سراج اندیشه

پایگاه اطلاع رسانی علمی و آموزشی
  • روبیکا
  • سروش
  • چاپ
  • ذخيره پيوند
  • ارسال به دوست
  • Rss
  • نقشه سایت 
  •  | 
  • ارتباط با ما 
  • دوره های آموزشی
    • دوره های تربیت و تعالی
    • نور مبین
    • بصیرت دینی انقلابی
    • دوره های آموزشی طولی
منوی اصلی

  • دوره های تربیت و تعالی
  • نور مبین
  • بصیرت دینی انقلابی
  • دوره های آموزشی طولی
 
 

آموزش و تعميق معارف ديني


تدبير ش02
شناخت و تسلط بر محيط جنگ فرهنگي
امروز اينترنت و ماهواره و وسايل ارتباطي بسيار متنوع وجود دارد و حرف، آسان به همه جاي دنيا مي‏رسد. ميدان افكار مردم و مؤمنين، عرصه‏ي كارزار تفكرات گوناگون است. امروز ما در يك ميدان جنگ و كارزار حقيقي فكري قرار داريم. اين كارزار فكري به‏هيچ‏وجه به زيان ما نيست؛ به سود ماست. اگر وارد اين ميدان بشويم و آنچه را كه نياز ماست - از مهمات تفكر اسلامي و انبارهاي معارف الهي و اسلامي - بيرون بكشيم و صرف كنيم، قطعاً بُرد با ماست؛ ليكن مسأله اين است كه ما بايد اين كار را بكنيم.امروز وسايل تبليغ نوشتاري و گفتاري به‏قدري متنوع و زياد است كه اگر روحانيت دين از اين قافله عقب بماند، قطعاً يك خسارت بزرگ تاريخي براي او پيش خواهد آمد. 11/2/84
عوامل ايستادگي و پيشرفت
تقويت ايمان، تقويت علم، تقويت فناوري، تسلط بر فنون روز، پيشاهنگ شدن در توليد علم، شكوفايي استعدادهاي آحاد ملت و جوانان در رشته‏هاي مختلف - چه علوم انساني، چه علوم طبيعي، چه انواع گوناگون علوم تجربي - همبستگي ملي و تقويت همدلي در ميان مردم؛ اينهاست كه مي‏تواند يك ملت را تقويت كند؛ مي‏تواند هم دنياي خودشان را آباد كند، هم آنها را از آسيب دشمنان محفوظ نگه دارد. 11/2/84
اهتمام خاص به مربيان و هاديان
منزلت معلمي يعني تأثيرگذاري در روند تاريخي و مرزبندي فرهنگي يك ملت. 12/2/84
اگر مي‏خواهيم نسلي به‏وجود بيايد كه اعتمادبه‏نفس و انضباط اجتماعي داشته باشد؛ يك نسل مسؤوليت‏پذير و باعرضه و باكفايت براي كارهاي بزرگ، يك نسل داراي ابتكار، يك نسل مهربان و بدون احساس انتقام‏گيري در درون خانواده‏ي بزرگ جامعه، يك نسل فداكار، يك نسل پُركار، يك نسل كم اسراف و دور از اسراف؛ اگر مي‏خواهيم فرهنگ عمومي جامعه به اين سمت حركت كند، راه و كليدش آموزش و پرورش است. 12/2/84
تدبير ش 03
كليدموفقيت در تعميق باورها
من به شما برادران و خواهران عزيز - كه فرزندان من هستيد - مؤكداً توصيه مي‏كنم كه به عمق‏ها توجه كنيد و آن را بطلبيد؛ از ظواهر هم دست نكشيد. اين خطاست كه كسي خيال يا توهم كند كه بايد باطن را درست كرد، ظاهر مهم نيست؛ نخير، همين ظاهر، انسان را به وادي‏هاي گوناگوني مي‏كشاند. ظاهر ديني، ظاهر اسلامي، پايبندي به تعبد ديني، همين مجالس دعا، همين مجالس توسل به ائمه (عليهم‏السّلام) لازم است؛ منتها همه‏ي اينها را با دانايي همراه كنيد... وقتي اجتماعات مذهبي تشكيل مي‏دهيد، بايد همراه با توجه به خداي متعال و همراه با اخلاص باشد. كليد موفقيت اينهاست. 5/3/84
تدبير ش 05
تبيين معارف با رساترين شيوه و بيان
خاصيت عمومي هنر اين است كه بدون اين‏كه خود گوينده ... توجه داشته باشد و غالباً بدون اين‏كه مستمع توجه داشته باشد، اثر مي‏گذارد. تأثير شعر، نقاشي، بقيه‏ي انواع هنر، صداي خوش و آهنگ‏هاي خوب - كه اينها همه هنر است - روي ذهن مخاطب، من حيث لايشعر به‏وجود مي‏آيد؛ يعني بدون اين‏كه مخاطب متوجه باشد، آن اثر را در او مي‏بخشد؛ اين بهترين نوع اثرگذاري است. شما ببينيد خداي متعال براي بيان عالي‏ترين معارف، فصيح‏ترين بيان را انتخاب كرد؛ يعني قرآن. 5/5/84
تناسب آهنگ و شيوه با مناسبتها
آهنگ شادي از آهنگ عزا جداست. اگر براي روزهاي شادي، آهنگ‏هاي مناسب و شيوه‏هاي خوب انتخاب كنند، مؤثرتر و بهتر است. اينطور نباشد كه ... روز شادي هم كه مي خواهيم حرف بزنيم ، لحنمان بشود لحن روضه خواني . 5/5/84
ضرورت شناساندن شخصيتهاي برجسته و اثر گذار
بزرگداشت ( شخصيت هاي برجسته ) ... فقط يك بزرگداشت تشريفاتي نيست، بلكه داراي محتواي نظري و تاريخي است ... نفس شناخت شخصيت‏ها هم خودش يك چيزي است؛ ما بايد شخصيت‏هاي اثرگذار در زندگي سياسي، زندگي اجتماعي، زندگي علمي و زندگي اقتصادي‏مان را درست بشناسيم... ما بالاخره يك شخصيتي داريم كه در يك مقطعي از زمان، از خودش يك عظمتي نشان داده، يك كار بزرگي را انجام داده، در يك خط ابتكاري حركت كرده و كارهاي بزرگي كرده است. ما بايد اين شخصيت را به مردم معرفي كنيم تا مردم بدانند كه چنين شخصي را داشته‏اند. 15/5/84
تدبير ش06
روشمند كردن تعميق بينش عقيدتي
كار عقيدتي شيوه مند بايد انجام شود . اصل اين است كه اين جوانان را نگهداريد تا در تهاجم امواج طوفان متخالف در فكر و فرهنگ ، از بين نروند. اگر اين نهال جوان را نگه داشتيد، ديگر غصه ميوه دار شدن آنرا نخوريد . اين عمق بخشيدن و ريشه دادن به افكار و عقايد مي خواهد . با احساسات و شعار مقداري از راه مي توان جلو رفت امّا تداوم راه و استقامت در راه احتياج به استحكام دارد . 2/6/84
تعميق معرفت ديني بسيجيان و سربازان
گرايش جوانها را به اسلام مي‏بينيد. اين گرايش، گرايش عاطفي است. اين گرايش، بسيار ارزشمند است؛ اما مثل موجي است كه ممكن است بيايد و برگردد. ما اگر بخواهيم اين موج همچنان استمرار داشته باشد، بايد پايه‏هاي فكري جوانها را محكم كنيم. ما اين‏همه منبع داريم ... دعاي ابوحمزه دعاهايي مثل مناجات شعبانيه و صحيفه‏ي سجاديه وجود دارد كه احتياج هست ما اينها را براي جوانها بيان و تبيين و روشن كنيم تا بفهمند و با علاقه و عاطفه و شوقي كه دارند، بخوانند. 17/6/84
رزمنده امروز را با تراز معنويت اسلام تربيت كنيد
اين منظره را خودم ديدم؛ پشت خاكريز و پاي تانك، افسري ايستاده بود و داشت نماز شب مي‏خواند. يك شب ديدم افسري با من كار دارد؛ به‏نظرم سرهنگ 2 يا سرگرد بود. اما ديدم با حالت گريه آمد و گفت: شب‏ها كه اين بچه‏ها به عمليات مي‏روند، اگر مي‏شود، من را هم با خودشان ببرند. چنين منظره‏ها و جلوه‏هايي را انسان مشاهده مي‏كرد؛ اين نشان‏دهنده‏ي آن ظرفيت معنوي است. جنگ حقيقتاً آينه‏ي تمام‏نماي ظرفيت‏هاي ملت ايران بود. 31/6/84
تدبير ش 1
بيش از تلاوت و ترجمه ، به عمق يابي مضامين قرآن بپردازيد
عمق‏يابي مضامين قرآني فقط با مراجعه‏ي به ترجمه نمي‏شود؛ كما اين‏كه با خواندن متن قرآن هم براي كساني كه مي‏فهمند، هميشه به دست نمي‏آيد؛ با تدبر به دست مي‏آيد؛ با عمق‏يابي به دست مي‏آيد.با قرآن بايد مثل آينه مواجه شد؛ پاكيزه، براق و بي‏زنگار؛ تا قرآن در دل ما منعكس شود. قرآن بايد در جان ما انعكاس پيدا كند. 14/7/84
معارف ديني را در كاركنان تعميق ببخشيد
بود از عدم تعمق در امر دين و معارف اسلامي؛ شعائري بود، شعارهايي بود، احساساتي بود، بر زبانشان بود، اما در دلشان عمق نداشت ... لذا در گذشته ما كساني را ديديم كه آدمهاي خيلي تند و داغ و پُرشوري هم بودند، بعد صدوهشتاد درجه وضع اينها عوض شد.. مباني انقلاب و نظام را انكار كردند! بعضي از آنها كه آدمهاي با انصاف‏تري بودند، صريحاً، و بعضي‏شان ملتوياً و مزوراً انكار كردند. آدمهاي بي‏انصاف‏ترشان اينها هستند، كه به يك معاني‏يي هم تظاهر مي‏كنند؛ اما باطنشان اين‏طور نيست. 17/7/84
شناخت پاسداران و بسيجيان را به معارف قرآن عمق ببخشيد
تلاوت عجله‏يي كه همين‏طور انسان بخواند و برود و معاني را هم نفهمد يا درست نفهمد، مطلوب از تلاوت قرآن نيست؛ نه اين‏كه بي‏فايده باشد ... ليكن تلاوت قرآني كه مطلوب و مرغوب و مأمورٌبه است، نيست. تلاوت قرآني مطلوب است كه انسان با تدبر بخواند و كلمات الهي را بفهمد، كه به نظر ما مي‏شود فهميد ... اين را تجربه كنيد ... ما به اين احتياج داريم . يكي از راههايي كه اين عمق را در اعتقادات انسان، در مباني فكري انسان، در روح انسان، در ايمان انسان ايجاد مي‏كند، انس با قرآن است. بنابراين در زندگي حتماً قرآنِ با تدبر را در نظر داشته باشيد و نگذاريد حذف شود. 17/7/84
آگاهي به معناي خود شناسي و دشمن شناسي را در كاركنان نهادينه كنيد
دو آگاهي ... يكي آگاهي به توانايي و استعداد ذاتي خود؛ دوم آگاهي به اين‏كه قدرتهاي در پي سيطره‏ي بر كشور ما و بر كشورهاي نظير ما، مهمترين معارضِ دانشمند شدن و پيشرفت علمي كشور ما هستند. يعني آگاهي به معناي خودشناسي، و آگاهي به معناي دشمن‏شناسي و توطئه‏شناسي. به بركت اين دو آگاهي، اين اميد وجود دارد كه ما بتوانيم به پيشرفتهاي عظيم علمي نايل شويم.
21/7/84
تدبير ش 2
ايمان مذهبي را درميا ن جوانان بسيجي تعميق ببخشيد
( آنچه لازم است )عمق دادن به ايمان مذهبي جوانهاست. اين موج اقبال به دين ، موجي است كه بايد از آن حداكثر استفاده را كرد - « و لقلما شي ء ادبر فاقبل» از خطبه نهج البلاغه- كمتر اتفاق مي افتد كه يك حركت عظيم اجتماعي پشت كند ، بعد بتوان آن را به آساني برگرداند. مواظب باشيد كه اين حركت پشت نكند ... بايد قدر اين را دانست و اين را بايد تعميق كرد. اگر عمق بخشيديد ، مثل يك استوانه ي عظيمي است كه در اعماق زمين فرو رفته است كه « لا تحركه العواصف» . بايد عمق بخشيد . اگر عمق نداشته باشد، مي شود مثل كساني كه يك روزي داغتر از ما در اول انقلاب حرف مي زدند ، يك روز ديگر هم صدو هشتاد درجه وضع شان عوض شد ... بر اثر كم بودن عمق ايمان است كه انسان به اين ورطه ها و به اين لغزشگاه ها مي افتد. جوان ها را با عمق ايمان ، با روشن بيني ايماني در مسائل اسلامي ، درپايگاهاي‌خودشان‌،‌در‌مواضع‌خودشان‌مستقركنيد. 23/8/84
تدبير ش 3
در انجام اعمال عبادي سياسي، الگو و نمونه براي ساير ين باشيد
مومنيني كه از اول انقلاب از مركز دعوت توحيد- جمهوري اسلامي- به مكه رفتند ، شعارشان ، رفتارشان ، حرف هايشان ، توجه مسلمان ها را جلب مي كرد ؛ واين شد سياست . اين مومنين ، انسان ها را – يعني آحاد امت اسلامي را كه در آن اجتماع كرده بودند – به كلمه ي توحيد و توحيد كلمه دعوت مي كردند : « يا ايها المسلمون ! اتحدوا ،اتحدوا». بنا بر اين ، زيارت اين مومنين ، دعاي كميل آنها و طواف آنها ، بايد الگو و نمونه يي باشد ، كه خود اين عمل ، مسلماناني را كه شاهد اين منظره هستند ، دعوت كند ، اين مي شود آن جنبه سياسي حج. سياست حج در همين عبوديت و خضوع و معنويت نهفته است. ... ما مي خواهيم حاجي ما و مجموعه حجاج ما بر روي ملتهاي مسلمان و امت اسلامي اثر بگذارد ، مگر غير از اين است ؟ اين همه كار تبليغي و فرهنگي كه انجام مي گيرد، بخش عمده اش به اين منظور است . 16/9/84
از بين بردن موانع و آسيب ها در اتحاد امت اسلامي به راهبرد كلان احتياج دارد
ما هيچ اجتماع ديگري در طول تاريخ ، شبيه حج نداشتيم. ملت هاي مختلف با عادات و افكار ، فرهنگ و زبان هاي مختلف يك جا اجتماع مي كنند و يك حرف مي زنند ، يك چيز مي گويند ؛ اين خيلي مهم است . اگر يك ملتي ، يك دستگاه مديريتي بتواند اين حاجب و حايل جسم ها و عادات ها و مليت ها را از ميان دل ها بردارد ، شما ببينيد چه اتفاقي در دنيا مي افتد ! اين جسم ها ، رنگ پوست ها ، عادات و توهمات گوناگون ، نمي گذارد اين دل ها ، صداي هم را بشنوند ؛ بايد اين حايل را از ميان برداشت ؛ اين هنر حج ابراهيمي است و ... خيلي كار لازم است تا به آن هدف برسيم ؛ بايد در وسط راه ، آسيب ها و آفت ها را بشناسيم و آنها را بر طرف كنيم. ... بايد به فكر علاجش باشيم . برنامه ريزان، سياست گذاران ، مجريان و مديران ... ، بايد اين را محط فكر خودشان قرار بدهند . 16/9/84
بايد فعاليت هاي فرهنگي منجر به تغيير رفتار و اصلاح اخلاق شود
اين وظيفه شماست؛ چون جهت را شما معين مي كنيد. .. كه دل ها ، جسم ها ، ذهن ها را متوجه آن خط صحيح و خط مستقيم مي كنيد ...شما كه به عنوان مدير يا به عنوان روحاني كاروان هستيد و يك...يي را در طي بيست يا بيست و پنج روز- كمتر يا بيشتر – به دست شما سپرده اند ، بايد آ ن را طوري به اين سفر(معنوي ) ببريد و برگردانيد ، كه از لحاظ اخلاق ، از لحاظ جهت گيري ، از لحاظ معنويت ،تغيير كند ، تا يك ذخيره ي با ارزش معنوي براي او فراهم كنيد ، كه تا آ خر عمر از آن استفاده كند. البته « كونوا دعاه الناس بغير السنتكم» هم هست » ، ماها بايستي اول ، در اين حركت طولاني و اين طواف دايمي ، مراقب خودمان باشيم و در زندگي ، مثل مطوًف هاي قديم ، شانه هاي خودمان را نگه داريم كه منحرف نشويم ، بعد شانه ي مردم را هم مي توانيم نگه داريم. 16/9/84
حركت امروز بسيج ،جلوگيري از انحراف و تحريف پايه هاي معرفت اسلامي است
اوج حركت (ائمه اطهار) در زمان امام صادق بود ... اين بزرگوار توانستند كاري بكنند كه پايه‏هاي معرفت اسلامي صحيح در جامعه، آن‏چنان مستحكم بشود كه تحريف‏ها ديگر نتواند اين پايه‏ها را از بين ببرد ايشان اين كار را كرد ، تا اين زمينه بماند و در هر دوره‏يي از دوره‏هاي تاريخ، كساني كه لايق هستند، بتوانند از اين زمينه استفاده كنند و نظام اسلامي و مبناي مبتني بر ارزش‏هاي اسلامي را به‏وجود بياورند و اين بناي رفيع را بسازند ... آنچه كه ما امروز در عرصه‏ي نظام جمهوري اسلامي با آن مواجه هستيم، شباهتي به اين حركت عظيمِ عميقِ نيازمند به صبر و حوصله‏ي ائمه (عليهم‏السّلام) دارد؛ به همان اندازه هم تأثيرات عميقي را دارد. 7/9/84
تدبير ش 4
تعميق و تنوير مباني اسلام با زبان روز، سوخت موتور انقلاب است
انقلاب مانند هر حركت اجتماعي عظيمِ ماندگار، احتياج به سوخت دارد؛ اين ماشين بدون سوخت متوقف مي‏شود؛ سوختِ فكري. روزبه‏روز با توجه به تحولات جهاني، با توجه به حوادث جديد، سؤال‏ها و ابهام‏هاي تازه‏يي در ادامه‏ي اين راه مطرح است. از طرفي، قبل از آن‏كه نوبت به عمل برسد، نوبتِ فكر و پردازش تفكر راهنماست و اين، خاصِ آشنايان به مباني اسلام است؛ بنابراين، فضلاي برجسته‏ي حوزه، نبايد گوش‏شان بدهكار تلاش دشمن باشد و بايد بدانند كه فكر جديد، مفاهيم جديد و راه‏هاي نو، مدد فكري براي پيشرفت اين حركت است. 19/10/84
29/10- حركت در مسير ولايت ، حركت در جهت تحقق جامعه آرماني است
موضوع غدير - يعني نصب جانشين - يك ضرورتي بود كه اگر آن‏چنان كه تدبير شده بود - تدبير رحماني و الهي، و تدبير نبوي - عمل مي‏شد، بدون ترديد مسير تاريخ بشر عوض مي‏شد و امروز ما در جايگاه بسيار جلوتري از تاريخ طولاني بشريت قرار داشتيم... اگر اين حادثه اتفاق مي‏افتاد كه حفظ و گسترش كمّي و گسترش كيفي در اين موجود خلق شده‏ي الهي - يعني جامعه‏ي اسلامي نبوي - مي‏توانست به قدر ده، دوازده نسل، پي‏درپي حراست و حفاظت بشود، آن وقت مسلّم بود كه اين حركت در طول تاريخ بشر، شكست‏ناپذير مي‏ماند ... منتها امروز پايه‏هاي اصلي خراب است؛ اين پايه‏ها را پيغمبر اسلام بنيانگزاري كرد و براي حفاظت از آن، مسأله‏ي وصايت و نيابت را قرار داد؛ اما تخلّف شد. اگر تخلّف نمي‏شد، چيز ديگري پيش مي‏آمد ... در طول دوران دويست‏وپنجاه ساله‏ي زندگي ائمه (عليهم السلام) هر وقت ائمه توانسته‏اند و خودشان را آماده كرده‏اند تا اين‏كه به همان مسيري كه پيغمبر پيش‏بيني كرده بود، برگردند؛ اما خوب، نشده است ديگر. حالا ماها در اين برهه‏ي از زمان، به ميدان آمده‏ايم و همّتي هست به فضل و توفيق الهي و ان‏شاءاللَّه كه به بهترين وجهي ادامه پيدا كند. 29/10/84
تدبير ش 5
در انجام كارها از عنصر عاطفه هنرمندانه استفاده كنيد
