سراج اندیشه

پایگاه اطلاع رسانی علمی و آموزشی
  • روبیکا
  • سروش
  • چاپ
  • ذخيره پيوند
  • ارسال به دوست
  • Rss
  • نقشه سایت 
  •  | 
  • ارتباط با ما 
  • دوره های آموزشی
    • دوره های تربیت و تعالی
    • نور مبین
    • بصیرت دینی انقلابی
    • دوره های آموزشی طولی
منوی اصلی

  • دوره های تربیت و تعالی
  • نور مبین
  • بصیرت دینی انقلابی
  • دوره های آموزشی طولی
 
 

احزاب و گروه‌هاي سياسي

تدبير ش35
بايستي از اسلام براي موضعگيري‌هاي خودمان درس بگيريم
دستاوردها كه مفت به دست نمي آيد. تا ملتي فداكار نباشد، تا ملتي با اراده و مصمم نباشد كه اين چيزها به دست نمي آيد. ما بياييم به خاطر دشمني با زيد و عمرو و اين دولت و آن دولت و مسؤولين اجرايي يا مسؤولين كذا و كذا، اصل نظام را زير سؤال ببريم!؟ سياه نمايي كنيم؟ كاري كه متأسفانه بعضي از نخبگان سياسي مي‌كنند.
فضاي تبليغاتي كشور، فضاي مطبوعاتي كشور، فضاي تبليغات ياسي كشور به، هيچ وجه فضاي خرسندكننده اي نيست. ما بايستي از اسلام براي عمل خودمان، براي رفتارهاي خودمان، براي موضعگيري هاي خودمان درس بگيريم. ديدار مسؤولان و كار‌گزاران حج 15/8/87
فضاي بي بند و باري در حرف زدن به خاطر اغراض، چيزهايي نيست كه خداي متعال از اينها بگذرد
وقتي رحمت الهي براي ما پيش خواهد آمد كه مواظب و مراقب خودمان باشيم؛ مراقب حرف زدنمان، مراقب اقدام كردنمان، مراقب تبليغاتمان. اين فضاي بي‌بند‌و‌باري در حرف زدن، در اظهارات عليه دولت، عليه كي به خاطر اغراض، اينها چيزهايي نيست كه خداي متعال از اينها به آساني بگذرد. آن وقت كساني خطا مي‌كنند، خداي متعال «واتّقوا فتنة ‌‌‌لا‌تصيبنّ‌ الّذين‌ظلموا‌ منكم‌خاصّة»(انفال 25) بله اينجوري است. بعضي از ظلمها، بعضي از كارها هست كه نتيجه و اثر آن دامن همه، نه فقط دامن آن ظالم را مي‌گيرد؛ بر اثر رفتار يك عده اي كه ‌درگفتارخودشان،‌ درعمل خودشان، در قضاوت خودشان ظلم مي‌كنند. بايد مراقب اين چيزها بود. مسؤولان و كار‌گزاران حج 15/8/87
تدبير ش 42
همه وظيفه دارند با ايجاد دشمني و كدورت مقابله كنند
قاعده ي مردم سالاري اين است كه اكثريت بر اقليت در مقام عمل تقدم پيدا مي‌كند؛ يعني آن كسي كه اكثريت به او رأي دادند، او مسئوليت را به عهده مي‌گيرد؛ اين قاعده ي مردم سالاري است. اما اين به معناي ايجاد تزاحم و ايجاد تعارض و دشمني نيست. با ايجاد دشمني همه تان مقابله كنيد. اين مخصوص يك نامزد يا يك ستاد يا يك مجموعه نيست؛ همه وظيفه دارند كه با ايجاد نقار و دشمني و كدورت مقابله كنند.8 8. 26/03/88 نشست دوستانه نمايندگان مسئولان اجرايي، نظارتي و کميسيون تبليغات انتخابات
تدبير ش 48 ( استثناء3/4/88)
حرف زدن، بر اساس لجاجت و زورآزماييِ شخصي و جناحي نبايد باشد
سعي شود اظهارنظرها از سر لجاجت نباشد؛ توجه شود. البته گفتنش آسان است، اما عملش سخت است. من واقعاً قبول دارم كه عملش هم سخت است. گاهي انسان از روي لجاجت، از روي ستيزه‌گري و مخالفت با فلان زيدي يا فلان جرياني يا فلان گروهي اظهار نظري مي‌كند؛ اين درست نيست. يعني حرف زدن بر اساس لجاجت و بر اساس زورآزمايي شخصي و جناحي و اينها نبايد باشد. حرف هر كسي را، ولو آن كسي كه حرف مي‌زند، جزو جريان شما و گروه شما و جبهة شما و هرچه كه مي‌خواهيد اسمش را بگذاريد، نيست، گوش كنيد؛ اگر ديديد حرف درستي است، آن وقت «فَيَتَّبِعُونَ اَحسَنَه». حكمت قرآني را ملاحظه كنيد: «يَستَمِعُونَ القَول فَيَتَّبِعُونَ اَحسَنَه». بايد استماع كرد؛ بعد هرچه بهتر است، انسان قبول كند؛ ولو آن بهتر از زبان كسي در بيايد كه انسان او را دوست ندارد، قبول ندارد. اين خيلي حالت خوبي است. اگر اين پيش بيايد، خيلي خوب است؛ برخلاف اينكه انسان تا ديد اين كسي كه پا شده، جزو جناح مخالف است، جزو گروه منفي است از نظر من، از همان اول بنا بگذارد كه او را رد كند. اين به نظرم خيلي مسئلة مهمي است. علمي و استدلالي و فكرشده عمل بشود، سالم و اخلاقي گفتگو و مشورت بشود، از سر لجاج نباشد.9 9 . 03/04/88 بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي
تدبير ش56
ارتباط با بدنة دانشجويي و اساتيد ارزشي، زياد باشد
همة تشكل‌ها ارتباطاتشان را با بدنة دانشجويي تقويت كنند. به نظر، من از بدنة دانشجويي غافل نشويد! حالا گفتند كه: اين اردوهاي ضيافت برگزار مي‌شود؛ خوب! اين خوب است؛ اينها يكي از همان راه‌هاي ارتباط با بدنة دانشجويي است؛ ليكـن بـه نـظر مـن در همـة دورة سـال و در مناسبت‌هاي مختلف، ارتباط با بدنة دانشجويي و همچنين ارتباط با اساتيد ارزشي زياد باشد.6
6. ۸۹/۰۵/۳۱ بيانات در ديدار دانشجويان در يازدهمين روزماه رمضان
تدبير ش65
انحراف و عدول از ارزش‌هاي اسلامي و انقلابي و بي‌تقوايي در مقابل دشمن، به نام عقل‌گرايي
برادران و خواهران من! ملت عزيز ايران! اين مكتب [مكتب امام]، ما را در طول اين سي و دو سال از گردنه‌هاي خطرناكي عبور داده است؛ سطح عزت ملي و شرافت بين‌المللي ما را بالا آورده است. كشور به بركت پيمودن اين راه، در همان حدي كه رعايت كرده است، پيشرفت كرده است؛ به سمت آرمان‌هاي خود پيش رفته است. ما بايد رعايت كنيم؛ منتها همة جوانب را با هم. اگر كسي يا جرياني بخواهد به نام عقل‌گرايي، از ارزش‌هاي اسلامي و انقلابي عدول كند، اين انحراف است. اگر كسي بخواهد به وسيلة عقل‌گرايي، در مقابل دشمن بي‌تقوايي به خرج بدهد، وابستگي به وجود بياورد، اين انحراف است، اين خيانت است. آن عقلانيتي كه در مكتب امام بزرگوار ما هست، اقتضاء نمي‌كند كه ما از خدعة دشمن غافل شويم؛ از كيد او غافل شويم، از نقشة عميق او غافل شويم؛ به او اعتماد كنيم؛ در مقابل او كوتاه بياييم. هرچه كه انسان در مقابل دشمن كوتاه بيايد، پشتوانة عظيم معنوي در درون كشور و درون ملت را از دست خواهد داد.6 6. ۹۰/۰۳/۱۴ بيانات در بيست و دومين سالگرد امام خميني(قدس سره)
تدبير ش 67
تشكل‌ها بايد بتوانند بر محيط دانشجويي اثرگذاري كنند
يك تـوصية ديگر مـا هـم ايـن اسـت كـه: تشكل‌هاي دانشجويي با هم همفكري و همكاري و همدلي نشان بدهند. حالا من نمي‌خواهم يك چيزي را حتماً يك پيشنهاد قطعي بكنم، اما به نظر آدم مي‌رسد كه مثلاً يك مجمع هماهنگ كننده‌اي بين اين تشكل‌ها وجود داشته باشد تا تشكل‌ها هم‌جهت پيش بروند. البته جهت‌هاي كلي تقريباً با هم يكسان است؛ خوب است. نمي‌خواهيم هم بگوييم كه اين تشكل‌ها با مختصاتي كه هر كدام دارند، بايستي اين مختصات را همه يك‌كاسه كنند؛ نه! تنوع و مختصات گوناگون در تشكل‌ها هيچ ايرادي ندارد؛ منتها در جهت‌گيري‌‌ها، در پيشرفت به سمت اهداف انقلاب، يك هماهنگي انجام بگيرد تا بتوانيد بر محيط دانشجويي اثرگذاري كنيد. تشكل‌ها بايد بتوانند بر محيط دانشجويي اثرگذاري كنند. خوشبختانه محيط دانشجويي، محيط خوبي است. نه اينكه در محيط دانشجويي اشكال نيست، انحراف نيست، خطا نيست، لغزش نيست؛ كجا نيست؟! در مقدس‌ترين مجموعه‌‌ها و محيط‌ها هم بالاخره انسان يك لغزش‌هايي سراغ دارد؛ يا مشاهده مي‌كند؛ اما مجموعاً محيط دانشجويي، محيط پرنشاط، پرتحرك و بر روي هم ديني و معتقد و پايبند به مباني به حساب مي‌آيد؛ اين چيز خيلي مغتنمي است. محيط دانشجويي ما اين‌جور‌ي است؛ از اين بايد استفاده كرد. روي اين محيط بايـد تـأثيرگـذاري كـرد. بـايـد جهت‌گيريِ‌ درست داد.8 8. 19/05/۹۰ بيانات در ديدار جمعي از دانشجويان
