سراج اندیشه

پایگاه اطلاع رسانی علمی و آموزشی
  • روبیکا
  • سروش
  • چاپ
  • ذخيره پيوند
  • ارسال به دوست
  • Rss
  • نقشه سایت 
  •  | 
  • ارتباط با ما 
  • دوره های آموزشی
    • دوره های تربیت و تعالی
    • نور مبین
    • بصیرت دینی انقلابی
    • دوره های آموزشی طولی
منوی اصلی

  • دوره های تربیت و تعالی
  • نور مبین
  • بصیرت دینی انقلابی
  • دوره های آموزشی طولی
 
 

نقش عناصر مذهبي و سياسي (روحانيون) در هدايت جامعه

تدبيرش 58
بايد به طور دائم و به‌روز پاسخ شبهه‌ها را داد
تقويت ايمان ديني، تأمين نيازهاي فكري و استفهام‌هاي نسل جوان ... عمدتاً متوجه به روحانيت و حوزه‌هاي علميه است. دائماً شبهه القاء مي‌كنند؛ بايد به طور دائم و به‌روز پاسخ شبهه‌ها را داد.1 1. 27/07/89 بيانات در اجتماع بزرگ مردم قم
ضرورت بي‌طرف نماندن حوزه‌هاي علميه در قبال مسائل چالشي ملي و بين‌المللي يك مغالطه‌اي هست كه بايد به آن اشاره كنم. ممكن است بعضي بگويند: اگر حوزه‌هاي علميه وارد مسائل جهاني، مسائل سياسي، مسائل چالشي نمي‌شدند، اين‌قدر دشمن نمي‌داشتند و محترم‌تر از امروز بودند. اين مغالطه است. هيچ جمعي، هيچ نهادي، هيچ مجموعة باارزشي به خاطر انزوا و كناره‌گيري و گوشه‌نشيني و خنثي حركت كردن، هرگز در افكار عمومي احترام‌برانگيز نبوده است، بعد از اين هم نخواهد بود. احترام به مجامع و نهادهاي بي‌تفاوت و تنزه‌طلب كه دامن از مسائل چالشي برمي‌چينند، يك احترام صوري است؛ يك احترامِ در معنا و در عمق خود بي‌احترامي است؛ مثل احترام به اشياء است، كه احترام حقيقي محسوب نمي‌شود؛ مثل احترام به تصاوير و تماثيل و صورت‌هاست؛ احترام محسوب نمي‌شود. گاهي اين احترام، اهانت‌آميز هم هست؛ همراه با تحقير باطني آن كسي است كه تظاهر به احترام مي‌كند. آن موجودي كه زنده است، فعال است، منشأ اثر است، احترام برمي‌انگيزد؛ هم در دل دوستان خود، و هم حتّي در دل دشمنان خود. دشمني مي‌كنند، اما او را تعظيم مي‌كنند و براي او احترام قائلند.
اولاً: حاشيه‌نشين شدن حوزة علمية قم و هر حوزة علمية ديگري، به حذف شدن مي‌انجامد. وارد جريانات اجتماع و سياست و مسائل چالشي نبودن، بتدريج به حاشيه رفتن و فراموش شدن و منزوي شدن مي‌انجامد. لذا روحانيت شيعه با كلّيت خود، با قطع نظر از استثناهاي فردي و مقطعي، هميشه در متن حوادث حضور داشته است. براي همين است كه روحانيت شيعه از يك نفوذ و عمقي در جامعه برخوردار است كه هيچ مجموعة روحاني ديگري در عالم - چه اسلامي و چه غير اسلامي - از اين عمق و از اين نفوذ برخوردار نيست.
ثانياً: اگر روحانيت مي‌خواست در حاشيه و در پياده‌رو حركت كند و منزوي شود، دين آسيب مي‌ديد. روحانيت سرباز دين است، خادم دين است، از خود منهاي دين حيثيتي ندارد. اگر روحانيت از مسائل اساسي - كه نمونة برجستة آن، انقلاب عظيم اسلامي است - كناره مي‌گرفت و در مقابل آن بي‌تفاوت مي‌ماند، بدون ترديد دين آسيب مي‌ديد؛ و روحانيت هدفش حفظ دين است.
ثالثاً: اگر حضور در صحنه موجب تحريك دشمني‌هاست، اين دشمني‌ها در يك جمع‌بندي نهايي ماية خير است. آن دشمني‌هاست كه غيرت‌ها و انگيزه‌ها را تحريك مي‌كند و فرصت‌هايي براي موجود زنده مي‌آفريند. هر جا به مجموعة روحانيت يا به دين يك خصومت‌ورزي و كين‌ورزي‌اي انجام گرفت، در مقابل، حركتي سازنده از سوي بيداران و آگاهان انجام گرفت. يك وقتي در جمعي گفتم كه نوشتن يك كتاب به وسيلة يك نويسندة متعصب ضد شيعه، موجب به وجود آمدن چندين كتاب منبع بزرگ شيعي شد. در همين شهر قم اگر كتاب «اسرار هزار ساله» از سوي يك فرد منحرف كه تركيبي از تفكرات سكولاريستي و گرايش‌هاي وهابيگري داشت، منتشر نمي‌شد، امام بزرگوار ما نمي‌رفت درس خود را مدتي تعطيل كند و كتاب «كشف الاسرار» را بنويسد؛ كه در اين كتاب، اهميت حكومت اسلامي و ولايت فقيه، نخستين جوانه‌هايش مشاهده مي‌شود. بازتوليد اين تفكر مهم فقهي و شيعي در كتاب «كشف الاسرار» امام بزرگوار محسوس است. اگر تحرك گرايش‌هاي چپ و ماركسيستي و حزب توده در دهة بيست و اوايل دهة سي نمي‌بود، كتاب ماندگاري مثل «اصول فلسفه و روش رئاليسم» توليد نمي‌شد و به وجود نمي‌آمد. بنابراين، اين دشمني‌ها به ضرر ما تمام نشده است. هر جا خصومت‌ورزي انجام گرفت، موجود بيدار و آگاه - يعني حوزة علميه - از خود واكنشي نشان داد و فرصتي آفريد. دشمني‌ها فرصت‌آفرينند؛ آن وقتي كه ما بيدار باشيم، آن وقتي كه ما زنده باشيم، آن وقتي كه ما غافل نباشيم.
در همان دوران رضاخاني، آن حركت خصمانه‌اي كه با روحانيت شد، موجب شد مرجع تقليدي مثل مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني(ره) اجازة صرف وجوهات را در توليد نشريه‌هاي ديني و مجلات ديني بدهد؛ كه اين يك چيز بي‌سابقه‌اي بود، در آن روز هم چيز عجيبي بود. بنابراين نشرية ديني با پول وجوهات و با سهم امام به راه افتاد؛ مجامع ديني با اتكاي به سهم امام به وجود آمد. يعني شخصيتي مثل سيد اصفهاني(ره) برخلاف آنچه كه برخي تصور مي‌كردند و مي‌كنند، به فكر مسائل فرهنگي كشور ما و دنياي شيعه و كشور شيعه است و صرف سهم امام را در يك چنين كاري مجاز مي‌شمرد؛ اينها فرصت‌هاست. دشمني‌ها يك چنين فرصت‌هاي بزرگي را به وجود مي‌آورند.
رابعاً: با بي‌طرف ماندن روحانيت در مسائل چالشي اساسي، موجب نمي‌شود كه دشمن روحانيت و دشمن دين هم بي‌طرف و ساكت بماند؛ «وَ مَن نَامَ لَم‌يَنَم عَنه».( نهج‌البلاغه، خطبة 62) اگر روحانيت شيعه در مقابل حوادث خصمانه‌اي كه براي او پيش مي‌آيد، احساس مسئوليت نكند، وارد ميدان نشود، ظرفيت خود را بروز ندهد، كار بزرگي را كه بر عهدة اوست، انجام ندهد، اين موجب نمي‌شود كه دشمن، دشمني خود را متوقف كند؛ بعكس، هر وقت آنها در ما احساس ضعف كردند، جلو آمدند؛ هر وقت احساس انفعال كردند، به فعاليت خودشان افزودند و پيش آمدند. غربي‌ها ظرفيت عظيم فكر شيعه براي مواجهة با ظلم جهاني و استكبار جهاني را از مدت‌ها پيش فهميده‌اند؛ از قضاياي عراق، از قضاياي تنباكو؛ لذا آنها ساكت‌بشو نيستند؛ آنها به تجاوز خود، به پيشروي خود ادامه مي‌دهند. سكوت و بي‌طرفي علما و روحانيون و حوزه‌هاي علميه به هيچ وجه نمي‌تواند دشمني دشمن را متوقف كند. بنابر اين حـركـت حـوزه‌هـاي علميه، بـي‌طـرف نمانـدن حوزه‌هاي علميه در قبال حوادث جهاني، در قبال مسائل چالشي ملي و بين‌المللي يك ضرورتي است كه نمي‌شود از آن غافل شد.3 3. ۸۹/۰۷/۲۹ بيانات در ديدار طلاب، فضلا و اساتيد حوزه علميه قم
تبيين ضرورت حمايت متقابل حوزه‌هاي علميه و نظام جمهوري اسلامي
دو حقيقت و دو مفهوم ... وجود دارد كه آنها مفاهيم ارزشي و ارزش‌آفرين است. يك مفهوم اين است كه نظام به لحاظ نظري و علمي محتاج علماي دين و حوزه‌هاي علميه و مستظهر به تلاش علمي آنهاست. نظام متكي به حوزه‌هاي علميه است؛ متكي به علما، برجستگان و صاحب‌نظران ديني است. يك مفهوم ديگر هم اين است كه حوزه و روحانيت نسبت به نظام ديني بي‌تفاوت نيست. هيچ روحاني‌اي، هيچ عالم ديني، هيچ خادم اسلامي نمي‌تواند نسبت به نظامي كه بر اساس اسلام پديد آمده است، با انگيزة اسلام حركت كرده است و كار مي‌كند، بي‌تفاوت باشد؛ نمي‌تواند خود را بيگانه به حساب بياورد. اين هم يك حقيقت ديگر است.
آن حقيقت اول كه گفتيم نظام مستظهر به حوزه‌هاي علميه است، به خاطر اين است كه نظريه‌پردازي سياسي و نظريه‌پردازي در همة جريان‌هاي ادارة يك ملت و يك كشور در نظام اسلامي، به عهدة علماي دين است. آن كساني مي‌توانند در باب نظام اقتصادي، در باب مديريت، در باب مسائل جنگ و صلح، در باب مسائل تربيتي و مسائل فراوان ديگر نظر اسلام را ارائه بدهند كه متخصص ديني باشند و دين را بشناسند. اگر جاي اين نظريه‌پردازي پر نشد، اگر علماي دين اين كار را نكردند، نظريه‌‌هاي غربي، نظريه‌‌هاي غيرديني، نظريه‌‌هاي مادي جاي آنها را پر خواهد كرد. ... اينكه بنده دربارة علوم انساني در دانشگاه‌ها و خطر اين دانش‌هاي ذاتاً مسموم هشدار دادم - هم به دانشگاه‌ها، هم به مسئولان - به خاطر همين است. اين علوم انساني‌اي كه امروز رايج است، محتواهايي دارد كه ماهيتاً معارض و مخالف با حركت اسلامي و نظام اسلامي است؛ متكي بر جهان‌بيني ديگري است؛ حرف ديگري دارد، هدف ديگري دارد. وقتي اينها رايج شد، مديران بر اساس آنها تربيت مي‌شوند؛ همين مديران مي‌آيند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد كشور، در رأس مسائل سياسي داخلي، خارجي، امنيت، غيره و غيره قرار مي‌گيرند. حوزه‌هاي علميه و علماي دين پشتوانه‌هايي هستند كه موظفند نظريات اسلامي را در اين زمينه از متون الهي بيرون بكشند، مشخص كنند، آنها را در اختيار بگذارند، براي برنامه‌ريزي، براي زمينه‌سازي‌هاي گوناگون. پس نظام اسلامي پشتوانه‌اش علماي دين و علماي صاحب‌نظر و نظريات اسلامي است؛ لذا نظام موظف به حمايت از حوزه‌هاي علميه است، چون تكيه‌گاه اوست.
