سراج اندیشه

پایگاه اطلاع رسانی علمی و آموزشی
  • روبیکا
  • سروش
  • چاپ
  • ذخيره پيوند
  • ارسال به دوست
  • Rss
  • نقشه سایت 
  •  | 
  • ارتباط با ما 
  • دوره های آموزشی
    • دوره های تربیت و تعالی
    • نور مبین
    • بصیرت دینی انقلابی
    • دوره های آموزشی طولی
منوی اصلی

  • دوره های تربیت و تعالی
  • نور مبین
  • بصیرت دینی انقلابی
  • دوره های آموزشی طولی
 
 

مقابله با تهاجم فرهنگي

تدبير ش28-29-30
در مقابله با توطئه هاي دشمن عليه جوانان ، ملـت و مسؤوليـن بايستــي با جـدّ و جهد تلاش كنند
يك نكته ديگر در وصيت نامه‌ي امام بزرگوار هشدار به جوانهاست در مقابل توطئه‌هايي كه هدف و آماج آن فقط جوانها هستند... تلاش مي‌كنند باتوطئه‌هاي گوناگون، با ترويج فساد، با ترويج فحشاء ، با ترويج مواد مخدر ، با باندهاي هدايت شده جوان ايراني را منحرف كنند ، جوان ايراني بايد بهوش باشد... امروز توطئه‌هاي سازمان يافته براي كشاندن جوان ايراني به شهوات، به مواد مخدر، به سرگرميهاي گوناگون جنسي، يك توطئه‌ي بسيار خطرناكي است. مبارزه‌ي با آن در درجه‌ي اول بر عهده‌ي خــود آحاد ملت بخصوص جوانهاست، جوانها بايد هوشيار باشند. دشمن دانسته است كه تقوا و پرهيزگاري جوان ايراني و دينداري جوان ايراني به پيشرفت او در ميدانهاي مختلف كمك مي كند. مي‌خواهد اين را تضعيف كند امام هشدار مي‌دهند هم به جوانها، هم به دانشگاهها، هم به حوزه‌هاي علميه، هم به قاطبه‌ي جوانان كشور كه بيدار باشند ، هوشيار باشند، اغفال جوان و سست كردن جوانها به معناي عقب نگه داشتن ملت است. ملت بايد همه اساس مسؤوليت كنند.مسؤولين هم بايستي با جدّ و جهد در اين راه تلاش كنند كه جهاد بزرگي است. 14/3/87
تدبير ش36
مسؤولين تشكل‌هاي دانشجويي بايد در كمك به دانشجو خود را سهيم بدانند
يكي از اهداف توطئه‏هاي استكباري در كشور ما، بلاشك دانشجوها هستند. علتش هم معلوم است؛ در كشور ما نسبت جوان، نسبت بسيار بالايي است. نسبت دانشجو هم نسبت بالايي است و دانشجو نقش‏آفرين است؛ هم در زمينه‏هاي علمي، هم در زمينه‏هاي سياسي. آن كساني كه براي اين كشور و براي اين ملت خوابهايي ديده‏اند، ناچارند روي دانشجــوي ايراني سرمايه‏گذاري كنند؛ از جاذبه‏هاي غريزي گرفته تا فريبهاي سياسي، تا دكان‏داري‏هاي بظاهـر معنوي – عرفان‌هاي ساختگي- كه انواع و اقسام اين چيزها وجود دارد. تشكل‏ها مي‌توانند مصونيت‏بخش باشند؛ مي‌توانند دانشجو را از افتادن در گرداب‌هاي مختلف و منجلاب‌هاي مختلف نجات بدهند و حفظ كنند. اين، نقشي است كه تشكل‏ها مي‌توانند ايفاء كنند. مسؤولين تشكل‏ها كه نامهاي مختلفي دارند و با عنوانهاي مختلفي كار مي‌كنند، بايد همه در اين هدف، خودشان را سهيم بدانند: كمك به دانشجو. ديدار اساتيد و دانشجويان در دانشگاه علم و صنعت‏ ۱۳۸۷/۰۹/۲۴
تدبير ش 55
ضرورت سرمايه‌گذاري مادي و معنوي روي هنرهاي نمايشي صدا و سيما
به نظر من تلويزيون، صدا و سيما و بخصوص بخش هنر نمايشي - بخش سريال و فيلم - امروز براي ما از هميشه مهم‌تر است. من به هيچ وجه يك نگاه مسامحي و گذرا و باري به هر جهتي نسبت به تلويزيون ندارم. هنرهاي نمايشي خيلي مهمند؛ ابعاد تأثيرگذاري و فرهنگ‌سازي هنرهاي نمايشي خيلي وسيع است و امروز ما به عنوان يك ملتي كه چون زنده است، چون حرف دارد، چون احساس هويت و وجود مي‌كند، پس دشمن‌هاي بزرگي هم دارد، مواجهيم با دشمني‌هايي از راه‌هاي مختلف، به شيوه‌هاي مختلف و از جمله به شيوة استفاده‌هاي هنري و بيش از همه، هنر نمايش. اين نشان مي‌دهد كه ما به عنوان يك ملت زنده، به عنوان يك مجموعه‌اي كه در دنيا حرفي براي گفتن داريم و هدفي داريم، چقدر بايد روي مسئلة هنرهاي نمايشي اهتمام بورزيم و سرمايه‌گذاري مادي و معنوي كنيم. لذا من حقيقتاً به اين موضوع اهميت مي‌دهم.4 4. ۸۹/۰۴/۱۲ بيانات در ديدار رئيس سازمان و جمعي از هنرمندان صدا و سيما
انتظار ايفاي نقش ايستادگي و دشمن‌شناسي در هنرهاي نمايشي
در زمينه‌هاي سياسي - همان‌طور كه بعضي از دوستان اشاره كردند - ما دوران استثنايي‌اي را مي‌گذرانيم. برادران! خواهران! ما دوران حركت از يك گذرگاه دشوار را داريم مي‌گذرانيم. البته ملت ما از اين گذرگاه خواهد گذشت و به نقطة امن و امان و سلامت خواهد رسيد؛ اما الآن در حال يك حركت عظيميم؛ شما نمي‌بينيد؟ بزرگ‌ترين قدرت اقتصادي و نظامي و سياسي و علمي دنيا دارد با ما دشمني صريح و علني مي‌كند؛ اين خيلي مهم است، اين خيلي معنادار است. ... همان كساني كه سي سال با اين ملت مبارزه كردند، معارضه كردند، عناد ورزيدند، همان دستگاه‌‌ها و سيستم‌هايي كه از كارخانجاتِ خودشان مواد شيميايي و سلاح شيميايي دست صدام دادند كه بزند توي جبهه‌‌ها و توي جاده‌‌ها و حتّي توي شهر‌ها، همان كساني كه در عرصة فرهنگي شبكه درست مي‌كنند - كه شما‌ها بيشتر از من ديده‌ايد و مطلعيد كه به قصد نابود كردن بناي خانواده و شكستن حريم عفاف و حجابي كه ميراث هزاران سالة ايراني است و كشور ما و ملت ما از دوران قبل از اسلام، از لحاظ مسائل شهواني و جنسي، يك ملت عفيف و نجيب بوده، شبكه درست مي‌كنند - همين‌ها در زمينه‌‌هاي سياسي، فيلم «بدون دخترم هرگز» را، فيلم «300» را مي‌سازند كه عليه حيثيت ايراني است و سر تا پا دروغ و خباثت است؛ همان آدم‌ها ادعا مي‌كنند كه با ايران دشمني ندارند، با ملت ايران دشمني ندارند، اما شب و روز دشمني مي‌كنند. اين مسئله خيلي مهم است؛ اين نشان دهندة اين است كه ملت ما در يك عرصة عظيمي مشغول حركت است و در مقابل خواسته‌‌هاي استعماري و استكباري و جهانخوارانه و غصب‌آلودِ اين قدرت‌ها - كه اين هدف‌ها در همة دنيا منتشر است و محسوس است - ايستاده است. ما در حال يك مبارزة عمومي هستيم. ملت در حال يك مبارزة عمومي است. خوب، در يك چنين شرايطي، وظيفة ماست كه در زمينة كار سياسي، جهت سياسي، طعم سياسي فيلم بدانيم چه كار داريم مي‌كنيم.
اگر شما به عنوان يك كارگردان، به عنوان يك هنرپيشه، به عنوان يك فيلمنامه‌نويس، به عنوان يك عامل مؤثر در پديد آمدن اين اثر نمايشي و اين اثر دراماتيك جاذب و جالب، به عنوان كسي كه در اين ميدان فعال است- حالا يا فيلمنامه‌نويس است، يا كارگردان است، يا فيلمبردار است، يا هرچه – نقش ايستادگي و نقش دشمن‌شناسي را ايفاء كرديد، نقش خودتان را شناختيد و به آن عمل كرديد، خود شما قهرمانِ يك داستان حقيقي هستيد؛ خود شما مي‌شويد يك قهرمان؛ همچنان كه در يك هنر نمايشي، در يك داستان، يك قهرمان داريم، يك ضد قهرمان داريم؛ اين قهرمان به سمت يك هدفي دارد تلاش مي‌كند، مجاهدت مي‌كند، كار مي‌كند؛ شما اگر در جاي خودتان قرار گرفتيد، آن نقش خودتان را ايفاء كرديد، شما خودتان همان قهرمانيد؛ آن وقت اثري كه مي‌سازيد، بازي‌اي كه مي‌كنيد، باروح‌تر، گرم‌تر، گيراتر و جذاب‌تر خواهد شد. اين آن چيزي است كه ما از جامعة هنرمند كشورمان، از شما مجموعه‌اي كه بخصوص با صدا و سيما همكار هستيد، انتظار داريم.4 4. ۸۹/۰۴/۱۲ بيانات در ديدار رئيس سازمان و جمعي از هنرمندان صدا و سيما
در زمينة كار صدا و سيما بخصوص هنرهاي‌نمايشي بايد اعتلاي كار مشاهده شود
مقتضاي تكليف ماست كه قدرشناسي و تشكر كنيم. شِكوه و گلايه‌اي هم كه بعضي از دوستان دارند، به نظر من بجا و بحق است؛ اما آن نكاتي هم كه بنده عرض كردم، بايد مورد توجه باشد. ... دست ما به شماها كه نمي‌رسد، اما دستمان به آقاي ضرغامي مي‌رسد! ايشان خيلي بايد تلاش كنند. همين طور كه من در حكم ايشان هم ذكر كردم، در زمينة كار صدا و سيما بايد اعتلاي كار مشاهده شود و بخصوص در بخش اثرهاي دراماتيك و هنرهاي نمايشي بايد خيلي تلاش بشود، خيلي كار بشود تا ان‌شاءاللَّه بتوانيد از عهدة دست و پنجه نرم كردن با اين رقباي بي‌انصافي كه در مقابل شما هستند، بربياييد.4 4. ۸۹/۰۴/۱۲ بيانات در ديدار رئيس سازمان و جمعي از هنرمندان صدا و سيما
تدبير ش57
شعرا حالت عفاف و حجاب را در شعر حفظ کنند
شعرا ... در بيان مسائل دل و عواطف حدود را نگه دارند و حالت عفاف و حجاب را در شعر حفظ کنند.1 1. ۸۹/۰۶/۰۴ (گزارش خبري) بيانات در ديدار جمعي از شعراي پيشکسوت و جوان و اهالي فرهنگ و ادب
تدبير ش65
راه مقابله با تهاجم فرهنگي جبهة استکبار
چند سال گذشته ... براي برخي سؤال و يا ابهام بوجود آمده بود که: چرا يک اصطلاح نظامي براي مسائل فرهنگي استفاده مي‌شود؛ در حالي‌که اگر به شرايط کنوني فرهنگي دنيا دقت شود، مشاهده مي‌شود که يک تهاجم عظيم و پيچيده در عرصه فرهنگ در جريان است؟ ... با تحولات عظيم ارتباطاتي که امروز در دنيا بوجود آمده، جنگ فرهنگي به عرصه‌اي با ابعاد مختلف و فراگير و پيچيده تبديل شده است. ... جبهه استکبار، سردمدار اصلي اين جنگ فرهنگي [است.] ... گستره تهاجم فرهنگي جبهه استکبار، همه کشورهاي دنياست؛ اما در اين تهاجم مهم‌ترين هدف، نظام جمهوري اسلامي است؛ زيرا نظام اسلامي در مقابل نظام سلطه ايستاده و اثبات کرده که در اين ايستادگي خود صادق است و توانايي مقابله و پيشرفت را نيز دارد. ... راه مقابله با تهاجم فرهنگي جبهة استکبار، گسترش و تعميق رسالت‌هاي فرهنگي انقلاب اسلامي در عرصه‌‌هاي اخلاقي، رفتار‌هاي فردي و اجتماعي، عقايد و باورهاي ديني و مسائل سياسي است.8 8. ۹۰/۰۳/۲۳ (گزارش خبري)ديدار رئيس و اعضاي شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي
توجه داشته باشيد كه محيط‌ها شما را به سمت و سوهاي ديگر نكشاند
مسئلة تأثير محيط ... منظور من محيط عمومي جامعه نيست. بديهي است كه محيط جامعه روي انسان اثر دارد. وضع اقتصادي، وضع سياسي، وضع اجتماعي، روي هر انساني يك اثري مي‌گذارد؛ روي شاعر هم اثر مي‌گذارد؛ طبعاً روي شعرش هم اثر مي‌گذارد؛ اين را نمي‌خواهم بگويم. محيط‌هاي خاص، حلقه‌هاي فرهنگي خاص روي ذهن‌ها اثر مي‌گذارد. من مي‌خواهم بگويم شما جوان مؤمنِ مقيد و محب اهل‌بيت كه با يك عشق و شوري راجع به اهل‌بيت صحبت مي‌كنيد، شعر مي‌گوييد، راجع به معارف الهي، راجع به توحيد، اين‌جور عاشقانه و زيبا سخنوري و سخن‌سرايي مي‌كنيد، توجه داشته باشيد كه محيط‌ها شما را به سمت و سوهاي ديگر نكشاند. يعني خودتان مراقب خودتان باشيد. در اين راه به خودتان ثبات قدم بدهيد و روزبه‌روز آن را تقويت كنيد؛ چون محيط‌هاي شعري و هنري و ادبي روي انسان اثر مي‌گذارد.9 9. ۹۰/۰۳/۲۵ بيانات در ديدار جمعي از شعراي آئيني
تدبير ش 70
بايد متخلف را مجازات كنند، تا براي ديگران عبرت شود
مردم حرفشان آنجاست كه ما در زمينة برخورد با متخلف كوتاهي كنيم؛ در دنبال‌گيري از عدالت كوتاهي كنيم؛ مردم اينها را نمي‌پسندند؛ مردم از اين چيزها عصباني مي‌شوند. اقدام مدبرانه، عزم راسخ، عدالت‌خواهي، مسئلة مبارزه با فساد اداري و فساد مالي، مهم است. در همين فساد اخير بانكي كه پيش آمد و همه را متوجه خودش كرد، من مي‌بينم و شاهدم كه خوشبختانه سه قوه با هم همكاري بسيار خوبي دارند؛ هم از مجلس، هم از دولت، هم از قوة قضائيه، با همديگر دارند كار مي‌كنند براي اينكه اين را دنبال كنند. بايد اين مسئله را دنبال كنند، به نتيجه برسند، متخلف را - هر كه هست - مجازات كنند، تا اين براي ديگران عبرت شود. البته در مبارزة با فساد، در درجة اول، مسئلة پيشگيري است؛ اما اگر در پيشگيري كوتاهي شد، به يك نحوي يك فساد واقع شد، درمان، دنبال‌گيري است؛ اين نبايد مورد غفلت قرار بگيرد، كه ان‌شاءاللَّه نمي‌گيرد، و ان‌شاءاللَّه مراقبت هم مي‌شود كه نگيرد.1 1. 20/7/90 بيانات در اجتماع بزرگ مردم كرمانشاه‌
اظهار توقع از جوان‌ها
من مي‌خواهم از جوان‌ها اظهار توقع كنم. جوان‌هاي عزيز! با بروز و رواج اعتياد در جامعه‌تان مبارزه كنيد؛ با رسوخ فرهنگ‌هاي فسادانگيز در جامعه‌تان مبارزه كنيد. امروز شما مرزدارانِ منطقة دفاع مقدسِ از عقيده و عمل و رفتار اجتماعي هستيد؛ همچنان كه همة ملت ايران مدافعانِ از هويت ملي و از شخصيت عظيم ملت ايران هستند.6 6. 23/7/90 بيانات در اجتماع مردم گيلان‌غرب
ضرورت الگوسازي براي جوانان در بخش‌هاي مختلف
امروز سعي مي‌شود در زمينه‌هاي گوناگون براي جوامع مختلف الگو تراشيده بشود. حقيقتاً سياست‌هايي اين را دنبال مي‌كنند. وقتي شما مي‌‌بينيد فرضاً يك موجود منحرف دوجنسي بدون اينكه يك هنر فوق‌العاده برجسته‌اي داشته باشد، يكهو اول در تمام رسانه‌هاي آمريكايي و بعد غربي، اسم و رسم پيدا مي‌كند و مجلات معتبر و پرتيراژ غربي عكس‌هاي او را، زندگي‌نامة او را، سنين مختلف او را، شكل‌هاي گوناگون زنانه و مردانة او را منعكس مي‌كنند، اين را نمي‌شود حمل بر يك امر تصادفي كرد؛ اين، فكر شده است. اينها الگوسازي‌هايي است براي منحرف كردن نسل‌هاي بشري. آماج حمله هم فقط ايران نيست. با مشاهدة اين چيزها، در ذهن انسان تأييد مي‌شود آن چيزي كه سال‌ها قبل به‌عنوان پروتكل‌هاي صهيونيستي در دنيا منتشر شد و به زبان‌هاي مختلف ترجمه شد كه يكي از مواد آن پروتكل‌ها اين بود كه بايد نسل‌هاي بشري از رويّه‌‌ها و روش‌هاي انساني متعارف دور بشوند؛ دچار انحرافات اخلاقي بشوند. حالا هدف چيست؟ جاي بحث فراواني دارد. يكي از اصول كار‌هاي فراهم كنندگان اين تفكر انحرافي و خطرناك صهيونيستي، همين بوده. انسان روز‌هاي اول شايد باور نمي‌كرد، اما به‌تدريج انسان باور مي‌كند. مي‌خواهند الگوسازي كنند؛ حالا اين نوعِ بدترش است، اما شكل‌هاي گوناگون ديگري هم دارد.
ما نياز داريم براي جوان خودمان، براي نسل نونهال خودمان، الگوهايي را از بخش‌هاي مختلف مشخص كنيم؛ آن‌كس كه علاقة به علم دارد، آن‌كس كه علاقة به هنر دارد، آن‌كس كه علاقة به ادبيات دارد، آن‌كس كه علاقة به تاريخ دارد، آن‌كس كه علاقة به كار‌هاي عملي دارد، آن‌كس كه علاقة به كشاورزي يا صنعت يا فناوري دارد، هر كدام بتوانند الگو‌هاي شايستة خـودشـان را پيدا كنند. ايـن، يكي از كار‌هاي لازم مـاست كـه تشكيل ايـن جلـسات بـه مـا كمك مي‌كند.9 9. 26/7/90 بيانات در ديدار نخبگان و برگزيدگان كرمانشاه
تدبير ش 78 شهريور و مهر 91
خطر فرهنگ مهاجم و لزوم مراقبت در كمك نكردن به آن
در زمينة فرهنگ ... من يك جمله عرض بكنم: به كارهاي سطحي نبايد اكتفاء كرد. به كارهاي عميق‌‌تر، كارهاي بنياني‌‌تر، كارهايي كه از يكي‌‌شان ده‌ها كار صادر مي‌شود و نشئت مي‌گيرد، توجه كنيد. من يك وقتي نسخه‌‌اي از آن كارهاي عميقِ لازم را به آقاي رئيس‌‌جمهور دادم؛ همان‌ها بايد دنبال شود و بايد دنبال مي‌شد. در باب فرهنگ بايد به‌شدت مراقبت شود كه ما به «فرهنگ مهاجم» كمك نكنيم. فرهنگ مهاجم خطرناك است. اگر ما فرهنگ عمومي كشور و فرهنگي كه نخبگان و مردم و قشرهاي گوناگون را به سمت يك هدفي هدايت مي‌كند، نتوانيم از آسيب دشمن محفوظ بداريم، كار خيلي مشكل خواهد شد؛ هـرچـه هم شما تصميم بگيريد، اينها مي‌‌آيند خـرابش مـي‌كنـنـد و جـور ديگـري منعكس خواهد شد.1 1. 02/06/91 بيانات در ديدار رئيس‌جمهوری و اعضاي هيات دولت
ضرورت جلوگيري از نفوذ عرفان‌هاي كاذب
در محيط‌هاي جوان، مراقب اين عرفان‌هاي كاذب هم باشيد؛ اينها هم به‌خصوص در دانشگاه‌ها رخنه مي‌كنند. يكي از برنامه‌ها اين است كه عرفان‌هاي كاذب را در داخل دانشگاه‌ها رخنه دهند؛ اين هم يكي از آن چيزهاي فلج‌كننده است. اگر كسي اسير و دچار اين بافته‌هاي بي‌اصل و اساسِ عرفان‌هاي كاذب شود - كه غالباً هم از مناطق خارج از كشور نفوذ پيدا كرده و وارد شده است - واقعاً او را فلج مي‌كند. معياري كه ما براي تحرك به سمت علوّ معنوي و روحي و تقرب به خدا داريم، تقواست، پرهيزگاري است، پاكدامني است. جوانان ما - چه دختران ما، چه پسران ما - اگر پاكدامن باشند، اگر تقوا پيشه كنند، اگر براي دوري از گناه تلاش كنند، اگر نماز را با توجه و با اهتمام به‌جا بياورند و انسشان را با قرآن قطع نكنند، اسير اين عرفان‌هاي كاذب نمي‌شوند.25 25. ۹۱/۰۷/۲۰ بيانات در ديدار معلمان و اساتيد استان خراسان شمالي
لزوم مقابله با اهداف خصمانة دشمن براي تضعيف شور و نشاط جوانان
اين شور و نشاط را بايد حفظ كرد؛ نبايد گذاشت و اجازه داد كه عوامل گوناگون و مؤثرات گوناگون، اين شور و نشاط همگاني را ضعيف كند يا از بين ببرد. مطمئناً يك نقطة مورد نظر دشمنان پيشرفت اين كشور اين است كه به ملت ما حالت خمودگي بدهند؛ يعني همين شور و نشاط را خاموش كنند، اين شعله را فروبنشانند. نبايد تسليم اين خواست مغرضانه و خصمانة دشمنان شد. اينكه شما مشاهده مي‌كنيد صدها مركز راديويي و تلويزيوني، به‌علاوة صدها مراكز گوناگون سايبري و محيط مجازي در نقاط مختلف دنيا دارند تلاش مي‌كنند تا پيام يأس و نااميدي را به اذهان ملت ما تلقين كنند، به خاطر همين است. وقتي نااميدي به وجود آمد، وقتي يأس وجود داشت، نشاط از بين مي‌رود و شور و تحرك خاموش مي‌شود. ... ما در نقطة مقابل بايد سعي كنيم اين را نگه داريم.27 27. ۹۱/۰۷/۲۲ بيانات در اجتماع مردم اسفراين
لزوم مواجهه با تمدن غرب
يكي از نكاتي كه بايد در مواجهة با دنياي غرب كاملاً به آن توجه داشت، عامل و ابزار هنري است كه در اختيار غربي‌هاست. اينها از هنر حداكثر استفاده را كرده‌اند براي ترويج اين فرهنگ غلط و منحط و هويت‌سوز؛ به‌خصوص از هنرهاي نمايشي، به‌خصوص از سينما حداكثر استفاده را كرده‌اند. اينها به صورت پروژه‌اي يك ملت را تحت مطالعه قرار مي‌دهند، نقاط ضعفش را پيدا مي‌كنند، از روان‌شناس و جامعه‌شناس و مورخ و هنرمند و اينها استفاده مي‌كنند، راه‌هاي تسلط بر اين ملت را پيدا مي‌كنند؛ بعد به فيلم ساز، به فلان بنگاه هنري در هاليوود سفارش مي‌كنند كه بسازد و مي‌سازد. بسياري از فيلم‌هايي كه براي ما و براي كشورهايي نظير ما مي‌سازند، از اين قبيل است. من از فيلم‌هاي داخل خود آمريكا خبري ندارم؛ اما آنچه كه براي ملت‌هاي ديگر مي‌سازند، جنبة تهاجم دارد. چند سال پيش از اين در خبرها بود كه در بعضي از كشورهاي بزرگ اروپايي تصميم گرفته شد كه با فيلم‌هاي آمريكايي مقابله شود. آنها مسلمان نيستند، اما آنها هم احساس خطر مي‌كردند؛ آنها هم احساس تهاجم مي‌كردند. نسبت به كشورهاي اسلامي البته بيشتر، و در مورد كشور انقلابي ما هم به‌طور ويژه؛ نگاه مي‌كنند، خصوصيات را مي‌سنجند، وضعيت را مي‌سنجند، فيلم را بر اساس آن مي‌سازند، خبر را بر اساس آن تنظيم مي‌كنند، رسانه را بر اساس آن شكل مي‌دهند و مي‌فرستند فضا. بايد به اينها توجه داشت. سليقه‌سازي مي‌كنند، فرهنگ‌سازي مي‌كنند؛ بعد از آنكه سليقه‌ها را عوض كردند، ذائقه‌ها را عوض كردند، آن وقت اگر احتياج به زر و زور بود، دلارها را وارد مي‌کند، نيروهاي نظامي و ژنرال‌ها را وارد مي‌كنند. اين، شيوة حركت غربي‌هاست؛ بايد مراقب بود. بايد همه احساس كنند كه مسئوليت ايجاد تمدن اسلامي نوين بر دوش آنهاست؛ و يكي از حدود و ثغور اين كار، مواجهة با تمدن غرب است، به صورتي كه تقليد از آن انجام نگيرد.29 29.۹۱/۰۷/۲۳ بيانات در ديدار جوانان استان خراسان شمالي