تدبير ش70
ويژگي حزب مورد تأييد نظام
نگاه ما به تحزّب و حزب چيست؟ ... به‌طور اجمال بگويم: ما با تحزّب مطلقاً مخالف نيستيم. اينكه خيال كنند ما با حزب و تحزّب مخالفيم، نه! اين‌طور نيست. قبل از پيروزي انقلاب، پايه‌هاي يك حزب بزرگ و فعال را خود ما ريختيم؛ اول انقلاب هم اين حزب را تشكيل داديم، امام هم تأييد كردند، چند سال هم با جديت مشغول بوديم؛ البته بعد به جهاتي تعطيل شد. همان وقت به ما اشكال مي‌كردند كه تحزّب با وحدت عمومي جامعه مخالف است. من آن وقت يك سخنراني مفصلي كردم كه بعد هم پياده شد و چاپ شد و پخش شد؛ تحت عنوان «وحدت و تحزّب». تحزّب مي‌تواند در جامعه انجام بگيرد، در عين حال وحدت هم صدمه‌اي نبيند؛ اينها با هم منافاتي ندارد. منتها آن حزبي كه مورد نظر ماست، عبارت است از: يك تشكيلاتي كه نقش راهنمايي و هدايت آحاد مردم را به سمت يك آرمان‌هايي ايفاء مي‌كند.
ما دوجور حزب داريم. يك حزب عبارت است از: كانال‌كشي براي هدايت‌هاي فكري؛ حالا چه فكرِ به معناي سياسي، چه فكرِ به معناي ديني و عقيدتي. اگر چنانچه كساني اين كار را بكنند، خوب است. قصد عبارت از اين نيست كه قدرت را در دست بگيرند؛ مي‌خواهند جامعه را به يك سطحي از معرفت، به يك سطحي از دانايي سياسي و عقيدتي برسانند؛ اين چيز خوبي است. البته كساني كه يك چنين توانايي‌اي داشته باشند، به‌طور طبيعي در مسابقات قدرت، در انتخابات قدرت هم آنها صاحب رأي خواهند شد؛ آنها برنده خواهند شد؛ ليكن اين هدفشان نيست. اين يك‌جور حزب است؛ اين مورد تأييد است. ميدان باز است؛ هر كس مي‌خواهد بكند، بكند.
يك‌جور حزب، تقليد از احزاب كنوني غربي است - حالا من گذشته را كاري ندارم - احزاب كنوني غربي به معناي باشگاه‌هايي براي كسب قدرت است؛ اصلاً حزب يعني مجموعه‌اي براي كسب قدرت. يك گروهي با هم همراه مي‌شوند، از سرمايه و پول و امكانات مالي خودشان بهره‌مند مي‌شوند، يا از ديگران كسب مي‌كنند، يا بندوبست‌هاي سياسي مي‌كنند، براي اينكه به قدرت برسند. يك گروه هم رقيب اينهاست؛ كارهاي مشابه اينها را انجام مي‌دهد تا آنها را از قدرت پايين بكشد، خودش بشود جايگزين. الآن احزاب در دنيا غالباً اينگونه‌اند. اين دو حزبي كه در آمريكا به نوبت در رأس كار قرار مي‌گيرند، از همين قبيلند؛ اينها در واقع باشگاه‌هاي كسب قدرتند. اين، نه! هيچ وجهي ندارد. اگر كساني در داخل كشور ما با اين شيوه دنبال تحزّب مي‌روند، ما جلوِشان را نمي‌گيريم. اگر كسي ادعا كند كه نظام جلوِ تشكيل احزاب را گرفته است، يك دروغ واضحي گفته! چنين چيزي نيست! اما من اين‌جور حزبي را تأييد نمي‌كنم. اين‌جور حزب‌سازي، اين‌جور حزب‌بازي معنايش عبارت است از: كشمكش قدرت؛ اين هيچ وجهي ندارد. اما حزب به معناي اول، يعني يك كانال‌كشي در درون جامعه، براي گسترش فكر درست - چه فكر عقيدتي و اسلامي، چه فكر سياسي و تربيت كادرهاي گوناگون - بسيار خوب است؛ اين چيز نامطلوبي نيست.7 7. 24/7/90 بيانات در ديدار دانشجويان (دانشگاه رازي) كرمانشاه
تدبير ش 83 نيمة دوم خرداد، تير و مرداد 92
جواب نعره‌هاي دشمنان در خصوص نبود آزادي بيان
اين كاري كه صدا و سيما كرد، مردم را در جريان افكار و آراء و نظرات و نگاه‌هاي نامزدهـا به صورت روبه‌رو قرار داد، اين خيلي كارِ به نظر من مفيد و باارزشي بود. يك عدّه‌اي سال‌ها مرتّب نعره مي‌زدند: آقا نمي‌گذارند، تريبون نمي‌دهند! بفرماييد! اين هم تريبون، اين هم حرف؛ نه براي يك گرايش خاص، براي هشت گرايش! آقايان هشت نفر بودند آن روز، هشت جور نسبت به مسائل كشور حرف زدند - تحليل‌هاي گوناگون، نظرات گوناگون ... وجود دارد - لكن اين خيلي خوب بود، بـراي مـا خوشحال‌كننده بـود. دشمنان جمهـوري اسلامـي، تهمت‌زننـدگان بـه جمهوري اسلامي، خجالت‌زده شدند؛ ديدند اين‌جور راحت، آزاد، نامزدها مي‌آيند حرف مي‌زنند، به يكي حمله مـي‌كنـند، از يكي دفـاع مـي‌كنـند، سيـاستـي را محكـوم مـي‌كنـند، جـريـانـي را اثبات مـي‌كنـند. جريان‌هاي فكري و سياسي كشور به‌طور كامل، در اين مناظرات حضور داشتند؛ اين يكي از نقاط قـوّت انتخابـات امسال بـود. مـردم هـم احساس گرايش‌هاي پرشور در خودشان مي‌كنند، بدون اينكه تعرّضي وجود داشته باشد. سال ۸۸، آن روز هم شـور و هيجان بـود منتها همراه بـا فحش و فضيحت! ... در اين انتخابات نـه! شـور و هيجان هست، احساسات هست، امّـا بـي‌ادبـي نيست، بـي‌احترامي نيست؛ ايـن خيلي بـاارزش است. ما در چهار سال اين‌قدر پيشرفت كرديم؛ خدا را شكر بر اين پيشرفت و بر همة پيشرفت‌هاي فراوان ديگري كه در اين سال‌ها بحمداللّه براي كشور پيش آمده است.3 3. 22/03/92 بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم
تدبير ش89 - تير و مرداد 93
سمّ مهلک تبديل دانشگاه‌ها به باشگاه‌هاي سياسي تکرار در و11 - د6 - ظ2
من خواهش مي‌کنم از مديران دانشگاه‌ها و مسئولان گوناگون مديريتي که: دانشگاه را مرکز جوَلان سياسي و تلاش‌ها و فعّاليت‌هاي جناح‌هاي سياسي قرار ندهيد! سمّ مهلک حرکت علمي اين است که دانشگاه‌ها تبديل بشوند به باشگاه‌هاي سياسي! کاري که در يک دوره‌اي انجام گرفت. اين به‌معناي نفي حرکت سياسي در بين دانشجويان دانشگاه‌ها نيست؛ بنده هميشه مدافع و منادي کار سياسي دانشجوها و دانشگاهيان بوده‌ام و هستم - الآن هم معتقدم - منتها نگاه سياسي، مَشرب سياسي، فهم سياسي و فعّاليت سياسي داشتن، يک حرف است و دانشگاه را و کلاس درس را و محيط علمي را جولانگاه کار سياسي قرار دادن، يک حرف ديگري است؛ اينها با همديگر تفاوت دارد! آرامش دانشگاه کمک‌کنندة به اين است که دانشگاه بتواند در زمينة مسائل علم - که اين‌همه اهمّيت دارد - کار خودش را انجام بدهد، وظيفة خودش را انجام بدهد، و اگر خداي ناکرده عکس اين بشود، اوّلين ضربه‌اي که خواهيم خورد! اين است که حرکت علمي در دانشگاه و به تبع آن در کشور متوقّف خواهد شد، يا کند خواهد شد؛ و عرض کرديم توقّف، به‌معناي عقب‌گرد است.4
4. ۹۳/۰۴/۱۱ بيانات در ديدار اساتيد دانشگاه‌ها(در چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۵)
تدبير ش90 – شهريور و مهر 93
پرهيز از دو قطبي کردن جامعه با شعارها و دعواهاي سياسي تکرار در هـ1- د6
پرهيز از دو قطبي کردن جامعه با شعارها و دعواهاي سياسي[توسط دولتمردان] ... جناح‌بندي‌هاي سياسي اشکالي ندارد. اما نبايد جامعه را به دو قطب تبديل کرد. زيرا اين کار موجب دل‌زدگي و خستگي مردم و شکننده‌شدن محيط جامعه مي‌شود. ... علائق اعضاي دولت به برخي جناح‌هاي سياسي اشکالي ندارد اما دولت و اعضاي آن نبايد اسير جناح‌بندي‌ها شوند. ... در موضوع جناح‌بندي‌هاي سياسي همواره تأکيد بر رفاقت و اُنس با يکديگر است. اما در برخي موارد هم مسئله متفاوت است و بايد حتماً خطوط قرمز و خطوط فاصل رعايت شوند. ... مسئله فتنه و فتنه‌گران، از مسائل مهم و از خطوط قرمز است که آقايان وزرا بايد همانگونه که در جلسه رأي اعتماد خود بر فاصله‌گذاري با آن تأکيد کردند، همچنان بر آن پايبند باشند.2 2. 05/06/93 (گزارش خبري) بيانات در ديدار رئيس‌جمهور و اعضاي هيئت دولت