علاوة بر اينها كه نظام اسلامي براي ادارة ملت و كشور نيازمند به حوزه‌هاست، يك نكتة ديگر هم وجود دارد و آن اين است كه امروز شبهه‌هايي مطرح مي‌شود كه آماج آن شبهه‌ها نظام است. شبهات ديني، شبهات سياسي، شبهات اعتقادي و معرفتي در متن جامعه تزريق مي‌شود - بخصوص در ميان جوانان - هدفش فقط اين است كه يكي را از يك فكري منتقل كند به يك فكر ديگري؛ هدفش اين است كه پشتوانه‌هاي انساني نظام را از بين ببرد؛ مباني اصلي نظام را در ذهن‌ها مخدوش كند؛ دشمني با نظام است. لذا برطرف كردن اين شبهه‌ها، مواجهة با اين شبهه‌ها، پاك كردن اين غبارها از ذهنيت جامعه - كه به وسيلة علماي دين انجام مي‌گيرد - اين هم يك پشتيباني ديگر، يك پشتوانة ديگر براي نظام اسلامي است. پس نظام اسلامي از جهات مختلف متكي به علماي دين و نظريه‌پردازان و محققان و دانشمندان حوزه‌هاي علميه است.
از آن طرف، حوزه‌هاي علميه هم نمي‌توانند بي‌تفاوت بمانند. حوزة علميه، بخصوص حوزة علمية قم مادر اين نظام است؛ به وجود آورنده و مولد اين انقلاب و اين حركت عظيم است. يك مادر چگونه مي‌تواند از زادة خود، از فرزند خود غافل بماند، نسبت به او بي‌تفاوت باشد، در هنگام لازم از او دفاع نكند؟ ممكن نيست. بنابراين نسبت بين حوزه‌هاي علميه و نظام جمهوري اسلامي، نسبت حمايت متقابل است. نظام از حوزه‌ها حمايت مي‌كند، حوزه‌ها از نظام حمايت مي‌كنند؛ همكاري مي‌كنند، به يكديگر كمك مي‌كنند. 3
3. ۸۹/۰۷/۲۹ بيانات در ديدار طلاب، فضلا و اساتيد حوزه علميه قم
قم مي‌بايد خون معرفت و بصيرت را در سرتاسر پيكر امت اسلامي پمپاژ كند
بدون ترديد نقش حضرت معصومه(ع) در قم شدن قم و عظمت‌ يافتن اين شهر عريقِ مذهبي تاريخي، يك نقش ما لا كلام فيه است. اين بانوي بزرگوار، اين دختر جوانِ تربيت‌شدة دامان اهل‌بيت پيغمبر، با حركت خود در جمع ياران و اصحاب و دوستان ائمه(ع) و عبور از شهرهاي مختلف و پاشيدن بذر معرفت و ولايت در طول مسير در ميان مردم و بعد رسيدن به اين منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است كه اين شهر به عنوان پايگاه اصلي معارف اهل‌بيت(ع) در آن دورة ظلماني و تاريكِ حكومت جباران بدرخشد و پايگاهي بشود كه انوار علم و انوار معارف اهل‌بيت را به سراسر دنياي اسلام از شرق و غرب منتقل كند. امروز هم مركز معرفتي دنياي اسلام، شهر قم است. امروز هم مثل همان دوران، قم قلب فعال و متحركي است كه مي‌تواند و مي‌بايد خون معرفت و بصيرت و بيداري و آگاهي را در سرتاسر پيكر امت اسلامي پمپاژ كند. در آن روز، اولين كتاب‌هاي فقه و معارف شيعه و پيروان اهل‌بيت(ع) از قم صادر شد. كتاب‌هاي اساسي مورد اعتماد و اتكاي فقيهان و عالمان و محدثان در شهر قم به وسيلة حوزة قم به وجود آمد. كتاب «نوادر الحكمه» محمد بن احمد بن يحيي، كتاب «بصائر الدرجات» صفار، كتاب «الشرايع» علي بن بابويه قمي، كتاب «محاسن» برقي، كتب احمد بن محمد بن عيسي و ده‌ها و صدها كتاب ديگر در اين پايگاه معرفتي به وجود آمدو توليد شد. شخصيت‌هايي در اينجا پرورش يافتند كه وقتي به اقطار عالم اسلامي سفر مي‌كردند، محفل آنها محفل فيض بود. شيخ صدوق(ره) كه جزو نسل سومي‌ها و چهارمي‌هاي اين حركت عظيم است، وقتي به بغداد رفت - كه بغداد مركز شيعه و مركز حديث بود - در پاي منبر او علما و فضلا و بزرگاني جمع شدند و از او استفاده كردند. لذا ملاحظه مي‌كنيد كه شيخ صدوق، شيخ و استاد مفيد(ره) است. بنابراين قم شد مركز.3 3. ۸۹/۰۷/۲۹ بيانات در ديدار طلاب، فضلا و اساتيد حوزه علميه قم
ضرورت حضور عميق‌تر و تأثيرگذارتر روحانيون صاحب‌نظر و توانا در صدا و سيما و آموزش و پرورش
من بخشي از نقايص موجود در مسائل فرهنگي، بويژه صدا و سيما و آموزش و پرورش را متوجه روحانيت و حوزة علميه مي‌دانم؛ زيرا وظيفه جهت‌دهي صحيح فرهنگي و منطبق با ارزش‌ها واعتقادات ديني برعهده روحانيت و حوزة علميه است. ... حضور روحانيون در صدا و سيما فقط به معناي سخنراني و وعظ و خطابه نيست؛ بلکه بايد حضوري عميق‌تر و تأثيرگذارتر باشد. ... انجام اين وظيفة مهم، نيازمند مجموعه‌اي روحاني و مطلع از مسائل هنري، بويژه چگونگي بروز انحراف در اين مسائل و آشنا با راه‌هاي جلوگيري از انحراف در جهت‌گيري‌هاي فرهنگي و هنري است. ... لازمة تشکيل چنين مجموعه‌اي از مشاوران روحاني صاحب‌نظر و آگاه و توانا در صدا و سيما، امکان اعمال نظر و جهت‌دهي صحيح در برنامه‌هاست.
... آموزش و پرورش نيز مرکزي بسيار مهم و فرهنگي و برخلاف صدا و سيما، مسائل آن غيرآشکار است، ... روحانيت و حوزة علميه در اين شبکه عظيم فرهنگي و تربيتي، وظيفه‌اي مهم و حساس دارند و بايد نيروهايي را تربيت کنند که توانايي تأثيرگذاري و جهت‌دهي صحيح فرهنگي در آموزش و پرورش را داشته باشند. ... حوزة علميه به عنوان قلب روحانيت شيعه، مي‌تواند ظرفيت گسترده‌اي براي نظام اسلامي درخصوص مسائل رسانه‌اي، آموزش و پرورش و تربيتي فراهم کند.4 4. 01/08/89 (گزارش خبري) بيانات درديدار رئيس و اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم
جامعه مدرسين بايد با حفظ هويت مستحکم خود، به عنوان يک خط شاخص باقي بماند
جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ... نهادي ريشه‌دار، امتحان داده در دوران نهضت اسلامي و بعد از پيروزي انقلاب، مستحکم در خط امام و انقلاب، و بي نظير در حوزه [است] ... جامعه مدرسين ... بايد با حفظ همان هويت مستحکم خود، به عنوان يک خط شاخص براي حوزه و همچنين براي فضاي عمومي کشور باقي بماند. ... در دوران اختناق ستم‌شاهي، ... جامعه مدرسين با صدور بيانيه‌هايي در حمايت از امام خميني(ره) و پرداخت هزينه امضاي اين بيانيه‌ها، امتحان خود را داد و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نيز اين نهاد در دوران مخلوط شدن خطوط، قاطعانه بر خط امام پافشاري کرد. ... علت تلاش برخي افراد و جريان‌ها در سال‌هاي اول انقلاب اسلامي براي انحلال جامعه مدرسين، ايستادگي جامعه بر خط مستقيم امام بزرگوار و تأثيرگذاري آن [است] ... مجاهدت‌ها و روشنگري‌هاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم در روند تاريخ و حرکت انقلاب اسلامي تأثير مهمي داشته است.4 4. 01/08/89 (گزارش خبري) بيانات درديدار رئيس و اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم
لزوم دعوت طلاب به معنويت،تضرع و بي رغبتي به امور دنيوي
معنويت، توسل، تضرع، پرهيزگاري و بي‌رغبتي به امور دنيوي، اساس کار حوزه [است] ... اگر همة ساز و کارهاي علمي، منطقي و معقول فراهم شود ولي روح و گرايش اخلاقي و معنوي حاکم نباشد، کارها در جهت صحيح پيش نخواهد رفت. ... دل جوانان از زمينه مناسبي براي پذيرش نصيحت و حرکت به سمت درجات عالي معنوي برخوردار است و بايد از اين زمينه مساعد استفاده و طلاب را قولاً و عملاً به تفکر و تأمل در باب آخرت و علم آموزي با نيت خالص الهي دعوت کرد.6 6. ۸۹/۰۸/۰۳ (گزارش خبري)ديدار جمعي از اساتيد، فضلا و طلاب نخبة حوزه علميه قم
ضرورت جذب بيشتر افراد مستعدو جلوگيري از تضعيف جامعه مدرسين
جذب بيشتر افراد مستعد و مشتاق به حوزه‌ها لازم [است] ... مديريت متين و قابل قبول کنوني، که تأييد مراجع معظم را نيز داراست، در انجام اين اقدامات کاملاً مؤثر بوده است. ... همه مراقب باشند که نهادهاي عميق و ريشه‌داري چون جامعه مدرسين تضعيف نشوند.6 6. ۸۹/۰۸/۰۳ (گزارش خبري)ديدار جمعي از اساتيد، فضلا و طلاب نخبة حوزه علميه قم
 

