اعمال
شبهای قدر
شب قدر
در نگاه مقام رهبرم
همراه
با معصومان در شب قدر
على
عليه السلام مثل الاعلاي قرآن
شبهای قدر
اعمال
شبهای قدر
شب قدر، شبی است که در تمام سال هیچ شبی به فضیلت آن نمی رسد و عمل
در آن بهتراز عمل در هزار ماه است. دراین شب برنامه های یک سال هر
کس مقدر می گردد . درشب قدر ملائکه و روح که اعظم ملائکه است به
اذن پروردگار، خدمت امام زمان علیه السلام مشرف می شوند و مقدرات
هر کس را به امام عرضه می دارند.
اعمال شب قدر به دو گونه اعمال مشترک و
اعمال مخصوص تقسیم می شود.
اعمال مشترک شبهای قدر
1- مقارن غروب آفتاب شب قدر غسل شود.
2- دورکعت نماز اقامه شود، در هر رکعت بعد از حمد ، هفت مرتبه سوره
توحید خوانده شود. بعد از نماز هفتاد بارذکر " استغفرالله و اتوب
الیه" گفته شود .
3- قرآن به سرگرفتن و به خدا را به چهارده مصوم سوگند دادن .
4- زیارت امام حسین علیه السلام .
5- احیای این شبها .
6- اقامه صد رکعت نماز به صورت دورکعتی وافضل آن است که درهر رکعت
بعد از حمد ، ده مرتبه سوره توحید خوانده شود.
7- دعایی از امام زین العابدین علیه السلام که درمفاتیح الجنان
آمده است . اللهم انی امسیت لک عبداً...
8- قرائت دعای جوشن کبیر.
9- طلب آمرزش از خدای متعال . و در خواست از خدا جهت نیازهای دنیا
و آخرت .
10- ذکر گفتن و صلوات بر محمد وآل محمد علیهم السلام.
اعمال مخصوص شب نوزدهم
1- صد بار ذکر " استغفرالله ربی واتوب الیه ".
2- صد بار ذکر " اللهم العن قتلة امیرالمومنین"
3- دعای اللهم اجعل فیما تقضی و تقدر من الامر المحتوم ...
اعمال
مخصوص شب بیست و یکم
1- دعای اللهم صل علی محمد وال محمد و اقسم لی حلما یسد عنی باب
الجهل ... .
2- لعن بر قاتل امیرالمومنین .
3- زیارت حضرت علی علیه السلام .
اعمال مخصوص شب بیست و سوم
1- تلاوت سوره های عنکوبت و روم که امام صادق علیه السلام فرمود:
که تلاوت کنند که این دو سوره دراین شب از اهل بهشت است .
2- قرائت سوره های ... .
3- هزار مرتبه سوره قدر .
4- خواندن و تکرار دعای اللهم کن لولیک حجة ابن الحسن ... .
5- دعای اللهم امددلی فی عمری واوسع لی فی رزقی ... .
6- تلاوت قرآن کریم به هر مقدار که توانستی .
7- دعاوی " یا باطنا فی ظهوره و یا ظاهراً فی بطونه... .
شب
قدر در نگاه مقام رهبري
شب قدر در نگاه
مقام رهبري
بيانات
رهبري در خطبههاي نماز جمعه تهران 15/8/1383
امروز _ بيست و يكم ماه رمضان _ بنا بر احتمال فراوان، هم روز قدر
است، هم روز شهادت اميرالمؤمنين (عليهالصلاة والسلام) است. ديشب
يكي از سه شب ممتاز در دوران سال بود؛ شبهايي كه محتمل است شب قدر
باشند. تنزل ملائكه ی الهي و تنزل روح در مثل ديشب يا يكي از دو
شب ديگر اتفاق افتاده است يا ميافتد. خوشا به حال كساني كه با
فرود فرشتگان الهي توانستند روح خود را فرشتهگون كنند. حضور
ملائكه الهي در روي زمين و در ميان ما مردم، كه فرمود: «تنزل
الملائكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر» بايد بتواند ما را به
نزديك شدن به خلق و خوي فرشتهگون كمك كند. يقينا در ميان بندگان
خدا كساني بودهاند كه ديشب را شب خوبي گذراندهاند و چشم حقيقت
بين و روح حقيقت ياب آنها حقايق شب قدر را ادراك كرده است. شايد
كساني فرشتهها را به چشم ديده باشند. شما مردم عزيز هم در همه جا
شب نوزدهم و شب بيست و يكم و ان شاءالله شب بيست و سوم را ساعات
خوبي گذرانديد و ميگذرانيد. ميبينيم كه مردم ما، جوانهاي ما، زن
و مرد ما با اين شبها حقيقتاً قصد پالايش خود را دارند؛ دلها نرم
ميشود، چشمها اشكبار ميشود، روحها لطيف ميشود؛ روزه هم كمك
كرده است. ما بايد اميدوار باشيم، دعا كنيم و بكوشيم از اين شبها
براي عروج معنوي خود استفاده كنيم؛ چون نماز معراج و وسيله ی عروج
مؤمن است. دعا هم معراج مؤمن است. شب قدر هم معراج مؤمن است.
شب قدر هم در ميان اين سه شب است. طبق روايتي كه مرحوم «محدث قمي»
نقل ميكند. سؤال كردند كه كدام يك از اين سه شب _ يا دو شب بيست و
يكم و بيست و سوم _ شب قدر است؟ در جواب فرمودند: چقدر آسان است كه
انسان، دو شب _ يا سه شب _ را ملاحظهي شب قدر كند. چه اهميت دارد
بين سه شب مردد باشد. مگر سه شب چقدر است؟ كساني بودهاند كه همهي
ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به حساب ميآوردند و اعمال شب
قدر را انجام ميدادند! قدر بدانيد. اين روزها را قدر بدانيد.
كاري كنيم عروج كنيم و از مزبله ی مادي كه بسياري از انسانها در
سراسر دنيا اسير و دچار آن هستند، هرچه ميتوانيم، خود را دور كنيم.
دلبستگيها، بدخلقيها، خلقيات غيرانساني، ضد انساني، روحيات
تجاوزگرانه، افزون خواهانه و فساد و فحشا و ظلم.
بيانات ايشان در خطبههاي نماز جمعه
تهران 23/8/1382
يك جمله ی كوتاه در باب اهميت ليلةالقدر عرض كنم؛ علاوه بر اين كه
از جمله ی قرآني «ليلةالقدر خير من الف شهر» ميشود فهميد كه از
نظر ارزشيابي و تقويم الهي، يك شب برابر هزار ماه است. در دعايي كه
اين روزها ميخوانيم، براي ماه رمضان چهار خصوصيت ذكر ميكند: يكي
تفضيل و تعظيم روزها و شبهاي اين ماه است بر روزها و شبهاي ماههاي
ديگر، يكي وجوب روزه در اين ماه است، يكي نزول قرآن در اين ماه است
و يكي هم وجود ليلةالقدر در اين ماه است. يعني در اين دعاي مأثور،
ليلةالقدر را عدل نزول قرآن در ارزش دادن به ماه رمضان مشاهده ميكنيم.
بنابراين قدر ليلةالقدر را بايد دانست، ساعات آن را بايد مغتنم
شمرد و كاري كرد كه انشاءالله قلم تقدير الهي در شبهاي قدر براي
كشور عزيز و آحاد ملت ما تقديري آن چنان كه شايسته ی مردم مؤمن و
عزيز ماست، رقم بزند.
