سراج اندیشه

پایگاه اطلاع رسانی علمی و آموزشی
  • روبیکا
  • سروش
  • چاپ
  • ذخيره پيوند
  • ارسال به دوست
  • Rss
  • نقشه سایت 
  •  | 
  • ارتباط با ما 
  • دوره های آموزشی
    • دوره های تربیت و تعالی
    • نور مبین
    • بصیرت دینی انقلابی
    • دوره های آموزشی طولی
منوی اصلی

  • دوره های تربیت و تعالی
  • نور مبین
  • بصیرت دینی انقلابی
  • دوره های آموزشی طولی
 
 

ارتقاء و تحكيم ارزشهاي معنوي و اخلاقي (بخش اول)


تدبير 01
استمداد از خدا براي تقويت ايمان
به خدا توكل كنيد، از خدا كمك بخواهيد، ايمان ديني را در دلهاي خودتان راسخ كنيد كه اين موفقيت‏ها خيلي مهم است؛ هم در موفقيت شخصِ خودتان، هم در موفقيت ملي ، و نگذاريد عوامل بي‏ايماني مثل خوره به جان ايمان بيفتد و آن را از بين ببرد. 30/1/84
علم وايمان را توامان به چنگ آوريد
يك ملت ... بايد مغز و عمق داشته باشد؛ مغز و عمقش هم دو چيز بيشتر نيست؛ يكي ايمان، يكي علم؛ اين دو را بايد داشته باشد. علمِ بي‏ايمان كار را پيش نمي‏برد - يعني مشكلات فراوان جنبي درست مي‏كند- ايمانِ بي‏علم هم همين‏طور. 30/1/84
پيشرفت ما در گرو ايمان ماست
بدانيد كه امروز دستاوردهاي ما بر اثر جهادها، شهادت‏ها، ايمان‏ها و از خودگذشتگي‏هاي جوانها ... بوده است. خيلي از شهداي ما جزو بچه‏هاي دانشگاهي و دبيرستاني برجسته بودند. 30/1/84
تدبير ش 02-
رسالت نمايندگي و امور روحانيون
تقويت ايمان مردم ... مهمترين كاري است كه ما معممين و روحانيون مي‏توانيم انجام دهيم. تقويت ايمان هم ، بيش از زبان، عمل لازم دارد؛ البته زبان و شيوه‏هاي تبليغ و روش‏هاي نو و محتواي عالي هم لازم دارد. 11/2/84
مجاهدت رمز پيروزي در همه عرصه ها
براي پيروزي و موفقيت، مؤمن بودن و نماز و روزه به‏جا آوردن كافي نيست؛ مجاهدت لازم است. در سايه‏ي مجاهدت است كه يك ملت مي‏تواند خودش را، هويتش را، ناموسش را، افتخاراتش را، تاريخش را، فرهنگش را و استقلال و آزادي‏اش را حفظ كند. 12/12/84
تدبير ش 03-
مبارزه توام با ايمان، عامل پيروزي
مبارزه‏ي مجدانه‏ي توأم با ايمان، در همه‏ي مراحل با پيروزي همراه است. هميشه هم كه جنگ نيست؛ اين مبارزه در ميدان‏هاي اقتصادي و سياسي و اجتماعي هم هست؛ اين مبارزه در ميدان درس و بحث و در ميدان توليد هم هست. يك ملت وقتي به خود متكي شد، وقتي مؤمن شد، وقتي اين ايمان را با عمل صالح و جهاد همراه كرد، در همه‏ي ميدان‏ها پيروزي او قطعي است. 3/3/84
راه جلب نصرت الهي
وقتي نيت من و شما خير باشد و بخواهيم براي خدا كار كنيم و از خداي متعال كمك بخواهيم و آنچه در وسع داريم، انجام دهيم، يقيناً خداي متعال نتيجه‏ي شيرين را لطف خواهد كرد. 3/3/84
خلاء معنويت موجب مدنيت جنگلي
انسانِ بي‏خشوع، انسانِ منقطع از خدا و انسانِ بي‏معنويت، همين انسانِ بي‏هويتي مي‏شود كه امروز شما در اروپا و امريكا داريد مشاهده مي‏كنيد؛ همه چيز دارند بجز عدالت و آسايش و انسانيت و احترام به حقوق انسانها؛ يعني مدنيت جنگلي. 5/3/84
در پي كسب ولايت معنوي باشيد
مردان خدا بر دلها حكومت مي‏كنند؛ و بر اثر همين اتصال به خداست كه سلطان دلها مي‏شوند. ولايت مردان خدا، ولايت معنوي و باطني است؛ ولايت ظاهري آنها هم - اگر به ولايت ظاهري دست پيدا كنند - ناشي از معنويت و ولايت باطني آنهاست. خدا قدرت خلاقيت خود را به مردان خدا و پيغمبران خود و اوصياء پيغمبران مي‏بخشد و آنها را بر دلها حاكم مي‏كند. 14/3/84
تقوا زمينه ساز توفيق و نصرت الهي
از جمله، كارهاي دوران مسؤوليت خط رعايت تقوا و احساس وظيفه و مسؤوليت را پيش بگيريم، خداي متعال هم توفيقات خودش را ارزاني خواهد داشت... اگر تقوا به ميان بيايد، خداي متعال هم اعمال را اصلاح و ما را هدايت مي‏كند؛اگر ما در خط تقوا، رعايت امر و نهي الهي و مواظبت از رفتارِ خود حركت كنيم، بدون شك خداي متعال ما را هدايت و كمبودهاي كار ما را جبران خواهد كرد ... و اگر در جاهايي نادانسته خطا و اشتباهي از ما سر بزند، آنها را مورد مغفرت قرار خواهد داد و آبروي ما را حفظ خواهد كرد. بنابراين تقوا ملاك است. 8/3/84
مزرعه دنيا را در سايه دين رونق دهيد
اميرالمؤمنين مي‏فرمايد: «الدنيا متجر اولياءاللَّه»؛ دنيا جايگاه بازرگاني و سوداي اولياء خداست، يا ابزار بازرگاني و سوداي آنهاست؛ مي‏توانند از دنيا براي رسيدن به تعالي معنوي استفاده كنند. راهي كه ملت ايران در پيش دارد، راه آباد كردن دنياست. علم را، دانايي را، اقتصاد را، سياست را، زندگي فردي را، روابط اجتماعي را، برنامه‏هاي كلان جامعه را - كه اجزاء گوناگون دنياست- بايد آباد كرد، پيش برد، رونق داد و آنها را به شكوفايي رساند؛ و همه‏ي اينها در سايه‏ي دين تحقق پيدا خواهد كرد. 14/3/84
تدبير ش04
توسل به ائمه ، ضامن هدايت و نصرت
به كمك الهي بايد چشم داشته باشيم ، از كمك الهي مايوس نشويم ، توفيقات الهي را قدر بدانيم ، توجهات حضرت بقيه الله (ارواحنا فداه) را مغتنم بشماريم. 7/4/84
تدبير ش 05
دائماً مراقب گفتار، رفتار و پندارخود باشيد
تقوا يعني مراقبت از خود. انسان دائم بايد مراقب خود باشد؛ هم مراقب اعمال و رفتار خود - يعني مراقب چشم خود، زبان خود، گوش خود، دست خود - هم مراقب دل خود باشد؛ مراقب عدم نفوذ خصال پست حيواني، مراقب عدم ميل دل به هوي‏ و هوس، مراقب مجذوب و فريفته نشدن دل به جلوه‏هاي پست كننده‏ي انسان، مراقب حسد نورزيدن، مراقب بدخواه ديگران نبودن، مراقب وسوسه به دل راه ندادن، دل را جايگاه فضايل و ذكر خدا و عشق به اولياي الهي و عشق به انسانها قرار دادن؛ هم تقواي فكر و عقل داشته باشد؛ يعني عقل را از انحراف نگهداشتن، از خطاها و لغزشها باز داشتن، از تعطيل و بيكارگي نجات دادن، و خرد را در امور زندگي به كار بستن. پس مراقبت دائمي از جوارح، از دل و از فكر و مغز، تقواست. 28/5/84
عفت و پاكدامني موجب رفعت مقام
(حضرت مريم) ... با همه‏ي وجود پاكدامني خود را حفظ كرد، لذا شايسته‏ي اين شد كه مادر عيسي‏ شود. حضرت يوسف در عين جمال و جواني و برخورداري از عزت مادي در خانه‏ي عزيز مصر، روي هوس خود پا گذاشت؛ لذا شايسته‏ي مقام والايي شد كه خدا به او داد؛ يعني پيغمبري. 15/5/84
قدرت، شمشير دو لبه
اگر ما از قدرتي كه در اختيار يك مسؤول قرار مي‏گيرد، براي خدا و خدمت به مردم استفاده كنيم، اين قدرت مي‏شود نعمت؛ اما اگر براي اهداف شخصي از آن استفاده كنيم، همين قدرت مي‏شود نقمت و مايه‏ي انحطاط و سقوط ارزش‏هاي انساني در درون خود انسان... قدرت، هدف نيست؛ وسيله‏يي است براي اين‏كه انسان بتواند به اهداف والا برسد. هر قدمي در راه خدمت، ما را به اين اهداف نزديك مي‏كند. 10/5/84
همواره مراقب تقواي خود باشيد
اگر مراقب دلِ خود باشيم، اين مراقبت در انسان، جاده‏ي نجات است. عاقبت نيك، در سايه‏ي اين مراقبت به دست مي‏آيد؛ «و العاقبة للمتّقين». اگر اين مراقبت در انساني باشد، امكان گناه از او بسيار كم مي‏شود. عدالت يك انسان هم از همين مراقبت سرچشمه مي‏گيرد؛ استقامت يك انسان و يك ملت هم از همين مراقبت سرچشمه مي‏گيرد؛ حق‏جويي و حق‏پويي هم از همين مراقبت سرچشمه مي‏گيرد. اين مراقبت و اين تقوا مادر همه‏ي نيكي‏هاست؛ هدايت هم به خاطر اين مراقبت ايجاد مي‏شود؛ پيشرفت دنيا و آخرت هم ناشي از همين مراقبت است. وقتي مراقبت كنيم، فكر ما هم بيكار نمي‏ماند؛ دل ما هم به راه كج نمي‏رود؛ جوارح و اعضاي ما هم خطا و لغزش پيدا نمي‏كند يا كم پيدا مي‏كند. دنيا و آخرت زير سايه‏ي تقواست. 28/5/84
خدمت خالصانه باعث گشايش امور مي شود
از خداي متعال لحظه‏يي غافل نشويد. اين توفيقات به فضل و لطف الهي به ما داده مي‏شود. بايد خود را قابل رحمت و تفضلاتِ روزافزون الهي كنيم. با ياد خدا و با توكل به خدا و با اخلاص در عمل، بايد بتوانيم جلب رحمت الهي بكنيم. اگر جلب رحمت الهي شد، همه‏ي مشكلات آسان مي‏شود و موانع از سر راه برخواهد خواست. اگر صادقانه در راه خدا كار كنيم، خداي متعال به ما كمك خواهد كرد. 12/5/84
ازدست دادن تقوا عامل عقب ماندگي
امروز ملتهاي مسلمان در مقابل زورگويي قدرتهاي جهاني حرفي براي گفتن ندارند؛ نه علم لازمي، نه فناوري پيشرفته‏يي، نه در زمينه‏هاي گوناگون سياسي مهارتي؛ چرا؟ چرا ما عقب مانديم؟ چون تقوا را از دست داديم. 28/5/84
با تقوا بر مشكلات فائق