استمرار حادثه، عاطفه يك نقش تعيين‏كننده‏اي ايجاد كرده است، كه باعث شد مرزي بين جريان عاشورايي و جريان شيعي با جريان‏هاي ديگر پيدا شود. حادثه‏ي عاشورا، خشك و صرفاً استدلالي نيست، بلكه در آن عاطفه با عشق و محبت و ترحم و گريه همراه است. قدرت عاطفه، قدرت عظيمي است؛ لذا ما را امر مي‏كنند به گريستن، گرياندن و حادثه را تشريح كردن. زينب كبري (سلام‏اللَّه‏عليها) در كوفه و شام منطقي حرف مي‏زند، اما مرثيه مي‏خواند؛ امام سجاد بر روي منبر شام، با آن عزت و صلابت بر فرق حكومت اموي مي‏كوبد، اما مرثيه مي‏خواند. اين مرثيه‏خواني تا امروز ادامه دارد و بايد تا ابد ادامه داشته باشد، تا عواطف متوجه بشود. در فضاي عاطفي و در فضاي عشق و محبت است كه مي‏توان خيلي از حقايق را فهميد، كه در خارج از اين فضاها نمي‏توان فهميد. 5/11/84
در تبليغ هر امر ديني ، سه عنصر عاشورائي بايد بكار گرفته شود
سه عنصر در حركت ابي عبد الله (عليه السلام) وجود دارد؛ عنصر منطق و عقل ، عنصر حماسه و عزت و عنصر عاطفه .... هر يك از آن سه عنصر بايد در تبليغ ما نقش داشته باشد؛ هم صِرف پرداختن به عاطفه و فراموش كردن جنبه‏ي منطق و عقل كه در ماجراي حسين بن علي (عليه السلام) نهفته است ، كوچك كردن حادثه است ، هم فراموش كردن جنبه‏ي حماسه و عزت ناقص كردن اين حادثه عظيم و شكستن يك جواهر گرانبهاست . اين مسأله را بايد همه - روضه‏خوان، منبري و مداح - مراقب باشيم. 5/11/84
در انتخاب اشخاص ، براي انتقال مفاهيم ، به «عنصر هنرمندي» توجه شود
عنصر ، هنرمندي در نحوه‏ي بيان است. من به منبر خيلي عقيده دارم. امروز اينترنت، ماهواره، تلويزيون و ابزارهاي گوناگون ارتباطي فراوان هست، اما هيچ‏كدام از اينها منبر نيست؛ منبر يعني روبه‏رو و نفس‏به‏نفس حرف زدن؛ اين يك تأثير مشخص و ممتازي دارد كه در هيچ‏كدام از شيوه‏هاي ديگر، اين تأثير وجود ندارد. اين را بايد نگه داشت؛ چيز با ارزشي است؛ منتها بايستي آن را هنرمندانه ادا كرد تا بتواند اثر ببخشد. 5/11/84
امور فرهنگي و تبليغي را با هدف تبديل مخاطب به شخصيت ديني ، برنامه ريزي كنيد
تبليغ يعني چه؟ تبليغ يعني رساندن؛ بايد برسانيد. به كجا؟ به گوش؟ نه؛ به دل. بعضي از تبليغ‏هاي ما حتي به گوش هم درست نمي‏رسد! گوش هم حتي آن را تحمل و منتقل نمي‏كند! گوش كه گرفت، مي‏دهد به مغز؛ قضيه اين‏جا نبايد تمام بشود، بلكه بايد بيايد در دل نفوذ و رسوخ كند و به هويت ما هويت مستمع - تبديل شود. تبليغ براي اين است. ما تبليغ نمي‏كنيم فقط براي اين‏كه چيزي گفته باشيم؛ ما تبليغ مي‏كنيم براي اين‏كه آنچه را كه موضوع تبليغ است، در دل مخاطب وارد شود و نفوذ كند. آن (موضوع تبليغ) چيست؟ ... ما مي‏خواهيم منطق دين، ارزش‏هاي ديني، اخلاق ديني و همه‏ي چيزهايي را كه در بناي يك شخصيت انساني بر مبناي دين تأثير دارد، تبليغ كنيم؛ براي اين‏كه مخاطب ما به همين شخصيت ديني تبديل شود. 5/11/84
عقايد و اخلاق مخاطب را بهمراه انديشه و تحليل سياسي اصلاح كنيد
از دو طرف نبايد لطمه بخوريم: نه ما بايد مسائل سياسي را بكلي از حيطه‏ي حرف و گفت و تلاش و مجاهدتِ تبليغي خودمان خارج كنيم؛.آن‏چنان كه دشمنان روي آن ده‏ها سال سرمايه‏گذاري كردند، ولي نهضت اسلامي آمد و اين سرمايه‏گذاري را آتش زد و از بين برد و گفتار و انديشه‏ي سياسي را وارد متن فعاليت‏هاي ديني كرد، و نه از اين طرف بايد بيفتيم كه تصور كنيم همه‏ي منبر، همه‏ي تبليغ، همه‏ي مخاطبه‏ي با مردم و با مؤمنين، يعني اين كه بنشينيم مسائل امريكا و اسرائيل و مسائل سياسي را تحليل كنيم؛ نخير، يك كارِ واجب‏تر اگر نباشد، واجب ديگري وجود دارد و آن، دلِ مخاطب شماست. دل و جان و فكر او را بايستي تعمير و آباد و سيراب كنيم.
دفاع از ارزشهاي ديني و انقلابي بايد به پشتوانه منطق درست انجام گيرد
بايد به فكر و منطقِ درست مجهز شويم، تا حرف سُست زده نشود. آنهايي كه گفته‏اند يكي از مؤثرترين حمله‏ها، دفاع‏هاي ناقص و بد است، حرف كاملاً درستي زده‏اند. وقتي دفاع از دين، ضعيف و سُست و بد باشد، تأثيرش از حمله‏ي به دين، بيشتر است؛ بايد از اين، به خدا پناه ببريم. مبادا در حرف و منبر و تبليغ ما - آنچه به عنوان تبليغ داريم انجام مي‏دهيم - حرف سُست، بي‏منطق و ثابت نشده‏اي وجود داشته باشد ... پايه‏ي كار ما منطق است. بنابراين، منطق، عنصر اصلي در تبليغ ماست. 5/11/84
با تكليف محوري در امورفرهنگي، كام جان افراد را با حقايق ديني شيرين كنيد
كار تبليغ، كارِ بسيار بزرگ، حساس و مؤثري است … تأثيرات تبليغ، دفعي و آني نيست؛ طولاني‏مدت است. مبلّغ دين اگر ظواهري را مشاهده مي‏كند كه به گمان او ظواهر غير ديني است، مأيوس نشود. اين توهّماتي كه بعضي شايع مي‏كنند كه جوان‏ها از دين برگشته‏اند، همه را جنگ رواني بدانيد ... جوان‏هاي ما دل را به طرفِ دين دارند و تشنه‏ي حقايق دينند و دل‏هاشان تشنه است. هر جوانِ سالم‏الفطره و سالم‏الطبيعه‏اي اين‏طور است؛ مخصوص اين‏جا هم نيست. اين‏جا بحمداللَّه زمينه هم آماده است؛ تشنه‏اند و مشتاق؛ بايد كامِ جان آنها را سيراب و با حقايق ديني شيرين كرد؛ اين نتيجه‏اش را خواهد بخشيد و فرداي جامعه‏ي ما از اين موهبت‏ها بهره‏مند خواهد شد. 5/11/84
فرهنگ عاشورا ، درس « درهم تنيد گي» سه عنصر در انجام وظايف است
عاشورا يك حادثه‏ي تاريخي صرف نبود؛ عاشورا يك فرهنگ، يك جريان مستمر و يك سرمشق دائمي براي امت اسلام بود. حضرت ابي‏عبداللَّه (عليه‏السّلام) با اين حركت - كه در زمان خود داراي توجيه عقلاني و منطقي كاملاً روشني بود - يك سرمشق را براي امت اسلامي نوشت و گذاشت. اين سرمشق فقط شهيد شدن هم نيست؛ يك چيزِ مركب و پيچيده و بسيار عميق است. سه عنصر در حركت حضرت ابي‏عبداللَّه (عليه‏السّلام) وجود دارد: عنصر منطق و عقل، عنصر حماسه و عزت، و عنصر عاطفه ... اين براي مسلمان‏ها تا روز قيامت درس است و اين درس عمل هم شده است و فقط اين‏طور نبوده كه درسي براي سرمشق دادن روي تخته‏ي سياه بنويسند، كه بعد هم پاك بشود؛ نه، اين با رنگ الهي در پيشاني تاريخ اسلام ثبت شد و ندا داد و پاسخ گرفت، تا امروز .... اين سه عنصر، سه عنصر اصلي تشكيل‏دهنده‏ي حركت عاشورايي حسين‏بن‏علي(ارواحنافداه) است ... همين براي ما درس‏هاي فراواني دارد. 5/11/84
تدبير ش 7
جامعيت اسلام با قرائت پيامبر اعظم حاصل مي شود
در پيامبر اعظم، علم همراه اخلاق هست؛ حكومت همراه حكمت هست؛ عبادت خدا همراه با خدمت به خلق هست؛ جهاد همراه با رحمت هست؛ عشق به خدا همراه با عشق به مخلوقات خدا هست؛ عزت همراه با فروتني و خاكساري هست؛ روزآمدي همراه با دورانديشي هست؛ صداقت و راستي با مردم همراه با پيچيدگي سياسي هست؛ غرقه بودن جان در ياد خدا همراه با پرداختن به صلح و سلامت جسم هست؛ در او دنيا و آخرت همراه است؛ هدفهاي والاي الهي با اهداف جذاب بشري همراه است. 1/1/85
آموزش عقيدتي سياسي بايد تربيت نبوي را تعليم و تبيين كند
براي اينكه در جامعه اخلاق استقرار پيدا كند، دو چيز لازم داريم: ... يكي هم آموزشهاي اخلاقي كه به وسيله‏ي آموزش و پرورش، مراكز تربيتي و مراكز آموزشي و علمي بايد در همه‏ي سطوح به انسانها تعليم داده شود؛ اينها موظفند. اين يك قلم از كارهاي لازم در سال پيامبر اعظم الهي است. 6/1/85
تدبير ش 8
به مقوله آموزش و پرورش نيروي انساني به عنوان سنگ بناي حياتي آينده توجه ويژه كنيد
آموزش و پرورش سنگ بناي آينده‏ي كشور است. ما اگر مشكلاتي در زمينه‏هاي اخلاقي و رفتاري، علمي، اعتماد به نفسِ ملي و عمومي و در زمينه‏هاي گوناگون ديگر داريم، در ريشه‏كاوي اينها به آموزش و پرورش مي‏رسيم. همان‏طور كه بعضي دوستان گفتند، آموزش و پرورش از مراكز دير بازده است، ليكن بازده آموزش و پرورش يك بازده حياتي ، تعيين ‏كننده و ماندگار است . اگر آموزش و پرورش در يك كشور ارتقاء پيدا بكند و اصلاح شود ، در اقتصاد ، سلامت و بهداشت، محيط زيست، مرگ و مير، باروري، زيبايي و هنر، رفتارهاي گوناگون مردم در سطح جامعه با يكديگر، و فراتر از همه‏ي اينها، در دين، فلسفه و اخلاق تأثير خواهد گذاشت ... اكنون اقتصادِ مبتني بر علم، سياستِ مبتني بر علم و جامعه‏ي علم‏محور، جزوِ شعارهاي امروز دنياست . ما اگر بخواهيم از قافله‏ي حركت جهاني عقب نمانيم - چه برسد به اينكه بخواهيم نقش تعيين‏كننده، پيش‏رونده و پيش‏برنده ايفا كنيم - چاره‏اي نداريم جز اينكه يك نگاه بنياني و اساسي به آموزش و پرورش بيندازيم ... آموزش و پرورش آن قاعده‏ي اساسي، (به قول معمارها و بنّاها) آن فونداسيون اساسي براي بناي رفيعي است كه ما مي‏خواهيم براي آينده‏ي كشورمان داشته باشيم. 12/2/85
نگرش عدالت محور را در متون وسامانه آموزشي نهادينه كنيد
اگر ما در مديريت آموزش و پرورش به مسئله‏يعدالت توجه كنيم، نتيجه اين خواهد شد كه در آينده‏ي كشور، عدالت نسبي بين قشرها و مناطق كشور برقرار خواهد شد. اگر ما امروز در آموزش و پرورش نگاه عدالت محور نداشته باشيم، نتيجه اين خواهد شد كه اختلاف طبقاتي در آينده‏ي كشورروزبه‏روزبيشترخواهدشد؛تأثيرات‌آموزش‌و‌پرورش را ببينيد! ... البته عدالت به معناي اين نيست كه ما با همه‏ي استعدادها با يك شيوه برخورد كنيم؛ نه، استعدادها بالأخره مختلف است ؛ نبايد بگذاريم استعدادي ضايع بشود و براي پرورش ستعدادها بايستي تدبير بينديشيم؛ در اين ترديدي نيست. اما ملاك، بايد استعدادها باشد، لاغير. عدالت، اين است. 12/2/85
سامانه آموزشهاي نيروي انساني را متحول سازيد
آموزش و پرورش، مهمترين دستگاه مولّد ماست؛ دستگاه مولّد، نه يك دستگاه مصرف‏كننده. ما بايستي براي آموزش و پرورش مايه بگذاريم. اين مايه گذاشتن، فقط پول نيست؛ پول فقط جزئي از مايه‏هايي است كه بايد گذاشت؛ مهمتر از پول، فكر است. بهترين و برجسته‏ترين فكرها بايد بنشينند براي آموزش و پرورش طراحي كنند؛ بايد فلسفه‏ي آموزش و پرورش اسلامي، واضح باشد و بر اساس اين فلسفه، افق آينده‏ي آموزش و پرورش كشور روشن باشد؛ معلوم باشد ما دنبال چه هستيم و كجا مي‏خواهيم برويم و بر اساس آن خط كشي بشود، برنامه‏ريزي بشود و راه‏ها مشخص بشود؛ ما به اين احتياج داريم. آموزش و پرورش بايد از روزمرّگي بيرون بيايد؛ اين اساس حرف است ... بايد آموزش و پرورش را تحول بدهيم ، ما در آموزش و پرورش احتياج به تحول داريم. 12/2/85
تدبير ش 9
براي زنده نگهداشتن انديشه و مرام امام در ميان خود و نسلهاي بعد برنامه ريزي كنيد
امام عزيز ما از چشم ما ناپديد شد؛ جسم او از ميان ما رفت؛ وليكن حقيقت امام، فكر امام، روح امام، درس امام و مكتب امام در ميان ملت ما و در ميان امت اسلامي باقي ماند ... سرمايه‏اي كه امام براي كشور و ملت ما ذخيره كرده است، يك سرمايه‏ي تاريخي و حياتي است. اين سرمايه و ذخيره‏ي ارزشمند، استقلال سياسي ماست؛ خودباوري ملي ماست؛ خودباوري فرهنگي ماست؛ايمان عميق مردم ماست؛ شجاعت ملت و مسؤولان ما در مقابل تهديدهاي دشمن و فريب نخوردن در برابر تمجيدها و تطميع‏هاي اوست؛ اينها درس‏هايي است كه امام عزيز ما در طول ده سال با نفس گرم خود، با روش خود، با ممشاي خود، به ملت ما درس داد و فضاي كشور ما پر است از اين درس ارزشمند. ما بايد اين ذخيره را نابود نكنيم؛ ما بايد اين ذخيره را نفروشيم؛ ما بايد اين ذخيره و سرمايه‏ي ارزشمند را راكد هم نگذاريم و آن را مصرف روزانه‏ي سياسي خودمان هم نكنيم، بلكه بايد اين ذخيره را با دقت و مراقبتِ تمام حفظ كنيم و از سود اين ذخيره و سرمايه‏ي ارزشمند، آينده‏ي كشور و تاريخ خودمان را بسازيم... امام داراي اين چهار ايمان بود: ايمان به خدا، ايمان به مردم، ايمان به اين راه و ايمان به موفقيت حتمي آخر كار. اين ايمان‏ها در دل مردم، آنها را به حركت، به انديشيدن، به پيش رفتن، وادار مي‏كند. 14/3/85
هويت اسلامي را در فضاي جامعه نهادينه كنيد تا براي همه ملتها الگو باشد
هويت اسلامي را در دنياي اسلام برجسته و شفاف كنيم، تا اين يك معياري باشد در جلوي چشم ملتهاي مسلمان ... پرچم برادري اسلامي را با همه‏ي ملتهاي اسلامي بلند كنيم و فضيلتهاي اخلاقي را در جامعه رشد بدهيم: همكاري، گذشت، كمك، صبر، حلم؛ اينها خلقيات اسلامي است؛ اينها را در جامعه رشد بدهيم. اين، همان ايمان و هويت اسلامي و انقلابي است ... ما كسي مثل امام را با آن افكار نو، روشن و با آن نوآوري در همه‏ي بخشها، حتّي در فقه داريم؛ اين كه شما مي‏بينيد اسلامي كه ايران اسلامي عرضه مي‏كند، مثل قند در كام ملتها شيرين مي‏آيد و همه‏جا پخش مي‏شود، علتش اين است. استعداد، ذوق، فهم و حكمت ايراني وقتي در كار حلاجي و فهم دين مي‏افتد، اين ثمرات خوب را پديد مي‏آورد. هويت اسلامي و ديني و پايبندي به آن، يعني اين. 29/3/85
همه را به وظيفه « شكر » ، ثمرات و آفات ترك آن آشنا سازيد
امروز وظيفه‏ي «شكر»، يكي از بزرگترين وظايف ماست ... «شكر» چيست؟ شكر، چند پايه‏ي اصلي دارد: اول، شناختن نعمت و توجه پيدا كردن به آن است. آفتِ اول ما اين است كه به نعمت توجه نمي‏كنيم؛ نعمت سلامت را جز بعد از مريض شدن و ناقص‏العضو شدن نمي‏فهميم؛ نعمت جواني را جز بعد از پير شدن، درست تشخيص نمي‏دهيم؛ اشكال كار اين است. نعمت امنيت را جز بعد از دچار شدن به ناامني نمي‏فهميم ... دوم، نعمت را از او دانستن. سوم، از خدا سپاسگزار بودن. نه اينكه بگوييم نعمت را خدا داده و وظيفه‏اش بوده كه بدهد؛ نه، بلكه بدهكار بودن در مقابل خداي متعال. و چهارم، اين نعمت را به كار گرفتن مثل يك پلّكان. وقتي نعمتي را به شما مي‏دهند، اين پله‏اي از يك نردبان است كه پايتان را روي آن گذاشته‏ايد، تا بالا برويد؛ حالا نوبت پله‏ي بعدي است. اگر دسترسي به پله‏ي بعدي پيدا كرده‏ايد، پس اين هم يك نعمت است؛ از آن استفاده كنيد و پايتان را روي آن بگذاريد و برويد بالا. آن كسي كه دسترسي به پلّكانِ نردبان پيدا مي‏كند، اما پايش را روي آن نمي‏گذارد، شكر نكرده است. شما ببينيد خود اين شكر با اين اركان، چه نعمت بزرگ خدايي است ... خودِ شكر، يك نعمت است. اولاً، وقتي شكر كرديد، اين شكر موجب ذكر مي‏شود؛ متوجه خدا مي‏شويد؛ خود شكر انسان را ذاكر مي‏كند. ثانياً، شكر به ما صبر مي‏دهد. شكر نعمت يكي از خواصش، دادن صبر و پايداري است. ... وقتي شما شكر مي‏كنيد، نعمت را مي‏شناسيد و موقعيت را درك مي‏كنيد؛ امكاني را كه خدا در اختيار شما گذاشته است، به ياد مي‏آوريد و اميدوار مي‏شويد. اين اميد، پايداري شما را زياد مي‏كند. لذا لازمه‏ي شكر، صبر است. يكي از دستاوردهاي شكر، قدرت پايداري و ايستادگي در ميدانهاي دشوار است. يكي از خواص شكر، مغرور نشدن است. بعد هم خداي متعال وعده كرده است افزايش نعمت را؛ «لازيدنّكم». وعده‏ي الهي صدق است و ساز و كار روشني هم دارد ... خودِ شكر، نعمت را زياد مي‏كند... در مقابل شكر چيست؟ كفران نعمت. 29/3/85
تدبير ش 11
در استفاده از مناسبت ها، بكوشيد درس امروز ائمه معصومين را به جوانان منتقل نمائيد
طلوع هر ستاره ايي در آسمان تاريخ بشر براي انسان يك عيد است. ولادت هر يك از برجستگان بشريت ، از اولين و آخرين ، آن كساني كه راه سعادت را در مقابل مردم باز كردند و در اين را ه تلاش كردند، يك عيد جداگانه براي انسانهاست، اين عيد براي مسلمين هميشگي است. ما امروز بعد از گذشت قرنهاي متمادي، با اين عيد(ولادت اميرالمومنين)، با اين پديده،چگونه بايد برخورد كنيم؟ اسم علي را بردن، كه كافي نيست؛ خود را منتسب به او دانستن، كه كفايت نمي‏كند؛ ما كه شخصيتهاي بزرگ تاريخ و پيشوايان ديني و انبياء و اولياء را فقط به عنوان يادگارهاي تاريخي نمي‏شناسيم؛ اينها درسند؛ اينها الگويند؛ اينها دستگير و راهنماي قدم به قدمِ زندگي‏اند. ما چه درسي از اينها مي‏گيريم؟ اين مهم است. امروز امت اسلامي از اميرالمؤمنين و از وجود مكرم نبي اعظم اسلام (صلّي‏اللَّه‏عليه‏وآله) و از ديگر بزرگانِ راه روشن الهي چه درسي را بايد بگيرد؟ كدام سرمشق را در زندگي بايد عمل كند؟ اين مهم است. با اين نگاه، به اميرالمؤمنين بايد نگاه كرد. 17/5/85