بيانات در
خطبههاي نماز جمعه تهران 1/09/1381
اميرالمؤمنين عليهالصلاة والسلام زندگي خود را _ زندگياي كه هر
ساعتش به قدر عمرها ارزش داشت _ وقف كردند براي اين كه جامعه را در
زمان خود، و جامعه اسلامي و بشري را در طول تاريخ هدايت كنند و
بسازند. خوشبختانه ملت ما، ملت علوي است و معتقد و مريد و عاشق
اميرالمؤمنين عليهالصلاة والسلام است. لازمه ی اين محبت اين است
كه كلمات آن بزرگوار را آويزهي گوش كنيم؛ اينها را فقط يك توصيه
خشك و خالي به حساب نياوريم؛ براي عمل، آنها را در پيش روي خود
قرار دهيم و تصميم بگيريم. آن بزرگوار در اين راه مجاهدت كردند و
در همين راه هم به شهادت رسيدند. «قتل في محراب عبادته لشده عدله»؛
عدالت او موجب شهادت او شد. پايبندي واقعي و صادقانه و صميمي او به
عدالت و مبناي اصلي كه آن بزرگوار در همه ی دوران حكومتشان آن را
دنبال ميكردند موجب شد جانشان در معرض اين تهديد قرار گيرد و خون
مباركشان در محراب عبادت ريخته شود. ما در زيارت عاشورا به امام
حسين عليهالصلاة والسلام عرض ميكنيم: «السلام عليك يا ثارالله و
ابن ثاره»؛ يعني مثل خون اباعبدالله عليهالسلام، صاحب خون
اميرالمومنين عليه الصلاة والسلام هم خداوند متعال است؛ چون اين
خون هم در راه احقاق حق و احياي عدالت بر زمين ريخته شد. همه بايد
به احترام اين خون پاك و آن شخصيت عظيم و قدسي و آن ولي اعظم الهي
سعي كنيم اين فرمايشها و توصيهها را كه خطاب به ما هم هست، در
عمل خودمان رعايت كنيم.
بيانات ايشان در خطبههاي نمازجمعه تهران
در دي ماه 1376
شب قدر فرصتي براي مغفرت و عذرخواهي است. از خداي متعال عذرخواهي
كنيد. حال كه خداي متعال به من و شما ميدان داده است كه به سوي او
برگرديم، طلب مغفرت كنيم و از او معذرت بخواهيم، اين كار را بكنيم،
والا روزي خواهد آمد كه خداي متعال به مجرمين بفرمايد: «لايؤذن لهم
فيعتذرون» خداي نكرده در قيامت، به ما اجازهِ عذرخواهي نخواهند
داد. به مجرمين اجازه نميدهند كه زبان به عذرخواهي باز كنند؛ آن
جا جاي عذرخواهي نيست. اين جا كه ميدان هست، اين جا كه اجازه هست،
اين جا كه عذرخواهي براي شما درجه ميآفريند، گناهان را ميشويد و
شما را پاك و نوراني ميكند، از خداي متعال عذرخواهي كنيد. اين جا
كه فرصت هست، خدا را متوجه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبت الهي
را متوجه و شامل حال خودتان كنيد. «فاذكروني اذكركم»؛ مرا به ياد
آوريد، تا من شما را به ياد آورم.
شبهاي قدر را قدر بدانيد و براي مسايل كشور، مسايل خودتان، مسايل
مسلمين و مسايل كشورهاي اسلامي دعا كنيد.
امروز كه خداي متعال اجازه داده است كه شب به زاري، تضرع و گريه
بپردازيد، دست ارادت به سوي او دراز كنيد، اظهار محبت نماييد و اشك
صفا و محبت را از دل گرم خودتان به چشمهايتان جاري سازيد. اين
فرصت را مغتنم بشماريد، والا روزي هست كه خداي متعال به مجرمين
بفرمايد: «لاتجاروا اليوم »؛ برويد، زاري و تضرح نكنيد، فايدهاي
ندارد: «انكم منا لاتنصرون» اين فرصت، فرصت زندگي و حيات است كه
براي بازگشت به خدا در اختيار من و شماست و بهترين فرصتها ايامي
از سال است كه از جمله آنها ماه مبارك رمضان است و در ميان ماه
مبارك رمضان، شب قدر!
شب قدر هم در ميان اين سه شب است. طبق روايتي كه مرحوم «محدث قمي»
نقل ميكند. سؤال كردند كه كدام يك از اين سه شب _ يا دو شب بيست و
يكم و بيست و سوم _ شب قدر است؟ در جواب فرمودند: چقدر آسان است كه
انسان، دو شب _ يا سه شب _ را ملاحظهي شب قدر كند. چه اهميت دارد
بين سه شب مردد باشد. مگر سه شب چقدر است؟ كساني بودهاند كه همهي
ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به حساب ميآوردند و اعمال شب
قدر را انجام ميدادند! قدر بدانيد. اين روزها را قدر بدانيد.
شبهاي قدر را حقيقتا قدر بدانيد. قرآن صريحاً ميافزايد: «خير من
الف شهر»؛ يك شب بهتر از هزار ماه است! اين خيلي ارزش دارد. شبي
است كه ملائكه نازل ميشوند. شبي است كه روح نازل ميشود. شبي است
كه خداي متعال آن را به عنوان سلام دانسته است. سلام، هم به معني
درود و تحيت الهي بر انسانهاست، هم به معناي سلامتي، صلح و آرامش،
صفا ميان مردم، براي دلها و جانها و جسمها و اجتماعات است. از
لحاظ معنوي، چنين شبي است! شبهاي قدر را قدر بدانيد و براي مسايل
كشور، مسايل خودتان، مسايل مسلمين و مسايل كشورهاي اسلامي دعا كنيد.
امشب را قدر بدانيد. شب بسيار مهمي است؛ شب بسيار عزيزي است. به
ولي عصر، ارواحنا فداه، توجه كنيد؛ به در خانهي خدا _ مسجد _
برويد و به بركت امام زمان از خداي متعال خواستههايتان را بگيريد.
بنده هم از همه ی شما ملتمس دعا هستم.
كشورهاي اسلامي چقدر مشكلات دارند! حل آن مشكلات را از خدا بخواهيد.
براي همه ی انسانها دعا كنيد. براي هدايت انسانها، براي خودتان،
براي زندگيتان، براي مسئولينتان، براي كشورتان، براي گذشتگانتان و
براي آن چيزي كه ميخواهيد خداي متعال به شما بدهد، دعا كنيد. اين
ساعات و دقايق را قدر بدانيد. بنده هم از همه شما برادران و
خواهران عزيز، در شبهاي مبارك قدر، ملتمس دعا هستم.
بيانات ايشان در خطبههاي نماز جمعه
تهران 7/1/1371
من به همه شما مردم عزيزمان توصيه ميكنم، امشب را كه شب قدر است،
قدر بدانيد. دعا، تضرع، توبه و انابه و توجه به پروردگار، جزو
وظايف همه ی ماست. مشكلات عمومي مسلمين، مشكلات كشور، مشكلات شخصيتان
و مشكلات دوستان و برادرانتان را با خداي خودتان مطرح كنيد. از
خداي متعال توجه بخواهيد؛ از خداي متعال مغفرت بخواهيد؛ از خداي
متعال انابه و حال و توجه بخواهيد.
امشب را قدر بدانيد. شب بسيار مهمي است؛ شب بسيار عزيزي است. به
ولي عصر، ارواحنا فداه، توجه كنيد؛ به در خانهي خدا _ مسجد _
برويد و به بركت امام زمان از خداي متعال خواستههايتان را بگيريد.
بنده هم از همه ی شما ملتمس دعا هستم.
همراه با معصومان در شب قدر
همراه با
معصومان در شب قدر
نویسنده : حسين تربتي
شب قدر در فرهنگ قرآن و روايات از جايگاه بس عظيمى برخوردار است تا
آنجا كه شب قدر در قرآن برابر با هزار ماه دانسته شده، و شب نزول
قرآن، و شب تعيين تقديرات يكسال و شب مبارك معرفى شده است.
