سراج اندیشه

پایگاه اطلاع رسانی علمی و آموزشی
  • روبیکا
  • سروش
  • چاپ
  • ذخيره پيوند
  • ارسال به دوست
  • Rss
  • نقشه سایت 
  •  | 
  • ارتباط با ما 
  • دوره های آموزشی
    • دوره های تربیت و تعالی
    • نور مبین
    • بصیرت دینی انقلابی
    • دوره های آموزشی طولی
منوی اصلی

  • دوره های تربیت و تعالی
  • نور مبین
  • بصیرت دینی انقلابی
  • دوره های آموزشی طولی
 
 

حضور در صحنه‌ها و عرصه‌هاي اجتماعي

(از ش 81-92) يا جبهه دفاع مقدس و عرصه‌هاي جهاد (تا ش80-92)
تدبيير ش 61

شجاعت و مهارت مردم در دفع جنگ سخت و نرم با هدايت الهي
[فتنة 88] چالش عظيمي بود: دشمن از آن طرف حمايت كند، كمك سياسي بكند، اسم بياورد - دشمن از فتنه‌گران اسم بياورد - ملت ايران از اين طرف با استحكامِ كامل در صحنه باشد. همان‌طور كه ملت ايران در جنگ تحميلي، هشت سال از خود ابتكار نشان داد، شجاعت نشان داد، فداكاري نشان داد، در همة صحنه‌ها حاضر شد، در اين جنگ نرم هم هشت ماه ملت ايران حقيقتاً از خود مهارت نشان داد. انسان وقتي به مسائل نگاه مي‌كند و مي‌خواهد از يك افق بالاتري مسائل را بررسي كند، متحير مي‌ماند: اين چه دست قدرت الهي است كه اين‌جور دل‌هاي ما را، جان‌هاي ما را به سمت اهدافِ خودش حركت مي‌دهد؟ كار خداست. خدا با شماست. اين خداست كه شما را هدايت مي‌كند. اين خداست كه دل‌هاي من و شما را متوجه به راه درست مي‌كند.2 08/10/89
تدبيير ش 63
وجود فضاي كار، تلاش و همدلي به بركت مجاهدت شهدا و ايثارگران
خوشبختانه فضاي عمومي كشور، فضاي كار است؛ فضاي تلاش است؛ فضاي همدلي است. اين به بركت مجاهدت‌هايي است كه قبلاً انجام گرفته است. ... حتماً بايد بدانيم كه: آنچه امروز ما موفقيت به دست مي‌آوريم، به بركت مجاهدت شهيدان و خون شهيدان و ايثار شهيدان است؛ شهيدان، جانبازان، ايثارگران. بعضي به ميدان جنگ رفتند، جان‌هاي خودشان را هم عرضه كردند؛ اجر ايثار في‌سبيل‌اللَّه را بردند؛ اگرچه خداي متعال جان‌هاي اينها را بحمداللَّه حفظ كرده است و اينها در خدمت انقلاب و در خدمت كشور قرار دارند. اين ايثارگري‌ها و اين مجاهدت‌هاست كه امروز ملت ما را به اين عزت و به اين توانايي رسانده است و به او فرصت داده است كه بتواند اين كارهاي بزرگ را انجام دهد.8 08/01/90 بيانات در جمع مردم و كاركنان صنعت نفت عسلويه
تدبيير ش 64
نقش كارگران در به ثمر رسيدن پيروزي انقلاب اسلامي
من آنچه كه مربوط به كشور خودمان و بخصوص مربوط به دورة انقلاب و مبارزات است، عرض مي‌كنم. اولاً كارگرها در به ثمر رسيدن مبارزات ملت ايران، يك نقش مهمي ايفاء كردند. اگر جامعة كارگري - عمدتاً در نفت و در برخي از جاهاي حساس و مهم ديگر - وارد ميدان نمي‌شدند، مشكلاتي بر سر راه پيروزي انقلاب باقي مي‌ماند. بعد مسئلة دفاع مقدس پيش آمد. قبل از دفاع مقدس، همين مسائلِ اوايل انقلاب پيش آمد - كه خيلي از شما جوان‌ها يا نبوديد، يا يادتان نيست؛ ما از نزديك شاهد بوديم - و كارگران و جامعة كارگري كشور نقش ايفاء كردند. خود من در روزهاي بيست و يك و بيست و دوي بهمن توي يكي از همين كارخانجات نزديك تهران در بين كارگرها بودم و از نزديك شاهد بودم كه چطور عوامل و عناصر تحريك شدة چپِ آن روز - يعني كمونيست‌ها و دنباله‌هايشان - مي‌خواهند از يك جا يك حركتِ به اصطلاح كارگري را شروع كنند و انقلاب اسلامي را تبديل كنند به يك انقلاب كمونيستي و ماركسيستي. اين كار داشت در تهران انجام مي‌گرفت. آن كه در مقابل اينها ايستاد، كارگرها بودند. البته آن كارخانه چند صد نفر بيشتر كارگر نداشت، اما آن را مبدأ كار قرار داده بودند. ما هم رفتيم آنجا در بين كارگرها، كارگرها صداي دين را صداي آشنا شناختند. آنها بنده را هم نمي‌شناختند - من يك طلبة معمولي بودم - اما ديدند صداي دين، صداي آشناست؛ صداي ضد دين‌ها، صداي ناآشنا و بيگانه بود؛ برايشان منكَر بود. اگر از كارگرهاي آن روزِ آن كارخانه كساني باشند اين حرف را بشنوند و بنشينند شرح بدهند قضاياي آن سه چهار شبانه‌روزي كه تقريباً ما آنجا مي‌رفتيم مي‌آمديم - ساعت‌ها من آنجا مي‌ماندم - يك تجربة عجيب و مهمي در كشور است. كارگرها اين‌جوري نقش ايفاء كردند. يعني آن كساني كه مي‌خواستند جامعة كارگري را در مقابل اسلام و جمهوري اسلامي عَلم كنند، به دست خود كارگرها سيلي و تودهني خوردند. در طول اين سال‌ها هميشه همين‌جور بوده، تا امروز هم همين‌جور است. بعد هم قضية دفاع مقدس و آن هشت سال و حضور وسيع و عظيم كارگران در اين عرصه پيش آمد. بعد هم حضور در ميدان كار بوده است.4 4. 07/02/90 بيانات در ديدار هزاران نفر از كارگران سراسركشور
لزوم توجه همگان به عرصة كار، به‌عنوان عرصة پيكار با استكبار جهاني
جمله‌اي در سرود اين برادران عزيز بود: «عرصة كار، عرصة پيكار ماست». اين جمله، راست است. كارگر ايراني باغيرت و باشرف، كار را پيكار خود مي‌داند، مبارزة خود مي‌داند. شما با كارتان داريد مبارزه مي‌كنيد با آن كساني كه مي‌خواهند كشور را به ورطة سقوط اقتصادي و ركود اقتصادي و شكست اقتصادي بكشانند. جامعة كارگري عزيز ما در سرتاسر كشور بداند؛ امروز كاري كه شما انجام مي‌دهيد - كار مجدّانه، كار مبتكرانه، كار مبتني بر ذوق و سليقه و شيوايي ذهن ايراني - يك پيكار است، يك مبارزه است. شما با كارتان داريد با دنياي استكبار مبارزه مي‌كنيد؛ اين را همه بايد توجه داشته باشند.4
4. 07/02/90 بيانات در ديدار هزاران نفر از كارگران سراسركشور
تدبيير ش 65
همسران مجاهدان راه حق، آيتي از صبر و مقاومت
من لازم است عرض بكنم: اين همسران مجاهدان راه حق و مبارزان و سرداران و مادران آنها حقيقتاً آيتي هستند از صبر و مقاومت. شرح حال اينها را كه انسان نگاه مي‌كند و مي‌خواند، رنج‌هاي اينها را كه ملاحظه مي‌كند - البته بانواني كه قبل از انقلاب همسر مبارزيني بودند كه سختي‌هايي را تحمل مي‌كردند، نمونه‌هايي هم در آنجا ديده مي‌شد؛ ليكن نمونه‌هاي كامل در دورة دفاع مقدس بود - مي‌بيند اين همسران چه كشيدند؟ اين مادران چه كشيدند؟ اينها فرزندان را فرستادند جبهه‌ها؛ بسياري از آنها شهيد شدند، جانباز شدند و اين اسوه‌هاي صبر و مقاومت مثل كوه، استوار ايستادند.1 1. 01/03/90 بيانات در ديدار جمعي از بانوان نخبه
ضرورت پرداختن به شهداي جانباز جنگ در اشعارآئيني
حوادثِ روز به روز و نو به نو در انقلاب هست كه بايد به همة اينها رسيد؛ ليكن آن را هم نبايستي فراموش كرد. يكي از همين چيزهايي كه مربوط به جنگ است و از چيزهايي است كه ذهن من را مشغول مي‌كند، اين جانبازهايي هستند كه بعد از مدتي به شهادت مي‌رسند؛ اين خودش يك موضوع ويژه است؛ اين غير از شهيدي است كه در جبهه شهيد شده و درباره‌اش هم شعر گفته شده؛ اين انساني است كه يك تجربه‌اي را گذرانده و رنجي را تحمل كرده، آخرش هم شهيد شده. بگرديد موضوعات اينجوري را پيدا كنيد.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
لزوم حفظ مسائل انقلاب، جنگ و دفاع مقدس در شعرهاي آئيني
به برخي از موضوعات در شعرهاي آئيني كم پرداخته مي‌شود؛ از جمله موضوعات مربوط به مسائل انقلاب، مسائل جنگ و دفاع مقدس. البته در يك دوره‌اي خيلي خوب بود. همين آقاي مؤيد در زمان جنگ، وقتي جنازه‌هاي شهدا را به مشهد مي‌آوردند، شايد هر روزي يا هر چند روزي يك غزل مي‌گفت و مداح‌ها اينها را مي‌خواندند. ديگران هم مي‌گفتند. الان جاي اين اشعار خالي است. هشت سال دفاع مقدس از لحاظ زماني هشت سال بود، اما از لحاظ استمرار معنوي و فكري و فرهنگي ممكن است قرن‌ها ادامه داشته باشد. حماسه‌اي كه در دفاع مقدس به وجود آمد، انگيزه‌اي كه پشت سر اين حماسه وجود داشت، ريز حوادثي كه در اين مدت اتفاق افتاد، اينها چيزهايي نيست كه در ظرف ده سال و پانزده سال و بيست سال تمام شود. يكي از امانتدارها شما هستيد؛ بايد اين امانت را حفظ كنيد، بايد منتقل كنيد.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
ضرورت بازخواني حوادث ممتاز و برجستة جنگ تحميلي
يكي از چالش‌هاي بزرگي كه همان اول انقلاب به سراغ كشور آمد، همين جنگ تحميلي هشت ساله بود. شوخي نيست؛ هشت سال! جنگي را بر اين كشور تحميل كردند. هر نظامي باشد، با ناآمادگي‌اي كه در اول انقلاب به‌طور طبيعي هست، در يك چنين چالشي شكست مي‌خورد؛ اما كشور عزيز ما، نظام مقدس جمهوري اسلامي شكست نخورد؛ پيروز شد. جنگ به وسيلة مردم اداره شد. هم ارتش و هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و هم نيروهاي گوناگون، متكي به مردم بودند؛ به ايمان مردم، به عشق مردم، به صفاي مردم. از خط مقدم تا همة صفوف عملياتي، تا پشت جبهه و پشتيباني، مردم با صفا و صداقتي مثال‌زدني و فراموش‌نشدني، براي فداكاري آمادگي داشتند. آن كساني كه در سنين جواني بعد از آن دوران هستند، متأسفانه به ياد نمي‌آورند. چقدر خوب است كه آن حوادث ممتاز و برجسته و زيبا بازخواني شود.1 1. 20/7/90 بيانات در اجتماع بزرگ مردم كرمانشاه‌
نشانه‌هاي اخلاص، فداكاري، پهلواني و ايثار
خانمي در گيلان‌غرب از دشمن اسير گرفت! يك زن، يك بانوي مؤمن و شجاع. آنچنان نمودار‌هاي شجاعت در اين استان زياد است كه انسان نمي‌تواند بشمرد. از اوّلي كه اينجا تشكيل شد، نيرو‌هاي مردمي و سپاهي در كنار نيرو‌هاي مبارز ارتش فداكاري كردند. افسران شجاع و لايقي در اينجا بودند؛ فرمانده هوانيروزي كه شهيد شيرودي و ديگران از امكانات و پشتيباني او استفاده مي‌كردند و اين پرواز‌هاي عجيب را انجام مي‌دادند؛ چه در لشكر 81 ، و چه در بخش‌هاي گوناگون؛ كه بعضي از افسران شجاع و مؤمن را ما در همين پادگان ابوذر ... از نزديك ديديم. آنها آنچنان با اخلاص و فداكاري كار مي‌كردند كه فضاي اين منطقه را پر كرده بودند از همين نشانه‌هاي اخلاص و فداكاري و پهلواني و گذشت و ايثار؛ و اين جزو افتخارات استان شماست و اين براي شما خواهد ماند. شما در پيشاني دفاع مقدس قرار گرفتيد. افتخارات دفاع مقدس بسياري‌اش مربوط به اين استان است. پشتيباني كرديد، گذشت كرديد؛ خداوند ان‌شاءاللَّه اجرها و پاداش‌هاي معنوي را به شما خواهد داد؛ همچنان كه اجر دنيوي آن را - كه عزت كشور است - به شما و به ملت ايران بخشيد.3 3. 21/7/90 بيانات در جمع خانواده‌هاي شهدا و ايثارگران كرمانشاه
تشكيل واحد نظامي سپاه در پاوه و اورامانات براي مقابله با ضد انقلاب در ماه‌‌هاي آغازين پيروزي
اول‌باري كه من با جماعتي از مردم پاوه روبه‌رو شدم، در ماه‌‌هاي اول پيروزي انقلاب در شوراي انقلاب بود. ما عضو شوراي انقلاب بوديم. من ديدم چند نفر جوانِ گرم و گيرا و خوش‌منظر، با لباس كردي آمدند شوراي انقلاب، از ما وقت فوري و ضروري خواستند. من با اين جماعت جوان و پرشور ملاقات كردم. حرف آنها اين بود كه در منطقة پاوه و اورامانات، ضد انقلاب درصدد است كه به مردم انقلابي تهاجم نظامي كند و سختگيري كند و شما به ما كمك كنيد تا ما بتوانيم در مقابل ضد انقلاب، مقاومت و ايستادگي كنيم. اين مربوط به چند ماه آغازين انقلاب است. شايد كسي نمي‌توانست اين را تصور كند كه از منطقة كردي، جواناني مؤمن، معتقد به اسلام و شجاع و در واقع ازجان‌گذشته، آماده‌اند كه بار دفاع از شهر را، از اين منطقة شهرستاني اورامانات را خودشان بر دوش بگيرند. توقعشان فقط اين بود كه دستگاه‌هاي مسئول – كه آن وقت خيلي هم محدود بود، مشكلات زيادي هم بود، محدوديت‌هاي زيادي هم بود – به آنها كمك كنند؛ يك تعدادي سلاح بدهند.
بعد اين منطقه در دفاع در مقابل ضد انقلاب، امتياز و برجستگي پيدا كرد. قبل از شروع جنگ تحميلي، جوانان اين منطقه، خودشان يك واحد نظامي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را در منطقة اورامانات و پاوه تشكيل دادند؛ سپاه هم كمك كرد، مشغول دفاع از اين منطقه شدند. اين كوه‌هاي سربه‌فلك‌كشيده، اين سرزمين ناهموار، در مقابل همت مردانه و شجاعت جوانان اين منطقه خاضع شد. قبل از آنكه دستگاه‌هاي مسئول بخواهند وارد شوند، خود مردم در مقابل ضد انقلاب مقاومت كردند.8 8. 25/7/90 بيانات در اجتماع مردم پاوه ‌
تدبيير ش 70
ذخيرة ارزشمند
[با توجه به] ... همت والا و تلاش‌های خالصانة حاج حسن مقدم ... خانواده‌هاي اين عناصر فعال، در اجر و ثواب آنها سهيمند. ... صبر خانواده‌هاي شهدا ذخيره‌اي ارزشمند براي آخرت [است] ... كشور و انقلاب همچنان در مسير خواست و ارادة شهدا به پيشرفت و حركت پوياي خود ادامه خواهد داد.11 1/9/90 (گزارش خبري) بيانات در منزل سرلشگر شهيد حسن طهراني مقدم
تدبيير ش 72
ابعاد ارزشي شهداي نخبة جوان
شهداي نخبة جوان مايه افتخار کشور هستند. ... ارزش وجودي اين شهدا از دو بعد قابل توجه است: جنبه اول، فعاليت‌هاي علمي و تحقيقي و تسلط آنان به کارهاي مهم و حساس است که نشان از استعداد برتر و نخبگي آنان دارد؛ و جنبه دوم، ابعاد الهي و معنوي اين جوانان است که همين عامل زمينه را براي شهادت آنان آماده مي‌کند. ... شهادت اين جوانان، در راه خدا و زمينه‌ساز پيشرفت اسلام [است.] ... با پيروزي انقلاب اسلامي، از تهمت‌هاي بزرگي که دشمنان عليه اين انقلاب مطرح مي‌کردند، اين بود که راه علم در اين کشور بسته شد. اما جوانان کشور با مجاهدت و تصرف عرصه‌هاي علمي و به ميدان آوردن حرف نو و ظرفيت‌هاي بالاي خود، اين تهمت دشمن را باطل کردند. ... تلاش دشمنان براي ترور جوانان نخبة کشور، نشان‌دهندة عظمتِ کاري است که آنان انجام مي‌دهند. ... امروز پيشرفت جمهوري اسلامي ماية دلگرمي ملت‌هاي مسلمان و جوانان کشورهاي اسلامي است.10 ۹۰/۱۰/۲۹ (گزارش خبري)تجليل از شهداي نخبه جوان کشور در منزل شهيدان احمدي‌روشن و رضايي‌نژاد
اثر حضور و كار بهنگام در هر عرصه
وقتي ما مثلاً خاطرة نوزدهم بهمن را مرور مي‌كنيم، يك درسي از اين حادثه فرا مي‌گيريم؛ آن درس، درس اقدام، ابتكار، ايستادگي، كار بهنگام و تأثير آن در حركت جامعه و كشور است؛ اين يك عبرت شد. درست است كه بدنة ارتشِ دوران قبل از انقلاب، بدنة طاغوتي نبود؛ سران طاغوتي بودند، بدنه جزو ملت بودند؛ اين چيز روشني است، براي ما از اول روشن بود، براي مردم هم در طول سال‌هاي متمادي واضح و روشن شد؛ ليكن بروز اين مردمي بودن، نقش‌آفريني در عرصة حركت مردمي، يك چيز ديگر است. اين نمي‌شد، مگر آن وقتي كه از درون ارتش يك حركتي كه برجسته باشد، چشم‌نواز باشد، چشمگير باشد، به وقوع بپيوندد؛ و نوزده بهمن اين كار را انجام داد.
شما امروز وقتي به حادثة نوزده بهمن نگاه كنيد، ممكن است اهميت آن حادثه خيلي به چشم نيايد؛ ولي ما كه آن روز بوديم، بنده كه آن روز خودم ناظر اين جريان بودم و در مدرسة علوي در جمع برادران نيروي هوايي حضور پيدا كردم و حركت شجاعانة آنها را ديدم، احساس من و احساس افرادي از قبيل من كه آن اوضاع را ديدند، احساس ديگري است. حادثة نوزده بهمن يك خط‌شكني بزرگ بود، يك كار عظيم بود. افسر، درجه‌دار و همافر بيايند، علناً و با صراحت با انقلاب هم‌آوايي كنند و نگاه كنند توي چشم نگهبانان رژيم طاغوت و به آنها «نه» بگويند؛ اين خيلي كار بزرگي بود! اين اقدام اثر خودش را بخشيد. يك اقدام بجا و بهنگام كاري كرد كه احساسات خفته و بدون تظاهر، آن كار را نمي‌توانست انجام بدهد. در همة عرصه‌ها و زمينه‌ها، اقدام و ابتكار، يك چنين اثري دارد. آن روز ميدان و عرصه، آن ميدان بود؛ در دوران جنگ، عرصه، عرصة ديگري بود؛ امروز عرصه، عرصة ديگري است. در هر برهه‌اي، در هر ميدان و عرصه‌اي، حضور بهنگام، كار بهنگام، اقدام بموقع، مي‌تواند چنان اثر بزرگي را داشته باشد.17 19/11/90 بيانات در ديدار فرماندهان نيروي هوايي ارتش
تدبير ش 76 تير 91
نقش زنان در تحولات اجتماعي
در مورد نقش زنان در تحولات اجتماعي ... در انقلاب‌ها، در همين حركت بيداري عظيم اسلامي، ... اگر زنان در حركت اجتماعي يك ملتي حضور نداشته باشند، آن حركت به جايي نخواهد رسيد، موفق نخواهد شد. اگر زنان در يك حركت حضور پيدا بكنند، يك حضور جدي و آگا‌هانه و از روي بصيرت، آن حركت به‌طور مضاعف پيشرفت خواهد كرد. در اين حركت عظيمِ بيداري اسلامي، نقش زنان، يك نقش بي‌بديل است و بايد ادامه پيدا كند. زنان هستند كه همسران خود را و فرزندان خود را براي حضور در خطرناك‌ترين ميدان‌ها و جبهه‌‌ها آماده مي‌كنند و تشجيع مي‌كنند. ما در دوران مبارزه با طاغوت در ايران و همچنين بعد از پيروزي انقلاب تا امروز، برجستگي نقش زنان را به‌طور واضح و ملموس مشاهده كرديم و ديديم. اگر در جنگي كه هشت سال بر ما تحميل شد، زنان ما، بانوان كشور ما در ميدان جنگ، در عرصة عظيم ملي حضور نمي‌داشتند، ما در اين آزمايش دشوار و پر محنت پيروز نمي‌شديم. زن‌ها، ما را پيروز كردند، مادران شهدا، همسران شهدا، همسران جانبازان، همسران اسرا و آزادگان ما؛ مادران اينها با صبر خود يك فضايي را در يك منطقة محدودي به وجود آوردند، كه آن فضا جوان‌ها را، مردان را، به حضور مصممانه تشويق مي‌كرد؛ و اين در سراسر كشور گسترده شد و گسترده بود. نتيجه اين شد كه فضاي كشور ما يك‌سره فضاي مجاهدت شد، فضاي فداكاري و گذشت شد؛ گذشت از جان؛ و پيروز شديم.
امروز در دنياي اسلام هم همين است؛ در تونس، در مصر، در ليبي، در بحرين، در يمن، در هر نقطة ديگر. اگر زن‌ها در صفوف مقدم حضور خودشان را تقويت كنند و ادامه بدهند، پيروزي‌‌ها يكي پس از ديگري نصيب آنها خواهد شد. در اين هيچ ترديدي نيست. ... امروز زن مسلمان در كشور ايران، يك موجود سرافراز و عزتمند است. هزاران وسيلة تبليغي، بمباران خبري مي‌كنند براي اينكه اين واقعيت را واژگون جلوه بدهند؛ اما حقيقت اين است. امروز مؤمن‌ترين و انقلابي‌ترين زنان ما، زنان تحصيل‌كردة ما هستند. امروز زنان ما، زنان تحصيل‌كردة ما، زنان جوان ما در پيچيده‌ترين آزمايشگاه‌ها و مراكز علمي تجربي و انساني حضور دارند و فعالند. فعال‌ترين زنان ما در زمينة سياسي، در زمينة علمي، در زمينة مديريت‌هاي اجتماعي، زنان مؤمن و انقلابي ما هستند؛ داراي تحصيلات خوب، داراي انديشة عميق. ... اين حركت بانوان مسلمان، اين آشنايي با يكديگر از سرتاسر دنياي اسلام را مغتنم بشمريد و اين را يك پايه‌اي قرار بدهيد براي يك حركت عظيم در ميان امت‌اسلامي كه ان‌شاءاللَّه به پيروزي‌هاي بزرگ‌تري منتهي خواهد شد.4 4. 21/04/91 بيانات در ديدار شركت‌كنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بيداري اسلامي»
تدبير ش 77 مرداد 91
لزوم حضور فيزيكي و فكري دانشجويان در مسائل عمومي كشور
حضور فيزيكي و فكري در مسائل عمومي كشور از سوي مجموعة دانشجويي حتماً لازم است. هم حضور فكري لازم است؛ با همين رسانه‌هاي دانشجويي، با اجتماعات دانشجويي، با اظهاراتي كه اينجا و امثال اينجا ممكن است بكنيد، با ارائة نظراتتان به دستگاه‌هاي ذي‌ربط و وزارت‌هاي مربوط – اگر اهل اقتصاديد، به دستگاه‌‌هاي اقتصادي؛ اگر اهل مسائل فرهنگي هستيد، به دستگاه‌‌هاي فرهنگي نامه بنويسيد، پيشنهاد بدهيد، نظر بدهيد، اعلام موضع كنيد - هم حضور فيزيكي لازم است؛ گاهي بايد در يك اجتماعي شركت كنيد. من به هيچ وجه نفي نمي‌كنم و رد نمي‌كنم، بلكه تأييد مي‌كنم برخي از اجتماعات دانشجويي را كه دربارة مسائل گوناگون - فرض كنيم مسئلة بحرين يا چيزهاي ديگر - به وجود مي‌آيد. البته با تندروي در اين اجتماعات مخالفم؛ با عمل نسنجيدة در اين اجتماعات مخالفم؛ با تصميم‌گيري‌هاي غلط كه ممكن است از طرف يك چند نفر انجام بگيرد، بعد در آن بحبوحة احساسات، ناگهان مورد حمايت جمع هم واقع شود، بنده موافق نيستم.
حالا راهش چيست؟ چگونه مي‌شود عمل كرد؟ من گمان مي‌كنم اگر مجموعه‌هاي دانشجويي، كانون يا كانون‌هاي تصميم و اقدام داشته باشند براي اينكه در مسائل گوناگون فكر كنند و تصميم بگيرند، اقدام‌هاي آنها سنجيده‌تر خواهد بود. مثلاً فرض كنيد در فلان قضيه‌اي كه چند تا مثالش را الآن زدم،[اعزام به‌غزه و مسئلة بحرين و ...] دانشجوها چه كار كنند، خوب است؟ اين را بنشينند يك گروه نخبه‌اي، زبده‌اي، مسئولي فكر كنند، بعد به صورت متحدالمآل در بين مجموعة دانشجويي واضح و مشخص بشود كه اگر كسي تخطي و زياده‌روي كرد از آنچه كه قرار شده، مربوط به تصميم دانشجوها و جريان دانشجويي نيست.4
4. ۹۱/۰۵/۱۶ بيانات در ديدار دانشجويان
لزوم توسعة فرهنگ مجاهدت براي جبهة حق در دانشگاه‌ها
فرهنگ تلاش و مجاهدت براي جبهة حق بايد در دانشگاه توسعه پيدا كند. از جملة مطالبي هم كه دوستان گفتند، يكي همين است؛ فرهنگ معنويت و اخلاق، يا آنچنان كه يكي از آقايان بيان كردند، هنر به معناي آزادگي، به معناي سربلندي، به معناي ارزش؛ اين كاملاً درست است. اين فرهنگ بايد در دانشگاه توسعه پيدا كند. در اين مورد، نقش اساتيد، نقش بسيار برجسته‌اي است؛ و اين همان فرماندهي جنگ نرم است كه من مكرر مطرح كردم و گفتم اساتيد فرماندهان جنگ نرمند.5
5. 22/05/91 بيانات در ديدار اساتيد دانشگاه‌ها
ثواب لحظات مجاهدت اسرا و خانوادة آنان در ديوان الهي
آن روزي كه اول‌بار آزادگان عزيز وارد كشور شده بودند و يك جماعتي از آنها - شايد چند هزار نفر - در همين حسينيه خدمتشان رسيديم و آنها را ملاقات كرديم و سيد عزيزِ بزرگوارمان مرحوم آقاي ابوترابي سخنراني كرد، من از ديدن اين منظره و اين جوان‌ها و بازيافت اين ارزش‌هاي بزرگ كه برگشته بودند، قلبم خيلي متلاطم بود؛ گفتم كه بدانيد لحظه‌لحظة عمر شما در ديوان الهي محفوظ است! الآن هم بر همان عقيده هستم: اين لحظه‌لحظه‌ها پيش خداي متعال محفوظ است؛ لحظه‌هايي كه قابل توصيف نيست، با هيچ بياني نمي‌توان عمق آن را آشكار كرد، و شما سال‌ها چنين ساعات و لحظاتي را گذرانديد. يك دانه از مجاهدت‌هاي شما، يك لحظه از لحظات سختي شما از ديوان الهي ساقط شده نيست. ما فراموش مي‌كنيم، خود شما فراموش مي‌كنيد، اما كرام‌الكاتبين الهي فراموش نمي‌كنند؛ آن مجاهدت‌ها محفوظ است. منتها سعي كنيد اينها را حفظ كنيد؛ اين ديگر، هم نصيحت به خود ماست، هم نصيحت به شما عزيزان است.
اجر آزادگان يك طرف، اجر خانواده‌ها - همسران، فرزندان، پدرها، مادرها، نزديكان - يك طرف. ما گاهي كه توفيق پيدا مي‌كرديم در خانة شهيدي با پدر و مادر يا كسان اسيري ملاقات كنيم، انسان مي‌فهميد كه اين خانوادة اسير چه حالي دارند، چه احساسي دارند؛ احساس آنها سخت‌تر و تلخ‌تر از احساس خانوادة شهيد بود. برادر يك اسير مفقودالاثري به من گفت: شما ديديد كه خانواده‌هايي كه يك جواني در جبهه دارند، شب عمليات چه حالي دارند؟ راست مي‌گفت ديگر! شب عمليات كه مي‌شد و همه مي‌فهميدند امشب عمليات است، آن خانواده‌هايي كه يك جواني در جبهه داشتند، دلشان متلاطم بود. اين برادرِ آن مفقودالاثر به من گفت كه: براي ما هر شب، شب عمليات است! هر شب دلمان متلاطم است كه او در چه حالي است، در چه وضعي است و امروز چه خواهد شد! اين سختي‌هايي است كه خانواده‌ها تحمل كردند؛ لذا اجر آنها هم خيلي والا و بلند است.6 6. 25/05/91 بيانات در ديدار جمعي از آزادگان (بيست و ششم رمضان المبارك ۱۴۳۳)
تدبير ش 78 شهريور و مهر 91 حذفيات
بزرگداشت شهيدان و رزمندگان براي افزايش شور و نشاط
عقيدة بنده اين است كه بزرگداشت و زنده نگهداشتن نام سرداران و شهيدان و رزمندگان و آن جواناني كه قبل از نسل كنوني - كه شما جوان‌ها باشيد - وارد ميدان شدند و در دشوارترين عرصه‌ها با شور و نشاط حضور پيدا كردند، مي‌تواند بر شور و نشاط جوانان ما بيفزايد.27 27. ۹۱/۰۷/۲۲ بيانات در اجتماع مردم اسفراين يا .8 8. ۹۱/۰۷/۲۲ بيانات در اجتماع مردم اسفراين
حضور در صحنه‌ها و عرصه‌هاي اجتماعي
تدبير ش 81 اسفند 91 و فروردين 92
چشمانداز سال ۹۲
سال ۹۲ برابر چشمانداز اميدوارانهاي كه به لطف پروردگار و همت مردم مسلمان براي ما ترسيم شده است، سال پيشرفت و تحرك و ورزيدگي ملت ايران خواهد بود؛ نه به اين معنا كه دشمني دشمنان كاسته خواهد شد، بلكه به اين معنا كه آمادگي ملت ايران بيشتر و حضور او مؤثرتر و سازندگي آيندة اين ملت به دست خودشان و با همّتِ باكفايت خودشان انشاءالله بهتر و اميدبخشتر خواهد شد.14 14. 30/12/91 پيام نوروزي به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۲
ضرورت حضور جهادي در سال حماسة سياسي و حماسة اقتصادي