نظام جامع آموزش درسي سپاه و بسيج را هدفمند تدوين نمائيد
رشد علمي كشور يك فرايند است. دانشگاه يك جزيره‏ي جدا از قبل و بعد خود نيست. براي اينكه ما بتوانيم رشد علمي كشور را به معناي حقيقي كلمه تأمين بكنيم، اين فرايند را بايستي تضمين بكنيم؛ يعني از دبستان، تا بعد از مقاطع عالي دانشگاهي. بعد از مقاطع عالي دانشگاهي، مراكز تحقيقاتي و پيشرفتهاي تحقيقاتي و ارتباط با صنعت و پيشبرد فناوري در كشور و پديد آوردن جهشهاي فناوري در بخشهاي مختلف كشور است كه اينها به بعد از مقاطع بالاي دانشگاهي مربوط مي‌شود؛ اما بايد از دبستان شروع بشود... برخي از بخشهاي ديگر بايد در اين زمينه همكاري كنند تا بتوانند اين فرايند را ترسيم كنند. ما كودك خودمان را بايد از آغاز براي ذهن مولّد، ذهن سازنده و ذهن مبتكر آماده كنيم... اين، به ميزان زيادي به تربيتهاي علمي و ذهني اوليه ارتباط دارد كه به دبيرستان و دبستان و مراكزي اين ‏چنيني مربوط مي‌شود. برنامه‏هاي علمي و درسي آنها بسيار مهم است. 23/5/85
تدبير ش 12
در مراكز علمي و دانشگاهي به ارتقاء ارزشهاي ديني و اخلاقي اهتمام بورزيد
علم با دين و اخلاق هست كه براي بشريت مفيد خواهد بود. اين را به طور قاطع بدانيد، علم هر چه هم پيشرفت كند، اگر از اخلاق و دين فاصله بگيرد، به حال بشريت مفيد نخواهد بود. آن كساني كه مي‌گويند ما دانش را براي ارتقاء بشريت مي خواهيم، بايد به اين نكته توجه كنند... امروز بيشترين ناامني در آن كشوري است كه از لحاظ علمي، بالاترين رتبه را دارد؛ يعني امريكا. هيچ كشوري در دنيا به ناامني امريكا نيست؛ نه در اروپا، نه در آسيا. بيشترين ناآرامي رواني در آنجاست. بيشترين قتل و خشونت از ناحيه‏ي شهروندان نسبت به يكديگر در آنجاست. بيشترين تبعيض و فاصله‏ي طبقاتي در آنجاست... مهمترين آرمانهاي بشري كه از اول تاريخ تا حالا با تغييرات زمانه، تغيير نكرده... «عدالت» و «امنيت»... احساس آرامش كردن در روان است؛ راحت بودن در خانواده است؛ لذت بردن از زندگي خانوادگي و از ديدن فرزندان است؛ از بودن در آغوش پدر و مادر است؛ اينها اساسي‏ترين نيازهاي بشر است... اين چيزها در آن جامعه‏اي كه از لحاظ علمي پيشرفته‏ترين است، مطلقاً وجود ندارد. پس ببينيد وقتي كه علم با ايمان و اخلاق، همراه پيش نرفتند، دوش‏به‏دوش پيش نرفتند، نتيجه اين مي‌شود. عالِم اگر متدين باشد، از علم او جامعه بهره‏ي حقيقي مي‌گيرد. دين جلوِ پيشرفت علم را نمي‌گيرد؛ بلكه حتّي به پيشرفت علم، كمك هم مي‌كند. اما جلوِ تعدي علم و تخطي از حدود انسانيت را كه ممكن است علم به آن دچار شود، مي‌گيرد.لذا من توصيه‏ام به جوانها اين است: شما، همان قدري كه براي علم كار مي‌كنيد، براي دل و معنويت خودتان هم كار كنيد. ميدان معنويت به روي شما باز است. علم و معنويت با هم هيچ منافاتي ندارند. كار كردن در يك كارگاه علمي، كارگاه آموزشي، مركز تحقيقات، فلان كلاس درس و فلان دانشگاه، هيچ منافاتي با اين ندارد كه انسان نمازش را اول وقت، با توجه و با احساس حضور در مقابل خداوند به جا آورد. اين، دل شما را شستشو مي دهد... يعني شما وقتي كه از لحاظ ديني خوب بوديد، از لحاظ روحي پاكيزه و پاكدامن بوديد، عفيف بوديد، متذكر بوديد، حضور خودتان را در برابر پروردگار حقيقتاً حس كرديد، وقتي اين‏طوري باشيد، وجود شماها تأثير نوراني خواهد داشت؛ يعني وقتي شما خوب باشيد و نوراني باشيد، به ديگران هم نور مي دهيد. اين را قدر بدانيد و از دست ندهيد...اين خطاب به همه ي جوانهاست و بخصوص جوانهايي كه دارند در كار علم حركت مي كنند...بنا براين، علم را بايد با دين و اخلاق توأم كرد. 25/06/85
تدبير ش 13
تربيت ديني واحياي هويت اسلامي وملي دانشجويان را،وجهه همت خود قرار دهيد
تربيت ديني دانشجويان، بايستي يكي از اهداف مجموعه‏ي اساتيد دانشگاهي كشور باشد. دانشجو را بايد هم متدين و هم داراي باورهاي ملي...واعتماد به نفس ملي...،بار آورد. خلاف اين را من گاهي از بعضي از دانشگاهها و بعضي از كلاسهاي درس مي شنوم... اين بي‏انصافي است؛ اين برخلاف مصلحت اين جوان و برخلاف مصلحت اين نسل عمل كردن است. بايد جوان را به هويت ملي و باورهاي ملي خودش پايبند كرد؛ طوري كه افتخار كند كه ايراني است و افتخار هم دارد... آن هم ايراني كه امروز به خاطر مواضع سياسي‏اش و مواضع بين‏المللي‏اش در دنياي اسلام، عزيزترين است... جوان ايراني به اين موقعيتي كه دارد،علاوه‏ي بر مواريثِ فرهنگي تاريخي‏اش وافتخارات تاريخي‏اش، و علاوه بر استعدادهاي موجود كشور – انساني و طبيعي - چرا دلخوش نباشد؟ چرا او را مأيوس كنيم؟ از اين چيزها گاهي مشاهده مي شود... احياء و رشد بخشيدنِ به هويت اسلامي و ديني و ايراني جوانمان، يكي از مهمترين مسائل ماست و كمك فراواني هم به پيشرفت كشور مي كند. 13/7/85
تدبير ش19
عواطف ديني را با آموزش عقلاني مباني اسلام تعميق ببخشيد
در مسائل ديني، بر نقاط عقلاني و ظريف بپردازيد و آنها را از استادان ماهرش فرا بگيريد. دين، عواطف هم دارد؛ لكن اين عواطف به معنويات عميق، به فكر عميق تكيه دارد؛ اين فكر را بايد آموخت و با مباني ديني آشنا شد و بر اساس آن، روي شخصيت خود، روي دل خود اثر گذاشت ... ما بايد دل خودمان را خيلي اوقات مخاطب قرار بدهيم ... وقتي به نماز مي‏ايستيد، به ياد بياوريد كه در مقابل خداوند متعال ايستاده‏ايد و داريد با او حرف مي‏زنيد ... اكسير، ماده‏ي كيميايي است كه مي‏گويند مس را طلا مي‏كند. دل ما از مس هم كه باشد، اكسيرِ ذكر آن را به طلا تبديل مي‏كند. اين، خيلي مهم است. 19/2/86
مديران و اساتيد دانشگاهها با برنامه ريزي، زمينه رشد دانشجويان را فراهم آورند
رشد دادن به دانشجوها از كارهايي است كه به عهده‏ي اساتيد و مديريت‏هاست؛ اينجا مخاطب فقط اساتيد نيستند؛ مديريت‏ها هم هستند. اين كارها را واقعاً در برنامه بگذاريد: مثل كارگاه‏هاي آموزشي؛ اردوهاي علمي؛ جايزه به نوآوري‏ها؛ مثل مطالبه‏ي دستگاه صنعت از محقق جواني كه در دانشگاه دارد يك كاري را انجام مي‏دهد، ... خوشبختانه در اين دولت، معاونت مخصوصي به نام «معاونت علمي» براي كارهاي علمي بوجود آمد كه اين جزو بركات اين دولت است ... و كارهاي بسيار مهم و خوبي را مي‏تواند انجام بدهد. با كمك اين معاونت، آقايانِ دو وزير - هم در شوراي عالي انقلاب فرهنگي، هم در دولت - مطالبه كنند، تا مديران بتوانند وسائل را براي اين معنا فراهم بكنند . 25/2/86
تدبير ش22
نظام آموزش و پرورش سنتي ما از نظر ابتناء به دو جنبه‌ي ضد ديني و ضد ملي ، نياز به اصلاح و تحول جدي دارد
آموزش و پرورش كنوني كشور ما،... دو عيب بزرگ وجود داشت. يك عيب از جنبه‏ي اعتقادي و ايماني، يك عيب از جنبه‏ي سياسي و مديريتي كشور.
عيبِ جنبه‏ي ايماني اين بود كه آن كساني كه آموزش و پرورش جديد را وارد كشور كردند، نه فقط نيتشان متدين كردن مردم و جوانها نبود، بلكه بعكس، نيتشان دور كردن مردم از عقايد ديني بود. به طور مسلم اين... همان برنامه‏اي بود كه در آموزش و پرورش به يك شكل، در مسئله‏ي كشف حجاب به يك شكل، در مسئله‏ي كوبيدن مراكز مذهبي به وسيله‏ي رضاخان به يك شكل خودش را نشان مي‌داد؛ يعني توسعه‏ي تفكرات غير ديني، بلكه ضد ديني. آموزش و پرورش بر اساس يك چنين فكري به وجود آمد. و آن كساني كه از اول، آموزش و پرورش را درست كردند - عرض كرديم - بعضي‏شان آدمهاي بي‌ديني هم نبودند، متدين هم بودند؛ - لكن اساس، اساسِ ضد ديني بود، نه غير ديني؛ بر اساس ضديت با دين بود. هر چه هم گذشت، اين جنبه‏ي ضد ديني، پيوسته و تا آخرِ دوران پهلوي بيشتر و بيشتر شد. آن جنبه‏ي سياسي و مديريتي، جنبه‏ي ضد ملي آموزش و پرورش بود. اگر چه كه آن رژيم دعوي مليت داشت، واقعاً هم دنبال مليت مي‌گشت؛ چون ايدئولوژي كه نداشتند؛ ناچار ... يك جايگزين لازم دارد. اين جايگزين را مليت قرار داده بودند؛ ... لكن آن مليتي كه دنبال مي‌كردند، به معناي واقعي به معناي حفظ هويت ملي نبود. به چه دليل؟ به دليل اينكه وابستگيهاي سياسي آنها روز به روز بيشتر مي‌شد و همين در كيفيت تعاليم و آموزشهاي آموزش و پرورش خودش را نشان مي‌داد؛... نظام آموزش و پرورش ما يك نظام غرب‏زده، تقليدي، مبتني بر باورها و مباني پذيرفته‏ي در اروپا بود ... البته اين، خطوط اساسي‏اش بود؛ نه اينكه بخواهيم يك تعريف كاملي از آموزش و پرورش كرده باشيم. اين دو عيب بزرگ؛ يعني اول، جنبه‏ي ضديت با دين - حداقل مغايرت با مباني ديني و اخلاق ديني و تربيت ديني - و دوم هم بشدّت ترجمه‏اي بودن، وابسته بودن، تقليدي بودن، از نيازهاي حقيقي كشور و ملت ايران نجوشيده بودن، عيب اساسي آموزش و پرورش ما بود كه ماند تا دوره‏ي انقلاب اسلامي. 3/5/86
نسبت به احياي معاونت پژوهشي و تقويت آن اهتمام بورزيد
يكي از كارهاي بسيار خوبي هم كه شد در اين دوره، احياي معاونت پرورشي است كه بر اثر سوء سليقه‏ي بعضي از گذشتگان، از بين رفته بود يا تقريباً از بين رفته بود. اين احيا شد كه بسيار چيز لازم و مهمي است. شما هم در بخشهاي مختلف كشور، اين را حتماً مورد توجه قرار بدهيد و اهتمام لازم به مسئله‏ي پرورشيها و معاونت پرورشي و بخشهايي كه مربوط به اين كار است، بشود. 3/5/86
براي تحكيم عزت و حفظ روحيه مردمي پاسداران به تعميق اخلاق و معارف ديني آنان همت گماريد
شما خودتان را مظهر عزت ملي و فخر ملي بدانيد و اين را موجب شكر در مقابل پروردگار قرار بدهيد، موجب غرور و نخوت قرار ندهيد. از مردم جدا نشويد، مردمي بودن خودتان را حفظ بكنيد. به اين بدنه ذيقيمت سپاه يعني بسيج اهميت بدهيد. به فراگيري و در درجه اول فراگيري دين و معارف ديني اهميت بدهيد. مسئله معرفت اندوزي مسئله بسيار مهمي است عمق معارف در دل انسان موجب مي شود انسان در برخورد با حوادث گوناگون راهش عوض نشود. آنهايي كه ديديد راهشان عوض شد علت اين بود كه در درونشان اين معارف عميق نبود. هر جا عمق در عقايد و معارف انسان وجود داشته باشد آنجا انحراف خيلي كمتر محتمل خواهد بود. اين فراگيري و بعد هم فراگيريهاي فنون گوناگون و چيزهايي كه براي سپاه لازم است بايد مورد توجه قرار گيرد. 18/6/86
تدبير ش23
بايد قله هايي را كه اسلام جلوي ما قرار مي‌دهد، طي كنيم
ما راه طولاني‏اي در پيش داريم. درست است كه انقلاب، به ما و به حركت ما شتاب داد - ما پيشرفتهاي زيادي كرديم. ما از يك ملت درجه‏ي سه‏ي دنيا، به يك ملت عزيز تبديل شديم؛ ملتي كه ملتهاي مسلمان به او چشم دارند. در درون خودمان هم پيشرفتها خيلي زياد بوده است - اينها درست است، اما ما هنوز اول راهيم. اسلام ظرفيتش خيلي زياد است.‌‌ قله‏هايي كه اسلام جلو ما قرار‌ مي‌دهد، خيلي برتر از اينهاست. بايد اين قله‏ها را طي كنيم؛ بايد به اين قله‏ها برسيم. اسلام توانست يك ملت را كه از تمدن بويي نبرده بودند و با علوم و دانشهاي بشري هيچ رابطه‏اي نداشتند، اينها را در رأس قله‏ي دانش جهاني قرار دهد كه همه‏ي دنياي بشري از دانش اينها، از معرفت اينها، از نوشته‏هاي اينها، از تفكرات و انديشه‏هاي اينها بهره‏مند شوند. اين هنر اسلام است. ما مسلمانها بوديم كه خودمان را از اين قله پرتاب كرديم پايين؛ ما بوديم كه اشتباه كرديم، تن داديم به ضعفها و ذلتها، كه امروز دنياي اسلام عقب مانده است. ما مي‌توانيم دوباره اين راه را پيش بگيريم و پيش برويم. «ذلك بأنّ اللَّه لم يك مغيّرا نعمه أنعمها علي قوم حتّي يغيّروا ما بأنفسهم». همان اندازه كه ما در خودمان تغيير ايجاد كرديم، پيش رفتيم؛ خداي متعال ما را جلو برد. باز هم بايستي اين حركت ادامه پيدا كند. 21/7/86
تدبير ش24
عمق و كار آمدي درسها و نوآوريها دربخش نيروهاي مسلح روز به روزبيشتر شود
خوشبختانه امروز دانشگاههاي نيروهاي زميني و هوايي و دريايي و نيروهاي اطلاعاتي ما با ظرفيتهاي خوبي مشغول كارند؛ اين ظرفيتها بايد افزايش پيدا كند. عمق درسها، كار آمدي درسها، تلاش استادان و دانشجويان بايد از آنچه كه هست، باز هم بيشتر شود. استعداد ايراني و تواناييهاي ملي ايرانياناقتضاء مي‌كند كه نوآوريها در بخش نيروهاي مسلح ما از جمله در ارتش جمهوري اسلامي ايران و نيروهاي سه‏گانه‏ي آن، روزبه‏روز بيشتر شود.... كيفيت ‌درسها ‌و كارآمدي آموزشها را‌روزبه‏روز‌بيشتر‌كنيد‌و‌ان‏شاءاللَّه‌خودتان را براي به عهده‏گيري مسئوليتهاي بزرگ در ارتش جمهوري اسلامي ايران و در سطح فعاليتهاي عمومي كشور آماده كنيد. 2/8/86
تدبير ش25
لزوم تشكيل سمينار مديران حوزه هاي علميه براي انتقال تجارب
از جمله‏ي پيشنهادهايي كه شد و من خوشم مي‏آيد و مي‌پسندم، اين است كه مديران مدارس از سرتاسر كشور - مدارس حوزه‏هاي علميه - سميناري تشكيل بدهند، دور هم جمع بشوند، تجربيات را منتقل كنند؛ اينها خيلي خوب است. 8/9/86
ضرورت تشكيل مؤسسه آموزشي براي تبليغات بين المللي
يكي از پيشنهادها... تشكيل يك مؤسسه‏ي آموزشي است براي تبليغات بين‏المللي. البته اين را بنده اگر بخواهم درست به ياد بياورم، شايد حدود چهارده پانزده سال قبل مطرح كردم. در آنوقت يكي از آقايانِ بزرگان حوزه كه امروز بحمداللَّه حيات بابركتشان ادامه دارد، ... آمدند اينجا،...ملاقات كردند با من، ... كه آقا چرا شما به اين نيازها جواب نمي‌دهيد؟ چرا پاسخ نمي‌دهيد؟ اين همه نياز هست. من گفتم حالا ما يك كارهايي البته كرده‏ايم، اما دست ما هم خالي است؛ حالا الان اين گوي و اين ميدان. شما برويد در قم يك مدرسه براي تربيت مبلّغين ديني براي دنياي خارج از ايران برنامه‏ريزي كنيد و علي نفقه عياله - همين‏جور گفتم - خرجش با من؛ هزينه‏هايش را من، همه را متحمل مي‌شوم. مدرسه‏اش را شما بسازيد؛....ايشان رفتند و يك مدتي هم تلاش كردند و به نظرم يك اطلاعيه‏اي هم در قم داده شد كه كسي كه مي‌خواهد شركت كند، بيايد اينجا، و بعد هم فراموش شد! تا حالا هم فراموش‏شده است. اين كار را بكنيد. اين كار بسيار كار خوبي است؛ كار لازمي است. 8/9/86
تدبير ش 26
معناي حكومت در نگاه اسلامي
از نظر اسلام، مسئله‏ي حكومت فقط اين نيست كه يك قدرتي بيايد در رأس جامعه‏ي اسلامي قرار بگيرد و كارايي داشته باشد براي اداره‏ي حكومت و زندگي مردم با نظم و انضباط اداره بشود؛ مسئله فقط اين نيست از نظر اسلام، بلكه حكومت در نگاه اسلامي معناي امامت دارد. امامت يعني پيشوايي جسم و دل، هردو. فقط حاكميت بر اجسام نيست، اداره‏ي زندگي دنيايي و روزمره‏ي‌‌‌‌‌‌ متعارف مردم نيست؛ مديريت دلهاست، تكامل بخشيدن به روحها و جانهاست، بالا بردن فكرها و معنويتهاست. اين معناي امامت است. اسلام اين را مي‌خواهد. اديان ديگر هم همينجور بوده‏اند. حالا از اديان ديگر، سند باقيمانده‏ي متقني در دست بشر نيست، لكن اسلام سند روشن دارد. 8/10/86
خصوصيات جامعه اسلامي
