سراج اندیشه

پایگاه اطلاع رسانی علمی و آموزشی
  • روبیکا
  • سروش
  • چاپ
  • ذخيره پيوند
  • ارسال به دوست
  • Rss
  • نقشه سایت 
  •  | 
  • ارتباط با ما 
  • دوره های آموزشی
    • دوره های تربیت و تعالی
    • نور مبین
    • بصیرت دینی انقلابی
    • دوره های آموزشی طولی
منوی اصلی

  • دوره های تربیت و تعالی
  • نور مبین
  • بصیرت دینی انقلابی
  • دوره های آموزشی طولی
 
 

امام حسين و رهبرى بحران از مكه تا كربلا

در دل هر مشكلى فرصتهاى بزرگتر و عالى‏ترى نهفته است كه انسانهاى بزرگ قادرند مشكلات را به فرصتهاى بزرگ تبديل نمايند.[1] براى خاندان رسول خدا(ص) و شيعيان آن خاندان مظلوم ،روزى مصيبت بارتر و پر اندوه‏تر از روز عاشوراى امام حسين(ع) و روز شهادت آن بزرگوار و يارانش نبوده و در تاريخ اسلام ثبت نشده است.

 در حديثى از امام زين‏العابدين(ع) نقل شده كه فرمود: روزى بر رسول خدا(ص) سخت‏تر از روز اُحد نبود كه عمويش حمزه فرزند عبدالمطلب و شير رسول خدا(ص) به شهادت رسيد و پس از آن روز موته بود كه عموزاده‏اش جعفرابن‏ابى‏طالب در آن روز كشته شد، آنگاه فرمود: «و روزى همانند روز حسين(ع) نبود كه سى هزار مرد كه خود را از اين امت مى‏دانستند به سوى آن حضرت هجوم برده و هر كدام با ريختن خون آن حضرت مى‏خواستند به خد نزديك‏تر شوند، و آن حضرت آنان را به ياد خدا مى‏انداخت ولى اعتنا نكرده تا آنكه آن بزرگوار را از روى ستم و دشمنى كشتند.»[2]

زمينه بحران
زندگى امام در برهه‏اى از زمان كه با ستمگران مواجه بود، با بحرانهاى زيادى رو به رو شده و تمامى وقايع گواه آنند كه او مردى پولادين بود و با تكيه بر نيروى غيبى الهى هيچ‏گاه تسليم نشد. روح بزرگ او بسان درياى ژرفى بود كه همه ناگوارى‏ها را در خود جاى مى‏داد و آنچنان دلش قوى و به فضل پروردگار بستگى داشت كه هيچ قدرتى نتوانست در او خللى ايجاد كند.پيروان راستين اسلام هر كدام به نوبه خود و به مقتضاى شرايط زمان و مكان، در طول تاريخ، در راه عمل به تكليف و انجام وظيفه الهى حماسه‏ها آفريده‏اند و ثمرات گرانبهايى را براى اسلام و مسلمين از خود به يادگار گذاشته‏اند.بررسى تاريخ انبياى الهى و پيشوايان معصوم ،اين امر را روشن مى‏سازد كه سراسر حيات پربركت آنان، تلاش و استقامت در راه اداى وظيفه تبليغ رسالت الهى بوده است. و در اين راه، هيچ چيز مانع انجام وظيفه آنان نگرديده است.

يك بحران ضمن آن‏كه حامل جنبه‏هاى مخرب و منفى است ولى از جهات ديگرى مى‏تواند منشأ اثرات سازنده‏اى باشد و خلاقيت و نوآورى و تلاش‏ها و چالش‏هاى جديد ر ايجاد كند.[3] با مرگ معاويه و روى كارآمدن يزيد بحران به‏وجود آمد،اثبات فسق و فجور و بى‏بند و بارى و بى‏دينى و كفر يزيد نيز براى افراد بى‏غرض نياز به استدلال زيادى ندارد. دوران خلافت يزيد سه سال و شش ماه بيشتر طول نكشيد، ولى در اثر بى‏سياستى و پاى‏بند نبودن به مقدّسات اسلام و پرده‏درى، در همين مدت كوتاه سه جنايت هولناك و بى‏سابقه انجام داد كه براى هميشه نه تنها تاريخ بنى‏اميه را ننگين ساخت بلكه تاريخ اسلام را سياه و مشوّه كرد. اجمال آنها اين گونه بود:

1. سال اول، شهادت امام حسين(ع) و يارانش و به اسارت بردن فرزندان و خاندان رسول خدا و گرداندن آنها در شهرها و قصبات و به شهادت رساندن زنان و كودكان بى گناه ايشان در كربلا و كوفه و شام و...
2. فرستادن لشكرى جرّار براى سركوبى مردم مدينه و مباح شمرده خون مردم آن شهر كه بزرگترين جنايتهاى تاريخ را، لشكريان شام در كنار قبر مطهّر رسول خدا(ص) انجام دادند و جوى خون در مسجد مدينه به راه انداختند، خانه‏اى را سالم نگذاردند و...
3. ويران كردن خانه‏هاى مكه و به خاك و خون كشيدن هزاران انسان در آن شهر و در كنار خانه خدا و حرم امن الهى و سوزاندن و به منجيق بستن خانه كعبه و ويران كردن قسمت‏هايى از آن و... [4]

يزيد بعد از به حكومت رسيدن سريعاً خواستار بيعت امام حسين(ع) با خود شد. در نقلى كه يعقوبى در تاريخ خود آورد متن نامه يزيد به وليد بن عتبه اين گونه است:وقتى نامه من به تو رسيد حسين بن على و عبدالله بن زبير را احضار كن و از آنها بيعت بگير و اگر بيعت نكردند گردن آن دو را بزن و سر هر دو را براى من بفرست. امام حسين(ع) مى‏دانستند كه زمان شهادت نزديك است (يا بيعت و يا جنگ و شهادت) در چنين محيطى ،شخص آزاده و ديندارى مانند امام حسين(ع) نمى‏تواند دست بيعت به او بدهد. پس شِق دوم يعنى جنگ و شهادت پيش روى حضرت قرار داشت. ابن اثير و ديگران از عبداللّه بن عباس و جعفربن سليمان ضبعى از امام حسين(ع) روايت كرده‏اند كه فرمود: به خدا سوگند مرا رها نخواهند كرد تا وقتى كه قلبم را از درونم بيرون آورند.[5]

در همان كتاب كامل ابن‏اثير نقل شده كه آن حضرت به عبداللّه بن زبير كه علّت تصميم او را از حركت جويا شد فرمود:

«براستى پدرم براى من حديث كرد كه شهر مكه را بزرگى است كه به وسيله او حرمت اين شهر شكسته شود، و من دوست ندارم كه آن بزرگ من باشم و به خدا سوگند اگر من دو وجب بيرون مكه كشته شوم بهتر دوست دارم تا يك وجب و هر چه دورتر باشم از مكه و كشته شوم، پيش من محبوبتر است و به خدا سوگند اگر من در لانه جانورى از اين جانوران باشم مرا بيرون آورده تا آنچه را خواهند نسبت به من انجام دهند.[6]»

در قسمتى ديگر امام فرمود: اگر تعجيل نكنم مرا دستگير خواهند كرد[7] و بار ديگر فرمود: بنى‏اميّه مالم را گرفتند، صبر كردم، به آبرويم تعرّض كردند، صبر كردم، خواستند خونم ر بريزند، گريختم.[8]

اين نقلها شاهد صدق اين گفته است كه به هر روى، آنان تصميم بر قتل او داشتند و اميدى به زنده بودن، به صورتى كه بيعتى صورت نگيرد، نمى‏توانسته وجود داشته باشد. طرف ديگر قضيه رفتن به سمت عراق است.تا اينجا با قسمت يا روى منفى بحران مواجه هستيم (درد، رنج، تشنگى، قطعه قطعه‏شدن، آوارگى و.....) روى ديگر بحران ،قسمت مثبت و هنر تبديل مشكل به فرصت طلائى است.كه سالار شهيدان به نحو شگفت انگيزى بحران را با موفقيت در جهت اهداف خود به حركت درآورد و زمينه‏اى براى دگرگونى در تمامى نسلها و منش تمامى انقلابهاى مردمى گرديد.