در زمينة امور سياسي، كار بزرگ سال ۹۲ انتخابات رياست‌جمهوري است كه در واقع مقدرات اجرايي و سياسي و به يك معنا مقدرات عمومي كشور را براي چهار سال آينده برنامهريزي مي‌كند. انشاءالله مردم با حضور خودشان در اين ميدان هم خواهند توانست آيندة نيكي را براي كشور و براي خودشان رقم بزنند. البته لازم است هم در زمينة اقتصاد، هم در زمينة سياست، حضور مردم حضور جهادي باشد. با حماسه و با شور بايد وارد شد. با همت بلند و نگاه اميدوارانه بايد وارد شد. با دل پراميد و پرنشاط بايد وارد ميدان‌ها شد و با حماسهآفريني بايد به اهداف خود رسيد.
با اين نگاه، سال ۹۲ را به‌عنوان «سال حماسة سياسي و حماسة اقتصادي» نام‌گذاري مي‌كنيم و اميدواريم به فضل پروردگار، حماسة اقتصادي و حماسة سياسي در اين سال به دست مردم عزيزمان و مسئولان دلسوز كشور تحقق پيدا كند.14
14. 30/12/91 پيام نوروزي به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۲
تدبير ش 82 ارديبهشت و نيمه اول خرداد92
اميد آفريني براي ايجاد خلق حماسه
امروز مردم ما بايد اميد داشته باشند؛ اگر اميد بود، حماسه خواهد بود. اينكه ما عرض كرديم «حماسه»، حماسه كه دستوري نيست، بخشنامه‌اي نيست؛ بخشنامه صادر مي‌كنيم، مردم حماسه ايجاد كنند! مگر مي‌شود چنين چيزي؟ مگر معقول است؟ حماسه از دل مي‌جوشد؛ حماسه با عقل هدايت مي‌شود؛ حماسه با ايمان پشتيباني مي‌شود؛ اينها كه دستوري نيست. اگر چنانچه دل از اميد خالي شد، فكر از منطق صحيح تهي شد، حماسه به وجود نمي‌آيد. ما در ذهن‌ها ترديد ايجاد كنيم، در دل‌ها يأس تزريق كنيم، حماسه به وجود مي‌آيد؟ معلوم است كه نه. حماسه‌آفريني اين است: فضاي بدبيني به وجود نيايد؛ فضاي سوء ظن به وجود نيايد؛ فضاي اميد، فضاي خوشبيني، فضاي نگاه به چشم‌اندازها به‌وجود آيد؛ چشم‌اندازهايي كه قطعي است، يقيني است، حقيقي است، تلقيني نيست.4 4. ۹۲/۰۲/۱۱ بيانات در ديدار جمعي از مداحان
ضرورت تداوم محکوميت تخريب قبر حجربن‌عدي(ع)
لازم است اشاره‌اي بكنم به يك حادثة تلخي كه اين روزها اتفاق افتاد؛ كه هم خودِ حادثه تلخ بود، هم حاكي از دست‌هاي پشت پردة زيادي بود؛ و آن، حادثة تخريب قبر صحابي جليل‌القدر،حجربن‌عدي(ع) و اهانت به پيكر اين بزرگوار بود. از جهاتي اين قضيه تلخ است: خودِ اهانت به يك صحابي كه از بزرگان اصحاب پيغمبر است و از حواريين اميرالمؤمنين عليه‌الصّلاة والسّلام است و شهيد در راه خداست، قبر او را بعد از هزار و چهار صد سال بشكافند، جسد مطهر او را بيرون بياورند و مورد اهانت قرار دهند، يك حادثة بسيار تلخ و غم‌انگيزي است. در كنار اين، تلخي ديگري كه وجود دارد، اين است كه در ميان مجموعة مسلمانان و امت اسلامي كساني پيدا شوند كه با افكار پليد و متحجر و عقب‌مانده و خرافي خود، تجليل از بزرگان و برجستگان و چهره‌هاي نوراني صدر اسلام را شرك بدانند، كفر بدانند؛ واقعاً اين مصيبتي است. اينها همان كساني هستند كه گذشتگانشان قبور ائمه‌‌(ع) را در بقيع ويران كردند. آن روز كه در دنياي اسلام، از شبه‌قارة هند گرفته تا آفريقا، عليه اينها قيام كردند، اگر اينها جرأت مي‌كردند، قبر مطهر پيغمبر را هم ويران مي‌كردند، با خاك يكسان مي‌كردند. ببينيد چه فكر باطلي، چه روحية پليدي، چه انسان‌هاي بدانديشي، احترام به بزرگان را اين‌جوري بخواهند نقض كنند و هتك كنند و اين را جزو وظايف ديني بشمرند! در آن وقتي كه اينها بقيع را ويران كردند، اين را بدانيد؛ سرتاسر دنياي اسلام عليه اينها اعتراض كرد. عرض كردم؛ از شرق جغرافياي اسلام - از هند - تا غرب جغرافياي اسلام، عليه اينها بسيج شدند.
اينها به‌عنوان اينكه اين كارها پرستش است، اين اقدام‌هاي خبيث را مي‌كنند! رفتن سر قبر يك انساني و طلب رحمت كردن براي او از خداي متعال، و طلب رحمت كردن براي خود در آن فضاي معنوي و روحاني، شرك است؟ شرك اين است كه انسان بشود ابزار دست سياست‌هاي اينتليجنس انگليس و سي.آي.اي آمريكا و با اين اعمال، دل مسلمانان را غمدار كند، آزرده كند. اينها اطاعت و عبوديت و خاكساري در مقابل طواغيت زنده را شرك نمي‌دانند! احترام به بزرگان را شرك مي‌دانند! خود اين، يك مصيبتي است. جريان تكفيري خبيث كه امروز در دنياي اسلام به بركت برخي از منابع مادي، متأسفانه پول و امكانات هم در اختيار دارند، يكي از مصائب اسلام است.
بحمداللّه شيعيان در هر نقطه‌اي كه بودند - چه در اينجا، چه در عراق، چه در پاكستان، چه در هر نقطه از نقاطي كه شيعيان با قضية اين چند روز مواجه شدند - نشان دادند كه داراي رشد فكري‌اند. دشمن مي‌خواهد با اين كار، آتش نزاع‌هاي شيعه و سني را تقويت كند؛ ليكن جامعة بزرگ شيعي، خانوادة بزرگ پيروان اهل‌بيت نشان دادند كه فريب اين بازي را نمي‌خورند. برادران اهل سنت هم در بسياري از نقاط، اين كار را محكوم كردند؛ آنها هم آگاهي و بينش خود را نشان دادند. اين بايد ادامه پيدا كند. اين از آن قضايايي نيست كه دو روز، سه روز، پنج روز، يك هفته، يك سر و صدايي در دنيا درست كند، بعد رها شود. اينها اگر چنانچه به وسيلة مسلمان‌ها به‌طور كامل محكوم نشوند و بزرگان علمي و بزرگان روشنفكري و بزرگان سياسي وظيفة خودشان را در مقابل اينها انجام ندهند، اين فتنه‌ها به اينجاها منحصر نمي‌ماند؛ بلايي به جان جامعة اسلامي مي‌افتد و روزبه‌روز اين آتش توسعه پيدا مي‌كند. بايد جلوي اين فتنه‌ها را بگيرند؛ چه از طرق سياسي، چه از طرق فتواهاي ديني، چه از طرق مقاله‌هاي روشنگرِ نويسندگان و روشنفكران و نخبگان فكري و سياسي در دنيا. توجه شود به اينكه در اين كارها دست‌هاي پنهان دشمن نشانه‌هاي خودش را دارد نمايان مي‌كند؛ اين چيزي نيست كه انسان بتواند اين را نديده بگيرد. آنهايي كه براي تخريب يك اثر باستاني در دنيا عزا مي‌گيرند و هياهو مي‌كنند، در مقابل اين پديده سكوت كرده‌اند! چه سازمان‌هاي بين‌المللي، چه شخصيت‌هاي بين‌المللي، چه سياسيوني كه از اين كوردل‌ها دارند حمايت مي‌كنند؛ اين نشان دهندة اين است كه در قضيه داخل‌اند؛ اين قضيه، دست‌ها را نشان مي‌دهد.
اين را بدانيد! «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ».( فجر 14) خداي متعال مي‌فرمايد: «إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا. وَأَكِيدُ كَيْدًا»؛(طارق 15 و 16) آنها مكر مي‌ورزند، اما مكر الهي بر مكر آنها قطعاً غالب خواهد شد و اين جرياني را كه مي‌خواهد در راه اتحاد امت اسلامي و پيشرفت امت اسلامي سنگ‌اندازي كند، متوقف خواهد كرد.5 5. ۹۲/۰۲/۱۶ بيانات در ديدار دست اندركاران برگزاري انتخابات
ضرورت‌ سنجش تعهد، تدين، آمادگي و توانايي نامزدها
مديريت عالي اجرايي در كشور، كار بزرگي است، كار مهمي است. يك كلمه حرف اثر مي‌گذارد؛ يك اقدام كوچك يا بزرگ از سوي مجريان درجة يك كشور - رئيس جمهور، وزرا - اثر مي‌گذارد؛ دستگاه اجرايي اين‌جور است. خدمت آنها، براي كشور تأثيرات عميق دارد؛ خداي ناكرده كوتاهي و تقصير آنها، تأثيرات منفي زيادي دارد. اينها موجب مي‌شود كه من و شما كه مي‌خواهيم انتخاب كنيم، دقت كنيم. تعهد را، تدين را، آمادگي را، توانايي‌ها را بسنجيم؛ طبق تشخيص عمل كنيم. اگر من و شما كه مي‌خواهيم رأي بدهيم، با نيت صادق و خالص و براي انجام وظيفه و براي آيندة كشور وارد ميدان شويم و بخواهيم تصميم بگيريم، ان‌شاءاللّه خداي متعال هم در اين صورت دل‌هاي ما را هدايت خواهد كرد. خداي متعال دل‌ها را ان‌شاءاللّه هدايت مي‌كند، به شرط اينكه آحاد مردم حقيقتاً درصدد اين باشند كه وظيفه‌شان را انجام دهند. بارها گفته شده است كه انتخابات، هم حق مردم است، هم وظيفة مردم است؛ هم بايد حق را استنقاذ كنيم، هم بايد وظيفه را بخوبي انجام دهيم. اين انتخابات، يك چنين حالتي دارد.5 5. ۹۲/۰۲/۱۶ بيانات در ديدار دست اندركاران برگزاري انتخابات
آثار حضور حداكثري در انتخابات
ما مردم در اين زمينه[انتخاب رئيس‌جمهور] تصميم‌گيريم. هيچ كس هم نگويد كه رأي من يك نفر چه اثري دارد. ميليون‌ها از همين يك نفرها تشكيل مي‌شود. همه احساس وظيفه كنند و ان‌شاءاللّه وارد ميدان شوند. به توفيق پروردگار، همين‌جور هم خواهد شد. مسلّماً امنيت كشور، مصونيت كشور، پيشرفت كشور، با حضور همگاني و حداكثري مردم افزايش پيدا خواهد كرد و اين كشور به توفيق الهي خواهد توانست يك گام ديگر به سمت اهداف والاي انقلاب اسلامي پيش برود.5
5. ۹۲/۰۲/۱۶ بيانات در ديدار دست اندركاران برگزاري انتخابات
نقش آموزش و پرورش در تحقق حماسة سياسي و حماسة اقتصادي
«حماسة سياسي» و «حماسة اقتصادي»، هر دو مقوله، از مقولاتي است كه آحاد ملت در آن مي‌توانند نقش ايفاء كنند؛ ... وقتي قاطبة ملت، نوع مردم در سرتاسر كشور، با نگاه به آن چشم‌انداز روشن، انگيزة لازم را براي حركت داشتند، حماسه به‌وجود مي‌آيد ... در اين زمينه، آموزش و پرورش نقش‌آفرين است. اي بسا دانش‌آموزي كه خود او هنوز در موقعيت قانوني براي رأي دادن نيست، اما مي‌تواند خانوادة خود را براي ورود در اين ميدان، براي انجام مسئوليت، تحت تأثير قرار دهد. اين تعداد كثير معلمين در سرتاسر كشور، هم در اين مسئلة انتخابات - كه مصرع برجستة حماسة سياسي، همين انتخاباتي است كه پيش رو است - هم در بخش حماسة اقتصادي كه يك چيز بلندمدت است، مي‌توانند تأثير بگذارند، مي‌توانند نقش‌آفريني كنند.
كشور ما و ملت بزرگ ما با اهداف و آرمان‌هايي كه دارد، به حماسه‌سازي در بخش‌هاي مختلف نياز دارد. ما بايد با جهش پيش برويم. ... اگر ملت ايران همين سرعت و شتاب پيشرفت را - چه در زمينة علمي، چه در زمينة سياسي، چه در زمينة اجتماعي، چه در زمينة فرهنگي و معرفتي - حفظ كند، بلاشك زمان زيادي طول نخواهد كشيد كه در جايگاه شايستة خود قرار خواهد گرفت؛ آن چيزي كه شايستة ملت ايران است. بخش زيادي از اين مسئله با آموزش و پرورش ارتباط دارد، بخش مهمي از آن به مديران كشور در زمينه‌هاي اجرايي ارتباط پيدا مي‌كند؛ اينهاست كه مسائل كشور را حساس مي‌كند در نظر هر انسان بصير و بيننده‌اي؛ اينها است كه حماسه لازم دارد. بدون حماسه، اين جهش‌ها به وجود نمي‌آيد. آن وقتي كه حماسه باشد، شور و نشاط باشد، جهش قابل تصور است؛ مي‌توان فرض كرد كه جهش انجام بگيرد. ما در دوران دفاع مقدس اين را امتحان كرديم؛ در هر جايي هم كه مردم مشاركت داده شدند، اين را امتحان كرديم. ان‌شاءالله در زمينة حماسة سياسي و حماسة اقتصادي هم بايد اين را ملت ايران به چشم ببيند؛ و بخش زيادي از اين، به‌عهدة شما معلمين عزيز است.6 6. ۹۲/۰۲/۱۸ بيانات رهبر انقلاب در ديدار جمعي از فرهنگيان
لزوم پيشگيري از كم‌رنگ شدن حضور نمايان زنان فعّال در جبهة انقلاب
زنان فعّالِ در جبهة انقلاب، يك روزي نقش‌آفريني برجسته‌اي كردند - هم اندكي پيش از پيروزي انقلاب، هم در اوائل انقلاب، هم در دوران جنگ تحميلي - و از خودشان حضور نماياني نشان دادند؛ نگذاريد حضور نمايان زنان فعّال در جبهة انقلاب كم‌رنگ بشود. ديگران در مواجهة با انقلاب و معارضة با انقلاب سعي مي‌كنند از عنصر زن و زنانِ كارآمد استفاده كنند؛ جبهة انقلاب، زنان كارآمد و فعّال و زبان‌آور و نويسنده و عالِم و دانشمند به‌مراتب بيشتر دارد؛ خانم‌هايي كه اهل اِقدام‌اند، اهل فكراند، اهل نگارش و نويسندگي‌اند، اهل سخن گفتن‌اند، اهل فكر دادن‌اند، صحنة انقلاب و دفاع از انقلاب را خالي نگذارند.7
7. 21/02/92 بيانات در ديدار جمعي از بانوان فرهيختة حوزوي و دانشگاهي
نگاه درست به جايگاه، هويّت و شخصيّت زن (تکرار درالف 3 ) (در نشريه نيامد)
جايگاه زن و هويّت و شخصيّت زن، در جنس خود زن، يك هويّت بسيار بالا و با كرامتي است؛ از بعضي جهات از مردها بالاتر است. در مجموع هم كه نگاه كنيم، زن و مرد فرقي ندارند؛ از لحاظ خلقت، از لحاظ خصوصيّاتِ كيان طبيعي‌شان كه خداي متعال خلق كرده، يك امتيازاتي جانب زنانه دارد، يك امتيازاتي جانب مردانه دارد؛ خداي متعال يك مقدار خصوصيّاتي را به اين جنس داده، يك مقدار خصوصيّاتي را به آن جنس داده؛ يك برجستگي‌ها و ارزش‌هايي اين دارد، يك برجستگي‌ها و ارزش‌هايي آن دارد؛ لذاست كه با همديگر از لحاظ آنچه كه مربوط به انسانيّت است هيچ فرقي ندارند؛ هيچ تفاوتي ندارند؛ در آن چيزهايي كه خداي متعال براي انسان قرار مي‌دهد - از لحاظ حقوق انساني، از لحاظ حقوق اجتماعي، از لحاظ ارزش‌هاي معنوي و سير تكامل معنوي - هيچ فرقي ندارند؛ يعني يك مردي مثل علي‌بن‌ابي‌طالب مي‌شود، يك زني مثل فاطمة زهرا مي‌شود؛ يك مردي مثل عيسي مي‌شود، يك زني مثل مريم مي‌شود؛ تفاوتي ندارند با همديگر. پس اين نگاهِ درست است كه ما زن را در جنسيّت خودش - همان‌جور كه هست، زن واقعي، مؤنّث واقعي - بشناسيم و ببينيم چه ارزش‌هايي مي‌تواند اين فرد متعلّق به اين جنس را، يا اين جامعة اين جنسيّت را رشد بدهد و تعالي ببخشد؛ اين نگاه، نگاه درست است.7
7. 21/02/92 بيانات در ديدار جمعي از بانوان فرهيختة حوزوي و دانشگاهي
مواضع هماهنگ مجلس با مردم (در نشريه نيامد)
مواضع سياسي مجلس هم در اين مدت - آن‌طوري كه مشهود بوده است - در زمينههاي مختلف، مواضع خوبي بود؛ موضع‌گيريهاي درست و بجايي انجام گرفت. شما نمايندة مجموعة ملتيد؛ خواستههاي آنها و حرف دل آنها در رفتارهاي شما تجلي پيدا مي‌كند. بحمداللّه آنچه كه مشاهده شده، بسيار خوب بوده.11 11. ۹۲/۰۳/۰۸ بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي
تدبير ش 83 نيمة دوم خرداد، تير و مرداد 92
لازمة رسيدن به آرمان‌هاي انقلاب
جوان، دانشجو و عنصر انقلابي نسبتش با آرمان‌هاي انقلاب چيست؟ بنده معتقدم كه آرمان‌هاي انقلاب - كه چهارچوب‌هايش مشخص است، بنده هم بعضيها را تصريح خواهم كرد و اسم خواهم آورد - بدون نيرو و نشاط و جسارت جواني، قابل تعقيب و قابل دسترسي نيست. نسبت شما با آرمان‌ها، اين‌چنين نسبتي است. عقيدة من اين است كه اگر چنانچه نيروي جواني، يعني قدرت فكري و بدني، و اگر نشاط و روحيه و حالت تحرك، و همچنين جسارت، يعني خط‌شكنيها، كه در جوان‌ها به عنوان خصيصه وجود دارد، نباشد، ما به آرمان‌ها دست پيدا نخواهيم كرد. لذا جوان‌ها در زمينة دسترسي به آرمان‌ها و تحقق آرمان‌هاي انقلاب و آرمان‌هاي اسلامي، داراي مسئوليت‌هاي بزرگي هستند و كارآمدي بسيار بالايي هم دارند. هر كسي كه در پي تحقق آرمان‌هاست، بايد نقش جوان‌ها را جدي بگيرد؛ و بدانيد بنده نقش جوان‌ها را جدي مي‌گيرم. آنچه كه من در مورد جوان‌ها، چه جوان دانشجو - البته به‌خصوص جوان دانشجو - و چه غير دانشجويان، بارها بر زبان آوردم، تعارف زباني نيست؛ اعتقادم اين است و معتقدم كه جوان‌ها مي‌توانند گرهگشايي كنند. البته مهم اين است كه ميدان كار را، ميدان تحرك را بشناسند، آن را درست تعريف كنند؛ كاري را هم كه مي‌خواهند انجام دهند، درست تعريف كنند.11
11.۹۲/۰۵/۰۶ بيانات در ديدار دانشجويان‌ (نوزدهم ماه مبارك رمضان ۱۴۳۴)
منشأ رابطة مردم و مسئولان در نظام مردم‌سالاري اسلامي
مزة مردم‌سالاري را مردم در جمهوري اسلامي چشيدند. از آغاز پيروزي انقلاب تا امروز، در همة مسائل مهم، در همة مسئوليت‌هاي اساسي كشور، مردم بودند كه نقش ايفاء كردند. يازده بار انتخابات رياست جمهوري، نُه بار انتخابات مجلس شوراي اسلامي، چند بار انتخابات مجلس خبرگان و شوراها؛ يعني در اين سي‌وچهار سال، تقريباً هر سال يك انتخابات انجام گرفته است. مردم احساس مي‌كنند كه بر سرنوشت خود در مديريت كشور و در برنامه‌هاي كلان كشور، آنها هستند كه تصميم‌گيراند و نظارت مي‌كنند و عمل مي‌كنند؛ اين مردم‌سالاري ديني است.
يكي از خصوصيات اين مردم‌سالاري اين است كه رابطة مردم و مسئولان به صِرف رابطة قانوني منحصر نمي‌شود؛ بلكه علاوه بر آن، رابطة عاطفي و ايماني است؛ كه ناشي از اعتقادات مردم، ناشي از بينش ديني مردم، ناشي از تعهد مردم به مباني و اصول انقلاب است. اين چيزي است كه در دنيا ما نظيري برايش نمي‌شناسيم، كه رابطة مردم با مسئولين، يك چنين رابطة مستحكمِ عاطفي و ايماني و نشانة پاي‌بندي به مباني باشد؛ و همين است كه مسئولين را هدايت مي‌كند. رئيس‌جمهور محترمي كه امروز رسماً به مسئوليت سنگين و افتخارآميز رياست جمهوري رسيده‌اند، به اين نكته توجه كنند كه مردم، كشور عزيز ايران را يك كشور اسلامي و مبتني بر تعاريف اسلامي و تعاليم اسلامي مي‌دانند؛ لذا مي‌ايستند.13
13. ۹۲/۰۵/۱۲ بيانات در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهوري اسلامي ايران‌، بیست و پنجم ماه مبارك رمضان ۱۴۳۴
ترويج افطاري دادن ساده
يك سنت خوب هم امسال بيش از سال‌هاي ديگر ديده شد، كه خوب است مورد توجه قرار بگيرد و آن، افطاري دادن‌هاي ساده و بي‌پيرايه در مساجد و در خيابان‌ها بود در بيشتر شهرهاي كشور - كه بسيار كار شايسته‌اي است - در مقابل افطاري‌هاي مسرفانه‌اي كه شنيده شد، دانسته شد كه بعضي‌ها به بهانة افطار، حركات و عمل مسرفانه انجام مي‌دهند و به جاي اينكه در ماه رمضان وسيله‌اي بشوند براي نزديكي روحي به فقرا و مستمندان، با اين عمل، با اين حركت، خود را در لذات جسماني غرق مي‌كنند. نمي‌خواهيم بگوييم كه اگر در افطار، كسي غذاي مطبوعي مصرف كرد، اين كار ممنوع است؛ نه! در شرع اينها ممنوع نيست؛ اسراف ممنوع است، زياده‌روي ممنوع است، ريخت‌وپاش فراواني كه گاهي در اين‌جور مجالس انجام مي‌گيرد، ممنوع است. چه بهتر كه كساني كه مي‌خواهند افطاري بدهند، با همين سنتي كه رائج شده است، افطاري بدهند؛ كه مردم را، رهگذران را و كساني را كه مايلند از افطاري استفاده كنند، در اين سفره‌هاي رايگان و با بذل و بخشش و گشاده‌دستي، در كوچه‌ها، در خيابان‌ها، در حسينيه‌ها، افطاري مي‌دهند.16 16.۹۲/۰۵/۱۸ خطبه‌هاي نماز عيد فطر
تدبير ش 84 شهريور و مهر 92
لزوم زنده نگهداشتن ياد شهيدان
لازم مي‌دانم عرض بكنم كه كار تشييع جنازة شهدا - كه در آغاز اين اجلاس[مجلس خبرگان رهبری] انجام گرفت – كار بسيار مفيد و سازنده‌اي بود. اينكه مردم ببينند شخصيّت‌هاي محترم و بزرگ، رياست محترم مجلس و ديگران، به پيكر شهدا و تابوت شهدا احترام مي‌گذارند - شهدايي كه آنها را نمي‌شناسند؛ به صِرف اينكه اينها شهيدان راه انقلاب و راه حق هستند – زير تابوت آنها مي‌روند و تشييع مي‌كنند، اين درسي است براي جامعة ما؛ و من عرض بكنم كشور ما و جامعة ما تا مدّت‌هاي مديد نياز به اين دارد كه ياد شهيدان زنده بماند و راه شهيدان نمايان بماند.4 4. ۹۲/۰۶/۱۴ بيانات در ديدار رئيس و اعضاي مجلس خبرگان رهبري
جايگاه و نقش نماز جمعه در بيان حقايق معنوي، اصول و ارزش‌هاي انقلاب
نماز جمعه يک شبکة ارزشمند ديني، مردمي و حکومتي است. ... نماز جمعه ترکيبي از بيان حقايق معنوي و اسلامي، حضور غير دستوري مردم در اين صحنه و مرتبط با حکومت اسلامي است. ... برخلاف تصور برخي افراد، حکومت فقط وظيفه تأمين رفاه و آزادي و استقلال سياسي مردم را ندارد، بلکه حکومت در قبال دين و اعتقادات مردم نيز وظيفه دارد. ... اين شبکة مهم، در عين حالي که مردمي، اسلامي، حکومتي و سياسي است، اما داخل در جناح‌بندي‌هاي گوناگون مردم و جناح‌هاي سياسي نيست. ... نماز جمعه نسبت به اصول و ارزش‌هاي انقلاب اسلامي نيز وظيفه دارد و نماز جمعه بايد به ارزش‌هاي اسلامي، پاي‌بندي مبتني بر مباني فکري و عقلي داشته باشد.6 6. ۹۲/۰۶/۱۸ (گزارش خبري) بيانات در ديدار ائمه جمعه سراسر کشور
تدبير ش 86 - آذر و دی و بهمن92
افتخارات مردم مازندران در دوران‌هاي مختلف
مازندران انصافاً در جنگ امتحان بسيار خوبي داد. بيش از ده هزار شهيد مازندران دارد كه حالا آقايان رقم را گِرد مي‌كنند، مي‌گويند ده هزار، امّا بيشتر از ده هزار است. معناي اين تعداد شهيد چيست؟ چقدر اينها رفتند جبهه؟ چقدر مكرّر رفتند و برگشتند؟ چقدر در آنجا ماندند كه در طول هشت سال بيش از ده هزار شهيد تقديم كردند؟ حالا شهداي نامداري هستند، معروف‌اند، امّا بي‌نام‌ونشان‌هايشان، ... همراه اين جمعيّت رفتند و در جنگ بودند. ... خب! اينها كار بزرگي را در جنگ انجام دادند؛ مردم مازندران واقعاً فداكاري كردند، ازخودگذشتگي كردند، جوان‌هايشان را با اخلاص فرستادند، و اين جوان‌ها رفتند، ايستادگي كردند و مقاومت كردند؛ در عمليّات‌هاي مختلفي كه ... توانستند كارهاي برجسته و بزرگي را انجام بدهند.
در غير از مقولة دفاع مقدّس هم همين‌جور؛ در همين داستان آمل كه يك حركت مردمي عجيبي مردم آمل نشان دادند. اينكه امام(ره) در وصيّت‌نامه از مردم آمل اسم آورده‌اند، نشان‌دهندة عظمت كار اينها – قشرهاي مختلف، حتّي زن‌ها – است. دخترك چهارده پانزده ساله (شهيده سيّده طاهره هاشمي‌) در همين داستان آمل، مي‌رود مي‌جنگد و به شهادت مي‌رسد. البتّه سوابق مردم مازندران كه زياد است؛ من بارها گفته‌ام، از دوران‌هاي قديم اين منطقة طبرستان و منطقة پشت اين جبال سربه‌فلك‌كشيده كه لشكريان فاتح خلفا نمي‌توانستند از اين جبال عبور بكنند، فراريان خاندان پيغمبر، اين جوان‌هايي كه در مدينه و در كوفه و در مناطق عراق و حجاز زير فشار قرار مي‌گرفتند، خودشان، زن‌وبچّه‌هاشان فرار مي‌كردند و خودشان را مي‌رساندند به آن طرفي كه نيروهاي مسلّحِ آن روز نمي‌توانستند برسند. لذا مردم مازندران از وقتي كه مسلمان شدند، پيرو اهل‌بيت بودند؛ يعني از همان اوّل، اسلامِ اينها همراه بود با پيروي از اهل‌بيت(ع). يك چنين كار بزرگي [كردند]. حتّي بعدها كه عدّه‌اي از سادات زيدي و رزمندگان پيرو مكتب زيد مي‌خواستند در يمن كارهايي را انجام بدهند، از مازندران كساني رفتند به آنها كمك كردند و توانستند حكومت علوي و حكومت زيدي را در آن قرون اوّليّه در يمن به‌وجود بياورند. غرض، افتخارات مردم مازندران يكي دو مورد نيست. بعد هم در مورد سازندگي، ... [بازسازي‌] سوسنگرد را مازندراني‌ها قبول كردند؛ زودتر از همه هم اين بازسازي را انجام دادند، تمام كردند و تحويل دادند؛ يعني يك كار بزرگ و برجسته‌اي را در زمينة سازندگي هم انجام دادند. تا امروز هم بحمدالله مردم مازندران مردم وفاداري هستند؛ با اينكه در دوران رژيم طاغوت دشمنان اسلام و عوامل دستگاه طاغوت، اين همه عليه دين و تقوا و عفاف و معنويّت - هم از لحاظ اخلاقي، هم از لحاظ رفتاري، هم از لحاظ عقيدتي - در اين استان كار كرده بودند، در عين حال اين مردم ايمانشان را اين‌جور حفظ كردند و اين‌جور در دوران‌هاي سخت بُروز دادند.1
1. 25/09/92 (انتشار ۹۲/۱۰/۱۲) بيانات در ديدار اعضاي ستاد برگزاري بزرگداشت سرداران و ده هزار شهيد استان مازندران
شرط قطعي بودن نصرت الهي
دربارة روز نوزدهم دي، سي و چند سال است كه گويندگان مختلف و متفكّران و اهل سخن و اهل نظر و تأمّل دارند حرف مي‌زنند؛ از ابعاد مختلف اين حادثه را مورد ملاحظه قرار داده‌اند، تحليل كرده‌اند، توصيف كرده‌اند، نقش و تأثير آن را بيان كرده‌اند؛ در عين حال به گمان اين حقير، هنوز مسئلة مهمّ حادثة نوزدهم دي درخور تأمّل و تدقيق است؛ ابعادي در اين حادثه وجود دارد كه قابل بازگو كردن و درس گرفتن است؛ يكي از اين ابعاد اين است كه حادثة نوزده [دي‌] قم، مظهر و نماد اين آية شريفه است: «فَانتَقَمنا مِنَ الذينَ اَجرَموا وَ كانَ حَقًّا عَلَينا نَصرُ المُؤمِنين»؛(روم، ۴۷) در آية قرآن، در سورة مباركة روم به تعبير خداوند متعال، نصرت مؤمنين حقّي است بر عهدة خداوند؛ چند جا در قرآن كريم اين تعبير به كار رفته است [مثل‌] «عَلَيهِ حَقًّا فِي التَّوراةِ وَ الاِنجيلِ وَ القُرءان»،( توبه ۱۱۱) و موارد ديگري - و يكي اينجاست كه مي‌فرمايد: اين حقّي است بر عهدة ما يعني بر عهدة ذات اقدس پروردگار عالَم كه مؤمنين را نصرت بدهيم. خب! اين در چه شرايطي است؟ در چه شرايطي گفته‌اند كه مؤمنين نصرت پيدا مي‌كنند؟ اين در آن شرايطي است كه هيچ روزنة اميدي به حسب ظاهر وجود ندارد. ملاحظه كنيد همين آيات را؛ آن وقتي است كه دشمنِ جبهة ايمان با قدرت ظاهري و با سرپنجه‌هاي قوي در مقابل مؤمنين ايستاده است؛ يك مبارزة جبهه‌اي عظيمي به‌وجود آمده است؛ در يك چنين شرايطي مي‌فرمايد: «وَ كانَ حَقًّا عَلَينا نَصرُ المُؤمِنين».