جامعه‏ي اسلامي آن جامعه‏اي است كه در او عدالت به نحو كامل استقرار داشته باشد؛ اخلاق اسلامي به صورت گسترده در ميان مردم وجود داشته باشد؛ مردمان همان ترازي را به دست بياورند كه پيامبران الهي مي خواستند اين تراز ساخته بشود در ميان جامعه‏ي اسلامي؛ قدرتمند، شجاع، عزيز، برخوردار از مواهب زندگي و در عين حال عبد خدا؛ تسليم اراده‏ي پروردگار. آزادي حقيقي براي يك ملت و براي يك انسان اين است كه اراده‏ي خودش را، همت خودش را، نيرو و توان خودش را به كار بيندازد براي بهروزي خود و آن بهروزي را در عبوديت خدا و بندگي خدا ببيند. ما دنبال اين هستيم. 12/10/86
مردمسالاري ديني در سايه اعتماد به نفس
ملت ايران با اعتماد به نفس خود اين بناي ‌مبارك ‌را گذاشت؛ توانست‌ مردمسالاري را به وجود بياورد، آن هم با يك شيوه‏ي تازه و بي‏سابقه؛ مردمسالاري ديني. در همه‏ي جاي دنيا دموكراسيها در يك چهارچوب قرار دارند. هيچ جا وجود ندارد كه يك دموكراسي‏اي باشد، اما به وسيله‏ي يك چهارچوب و يك هدفگذاري خاصي هدايت نشود؛ يا به وسيله‏ي احزاب است، يا به وسيله‏ي دستگاههاي قضا‌يي است، يا به وسيله‏ي دستگاههاي خارج از دستگاه قضايي و اجرايي است. همه جاي دنيا اينجور است. ما اين چهارچوب را اسلام قرار داديم؛ چون ملت ايران ملت مسلمانند؛ چون ملت ايران مؤمن‌اند. اين شد مردمسالاري ديني، مردمسالاري اسلامي. 12/10/86
تدبير ش28-29-30
آموزش بدون پرورش راه به جايي نخواهد برد
يكي از بهترين سنتهايي كه در اين كشور ... گذاشته شد ...همين معاونت پرورشي است...مي‌دانيم آموزشِ بدون پرورش راه به جايي نخواهد برد، آموزشِ بدون پرورش همان بلايي را بر سر جوامع انساني خواهد آورد كه امروز بعد از گذشت صد سال، صدوپنجاه سال يا بيشتر، جوامع غربي دارند آن را احساس مي‌كنند. اينها از آن چيزهايي است كه آثار آن ده ساله و بيست ساله ظاهر نمي‌شود؛ يكوقت چشم باز مي‌كنيد، مي‏بينيد يك نسل ضايع‏شده است و كاريش نمي‌شود كرد... علم بدون تربيت اينجور است...نكته‏ي اساسي، ضايع شدن نسل انساني است. بنابراين مسئله‏ي امور پرورشي بسيار مهم است. حالا به صورت معاونت و سازماندهي خوب و قوي و كارآمد، نه فقط شكلي. 12/2/87
باتأثيرروحي‌معلم برمتعلم، يك نقطه‌ي روشن ونوراني‌اي درقلب دانش‌آموز باقي بگذاريد
عقيده‏ام اين است كه شماي معلم فيزيك يا رياضيات يا هندسه يا ادبيات يا علوم اجتماعي يا هرچه، مي‌توانيد معلم دين و معلم اخلاق و پرورش دهنده‏ي اخلاق‌دردانش‏آموز خودتان باشيد... از اين مسئله غفلت نكنيد كه تربيت كردن هم جزو كار شماست؛ و چه بهتر كه با نفوذ معلمي، با تأثير روحي معلم بر متعلم - از اين امكان - استفاده كنيد و يك نقطه‏ي روشن و نوراني‏اي در قلب دانش‏آموز باقي بگذاريد. يك كلمه از خدا، يك كلمه از پيغمبر، يك جمله از قيامت، يك كلمه از معنويت و سلوك الي‏اللَّه و محبت به خدا، گاهي ممكن است از شما به عنوان دبير رياضي يا دبير ادبيات يا معلم كلاس اول دبستان يا دوم دبستان صادر شود كه شخصيت اين كودك يا اين نوجوان، اين انساني را كه مخاطب شماست، شكل مطلوب بدهد كه از صد ساعت حرف زدن در شكلهاي ديگر اثرش بيشتر باشد. 12/2/87
تدبير ش31- 32
بايستي مديريت ما جوري باشد كه زندان به معناي واقعي كلمه آموزشگاه نيكي ها شود
مسئله‏ي حل مشكلات زندانها... را بايد جدي گرفت. البته سياست حبس‏زدايي... بسيار كار خوبي است؛ ليكن به هر حال وجود حبس و وجود زندان يك واقعيتي است.‌ بايستي مديريت ما در امر زندان جوري باشد كه زندان به معناي واقعي كلمه آموزشگاه نيكي‏ها شود. اينها را بايد جزو كارهاي‌ بزرگ ‌شمرد؛ جزو مسائل مهم به حساب آورد.‌ اينها چيزهايي است كه به خود قوه‏ي قضاييه ارتباط پيدا مي‌كند. مديريتهاي مربوطه بايستي حداكثر تلاش را براي اين مسئله بكنند... به‌هرحال ‌بايست براي اين كارها راه علاج واقعي پيدا كرد. 5/4/87
بصيرت و استقامت را از بعثت درس بگيريم
من يك وقت به بعضي دوستان گفتم زندگي پيغمبر را ميلي متري بايد مطالعه كرد. هر لحظه‏ي اين زندگي يك حادثه است؛ يك درس است؛ يك جلوه‏ي عظيم انساني است؛ تمام اين بيست‏وسه سال همينجور است. جوانهاي ما بروند تاريخ زندگي پيغمبر را از منابع محكم و مستند بخوانند و ببينند چه اتفاقي افتاده است. اگر شما مي‏بينيد امتي به اين عظمت به وجود آمد - كه امروز هم بهترين حرفها، بهترين راهها، بزرگترين درسها، شفابخش‏ترين داروها براي بشريت توي همين مجموعه‏ي امت اسلامي است - اين جور به وجود آمد، گسترش پيدا كرد و ريشه‏دار شد. والّا صرف اينكه حق با ما باشد، ما پيش نمي‌رويم؛ حق همراه با ايستادگي. اميرالمؤمنين - بارها من اين جمله را از آن بزرگوار نقل كردم - در جنگ صفين فرمود: «لا يحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر». اين پرچم را كساني مي‌توانند بلند كنند كه اولاً بصيرت داشته باشند، بفهمند قضيه چيست، هدف چيست؛ ثانياً صبر داشته باشند. صبر يعني همين استقامت، ايستادگي، پابرجايي. اين را ما بايد از بعثت درس بگيريم. 9/5/87
درس پيغمبر، برخاستن و بعثت امت اسلامي است
اميرالمؤمنين به فرزند عزيزش محمد بن حنفيه فرمود: «تزول الجبال و لا تزل»؛ كوهها ممكن است تكان بخورند؛ از جا كنده شوند؛ تو از جا كنده نشو. اين همان نصيحت پيغمبر است؛ اين همان وصيت پيغمبر است. اين است راه برخاستن امت اسلامي؛ بعثت امت اسلامي اين است. اين درس پيغمبر به ماست. بعثت اين را به ما تعليم مي‌دهد.
صرف اينكه بنشينيم، بگوييم آيه‏اي نازل شد و جبرئيلي آمد و پيغمبر مبعوث به رسالت شد و خوشحال بشويم كه كي ايمان آورد و كي ايمان نياورد، مسئله‏اي را حل نمي‌كند. مسئله اين است كه ما بايد از اين حادثه - كه مادر همه‏ي حوادث دوران حيات مبارك پيغمبر است - درس بگيريم. همه‏ي اين بيست‏وسه سال درس است. 9/5/87
هميشه بياد داشته باشيم كه يادآوري بعثت، مرور يك درس فراموش نشدني است
يادآوري بعثت به معناي يادآوري يك حادثه‏ي تاريخي نيست - ما بايد در مواجهه‏ي با اين حادثه‏ي بزرگ و اين خاطره‏ي ارجمند بشري و انساني هميشه به ياد داشته باشيم - بلكه تكيه‏ي بر اين خاطره‏ي پرشكوه در حقيقت تكرار و مرور يك درس فراموش نشدني است در درجه‏ي اول براي خود امت اسلامي؛ چه آحاد امت، چه برجستگان و نخبگان امت - سياستمداران، دانشمندان، روشنفكران - و در درجه‏ي بعد براي همه‏ي آحاد بشريت. اين، تكرار يك درس است، تكرار يك سرمشق است، يادآوري يك حادثه‏ي درس آموز است. 9/5/87
ادعاهاي ارتباط‌و تشرف به حضرت و دستور گرفتن‌از‌آن بزرگوار، هيچ كدام قابل تصديق نيست
كساني كه ادعاهاي خلاف واقع مي كنند - ادعاي رؤيت، ادعاي تشرف، حتّي به صورت كاملاً خرافي، ادعاي اقتداي به آن حضرت در نماز - كه حقيقتاً ادعاهاي شرم‏آوري است، اينها همان پيرايه‏هاي باطلي است كه اين حقيقت روشن را در چشم و دل انسانهاي پاكنهاد ممكن است مشوب كند. نبايد گذاشت. همه‏ي آحاد مردم توجه داشته باشند اين ادعاهاي اتصال و ارتباط و تشرف به حضرت و دستور گرفتن از آن بزرگوار، هيچ كدام قابل تصديق نيست. بزرگان ما، برجستگان ما، انسانهاي باارزشي كه يك لحظه‏ي عمر آنها ارزش دارد به روزها و ماه‏ها و سالهاي عمر امثال ما، چنين ادعاهائي نكردند. ممكن است يك انسان سعادتمندي، چشمش، دلش اين ظرفيت را پيدا كند كه به نور آن جمال مبارك روشن شود، اما يك چنين كساني اهل ادعا نيستند؛ اهل گفتن نيستند؛ اهل دكان‏داري نيستند. اين كساني كه دكان‏داري مي كنند به اين وسيله، انسان مي‌تواند به طور قطع و يقين بگويد اينها دروغگو هستند؛ مفتري هستند. اين عقيده‏ي روشن و تابناك را بايستي از اين آفت اعتقادي دور نگه داشت. 27/5/87
در قضيه مهدويت ، بايد سعي كنيم پيرايه‏ها، خرافه‏ها، ادعاهاي دروغين، كج‏فهمي‏ها، بدفهمي‏ها دخالت نكند
هم جوانان ما - جوانان فرزانه‏ي ما، دانشجويان ما، طلاب فاضل ما - هم مجموعه‏هائي كه متصدي آموزشند، متصدي تبليغند، متصدي پرورش افكار واذهان هستند، بايد توجه كنند. نشان دادن آن حقيقتي كه در اختيار مذهب اماميه و پيروان اهل‏بيت(ع) هست به مخاطب، مساوق با قبول مخاطب و همراه با تصديق و پذيرش مخاطب است. حقيقت را بايد نشان داد البته نقش علماي دين، مبلغان برجسته، روشنفكران در اين زمينه نقش برجسته‏اي است. 27/5/87
تدبير ش33
جلساتي فقط براي ديدن و بهره بردن از آيات الهي قرآن تشكيل شود
لازم است در ميان مردم ما، كه قلباً علاقه‌مند به قرآن هستند، جلساتي فقط براي شنيدن و بهره‌بردن از آيات الهي قرآن تشكيل شود تا دلها و جانها با قرآن مأنوس شوند.
ضمن توصيه جوانان به تدبّر و فهم معاني آيات قرآن، در آموزش و پرورش نيز بايد از كودكي تلاوت قرآن آنچنان تعليم داده شود كه اين آيات مانند تابلويي همواره صراط مستقيم را نشان دهد. (گزارش خبري) محفل انس با قرآن 12/6/87
تدبير ش 34
در اعمال بسيار مهم ماه رمضان، درسهاي بزرگي وجود دارد كه از اين درسها هم بايد استفاده كنيم
روز عيد فطر، داراي دو خصوصيت ممتاز است كه خصوصيت اول آن عبارت است از اين حالت طهارت و نزاهت و نظافتي كه در دل و جان انسانهاي مؤمن به وجود آمده است؛ در اثررياضتهاي شرعي و الهي ماه مبارك رمضان كه روزه يكي از اين رياضتهاست كه انسان با اختيار خود، با اراده‏ي خود، ترك لذات مادي را در طول ساعات طولاني انجام مي دهد و بر هوسها و خواهشهاي نفساني در طول ايام روزه‏داري فائق مي‏آيد. علاوه‏ي بر اين، انس با قرآن، تلاوت كلام پروردگار، آشنايي با معارف و مفاهيم قرآني؛ علاوه‏ي بر آن، اين حالت ذكر و دعا و تضرع و توجه و انسي كه انسان با خداي متعال در روزها و شبهاي ماه رمضان بخصوص شبهاي مبارك قدر پيدا مي‌كند، همه‏ي اينها، يك نورانيتي به دل مي‌دهد؛ يك نظافت و نزاهتي به جان انسان مي‌بخشد كه البته در اين اعمال بسيار مهم ماه رمضان درسهاي بزرگي هم براي ما وجود دارد كه از اين درسها هم بايد استفاده كنيم. خطبه نماز عيد فطر 10/7/87
درس غلبه‏ي اراده‏ي انسانِ خداجو بر همه‏ي لذات مادي
اراده‏ي انسانِ خداجو مي‌تواند بر همه‏ي خواهشها و هوسها و لذات مادي كه نفس انسان را به آن فرا مي خواند، غلبه كند. اين يك نكته‏ي بسيار مهمي براي ماست. گاهي انسان به خود تلقين مي‌كند كه من نمي‌توانم بر هواي نفس فائق بيايم. روزه‏ي ماه رمضان به انسان ثابت مي‌كند كه انسان مي تواند؛ آن وقتي كه اراده بكند، عزم راسخي به كار ببندد، مي تواند بر هوسها فائق بيايد و پيروز بشود. جلوه‏هاي اغواگر، عادات زشت و ناپسند را كه در ما وجود دارد، مي توان با اراده‏ي قوي، با توكل به خداي متعال مقهور كرد و خود را از آنها نجات بخشيد. اين اراده‏ي قوي - كه براي ما تأثير اين اراده يك درس بزرگي است- مي‌تواند ما را چه از عادات شخصي ناپسند خودمان و چه از عادات اجتماعي و خصال بومي خودمان كه مايه‏ي عقب‏افتادگي ما در زمينه‏هاي مادي و معنوي است، جدا كند. درس غلبه‏ي اراده‏ي راسخ بر همه‏ي موانع. خطبه نماز عيد فطر 10/7/87
تدبير ش35
در حج، معارف اسلامي و معارف نظام اسلامي را تبيين كنيد
جمهوري اسلامي، نظامي است كه تمام اركان اقتدار معنوي در او جمع است؛ مقتدر است. اما مقتدرِ مظلوم. اين‌ها با هم منافات ندارد. مظلوم است به خاطر چي؟ به دلايل مختلف. يكي‏اش اين است كه: دشمنان جمهوري اسلامي براي اينكه فكر و آرمان جمهوري اسلامي در بين جامعه‏ي عظيم مسلمان‌ها گسترش پيدا نكند، انواع و اقسام دروغ‌ها را به جمهوري اسلامي بسته‏اند؛ از دروغهاي اعتقادي و فكري بگيريد تا دروغ‌هاي فرقه‏اي و سياسي و اجرايي... سي سال است كه دارند عليه ما دروغ مي‌بافند. شما كه كارگزار حج‏ايد، شما كه دلتان لبالب از اعتقاد و ايمان به نظام جمهوري اسلامي است، در حج، در كنار اين برادر مسلماني كه در معرض اين تبليغات قرار گرفته است، تكليف اوّلتان چيست؟ تبيين. معارف اسلامي و معارف نظام اسلامي را تبيين كنيد.
در كشورهاي اسلامي، چه در آفريقا، چه در آسيا، چه در همه‏ي مناطق دنيا، حتّي در قلب آن كشوري كه بيشترين دشمني را با ما كرده است - يعني ايالات متحده‏ي آمريكا - مسلماناني هستند كه شيعه نيستند،اما دلشان لبريز از محبت جمهوري اسلامي و محبت‌امام‌و محبت‌اين ملت بزرگِ باعزم واراده است؛ چون‌جمهوري، جمهوري‌اسلامي بود. اينها اين را تحريف مي‌كنند؛ تبديل مي‌كنند و مي‌خواهند به‏دروغ مارك دشمني با فِرق اسلامي را به سينه‏ي جمهوري اسلامي بزنند. برويد اينها را تبيين كنيد. ديدار مسؤولان وكارگزاران حج 15/8/87
نماز، اصلي‌ترين داروي درمانگر بيماري‌هاي انسان
اهميت كار اقامه‏ي نماز و ترويج نماز، ناشي است از اهميت خود نماز. وقتي ما مي‏بينيم در شرع مقدس اسلام اين همه راجع به نماز - چه در قرآن، چه در كلمات نبي مكرم، چه در فرمايشات معصومين - ترغيب و تشويق و اهتمام نشان داده شده، كشف مي‌كنيم كه اين نماز در بين مجموعه‏ي داروهاي درمانگرِ بيماري‏هاي جسمي و روحي و فردي و اجتماعي انسان، آن عنصر اصلي يا يكي از اصلي‏ترين عناصر است.
همه‏ي واجبات شرعي، اجتناب از همه‏ي محرمات، تشكيل دهنده‏ي مجموعه‏اي است از داروي تجويز شده‏ي از سوي پروردگار براي تقويت بنيه‏ي روحي و اصلاح امور دنيا و آخرت انسان - اصلاح جامعه، اصلاح فرد - منتها در اين مجموعه بعضي از عناصر كليدي هستند كه شايد بشود گفت نماز كليدي‏ترينِ اين عناصر است.
«الّذين ان مكّنّاهم في الارض اقاموا الصّلوة».(حج: 41) مؤمنان، مجاهدان راه خدا، ايثارگران طريق تحكيم معارف الهي، اين جوري‏اند كه وقتي «ان مكّنّاهم في الارض» وقتي ما اينها را در زمين متمكن كرديم، قدرت را به اينها سپرديم، خيلي كارها بايد انجام بدهند: استقرار عدالت، ايجاد چه، چه، اما اولْ ‏چيزي كه وجود دارد: «اقاموا الصّلوة»؛ نماز را اقامه مي‌كنند. ديدار شركت كنندگان در هفدهمين‌اجلاس‌سراسري نماز ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
رمز و راز تكرار نماز در هر روز
اين نفسانيات است كه اين همه مفاسد در عالم، از اولِ تاريخ تا امروز، وجود داشته و هرچه انسان در به كارگيري توانايي‏هاي گوناگوني كه خدا در او به وديعت گذاشته، جلوتر رفته، اين كمتر نشده، بيشتر شده؛ «چو دزدي با چراغ آيد گزيده‏تر برد كالا» ... يك چنين چيزي در وجود انسان‌ها هست. همه‏ي انسان‌ها مبتلا به اين پيل مست در درون وجود خودشان هستند كه بايد اين را مهار كنند. اين مهار با ذكر خداست؛ با ياد خداست؛ با پناه بردن به خداست؛ با احساس نياز به پروردگار است؛ با احساس حقارت خود در مقابل عظمت الهي است؛ با احساس زشتي‏هاي خود در مقابل جمال مطلق حق متعال است. اينها همه‏اش ناشي از ذكر است. انساني كه باتقواست، يعني مراقب خودش هست و متذكر هست، منشأ شر و ظلم و فساد و طغيان و بدي به اين و آن نمي‌شود. آن ذكر الهي مرتب دارد او را نهي مي‌كند؛ مرتب دارد او را باز مي‌دارد: «الصّلوة تنهي». «تنهي» يعني نهي مي‌كند، نه اينكه دست و پاي انسان را مي‌بندد؛ غرايز را از كار مي‏اندازد. بعضي خيال مي‌كنند «الصّلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر»،(عنكبوت:45) معنايش اين است كه اگر نماز خواندي، ديگر فحشا و منكر از بين خواهد رفت؛ نه! معنايش اين است كه وقتي نماز مي‌خواني، آن واعظ دروني تو كه با نماز جان گرفته، او مرتب به تو از بدي فحشاء و منكر مي‌گويد. و گفتن و تكرار كردن و بر دل فرو خواندن، طبعاً اثر دارد و دل را خاضع و خاشع مي‌كند. لذاست مي‏بينيد نماز تكرار بايد شود. روزه، سالي يك بار؛ حج، عمري يك بار؛ نماز، هر روز چند بار بايد تكرار شود. اهميت نماز اينجاست.
هفدهمين اجلاس سراسري نماز ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
ضرورت ترويج توجه در نماز بين جوانان