به همين علت است هنگامى كه "ابن‏زياد" به حضرت زينب(س) گفت: ديدى كه خدا با برادرت چه كرد، فرمود: من بجز نيكويى چيزى نديدم.[9]

اين حادثه مى‏توانست با ماندن حضرت در مكه و شهادت او در آن نقطه مقدس به پايان برسد كه اگر اينچنين مى‏شد اثرات آن نمى‏توانست وسيع و ماندگار باشد و سرمشق رهبران آتيه قرار گيرد. خط مشى و استراتژى برخورد حضرت با اين بحران مى‏تواند راهنماى رهبران در سوگيريى‏هاى آتى گردد.

عالمان وظيفه‏شناس، در طول تاريخ دين، به مقتضاى عصر خويش براى انجام اين مهم قيام كرده‏اند. اكنون اين بار مسؤوليت بر دوش عالمان و دانشمندان زمان ما قرار دارد.

تعريف بحران
شايد در برخورد اوليه با موضوع، مفهوم بحران بديهى انگاشته شود، اما زمانى كه در مسأله بيشتر غور مى‏كنيم در مى‏يابيم كه تعريف بحران كار چندان ساده‏اى نيست و نويسندگان مختلف هر كدام به‏گونه‏اى خاص آن را تعريف و توصيف كرده‏اند.

هرمان (Herman,1963) بحران را حادثه‏اى مى‏داند كه موجب سردرگمى و حيرت افراد شده، قدرت واكنش منطقى و مؤثر را از آنان سلب كرده، و تحقق اهداف آنان را به مخاطره انداخته است.

پرو (Perrow,1984) قبل از پرداختن به تعريف بحران، حادثه يا رويداد جزيى را تعريف كرده و آن را اختلال در يك جزء يا واحد از يك سيستم بزرگ مى‏داند، كه كاركرد كل سيستم ب اين حادثه مورد تهديد واقع نمى‏شود و با اصلاح و رفع نقص از آن جزء، سيستم به كار خود ادامه مى‏دهد. اما بحران اختلالى عمده است كه كل سيستم را از كار باز داشته و جامعه را ب اشكالات عمده رو به رو مى‏سازد و حيات آن را به مخاطره مى‏اندازد.

هابرماس (Habermas,1973) رويدادهاى مشكل‏آفرين و بحران را در دو سطح فيزيكى يا ملموس و اجتماعى و نمادين مورد مطالعه قرار مى‏دهد. با تلفيق نظريات اين دو عالم مى‏توان نتيجه گرفت كه بحران اختلالى است كه از جهت سطح كل سيستم و از جهت نوع فيزيكى يا نمادى، سيستم را تهديد كرده و به مخاطره مى‏اندازد.

بدين ترتيب بحران ممكن است به دو صورت در جامعه به وجود آيد؛ يكى بحران در زمانى كه كل سيستم از جهت مادى و فيزيكى تحت تأثير قرار گرفته و حيات آن به مخاطره افتاده است و دوم آنكه سيستم به جهت مسائل اعتبار و حيثيت اجتماعى و بطور نمادين دچار بحران گرديده، و به ورطه سقوط كشانيده شده است. بحران بقاى جامعه و مشروعيت آن ر متزلزل ساخته و موجب محو يا تغييرات بنيادى در آن مى‏گردد.[10] كه بحران كربلا از نوع دوم ‏بود.