تدبير ش91 – آبان و آذر 93
ضرورت پايبندي به تدين، تخلق و تفکر تکرار در الف1- و11
به نظر من مرحوم عسگراولادي در سه بخش آدم برجسته‌اي بود:
يک بخش، بخش ديني بود؛ تدين. ايشان انصافا متدين به معناي واقعي، متعبد، پايبند به مسائل شرعي و ديني به معناي واقعي کلمه [بود]. ...
جنبة دومي که در آقاي عسگراولادي بود جنبة اخلاقي بود؛ ايشان انساني بود داراي اخلاق حَسَن شرعي؛ بسيار متين، بسيار پُرحوصله، صبور، باانصاف؛ خب روح تدين اينها است ديگر، و الا کسي نماز هم بخواند، نوافل هم بخواند، نماز شب هم بخواند، [اما] در برخوردش با مردم آدم بي‌انصافي باشد، اين نيست ديگر. مرحوم عسگراولادي از لحاظ خلقياتي، انسان اخلاقي ديني بود، يعني آدم صبوري بود، آدم بسيار متيني بود، آدم بسيار باانصافي بود - که اين را ما در رفتارهاي ايشان مي‌ديديم - آدم مراقبي بود؛ مراقب خودش بود، مراقب حرف زدنش بود - اينها خيلي مهم است که هرچه از دهنمان درمي آيد نگوييم و نپرانيم - و خود را کنترل مي‌کرد؛ اين هم جنبة دوم که جنبة اخلاقي است، که اين اخلاق، روح دين است؛ اخلاق انساني براي هر انساني روح دينداري او است: «بُعِثتُ ِلاُتَمِّمَ مَکارِمَ الاَخلاق»؛ مکارم اخلاق يعني همين، يعني انسان صبور باشد، متين باشد، باانصاف باشد، خوش ذات باشد، نسبت به مردم خيرخواه باشد، خدوم باشد، اهل کار باشد، مبتکر باشد، پيشرو باشد، تنبلي نکند؛ اينها همين اخلاقيات اسلامي است؛ همة اينها در آقاي عسگراولادي بود؛ اينها را همه مي‌دانيد، ديده‌ايد.
جنبة سوم آقاي عسگراولادي جنبة فکري بود، ايشان يک آدم فکري بود؛ آدم بسيار خوش فکر در مسائل سياسي و در مسائل اجتماعي [بود] و به هيچ وجه ايشان يک آدم عامي نبود؛ در همة مسائلي که وارد مي‌شد اهل فکر بود، هم در مسائل اقتصادي. در مسائل سياسي [هم] همين‌جور؛ آدمي بود اهل فکر، اهل فهم، مي‌فهميد، تشخيص مي‌داد. ... وجهة ايشان وجهة فکري بود؛ يعني آدمي بود اهل فکر، خوش فکر، اهل استدلال، اهل منطق، واقعا در مسائل گوناگون ذهنش کار مي‌کرد، انسان جامعي بود.
... همين سه خصوصيتي که من در مورد ايشان گفتم، هر سه خصوصيت براي ما در واقع درس است: هم خصوصيت تدين، هم خصوصيت تخلق، هم خصوصيت تفکر؛ که آدم حقيقتا، هم پايبند به مباني ديني و پايبند به شرع و تشرع باشد - از محرمات الهي اجتناب کنيم؛ حالا محرمات الهي براي افراد مختلف است؛ محرمات الهي بعضي يک چيزهايي است، محرمات الهي ما يک چيزهاي ديگر است؛ غيبت مي‌کنيم، غيبت مي‌شنويم، خلاف واقع مي‌گوييم، قضاوت نادرست مي‌کنيم، آنجايي که بايد حرف بزنيم، سکوت مي‌کنيم. آنجايي که بايد سکوت کنيم، حرف مي‌زنيم. تخلفات شرعي ما اينهاست. بايد اينها را مراعات کرد، مراقبت کرد - هم آن جهت تخلق را که عرض کرديم؛ اين تخلق به معناي واقعي کلمه، روح تدين است؛ صبر را، حوصله را، انصاف را، متانت را، گذشت را، تلاش را، تنبلي نکردن را - اين چيزهايي که لازم است - بايد ياد بگيريم. خب! ايشان در سنين مثلا هشتاد و خرده‌اي، از تحرک سياسي دست بر نداشته بود؛ اين خيلي مهم است که انسان احساس پيري نکند در ميدان مبارزه و در کار مبارزه؛ احساس خستگي و تنبلي و انزوا و گوشه نشيني نکند؛ اينها خيلي مهم است.1 1. ۹۳/۰۸/۰۴ (۱۳۹۲/۱۰/۱۷)(گزارش خبري) بيانات در ديدار خانواده و جمعي از اعضاي ستاد بزرگداشت مرحوم حبيب اللَّه عسگراولادي
تدبير ش95 – تير و مرداد 94
عدم سخت‌گيري بر تشکل‌هاي انقلابي
گفته شد: سخت‌گيري بر تشکّل‌هاي انقلابي است ... به من هم گزارش شده. من همين‌جا به مسئولين محترمي که تشريف دارند ـ وزراي محترم ـ (وزير علوم، تحقيقات و فنّاوري دکتر محمّد فرهادي و وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشکي دکتر سيدحسن قاضي‌زاده‌هاشمي.) مي‌گويم که به‌هيچ‌وجه نگذاريد افرادي که کليدهاي کار دستشان است، بر تشکّل‌هاي انقلابي و تشکّل‌هاي اسلامي سخت‌گيري کنند. مطلقاً اجازة اين کار داده نشود و فضا را تنگ نکنند؛ بگذارند تشکّل‌هاي اسلامي و تشکّل‌هاي انقلابي کار کنند. خب! همين حرف‌هايي که اينجا زده شد، اينها حرف‌هاي ماست؛ اينها همان حرف‌هايي است که ما بايد بزنيم؛ همان کارهايي است که ما بايد بکنيم؛ اين جوان‌ها هم دارند اين حرف‌ها را مي‌زنند که حالا من نقش بسيار مؤثّر گفتن و بازگفتن و بازگفتن اين حرف‌ها از سوي دانشجوها را خواهم گفت؛ بگذاريد اين حرف‌ها را بزنند؛ بگذاريد بيايند کار کنند؛ اجازه بدهيد تشکّل‌هاي دانشجويي، تشکّل‌هاي انقلابي و اسلامي ـ به‌خصوص روي تشکّل‌هاي انقلابي من تکيه دارم ـ دست‌وبالشان باز باشد، امکانات داشته باشند، محدودشان نکنند.7
7. 20/04/94 بيانات در ديدار دانشجويان در بيست و چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
آرمان‌خواهي اولين فريضه دانشجويي تکرار در و9
يکي از فرائض هم فرائض دانشجويي است. قشر دانشجو يک قشر ممتاز است، يک قشر ويژه است؛ به دلايلي که من در اين جلسات ماه رمضان سال‌ها با دانشجوها مکرّر گفتم و ديگر نمي‌خواهم تکرار بکنم؛ يک فرائضي دارد. اوّليـن فريضة دانشجـويـي عبـارت است از آرمـان‌خـواهـي. يک‌عدّه‌اي تبليغ مي‌کنند و وانمود مي‌کنند کـه آرمـان‌خواهـي مخالف واقع‌گرايـي است؛ نـه آقا، آرمـان‌خواهـي مخالف محافظه‌کـاري است، نـه مخالف واقع‌گرايي. محافظه‌کاري يعني شما تسليم هر واقعيتي ـ هرچه تلخ، هرچه بد ـ باشيد و هيچ حرکتي از خودتان نشان ندهيد؛ اين محافظه‌کاري است. معناي آرمان‌گرايي اين است که نگاه کنيد به واقعيت‌ها و آنها را درست بشناسيد؛ از واقعيت‌هاي مثبت استفاده کنيد، با واقعيت‌هاي سلبي و منفي مقابله کنيد و مبارزه کنيد. اين معناي آرمان‌گرايي است. چشمتان به آرمان‌ها باشد. اين اوّلين فريضة دانشجو است.7
7. 20/04/94 بيانات در ديدار دانشجويان در بيست و چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
ظهور تشکل‌هاي يک‌بار مصرف در محيط دانشجويي تکرار در و2
تشکّل‌هاي دانشجويي مي‌توانند کار کنند. ... البتّه خب! تشکّل‌هايي هم هستند که مثل ظرف‌هاي يکبار مصرف، فقط براي انتخابات به‌وجود مي‌آيند؛ مصرفش فقط انتخابات است. بعضي از تشکّل‌هـا ايـن‌جـوري هستند؛ تشکّل را درسـت مـي‌کنـنـد، خجالـت هـم نمي‌کشند بعضي‌هـا،(خندة حضّار) مي‌گويند هم که ايـن تشکّل را درست کـرديـم بـراي اينکه در انتخابـاتِ فلان‌جا به‌دردمان بخورد. خب بابا! اينکه اهانت به دانشجوست؛ نگاه ابزاري به دانشجو، آن هم دانشجوي نخبه‌اي که حالا در يک تشکّل بناست گرد بيايد، اين اهانت به اوست. مگر انتخابات چقدر قيمت دارد که انسان به‌خاطر آن، دانشجو را تحقير کند؛ آن هم دانشجوي نخبه را. اين تشکّل‌ها را بنده اعتقادي ندارم و معتقد نيستم که اينها به نفع کشوراند يا مي‌توانند مفيد بـاشند بـراي کشور؛ تشکيل آنها را تـوصيـه نمي‌کنيم، لکن تشکّل‌هـايـي کـه واقعاً اسلامـي‌انـد، علاقه‌منـدنـد و در خـدمـت انقلاب و اسلام و آيندة کشورند، مي‌توانند خيلي مفيد باشند.7
