|
|
اثبات مطلقه بودن ولایت فقیه |
از ارکان مهم نظریه نظام ولایت مطلقه فقیه بررسی معنا و ضرورت مطلقه بودن ولایت فقیه است که در قالب این عنوان، حدود اختیارات ولی فقیه تعیین می شود. |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
مباني ولايت و اختيارات ولي فقيه در عصر غيبت (2) |
نقش زمامدار در اين امر، همچون رشته اي است که مهره ها را گرد هم مي آورد و در کنار يکديگر مي چيند، اگر آن رشته بگسلد، مهره ها پراکنده مي شوند و هرکدام به سويي مي روند و از آن پس، هرگز نمي توان آنها را در کنار يکديگر نهاد |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
بررسی اشكالات عمده وارد شده از سوی گروههای مخالف ولايت فقيه |
اگر كسی ولايت فقيه را مردود بداند، مرحوم آيهالله العظمی بروجردي(قده) او را منكر ضروری فقه اسلام و نه تنها فقه تشيع، ميداند. |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
مباني ولايت و اختيارات ولي فقيه در عصر غيبت (1) |
اديان الهي براي مديريت و هدايت جوامع بشري تشريع شده اند. اصل ولايت و امامت پس از توحيد، مهم ترين اصل در قوام شرايع آسماني وبه ويژه اسلام است. اگر ضرورت مديريت و ولايت در اسلام با ادله عقلي اثبات شود. مفاد ادله مي تواند ترسيمي از دامنه اختيارات رهبري را در پيش رو قرار دهد و ... |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
دلايل سه گانه بر ولايت فقيه |
ليكن دليل هاي اين مبحث، به تناسب مقدماتي كه درآنها مورد استفاده قرار گرفته است ، به سه دسته تقسيم مي شوند:
1- دليل عقلي محض. 2- دليل مركب ازعقل و نقل. 3- دليل نقلي محض . |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
دلایل عقلی بر ولایت فقیه (2) |
تقریرهای مختلفی از دلیل عقلی[1] بر «ولایت فقیه» وجود دارد: بیان اول: این دلیل مشتمل بر مقدمات زیر است: مطابق جهان بینی توحیدی, حاكمیت معقول و مقبول, حاكمیت مطلق الهی است... |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
گذری بر ولایت فقیه و شبهات پیرامون آن ادلّه اثبات ولايت فقيه (دلایل عقلی ) |
پس ازمعصومین(ع)درعصرغیبت که امکان دسترسی به رهبرمعصوم وجودندارد، باید افرادی که ازجهت علم به قوانین الهی،تقوا،عدالت والتزام عملی به قوانین، شبیه ترین مردم به معصومین(ع) باشندعهده دار حکومت شوند که مصداق بارز آن فقیه است. چنان كه امام خميني(ره) فرمود: «هر كه اظهار كند كه تشكيل حكومت اسلامي ضرورت ندارد، منكر ضرورت اجراي احكام شده و جامعيت و جاودانگي دين مبين اسلام را انكار كرده است.» (امام خميني، ولايت فقيه ، ص 31)
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
دلایل عقلی بر ولایت فقیه (1) |
قدر متیقن از كسانی كه در امر حسبی حكومت, ولایت دارند, فقها می باشند, زیرا اولاً: اصل, عدم ولایت فردی بر فرد دیگر است مگر آن كه دلیل قطعی وجود داشته باشد... |
|
|
|
|
|
|
|