مغالعة ايدئولوژي زدايي و جواب آن
يك مغالطه‌اي وجود دارد، كه من براي شما جوان‌ها عرض بكنم: چند تا فيلسوف‌نماي غربي عنوان «ايدئولوژي‌زدايي» را مطرح كردند. ... مطرح مي‌شود: آقا! جامعه را با ايدئولوژي نمي‌شود اداره كرد. ... يك عده‌اي هم اينجا طوطي‌وار، ... بدون اينكه ابعاد اين حرف را بفهمند چيست، همان را تكرار كردند؛ باز هم تكرار مي‌كنند. هيچ ملتي كه داعية تمدن‌سازي دارد، بدون ايدئولوژي نمي‌تواند حركت كند و تا امروز حركت نكرده است. ... همين‌هايي كه امروز شما ملاحظه مي‌كنيد در دنيا تمدن مادي را به وجود آورده‌اند، اينها با ايدئولوژي وارد شدند؛ صريح هم گفتند؛ گفتند ما كمونيستيم، گفتند ما كاپيتاليستيم، گفتند ما به اقتصاد سرمايه‌داري اعتقاد داريم؛ مطرح كردند، به آن اعتقاد ورزيدند، دنبالش كار كردند؛ البته زحماتي هم متحمل شدند، ... آنكه مكتب توحيد را مبناي كار خودش قرار مي‌دهد، آن جامعه‌اي كه به دنبال توحيد حركت مي‌کند، همة اين خيراتي را كه متوقف بر تمدن‌سازي است، به دست خواهد آورد؛ يك تمدن بزرگ و عميق و ريشه‌دار خواهد ساخت و فكر و فرهنگِ خودش را در دنيا گسترش خواهد داد.29 29.۹۱/۰۷/۲۳ بيانات در ديدار جوانان استان خراسان شمالي
راز و ضرورت پرهيز از تقليد براي ساختن تمدن نوين اسلامي
ما براي ساختن ... تمدن نوين اسلامي، به‌شدت بايد از تقليد پرهيز كنيم؛ تقليد از آن كساني كه سعي دارند روش‌هاي زندگي و سبك و سلوك زندگي را به ملت‌ها تحميل كنند. ... تقليد از غرب براي كشورهايي كه اين تقليد را براي خودشان روا دانستند و عمل كردند، جز ضرر و فاجعه به بار نياورده؛ حتّي آن كشورهايي كه به‌ظاهر به صنعتي و اختراعي و ثروتي هم رسيدند، اما مقلد بودند. علت اين است كه فرهنگ غرب، يك فرهنگ مهاجم است. فرهنگ غرب، فرهنگ نابودكنندة فرهنگ‌هاست. هرجا غربي‌ها وارد شدند، فرهنگ‌هاي بومي را نابود كردند، بنيان‌هاي اساسي اجتماعي را از بين بردند؛ تا آنجايي كه توانستند، تاريخ ملت‌ها را تغيير دادند، زبان آنها را تغيير دادند، خط آنها را تغيير دادند. هر جا انگليس‌ها وارد شدند، زبان مردم بومي را تبديل كردند به انگليسي؛ اگر زبان رقيبي وجود داشت، آن را از بين بردند. ... فرانسوي‌ها هم در كشورهايي كه تحت استعمار آنها بود، زبان فرانسه را اجباري كردند. ... پرتغالي‌ها هم همين جور، هلندي‌ها هم همين جور، اسپانيايي‌ها هم همين‌جور؛ هر جا رفتند، زبان خودشان را تحميل كردند؛ اين مي‌شود فرهنگ مهاجم. بنابراين فرهنگ غرب، مهاجم است.
غربي‌ها آنجايي كه توانستند، بنيان‌هاي فرهنگي و اعتقادي را از بين بردند. در مثل كشور ما كه استعمارِ مستقيم وجود نداشت و به بركت مجاهدت يك عده از بزرگان، انگليس‌ها نتوانستند به‌طور مستقيم وارد شوند، افرادي را عامل خودشان كردند. ... فرهنگ غربي، فرهنگ مهاجم است؛ هرجا وارد شود، هويت‌زدايي مي‌کند؛ هويت ملت‌ها را از بين مي‌برد. فرهنگ غربي، ذهن‌ها را، فكرها را مادي مي‌کند، مادي پرورش مي‌دهد؛ هدف زندگي مي‌شود پول و ثروت؛ آرمان‌هاي بلند، آرمان‌هاي معنوي و تعالي روحي از ذهن‌ها زدوده مي‌شود. خصوصيت فرهنگ غربي اين است. يكي از خصوصيات فرهنگ غربي، عادي‌سازي گناه است؛ گناه‌هاي جنسي را عادي مي‌كنند. امروز اين وضعيت در خود غرب به فضاحت كشيده شده؛ اول در انگليس، بعد هم در بعضي از كشورهاي ديگر و آمريكا. ... ببينيد انحطاط اخلاقي به كجا مي‌رسد. اين، فرهنگ غربي است. همچنين فروپاشي خانواده، گسترش مشروبات الكلي، گسترش مواد مخدر. ... فرهنگ غربي فقط هواپيما و وسايل آسايش زندگي و وسايل سرعت و سهولت نيست؛ اينها ظواهر فرهنگ غربي است، كه تعيين‌كننده نيست؛ باطن فرهنگ غربي عبارت است از همان سبك زندگي مادي شهوت‌آلودِ گناه‌آلودِ هويت‌زدا و ضد معنويت و دشمن معنويت. شرط رسيدن به تمدن اسلامي نوين در درجة اول اين است كه از تقليد غربي پرهيز شود. ما متأسفانه در طول سال‌هاي متمادي، يك چيزهايي را عادت كرده‌ايم تقليد كنيم.29 29.۹۱/۰۷/۲۳ بيانات در ديدار جوانان استان خراسان شمالي
تدبير ش 82 ارديبهشت و نيمه اول خرداد92
گناه بزرگ تمدن غرب در مورد زن
يكي از سيئات تمدن مادي، حركتي است كه در مورد زن انجام دادند. ما در اين زمينه خيلي حرف داريم. گناه بزرگي كه تمدن غرب در مورد جنس زن مرتكب شده است، نه به اين زودي قابل پاك شدن است، نه به اين زودي قابل جبران شدن است؛ حتّي نه به‌آساني قابل بيان كردن است. حالا اسم‌هاي گوناگوني هـم مـي‌گـذارنـد - مثل همة كارهـايشان – جنايت مي‌كنند، اسمش را حقوق بشر مـي‌گـذارنـد! ظلم مي‌كنند، اسمش را طرفداري از ملت‌هـا مي‌گذارند! حملة نظامي مي‌كنند، اسمش را دفاع مي‌گذارند! يكي از طبايع تمدن غربي، فريب است؛ دورويي، نفاق، دروغگويي، تناقض در رفتار و گفتار؛ در قضية زن هم عيناً همين‌جور است. آنها متأسفانه فرهنگ رايج خودشان را در كل دنيا گسترش داده‌اند. امروز در دنيا كاري كرده‌اند كه يكي از مهم‌ترين وظايف زن - اگر نگوييم مهم‌ترين وظايف - اين است كه جلوه‌گري كند، زيبايي‌هاي خودش را در معرض التذاذ مردان قرار دهد؛ اين شده خصوصيت حتمي و لازم زن! متأسفانه الآن در دنيا اين‌جور شده. در رسمي‌ترين مجالس - مجالس سياسي، مجالس گوناگون - مردها بايد با شلوار بلند بيايند، بايد با لباس پوشيده بيايند، اما زن‌ها هرچه برهنه‌تر و عريان‌تر بيايند، اشكالي ندارد! اين عادي است؟ اين طبيعي است؟ اين يك حركت بر طبق طبيعت است؟ آنها اين كار را كردند. زن بايد خودش را در معرض ديد مرد قرار دهد، براي اينكه ماية التذاذ مرد شود! ظلمي از اين بالاتر؟ اسم اين را گذاشته‌اند آزادي! اسم نقطة مقابلش را گذاشته‌اند اسارت! در حالي كه احتجاب زن، حجاب قرار دادن زن براي خود، تكريم زن است؛ احترام زن است؛ ايجاد حريم براي زن است. اين حريم را شكستند و دارند روزبه‌روز هم بيشتر مي‌شكنند؛ اسم‌هاي گوناگون هم رويش مي‌گذارند. اوّلين يا شايد يكي از اوّلين آثار سويي كه اين مسئله گذاشت، ويران كردن خانواده بود؛ بنيان خانواده سست شد. وقتي در يك جامعه‌اي خانواده متزلزل شد و از بين رفت، مفاسد در اين جامعه نهادينه مي‌شود.4 4. ۹۲/۰۲/۱۱ بيانات در ديدار جمعي از مداحان
اجزاي برجستة گفتمان غربي در مورد زن
گفتمان غرب در مورد زن، يك گفتمان كاملاً حساب‌شدة سياسي است؛ ... يعني از آغاز رنسانس در غرب و به دنبال آن حضور صنعت و پيدايش صنعت جديد در غرب، به‌تدريج اين گفتمان غربي رشد پيدا كرد؛ و اوجش در روزگار ماست كه البتّه اين اوج همراه خواهد بود با انحطاط و نزول و ان‌شاءاللّه سرافكندگي و فروپاشي اين گفتمان. گفتمان غربي در مورد زن اجزاي گوناگوني دارد، لكن دو جزء در آن برجسته است: يكي مردواره كردن زن، يعني زن را متشبّه به مرد قرار دادن، اين يك بخش مهمّ از اين گفتمان است؛ يك بخش ديگر هم زن را وسيلة راحتي براي التذاذ جنسي مرد قرار دادن، حالا التذاذ چشمي يا مراحل بدتر و بعدتر از التذاذ چشمي، اين هم يك بخش ديگر از گفتمان غربي است در مورد زن. اين مسئلة فمينيسم و اين چيزهايي كه امروز در دنيا رايج شده، همه در واقع فراورده‌هاي آن گفتمان غربي است كه در نهايت كار به اينجاها مي‌رسد.7 7. 21/02/92 بيانات در ديدار جمعي از بانوان فرهيختة حوزوي و دانشگاهي
چاله‌هاي خطرناک پيش پاي تمدن غرب
من اطّلاع دارم و خوانده‌ام در نوشتجاتي، در مطبوعاتي، در كتاب‌هايي كه انديشمندان غربي به‌تدريج دارند احساس ترس و احساس دهشت مي‌كنند از اين وضعيّت؛ كه حق با آنهاست، منتها دير فهميدند؛ دامن زدن به مسئلة شهوت - كه متمركز بود روي مسئلة زن‌ها؛ و امروز مي‌بينيد كه در دنيا بدتر از اينها دارد مي‌شود، اين مسئلة همجنس‌بازي و همجنس‌گرايي و اين ازدواج‌ها و خانواده‌هاي دو جنس مشابه و مانند اينها - اينها چيزهايي است كه به زبان آسان مي‌آيد؛ اينها چاله‌هاي عظيم و عميق و خطرناكي است پيش پاي آن تمدّن و كساني كه آن تمدّن را دارند اداره مي‌كنند و پيش مي‌برند؛ لغزشگاه عجيبي است، پدر اينها را درخواهد آورد؛ حالا اين نيمة راه است، نيمة سراشيبي است. البتّه به نظر من قادر هم نيستند جلوي آن را بگيرند. يعني مشكل آنها از اين حرف‌ها گذشته است.7
7. 21/02/92 بيانات در ديدار جمعي از بانوان فرهيختة حوزوي و دانشگاهي
نهضت بيداري در زمينة مسائل زنان
دربارة مسئلة زن و آنچه كه پيرامون اين مسئله است، خب! حـرف خيلـي زيـاد اسـت؛ مـا دچـار يك عقب‌ماندگي‌اي هستيم. ... عقب‌ماندگي در اين قلمرو، از نوع عقب‌ماندگي در علم ... نيست؛ در اينجا اگر تعبير مي‌كنيم به عقب‌ماندگي، به خاطر اين است كه ما در زمينة مسئلة زن، مسئلة جنسيّت، مسئلة اموري كه حول‌وحوش وجود زن تحقّق پيدا مي‌كند و معنا پيدا مي‌كند - مثل همين خانواده و فرزند و ازدواج و سَكَن و آرامش و از اين مطالب - حرف‌هاي برجسته‌اي داريم كه توفيق پيدا نكرديم اينها را منتقل كنيم به دنيا، اينها را مطرح كنيم در ذهنيّت جهاني، عقب‌ماندگي از اين جهت. در حالي كه دنيا احتياج دارد به مباني و مفاهيم روشنِ فراگيرِ كارگشا؛ ... وقتي ما اينها را در دنيا مطرح مي‌كنيم، مورد استقبال قرار مي‌گيرد؛ ... دستاوردهاي علمي در زمينه‌هاي روان‌شناسي و غيره، احكام اسلامي را در مورد زن تأييد مي‌كند. خب! اين يك گوشه‌اي از توانايي‌هاي نظام فكري اسلامي در اين مسئلة حسّاس است؛ و ما اين توانايي‌ها را نتوانستيم درست بيان كنيم، تعريف كنيم. در خيلي از مناطق گوناگون فكري و قلمروهاي فكري همين‌جور است؛ در خيلي از زمينه‌ها ما واقعاً نظر اسلام را درست نتوانستيم به دنيا منتقل كنيم. حالا اينكه مي‌گويم «نتوانستيم»، اين را نمي‌شود گناه نظام جمهوري اسلامي دانست؛ چون همان مقداري هم كه كار شده است، به بركت نظام جمهوري اسلامي است و به بركت نفوذ فكر انقلاب و فكر امام و نام انقلاب و نام امام و اينها بود كه بحمداللّه تا حدودي گسترش پيدا كرد؛ لكن بيش از اين بايد ما كار كنيم، كه نياز داريم به اين؛ ... ما براي اينكه بتوانيم يك جبهة تهاجمي و مصون از تعرّضِ تهاجم ديگران - يك آرايش تهاجمي - داشته باشيم، نياز داريم به اينكه اين كارها را، اين انديشه‌ها را، اين افكار را منتشر كنيم، بگوييم؛ به اين واقعاً نيازمنديم؛ در واقع اين تهاجم ما، جنبة مصونيّت‌سازي و تدافعي دارد. بنابراين، هرچه شما كار بكنيد براي اينكه اين عقب‌ماندگي را جبران بكنيد، به نظر من مفيد است و لازم است. در زمينة اين نهضت - بايد گفت نهضت بيداري در زمينة مسائل مربوط به زنان - واقعاً هيچ نبايستي ما تعلّل كنيم، توقّف كنيم؛ بين راه درنگ نبايد كرد. با وجود اينكه اين گفتمانِ كامل و مفيد و قانع‌كننده را از اسلام در اختيار داريم، امّا عملاً خودمان را در موضع انفعال قرار داديم در مقابل گفتمان غربي در مورد زن.7 7. 21/02/92 بيانات در ديدار جمعي از بانوان فرهيختة حوزوي و دانشگاهي
انفعال در مقابل مردواره كردن زن و افتخار به آن!
مردواره كردن زن؛ يعني به دنبال اين بودند كه مشاغل گوناگوني كه با ساخت جسمي و عصبي و فكري مرد سازگارتر است را بكشانند به سمت بانوان و زنان، و اين را يك افتخار براي زن و يك امتياز براي زن قرار بدهند. ما در مقابل اين دچار انفعال شديم، يعني دور خورديم؛ ما هم نادانسته، ناخواسته، اين گفتمان را قبول كرديم. مي‌بينيد ما الآن افتخار مي‌كنيم كه فلان تعداد زن، در فلان بخش‌هاي اجرايي كشور داريم. اشتباه نشود، از اينكه اين بانوان در اين مناصب اجرايي باشند من هيچ مشكلي ندارم؛ يعني منع نمي‌كنم، نفي نمي‌كنم، ايرادي هم برايش قائل نيستم - فرض كنيد وزير بهداشت ما يك خانم بود، يا معاونين رئيس‌جمهور مثلاً يا بخش‌هاي مختلف در بينشان بانوان هستند، اين از نظر من اشكالي ندارد - آنچه اشكال دارد، افتخار به اين است؛ كه ما به رخ دنيا بكشيم كه ببينيد، ما در بخش‌هاي اجرايي اين‌قدر زن داريم! اين همان دور خوردن است، اين همان منفعل شدن است؛ اين افتخاري ندارد. ... اين غلط است. اگر ما افتخار كنيم كه اين تعداد خانم روشنفكر، خانم تحصيل‌كرده داريم، اين خوب است، اين جا دارد؛ اگر بگوييم اين مقدار خانم نويسنده، خانم فعّال فرهنگي يا فعّال سياسي داريم، اشكالي ندارد؛ اگر بگوييم اين مقدار خانم شهادت‌طلب و مجاهده‌كار در ميدان‌هاي گوناگون داريم، اين خوب است؛ اگر بگوييم اين مقدار خانمي كه در عرصه‌هاي سياسي انقلابي فعّال‌اند - گوينده‌اند، نويسنده‌اند - داريم، اين خوب است؛ افتخار به اينها خوب است؛ امّا افتخار به اينكه ما اين تعداد وزير زن، اين تعداد نمايندة زن، اين تعداد معاونِ بخش‌هاي مختلفِ زن، اين تعداد رئيس مؤسّساتِ تجاري زن داريم، افتخار به اين غلط است؛ اين انفعال در مقابل آنهاست. مگر بنا بوده ما كارهاي مردانه را به زن‌ها بدهيم؟ نه! ... ما نبايد در مقابل نگاه غرب دچار اين انفعال مي‌شديم كه متأسّفانه شديم.7 7. 21/02/92 بيانات در ديدار جمعي از بانوان فرهيختة حوزوي و دانشگاهي
لزوم جديّت در مسئلة حجاب و حدود معاشرت زن و مرد
خوشبختانه انقلاب آمد، جلوي اين[انفعال در مقابل گفتمان غرب در مورد زن] تا يك حدود زيادي گرفته شد و بايست جلوي اين سد بشود؛ اين خطر بزرگي است؛ بلاي عظيمي است. مسئلة حجاب يكي از مقدّمات اين كار است، مسئلة پوشش و لباس همين‌جور، مسئلة معاشرت زن و مرد و حدود معاشرت يكي از مقدّمات اين است كه اين بلاي بزرگ كه هم بلاي براي زن است و هم بلاي براي مرد است - و البتّه شامل تحقير زن هم هست، بدون اينكه ملتفت بشوند - سد بشود. امروز در دنيا عمداً به اين مسئله دامن زده مي‌شود. ... ما البتّه نسبت به اين قضيّه فعلاً يك «مصونيّةٌماايي»(چيزي شبيه مصونيّت) داريم - به خاطر همين حجاب و همين چيزهايي كه وجود دارد - منتها اين را نبايستي دستِ‌كم گرفت، بايستي اين را به‌جّد اهمّيّت داد. ... اين مسئلة جاذبة جنسي و خطر جاذبة جنسي براي زن و براي مرد و براي جامعه و براي خانواده، اين را به نظر من خيلي بايستي جدّي گرفت.7 7. 21/02/92 بيانات در ديدار جمعي از بانوان فرهيختة حوزوي و دانشگاهي
تدبير ش 85 آبان و آذر92
جايگاه ايران در تهاجم فرهنگي دشمنان
مسئلة چهارمي كه عرض مي‌كنيم، مسئلة تهاجم فرهنگي است. ما چند سال قبل از اين بحث تهاجم فرهنگي را مطرح كرديم؛ بعضي‌ها اصل تهاجم را منكر شدند؛ گفتند چه تهاجمي؟ بعد يواش يواش ديدند كه نه [فقط] ما مي‌گوييم، خيلي از كشورهاي غيرغربي هم مسئلة تهاجم فرهنگي را مطرح مي‌كنند و مي‌گويند غربي‌ها به ما تهاجم فرهنگي كردند؛ بعد ديدند كه خود اروپايي‌ها هم مي‌گويند آمريكا به ما تهاجم فرهنگي كرده! لابد ديده‌ايد، خوانده‌ايد كه [گفتند] فيلم‌هاي آمريكايي، كتاب‌هاي آمريكايي چه تهاجم فرهنگي‌اي به ما كرده‌اند و دارند فرهنگ ما را تحت تأثير قرار مي‌دهند. بعد بالاخره به بركت قبول ديگران، اين حرف ما هم مورد قبول خيلي از كساني كه قبول نمي‌كردند قرار گرفت! تهاجم فرهنگي يك واقعيّتي است. صدها - حالا من كه مي‌گويم صدها، مي‌شود گفت هزارها؛ منتها حالا بنده چون يك‌خرده در زمينه‌هاي آماري دلم مي‌خواهد احتياط كنم، مي‌گويم صدها - رسانة صوتي، تصويري، اينترنتي، مكتوب در دنيا دارند كار مي‌كنند با هدف ايران! با هدف ايران! نه اينكه دارند كار خودشان را مي‌كنند. يك‌وقت هست كه فرض كنيد راديوي فلان كشور يا تلويزيون فلان كشور يك كاري دارد براي خودش مي‌كند؛ اين نيست، اصلاً هدف اينجاست؛ با زبان فارسي [برنامه مي‌سازند]؛ آن را با وقت استفادة فارسي‌زبان يا عنصر ايراني تطبيق مي‌كنند؛ مسائل ما را رصد مي‌كنند و بر طبق آن مسائل، موضوعات و محتوا براي رسانة خودشان تهيّه مي‌كنند؛ يعني كاملاً واضح است كه هدف اينجاست. خودشان هم مي‌گـويند، انكار هم نمـي‌كنند. بنابـرايـن تهاجـم فرهـنگـي يك حقيـقتـي اسـت كـه وجـود دارد؛ مي‌خواهند برروي ذهن ملّت ما و برروي رفتار ملّت مـا - جوان، نوجوان، حتّي كودك – اثرگذاري كنند. اين بازي‌هاي اينترنتي از جملة همين است؛ اين اسباب‌بازي‌هـايـي كه وارد كشور مي‌شود از جملة همين است ... به‌هرحال اين تهاجم فرهنگي به اين شكل، يك واقعيّتي است.12 12. ۹۲/۰۹/۱۹ بيانات در ديدار اعضای شوراي عالي انقلاب فرهنگي
قرارگاه فرهنگي؛ چرا؟
تعبير «قرارگاه» ممكن است به بعضي گوش‌ها سنگين بيايد - قرارگاه يك اصطلاح جنگي است؛ اصطلاح نظامي است - و بگويند آقا! قرارگاه مال مسائل نظامي است؛ شما در مسائل فرهنگي هم فكر نظامي را رها نمي‌كنيد! واقع قضيّه اين است كه كارزار فرهنگي از كارزار نظامي اگر مهم‌تر نباشد و اگر خطرناك‌تر نباشد، كمتر نيست؛ اين را بدانيد؛ يعني مي‌دانيد هم شما، واقعاً يك ميدان كارزار است اينجا. و به‌خصوص در قرارگاه‌هاي نظامي اين‌جوري است؛ قرارگاه مسئوليّت اجراي مستقيم به معناي اينكه يك واحدي متعلّق او باشد، ندارد؛ امّا واحدها در اختيار او قرار مي‌گيرند، به تعبير نظامي در كنترل عمليّاتي او قرار مي‌گيرند. وقتي ما يك قرارگاه نظامي تشكيل مي‌دهيم، فرض بفرماييد سپاه مي‌گويد اين يگان‌هاي من در كنترل عمليّاتي آن تشكيلات [هستند]، پشتيباني اين يگان، متعلّق به آن سازمان است - يا ارتش، يا سپاه، يا هر دستگاه ديگر - امّا به‌كارگيري اين و هدايت اين، به عهدة قرارگاه است؛ يعني يك چنين حالتي را در اينجا بايستي توجّه داشت.12 12. ۹۲/۰۹/۱۹ بيانات در ديدار اعضای شوراي عالي انقلاب فرهنگي