آن روزي كه جوان‌هاي قم از طلبه و غيرطلبه و اقشار گوناگون و مردم مؤمن آمدند در كوچه و خيابان قم و به دفاع از امام، به دفاع از حقيقت، به دفاع از پرچم برافراشتة مبارزة عليه طاغوت و در مقابل گلوله‌هاي مزدوران رژيم طاغوت قرار گرفتند و خونشان روي آسفالت‌هاي خيابان ريخته شد، هيچ‌كس از آن مردم و از حول‌وحوش آن مردم هرگز گمان نمي‌كرد كه اين حادثه چه اثري خواهد گذاشت. احساس تكليف كردند، نيروي خودشان را و آنچه داشتند روي دست گرفتند، آمدند ميدان. [مردم قم] فكر مي‌كردند كه نوزده دي منشأ اين تحوّل عظيمِ زنجيرة مبارزات و اعتراضات بشود و منتهي بشود به خيزش بزرگ عمومي مردم و كار را تمام كند؟ مردم قم فكر مي‌كردند كاري كه دارند مي‌كنند اين‌قدر بركت داشته باشد؟ فكر نمي‌كردند؛ امّا: «وَ كانَ حَقًّا عَلَينا نَصرُ المُؤمِنين». عامل پيروزي اين است كه يك جماعتي - در يك مقياس بزرگ، يك ملّتي - ايمان درستي داشته باشد؛ و اين ايمان راسخ باشد؛ و اين ايمان با بصيرت همراه باشد؛ و اين ايمان و بصيرت با عمل و اقدام همراه باشد؛ اينها وقتي روي هم گذاشته شد، نصرت قطعي است. ... عمل صالح بر اساس ايمان، ايمان راسخ و ايمان درست، ايمان همراه با بصيرت، و تداوم و استقامت، اگر چنانچه بود، پيروزي قطعي است. اينهايي كه پيروز نمي‌شوند، يكي از اينها را ندارند: يا ايمان نيست، يا ايمانِ درست نيست، يا استقامت نيست، يا بصيرت نيست؛ در نيمه‌راه بار را بر زمين گذاشتن است؛ طبعاً به نتيجه نمي‌رسند. ملّت ايران اين شرايط را فراهم كرد؛ ايمان او درست بود، چون راهنماي او راهنماي صادقي بود، راهنماي ماهر و خبيري بود؛ يك فقيه آگاه به مسائل جهان، و بريدة از مطامع و منافع مادّي شخصي، و آگاه به كتاب و سنّت؛ راه را به مردم نشان مي‌داد، مردم هم با بصيرت حركت كردند؛ فهميدند كه چه كار بايد بكنند؛ آن كار را انجام دادند، «وَ كانَ حَقًّا عَلَينا نَصرُ المُؤمِنينَ»؛ حالا هم همين‌جور است.2
2. ۹۲/۱۰/۱۹ بيانات در ديدار مردم قم
وظيفة امروز مسلمانان
اسلام آمد انسان‌ها را آزاد كرد؛ اين آزادي، نخست در دل انسان و در روح انسان به‌وجود مي‌آيد؛ و وقتي انسان احساس كرد آزادي را، احساس كرد نياز به گسستن بندها را، نيروهاي او تحت تأثير اين احساس قرار مي‌گيرد و اگر همّت كند و حركت كند، تحقّق عيني آزادي براي او به‌وجود مي‌آيد؛ اسلام اين كار را براي انسان‌ها كرد؛ امروز هم همان پيام هست در همة دنيا و در دنياي اسلام. دشمنان آزادي بشر فكر آزادي را در انسان‌ها مي‌ميرانند و از بين مي‌برند؛ وقتي فكر آزادي نبود، حركت به سمت آزادي هم كُند خواهد شد يا از بين خواهد رفت. آنچه امروز ما مسلمان‌ها وظيفه داريم اين است كه سعي كنيم خود را به آزادي مورد نظر اسلام برسانيم؛ استقلال ملّت‌هاي مسلمان، استقرار حكومت‌هاي مردمي در سراسر دنياي اسلام، حضور آحاد مردم در تصميم‌گيري‌ها و تعيين سرنوشت‌ها و حركت بر پاية شريعت اسلامي، آن چيزي است كه ملّت‌ها را نجات خواهد داد. البتّه امروز ملّت‌هاي مسلمان احساس مي‌كنند كه به اين حركت نياز دارند و در سراسر دنياي اسلام اين احساس هست و در نهايت اين احساس به نتيجه خواهد رسيد؛ بدون ترديد. اگر زبدگان و نخبگان ملّت‌ها - چه نخبگان سياسي، چه نخبگان علمي و ديني - وظائف خودشان را درست انجام بدهند، آيندة دنياي اسلام آيندة مطلوبي خواهد بود؛ به اين آينده، اميد وجود دارد.6
6. ۹۲/۱۰/۲۹ بيانات در ديدار مسئولان نظام و ميهمانان كنفرانس وحدت اسلامي
مظاهر اقتدار ملّي و نقش آن در تأمين امنيّت تکرار در و 5
يكي از بخش‌هاي حرف‌هاي مسئولان آمريكايي با مسئولين ما در اظهارات گوناگون، اين است كه ما قصد تغيير رژيم ايران را نداريم. اوّلاً دروغ مي‌گويند؛ اگر بتوانند، لحظه‌اي ترديد نمي‌كنند در اينكه اين اساس را منهدم كنند. ثانياً نمي‌توانند؛ آن نظامي را دستگاه‌هاي استكبار مي‌توانند جابه‌جا كنند كه متّكي به آحاد مردم نباشد. نظام جمهوري اسلامي متّكي به ايمان‌هاي مردم است، متّكي به محبّت‌هاي مردم است، متّكي به اراده‌هاي مردم است. كدام انقلاب را شما سراغ داريد كه بعد از ده‌ها سال، با حضور مردم در خيابان‌ها و با شعارهاي مستحكم مردم، بزرگداشت براي سالگرد انقلاب گرفته بشود؟ حالا ان‌شاءاللَّه روز بيست و دوّم بهمن خواهيد ديد [كه‌] ملّت ايران باز هم در همة شهرها بااستحكام مي‌آيند و فرياد خواهند زد استحكام خود را و نشان خواهند داد اقتدار ملّي را. مهم اين است كه ملّت ايران بداند كه راز موفّقيّت او ايستادگي است؛ و ملّت ايران بحمداللَّه اين را مي‌داند؛ مهم اين است كه بداند راه امنيّت او نشان دادن اقتدار ملّي است؛ اقتدار ملّي را نشان بدهند. اقتدار ملّي مظاهري دارد كه مردم اين اقتدار را در اجتماعات عظيم، در گرايش‌ها، در امثال همين تظاهرات بيست‌ودوّم بهمن، در انتخابات گوناگون نشان مي‌دهند؛ اين حضور را نشان مي‌دهند؛ در پيشرفت‌هاي علمي نشان مي‌دهند؛ و [در] همراهي‌هايي كه با نظام جمهوري اسلامي مي‌كنند؛ مهم اين است. آن چيزي كه امنيّت كشور را حفظ مي‌كند، نشان دادن اقتدار ملّي است؛ وقتي كه مردم اقتدار ملّي را به رخ دشمن كشيدند، دشمن ديگر نمي‌تواند [كاري بكند].8 8. ۹۲/۱۱/۱۹ بيانات در ديدار فرماندهان و كاركنان نيروي هوايي ارتش
ستايش پروردگار و سپاس از ملّت
تشكّر از ملّت بزرگ ايران به خاطر شكوهي كه در روز بيست‌ودوّم بهمن از خودشان و عظمتي كه از اقتدارشان نشان دادند. زبان از توصيف و تقدير و تشكّر عاجز است. در درجة اوّل بايد جَبهة سپاس و ستايش در مقابل پروردگار عالم به خاك بساييم كه محوِّل دل‌ها و مقلّب نيّت‌ها و عزم‌هاست و همه چيز با ارادة پروردگار است؛ و در درجة بعد، از آحاد گستردة ملّت ايران در سرتاسر كشور به‌خاطر اينكه روز بيست‌ودوّم بهمن را اين‌جور زنده، برجسته، شكوفنده به دنيا نشان دادند، صميمانه سپاسگزاري كنيم.10 10. ۹۲/۱۱/۲۸ بيانات در ديدار مردم آذربايجان به مناسبت قيام بيست ‌و نهم بهمن مردم تبريز
تدبير ش87 - اسفند92 و فروردين93
مسائل اصلي و فرعي در بانوان
بعضي‌ها براي اينکه غربي‌ها بدشان نيايد، بعضي از حقايق احکام اسلامي را، واضحات احکام اسلامي را عوض مي‌کنند. قرآن مي‌فرمايد: «وَ اِن تُطِع اَکثَرَ مَن فِي الاَرضِ يضِلّوکَ عَن سَبيلِ‌اللهِ اِن يتَّبِعونَ اِلاّ الظَّنَّ وَ اِن هُم اِلاّ يخرُصُون»؛(سورة انعام، آية ۱۱۶) دنباله‌روِ فکر رايج دنياي جهل و خرافه نبايد بود؛ فکر اسلامي را بايد پيدا کرد، دنبال آن بايد رفت، ولو حالا يک عدّه‌اي بد بگويند. اين هم يک مسئله است؛ بنابراين مسئلة اصلي را بايد پيدا کرد. به نظر من مسئلة اصلي، يعني يکي از مسائل اصلي، مسئلة خانه و خانواده است: امنيت زن در محيط خانواده؛ فرصت زن در محيط خانواده و خانه‌داري براي بُروز استعدادها؛ [چيزي‌] مانع درس خواندن او، مانع مطالعه کردن او، مانع فهميدن او، مانع نوشتن او نشود - [براي] کسي که اهل اين چيزها است - ميدان براي اين کارها فراهم باشد؛ اين اساس قضيه است.
مسئلة اشتغال بانوان جزو مسائل اصلي نيست. البتّه ما با اشتغال بانوان مخالف نيستيم؛ بنده خودم نه با اشتغالشان، نه با مديريت‌هايشان مخالفتي ندارم، مادامي‌که با آن مسائل اصلي معارضه و تنافي پيدا نکند؛ اگر معارضه پيدا کرد، آن مقدّم است. يکي از کارهايي که در اين زمينة سوّم که عرض کرديم بايد انجام بگيرد، طبعاً اين است که نگاه کنند ببينند: آن مشاغلي که متناسب با اين خصوصيت زن است، چيست؟ بعضي از مشاغل هست[که] متناسب با ساخت زن نيست؛ خب! اينها را دنبال نکنند. يکي از کارها اين است که آن تحصيلاتي را که به آن مشاغل منتهي مي‌شود، بر زن تحميل نکنند. اين بحث دانشگاه و تحصيلات و مانند اينها که باز بعضي‌ها جنجال مي‌کنند که در تحصيلات در تبعيض است، اين تبعيض همه‌جا بد نيست. تبعيض آنجايي که ضدّ عدالت باشد بد است. ... [پس بايد] ببينيم با توجّه به آن اهداف بلند چه درسي براي بانوان مناسب است، آن درس را در اختيارشان قرار بدهيم؛ نه اينکه مجبورش کنيم که شما چون در کنکور اين‌جوري شرکت کردي و اين‌جوري نمره آوردي، حتماً بايد بروي فلان درس را بخواني، که اين درس نه با طبيعت زنانة او سازگار است، نه با اهداف عالي او سازگار است، نه شغلي که به دنبال اين درس به او داده مي‌شود، متناسب با اوست. اين چيزها را به نظر من در زمينة اشتغال زنان بايد در نظر گرفت. و خلاصه اين را که زن نتواند همة مشاغلي را که مرد به عهده مي‌گيرد به عهده بگيرد، نبايد ننگ دانست يا نقص دانست؛ نه‌خير؛ آن چيزي بد است که متناسب با طبيعت الهي [نباشد].14 14. ۹۳/۰۱/۳۰ بيانات در ديدار بانوان برگزيده كشور درآستانة ميلاد باسعادت حضرت فاطمة زهرا(س)
تدبير ش88 - ارديبهشت و خرداد93
مبارزه تمام‌نشدني با استکبار جهاني
مبارزه[با استکبار] تا کِي طول خواهد کشيد؟ مبارزه و جهاد به‌يک‌معنا تمام‌نشدني است - چون شيطان هميشه در دنيا هست - به‌يک ‌معنا با موقعيت‌هاي مختلف، شکل جهاد تغيير پيدا مي‌کند. اگر کشورها و ملّت‌هايي، بتوانند همّت کنند و جامعة بشري را و جامعة جهاني را از زير بختک استعمار و استکبار بيرون بکشند، مشکل حل خواهد شد. يعني عمدة مشکل بشريت اين است. امروز دستگاه‌هاي استکباري و در رأس آنها آمريکا، مثل بختک افتاده‌اند روي جسم بشريت و روي فکر بشريت - مثل جان بشريت - او را احاطه کرده‌اند، او را مي‌فشرند، او را آشفته مي‌کنند، زندگي‌اش را پريشان مي‌کنند؛ [اگر] بشريت بتوانند خودشان را از زير اين ساية سنگين، از زير اين کابوس بيرون بکشند، آن‌وقت نفس راحتي خواهد کشيد. البتّه کار آساني نيست، کار دشواري است، مبارزات طولاني و بلندمدّت مي‌خواهد. ملّت ايران، گام‌هاي بلندي را در اين راه برداشته است. خودِ نفْسِ تشکيل نظام اسلامي، بلندترين گام بود؛ تشکيل پياپي مجلس قانون‌گذاري که مظهر مردم‌سالاري اسلامي است، بزرگ‌ترين کار است؛ خودِ نفْسِ نشستن شما در اين جايگاه، نفْسِ حضور شما به‌عنوان نمايندة مردم و مظهر مردم‌سالاري ديني، يک مبارزه است؛ اين را بايد قدر دانست و پيش برد.12 12. ۹۳/۰۳/۰۴ بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي
برکات تفاهم با مردم
مردم ما هر جايي که احساس کنند روا است و نيک است، در خرج کردن ابايي ندارند؛ [اين] خيلي نکتة مهمّي است. بعضي‌ها گلايه مي‌کنند که چرا مثلاً در فلان قضيه مردم نيامدند کمک کنند. خب! بايد براي مردم روشن کرد که اين تکليف است، اين درست است؛ آن‌وقت مردم خودشان مي‌آيند. ... بنابراين، ... ما اگر چنانچه توانستيم با مردم تفاهم کنيم و خوبي يک کار را و درستي يک راه را نشان بدهيم، اينها حاضراند هزينه‌هاي سنگين آن را بپردازند، بدون اينکه انسان از آنها بخواهد. نمونه‌هاي قبلي آن را هم در دورة دفاع مقدس و در قضاياي گوناگون ديده‌ايم.4
4. 15/02/93 (گزارش خبري)بيانات در ديدار اعضاي هيئت مديره جامعه خيرين مدرسه‌ساز ايران
تدبير ش89 - تير و مرداد 93
سمّ مهلک تبديل دانشگاه‌ها به باشگاه‌هاي سياسي تکرار در و7 - د6 - ظ2
من خواهش مي‌کنم از مديران دانشگاه‌ها و مسئولان گوناگون مديريتي که: دانشگاه را مرکز جوَلان سياسي و تلاش‌ها و فعّاليت‌هاي جناح‌هاي سياسي قرار ندهيد! سمّ مهلک حرکت علمي اين است که دانشگاه‌ها تبديل بشوند به باشگاه‌هاي سياسي! کاري که در يک دوره‌اي انجام گرفت. اين به‌معناي نفي حرکت سياسي در بين دانشجويان دانشگاه‌ها نيست؛ بنده هميشه مدافع و منادي کار سياسي دانشجوها و دانشگاهيان بوده‌ام و هستم - الآن هم معتقدم - منتها نگاه سياسي، مَشرب سياسي، فهم سياسي و فعّاليت سياسي داشتن، يک حرف است و دانشگاه را و کلاس درس را و محيط علمي را جولانگاه کار سياسي قرار دادن، يک حرف ديگري است؛ اينها با همديگر تفاوت دارد! آرامش دانشگاه کمک‌کنندة به اين است که دانشگاه بتواند در زمينة مسائل علم - که اين‌همه اهمّيت دارد - کار خودش را انجام بدهد، وظيفة خودش را انجام بدهد، و اگر خداي ناکرده عکس اين بشود، اوّلين ضربه‌اي که خواهيم خورد! اين است که حرکت علمي در دانشگاه و به تبع آن در کشور متوقّف خواهد شد، يا کند خواهد شد؛ و عرض کرديم توقّف، به‌معناي عقب‌گرد است.4 4. ۹۳/۰۴/۱۱ بيانات در ديدار اساتيد دانشگاه‌ها(در چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۵)
انتظار از دانشجو تکرار در و2
دانشجو را ما جزو مجموعه‌‌هاي نمايشگرِ وجدان بيدار ملت و کشور به‌‌حساب بياوريم که واقع قضيه همين است. اگر دانشجويان در يک جامعه‌‌اي جهت‌‌گيري‌‌اي داشته باشند و حرکتي بکنند و خواستي داشته باشند، اين نشان‌‌دهندة گرايش عمومي جامعه است؛ در همه‌‌جاي دنيا هم همين‌‌جور است. دانشجو در واقع جزو مجموعه‌‌هايي است که وجدان بيدار ملت را و جهت‌‌گيري‌‌هاي آن را نشان مي‌دهد، لذا بايد دانشجو خيلي آگاهانه با مسائل برخورد کند؛ وضعيت خود را، وضعيت محيط خود را، تهديدها را، فرصت‌ها را، دشمن‌ها را، دشمني‌‌ها را بايد بشناسد. [البته] انتظار اين را نداريم که دانشجو از درس و بحث و کار گوناگون، بزند و فقط به کار سياسي بپردازد؛ نه! اين [منظور] نيست؛ انتظار داريم که با چشم باز، با نگاه روشن، با احساس تکليف و با انگيزه به مسائل نگاه کند؛ اين انتظار ما از دانشجو است.8 8. ۹۳/۰۵/۰۱ بيانات در ديدار دانشجويان در بيست و پنجمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۵
روز قدس، نماد همّت و زنده بودن ملّت ايران
روز قدس هم حقّاً و انصافاً روز بزرگي بود؛ در آن هواي گرم، مردم ما با دهان روزه، مردان، زنان، به‌خصوص زنان و بانوان با حجاب، در زير چادر، با کودکان در آغوش، به اين راهپيمايي آمدند. يک ملّت وقتي بخواهد زنده بودن خود را نشان بدهد، وقتي بخواهد همّت عمومي خود را که مخصوص يک عدّة خاص و يک گروه خاص نيست، بلکه مربوط به عموم ملّت است نشان بدهد، در يک چنين جاهايي نشان مي‌دهد و ملّت عزيز ما بحمدالله‌ اين را نشان داد. خداوند برکاتش را بر شما ملّت عزيز نازل کند و روزبه‌روز عزّت شما را، آبروي شما را، پيشرفت شما را بيشتر کند و به مسئولين کشور توفيق خدمت روزافزون به شما را عنايت کند.9 9. 07/05/93 خطبه‌هاي نماز عيد سعيد فطر
تدبير ش90 – شهريور و مهر 93
قدرت مسلمانان در به چالش کشاندن هرگونه دشمني تکرار در ش1
يکي از مسائلي که در حج بايد مورد توجّه قرار بگيرد، مسئلة فلسطين است. مسئلة فلسطين، مسئلة اوّل دنياي اسلام است. خوشبختانه در قضية فلسطين، مسلمانان دست برتر را به‌تدريج پيدا کردند. شما نگاه کنيد به اين قضاياي جنگ پنجاه روزة غزّه، ببينيد چطور يک جمع محدود تهيدست فلسطيني - که نه سلاح‌هاي پيشرفته دارند، نه امکانات فراوان دارند، نه راه ارتباط و اتّصالي به اين‌طرف و آن‌طرف دارند؛ محصور - توانستند بر رژيم صهيونيستي که نماد قدرت غرب در منطقه است، غلبه پيدا کنند. خواست خودشان را بر آنها تحميل کنند، تلاش آنها را در حملة به غزّه ناکام بگذارند؛ اين نشان‌دهندة اين است که ما در درون خودمان قوي هستيم، ما توانايي‌هاي زيادي داريم، ما مي‌توانيم هرگونه دشمني را به چالش بکشيم، ما مي‌توانيم از خودمان دفاع کنيم؛ قدرت خودمان را دستِ‌کم نگيريم. قدرت اسلام، قدرت قرآن، قدرت ايمان، قدرت امّت اسلامي، قدرت بزرگي است؛ اين قدرت را دستِ‌کم نبايد گرفت؛ اين قدرت مي‌تواند رفع ظلم بکند. ما قصد سيطرة بر دنيا نداريم؛ ما قصد ردّ ظلم نظام‌هاي مستکبر - که به ملّت‌هاي مسلمان زور مي‌گويند - و قصد رفع اين ظلم را داريم؛ و مي‌توانيم اين کار را بکنيم. يکايک افرادي که در ماجراي حج و در اين فرصت بزرگ دخالت دارند، مي‌توانند نقش ايفا بکنند. هرکدام از شما مي‌توانيد نقش ايفا کنيد، مي‌توانيد تأثير بگذاريد؛ روحاني به‌نحوي، پزشک به‌نحوي، مسئولِ مديريت کاروان به‌نحوي، حاجي متعارف معمولي به‌نحوي، مي‌توانند نقش ايفا کنند و بايد اين را يک فرصت بدانند و از اين فرصت استفاده کنند.4
4. ۹۳/۰۶/۱۶ بيانات در ديدار با مسئولان و دست‌اندرکاران حج
تحقق وعده الهي در همراهي مردم با مقاومت تکرار در ش2
جمهوري اسلامي و مردم ايران به پيروزي و ايستادگي شما[جهاد اسلامي فلسطين و مردم غزه] افتخار کردند و اميدواريم سلسله پيروزي‌هاي مقاومت تا پيروزي نهايي ادامه يابد. ... جنگ 51 روزه و مقاومت منطقة کوچک غزه با جمعيت و امکانات محدود در مقابل يک رژيم بي‌رحم و نيروي نظامي مجهز به انواع امکانات و پشتيباني، يک مسئله مهم و حيرت‌آور [است]. طبق محاسبات و تحليل‌هاي عادي، رژيم صهيونيستي مي‌بايست با برخورداري از چنين امکاناتي در همان چند روز اول کار را تمام مي‌کرد اما در نهايت، هم در دستيابي به اهداف خود اظهار عجز کرد و هم تسليم شروط مقاومت شد. ... همراهي شگفت‌انگيز مردم با مقاومت و خسته نشدن از بمباران بي‌وقفه دشمن و کشتار بي‌رحمانه بيش از 2 هزار نفر از جمله تعداد زيادي از زنان و کودکان، چيزي جز لطف و کمک الهي نبود. ... تحقق وعده الهي در اين صحنه نشان مي‌دهد که اين وعده‌ها در صحنه‌اي وسيع‌تر نيز محقق خواهد شد و اراده الهي بر اين تعلق گرفته است که مسئله فلسطين را به دست شما به نتيجه برساند.12
12. 24/07/93 (گزارش خبري) بيانات در ديدار دبيرکل جهاد اسلامي فلسطين
تدبير ش91 – آبان و آذر 93
ضرورت پايبندي به تدين، تخلق و تفکر
به نظر من مرحوم عسگراولادي در سه بخش آدم برجسته‌اي بود:
يک بخش، بخش ديني بود؛ تدين. ايشان انصافا متدين به معناي واقعي، متعبد، پايبند به مسائل شرعي و ديني به معناي واقعي کلمه [بود]. ...
جنبة دومي که در آقاي عسگراولادي بود جنبة اخلاقي بود؛ ايشان انساني بود داراي اخلاق حَسَن شرعی؛ بسيار متين، بسيار پُرحوصله، صبور، باانصاف؛ خب روح تدين اينها است ديگر، و الا کسي نماز هم بخواند، نوافل هم بخواند، نماز شب هم بخواند، [اما] در برخوردش با مردم آدم بي‌انصافي باشد، اين نيست ديگر. مرحوم عسگراولادي از لحاظ خلقياتي، انسان اخلاقي ديني بود، يعني آدم صبوري بود، آدم بسيار متيني بود، آدم بسيار باانصافي بود - که اين را ما در رفتارهاي ايشان مي‌ديديم - آدم مراقبي بود؛ مراقب خودش بود، مراقب حرف زدنش بود - اينها خيلي مهم است که هرچه از دهنمان درمي آيد نگوييم و نپرانيم - و خود را کنترل مي‌کرد؛ اين هم جنبة دوم که جنبة اخلاقي است، که اين اخلاق، روح دين است؛ اخلاق انساني براي هر انساني روح دينداري او است: «بُعِثتُ ِلاُتَمِّمَ مَکارِمَ الاَخلاق»؛ مکارم اخلاق يعني همين، يعني انسان صبور باشد، متين باشد، باانصاف باشد، خوش ذات باشد، نسبت به مردم خيرخواه باشد، خدوم باشد، اهل کار باشد، مبتکر باشد، پيشرو باشد، تنبلي نکند؛ اينها همين اخلاقيات اسلامي است؛ همة اينها در آقاي عسگراولادي بود؛ اينها را همه مي‌دانيد، ديده‌ايد.
جنبة سوم آقاي عسگراولادي جنبة فکري بود، ايشان يک آدم فکري بود؛ آدم بسيار خوش فکر در مسائل سياسي و در مسائل اجتماعي [بود] و به هيچ وجه ايشان يک آدم عامي نبود؛ در همة مسائلي که وارد مي‌شد اهل فکر بود، هم در مسائل اقتصادي. در مسائل سياسي [هم] همين‌جور؛ آدمي بود اهل فکر، اهل فهم، مي‌فهميد، تشخيص مي‌داد. ... وجهة ايشان وجهة فکري بود؛ يعني آدمي بود اهل فکر، خوش فکر، اهل استدلال، اهل منطق، واقعا در مسائل گوناگون ذهنش کار مي‌کرد، انسان جامعي بود.
... همين سه خصوصيتي که من در مورد ايشان گفتم، هر سه خصوصيت براي ما در واقع درس است: هم خصوصيت تدين، هم خصوصيت تخلق، هم خصوصيت تفکر؛ که آدم حقيقتا، هم پايبند به مباني ديني و پايبند به شرع و تشرع باشد - از محرمات الهي اجتناب کنيم؛ حالا محرمات الهي براي افراد مختلف است؛ محرمات الهي بعضي يک چيزهايي است، محرمات الهي ما يک چيزهاي ديگر است؛ غيبت مي‌کنيم، غيبت مي‌شنويم، خلاف واقع مي‌گوييم، قضاوت نادرست مي‌کنيم، آنجايي که بايد حرف بزنيم، سکوت مي‌کنيم. آنجايي که بايد سکوت کنيم، حرف مي‌زنيم. تخلفات شرعي ما اينهاست. بايد اينها را مراعات کرد، مراقبت کرد - هم آن جهت تخلق را که عرض کرديم؛ اين تخلق به معناي واقعي کلمه، روح تدين است؛ صبر را، حوصله را، انصاف را، متانت را، گذشت را، تلاش را، تنبلي نکردن را - اين چيزهايي که لازم است - بايد ياد بگيريم. خب! ايشان در سنين مثلا هشتاد و خرده‌اي، از تحرک سياسي دست بر نداشته بود؛ اين خيلي مهم است که انسان احساس پيري نکند در ميدان مبارزه و در کار مبارزه؛ احساس خستگي و تنبلي و انزوا و گوشه نشيني نکند؛ اينها خيلي مهم است.1
1. ۹۳/۰۸/۰۴ (۱۳۹۲/۱۰/۱۷)(گزارش خبري) بيانات در ديدار خانواده و جمعي از اعضاي ستاد بزرگداشت مرحوم حبيب اللَّه عسگراولادي
تدبير ش92 – دي و بهمن 93
معجزه حضور مردم در صحنه‌هاي سرنوشت‌ساز
کار دست مردم، صحنه دست مردم، ابتکار عمل دست مردم؛ اين هنر امام بود؛ اين هنر امام بزرگوار بود؛ صحنه را داد دست صاحبان کار؛ چون کشور صاحب دارد. در دوران طاغوت مي‌گفتند کشور صاحب دارد؛ صاحب کشور کيست؟ شاه؛ درحالي‌که او يک انگل و سربار و زيادي در کشور بود، نه صاحب کشور؛ صاحب کشور مردم‌اند؛ بله، کشور صاحب دارد؛ صاحب کشور کيست؟ مردم. کار وقتي دست خود مردم سپرده شد که صاحبان کشورند، صاحبان آينده‌اند آن‌وقت کارها به سامان خواهد رسيد. تدبير مسئولان در هر برهه‌اي از زمان در دوران جمهوري اسلامي، بايد اين باشد؛ کارها با تدبير، با برنامه‌ريزي، با ملاحظة همة ظرايف و دقايق در اختيار مردم گذاشته بشود؛ آن‌وقت کارها پيش خواهد رفت. ما هم از اوّل انقلاب تا امروز هر وقتي هر کاري را محوّل به مردم کرديم، آن کار پيش رفته است؛ هر کاري را انحصاري در اختيار مسئولان و رؤسا و مانند اينها قرار داديم، کار متوقّف مانده است. نمي‌گوييم حالا هميشه هم متوقّف مانده امّا غالباً يا متوقّف يا کُند شده‌؛ اگر متوقّف نمانده است، کُند پيش رفته است. امّا کار دست مردم که افتاد، مردم کار را خوب پيش مي‌برند. اين مخصوص ما هم نيست؛ اين را هم عرض بکنم که اين مخصوص ما ايراني‌ها نيست. در هر نقطه‌اي اگر کار دست مردم قرار گرفت و مردم داراي هدف بودند [نه‌] آدم‌هاي بي‌هدف، آدم‌هاي سرگردان در امور زندگي، گرفتار امور روزمرّة شخصي، آنها نه هرجور کاري، سخت‌ترين کارها، کارهاي نظامي، کارهاي امنيتي، دست مردم وقتي افتاد، صحنه وقتي در اختيار مردم قرار گرفت، پيش خواهد رفت. شما الآن نگاه کنيد، در ظرف کمتر از ده سال مقاومت لبنان بر ارتش جرّار(بسيار کشنده‌) صهيونيستي چند بار فائق آمد؛ [اوّل‌] مقاومت لبنان، بعد مقاومت فلسطين. مقاومت لبنان، اوّل صهيونيست‌ها را از جنوب لبنان بيرون کرد؛ بعد در جنگ ۳۳ روزه، بيني صهيونيست‌ها را به خاک ماليد. آمريکا صهيونيست‌ها را کمک کرد، خيانتکاران داخلي کمک کردند امّا نيروي مقاومت که نيروي مردمي بود، با ايمان بود، با هدف بود، مي‌فهميد دارد چه‌کار مي‌کند توانست همة اينها را از عرصه خارج کند. اخيراً هم اين ضرب‌شصتي که نيروي مقاومت به ارتش صهيونيستي وارد کرد که هنوز داغ است، جزو حرف‌هايي است که هنوز فراموش نشده است. مقاومت فلسطين همين‌جور؛ در جنگ ۲۲ روزه، در جنگ ۸ روزه، در جنگ ۵۱ روزة ماه رمضان گذشته در تابستان همين تابستاني که گذشت يک عدّه مردم کم‌توان، کم‌سلاح، در يک منطقة کوچک توانستند؛ چون مردم متعهّد بودند، چون مردم پشتيبان بودند، مقاومت فلسطين توانست نيروي صهيونيستي جرّار را زبون کند، ذليل کند و او متوسّل بشود که بياييد آتش‌بس را قبول کنيم. اين قضاياي اخير در عراق را شما ملاحظه کرديد؛ کساني که تحريک‌شدة آمريکا و صهيونيست و ديگران بودند، تا پشت دروازة بغداد آمدند؛ نيروهاي مجاهد مردمي عراق در پشتيباني از ارتش آن کشور توانستند اين ضربه را به اين نيروهاي موسوم به داعش وارد کنند. در سوريه همين‌جور؛ نيروهاي مردمي به کمک ارتششان رفتند. مردم اين‌جورند؛ هرجا صحنه به مردم سپرده شد، انگيزه‌هاي مردمي، نيروهاي متنوّع و متکثّر مردمي، کارها را پيش خواهد برد. يکي از نشانه‌هاي آن همين بيست‌ودوّم بهمن است.13 13. 93/11/29 بيانات در ديدار مردم آذربايجان
رمز ماندگاري بيست‌و‌نهم بهمن تکرار در و6
حضور مردم در بيست‌ونهم بهمن سال ۵۶، شبيه کار امام سجّاد(ع) و جناب زينب کبري‌ بود که نگذاشتند حادثة عاشورا فراموش بشود. تبريزي‌ها در بيست‌ونهم بهمن نگذاشتند اين بار زمين بماند وَالاّ بنا بر اين بود که کشتار قم و حضور مردم و همه‌چيز فراموش بشود امّا تبريزي‌ها نگذاشتند. من فراموش نمي‌کنم آن روزها خبرهايي مي‌آمد که دستگاه جبّار و طاغوت شخصيت‌هاي برجستة نظامي خودش را فرستاد تبريز براي اينکه جلوي حضور مردم را بگيرند امّا مردم بيست‌ونهم بهمن را به‌وجود آوردند؛ و تا امروز اين روز زنده است. اينکه بنده هم اصرار دارم که در اين روز با شما ملاقات بکنم به‌خاطر اهمّيت اين روز است.13 13. 93/11/29 بيانات در ديدار مردم آذربايجان
ظرفيت‌هاي عظيم در مسير طولاني انقلاب اسلامي