وقتي كسي طرف خطاب ندارد، با خدا حرف نمي‌زند، خسته مي‌شود و برايش يك كار طولاني به نظر مي‏آيد. چهار ركعت نماز كه چهار دقيقه، پنج دقيقه طول مي‌كشد، براي او يك زمان طولاني به نظر مي‏آيد؛ در حالي كه چهار دقيقه مگر چقدر است؟ انسان اگر در اين حالت با خدا طرف خطاب بشود، آن وقت‌خواهد ديد كه مثل برق گذشت؛ دريغ مي‌خورد، افسوس مي‌خورد و دلش مي‌خواهد طولاني‏تر بشود.
اين معنا را در جوان‌ها، ترويج كنيد. جوان‌ها اگر از حالا عادت كنند به نماز خوب، وقتي به سن ماها رسيدند، نماز خوب خواندن برايشان ديگر مشكل نيست. در سنين ما، آدمي كه عادت نكرده باشد به نماز خوب، نماز خوب خواندن ممكن است، اما مشكل است. براي آنكه از جواني عادت كرده به اينكه خوب نماز بخواند؛ يعني نماز با توجه - نماز خوب معنايش نماز با صداي خوش و قرائت خوب نيست؛ يعني نمازِ با توجه، با حضور قلب؛ قلبش در محضر پروردگار حاضر باشد؛ از دل و با دل حرف بزند‌-‌آن‌وقت، ‌اين ‌سجيه‏ي ‌او ‌مي‌شود ‌و ديگر برايش زحمت ندارد؛ تا آخر عمر همين‌جورخوب نماز مي‌خواند. هفدهمين اجلاس سراسري نماز ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
تدبير ش 36
عناصر اصلي فريضه‌ي حج، آموزش و تمرين و يادآوري است
در فريضه‌ي حج، عناصر اصلي براي اين تربيت فردي و اجتماعي گنجانيده شده است. از لحظه احرام و بيرون آمدن از تشخصات فردي و ترك بسياري از لذتها و خواهشهاي نفساني، تا طواف بر گرد نماد توحيد، و نماز در جايگاه ابراهيم بت‌شكن و فداكار، و از حركت شتابان ميان دو كوه، تا آرام گرفتن در عرصه‌ي عرفات در ميان خيل عظيم موحدان از هر رنگ و نژاد، و تا گذراندن شبي با ذكر و نياز در مشعرالحرام و انس جداگانه‌ي هر دل با خدا در عين حضور در ميان آن جمع متراكم، و سپس حضور در مِني و سنگباران نمادهاي شيطاني، و آنگاه تجسم پرمعناي قرباني كردن، و اطعام مستمندان و رهگذران، همه و همه، آموزش و تمرين و يادآوري است. پيام حج ۱۳۸۷/۰۹/۱3
نياز دانشجو: كار دسته جمعي و كسب مهارتهاي سياسي و اجتماعي
تشكل‏هاي دانشجويي نقش‏آفرينند؛ بدون ترديد. منتها بايد توجه داشت كه تشكل دانشجويي، حزب به اين اصطلاحي كه امروز در دنيا هست و احزاب با آن اصطلاح شناخته مي‌شوند، نيست و با آن فرق دارد؛ احزاب و سازمانهاي سياسي در وضع رايج و متعارف عالم، تشكيلاتي هستند كه براي رسيدن به قدرت به وجود آمده‏اند... تشكل‏هاي دانشجويي، براي رسيدن به آرمانها به وجود مي‏آيند كه فراتر از مسئله‏ي به قدرت سياسي رسيدن و حكومت را به دست گرفتن است... البته احزاب بدشان نمي‌آيد كه از اين مجموعه‏هاي دانشجويي براي رسيدن به قدرت استفاده كنند. به نظر ما، اين روا نيست وخودِ دانشجوها بايد به اين توجه داشته باشند. احزاب مي‌خواهند چيزي به دست بياورند، قدرت را كسب كنند. دانشجوها غالباً با فعاليتهاي دانشجويي، جان خودشان، توان خودشان، نشاط خودشان را مايه مي‌گذارند و چيزي تقديم مي‌كنند؛ آن جايي كه لازم بشود، جان را تقديم مي‌كنند؛ كما اينكه ديديد.
ضمناً تشكل‏هاي دانشجويي، فرصتي هم براي دانشجو ايجاد مي‌كند. براي كار دسته‏جمعي. و من به كار دسته‏جمعي اعتقاد دارم و اين را يك نياز دانشجو مي‌دانم؛ كسب مهارتهاي گوناگون؛ مهارتهاي سياسي، اجتماعي. ديدار اساتيد و دانشجويان در دانشگاه علم و صنعت‏ ۱۳۸۷/۰۹/۲۴
تدبير ش40-41
بايد به مسئله‌ي پرورش اهميت داده شود
عده‏اي بر اثر بي‏توجهي به نظام پرورش، آن بنايي را كه اول انقلاب گذاشته شده بود، از مجموعه‏ي آموزش و پرورش كنار زدند؛ بتدريج كمرنگ كردند و تقريباً مي‌شود گفت حذف كردند. شما حالا به اين مسئله معتقديد. اين را اجرايي كنيد؛ عملياتي كنيد. پرورش اگر از آموزش مهم‌تر نباشد، كمتر نيست. آن لوح سفيد و آماده‏اي كه ذهن كودك ما و دانش‏آموز ماست، فقط با خط خط كردن و عدد و رقم روي او نوشتن، درست نمي‌شود؛ ساختن لازم دارد. اين ساختن، پرورش است. بايد به مسئله‏ي پرورش و جريان پرورش - به هر شكلي كه آن را بتوانند انجام بدهند؛ در مورد شكلش ما اظهار نظري نمي‌كنيم - اهميت داده شود؛ در كتاب درسي، در انتخاب معلم، در تربيت معلم، در خود سازماندهي7. 7. 09/02/88 بيانات در ديدار جمعي از معلمان، پرستاران و كارگران
تدبير ش53
خصوصيات و نقش شهيد مطهري(ره) در عرصه‌هاي سياسي و فرهنگي
اين جمله را هم دربارة شهيد بزرگوارمان مرحوم آيةاللَّه مطهري(ره) عرض كنيم: حقيقتاً رفتار و منش آن مرد بزرگ، نشان‌دهنده و نمايشگر يك معلم كامل و با احساس مسئوليت بود. در هيچ عرصه‌اي از عرصه‌هايي كه حضور يك متفكر اسلامي مورد نياز بود، ايشان از ورود در آن عرصه خودداري نكرد؛ ملاحظات و مصالح نتوانست جلوي او را بگيرد كه وارد اين عرصه نشود؛ چه در زمينه‌هاي سياسي، چه در زمينه‌هاي فكري. در زمينة پاسخ به سؤال‌هاي گوناگوني كه در آن دوره ذهن جوان‌هاي ما را به خود مشغول كرده بود، شهيد مطهري مثل برخي از مدعيان روشنفكري ديني نبود كه مطالب اجنبي از منطق دين و محتواي دين را با لعاب ديني و قالب ديني عرضه كند؛ بلكه درست نقطة مقابل، مفاهيم حقيقي ديني را در بسته‌بندي‌هاي متناسب روز و متناسب با سؤال و نياز و استفهام مخاطبين عرضه مي‌كرد. دنبال اين نبود كه يك دستة خاصي، يك گروه خاصي، يك مجموعة فكري خاصي او را تحسين كنند. با واپسگرايي و عقب‌ماندگي فكري و ارتجاع و تحجر و غلط انديشيدن در زمينة دين - كه ناشي از تحجر و واپسگرايي است - همان قدر و با همان شدت برخورد كرد كه با بدعت‌ها و افكار انحرافي و افكار التقاطي. اين، خصوصيت آن مرد بزرگ بود. او خسته نشد؛ تلاش دائمي مي‌كرد. دنبال نام و تيتر و عنوان متعارف دانشگاهي و حوزه‌اي هم نماند.4 4. 15/02/89 بيانات در ديدار گروه كثيري از معلمان سراسر كشور
كشور بايد راهي را برود كه شايستة داعية مسلماني است
كشور ما در طول چند قرن، دچار خسارت‌هاي سنگين، دچار عقب‌افتادگي‌هاي بزرگ، دچار غفلت‌هاي غيرقابل جبران بوده است؛ و اين وضعي است كه ما امروز مشاهده مي‌كنيم. با پيدايش انقلاب اسلامي، با اين حركت نوين، اين كشور بايد آن راهي را برود كه شايستة اين ملت است، شايستة اين ميراث است، شايستة داعية مسلماني است؛ اين احتياج دارد به يك تحرك عظيم.
معلمين عزيز توجه بكنند كه ما براي فرداي اين كشور چه‌جور انساني نياز داريم؟ زن و مرد ما براي ساختن مطلوب اين كشور، بايد چه خصوصياتي داشته باشند؟ اين به دست شماست. اين نوجوان يا كودكي كه در مقابل شما در كلاس درس نشسته است، در اختيار شماست. شما با سخن خود، با منش خود، با رفتار خود، مي‌توانيد به او اعتماد به نفس بدهيد؛ مي‌توانيد به او اميد بدهيد؛ مي‌توانيد او را روانة ميدان‌هاي عمل كنيد؛ مي‌توانيد به او روح ديانت را آنچنان كه شايستة اوست، تزريق كنيد؛ مي‌توانيد از او انساني: زيرك، پرتلاش، اجتماعي، علاقه‌مند به مصالح جمع و جامعه بسازيد و به وجود بياوريد؛ مي‌توانيد روح ابتكار را در او زنده كنيد. معلم فرزانة ما مي‌تواند در همان محدودة كلاس درس خود اين كارها را انجام دهد؛ اين وظيفة همگاني و عمومي معلمان است در سراسر كشور. البته معلم براي اينكه بتواند همة اين كارها را انجام دهد، احساس مي‌كند كه نياز دارد به راهنمايي روشن‌بينان جامعه، متفكران جامعه، متخصصان تعليم و تربيت. اين نياز، خود به وجود آورندة محصول است. اين نياز وقتي از سوي معلمين احساس شد، بلافاصله به دستگاه مولدة كشور منعكس مي‌شود؛ آنچه را كه مورد نياز است، توليد مي‌شود. ما تا احساس نياز نكنيم، تا سؤال نكنيم، تا نخواهيم، آن محصول مورد نياز توليد نخواهد شد. نقش آموزش و پرورش اين است.4 4. 15/02/89 بيانات در ديدار گروه كثيري از معلمان سراسر كشور
بايد ايمان را كه ماية قيام، ايستادگي و ثبات ملت ايران است، تقويت كرد
دشمن‌ها امروز درصدد اين هستند كه ملت ايران را از محتواي برانگيزانندة آن - كه همين ايمان روشنِ مستدل باشد - خالي كنند. انواع شيوه‌ها را به كار مي‌برند؛ ترويج‌هاي باطل مي‌كنند، سرگرمي درست مي‌كنند، سرگرمي‌هاي فكري درست مي‌كنند، سرگرمي‌هاي شهواني درست مي‌كنند، سرگرمي‌هاي سياسي درست مي‌كنند، فتنه درست مي‌كنند؛ اينها همه يك سياست است. خوب! در مقابل اينها چه كار بايد كرد؟ بايد اين ايمان را كه ماية قيام و ايستادگي و ثبات ملت ايران است، تقويت كرد.
يكي از عواملي كه مي‌تواند اين كار بزرگ را انجام دهد، همين گسترش معارف اسلامي و معنوي و انقلابي به شكل روشن و پراكندن هرچه بيشتر محبت اهل‌بيت در دل‌ها و در روح‌هاي انسان‌هاست؛ اين مسئوليتي است كه امروز همة ما داريم؛ مداحان هم بخشي از اين مسئوليت را دارند كه بخش مهمي هم هست. با اين چشم نگاه كنيد به حرفة مداحي.4 4. 13/03/89 بيانات در سالروز ولادت حضرت فاطمة زهرا(س)
تدبير ش 55
ما به نهج‌البلاغه بيش از اين بايستي توجه كنيم
اين نهج‌البلاغه را بايد خواند و فراگرفت. در دوران اخير، بسياري از متفكران و انديشمندان غيرمسلمان - نه فقط مسلمان‌ها - با نهج‌البلاغه آشنا شدند؛ كلمات اميرالمؤمنين را خواندند و ديدند؛ حكمت‌هاي مجسم در اين بيانات را شنيدند و فراگرفتند و از عظمت اين كلام و صاحب كلام بهت‌زده شدند. ما به نهج‌البلاغه بيش از اين بايستي توجه كنيم؛ بيش از اين بايد فرا بگيريم؛ بيش از اين بايد از درياي مواج حكمت اميرالمؤمنين بهره ببريم؛ همة ابعاد كار را روشن مي‌كند، همة درس‌ها را به ما مي‌دهد. علماي بزرگ اهل سنت دربارة اين كلمات تعبيراتي دارند كه انسان شگفت‌زده مي‌شود. اميرالمؤمنين فقط متعلق به شيعه نيست؛ همة اهل اسلام، همة كساني كه دل در گروي محبت اسلام دارند، علي‌بن‌ابي‌طالب (عليه الصّلوة و السّلام) را در قلة عظمت علمي و معنوي و اخلاقي و انساني و الهي مشاهده مي‌كنند.2 2. 05/04/89 بيانات در ديدارمردم بوشهر در روز ميلاد امام علي(ع)
اعتقاد خالص تؤام با ايستادگي و استمرار، ماية محبت خداوند متعال
«إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا»(فصلت30) گفتن، آسان است؛ عمل كردن، دشوار است؛ استمرار عمل، بمراتب دشوارتر است. بعضي فقط مي‌گويند؛ بعضي اين گفته را در عمل هم نشان مي‌دهند، اما نمي‌توانند در مقابل حوادث عالم، در مقابل طوفان‌ها، در مقابل تمسخرها، در مقابل طعنه‌زدن‌ها، در مقابل دشمني‌هاي غيرمنصفانه طاقت بياورند، لذا متوقف مي‌شوند؛ بعضي به اين اكتفاء هم نمي‌كنند كه متوقف بشوند، عقبگرد مي‌كنند؛ مي‌بينيد ديگر.
آن كسي كه مي‌گويد، از سر اعتقاد خالص و جازم؛ و مي‌ايستد بر سر گفتة خود، از سر تصميم مؤمنانه و شجاعانه؛ و استمرار مي‌دهد اين حركت را با صبري كه خداي متعال در قرآن فرموده است: « وَاللّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ »( آل‌عمران: 146) ماية محبت خداي متعال است - اين ارزش پيدا مي‌كند؛ اين مي‌شود شخصيتي كه نام او اثر مي‌گذارد، راه او براي رهروان دستور راه مي‌شود و چهرة او باقي مي‌ماند.3 3. 07/04/89 بيانات در ديدار رئيس و مسئولان قوة قضائيه‌
بايستي بنية اعتقادي جوان را تقويت كنيد
آنچه كه به نظر بنده در درجة اول اهميت قرار دارد، فكر و دل مخاطبان شماست؛ اولاً فكر، ثانياً دل. فكر به معناي اين است كه بايستي بنية اعتقادي اين جوان را تقويت كنيد. جوان در معرض تحويل و تحول است؛ در معرض تغيير است. مؤثرات، امروز حجم خيلي زيادي در دنيا دارد. بنية فكري جوان را بايد جوري تقويت كنيد كه نه فقط متأثر از عوامل سلبي و معارض و معاند نشود، بلكه بتواند بر روي محيط خود اثر هم بگذارد؛ بايد بتواند نورافشاني كند، محيط خودش را با مباني و معارف اسلامي آشنا كند، در اين راه پيشقدم باشد، نيروي پيشرو باشد. از لحاظ فكري بايست يك چنين حالتي پيدا كند.8 8. ۸۹/۰۴/۲۰ بيانات در ديدار مسئولان دفاتر نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه‌ها
بايد با موعظة حسنه، جوان را به خشوع، توسل، توجه و تذكر آشنا كرد
براي عروج انسان، بلكه براي ثبات انسان در صراط مستقيم، حقيقتاً فكر به تنهايي كافي نيست. علاوة بر جنبة اعتقادي، جنبة قلبي و روحي لازم است؛ حالت طوع لازم است، حالت خشوع لازم است؛ حالت ذكر و توجه به خدا براي انسان ضروري است. اگر اين بود، خيلي از كمبودها را جبران خواهد كرد. اگر اين نبود، قدرت فكري و قدرت استدلال و احتجاج، در بسياري از مواقع به كمك انسان نخواهد آمد و كمكي به انسان نخواهد كرد. با نصيحت، با موعظة حسنه، با رفتار خوب، بايد دل جوان را نرم كرد؛ او را به خشوع و توسل و توجه و تذكر آشنا كرد؛ نماز را براي او درست تبيين كرد؛ ذكر الهي را براي او درست تبيين كرد. اين مي‌شود پشتوانة آن فكر. اگر اين شد، آن وقت آن استقامت فكري ديگر بي‌زوال خواهد بود. در ميدان عمل، اين لينت قلب، اين توجه و تذكر، به درد انسان مي‌خورد؛ اوست كه انسان را محكم نگه مي‌دارد؛ اين چيز لازمي است.8 8. ۸۹/۰۴/۲۰ بيانات در ديدار مسئولان دفاتر نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه‌ها
بايد معارف متقن، با زبان روز و متناسب با فكر و ادبيات دانشجو ارائه بدهيد
بايد كلاس معارف بگذاريد؛ معارف متقن با زبان روز، متناسب با فكر دانشجو، متناسب با ادبيات دانشجو بايستي ارائه بدهيد؛ اينها كارهاي لازم و اجتناب‌ناپذيري است. به لسان قوم حرف زدن، يك مصداقش اينجاست. با زبان دانشجو بايد حرف زد. با ادبياتي كه براي دانشجو قابل فهم است، بايد حرف زد. اي بسا ادبياتي است كه در يك محيطي كارساز است، كارآمد است، اما در محيط ديگري كارآمد نيست. اين درست مثل اختلاف لغت مي‌ماند. واقعاً اختلاف در ادبيات، مثل اختلاف در لغت است؛ مثل اين است كه انسان در يك محيط فارسي‌زبان بيايد مثلاً گجراتي حرف بزند؛ هيچ كس چيزي نخواهد فهميد. اگر چنانچه انسان با ادبيات محيط جوان و محيط دانشجويي آشنا نباشد، از اين ادبيات استفاده نكند، راه ارتباط فكري بسته خواهد شد و تأثيرگذاري كم خواهد شد. پس به لسان قوم بودن خيلي لازم است.8 ۸۹/۰۴/۲۰ بيانات در ديدار مسئولان دفاتر نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه‌ها
تدبير ش56
تقويت مباني معرفتي را جدي بگيريد
برادرها و خواهرها! تقويت مباني معرفتي را جدي بگيريد. البته من امروز كه نگاه مي‌كنم، مي‌بينم در مقايسه با هفت هشت سال پيش كه ماه رمضان در همين جا جلسه تشكيل مي‌شد و دوستان مي‌آمدند صحبت مي‌كردند، توجه به مباني معرفتي در بين دانشجوها قوي‌تر شده است. بعضي از اظهاراتي هم كه شماها مي‌كنيد، نشان‌دهندة قوّت اين مباني در ذهن‌هاست؛ اين را آدم مي‌فهمد؛ ليكن در عين حال، مجموعة تشكل‌ها تقويت مباني معرفتي را جدي بگيرند؛ تا بعد، از تشكل‌ها سرريز بشود روي مجموعة دانشجوها. تقويت مباني معرفتي خيلي لازم است. ضعف اين مباني، ضررهاي بزرگي به مجموعة دانشجويي كشور و مجموعة تشكل‌ها خواهد زد.6 6. ۸۹/۰۵/۳۱ بيانات در ديدار دانشجويان در يازدهمين روزماه رمضان
تدبير ش58
وظيفة آموختن معارف اسلام ناب و اهل‌بيت(ع) به طلاب غير ايراني
طلاب و فضلاي غير ايراني بدانند كه آنها در ايران اسلامي غريبه نيستند. شما حتّي مهمان هم نيستيد، شما صاحبخانه‌ايد. شما فرزندان عزيز من هستيد. ما مقدم اين پروانه‌هاي عاشق را كه به شوق فراگيري معارف اسلام ناب به اين ديار سفر كرده‌اند، گرامي مي‌داريم. ما وظيفة خودمان مي‌دانيم كه شما عزيزان را در حد توان خودمان، از آنچه كه از معارف اسلام ناب و معارف اهل‌بيت(ع) در اختيار ماست، برخوردار كنيم.7 7. ۸۹/۰۸/۰۳ بيانات در ديدار طلاب خارجي حوزة علمية قم‌
تدبير ش 70
