهرند و (ناموس) خود را در غياب شوهر حفظ ميكنند.» و در روايت أبي الجارود از أبي جعفر امام باقر عليه السّلام در معني قانتات آمده است: يعني اطاعت كنندگان.70 تفسير «صافي» فيض كاشانيو در تفسير «صافي» فيض كاشاني ميگويد: يعني مردان، قيام و ولايت زمامداران نسبت به ملّت و مردم را، بر زنان دارند؛ به سبب اينكه خداوند مردان را به كمال عقل و حسن تدبير و توانائي بيشتر در اعمال و طاعات بر زنان برتري داده است... تا جائي كه ميگويد: در كتاب «علل» از نبي أكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم ص 55 روايت شده است، سؤال شد برتري مردان بر زنان چيست؟ فرمود: همانند مزيّت آب بر زمين، كه زمين به آب زنده ميشود و بواسطه مردان زنان حيات ميگيرند، و اگر مردان نبودند زنان خلق نميشدند. سپس اين آيه را تلاوت كرد و پس از آن فرمود:اي نمينگري بر زنان كه چگونه حيض ميشوند و از آن ناپاكي عبادت ممكنشان نيست، و مردان را چنين حالتي عارض نميگردد.71 «منهج الصّادقين» فتح الله كاشانيو در «منهج الصّادقين» فتح الله كاشاني به آنچه كه از تفسير «صافي» نقل كرديم اكتفا نموده و روايات وارده را نقل نكرده است.72 تفسير «برهان»و در تفسير «برهان» آنچه را كه فيض در «صافي» از روايات آورده است ذكر كرده و روايات ديگري كه در اين مورد وارد است به آن اضافه نموده است.73 تفسير «جواهر» طنطاويو در تفسير «جواهر» طنطاوي ميگويد: «الرِّجَالُ قَوَّ'مُونَ عَلَي النِّسَآءِ» يعني مردان چون زمامدارانند و زنان چون رعيّت (ملّت و مردم).74 «جامع البيان عن تأويل القرآن» طبريو در «جامع البيان عن تأويل القرآن» طبري درتفسير آيه ميگويد: واين برتري را خداوند تبارك و تعالي به مردان نسبت به زنان داده است، و بهمين جهت مردان قيّم و مدبّر بر زنان شدهاند، و در آن امور زنان كه خداوند به آنان (مردان) سپرده است امرشان نسبت به زنان نافذ است. سپس حكايت سيلي زدن مرد انصاري به صورت زنش را كه به شش سند از قتاده و حسن و ابن جريج و سُدّي روايت شده به همان نحو كه ما در اينجا از مجمع البيان نقل كرديم آورده است. ص 56 و به هشت سند از سفيان و مجاهد و علي بن أبي طلحه و قتاده و سُدّي روايتي نقل ميكند كه منظور از «صالحات قانتات» در قول خداوند عزّ وجلّ اينستكه زنان صالحه مطيع شوهران خود باشند. و به شش سند از قتاده و سُدّي و عطاء وسفيان و أبي هُريره روايت ميكند كه: مراد از «حَـٰفِظَـٰتُ لِّلْغَيْبِ» زناني هستند كه در غياب شوهر آنچه را كه مربوط به اوست أعمّ از وجود و ناموس خود و اموال و ثروت او حفظ ميكنند. 75 و در تفسير «ابن كثير دمشقي» آمده: خداوند متعال ميگويد : «الرِّجَالُ قَوَّ'مُونَ عَلَي النِّسَآءِ» يعني مرد قيّم زن است به اين معني كه مرد رئيس و بزرگ خانواده و حاكم بر اوست و هنگامي كه منحرف و غير معتدل شود تأديب كننده و به اعتدال آورنده او ميباشد. بِمَا فَضَّلَ اللَهُ بَعْضَهُمْ عَلَي بَعْضٍ يعني زيرا كه مردان از زنان برترند، و مرد بيش از زن مورد انتخاب واقع ميشود و از اينرو است كه نبوّت خاصّ مردان است، و همچنين مُلك اعظم (قدرتمندي ورياست اصلي جامعه) ويژه مردان است زيرا كه پيغمبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمود: قومي كه زمام امور خود را