مطالعه قيام حضرت سيد الشهدا(ع) به خوبى نشان مى‏دهد كه عنصر اصلى اين قيام مقدس، امر به معروف و نهى از منكر است و حضرت نيز در مناسبت‏هاى مختلف به اين دو فريضه مهم، تصريح مى‏كرد. آن بزرگوار قبل از خروج از مدينه، علت قيام خويش را اين گونه بيان فرمود:

«إنّى لَم أخرُج أشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً و إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإِصلاحِ في اُمَّةِ جَدّى(ص)؛

من از روى خودخواهى، خوش گذرانى، فساد و ستمگرى قيام نكردم، بلكه براى اصلاح امت جدّم به پا خاسته‏ام».[11]

در حالى كه بنى‏اميه اين گونه وانمود مى‏كردند كه آن بزرگوار بر خليفه وقت و به ضرر اسلام خروج كرده است، امام حسين(ع) با اين سخن روشن، هرگونه فساد، ستمگرى و خودخواهى را نفى مى‏نمايد و در عوض، تأكيد مى‏نمايد كه حركت و قيام او يك حركت اصلاحى بر محوريت سيره و سخن پيامبر اكرم(ص) مى‏باشد. و نيز فرمود: هدف من امر به معروف و نهى از منكر و حركت بر اساس سيره جدّم رسول خدا(ص) و پدرم على بن ابى‏طالب(ع) است.

مينتزبرگ (MINTZBERG) و همكارانش بحران را «وقوع ناگهانى و غيرمنتظره حادثه و يا اتفاقى كه توجه فورى و فوتى به آن، براى اخذ تصميمى فورى، ضرورى است»،مى‏دانند[12].

ايگور آنسف (ANSOFF) بحران را به «تغيير و تحولاتى كه بقا و حيات جامعه را به مخاطره انداخته و جامعه بايد براى رهايى از نابودى و اضمحلال تلاشى فوق‏العاده نمايد»، تعريف مى‏كند.[13]

رهبر معظم انقلاب اسلامى در اين باره مى‏فرمايند:

اگر به تحليل ظاهرى قضيه نگاه كنيم، اين قيام، قيام عليه حكومت فاسد و ضد مردمى يزيد است؛ اما در باطن، قيامى براى ارزش‏هاى اسلامى و براى معرفت و براى ايمان و براى عزّت است؛ براى اين است كه مردم از فساد و زبونى و پستى و جهالت نجات پيدا كنند؛ لذ ابتدا كه از مدينه خارج شد، در پيام به برادرش محمّد بن حنفيه - و در واقع در پيام به تاريخ - اين طور گفت: «إنىّ لم أخرُج أشِراً ولا بَطراً ولا مُفسِداً ولا ظالما»؛ من با تكبر، با غرور، از روى فخر فروشى، از روى ميل به قدرت و تشنه قدرت بودن قيام نكردم؛ «إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فى اُمّةِ جَدّى» مى‏بينم كه اوضاع در ميان امّت پيامبر دگرگون شده است؛ حركت، حركت غلطى است، حركت به سمت انحطاط است، در ضد جهتى است كه اسلام مى‏خواست و پيامبر آورده بود؛ قيام كردم براى اينكه با اينها مبارزه كنم.[*]

گروه ديگر از محققان معتقدند كه بحران ممكن است «در اثر وقوع حادثه‏اى غيرمنتظره و يا بى‏توجهى تدريجى به مسائل كه باعث سراشيبى سقوط قرار گرفتن جامعه شده و تنها با توجه فورى و اقدامات سريع و اضطرارى مى‏توان آن را نجات داد»، باشد. در همين راستا در تعريف ديگرى از بحران مى‏گويند: «واقعه پيش‏بينى نشده كه به دليل اضطرار و فوريت آن، بايد مورد توجه قرار گيرد، زيرا عدم توجه و رسيدگى بلافاصله به آن، به وخيم‏تر شدن اوضاع مى‏افزايد. بدين ترتيب، روال عادى كار در جامعه متوقف و يا مختل مى‏شود و رسيدگى به بحران، بر ساير مسائل در جامعه اولويت پيدا مى‏كند».[14]

با توجه به چهار تعريف اخير مى‏توان «بحران» را از ديدگاه مديريتى چنين تعريف‏كرد كه:

«وقوع ناگهانى پيش‏بينى نشده و يا غيرقابل پيش‏بينى و يا وقوع پيش‏بينى شده ولى غيرقابل پيش‏گيرى كه باعث به مخاطره افتادن هستى كل جامعه شود، بدين سبب تصميم و اقدام عاجل مديران را براى نجات جامعه از سقوط، نياز داشته باشد.»