بنده دربارة مناقب آذربايجان و تبريز تا حالا مطالب زيادي عرض کرده‌ام که واقعاً به آنها از بن دندان معتقدم. اين جمله را فقط عرض بکنم که مردم آذربايجان و مردم تبريز نشان دادند که هم پيشرو هستند، هم موقع‌شناسند و به‌هنگام عمل مي‌کنند، هم دلير و شجاع‌اند و از مشکلات هراسي به دل راه نمي‌دهند، هم به معناي واقعي کلمه با ايمان‌اند. اينها يک حقايقي است؛ اينها را هرکسي که با تاريخ آذربايجان آشنا باشد تصديق مي‌کند؛ چه در قضاياي مشروطيت ايران، چه پيش از آن در قضية تحريم تنباکو و مبارزة با کمپاني انگليسي، چه بعد از آن در ماجراي نهضت ملّي و حوادث آخر و بعد از دهة ۲۰ يعني سال‌هاي ۳۰ و ۳۱ و چه در حوادث نهضت اسلامي و چه در پيروزي انقلاب اسلامي، در همة اين حوادث که ما نگاه مي‌کنيم، آذربايجان و تبريز، هم به‌هنگام عمل کردند، هم زودتر از ديگران وارد ميدان شدند و پيش‌گام بودند، هم شجاعت و دليري نشان دادند، هم به معناي واقعي کلمه پير و جوان، مرد و زن، ايمان اسلامي و ايمان مذهبي را معيار قرار دادند. بعد از پيروزي انقلاب تا امروز هم همين‌جور بوده است؛ آن دوران هشت‌سال دفاع مقدّس، آن لشکر پرافتخار عاشورا، آن سرداران بزرگ و معنوي و الهي از قبيل شهيد باکري و امثال اينها، و بعد هم قضاياي ديگر تا امروز. روز نهم دي در سال ۸۸ همه جاي کشور نهم دي بود، در تبريز هشتم دي بود؛ اينها معنا دارد، اينها نشان‌دهنده است، علامت است. اينها را عرض نمي‌کنيم براي اينکه شما خوشتان بيايد؛ عرض مي‌کنيم براي اينکه معلوم بشود اين قطعة از کشور ما، اين ظرفيت‌هاي عظيم را دارد. و اين نظام، اين انقلاب راه طولاني‌اي هنوز درپيش دارد؛ همة اين خصوصيات مي‌تواند در گذر از اين مسير طولاني به کار بيايد.13 13. 93/11/29 بيانات در ديدار مردم آذربايجان
تشکر از حضور گسترده مردم در بيست‌ودوّم بهمن
من واقعاً زبانم قاصر است از اينکه از مردم عزيزمان، از ملّت بزرگ ايران تشکّر کنم و توصيف کنم اين حضور امسال را در ماجراي بيست‌ودوّم بهمن؛ در گزارش‌هاي دقيقي که به بنده داده‌اند که اين گزارش‌ها دقيق است، در اغلب نزديک به همة مراکز استان حالا در هزار شهر راه‌پيمايي بود؛ آن‌طور که محاسبه کردند در اغلب نزديک به همة مراکز استان جمعيت امسال از سال گذشته بيشتر بود؛ در اغلب نزديک به همه! در شهرهايي، مردم در سرما و برف و باران آمدند راه‌پيمايي کردند؛ در جاهايي مثل اهواز، مردم در طوفانِ خاک آمدند راه‌پيمايي کردند؛ اينها شوخي است؟ ۳۶ سال از انقلاب مي‌گذرد، کجاي دنيا سالگرد انقلاب به‌وسيلة مردم آن هم با اين عظمت و با اين شکوه برگزار مي‌شود؟ اين به‌خاطر اين است که کار، دست مردم است. نگاه انقلاب و نظام در مسئلة بيست‌ودوّم بهمن و بزرگداشت مراسم انقلاب به‌سوي مردم است؛ کار به مردم محوّل مي‌شود، مردم اين‌جوري حرکت مي‌کنند. اين يک قاعدة کلّي است. در هر مسئله‌اي از مسائل خُرد و کلان کشور که ما حضور مردمي را داشتيم، اين معجزه را مشاهده کرديم.13 13. 93/11/29 بيانات در ديدار مردم آذربايجان
ضرورت بکارگيري ظرفيت دانشجويان بسيجي تکرار در ح2
بنده عقيده‌ام اين است که اگر حتّي در مسئلة هسته‌اي هم همان‌جور که آنها ديکته مي‌کنند ما پيش برويم و قبول کنيم ديکتة آنها را، باز هم حرکت مخرّب آنها و تحريم‌هاي آنها برداشته نخواهد شد؛ انواع و اقسام مشکلات را باز هم درست مي‌کنند؛ چون با اصل انقلاب مخالف‌اند. البتّه بنده معتقدم ظرفيت جوانان ما، ظرفيت بسيار بالايي است. همين دو روز قبل از اين، دانشجويان بسيجي به بنده پيغام دادند و گِله کردند که چرا شما در پيشرفت هدف‌هاي انقلاب اسلامي از ما دانشجوها استفاده نمي‌کنيد؛ حرف مهمّي است. دانشجوي مشغول تحصيل توقّع دارد و به بنده پيغام مي‌دهد که چرا از وجود ما در مسائل مهمّ انقلاب در منطقه چه مسائل نظامي و امنيتي، چه مسائل گوناگون ديگر استفاده نمي‌کنيد؛ روحية جوان‌هاي ما اين است. روحية ملّت ايران را شما در بيست‌ودوّم بهمن ديديد. حالا از آن‌طرف دولت زورگوي قلدر آمريکا که با همة شکست‌هايي که در منطقه خورده‌اند از زورگويي دست برنمي‌دارند، از اين‌طرف هم دنباله‌روهاي اروپايي‌اش باز تحريم جديد [اعمال] مي‌کنند.13
13. 93/11/29 بيانات در ديدار مردم آذربايجان
تدبير ش93 – اسفند93 - فروردين94
دين حدّاقلّي از منظر اسلام تکرار در الف3 – و2
دين حدّاقلّي و اکتفاي به حدّاقل‌ها، از نظر اسلام قابل قبول نيست؛ ما در معارف خودمان چيزي به‌عنوان دين حدّاقلّي نداريم، بلکه در قرآن کريم در موارد متعدّدي اکتفاي به بعضي از تعاليم ديني دون(منهاي)‌ بعضي، مذمّت شده است؛ «اَلَّذينَ جَعَلُوا القُرءانَ عِضين»(حجر ۹۱ «همانا که قرآن را جزء جزء کردند [به برخي از آن عمل کردند و بعضي را رها نمودند.») يا آية شريفة «وَ يقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعض»(نساء ۱۵ «و مي‌گويند: ما به بعضي ايمان داريم و بعضي را انکار مي‌کنيم.») که مربوط به منافقين است، اشارة به همين است. حتّي برخي از بخش‌هاي دين که خيلي برجسته است مثل اقامة قسط هم کافي نيست که انسان دل خود را خوش کند که ما حالا دنبال اقامة قسطيم و اقامة قسط خواهيم کرد، پس اسلام تحقّق پيدا کرد؛ نه! اين نيست. بله مسلّماً اقامة قسط در جامعه، يک قلم مهم است. از اين آية شريفه در سورة مبارکة حديد، «لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبِينت وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتبَ وَ الميزانَ لِيقومَ النّاسُ بِالقِسط»(حديد ۲۵ «براستي [ما] پيامبران خود را با دلايل آشکار روانه‌کرديم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند.») اين‌جور به‌نظر مي‌رسد در بادي(ابتداي) امر، که هدف از ارسال رسل و انزال کتب و معارف الهي، اقامة قسط است که حالا اين جملة «لِيقومَ النّاسُ بِالقِسط» را هرجور معنا کنيم چه به اين معنا بگيريم که «لِيقومَ النّاسُ بِالقِسط» يعني «لِيقيمَ النّاسُ القِسطَ» که مثلاً «باء» را «باء تعديه» بگيريم، که اين وظيفة مردم است که در محيط زندگي خودشان اقامة قسط کنند؛ يا نه! «باء تسبيب» که «لِيقومَ النّاسُ بِسَبَبِ القِسط»، يعني با قسط با مردم [رفتار کنيم]؛ هرکدام از اين دو معنا يا معاني احتمالي ديگري که وجود دارد، اگر در نظر گرفته بشود اهمّيت اقامة قسط را در جامعه روشن مي‌کند. لکن اين بدين معنا نيست که شارع مقدّس از ما قبول مي‌کند که ما مثلاً اکتفا کنيم به اقامة قسط و همة همّت خودمان را بگذاريم براي اينکه اقامة قسط بشود، ولو برخي از احکام ديگر اسلام مثلاً مورد بي‌توجّهي قرار بگيرد؛ نه! آية شريفه مي‌فرمايد که: «اَلَّذينَ اِن مَکَّنّهُم فِي الاَرضِ اَقامُوا الصّلوةَ وَ آتَوُا الزَّکوةَ وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَر».(حج ۴۱ «همان کساني که چون در زمين به آنان توانايي دهيم، نماز برپا مي‌دارند و زکات مي‌دهند و به کارهاي پسنديده واميدارند و از کارهاي ناپسند باز مي‌دارند.») يعني انتظاري که خداي متعال از متمکّنين در ارض دارد، اينها است که اوّلش: «اَقامُوا الصّلوة»، بعد: «وَ آتَوُا الزَّکوةَ وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ للهِ‌ عاقِبَةُ الاُمور»( حج ۴۱ «... و فرجام همة کارها از آنِ خدا است») [است]. اين‌جور نيست که اگر ما به قسط توجّه مي‌کنيم، حق داشته باشيم که از اقامة صلات و اهمّيت دادن به صلات يا به زکات يا به امر به معروف و نهي از منکر غفلت کنيم، بلکه «اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت» (نحل ۳۶ «خدا را بپرستيد و از طاغوت بپرهيزيد») که چندين بار اين لفظ و اين مضمون در قرآن تکرار شده نشان مي‌دهد که اصلاً خداي متعال پيغمبران را فرستاد براي توحيد، براي اجتناب از طاغوت، براي عبوديت خداوند؛ اساس کار اين است. يا وصيتي که خداي متعال در آن آية شريفة سورة شوري، به نوح و به ابراهيم و به موسي‌ و به بقيه کرده است: «اَن اَقيمُوا الدّين»؛(شوري ۱۳ «دين را برپا داريد.») آنکه مورد نظر است، اقامة دين است؛ يعني همة دين را بايد اقامه کرد؛ «وَ لاتَتَفَرَّقوا فيهِ کَبُرَ عَلَي المُشرِکينَ ماتَدعوهُم اِلَيهِ اللهُ يجتَبي اِلَيهِ مَن يشآءُ وَ يهدي اِلَيهِ مَن يُنيب»؛ (شوري ۱۳ «و در آن تفرقه‌اندازي نکنيد. بر مشرکان آنچه که ايشان را به سوي آن فرامي‌خواني، گران مي‌آيد. خدا هرکه را بخواهد، به سوي خود برمي‌گزيند، و هرکه را که از در توبه درآيد، به سوي خود راه مي‌نمايد.») يعني همة دين همة اجزا و همة ارکان دين مورد توجّه است، و معارض اصلي هم در مقابل اين حرکت و اين رويکرد يعني اقامة دين به‌تمامه، به‌جميع اجزائه، به‌کلّه عبارتند از قلدرهاي عالَم، مستکبران عالَم؛«کَبُرَ عَلَي المُشرِکينَ ما تَدعوهُم اِلَيه»؛(شوري ۱۳) آنچه تو به آن دعوت مي‌کني، براي مشرکين‌[گران است]؛ يا در آية شريفه در اوّل سورة مبارکة احزاب؛ «ياَيهَا النَّبِي اتَّقِ اللهَ وَ لا تُطِعِ الکافِرينَ و المنِافقينَ اِنَّ اللهَ کانَ عَليمًا حَکيمًا»؛(احزاب ۱ «اي پيامبر، از خدا پروا بدار و کافران و منافقان را فرمان مبر، که خدا همواره داناي حکيم است.») يعني هم عليم است خداي متعال که احاطة علمي دارد به تمام اجزا و ذرّات عالم و سازوکار زندگي ذرّات، و هم حکيم است؛ با حکمت، راه تو را در اين مجموعه مشخّص کرده و بايد دنبال کني. «وَ اتَّبِع ما يوحي‌ اِلَيکَ مِن رَبِّکَ اِنَّ اللهَ کانَ بِما تَعمَلونَ خَبيرًا * وَ تَوَکَّل عَلَي اللهِ و کَفي‌ بِاللهِ وَکيلاً»؛(احزاب ۲و۳ «و آنچه را که از جانب پروردگارت به سوي تو وحي مي‌شود، پيروي کن که خدا همواره به آنچه مي‌کنيد، آگاه است. و بر خدا اعتماد کن، همين بس که خدا نگهبان [تو] است.») در مقابلة با اين حرکت تو، دشمني وجود خواهد داشت. ... چيزي که گاهي از آن در برخي از گفته‌ها و نوشته‌ها تعبير مي‌شود به دين حدّاقلّي؛ يعني کاستن از آرمان‌ها که به‌معناي نابودي سيرت دين است. اين دين حدّاقلّي يعني در واقع دين را حذف کردن.7 7. ۹۳/۱۲/۲۱ بيانات در ديدار رئيس و اعضاي مجلس خبرگان رهبري (هفدهمين اجلاس مجلس خبرگان رهبري)
تدبير ش93 – اسفند93 و فروردين94
ضرورت دريافت و رساندن پيام شهيدان تکرار در الف3
در مورد شهيد خداي متعال مي‌فرمايد که اينها زنده‌اند: «وَ لا تَقُولُوا لِمَن يُقتَلُ في سَبيلِ اللهِ اَمواتُ».(بقره ۱۵۴) «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللهِ اَمواتًا بَل اَحيآءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقون* فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللهُ مِن فَضلِه».(آلعمران ۱۶۹ ۱۷۰) اينها آيات قرآن است؛ اينها صريحِ در يک معارفي است که از اين معارف هيچ مسلماني نمي‌تواند چشم بپوشد. هر کسي به اسلام و به قرآن اعتقاد دارد، اين معارف بايستي جلوي چشمش باشد. اين آية شريفه قرآن مي‌گويد اينها زندهاند؛ حيات اينها يک حيات واقعي است، يک حيات معنوي است و نزد خداي متعال مرزوق‌اند؛ يعني دائم تفضلاّت الهي دارد به اينها مي‌رسد؛ «فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللهُ مِن فَضلِه».(آلعمران ۱۷۰) آن طرف مرز زندگي و مرگ، چه خبر است؟ انسان‌ها از آن عالم و نشئة مجهول، چه مي‌دانند؟ در مورد شهدا مي‌دانيم که اينها خرسندند، خوشحال‌اند، مسرورند؛ «فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللهُ مِن فَضلِه». بعد از اين بالاتر: «وَ يَستَبشرونَ بِالَّذينَ لَم يَلحَقوا بِهِم»؛(آلعمران ۱۷۰) يعني با ما دارند حرف مي‌زنند، خطاب مي‌کنند به ما: «اَلاّ خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنون».(آلعمران ۱۷۰) خيلي مهم است؛ اين گوشي که بتواند نداي ملکوتي شهدا را بشنود، اين گوش را بايد در خودمان به‌وجود بياوريم. آنها دارند به ما بشارت مي‌دهند، مژده مي‌دهند، خوف و حزن را نفي مي‌کنند: «اَلاّ خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يحزَنون». ما بر اثر ضعف‌هاي خودمان، دچار خوف مي‌شويم، دچار حزن مي‌شويم؛ اينها به ما مي‌گويند که: شما خوف نداريد، حزن نداريد يا در مورد خودشان مي‌گويند: يا در مورد ما بنابر اختلافي که حالا در تفسير اين آية شريفه ممکن است مطرح بشود خوف و حزن را برمي‌دارند؛ چه در اين نشئه، چه در آن نشئه. براي يک ملّت چقدر مهم است که در حرکت خود، در پيشرفت خود حقيقتاً داراي خوف نباشد، داراي حزن نباشد، با اميد حرکت کند؛ اين پيام شهداست به ما؛ که بايد اين پيام را شنيد.
شما با اين جلسات، با اين اجتماعاتي که تشکيل مي‌دهيد، موظّف‌ايد اين پيام را به گوش‌ها برسانيد. ... وقتي جلسه‌اي تشکيل مي‌شود در بزرگداشت شهيدان، آنهايي که شرکت مي‌کنند در اين جلسه، هرچه داراي ارج و مقام باشند، بيش از آنچه آنها به آن جلسه برکت و فايده و عظمت بدهند، آن جلسه است که به آنها خير و برکت و هدايت و معرفت مي‌دهد؛ واقع قضيه اين است. کاري کنيد که اين جلسات، اين برکات را داشته باشد؛ اينها را گسترش بدهد، اين فرهنگ را در جامعه گسترش بدهد.2
2. 27/11/93 (انتشار 07/12/93) بيانات در ديدار اعضاي ستادهاي «کنگره شهداي امور تربيتي»، «کنگره شهداي دانشجو» و «کنگره شهداي هنرمند»
بزرگداشت شهيدان تداوم حرکت جهادي و شهادت تکرار در و6
جلسات بزرگداشت، ادامة حرکت جهادي و ادامة شهادت است. اگر نام شهيدان ما تکرار نمي‌شد، تجليل نمي‌شدند و احترام به آنها و خانواده‌هاي آنها در جامعة ما به‌صورت يک فرهنگ در نمي‌آمد که خوشبختانه به‌صورت فرهنگ درآمده امروز بسياري از اين يادهاي ارزشمند و گرانبها فراموش شده بود؛ اين ارزشگذاري عظيمي که با حرکت شهادت در يک جامعه به‌وجود مي‌آيد، به فراموشي سپرده شده بود. نبايد بگذاريد اين اتّفاق بعد از اين هم بيفتد؛ روزبه‌روز بايد ياد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌يابي و نکته‌سنجي زندگي شهدا در جامعة ما رواج پيدا کند. و اگر اين شد، آن‌وقت مسئلة شهادت که به معناي مجاهدت تمام‌عيار در راه خدا است، در جامعه ماندگار خواهد شد. و اگر اين شد، براي اين جامعه ديگر شکست وجود نخواهد داشت و شکست معنا نخواهد داشت؛ پيش خواهد رفت. عيناً مثل ماجراي حسين‌بن‌علي(ع)؛ امروز ۱۳۰۰ سال يا بيشتر از شهادت حضرت اباعبدالله(ع) مي‌گذرد و روزبه‌روز اين داستان برجسته‌تر و زنده‌تر شده. اين داستان در بطن خود داراي يک مضاميني است که اين مضامين براي حيات اسلامي جامعه ضروري است. اگر اين مضامين گسترش پيدا نمي‌کرد، از اسلام و از قرآن و از حقايق معارف اسلامي هم امروز خبري نبود. اينجا هم همين‌جور است؛ نگذاريد نام شهدا و ياد شهدا فراموش بشود يا در جامعة ما کهنه بشود؛ و البتّه با ابتکارات؛ اين جلسات بزرگداشتي که آقايان به‌وجود مي‌آوريد که خيلي با ارزش است صرفاً يک جلسة ترحيم باشکوه نيست؛ اين جلسات، داراي مضامين ويژة خودش است؛ بايستي شهادت را معنا کند، شهيد را معرّفي کند، فرهنگ شهادت را در جامعه ماندگار کند.2
2. 27/11/93 (انتشار 07/12/93) بيانات در ديدار اعضاي ستادهاي «کنگره شهداي امور تربيتي»، «کنگره شهداي دانشجو» و «کنگره شهداي هنرمند»
ارزيابي تحقق عزم ملّي و مديريّت جهادي در سال ۹۳
سال ۹۳ هم در عرصة داخلي و هم در عرصة خارجي و بين‌المللي براي كشور ما سال پرماجرايي بود؛ چالش‌هايي داشتيم، پيشرفت‌هايي هم داشتيم؛ ما در اوّل سال ۹۳ با توجّه به همين چالش‌ها بود كه عنوان سال را گذاشتيم «عزم ملّي و مديريّت جهادي». با نگاهي به آنچه در سال ۹۳ گذشت، مشاهده مي‌كنيم كه عزم ملّي بحمداللَّه بُروز و ظهور داشت. ملّت ما عزم راسخ خود را هم در تحمّل برخي مشكلاتي كه براي او وجود داشت، نشان داد، هم در روز بيست ودوّم بهمن، در روز قدس و در راهپيمايي عظيم اربعين اين عزم را، اين همّت را از خود بُروز داد و نشان داد. مديريّت جهادي هم در برخي از بخش‌ها بحمداللَّه بارز و آشكار بود. در آن بخش‌هايي كه مديريّت جهادي را انسان مشاهده كرد، پيشرفت‌ها را هم در آنجا مشاهده كرديم. اين البتّه توصية مخصوص سال ۹۳ نيست، هم عزم ملّي و هم مديريّت جهادي براي امسال و براي همة سال‌هاي پيش رو براي ملّت ما مورد نياز است.8 8. ۹۴/۰۱/۰۱ بيانات به مناسبت حلول سال ۱۳۹۴ هجري شمسي
تحقق آرزوهاي بزرگ و مهم‌ترين شروط تحقق ظرفيّت ملّت ايران
در سال ۹۴، آرزوهاي بزرگي براي ملّت عزيزمان داريم كه همة اين آرزوها هم دست يافتني است. آرزوهاي بزرگ ما براي ملّت در اين سال، پيشرفت اقتصادي است؛ اقتدار و عزّت منطقه‌اي و بين‌المللي است؛ جهش‌هاي علمي به معناي واقعي است؛ عدالت قضائي و اقتصادي است؛ و ايمان و معنويّت است كه از همه مهم‌تر و پشتوانة همة آن سرفصل‌هاي ديگر است. به نظر ما همة اين خواسته‌ها و آرزوها دست يافتني است؛ هيچ‌كدام از اينها چيزهايي نيست كه از ظرفيّت ملّت ايران و ظرفيّت سياست‌هاي نظام بيرون باشد. ظرفيّت‌هاي ما بسيار زياد است. ... اين ظرفيّت عظيم و مهم دست يافتني است ولي شروطي دارد؛ يكي از مهم‌ترين شروط عبارت است از همكاري‌هاي صميمانه ميان ملّت و دولت؛ اگر اين همكاري صميمانه از دو سو شكل بگيرد، يقيناً همة آنچه را كه جزو آرزوهاي ماست دست يافتني است و آثار آن را مردم عزيزمان به چشم خواهند ديد. دولت، كارگزار ملّت است؛ و ملّت، كارفرماي دولت است. هرچه بين ملّت و دولت صميميّت بيشتر و همكاري بيشتر و همدلي بيشتري باشد، كارها بهتر پيش خواهد رفت. بايد به يكديگر اعتماد كنند؛ هم دولت، ملّت را به معناي واقعي كلمه قبول داشته باشد و ارزش و اهمّيّت و توانايي‌هاي ملّت را به‌درستي بپذيرد، هم ملّت به دولت كه كارگزار كارهاي اوست، به معناي حقيقي كلمه اعتماد كند. ... لذا به نظر من امسال را بايد سال همكاري هاي گستردة دولت و ملّت دانست؛ من اين شعار را براي امسال انتخاب كردم: «دولت و ملّت، همدلي و هم زباني». اميدواريم اين شعار در عمل تحقّق پيدا كند و هر دو كفّة اين شعار، يعني ملّت عزيزمان، ملّت بزرگمان، ملّت با همّت و با شجاعتمان، ملّت بصير و دانايمان، و همچنين دولت خدمتگزار بتوانند به اين شعار به معناي حقيقي كلمه عمل بكنند و آثار و نتايج آن را ببينند.8 8. ۹۴/۰۱/۰۱ بيانات به مناسبت حلول سال ۱۳۹۴ هجري شمسي
حمايت از مسئولين کشور وظيفة آحاد ملّت تکرار در و3 - و6
امروز وظيفة همة آحاد ملّت اين است که از مسئولين کشور حمايت کنند و به مسئولين دولتي کمک کنند. اين مخصوص اين دولت نيست، مربوط به همة دولت‌هاست؛ دولت‌هايي هم که بعداً سرِ کار مي‌آيند همين خصوصيت را دارند. اوّلاً به خاطر اينکه همة دولت‌ها دغدغة اصلي و اساسي‌شان حلّ مشکلات مردم است؛ البتّه ممکن است توانايي‌هاي مختلفي داشته باشند و همه در يک رديف نباشند؛ ثانياً ممکن است که سلايق گوناگوني داشته باشند؛ امّا هدف در همة اين دولت‌ها عبارت است از اينکه در دورة مسئوليت خود در حدّ توان خودشان بتوانند مشکلات کشور را حل کنند. هر دولتي که در چهارچوب قانون اساسي بر سر کار بيايد، دولت قانوني است، دولت مشروع است. مهم نيست که چقدر و چه نسبتي از آحاد رأي‌دهندگان به اين رئيس‌جمهور يا آن رئيس‌جمهور رأي دادند؛ تعداد کاهش و افزايش آراء به محبوبيت ارتباط پيدا مي‌کند، امّا به مشروعيت و قانونيت ارتباطي ندارد. هر کسي با هر تعداد رأيي که از طرف اکثريت مردم بر طبق چهارچوب قانون اساسي انتخاب شد؛ اين مشروع است، دولت قانوني است و بايد مردم او را قانوني بدانند و تا آنجايي که مي‌توانند به او کمک کنند؛[البتّه] حقوق دوجانبه‌اي برقرار است.9
9. ۹۴/۰۱/۰۱ بيانات در حرم مطهر رضوي در اولين روز سال ۱۳۹۴
چهار شاخص نظام‌سازي اجتماعي اسلام تکرار در الف3- و3
بحث را با يک تأمّل قرآني آغاز مي‌کنم. خداوند متعال براي آن کساني که وعدة نصرت داده است، شرطي مقرّر فرموده است: «و اِنَّ اللهَ عَلي نَصرِهِم لَقَدير»؛(حج ۳۹ «و البتّه خدا بر پيروزي آنان سخت توانا است.») «اَلَّذينَ اِن مَکَّنّاهُم فِي الاَرضِ اَقامُوا الصَلوةَ وَ آتَوُا الزَّکوة وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبةُ الاُمور».(حج ۴۱ «همان کساني که چون در زمين به آنان توانايي دهيم، نماز برپا مي‌دارند و زکات مي‌دهند و به کارهاي پسنديده واميدارند، و از کارهاي ناپسند باز مي‌دارند، و فرجام همة کارها از آنِ خدا است.») خداوند متعال، چهار شاخص را در اين آية شريفه براي آن مؤمناني که قدرت در اختيار آنها قرار مي‌گيرد و از زير سلطة قدرتمندان جائر خارج مي‌شوند، معين کرده و وعده کرده است که: «اِنَّ اللهَ عَلي نَصرِهِم لَقَدير»؛ خداي متعال قادر است که يک چنين ملّتي را نصرت کند و يقيناً هم نصرت خواهد کرد. از اين چهار شرط، يکي نماز است، يکي زکات است، يکي امر به معروف است و ديگري نهي از منکر. هر کدام اين چهار خصوصيت و چهار شاخص، يک جنبة فردي و شخصي دارند، لکن در کنار آن، يک جنبة اجتماعي و تأثير در نظام‌سازي اجتماعي [هم] دارند.
[1] نماز با آن همه راز و رمزي که در حقيقت نماز نهفته است که معراج هر مؤمن است، «قُربانُ کُلِّ تَقي» (من لا يحضره الفقيه، ج ۱ ، ص ۲۱۰؛ «نماز تقرّب هر پرهيزکار است.») است، وسيلة فوز و سعادت است، از همة اعمال برتر و بالاتر است، حتّي نماز داراي جنبة اجتماعي هم هست. جنبة اجتماعي نماز اين است که يکايک مسلمانان به‌وسيلة نماز با يک مرکز واحدي در تماس مي‌شوند. در آنِ واحد در وقت نماز، همة مسلمانان در همة نقاطي که دنياي اسلام گسترده است، دل را به يک مرکز واحدي متّصل مي‌کنند؛ اين اتّصال همة دل‌ها به يک مرکز واحد، يک مسئلة اجتماعي است، يک مسئلة نظام‌ساز است، معين‌کننده و شکل‌دهندة هندسة نظام اسلامي است.
[2] زکات که داراي جنبه‌هاي فردي است و گذشت و اعطاي «ما يحب» را به انسان مي‌آموزد که خود اين يک تجربه و آزمون بسيار مهم است، امّا يک ترجمان اجتماعي دارد؛ زکات در استعمالات قرآني، به معني مطلق انفاقات است اعم از زکات مصطلحي است که در آية شريفة «خُذ مِن اَموالِهِم صَدَقَةً»(توبه ۱۰۳ «از اموال آنان صدقه‌اي بگير.») به آن اشاره شده است؛ زکات يعني مطلق انفاقات مالي، [امّا] جنبة اجتماعي و ترجمان اجتماعي نظام‌ساز زکات اين است که انساني که در محيط اسلامي و جامعة اسلامي، برخوردار از مال دنيوي است، خود را متعهّد مي‌داند، مديون مي‌داند، طلبکار نمي‌داند، خود را بدهکار جامعة اسلامي مي‌داند؛ هم در مقابل فقرا و ضعفا، هم در مقابل سبيل‌الله؛ بنابراين، زکات با اين نگاه، يک حکم و شاخص نظام‌ساز است.
[3 و 4] و امّا امر به معروف و نهي از منکر که در واقع به نوعي زيربناي همة حرکات اجتماعي اسلام است که: «بِها تُقامُ الفَرائِض»؛(کافي، ج ۵ ، ص ۵۶؛ «با آن همة فرائض و واجبات برپا مي‌شود.») امربه‌معروف يعني همة مؤمنان در هر نقطه‌اي از عالم که هستند، موظّف‌اند جامعه را به‌سمت نيکي، به‌سمت معروف، به‌سمت همة کارهاي نيکو حرکت دهند؛ و نهي از منکر يعني همه را از بدي‌ها، از پستي‌ها، از پلشتي‌ها دور بدارند. هرکدام از اين چهار شاخص، به‌نحوي ترجمان ساخت و هندسة نظام اسلامي است.