7. 20/04/94 بيانات در ديدار دانشجويان در بيست و چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
آرمان‌هاي دانشجويي تکرار در و9
اوّلين فريضة دانشجويي عبارت است از: آرمان‌خواهي! ... آرمان‌ها چه هستند؟ جزو چيزهايي که بنده اينجا يادداشت کرده‌ام به عنوان آرمان‌ها:
1ـ ايجاد جامعه‌ و تمدّن اسلامي:
يکي مسئلة ايجاد جامعة اسلامي و تمدّن اسلامي است؛ يعني احياي تفکّر اسلام سياسي؛ يک‌عدّه‌اي از قرن‌ها پيش، سعي کردند اسلام را از زندگي، از سياست، از مديريت جامعه هرچه مي‌توانند دور کنند و منحصرش کنند به مسائل شخصي؛ مسائل شخصي را هم يواش يواش محدود کنند به مسائل قبرستان و قبر و مجلس عقد و از اين حرف‌ها؛ نه، اسلام آمده است که: «الاّ لِيطاعَ بِاِذنِ الله»؛ (نساء ۶۴ «مگر آنکه به توفيق الهي از او اطاعت کنند.») فقط هم اسلام نيست؛ همة پيغمبران همين‌جورند. اديان الهي آمده‌اند براي اينکه در جامعه پياده بشوند، در جامعه تحقّق واقعي پيدا کنند؛ اين بايد اتّفاق بيفتد. يکي از مهم‌ترين آرمان‌ها اين است.
2ـ ايجاد تفکّر اعتماد به نفس ملّي:
يک آرمان ديگر عبارت است از آرمان اعتماد به نفس؛ يعني همين «ما مي‌توانيم» که در حرف‌هاي شما هم بود؛ اين يک آرمان است. بايستي دنبال تفکّر اعتماد به نفس ملّي و اعتقاد به قدرت و توانايي ملّي بود و به‌عنوان يک آرمان حتماً بايد تعقيب بشود. البتّه تعقيب آرمان‌ها يک لوازمي دارد که بايد به آن لوازم عمل بشود.
3ـ مبارزه با نظام سلطه و استکبار:
يکي از آرمان‌ها ... مبارزه با نظام سلطه و استکبار است. نظام سلطه، يعني نظامي که بر پاية رابطة سلطه‌گر و سلطه‌پذير بنا شده؛ يعني کشورهاي دنيا يا مجموعه‌هاي بشري دنيا، تقسيم مي‌شوند به سلطه‌گر و سلطه‌پذير؛ آن اتّفاقي که امروز در دنيا افتاده اين است؛ يک عدّه‌اي سلطه‌گرند، يک عدّه سلطه‌پذيرند. دعواي با ايران هم سر همين است؛ اين را بدانيد. دعواي با جمهوري اسلامي اين است که اين، نظام سلطه‌گر و سلطه‌پذير را نپذيرفته؛ سلطه‌گر که نيست، خودش را از سلطه‌پذيري هم بيرون آورده و پاي اين حرف ايستاده. اگر ايران موفّق شد و پيشرفت پيدا کرد ـ پيشرفت علمي، پيشرفت صنعتي، پيشرفت اقتصادي، پيشرفت اجتماعي، گسترش نفوذ منطقه‌اي و جهاني ـ نشان داده مي‌شود به ملّت‌ها که مي‌توان سلطه‌پذير نبود و روي پاي خود ايستاد و پيشرفت کرد. نمي‌خواهند اين اتّفاق بيفتد؛ همة دعواها سر اين است، بقية حرف پيشرفت‌ها بهانه است.
4ـ عدالت‌خواهي:
از جملة آرمان‌ها، عدالت‌خواهي است؛ ... مسئلة عدالت‌خواهي خيلي مهم است، شُعب گوناگوني دارد؛ به اسم هم اکتفا نبايد کرد، بايد واقعاً دنبال بود. از جمله، مسئله سبک زندگي اسلامي است. از جمله آزادي‌خواهي است؛ آزادي نه به‌معناي غلط و منحرف‌کنندة غربي که معناي آزادي اين است که دختر اين‌جوري زندگي کند، پسر اين‌جوري زندگي کند. لعنت بر آن کساني که برخلاف سنّت‌هاي اسلامي و سنّت ازدواج، با سنّت ازدواج صريحاً مخالفت مي‌کنند و بعضي از منشورات ما و دستگاه‌هاي فرهنگي ما متأسّفانه اين را ترويج مي‌کنند؛ بايد با اينها مقابله کرد. مسئلة آزادي‌خواهي در انديشه، در عمل فردي، در عمل سياسي، در عمل اجتماعي و در جامعه که معناي آزادي‌خواهي در جامعه همان استقلال است.
5ـ رشد علمي:
از جملة آرمان‌ها رشد علمي است؛ از جملة آرمان‌ها کار و تلاش و پرهيز از تنبلي و نيمه‌کاره کار انجام دادن است.
6ـ ايجاد دانشگاه اسلامي:
از جملة آرمان‌ها، ايجاد دانشگاه اسلامي است؛ اينها آرمان‌هاست.7 7. 20/04/94 بيانات در ديدار دانشجويان در بيست و چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
الزامات تأثيرگذاري تشکل‌هاي اسلامي تکرار در و11
اگر تشکّل‌هاي دانشجويي و جريان دانشجويي بخواهند يک چنين تأثيرگذاري‌اي[گفتمان‌سازي آرمان‌ها] را به‌دست بياورند، الزاماتي دارد؛ اين الزامات را بايد رعايت کنند:
1ـ ضرورت تحقيق در مفاهيم اسلامي:
يکي از اين الزامات عبارت است از کار بر روي مفاهيم اسلامي، يعني عمقي روي مسائل کار کردن؛ سطحي‌نگري ضرر مي‌زند. من البتّه امروز در صحبت‌هايي که اين دوستان کردند ـ در بعضي از صحبت‌ها، حالا نمي‌گويم در همة آنها ـ نشانه‌هاي تعمّق را مشاهده کردم. ديدم خوشبختانه جوان دانشجو به مسائل، با نگاه عمقي نگاه مي‌کند. اين شرط اوّل است. ... تشکلّ‌هاي دانشجويي، روي معارف اسلامي کار کنند. کتاب هم کم نداريم؛ کتاب خيلي داريم. يک‌روزي ما ناچار بوديم فقط به کتاب‌هاي شهيد مطّهري ارجاع بدهيم ـ البتّه آن کتاب‌ها باز هم همچنان در قلّه است و خيلي باارزش است ـ امّا امروز غير از آنها هم کتاب‌هاي زيادي داريم؛ دانشجويان مي‌توانند شيوه‌ها و روش‌هاي مطالعاتي انتخاب بکنند، مطالعه کنند، کار کنند، بحث کنند، جلسة خطابه بگذارند، به‌اصطلاح کنفرانس بگذارند، ميزگرد بگذارنـد؛ يعني سطح را بـالا بـبـرنـد. يکي از الـزامات اين است.
2ـ لزوم ايجاد جاذبه با ارائه حرف‌هاي نو:
يکي از الزاماتِ اثرگذاري اين است که بتوانيد بدنة دانشجويي را جذب کنيد. تشکلّ‌ها يک اقلّيت دانشجويي‌اند. مجموع شما تشکلّ‌ها را که جمع کنند، در بين خِيل انبوه دانشجوها اکثريت نيستيد. بايد بتوانيد جاذبه در خودتان ايجاد کنيد که دانشجو را جذب کند. جاذبه چگونه به‌وجود مي‌آيد؟ تصوّر من اين است که راه‌هاي زيادي وجود دارد؛ ... ابتکارهايي را پيدا کنيد براي جذّاب کردنِ مجموعه‌هاي دانشجويي.
البتّه جذّابيت از راه اردوي مختلط، صددرصد غلط و خطاست. بعضي‌ها اين‌جوري جذّابيت مي‌خواهند ايجاد کنند. يک مجموعة دانشجويي، حالا يا به‌عنوان پُرطمطراقِ مجموعة صنفي و علمي و تخصّصي، يا حتّي زير عنوان اسلامي، دختر و پسر را با هم بردارند ببرند کوه، بردارند ببرند سفر، بردارند ببرند اروپا؛ اردوهاي خارج از کشور! اينها قطعاً خيانت به محيط دانشجويي است و خيانت به نسل آيندة کشور است؛ بدون ترديد. راه جذّابيت اينها نيست. همچنان‌که گفتند، بنده هم تأکيد کردم، راه جذّاب‌کردن مجموعه‌هاي شما اين نيست که کنسرت موسيقي راه بيندازيد. ... اگر قرار است که ما جوان را به فسق و فجور و عيش و عشرت و موسيقي حرام و از اين قبيل چيزها بکشانيم، خب چرا اسممان را بگذاريم اسلامي؟ اين که ديگر اسلامي نيست؛ اين غير اسلامي است، اين ضدّاسلامي است. بنابراين جاذبه‌اي که بنده مي‌گويم تشکّل اسلامي بايد پيدا کند، از اين قبيل جاذبه‌ها نيست، اينها ضدّ مصلحت است، ضدّ حق است؛ اينها خيانت به محيط دانشجويي است؛ جاذبه از راه‌هاي درست.