لزوم برنامه‌ريزي براي جلوگيري از تهاجم به زبان فارسي
من خيلي نگران زبان فارسي‌ام؛ خيلي نگران‌ام. سال‌ها پيش ما در اين زمينه كار كرديم، اقدام كرديم، جمع كرديم كساني را دُور هم بنشينند. من مي‌بينم كار درستي در اين زمينه انجام نمي‌گيرد و تهاجم به زبان زياد است. همين‌طور دارند اصطلاحات خارجي [به‌كار مي‌برند]. ننگش مي‌كند كسي كه فلان تعبير فرنگي را به كار نبرد و به جايش يك تعبير فارسي يا عربي به كار ببرد؛ ننگشان مي‌كند. اين خيلي چيز بدي است؛ اين جزو اجزاي فرهنگ عمومي است كه بايد با اين مبارزه كرد. دوستان! زبان فارسي يك روزي از قسطنطنيّة آن روز، از استانبولِ آن روز، زبان علمي بوده تا شبه قارّة هند؛ اينكه عرض مي‌كنم از روي اطّلاع است. در آستانه[لقب شهر استانبول در زمان عثماني] - مركز حكومت عثماني - زبان رسمي در يك برهة طولاني‌اي از زمان، زبان فارسي بوده. در شبه قارّة هند برجسته‌ترين شخصيّت‌ها با زبان فارسي حرف مي‌زدند و انگليس‌ها اوّلي كه آمدند شبه قارّة هند، يكي از كارهايي كه كردند اين بود كه زبان فارسي را متوقّف كنند؛ جلوي زبان فارسي را با انواع حيَل و مكرهايي كه مخصوص انگليس‌هاست گرفتند. البتّه هنوز هم زبان فارسي آنجا رواج دارد و عاشق دارد؛ كسانـي هستند در هنـد - كه بنـده رفتـه‌ام ديـده‌ام، بعضي‌هايشان اينجا آمدند آنها را ديـديـم - عـاشق زبان فارسي‌اند؛ امّا ما در كانون زبان فارسي، داريم زبان فارسي را فراموش مي‌كنيم؛ براي تحكيم آن، براي تعميق آن، براي گسترش آن، براي جلوگيري از دخيل‌هاي خارجي هيچ اقدامي نمي‌كنيم. يواش يواش [در] تعبيرات ما يك حرف‌هايي مي‌زنند - هر روزي هم كه مي‌گذرد يك چيز جديدي مي‌آيد - ما هم نشنفته‌ايم. گاهي مي‌آيند يك كلمه‌اي مي‌گويند، بنده مي‌گويم معناي آن را نمي‌فهمم؛ مي‌گويم معناي آن چيست؟ معنا [كه‌] مي‌كنند، تازه ما اطّلاع پيدا مي‌كنيم كه اين كلمه آمده؛ [اين‌] يواش يواش كشانده شده به طبقات و تودة مردم؛ اين خطرناك است. اسم فارسي را با خطّ لاتين مي‌نويسند! خب چرا؟ چه كسي مي‌خواهد از اين استفاده كند؟ آن كسي كه زبانش فارسي است يا آن كسي كه زبانش خارجي است؟ اسم فارسي با حروف لاتين! يا اسم‌هاي فرنگي روي محصولات توليد شدة داخل ايران كه براي من عكس‌هايش را و تصويرهايش را فرستادند! خب! چه داعي داريم ما اين كار را بكنيم؟ بله! يك‌وقت شما يك محصول صادراتي داريد، آنجا در كنار زبان فارسي - فارسي هم بايد باشد البتّه؛ هرگز نبايستي از روي محصولات ما زبان فارسي برداشته بشود - البتّه زبان خارجي هم به آن كشورهايي كه خواهد رفت، اگر زبان ديگري دارند نوشته بشود، امّا محصولي در داخل توليد مي‌شود، در داخل مصرف مي‌شود، چه لزومي دارد؟ روي كيف بچّه‌هاي دبستاني چه لزومي دارد كه يك تعبير فـرنگـي نـوشتـه بشود؟ روي اسباب بـازي‌هـا همين‌جـور؛ من واقعاً حيرت مي‌كنم. اين جزو چيزهايي است كه شما خيلي درباره‌اش مسئوليّت داريد. البتّه من مثال‌هايي در ذهن دارم براي اين استعمال زبان فارسي كه نمي‌خواهم ديگر حالا آنها را عرض كنم؛ نام شركت، نام محصول، نام مغازه! و از اين قبيل همين‌طور مكرّر تعبيرات فرنگي و به‌خصوص انگليسي؛ من از اين احساس خطر مي‌كنم و لازم است كه حضرات و شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي نسبت به اين مسئله به‌جد دنبال كنند و دولت به طور جدّي مواجه بشود با اين مسئله. حالا معناي مواجهه اين نيست كه فوراً فردا مثلاً با يك شيوة تندي يا شيوة خشني برخورد كنند، [مواجه بشويد]امّا حكمت‌آميز؛ ببينيد چه‌كار مي‌توانيد بكنيد كه جلوي اين را بگيريد.12 12. ۹۲/۰۹/۱۹ بيانات در ديدار اعضای شوراي عالي انقلاب فرهنگي
ضرورت برخورد حکيمانه با مسائل تهاجمي و پرهيز از انفعال
ما در برخورد با مسائل تهاجمي، پديده را در اوّل ورود، حتّي قبل از ورود بايد بشناسيم. فرض كنيد يك چيزي، يك فكري، يك روشي در دنيا دارد رايج مي‌شود؛ پيداست كه اين اينجا خواهد آمد – خب! دنيا دنياي ارتباطات است؛ دنياي اتّصال و ارتباط است؛ نمي‌شود حصار كشيد - قبل از آنكه بيايد، به فكر باشيد كه برخورد حكيمانه با اين چيست. معناي اين هميشه اين، نيست كه ما آن را رد كنيم؛ نه، گاهي يك پديده‌اي است كه ما آن را مي‌توانيم قبول كنيم؛ گاهي پديده‌اي است كه مي‌توانيم اصلاح كنيم؛ گاهي پديده‌اي است كه مي‌توانيم يك ذيلي برايش تعريف كنيم كه آن ذيل، مشكل آن را برطرف كند. دير جنبيدن، دير فهميدن، دير به فكر علاج افتادن، اين اشكالات را دارد كه بعد شما دچار مشكلاتي مي‌شويد كه نمي‌توانيد با آنها مواجه بشويد. پس من نمي‌گويم كه فقط موضع دفاعي داشته باشيم - البتّه وقتي تهاجم هست، انسان بايد دفاع كند؛ شكّي نيست - توصية من فقط موضع دفاعي نيست؛ امّا موضع اثباتي، موضع تهاجمي، موضع حركت صحيح بايد داشته باشيم. به‌هرحال در مقابل فرهنگ مهاجم، بدترين كار، انفعال است؛ زشت‌ترين كار، انفعال است؛ خسارت‌بارترين كار، انفعال است. فرهنگ مهاجم نبايد ما را منفعل بكند؛ حدّاكثر اين است كه بگوييم خيلي خب! ما در مقابل اين نمي‌توانيم يك حركتي انجام بدهيم، امّا منفعل هم نمي‌شويم. منفعل شدن و پذيرفتن تهاجم دشمن، خطايي است كه بايستي از آن پرهيز كرد.12 12. ۹۲/۰۹/۱۹ بيانات در ديدار اعضای شوراي عالي انقلاب فرهنگي
تدبير ش87 - اسفند92 و فروردين93
ضرورت حفظ فرهنگ اسلامي و انقلابي و تقويت جناح فرهنگي مؤمن
يك مسئله هم مسئلة فرهنگ است؛ كه آقايان هم حالا معلوم شد كه نگراني داريـد، بنده هم نگرانـم. مسئلـة فـرهنگ، مسئلـة مهمّي اسـت. اسـاس ايـن ايستادگي، اين حركت و در نهايت ان‌شاءالله پيروزي، بـر حفظ فرهنگ اسلامـي و انقلابي است و تقويّت جناح فرهنگي مؤمـن، تقويّت ايـن نهال‌هـايـي كـه روييده است در عـرصة فرهنگ؛ بحمدالله جوان‌هاي مؤمنِ خوبـي داريم در عرصة فرهنگ و هنر؛ فعّاليّت كردند، كار كردند؛ حالا بعضي جوان‌اند، بعضي دورة جواني را هم گذرانده‌اند؛ ما عامل فرهنگي كم نداريم. ما حتماً در مسئلة فرهنگ‌[بايد توجّه كنيم‌]، دولت محترم هم بايد توجّه كند، ديگران هم توجّه كنند. بنده هم در اين نگراني با شما سهيم هستم و اميدوارم كه مسئولين فرهنگي توجّه داشته باشند كه چه مي‌كنند. با مسائل فرهنگي شوخي نمي‌شود كرد، بي‌ملاحظگي نمي‌شود كرد؛ اگر چنانچه يك رخنة فرهنگي به‌وجود آمد، مثل رخنه‌هاي اقتصادي نيست كه بشود [آن را] جمع كرد، پول جمع كرد يا سبد كالا داد يا يارانة نقدي داد؛ اين‌جوري نيست؛ بـه اين آسانـي ديگر قابل ترميـم نخواهـد بـود؛ مشكلات زيـادي دارد.
واقعاً بايد قدر جوانان مؤمن و انقلابي را همه بدانند، همه؛ ايـن جوانـان مؤمن و انقلابي‌اند كه روز خطر سينه سپر مي‌كنند؛ هشت سال جنگ تحميلي مي‌رونـد تـوي ميدان؛ اينها هستند. افرادي كه نسبت به اين جوان‌هـا با چشم بدبيني نگاه مي‌كنند يا مردم را بـدبين مي‌كنند، خدمت نمي‌كنند بـه كشور؛ بـه استقلال كشور، به پيشرفت كشور، به انقلاب اسلامي خدمت نمي‌كنند. اين جوان‌ها را بايد حفظ كرد، بايد از اينها قدرداني كرد؛ امروز هم بحمدالله كم نيستند و زياداند. [نبايد] با عناوين گوناگوني بخواهيم اين جوان‌هاي مؤمن را طَرد كنيم و منزوي كنيم؛ كه البتّه منزوي هم نمي‌شوند؛ آن جوان‌هاي مؤمنِ پرانگيزه، با اين حرف‌ها منزوي نمي‌شوند اينها؛ لكن خب! ما بايد قدر اينها را بدانيم.4 4. 15/12/92 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري
لزوم حسّاسيت مسئولين کشور در دفاع از خطوط قرمز فرهنگي
يک سؤالي اينجا ممکن است مطرح بشود که بگويند: خب! شما مي‌گوييد مسئولين کشور حسّاس باشند، چقدر حسّاس باشند؟ آيا اين با آزادي - که از شعارهـاي انقلاب است و جـزو پـايـه‌هـاي جمهوري اسلامـي است – منافاتـي نـدارد؟ جواب اين است که نه‌خير، بـا آزادي هيچ منافاتـي نـدارد؛ آزادي غير از ولنگاري است؛ آزادي غير از رهـاسازي همة ضابطه‌ها است. آزادي - که نعمت بـزرگ الهي است - خودش داراي ضابطه است؛ بدون ضابطه، آزادي معني ندارد. اگر چنانچه کساني هستند در کشور که براي تيشه به ريشة ايمان جوانان زدن دارند تلاش مي‌کنند، نمي‌شود ايـن را تماشا کـرد به‌عنوان اينکه ايـن آزادي است. همچنان که اگر هروئين و بقية موادّ مسموم‌کنندة بدن و بدبخت‌کنندة خانواده‌هـا را کسي بخواهـد بين ايـن ‌و آن توزيع کند، نمي‌شود بي‌تفاوت نشست. اينکه ببينيم کساني با استفادة از هنر، با استفادة از بيان، با استفادة از ابزارهاي گوناگون، با استفادة از پول، راه مردم را بزنند، ايمان مردم را مورد تهاجم قرار بدهند، در فرهنگ اسلامي و انقلابي مردم رخنه ايجاد کنند، ما بنشينيم تماشا کنيم و بگوييم که آزادي است! اين جور آزادي در هيچ جاي دنيا نيست! در هيچ جاي دنيا. همان کشورهايي که ادّعاي آزادي مي‌کنند، در آن خطوط قرمزي که دارند، به‌شدّت سخت‌گيراند. شما ببينيد در کشورهاي اروپايي کسي جرئت نمي‌کند راجع به هولوکاست حرف بزند که معلوم نيست اصل اين قضيه واقعيت دارد يا ندارد، يا اگر واقعيت دارد، به چه شکلي بوده؛ اظهار نظر دربارة هولوکاست، ترديد دربارة هولوکاست، يکي از بزرگ‌تـريـن گناهان محسوب مـي‌شـود، جلويش را مـي‌گيرنـد، طـرف را مـي‌گيـرنـد زنـدانـي مي‌کنند، تعقيب قضائي مي‌کنند؛ مدّعي آزادي هم هستند. آنچه که بـراي او خطّ قرمز است، در مقابل او بـا چنگ‌ودندان مي‌ايستد. چطور از مـا تـوقّـع دارنـد که خطوط قـرمـز اعتقادي و انقلابي کشورمان و جوانانمان را نديده بگيريم؟ اگر يک کسي است که روح استقلال ملّي را نشانـه مـي‌رود - الآن هستند کساني که صحبت استقلال که مي‌شود، استقلال را مسخره مي‌کنند، مي‌گويند ايـن عقب‌افتاد‌گي است، استقلال چيست - و مي‌خـواهـد وابستگي را تئوريزه کند، استقلال را مسخره کند، دل‌هاي جوانان را براي مستقل زيستـن متزلـزل کند، نمـي‌شـود در مقابـل او بي‌تفاوت ماند؛ بايد در مقابل او عکس‌العمل نشان داد. يکي، بـه ضروريـات اخلاقـي و دينـي جامعه اهـانت مي‌کند، زبان فارسي را مسخره مي‌کند، خلقيات ايراني را تحقير مي‌کند؛ اينها هست‌؛ اينها وجود دارد الآن. کساني سعي‌شان اين است که بزنند توي سر روح عزّت ملّي جوان ايراني؛ مکرّر خلقيات منفي را نسبت مي‌دهند: «از اروپايي‌ها يـاد بگيريد، از غربي‌هـا يـاد بگيريد، همديگر را تحمّل مي‌کنند، ما همديگر را تحمّل نمي‌کنيم»! واقع قضيه اين است؟! در خيابان‌هاي کشورهاي اروپايي و پايتخت‌هاي اروپايي - حالا، نـه بيست سـال قبـل و پنجـاه سـال قبـل - يک نفري که اندکي حجابش را مراعات کرده، مورد تهاجم جوان‌ها قرار مي‌گيرد، جلوي چشم مردم مي‌زنند زن محجّبه را مجروح مي‌کنند يا مي‌کشند، کسي جرئت نمي‌کند بگويد: چرا!؟ کسي را به‌عنوان اينکه اين اهل آن کشور نيست، جلوي چشم مردم آتش مي‌زنند! اين تحمّل مخالف است؟ اين چيزي است که همين تازه اتّفاق افتاد؛ چند ماه قبل از اين جوان‌هاي الواط يکي از شهرهاي يکي از کشورهاي اروپايي، يک ايراني را کتک مي‌زنند، بعد رويش بنزين مي‌ريزند، آتشش مي‌زنند، همسايـه‌هـا هـم وامـي‌ايستنـد بـرّوبـر نگاه مـي‌کنند، عکس‌العملي نشان نمي‌دهند! اين تحمّل مخالف است؟ آن ‌کساني ‌که ملّت ايران را و ملّيت ايراني را و خلقيات ايراني را تحقير مي‌کنند؛ آ‌ن‌ کساني ‌که مباني اسلامي را در ذهن‌ها متزلزل مي‌کنند، آ‌ن ‌کساني ‌که شعارهاي اصلي انقلاب را مورد تعرّض جدّي قرار مي‌دهند، آ‌ن ‌کساني ‌که نهاد خانواده را بي‌ارزش جلوه مي‌دهند و ازدواج را بي‌معني وانمود مي‌کنند - اينها امروز در جامعة ما هست؛ کساني ايـن کارهـا را دارنـد مـي‌کنند - آ‌ن ‌کساني ‌که لذّت‌جويي را يک امر مطلوب و يک ارزش مي‌دانند - لذّت؛ «اصالة‌اللّذّه» همان سوغات فرهنگ غربي است؛ هرچه موجب لذّت بشود؛ خب! يکي با اعتياد لذّت مي‌برد، يکي با شهوات جنسي لذّت مي‌برد، يکي با کتک زدن اين ‌و آن لذّت مي‌برد؛ هرچه ماية لذّت کسي باشد، اين را مباح مي‌دانند - کساني‌ که اين حرف‌ها را ترويج مي‌کنند، نمي‌شود در مقابل اينها بي‌تفاوت ماند. کساني اباحه‌گري را ترويج مي‌کنند. دستگاه‌ها بايد احساس وظيفه کنند.8 8. ۹۳/۰۱/۰۱ بيانات در حرم مطهر رضوي
خطر رخنة فرهنگي و ضرورت هوشياري مسئولان در اين زمينه
عزيزان من! فرهنگ از اقتصاد هم مهم‌تر است. چرا؟ چون فرهنگ به معناي هوايي است که ما تنفّس مي‌کنيم؛ شما ناچار هوا را تنفّس مي‌کنيد، چه بخواهيد، چه نخواهيد؛ اگر اين هوا تميز باشد، آثاري دارد در بدن شما؛ اگر ايـن هوا کثيف باشد، آثار ديگري دارد. فرهنگ يک کشور مثل هوا است؛ اگر درست باشد، آثاري دارد. الآن دربارة توليد داخلي حرف مي‌زديم؛ اگر بخواهيم مصرف توليدات داخلي به معناي واقعي کلمه تحقّق پيدا کند، بايد فرهنگ [مصرف] توليد داخلي در ذهن مردم جا بيفتد؛ اگر بخواهيم مردم اسراف نکنند، بايستي اين باور مردم بشود؛ اين يعني فرهنگ. فرهنگ يعني باورهاي مردم، ايمان مردم، عادات مردم، آن چيزهايي که مردم در زندگي روزمره با آن سر و کار دائمي دارند و الهام‌بخش مردم در حرکات و اعمال آنهاست؛ فرهنگ اين است؛ ايـن پس خيلـي اهمّيت دارد. مثلاً در حـوزة اجتماعي، قانون‌گرايـي - که مـردم به قانون احترام بگذارند - يک فرهنگ است؛ تعاون اجتماعي يک فـرهنگ است؛ تشکيل خانـواده و ازدواج يک فرهنگ است؛ تعداد فـرزنـدان يک فـرهنگ است؛ اگر در اين چيزها بينش مردم و جهت‌گيري مردم جهت‌گيري درستي باشد، زندگي در جامعه جوري خواهـد شد؛ اگـر خداي‌نـاکـرده جهت‌گيري غلط بـاشد، زنـدگي جـوري ديگري خـواهـد شـد؛ خداي‌ناکرده بـه همان بلايي مبتلا خـواهيم شد که امـروز کشورهايي که خانواده را و بنيان خانواده را ويـران کـردنـد و شـهـوات را بـه راه انـداختنـد «وَاتَّبِعوُا الشَّهَواتِ فَسَوفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا»(مريم ۵۹) به آن سرنوشت دچار شدند. بنابراين تمرکز دشمنان بر روي فرهنگ بيشتر از همه جاست. چرا؟ به‌خاطر همين تأثير زيادي که فرهنگ دارد. هدف و آماج تحرّک دشمنان در زمينة فرهنگ، عبارت است از ايمان مردم و باورهاي مردم. مسئولان فرهنگي، بـايـد مـراقب رخنة فرهنگي بـاشند؛ رخنه‌هـاي فرهنگي بسيار خطرناک است؛ بايد حسّاس باشند، بـايـد هـوشيـار بـاشنـد. نمـي‌خواهيم بگوييم همة آسيب‌هاي فـرهنگـي کار بيگانگان است؛ نـه! خود مـا هـم مقصّـرايـم! مسئـولان مختلف، مسئـولان فـرهنگـي، مسئولان غيـر فـرهنگي، کم‌کاري‌هـا، غلط‌کاري‌هـا، اينها تأثير داشته؛ مـا همـه را بـه گـردن دشمـن نمـي‌اندازيـم؛ امّـا حضور دشمـن را هم در زمينة مسائل فرهنگي نمي‌توانيم فراموش کنيم. امروز و از روزهاي اوّل انقلاب، دستگاه‌هاي تبليغات، همة توش‌و‌توان خود را گذاشته‌اند براي اينکه مـردم را نسبت بـه پـايـه‌هـاي ايـن انقلاب بي‌اعتقاد کنند. ايـن کارِ فرهنگي است؟ ايمان مردم را مـورد تهاجم قرار دادند، باورهاي قلبي مردم را مـورد تهاجم قـرار مـي‌دهنـد؛ ايـن را نمـي‌شـود انسان نديده بگيرد.8 8. ۹۳/۰۱/۰۱ بيانات در حرم مطهر رضوي
روش‌های تخريب فرهنگي و وظيفة دستگاه‌هاي فرهنگي برای مقابله
در تخريب فرهنگي، کاري که تخريب‌کنند‌گان فرهنگ انجام مي‌دهند ايـن است که بـه‌جاي عزم راسخ ملّي، تـرديـد را در مـردم تـرويج مي‌کنند. يک ملّت تا عـزم راسخ نداشته‌ باشد، نمي‌تواند بـه هيچ‌جا برسد؛ سعي مي‌کنند عزم راسخ ملّت را در مسائل مهمّ مربوط به سرنوشت کشور به هم بزنند، در آنها تـرديـد ايجاد کنند؛ جـاي احساس عـزّت و اعتمادبـه‌نفس ملّي، احساس حقارت ملّي را بـه آنها تـزريق مي‌کنند؛ جاي ايمان راسخ، شبهه‌افکني و بـي‌اعتقادي؛ جـاي کار و تلاش و همّت بلند، لذّت‌جويي و شهوت‌راني و از اين قبيل؛ اين کارها کارهـايـي است که انجام مـي‌گيـرد. دستگاه‌هـاي رسمي فرهنگي کشور بايستي وظايف خودشان را در مقابل اينها انجام بدهند. البتّه بعضي از وظايف، وظايـف ايجابـي است، بعضي از وظايـف هـم وظايـف دفاعـي است؛ هـر دوي اينها بـايـد انجام بگيرد؛ هم وظايـف ايجابـي، هم وظايـف دفاعي. دستگاه‌هاي تبليغاتي کشور مـا - چـه آنهايـي که مستقيماً مربوط به دولت‌اند، چه آنهايي که مستقيم مربوط به دولت نيستند - از هوچي‌گري رسانه‌هاي بيگانه يـا رسانه‌هـايـي که زبـان بيگانـه را در کام خودشان دارند، نبايد بهراسند، رفتارشان را با آنها تنظيم نبايد بکنند.8 8. ۹۳/۰۱/۰۱ بيانات در حرم مطهر رضوي
پرهيز از نگاه غربي به مسئلة زن و راه‌هاي پيشگيري از خطا در اين زمينه
اگر ما مي‌خواهيم ... دربارة مسئلة زن درست فکر کنيـم و درسـت حـرکت کنيـم و دچـار خطا نشويـم، بـايـد ذهنمـان را از حرف‌هـاي کليشه‌اي فراوردة غربي‌ها به‌کلّي خالي کنيم. غربي‌ها نسبت به مسئلة زن بـد فهميدند، بد عمل کردنـد و همان فهم بـد و غلط و عمل گمراه‌کننده و مهلک خودشان را به‌صورت سکّة رايج در دنيا مطرح کردنـد. عليه هـر کسي هم که بـر ضدّ نظر آنها حرف بـزنـد، دستگاه تبليغاتي وسيع آنها هوچيگري مي‌کند؛ مجال حرف زدن هم بـه کسي نمي‌دهـد. اگر مـي‌خواهيـد دربارة مسئلة زن راهبرد درست را پيدا کنيد و اين راهبرد را با اجرائيات و الزامات اساسي آن همراه کنيد و در بلندمدّت پيش برويد و بـه نتيجه برسيد، بايد ذهنتان را از تفکّرات غـربـي در مـورد زن تخليه کنيد. نمي‌گويم بي‌اطّلاع بمانيم، نـه؛ مـا طرفدار بي‌اطّلاعي نيستيم؛ بنده طـرفـدار آگاهـي و آشنايـي هستم؛ امّـا مرجعيت آن افکار را به‌کلّي رد کنيم. افکار غربي‌ها، نظرات غربي‌ها، در زمينة مسئلة زن مطلقاً نمي‌تواند ماية سعادت و هدايت جامعة بشري باشد. اولاً تفکّرات آنها، تفکّراتي است مبتني بـر معرفت‌شناسي مادّي و غيرالهي، که اين خودش يک غلطي است. هر دستگاه علمي و فکري که بر پاية معرفت مادّي و اعتقاد مادّي باشد، طبعاً غلط است. نگاه به حقايق آفـرينش را بايستي بـا نگاه معرفت‌شناسي الهي، بـا اعتقاد بـه‌وجـود خـدا، بـا اعتقاد بـه قدرت خدا و حضور الهي و ربـوبيت الهي شناخت و فهميـد و دنبال کـرد. پس پـايـه و ريشه و اسـاس تفکّرات غربي‌هـا چـون مـادّي است، غلط اسـت. اين يک.