و در روايات هم تعبيرات زيبايى از شب قدر آمده است، همچون شب
بخشيده شدن گناهان و اينكه هر كس در آن شب بخشيده نشود، مورد نفرين
خدا واقع مىشود.(1)
و پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرمود: «مَنْ حُرِمَها فَقَدْ
حُرِمَ الْخَيْرَ كُلَّهُ؛(2) هر كس از شب قدر محروم گردد، از تمام
خيرات بىنصيب شده است.»
با توجّه به عظمت شب قدر جا دارد كه براى نحوه بهرهگيرى و
بهرهبردارى بيشتر از فيضهاى معنوى آن، سيرى در سيره پيشوايان
معصوم عليهمالسلام در شب قدر داشته باشيم. باشد كه ره توشههايى
از آن برگيريم.
البته، اذعان داريم كه همه حالات معصومان عليهمالسلام در اين شب
با عظمت و ارتباطى كه با عالم بالا و ملكوت داشته و دارند، نه قابل
درك و فهم غير معصومان است و نه در تاريخ انعكاس يافته است. آنچه
بيان مىشود، فقط گوشههايى از رفتارهاى ظاهرى آنان است، نه عمق و
ژرفاى حالات آنها. پس آنچه در پيش رو داريد، گامى است در اين مسير.
الف. عبادت و شب زندهدارى
از اعمالى كه در طول سال، مخصوصا شبهاى مبارك رمضان و على الخصوص
در شب قدر بدان سفارش اكيد شده است، اِحْيا و شب زندهدارى است.
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرمود: «مَنْ اَحْيا لَيْلَةَ
الْقَدْرِ حُوِّلَ عَنْهُ الْعَذابُ اِلَى السَّنَةِ
الْقابِلَةِ؛(3)كسى كه شب قدر را زنده بدارد، عذاب تا سال آينده از
او روى مىگرداند.»
و معصومان عليهمالسلام همه اين سنت حسنه را پاس و گرامى مىداشتند
و از آن بهره مىبردند:
1. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله نه تنها در شب قدر بيدار بود،
بلكه دهه سوم ماه مبارك رمضان كاملاً بستر خواب را جمع مىكرد و به
عبادت مىپرداخت. حضرت على عليهالسلام در اين باره فرموده است:
«أنَّ رَسُولَ اللّهِ كانَ يَطْوى فِراشَهُ وَ يَشُدُّ مِئْزَرَهُ
فِى الْعَشْرِ الاْءَواخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ وَ كانَ يُوقِظُ
أَهْلَهُ لَيْلَةَ ثَلاثٍ وَ عِشْرينَ وَ كانَ يَرُشُّ وُجُوهَ
النِّيامِ بِالْماءِ فى تِلْكَ اللَّيْلَةِ؛(4)رسول خدا
صلىاللهعليهوآله [اين چنين] بود كه رختخواب خويش را جمع
مىكرد و كمربند [همّت براى عبادت] را در دهه آخر از ماه رمضان
محكم مىبست و هميشه اين گونه بود كه اهل و عيالش را در شب بيست و
سوم بيدار نگه مىداشت و بر روى خواب رفتگان در آن شب آب مىپاشيد
[تا از درك شب قدر، و درك شب زندهدارى محروم نشوند].»
حتى در شبهاى بارندگى در حالى كه مسجد مدينه سقف نداشت، عبادت و
شبزندهدارى را ترك نمىكرد و ديگران را با رفتار خويش وا مىداشت
كه در همان گل و باران بيدار باشند و نماز گزارند.(5)
2. امام على عليهالسلام نيز در طول سال، شب هنگام آن گاه كه شب
پردههاى تاريكى را انداخته بود، بيدار مىشد و مشغول عبادت و
شبزندهدارى مىگشت.(6) اما در شبهاى قدر حال ويژهاى داشت و در
بدترين وضعى كه مسجد مدينه را آب و گل فرا گرفته بود، مشغول عبادت
و شبزندهدارى مىشد و به ويژه در شب قدر آخر عمر خويش، حال فوق
العاده عجيبى داشت كه بعدا به آن اشاره مىشود.
3. فاطمه زهرا عليهاالسلام نيز آن قدر عبادت مىكرد كه امام حسن
عليهالسلام مىفرمايد: «ما كانَ فِى الدُّنْيا اَعْبَدَ مِنْ
فاطِمَةَ عليهاالسلام ، كانَتْ تَقُومُ حَتّى تَوَرَّمَ
قَدَماها؛(7) عابدتر از فاطمه عليهاالسلام در دنيا نبود؛ هميشه اين
گونه بود كه آن قدر به عبادت مىايستاد كه پاهاى [مباركش[ ورم
مىكرد.»
علت نامگذارى او به «زهرا» نيز اين است كه شبها نور عبادت و شب
بيدارى او به سوى آسمان مىتابيد(8) و امّا در شب قدر، حال به
خصوصى داشت، نه تنها بيدار بود كه بچهها و فرزندان خويش را نيز
وادار مىكرد كه شب بيدار باشند؛ چنان كه در روايتى مىخوانيم: «وَ
كانَتْ فاطِمَةُ عليهاالسلام لا تَدَعُ اَحَدا مِنْ اَهْلِها
يَنامُ تِلْكَ اللَّيْلَةَ وَ تُداويهِمْ بِقِلَّةِ الطَّعامِ وَ
تَتَأَهَّبُ لَها مِنَ النَّهارِ وَ تَقُولُ مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ
خَيْرَها؛(9) روش فاطمه عليهاالسلام اين بود كه هيچ فردى از
خانواده خويش را نمىگذاشت در آن شب (بيست و سوم) بخوابد و [مشكل
خواب] آنها را با كمى غذا و آمادگى در روز درمان مىنمود و
مىفرمود: محروم است كسى كه از خير [و بركت] آن شب محروم شود.»
4. امام باقر عليهالسلام فرمود: «هر كس شب قدر را احيا بدارد،
خداوند مهربان گناهان او را مىآمرزد.»(10) و شيخ عباس قمى نقل
كرده كه «امام باقر عليهالسلام در شب بيست و يكم و بيست و سوم تا
نيمه شب دعا مىخواند و آن گاه به نماز مىپرداخت.»(11)
5. امام هفتم عليهالسلام نيز اهل شبزندهدارى و عبادت در طول سال
بود. در زيارتنامه آن حضرت مىخوانيم: «او شبها تا سحر بيدار بود،
و طلب آمرزش مىكرد و همدوش سجدههاى طولانى، چشم گريان و اشكبار،
و مناجات بسيار و زاريهاى پيوسته و پىدرپى بود.»(12)وقتى حضرت در
غير رمضان چنان باشد، حالِ آن حضرت در شب قدر براى ما قابل توصيف
نخواهد بود.
او نه تنها خود شبزندهدارى و عبادت داشت كه به ديگران نيز
مىفرمود: «مَنِ اغْتَسَلَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ أَحْياها اِلى
طُلُوعِ الْفَجْرِ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ؛(13)كسى كه در شب قدر غسل
كرده و تا سپيده صبح شبزندهدارى كند، گناهانش آمرزيده مىشود.»
6. امام حسن عسكرى عليهالسلام نيز چون پدران خود، اهل مناجاتهاى
طولانى و شبزندهدارى در طول سال و مخصوصا در شب قدر بود.(14) و
به شيعيان خود نيز اين اعمال را اكيدا سفارش مىكرد.
از جمله، مىفرمود:«فَلا يَفُوتُكَ إِحْياءُ لَيْلَةِ ثَلاثٍ وَ
عِشْرينَ؛(15)پس بيدارى در شب بيست و سوم را از دست نده!»