يکي از انواع ايجاد جاذبه اين است که حرف نو پيدا کنيد: «سخن نو آر که نو را حلاوتيست دگر»؛(فسانه گشت و کهن شد حديث اسکندر سخن نو آر که نو را حلاوتيست دگر «فرخي سيستاني») حرف‌هاي نو. حرف‌هاي نو به معناي حرف‌هاي من‌درآوردي نيست، خيلي از حقايق هست که با مطالعة در قرآن، با مطالعة در نهج‌البلاغه و در روايات، انسان به آنها برخورد مي‌کند. ... خيلي حرف‌هاي تازه وجود دارد؛ بگردند حرف‌هاي تازه را پيدا کنند؛ منتها آدم‌هايي باشند که اهليت اين کار را داشته باشند؛ بتوانند. حرف نو هم فقط حرف نو ديني نيست، حرف نو سياسي هم هست، حرف نو اجتماعي هم هست، حرف نو در زمينة مسائل بين‌الملل هم هست. شما وقتي‌که در تشکّل خودتان حرف نو، سخن نو مطرح کرديد، جوان جذب مي‌شود؛ جاذبه دارد ديگر؛ حرف نو جاذبه دارد.
3ـ ضرورت استفاده از شيوه‌هاي هنري:
يکي ديگر از روش‌ها استفاده از بخشي از شيوه‌هاي هنري است که کمتر مورد توجّه قرار گرفته؛ مثلاً تئاتر؛ تئاتر دانشجويي. متأسّفانه در محيط هنري ما، تئاتر از اوّل هم بد متولّد شده. يعني تئاتر ما، يا تئاتر لغو بيهوده مثل روحوضي‌هاي مثلاً اين‌جوري بوده، يا تئاتر اعتراضي بي‌جهت يعني بدون سمت‌وسوي درست‌وحسابي بوده؛ بعد هم با يک زبان ابهام، خيال مي‌کنند که تئاتر حتماً بايستي زبان ابهام و سمبليک و رازآلود داشته باشد که چنين چيزي نيست. تئاتر يعني بازيگري جلو چشم بيننده در صحنه. برخلاف سينما، برخلاف فيلم که فقط روي پرده شما يک چيزي را مي‌بينيد، اينجا در تئاتر، انسانْ انسان‌ها را حس مي‌کند، حرفشان را از زبان خودشان مي‌شنود. در اين مي‌تواند خيلي چيزهاي سازنده‌اي باشد. تئاتر؛ تئاترهاي دانشجويي. گروه‌هاي هنرمند بنشينند واقعاً مفاهيم حقيقي اسلامي را بيان کنند. ...
کاريکاتور. کاريکاتور يکي از شيوه‌هاي هنري بسيار مؤثّر است. طنز. کارهاي طنز که جوان‌ها خوشبختانه در اين زمينه‌ها کارهاي خوبي کرده‌اند و مي‌کنند. اينها کارهاي خيلي خوبي است. فعّاليت دانشجويي صرفاً به معناي اعلام مواضع به‌وسيلة يک اعلاميه نيست که يک کار تکراري است و ممکن است جاذبه‌اي نداشته باشد؛ يا يک کتاب مثلاً بنويسيم بدهيم، يا يک جلسة دانشجويي درست کنيم؛ فقط اينها نيست؛ البتّه اينها هم خوب است امّا کارهاي جديد مي‌توان انجام داد. مثل فرض بفرماييد که سرود، يا نشريه‌هاي صوتي؛ بحث سرود، بحث شعر، يک کار هنري است؛ واقعاً بپردازند. مسائلي وجود دارد که با شعر، با اجراي شعري و هنري، تأثيرِ چند برابر پيدا مي‌کند. از اين روش‌ها استفاده کنند. البتّه من حالا عرض کردم که بنده اگر بخواهم ابتکارات را ذکر کنم، ممکن است همين هفت هشت مورد را بگويم، شما که جوانيد، بنشينيد فکر کنيد، ممکن است بيست مورد، سي مورد ابتکارات جديدي به ذهنتان برسد. از اينها استفاده کنيد تا جاذبه پيدا بکند.
4ـ لزوم ايجاد توانايي اقناع فکري:
يکي از راه‌هاي تأثيرگذاري و جذّاب شدن تشکّل‌ها، اقناع فکري است؛ اقناع فکري؛ طرف را بتوانيد قانع کنيد. اين، فرع بر اين است که خودتان درست کار کرده باشيد. خودتان درست کار کنيد؛ حقيقتاً وقتي يک حقيقتي جزو فکر شما و ذهن شما شد، مي‌توانيد، قدرت اقناع پيدا مي‌کنيد، مخاطبتان را اقناع مي‌کنيد؛ اقناع فکري. اگر چنانچه ما بخواهيم با تشر و تُشور و تهديد و ضرب و زور، يک چيزي را به ذهن طرف تحميل بکنيم، ممکن هم هست مثلاً فرض کنيد که تحت تأثير هيجانات، به‌صورت لحظه‌اي قبول هم بکند امّا ماندگار نيست. ... در اسلام، اقناع داريم؛ معناي اين «لا اِکراهَ فِي الدّين»(بقره ۲۵۶ «در دين هيچ اجباري نيست.») هم که در قرآن هست، اين است، يعني تفکّر ديني را جز با اقناع نمي‌شود منتقل کرد و منعکس کرد. بتوانيد اقناع کنيد؛ اين، جاذبه ايجاد مي‌کند. بنابراين يکي از عواملِ جاذبه اين است.
5ـ استفاده از فرصت حضور اساتيد ارزشي:
يکي از چيزهاي ديگر حضور اساتيد ارزشي است. از اين اساتيد ارزشي استفاده کنيد. ... اساتيد ارزشي، اساتيد مؤمن؛ هم در وزارت علوم، هم در وزارت آموزش پزشکي ... است، عناصر بسيار خوبي هستند؛ از اينها استفاده کنيد در تشکّل‌ها؛ از اينها بخواهيد بيايند وقت بگذارند؛ حتّي از خارج از دانشگاه. ... اينها را در تشکّل‌ها بخواهيد.
البتّه اين جنبة اثباتي قضيه است، جنبة سلبي هم اين است که از عناصري که نامطمئن بودنِ خودشان را اثبات کردند، مطلقاً استفاده نکنيد؛ مطلقاً استفاده نکنيد. بعضي‌ها هستند که نشان دادند و ثابت کردند که عناصر نامطمئنّي‌اند. ... بي‌اعتمادي خودشان را براي نظام ثابت کردند، براي کشور ثابت کردند، براي جمهوري اسلامي ثابت کردند؛ هم براي اسلاميتش، هم براي جمهوريتش. همين‌هايي که سال 88 آن بازي را راه انداختند، خب! اينها با جمهوريت نظام جمهوري اسلامي مخالفت کردند، بدون هيچ منطقي، بدون هيچ حرف قابل قبول و پسنديدة در مقابل آدم‌هاي باانصاف. اينها نامطمئن‌اند؛ من استفادة از اينها را مطلقاً توصيه نمي‌کنم، به‌هيچ‌وجه؛ نه به شماها و نه به هيچ دانشجويي و نه به هيچ دانشگاهي توصيه نمي‌کنم. اساتيد خوب هستند، از اينها استفاده کنيد.
6ـ لزوم شناخت وضع کنوني کشور:
يکي از چيزهايي که براي تشکّل‌ها به نظر من خيلي لازم است و خوب است، فهم وضع کنوني کشور است. وضع کشور، منظور فقط وضع داخلي و مشکلات موجود و همين مطالبي که گفتند ـ مسائل مربوط به روستاها، عدالت‌خواهي، اقتصاد مقاومتي، مشکلاتي که هست، مشکلات مديريتي، مديريت جهادي و مانند اينها ـ نيست؛ اينها البتّه جزئي از واقعيت‌هاست.7
7. 20/04/94 بيانات در ديدار دانشجويان در بيست و چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
خطر ايجاد جاذبه دانشجو از راه‌هاي غلط تکرار در و9
يکي از الزاماتِ اثرگذاري اين است که بتوانيد بدنة دانشجويي را جذب کنيد. ... بايد بتوانيد جاذبه در خودتان ايجاد کنيد که دانشجو را جذب کند. جاذبه چگونه به‌وجود مي‌آيد؟ تصوّر مـن ايـن است که راه‌هاي زيادي وجود دارد؛ ... ابتکارهايي را پيدا کنيد براي جذّاب کردنِ مجموعه‌هاي دانشجويي.
البتّه جذّابيت از راه اردوي مختلط، صددرصد غلط و خطاست. بعضي‌ها اين‌جوري جذّابيت مي‌خواهند ايجاد کنند. يک مجموعة دانشجويي، حالا يا به‌عنوان پُرطمطراقِ مجموعة صنفي و علمي و تخصّصي، يا حتّي زير عنوان اسلامي، دختر و پسر را با هم بردارند ببرند کوه، بردارند ببرند سفر، بردارند ببرند اروپا؛ اردوهاي خارج از کشور! اينها قطعاً خيانت به محيط دانشجويي است و خيانت به نسل آيندة کشور است؛ بدون ترديد. راه جذّابيت اينها نيست. همچنان‌که گفتند، بنده هم تأکيد کردم، راه جذّاب‌کردن مجموعه‌هاي شما اين نيست که کنسرت موسيقي راه بيندازيد. گفتم که يک‌روزي ـ سال‌ها پيش البتّه ـ تشکّل‌هاي دانشجويي يک‌چنين کاري را کردند. براي ما سؤال ايجاد شد که اين مجموعة دانشجويي چرا اين کار را مي‌کند؟ خيلي براي من تعجّب‌آور بود. وقتي که پرسيديم، گفتند مي‌خواهيم دانشجوها را جذب کنيم. خب! چوبش را بعداً خورديم.