بيش از تعليم، به تربيت بينديشيد و درلايه‌هاي عميق ذهن اثر بگذاريد
به قدر تعليم، يا شايد بيش از تعليم، به تربيت بينديشيد. بجز در يك جا در قرآن، كه « َيُعَلِّمُهُمُ» جلوتر از « يُزَكِّيهِمْ » است، همه جا « يُزَكِّيهِمْ » - تزكيه - بر تعليم مقدم است؛« يُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ ».( آل عمران 164) اين شايد نشان دهندة اين است كه تزكيه جايگاه برتري دارد. مخاطبان خودتان را تزكيه كنيد، تربيت كنيد. اين تربيت هم همين‌طور كه عرض كرديم: « مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ»، سخت است. اين كار سخت را هم بايد انجام داد.
در لايه‌هاي عميق ذهن مخاطب اثر بگذاريد. اكتفاء نكنيد به اين كه احساسات او يا عواطف او جلب شد، راضي بشويد؛ نه! سعي كنيد در آن لايه‌هاي عميق ذهن اثر بگذاريد تا با حوادث گوناگون از دست نرود.2 2. 20/7/90 بيانات در جمع روحانيون شيعه و اهل سنت كرمانشاه‌
ضرورت مقابله با امواج تبليغاتي دشمنان، با پاسخگويي به سؤالات جوانان
امروز ما چقدر جوان تحصيل‌كرده داريم. ... جمعيت تحصيل‌كرده‌ها خيلي زيادند. يك وقتي اين خبرها نبود. قبل از انقلاب، همة اين استان كرمانشاه، شايد سيصد تا تحصيل‌كردة دانشگاهي داشت؛ حالا ده برابر يا شايد ده‌ها برابر تحصيل‌كرده هستند. اينها جوانند، در معرض امواج تبليغاتي و گفتمان‌هاي گوناگون قرار مي‌گيرند؛ برايشان سؤال به وجود مي‌‌آيد؛ شما سؤال او را بدان، جوابش را آماده كن، بعد برو بنشين در مركز پاسخگويي؛ مخاطب خودت را انتخاب كن، فكر او را بدان، متناسب با فكر او و آنچه كه نياز اوست از كتاب و سنت و از كلمات بزرگان، مطالب را در اختيارش بگذار. ... همين كتاب‌هاي مرحوم آقاي مطهري، كتاب شريف الميزان، كساني بيايند اينها را متناسب با نياز و سؤال جوان‌ها انتخاب و ارائه كنند. خب! حالا اين كار هم بايد در قم انجام بگيرد. شما در قميد. خطاب ما به قم، يك خطاب دائمي است. قم بايد اين كارها را انجام بدهد؛ بكنند، بكنيد؛ اينها كارهاي لازمي است.2 2. 20/7/90 بيانات در جمع روحانيون شيعه و اهل سنت كرمانشاه‌
تدبير ش 74
ضرورت الگوسازي براي جوان‌ها
واقعاً اگر انسان بخواهد كارهاي كشور را، اين بخش‌ها و قسمت‌هاي گوناگون كشور را تقسيم‌بندي كند و به حسب اهميت، موقع اينها را مشخص كند، آن بالابالاها آموزش و پرورش قرار مي‌گيرد. جوان ما به آموزش و پرورش بستگي دارد، اخلاق ما به آموزش و پرورش بستگي دارد. يك عده‌اي مي‌نالند از اينكه چرا ما از لحاظ اخلاقي جلو نمي‌رويم. البته اين درست است، ما هم قبول داريم كه بايد در زمينة اخلاقي جلوتر رفت؛ منتها يكي از شرايطش اين است كه ما براي جوان‌هايمان الگو داشته باشيم. بعضي‌ها با رفتارهاي خود، با عملكرد خود، با اظهارات خود، الگوهاي بدي براي جوان‌هاي ما مي‌شوند. الگوسازي، يكي از اساسي‌ترين كارهاست. ما الگوهاي خوب خيلي داريم. اينقدر جوان‌هاي خوب، اينقدر چهره‌هاي نوراني - در تاريخ كه بماند - در زمان خودمان داريم كه همين‌قدر كافي است با تعريف هر كدام از اينها - تعريف به معناي معرفي كردن - يك چهرة برجسته و يك الگو جلوِ جوانانمان بگذاريم. اينها جوان‌هايي بودند كه از پيشروان خودشان جلو افتادند؛ جوان‌هايي كه پاي درس بنده و امثال بنده نشستند، اما صد پله از ما جلو رفتند؛ ما وعده كرديم، آنها عمل كردند؛ ما ياد داديم، آنها عمل كردند؛ ولي خودمان عمل نكرديم. چقدر از اين جوان‌ها، چقدر از اين شهدا كساني بودند كه از امثال ما‌ چيزي ياد گرفتند، اما آنها بهتر از ما شدند، جلوتر از ما شدند، بيشتر به كشور آبرو بخشيدند، پيش خدا بيشتر آبرو پيدا كردند: «چرا كه وعده تو كردي و او بجا آورد»؛(حافظ) وعده را ما كرديم، او عمل كرد. ما اين همه جوان خوب داريم؛ اينها را يكي‌يكي در بياورند، بگذارند جلوِ جوان نسل حاضر؛ غيرت او را، همت او را، صداقت او را، سلامت او را، فداكاري‌هاي او را، بينش والاي او را، رفتار نيك او را با مردم، با همنوعان، با پدر و مادر، با خانواده، با دوستان، بگذارند جلوِ چشم جوان نسل امروز؛ خود اين آموزنده است.5 ۹۱/۰۲/۱۳ بيانات در ديدار جمعي از معلمان سراسر كشور به مناسبت هفتة معلم
تدبير ش 78 شهريور و مهر 91
ضرورت پرکردن حافظه در دورة جواني
طلبه بايد دستش از كتاب رها نشود؛ كتاب بخواند، همه جورش را بخواند، در دورة جواني بخواند. اين ذخيرة حافظه را كه بي‌نهايت داراي ظرفيت است، هرچه مي‌توانيد، در دورة جواني پر كنيد. ما هرچه در جواني در حافظه انباشتيم، امروز موجود است؛ هرچه در دوران پيري - كه بنده همين حالا هم با همة گرفتاري‌ها، بيش از جوان‌ها مطالعه مي‌كنم - به دست مي‌آوريم، ماندگاري ندارد. الآن شما جوانيد. اين منبع قيمتي ارزشمند را از اطلاعات ارزشمند، از آگاهي‌‌هاي مفيد و لازم در زمينه‌‌هاي مختلفي كه براي تبليغ به آنها احتياج داريد، هرچه مي‌توانيد، انباشته كنيد؛ از اين استفاده خواهيد كرد.24 24. ۹۱/۰۷/۱۹ بيانات در ديدار علما و روحانيون استان خراسان شمالي
تدبير ش88 - ارديبهشت و خرداد93
ضرورت توجه و اهتمام به پرورش
[در مورد]مسئلة پرورش و معاونت پرورشي، کوتاهي‌هايي شد، بي‌توجّهي شد؛ ... معاونت پرورشي، مجموعه‌اي که همّت آن عبارت باشد از پرداختن به مسئلة پرورش، که همان جنبه‌هاي فکري و معنوي و انقلابي و رفتاري و اخلاقي است، مهم است.5 5. ۹۳/۰۲/۱۷ بيانات در ديدار معلمان و فرهنگيان سراسر کشور
تدبير ش89 - تير و مرداد 93
برنامه‌ريزي براي تقويت ايمان، عمل و ساختن شخصيت ديني و معنوي دانشجويان
استـادان دروس معـارف، فـرصـت بسيـار ارزشمندي را دارنـد در دانشگاه؛ ايـن مجموعـة عظيم دانشجويـان، جماعت ميليوني دانشجو در سـاعـات فـراوانـي در اختيـار استـاد معارف‌انـد؛ ايـن خيلي فرصت باارزشي است. بهترين جوان‌هـا در اختيار شما هستند؛ اگـر استاد معارف بـا هوشمندي، با تکية به معلومات عميق و به‌روزشدة در مسائل گـونـاگـون فکري و اسلامي، با دانشجو مواجه بشود، ما بيشترين سود را از حضور اساتيد معارف در دانشگاه خواهيم بـرد. و بـه‌نظر ما بسيار بجا و مناسب است که نهاد نمايندگي(در دانشگاه‌ها) به ايـن مسائل تـوجّه کنند و دقّت کنند، برنامـه‌ريزي کنند که بتوان از حضور اين استادان محترم در دانشگاه براي تقويت ايمان دانشجو و تقويت عمل و ساختن شخصيت ديني و معنوي دانشجويان بهره‌برداري بشود.4
4. ۹۳/۰۴/۱۱ بيانات در ديدار اساتيد دانشگاه‌ها(در چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۵)
تدبير ش94 – ارديبهشت و خرداد 94
توجّه به جهات معنوي و اخلاقي نيرو تکرار در الف1
در گزارش فرماندة محترم[نيروي انتظامي]، اين بود که توجّه به جهات معنوي و اخلاقي و جهات ديني و اعتقادي و مانند اينها مورد توجّه و برنامه‌ريزي است؛ بسيار خوب است. پيشرفت‌هاي کاري علمـي و اتّکاء بـه ابتـکارات علـمـي‌اي کـه روزبه‌روز در دنيا به‌وجود مي‌آيد، بسيار کار لازمي است که اين، ارتقاي سازماني را ايجاد مي‌کند. به خداي متعال توکّل کنيد؛ کار را براي خدا انجام بدهيد؛ درست انجام بدهيد؛ ... در بخش‌هاي مختلف کارهايي هست که مشترک است، بايد مسئولين هم همکاري کنند و ان‌شاءالله با همکاري بتوانيد کارهاي بزرگ را انجام بدهيد.1 1. ۹۴/۰۲/۰۶ بيانات در ديدار فرماندهان نيروي انتظامي جمهوري اسلامي
اشکال در تشويق افراطي
خواهش مي‌کنم در تشويق کردن و «الله الله» گفتن ـ که اين هم تقليدي است از عرب‌ها ـ حد را مراعات کنند. بعضي‌ها به‌مجرّد اينکه خواننده شروع کرد به خواندن، شروع مي‌کنند پشت سرِ او ترنّم «الله» که مثل اينکه يکي از دنباله‌هاي لازمِ خواندن او اين است که اين طرف بگويد «الله»! هيچ لزومي ندارد. يک‌وقت شما تحت تأثير قرار مي‌گيريد يا شديداً زيبا مي‌خواند يا شديداً مؤثّر مي‌خواند، بي‌اختيار حالا مي‌خواهيد تشويق کنيد ـ تشويق قرآن هم طبق آنچه معمول عرب‌ها است، «الله الله» گفتن است؛ البتّه آنها مخصوص قرآن هم نيست؛ آهنگ معمولي را هم که مي‌خوانند الله الله مي‌گويند ـ اين حالا اشکالي ندارد امّا اينکه به‌مجرّد اينکه قاري شروع کرد به خواندن و ما از اينجا بنا کنيم «الله الله»، هيچ لزومي ندارد. من خواهش مي‌کنم خود شما و در جلساتي که شما استاد آن جلسات هستيد و شرکت مي‌کنيد، سفارش کنيد که در گفتنِ «الله الله» افراط نکنند؛ آنجايي که واقعاً طرف، خيلي خوب مي‌خواند، خيلي زيبا مي‌خواند، آنجا خب اشکالي ندارد تشويق کنند امّا اينکه از اوّل طوري که گاهي انسان فقط انتظار دارد که تا گفت «اعوذ بالله من الشّيطان الرّجيم»، بگويند «الله اکبر» صحيح نيست.14 14. ۹۴/۰۳/۲۸ بيانات در محفل انس با قرآن در اولين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
آداب و شرايط تلاوت قرآن تکرار در الف3 - ب3
اين‌همه تأکيد بر اينکه قرآن را با صوت خوش بخوانند و با آداب بخوانند و با الحان مطلوب بخوانند، براي اين است که مفاهيم قرآن در دل‌ها اثر کند، با قرآن انس بگيريم، به رنگ قرآن و به خُلق قرآن و به شکل قرآن در بياييم. اگر اين مقصود است، پس يک شرايطي دارد، يک آدابي دارد.
1ـ [توجه به مفاهيم قرآن]: اوّلين ادب، اين است که خوانندة قرآن و تلاوتگر قرآن، با اذعان به قرآن، با باور مفاهيم قرآن، باورِ آن مفاهيمي که دارد تلاوت مي‌کند، تلاوت کند. اگر ندانيم چه داريم مي‌خوانيم، مفهوم را درک نکنيم، در عمق جانمان اثر نداشته باشد، آن وقت تأثير تلاوتمان بر روي ديگران و بر روي خودمان کم خواهد بود؛ اين شرط اوّل است.
من خواهشم از قرّاء محترم و اساتيد و خوانندگان قرآن، اين است که به اين نکته توجّه کنند؛ آن آياتي را که مي‌خواهند تلاوت بکنند، اين آيات را در ذهنشان مرور کنند، در آنها تدبّر کنند، اعماق اين مفاهيم را به‌درستي در دل خود و در باور خود ثبت کنند؛ با اين روحيه، با اين زمينه، با اين آمادگي تلاوت کنند؛ اين تلاوت تا اعماق جان مخاطب اثر خواهد کرد. ...
2ـ [همراهی با اصوات خوش‌ذات ايرانی]: شما مي‌خواهيد با تلاوتتان، مفاهيم قرآني را به مستمع القاء کنيد. درست است که غالب مستمعين شما عربي و زبان قرآن را نمي‌دانند، امّا معجزة قرآن اين است که اگر با همين وضعيت هم ـ درحالي‌که آنها نمي‌دانند ـ اين آيات را با عمق جان و با شرايط القاء کنيد.
مفاهيم ولو به‌نحو اجمال به ذهن‌ها منتقل خواهد شد. خب! اين طبعاً شرايطي دارد. ... بعضي از اصوات شما انصافاً اصوات خوش‌ذات، خوش‌جنس و داراي شرايط خوبِ يک صداي برجسته است که اين را بايد همراه کرد با شرايط تلاوت.
3ـ [تکيه بر کلمات خاص]: ... از شرايط تلاوت اين است که اين آية قرآن را که تلاوت مي‌کنيد، بر روي نکاتي که در حال عادي اگر بخواهيد آن را تفهيم کنيد، روي آن تکيه مي‌کنيد، بر روي اين نقاط حتماً تکيه کنيد. اگر بخواهم تشبيهي بکنم، به اين آقايان مدّاحي که شعر فارسي را مي‌خوانند، مي‌بينيد هر کلمه‌اي را، هر مقصودي را که از يک جمله‌اي يا از يک کلمه‌اي يا از يک فِقره‌اي مطلوب است، جوري ادا مي‌کنند که آن مفهوم در ذهن مخاطب بنشيند. در حرف زدن عادي هم همين‌جور است. به شکل عادي هم که شما صحبت مي‌کنيد، آن کلماتي را که مفاهيم آنها از نظر شما يک برجستگي دارد ـ کلمات حامل آن مفاهيم را ـ با تکية خاص ادا مي‌کنيد؛ قرآن را اين‌جوري بايد بخوانيد؛ بر روي کلمات خاص تکيه کنيد؛ جملات و فقرات را آن‌چنان‌که مضمون و معناي آن در ذهن مخاطب بنشيند ادا کنيد؛ تعبير خوب، اداي خوب. گاهي لازم است براي اينکه مطلب در ذهن مخاطب مستقر بشود، آن جمله تکرار بشود؛ اين تکرار را بکنيد. ... يک جاهايي تکرار لازم است، حتمي است با يک بار خواندن، معنا منعکس نمي‌شود و بايد آن را تکرار کرد؛ دو بار، سه بار، گاهي آيه را بايد تکرار کرد، گاهي دو آيه و سه آيه را بايد تکرار کرد. مقصودم اين نيست که در اين زمينه افراط انجام بگيرد. ... امّا تکرار به قدري که اين مفهوم در ذهن مخاطب بنشيند، لازم است. گاهي اوقات انسان احساس مي‌کند که قاري مثل اينکه همين‌طور يک کتابي را گرفته و دارد مي‌خواند، عبارت را مي‌خواند و دنبال مي‌کند؛ اين خوب نيست؛ مطلوب نيست. شما بايد مفهوم را منتقل کنيد و منعکس کنيد به ذهن مخاطب؛ اين گاهي با تکرار است، گاهي با تکيه است، گاهي با تکية بر روي يک جمله است، گاهي تکية يک کلمه است؛ اين کار بايد انجام بگيرد. ...
4ـ رعايت موازين لحن: ... البتّه اين الحان عربي، الحان قرآني براي مردم ما و خوانندگان ما بيگانه است، اينها الحان مأنوسي نيست.
لذا شما مي‌بينيد شعر فارسي را که مي‌خواند، با آهنگ متناسب خودش مي‌خواند؛ اگر همين آدم بخواهد يک شعر عربي را يا يک جملة عربي را بخواند، ممکن است نتواند آهنگ مناسب را انتخاب بکند؛ چون‌ اين الحان بيگانه است براي ما؛ الحان آشنا و مأنوسي نيست؛ مثل الحان فارسي و آهنگ‌هاي فارسي نيست. لکن الحان قرآني به خاطر تکرار در بين اهل قرآن و اهل تلاوت يواش يواش مأنوس شده و مردم آشنا شدند؛ اين الحان را درست بايد ادا کرد. بنده گاهي مي‌شنوم خواننده‌اي تلاوت‌هايي را با صداي خوش، با صداي بسيار خوب، صدايي که هم جنس خوبي دارد، هم قوّت خوبي دارد، هم کشش و قدرت تحرير خوبي دارد، يک آيه‌اي را مي‌خواند منتها لحن را رعايت نمي‌کند؛ رعايت لحن کلام، يعني آن نظم آهنگ، آن چيزي که تلاوت شما بر اساس آن است، لازم است‌؛ قرآن را به‌طور معمولي نمي‌خوانيد، با آهنگ مي‌خوانيد. شايد در همة اديان ـ حالا تا آنجايي که بنده در بعضي اديان توحيدي و حتّي اديان غيرتوحيدي ديدم ـ متون مقدّس را با آهنگ مي‌خوانند؛ ... پس تلاوت را با آهنگ مي‌خوانيد، اين آهنگ بايستي درست ادا بشود. لحن بايستي با موازين خودش ادا بشود، والاّ اگر رعايت نشد، مطمئنّاً آن اثر مطلوب را نخواهد بخشيد؛ گاهي اثر عکس مي‌بخشد.14
14. ۹۴/۰۳/۲۸ بيانات در محفل انس با قرآن در اولين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
شرايط اهميت دادن به نفس بلند
يکي از چيزهايي که رايج شده است در بين قرّاء عرب ـ اين مصري‌ها و ديگران ـ و از آنجا به داخل کشور ما منعکس شده است، اهميت دادن به نفَس بلند است. من نمي‌فهمم وجه اين کار چيست؛ هيچ لزومي ندارد که ما کلمات قرآن را، گاهي آيات را به همديگر وصل کنيم به‌خاطر اينکه نفَس مي‌خواهيم بدهيم؛ به نظر من هيچ لزومي ندارد. يک وقتي لازم است و اداي مفهوم آيه متوقّف به اين است که با يک نفَس خوانده بشود، خب بله، اين کار را بکنند والاّ زيبايي تلاوت و تأثيرگذاري تلاوت به‌هيچوجه وابسته به نفَس بلند نيست؛ که حالا بعضي از قرّاء معروف مصري هنرشان در اين است که با نفَس بلند بخوانند؛ مستمعين هم عوامانه وقتي با نفَس بلند مي‌خوانند، بيشتر تشويق مي‌کنند و الله، الله مي‌گويند. به نظر من، هم کار اين قاري غلط است، هم کار آن مستمع غلط است. ما در بين قرّاء خوب مصري، قرّاء برجستة مصري کسي يا کساني را داريم که نفَسشان کوتاه است، هم خواندنشان خيلي خوب است، هم تأثيرگذاري‌شان خوب است؛ از جمله عبدالفتّاح شعشاعي. شما مي‌دانيد نفسش کوتاه است امّا درعين‌حال يکي از بهترين و اثرگذارترين تلاوت‌ها ـ که ان‌شاءالله خداي متعال ايشان و همة قرّاء قرآن را مشمول رحمت و مغفرت کند ـ از اين مرد شنيده مي‌شود. بنابراين من خواهش مي‌کنم که آقايان در مسئلة نفَس، خودشان را اذيت نکنند. افزودن همين‌طور، تکرار کلمات و آيات پشت سرِ هم هيچ لزومي ندارد.14 14. ۹۴/۰۳/۲۸ بيانات در محفل انس با قرآن در اولين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶

 

برخورداری عدالت در تعلیم و تربیت
بیانات در دانشگاه فرهنگیان 19/2/1397
آنچه در مورد تعلیم ‌و ‌تربیت میخواهیم عرض بکنیم این است که جهت گیری تعلیم و تربیت کشور باید به ‌سمت برخورداری از عدالت باشد؛ یعنی آموزش و پرورشِ ما، تعلیم و تربیتِ ما، عدالت پرور تربیت کند، عدالت‌خواه تربیت کند، عدالت ساز تربیت کند؛ چون عدالت، آن ارزش والایی است که از اوّلِ تاریخِ بشر تا امروز، همواره مورد نظر آحاد بشر بوده است. ارزشها به‌مرورزمان و به‌‌‌‌تحوّل نسلها تغییر پیدا میکنند، امّا بعضی از ارزشها از اوّل تا آخر ثابتند؛ از جمله، ارزش عدالت است. شما ملاحظه کنید؛ ادیانی که معتقد به مهدویّتند -که تقریباً همه‌ی ادیان الهی معتقد به مهدویّتند- اینها معتقدند که منجی بیاید، دنیا را پُر از عدل و داد کند؛ نگفتند پُر از دین کند، بلکه پُر از عدل و داد کند؛ این اهمّیّت عدل و داد را نشان میدهد. البتّه عدالت هم جز در سایه‌ی دین حاصل نخواهد شد؛ این به جای خود محفوظ، امّا مسئله‌ی عدل و داد خیلی مهم است. آموزش و پرورش ما باید جهت‌گیریِ این‌جوری داشته باشد. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در نهج البلاغه میفرماید: وَ مَا اَخَذَ اللهُ‌ عَلَى العُلَماءِ اَلّا یَقارّوا عَلىٰ کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم؛ وظیفه‌ی عالمان را بیان میکند که بر گرسنگیِ گرسنگان و شکم‌بارگیِ دارندگان، صبر نکند. تحمّل نکند. یعنی عدالت.