ب. حضور در مسجد
از مسائلى كه معصومان عليهمالسلام نسبت به آن حساسيت ويژه نشان
دادهاند، حضور در مسجد، در شب قدر است. قبلاً اشاره شد كه پيامبر
اكرم صلىاللهعليهوآله حتى در شبهاى بارانى و گل بودن مسجد
مدينه، حضور در آن را در شبهاى قدر ترك نمى
كرد. از آن بالاتر، پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله در
دهه سوم ماه مبارك رمضان، شب و روز در مسجد معتكف بود. (اين همان
سنّت حسنهاى است كه در سالهاى اخير در بسيارى از شهرها، از جمله
«قم» در ايّام ماه رجب ـ سيزدهم تا پانزدهم - زنده شده است و بايد
دانست كه بهترين زمان براى اعتكاف، ماه مبارك رمضان است.)
امام على عليهالسلام در اين زمينه مىفرمايد: «فَلَمْ يَزَلْ
يَعْتَكِفُ فِى الْعَشْرِ الاْءَواخِرِ مِنْ رَمَضانَ حَتّى
تَوَفّاهُ اللّهُ؛(16) پس [پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله ]
هميشه در دهه آخر ماه رمضان در حال اعتكاف بود تا آن وقت كه خداوند
او را گرفت.» يحيى بن رزين نقل نموده كه «كانَ اَبُو عَبْدِ اللّهِ
مَريضا مُدْنِفا فَأَمَرَ فَأُخْرِجَ اِلى مَسْجِدِ رَسُولِ اللّهِ
فَكانَ فيهِ حَتّى أَصْبَحَ لَيْلَةَ ثَلاثٍ وَ عِشْرينَ مِنْ
شَهْرِ رَمَضانَ؛(17)امام صادق عليهالسلام بيمارى شديدى داشت،
دستور داد او را به مسجد پيامبر صلى
الله عليه
وآله [با همان حال] ببرند. پس حضرت تا صبح شب بيست و سوم ماه
رمضان در آنجا باقى ماند.»
موارد فوق نشان مىدهد كه حضور در مساجد، در شبهاى با عظمت قدر
خصوصيتى دارد كه بايد بدان توجه شود. و پيروان اهل بيت
عليهمالسلام شايسته است كه به خوبى از مساجد استقبال نمايند.
ج. مراسم قرآن سرگرفتن
يكى ديگر از اعمال شب قدر كه در سيره معصومان ديده مىشود و بحمد
اللّه، در جامعه تشيّع به خوبى جاى خود را يافته است، مراسم قرآن
سرگرفتن است. امام صادق عليهالسلام در اين باره فرمود: «براى سه
شب قرآن كريم را مقابل خود قرار دهيد و آن را بگشاييد و بخوانيد:
«اَللّهُمَّ اِنّى أَسْئَلُكَ... .»(18)
د. برپايى نماز جماعت
از عباداتى كه سخت در اسلام بر آن سفارش شده، مخصوصا در ماه مبارك
رمضان، برپايى نماز جماعت است. انس بن مالك از پيامبر گرامى اسلام
صلىاللهعليهوآله نقل كرده كه فرمودند: «مَنْ صَلّى مِنْ
اَوَّلِ شَهْرِ رَمَضانَ اِلى آخِرِه فى جَماعَةٍ فَقَدْ اَخَذَ
بِحَظٍّ مِنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ؛(19) كسى كه از اوّل تا آخر ماه
رمضان در نماز جماعت حاضر شود، بهرهاى از شب قدر گرفته است.» و
امام صادق عليهالسلام نيز نماز صبح را به جماعت برگزار مىنمود، و
بعد از آن تا مدّتى مشغول تعقيبات مىشد.(20)
موارد فوق نشانگر اهميت نماز جماعت در شبهاى قدر است كه متأسفانه
برخى مساجد ما در اين زمان، نماز جماعت صبح را برپا نمىدارند و
آنهايى هم كه جماعت دارند، صبح شب قدر نماز جماعت را تعطيل مىكنند
و بعد از مراسم قرآن سرگرفتن، همه به منازل خويش مىروند كه گاه
باعث فوت نماز صبح مىشود.
ولى پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله و ياران او و ديگر معصومان
عليهمالسلام در سختترين شرائط نماز جماعت شب قدر را ترك
نمىكردند. حضرت على عليهالسلام مىفرمايد: «شب بيست و سوم در عين
حالى كه باران شديدى آمده بود و مسجد مدينه را گل و آب فرا گرفته
بود، رسول خدا صلىاللهعليهوآله ما را به نماز وامىداشت.» آن
گاه فرمود: «فَصَلّى بِنا رَسُولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله وَ
إِنَّ أَرْنَبَةَ اَنْفِهِ لَفِى الطّينِ؛(21) پس رسول خدا
صلىاللهعليهوآله با ما نماز[جماعت] خواند، در حالى كه نوك بينى
حضرت در گل [فرو رفته[ بود.»
ه . افطارى دادن و اطعام نمودن
از اعمالى كه در ماه مبارك رمضان مورد تأكيد قرار گرفته، افطارى
دادن به ديگران است. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله در خطبه
معروف شعبانيه مىفرمايد:«مردم بيدار باشيد! كسى كه از شما به
روزهدار مؤمن در اين ماه افطارى دهد، پاداش آزاد نمودن يك برده و
بخشش گناهان گذشته را همراه دارد. عرض شد: اى رسول خدا! ما توان
افطارى دادن نداريم. حضرت فرمود: بترسيد از آتش! ولو با دادن نصف
دانه خرما و از آتش بپرهيزيد! گر چه با دادن شربت آب باشد.»(22)
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله از كسانى بود كه هر چه به ديگران
مىفرمود، خود بيش از ديگران بدان عمل مىنمود و در اين مورد نيز
چنين است. «ابو شيخ ابن حيان» از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله
نقل كرده كه حضرت فرمود: «مَنْ فَطَرَ صائِما فى شَهْرِ رَمَضانَ
مِنْ كَسْبٍ حَلالٍ صَلَّتْ عَلَيْهِ الْمَلائِكَةُ لَيالِىَ
رَمَضانَ كُلَّها وَ صافَحَهُ جَبْرائيلُ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ
مَنْ صافَحَهُ جَبْرائيلُ يَرِقُّ قَلْبُهُ وَ تَكْثُرُ
دُمُوعُهُ...؛(23)كسى كه با مالى كه از راه حلال به دست آورده در
ماه رمضان روزهدارى را افطارى دهد، در تمام شبهاى رمضان فرشتگان
بر او درود مىفرستند و جبرئيل در شب قدر با وى مصافحه مىكند و هر
كس جبرئيل با او مصافحه كند، قلبش نرم و اشك چشمش زياد شود.»
امام على عليهالسلام نيز در شبهاى مبارك رمضان و شبهاى قدر به
مردم اطعام مىكرد و آنها را موعظه مىنمود؛ چنان كه در روايتى
مىخوانيم: «كانَ عَلِىُّ بْنُ أَبى طالِبٍ عليهالسلام يَعُشُّ
النّاسَ فى شَهْرِ رَمَضانَ بِاللَّحْمِ وَ لا يَتَعَشّى مَعَهُمْ
فَإِذا فَرِغُوا خَطَبَهُمْ وَ وَعَظَهُمْ... وَ قالَ فى
خُطْبَتِهِ إِعْلَمُوا أَنَّ مِلاكَ اَمْرِكُمُ الدّينُ وَ
عِصْمَتَكُمُ التَّقْوى وَ زينَتَكُمُ الاْءَدَبُ وَ حُصُونُ
اَعْراضِكُمُ الْحِلْمُ؛(24)هميشه على بن ابى طالب عليهماالسلام
شام[و افطارىِ تهيّه شده] از گوشت را به مردم در ماه رمضان مىداد،
ولى خود از آن [گوشت] استفاده نمىكرد. پس هنگامى كه [از خوردن
شام] فارغ مىشدند، براى آنها خطبه مىخواند و آنها را موعظه
مىنمود... و در خطبهاش فرمود: بدانيد ملاك امر [و كارهاى] شما
دين است و نگهدارنده شما تقوا، و زينت شما ادب، و دژهاى
[نگهدارنده] آبروى شما حلم است.»