تدبيرش 63
مسئولان، برجستگان، روشنفكران و علما از رفتار خودشان مراقبت كنند
در تضعيف اين الگو،[ الگوي جمهوري اسلامي] دو عامل به يكديگر كمك مي‌‌كنند: يك عامل، عامل دروني است؛ نقص‌هايي كه وجود دارد. كوتاهي‌هاي ما، كم‌كاري‌هاي ما، تنبلي‌هاي ما، مبتلاشدن ما به چيزهايي كه مضر به حركت است - مثل اختلاف‌ها، مثل كارهاي خلاف گوناگون، ميل به دنيا پيدا كردن‌ها، به سمت دنيا كشيده‌شدن‌ها، قدرت‌طلبي‌ها، بي‌سياستي‌ها و از اين قبيل چيزها - اينها چيزهايي است كه ناشي از وجود ماست، ما داريم اين نقص‌ها را ايجاد مي‌كنيم. اين عامل دروني، به اين الگو صدمه مي‌‌زند.
عامل ديگر، مربوط به دشمن است كه هميني كه ما داريم، اين را صد برابر بزرگ مي‌‌كنند و به چشم ديگران مي‌كشانند؛ عيب‌هايي هم كه نداريم، به ما نسبت مي‌دهند. خب! حالا ما چه كار كنيم؟ اول بايد به آن چيزهاي دروني خودمان بپردازيم. اول بايستي به آن چيزي كه تقصير خود ماست، كوتاهي خود ماست، بپردازيم. اگر اين را درست كرديم، خداي متعال آن دومي را هم كفاف خواهد كرد؛ يعني خداي متعال تبليغ دشمن را هم خنثي خواهد كرد.
در اين «مناجات الشّاكين» [مفاتيح الجنان]كه منسوب به حضرت سجاد(ع) است، اولين شكايت اين بزرگوار، شكايت از خودش است: «اِلهيِ اِلَيكَ اَشكُو نَفساً بِالسُّوءِ اَمَّارَةً وَ اِلي الخَطيِئَةِ مُبادِرَةً». بعد كه مبالغي از خود شكايت مي‌‌كند، آن وقت عرض مي‌‌كند: «اِلهيِ اَشكُو اِلَيكَ عَدُوّاً يُضِلُّنيِ». اول شكايت از خودمان، بعد شكايت از دشمن. بايد اين را مراقبت كنيد.
خب! حالا كي مراقبت كند؟ چگونه مراقبت كنيم؟ جوابش اين است كه: در درجة اول، مسئولان و زبدگان و برجستگان و روشنفكران و دانشمندان و علما و كساني كه محيطِ تأثير دارند، از رفتارهاي خودشان مراقبت كنند. همان‌طور كه عرض كرديم: قدرت‌طلبي است، دنياطلبي است، دنبال اختلاف رفتن است، جنجال درست كردن است، خلاف اخلاق حركت كردن است.5 19/12/89 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري‌
 

تدبيرش 69
آثار حضور روحانيّت شيعي در حوادث بزرگ اجتماعي
يك نكتة اساسي ... كه به نظر من شايد مؤثّر است ... حضور روحانيّت است. حضور روحانيّت - با خصوصيّاتي كه روحانيّت شيعه دارد، حالا آن كـه مـا در بين خـودمـان در تـاريخ ديده‌ايم - در مسائل اجتماعي، به‌طور طبيعي معنا و هويّت خاصّي مي‌دهد به آن مسائل اجتماعي. وقتي كه عالم شيعي در حـوادث بـزرگ اجتماعي حضور دارد، اين طبعاً اسلاميّت درش هست، مقابلة بـا هـر دستـگاه ظـلـم و استعـمـار و استكـبـار اعمّ از استعمار خـارجـي يـا استبداد داخـلـي درش هست.1 1. 04/07/90 بيانات در ديدار دست‌اندركاران برگزاري كنگرة بزرگداشت يكصدمين سالگرد رحلت آيت‌الله العظمي آقانجفي اصفهاني‌
 