در حاشيه عرض بکنيم که اين معناي مهمّ امر به معروف و نهي از منکر را نبايد به مسائل زير نصاب اهمّيت منحصر کرد؛ بعضي تصوّر مي‌کنند: امر به معروف و نهي از منکر منحصر مي‌شود به اينکه انسان به فلان زن يا فلان مردي که يک فرع ديني را رعايت نمي‌کند، تذکّر بدهد؛ البتّه اينها امر به معروف و نهي از منکر است امّا مهم‌ترين قلم امر به معروف و نهي از منکر نيست. مهم‌ترين قلم امر به معروف و نهي از منکر عبارت است از امر به بزرگ‌ترين معروف‌ها و نهي از بزرگ‌ترين منکرها. بزرگ‌ترين معروف‌ها در درجة اوّل عبارت است از ايجاد نظام اسلامي و حفظ نظام اسلامي؛ اين امر به معروف است. معروفي بالاتر از ايجاد نظام اسلامي و حفظ نظام اسلامي نداريم؛ هر کسي که در اين راه تلاش کند، آمر به معروف است؛ حفظ عزّت و آبروي ملّت ايران، بزرگ‌ترين معروف است. معروف‌ها اينها هستند: اعتلاي فرهنگ، سلامت محيط اخلاقي، سلامت محيط خانوادگي، تکثير نسل و تربيت نسل جوان آمادة براي اعتلاي کشور، رونق دادن به اقتصاد و توليد، همگاني کردن اخلاق اسلامي، گسترش علم و فنّاوري، استقرار عدالت قضائي و عدالت اقتصادي، مجاهدت براي اقتدار ملّت ايران و وراي آن و فراتر از آن، اقتدار امّت اسلامي و تلاش و مجاهدت براي وحدت اسلامي؛ مهم‌ترين معروف‌ها اينها است و همه موظّف‌اند در راه اين معروف‌ها تلاش کنند؛ امر کنند. نقطة مقابل اينها هم عبارت است از: منکرها. ابتذال اخلاقي منکر است، کمک به دشمنان اسلام منکر است، تضعيف نظام اسلامي منکر است، تضعيف فرهنگ اسلامي منکر است، تضعيف اقتصاد جامعه و تضعيف علم و فنّاوري منکر است؛ از اين منکرها بايد نهي کرد. اوّلين آمر به‌ معروف هم خود ذات مقدّس پروردگار است که مي‌فرمايد: «اِنَّ اللهَ يأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ وَ ايتائِ ذِي‌القُربي وَ ينهي عَنِ الفَحشآءِ وَ المُنکَرِ وَ البَغي»؛(نحل ۹۰ «درحقيقت خدا به دادگري و نيکوکاري و بخشش به خويشاوندان فرمان مي‌دهد و از کارهاي زشت و ناپسند و ستم باز مي‌دارد.») خدا آمر به معروف و ناهي از منکر است؛ معروف‌ها هم مشخّص شده است، منکرها هم معلوم شده است. وجود مقدّس پيامبر معظّم اسلام(ص) از برترين آمران به معروف و ناهيان از منکر است؛ آية قرآن [مي‌فرمايد] «يأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ ينهاهُم عَنِ المُنکَر»؛(اعراف ۱۵۷ «[همان پيامبري که] آنان را به کار پسنديده فرمان مي‌دهد، و از کار ناپسند باز مي‌دارد.») ائمّه(ع) بزرگ‌ترين آمران به معروف و ناهيان از منکرند؛ در زيارت مي‌خوانيد: «اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَيتَ الزَّکاةَ وَ اَمَرتَ بِالمَعروفِ وَ نَهَيتَ عَنِ المُنکَر»؛(کافي، ج ۴ ، ص ۵۷۰ «شهادت مي‌دهم که نماز را به پا کردي و زکات را پرداختي و امر به معروف و نهي از منکر کردي.») مؤمنين و مؤمنات در هر نقطه‌اي از جهان اسلام آمران به معروف‌اند که فرمود: «وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَوليآءُ بَعضٍ يأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ ينهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ يقيمونَ الصَّلوةَ وَ يؤتونَ الزَّکوة»؛(توبه ۷۱ «و مردان و زنان با ايمان، دوستان يکديگرند، که به کارهاي پسنديده وامي‌دارند، و از کارهاي ناپسند باز مي‌دارند، و نماز را برپا مي‌کنند و زکات مي‌دهند.») اينها، چهار پاية اصلي براي نظام‌سازي است که از هرکدام از اينها، شاخه‌هايي منشعب مي‌شود. نظام اسلامي متّکي است به اقامة صلات، ايتاء زکات، امر به ‌معروف، و نهي از منکر؛ يعني انسجام و ارتباط اجتماعي و قلبي ميان آحاد مردم در نظام اسلامي.9
9. ۹۴/۰۱/۰۱ بيانات در حرم مطهر رضوي در اولين روز سال ۱۳۹۴
تدبير ش94 – ارديبهشت و خرداد 94
عظمت ملّت ايران در جهان تکرار در و5
امروز نام شما، نام ملّت ايران در دنيا و در ميان ملّت‌ها و در ميان آزادگان عالم نام بلند و افتخارآميزي است. [در ميان] دولت‌ها چطور؟ دولت‌ها هم همين‌جور؛ دولت‌ها هم تشکيل‌شدة از انسان‌هاست. آنهايي که خيلي سياه‌دل و تيره‌روز و سيه‌روي نباشند، آنهايي که غرق در شهوات نباشند، آنهايي که نوکري استکبار را از دل و جان قبول نکرده باشند هم اعتراف مي‌کنند، اقرار مي‌کنند به عظمت ملّت ايران و عظمت آن نظامي که توانسته است اين ملّت را اين‌جور پيش ببرد. در اجتماعاتي که در کشور ما تشکيل شده است ـ چه در کنفرانس اسلامي،(هشتمين اجلاس سران کشورهاي عضو سازمان کنفرانس اسلامي که طي روزهاي ۱۸ تا ۲۰ آذر ۱۳۷۶ با حضور سران بيش از ۵۵ کشور در تهران برگزار شد.) چه در اجتماع غيرمتعهّدها(شانزدهمين نشست غيرمتعهّدها که طي روزهاي ۵ تا ۱۰ شهريور ۱۳۹۱ با حضور سران بيش از صد کشور در تهران برگزار شد.) ـ بيشترين سران و مسئولان برجستة جهان در اينجا گرد آمدند، اظهار علاقه‌مندي کردند. گفته مي‌شود ايران منزوي است! منزوي آن کساني هستند که فقط با زور، فقط با پول، فقط با دلار مي‌توانند دل‌هايي را به خودشان جذب کنند؛ نه پيامشان، نه اظهارشان، نه عملشان هيچ جاذبه‌اي را در دنيا به‌وجود نمي‌آورد. جوانان عزيز من، فرزندان عزيز ملّت ايران! اين شما هستيد با اين پرچم پُرافتخار. در اين دانشگاه و در همة نقاط کشور در بخش‌هاي مختلف، جوانان ما مؤمنانه در اين راه حرکت مي‌کنند.8
8. ۹۴/۰۲/۳۰ بيانات در دانشگاه افسري و تربيت پاسداري امام حسين(ع)
پيام درپي تشييع باشکوه پيکر مطهر 270 شهيد غواص با حضور حماسي مردم تهران تکرار درساير
بسم اللَّه ‌الرّحمن ‌الرّحيم
صلوات و سلام خدا بر شهيدان عزيز که مشعل توحيد را با ايثار خود بر فراز ميهن اسلامي برافروختند و صلوات و تحيات خدا بر شهيدان مظلوم غوّاص که با ظهور و حضور خود اين فروغ خاموش نشدني را مدد رساندند و پرچم يادهاي عزيز و گرانبها و ذخيره‌هاي معنوي ملت را با شکوهي هر چه تمام تر در کشور برافراشتند.
سلام بر دست‌هاي بسته و پيکرهاي ستم ديده شما و سلام بر ارواح طيبه و به رضوان الهي، بال گشودة شما. سلام بر شما که بار ديگر فضاي زندگي را معطّر و جان زندگان را سيراب کرديد. و سپاس بي‌پايان پروردگار حکيم و مهربان را که در لحظه‌هاي نياز اين ملّت خداجوي و خداباور، بشارت‌هاي ترديد ناپذير را بر دل‌هاي بيدار نازل مي‌فرمايد و غبارها را مي‌زدايد. و سلام بر شما ملّت بزرگ، وفادار، آگاه و مسئوليت‌پذير که خطاب لطيف الهي را به درستي مي‌شناسيد و مي‌نيوشيد و پاسخ مي‌گوييد. حضور پرمضمون امروز شما در تشييع اين دردانه‌هاي به ميهن بازگشته يکي از به يادماندني‌ترين حوادث انقلاب است. رحمت خدا بر شما.
و سپاس بي حد از خداي مالک دل‌ها و سلام بي‌پايان بر حضرت بقيةالله روحي فداه که صاحب اين ثروت عظيم است.12
والسلام عليکم و رحمةالله و برکاته سيد علي خامنه‌اي 26 خرداد 1394
12. ۹۴/۰۳/۲۶ پيام به‌مناسبت تشييع با شکوه پيکر مطهر 270 شهيد غواص با حضور حماسي مردم تهران
تدبير ش95 – تير و مرداد 94
نقش شهدا در تقويت روحيه ملت ايران
امروز هم شهدا در حال تقويت روحية ملّت ايران‌اند. همين چند روز قبل از اين، ۲۷۰ شهيد وارد تهران شدند و شما ديديد چه حادثه‌اي درست شد؛ چه شوري، چه هيجاني! نقطة مقابل دلسردي‌ها، نقطة مقابل نوميدي‌ها، نقطة مقابل رکود و رکون‌ها؛(سکون) تحرّک، آمادگي، شوق، عشق، آرمان‌گرايي؛ اين کار شهداست.2 2. 06/04/94 بيانات در ديدار خانواده‌هاي شهداي هفتم تير و جمعي از خانواده‌هاي شهداي استان تهران
روش دشمن در معرفي سرزنده‌ترين جوانان ايراني با افسرده‌ترين جوانان خارجي تکرار در و1
جوان ايراني خوشبختانه جوان پرانگيزه و پرشوري است؛ درست نقطة مقابل آن چيزي است که بعضي از مراکز مغرض آماري و غالباً با منشأ خارجي يا اساساً خارجي اعلام مي‌کنند. آنها مي‌گويند جوان ايراني افسرده است؛ يک طبقه‌بندي هم مي‌کنند و مي‌گويند جوان ايراني در فلان درجة از افسردگي ـ يک درجة خيلي بالايي ـ قرار دارد. اين يک دروغ محض و خباثت‌آميزي است که دارد امروز انجام مي‌گيرد و بهانة يک سلسله کارهاي خلاف ديگر است؛ جوان ايراني افسرده است، پس بايستي برايش محيط نشاط درست کنيم؛ چه‌جوري؟ با کنسرت موسيقي، با جلسات و اردوهاي مختلط جنسي، و آزادي‌هايي از اين قبيل؛ اين دنبالة آن حرف است. نخير، به‌عکس، جوان ايراني امروز جزو بانشاط‌ترين و فعّال‌ترين و سرزنده‌ترين جوان‌ها است. شما نگاه کنيد در دنياي غرب، جوان اروپايي افسرده است؛ اين‌قدر آمار خودکشي‌ها در آنجا بالاست. افسردگي آنجايي است که يک جواني بر اثر فشارهاي روحي، تفنگ دست مي‌گيرد، مي‌رود در يک ساحل امن و به‌ظاهر آرام و حدود هشتاد کودک را با رگبار مي‌کشد؛ اتّفاقي که دو سه سال پيش در يکي از کشورهاي اروپا اتّفاق افتاد که همه مطّلع شدند و در دنيا منعکس شد؛ افسردگي اين است. افسردگي عبارت است از اينکه جوان اروپايي براي خودکشي کردن مي‌آيد در سِلک داعش. گزارش‌هايي که ما داريم نشان مي‌دهد که تعداد بالايي از عناصر انتحاري داعش، جوان‌هاي اروپايي‌اند؛ مي‌خواهد خودکشي کند، فکر مي‌کند اين خودکشي يک هيجاني دارد و بهتر از غرق کردن خود مثلاً در رودخانة فلان کشور اروپايي است، پس مي‌آيد اينجا؛ بر اثر افسردگي کامل دنبال هيجان مي‌گردند؛ افسرده آنها هستند. جوان ايراني که روز بيست‌وسوّم ماه رمضان که شب قبل را با احياء گذرانده، با دهان روزه، در گرماي شديد تابستان، مي‌آيد در خيابان راه‌پيمايي مي‌کند، بعد مي‌نشيند زير آفتاب و نمازجمعه را برگزار مي‌کند، او فرسنگ‌ها از افسردگي دور است، او سرزنده است، او بانشاط است.7 7. 20/04/94 بيانات در ديدار دانشجويان در بيست و چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
راه‌هاي تحقق آرمان‌ها تکرار در و7
اوّلين فريضة دانشجويي عبارت است از آرمان‌خواهي. ... آرمان‌ها چه هستند؟ ... ايجاد جامعة اسلامي و تمدّن اسلامي ... ايجاد تفکّر اعتماد به نفس ملّي ... مبارزه با نظام سلطه و استکبار ... عدالت‌خواهي ... رشد علمي ... ايجاد دانشگاه اسلامي ... خب! ممکن است کسي بگويد ما اين آرمان‌ها را چه‌جوري دنبال بکنيم؟ ما که در کشور اثري نداريم؛ يک عدّه مديراني هستند، دارند کار خودشان را مي‌کنند، ما هم اينجا شعار مي‌دهيم، حرف مي‌زنيم. اين اشتباه در فهم مسئله است؛ هرگز اين‌جوري نيست. دانشجو تصميم‌ساز است؛ دانشجو گفتمان‌ساز است. شما وقتي که يک آرماني را دنبال مي‌کنيد، مي‌گوييد، تکرار مي‌کنيد و به‌جد پاي آن مي‌ايستيد، اين يک گفتمان در جامعه ايجاد مي‌کند، اين موجب تصميم‌سازي مي‌شود؛ زيدِ تصميم‌گير در فلان مرکز تصميم‌گيري مديريت کشوري، وقتي که يک چيزي به‌عنوان يک گفتمان درآمد، مجبور مي‌شود دنبال بکند. يک نمونة زنده‌اش همين گفتمان نهضت نرم‌افزاري و احياي حرکت علمي است که مطرح شد، تکرار شد، خوشبختانه استقبال شد و به‌عنوان يک گفتمان درآمد؛ حرکت جامعه براساس آن به‌وجود آمد؛ ده پانزده سال است که ما از لحاظ علمي داريم همين‌طور حرکت مي‌کنيم و جلو مي‌رويم. در همة زمينه‌ها همين‌جور است، دانشجو مي‌تواند مؤثّر باشد. کسي از عزيزان از قول مرحوم شهيد بهشتي، نقل کردند که ايشان فرمودند که «دانشجو مؤذّن جامعه است؛ وقتي که خواب بماند، مردم هم خواب مي‌مانند»؛ خب! تعبير خوبي است؛ شما مي‌توانيد بيدارکننده باشيد، مي‌توانيد گفتمان‌ساز باشيد، به‌هيچ‌وجه تصوّر نکنيد که اين کارهاي دانشجويي شما، کارهاي بي‌اثري است.
وقتتان را بيهوده به هدر ندهيد؛ خيلي از بچّه‌هاي جوان ما ـ دانشجو و غير دانشجو ـ وقت‌هايشان را هدر مي‌دهند، در اين شبکه‌هاي اجتماعي و مانند اينها مي‌گردند يا در بعضي از جلسات بيهودة بحث‌وجدل‌هاي اين‌جوري مي‌نشينند. وقتتان را هدر ندهيد، وقتتان را درست مصرف کنيد، هم به درس برسيد، هم به کار تشکيلاتي برسيد؛ به هردوي اينها بايد برسيد.
... اگر محيط دانشجويي، اعتقاد راسخي به يک مطلبي پيدا کرد و آن را دنبال کرد در فعّاليت‌هاي متنوّع دانشجويي، اين تأثيرگذار در آيندة کشور است. اين تصوّر درست نيست که فکر کنيم چه فايده‌اي دارد ما به‌عنوان دانشجو اين فعّاليت را بکنيم يا اين تلاش را انجام بدهيم؟ چه تأثيري در واقعيت‌هاي کشور مي‌گذارد؟ نه، تأثير دارد؛ تأثير زيادي هم دارد. سازوکار تأثيرگذاري‌اش هم همين است که عرض کردم؛ اين تبديل مي‌شود به گفتمان، اوّل در محيط دانشجويي، بعد به‌تدريج در محيط کشور و اين تبديل مي‌شود به يک عنصر تصميم‌ساز. بله، شما ممکن است در فلان تشکيلات، تصميم‌گير نباشيد امّا مي‌توانيد تصميم‌ساز باشيد. پس آرمان‌ها را دنبال کنيم. من چند مصداق از مصاديق آرمان‌ها را عرض کردم لکن فقط اينها نيست؛ بگرديد در مجموعة بيانات امام، در مجموعة معارف انقلاب اسلامي، در مطالعة دقيق قرآن و نهج‌البلاغه، آرمان‌ها را فهرست کنيد، طبقه‌بندي کنيد، دسته‌بندي کنيد، روي اينها کار کنيد و بر آرمان‌ها ايستادگي کنيد. يعني واقعيت‌ها نبايد ما را از آرمان‌ها دور کند؛ واقعيت‌ها بايد مثل پلّکاني ما را به آرمان‌ها نزديک کند. اگر يک واقعيتِ مزاحمي هم پيدا شد، با آن مقابله کنيم، معارضه کنيم، از سر راه برداريم؛ آرمان‌خواهي يعني اين. البتّه نقطة مقابلش ـ همان‌طور که عرض کردم ـ محافظه‌کاري است؛ يعني با واقعيت‌ها بسازيم، بدش را هم قبول کنيم، خوبش را هم قبول کنيم، به‌عنوان اينکه «چه‌کار مي‌شود کرد، چاره‌اي نداريم» بگذرانيم که خب! بديهي است که سرنوشت يک چنين ملّتي به کجا خواهد رسيد.7 7. 20/04/94 بيانات در ديدار دانشجويان در بيست و چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
الزامات تأثيرگذاري تشکل‌هاي اسلامي تکرار در و7
اگر تشکّل‌هاي دانشجويي و جريان دانشجويي بخواهند يک چنين تأثيرگذاري‌اي[گفتمان‌سازي آرمان‌ها] را به‌دست بياورند، الزاماتي دارد؛ اين الزامات را بايد رعايت کنند.
الف ـ ضرورت تحقيق در مفاهيم اسلامي:
يکي از اين الزامات عبارت است از کار بر روي مفاهيم اسلامي، يعني عمقي روي مسائل کار کردن؛ سطحي‌نگري ضرر مي‌زند. من البتّه امروز در صحبت‌هايي که اين دوستان کردند ـ در بعضي از صحبت‌ها، حالا نمي‌گويم در همة آنها ـ نشانه‌هاي تعمّق را مشاهده کردم. ديدم خوشبختانه جوان دانشجو به مسائل، با نگاه عمقي نگاه مي‌کند. اين شرط اوّل است. ... تشکلّ‌هاي دانشجويي، روي معارف اسلامي کار کنند. کتاب هم کم نداريم؛ کتاب خيلي داريم. يک‌روزي ما ناچار بوديم فقط به کتاب‌هاي شهيد مطّهري ارجاع بدهيم ـ البتّه آن کتاب‌ها باز هم همچنان در قلّه است و خيلي باارزش است ـ امّا امروز غير از آنها هم کتاب‌هاي زيادي داريم؛ دانشجويان مي‌توانند شيوه‌ها و روش‌هاي مطالعاتي انتخاب بکنند، مطالعه کنند، کار کنند، بحث کنند، جلسة خطابه بگذارند، به‌اصطلاح کنفرانس بگذارند، ميزگرد بگذارند؛ يعني سطح را بالا ببرند. يکي از الزامات اين است.
ب ـ لزوم ايجاد جاذبه با ارائه حرف‌هاي نو:
يکي از الزاماتِ اثرگذاري اين است که بتوانيد بدنة دانشجويي را جذب کنيد. تشکلّ‌ها يک اقلّيت دانشجويي‌اند. مجموع شما تشکلّ‌ها را که جمع کنند، در بين خِيل انبوه دانشجوها اکثريت نيستيد. بايد بتوانيد جاذبه در خودتان ايجاد کنيد که دانشجو را جذب کند. جاذبه چگونه به‌وجود مي‌آيد؟ تصوّر من اين است که راه‌هاي زيادي وجود دارد؛ ... ابتکارهايي را پيدا کنيد براي جذّاب کردنِ مجموعه‌هاي دانشجويي.
البتّه جذّابيت از راه اردوي مختلط، صددرصد غلط و خطاست. بعضي‌ها اين‌جوري جذّابيت مي‌خواهند ايجاد کنند. يک مجموعة دانشجويي، حالا يا به‌عنوان پُرطمطراقِ مجموعة صنفي و علمي و تخصّصي، يا حتّي زير عنوان اسلامي، دختر و پسر را با هم بردارند ببرند کوه، بردارند ببرند سفر، بردارند ببرند اروپا؛ اردوهاي خارج از کشور! اينها قطعاً خيانت به محيط دانشجويي است و خيانت به نسل آيندة کشور است؛ بدون ترديد. راه جذّابيت اينها نيست. همچنان‌که گفتند، بنده هم تأکيد کردم، راه جذّاب‌کردن مجموعه‌هاي شما اين نيست که کنسرت موسيقي راه بيندازيد. ... اگر قرار است که ما جوان را به فسق و فجور و عيش و عشرت و موسيقي حرام و از اين قبيل چيزها بکشانيم، خب چرا اسممان را بگذاريم اسلامي؟ اين که ديگر اسلامي نيست؛ اين غير اسلامي است، اين ضدّاسلامي است. بنابراين جاذبه‌اي که بنده مي‌گويم تشکّل اسلامي بايد پيدا کند، از اين قبيل جاذبه‌ها نيست، اينها ضدّ مصلحت است، ضدّ حق است؛ اينها خيانت به محيط دانشجويي است؛ جاذبه از راه‌هاي درست.
يکي از انواع ايجاد جاذبه اين است که حرف نو پيدا کنيد: «سخن نو آر که نو را حلاوتيست دگر»؛(فسانه گشت و کهن شد حديث اسکندر سخن نو آر که نو را حلاوتيست دگر «فرخي سيستاني») حرف‌هاي نو. حرف‌هاي نو به معناي حرف‌هاي من‌درآوردي نيست، خيلي از حقايق هست که با مطالعة در قرآن، با مطالعة در نهج‌البلاغه و در روايات، انسان به آنها برخورد مي‌کند. ... خيلي حرف‌هاي تازه وجود دارد؛ بگردند حرف‌هاي تازه را پيدا کنند؛ منتها آدم‌هايي باشند که اهليت اين کار را داشته باشند؛ بتوانند. حرف نو هم فقط حرف نو ديني نيست، حرف نو سياسي هم هست، حرف نو اجتماعي هم هست، حرف نو در زمينة مسائل بين‌الملل هم هست. شما وقتي‌که در تشکّل خودتان حرف نو، سخن نو مطرح کرديد، جوان جذب مي‌شود؛ جاذبه دارد ديگر؛ حرف نو جاذبه دارد.
ج ـ ضرورت استفاده از شيوه‌هاي هنري:
يکي ديگر از روش‌ها استفاده از بخشي از شيوه‌هاي هنري است که کمتر مورد توجّه قرار گرفته؛ مثلاً تئاتر؛ تئاتر دانشجويي. متأسّفانه در محيط هنري ما، تئاتر از اوّل هم بد متولّد شده. يعني تئاتر ما، يا تئاتر لغو بيهوده مثل روحوضي‌هاي مثلاً اين‌جوري بوده، يا تئاتر اعتراضي بي‌جهت يعني بدون سمت‌وسوي درست‌وحسابي بوده؛ بعد هم با يک زبان ابهام، خيال مي‌کنند که تئاتر حتماً بايستي زبان ابهام و سمبليک و رازآلود داشته باشد که چنين چيزي نيست. تئاتر يعني بازيگري جلو چشم بيننده در صحنه. برخلاف سينما، برخلاف فيلم که فقط روي پرده شما يک چيزي را مي‌بينيد، اينجا در تئاتر، انسانْ انسان‌ها را حس مي‌کند، حرفشان را از زبان خودشان مي‌شنود. در اين مي‌تواند خيلي چيزهاي سازنده‌اي باشد. تئاتر؛ تئاترهاي دانشجويي. گروه‌هاي هنرمند بنشينند واقعاً مفاهيم حقيقي اسلامي را بيان کنند. ...
کاريکاتور. کاريکاتور يکي از شيوه‌هاي هنري بسيار مؤثّر است. طنز. کارهاي طنز که جوان‌ها خوشبختانه در اين زمينه‌ها کارهاي خوبي کرده‌اند و مي‌کنند. اينها کارهاي خيلي خوبي است. فعّاليت دانشجويي صرفاً به معناي اعلام مواضع به‌وسيلة يک اعلاميه نيست که يک کار تکراري است و ممکن است جاذبه‌اي نداشته باشد؛ يا يک کتاب مثلاً بنويسيم بدهيم، يا يک جلسة دانشجويي درست کنيم؛ فقط اينها نيست؛ البتّه اينها هم خوب است امّا کارهاي جديد مي‌توان انجام داد. مثل فرض بفرماييد که سرود، يا نشريه‌هاي صوتي؛ بحث سرود، بحث شعر، يک کار هنري است؛ واقعاً بپردازند. مسائلي وجود دارد که با شعر، با اجراي شعري و هنري، تأثيرِ چند برابر پيدا مي‌کند. از اين روش‌ها استفاده کنند. البتّه من حالا عرض کردم که بنده اگر بخواهم ابتکارات را ذکر کنم، ممکن است همين هفت هشت مورد را بگويم، شما که جوانيد، بنشينيد فکر کنيد، ممکن است بيست مورد، سي مورد ابتکارات جديدي به ذهنتان برسد. از اينها استفاده کنيد تا جاذبه پيدا بکند.
د ـ لزوم ايجاد توانايي اقناع فکري:
يکي از راه‌هاي تأثيرگذاري و جذّاب شدن تشکّل‌ها، اقناع فکري است؛ اقناع فکري؛ طرف را بتوانيد قانع کنيد. اين، فرع بر اين است که خودتان درست کار کرده باشيد. خودتان درست کار کنيد؛ حقيقتاً وقتي يک حقيقتي جزو فکر شما و ذهن شما شد، مي‌توانيد، قدرت اقناع پيدا مي‌کنيد، مخاطبتان را اقناع مي‌کنيد؛ اقناع فکري. اگر چنانچه ما بخواهيم با تشر و تُشور و تهديد و ضرب و زور، يک چيزي را به ذهن طرف تحميل بکنيم، ممکن هم هست مثلاً فرض کنيد که تحت تأثير هيجانات، به‌صورت لحظه‌اي قبول هم بکند امّا ماندگار نيست. ... در اسلام، اقناع داريم؛ معناي اين «لا اِکراهَ فِي الدّين»(بقره ۲۵۶ «در دين هيچ اجباري نيست.») هم که در قرآن هست، اين است، يعني تفکّر ديني را جز با اقناع نمي‌شود منتقل کرد و منعکس کرد. بتوانيد اقناع کنيد؛ اين، جاذبه ايجاد مي‌کند. بنابراين يکي از عواملِ جاذبه اين است.
هـ ـ استفاده از فرصت حضور اساتيد ارزشي:
يکي از چيزهاي ديگر حضور اساتيد ارزشي است. از اين اساتيد ارزشي استفاده کنيد. ... اساتيد ارزشي، اساتيد مؤمن؛ هم در وزارت علوم، هم در وزارت آموزش پزشکي ... است، عناصر بسيار خوبي هستند؛ از اينها استفاده کنيد در تشکّل‌ها؛ از اينها بخواهيد بيايند وقت بگذارند؛ حتّي از خارج از دانشگاه. ... اينها را در تشکّل‌ها بخواهيد.
البتّه اين جنبة اثباتي قضيه است، جنبة سلبي هم اين است که از عناصري که نامطمئن بودنِ خودشان را اثبات کردند، مطلقاً استفاده نکنيد؛ مطلقاً استفاده نکنيد. بعضي‌ها هستند که نشان دادند و ثابت کردند که عناصر نامطمئنّي‌اند. ... بي‌اعتمادي خودشان را براي نظام ثابت کردند، براي کشور ثابت کردند، براي جمهوري اسلامي ثابت کردند؛ هم براي اسلاميتش، هم براي جمهوريتش. همين‌هايي که سال 88 آن بازي را راه انداختند، خب! اينها با جمهوريت نظام جمهوري اسلامي مخالفت کردند، بدون هيچ منطقي، بدون هيچ حرف قابل قبول و پسنديدة در مقابل آدم‌هاي باانصاف. اينها نامطمئن‌اند؛ من استفادة از اينها را مطلقاً توصيه نمي‌کنم، به‌هيچ‌وجه؛ نه به شماها و نه به هيچ دانشجويي و نه به هيچ دانشگاهي توصيه نمي‌کنم. اساتيد خوب هستند، از اينها استفاده کنيد.
وـ لزوم شناخت وضع کنوني کشور:
يکي از چيزهايي که براي تشکّل‌ها به نظر من خيلي لازم است و خوب است، فهم وضع کنوني کشور است. وضع کشور، منظور فقط وضع داخلي و مشکلات موجود و همين مطالبي که گفتند ـ مسائل مربوط به روستاها، عدالت‌خواهي، اقتصاد مقاومتي، مشکلاتي که هست، مشکلات مديريتي، مديريت جهادي و مانند اينها ـ نيست؛ اينها البتّه جزئي از واقعيت‌هاست.7
7. 20/04/94 بيانات در ديدار دانشجويان در بيست و چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
تعطيل‌ناپذيري مبارزه با استکبار و نظام سلطه تکرار در و2- ش2
تکليف مبارزة با استکبار پس از مذاکرات چيست؟ خب! مگر مبارزة با استکبار، تعطيل‌پذير است؟ مبارزة با استکبار، مبارزة با نظام سلطه تعطيل‌پذير نيست. اين هم جزو همين حرف‌هايي است که اتّفاقاً امروز من يادداشت کرده‌ام که به شما بگويم. اين جزو کارهاي ماست، جزو کارهاي اساسي است، جزو مباني انقلاب است. يعني اگر مبارزة با استکبار نباشد، ما اصلاً تابع قرآن نيستيم. مبارزة با استکبار که تمام نمي‌شود. در مورد مصاديق استکبار، آمريکا اتمّ مصاديق استکبار است. ما به اين مسئولين محترمي که در قضية هسته‌اي مذاکره مي‌کنند ـ که حالا اينها اجازه پيدا کرده‌اند که مسئولين روبه‌رو با هم حرف بزنند؛ البتّه سابقه داشت، در اين سطح نه، در سطوح پايين‌تر سابقه داشت؛ در اين سطح، اوّلين‌بار بود ـ گفته‌ايم که فقط در مسئلة هسته‌اي شما حق داريد مذاکره کنيد؛ در هيچ مسئلة ديگري حق نداريد مذاکره کنيد، و نمي‌کنند. آن طرف مقابل، گاهي مسائل منطقه و سوريه و يمن و مانند اينها را پيش مي‌کشد، اينها مي‌گويند ما در اين زمينه‌ها با شما صحبتي نداريم و صحبت نمي‌کنند. مذاکره فقط در زمينة مسئلة هسته‌اي است، آن هم به همان دلايلي که من گفتم و چندبار تکرار کردم که چرا در قضية هسته‌اي ما اين گرايش را، اين رويکرد را انتخاب کرديم؛ من اين را مفصّل تشريح کردم. مبارزة با استکبار تعطيل‌پذير نيست، تکليفش کاملاً روشن است و خودتان را آماده کنيد براي ادامة مبارزة با استکبار.7 7. 20/04/94 بيانات در ديدار دانشجويان در بيست و چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
تدابيرحذفی تدبير ش95 – تير و مرداد 94
برکات خون شهداي ترور تکرار در ساير - و6
ما هفده هزار شهيد ترور در کشور داريم؛ هفده هزار شهيد ترور! اين رقم، رقم کوچکي است؟ اين حرف شوخي است؟ آن کساني که اين ترورها را انجام دادند، امروز آزادانه در کشورهاي غربي دارند حرکت مي‌کنند. اين ترورها، ترور چه کساني بود؟ ترور کاسب، ترور کشاورز، ترور عالِم، ترور استاد دانشگاه، ترور مؤمن متهجّد، ترور کودکان، ترور زنان؛ هفده هزار شهيد ترور، در تاريخ انقلاب اسلامي ثبت شده است. خب! اين دو طرف دارد: يک طرف افشاگري نسبت به آن چهره‌هايي است که امروز ادّعاي ضدّيت با تروريسم مي‌کنند و اين آينه‌اي است در مقابل ادّعاي باطل آنها و نشان مي‌دهد که چقدر اينها دروغگويند، چقدر اهل دغل‌اند، چقدر خبيث‌اند، چقدر پست‌اند که از تروريست‌هاي جرّار اين حمايت‌ها را مي‌کنند؛ درعين‌حال ادّعا مي‌کنند که ضدّ تروريسم هستند و با تروريسم مخالف‌اند؛ اين يک طرف قضيه است. يک طرف ديگر اين است که يک ملّتي که هفده هزار شهيد ترور داده است ـ غير از شهدايي که در دفاع مقدّس داده ـ درعين‌حال مستحکم ايستاده است در خدمت انقلاب، در راه انقلاب، در مواجهة با دشمنان انقلاب. عظمت اين انقلاب، عظمت اين ملّت با اين شهادت‌ها ظاهر شده. اين «وَ يستَبشِرونَ بِالَّذينَ لَم يلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلاّ خَوفٌ عَلَيهِم وَ لا هُم يحزَنون»،(آل‌عمران ۱۷۰) بشارت است؛ بشارتي است که به ملّت ايران دارند مي‌دهند؛ بشارتي است که به مسلمان‌ها دارند مي‌دهند. اين معارفي است که ما در کتاب‌ها داشتيم، در ذهن‌ها داشتيم، اين شهداي عزيز ما ـ اين فرزندان شما، همسران شما، پدران شما ـ در واقعيت خارجي، اينها را مشخّص کردند، تجسّم بخشيدند، به ما نشان دادند، به نسل‌هاي آينده نشان دادند.2 2. 06/04/94 بيانات در ديدار خانواده‌هاي شهداي هفتم تير و جمعي از خانواده‌هاي شهداي استان تهران
 