امت اسلامي هم اگر با تقوا بود، مي‏تواند در راه‏هاي دشوار حركت كند؛ مشكلات در مقابل او زانو مي‏زنند؛ او در مقابل مشكلات زانو نمي‏زند ... اگر ملتي - تقوا را براي خودش جاده‏ي عمل قرار داد و متقي شد، شدايد زندگي اگر نزديك او هم رسيده باشد، از او دور خواهد شد. 28/5/84
غفلت شما منشاء لغزش ها
خيلي از كارهايي كه ما مي‏كنيم و لغزشهايي كه از ما سر مي‏زند، بر اثر عدم مراقبت است. خيلي از گناهان را ما با قصد قبلي انجام نمي‏دهيم؛ از خود غفلت مي‏كنيم ... بنابراين غفلت است كه ما را در بلا مي‏اندازد. اگر مراقب چشم و زبان و دست و امضاء و قضاوت و نوشتن و حرف زدنمان باشيم، بسياري از خطاها و گناهان بزرگ و كوچك از ما سر نمي‏زند. 28/5/84
تدبير ش06
در حفظ نيات خالص، استقامت بورزيد
بدانيد حفظ نعمت بمراتب مشكل‏تر از كسب نعمت است. در قرآن مي‏گويد: «انّ الّذين قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا». فقط «ربّنا اللَّه» گفتن كافي نيست؛ «ثمّ استقاموا» هم لازم است؛ آن وقت «تتنزّل عليهم الملائكه». استقامت كردن اساس كار است؛ خيلي از ماها نيت‏هايمان خوب است و با نيتِ خوب وارد مي‏شويم؛ اما نمي‏توانيم اين نيت را نگه داريم؛ اين نيت در اثناي راه به موانعي برخورد مي‏كند؛ سايش پيدا مي‏كند؛ كمرنگ و ضعيف مي‏شود و احياناً يك جاذبه‏ي قوي معارضي دل را - كه جايگاه نيت، دل است - به سوي خودش جذب مي‏كند؛يك وقت نگاه مي‏كنيد، مي‏بينيد اصلاً نيت رفت؛ نيت يك چيز ديگر ،شده آن وقت راه انسان عوض مي شود. 8/6/84
هر روز حتماً چند صفحه قرآن بخوانيد
بايد خود را به خدا وصل كنيد. قرآن خواندنِ هر روز را فراموش نكنيد. هر روز حتماً قرآن بخوانيد؛ هر مقداري مي‏توانيد. آنهايي كه ترجمه‏ي قرآن را مي‏فهمند، با تدبر به ترجمه نگاه كنند. آنهايي كه ترجمه‏ي قرآن را نمي‏فهمند، يك قرآن مترجَم خوب - كه الحمدللَّه زياد هم داريم - كنار دستشان بگذارند و به ترجمه‏ي آن نگاه كنند. ممكن است ده دقيقه صرف وقت كنيد و يك صفحه يا دو صفحه بخوانيد؛ اما هر روز بخوانيد؛ اين را يك سيره‏ي قطعي براي خودتان قرار دهيد. علامت بگذاريد، فردا از دنباله‏اش بخوانيد. 8/6/84
راه صاف كردن دل از زنگار
تا آن‏جايي كه مي‏توانيد، به نماز و توجه و ذكر در نماز و به نوافل اهميت دهيد. صاف كردن دل فقط از راه نماز، از راه توسل، از راه توجه و از راه ذكر به دست مي‏آيد. اگر كسي خيال كند كه مي‏توان دل و روح را بدون اينها صاف كرد، سخت در اشتباه است. از راه گريه‏ي نيمه‏شب، از راه خواندن قرآن با تدبر و با دقت، از راه خواندن ادعيه‏ي صحيفه‏ي سجاديه، دل انسان صاف مي‏شود؛ والّا اين‏طوري نيست كه بگويم آقا برو دلت را صاف كن؛ هر كاري هم كردي، كردي. 8/6/84
در تهذيب نفس، هر بخش كه ضعيف تريد رياضت را بيشتر كنيد
در سر راه تعالي معنوي جاذبه هائي وجود دارد كه اين جاذبه ها به وسيله نفس ما دايم در چشم ما جلوه ميكند و ما آنها را دوست د اريم ، جاذبه پول ، جاذبه مقام ، جاذبه شهوت جنسي ، جاذبه شهرت و جاذبه هاي گوناگون ديگر ، نفس ما طبيعتاّ ميل به اين چيزها دارد ... اگر توانست عليرغم اين ميل مقاومت كند ، آن وقت قوي ميشود، ... اگر ديدي در مقابل پول بي طاقتي ، اتفاقاً همين جا رياضتش را بر خودت تحميل كن ، اگر مي بيني در مقابل جنس مخالف بي طاقت مي شوي ، بخصوص روي همين مورد تكيه كن ، .... و همينطور بقيه ي چيزهاي ديگر .. نفس ما با اين مقاومت هاست كه مي تواند قوي بشود. 23/6/84
مقابل ويروس دنيا طلبي خود را واكسينه كنيد
( همان طور كه ) چون قدرت بدني نداري ، يك ويروس كوچك هم كه سراغت بيايد ، در مقابلش شكست مي خوري ، چون بدنت مقاومت ندارد ، ... ضعف بنيه ي معنوي هم عيناً همين جور است . البته در نهايت، اينها با هم قابل مقايسه نيستند، چون در ضعف جسماني ، بالاخره انسان يك جوري خودش را عبور مي دهد و نجات پيدا مي كند ، اما در ضعف بنيه ي معنوي ، نه ، ما هر چه به مرگ نزديكتر مي شويم ، نياز ما نسبت به جسم كمتر مي شود ... اما نياز شما به تعالي روحي ، درست عكس است ، هر چه كه به نهايت مرز نزديك مي شويد ، نيازتان به اين كه تلاش كنيد براي تصفيه ي اين باطن انساني – حقيقت انساني ،حقيقت « من» - بيشتر است ،چون وقت كمتر است. پس از مرگ هم اين جسم مي شود جزو خاك . آن « من» ي كه باقي مي ماند، فراتر از جسم است. آن همان «دل» ماست ،« روح» ماست ، و «جان» ماست اين مي ماند . اين سرو كار دارد با سئوال ، استفسار، مواخذه و مجازات. بايد يك فكري براي آن بكنيم. 23/6/84
همه چيز مقدمه است براي تكامل و تعالي فردي، پس به فكر خودتان باشيد
هم تشكيلات نظامي شما، هم كار سياسي تان ، هم فعاليت فرهنگي تان، هم جنگتان ، هم شجاعت تان ، مقدمه است . مقدمه چي ؟ مقدمه دست يافتن به هدف آفرينش ... براي تمام شدن ... و رسيدن به لقاء الله... حتي توحيد كه اُس اساس معرفت ديني است ، مقدمه است براي ... ملاقات با حق ، ... همه اين كارها، مقدمه است براي آن تكامل و تعالي فردي من و شما«عليكم انفسكم »به فكر خودتان باشيد. 23/6/84
صبرشاكرين، از خدا طلب كنيد
در دعاهاي ماه رجب ، است كه : « اللهم اني اسئلك صبر الشاكرين لك» ، پروردگارا صبر شاكرين را به من بده صبر شاكران يعني چه ؟ «صبر» و « شكر» مگر چه ارتباطي با هم دارند؟ ارتباطش اين است كه وقتي شما شكر كرديد- شكر يعني نعمت را شناختن و آن را از خدا دانستن و در راه خودش مصرف كردن – وقتي شناختيد كه خداي متعال چه نعمت هاي بزرگي به شما داده ، آن وقت تحمل بار عبادت براي شما آسان مي شود ، تحمل بار اجتناب از گناه براي شما آسان مي شود، تحمل بار مصيبت ها هم براي شما آسان مي شود . وقتي انسان فهميد كه چقدر خداي متعال به ما منت گذاشته ، طبعاً اين سختي ها براي انسان آسان ميشود. 23/6/84
تدبير 1
عجب، خود بزرگ بيني و خود شيفتگي آفت مديريت اسلامي است
اين‏طور نباشد كه تو بگويي چون در اين كار به من مسؤوليت سپرده شد، من بايد دستور بدهم و ديگران از من اطاعت كنند... اين روحيه كه من اين‏جا چون مسؤوليتي دارم، بايد بگويم و ديگران بي‏چون و چرا حرف من را گوش كنند، «ادغال في القلب» است؛ دل تو را فاسد مي‏كند ... و ... (نيز) اين حالت، تغييرات ناخواسته را نزديك مي‏كند. اعجاب به نفس و غرور و اين‏كه در مسؤوليتي كه من هستم، كسي نبايد روي حرف من حرف بزند، از آن چيزهايي است كه تغيير را نزديك مي‏كند؛ تغييراتي كه براي انسان نامطلوب است؛ تغييرات زمانه كه آدم نمي‏خواهد پيش بيايد؛ يعني مُلك و دولت و اقتدار و توانايي و فرصتهاي خدمت را از انسان مي‏گيرد . 17/7/84
هم آميختگي ايمان با عمل صالح، پشتوانه پيشرفت علمي است
ايمان همراه با عمل صالح مهمترين پشتوانه براي پيشرفت در اين ميدان است. ايمان پاك، روشن، شفاف، مستدل و منطقي - كه مواد آن خوشبختانه در معارف اسلامي فراوان است - همراه با عمل مي‏تواند به شما كمك كند. صِرف ايمان كار را پيش نمي‏برد. ايماني كه به دنبال خودش عمل داشته باشد، پايبندي داشته باشد، تقيد داشته باشد، لااباليگري و ولنگاري از آن دور باشد، مي‏تواند هم به دنياي شما كمك كند، هم به آينده‏ي كشورتان كمك كند. به اين بپردازيد . 3/7/84
منطق علوي مديريت، در پرتو مواعظ نهج البلاغه بدست مي آيد
از نصايح و مواعظ نهج‏البلاغه استفاده كنيم؛ چون همه‏ي ما به اين نصايح احتياج داريم؛ بخصوص امثال ما و شما بيشتر از ديگران به نصيحت احتياج داريم... وظايف مهمي در اداره كشور بر عهده ي هر يك از جمع ما ... گذاشته شده ، كه فهم منطق علوي در باب مسائل اداره ي كشور از خلال اين مواعظ به دست مي آيد. 17/7/84
ما بايد مقدمات آنچه در جامعه مهدوي لازم است را فراهم كنيم
ان‏شاءاللَّه در حكومت عدل مهدوي (سلام اللَّه‏عليه) و (عجّل‏اللَّه‏تعالي فرجه الشريف) اين كارها انجام مي‏گيرد؛ منتها ما هم مي‏توانيم مقدماتش را انجام دهيم؛ اگر همت و اراده و ايستادگي و تدبير داشته باشيم. اين كارها، هم ايستادگي و شجاعت و قدرت مي‏خواهد؛ هم تدبير و عقل مي‏خواهد. اينها كارهايي كه دم‏دستي باشد و بشود همين‏طوري تمامش كرد، نيست؛ اما شدني است. 24/7/84
تدبير ش 2
با استغفار و انابه براي حسن انجام تكاليف، از خدا استمداد بطلبيد