دوّم اينکه در رويکرد غربي به مسئلة زن - همچنان که در تاريخ انقلاب صنعتي، انسان بروشني مي‌بيند - يک نگاه کاسـب‌گـرانـه و مـادّي و اقتصادي دخـالت داشته است. يعني در اروپـايـي کـه زن حـقّ مالکيت نداشت و مايملک زن متعلّق به مـرد و شوهرش بود، و حقّ تصرّف در مايملک خود نداشت يا از وقتي که دموکراسي در غرب راه افتاده بود زن حقّ رأي دادن نداشت، در يک چنين دنيايـي نـاگهان مسئلة انقلاب صنعتي و کارخانجات و حضور مـؤثّـر شـاغل زن در کارخانجات با خرج کمتر براي سرمايه‌دارها مطرح شد. آن‌وقت آمدند براي زن حقّ مالکيت قائل شدند، براي اينکه بتوانند او را به کارخانه بکشانند، به او مزد کمتري بدهند، و طبعاً آمدن او به ميدان اشتغال الزامات خودش را داشت و دنباله‌هاي خودش را تا امروز داشت. بنابـرايـن علاوه بر اينکه نگاه بـه زن يک نگاه غيرالهي و مـادّي است، اساساً سياست‌هـايـي که بـر اساس آنها، وضعيت کنوني در اروپا عمدتاً و در دنياي غـرب پيش آمـده است، بـا يک نگاه کاسب‌کارانـه و مادّي و اقتصادي همراه بوده.
يک جهت ديگر در اينکه ما بايستي از نگاه غربي در مسئلة زن پرهيز کنيم، اين است: در نگاه غربي زن وسيله‌اي بـراي اطفاي شهوت است؛ ايـن غير قـابـل کتمان است. ايـن را اگـر کسي ادّعا بکند ممکن است کساني جنجال کنند که نـه آقا ايـن‌جـور نيست؛ ليکن زنـدگي آنها را که انسان نگاه مي‌کند، اساساً ايـن نگاه حاکم است: در محيط اجتماعي هـرچـه زن پـوشش کمتري داشته باشد، مطلوب‌تر است. در مـورد مرد اين حرف را نمي‌زنند؛ در مهماني رسمي، مرد بايستي با لباس کامل، پاپيون زده و کت و شلوار پوشيده و احياناً لباس رسمي وارد بشود؛ امّا خانم‌ها در اين مهماني‌هاي رسمي بايستي به شکل ديگري ظاهر بشوند؛ اين جز براي اينکه چشم هرزة هوس‌آلود مرد بهره‌مند بشود، هيچ فلسفة ديگري و حکمت ديگري ندارد؛ امروز در دنياي غرب اين‌جوري است؛ و عملاً بزرگ‌ترين ظلمي که امروز در دنياي غرب به زنان مي‌شود، از اين قبيل است. ... اگر مي‌خواهيم نگاه ما نسبت به مسئلة زن، نگاه سالم و منطقي و دقيقي باشد، شرط اوّل آن اين است که ذهنمان را از اين حرف‌هايي که غربي‌ها در مورد زن مي‌زنند - در مورد اشتغال، در مورد مديريت، در مورد برابري جنسي - بايد به‌کلّي تخليه کنيم. يکي از بزرگ‌ترين خطاهاي تفکّر غربي در مورد مسئلة زن، همين عنوان «برابري جنسي» است. عدالت يک حق است؛ برابري گاهي حق است، گاهي باطل است؛ چرا بايد انساني را که از لحاظ ساخت طبيعي - چه از لحاظ جسمي، چه از لحاظ عاطفي - براي يک منطقة ويژه‌اي از زندگي بشر ساخته شده، از آن منطقة ويژه جدا کنيم، به منطقة ويژة ديگري که براي يک ساخت ديگر، براي يک ترکيب ديگري خداي متعال آماده کرده بکشانيم؟ چرا؟ اين چه منطق عقلايي دارد؟ چه دلسوزي‌اي در اين هست؟ چرا بايد کاري که مردانه است به زن داده بشود؟ اين چه افتخاري است براي زن، که کاري را انجام بدهد که مردانه است؟ من متأسّفم که گاهي خود خانم‌ها، خود بانوان، روي اين مسئله حسّاسيت نشان مي‌دهند که ما با مردها چه فرقي داريم؟ خب! بله؛ در خيلي از مسائل هيچ تفاوتي نيست. نگاه اسلام نسبت به زن و مرد، نگاه انسان است؛ در مسئلة انسانيت، سِير مقامات معنوي، استعدادهاي فراوان فکري و علمي هيچ تفاوتي نيست، امّا قالب‌ها دو قالب است: يک قالب براي يک کار و يک صنف کار است، يک قالب براي يک کار ديگر است؛ البتّه کارهاي مشترکي هم وجود دارد. [آيا] اين خدمت است که ما بياييم يکي از اين دو قالب را از منطقة اختصاصي خودش بکشيم بيرون، ببريم در منطقة اختصاصي آن قالب ديگر؟ اين کاري است که غربي‌ها دارند مي‌کنند. خيلي از اين کنوانسيون‌هاي بين‌المللي و جهاني‌شان ناظر به همين مسائل است. روي اين فکر غلط، زندگي بشريت را تباه کردند، خودشان را تباه کردند، ديگران را هم مي‌خواهند تباه کنند. ... الزام دوّم اينکه به متون اسلامي مراجعه کنيد. واقعاً از قرآن و از سنّت و از حديث و از دعا و از متون اسلامي و از کلمات ائمّه و رفتار ائمّه، آن اصول و پايه‌هاي اصلي را اتّخاذ کنيد. وحي است ديگر؛ وحي مال خداست؛ خدا آفرينندة من و شما است. من نمي‌گويم هرچه به نام دين در دهان‌ها مي‌افتد آدم قبول کند؛ نه! از همان دين صحيح، که با شيوة درستِ استنباط و به وسيلة اهل و شايستگان اين کار انجام مي‌گيرد، استفاده شود؛ واقعاً از کتاب خدا، از سنّت پيغمبر، از روش ائمّة معصومين و از کلمات اينها استفاده بشود، که ما در زمينة مسائل زنان بايد چه راهبردي را اتّخاذ کنيم و خطوط اساسي را از آنجا بايد اتّخاذ کنيم. به نظر من اينها دو کار اصلي است. يک کار سوّم هم وجود دارد و آن اينکه در احصاي (شمردن) مسائل اصلي زنان، حقيقتاً به مسائل اصلي بپردازيم، نـه بـه مسائل درجـة دو. پـرداختن بـه مسئلة خانـواده و به‌خصوص مسئلة سلامت و امنيت و آرامش و تکريم زن در محيط خانواده، يکي از مسائل اصلي است. ما چند مسئلة اصلي داريم، يکي از آنها اين است.14 14. ۹۳/۰۱/۳۰ بيانات در ديدار بانوان برگزيده كشور درآستانة ميلاد باسعادت حضرت فاطمة زهرا(س)
انسان گريه‌اش مي‌گيرد! ...
بنده اهل بريده پيدا کردن از روزنامه‌ها نيستم، امّا ديـروز - پريروز بود، يک چيزي در روزنامه ديدم؛ ديدم خيلي چيز مهمّي است؛ اينجا آوردم بـراي شمـا بخـوانـم. کتابـي از «جيمي کارتـر» رئيس‌جمهور پيشين آمريکا،[منتشر شده‌] به اسم «تقاضايي براي اقدام» که به موضوع نقض حقوق بشر و تجاوزات وحشتناک عليه زنـان پـرداختـه. جيمي کارتـر در ايـن کتاب مي‌گـويـد: هـر ساله صدهزار دختر بـه‌عنوان بـرده در آمـريکا فروختـه مـي‌شـود. جـايـي که صـاحب يک روسپي‌خانـه مي‌توانـد دختري را که معمولاً اهل آمريکاي لاتين يا آفريقاست، بـا قيمتي بـرابـر هزار دلار خريداري کند. وي همچنين بـه تجـاوزات جنسـي کـه در محوّطه‌هاي کالج‌هـا رخ مـي‌دهـد اشاره دارد؛ بـه جايـي که از هـر بيست‌وپنج مـورد تنها يک مورد گزارش مي‌شود. کارتـر همچنين عنـوان مي‌کند که تنهـا يـک درصـد از متجـاوزان جنسـي در ارتش محاکمه مـي‌شود. انسان گريـه‌اش مي‌گيـرد! از اين قبيل در روزنامه‌هـا زيـاد مي‌بينيد؛ بنده هم زيـاد مي‌بينم؛ من هيچ‌وقت هم بـه اينها استناد نمي‌کنم، لکن خـب! اينها واقعيتـي است. جيمي کارتـر هم بـالاخره يک شخصيت معروفي است و ايـن هـم کتاب او است. ايـن چه وضعي است در دنيا؟ ايـن چـه‌جـور تکريم زن است؟ نويسندة نـامـدار و معـروف غـربـي، کتاب رُمـان مـي‌نـويـسد بـراي شرافتمندانه نشان دادنِ شغل روسپي‌گري! که البتّه به فارسي هم ترجمه شده است. البتّه در اين کتاب اشـاره بـه ايـن است کـه چگونـه دلاّلان جنسي، مي‌آيند از کشورهـاي آمريکاي لاتين دخترهـا را با وعـده و وعيـد و فلان بـرمـي‌دارنـد، مـي‌بـرنـد و مي‌فروشند بـه اين مراکز؛ که البتّه ايـن مربوط بـه اروپـاست، مـربـوط بـه آمـريکا نيست. البتّه سعي مـي‌شـود در ايـن کتاب و ايـن رُمـان، که شغل روسپي‌گري يک شغل شرافتمندانه‌اي وانمود بشود. ايـن است فرهنگ غـرب نسبت بـه زن؛ اين است احترام اينها نسبت به زن.14 14. ۹۳/۰۱/۳۰ بيانات در ديدار بانوان برگزيده كشور درآستانة ميلاد باسعادت حضرت فاطمة زهرا(س)
تدبير ش89 - تير و مرداد 93
تکليف و ايفاء نقش شاعر در تبيين حقايق تکرار در ج4
بعضي‌ها اشکال کارشان اين است که اصل تهاجم را اصلاً نمي‌بينند، درک نمي‌کنند. اينکه يک جبهه‌اي وجـود دارد کـه سوگندخوردة ريشه‌کن کردنِ هويت ملّي و اسلامي و فرهنگي ملّت ما است، را اصلاً درک نمي‌کنند؛ اين‌همه علائم، نشانـه‌هـا، ظواهر وجـود دارد، نمي‌فهمند؛ گفت: «وين گلّه را نگر که چـه آسـوده مي‌چـرد»؛ آسوده مي‌چـرنـد و اصلاً ملتفت نيستند؛ اشکال کارشـان اينجا است. شاعـر بـه‌خاطر روح هنر و به‌خاطر آن نگاه تيزبين، وقتي ايـن دغـدغـه، ايـن درد، ايـن احساس در او وجـود دارد، ايـن تهاجم را طبعاً احساس مي‌کند و درصدد مقابلة با اين تهاجم بر مي‌آيد که اين از جملة کارهاي مهم است؛ و به‌نام خداي جـان و خرد، از جان و خرد اين ملّت دفاع مي‌کند و حمايت مي‌کند؛ اين، خصوصيت شعر - ايـن هنرِ والا و بـا ارزش - است؛ است؛ که البتّه دايرة ايـن کار و محدودة ايـن کار، فقط هم ملّت نيست، بشريت است؛ يعني با يک نگاه به بشريت دنياي امروز، دنياي گشوده شدنِ دست تطاول(تعدّي، ظلم) بـه همة ارزش‌هـاي انسان‌هـا است - چـه ارزش‌هاي مادّي‌شان، چه ارزش‌هاي معنوي‌شان، دست تطاول به استقلال ملّت‌ها، به ثروت ملّت‌ها، به دين و معنويت ملّت‌ها، به ناموس ملّت‌ها و به اخلاق ملّت‌ها. دست تطاول گشودند قدرت‌ها با ابزار علم - که برايشان ثروت هم به بار آورده است و به‌دنبال آن، تبليغات پرحجم دنيا هم در اختيار آنها است - و هر کاري دلشان مي‌خواهد، امروز با دنيا دارند مي‌کنند و خيلي راحت حقايق را دگرگون مي‌کنند. ... خب! انساني که شاعر است، يعني داراي نيروي شعور و درک و فهم و قوّت بيان و قدرت بيان است، اينجا تکليفش چيست؟ چه‌کار بايد بکند؟ علاوه‌بر اينکه شما مي‌توانيد حکمت را بيان کنيد - که: «اِنَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِکمَة» - )من‌لايحضره‌الفقيه، ج ۴، ص ۳۷۹) مي‌توانيد مصداقي باشيد براي:«وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ»(شورا، ۴۱) يا «وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا»(شعراء، 227) که در ذيل همين آية شريفة مربوط به شعرا است: «وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا» مي‌توانيد مصداق اين باشيد. «انتصار»(کمک و ياري) کنيد، در صدد ياري جبهة مظلوم بربياييد، حقيقت را بگوييد، حرف را بگوييد، حقيقت را نشان بدهيد با شعرتان؛ مي‌توانيد خيلي نقش ايفا کنيد در اين زمينه‌ها. بالاخره داشتن اين امتياز، يک نعمت الهي است؛ يک حجّت الهي است؛ و هر نعمتي سپاسي دارد و براي هر حجّتي پاسخي بايد آماده بشود.6 6. ۹۳/۰۴/۲۲ بيانات در ديدار شاعران در شب ميلاد امام حسن مجتبي(ع)
پيامد تغيير مسير فرهنگ
ضروري است در عرصه فرهنگي، سياست‌هاي نظام به درستي درک و اِعمال شود. ... هرگونه تغيير مسير فرهنگ از چارچوب نظام اسلامي، موجب برهم خوردن انتظام فکري و هويت واقعي جامعه خواهد شد. ... خطاها و اشتباهات فرهنگي به راحتي قابل جبران نيست.7 7. ۹۳/۰۴/۲۳ (گزارش خبري) بيانات در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت
تدبير ش92 – دي و بهمن 93
تلاش دستگاه‌هاي تبليغاتي جهاني در معنويت و عفت‌زدايي تکرار در و1- ک2
امروز همة سعي دستگاه‌هاي تبليغاتي بين‌المللي و جهاني معنويت‌زدايي است، دين‌زدايي است، عفّت و عصمت‌زدايي است؛ اين جزو برنامه‌هاي حتمي صهيونيستي است در سرتاسر دنيا و دارند پيش مي‌روند و روزبه‌روز بدتر [ عمل‌] مي‌کنند. شما نگاه کنيد به فيلم‌ها و داستان‌ها و امثال اينها به پوشش زن‌هاي اروپايي در پنجاه سال پيش يا صد سال پيش و با امروز مقايسه کنيد. اخلاق جنسي غربي اروپايي را در پنجاه سال پيش، صد سال پيش با امروز مقايسه کنيد، ببينيد چقدر فرق کرده؟ کار انحطاط اخلاقي به جايي مي‌رسد که اگر شما اعلام بکنيد که همجنس‌گرايي را قبول نداريد، شما را مورد تهاجم قرار مي‌دهند! خيلي چيز عجيبي است. افتخار مي‌کنند به بي‌عفّتي و برهنگي، افتخار مي‌کنند به عدم رعايت اخلاق جنسي؛ يعني هماني که در روايات ما هست که معروف مي‌شود منکر، منکر مي‌شود معروف؛ اين الآن در دنياي غرب تحقّق پيدا کرده. و امپراتوري خبري و رسانه‌اي با همة توان - که امروز حجم آن هزاران برابر پانزده سال، بيست سال پيش شده، با اين شبکه‌هاي اجتماعي و با اين شيوه‌هاي اينترنتي و مانند اينها - و با اين حجم عظيم امکانات خود در جهت تبليغ ضدّ معنويت و ضدّ اخلاق است. آن‌وقت در اين فضا جوان ايراني مي‌آيد و مظهر معنويت را نشان مي‌دهد؛ اين يعني چه؟ معناي اين آن است که اين دل، اين روح، اين روحيه، در مقابل اين موج عظيم انحرافي قادر بر ايستادگي است. اين است که شما را معرّفي مي‌کند. شما درست است که در ميدان ورزش سختي مي‌کشيد تا قهرماني را به دست مي‌آوريد - چه روي تشک کشتي، چه در وزنه‌برداري، چه در بازي‌هاي دسته‌جمعي و امثال اينها - خب، زحمت مي‌کشيد، فشار مي‌آوريد روي خودتان، استقامت مي‌کنيد امّا اين استقامت معنوي در چشم مردمان بصير دنيا کمتر از آن استقامت جسماني نيست؛ گاهي بيشتر است؛ و نشان مي‌دهد که اين ملّت يک ملّتي است که در مقابل فشارهاي تبليغاتي دستگاه‌هاي مضر و مخرّب قادر است بايستد.
در دنيايي که زن را به آن شکل مي‌پسندند و افتخار مي‌کنند - در چهار، پنج، شش سال پيش يک مجلّة آمريکايي من ديدم که در يک رستوران کساني که مشغول خدمت هستند، زنان جواني هستند با اين خصوصيات که عرياني يا در واقع نيمه‌عرياني يکي از اين خصوصيات است؛ صاحب رستوران به اين افتخار مي‌کند و در مجلّه عکس خود و عکس رستورانش و عکس آن دخترها را منتشر مي‌کند - در يک چنين دنيايي که برهنگي انحرافي و غلط و مضر و کشنده را ترويج مي‌کند، زن جوان ما مي‌آيد آنجا مي‌ايستد يا پسر جوان ما مي‌آيد با آن خانمي که مي‌خواهد مدال را به گردنش بيندازد دست نمي‌دهد؛ اينها خيلي ارزش دارد. اين‌جوري نيست که ما از روي تعصّب مذهبي، از کسي که يک کار خوبي مي‌کند بخواهيم ترويج کنيم؛ اينها نشانة استقامت و ايستادگي و آن فلزّ محکمِ عنصر ملّت ايران است؛ اينهاست که ارزش مي‌دهد به يک ملّت. اينها را قدر بدانيد؛ هرچه مي‌توانيد اينها را ترويج کنيد. معنويات در ورزش، به ورزش هم کمک مي‌کند، به آبروي ملّي هم کمک مي‌کند. و بحمدالله جوان‌هاي ما جوان‌هاي متديني هستند.7
7. ۹۳/۱۱/۰۱ بيانات ديدار قهرمانان و ورزشکاران مسابقات آسيايي و پارا آسيايي
تدبير ش93 – اسفند93 و فروردين94
ضرورت پرهيز از انحراف و خرافه‌گويي تکرار در الف3
پرهيز از انحراف، پرهيز از خرافه‌گرايي، پرهيز از مشکل‌تراشي در عقايد جوان‌ها؛ گاهي ما يک کلمه‌اي مي‌گوييم که يک گرهي در ذهن جوانِ مخاطب ما به‌وجود مي‌آيد؛ اين گره را چه کسي مي‌خواهد باز کند؟ اين گرهي را که ما با بيان ناقص خودمان يا بيان غلط خودمان يا بي‌توجّهي و بي‌مسئوليتي خودمان در ذهن اين جوان به‌وجود مي‌آوريم و عقيدة او را دچار مشکل مي‌کنيم، اين گره چگونه باز خواهد شد؟ اينها مسئوليت است. اينکه ما مجلس عزاداري و مدح سيدالشهدا را ـ که عظمت او به‌خاطر شهادت است، عظمت او به‌خاطر فداکاري در راه خدا است، عظمت او به‌خاطر گذشت است؛ گذشت از همه چيز، از همة خواسته‌ها، از همة مطلوب‌ها ـ تبديل کنيم به يک نقطة سبک، به يک جايي که يک تعدادي جوان لخت بشوند، بپرند هوا، بپرند پايين و ندانند چه مي‌گويند، درست است؟ اين شکر اين نعمت است که خدا به شما داده؟ اين صداي خوش نعمت است؛ اين توانايي ادارة مجلس نعمت است؛ اينها چيزهايي است که خدا به همه نداده است، به شما داده؛ بايد اين نعمت‌ها را شکر بگزاريد. ... امّا اين را هم عرض مي‌کنم که انتظارات از جامعة مدّاح، امروز در جامعة ايراني و در کلّ نگاه منطقه‌اي، انتظار بالايي است.12
12. ۹۴/۰۱/۲۰ بيانات در ديدار جمعي از مداحان اهل‌بيت(ع) به مناسبت ميلاد فاطمة زهرا(س)
تدبير ش95 – تير و مرداد 94
نظارت دقيق بر فعاليت‌هاي نشاط‌بخشي تکرار در و6
يک مسئله، مسئلة کنسرت‌ها در دانشگاه بود که دانشجوي عزيزي مطرح کردند که دانشگاه جاي کنسرت نيست. راست است؛ اين را من هم يادداشت کرده‌ام و جزو يادداشت‌هاي من، همين مطلب هست. اينکه ما بياييم دانشجوها را به خيال خودمان براي نشاط بخشيدن به محيط دانشجويي، به اردوي مختلط ببريم يا کنسرت موسيقي در دانشگاه تشکيل بدهيم، جزو غلط‌ترين کارهاست. براي تحرّک دانشجويي و تلاش دانشجويي و نشاط دانشجويي، راه‌هاي ديگري وجود دارد؛ آنها را به گناه نبايد کشاند، آنها را به سمت شکستن پرده‌هاي تقوا ـ که خوشبختانه جوان متدين امروزي بر حفظ آن اصرار دارد ـ نبايد کشاند؛ آنها را به سمت بهشت بايد برد، نه به سمت دوزخ. بله، اين کارها در دانشگاه‌ها اصلاً وجهي ندارد. بنده البتّه نشانه‌هاي اين قضيه و مشکل را خيلي سال قبل ـ که از سوي يک تشکّل دانشجويي آن‌وقت، يک حرکتي در دانشگاه انجام گرفته بود ـ ديدم و هشدار هم دادم لکن متأسّفانه دنبال نشد و چوبش را هم خورديم؛ چند سال چوبش را خورديم؛ امروز نبايست اجازه اين کارها داده بشود؛ اينها خلاف آزادي‌خواهي نيست، انجام اين کارها نشانة ميل به آزادي و آزادي‌خواهي نيست. اينها همان چيزهايي است که دشمنان جامعة ايراني و جامعة مسلمان و تمدّن اسلامي و دشمنان خصوص دانشجوي ايراني، دنبال مي‌کنند براي اينکه نگذارند از بين اينها شهرياري‌ها درست بشوند، از بين اينها دکتر چمران‌ها درست بشوند؛ آنها با طهارت زندگي کردند، با تقوا زندگي کردند. فقط هم مسئلة هسته‌اي نيست، اين رشته‌هايي که شما مي‌شنويد و در آمارهاي ما مي‌گويند ما در دنيا جزو هشت کشوريم، جزو نُه کشوريم، جزو ده کشوريم که اين پيشرفت را به دست آورديم، اغلب پيشروان اين کارها جوان‌هاي متدين‌اند، جوان‌هاي انقلابي‌اند؛ هم در قضية هسته‌اي اين‌جور است، هم در نانو اين‌جور است، هم در خيلي از رشته‌هاي ديگر تحقيقي که امروز وجود دارد. اينها همه دست بچّه‌هاي مؤمن، بچّه‌هاي متدين، بچّه‌هاي انقلابي است؛ اينها هستند که اين کارهاي بزرگ را انجام دادند. ما بچّه‌ها را از گرايش انقلابي و گرايش اسلامي و ديني و ميل به معنويت دور کنيم با اين کارهاي غلط؟ اين غلط‌ترين کارهاست؛ البتّه هر دو وزير محترم مورد اعتماد من هستند منتها مراقب زيردست‌هايشان باشند؛ کاملاً مراقب کساني که کليد کارهاي اين‌جوري دست آنهاست، باشند؛ بدانند چه کار دارد انجام مي‌گيرد.7
7. 20/04/94 بيانات در ديدار دانشجويان در بيست و چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
 