بزرگ نمایی مشکلات جهت جدا سازی نسل جوان از انقلاب
• بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی در نخستین روز از سال ۱۳۹۷
نکته ی بعدی: دشمن امیدوار بود این نکته مهم است که نسل سوّم انقلاب و نسل چهارم انقلاب از انقلاب روگردان بشوند، ولی امروز گرایش و پایبندی نسل سوّم و چهارم انقلاب به انقلاب و علاقه مندی عمیق و پخته ی آنها به انقلاب، از نسل اوّل اگر بیشتر نباشد کمتر نیست. دشمن سعی میکند مشکلات را بزرگ نمایی کند و بمراتب بزرگ تر و بیشتر از آن مقداری که هست نشان بدهد.


نوک پیکان حرکت در همه عرصه ها جوان ها هستند
بیانات در همایش ده‌ها هزار نفری «خدمت بسیجیان» در ورزشگاه آزادی 97/7/12
آنچه برای شما جوان ها مهم است که به آن توجّه کنید، این است که نوک پیکانِ این حرکت عظیم ملّی، شما جوان ها هستید؛ شما هستید که راه را باز می کنید. پیرانِ مجرّب اگر خسته نباشند، بی‌حال نباشند، ازکار‌افتاده نباشند، می توانند راهنمایی کنند ولی موتور پیش‌برنده‌ی این قطار، شما جوان ها هستید.در گذشته هم همین‌جور بوده است؛ در همه‌ی عرصه‌های جهاد همین‌جور بوده است. ما در این حدود چهل سال جهادهای متعدّدی داشته‌ایم؛ در همه‌ی این جهادها جوان ها جلو بوده‌اند، جوان ها راه‌گشا بوده‌اند، جوان ها نوک پیکان بوده‌اند. در جهاد با طاغوت در دوره‌ی پیش از پیروزی -دوره‌ی مبارزات- در جهاد با تجزیه‌طلبان در آغاز پیروزی انقلاب که در شرق کشور، در غرب کشور، در شمال کشور تجزیه‌طلبانی پیدا شدند، در جهاد با این تجزیه‌طلبان، ‌جلودارِ این حرکت عظیم جوان ها بودند؛ در جهاد سازندگی که از رویش های آغاز انقلاب بود، جوان ها جلو بودند و آنها بودند که این حرکت عظیم جهاد سازندگی را شروع کردند؛ در جهاد با تروریسمِ منافق و خائن در اوایل دهه‌ی ۶٠، در جهاد با متجاوزین در هشت سال دفاع مقدّس، در جهاد برای ترمیم خرابی‌های بعد از جنگ بعد از سال ۶۷، در جهاد فرهنگی در برابر تهاجم فرهنگی سال ۷۰، جوان ها بودند که توانستند آن فضای دشوار را به نفع انقلاب و اسلام تغییر بدهند؛ در جهاد علمی از حول‌وحوش آغاز دهه‌ی ۸۰، جوان ها بودند که در دانشگاه‌های مختلف، در پژوهشگاه‌های مختلف، به ندای مطالبه‌ی پیشرفت علمی لبّیک گفتند و راه علم و فنّاوری را به‌صورت جهشی در کشور باز کردند؛ و بالاخره در جهاد با تروریسم تکفیری در دهه‌ی ۹۰ در این سالهای اخیر، و امروز هم در جهاد فکری و جهاد عملی برای گشودن گره‌های اقتصادی، باز هم جوان هایند. در برابر مشکلات اقتصادی کشور، پیشنهادهایی به ما می دهند، که ما هم می دهیم به مسئولین و می گوییم اینها را دنبال کنند، که بسیاری از پیشنهادها مربوط به جوان ها است و پخته و کاملاً کارگشا و راه‌گشا. جوان های ما بحمدالله امروز در قبال مسائلی که کشور با آنها مواجه است، هم صاحب فکرند، هم صاحب انگیزه‌اند؛ و همان‌طور که اشاره شد، مشکلات، همه را به تحرّک وادار کرده است و جوان های ما احساس تکلیف می کنند، احساس مسئولیّت می کنند.
امروز در حدود ده هزار هسته‌ی گروه‌های جهادی در سرتاسر کشور مشغولند که اینها در واقع مژده‌ی آینده‌ی کشورند، سرمایه‌ی عظیمی هستند برای آینده‌ی کشور؛ مشغول کارند، مشغول تلاشند؛ شاید صدها هزار کار مهمّ مربوط به طبقات ضعیف را در نقاط دوردست کشور، اینها انجام داده‌اند و دارند انجام می دهند؛ کارهای ریز و درشت، به‌حسب نیازهایی که مردم دارند، این یک سرمایه‌ی عظیمی است برای کشور. باز هم پس نقش جوان ها است که مژده‌ی آینده‌ی بهتر را به ما می دهد.
شما جوان ها صاحب کشورید. بنده وقتی از جوان ها تمجید می کنم در صحبت ها، بعضی‌ها می گویند معلوم می شود فلانی از برخی از جوان های منحرف، از لا‌ابالی‌گری‌ها و از خلاف‌کاری‌های بعضی از جوان ها اطّلاعی ندارد؛ نه، بنده از آنها هم مطّلعم. بالاخره در کشور مسلّماً جوان هایی هم هستند که این خصوصیّات مثبت و درخشان در آنها وجود ندارد، آنها ریزش های ما هستند. حرف من این است که رویش های ما بر ریزش های ما رجحان دارند، غلبه دارند. بیش از آن مقداری که افراد به‌سمت لا‌ابالی‌گری ‌پیش می روند، جوان ها به‌سمت تعهّد، به‌سمت فکر و عمل در راه اهداف دارند حرکت می کنند و این مژده‌ی آینده است. بعضی اینها را درک نمی کنند، نقش جوان ها را در آیند‌ه‌ی کشور بلکه در حال حاضرِ کشور، درست مورد توجّه قرار نمی دهند. بعضی‌ها حتّی سعی می کنند وانمود کنند که جوان ها مشکل کشورند یا حتّی کاری بکنند که جوان ها را تبدیل کنند به مشکل کشور؛ بنده بعکس معتقدم جوان ها راه حلّ مشکلند، نه مشکل.
 