ما مسئولان ... هميشه اين اميد را داشته‏ايم كه بتوانيم براي نيكو انجام دادن تكاليفِ خود از كمك الهي بهره بگيريم ... ما نمي‏توانيم از اين خير بزرگ و فضل بزرگ بگذريم. كار ما سنگين است؛ راه ما طولاني است؛ وظيفه‏ي ما بزرگ است؛ جز با كمك الهي هم اين وظايف سنگين را نمي‏شود انجام داد. خداي متعال مكرر در قرآن ... ما را امر مي‏كند به آمرزش‏طلبي و توبه‏ي به سوي خدا. توبه، يعني برگشت. اين برگشت، هم در مرحله‏ي ايمان و هم در مرحله‏ي عمل و رفتار است. ما كوتاهي‏هايي داشتيم و داريم؛ بايد خود را اصلاح كنيم؛ و اين در درجه‏ي اولِ اهميت است ... بازگشت به خدا و آمرزش‏طلبي از خدا ... مربوط به همه‏ي طبقات است؛ از پيغمبران گرفته تا درجات پايين... آنها هم احتياج دارند به استغفار ... آنها هم احتياج دارند كه طلب مغفرت كنند و اين نقص و نرسيدن و اين كُندي نسبي را با طلب مغفرت از خدا جبران كنند. در مورد ما هم كه خطاها و گناهان يكي دو تا نيست. ما انواع و اقسام خطاها را داريم ... « ادفعوا ابواب البلايا بالاستغفار» درِ بلا را به وسيله‏ي استغفار ببنديد. درهمين آيه هم ... دارد «يمتّعكم متاعا حسنا»؛ يعني بهره‏مندي نيكو از زندگي، با استغفار و توبه و آمرزش‏طلبي از خداي متعال حاصل خواهد شد ... اگر توانستيد از دل استغفاري برآوريد و عزمي و حركتي بكنيد ، بدانيد كه توفيق الهي و توجه الهي شامل حال شماست؛ شما را دارند جذب مي‏كنند و مي‏كِشند. 8/8/84
فرماندهان و مسئولان همواره زمينه اصلاح كاركنان و سازمان سپاه را فراهم آورند
اشكال كار ما انسان‏ها غفلت از خطاي خود ، غفلت ازلزوم اصلاح، و غفلت از اجرايي كردن اصلاح در خود است. اگر اين غفلت‏ها از بين رفت و اگر اين عزم به وجود آمد، همه چيز اصلاح مي‏شود. در مرحله‏ي اول كه مرحله‏ي مقدماتي و جزو بزرگترين وظايف ماست خودمان اصلاح مي‏شويم، كه اساس همين است؛ يعني همه‏ي كارها مقدمه‏ي اصلاح خود است؛ همه‏ي كارها مقدمه‏ي كسب رضاي الهي از خود است ... مرحله‏ي ديگر، استغفار اجتماعي و اصلاح اجتماعي است؛ مسير و هدف جمعي و كاركرد عمومي را در حوزه‏ي توانايي خودمان اصلاح كنيم ... نبايد اين كار را دشوار به حساب آورد. اگر اراده كنيم، اين كار آسان است و ما مي‏توانيم. 8/8/84
فرماندهان و مديران در همه تصميمات خدا خواهي را جايگزين خود خواهي كنند
خودخواهي نقطه‏ي مقابل خداخواهي است. دل خودخواه به همان اندازه كه خودخواه و خودپرست است، از خداخواهي و خداپرستي دور است . اين خودخواهي به معناي وسيع كلمه است ؛ يعني شامل حمايت بي‏استدلال و متعصبانه و حميت‏آميز از خود ، از حزب خود، از جناح خود ، از خويشاوند و وابسته‏ي خود و از دوست و رفيق صميمي خود است؛ اين غلط است ... نگذاريم اين خودخواهي‏ها در ما رسوخ كند و منشأ اثر شود. 8/8/84
براي رسيدن به اقتدار ملي، زمينه هاي ارتقاء معنويت را فراهم آوريد
را بايد تأمين كرد. اقتدار ملي با چه چيزي تأمين مي‏شود؟ با علم و اخلاق ... در اخلاق، ما نبايد نمره كم بياوريم. پيغمبر ما معلم اخلاق است. پرچم تهذيب و تكميل اخلاق را يك ملت براي اين‏كه به سعادت معنوي برسد ، براي اين‏كه به آزادي برسد، براي اين‏كه به قله‏هاي معرفت برسد، احتياج دارد به اين‏كه قوي و مقتدر باشد ... اقتدار ملي پيغمبر برافراشته ... ما بايد در زمينه‏ي اخلاق دچار عقب‏ماندگي نشويم. رفتارهاي اجتماعي، انضباط، وجدان كاري، قانون‏گرايي و روح دينداري ... از پايه‏هاي اقتدار است. 8/8/84
مسئولين و مديران به اقامه نماز سربازان و بسيجيان اهتمام بورزند
درباره‏ي نماز به مديران سفارش و تأكيد (مي)كنم . در مورد نماز ، ... اهتمام بورزيد . انشا ء الله كساني كه مسئول اقامه ي نماز هستند، بتوانند برنامه هاي خود را در دستگاه ها بسهولت اجرا كنند ... اين همكاري ها بايد انشاء الله روز به روز زياد شود. 8/8/84
تدبير ش 3
در كنارآموزش نظامي عزم و ايمان خود را تقويت نمائيد
اقتدار فقط با آموزش نظامي به تنهايي حاصل نمي‏شود؛آموزش نظامي، بعلاوه‏ي تقويت عزم و ايمان. دل بايد نيرومند باشد، تا جسمِ نيرومند و سلاحِ نيرومند را بتواند به كار بگيرد. جوانهاي عزيز! خودتان را قوي كنيد و عزم راسخ را در درون خودتان پرورش دهيد؛ شما مسؤوليت‏هاي سنگيني را بر دوش داريد.... آموزش نظامي، انضباط نظامي، اخلاق والاي اسلامي، ايمان روزافزون در دلهاي شما - كه پاك و نوراني است - وظايف اصلي است. شماها پاكيد، دلهاي جوان شما نوراني است؛ قدر اين نورانيت را بدانيد؛ قدر استعدادهاي ذاتي خودتان را بدانيد و اين استعدادها را بروز دهيد. 30/9/84
تدبير ش 4
راهبرد روحانيت، ارتقاء معنويت و تعميق معارف الهي است
مسئله اين نيست كه يك عده اي، حلال و حرام زندگي روزمره ي مردم را بيان مي كنند؛ مبناي روحانيت شيعه ... حضور معنوي ، تقويت روحي، اشاعه ي تعليمات و معارف الهي در بيت مردم و ايجاد يك تكيه گاه معنوي براي مردم است؛ ... اين تكيه گاه معنوي و نقطه ي اتكاء روحي براي مردم، تا آن جا گسترش دارد كه وقتي مردم يك كشور بتمامهم نسبت به يك كاربزرگ و اساسي زمينه روحي پيدا مي كنند ، تنها روحانيت است كه مي تواند آن خواسته را تحقق ببخشد و آن كار بزرگ را انجام دهد ... دليلش هم واضح است؛ چون اين كارهاي بزرگ جز با كمك مردم ، با ايمان مردم، با قبول و همت مردم ، قابل تحقق نيست و در كشور ما سر رشته ي اين ايمان در دست علماي ديني است؛ آنهايند كه مورد اعتماد و تكيه گاه مردمند؛ مردم به آنها اعتماد دارند و آنها را امين خودشان مي شمرند؛ اگر گفتند وارد اين كار بشويد ، وارد مي شوند. 10/10/84
كلمه طيبه، رمز احياء و ماندگاري ارزش هاي اسلامي است
كلمه‏ي حق، كلمه‏ي طيبه، همين است كه: «اصلها ثابت و فرعها في السّماء تؤتي اكلها كلّ حين بإذن ربّها» ... كار امام - كه با اخلاص كامل اين حركت را شروع كرد - كلمه‏ي طيبه بود. اين كلمه‏ي طيبه به بار نشست ... خداوند متعال اين‏گونه به كلمه‏ي طيبه بركت مي‏دهد و آن را پيش مي‏برد. البته در طول زمان، براي پاك كردن جاي پاي امام و خط امام خيلي تلاش كردند، ولي امروز بعد از بيست‏وهفت سال كه از آغاز آن نهضت عظيم و پيروزي انقلاب و تشكيل جمهوري اسلامي گذشته است، شما مي‏بينيد كه رايحه‏ي خدمتگزاري به مردم با تكيه‏ي بر شعارهاي انقلاب، در سرتاسر كشور، استشمام مي‏شود و بار ديگر شعار خدمتگزاري، شعار پاسخگويي، شعار ساده‏زيستي، شعار عدالت‏طلبي، از شعارهاي رايج است؛ اين، بركت انقلاب است. 19/10/84
ارتقاء كارآمدي و كسب افتخارات تمدني، بهترين مروج معنويت است
دشمنان مستكبر نظام جمهوري اسلامي از همين مي‏ترسند ... ‏كه يك كشوري، يك ملتي، با تمسك به اسلام بتواند به اين قله‏ي عظيم زندگي مدني و افتخارات تمدني خود برسد، نگرانند؛ چون مي‏دانند اين بهترين مروج اسلام و بهترين مروج معنويت است؛ مي‏دانند كه اگر اين راه را اين ملت طي كرد، جلوي زياده‏خواهي‏ها و زياده‏خواري‏هاي آنها گرفته خواهد شد. 14/10/84
با برنامه ريزي درست ازمناسبت ها، معنويت را تحكيم ببخشيد
شما جوان‏ها قدر اين روزهاي بزرگ و اين ساعات باارزش را عرفه روزِ دعا و ذكر و تضرع و ابتهال و راز و نياز است؛ بخصوص بدانيد. همين رابطه‏ي با خداست كه سينه‏ها و دل‏ها را منشرح مي‏كند؛ راه را براي انسان باز مي‏كند؛ عزم و اخلاص به انسان مي‏دهد؛ به كارها بركت مي‏بخشد؛ توفيق الهي را بر سر انسان سايه‏گستر مي‏كند و نتيجه‏ي آن، پيشرفت در خط اصيل ارزش‏هاي اسلامي است. اين روزها و اين ساعات باارزش را هرگز از دست ندهيد. 19/10/84
بايد در حوزه فردي، سازماني، اجتماعي و بين المللي غفلت زدايي كنيد
ياد خدا دلهاي افسرده را فروغ مي‏بخشد و نور ايمان و اميد در آن ميدمد. و دل آنگاه كه اميدوار و مؤمن است، آدمي را بر درست پيمودنِ گردنه‏هاي لغزنده و پرچالش زندگي و رسيدن به قلّه‏هاي كمال مادي و معنوي قادر ميسازد...آدمي در ميدانهاي گوناگون زندگي، قرباني غفلت خويش است. هر جا غفلت هست انهدام اخلاقي و انحراف فكري و هزيمت روحي نيز هست ، و همين ضايعات است كه به نوبه خود ميتواند علاوه بر اضمحلال شخصيت افراد انسان، شكست ملّتها و فروپاشي تمدّنها را نيز پديد آورد... حقيقت آن است كه امت اسلامي دوراني دراز ، در غفلت از خويش گذرانيده است . عقب ماندگيهاي امروز علمي و عملي و فرودست ماندن در ميدان سياست و صنعت و اقتصاد ، محصول تلخ آن غفلتها است . 19 /10/84
تدبير ش 5
نسبت به انسان سازي و تربيت هويت ديني فرد كاركنان، شما مسئوليد