و امام زين العابدين عليهالسلام نيز در طول ماه مبارك رمضان در
راه خدا انفاق مىكرد و صدقه مىداد؛ چنان كه در حديثى
مىخوانيم:«كانَ إِذا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضانَ تَصَدَّقَ فى كُلِّ
يَوْمٍ بِدِرْهَمٍ فَيَقُولُ: لَعَلّى اُصيبُ لَيْلَةَ
الْقَدْرِ؛(25)(امام سجاد عليهالسلام ) روشش اين بود كه هر روز از
ماه [مبارك] رمضان درهمى صدقه مىداد و آن گاه مىفرمود: شايد [با
اين كار صدقه] شب قدر را دريابم.»
و امام صادق عليهالسلام فرمود: «جدّم امام زين العابدين
عليهالسلام روزى كه روزه مىگرفت، دستور مىداد گوسفندى ذبح كنند
و آن را تكه تكه نموده، بپزند. هنگام افطار كه نزديك مىشد، حضرت
به ديگها سر مىزد تا بوى آنها را استشمام كند، در حالى كه
روزهدار بود. سپس دستور مىداد ظرفها را پر كنند و يكى يكى به در
خانه افراد [فقير] ببرند تا آنجا كه غذا تمام مىشد. آن گاه خود با
نان و خرما افطار مىنمود.»(26)
و همچنين امام صادق عليهالسلام نيز شب در خانه فقرا مىرفت و به
آنها نان و خرما مىداد و سفارش مىفرمود: «در ماه رمضان به مردم
افطارى بدهيد.»(27)
حسن ختام بحث را حالات على عليهالسلام در رمضان آخر و به ويژه در
شب نوزدهم قرار مىدهيم؛ چون هم تقارن شب قدر با ضربت خوردن و
شهادت مولا اين را اقتضا مىكند، و هم نكاتى قابل عبرت ما را بر آن
مىدارد كه اين بخش را به صورت مستقل، منتها به صورت گذرا و اشاره
بيان نماييم.
گزارشى از آخرين شب قدر اميرمؤمنان، على
عليهالسّلام
على عليهالسلام در رمضان آخر عمر خويش حال عجيبى داشت و هر شبى را
در يك جا ميهمان بود. غذا كم ميل مىفرمودو... .
ابن حجر چنين مىگويد: «هنگامى كه رمضان[آخر عمر حضرت] فرا رسيد،
هر شب در منزل يكى از بستگان افطار مىكرد؛ شبى در منزل حسن
عليهالسلام ، شبى در منزل حسين عليهالسلام و شبى نزد عبد اللّه
بن جعفر [شوهر دخترش زينب [، و بيش از سه لقمه غذا نمىخورد، «وَ
يَقُولُ: اُحِبُّ اَنْ اَلْقِىَ اللّهَ وَ اَنَا خِمْصٌ؛ و
مىفرمود: دوست دارم خدا را [با شكم] گرسنه ملاقات كنم.»(28)
در شب نوزدهم منزل دخترش، ام كلثوم ميهمان بود كه غذاى سفره آن را
دو قرص نان جُو و مقدارى شير و نمك تشكيل مىداد. حضرت با نان و
نمك افطار نمود و بيش از سه لقمه ميل نكرد و فرمود: دوست دارم
خدايم را گرسنه ملاقات كنم.
در آن شب حضرت سوره يآس مىخواند و مرتب به آسمان نگاه مىكرد و
مىفرمود: «امشب، همان شبى است كه به من وعده ديدار داده شده
است.»(29)
استاد مطهرى رحمهالله مىگويد: «على در آن شب، انتظارى داشت و
گاهى به آسمان نگاه مىكرد و مىگفت كه حبيبم به من خبر داده است و
او راست گفته و هرگز دروغ نمىگويد... بچهها تا پاسى از شب در
خدمت على عليهالسلام بودند. امام حسن عليهالسلام به منزل خود
رفت، هنوز صبح طلوع نكرده بود، نزد بابا برگشت و مستقيم به مصلّاى
پدر رفت. حضرت به فرزندش فرمود: پسر جان! ديشب لحظهاى خوابم برد،
يك دفعه پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله را در عالم رؤيا ديدم.
عرض كردم: يا رسول اللّه! من از دست اين امّت چه خون دلها خوردم.
حضرت فرمودند: نفرين كن! من هم نفرين كردم كه خداوند من را از آنها
بگيرد.»(30)
الهى مردم از من سير و من هم سيرم از مردم
نما راحت مرا اى خالق ارض و سما امشب
على عليهالسلام هيجان عجيبى داشت. خود مىگويد: هر كارى كردم، راز
مطلب را نفهميدم؛ «مازِلْتُ اَفْحَصُ عَنْ مَكْنُونِ هذَا
الاْءَمْرِ وَ اَبَى اللّهُ اِلاّ اَخْفاهُ؛(31) خيلى تلاش كردم كه
سرّ و باطن اين امر را به دست بياورم، ولى خدا اِبا كرد، جز اينكه
آن را پنهان كرد.»
آن گاه رهسپار مسجد شد. چند ركعت نماز گذارد. سپس بالاى مأذنه رفت
تا اذان بگويد.
وقتى از بالاى مأذنه پايين مىآمد، مىفرمود:
«خَلُّوا سَبيلَ الْمُؤْمِنِ الْمُجاهِدِ فِى اللّهِ لا يَعْبُدُ
غَيْرَ الْواحِدِ
يعنى باز كنيد راه مؤمن رزمنده در راه خدا را كه [افتخارش اين است
كه] غير از [خداى] واحد را نپرستيده است.»
آن گاه به مسجد بازگشت و مشغول نماز شد و سر از سجده برداشت كه
شمشير زهراگين فرقش را شكافت. در اين حال، فرمود: «بِسْمِ اللّهِ
وَ بِاللّهِ وَ عَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ فُزْتُ وَ رَبِّ
الْكَعْبَةِ...هذا ما وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ؛(32) به نام
خدا و به يارى خدا و بر دين رسول خدا. قسم به پروردگار كعبه كه
رستگار شدم... اين [شهادت[ چيزى بود كه خدا و رسولش به ما وعده
داده بودند.»
شب وصل است و خوش قرآن ناطق
نيايش مىكند تا صبح صادق
سر شب تا سحر او ناله كرده
به يك شب طى رهى صد ساله كرده
لبانش مىخورد آهسته بر هم
كه گويا عرش و فرش گرديده در هم
پي نوشت :
1. ر. ك: بحار الانوار، ج 94، ص 80.
2. كنز العمّال، على متقى هندى، مؤسسة الرسالة، ج 8، ص 534.
3. بحار الانوار، ج 95، ص 145.
4. همان، ج 95، ص 10.
5. همان، ص 10.
6. همان، ج 41، ص 21.
7. همان، ج 43، ص 76.
8. همان، ص 12.
9. بحار الانوار، ج 94، ص 10؛ مستدرك الوسائل، ج 7، ص 470.
10. وسائل الشيعة، ج 7، ص 261.
11. مفاتيح الجنان، اعمال شب 21، ص 425.
12. مفاتيح الجنان، ص 720.
13. بحار الانوار، ج 80، ص 128.
14. ر. ك: مصباح المتهجد، ص 227؛ نهج الدعوات، ص 277.
15. وسائل الشيعة، ج 7، ص 261.
16. بحار الانوار، ج 94، ص 7.
17. همان، ص 4، ذيل روايت 4.
18. همان، ح 5 و ر. ك: مفاتيح الجنان، ص 224.
19. كنز العُمّال، ج 8، ص 545، ح 24090.
20. وسائل الشيعة، ج 7، ص 260.
21. بحار الانوار، ج 95، ص 10.