استفاده از ظرفیت جمعیتی
• بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی در نخستین روز از سال ۱۳۹۷
یکی از امکانات و ظرفیّتهای مهم، موج جمعیّتی است که بعضی ها مخالفند. بعضی ها میگویند «جمعیّت کشور چرا باید این تعداد باشد و چرا باید بیشتر بشود؟ ؛ این خطا است. هشتاد میلیون جمعیّت در یک کشور، آبرو برای این کشور است؛ این کشور هشتاد میلیون جمعیّت دارد. این سیاست غربی ها (که من بعد اشاره خواهم کرد) یعنی سیاست تحدید نسل، امروز گریبان خود آنها را گرفته است و دارد بیچاره شان میکند؛ میخواهند کشورهای اسلامی از جمعیتهای زیاد و جوانهای فعّال و انسانهای کارآمد برخوردار نباشند. اینکه من اصرار میکنم که حتماً بایستی تکثیر نسل بشود، خانواده ها باید فرزند دار بشوند(فرزند های بیشتری) برای این است که فردای این کشور به همین جوانها احتیاج دارد و جوان و نیروی انسانی چیزی نیست که انسان بتواند از خارج وارد کند؛ بایستی خود کشور آن را تأمین بکند. این موج جمعیّتی یکی از امکانات است.