تشكيل حكومت اسلامي، يكي از معجزه‏گون‏ترين كارهاست، اما اين مسأله نبايد تشكيل هويت انساني افراد را - فرد فردِ انسان‏هايي را كه ما با آنها سر و كار داريم - از ياد ما ببرد. اين، خيلي مهم است. نبي مكرّم اسلام انسان‏ها را اول ساخت؛ اول اين پايه‏ها را تراشيد، تا توانست اين بنا را بر روي دوش آنها قرار دهد. در تمام مدت آن ده سال - كه بيش از صد سال كار در اين ده سال متراكم شده است - پيغمبر در همه جا؛ در بحبوحه‏ي جنگ، در هنگام ساختن، در هنگام عبادت كردن، در هنگام گفتگو كردن با مردم، بناي هويت انسان‏هاي مخاطبِ خودش را فراموش نكرد؛ پيغمبر در غوغاي جنگ‏هاي خطرناك مثل احزاب، بدر و اُحد هم انسان‏سازي مي‏كرد. آيات قرآن را ملاحظه كنيد! «انسان‏سازي» هدفِ اين تبليغ است و اين، يكي از بزرگترين كارهاست. 5/11/84
بكوشيد دل ها را آماده پذيرش تفضل وهدايت الهي قرار دهيد
تفضلات و هدايت الهي و دستگيري الهي، دستگير ماست و بزرگ‏ترين كمك ماست؛ ما دل به توفيق الهي بسته‏ايم؛ تلاش را مي‏كنيم، حركت را انجام مي‏دهيم؛ اما اين حركت ما، كالبد است؛ روح اين كالبد، تفضل الهي و هدايت الهي و لطف الهي است. سعي كنيد دل‏ها را آماده‏ي پذيرش اين هدايت و لطف كنيد. بخصوص به جوان‏هاي عزيز، فرزندان خودم در نيروي هوايي و در نقاط ديگر عرض مي‏كنم كه قدر دل‏هاي پاك و ضميرهاي روشن و صاف خودتان را بدانيد و ارتباطتان را با خدا قوي كنيد؛ از خدا بخواهيد. و ان‏شاءاللَّه دل‏ها را بيش از پيش به نور تفضل الهي روشن كنيد. 18/11/84
14/11- درهمه حال ، «انذار» را در روح و دل افراد بدميد
در دعاى صحيفه‏ى سجاديه يك جا حضرت سجاد (عليه‏السّلام) از طرف خودش به خداوند متعال عرض مى‏كند كه: «تفعل ذلك يا الهى بمن خوفه اكثر من رجائه لا ان يكون خوفه قنوطاً»؛ من خوفم از رجايم بيشتر است، نه اين‏كه مأيوس باشم. اين، يك اعلان رسمى و دستورالعمل است. خوف را همراه رجاء حتماً به دل‏ها بدميد؛ و خوف را بيشتر. اين‏كه ما آيات رحمت الهى را بخوانيم كه بعضى از اين آيات و مبشرات، مخصوص يك دسته‏ى خاصى از مؤمنين است و به ما ربطى ندارد و يك عده‏اى را غافل كنيم و نتيجه‏اش اين بشود كه خيال كنند با يك توهّم معنويت غرق در معنويتند و از واجبات و ضروريات دين در عمل غافل بمانند، درست نيست. در قرآن، بشارت مخصوص مؤمنين است؛ اما انذار براى همه است؛ مؤمن و كافر مورد انذارند. ... در همه حال، انذار بايد بر دل ما و مستمعان ما حاكم باشد. 5/11/84
تدبير ش 7
1/3- در برنامه ريزي فرهنگي معرفت و عشق به حسين (ع) را تقويت كنيد
جاذبه مغناطيس حسيني ، ... جابربن‏عبداللَّه را از مدينه بلند مى‏كند و به كربلا مى‏كشد. اين، همان ،‌مغناطيسي است كه امروز هم با گذشت قرنهاى متمادى، در دل من و شماست. كسانى كه معرفت به اهل‏بيت دارند، عشق و شور به كربلا هميشه در دلشان زنده است ... جابر بن عبدالله ... كودكى، ولادت و نشو و نماى حسين‏بن‏على (عليه‏السّلام) را به چشم خود ديده است ... جابربن‏عبداللَّه به طور حتم از پيغمبر به گوش خودش شنيده اشد كه حسن و حسين سرور جوانان اهل بهشت‏اند.
بعدها هم بعد از پيغمبر، موقعيت امام حسين، شخصيت امام حسين - چه در زمان خلفاء، چه در زمان اميرالمؤمنين، چه در مدينه و چه در كوفه - اينها همه جلو چشم جابربن‏عبداللَّه انصارى است ... وقتى كه مى‏بيند كه چطور آن جگرگوشه‏ى پيغمبر و زهرا را، دست غارتگر شهواتِ طغيانگران، اين‏طور با مظلوميت به شهادت رسانده،... روى قبر امام حسين از حال رفت، غش كرد و افتاد ... ما با خودمان عهد كرده‏ايم و عهد مى‏كنيم كه ياد حسين، نام حسين و راه حسين را هرگز از زندگى خودمان جدا نكنيم. همه‏ى ملت ما، همه‏ى كشور ما، همه‏ى شيعيان عالم و بلكه همه‏ى آزادگان در سرتاسر جهان، يك چنين احساسى نسبت به حسين‏بن‏على (عليه‏السّلام) دارند. 1/1/85
2/3- عشق به پيامبر (ص) را محور برنامه‌هاي فرهنگي و تبليغي قرار دهيد.
وجود مقدس نبى مكرم و رسول اعظم اسلام، مهمترين نقطه‏ى ايجاد وحدت است ... دنياى اسلامى مى‏تواند در اين نقطه به هم پيوند بخورد؛ اينجا، جايى است كه عواطف همه‏ى مسلمانها در آنجا متمركز مى‏شود؛ اين، كانون عشق و محبت و دنياى اسلام است ... اين، نقطه‏ى اصلى است؛ سياستمداران، نخبگان علمى و فرهنگى، نويسندگان، شعرا و هنرمندان ما روى اين نقطه تكيه كنند و همه‏ى مسلمانها با اين شعار به هم نزديك شوند ... دلها در سراسر امت اسلامى، به ياد پيامبر و به عشق پيغمبر طراوت پيدا مى‏كند؛ همه‏ى ما دلباخته و عاشق آن بزرگواريم. 27/1/85
در مناسبات سازماني اخلاق نبوي را نهادينه كنيد
از( اهداف والاي پيامبر اسلام ) تكميل مكارم اخلاقي: «بعثت لاتمّم مكارم الاخلاق» است. جامعه بدون برخورداري افراد از خلقيات نيكو، نمي‏تواند به هدفهاي والاي بعثت پيامبر دست پيدا كند. آنچه فرد و جامعه را به مقامات عالي انساني مي‏رساند، اخلاق نيكوست. اخلاق نيكو هم فقط خوش اخلاقي با مردم نيست؛ بلكه به معناي پروراندن صفات نيكو و خلقيات فاضله در دل و جان خود و انعكاس آنها در عمل خود است... مردمي كه در بين خود دچار حسد باشند ،دچار بدخواهي يكديگر باشند، دچار حيله‏گري با يكديگر باشند، دچار حرص به دنيا و بخل نسبت به مال دنيا باشند و دچار كينه‏ورزي با يكديگر باشند، در اين جامعه حتّي اگر قانون هم به طور دقيق عمل‌‌‌ شود،سعادت در اين جامعه نيست. اگر علم هم پيشرفت كند و تمدن ظاهري هم به منتهاي شكوه برسد، اين جامعه، جامعه‏ي بشري مطلوب نيست. جامعه‏اي كه انسانها در آن از يكديگر احساس ناامني كنند، هر انساني احساس كند كه به او حسد مي‏ورزند، نسبت به او بددلي دارند، نسبت به او كينه‏ورزي مي‏كنند، براي او توطئه مي‏چينند و نسبت به او و دارايي‏اش حرص مي‏ورزند، راحتي در اين جامعه نيست. اما اگر در جامعه‏اي فضايل اخلاقي بر دل و جان مردم حاكم باشد، مردم نسبت به يكديگر مهربان باشند، نسبت به يكديگر گذشت و عفو و اغماض داشته باشند، نسبت به مال دنيا حرص نورزند، نسبت به آنچه دارند بخل نورزند، به يكديگر حسد نورزند، در مقابل راه پيشرفت يكديگر مانع‏تراشي نكنند و مردمِ آن داراي صبر و حوصله و بردباري باشند، اين جامعه حتّي اگر از لحاظ مادي هم پيشرفتهاي زيادي نداشته باشد، باز مردم در آن احساس آرامش و آسايش و سعادت مي‏كنند؛ اخلاق، اين است. ما به اين احتياج داريم. ما بايد در دل خود ، خلقيات اسلامي را به روز پرورش دهيم ... اجراي درست همين قوانين هم احتياج به اخلاق خوب دارد. 6/1/85
با محبت و تمرين، مكارم و سجاياي اخلاقي را براي خود فراهم كنيد
براي اينكه در جامعه اخلاق استمرار پيدا كند ، دو چيز لازم داريم ، يكي تمرين و مجاهدت خود ماست ... يعني خودمان را در خلقيات فاضله، مؤمن و مسلمان و تابع پيغمبر كنيم. يك فهرستي از صفات رذيله و زشت تهيه كنيم و ببينيم كه هر كدام از آنها در ما هست، سعي كنيم آن را كنار بگذاريم. همچنين يك فهرستي از خلقيات نيك تهيه كنيم و سعي كنيم با تمرين، آنها را براي خود فراهم كنيم. البته عامل پيشرفت در اين راه، محبت است؛ محبت به خدا، محبت به پيامبر، محبت به اين راه، محبت به آموزگاران اخلاق - يعني پيامبران و ائمه‏ي معصومين (عليهم‏السّلام) – اين عشق است كه انسان را در اين راه با سرعت پيش مي‏برد؛ اين عشق را بايد در خودمان روزبه‏روز بيشتر كنيم. «الّلهم ارزقني حبّك و حبّ من يحبّك و حبّ كلّ عمل يوصلني الي قربك»؛ محبت خدا، محبت محبوبان الهي و محبت كارهايي كه محبوب الهي است؛ اين عشقها را در دل خود برويانيم. اين يك قلم از تعليمات پيامبر، در سال پيامبر اعظم است. 6/1/85
تقويت معنويت موجب گره گشاي دركار شما مي شود
من نكته‏ي اساسي را در همه‏ي اين كارها، همان «اخلاص»، «براي خدا كار كردن»، «مراقب خود بودن از لحاظ ارتباط با خدا» و «تقويت جنبه‏ي معنوي در خود» مي‏بينم و معتقدم آن كسي كه اهتمام مي‏ورزد به كار و خدمت، اگر بتواند اين رابطه را با خدا تقويت كند، خداي متعال به او كمك خواهد كرد و راه‏ها را در مقابلش باز خواهد كرد. و ان‏شاءاللَّه خداوند متعال توفيق خواهد داد كه بتوانيد اين كارهايي را كه بر عهده گرفته‏ايد، انجام دهيد. 8/12/84
تدبير ش 8
به تربيت نيروي انساني و اصلاح رفتارها اهتمام بورزيد