تدبيرش 70
راز مضاعف بودن وظيفة روحانيت و ضرورت استقبال از كارهاي دشوار و نشدني
عزيزان من! علماي محترم! فضلاي گرامي! طلبه‌هاي جوانِ اميدهاي آينده! بدانيد: امروز وظيفة روحانيت مضاعف است. اگر روحانيت هميشه يك باري بر دوش داشته است - بار تفهيم، تبيين، ابلاغ؛ « الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاتِ اللَّهِ» - امروز اين بار مضاعف است؛ چرا؟ براي دو جهت: يكي اينكه فرصت براي تبليغ اسلام در دنيا - چه دنياي اسلام، چه دنياي غير اسلام - به وجود آمده است، كه حالا مختصراً عرض خواهم كرد. يكي هم به دليل همين فرصت و از ترس اسلام، حملات نسبت به اسلام افزايش پيدا كرده است. پس وظيفه مضاعف مي‌شود. وقتي فرصت هست، وظيفه زياد است. وقتي به خاطر اين فرصت، حمله و دشمني و تهاجم هست، باز وظيفه زياد است. امروز شما در يك چنين وضعيتي هستيد. نبايد هم بترسيد: «وَيَخْشَوْنَهُ وَلا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاَّ اللَّهَ». از هيچ چيز نتـرسيـد، از سختـي‌هـاي راه نهـراسيـد. نـه اينكه بگوييد: سختي نيست؛ چـرا! سختي هست؛ امـا از اين سختي نترسيد. به استقبال كارهاي دشوار و سخت برويد. كارهاي نشدني را انجام بدهيد. مگر در ايران نشد؟ در ايران يك كاري انجام گرفت كه اگر همة تحليل‌گران عالم، ساعت‌ها، روزها و شب‌ها مي‌‌نشستند وقتشان را صرف مي‌كردند، جز به اين نتيجه نمي‌رسيدند كه وقوع اين كار محال است. آن كار چه بود؟ آن اين بود كه اين كشوري كه از لحاظ فرهنگي وابستة به غرب بود، از لحاظ سياسي زير سرپنجة اقتدار غرب بود، از لحاظ اقتصادي بازيچة غرب بود و رؤساي كشور، خودشان را مطيعِ گوش‌به‌فرمانِ ناچارِ در مقابل آمريكا مي‌دانستند ... كشوري كه آن فرهنگش است، آن سياستش است، آن اقتصادش است، آن مسئولينش هستند و همه در جهت وابستگي بـه غرب و دوري از اسلام، ناگهان در اين كشور صد و هشتاد درجه قضايا برگشت و نظامي‌ سر كار آمد كه بـه غرب بـا چشم سوءظن و در مواردي بـه چشم دشمني نگاه كرد و جهت‌گيري را به سمت اسلام و تحقق اسلام قرار داد؛ يعني تشكيل نظام جمهوري اسلامـي‌. هـر تحليل‌گري مـي‌گفت: اين كار محال است، چنين چيزي ممكن نيست؛ اما شد! اين محال اتفاق افتاد! ... امام گفت: شاه مي‌رود! هيچ كس باور نمي‌كرد؛ اما رفت. نه فقط شاه رفت، آمريكا رفت؛ غرب رفت؛ استعمار و استكبار رفت. هيچ كس باور نمي‌كرد، اما شد! هيچ كس باور نمي‌كرد كه بزرگ‌ترين انقلاب زمان حاضر در كشور‌هاي اسلامي‌، در مصر اتفاق بيفتد؛ مصرِ كمپ‌ديويد، مصرِ حسني مبارك. ممكن بود جا‌هاي ديگر را احتمال بدهند، اما مصر را كسي احتمال نمي‌داد. در مصر انقلاب اتفاق افتاد. ايـن همـان چيـزي است كـه مـا بـايـد بـه يـاد داشته باشيم. برويد سراغ كار‌هاي نشدني، تا بشود.2 2. 20/7/90 بيانات در جمع روحانيون شيعه و اهل سنت كرمانشاه‌
ورود روحاني در مسائل اجتماعي بايد همراه با روحانيت باشد، نه با تحكم!
روحانيون وظايف اجتماعي هم دارند. روحانيون بايستي در مسائل اجتماعي وارد شوند؛ منتها آن نكتة اساسي اين است كه اين ورود روحاني در مسائل اجتماعي بايد ورود همراه با روحانيت باشد، نه با تحكم؛ اگر با تحكم شد، ديگر فايده‌اي ندارد. خصوصيت روحاني اين است كه با روحانيت، با اخلاق، با نصيحت، با ارائة راه، اطراف قضيه را آگاه كند؛ مشتاق كند، قانع كند، به يك كاري وادار شوند. اگر با تحكم شد، فايده‌اي ندارد. روحاني بايد در مقام روحاني عمل كند. البته اگر شما رئيس جمهور شديد، در مقام رئيس جمهور يك وظيفة ديگري داريد؛ در مقام قاضي يك وظيفة ديگري داريد؛ اما در مقام روحاني، وظيفه اين است كه با زبان روحانيت و با زبان انبياء با مردم حرف بزنيد؛ با تحكم نبايد باشد، با روحية سياسي‌كارانه نبايد باشد.2 2. 20/7/90 بيانات در جمع روحانيون شيعه و اهل سنت كرمانشاه‌
افزايش موج گرايش به اسلام و ضرورت آمادگي روحانيت براي طرح معارف منطقي، قوي و ريشه‌دار اسلامي
انقلاب اسلامي‌ كه پيروز شد، اسلام در دنيا يك رونق تازه‌اي پيدا كرد. خيلي‌ها در دنيا به فكر افتادند كه: اين چه بود؟ اين كدام موتور پرقدرت بود كه توانست يك چنين حادثة عظيمي‌ را به وجود بياورد كه غرب را تكان داد؟ پيروزي انقلاب اسلامي‌ و عظمت امام، غرب را تكان داد؛ نظام سلطه را تكان داد. خيلي‌ها به فكر افتادند بروند ببينند اين چيست. به قرآن مراجعه كردند، حقايقي از اسلام دستشان آمد؛ لذا مشتاق اسلام شدند، گرايش به اسلام پيدا كردند. در آن برهه، يك فصل، يك حمله، يك موج به سمت اسلام به وجود آمد، كه ادامه هم پيدا كرد.
موج دوم، آن وقتي شد كه نظام ماركسيستي شكست خورد. حتّي در كشورهاي اسلامي‌، جوان‌هاي زياد و مردمان بااخلاصِ زيادي بودند كه اميد خودشان را به نظام ماركسيستي بسته بودند؛ فكر مي‌كردند با تشكيل دولت سوسياليستي خواهند توانست فقر و بي‌عدالتي و چه و چه و چه را از كشورهاشان دور كنند؛ بعضي‌هاشان هم واقعاً مردمان صادقي بودند؛ بنده بعضي از اينها را ديده بودم؛ چه از مسلمان‌هايشان، چه از غير مسلمان‌هايشان؛ مردمان صادقي بودند، اما به اسلام هيچ اعتقادي نداشتند؛ ماركسيست شده بودند براي خاطر اينكه خيال مي‌كردند در ماركسيسم اميدي براي مردم هست؛ بعد كه ماركسيسم شكست خورد، اينها ديدند نه! فايده‌اي ندارد؛ لذا به سمت اسلام آمدند. همة اين گروه‌هاي جواني كه شما ديديد در مصر و تونس و ليبي و يمن و جاهاي ديگر، شعار اسلام مي‌دادند، اينها در دهه‌هاي 60 و 70 ميلادي - يعني حدود چهل سال پيش، سي سال پيش - همه‌شان شعارهاي چپ مي‌دادند، شعارهاي كمونيستي مـي‌دادنـد؛ اگـر هـم كسـي از اسلام چيزي مـي‌گفت، لابه‌لايش حرف‌هاي ماركسيستي بود. حتّي در كشور خود ما هم مواردي از اين قبيل بود؛ من نمي‌خواهم اسم بياورم. بودند كساني كه از اسلام مي‌گفتند، اما لابه‌لاي حرف اسلامي‌، در واقع تفكرات ماركسيستي بود كه داشت تبليغ و ترويج مي‌شد. خب! اينها يك جايي اثر خودش را مي‌بخشد. بعد از آنكه ماركسيسم شكست خورد، همة اين گروه‌ها كه از ماركسيسم مأيوس شدند، به اسلام برگشتند؛ به اسلام نگاه كردند، به قرآن نگاه كردند، به احكام اسلامي‌ نگاه گردند، به جمهوري اسلامي‌ نگاه كردند؛ ديدند: عجب! يك نظامي‌ بر پاية اسلام سر پا آمده! همة شعارهاي مدرن و مترقي را سر دست گرفته! همة قدرت‌هاي ظالم و ستمگر و مكندگان خون ملت‌ها با او دارند مبارزه مي‌كند، اين هم مثل كوه ايستاده و نمي‌لرزد. به شگفت آمدند! گفتند: عجب! خب! بياييم ببينيم اين چيست؟ همان‌هايي را كه مي‌خواستند و در ماركسيزم دنبالش مي‌گشتند و نتوانسته بودند آنها را پيدا كنند، بعد هم كه بكلي شكست خورد، مي‌ديدند: حالا در اسلام هست. اين هم يك مقطع بود كه گرايش به اسلام پيدا شد. يك مقطع هم حالا به وجود آمده است: مأيوس شدن از ليبراليزم غربي، ليبرال دموكراسي غرب، اقتصاد كاپيتاليستي. مي‌‌بينيد چه خبر است؟!
مي‌خواهند اين مسئله را در تبليغات كوچك كنند. واقع قضيه كه كوچك نمي‌شود! در مركز مالي آمريكا، در پايتخت اقتصادي آمريكا، يعني در نيويورك، آن هم در خيابان «وال استريت» كه كانون اصلي سرمايه‌داري دنياست، هزاران نفر جمعيت جمع بشوند، بگويند: ما سرمايه‌داري را نمي‌خواهيم. اينها نه مهاجرند، نه همه سياه‌پوستند، نه از طبقات پايين جامعه‌اند؛ در ميانشان استاد دانشگاه هست، سياستمدار هست، گروه‌هاي دانشجويي به اينها پيوسته‌اند؛ مي‌گويند: ما نظام كاپيتاليستي را نمي‌خواهيم. خب! اين، همين حرف ماست؛ ما هم كه از اول گفتيم: «نه شرقي، نه غـربـي»، يعنـي نـه نظام كـاپيتاليستـي، نـه نظام سوسياليستي؛ آن سوسياليستي‌اش بود كه به جهنم رفت! اين هم دارد يواش يواش سرازير مي‌شود. بعد از اين حادثه، اقبال به اسلام بيشتر خواهد شد. اين هم يك موج ديگر است؛ موج سوم است.
بايد شما آماده باشيد! روحانيت اسلام بايد آماده باشد! حرف‌هاي سست به كنار برود؛ معارف منطقي و قوي و ريشه‌دار اسلام كه از كتاب و سنت گرفته شده، از كلمات ائمة معصومين(ع) اتخاذ شده؛ مباني مستحكم عقلي، عقل‌پسند و متناسب با نيازهاي انسان و جامعة بشري مطرح شود؛ خواهيد ديد موج گرايش به اسلام بيشتر خواهد شد.2 2. 20/7/90 بيانات در جمع روحانيون شيعه و اهل سنت كرمانشاه‌
روحاني بايد وسط ميدان و اهل اقدام باشد
دو خصوصيت در منطقة پاوه وجود دارد كه انسان را وادار به تحسين مي‌كند: يك خصوصيت، خصوصيت دينداري است؛ پايبندي به معرفت ديني و مباني ديني و شريعت. خصوصيت دوم، روشنفكري است. جوانان اين منطقه – آن‌طوري كه من اطلاع دارم و گزارش‌هاي دقيقي را ملاحظه كردم - جوانان روشنفكري هستند. بخش مهمي از اين امتيازات برمي‌گردد به اين مرد عالم و مجاهد، اين جناب ماموستا قادري؛ روحاني هم عالم و هم روشنفكر. اين‌جور روحاني‌اي در اين دوره و در همة مقاطع حساس، به كار جماعت‌هاي مردمي مي‌آيد؛ آگا‌هانه، بابصيرت، مسائل را تشخيص بدهد، درك كند، بعد هم وسط ميدان باشد. روحاني‌اي كه كنار بنشيند، به مردم بگويد: شما برويد حركت كنيد، اقدام كنيد، راه به جايي نخواهد برد. آن روحاني‌اي موفق است كه راه بيفتد، بگويد: بـرويـم! نـه اينكه بگويـد: بـرويـد! روحاني بايد وسط ميدان، جلوِ مردم و اهل اقدام باشد. خوشبختانه ما نمونه‌‌هاي متعددش را در روحانيت منطقة كردي مشاهده كرده‌ايم و ديده‌ايم. آن كساني كه با اين مردم دشمنند به‌خاطرتدينشان، با اين مردم دشمنند به‌خاطر انقلابيگري‌شان، با اين مردم دشمنند به‌خاطر عشقشان به ميهن عزيز، به ايران عزيز، آن دشمنان شيطان‌صفت، بيش از همه بـا ايـن‌جـور روحـانيـونـي مخالفند؛ بـا ايـن‌جور روحانيوني كه وسط ميدانند، آمادة مجاهدتند، آمادة فداكاري‌اند، مثل چراغ هدايتي هستند، دشمنند. من امـروز كـه بـه شهر پـاوه و منطقة اورامانـات نگاه مـي‌كنم، مـي‌بينم سطح سـواد بـالاسـت، سـطح معلومات بالاست، جوان‌هـا تحصيل‌كـرده و آگاه و متدينند؛ اين خيلي امتياز بزرگي است كه اين منطقه دارد؛ خدا را شكر مي‌كنيم.8 8. 25/7/90 بيانات در اجتماع مردم پاوه ‌
 