نفی اشرافیگری در افکار عمومی
• بیانات در دیداری جمعی از دانشجویان1397/03/07
[مقابله] با اشرافی گری؛ یعنی در افکار عمومی، اشرافی گری نفی بشود. وابستگی فکری نفی بشود. بحث کالای ایرانی مطرح است؛ مشکل عمده‌ای که بنده با آن برخورد کرده‌ام، یک مشکل ذهنی نسبت به کالای خارجی است که متأسّفانه در یک قشر وسیعی در کشور وجود دارد که از مواریث نحس و نجس رژیم طاغوت گذشته است؛ چشم به محصولات خارجی بود و هر چیزی، خارجی‌اش بهتر بود؛ البتّه کارِ داخلیِ قابل ذکری هم آن روز نبود؛ این هنوز باقی مانده. این مشکل، مشکل فکری است؛ یک حرکت عمومیِ فکری به وجود بیاید برای تحوّل در این احساسها. مثلاً اگر چنانچه ما بتوانیم این فکر را که «جنس خارجی بهتر است» از ذهن ها پاک بکنیم، آن‌وقت خود مردم به ‌طور ‌طبیعی میروند دنبال کالای داخلی و برکات و خیرات این کار همه تحقّق پیدا خواهد کرد. مطالبه‌ی سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی، مطالبه‌ی فرهنگ دینی، مقابله با لاابالی ‌گری و بی‌تفاوتی و بیحالی‌، مقابله‌ی با دین ستیزی؛ و همه‌ی اینها با حوصله و صبر و تدبیر.