مهمترين كاري كه بايد امروز ... انجام بگيرد اين است كه به مقوله‏ي پرورش - به هر شكلي - اهميت داده شود ؛ نه چون ما مسلمانيم ، مسئله فقط اين نيست. امروز در دنياي غربِ از لحاظ دانش و فناوري پيشرفته، مسئله‏ي پرورش در بسياري از كشورها جزوِ آن مباني اصلي است؛ مسئول و مأمور پرورشي وجود دارد. به پرورش اهميت مي‏دهند. پرورش فقط ديندار شدن و عمق ايمان يافتن نيست كه ما دنبالش هستيم. پرورش تأثير خودش را در رفتارها، برخوردها، رشد شخصيت، تقويت اعتماد به نفس و جوشاندن چشمه‏ي استعداد نشان مي‏دهد. بنابراين مسئله‏ي پرورشي، يك مسئله‏ي مهم است. 12/2/85
آموزش مفاهيم و معارف قرآني رادر مراكز آموزشي نهادينه كنيد
قرآن در آموزش و پرورش حقيقتاً مهجور واقع شده است ... ما با اين سياستمداران، نخبگان سياسي و نخبگان فرهنگي و روشنفكري كشورهاي عرب از سالهاي متمادي قبل تا امروز ارتباط داشته‏ايم. اينها در اظهارات و حرفهايشان از آيات قرآن استفاده مي‏كنند؛ مثلاً ما در حرفهايمان چطور از شعر سعدي استفاده مي‏كنيم؛ همه‏ي مردم «توانا بود هر كه دانا بود» را مي‏دانند ... آنها از قرآن همين‏طور استفاده مي‏كنند؛ ولي ما استفاده نمي‏كنيم. علت اين است كه در دوراني طولاني، قرآن در آموزش و پرورش ما، به‏خصوص در آن سنين يادگيري مهجور بوده يا اصلاً وجود نداشته است ... بعد از پيروزي انقلاب، توقع اين بود كه يك كارِ كارستاني انجام بگيرد ... بايد فكر بشود. نه به شكل تحميلي، نه به شكل بيزاركننده و دوركننده؛ بلكه به شكل صحيح. 12/2/85
تدبير ش 9
تقويت ايمان ديني را مهمترين ضرورت کاري خود قرار دهيد
آنچه براي بناي آينده‏ي ما لازم است، اولاً تقويت ايمان ديني است كه ستون اصلي كار است. بدون ايمان ديني - كه دراين ملت داراي عمق هم هست - كاري پيش نمي‏رفت، بعد از اين هم كاري پيش نمي‏رود. بايد ايمان ديني تقويت شود ... امروز دشمنان اين ملت، بزرگترين جايزه را به كسي مي‏دهند كه بتواند ... با ايمان مردم بجنگد؛ ايمان به خدا، ايمان به مردم، ايمان به راه و ايمان به موفقيت را در دل‏هاي مردم تضعيف كند ... اين ايمان‏ها در دل مردم، آنها را به حركت، به انديشيدن، به پيش رفتن، وادار مي‏كند. آن كساني كه ايمان به خدا، ايمان بهمردم، ايمان به اين راه، ايمان به موفقيت را در مردم تضعيف كنند، براي دشمن كار كرده‏اند. دشمن، بزرگترين جايزه را به اين افراد مي‏دهد. 14/3/85
ما موازنه قدرت را در ايمان مي دانيم نه در بمب هسته اي
ما بمب هسته‏يي لازم نداريم. ما هيچ آماج و هدفي نداريم كه بتوانيم بمب هسته‏اي را در آن جا مصرف كنيم. ما به كارگيري سلاح هسته‏اي را با احكام اسلامي مخالف مي‏دانيم؛ اين را صريحاً بيان كرده‏ايم. ما تحميل هزينه‏ي ساخت سلاح هسته‏اي و نگهداري آن را بر ملت خودمان يك تحميل بيجا و بي‏مورد مي‏دانيم. ساخت چنين سلاحي و نگهداري آن، هزينه‏هاي زيادي دارد و ما به هيچ‏وجه جايز نمي‏دانيم كه اين هزينه بر مردم تحميل شود؛ ما احتياجي نداريم. ما داعيه‏ي تسلط بر دنيا، مثل امريكايي‏ها، نداريم كه بخواهيم سلطه‏ي زور بر دنيا داشته باشيم و احتياج به بمب هسته‏اي داشته باشيم؛ بمب هسته‏اي و قدرت انفجاري ما، ايمان ماست؛ و جوانان و مردم ما در دشوارترين ميدان‏ها با كمال قدرت و با همه‏ي ايمان ايستاده‏اند ، باز هم خواهند ايستاد. 14/3/85
مديران ، بيماري خود شيفتگي و غفلت را با نماز و دعا درمان نمايند
بايد به خودمان و دلمان بپردازيم؛ دل ما بيش از جسم ما احتياج به مراقبت دارد. اگر بخواهيم دل، نوراني و مهبط رحمت و هدايت الهي باشد، بايد به آن بپردازيم. رها كردن دل – كه به جاذبه‏ها و مغناطيسهاي مادي بسرعت و آساني قابل جذب است – خطرناك است؛ دچار خودشيفتگي، غرور و غفلت مي‏شويم... بايستي به خودمان، دلمان وجانمان و به شستشوي رواني خودمان بپردازيم و وظايف سنگين، ما را غافل نكند. البته، راه باز است؛ همين نمازهاي پنجگانه، همين امكان دعا، همين نافله، همين نماز شب؛ همه از راههاي به خود پرداختن است؛ اين راهها را در مقابل ما باز گذاشته‏اند. اگر تنبلي نكنيم، مي‏شود؛ آن وقت انسان اعتلاء و نورانيت پيدا مي‏كند و كارهايش بركت پيدا مي‏كند. عزيزان من ! من و شما بيش از مردم عادي به اين مسائل احتياج داريم. 29/3/85
مسئولين را ازغرّه شدن به خود يا خدا كه موجب ضلالت و هلاكت است، پرهيز دهيد
( غره شدن به خود يعني اينكه ) خدا نعمتي به انسان مي‏دهد، اما انسان از دهنده‏ي نعمت غافل مي‏شود و تصور مي‏كند كه اين خود اوست كه توانسته اين نعمت، اين موقعيت و اين فرصت را به دست آورد. ... اين همان خطاي بزرگي است كه ممكن است همه‏ي ما دچارش بشويم؛ غرّه شدن به خود. عين همين قضيه، غرّه شدن به خداست. آيه‏ي شريفه: « فلا تغرّنكم الحياة الدّنيا و لا يغرّنكم باللَّه الغرور» (لقمان/33) درباره‏ي غرّه شدن به خداست؛ به خدا هم غرّه نشويد... » مغرور شدن به خدا يعني نابحق از خدا توقع كردن؛ بدون اينكه انسان عمل صالحي را به ميدان بياورد، از خدا پاداش بخواهد؛ اين كه انسان بگويد، ما كه بنده‏ي خوب خدا هستيم و خدا حتماً به ما كمك خواهد كرد؛ اين كه انسان از حلم الهي سوء استفاده كند و به گناه ادامه بدهد؛ از عذاب خدا خود را ايمن بداند؛ اينها همه غرّه شدن به خداست. اين غرّه شدن به خدا، همان بلايي است كه بر سر بني‏اسرائيل آمد. خداي متعال آنها را ملت برگزيده قرار داده بود؛ اما چون به خدا غرّه شدند و وظايف خودشان را انجام ندادند ... «و انّي فضّلتكم علي العالمين»؛(بقره/122) اما همين‏ها با عمل بد خود كاري كردند كه خداي متعال درباره‏ي آنها فرمود: «ضربت عليهم الذّلة و المسكنة و باؤوا بغضب من اللَّه»،(بقره/61) و مورد خشم الهي قرار گرفتند. غرّه شدن به خدا، اين چيزها را دنبال خودش دارد... به نعمت توجه نكردن و غفلت كردن از اصل نعمت، چيزي است كه خيلي از ماها دچارش هستيم؛ يا نعمت را انكار كردن؛ يا آن را از خدا ندانستن؛ يا به نعمت خداداده مغرور شدن، كه غرور ملازم با سقوط است و وقتي انسان غرور پيدا كرد، ساقط مي‏شود؛ اينها كفران نعمت است. جامعه‏اي راحت و برخوردار از نعم معنوي و مادي الهي كفران نعمت مي‏كند و خدا ناامني و تنگدستي را بر او تحميل مي‏كند. نتيجه‏ي كفران نعمت، اين است. 29/3/85
براي تقويت ايمان روشن بينانه درذهن نسل جوان برنامه ريزي کنيد
وظيفه‏ي مهم اين است كه ما پايه‏هاي يك ايمان روشن‏بينانه و استوار را در ذهن نسلهاي جوان و رو به رشد خودمان تقويت كنيم؛ ايمانِ دور ازخرافه‏گري و سست‏انديشي، ايمانِ روشن بينانه، ايمانِ به دين، ايمانِ به نظام، ايمانِ به مردم، ايمانِ به آينده، ايمانِ به خود، ايمانِ به استقلال كشور و ايمانِ به وحدت ملي و ايماني كه در هيچ بخشي برافروزنده‏ي آتشهاي تعصب فرقه‏اي نباشد . 29/3/85
تحكيم و تقويت فرهنگ ديني را با برنامه ريزي هوشمندانه و اجراي قاطع پيگيري نمائيد
نمي‏شود گفت دولت به ايمان مردم كاري ندارد؛ نه. مدتي اين فكر را ترويج كردند؛ اما اين غلط است. دولت وظيفه‏دار است. چطور وزارت بهداشت با داروفروشهاي مصنوعي ناصرخسرو مبارزه مي‏كند؛ اما وزارت ارشاد با مخدر فروشهاي فرهنگي مبارزه نكند؟! با سم‏پراكنان فرهنگي مبارزه نكند؟! اين، وظيفه‏ي دولت است؛ صدا و سيما يك جور، وزارت ارشاد يك جور و دستگاههاي گوناگون يك جور. 29/3/85
تدبير ش 11
در مراكز علمي ودانشگاهي به تقويت فضاي ديني وتحكيم ارزشهاي اخلاقي اهتمام بورزيد
مسئله‏ي تربيت و فضاي ديني و فرهنگي در دانشگاهها... بسيار چيز مهمي است و كشور به اين مسئله احتياج دارد. گويي اين‏طور باور شده كه اگر كسي يا جواني به دانشگاه آمد، بايد از لحاظ رتبه ديني و فرهنگي تنزل كند و از دانشگاه بيرون بيايد! چرا عكس اين قضيه اتفاق نيفتد؟ دانشگاه طوري باشد كه وقتي جوان فارغ‏التحصيلِ دبيرستان به دانشگاه آمد و از آن بيرون آمد، از لحاظ عمق ديني و رعايت ديني و اخلاق ديني پيشرفت كرده باشد؛ اين را اصل قرار بدهيد؛ اين بايد بشود. كجا بهتر از دانشگاه وزمينه ي بسيار نوراني دل دانشجويان جوان ؟... بايد كاري كنيم كه عوامل دوركننده‏ي جوان از محيط ديني و تربيت ديني و اخلاق ديني كم اثر بشود. همه يك‏جور نيستند و خانواده‏ها و پدر و مادرها مختلف هستند و تأثيراتي هم هست. كاري كنيم كه اين تأثيرات به حداقل برسد. ..بهترين كساني كه مي‌توانند در مسائل ديني، اعتقادي، سياسي، معرفتي، توحيدي، پرسشگري كنند، جوانانِ دانشجو هستند. با اين زمينه و استعداد، ما بايستي براي محيط ديني دانشجو و فضاي تربيتي، ديني و فرهنگي دانشگاهها تلاش كنيم. 23 /5/85
براي پيروزي بر استكبار، قدرت ايمان و معنويت را در خود تقويت نمائيد.