تدبير ش 78 شهريور و مهر 91
ضرورت و نحوة ارتباط طلاب با دانشجويان
امروز اين شهر يا اين استان[خراسان شمالي]، نزديك به چهل هزار دانشجو دارد. از اين چهل هزار دانشجو چندتايشان با شما طلبه‌ها مرتبطند؟ با چندتايشان مي‌نشينيد حرف مي‌زنيد؟ تعدادي از شما ممكن است به بعضي از مجامع آنها دعوت شوند و بروند؛ پنجاه نفر، صد نفر آنجا باشند، برايشان سخنراني كنند. مسئله اين نيست. بايد بالمشافهه حرف بزنيد، طرف مقابل را بسازيد؛ اين احتياج دارد به وقت، احتياج دارد به كار، احتياج دارد به سواد كافي، احتياج دارد به ملاحظة نيازهاي فكري و فرهنگي، و احتياج دارد به عشق؛ اين كار بايد اتفاق بيفتد.24 24. ۹۱/۰۷/۱۹ بيانات در ديدار علما و روحانيون استان خراسان شمالي
لزوم تسلط طلاب به تجزيه و تحليل افكار نو
شما[طلاب] بحمداللّه جمعيت زيادي هستيد - هم خانم‌ها، هم آقايان - در اينجا انسان مشاهده مي‌كند. بايد درس بخوانيد، خوب درس بخوانيد، عالم شويد، ملا شويد، قوي شويد، قدرت تجزيه و تحليل افكار نو را پيدا كنيد. مطالعات جنبي هم داشته باشيد. بعضي از اين درس‌هايي كه در حوزه‌‌ها معمول شده، در قم يا تهران، مي‌تواند به صورت مطالعات جنبي استفاده شود؛ مثل ادبيات فارسي، اخلاق و بعضي درس‌هاي ديگر - البته ادبيات عرب لازم است؛ آن جزو ابزار كار ماست - لزومي ندارد اينها حتماً در برنامه‌هاي درسي وارد شود. البته من دخالت نمي‌كنم، سليقه‌ام را عرض مي‌كنم؛ برنامه‌ريزان بنشينند رويش فكر كنند.24 24. ۹۱/۰۷/۱۹ بيانات در ديدار علما و روحانيون استان خراسان شمالي
ضرورت استقبال روحانيون از نظام اسلامي
مگر مي‌توانيم خودمان را كنار بگيريم؟
اينكه يك آقايي در يك گوشه‌اي عبايش را بكشد به كول خودش، بگويد من به كارهاي كشور كار ندارم، من به نظام كار ندارم، افتخار نيست؛ اين ننگ است! روحاني بايد از وجود يك چنين نظامي كه پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامي است، با همة وجود استقبال كند. مراجع تقليد كنوني، مكرر متعددي‌شان به بنده گفتند كه ما تضعيف اين نظام را به هر كيفيتي حرام قطعي مي‌دانيم. خيلي‌شان از روي لطف به من پيغام مي‌دهند يا مي‌گويند كه ما تو را مرتباً دعا مي‌كنيم. اين نشان دهندة قدرشناسي از نظام اسلامي است. حالا يك معممي يك گوشه‌اي بيايد خودش را از نظام كنار بگيرد؛ بهانه هم اين است كه ما فلان انتقاد را داريم. خيلي خوب! صد تا انتقاد داشته باش؛ دويست تايش به خود ما عمامه‌اي‌ها وارد است. مگر به ما انتقاد وارد نيست؟ وجود انتقاد و عيب در يك مجموعه مگر موجب مي‌شود كه انسان اين همه محسّنات و نقاط قوت را در آن مجموعه نبيند و ملاحظه نكند؟ در روحانيت هم همين‌جور است؛ عيوب الي ماشاءاللّه. بنده آخوندم، طلبه هستم، از قبل از بلوغ طلبه بودم تا الآن؛ بياييد براي شما همين جا يك فهرست از بر بنويسم. صد تا اشكال در ما هست؛ اما اين صد تا اشكال موجب مي‌شود ما از روحانيت اعراض كنيم؟! ابداً! در مقابل اين صد تا اشكال، هزار تا حُسن وجود دارد. در كسر و انكسار مصالح و مقاصد است كه انسان مي‌تواند خط مستقيم را پيدا كند.24 24. ۹۱/۰۷/۱۹ بيانات در ديدار علما و روحانيون استان خراسان شمالي
سكولاريسم در حوزه‌هاي علميه
حوزه‌هاي علميه بايد خود را سربازان نظام بدانند، براي نظام كار كنند، براي نظام دل بسوزاند، در خدمت تقويت نظام حركت كنند؛ و اين درست عكس آن چيزي است كه سياست سرويس‌هاي امنيتي انگليس و آمريكا و اسرائيل و ديگران و ديگران دنبال مي‌كنند. آنها تلاش مي‌كنند بلكه بتوانند يك منفذي پيدا كنند. يك آخوندي يك گوشه‌اي حرفي مي‌زند، كه علي‌الظاهر برخلاف خواست و فهم و عقيدة كلي نظام است، بزرگش مي‌كنند؛ آن آدم را اگر كوچك هم باشد، از او يك تصوير بزرگي درست مي‌كنند، براي اينكه فاصلة بين نظام و روحانيت را برجسته كنند؛ القاء كنند كه چنين فاصله‌اي وجود دارد. بنابراين حوزه‌هاي علميه نمي‌توانند سكولار باشند. اينكه ما به مسائل نظام كار نداريم، به مسائل حكومت كار نداريم، اين سكولاريسم است.
معناي حرف من اين نيست كه حالا همه بايد از روز اول بيايند در مشاغل نظام كار كنند؛ نخير! بايد درس بخوانيد.24 24. ۹۱/۰۷/۱۹ بيانات در ديدار علما و روحانيون استان خراسان شمالي
لزوم سخن گفتن با مردم و بيان حقايق دين و مناقب ائمه(ع)
آنهايي كه درسشان يك قدري پيش‌رفته، لباس روحانيت بپوشند؛ اما بدانند لباس طلبگي پوشيدن، بار سنگيني است! اين عمامة چند سيري كه شما روي سرت مي‌گذاري، خيلي سنگين است! به‌مجردي كه ديدند شما عمامه داري، سيل سؤال و اشكال و اينها وارد مي‌شود. اگر آنچه كه نمي‌داني، گفتي نمي‌دانم، بعد رفتي آن را تحقيق كردي و دانستي و احياناً آمدي به او گفتي، اين خوب است؛ اما اگر آنچه كه نمي‌داني، به شكل غلط جواب دادي، يا چون نمي‌دانستي، عصباني شدي كه چرا اين را از من سؤال كرد، اين ديگر خوب نيست! اگر بناست آدم اين‌جور باشد، نبودن بهتر است.
امامت جماعت در مساجد را محترم بشماريد، مهم بشماريد. كساني كه شايستگي دارند، امامت مساجد خيلي مهم است. در هر وعدة نماز، يا لااقل در هر شبانه‌روزي يك وعدة نماز، با مردم حرف بزنيد و افكار را باز كنيد. با ذكر حقايق دين و مناقب ائمه(ع) دل‌ها را روشن كنيد؛ دل‌ها روشن مي‌شود.24 24. ۹۱/۰۷/۱۹ بيانات در ديدار علما و روحانيون استان خراسان شمالي
لزوم هجرت روحانيت از حوزه‌هاي بزرگ به شهرستان‌ها
اين طرح هجرتي كه بنده چندين سال قبل از اين مطرح كردم، موجب گسترش فعال روحانيت در سرتاسر كشور مي‌شود. بايد از حوزه‌هاي بزرگ هجرت كنند، بيايند در شهرستان‌ها بمانند؛ چه اهل آنجا باشند، چه نباشند.24 24. ۹۱/۰۷/۱۹ بيانات در ديدار علما و روحانيون استان خراسان شمالي
 

تدبير ش 78 شهريور و مهر 91 حذفيات
نقش روحانيت در پيروزي انقلاب اسلامي
نظام، مرتبط و متصل و همزاد است نسبت به روحانيت. اگر روحانيت نبود، شما بدانيد اين نظام تشكيل نمي‌شد؛ اين انقلاب پيروز نمي‌شد. بنده از قبل از انقلاب در محافل روشنفكري بوده‌ام، با گروه‌هاي سياسي ارتباط نزديك داشته‌ام، همة آنها را هم مي‌شناختم، با خيلي‌هاشان هم بحث و جدل كرده بوديم. اين را من از روي اعتقاد و با استدلال مي‌گويم: اگر جامعة روحانيت نبود، اين انقلاب پيروز نمي‌شد؛ تا صد سال ديگر هم پيروز نمي‌شد.
روشنفكران سياسي ما كه بعضي‌شان هم آدم‌هاي خوبي بودند، دلسوز هم بودند - همه، آدم‌هاي ناراه و منحرفي نبودند - توانايي‌اش را نداشتند، مقبوليت نداشتند، در بين مردم نفوذ نداشتند، نمي‌توانستند بر دل‌هاي مردم حكومت كنند. آنكه مي‌توانست اولاً از حيث سطح، تمام كشور را فرا بگيرد، ثانياً از حيث عمق و تأثير، تا اعماق دل‌ها نفوذ كند، روحانيت بود؛ كه همه جا بود.
بنده يك وقتي در اوايل انقلاب، اين آية شريفة سورة نحل را خواندم: «اعوذ باللّه من الشّيطان الرّجيم. وَأَوْحَي رَبُّكَ إِلَي النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ. ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاء لِلنَّاسِ».( نحل 68 و 69) گفتم: بله! اين جوان‌هاي طلبه مثل زنبورهاي عسل رفتند بر روي گل‌هاي معرفتي كه از بيان امام روييده بود، نشستند تغذيه شدند، بعد راه افتادند به سرتاسر كشور، به مردم عسل دادند، به دشمنان نيش زدند؛ هم عسل، هم نيش؛ نيش و نوش با هم. از هيچ دسته‌اي، از هيچ حزبي، از هيچ جمعيت ديگري غير از روحانيت، اين كار برنمي‌آمد. و اگر اين نمي‌شد، اين انقلاب اجتماعي به وقوع نمي‌پيوست؛ انقلابي كه همان شعاري كه در تهران روز عاشورا داده مي‌شود، در فلان كوره‌دهِ يك استان دورافتاده هم مردم راهپيمايي مي‌كنند، همان شعار را مي‌دهند، همان حرف را مي‌زنند، همان درخواست را مي‌كنند. اين مي‌شود انقلاب اجتماعي؛ كه نتيجه‌اش سقوط آن‌چنان حكومتي است، و تشكيل اين‌چنين نظامي. استقامت و استحكام و ريشه‌داري اين نظام به گونه‌اي است كه به توفيق الهي، قرن‌ها اين نظام پابرجا خواهد بود.
مباني فكري را هم باز خود روحانيون آماده كردند. امثال شهيد مطهري، امثال علامة طباطبايي و بزرگاني از اين قبيل، مباني فكري مستحكم را آماده كردند؛ اين زيرساخت‌هاي فكري را كه بر اساس آنها مي‌شود نشست فكر كرد، پرورش داد، گسترش داد، تفريع فروع كرد و نيازهاي فكري امروز جوان‌ها را پاسخ داد. در كشور ما آن سخن قاطعي كه توانست تفكرات ماركسيستي را مثل پنبه‌اي حلاجي كند، به هم بزند و باد هوا كند، فرمايشات مرحوم مطهري بود - كه ايشان شاگرد آقاي طباطبايي بود - و بعضي ديگر از شاگردان مرحوم علامة طباطبايي. اين نظام در يك چنين بستري به وجود آمده.24 24. ۹۱/۰۷/۱۹ بيانات در ديدار علما و روحانيون استان خراسان شمالي
 