22. عيون اخبار الرضا عليهالسلام ، ج 1، ص 230.
23. الترغيب و الترهيب، ج 2، ص 95، ح 14.
24. سفينة البحار، ج 1، ص 703.
25. بحار الانوار، ج 95، ص 82.
26. من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 134.
27. همان، ص 134.
28. انوار البهيّة، شيخ عباس قمى، ص 31؛ صواعق ابن حجر، ص 80.
29. همان، ص 80؛ ر.ك: زندگى اميرالمؤمنين، رسولى محلّاتى، ج 2، ص
247.
30. نهج البلاغة، صبحى صالح، ص 99؛ انسان كامل، مرتضى مطهرى، ص 45.
31. منتهى الآمال، ج 1، ص 126؛ نهج البلاغة، خطبه 177.
32. نهج البلاغة، صبحى صالح، ص 379؛ زندگانى اميرالمؤمنين، ج 2، ص
321؛ انسان كامل، مرتضى مطهرى، ص 49.
برگرفته از : مجلات مبلغان شماره 59
منبع:http://hawzah.net /س
على عليه السلام مثل
الاعلاي قرآن
على عليه
السلام مثل الاعلاي قرآن
گنجينه هاى گرانقدرتمدن وفرهنگ يك كشوردرآثارباستانى، نوشتارعلمى
و پديدههاى كهن آن به چشم مىخورد. و انديشمندان فرهنگى جامعه
ازجمله يادگاران ماندگار يك مرز و بوم و يا آيين به شمارمىروند كه
گاه ارزش يكى ازآنان، برترازتمامى آثارو بناهاى تاريخى محسوب
مىشود. فرهنگنامهها، دايرة المعارفها، و يا كتابهاى مقدس و
آسمانى مردم، آينهاى شفاف در معرفى چنين الگوهاى شايسته به ديگران
بوده و بيانگر ويژگيهاى روحى، ارزشهاى معنوى و يا حماسههاى كم
نظيرو گاه بىنظيرهستند.
قرآن را كه مىگشاييم، دهها و حتى صدها آيه ی روشنگر و الگو بخش
مىيابيم كه نشان از رادمردى جاودانه دارد، والا گوهرى كه افزون
برمقام عصمت كه ارزشي بس گرانبهاست فضايل كيمياگون او درآينه آيات
به خوبى بيان شده است و اكنون كه چهارده قرن از زمان حيات وى
مىگذرد، گويى او، انسان امروز جامعه ماست و يكايك ويژگيهاى وى، به
مثال آفتاب عالمتاب، تمامى افراد را ازظلمتهاى زندگانى رهايى
مىبخشد.
على، انسانى هزاربُعدى است كه صدها سال است، نظم و نثر، تفسير و
فقه، كلام و حقوق، رياضيات وادبيات و... همه و همه از ريزش عظمت او
روزى خوارند.
امام على بن ابيطالب(ع) است كه تنها خداى او ياراى بيان صفات او را
دارد و يا رسول حق كه سفير خداوندى است توان يادآورى ويژگيهاى وزير
و پسرعم خود را داراست.
اينك كه درماه رمضان نسيم روح بخش سخنان خداوند، رواق وجودمان را
با عطرخود، معنويتى ديگرمىبخشد، برخى ازآيات قرآن كريم را درباره
ی اميرمؤمنان (ع) با نگاه دل مىبينيم و سيماى على را درآينه ی
قرآن نظاره مىكنيم.
1_« ومن الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤف
بالعباد.» (بقره/207)
" وازميان مردم کسي است که جان خود را براي طلب خشنودي خدا مي
فروشد، و خدا نسبت به (اين) بندگان مهربان است. "
مفسرمعروف اهل تسنن، ثعلبى مىگويد: " هنگامى كه پيامبراسلام تصميم
به هجرت ازمكه به مدينه گرفت، براى تحويل امانتهاى مردم و پرداخت
پولهاى آنان، على(ع) را بجاى خود قرار داد و شب هنگام كه به سوى
«غار ثور» حركت نمود و مشركان اطراف خانه ی او را محاصره كرده
بودند، دستورداد على(ع) دربستر پيامبر بخوابد و پارچه ی سبزرنگى
(برد خضرمى) كه مخصوص خود پيامبربود، روى خويش بكشد.
در اين هنگام خداوند به «جبرئيل» و «ميكائيل» وحى فرستاد كه من
بين شما برادرى ايجاد كردم وعمر يكى از شما را طولانىتر قراردادم،
كدام يك ازشما حاضراست ايثاربه نفس كند و زندگى ديگرى را برخود
ترجيح دهد. هيچيك حاضر نشدند. به آنان وحى كرد اكنون، على(ع) در
بستر پيامبرخوابيده است و آماده فدا کردن جان خويش است. به زمين
رويد وحافظ و نگاهبان او باشيد.
هنگامى كه جبرئيل بالاى سر و ميكائيل پائين پاى على(ع) نشسته
بودند، جبرئيل مىگفت:« بهبه! آفرين برتو اى على! خداوند به واسطه
تو برفرشتگان افتخارمىكند.»
ناگاه آيه «ومن الناس...» نازل شد و درآن صفات على(ع) بيانگرديد."
(1)
ابنابى الحديد معتزلى ازاهل سنت كه درباره ی تفسيراين آيه براين
باوراست که حماسه ی على(ع) در ليلة المبيت - شب خوابيدن به جاى
رسول الله(ص) - مورد تاييد همگان است وغيرازكسانى كه مسلمان نيستند
و افراد سبك مغز، آن را انكارنمىكنند. (2)
2-« و اذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر ان الله برى
من المشركين و رسوله فان تبتم فهو خيرلكم و ان توليتم فاعلموا انكم
غيرمعجزى الله و بشرالذين كفروا بعذاب اليم.» (توبه/3)
"واين اعلامى است ازجانب خدا و پيامبرش به مردم در روزحج اكبركه
خدا و پيامبرش در برابر مشرکان تعهدي ندارند با اين حال اگر توبه
کنيد آن براي شما بهتر است، و اگر روي بگردانيد پس بدانيد که شما
خدا را درمانده نخواهيد کرد؛ وکساني را که کفر ورزيدند ازعذابي
دردناک خبر ده."
احمد حنبل - پيشواى معروف اهل سنت - از ابن عباس نقل مىكند كه
پيامبر سوره ی توبه را به حضرت علي (ع) داد - تا به مردم هنگام حج
ابلاغ كند - فرمود: ابلاغ اين سوره تنها به وسيله كسى بايد باشد كه
او از من است و من از اويم. (3)
3_«ان الذين اجرموا كانوا من الذين آمنوا يضحكون. واذا مروا بهم
يتغامزون.» (مطففين/30-29)
بدكاران «دردنيا» پيوسته به مؤمنان مىخنديدند و هنگامى كه
ازكنارآنها مىگذشتند، آنان را با اشارات مورد سخريه و استهزا قرار
مىدادند.
پارهاى از مفسران اهل سنت در تفسيراين آيه، چنين نوشتهاند كه:
روزى على(ع) و جمعى ازمؤمنان ازكنارجمعى ازكفارمكه گذشتند، آنها به
حضرت و مؤمنان خنديدند و آنها را استهزا نمودند، اين آيات نازل شد
و سرنوشت مسخره كنندگان را درقيامت روشن ساخت. (4)
4_«فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم، فقل تعالوا ندع ابناءنا
وابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت
الله على الكاذبين.» (آل عمران/61)
پس هرکه دراين باره پس از دانشي که تو را حاصل آمده، با تو محاجه
کند، بگو: بياييد پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما
خويشان نزديک و شما خويشان نزديک خود را فرا خوانيم؛ سپس مباهله
کنيم، و لعنت خدا را بر دروغگويان قراردهيم.