بدست زني بسپارد هرگز رستگار نخواهد شد. «لَنْ يُفْلِحَ قَوْمٌ وَلَّوا أمْرَهُمُ امْرَه». اين حديث را بخاري از طريق عبدالرحمن بن أبي بكره از پدرش روايت كرده، و منصب قضاوت و غير آن هم نيز چنين است. (وَ بِمَا أَنْفِقُوا مِن أَمْوَ'لِهِمْ) يعني به علّت مهور (مهريّهها) و نفقهاي كه مردان به زنان ميپردازند، و تكليفي كه خداوند بر مردان نسبت به زنان در كتاب خود و سنّت پيغمبرش صلّي الله عليه وآله وسلّم واجب فرموده است، پس مرد في نفسه (بالذّات) از زن برتر است و بر او فضل و برتري و ارجحيّت دارد، و از اين رو شايسته است كه قيّم ص 57 زن باشد، چنانكه خداوند متعال ميفرمايد: وَ لّـِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَتَهُ: «براي مردان نسبت به زنان مزيّتي است.» سپس حديث مرد انصاري را كه بصورت زن خود سيلي زد و شأن نزول آيه را در اين باره از بصري نقل ميكند. و بعد روايت ابوهريره را درباره «بهترين زنان كسي است كه...» كه ما از «مجمع البيان» نقل كرديم ذكر ميكند. سپس در معني «قَـٰنِتَـٰتٌ حَـٰفِظَـٰتٌ لِّلْغَيْبِ» مانند آنچه را كه طبري در «جامع البيان» نوشته است بيان ميكند. و بعد حديثي را از امام أحمد حنبل از يحيي بن اسحاق از ابن لهيعه از عبدالله بن أبي جعفر نقل ميكند كه ابن قارظ خبر ميدهد كه عبدالرّحمن بن عوف گفت: رسول اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمود: هنگامي كه زن نمازهاي پنچگانه خود را بجا آورد، و ماه رمضان را روزه بدارد، و ناموس خود و شوهر را حفظ كند و از شوهرش اطاعت كند، به او خطاب ميشود: از هر دري كه ميخواهي به بهشت داخل شو. 76 تفسير «كشّاف» زمخشريو در تفسير «كشّاف» زمخشري مينويسد: «الرِّجَالُ قَوَّ'مُونَ عَلَي النِّسَآءِ» يعني مردان با امر و نهي خود زنان را قيموميّت و سرپرستي ميكنند، چنانكه حكّام و زمامداران رعايا را، و از اين رو قُوَّم (جمع قوّام: سياستمدار و مدبّر) ناميده ميشوند، و ضمير «هُمْ» در (بَعْضَهُمْ) هم براي مردان است و هم براي زنان، يعني مردان بر زنان سيطره (احاطه توأم با قدرت) و تسلّط دارند بواسطه برترياي كه خداوند به بعضي از ايشان (مردان) نسبت به بعض ديگر (زنان) داده است، و اين مطلب خود دليلي است كه شايستگي «ولايت و سرپرستي» فقط به فضل و برترياي ص 58 كه از جانب خداوند متعال داده شده، ميباشد نه به غلبه و زور و گردنفرازي و قهر و قدرت. و در برتري مردان بر زنان، عقل، حزم (دور انديشي) عزم (تصميم قاطع)، نيروي جسماني و سواد نوشتن در اكثر موارد و سواركاري و تيراندازي و اينكه انبياء و علماء از مردانند و امامت كبري و صغري در بين ايشان است و جهاد و اذان و خطبه و اعتكاف و تكبيرات تشريق در فقه أبوحنيفه و قبول شهادت در حدّ زدن و قصاص و زيادي سهم در ارث و تعصيب در ميراث77 و حَمَالَه78 و قَسامه79 و ولايت (حقّ) در نكاح و طلاق ص 59 و رجوع و تعدّد زوجات و انتساب فرزندان به آنها و اينكه محاسن و عمامه ويژه آنهاست، را ذكر كردهاند. (وَ بِمَا أَنْفَقُوا) يعني به سبب آنچه كه مردان در ازدواج با زنان از مهر و نفقه به آنها از مال خود ميپردازند. و سپس قضيّه سعد بن ربيع و همسرش و شأن نزول آيه را ذكر ميكند و ميگويد پس از نزول اين آيه قصاص (از شوهر) برداشته شد، سپس