تدبير ش 79 (مهر) آبان و آذر 91
شرائط علماء و فرزانگان برای نجات ملت‌ها
اجلاس و نشست اساتيد[دربارة بيداري اسلامي] از يك اهميت ويژه‌اي برخوردار است؛ زيرا ايجاد يك فكر، يك گفتمان، يك جريان فكري در جامعه، به دست خواص جوامع است؛ به دست انديشمندان جامعه است؛ آنها هستند كه مي‌توانند فكر ملت‌ها را به يك سمتي هدايت كنند كه ماية نجات ملت‌ها شود؛ همچنان كه خداي نخواسته مي‌توانند به سمتي ببرند كه ماية بدبختي و اسارت و تيره‌روزي ملت‌ها شود. اين دومي متأسفانه در طول هفتاد هشتاد سال اخير در برخي از كشورها، از جمله در كشور خود ما اتفاق افتاد.
روايتي است از رسول مكرم اسلام، حضرت محمدبن‌عبداللّه(ص)، كه مي‌فرمايد: «لا تصلح عوامّ هذه الأمّة الاّ بخواصّها قيل يا رسول‌اللّه و من خواصّها قال العلماء»؛ اول علماء را ذكر كرد، بعد چند دستة ديگر را. بنابراين اساتيد دانشگاه، فرزانگان و نخبگان علمي در هر كشوري مي‌توانند سررشته‌دار حركت مردم شوند؛ البته به شرط اخلاص، به شرط شجاعت، به شرط نترسيدن از دشمنان. اگر ترس آمد، اگر طمع آمد، اگر غفلت آمد، اگر تنبلي آمد، كار خراب خواهد شد. اگر ترس نبود، شجاعت بود، اگر طمع نبود، اگر غفلت نبود، هوشياري و بيداري بود، آن وقت كار درست خواهد شد.
اوائل انقلاب، سي و يكي دو سال قبل از اين، در يك قضية بسيار مهمي، من و دو نفر ديگر كه آن روز عضو شوراي انقلاب بوديم، از تهران رفتيم قم خدمت امام - امام آن وقت هنوز در قم بودند، تهران نيامده بودند - تا نظر ايشان را نسبت به آن قضيه و اقدام مهم بپرسيم. وقتي قضيه را براي ايشان شرح داديم، امام رو كردند به ما، گفتند: از آمريكا مي‌ترسيد؟ گفتيم: نه! گفتند: پس برويد اقدام كنيد! ما هم آمديم اقدام كرديم و موفق شديم. اگر ترس آمد، اگـر طمع آمـد، اگـر غفلت آمـد، اگـر گرايش‌هاي انحـرافـي پـا در ميـان گـذاشت، كـارهـا مشكل خواهد شد.10
10. 21/09/91 بيانات در ديدار شركت‌كنندگان اجلاس جهاني اساتيد دانشگاه‌هاي جهان اسلام و بيداري اسلامي
 

تدبير ش 81 اسفند 91 و فروردين 92
ضرورت حفظ و تقويت روحية اميد و نشانه‌هاي آن
يکي از وظايف علما و روحانيون، حفظ و تقويت روحية اميد در مردم به‌ويژه جوانان است. ... بايد دائماً در کورة اميد دميده شود؛ به‌خصوص که نشانه‌هاي اميد فراوان است. ... يکي از نشانه‌هاي اميد، استمرار موفقيت‌هاي روزافزون ملت ايران است. ... عظمت کنوني و مرکزيت فکري ملت ايران در دنياي اسلام، تسلط گفتمان ديني در کشور، پيشرفت‌هاي علمي و فناوري، نفوذ سياسي و بين‌المللي نظام اسلامـي و اقـدامـات زيـربنـايـي عـدالـت‌مـحـور در کشـور، دستاوردهاي شگرفي است که قبل از انقلاب اسلامي و يا در ابتداي پيروزي آن، غيرقابل تصور بود. ... اين دستاوردها نشان دهندة پيشرفت نظام اسلامي است. ... يکي ديگر از نشـانـه‌هـاي پيشـرفـت، سـراسيمگي، عصبانيت و شـدت عمل دشمن اسـت. ... اگـر نظام اسلامي پيشرفت نداشت، دشمنان تا اين حد سراسيمه و عصباني نمي‌شدند.9 9. 17/12/91 (گزارش خبري) بيانات در ديدار رئيس و اعضاي مجلس خبرگان رهبري
ابعاد شخصيت فقهي، معنوي و جهادي مرحوم آسيد محمّد کاظم يزدي
در مرحوم آسيد محمّدکاظم يزدي سه جهت به نظر من وجود دارد که اين سه جهت در کمتر ملاّيي در اين سطح با همديگر ديده مي شود. يکي تسلّط و تبحّر و مهارت فقهي اين مرد است؛ فقيه انصافاً بزرگي است. ... مرحوم آخوند خراساني که خب! مستغني از تعريف و توصيف است، ايشان را از لحاظ فقهي بر همة معاصرين خودش ترجيح مي دهد؛ ... يک ترجيح واضحي را مرحوم آخوند نسبت به ايشان قائل است. اين خيلي چيز مهمي است. يک معاصري آن هم در حدّ مرحوم آخوند خراسانـي، ايـن جور يک معاصر خـودش را مثلاً تجليل کند، تعظيم کند؛ اين خيلي مهم است. بنابر اين، جنبة علمي ايشان خيلي به نظر من برجسته است. هم در عروه اين معنا واضح است، هم در حاشية مکاسب اين معنا واضح است. اين يک جهت است در شخصيت اين بزرگوار.
يک جهت ديگر، آن جهت تقوايي و ملاحظات فردي و شخصي و جهات معنوي است که اين هم در نقل هاي فراواني که از ايشان مي شود، واضح است. حتّي در همين قضية مشروطه، خب! مرحوم آسيد محمد کاظم جزو اولين کساني است که مشروطه را امضاء کرد و قبول کرد در اول کار. وقتي مرحوم شيخ فضل الله نوري نوشت که يک چنين کاري در تهران دارد انجام مي گيرد، جزو اولين کساني که اين را امضاء کردند و قبول کردند، مرحوم آسيد محمد کاظم بود. بعد که اساسنامه - يعني همان قانون اساسي - مطرح شد، ايشان گفت که: من بايد قانون اساسي را ببينم، من بايد اينکه بناست تأييد بکنم را ببينم. مرحوم آشيخ فضل الله از تهران نوشت که ما ديديم، درست است، خوب است. خب! آشيخ فضل الله هم معاصر اينها بود، هم‌دورة اينها بود، مرد بزرگي بود، به او اطمينان داشتند. ايشان گفت: نه! من خودم بايد ببينم! اين نهايت اهتمام اين مرد را نشان مي دهد که با اينکه کسي مثل شيخ فضل الله نوري که مورد قبول اينها بوده تأييد مي کند، ايشان مي گويد من [بايد ببينم]؛ چون کار، کار بزرگي است، مي فهميده که کار ريشه دار و دنباله داري است، نمي شود اين را با سهل انگاري از سر گذراند؛ که بعد هم قضاياي بعدي تأييد کرد که همين درست بوده؛ يعني بايد از اول همين کار را مي کردند. ... اين دقّت و احتياط اين مرد را نشان مي دهد در امر دين. اين به نظر من خيلي مهم است. با اينکه فشار هم زياد بود - يعني شرائط، شرائط عادي نبود؛ فشار فکري، فشار سياسي، از اطراف روي اين مرد [بود]؛ عشاير نجف و اينها مريد ايشان بودند، لکن در خود حوزة نجف اغلب مخالف بودند - ايشان ايستاد. اين هم جنبة تقوايي و معنوي اين مرد.
جنبة سوم هم - کـه بـاز شايد بـرمـي گردد بـه همين جنبة دوم - جنبة آمادگي براي جهاد است. قضاياي مبارزة با انگليس هاي اشغالگر و جنگي که در عراق اتفاق افتاد، بر محور مرحوم آسيد محمد کاظم يزدي مي گردد. ايشان پسر خودش – مرحوم سيد محمد - را فرستاد؛ البته مرحوم سيد محمد در جنگ به شهادت نرسيد، بعداً از دنيا رفت؛ ... بزرگاني از علما آن وقت بودند ... که خب! همه به عنوان شخصيت برجسته اي دنبال او بودند. آمدند در مناطق جنوبي عراق - در همين مناطق مرزي ايران - جنگيدند، مبارزه کردند. ... بنابراين ايشان شخصيت جامع الاطراف بزرگي بوده. اگر در قضية مشروطه نظر ايشان تأمين مي شد و آن شرطي که ايشان گذاشته بود تحقق پيدا مي کرد، بنده گمان مـي کنم مسير مشروطه عـوض مـي شد؛ يعني آدم احتمال مـي دهـد کـه مسير مشـروطـه عـوض مي شد، سهل انـگـاري هـايـي کـه انـجـام گـرفـت انجام نمي گرفت.12
12. ۹۱/۱۲/۲۴ پيام به کنگرة بزرگداشت علاّمه آيت اللَّه سيدمحمدکاظم طباطبايي يزدي
 