جهاد دلاورانه و مظلومانه‌ي شما (حزب الله) كه نصرت الهي را به شما ارزاني داشت،‌ بار ديگر ثابت كرد كه سلاح‌هاي مدرن و مرگبار در برابر ايمان و صبر واخلاص‌‌،‌ ناكارآمد است و ملتي كه ايمان و جهاد دارد مغلوب سيطره‌ي قدرتهاي ستمگر نمي‌شود..شما توانستيد به حول و قوه ي الهي ثابت كنيد كه برتري نظامي، به ابزار و سلاح و هواپيما و ناو و تانك نيست،به قدرت ايمان و جهاد و فداكاري همراه با عقل و تدبير است... شما بار ديگر مصداق اين كلام نوراني قرآن شديد: «قَدْ كانَ لَكُمْ ءَايةٌ في فِئَتَينِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقاتِلُ في سبِيلِ اللَّهِ وَ أُخْرَي كافِرَةٌ يرَوْنَهُم مِّثْلَيهِمْ رَأْي الْعَينِ وَ اللَّهُ يؤَيدُ بِنَصرِهِ مَن يشاءُ إِنَّ في ذَلِك لَعِبرَةً لأُولي الأَبْصارِ.» 25/5/85
امروز هم تربيت انسانها مهمترين اولويت بعثت رسول الله است.
اين مخلوق بي‏نظير الهي... ، از اولين لحظه‏ي بعثت يك جهاد مركبِ همه‏ي جانبه‏ي دشوار را آغاز كرد ...اولّين سلولهاي پيكره‏ي امت اسلامي در همان روزهاي دشوار مكه با دست تواناي پيغمبر بنا شد؛ ستونهاي مستحكمي كه بايد بناي امت اسلامي بر روي اين ستونها استوار بشود؛ اولين مؤمنين، اولين ايمان‏آورندگان، اولين كساني كه اين دانايي، اين شجاعت، اين نورانيت را داشتند كه معناي پيام پيغمبر را درك كنند و دل به او ببندند. «فمن يرد اللَّه ان يهديه يشرح صدره للاسلام». دلهاي آماده و درهاي گشوده‏ي دل به سمت اين معارف الهي و اين دستورات الهي، با دست تواناي پيغمبر ساخته شد، اين ذهنها روشن شد... و در بين اين سنگهاي خارا و غير قابل نفوذ ، اين نهالهاي سرسبز بيرون آمد.... سيزده سال گذشت و بعد بر اساس اين پايه‏هاي مستحكم، بناي جامعه‏ي اسلامي، جامعه‏ي مدني و نبوي، بر روي اين پايه‏ها گذاشته شد. ده سال هم امت‏سازي به طول انجاميد. اين امت‏سازي فقط سياست نبود؛ يك بخشي از آن، سياست بود. بخش عمده‏ي ديگر آن، تربيت يكايك افراد بود: «هو الّذي بعث في الاميين رسولاً منهم يتلوا عليهم آياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمه». «يزكّيهم»؛ يك يك دلها در زير تربيت پيغمبر قرار مي‏گرفت.يغمبر به يكايك ذهنها و خردها، دانش و علم را تلقين مي‏كرد.« و يعلّمهم الكتاب و الحكمة». حكمت يك مرتبه‏ي بالاتر است. فقط اين نبود كه قوانين و مقررات و احكام را به آنها بياموزد، بلكه حكمت به آنها مي‏آموخت. چشمهاي آنها را بر روي حقايق عالم باز مي‏كرد. ده سال هم پيغمبر اين‏گونه و با اين روش حركت كرد از طرفي سياست، اداره‏ي حكومت،دفاع از كيان جامعه‏ي اسلامي، گسترش دامنه‏ي اسلام، باز كردنِ راه براي اين‏كه گروههاي خارج از مدينه بتدريج و يك به يك وارد عرصه‏ي نوراني اسلام و معارف اسلامي شوند، از طرف ديگر هم تربيت يكايك افراد. 31/5/85
با همه توان در وسط ميدان باشيد تا خدا ياريتان كند.
خداي متعال از مؤمنين دفاع مي‏كند؛ البته مؤمني كه در ميدان قرار بگيرد؛ والّا مؤمني كه در پستوخانه‏اش دراز كشيده، از چه دفاع كند؟ مؤمني كه وارد ميدان شود، مؤمني كه هستي خود، موجودي خود، اراده‏ي خود، دست تواناي خود، ذهن فعال خود را در راه خدا به ميدان مي‏آورد - چه در ميدان علم، چه در ميدان اقتصاد، چه در ميدان سياست، چه آن روزي كه لازم باشد، در ميدان جهاد - خدا از اين مؤمن و از اين مؤمنين دفاع مي‏كند. 31/5/85
رشد استعدادها و پيشرفت مادّي در گرو حفظ و تحكيم ارزشهاي اسلامي و انقلابي است .
ما به اين ارزشها متمسك هستيم؛ ما ارزشهاي اسلامي را مايه‏ي عزت ملي خودمان مي‏دانيم؛ ما اين ارزشها را موجب رشد استعدادها در ملتمان مي‏دانيم. ما به بركت اسلام، به حول و قوه‏ي الهي خواهيم توانست با سرعتي بيش از سرعت متعارف و معمول، قله‏هاي علم را بالا برويم و اين قله‏ها را فتح كنيم. ما بر ضعفي كه در ساليان متمادي بر ما تحميل شده است، فائق خواهيم آمد و خودمان را قوي خواهيم كرد ... ما ايستاده‌ايم ؛ اين ملت ايستاده است. 31/5/58
تدبير ش 12
با برنامه‌ريزي در كيفيت تأثيرنماز، سلامت و استحكام خيمه سپاه را تضمين نمائيد.
آنچه در اين زمينه (نماز) وقت بگذاريد و تلاش كنيد و از نيروي مادي و معنوي خودتان در امر ترويج نماز استفاده كنيد، زيادي انجام نگرفته است؛ جا دارد. اينكه به ما گفتند « الصّلوه عمود الّدين»، بايد اين را جدي بگيريم. خيمه‏ي دين با نماز برپاست؛ هم در دينداري و تدين يك فرد، هم در اقامه‏ي يك جامعه‏ي ديني و هم در دينداري يك كشور و يك مجتمع. اگر ما نتوانيم كيفيت تأثير نماز را در اين عرض عريض و وسيع درست تشخيص بدهيم، از كوتاهي ديد ماست. و الا آن كسي كه فرموده است: «الصّلوه عمود الّدين» و آيات كريمه‏ي قرآن كه ناطقِ به اهميت نماز هستند، خوب مي‏دانند كه اين ساز و كار چگونه و اين نقش چگونه است... تجربه‏هاي روزگار نشان داد.كه بي‏اعتنايي به نماز، چه بر سر يك انساني و چه بر سر جهاد انسانها مي‏آورد؛ هم جهاد را تعطيل مي‏كند، هم جهت مبارزه را از جهاد بودن خارج مي‏كند و به مبارزه‏ي براي قدرت و براي هواي نفس تبديل مي‏كند... اولين واجبي كه بر پيغمبر واجب مي‏شود، نماز است؛ اول تبليغي كه براي پيغمبر خداي متعال معين مي‏كند، «و أمر اهلك بالصّلوه» است؛ توصيفي كه خداي متعال در درجه‏ي اول براي جامعه‏ي موحد بيان مي‏كند، «الّذين ان مكّنّاهم في الارض اقاموا الصّلوه» است. اين، اهميت نماز است. 27/06/85
براي داشتن انگيزه و جهت يابي درست در امور، فرماندهان و مسئولان را به تهجد و شب زنده داري ترغيب نمائيد
براي حركت در اين ميدان آنچه كه بيش ازهمه لازم است، دو چيز است: يكي انگيزه، آن نيروي دروني كه انسان را حركت بدهد و راه ببرد؛ ديگر، آن قطب‏نمايي كه انسان، آن ستاره‏ي راهنما را فراموش نكند و جهتش كج نشود. اگر انگيزه نبود، انسان وسط راه مي‏ماند؛ مشكلات زياد است. اقامه‏ي جامعه‏ي توحيدي، اقامه‏ي عدل در ميان بشر، برپا كردن خيمه‏ي حق در بين اين همه طوفانهاي اهواي باطل، كار آساني نيست؛ انگيزه لازم است. اين انگيزه عبارت است از توجه به خدا؛ «ذكر اللَّه»؛ مدد گرفتن از پروردگار، كار را با حساب خدا انجام دادن؛ و آن قبله‏نما هم عبارت است از توجه به هدف كار و اينكه ما مقصودمان قدرت نيست، ثروت نيست، هوي‏پرستي نيست، تمنيات شخصي نيست، ملاحظات گوناگون سياسي نيست؛ بلكه هدفمان خداست. اين دوتا خصوصيت، اين دو عامل مهم، يعني انگيزه و جهت‌گيري در نماز خلاصه شده. و اين هم براي كساني كه بخش قابل توجهي از اين مسؤوليت را بر دوش دارند، هم براي مردمان متوسط، هم براي عموم افراد جامعه، لازم است. البته كساني كه مسؤوليتهايشان سنگينتر است، بيشتر احتياج دارند؛ آنها نيازشان به هر دو بيشتر است؛ هم به انگيزه، هم به جهت‏يابي و دقت در جهتگيري. لذا اين‏كه خداوند به پيغمبر مي‏فرمايد: « قم اللّيل الّا قليلا نصفه او نقص منه قليلا او زد عليه و رتّل القرآن ترتيلا»؛ شب را به ذكر خدا بگذران، بخش مهمي از شب را نماز بخوان، با خدا متصل شو. چرا؟ زيرا: «انّا سنلقي عليك قولا ثقيلا»؛ خطاب سنگيني متوجه به توست، خودت را آماده كن، براي اين است. بنابراين، ماها بيشتر احتياج داريم، ديگرِ مردم هم به نسبت در درجات مختلف به نماز احتياج دارند. نماز اهميتش اين است. 27/06/85
بطور مستمر و با ابزارهاي مفيد تبليغي براي نهادينه كردن فرهنگ نماز، برنامه‌ريزي كنيد
مقدمه ي اول و لازم اين است كه ما همه‏ي جوانها و همه‏ي مردممان را با نماز آشنا كنيم و اهميت نماز را براي اينها شرح بدهيم. اين كار متصدي لازم دارد... حقيقتاً دستگاههايمختلف بايستي در اين زمينه كار و تلاش كنند. اين، مهم است؛ اين فقط اين نيست كه ما يك آدم غافل يا بي‏نماز را به نماز مي‏كشانيم؛ اين معنايش اين است كه ما داريم پايه‏هاي يك حركت عظيم جهاني را كه نظام جمهوري اسلامي ستون مستحكم آن است، در ميان انسانها استوار مي‏كنيم. انسانها وقتي دلشان با نماز انس گرفت و از طريق نماز با خداي متعال مأنوس و آشنا شدند، به طور طبيعي گناهان از اينها دور مي‏شود؛ دلهايشان نسبت به گناه حساس مي‏شود و آن حالت تقوايي كه در شرع مقدس قوامِ دينداري است، بتدريج در انسان حاصل مي‏شود... تأكيد مي‏كنيم اين كار را نيمه‏كاره نگذاريد؛ ميان راه خسته نشويد. اين، براي هميشه است؛ اين كاري است كه به طور مستمر بايد ادامه داشته باشد؛ اين مثل خود نماز كه تعطيل‏بردار نيست، توقف نمي‏پذيرد؛ چون غفلت انسان موجبات فراواني دارد و خيلي چيزها انسان را غافل مي‏كند. براي اينكه با اين غفلت مبارزه بشود، نماز لازم است؛ صبح، نماز؛ ظهر، نماز؛ شب، نماز؛ نافله، فريضه، به اهميت نماز، به تأثير نماز، به شرائط معنوي نماز بايد مردم را آشنا كرد و از همه‏ي ابزارهاي مفيد تبليغ بايستي در اين راه استفاده كرد. 27/6/85
تدبير ش 13
تقويت و تحكيم فرهنگ ايثار و شهادت، رمز عزت و استقلال ماست
بيش از هرچيز بايد به حق بزرگ (شهيدان) اين رادمردان برکشور و ملّت و تاريخ ايران، انديشيد. فداکاري آنان در عرصه‌ي انقلاب و دفاع نظامي بود که استقلال ملّي و حريم مرزهاي جغرافيايي را صيانت کرد و امنيت را به کشور ارزاني داشت... مجاهدت اين ملّت بزرگ که دفاعي غيورانه از اسلام و جمهوري اسلامي بود و اسلام و امت اسلامي را سرافراز کرد، از ايمان به ارزش شهادت و منزلت شهيد، مايه گرفت و شوق فداکاري با اين معرفت روشن، در دلهاي رزمندگان و خانواده هاشان، پديد آمد. برخي به اين مقام والا رسيدند، و برخي در انتظار آنان، جسم و جان خود را به ميدان آوردند،« فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر»... و چنين شد که مجاهدت بي نظير ملّت ايران الگوئي شد براي همه ي امت اسلامي که رمز عزت و استقلال و سعادت را که همان جهاد فداکارانه است، در عمل به همه نشان‌داد.شهيدان نقاط مشعشع‌در اين ‌صفحه‌ي درخشان اند که مانند ستاره ي راهنما، راه را به همه نشان مي دهند. 6/7/85
براي عمل به تعهدات در قبالِ خدا ومردم، موجبات رحمت الهي را در خود فراهم آوريد
عرض ما به... مسئولان كشور و متصديان امور اداره‏ي اين ملت بزرگ... اين است كه بياييد همه به وظايف سنگيني كه خداي متعال بر دوش يكايك ما گذاشته، عاملتر و به عهد خودمان با خدا پايبندتر بشويم. اين همه‏ي حرف و عرض ما با شماست. بدون كمك خدا، هيچ عزت و هيچ سعادتي نصيب هيچ فرد و ملتي نخواهد شد. و كمك الهي هم يك زمينه‏ها و يك موجباتي دارد... از جمله‏ي مهمترين اين موجبات رحمت الهي، همين است كه مسئولان كشور و مديران بخشهاي مختلف، پيش خداي متعال و مردم احساس تعهد كنند. اين احساس هر چه بيشتر بشود و به دنبال خود تلاش و تحرك بهتر و قويتري به وجود آورد، يقيناً رحمت الهي بيشتر شامل حال ما خواهد شد. بايد حركت كنيم و اين حركت را با نيت الهي و با نيت قربت همراه كنيم و بدانيم كه در آن صورت، دستگيري خدا و تفضلات الهي حتمي است...راهش هم همين مراقبت است ومراقبت هم در اين ماه(رمضان وديگر اوقات تعيين شده در شرع)حاصل مي شود و مي‌توان اين مراقبت را حاصل كرد.اين...حرف وعرض اصلي ماست. 18/7/85
در ظرف مساعد هر يك از اوقاتي كه شرع مقدس تعيين كرده، از نفحات الهي خوب استفاده ببريد
ماه رمضان، فرصت مناسبي است؛ چون «لعلّكم تتّقون»؛ اصلاً خداي متعال روزه را با اين هدف مقرر فرموده است؛ لااقل يكي از اهداف واجب شدن روزه در اين ماه - كه شاخصه‏ي مهم اين ماه است - همين تحصيل تقواست... اين، ظرف مساعدي براي رشد و نمو ماست... مثل بهار مي‌ماند، همچنان كه هر كدام از فصول‌سال،براي تحركات عالم طبيعت، يك اقتضاي طبيعي دارند،همين طورفصولي از سال، مقطعهايي از روزها و شبها و هفته ها و ماهها يك اقتضا ئاتي براي رشد ونمو وتحرك معنوي وباطني انسانها وتعالي آنها دارند.شب جمعه يك خصو صيتي دارد،روز جمعه يك خصوصيتي دارد. از اين ساعات، تعجب هم نبايد كرد؛ همچناني كه در طبيعت مادي يك خصوصيتي دارند، در اين طبيعت معنوي، در روح انسان، در تعالي انسان، در قبول اعمال و در تأثير اعمال عبادي هم يك خصوصياتي دارند...مثل‌روزجمعه،شب نيمه‌ي شعبان واوقاتي كه بخصوص از طرف شرع مقدس معين شده است.«اياماً معدودات »كه درباره‌ي ماه رمضان است يا ايام ذي حجه واز اين قبيل،انتخاب اين روزها تصادفي نيست،كه حالا ماه رمضان از لحاظ طبيعت و تاثير با ماه رجب يا ماه ذيقعده يكسان باشد،نه يك خصوصيتي دارد...از اين استفاده كنيد. 18/7/85
مسئولان ومديران بيش از همه در معرض گناهان قلبي اند، براي درمان آن علاجي پيدا كنيد
اميرالمؤمنين(عليه‏الصّلوةوالسّلام)... روزه را به روزه‏ي جسم و روزه‏ي جان تقسيم ‌مي‌كند درباره‏ي... روزه‏ي جان مي‌فرمايد: « و صوم النفس ا مساك الحواس الخمس عن سائر المآثم»؛ اين، روزه‏ي جان است كه حواس پنجگانه را از همه‏ي گناهان ممنوع كنيد و امساك بدهيد. «و خلوّ القلب من جميع اسباب الشرّ»؛ دل را از اسباب و موجبات شرّ خالي كنيد؛ اين، روزه‏ي جان است. حالا اسباب شرّ چيست؟ امساك از گناهان حواس خمس، براي كسي كه اراده‏ي امساك داشته باشد، آسان است؛ اينكه دست، چشم، گوش و زبان انسان مرتكب گناه نشود؛ ليكن آن امساكِ خلوّ قلب از اسباب الشرّ، خيلي سخت است؛ اين سخت‏تر است و تمرين و مجاهدت مي خواهد. و دوستان عزيز! من و شما مخاطبان اين دستوريم؛ اين مجاهدت، بر عهده‏ي ماست؛ واقعاً تأثير گناهي كه از ما سر مي زند، با گناهي كه از يك انسان معمولي - كه در جامعه مسئوليتي ندارد - سر مي‌زند، تفاوت مي كند. بايد هم نسبت به گناه قلبي و هم گناههاي شخصي، خيلي مراقب باشيم. گناه اسباب شرّ، «حسد»، «حرص» - حرص به دنيا، حرص به جمع مال، افزون‏خواهي دنيوي - «بدخواهي نسبت به ديگران» - بددلي، بدخواهي، سوءظن - «نخوت و كبر» - خودبرتربيني، ديگران را كوچك دانستن، تحقير كردن، مردم را حقير شمردن است. اين شروري كه در عالم به وجود مي آيد، از همين چيزها به وجود مي آيد. در انسانهايي، نخوت آنها، كبر آنها، حرص آنها، حسد آنها، بخل آنها و شهوت‏خواهي‏شان، آنها را به حركاتي وادار مي كند كه تأثير عميق اين حركات در آغاز راه، خيلي به نظر نمي رسد، ليكن به‏تدريج كه پيش مي رود، به فاجعه‏هاي انساني و تاريخي تبديل مي‌شود، كه مي ماند. وقتي اين فجايع بزرگ تاريخي را نگاه مي كنيم و به طرف سرچشمه‏ي اين مفاسد ديم، مي رسيم به چنين خصوصياتي كه در يك انسان و در يك شخص وجود دارد؛ افزون‏خواهي،.. «رياكاري» و نقطه‏ي مقابل آن، «بي‏مبالاتي، پرده‏دري» هم از اسباب شرّ است. اينها چيزهايي است كه انسان بايد دلش را از آنها خالي كند. 18/7/85
لازمه پيروزي بر طواغيت زمان، تقويت ايمان به نصرت الهي و ايستادگي در راه است
باري كه بر دوش مجموعه‏ي مسئولان گذاشته شده ، بار سنگيني است و البته بسيار مسئوليت پُرافتخار. نظام جمهوري اسلامي، نظامي است كه مي خواهد سعادت مجموعه‏هاي انساني را با همان پيامي كه پيغمبران در طول تاريخ نبوتها آورده‏اند و به بشر رسانده‏اند، تأمين كند؛ و عملاً دارد پيام پيامبران را در مقابل پيام طواغيت عالم تصديق مي كند. طواغيت امروز هم هستند و بر اينها گران مي آيد و مقابله و معارضه مي كنند. راه پيروزي در اين چالش و رويارويي هم جز «ايستادگي همراه با ايمان و باورِ به خود و باورِ به راه خود» نيست؛ بايد راه را باور داشته باشيم: « آمن الرّسول بما انزل اليه من ربّه و المؤمنون كلّ آمن باللَّه » ؛ يعني آحاد مؤمنينِ به اين راه، دست به دست هم بدهد و ايستادگي كند؛ ايستادگي نشان بدهند. اين راه پيشرفت و پيروزي است. اگر اين كار را بكند، پيروزي قطعي است. ما اين را در طول اين بيت‏ و هفت سال تجربه كرده‏ايم. در ميدانهاي گوناگون، آنجايي كه حرف خودمان را باور داشته‏ايم و پاي آن حرف ايستاده‏ايم، آنجا پيش رفته‏ايم... اگر مسؤولان كوتاهي كنند، اين جزو گناهاني است كه تأثيرش نه فقط براي اشخاص خودشان، بلكه براي ملت، تأثير مخربي خواهد بود. 18/7/85
با عبوديت كه سرچشمه همه فضائل است،‌ منيت را كه منشأ همه آفات است، از خود دور نگه داريد
روح عبوديت و احساس بندگي در مقابل خداوند، همان چيزي است كه انبياي الهي از اول تا آخر، تربيت و تلاششان متوجهِ اين نقطه بوده است كه روح عبوديت را در انسان زنده كنند. سرچشمه‏ي همه‏ي فضائل انساني و كارهاي خيري كه انسان ممكن است انجام بدهد - چه در حوزه‏ي شخصي، چه در حوزه‏ي اجتماعي و عمومي - همين احساس عبوديت در مقابل خداست. نقطه‏ي مقابل اين احساس عبوديت، خودبيني و خودخواهي و خودپرستي است؛ منيت است. اين منيت است كه در انسان، منشأ همه‏ي آفات اخلاقي و عوارض و نتايج عملي آنهاست. منشأ همه‏ي اين جنگها و كشتارهاي عالم، و ظلمهايي كه به وقوع مي پيوندد و منشأ همه‏ي فجايعي كه در طول تاريخ اتفاق افتاده - و شما خوانده‏ايد، شنيده‏ايد يا امروز مشاهده مي كنيد - احساس منيت و خودخواهي و خودبيني در مجموعه‏اي از انسانهاست كه سرچشمه‏ي اين فساد و نابساماني، در زندگي آنهاست. عبوديت نقطه‏ي مقابل اين خودخواهي و منيت و خودپرستي است. 21/7/85