در مديريت موضوع بحران به صورتى محدود بررسى گرديده و برخى از علماى اين رشته بحران را از جهت آثار و تبعات آن مورد مداقه قرار داده و با افزايش كنترل به چاره‏انديشى پرداخته‏اند(Hermann,1963). از اين‏رو در بعضى از متون مديريت مقابله با بحران با مديريت ايمنى و حفاظت در برابر سوانح كارى يكى انگاشته شده است. در حالى كه بحران را بايد در سطحى وسيع‏تر بررسى كرد و آن را از جهت و جوانب مختلف مورد ملاحظه قرار داد. يك بحران ضمن آن‏كه حامل جنبه‏هاى مخرب و منفى است ولى از جهات ديگرى مى‏تواند منشأ اثرات سازنده‏اى باشد و خلاقيت و نوآورى و تلاش‏ها و چالش‏هاى جديد را ايجاد كند.[15]

مجله حكومت اسلامى
[*]. از سخنان معظم له در ايام محرم سال 1378 و 1379.
[1]. هلن كلر،عشق به خداوند،ترجمه خرمشاهى ،نشر ققنوس ،ص 112
[2]. امالى صدوق، مجلس‏70، رقم 10.
[3]. مهدى الوانى، سازمان‏هاى بحران‏پذير و بحران ستيز و دانش مديريت، ش‏35 و 36، ص 58.
[4]. سيرة الائمة الاثنى عشر، هاشم معروف حسنى، ص‏42 - 45.
[5]. كامل، ابن اثير، ج 4، ص 39. البداية و النهاية، ج 8، ص 169. و در حديثى كه از تاريخ ابن كثير و ابن عساكر نقل شده «فرم الامة» نقل شده (حياة الامام حسين(ع)، باقر شريف، ج 3، ص 43.)
[6]. كامل، ابن اثير، ج 4، ص 38؛ البداية و النهاية، ج 8، ص 169.
[7]. تاريخ الطبرى، ج 4، ص 290.
[8]. الفتوح، ج 5، ص 124.
[9]. حماسه پيروز عاشورا،ابوالقاسم آذرسا،نشر دفترانتشارات اسلامى ،ص 80.
[10]. مهدى الوانى، پيشين، ص 57 - 58.
[11]. بحار الانوار، ج‏44، ص‏329.
[12]. اسفنديار سعادت، مديريت بحران، دانش مديريت، ش.11، زمستان 1369، ص 21.
[13]. همان، ص 22.
[14]. اسفنديار سعادت، پيشين، ص 22.
[15]. مهدى الوانى، پيشين، ص 58.

نظرات: 0   بازديد: 1246   کد مطلب: 5     
 
 

نظرات

پاسخ به:

عنوان شما: *
نظر: *

جستجو

مطالب مرتبط

دانلود عکس های با کیفیت بالا و زیبا با موضوع محرم

دانلود عکس های با کیفیت بالا و زیبا با موضوع محرم

شنبه، 11 آبان
زندگی امام حسین (ع) از آغاز تا شهادت

زندگی امام حسین (ع) از آغاز تا شهادت

شنبه، 11 آبان
عاشورا ، تكرار تاريخ

عاشورا ، تكرار تاريخ

شنبه، 11 آبان
جاودانگی قیام امام حسین علیه السلام

جاودانگی قیام امام حسین علیه السلام

شنبه، 11 آبان
دوم محرم و ورود امام حسین به کربلا

دوم محرم و ورود امام حسین به کربلا

شنبه، 11 آبان

برچسب ها

    • سایت دفتر مقام معظم رهبری
    • سامانه جامع استاد شهید مطهری (ره)
    • موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی
    • موسسه علمی فرهنگی پرسمان
    • خانواده اسلامی شمیم
    • پایگاه خبری تحلیلی بصیرت