بنده يادم آمد يک ماجرايي را که سيد قطب در يکي از کتاب‌هايش نقل مي‌کند که بنده هم در يکي از نوشته‌ها که مال سال‌ها پيش است ـ مال قبل از انقلاب است ـ آن را از قول او نقل کردم. مي‌گويد در يکي از شهرهاي آمريکا داشتم مي‌رفتم، رسيدم به يک کليسايي؛ ديدم بغل کليسا يک سالن اجتماعات است. آن‌وقت آنجا برنامه زده‌اند «برنامة شب»؛ برنامه را که خواندم، ديدم نوشته مثلاً موسيقي فلان‌جور، بعد موسيقي فلان‌جور، بعد آواز فلان‌جور، بعد يک شام سبک، بعد مثلاً جلسة چنين؛ علاقه‌مند شدم بروم ببينم قضيه چيست؟ گفت شب رفتم ديدم بله، يک سالني است مثل يک کاباره! آنجا دخترها، پسرها، جوان‌ها مي‌آيند مي‌نشينند، با هم مأنوس مي‌شوند؛ آنجا هم برنامه‌هايي هست روي سِن؛ موسيقي و مانند اينها هست؛ من هم تماشا مي‌کردم وضعيت اينجا را. بعد هم يک شام سبکي آوردند، دادند خورديم و بعد مثلاً يک نوشابه‌اي، چيزي؛ (خندة حضّار) قسمت جالبش اينجا است؛ مي‌گويد که شب چند ساعتي گذشت، آخرِ شب شد، ديديم که کشيش ـ کشيشِ آن کليسا که اين سالن، مربوط به آن کليساست ـ با وقار تمام از يک طرف سِن وارد شد، رفت و يک مقدار از اين کليدهاي برق را زد و بعضي از چراغ‌ها را خاموش کرد بعد هم کشيش رفت. مي‌گويد من ديگر رفتم و نماندم. (خندة حضّار) مي‌گويد فردا رفتم سراغ آن کشيش، گفتم که خب! اين چه وضعي است؟ آخر شما روحاني هستيد، شما آخوند هستيد، مبلّغ دين هستيد، اين چه وضعي بود مثلاً شما ديشب با اين‌همه جوان و اين برنامه‌ها؟ گفت که آقا، شما توجّه نداريد؛ من براي جذب کردن جوان‌ها به کليسا مجبورم اين کار را بکنم؛ مي‌گفت به او گفتم ـ حالا به تعبير بنده ـ مرده‌شور اين کليسا را ببرد! (خندة حضّار) خب بگذار بروند کاباره؛ اگر همان کارهايي که در کاباره مي‌کنند، اينجا بناست بکنند، خب بروند همان کاباره بکنند؛ چرا بيايند کليسا؟
اگر قرار است که مـا جوان را به فسق و فجور و عيش و عشرت و موسيقي حرام و از اين قبيل چيزها بکشانيم، خب! چرا اسممان را بگذاريم اسلامـي؟ ايـن کـه ديگر اسلامي نيست؛ ايـن غير اسلامي است، اين ضدّاسلامي است. بنابـر ايـن جاذبه‌اي که بنده مي‌گويم تشکّل اسلامي بايد پيدا کند، از ايـن قبيل جـاذبـه‌هـا نيست، اينها ضدّ مصلحت است، ضدّ حق است؛ اينها خيانت به محيط دانشجويي است؛ جاذبه از راه‌هاي درست.7 7. 20/04/94 بيانات در ديدار دانشجويان در بيست و چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
راه‌هاي تحقق آرمان‌ها تکرار در و11
اوّلين فريضة دانشجويي عبارت است از آرمان‌خواهي. ... آرمان‌ها چه هستند؟ ... ايجاد جامعة اسلامي و تمدّن اسلامي ... ايجاد تفکّر اعتماد به نفس ملّي ... مبارزه با نظام سلطه و استکبار ... عدالت‌خواهي ... رشد علمي ... ايجاد دانشگاه اسلامي ... خب! ممکن است کسي بگويد ما اين آرمان‌ها را چه‌جوري دنبال بکنيم؟ ما که در کشور اثري نداريم؛ يک عدّه مديراني هستند، دارند کار خودشان را مي‌کنند، ما هم اينجا شعار مي‌دهيم، حرف مي‌زنيم. اين اشتباه در فهم مسئله است؛ هرگز اين‌جوري نيست. دانشجو تصميم‌ساز است؛ دانشجو گفتمان‌ساز است. شما وقتي که يک آرماني را دنبال مي‌کنيد، مي‌گوييد، تکرار مي‌کنيد و به‌جد پاي آن مي‌ايستيد، اين يک گفتمان در جامعه ايجاد مي‌کند، اين موجب تصميم‌سازي مي‌شود؛ زيدِ تصميم‌گير در فلان مرکز تصميم‌گيري مديريت کشوري، وقتي که يک چيزي به‌عنوان يک گفتمان درآمد، مجبور مي‌شود دنبال بکند. يک نمونة زنده‌اش همين گفتمان نهضت نرم‌افزاري و احياي حرکت علمي است که مطرح شد، تکرار شد، خوشبختانه استقبال شد و به‌عنوان يک گفتمان درآمد؛ حرکت جامعه براساس آن به‌وجود آمد؛ ده پانزده سال است که ما از لحاظ علمي داريم همين‌طور حرکت مي‌کنيم و جلو مي‌رويم. در همة زمينه‌ها همين‌جور است، دانشجو مي‌تواند مؤثّر باشد. کسي از عزيزان از قول مرحوم شهيد بهشتي، نقل کردند که ايشان فرمودند که «دانشجو مؤذّن جامعه است؛ وقتي که خواب بماند، مردم هم خواب مي‌مانند»؛ خب! تعبير خوبي است؛ شما مي‌توانيد بيدارکننده باشيد، مي‌توانيد گفتمان‌ساز باشيد، به‌هيچ‌وجه تصوّر نکنيد که اين کارهاي دانشجويي شما، کارهاي بي‌اثري است.
وقتتان را بيهوده به هدر ندهيد؛ خيلي از بچّه‌هاي جوان ما ـ دانشجو و غير دانشجو ـ وقت‌هايشان را هدر مي‌دهند، در اين شبکه‌هاي اجتماعي و مانند اينها مي‌گردند يا در بعضي از جلسات بيهودة بحث‌وجدل‌هاي اين‌جوري مي‌نشينند. وقتتان را هدر ندهيد، وقتتان را درست مصرف کنيد، هم به درس برسيد، هم به کار تشکيلاتي برسيد؛ به هردوي اينها بايد برسيد.
... اگر محيط دانشجويي، اعتقاد راسخي به يک مطلبي پيدا کرد و آن را دنبال کرد در فعّاليت‌هاي متنوّع دانشجويي، اين تأثيرگذار در آيندة کشور است. اين تصوّر درست نيست که فکر کنيم چه فايده‌اي دارد ما به‌عنوان دانشجو اين فعّاليت را بکنيم يا اين تلاش را انجام بدهيم؟ چه تأثيري در واقعيت‌هاي کشور مي‌گذارد؟ نه، تأثير دارد؛ تأثير زيادي هم دارد. سازوکار تأثيرگذاري‌اش هم همين است که عرض کردم؛ اين تبديل مي‌شود به گفتمان، اوّل در محيط دانشجويي، بعد به‌تدريج در محيط کشور و اين تبديل مي‌شود به يک عنصر تصميم‌ساز. بله، شما ممکن است در فلان تشکيلات، تصميم‌گير نباشيد امّا مي‌توانيد تصميم‌ساز باشيد. پس آرمان‌ها را دنبال کنيم. من چند مصداق از مصاديق آرمان‌ها را عرض کردم لکن فقط اينها نيست؛ بگرديد در مجموعة بيانات امام، در مجموعة معارف انقلاب اسلامي، در مطالعة دقيق قرآن و نهج‌البلاغه، آرمان‌ها را فهرست کنيد، طبقه‌بندي کنيد، دسته‌بندي کنيد، روي اينها کار کنيد و بر آرمان‌ها ايستادگي کنيد. يعني واقعيت‌ها نبايد ما را از آرمان‌ها دور کند؛ واقعيت‌ها بايد مثل پلّکاني ما را به آرمان‌ها نزديک کند. اگر يک واقعيتِ مزاحمي هم پيدا شد، با آن مقابله کنيم، معارضه کنيم، از سر راه برداريم؛ آرمان‌خواهي يعني اين. البتّه نقطة مقابلش ـ همان‌طور که عرض کردم ـ محافظه‌کاري است؛ يعني با واقعيت‌ها بسازيم، بدش را هم قبول کنيم، خوبش را هم قبول کنيم، به‌عنوان اينکه «چه‌کار مي‌شود کرد، چاره‌اي نداريم» بگذرانيم که خب! بديهي است که سرنوشت يک چنين ملّتي به کجا خواهد رسيد.7
7. 20/04/94 بيانات در ديدار دانشجويان در بيست و چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
تشکلّ‌هاي دانشجويي و ضرورت تحقيق در مفاهيم اسلامي تکرار در و9