تأثیر گذاری فرهنگ اصیل اسلامی
بیانات در دیدار نمایندگان و کارکنان مجلس شورای اسلامی 1397/03/30
عین همین قضیّه در مورد مغول پیش آمد؛ مغول ها به‌صورت مهاجم آمدند اینجا و آن کارهایی را که معروف است انجام دادند؛ امّا نتیجه چه شد؟ مغول ها نتوانستند تمدّن خودشان را، فرهنگ خودشان را، یا سای(۴) خودشان را بر این کشور تحمیل کنند بلکه این تمدّن، این فرهنگ، آنها را در خودش هضم کرد، شدند مروّج ایمان، مروّج دین، مروّج فرهنگ، مروّج هنر، که یکی از دوره‌های ممتاز تاریخِ هنر ما دوره‌ی حکومت مغولی در ایران است. ایران این است؛ سابقه‌ی ما این است.
از این بالاتر بگویم؛ سلحشوران مسلمان که دین عزیز اسلام را به ما دادند ، داد یکی دین گرامی به ما وقتی رفتند به کشورهای مثلاً شمال آفریقا -حالا آنجا را من مثال میزنم- زبان آنهاعوض شد، فرهنگ عوض شد؛ ایران که آمدند، زبان ما عوض نشد. زبان فارسی در دوره‌ی اسلام رشد و ارتقاء بیشتری از دوره‌ی قبل از اسلام دارد. شما از دوره‌ی قبل از اسلام از نشانه‌های زبان فارسی چه دارید؟ امّا دوره‌ی اسلام را شما ببینید که چه اعتلائی دارد؛ چقدر شعر، چقدر نثر، چقدر فرهنگ! اینها خیلی مهم است؛ روی اینها دقّت باید کرد. این مال گذشته است.