ميگويد: و در اينجا بين علماء اختلاف است، گفته شده: بين مرد و زن (زوج و زوجه) هيچ قصاصي در كمتر از قتل نفس نيست اگر چه جراحتي بر او (زن) وارد كند، لكن عقل آن را واجب ميشمارد و ديه هست. و گفته شده: در مورد جرح و قتل قصاص هست ولي در مورد سيلي زدن و مثل آن نه. (قـٰنِتَـٰت) زنان مطيع و فرمانبر كه حقوق شوهر را بر پا ميدارند. (حَـٰفِظَـٰتٌ لِّلْغَيْبِ) غيب خلاف حضور است يعني در غيبت و عدم حضور شوهران آنچه را حفظ آن واجب است محفوظ نگه ميدارند، أعمّ از ناموس و خانهها و اموال شوهر.80 تفسير «دُرّ المنثور» سيوطيو در تفسير «دُرّ المنثور» سيوطي در ذيل آيه شريفه «وَ لَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَهُ بِهِ ص 60 بَعْضَكُمْ عَلَي بَعْضٍ» تا آخر آيه. بواسطه عبدالرّزّاق و عبد بن حميد و ترمذي و حاكم و سعيد بن منصور و ابن جرير و ابن منذر و ابن حاتم از طريق مجاهد از امّ سلمه نقل ميكند كه امّسلمه خدمت پيغمبر اكرم عرض كرد: يا رسول الله! مردان جهاد ميكنند و ما جهاد نميكنيم كه به فيض شهادت نائل آئيم و همانا براي ما نصف سهميّه در ارث است؟ پس خداوند اين آيه را نازل فرمود: وَ لَا تَتَمَنَّواْ مَا فَضَّلَ اللَهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَي بَعْضٍ. 81 و درباره جواب به سؤال امّ سلمه اين آيه نيز نازل شد: «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَـٰتِ...»82 تا آخر آيه. و همچنين ابن أبي حاتم از طريق سعيد بن جبير از ابن عبّاس نقل ميكند كه: زني خدمت پيغمبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم آمد و گفت: اي پيغمبر خدا! مرد دو برابر زن ارث ميبرد، و شهادت دو زن برابر با يك مرد است؛اي ما (زنان) در مورد اعمال نيز اين چنينيم؟ اگر زني كار نيكي انجام دهد نصف اين نيكي براي او نوشته ميشود؟ پس خداوند در پاسخ، اين آيه را نازل فرمود كه: «وَ لَا تَتَمَنَّواْ...» تقاضاي غير از آنچه مقدّر شده نكنيد كه عدل است و از من صادر شده است. و سعيد بن منصور و ابن منذر از عكرمه نقل ميكنند كه گفت: گروهي از زنان از پيغمبر اكرم تقاضاي جهاد كردند و گفتند: دوست داريم كه خداوند جهاد را براي ما هم قرار دهد و آن اجري كه مردان از (جهاد) ميبرند نصيب ما هم بشود. خداوند اين آيه را نازل فرمود كه: وَ لَا تَتَمَنَّواْ مَا فَضَّلَ اللَهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَي بَعْضٍ. 83 و در تفسير آيه: «الرِّجالُ قَوَّ'مُونَ...» تا آخر آيه، روايات متعدّدي در شأن نزول آيه كه مرد انصاري به صورت زن خود سيلي زد، و رسول اكرم حكم به قصاص ص 61 فرمود و سپس اين آيه نازل شد، نقل كرده و مينويسد كه: در بعضي روايات نقل شده است كه در اينجا خداوند اين آيه را نازل فرمود كه: «وَ لَا تَعْجَلْ بِالْقُرآنِ مِنْ قَبْلِ أنْ يُقْضَي إلَيْكَ وَحْيَهُ». 84 و عبدالرّزّاق و بزّاز و طبراني از ابن عبّاس نقل ميكنند كه گفت: زني خدمت پيغمبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم آمد و گف: يا رسول الله! به نمايندگي زنان نزد شما آمدهام؛ خداوند جهاد را براي مردان واجب كرد كه اگر پيروز شوند اجر ميبرند و اگر كشته شوند زندگاني هستند كه نزد پروردگارشان روزي ميخورند؛ و ما طايفه زنان كارها و امور آنها را انجام ميدهيم، پس از اين اجر (جهاد مردان) سهم ما چيست؟ پيغمبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمود: به زني كه برخوردي، اين كلام را برسان كه همانا اطاعت شوهر و اعتراف زن به حقّ شوهر بر او معادل همه اين ثوابهائي است كه ذكر كردي؛ و كماند از شما كساني كه اين چنين باشند. 85 و ابن أبي شبيه و احمد از معاذبن جبل روايت ميكنند كه گفت: رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمود: اگر قرار بود كه بشري را امر به سجده بر بشر ديگري بكنم حتماً زن را امر ميكردم كه شوهرش را سجده كند. و بيهقّي در كتاب «شعب الايمان» از جابر نقل ميكند كه گفت: رسول اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّلا فرمودند: سه نفرند كه نمازشان قبول نخواهد شد و حسنهاي از آنها به عالم بالا نخواهد رفت: غلامي كه فرار كرده تا اينكه به مولاي خود برگردد، و زني كه شوهرش بر او خشمگين باشد، و شخص مست تا وقتي كه به شعور آيد. و ابن أبي شبيه و حاكم ـ كه اين روايت را صحيح دانسته ـ و بيهقّي از ص 62 امّ سلمهروايت ميكنند كه گفت: رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمود: هر زني كه شب را بصبح برساند و همسرش از او راضي باشد داخل در بهشت خواهد شد. و بيهقّي از أنَس نقل ميكند كه: زنان بمحضر پيغمبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم رسيدند و گفتند: يا رسول الله! مردان به افتخار فضيلت جهاد در راه خدا نائل آمدند، آیا براي ما عملي هست كه ثواب مجاهد در راه خدا بواسطه آن عمل دريابيم؟ رسول خدا صلّي الله عليه واله وسلّم فرمودند: كار و مشقّت هر يك از شما در خانه خود، همانند عمل مجاهدين در راه خداست.86 كاملترين و جامعترين روايات از نظر معني حديثي است كه سيوطي دراين مورد نقل كرده است؛ و همچنين استاد بزرگوار ما عالم بيبديل علاّمه طباطبائي مُدَّ ظلّه العالي در «الميزان في تفسير القرآن» از او نقل كرده است.87 و آن اينكه بيهقّي از اسماء بيت يزيد كه زني انصاري است نقل ميكند كه او (اسماء) نزد پيغمبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم كه در ميان اصحاب خود نشسته بودند آمد و گفت: پدر و مادرم فداي تو باد. من نماينده و فرستاده زنان نزد شمايم، و بدان ـ اي جان من فداي تو ـ كه هيچ زني در شرق و غرب عالم از آمدن من به نزد شما مطّلع نشد جز اينكه بعقيده من بود. همانا خداوند ترا براي مردان و زنان بحقّ برانگيخت و ما همگان بتو و خداي فرستنده تو ايمان آورديم. و ما طايفه زنان خانهنشين و محدود و پاسدار خانههاي شما و محلّ تلذّذات جسماني شما و حامله بفرزندان شمائيم، و شما طايفه مردان به جمعه و نمازهاي جماعت و عيادت مرضي' و تشييع جنازه و حج و پس از حج (متوالي) و از همه بالاتر جهاد در راه خدا بر ما فضيلت يافتيد. و چون شما ص 63 مردان به حج يا عمره يا حفظ سرحدّات بيرون ميشويد و ما زنان اموالتان را حفظ ميكنيم و لباسهايتان را ميبافيم و اموالتان را سرپرستي ميكنيم آنگاه در اثر چه عملي با شما مردان شريك ميباشيم يا رسول الله؟ پيغمبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم با تمام صورت رو به اصحاب كرد و فرمود:اي سخن هيچ زني را در سؤال از امر دين خود بهتر از سخن اين زن شنيدهايد؟ اصحاب گفتند: يا رسول الله ما گمان نميكرديم هيچ زني به چنين چيزي (سؤالي) راه برده باشد؛ آنگاه پيغمبر اكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم رو باو كرده و فرمودند: اي بانو برگرد و به زناني كه منتظر جوابند بگو: كه خوب شوهرداري كردن هر يك از شما، و در پي خشنودي شوهر بودن و بر موافقت وي رفتار كردن برابر همه اين ثوابهائي است كه بر شمردي. و زن در حاليكه از خوشحالي لَا إلَهَ إِلَّا اللَه وَاللَهُ أكبَر ميگفت بازگشت.88 تفسير «بيضاوي»و در تفسير «بيضاوي» آمده است: «الرِّجَالُ قَوَّ'مُونَ عَلَي النِّسَآءِ» يعني مردان قيّم زنانند همچنانكه حكّام قيّم رعاياي خويش ميباشند و اين امر بدو دليل واقع ميشود: موهبتي خدادادي و اكتسابي. و ميگويد: (بِمَا فَضَّلَ اللَهُ بَعْضَهُمْ عَلَي بَعْضٍ) يعني بسبب برتري دادن خداوند مردان را نسبت به زنان در كمال عقل و حسن تدبير و زيادي نيروي جسماني در انجام عمل و عبادات؛ و به اين جهت به نبوّت و امامت و ولايت و اقامه شعائر و شهادت در محضر قضاوت و وجوب جهاد و جمعه و مانند آن و تعصيب89 و زيادي سهم در ميراث و اختيار طلاق اختصاص داده شدند. (وَ بِمَا أنْفَقُوا مِنْ أَمْوَ'لِهِم) و بسبب بخشش از اموال در ازدواج مانند ص 64 مهر و نفقه دادن به زن. سپس قصّه سعد و همسرش (شأن نزول آيه) را ذكر ميند و ميگويد (فَالصَّـٰلِحَـٰتُ قَـٰنِتَـٰتٌ) زنان صالحه، مطيع خداوند و ادا كننده حقوق همسران (شوهران) هستند. (حَـٰفِظَـٰتُ لِّلْغَيْبِ) حافظ شؤون و موجبات غيبت شوهرانند، يعني در غيبت شوهر آنچه را كه حفظش از ناموس خود و مال شوهر واجب است حفظ ميكنند و از آن حضرت عليه الصلوه والسلام است كه: بهترين زنان كسي است كه چون به او مينگري شادمانت كند، و چون او را فرمان دهي ترا اطاعت كند و اگر از او غايب شوي مال و نفس خود را براي تو حفظ نمايد. اين آيه را قرائت فرمود (الرِّجَالُ...) و گفته ميشود: يعني اسرار شوهر را حفظ كنند. 90 حاشيه شيخزاده بر تفسير «بيضاوي»و در حاشيهاي كه شيخزاده بر تفسير «بيضاوي» نوشته است ميگويد: در مورد گفته بيضاوي (كه مردان بر زنان قيام حكّام را نسبت به رعايا دارند) از صيغه قوّام استفاده شده است. كه اسم مبالغه براي كسي كه قيام بكاري داشته و مسلّط بر آن و نافذ الحكم در آن زمينه باشد، كه گوئي امير بر اوست، و قَوّام و قَيِّم هر دو داراي يك معني هستند و قَوّام رساتر است و مرد قيّم به حفظ مصالح و تدبير امور زن و ساعي و كوشا در حفظ و نگهداري و پاسداري از زن است. و در مورد «قَـٰنِتَـٰتُ» يعني زنان مطيع ميگويد: و اطاعت در اينجا اعمّ از اطاعت خداوند و شوهران است، «وَ الصَّـٰلِحَـٰتٌ» جمع مُحلاّي به الف و لام حمل بر استغراق ميشود و دلالت ميكند كه هر زن صالحهاي همواره و دائماً بايد مطيع خداوند و همچنين همسر باشد وا ين كه در غيبت شوهر حافظ واجبات زمان غيبت او (كه براي خود زن وضع شده است) باشد، و مقصود آيه امر است با زبان اخبار (خبردادن)، و از آن دانسته ميشود كه زن، صالحه نخواهد بود مگر اينكه مطيع خداوند متعال و شوهر باشد در حضور او، و نگهداري حقّ همسر و حرمت و ص 65 احترام او در حال غيبت. 91 «حاشيه شهاب» بر تفسير «بيضاوي» به نام «عنايه