گاهي يک شعارهايي داده مي‌شود، شعارهاي به‌ظاهر اسلامي که باطناً اسلامي نيست؛ از جملة چيزهايي که اخيراً خيلي رايج شده و انسان مي‌شنود در نوشته‌ها و در گفته‌ها، «اسلام رحماني» است؛ خب! کلمة قشنگي است، هم اسلامش قشنگ است، هم رحماني‌اش قشنگ است؛ امّا يعني چه؟ تعريف اسلام رحماني چيست؟ خب! خداي متعال، هم رحمان و رحيم است، هم «اشدّالمعاقبين» است؛ هم داراي بهشت است، هم داراي جهنّم است. خداي متعال، مؤمنين و غير مؤمنين را يک‌جور به حساب نياورده؛ «اَفَمَن کانَ مُؤمِنًا کَمَن کانَ فاسِقًا لا يستَوون».(سجده ۱۸ «آيا کسي که مؤمن است، چون کسي است که نافرمان است؟ يکسان نيستند.») اسلام رحماني که گفته مي‌شود، قضاوتش در مورد مؤمن، در مورد غير مؤمن، در مورد کافر، در مورد دشمن، در مورد کافرِ غير دشمن چيست؟ همين‌طور پرتاب کردن يک کلمه بدون عمق‌يابي، کاري است غلط و احياناً گمراه‌کننده. بعضي‌ها که در حرف‌ها و نوشتجات و اظهارات اين تعبير «اسلام رحماني» را به کار مي‌برند، انسان مشاهده مي‌کند و خوب احساس مي‌کند که اين اسلام رحماني يک کليدواژه‌اي است براي معارف نشئت‌گرفتة از ليبراليسم، يعني آن چيزي که در غرب به آن ليبراليسم گفته مي‌شود. البتّه تعبير ليبراليسم و عنوان ليبراليسم براي تمدّن غربي و فرهنگ غربي و ايدئولوژي غربي هم تعبير غلطي است؛ چون واقعاً آنها نه ليبرال‌اند، نه اعتقاد به ليبراليسم به معناي واقعي کلمه دارند؛ ولي خب حالا يک اصطلاحي است ليبراليسم. اگر اسلام رحماني اشارة به اين است، اين، نه اسلام است، نه رحماني است؛ مطلقا. تفکّر ليبراليستي از تفکّر اروپاي قرن هجدهم و نوزدهم ـ يعني زيربناي فکري اومانيستي که نفي معنويت و خدا و مانند اينهاست ـ سرچشمه مي‌گيرد. چون خدايي نيست، پس سليقه‌اي است؛ چيزهاي بشري اين‌جوري است؛ حتّي در حقايق علمي و حقايق آزمايشگاهي، شما ببينيد سليقه‌ها چقدر مختلف است. امروز يک تشخيصي را در مورد يک مادّه‌اي مي‌دهند که مثلاً براي فلان بيماري يا براي فلان مشکل، مفيد است؛ چند صباح بعد باز هم دانشمنداني اعلام مي‌کنند که نخير، اين مفيد نيست، مضر است! يعني کارهاي غير مستند به وحي الهي، در معرض خطا و اشتباه و دوگونه انديشيدن و اينهاست. پس تفکّر وقتي خدايي نشد، سليقه‌اي است؛ سليقه‌اي که شد، آن‌وقت ارزش‌ها بر اساس منافع گروه‌هاي قدرتمند تعريف خواهد شد.
امروز يک چيزي به نام ارزش آمريکايي وجود دارد؛ مي‌شنويد در حرف‌هاي آمريکايي‌ها، مي‌گويند ارزش‌هاي آمريکايي، ارزش‌هاي ما. بنيان‌گذاران آمريکاي مستقل، در قرن هجدهم که آمريکا از استعمار انگليس خارج شد و به‌عنوان يک کشوري در آن‌طرف دنيا خودش را معرّفي کرد ـ همان کساني که آن‌وقت بودند، جرج واشنگتن و دوروبري‌هايش و جانشينانش ـ ارزش‌هايي را گذاشتند؛ اسم اينها ارزش‌هاي آمريکايي است. خود آن ارزش‌ها در مقام ارزيابي، خيلي‌هايش چيزهاي مشکل‌داري است؛ همان چيزهايي است که منتهي مي‌شود به اين وضعيت جهان‌خوارگي امروزِ نظام سلطه؛ لکن همان ارزش‌ها ـ همان چيزهايي‌اش هم که مثبت است، همان چيزهايي‌اش هم که خوب است ـ امروز در جامعة آمريکايي نظام سياسي آمريکاي امروز، به فراموشي سپرده شده. بنده يک‌وقتي چندسال پيش، يک مطالعه‌اي مي‌کردم بر روي حرف‌هاي همين حضراتي که از دويست‌سال پيش، دويست و خرده‌اي سال پيش، به‌اصطلاح بنيان‌گذارانِ آمريکايند ـ حرف‌هايي که آنها زدند و منشوري که آنها تدوين کردند به‌عنوان منشور آمريکايي و ارزش‌هاي آمريکايي ـ و تطبيق مي‌کردم با رفتارهاي حضرات امروز، ديدم خيلي‌هايش نقض شده است. به ذهنم رسيد همان‌وقت که جا دارد کسي اين را به رخ ملّت آمريکا بکشد که اين ارزش‌هايي که شما مي‌گوييد اينهاست، اينها امروز در رفتار دولت آمريکا و رژيم ايالات متّحدة آمريکا وجود ندارد؛ حالا، هماني که هست. اگر اين اصطلاح «اسلام رحماني» اشارة به يک‌چنين چيزي است که خب، اين صددرصد غلط است.
اگر منظور از اسلام رحماني اين است که ما به همة موجودات عالم با چشم رحمت نگاه کنيم، با چشم مودّت نگاه کنيم، اين هم درست نيست؛ اين هم خلاف قرآن است. صريح قرآن، ناطق برخلاف اين حرف است. بله، محبّت و مودّت و مَعدِلت(دادگري‌) را مخصوص مسلمان‌ها نمي‌داند؛ مي‌گويد شما که توانايي داريد، نسبت به غير مسلمان هم بايستي با مودّت و مَعدِلت رفتار کنيد، به شرطي که با شما دشمني نکرده باشند و دشمني نخواهند بکنند. اميرالمؤمنين در آن خطبة معروف مي‌فرمايد: «بَلَغَني اَنَّ الرَّجُلَ مِنهُم کانَ يدخُلُ عَلَي المَرأَةِ المُسلِمَةِ وَ الاُخري‌المُعاهِدَة»؛(نهج‌البلاغه، خطبة ۲۷) بعد در آخرش حضرت مي‌فرمايد که جا دارد که انسان مسلمان از اين غصّه دق کند؛ چرا دق کند؟ براي اينکه سپاه معاويه بر زنان غير مسلمان ـ زنان «معاهَد»، يعني مسيحي يا يهودي‌اي که در ذمّة اسلام زندگي مي‌کند ـ وارد شدند و به او اهانت کردند و مثلاً دستبندش را و زيورآلاتش را از دستش کندند و بردند. حضرت مي‌گويد از اين غصّه انسان بايد دق کند. بله، نسبت به غير مسلماني که دشمني نمي‌کند، اين است. قرآن مي‌گويد: «لا ينهکُمُ اللهُ عَنِ الذَّينَ لَم يقاتِلوکُم فِي الدّينِ وَ لَم يخرِجوکُم مِن دِيارِکُم اَن تَبَرّوهُم وَ تُقسِطوا اِلَيهِم»؛ (ممتحنه ۸) «کساني که کافرند امّا به شما دشمني نکردند و دشمني نمي‌کنند، با اينها نيکي کنيد، با اينها قسط و عدل به‌کار ببريد»؛ امّا از آن طرف مي‌فرمايد که «اَلا تُقاتِلونَ قَومًا نَکَثوا اَيمنَهُم وَ هَمّوا بِاِخراجِ الرَّسولِ وَ هُم بَدَءوکُم اَوَّلَ مَرَّة»؛(توبه ۱۳) «با آن کساني که عهدشکني مي‌کنند، به بر هم زدن کانون زندگي شما و پيغمبرتان همّت مي‌گمارند و آنها شروع کننده‌اند به دشمني، مي‌خواهيد مبارزه نکنيد؟» اين آية قرآن است؛ با خطاب عتاب‌آميز و گلايه‌آميز يا ملامت‌آميز مي‌گويد:«اَتَخشَونَهُم»؛ «از اينها مي‌ترسيد؟» بعد مي‌فرمايد: «فَاللهُ اَحَقُّ اَن تَخشَوه»؛ «اگر راست مي‌گوييد، اگر مؤمنيد، از خدا بايد بترسيد، نه از اين کسان.» خب! اين هم قرآن است. اگر معناي اسلام رحماني اين است که ما با دشمناني که عليه اسلام، عليه ايران، عليه ملّت ايران، عليه پيشرفت ايران دارند تلاش مي‌کنند و از هيچ کوششي فروگذار نمي‌کنند، بايستي با چهرة محبّت‌آميز، با دل صاف و پاک برخورد کنيم، نه، اين اسلام نيست. اين‌جور معارفِ من‌درآوردي خودساخته را من توصيه نمي‌کنم، امّا به معارف واقعي اسلامي توصيه مي‌کنم. تشکلّ‌هاي دانشجويي، روي معارف اسلامي کار کنند. کتاب هم کم نداريم؛ کتاب خيلي داريم. يک‌روزي ما ناچار بوديم فقط به کتاب‌هاي شهيد مطّهري ارجاع بدهيم ـ البتّه آن کتاب‌ها باز هم همچنان در قلّه است و خيلي باارزش است ـ امّا امروز غير از آنها هم کتاب‌هاي زيادي داريم؛ دانشجويان مي‌توانند شيوه‌ها و روش‌هاي مطالعاتي انتخاب بکنند، مطالعه کنند، کار کنند، بحث کنند، جلسة خطابه بگذارند، به‌اصطلاح کنفرانس بگذارند، ميزگرد بگذارند؛ يعني سطح را بالا ببرند. يکي از الزامات اين است.7
7. 20/04/94 بيانات در ديدار دانشجويان در بيست و چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
شرط تأثيرگذاري بر محيط دانشجويي و محيط کشور
بنده از خودم و از ديگران خيلي انتظارات دارم؛ بايد کار بيشتري بکنيم، پيشرفت‌هاي بيشتري پيدا کنيم، دهة پيشرفت و عدالت را واقعاً با پيشرفت و عدالت تمام کنيم؛ اينها را بنده قبول دارم، منتها آن بخش ديگر قضيه، پيشرفت‌هـا و موفّقيت‌هـا و واقعيت‌ها است. خب! با يک چنين واقعيت‌هايي، تشکّل‌هـاي دانشجويي مي‌توانند کار کنند. بنشينيد روي مسائل بين‌الملل جمهوري اسلامي کار کنيد؛ روي قضايـاي يمن، روي قضايـاي عـراق، روي قضاياي سوريه، تحليل‌هاي جذّاب، نگاه بـه آينده. ... بالاخره بايستي اگر مي‌خواهيد تأثير محيط دانشجويي بر کشور آن‌طور که عرض کرديم باشد، راهش ايـن است: شما روي محيط دانشجويي اثر بگذاريد، محيط دانشجويي هم روي کشور اثر مي‌گذارد.7 7. 20/04/94 بيانات در ديدار دانشجويان در بيست و چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
 