(مباهله به معناى رها كردن و قيد و بند را ازچيزى برداشتن يعنى
بنده را به حال خود گذاشتن وعاقبت كاراو را به دست خدا سپردن
است.)
انبوه بىشمارى ازمفسران اهل سنت «ابناءنا» درآيه را اشاره به حسن
و حسين(ع)، نساءنا را فاطمه و انفسنا را اشاره به على(ع)
دانستهاند. كه نشان از چشمگيرى مقام على(ع) درعرصه نفرين نمودن
دشمنان و آشكار شدن حق و دركنار رسول خدا و حتى همانند جان او
گرديدن، بيان شده است. (5)
5_«سال سائل بعذاب واقع. للكافرين ليس له دافع. من الله ذى
المعارج.» (معارج/3-2-1)
تقاضاكنندهاى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شد. اين عذاب مخصوص كافران
است و هيچكس نمىتواند آن را دفع كند. از سوى خداوند صاحب درجات
ومراتب است.
علامه ی امينى نام سى نفرازعالمان اهل سنت را بيان مىكند كه همگى
علت نزول اين سه آيه را درخواست عذاب از سوى منكرانتصاب و ولايت
على(ع) بعد ازرسول خدا(ص) درصورت حقانيت امامت آن حضرت دانستهاند.
داستان ازاين قرار بود كه: چون رسول خدا(ص)، على(ع) را در
روزغديرخم به خلافت منصوب نمود و درباره او فرمود: هر كه من مولا و
ولى او هستم، على مولا و ولى اوست، چيزى نگذشت كه اين سخن درتمامى
شهرها منتشر شد. نعمان بن حارث فهرى خدمت پيامبرآمد و گفت: تو ما
را دستور دادى، شهادت به يگانگى خدا و رسالت خود ازسوى او دادى،
سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زكات دادى، ما همه ی اينها
را پذيرفتيم، اما با اينها راضى نشدى تا اينكه اين جوان - اشاره به
على(ع) - را به جانشينى خود منصوب كردى و گفتى: من كنت مولاه فعلى
مولاه.آيا اين سخن ازناحيه خودت است يا ازسوى خدا؟
پيامبر(ص) فرمود: قسم به خدايى كه معبودى جزاو نيست، اين ازناحيه
خدا است.
نعمان روى برگرداند و درحالى كه مىگفت: خداوندا! گراين سخن حق است
و از ناحيه توست، سنگى از آسمان بر ما بباران!
اينجا بود كه ناگهان سنگى بر سرش فرود آمد و او را هلاك كرد. ناگاه
آيه «سال سائل بعذاب واقع، للكافرين ليس له دافع» نازل شد.(6)
6_«اهدنا الصراط المستقيم.» (حمد/5)
ما را به راه راست هدايت فرما.
علامه طباطبايى درالميزان از«فقيه» و«تفسير عياشى» نقل نموده كه
�صراط مستقيم� دراين آيه، اميرمؤمنان، على(ع) است. (7)
در سخن ديگرى ازامام صادق(ع) صراط مستقيم، راه به سوى معرفت خدا
تفسيرشده كه دو صراط است، يكى صراط در دنيا و ديگرى صراط درآخرت،
صراط دردنيا امام واجب الاطاعة است، كسى كه او را شناخته و از وى
پيروى كنند و در آخرت صراطى است كه پل دوزخ است و كسانى كه در دنيا
امام واجب الاطاعة را نشاسند، براين صراط لغزيده و در آتش دوزخ
هلاك خواهند شد. (8)
7_«الذين ينفقون اموالهم باليل والنهارسرا وعلانية فلهم اجرهم عند
ربهم ولاخوف عليهم ولا هم يحزنون.» (بقره/274)
كسانى كه اموال خود را درشب و روز، پنهان و آشكارانفاق مىكنند،
پاداششان نزد پروردگار آنان است و نه ترسى براى آنهاست و نه غمگين
مىشوند.
افزون بر مفسران شيعى، عالمان اهل تسنن نيز درتفاسيرخود نزول اين
آيه را درباره ی حضرت على(ع) دانستهاند، كسانى چون ابن عساكر،
طبرانى، ابن حاتم، ابن جرير و امام فخررازى. (9)
داستانى كه شأن نزول وعلت نازل شدن آيه را درآن بيان كردهاند آن
است كه: امام اميرالمؤمنين(ع) درحالى كه تنها چهار درهم داشت، يك
درهم در روز، يك درهم درشب، سومين آن را مخفيانه و درهم آخر را
آشكارا در راه خدا انفاق نمود.
اما حكم كلى و معيارى كه درتمامى عصرها و نسلها درس آموزى آن براى
دين باوران آن ضرورى مىنمايد، آن است كه انفاق كنندگان بايد
ازنظر پنهان يا پيدا بودن عمل خويش، جنبههاى اخلاقى و اجتماعى و
يا شخصيت انسانهايى را كه بدانها كمك مىكنند، مراعات نمايند، آنجا
كه حفظ آبروى افراد لازم است، ازانفاق آشكاردورى كنند و زمانى كه
تعظيم شعائرمذهبى، تشويق ديگران به عمل شايسته و الهى مطرح است، يا
هتك احترام مسلمانى نمىشود، درنگاه ديگران كمك كنند. اما درهنگام
انفاق و پس ازآن ازفقر و تنگدستى بيمى نداشته باشند و به وعدههاى
خداوند ايمان داشته، به او توكل كنند تا بدين سان، رضايت خداوند
را كسب وآثاراخروى را جلب نمايند، (10)همانند امام متقيان و پيشواى
خداجويان،على(ع).
8_«لنجعلها لكم تذكرة و تعيها اذن واعيه.» (الحاقه/12)
تا آن را براي شما وسيله ی تذكرى قراردهيم و گوشهاى شنوا آن را
نگاه دارد.
برخى از مفسران شيعى سى حديث ازاهل تسنن و تشيع درنزول اين آيه
درباره ی شخصيت حضرت على(ع) نقل كردهاند كه نشانگرعظمت مقام
امام(ع) نسبت به دانايى اسرارپيامبرو وراثت تمام علوم رسول خدا
است. (11)
حديث ازآنجا آغازمىشود كه پيامبراكرم(ص) - هنگام نزول آيه «و
تعيها اذن واعيه» و گوشهاى شنوا آن را نگهدارى مىكنند. فرمود:
«من ازخداوند درخواست كردم گوشهاى على را ازاين گوشهاى شنوا و نگه
دارنده حقايق قراردهد.»
به دنبال سخن پيامبر، على(ع) فرمود:
«من هيچ سخن بعد ازآن ازرسول خدا نشنيدم كه آن را فراموش
كنم.وهميشه آن را به خاطر داشتم.» (12)
9_«ان الابرار يشربون من كاس كان مزاجها كافورا. ويطعمون الطعام
على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا. انما نطعمكم لوجه الله لانريد
منكم جزاء ولا شكورا.»(انسان/5و8 و9)
نيكان از جامى مىنوشند كه با عطرخوشى آميخته است.به پاس دوستي
(خدا) ،بينوا ويتيم و اسير را خوراک مي دادند. ( و مىگويند) ما
شما را براى خدا طعام مىدهيم و هيچ پاداش و تشكرى از شما
نمىخواهيم.
34 نفر ازعالمان معروف اهل تسنن، با نقل حديثى دركتابهاى خود، اين
آيات را درباره ی ايثارامام على(ع) و خاندان تابناك او
دانستهاند(13)و تمامى عالمان شيعى، هيجده آيه ی مورد بحث را
ازافتخارات بىنظير و فضايل بسيارمهم حضرت على، فاطمه زهرا و
فرزندانشان(ع) شمردهاند.(14)ماجراى نزول آيات بدينگونه بود كه حسن
وحسين(ع) بيمارشدند. پيامبر(ص) با جمعى ازياران به عيادتشان رفتند
و به على(ع) فرمودند: اى ابوالحسن! خوب بود نذرى براى شفاى فرزندان
خود مىكردى.