القاضي و كفايه الرّاضي»و در «حاشيه شهاب» بر تفسير «بيضاوي» به نام «عنايه القاضي و كفايه الرّاضي» آمده است: گفته بيضاوي: (قيام وله بر رعيّت إلي آخر) يعني چنانكه حكّام رعيّت و ملّت را با امر و نهي قيموميّت ميكنند مردان بر زنان قيموميّت واقعي دارند نه استعارهاي و غير واقعي و اعتباري، و برتري موهبتي مرد فضيلتهائي است كه خداوند به مرد عنايت كرده و برتري اكتسابي بواسطه مهر و نفقهاي است كه به زنان ميپردازند. و گفته بيضاوي: (به سبب برتري... إلي آخر) اشاره به اين است كه «باء» سببيّه است و «ما» مصدريّه (وَ بِمَا فَضَّلَ اللَهُ وَ بِمَا أَنْفَقُوا). و اينكه بيضاوي گفته: نبوّت در مردان است شايد قول مشهور باشد يا مقصود رسالت است، و امامت شامل امامت صغري و كبري است؛ و از ولايت مراد تولّي و اختيار در امر نكاح ميباشد يا ولايت در قضاء و مانند آن، و اقامه شعائر مثل اذان و اقامه و خطبه و جمعه و تكبيرات ايّام تشريق در فقه أبوحنيفه و مقصود از شهادت در مجامع قضاوت شهادت در امور مهمّي است كه بايد به آنها در محافل عمومي رسيدگي شود. مثل جاري كردن حدود و مانند آن كه در اينگونه امور شهادت زنان قبول نميشود و آنكه بعضي مطلق شهادت زن را جايز ندانستهاند، مردود است. 92 تفسير «مفاتيح الغيب» امام فخر رازيو در تفسير «مفاتيح الغيب» امام فخر رازي، پس از ذكر معني قوّام و قصّه معروف شأن نزول ميگويد: بدانكه برتري مردان بر زنان حاصل از جنبههاي بسياري است كه بعضي از آنها صفات حقيقي و برخي احكام شرعي ميباشند. ص 66 امّا صفات حقيقي، بدانكه حاصل فضائل حقيقي به دو امر برميگردد: علم و قدرت. و بدون شك عقل و علم مردان بيشتر و نيز قدرتشان نيز بر انجام اعمال مشكل و سخت كاملتر است. و به اين دو دليل، فضيلت و برتري مردان بر زنان در عقل و دور انديشي و قدرت و در نويسندگي در اغلب آنها و سواركاري و تيراندازي و اينكه انبياء و علماء از آنها هستند و امامت كبري و صغري و جهاد و اذان و خطبه و اعتكاف و شهادت در حدود و قصاص (به اتّفاق همه علماء) و نكاح در فقه شافعي و زيادي سهم در ميراث و تعصيب در ميراث و به گردن گرفتن ديه در قتل خطاء و در قسامه و ولايت در نكاح و طلاق و حق رجوع و تعدد زوجات و انتساب فرزندان به آنها حاصل ميشود؛ و همه اينها دلالت بر برتري مردان بر زنان دارد.93 پاورقيها 59 آيه 34، از سوره 4: النّسآء. 60 آيه 228، از سوره 2: البقره 61 آيه 34، از سوره 4: النّسآء 62 آيه 5، از سوره 4: النّساء. «اموال خود را به افراد سفيه نسپريد، اموالي كه خداوند شما را بر آن سلطه بخشيده است و برقراري مصارف آن باشماست و قوام و قيام و ايستادگي شما را به آن (اموال) قرار داده است. 63 «التبيان» جلد اوّل چاپ سنگي، ص 424 64 در كتاب «أسْدُ الغَابه» مذكور است: سعد بن الربيع بن عمرو بن أبي زهير بن مالك بن أمري القيس الخزرجي عقبي بدري، يكي از فقهاي انصار بشمار ميرفته و داراي دو زن بوده است. 65 «مجمع البيان» طبع صيدا، جلد سوّم، ص 43 66 آيه 282، از سوره 2: البقره 67 آيه 41، از سوره 9: التّوبه. «پياده و سواره يورش بريد و كوچ كنيد و در راه خدا به مالها و جانهاي خود جهاد كنيد.» 68 آيه 33، از سوره 33: الاحزاب. «در خانههاي خود بمانيد و قرار گيريد.» 