این دستگاه فرصت خوبی برای تربیت دارد
بیانات در دانشگاه فرهنگیان 19/2/1397
در مورد دستگاه آموزش و پرورش؛ دوستان گفتند، در آن جلسه‌ای هم که قبل از این جلسه بودیم هم دوستان گفتند، هم بنده گفتم که دستگاه آموزش و پرورش یکی از معدود دستگاه‌های درجه‌ی یک در پیشرفت کشور و نیازهای کشور است؛ دستگاه آموزش و پرورش خیلی مهم است. این بخش از وظایف تعلیم و تربیت، به عهده‌ی دستگاه آموزش و پرورش است؛ ما نمیتوانیم به آموزش و پرورش مثل یک اداره‌ی معمولی در ردیف ادارات دیگر نگاه کنیم؛ اینجا مسئله‌اش، مسئله‌ی ویژه است.

خب، آموزش و پرورش یک فرصتی در اختیار دارد که هیچ دستگاه دیگری این فرصت را ندارد؛ این فرصت عبارت است از آن دوازده سال؛ این دوازده سالی که کودکان ما، نوجوانان ما در دوره‌ی دبستان و دبیرستان طی میکنند؛ در اختیار آموزش و پرورش است؛ در اختیار هیچ دستگاه دیگری یک چنین فرصت گران بهایی وجود ندارد؛ این فرصت، بهترین فرصت برای انتقال ارزشها و انتقال درست و جامع آرمانهای انقلابی و ملّی ما است؛ این فرصت، برای نهادینه کردن هویّت ملّی در کودکان ما و مردان و زنان آینده‌ی ما، یک فرصت بی نظیری است؛ این در اختیار آموزش و پرورش است. هم اندیشه در این دوازده سال شکل میگیرد، هم انگیزه شکل میگیرد؛ جهت حرکت زندگی -انگیزه ها، آرمانها، جهت‌گیری‌ها- در وجود جوان ما و نوجوان ما، در همین دوازده سال به برکت حضور در کلاسهای درس و شنیدن از معلّمین و بودن در محیط مدرسه شکل میگیرد. ببینید این چقدر اهمّیّت دارد؛ یعنی آینده‌ی کشور مربوط به همین دوازده سالِ جوانان ما است.

اهمیت معاونت پرورشی
بیانات در دانشگاه فرهنگیان 19/2/1397
یک نکته‌ی دیگر در مورد آموزش و پرورش، مسئله‌ی معاونت پرورشی است که بنده در دوره‌های قبل و همچنین در این دوره، روی این مسئله تکیه کردم، تأکید کردم؛ باید جدّی بگیرید این مسئله را. خب وزیر محترم، با انگیزه و با نشاط و آماده‌ی به کار هستند؛ این کار را باید جدّی بگیرند. مسئله‌ی معاونت پرورشی در خود آموزش و پرورش، بسیار امر مهمّی است؛ پرورش خیلی مهم است و راه‌های پرورش هم راه‌های علمی مهمّی است.

حرکت خود را جهت بهره گیری از قرآن ادامه بدهیم
بیانات در محفل انس با قرآن کریم 27/2/1397
ما حرکت خودمان را به سمت قرآن ادامه بدهیم. عزیزان من، جوانان ایرانی، جوانان مؤمن، جوانان انقلابی! آشنایی تان با قرآن، اُنستان با قرآن، استفاده‌تان از قرآن را روزبه روز بیشتر کنید؛ این مایه‌ی قوّت شما است، این مایه‌ی اقتدار شما است، این مایه‌ی عزّت شما است. امیدواریم انشاءالله همه‌ی ما بیدار بشویم، دنیای اسلام بیدار بشود و بتوانیم این کارها را انجام بدهیم. به هرحال، فلسطین به توفیق الهی و باذن‌الله‌تعالی از دست دشمنان خلاص خواهد شد؛ بیت‌المقدّس پایتخت فلسطین است و آمریکا و بزرگتر از آمریکا و کوچکتر از آمریکا و اذناب آمریکا، در قبال حقیقت و سنّت الهی در مورد فلسطین هیچ غلطی نمیتوانند بکنند. برای همه‌ی شهدای اسلام و برای شهدای فلسطین -بخصوص شهدای این چند روز- از خداوند متعال طلب مغفرت میکنیم و برای مبارزین راه حق و مجاهدین فی‌سبیل‌الله از خدای متعال طلب استقامت بیشتر و پایداری بیشتر در این راه میکنیم.

ماه رمضان یک فرصت ویژه برای کسب معارف دینی
بیانات در دیدار مسئولان نظام 2/3/1397
ماه رمضان یک فرصت ویژه است برای طراوت بخشیدن به روح ایمان و صفا و معنویّت در درون ما؛ روزه، تلاوت قرآن، دعا، مناجات، شنیدن مواعظ، مجموع اینها یک فضائی را به وجود می‌آورد که دلهای ما به قدر استعداد، به قدر ظرفیّت، از این محیط معنوی و روحانی بهره‌مند میشود. شاید بشود گفت که در مجموع دوازده ماهِ دوران سال، این یک ماه، در حکم همان دو سه ساعتِ قبل از فجر در مجموع شبانه‌روز است؛ همچنان‌که آن یکی دو ساعت، دو سه ساعت قبل از اذان صبح خصوصیّتی دارد و معنویّت انسان، صفای انسان [بیشتر است] -در آیات قرآن هم اشاره شده، تصریح شده به بیداریِ آن ساعات و در روایات هم که فراوان [آمده]- نشان‌دهنده‌ی این است که آن ساعات در ٢۴ ساعت یک خصوصیّتی دارند که ساعات دیگر ندارند این خصوصیّت را؛ ماه رمضان در مجموع دوازده ماه، مثل همان چند ساعت است؛ خصوصیّتی دارد.
در شعر فارسی حکمت زیاد است
بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب 9/3/1397
یک نکته‌ی دیگری در مورد شعر وجود دارد؛ شعر فارسی در طول زمان نقش‌آفرینی کرده است در تولید اندیشه و تعمیق اندیشه. شما اگر نگاه کنید، در شعر فارسی حکمت زیاد است؛ ما فردوسی را میگوییم «حکیم فردوسی»، نظامی را میگوییم «حکیم نظامی»، سنائی را میگوییم «حکیم سنائی»، و از این قبیل؛ سعدی یک حکیم واقعی است، حافظ یک حکیم و عارف واقعی است؛ یعنی اینها شعر خودشان را ظرفی قرار دادند برای حکمت، آن‌هم حکمت اسلامی، حکمت قرآنی، حکمت معنوی و پیامبرانه. شعر فارسی مملو از حکمت است؛ بایستی این روحیه و این حالت حکمت و اخلاق، در شعر امروز ما برجسته بشود. من در همین شعرهایی که امشب اینجا خوانده شد، چند بیت دیدم که واقعاً در آنها حکمت بود و از ابیاتی بود که اینها را میتوان نگه داشت در حافظه، در کتاب، در نوشته‌ها و منتقل کرد و منتشر کرد. نقطه‌ی مقابل این حکمت و اخلاق و تعمیق اندیشه و ایجاد اندیشه و ایجاد امید در شعر، این است که ما در شعر، مخاطب خودمان را به لاابالیگری در عمل، سطحی‌نگری در اندیشه و فکر، وادادگی در سیاست، و بی‌تفاوتی در مواجهه‌ی با دشمن سوق بدهیم؛ یعنی اگر شعرِ ما این‌جور باشد که این خصوصیّات را ایجاد بکند، این قطعاً برخلاف حکمت شعری است که در طول زمان در شعر فارسی وجود داشته. بایستی به این توجّه کرد؛ این یک مسئله‌ی مهمّی است.
برای منحرف کردن هنر کشور دارند تلاش می کنند
بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب 9/3/1397
شعر بایستی در زمینه‌ی جدّیّت و کوشندگی و انضباط در عمل و ژرف نگری در اندیشه و استحکام در هویّت و مجاهدت در برابر دشمن، فعّال باشد. و این را هم شما برادران و خواهران عزیز ما -شماها نخبگان جامعه هستید؛ یعنی هنر شعر عادتاً از یک ذهن نخبه و روحیه‌ی نخبه برمیخیزد. توجّه داشته باشید و البتّه توجّه هم دارید که برای منحرف ساختن هنر کشور دارد تلاش میشود؛ یعنی دارند سرمایه‌گذاری میکنند، پول خرج میکنند، هیئت های اندیشه ورز می‌نشینند طرّاحی میکنند برای اینکه شعر موجود ما را منحرف بکنند؛ همچنان‌که در مورد سینمای ما، در مورد تئاتر ما، در مورد نقّاشی ما، در مورد همه‌ی فنون و شعبه‌های گوناگون هنر، همین کارها دارد انجام میگیرد؛ یعنی کارهای منحرف کننده دارد انجام میگیرد. در مورد شعر هم همین‌جور است؛ واقعاً دارند تلاش میکنند. یک عدّه آدمهای هرزه‌گو را بزرگ میکنند؛ من این را الان در جامعه‌ی خودمان مشاهده میکنم؛ دستهایی هستند که فلان شاعرِ بی‌ربط‌گو و هرزه‌گو را اصلاً بزرگ میکنند، مطرح میکنند، چهره میکنند، در‌حالی‌که از لحاظ فنّی هم شعرهایشان شعرهای پایینی است؛ حالا از لحاظ محتوا که هیچ، از لحاظ فنّی هم شعری نیست که حالا بگوییم «شعر خوبی است، ولو مضمونش مضمون بدی است»؛ نه، اصلاً شعرش از لحاظ فنّی هم [بد است]، لکن اینها بزرگشان میکنند.
 

کاری کنید تا معاونت پرورشی به معنای واقعی کلمه در سراسر آموزش و پرورش تحقّق پیدا کند
بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان1398/02/11
یک مسئله‌ی خیلی مهم، مسئله‌ی معاونت پرورشی است که بنده در همین جلسه در سال های گذشته بارها روی مسئله‌ی معاونت پرورشی تکیه کردم. یک سیاست نانوشته -و بعضاً نوشته‌ای- وجود داشت برای حذف معاونت پرورشی. خب در سال های اخیر نه، الحمدللّه کارهایی شده است، معاونت پرورشی باز وجود دارد، منتها این مقداری که تا الان تحقّق پیدا کرده به نظر بنده کافی نیست. معاونت پرورشی نقص هایی دارد، هم در ساختار اداری، هم در نیروی انسانی پُرانگیزه و انقلابی، هم در منابع مالی؛ اینها را ان‌شاءالله جناب آقای بطحایی وزیر محترم دنبال کنند تا معاونت پرورشی به معنای واقعی کلمه در سراسر آموزش و پرورش تحقّق پیدا کند.


 

نظرات: 0   بازديد: 1802   کد مطلب: 6     
 
 

نظرات

پاسخ به:

عنوان شما: *
نظر: *

جستجو

مطالب مرتبط

توليد علم و افزايش قدرت علمي

توليد علم و افزايش قدرت علمي

چهارشنبه، 27 آبان
اسلامي كردن دانشگاه ها و مراكز اموزشي

اسلامي كردن دانشگاه ها و مراكز اموزشي

چهارشنبه، 27 آبان
روشمندي و پويايي علمي وآموزشي

روشمندي و پويايي علمي وآموزشي

چهارشنبه، 27 آبان
نقش مربّيان و اساتيد

نقش مربّيان و اساتيد

چهارشنبه، 27 آبان
پيوند علم و ايمان در مراكز آموزش

پيوند علم و ايمان در مراكز آموزش

چهارشنبه، 27 آبان

برچسب ها

    • سایت دفتر مقام معظم رهبری
    • سامانه جامع استاد شهید مطهری (ره)
    • موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی
    • موسسه علمی فرهنگی پرسمان
    • خانواده اسلامی شمیم
    • پایگاه خبری تحلیلی بصیرت