على(ع) و فاطمه(س) و فضه - خادم آنان - نذركردند اگرآن دو شفا
يابند، سه روز روزه بگيرند(طبق برخى از روايات حسن و حسين(ع) نيز
گفتند ماهم نذرمىكنيم، روزه بگيريم) چيزى نگذشت كه هر دو شفا
يافتند، درحالى كه ازنظر مواد غذايى، دست خالى بودند، على سه من
جو قرض نمود و فاطمه(س) يك سوم آن را آرد كرد و نان پخت، هنگام
افطار سائلى بردر خانه آمد و گفت:
السلام عليكم يا اهل بيت محمد. سلام برشما اى خاندان محمد!
مستمندى ازمستمندان مسلمان هستم، غذايى به من دهيد، خداوند به شما
ازغذاهاى بهشتى مرحمت كند.
آنان همگى مسكين را برخود مقدم داشتند و سهم خود را به اودادند و
آن شب جز آب ننوشيدند. روز دوم همچنان روزه گرفتند و موقع افطار
يتيمى نداى كمك سرداد و بازآنان غذاى خود را به او دادند. و
درسومين روز روزه، اسيرى از غذاى آنان طلب نمود و باز آنان با آب
افطار نمودند.
صبح فردا على، دست حسن و حسين را گرفته، خدمت رسول الله آمدند و
هنگامى كه حضرت عزيزان خود را نظاره مىنمود، ديد ازشدت گرسنگى
مىلرزند! فرمود: اين حالى را كه درشما مىبينم براى من بسيارگران
است. سپس برخاست و با آنان به خانه فاطمه(س) وارد شدند، ديد
دخترعزيزش در محراب عبادت ايستاده است، درحالى كه ازشدت گرسنگى شكم
او به پشت چسبيده و چشمانش به گودى نشسته است.
اندوه وجود پيامبر(ص) را فرا گرفت و درحالى كه غبارغم برقلب مبارك
حضرت نشسته بود، جبرئيل نازل شد و گفت:
«اى محمد! اين سوره را بگير، خداوند باچنين خاندانى به تو تهنيت
مىگويد، سپس سوره هل اتى را که مربوط به ايثار حضرت على،حضرت
فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام بود را نازل نمود.» (15)
10_«اجعلتم سقاية الحاج و عمارة المسجد
الحرام كمن آمن بالله واليوم الاخر و جاهد فى سبيل الله لايستوون
عند الله، والله لايهدى القوم الظالمين.» (توبه/19)
آيا سيراب كردن حجاج و آباد ساختن مسجدالحرام را همانند «عمل» كسى
قرار داديد كه ايمان به خدا و روز قيامت آورده و در راه اوجهاد
كرده است. «اين هردو» هرگزنزد خدا مساوى نيستند و خداوند گروه
ظالمان را هدايت نمىكند.
دانشمند معروف اهل سنت حاكم «ابوالقاسم حسكانى» از«بريده» نقل
مىكند كه شيبه وعباس هركدام برديگرى افتخار مىكردند. على(ع)
ازكنارآن دو مىگذشت ازافتخار نمودن آن دو پرسش نمود. عباس گفت:
امتيازى به من داده شده كه احدى ندارد و آن مسأله آب دادن به حجاج
خانه ی خدا است.شيبه گفت: من تعميركننده ی مسجد الحرام و
كليددارخانه ی كعبه هستم. على(ع) گفت: با اين كه ازشما حيا مىكنم،
بايد بگويم كه با اين سن كم افتخارى دارم كه شما نداريد. آن دو
پرسيدند كدام افتخار؟!
حضرت فرمود: من با شمشيرجهاد كردم تا شما ايمان به خدا و پيامبرکه-
درود خداوند براو خاندان وى باد - آورديد.
عباس خشمناك برخاست و دامن كشان نزد رسول الله رفت.(و به عنوان
شكايت) گفت: آيا نمىبينى، على با من چگونه سخن مىگويد؟
پيامبر،على(ع) را خواست و ازچگونگى ماجرا پرسش كرد. ناگاه جبرئيل
نازل شده و گفت: اى محمد! پروردگار به تو سلام مىفرستد و مىگويد
اين آيات را برآنها بخوان: «اجعلتم سقاية الحاج و...» (16)
اميد آن كه نسيمى روح بخش ازبوستان معرفت قرآن، نهال وجودمان را
رايحه ی علوى بخشيده باشد و به زودى دركنار تربت پاك آن امام زمزمه
كنيم.
اي آفتاب آينه دار جمال تو مشک سياه مجمره گردان خال تو
صحن سراي ديده بشستم ولي چه سود کاين گوشه نيست درخور خيل خيال
تو(17)
پي نوشتها:
1- تفسير نمونه، آيت الله مكارم و جمعى از نويسندگان، ج 2، ص46/
الغدير، ج 2، ص44.
2- شرح نهجالبلاغه، ابن ابى الحديد، ج3، ص 270/ احياء العلوم،
غزالى، ج3، ص 238/ نزهة المجالس، صفورى، ج2، ص209/ تذكرة
الخواص، سبط ابن جوزى حنفى، ص 21/ مسند، احمد حنبل، ج1، ص 348/
تاريخ طبرى، ج2، ص99 � 101/ سيره ابن هشام، ج 2، ص291/ تاريخ
يعقوبى، ج2، ص29.
3- مند احمد حنبل: ج1، ص 231(طبع مصر)/ همان، ج3، ص212; همان،
ج1، ص 150/ خصايص نسائى، ص 28.
4- تفسير فخر رازى، قرطبى، روح المعانى و كشاف، ذيل آيه29 و 30 از
سوره مطففين.
5- صحيح مسلم، ج7، ص 120/ مسند احمد بن حنبل، ج1، ص 185/ تفسير
طبرى، ج3، ص 192/ مستدرك حاكم نيشابورى، ج3، ص 150/ دلائل
النبوة، حافظ ابونعيم اصفهانى، ص297/ روح المعانى، آلوسى، ج3،
ص167/ كشاف، زمخشرى، ج1، ص193/ فصول المهمه ابن صباغ، ص 108/
الجامع لاحكام القرآن، علامه ی قرطبى، ج3، ص 104.
6- تفسير نمونه، ج 25، ص7.
7- تفسير الميزان(ترجمه)،ج1، ص49/ تفسير البرهان، علامه ی
بحرانى، ج1، ص 50.
8- همان.
9- تفسير نورالثقلين، ج1،صص290 و291.
10- تفسير نمونه، ج 2، ص267.
11- تفسير قرطبى، ج1، ص6743/ مجمع البيان، روح البيان، روح
المعانى، الميزان و تفسير ابوالفتوح رازى، ذيل آيه 12 سوره معارج.
20- مناقب ابن مغازلى شاخصى، ص 265.
13- الغدير، ج3، ص107 تا 111/ احقاق الحق، ج3، ص157 تا 171.
14- تفسير نمونه، ج 25، ص 345.
15- تفسير احسن الحديث، ج12، ص 274/ الجديد، ج7، ص283/ حجة
التفاسير، ج7، ص139/ الكاشف، ج4، ص 670/ كشف الاسرار، ج 10،
ص319.
16- تفسير طبرى، فخررازى و آثار اصحاب النزول واحدى/ تفسير خازن
بغدادى/ معالم التنزيل بغوى/ مناقب ابن مغازلى و جامع الاصول ابن
اثير، براى توضيح بيشتر درباره اين حديث و مشخصات مدارك آن به
احقاق الحق مرحوم شوشترى، ج3، ص 122 تا127 مراجعه كنيد(تفسير
نمونه، ج7، ص 322.)
17- ديوان خواجه حافظ شيرازى.