69 تفسير «أبي الفتوح» طبع مظفّري جلد اوّل، ص 761 ـ 760 70 تفسير «قمّي» طبع سنگي، در سال 1311 ص 125 71 «تفسير صافي» طبع اسلاميّه سنه 1384، جلد اوّل ص 353 72 «المنهج» چاپ سنگي سال 1296، جلد اوّل، ص 381 73 «برهان» چاپ سنگي سال 1295، جلد اوّل، ص 226 74 «جواهر» چاپ مصر سال 1350، جلد سوّم، ص 39 75 «جامع البيان» چاپ مصر سال 1373، جلد پنجم از ص 57 تا ص 60 76 «تفسير ابن كثير» چاپ دارالفكر، جلد دوّم ص 275 تا ص 277 77 از جمله مسائلي كه در مورد ارث مختصّ فقه اهل تسنن است مسأله عول و تعصيب ميباشد. مسأله عول عبارتست از اينكه اگر اموال متوّفي كمتر از سهميّههاي ورّاث باشد اهل تسنن نقصان را به حساب تمام سهميهها ميگذارند. ولي در فقه شيعه از سهميّه ورّاثي كه دو مرتبه متفاوت در ارثيه دارند «مثلاً زوجه كه در صورت داشتن فرزند (يك هشتم) و در صورت نداشتن فرزند (يك چهارم) ماتَرَك ارث خواهد برد» كم نخواهد شد و از سهميه كساني كه يك مرتبه در ارث دارند (مثلاً فرزند) برداشته ميشود. و امّا حكم درمسأله تعصيب به عكس مسأله عول است بدين نحو كه اگر سهام ورّاث از مجموعه اموال متوّفي كمتر شود اهل تسنن زيادي ارثيه را به عَصَبه (خويشان پدري) واگذار ميكنند. ولي در فقه شيعه زيادي ارث به همه ورّاث به نسبت قرابت با متوّفي به سهميّهها بر ميگردد. و در مسائل ارث غير از اين دو مورد اختلاف قابل توجّهي بين فقه شيعه و فقه اهل تسنن وجود ندارد. واز ائمّه اهل بيت عليهم السّلام بطور متواتر نقل شده است كه عول و تعصيب در اسلام نيست و ادلّهاي از كتاب خدا و سنّت پيغمبر اكرم از آنها در اين نفي در كتابهاي مفصّل موجود است و چون در فقه شيعه تعصيب وجود ندارد بنابراين از اينجهت برترياي براي مردان نسبت به زنان وجود ندارد. و امّا اعتكاف و تكبيرات ايّام تشريق و ولايت در بعضي از موارد در نكاح نيز نزد علماء شيعه بين مرد و زن يكسان است. 78 «حماله» متحمل شدن (قبول ديه و يا ساير احكام وارده) جرائمي است كه از روي سهو و خطا بعضي از ارحام نزديك مرد، مرتكب ميشوند. (مترجم) 79 «قسامه» شاهد واقع شدن در مورد قتل، كه شهادت به قَسَم 50 مرد لازم است تا قتلي عمدي ثابت شود. و در قتل خطاء 25 مرد (در صورتي كه شاهد عادلي نباشد كه بر قتل شهادت دهد قسمهائي است كه اولياء مقتول براي اثبات قتل اداد ميكنند و در قتل عمدي عبارت است از پنجاه قسم و در قتل خطاء بيست و پنج قسم). (مترجم) 80 «كشّاف» چاپ اوّل در مصر شرقي، جلد اوّل ص 204 و 205 81 آيه 32، از سوره 4: النّسآء. «آنچه را كه خداوند به بعضي از شما نسبت به ديگري فزوني و برتري بخشيد آرزو نكنيد.» 82 آيه 30، از سوره 33: الاحزاب 83 «الدّر المنثور» چاپ افست در طهران سال 1377، جلد دوّم ص 149 84 «الدّر المنثور» جلد دوّم، ص 151. «درباره قرائت قرآن قبل از آنكه وحي بر تو كامل شود شتاب مكن.» 85 «الدّر المنثور» جلد دوّم، ص 152 86 «تفسير الدّر المنثور» ج 2، ص 153 87 «الميزان» چاپ اوّل جلد چهارم، ص 372 88 «الدّر المنثور» جلد 2، ص 153 89 در پاورقي 77 شماره توضيح داده شده است 90 «تفسير بيضاوي» كه در حاشيه قرآن كريم چاپ شده، ص 121 91 «حاشيه شيخ زاده» تكمله جزء اوّل، چاپ عثماني ص 31 و 32 92 «حاشيه شهاب» چاپ دار صادر بيروت، جلد سوّم ص 133
|
|
|