تدبير ش 82 ارديبهشت و نيمه اول خرداد92
نقش علما و مصلحان ديني در نخستين امواج بيداري اسلامي
نخستين امواج بيداري در كشورهاي اين منطقه كه همزمان با آغاز ورود پيشقراول‌هاي استعمار آغاز شد، غالباً به وسيلة علماي دين و مصلحان ديني پديد آمد. نام رهبران و شخصيت‌هاي برجسته چون سيدجمال‌‌الدين و محمد عبده و ميرزاي شيرازي و آخوند خراساني و محمود الحسن و محمدعلي و شيخ فضل‌‌الله و حاج آقا نورالله و ابوالاعلي مودودي و ده‌ها روحاني معروف بزرگ و مجاهد و متنفذ از كشورهاي ايران و مصر و هند و عراق در صفحات تاريخ براي هميشه ثبت و ضبط است.
در دوران معاصر هم نام درخشان «امام خميني» عظيم چون ستارة پرفروغي بر تارك انقلاب اسلامي ايران مي‌درخشد. در اين ميان، صدها عالم معروف و هزاران عالم غيرمعروف نيز، امروز و ديروز، نقش‌‌آفرين حوادث اصلاحي بزرگ و كوچك در كشورهاي گوناگون بوده‌‌اند. فهرست مصلحان ديني از قشرهاي غيرروحاني همـچـون حسن‌‌البناء و اقبـال لاهـوري نيز بلنـد و اعجاب‌‌انگيز است.2 2. ۹۲/۰۲/۰۹ بيانات در اجلاس «علما و بيداري اسلامي» در تهران
 

تدبير ش 84 شهريور و مهر 92
وظايف ائمة ‌جمعه و ويژگي خطبه‌ها تکرار درالف4
سعي شود خطبه‌هاي نماز جمعه، کوتاه و در عين حال پرمغز و همراه با موعظه و دربر دارندة نيازها و پاسخ دهندة سؤالات و گره‌هاي ذهني مخاطبان به‌ويژه نسل جوان در زمينه‌هاي اعتقادي، عملي و سياسي باشد. ... بايد برآيند خطبه‌هاي نمازجمعه، اميد آفرين و مستحکم کنندة رابطة مردم با نظام اسلامي باشد، ائمه ‌جمعه هرچه بيشتر بـا مـردم ارتباط داشتـه و در مجـامـع جـوانـان، دانشجويان و طلاب حضور داشته و صحبت‌هاي آنان را بشنوند.6 6. ۹۲/۰۶/۱۸ (گزارش خبري) بيانات در ديدار ائمه جمعه سراسر کشور
 

تدبير ش 85 آبان و آذر92
پيامدهاي خطاگويي مدّاحان و منبری‌ها
مسئلة تربيت نيروها يا حراست از نيروهاي گوينده و خواننده از خطاها و اشتباهات ... خيلي مهم است. واقعاً يكي از گرفتاري‌‌هاي ما اين است؛ حالا اسم مدّاح‌ها بد در رفته؛ مخصوص مدّاح‌ها نيست؛ مدّاح و غير مدّاح ندارد. از كساني كه در اين ماجراي منبر رفتن و از عاشورا خواندن وارد بوده‌‌اند - اعم از مدّاح و منبري و مانند اينها - مواردي ديده شده كه حرف‌هاي نامناسبي از اينها صادر شده. يك وقت ... دو نفر پهلوي هم نشسته‌‌اند، مهم نيست؛ يك وقت نه، ما هزار نفر، ده هزار نفر، گاهي پنجاه هزار نفر مستمع داريم، گاهي ايـن جمعيّت تبديل مي‌شود به جمعيّت‌هاي ميليوني به‌‌خاطر انتشار؛ اينجا بايد محاسبه بشود كه تأثير يك حرف غلط و نامناسب بر روي ذهن مخاطب چيست. يك عدّه‌‌اي همان حرف غلط را قبول مي‌كنند، و يك معرفت غلطي پيدا مي‌كنند؛ يك عدّه‌‌اي آن را استنكار مي‌كنند و اين استنكار موجب مي‌شود كه از اصل دين زده بشوند! بين كساني و كساني سرِ اين حرف اختلاف مي‌‌افتد؛ ببينيد! از چند جهت مجاري فساد به‌‌وجود مي‌‌آيد براي يك حرف غلطي كه يك نفر مي‌زند. از قديم ديده بوديم ما - مخصوص حالا نيست؛ از بچّگي مي‌رفتيم روضه و پـاي منبر – گـاهـي روضـه‌‌خـوان‌‌هـا روضـه‌‌هـايـي مي‌خواندند كه معلوم بود غلط است، معلوم بود خلاف است، امّا مي‌خواندند؛ براي اينكه حالا چهارنفر مستمع دلشان بسوزد و گريه كنند. مگر به هر قيمتي بايد اين كار را كرد؟ حادثه را بيان كنيد؛ با هنرمندي بيان كنند تا مردم دلشان شيفته بشود و منقلب بشود؛ نه اينكه خلاف بگويند. حالا هم مي‌شنوم، منبري يا مدّاح سر منبر خطاب به اميرالمؤمنين مي‌كند و مي‌گويد: آقا! هرچه داري از امام حسين داري! شما فكرش را بكنيد! اين چه حرفي است و اين چه مُهمل‌‌گويي‌‌اي است كه كسي اين‌‌جور در بارة اميرالمؤمنين حرف بزند؟ امام حسين هرچه دارد از اميرالمؤمنين دارد؛ امام حسين هرچه دارد از پيغمبر دارد؛ چرا نمي‌فهمند اين معاني و اين مسائل را؟ آن‌‌وقت ادّعا هم دارند، هرچه هم به دهنشان بيايد مي‌گويند؛ يعني اينها را خيلي بايد به‌‌نظر من بزرگ بشمُريم.6 6. 20/08/92 بیانات در ديدار اعضاي ستاد مركزي هيئت رزمندگان اسلام‌
 

تدبير ش87 - اسفند92 و فروردين93
نگاه مبتكرانه و اساسي همة اركان نظام به مسائل منطقه و جهان
در اهمّيّت اين مجلس[خبرگان] خيلي صحبت شده، ... در مجموعة اركان نظام اسلامي و نظام جمهوري اسلامي، اين مجلس جايگاه ويژه‌اي دارد. لكن گاهي به مناسبت‌هايي كه پيش مي‌آيد - چه در اوضاع داخلي، چه در مجموعة مسائل جهاني - اهمّيّت اين مجلس و اجتماع اين‌همه از علما و بزرگان و متنفّذينِ روحاني در بلاد و مجتهدين و مانند اينها، اهمّيّت ويژه‌اي پيدا مي‌كند؛ به‌نظر ما دوران كنوني از جملة اين دوران‌هاست، يعني مسائل مهمّي در جريان است در پيرامون ما؛ چه مسائلي كه مستقيماً به ما ارتباط پيدا مي‌كند، و چه مسائلي كه ولو به‌طور مستقيم با ما مربوط نيست لكن نمي‌توانيم از كنار آن آسان بگذريم؛ از اين‌گونه مسائل امروز در دنيا و در منطقه زياد است. اوضاع عمومي - چه در آسيا، چه در آفريقا، چه در اروپا - اوضاع پيچيده‌اي است، اوضاع مهمّي است؛ و نظام جمهوري اسلامي طبعاً حرفي خواهد داشت در قبال اين نظام، و خودنگري و بازيابي وظيفه جزو مسئوليّت‌هاي همة ما در اين دوران است. عرض كرديم، هم در دنيا معضلات زيادي وجود دارد، هم اثر گذاري جمهوري اسلامي در معادلات منطقه بلكه گاهي در معادلات جهاني بيش از هميشه است؛ بنابراين همة اركان نظام از جمله اين مجلس، بايد نگاه مبتكرانه و اساسي به مسائل داشته باشند؛ هم به حيث وظيفة شخصي و ذاتي علما - كه علما هاديان امّت‌اند و وظايفي دارند و مردم را بايد روشن كنند؛ در نظام اسلامي وظيفة علما فقط گفتنِ مسئلة نماز و روزه نيست، مردم را بيدار مي‌كنند، هوشيار مي‌كنند، حقايق را به مردم مي‌گويند، بصيرت‌افزايي مي‌كنند - هم به حيث اعتبار اين مجلس كه يك نهاد حكومتي است، وظايفي بر عهده است.4 4. 15/12/92 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري
 