گام های پیشِ رو در راه پیشرفت:1- حضور دشمن را حس کنیم 2- اعتماد به نفْس3- شناخت حوزه و عرصه های تهاجم
بیانات در همایش ده‌ها هزار نفری «خدمت بسیجیان» در ورزشگاه آزادی 97/7/12
خب، حالا من با شما جوان های عزیز که فرزندان عزیز من به ‌شمار می روید، عرایضی دارم؛ به اینها باید توجّه کنید. مهم این است که شما جوان ها تصوّر نکنید که راهی که پیش ‌روی ما است، یک اتوبان آسفالته‌ی بی‌مانع است؛ نه‌. راه پیشرفت به روی ما باز است امّا راه پُرپیچ‌و‌خمی است، راه دارای فراز‌و‌نشیبی است، موانعی در این راه وجود دارد، دشمن به‌طور کامل در مقابل ما فعّال است. ما باید در مقابله‌ی با موانع، این راه را طی کنیم؛ این [کار] شرایطی دارد. گام اوّل برای اینکه بتوانیم این راه را درست طی بکنیم، این است که وجود و حضور دشمن را حس کنیم. آن روشنفکرنمای راحت‌طلب و ریاکار و منافق که اساساً دشمنی آمریکا را انکار می کند و این دشمنی را نمی فهمد و نسخه‌ی تسلیم در مقابل آمریکا را برای ملّت و دولت می نویسد، مرد این میدان نیست؛ اگر عامل دشمن نباشد، حدّاقل مردِ میدانِ مهمّ پیشرفت کشور نیست. بنابراین گام اوّل، احساس حضور دشمن و وجود دشمن است. تا انسان نداند که دشمن در مقابل او است، برای خود حِرز و حفاظ و سنگر به وجود نمی‌آورد و سلاح لازم را در دست نمی گیرد.
گام دوّم، اعتماد‌ به نفْس و عزم بر ایستادگی است. آدمهای بی‌روحیه، مردّد، ترسو، فرصت‌طلب، خودکم‌بین، در این میدان هیچ هنری نمی توانند نشان بدهند، اگر مانع برای دیگران درست نکنند، خودشان که هیچ‌ کاری نمی توانند بکنند، گاهی مانع هم در مقابل دیگران به وجود می‌آورند؛ مأیوسند، دیگران را هم مأیوس می کنند، تنبلند؛ دیگران را هم وادار به تنبلی می کنند. قرآن کریم درباره‌ی گروهی از افرادی که در آن‌وقت بودند، این‌جور می فرماید: لَو خَرَجوا فیکـُم ما زادوکُم اِلّاخَبالًا وَ لَاَوضَعوا خِلالَکُم‌؛ یعنی اینها اگر به میدان جهاد هم با شما بیایند، شما را به فساد می کشانند؛ حتّی اگر با شما به میدان جهاد هم بیایند، در میان شما اختلال ایجاد می کنند؛ کمک که نمی کنند، مانع راه هم می شوند. البتّه جوان های ما در همه‌ی آن جهادهایی که قبلاً اسم آوردم و گفتم، به این بلیّه مبتلا نبودند؛ اعتماد ‌به نفْس داشتند، شجاعت داشتند، تردید نداشتند، بزدل و ترسو نبودند؛ که اگر بودند، کارها پیش نمی رفت.این هم گام دوّم.
گام سوّم، شناخت حوزه و عرصه‌ی تهاجم است. جنگ ما با دشمن و تهاجم دشمن به ما در کجا است؟ این را باید درست تشخیص بدهیم. باید تهدید دشمن را درست فهم کنیم، اندازه‌‌ی آن را بشناسیم و معلوم بشود عرصه‌ی تهاجم کجا است. اگر دشمن از مرز شرقی حمله می کند، شما نیروهایتان را به مرز غربی ببرید، کار به جایی نخواهید برد، سودی از وجود نیروها نخواهید برد. باید بدانید دشمن از کجا حمله می کند. همه‌‌ی نظام، همه‌ی کشور، همه‌ی مردم باید درک درستی از عرصه‌ی نبرد دشمنان داشته باشند.
 

از جمله‌ی کارهایی که مردم می توانند به بهترین وجهی در خدمت به کشور انجام بدهند، حضور در صحنه ‌های انقلاب است
بیانات در دیدار مردم قم1397/10/19
از جمله‌ی کارهایی که مردم می توانند به بهترین وجهی در خدمت به کشور انجام بدهند، حضور در صحنه ‌های انقلاب است؛ از جمله‌ی کارهایی که مردم می توانند انجام بدهند، مواجهه و مقابله‌ی با شایعه ‌سازی دشمن است. امروز یکی از شگردهای فعّال دشمن، شایعه‌ سازی است که مردم را مضطرب کنند، مردم را با هم مخالف کنند، علیه این و آن تهمت بزنند، مردم را به جان یکدیگر بیندازند که البتّه چنین اتّفاقی نمی ‌افتد به توفیق الهی؛ امّا آنها قصد شان این است؛ مردم باید هوشیار باشند، متوجّه باشند. مردم را با کمال وقاحت به مواجهه‌ی با انقلاب، با نظام دعوت می کنند؛ این مردمی که نظام متّکی به آنها است. اگر مردم پشتوانه‌ی نظام، پشتیبان نظام نبودند، این ماجرای به این اهمّیّت پیش نمی‌آمد، پیش نمی رفت؛ این قدر وقیحند که همین مردم را وادار می کنند یعنی تشویق می کنند، تحریک می کنند به مواجهه‌ی با نظام. مردم در مقابل این تبلیغات ایستادگی کنند، علیه این تبلیغات حرکت کنند. جوان ها امروز در فضای مجازی فعّالند؛ فضای مجازی می تواند ابزاری باشد برای زدن توی دهن دشمنان.


طول تاریخ اخیر ما پُر است از پیشگامی مردم تبریز و آذربایجان در مسائل مهم، در حوادث مهم و سرنوشت‌ساز
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی29/11/97دیدار مردم آذربایجان شرقی1397/11/29
برادران عزیز، خواهران عزیز، علما، شخصیّت‌ها، خانواده‌های محترم شهیدان، جوانان پُرشور و کم‌نظیر تبریز! خیلی خوش‌آمدید. حقیقتاً مردم تبریز، مخصوصاً جوان های تبریز در کشور نمونه‌اند و کم‌نظیرند. خیلی خرسندم از اینکه بحمدالله امسال هم این توفیق را پیدا کردیم که در یوم‌الله بیست‌ونهم بهمن -که حقیقتاً یوم‌الله است، جزو روزهای خدایی است- شما را در این حسینیّه زیارت کنیم.
و این نکته را من اوّل عرض کنم که این یوم‌الله را مردم تبریز آفریدند. «ایّام‌الله» روزهای جلوه‌ی ویژه‌ی خدای متعال است؛ گاهی نیّت مردم، همّت مردم، اراده‌ی مردم، یک چنین روزی را می‌آفریند. مردم تبریز در سال ۵۶ این روز را در بیست‌ونهم بهمن با همّتشان، با بصیرتشان آفریدند که حالا بعد عرض خواهم کرد. البتّه این اوّلین بار نبود، آخرین بار هم نبود؛ طول تاریخ اخیر ما پُر است از پیشگامی مردم تبریز و آذربایجان در مسائل مهم، در حوادث مهم و سرنوشت‌ساز. در همین دوران انقلاب شما نگاه کنید، در حوادث اوّل انقلاب -شما جوان ها یادتان نیست- تبریزی‌ها شقّ‌القمر کردند به معنای واقعی کلمه؛ توطئه‌ای که دشمن در تبریز تدارک دیده بود، به دست خود مردم تبریز به بهترین وجه خنثی شد. همان وقتی که همه نگران بودند که تبریز چه خبر خواهد شد و دشمنان و ضدّانقلاب از اطراف لشکرکشی کرده بودند که بتوانند تبریز را از انقلاب جدا کنند، امام فرمودند -به این مضمون- که نگران نباشید؛ تبریزی‌ها خودشان جواب خواهند داد؛ همین هم شد. در آن روز، بعد در دفاع مقدّس، بعد در حوادث بعد، بعد در سال ۸۸، بعد در نهم دی -که همه‌ی کشور نهم دی [آمدند]، تبریز هشتم دی؛ یک روز جلوتر، زودتر- در همه جا پیشگام بودند الحمدلله. عزیزان من! در این گام دوّم هم پیشگام باشید و ان‌شاءالله خواهید بود.


این اجتماع عظیم و پُرشور شما بخصوص جوانان عزیز، یکی از محورها و از نشانه‌های این افتخار بزرگ و پُرمعنا است
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی1397/11/29
مردم تبریز به یوم‌الله بیست‌ونهم بهمن افتخار می کنند. ببینید! این نکته است، این خیلی مهم است. یک عدّه‌ای ضعیفند، بیچاره‌اند، منفعلند؛ یک روز هم ممکن است یک حرکت انقلابی کرده باشند [امّا] حالا زیر فشار توطئه‌ی دشمن و البتّه تمایلات دنیایی، از گذشته‌ی خودشان شرمسارند. مردم تبریز مثل اکثر ملّت ایران به گذشته‌ی انقلابیِ خودشان مفتخرند، افتخار می کنند؛ سرشان را بالا می گیرند، می گویند ما بودیم که این حرکت انقلابیِ چهلم را، اربعین‌ها را راه انداختیم؛ راست می گویند. و همین آمدنِ شما به اینجا و این اجتماع عظیم و پُرشور شما بخصوص جوانان عزیز، یکی از محورها و از نشانه‌های این افتخار بزرگ و پُرمعنا است.


ملّت ایران در بیست‌ودوّم بهمن امسال، کار بزرگی انجام دادند
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی1397/11/29
اینکه من در پایان این بیانیّه از مردم ایران برای راه‌پیمایی بیست‌ودوّم بهمن تشکّر کردم لکن آن تشکّر، بَینی‌وبَین‌‌الله خیلی کمتر و کوچک‌تر از آن چیزی بود که حقّ ملّت ایران است. ملّت ایران در بیست‌ودوّم بهمن امسال، کار بزرگی انجام دادند. من به شما عرض بکنم این حضور پُرحجم مردم در خیابان ها را -که [طبق] گزارشی که به من دادند، در همه‌ی کشور یا در صدی نودوهشتِ شهرهای کشور، یا بیشتر، جمعیّت از سال های قبل بیشتر بود؛ یک جاهایی پنجاه درصد بیشتر بود، یک جاهایی چهل درصد بیشتر بود، یک جاهایی سی درصد بیشتر بود- دشمن می بیند؛ البتّه کتمان می کنند در تبلیغات. در تبلیغات می گویند هزاران نفر آمدند در خیابان های ایران؛ دیگر نمی گویند میلیون‌ها نفر و در همه‌ی شهرها مجموعاً ده‌ها میلیون آمدند در خیابان؛ دشمن این را نمی گوید امّا می فهمد. و در دنیا همه می دانند، آن کشوری که مردمش این‌جور متّحد وسط میدان باشند، هیچ آسیبی از کِید دشمن نمی شود به او زد؛ این را همه می دانند. یعنی این حضور شما در صحنه‌ی سیاسی کشور و صحنه‌ی انقلابی کشور و یادبود بیست‌ودوّم بهمن سال ۵۷ در همه‌ی کشور، یک حرکت سیاسی و امنیّتی مهمّی بود که به‌وسیله‌ی ملّت ایران انجام گرفت. خدا را باید سپاسگزار بود؛ دل ها دست خدا است. اِلَیکَ نُقِلَتِ الاَقدامُ وَ اِلَیکَ ... مُدَّتِ الاَعناق؛ دست ها به سوی خدا دراز است، دل ها دست خدا است، خدا مردم را آورد؛ از خدا سپاسگزاری می کنیم، از مردم عزیز هم با همه‌ی وجود سپاسگزاری می کنیم. مردم آمدند و همان شعارها را دادند.


این انقلاب عظیم نتیجه وقت شناسی و تدبیر امام و به موقع عمل کردن مردم است
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی1397/11/29
امّا در مورد قیام تبریز. نکته‌ی مهم در باب قیام بیست‌و‌نهم بهمن تبریز -که واقعاً یک قیام بود؛ یک قیام به معنای واقعی کلمه؛ البتّه در یک شهر بود امّا اثر گذاشت بر روی تمامی کشور؛ همه را کشاند وارد میدان کرد و منتهی شد به آن انقلاب عظیم و مردمی- که خدا به آن برکت داد، این است که مردم تبریز توانستند وقت‌شناسی کنند، این یک، و اقدام بهنگام کنند، این دو. این دو عنصر خیلی مهم است. در همه‌ی حوادث شخصی و اجتماعی، این دو عنصر خیلی مهم است که [اگر] وقت را، موقع را بشناسیم، و بعد هم که شناختیم و فهمیدیم که وقت عمل است، آن عمل را بموقع و بهنگام انجام بدهیم، این موفّقیّت پیش خواهد آمد. اگر چنانچه این وقت‌شناسی نباشد، از اقتضای وقت غفلت بشود یا حرکت مقتضی بهنگام انجام نگیرد، آن‌وقت هر حرکتی که انجام بگیرد، بی‌فایده خواهد بود. نمونه‌اش در تاریخ توّابینند؛ توّابین آن جماعتی بودند که بعد از آنکه حادثه‌ی کربلا اتّفاق افتاد و امام حسینِ عزیزِ دل پیغمبر با آن وضع به شهادت رسید و آن‌همه حادثه اتّفاق افتاد، اینها به جوشش آمدند که عجب، ما نشسته‌ایم؟ بلند شدند قیام کردند -عدّه‌ی زیادی هم بودند- رفتند، حکومت هم با اینها مقابل شد، همه‌ی آنها هم کشته شدند، شهید شدند، امّا آیا اثر کار صد نفر از آنها به قدر اثر کار آن غلامِ سیاهی است که در کربلا شهید شد؟ اثر صد نفر از آنها به قدر اثر یک نفر حبیب‌بن‌مظاهری است که در کربلا شهید شد؟ نه، [چون] کار را به وقت خودش انجام ندادند. اگر شماها می خواستید دفاع کنید از امام حسین، از پیغمبر، از حریم ولایت، از حرکت حق در مقابل باطلِ یزیدی، روز عاشورا باید [کاری] می کردید؛ وقت را از دست دادید! این تاریخ است؛ در تاریخ نمونه‌های این‌جوری فراوان داریم.
من فراموش نمی کنم، اوّل انقلاب، امام روز دوازدهم بهمن که وارد تهران شدند، در بهشت زهرا فرمودند که من دولت تشکیل می دهم، وعده دادند که من دولت تشکیل می دهم؛ زمینه هم کاملاً آماده بود. به نظرم روز چهاردهم، پانزدهم بود، امام فرستادند دنبال ماها -چون مسئول فراهم ‌کردن مقدّمات تشکیل دولت، شورای انقلاب بود که ماها بودیم، بنده عضو شورای انقلاب بودم و چند نفر دیگر- رفتیم خدمت ایشان در مدرسه‌ی علوی. ایشان گفتند «آقا! چه شد پس؟ تشکیل دولت چه شد؟» یعنی مقدّمات را چرا فراهم نکردید؟ ببینید، این درست است؛ این وقت‌شناسی و استفاده‌ی از فرصت است. بعد هم همان فردایش یا پس‌فردایش دولت موقّت را معیّن کردند، حکم دادند و آن قضایا به آن شکل ادامه پیدا کرد. این وقت‌شناسی است. مردم تبریز -که خدا به کار شماها که برکت داد، به‌خاطر این وقت‌شناسی بود- فهمیدند الان وقتی است که ضربه را وارد کنند. نظام حاکم با خطایی که کرد، مردم را به جوش و خروش انداخت، قضیّه‌ی قم اتّفاق افتاد، آنجا یک خطای دیگری کرد، عدّه‌ای از مردم قم را به شهادت رساند، زمینه آماده بود؛ این زمینه‌ی آماده چه جوری باید بُروز پیدا کند؟ بهترین مناسبت، چهلم بود. مردم تبریز این را فهمیدند؛ «چهلم»، شد مظهر حرکت و قیام و انقلاب. وقت را شناختند، از وقت هم به بهترین وجهی استفاده کردند؛ لذا خدا برکت داد. این درس است.