عمل به تکلیف و دوری از کم کاری
• بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی در نخستین روز از سال ۱۳۹۷
یکی از موانع پیشرفت ما، قبیله گرایی سیاسی یا جناحی است؛ یعنی «این کار را اگر چنانچه شما بکنید خوب است، اگر جناح مقابل شما بکند بد است ؛ این اشکال کار ما است. گرفتار جناح گرایی و قبیله گرایی سیاسی هستیم؛ این را باید کنار بگذاریم. کار خوب را اگر کسی انجام داده است که دشمن شما هم هست، وقتی مدیریّت دست شما است، تصمیم گیری با شما است، آن کار خوب را باید ترویج کنید، باید دنبال بکنید؛ اینکه «چون فلانی کرده است، پس ما نمی کنیم؛ چون جناح مقابل کرده است، نمی کنیم ، این خطا است؛ این غلط است. یکی از مشکلات ما این است.

 

نظرات: 0   بازديد: 2318   کد مطلب: 9     
 
 

نظرات

پاسخ به:

عنوان شما: *
نظر: *

جستجو

مطالب مرتبط

نهضت آزادي بخش

نهضت آزادي بخش

شنبه، 26 دی
مديريت بر رسانه ها و مطبوعات

مديريت بر رسانه ها و مطبوعات

شنبه، 26 دی
حفظ اعتدال ، مصلحت سنجي و غفلت زداي از خودي ها

حفظ اعتدال ، مصلحت سنجي و غفلت زداي از خودي ها

شنبه، 26 دی
جهت گيري در سياست خارجي

جهت گيري در سياست خارجي

شنبه، 26 دی
 حضور در صحنه‌ها و عرصه‌هاي اجتماعي

حضور در صحنه‌ها و عرصه‌هاي اجتماعي

شنبه، 26 دی

برچسب ها

    • سایت دفتر مقام معظم رهبری
    • سامانه جامع استاد شهید مطهری (ره)
    • موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی
    • موسسه علمی فرهنگی پرسمان
    • خانواده اسلامی شمیم
    • پایگاه خبری تحلیلی بصیرت