 

تهاجم دشمنان در سطح مسائل معنوی، بسیار خطیرتر و مشکل‌سازتر است از سطح مسائل عادی و حملات سخت
بیانات در دیدار دست ‌اندرکاران کنگره بزرگداشت شهدای استان خراسان جنوبی1397/09/20
امروز کشور ما به بزرگداشت اینها احتیاج دارد. تهاجم دشمنان در سطح مسائل معنوی، بسیار خطیرتر و مشکل‌سازتر است از سطح مسائل عادی و حملات سخت و مانند اینها؛ و تلاش دشمن، امروز این است. البتّه همچنان‌که در زمینه‌ی فشار سخت و جنگ سخت، دشمن ناکام مانده، در اینجا هم ناکام مانده، در اینجا هم بحمدالله، رویشِ انقلابی در کشور به‌طور محسوسی مشاهده می شود، لکن این به تلاش احتیاج دارد؛ این با تلاش، این‌جور شده و اگر تلاش بود، این رویش ها ادامه پیدا خواهد کرد و پیش خواهد رفت؛ و ان‌شاءالله پیش خواهد رفت، در این تردیدی نیست. و لذا تشکیل این جلسات و بزرگداشت شهیدان خیلی باارزش و خیلی بااهمّیّت است.
و شما این کار را دنبال کنید؛ این کنگره‌ی بزرگداشت شهیدان را هرچه می توانید، باکیفیّت برگزار کنید؛ شرح حال این شهدا را بنویسید. ما می‌بینیم که یک شهید گمنام، یک شهیدی که نه سردار بوده، نه فرمانده بوده، نه شخصیّت معروفی بوده، وقتی شرح حالش نوشته می شود و می‌آید در اختیار افکار عمومی، دل ها را در موارد زیادی منقلب می کند؛ [البتّه] وقتی‌که درست و با رعایت جوانب گوناگون، این شرح حال‌ها نوشته بشود؛ این کار را بکنید.

 

در دانشگاه بایستی با ارتجاع مقابله کرد
بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه‌ها در بیست و سومین روز از ماه مبارک رمضان 1398/03/08
در دانشگاه، هم بایستی با ارتجاع مقابله کرد، هم با التقاط باید مبارزه کرد، هم با انحراف باید مقابله کرد؛ امروز در دانشگاه‌ها حتّی جریان چپ مارکسیستی هم به خودش جرئت می دهد [حرف بزند]؛ مارکسیستی که مظاهر اصلی و عمده‌ی آن، در زیر فشار واقعیّت ها و حقایق عالم وجود فرو ریخت، از بین رفت -شوروی را آمریکا از بین نبرد، شوروی را ناحق بودنِ پایه‌های تفکّر مارکسیستی از بین برد؛ البتّه آمریکایی‌ها استفاده‌اش را بردند، غربی‌ها استفاده‌اش را کردند- با وجود اینکه این بنیان های غلط فرو ریخته، از بین رفته، باز حالا هنوز یک عدّه‌ای شعارهای چپ مارکسیستی را می خواهند زنده کنند؛ البتّه خیلی هم جدّی نیستند. به نظر من این کسانی که این روزها راجع به مسائل گوناگون چپ و چپ مارکسیستی و مانند اینها حرف می زنند، کسانی هستند که [وقتی] انسان در عمق حرف هایشان دقّت می کند، می بیند همان چپ آمریکایی [هستند]؛ مثل همان افرادی که ظاهر شعارهایشان چپ بود، باطنشان آمریکایی و غربی بود، اینها هم همین‌ جور هستند. خب این هم یک [نکته].

 

نظرات: 0   بازديد: 2126   کد مطلب: 3     
 
 

نظرات

پاسخ به:

عنوان شما: *
نظر: *

جستجو

مطالب مرتبط

روابط عمومي

روابط عمومي

دوشنبه، 2 آذر
حفظ و اعتلای ارزشهای دینی و انقلاب

حفظ و اعتلای ارزشهای دینی و انقلاب

دوشنبه، 2 آذر
اطلاع‌رساني و تبيين از ش 87 به بعد تا ش 86

اطلاع‌رساني و تبيين از ش 87 به بعد تا ش 86

دوشنبه، 2 آذر
 استفاده از روش‌هاي هنرمندانه

استفاده از روش‌هاي هنرمندانه

دوشنبه، 2 آذر
كنترل و نظارت بر رسانه‌ها و مطبوعات

كنترل و نظارت بر رسانه‌ها و مطبوعات

دوشنبه، 2 آذر

برچسب ها

    • سایت دفتر مقام معظم رهبری
    • سامانه جامع استاد شهید مطهری (ره)
    • موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی
    • موسسه علمی فرهنگی پرسمان
    • خانواده اسلامی شمیم
    • پایگاه خبری تحلیلی بصیرت