تدبير ش88 - ارديبهشت و خرداد93
وظائف مسئولين حکومت در رساندن مردم به بهشت تکرار در الف4 – ي3 -د6
گاهي شنيده مي‌شود کساني در گوشه‌وکنار وقتي صحبت از هدايت و راهنمايي و بيان حقايق ديني و مانند اينها مي‌شود، مي‌گويند: آقا! مگر ما موظّفيم مردم را به بهشت برسانيم؟ خب، بله! بله، همين است. فرق حاکم اسلامي با حکّام ديگر در همين است: حاکم اسلامي مي‌خواهد کاري کند که مردم به بهشت برسند؛ به سعادت حقيقي و اُخروي و عقبائي برسند؛ [لذا] راه‌ها را بايد هموار کند. اينجا بحثِ زور و فشار و تحميل نيست؛ بحثِ کمک کردن است. فطرت انسان‌ها متمايل به سعادت است، ما بايد راه را باز کنيم؛ ما بايد کار را تسهيل کنيم براي مردم؛ تا بتوانند خودشان را به بهشت برسانند؛ اين وظيفة ما است! ... جامعة اسلامي جامعه‌اي است که اگر از لحاظ جنبه‌هاي مادّي به اسلام عمل بکند، بدون ترديد در قلّه قرار خواهد گرفت؛ از لحاظ علم، از لحاظ صنعت لازم، از لحاظ معيشت، از لحاظ روابط اجتماعي، از لحاظ عزّت و شرف دنيايي و عمومي و ملّي و بين‌المللي در اوج قرار مي‌گيرد؛ امّا اين همة کارها نيست، همة هدف‌ها نيست. اگر زندگي ما در دنيا زندگي خوبي باشد، امّا لحظة مرگ ما لحظة بدبختي و روسياهي ما باشد، چه فايده دارد؟ امام سجّاد(ع) در دعاي صحيفة سجّاديه مي‌فرمايد: «اَمِتنا مُهتَدينَ غَيرَ ضالّينَ، طائِعينَ غَيرَ مُستَکرِهين»؛(صحيفة سجّاديه، دعاي ۴۰) مي‌گويد پروردگارا! من را درحالي از دنيا ببر و بميران که هدايت‌يافته باشم، گمراه نباشم؛ من را درحالي از دنيا و از اين نشئه ببر که من با طوع و رغبت به آن‌طرف بروم. چه کسي با طوع و رغبت از اين گذرگاه عبور مي‌کند؟ آن کسي که به آن‌طرف خاطرجمع است. ديديد جوان‌هاي ما - جوان‌هاي آن‌روزِ شما - در ميدان‌هاي جنگ، چگونه بي‌محابا وارد عرصه‌هاي خطر مي‌شدند؛ ... اين جوان‌ها کجاها رفتند؟! چه‌کارها کردند؟! مرگ را تحقير کردند! خطر را کوچک شمردند! [چون‌] دل اينها با حقايق آشنا شده بود. انسان وقتي آن‌طرف را ببيند، آن نعمت را ببيند، از آن‌طرف خاطرجمع باشد، راحت زندگي مي‌کند، راحت فداکاري مي‌کند، راحت بر مشکلات صبر مي‌کند، راحت قدم در وادي‌هاي خطر مي‌گذارد و پيش مي‌رود؛ مسئله اينجا است. ما اگر بخواهيم در مقاصد دنيوي هم پيروز بشويم، بايستي ايمان خودمان را، اعتقاد خودمان را، عمل خودمان را، براي آن‌سوي مرز مردن تقويت کنيم. اميرالمؤمنين مي‌فرمايد من مي‌خواهم مردم را به بهشت برسانم؛ اين وظيفة ما است. نهي از منکر بايد بکنيم، امر به معروف بايد بکنيم، وسائل عمل خير و حسنات را در کشور فراهم کنيم، وسائل شُرور و آفات را از دسترس‌ها برداريم؛ اين وظائف مسئولين حکومت است.8
8. ۹۳/۰۲/۲۳ بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم به‌ويژه مردم استان ايلام
 

تدبير ش91 – آبان و آذر 93
وظايف بزرگ و غير قابل اغماض تکرار در و2- ش2-1
چند وظيفة بزرگ[براي مقابلة با جريان تکفير و استکبار و صهيونيسم] وجود دارد که بايد انجام داد. شما آقايان محترم، [شرکت‌کنندگان در «کنگرة جهاني‌ جريان‌هاي افراطي و تکفيري از ديدگاه علماي اسلام»] در جلسات اين اجلاس دوروزه راهکارهايي را فکر کرديد، دنبال کرديد، وظايفي را مشخّص کرديد. من دو سه کار لازم را که غير قابل اغماض است، عرض مي‌کنم:
1_ يکي [تشکيل‌] يک نهضت علمي و منطقي فراگير از سوي همة علماي مذاهب اسلامي است براي ريشه‌کن کردن جريان تکفيري؛ اين مخصوص مذهبي دون مذهبي [ديگر] نيست؛ همة مذاهب اسلامي که دلشان براي اسلام مي‌سوزد، اسلام را قبول دارند و براي اسلام دل مي‌سوزانند، در اين وظيفه سهيم‌اند، شريک‌اند؛ بايد يک حرکت علمي عظيمي انجام بگيرد. آنها با شعار دروغين «پيروي از سَلَف صالح»[پيروي از سنّت اصيل پيغمبر(ص)] وارد اين ميدان شدند؛ بايد بيزاري سلف صالح را از کاري که اينها مي‌کنند و از حرکتي که اينها مي‌کنند، با زبان دين، با زبان علم، با منطق صحيح، به اثبات رساند. جوانان را نجات بدهيد! ... و اين به‌عهدة علما است. علما با محافل روشنفکري هم ارتباط دارند، با تودة مردم هم ارتباط دارند؛ بايد تلاش کنند. خداي متعال در قيامت از علما سؤال خواهد کرد که چه کرديد؟ بايد اقدام کنند. ...
2_ کار دوّم که بسيار لازم است، روشنگري نسبت به نقش سياست‌هاي استکباري آمريکا و انگليس است. بايد روشنگري کرد؛ بايد دنياي اسلام همه بدانند که نقش سياست‌هاي آمريکا در اين ميان چيست؛ نقش سرويس‌هاي جاسوسي آمريکا و انگليس و رژيم صهيونيستي در اين احياء جريان فتنة تکفيري چيست؛ اين را بايد همه بدانند. همه بايد بدانند که اينها دارند براي آنها کار مي‌کنند؛ نقشه از آنها است، پشتيباني از آنها است، ارائة طريق از آنها است، پول هم از دست‌نشاندگان آنها [يعني] حکومت‌هاي منطقه است که پولش را مي‌دهند، اين بيچاره‌ها را بدبخت مي‌کنند و دنياي اسلام را دچار اين مشکل مي‌کنند. اين هم يک کار لازم ديگري است که بايستي انجام بگيرد.
3_ کار سوّمي که حتماً بايد انجام بگيرد، اهتمام به قضية فلسطين است. نگذاريد قضية فلسطين و قدس شريف و مسئلة مسجدالاقصي به دست فراموشي سپرده بشود؛ آنها اين را مي‌خواهند. آنها مي‌خواهند دنياي اسلام از قضية فلسطين غفلت کند. ... رژيم صهيونيستي به دنبال تصرّف قدس شريف است، به دنبال تصرّف مسجدالاقصي است، به دنبال تضعيف هرچه بيشتر فلسطينيان است؛ اين را بايد توجّه داشت. همة ملّت‌ها بايد از دولت‌هاي خودشان مطالبه کنند مسئلة فلسطين را؛ علماي اسلامي از دولت‌هاي خودشان بخواهند و مطالبه کنند پيگيري مسئلة فلسطين را؛ اين يکي از وظايف عمدة مهم است.
... ما به توفيق الهي و به فضل الهي از محدوديت اختلاف مذهبي عبور کرديم. ما همان کمکي را که به حزب‌الله لبنان کرديم که شيعه است، همان کمک را به حماس کرديم و به جهاد کرديم)سازمان جهاد اسلامي‌فلسطين‌) و باز هم خواهيم کرد. ما اسير محدوديت‌هاي مذهبي نشديم؛ ما نگفتيم اين شيعه است، اين سنّي است، اين حنفي است، اين حنبلي است، اين شافعي است، اين زيدي است؛ ما نگاه کرديم به آن هدف اصلي و کمک کرديم و توانستيم مشت برادران فلسطيني‌مان را در غزّه و در مناطق ديگر تقويت کنيم و ان‌شاءالله ادامه خواهيم داد. و من اعلام کردم و قطعاً اين خواهد شد که کرانة باختري هم بايد مثل غزّه مسلّح بشود و آمادة دفاع باش.6 6. ۹۳/۰۹/۰۴ بيانات در ديدار شرکت‌کنندگان در «کنگرة جهاني‌ جريان‌هاي افراطي و تکفيري از ديدگاه علماي اسلام»
 

راه نجات این منطقه تقویت بیداری اسلامی است و این وظیفه علمای اسلام، روشنفکران، نویسندگان، شعرا، دانشمندان، هنرمندان و نخبگان سیاسی است
بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی 1397/9/4
عرض ما به برادران مسلمان، به ملّت های مسلمان، به روشنفکران دنیای اسلام، به علمای محترم دینی در کشورهای اسلامی همین است؛ این حرکت اسلامی را هرچه می توانید تقویت کنید؛ راه نجات این منطقه تقویت بیداری اسلامی است، تقویت حرکت مقاومت اسلامی است. این وظیفه متوجّه عموم آحاد ملّت های مسلمان است؛ بخصوص علمای اسلام، بخصوص روشنفکران، نویسندگان، شعرا، دانشمندان، هنرمندان، نخبگان سیاسی؛ اینها موّظفند، اینها مخاطبند به خطاب دعوت پیامبر اسلام و هدایت اسلامی. امروز این زمینه در دنیای اسلام پدید آمده است؛ بخصوص در این منطقه‌ی غرب آسیا زمینه‌ی بیداری اسلامی فراهم است؛ همه باید کمک کنند، این بیداری را به ثمر برسانند.


 

نظرات: 0   بازديد: 1636   کد مطلب: 6     
 
 

نظرات

پاسخ به:

عنوان شما: *
نظر: *

جستجو

مطالب مرتبط

نهضت آزادي بخش

نهضت آزادي بخش

شنبه، 26 دی
مديريت بر رسانه ها و مطبوعات

مديريت بر رسانه ها و مطبوعات

شنبه، 26 دی
حفظ اعتدال ، مصلحت سنجي و غفلت زداي از خودي ها

حفظ اعتدال ، مصلحت سنجي و غفلت زداي از خودي ها

شنبه، 26 دی
جهت گيري در سياست خارجي

جهت گيري در سياست خارجي

شنبه، 26 دی
 حضور در صحنه‌ها و عرصه‌هاي اجتماعي

حضور در صحنه‌ها و عرصه‌هاي اجتماعي

شنبه، 26 دی

برچسب ها

    • سایت دفتر مقام معظم رهبری
    • سامانه جامع استاد شهید مطهری (ره)
    • موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی
    • موسسه علمی فرهنگی پرسمان
    • خانواده اسلامی شمیم
    • پایگاه خبری تحلیلی بصیرت