جوان ها باید در همه زمینه ها فعال باشند
بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی 1398/01/14
در زمینه‌ی مسائل اقتصادی بایستی همه فعّال باشند، بخصوص جوان ها؛ در جبهه‌ی مسائل فرهنگی همه باید فعّال باشند، بخصوص جوان ها؛ در جبهه‌ی حرکت های سیاسی و آگاهانه همه باید فعّال باشند، بخصوص جوان ها. جوان ها آماده‌اند و می توانند فعّال باشند و فعّال هم خواهند بود به توفیق الهی. و فردای این کشور متعلّق است به جوان های مؤمن و پُرانگیزه‌ای که می توانند با اراده‌ی قاطع، با نیروی جوانی، با فکر روشن، با ابتکار پی‌در‌پی، این کشور را ان‌شاء‌الله به اوج اعتلاء برسانند؛ این، آن چیزی است که ما توقّع داریم. از بعثت، از عید مبعث، این‌ جور برداشت در ذهن خودمان باید به وجود بیاوریم تا عید مبعث فقط یک خاطره و تجدید خاطره و تجلیل از پیغمبر بزرگوار نباشد، یک چیز زبانی نباشد؛ واقعاً برای ما درس‌آموز باشد.
این راه را بحمدالله ملّت ایران به برکت حرکت امام بزرگوار پیدا کردند و راه را باز کردند و در این راه حرکت کردند. همه‌ی این چیزهایی هم که شما ملاحظه می کنید -فضائل ملّت ایران و مناقب ملّت ایران- به خاطر حضور در این راه است. در قبل از پیروزی انقلاب، این خبرها و این شکل حرکت عمومی مردمی در بخش های فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و مردمی و امثال اینها وجود نداشت؛ به برکت انقلاب این حالت به وجود آمده است و امیدواریم که ان‌شاء‌الله روزبه‌روز افزایش پیدا کند؛ و خدای متعال را به حقّ پیامبر اعظم سوگند می دهیم که روح مطهّر امام را و روح شهیدان عزیز ما را که در واقع آنها ما را در این راه هدایت کردند و راهنمایی کردند، با پیغمبر محشور بفرماید.


اعلام حضور جوان ها خوب است
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان 1398/03/01
در این یکی دو سالِ گذشته -طبق گزارش هایی که به من می رسد- تشکّل های دانشجویی و مجموعه‌های دانشجویی کارهای خوبی انجام داده‌اند در زمینه‌ی مسائل گوناگون؛ چه مسائل کشوری، چه مسائل بین‌المللی؛ فرض بفرمایید آنچه اینجا این برادرمان راجع به خصوصی‌سازی گفتند که بچّه‌های دانشجو در زمینه‌ی خصوصی‌سازی وارد کار شدند که در همین مسئله‌ی نیشکرِ هفت‌تپّه و ماشین‌سازیِ تبریز، دانشجوها رفتند و یک مشکلی را واقعاً حل کردند؛ یعنی نه پول دارند، نه قدرت قانونی دارند امّا در عین حال حضورشان می تواند یک کار بزرگ را، یک مشکل بزرگ را حل کند. مثلاً از جمله‌ی موارد این است: در حمایت از کارگران؛ یا در مطالبات از دستگاه‌ها، که این مطالبات اثر هم داشته؛ یعنی اینکه مجموعه‌ی دانشجویی از قوّه‌ی قضائیّه یا قوّه‌ی مقنّنه یا مجمع تشخیص یک چیزی را مطالبه بکند، تأثیرگذار است؛ این اثر داشته و این کاری بوده که شما کرده‌اید و بسیار خوب است. این مال همین یکی دو سال اخیر است که این تحرّکات را انسان در مجموعه‌های دانشجویی مشاهده می کند.
یا در زمینه‌ی فعّالیّت های بین‌المللی و فعّالیّت های منطقه، [مثلاً] در زمینه‌ی یمن، در زمینه‌ی این مسئله‌ی اخیر نیوزیلند، در زمینه‌ی نیجریه که دانشجوها اعلام حضور کردند؛ و در مسائل متعدّدِ دیگر [هم] همین جور؛ این اعلام حضورها خوب است. یا گاهی اوقات یک تجمّعی مثلاً جلوی سفارتخانه خوب است؛ البتّه با متانت، با دقّت، با عقلانیّت و با نشان‌ دادن اقتدار روحی و معنوی. این‌ جور نیست که همیشه از دیوار بالا رفتن خوب باشد -یک جاهایی البتّه خوب است؛ در قضیّه‌ی تسخیر لانه‌ی جاسوسی، کار خوبی بود امّا همیشه این ‌جور نیست- لکن حضور شما، خواسته‌ی شما، حرف منطقی شما، نشان دادن اقتدار شما، نشان دادن اجتماع شما تأثیرگذار است. ممکن است شما تأثیرش را فوری به چشم نبینید امّا بدانید که اینها اثر گذاشته. خب این [حضور] بنابراین جزو مواردی است که من تأکید می کنم، تأیید می کنم و مایلم که این استمرار پیدا کند.


شروع حرکتِ عمومی به چهار عنصر نیاز دارد
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان1398/03/01
ببینید، درست توجّه کنید! یک حرکتِ عمومیِ معقول و منضبط -منضبط! وقتی می گوییم منضبط، یعنی حرکت، غوغاسالارانه و بَلبشویی و مانند اینها نباشد؛ گاهی حرکت های عمومی با بلبشو و غوغاسالاری و مانند اینها همراه است؛ آنها ارزشی ندارد- و صحیح و منتظم و عقلائی اگر بخواهد انجام بگیرد، به چند چیز نیاز دارد:
اوّلاً نیاز دارد به اینکه از صحنه یک شناختی وجود داشته باشد؛ یعنی این کسانی که این حرکت را انجام می دهند یا محور این حرکتند یا لااقل تحریک‌کننده‌ی این حرکتند، بایستی صحنه را درست بشناسند، عناصر درگیر در این صحنه را بشناسند. امروز شما در کشور خودتان، در جمهوری اسلامی، می خواهید یک حرکت انجام بدهید؛ خب باید بدانید جمهوری اسلامی امروز در چه وضعی است، با چه کسی روبه‌رو است، با چه کسی مواجه است، فرصت هایش کدام ها هستند، تهدیدهایش کدام ها هستند، دشمن هایش چه کسانی هستند، دوست هایش چه کسانی هستند؛ این باید دانسته بشود و شناخته بشود.
یک عنصر دیگری که لازم است برای این حرکت، این است که این حرکت باید یک جهت‌گیری مشخّصی داشته باشد؛ یک جهت‌گیری منطقی و قابل قبول، که در حرکت عمومی ملّت ایران که ما داریم پیشنهاد می کنیم و مطرح می کنیم، این جهت‌گیری، جهت‌گیری به سمت جامعه‌ی اسلامی یا تمدّن اسلامی است؛ یعنی می خواهیم برویم به سمت تشکیل یک جامعه‌ی اسلامی؛ و حرکت عمومی، ما را باید به اینجا و در نهایت به یک تمدّن پیشرفته‌ی اسلامی برساند. این هم عنصر دوّم.
عنصر سوّمی که [این حرکت] نیاز دارد، این است که یک عامل امیدبخشی باید وجود داشته باشد، یک نقطه‌ی روشنی باید وجود داشته باشد. در هر حرکتی اگر چنانچه این نقطه‌ِی روشن، این نقطه‌ی امیدبخش وجود نداشته باشد، حرکت پیش نمی رود. این خوشبختانه در کشور ما، برای جامعه‌ی ما، برای مردم ما، کاملاً در دسترس است؛ نقطه‌ی روشن عبارت است از ظرفیّت های ملّی‌ای که ما اینها را شناخته‌ایم؛ یعنی امروز حتّی شما جوان ها ظرفیّت های ملّت خودتان را شناخته‌اید. ملّت ایران نشان داده که می تواند کارهای بزرگ را بخوبی انجام بدهد، از عهده بربیاید؛ ملّت ایران انقلاب را راه انداخت، تشکیل جمهوری اسلامی را راه انداخت؛ اینها مثل معجزه است. تشکیل جمهوری اسلامی در دنیای دوقطبیِ کاپیتالیسم و کمونیسم -که آن روز بود- مثل یک معجزه است؛ واقعاً شبیه معجزه‌ی عبور از دریا برای بنی‌اسرائیل یا عصای موسیٰ است؛ مثل یک معجزه است. خب ملّت ایران این کار را کردند؛ این یک ظرفیّت خیلی مهمّی است. بعد [هم] توانستند این را نگه دارند. دیگران هم از این کارها همین چند سال قبل از این [کردند]؛ دیدید دیگر؛ بعضی از این کشورهای منطقه‌ی شمال آفریقا و مانند آنها از این کارها کردند، امّا نتوانستند نگه دارند. ملّت ایران توانست نگه دارد. ملّت ایران توانست در مقابل ابرقدرت‌های بزرگ دوران سینه سپر کند، آنها را به عقب‌نشینی وادار کند؛ پس این خودش یک نقطه‌ی امید است. پس ما این نقطه‌ی امید را داریم. البتّه نقاط امید زیاد است؛ یکی‌اش این است. یکی از نقاط امید، فرسودگی جبهه‌ِی مقابل ما است. بنده به طور قاطع می گویم -البتّه یک عدّه‌ای فوراً بنا می کنند توجیه و تأویل و انکار و مانند اینها، لکن بنده قاطعاً این را می گویم، می توانم این را ثابت هم بکنم که حالا وقتش نیست- امروز تمدّن غربی دچار انحطاط است، یعنی واقعاً در حال زوال است: عَلیٰ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانهارَ بِه؛ فی نارِ جَهَنَّم؛ لب گودال است؛ این جوری است. البتّه حوادث و تحوّلات جوامع بتدریج اتّفاق می‌افتد؛ یعنی زود احساس نمی شود. حتّی خود اندیشمندان غربی این را احساس کرده‌اند و بر زبان می‌آورند و می گویند. این هم یکی از نقاط امید ما است. تمدّن غربی، تمدّن مادّی در مقابل ما قرار دارد و رو به فرسودگی است. این هم یکی از نقاط امیدبخش است؛ و بعد هم وعده‌ی تخلّف‌ناپذیر خدا که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم». خب، وَمَن اَصدَقُ مِنَ اللهِ قیلًا؟ چه کسی از خدا راستگوتر است؟ وعده‌ی ‌چه کسی از خدا درست‌تر است؟ خدا می گوید: اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم؛ اگر شما نصرت کردید خدا را، یعنی به سمت تمدّن اسلام و جامعه‌ی اسلامی و تحقّق دین خدا پیش رفتید، خدا شما را یاری می کند؛ نقطه‌ی امید. پس عنصر سوّم هم که وجود نقطه‌ی امید است، وجود دارد.
عنصر چهارم این است که بالاخره در هر برهه‌ای راهکارهای عملی لازم است. در هر برهه‌ای از زمان راهکارهای عملی مورد نیاز است. خب محلّ بحث ما اینجا است. آنچه شما سؤال می کنید -یعنی نسل جوان ممکن است سؤال بکند و یک سؤال مستتری است- همین است که بالاخره راهکار عملی برای اینکه ما بتوانیم به عنوان یک جوان وارد میدان بشویم چیست. خب این چهار عنصری که گفتیم -همه‌ی اینها- که برای یک حرکت عمومی این چهار عنصر نیاز است، تبیین اینها نیاز دارد به ذهن فعّال و زبان گویا؛ منتها این [مورد] آخری که مسئله‌ی راهکارهای عملی باشد، احتیاج دارد به هدایت، تمرکز، پیگیری، فعّالیّت پی‌درپی و لحظه‌به‌لحظه برای اینکه بتواند این کاروان عظیم جامعه را و مهم‌تر از همه جوان های جامعه را به پیش ببرد. این کارِ چه کسی است؟ این تمرکز، این ایجاد برنامه‌ی کار، پیدا کردن راهکار، ارائه‌ی راهکار، برنامه‌ریزی، به عهده‌ِی چه کسی است؟ این به عهده‌ی جریان های حلقه‌های میانی است. این، نه به عهده‌ی رهبری است، نه به عهده‌ی دولت است، نه به عهده‌ی دستگاه‌های دیگر است؛ [بلکه] به عهده‌ی مجموعه‌هایی از خود ملّت است که خوشبختانه امروز ما این را کم هم نداریم. ما نخبه‌های فکری در زمینه‌های گوناگونِ مورد نیاز در میان جوانان، در میان مسئولین خودمان داریم. اینها می توانند بنشینند برنامه‌ریزی کنند و هدایت کنند. تشکّل های دانشجویی از این قبیلند، مجموعه‌های باتجربه و فعّال در زمینه‌های فرهنگی و فکری و مانند اینها از این قبیلند و هر که هم در این زمینه‌ها فعّال‌تر باشد، مؤثّرتر است؛ یعنی زمام کار دست کسانی است که فعّالیّت کنند؛ تنبلی و بی‌حالی و کسالت و مانند اینها به درد نمی خورد.


تشکیل کارگروه‌های فرهنگی
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان 1398/03/01
خب حالا نمونه‌هایی را من اینجا یادداشت کرده‌ام، نمونه‌هایی از کارهایی که می تواند نسل جوان را در نقش و شأنِ محور بودنِ حرکت عمومی جامعه کمک کند و ظرفیّت لازم را به آنها بدهد. نمونه‌هایی را من اینجا یادداشت کرده‌ام. یکی تشکیل کارگروه‌های فرهنگی است؛ این کاری که الان دارد انجام می گیرد؛ این الان وجود دارد. بنده با بسیاری از اینها آشنا هستم، با بعضی، ارتباط هم دارم. کارگروه‌های فرهنگی در سراسر کشور و در مساجد -که در صحبت یکی از دوستان هم اتّفاقاً همین بود- یکی از کارها است. این «آتش به اختیار» که من چندی پیش گفتم، مربوط به این مجموعه است، [یعنی] مجموعه‌های فعّال در زمینه‌های فرهنگی که اینها می توانند تأثیرگذاری عمیقی داشته باشند. از اوّل انقلاب هم همین جور بوده، الان هم همین جور است. الان هر جایی که شما یک گروه جوان را پیدا کنید -جوان متشکّل و با فکر و صاحب ذهن فعّال- که دست به کار فرهنگی می زنند مثلاً در یک مسجدی، در یک هیئتِ عزاداری‌ای -همین طور که دوستان بیان کردند-اینها می توانند روی جوان ها تأثیر بگذارند، روی محلّه تأثیر بگذارند، روی خویشاوندان تأثیر بگذارند، روی مجموعه‌های دانشجویی تأثیر بگذارند، یک حرکتی، یک عزمی، یک بینش و بینایی‌ای را در یک مجموعه‌ای به وجود بیاورند.


تشکیل کارگروه‌های فعّالیت های سیاسی
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان 1398/03/01
یک کار دیگر، تشکیل گروه‌های فعّالیت‌ سیاسی [است]؛ البتّه منظورم حزب‌بازی نیست. حزب‌بازی کاری است که بنده برکتی در آن احساس نمی کنم؛ امّا کار سیاسی فقط حزب‌بازی نیست؛ نشستن، تحلیل سیاسی کردن، حوادث سیاسی را شناختن، فهمیدن، منتقل کردن، یکی از آن کارهای بسیار اساسی است که حرکت عمومی جامعه را تسریع می کند، شکل می دهد و کمک می کند؛ یکی از کارها این است.


تشکیل میزگردها و کرسی‌های آزاداندیشی در دانشگاه‌ها
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان 1398/03/01
تشکیل میزگردها و کرسی‌های آزاداندیشی در دانشگاه‌ها که بنده مکرّر این را تکرار کرده‌ام و تأکید کرده‌ام و توصیه کرده‌ام؛ و خب خیلی پیشرفتی نداشته. چه کسی باید این را بکند؟ [اگر] منتظر باشید که رئیس دانشکده یا معاون فرهنگی یا مانند اینها بکنند، فایده‌ای ندارد؛ خودتان باید بکنید. در دانشگاه‌ها کرسی‌های آزاداندیشی را باید تشکیل بدهید؛ منتها همین طور که گفتم همه‌ی این حرکت ها باید منضبط باشد؛ با انضباط، با پیش‌بینی، با مطالعه‌ی خوب از سوی افرادی که صاحب ذهن فعّال و زبان گویا هستند راه [بیفتد]؛ اینها حتماً کمک می کند، تأثیر می گذارد. الان مجموعه‌ی دانشجویانی که همراه با تشکلّ ها هستند، درصد بالایی از دانشجوهای کشور نیست. اگر چنانچه شما این کارها را بکنید، این درصد قطعاً رشد خواهد کرد. خب دانشجویی که متعهّد نباشد یا سرگرم کارهای بی‌ربط باشد، در پیشرفت کشور هیچ تأثیر مثبتی نمی گذارد اگر تأثیر منفی نگذارد. شما می توانید تأثیرگذاری کنید با همین [کار]. یک فصل هم این؛ یعنی یکی از راهکارهایی که ذکر می شود همین است.


تشکیل گروه‌های نهضتی در ارتباط با مسائل بین‌الملل و مسائل جهان
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان 1398/03/01
یک راهکار دیگر تشکیل گروه‌های نهضتی در ارتباط با مسائل بین‌الملل و مسائل جهان [است]. همین طور که اشاره کردم بعضی از مجموعه‌ها این کارها را کرده‌اند. فرض کنید دعوت کردند از دانشجوهای فعّال کشورهای مقاومت که در تهران یا در بعضی شهرستان‌های دیگر آمدند، جمع شدند، جلسات خوبی هم بوده، به ما هم خبرش رسید و از این قبیل کارها می شود کرد؛ یعنی فعّال شدن در زمینه‌ی مسائل جهان اسلام. گروه‌هایی تشکیل بشوند و این کارها را دنبال بکنند: مسائل غزّه، مسائل فلسطین، مسئله‌ی یمن، مسئله‌ی بحرین، مسائل مربوط به مسلمان های میانمار، مسائل مربوط به مسلمان های اروپا -یکی از مسائل قابل بحث ما در محیط‌های فعّال دانشجویی مسلمان های اروپایند که خب داستانی است- مسئله‌ی حوادثی که در بعضی از کشورها [پیش آمده]؛ مثلاً حوادث پاریس قابل بررسی است، قابل مطالعه است، قابل فعّال شدن است، یعنی در رابطه‌ی با این حوادث و حوادث منطقه یک مجموعه‌ی دانشجویی می تواند فعّال بشود؛ این هم یکی از راهکارها است.


تشکیل گروه‌های علمی و همکاری با مراکز علمی
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان 1398/03/01
یک راهکار دیگر تشکیل گروه‌های علمی و همکاری با مراکز علمی [است]. یک راهکار دیگر همکاری با شرکت های دانش‌بنیان و کار اقتصادی [است]. یک راهکار بسیار مهم دیگر کارهای خدماتی [است؛ یعنی] همین کارهای گروه‌های جهادی که می روند به این مناطق مختلف که یکی از بهترین کارهای دانشجویی است؛ هر چه اینها توسعه پیدا کند و تقویت بشود و جهت‌دارتر و هدف‌دارتر بشود بهتر است؛ اینها تقویت جسم و روح و ایجاد آن حرکت عمومی است.


فعّالیّت های اطلاعاتی مردمی
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان 1398/03/01
فعّالیّت های اطلاعاتی مردمی. خیلی از کارهایی که دستگاه‌های اطّلاعاتی ما یا نمی توانند انجام بدهند یا به دلایل مختلفی لابه‌لای کارها می ماند، گاهی به وسیله‌ی عناصر هوشیار و آگاه اطّلاع‌‌رسانی می شود و تأثیر داشته. به خود ما گاهی اطّلاع‌‌رسانی شده، تأثیر کرده و دنبال شده و کارهای مثبتی انجام گرفته. فرض کنید [اطّلاع‌رسانیِ] یک سوء استفاده در زمینه‌ی قاچاق، در زمینه‌ی واردات گوناگون؛ مثل همین‌هایی که حالا یکی از دوستان اینجا اسم آوردند، خوراک سگ و امثال اینها؛ مجموعه‌هایی می توانند در این زمینه‌ها فعّال باشند.
کارهای اجتماعی. ببینید، الان در این فهرستی که من گفتم تا حالا هفت هشت تا، ده دوازده تا راهکار شده؛ از این قبیل پنجاه تا راهکار می شود پیدا کرد. فعّالیّت های اجتماعی، مثل همین کارهایی که گفتم در زمینه‌ی هفت‌تپّه و مانند اینها که بچّه‌های دانشجو انجام دادند، کارهای بسیار خوبی است. کارگروه‌هایی که ممکن است به هم مرتبط هم نباشند امّا بایستی هدایت بشوند، باید برنامه‌ریزی بشود. همه‌ی این کارها باید به وسیله‌ی جوان ها برنامه‌ریزی بشود. البتّه همه‌ی اینها هم بایستی با الهام‌گیری از آن جهت‌گیری کلّی که عرض کردم [یعنی] در جهتِ رسیدن به جامعه‌ی اسلامی و تمدّن اسلامی است. در همه‌ی این کارها، آن برنامه‌ریزان، آن مراکز برنامه‌ریزی و هدایت -که گفتیم حلقه‌های میانی باید آن را انجام بدهند- باید به آن جهت‌گیری توجّه داشته باشند.


علاج مشکلات در داخل کشور است، حلّ مشکلات به دست این مردم است
بیانات در ابتدای درس خارج فقه 98/6/26
ما امروز از لحاظ علمی حرکت کرده‌ایم، پیشرفت کرده‌ایم؛ این پیشرفت ناشی از همّت بخشی از جامعه‌ی ما است، همّت جوانان ما است؛ در زمینه‌های فنّاوری همین جور. خبرهای خوبی هم در زمینه‌های گوناگون تولید و رونق تولید می رسد؛ حالا ان‌شاءالله اثراتش را بعداً مردم خواهند دید. کارهای خوبی دارد انجام می گیرد؛ غفلت هایی شده است، کوتاهی‌هایی شده، امّا حالا حرکت ها، بحمدالله حرکت های به سمت اهداف مطلوب است؛ اینها ان‌شاءالله دارد انجام می گیرد. علاج کارهای گوناگون، مشکلات گوناگون کشور دست مردم است؛ به بیگانه نباید نگاه کرد، به فلان دولت و فلان دولت نباید امید بست، به نشست و برخاست با این و آن نبایستی اتّکال کرد. اشتباه نشود؛ ما نمی گوییم باب مراوده را با دولت های عالم ببندیم؛ نخیر، بنده سال ها رئیس‌جمهور این کشور بودم، اهل مراوده و اهل گفتگو و اهل نشست و برخاستیم، منتها نشست و برخاست ‌کردن یک چیز است، کارهای کشور را به نشست و برخاست با این و آن موکول‌کردن یک چیز دیگر است؛ این دوّمی همان چیزی است که ما آن را نهی می کنیم، منع می کنیم.
هر چه می توانید از امکانات دنیا استفاده کنید؛ امّا بدانید علاج مشکلات در داخل کشور است، حلّ مشکلات به دست این مردم است.

 

نظرات: 0   بازديد: 1544   کد مطلب: 5     
 
 

نظرات

پاسخ به:

عنوان شما: *
نظر: *

جستجو

مطالب مرتبط

نهضت آزادي بخش

نهضت آزادي بخش

شنبه، 26 دی
مديريت بر رسانه ها و مطبوعات

مديريت بر رسانه ها و مطبوعات

شنبه، 26 دی
حفظ اعتدال ، مصلحت سنجي و غفلت زداي از خودي ها

حفظ اعتدال ، مصلحت سنجي و غفلت زداي از خودي ها

شنبه، 26 دی
جهت گيري در سياست خارجي

جهت گيري در سياست خارجي

شنبه، 26 دی
نقش عناصر مذهبي و سياسي (روحانيون) در هدايت جامعه

نقش عناصر مذهبي و سياسي (روحانيون) در هدايت جامعه

شنبه، 26 دی

برچسب ها

    • سایت دفتر مقام معظم رهبری
    • سامانه جامع استاد شهید مطهری (ره)
    • موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی
    • موسسه علمی فرهنگی پرسمان
    • خانواده اسلامی شمیم
    • پایگاه خبری تحلیلی بصیرت