نعمت دعا، يك فرصت است، آنرا براي تعالي خود مغتنم بشماريد
فرمود: «الدّعا مخ العباده» مغز هر عبادتي، دعاست...(و دعا) به معناي خشوع و خضوع در مقابل خير مطلق، جمال مطلق، حُسن مطلق و فضل مطلق اوست. لذا دعا، يك نعمت است و فرصت دعا كردن، يك نعمت است. در وصيت اميرالمؤمنين (عليه‏الصّلاه و السّلام) به امام حسن مجتبي(عليه‏السّلام) اين معنا وارد شده است: «اعلم انّ الّذي بيده خزائن ملكوت الدّنيا والاخره قد اذن لدعائك و تكفّل لاجابتك»؛خداي متعال كه همه‏ي قدرت آسمان و زمين در قبضه‏ي توانايي اوست، به تو اجازه داده كه با او دعا كني و حرف بزني و از او بخواهي. «وامرك أن تسأله ليعطيك» از او مطالبه كني تا او هم به تو عطا كند. اين رابطه‏ي درخواست كردن و گرفتن از خدا، مايه‏ي تعالي روح انسان است و همان تقويت كننده‏ي روح عبوديت است. «و هو رحيم كريم لم يجعل بينك و بينه من يحجبك عنه»؛خداي متعال بين خودش و تو، واسطه‏اي، فاصله‏اي و حجابي قرار نداده است. هر وقت با خدا شروع كنيد به سخن گفتن و عرض نياز كردن، خداي متعال صدا و درخواست شما را مي‌شنود. با خدا هميشه مي‌شود همزبان شد، مي شود گفتگو كرد، مي‌شود مأنوس شد و مي شود از او درخواست كرد. اين براي بشر، فرصت و نعمت خيلي بزرگي است...دعا، خواندنِ خداست؛ حالا مي‌تواند به زبان فارسي يا به زبان خودتان باشد؛ هرچه كه مي‌خواهيد با خدا حرف بزنيد؛ اين، دعاست. هرچه مي‌خواهيد با او در ميان بگذاريد. گاهي هم حاجت خواستن نيست، فقط اُنس با خداست. حاجات هم مختلف است،... هيچ مانعي ندارد. خواستن از خدا هر چيزي و به هر زباني - خوب است. و همين خواصي را كه عرض كرديم (ارتباط با خدا و احساس بندگي) دارد. 21/7/85
در پرتو معارف ادعيه مأثوره، دلايل عدم استجابت دعا را شناسايي و درمان كنيد
اجابت الهي از طرف پروردگار، هيچ قيد و شرطي ندارد؛ اين ما هستيم كه با اعمال خودمان مانع اجابت مي‌شويم؛ ما هستيم كه موجب مي شويم دعاي ما مورد اعتنا قرار نگيرد، كه خود همين، يكي از معارفي است كه مي‌توان از دعا استفاده كرد و يكي از خصوصيات دعا، همين است... ادعيه‏ي مأثوره ... پُر از معارف الهي است كه اگر كسي اينها را بخواند و بفهمد... يك مبلغ عظيمي از معارف را هم از اين دعاها فرا مي‌گيرد... اينكه در دعاي كميل مي خوانيم: «اللّهم اغفرلي الذّنوب الّتي تحبس الدّعا؛ اللّهم اغفرلي الذّنوب الّتي تنزل البلا» يا «تنزل النقم»، همه‏ي اينها معارف الهي است؛ يعني معنايش اين است كه ما افراد بشر، گاهي خطاها و گناهاني مي‌كنيم كه اين گناهان مانع از اين مي‌شود كه دعاي ما مورد اجابت قرار بگيرد و قبول بشود؛ گناهاني ازما سرمي زند كه اين گناهان بلا را براي ما به ارمغان مي‏آورد. گاهي بلاهاي عمومي و ملي، براثر گناهاني به وجود مي‏آيد و البته اعلام نمي‌شود كه اين بلا براي اين گناه به وجود آمد. اما وقتي افرادِ صاحب تدبر، فكر و تدبر كنند، مي‌فهمند كه اين بلا از ناحيه‏ي چه عملي متوجه اين ملت شد. بعضي اوقات اثرِ اعمال سريع است و بعضي با فاصله است؛ اينها را دعا به ما مي‌گويد...ببينيد اين، چشم انسان را باز مي‌كند؛ اين، يك معرفتي را ايجاد مي‌كند؛ اين از معارف الهي است؛ كمك الهي، توفيق الهي و عنايت الهي است؛ اينها را در دعاها مي‌توان پيدا كرد. 21/7/85
براي اثر بخشي دعا، به ترجمه ومعناي آن دقت كنيد
يكي از بركات ادعيه‏ي مأثوره‏اي كه از ائمه(عليهم‏السّلام) رسيده ، اين است كه اين دعاها پُر از معارف الهي است. صحيفه‏ي سجاديه، دعاي كميل، دعاي مناجات شعبانيه، دعاي ابي‏حمزه ثمالي - و بقيه‏ي دعاهايي كه وارد شده است - پُر از معارف الهي است كه اگر كسي اينها را بخواند و بفهمد، علاوه‏ي بر آن ارتباط قلبي و اتصالي كه به ذات اقدس الهي و حضرت ربوبي پيدا مي‌كند، يك مبلغ عظيمي از معارف را هم از اين دعاها فرا مي گيرد.من به جوانها قوياً توصيه مي كنم كه به ترجمه‏ي اين دعاها توجه كنند. اين دعاهاي عرفه و ابي‏حمزه، پُر از معارف است...البته دعاهاي مأثور از ائمه(عليهم‏السّلام) بهترين مضامين در زيباترين الفاظ و سرشار از معارف الهي است كه قدر آنها را بايد دانست و بايستي به آنها متوسل شد. 21/7/85
تدبير ش 14
براي تضمين موفقيت در همه‌ميدان‌ها، زمينه ارتباط با خدا را در طول سال فراهم آوريد
همه‏ي مردم و بالخصوص جوانان عزيز، اين ارتباطي را كه...با خداي متعال پيدا كرده‏اند، نگذارند قطع شود؛ اين رابطه‏ي با خدا را حفظ كنيد. وسيله‏ي حفظ اين رابطه هم در اختيار همه هست. اگر همين نماز پنج‏گانه، با توجه، با حضور قلب و با اين توجه كه در مقابل خدا ايستاده‏ايم، خوانده شود، بهترين رابطه است و روزبه‏روز دل شما را نوراني‏تر خواهد كرد. آن جوانهايي كه شبهاي قدر در مساجد حسينيه‏ها و حرمهاي مطهر گرد هم آمدند، گريه كردند، دعا خواندند، قرآن سر گرفتند، احياء گرفتند و دلهايشان را با نور محبت الهي نوراني كردند، اين رابطه را حفظ كنند، كه از آن بهره‏مند خواهند شد. ان‏شاءاللَّه در طول زمان، در سالهاي ديگر، روزبه‏روز اين رابطه بيشتر خواهد شد؛ انسان از اين راه هست كه به كمال مطلوب و غايت خلقت خود دست خواهد يافت. موفقيت در همه‏ي ميدانهاي زندگي هم به همين وابسته است. 2/8/85
تقويت احساس ايماني و تحكيم دينداري در نيروهاي مسلح، ضامن امنيت واقعي است
ملتي كه مي‏خواهد عزت و سرافرازي خود را حفظ كند، بايد متكي به اراده‏ي جوانان و مردان خود، و متكي به ايماني كه از اعماق دلها برخاسته است، باشد. اگر نيروهاي مسلح از فرماني هم اطاعت مي‏كنند، با الهام از دستور دين و ايمان قلبي آنهاست؛ اين، براي يك ملت افتخار است؛ اين، يك ملت را پولادين مي‏كند؛ اين، يك كشور را از يك امنيت مستقرِ واقعي برخوردار مي‏كند. امروز ما به نيروهاي مسلح خود مي‏باليم. نيروهاي مسلح ما - ارتش ما، سپاه ما، نيروي انتظامي ما و بخشهاي مختلف مربوط به اين سازمانها ... هر كدام در هر كجا كه هستيد، اين احساس ايماني را در خود زنده نگه داريد و از تلاش خسته نشويد... از حركت در راه خدا خسته و سست نشويد. هرگز از دشمناني كه از دين و اخلاق و انصاف تهي هستند، ترس در دلتان راه ندهيد؛«ولا تهنوا ولا تحزنوا». اين دستور قرآن است. «و أنتم الأعلون ان كنتم مؤمنين» (آل عمران 139) . ايمان شما، شما را برترينها قرار داده است. اين ايمان را حفظ كنيد؛ آن را در عملِ سازماني، عمل فردي و در اجراي تعهدات و مسئوليتهاي خود به كار گيريد؛ مخصوصاً شما جوانها خود را براي مسئوليتهاي سنگين‏تر و بزرگتر آماده كنيد. 20/8/85
تدبير ش 15
فريضه‌ي پرظرفيت حج را براي ارتقاء سطح معنويت و اخلاق ملي ساماندهي كنيد
«حج» يك فريضه‏ي پُرظرفيتي است كه اگر درست عمل شود و آنچنان كه شارع مقدس خواسته است ... انجام بگيرد ... اين‌عمل و فريضه، هم دل و روح و باطن خود انسانِ حج‏گزار را تصفيه مي‏كند، نوراني مي‏كند و به خدا نزديك مي‏كند؛ با استغفار و با تضرع و مناجات الهي آشنا و معنوي مي‏كند؛ هم بر روي مسائل يك ملت اثر مي‏گذارد؛ چون بخشي از مردم يك ملت وقتي در يك جهت خاصي، در يك سفري و با يك هدفي رفتند و برگشتند، همگرايي آنها قهراً بيشتر مي‏شود و سطح معنويت و اخلاق ملي بالا مي‏رود ... حقيقتاً دنيا و آخرت در قضيه‏ي حج گنجانده شده است؛ اين ظرف بسيار وسيع و پُراستعداد و پُرظرفيتي است كه از اين مي‏شود استفاده كرد. اگر من و شما - هر كدام - در يك بخشي، در يك رده‏اي تلاش كنيم كه اين ظرفيت شناخته‌شود و از آن استفاده بشود، آن وقت اجر و پاداش خواهد داشت. لذا اين عمل، بسيار عمل مهمي است و كارگزار آن هم حقيقتاً بايد احساس افتخار كند . 1/9/85
با برنامه ريزي مناسب، قبل از سفر حج، آمادگي هاي لازم را در مسافر حج فراهم آوريد
آنچه كه در حج بايد مورد توجه باشد ... همين است كه: حج به معناي حقيقي خود نزديك بشود. البته اين يك لوازمي نياز دارد. يكي از لوازمش همين «آمادگي قبلي» است. آدمي را بدون آمادگي قبلي ببرند در حج رها كنند، يقينا استفاده‏ي صحيحي نخواهد كرد؛ بنابراين بايد از قبل او را آماده كنند. اين يك وظيفه است. يكي از كارهاي سازمان حج و بعثه‏ي مربوط به اين كار، بايد اين باشد: مردمي را كه مي‏خواهند مسافر حج بشوند، از پيش در اينها ظرفيت و آمادگي به وجود بياورند البته حالا هم هست، اما اين بايد بيشتر شود؛ با تهيه‏ي كتاب، با برنامه‏ريزيهاي گوناگون، با آموزش و بيان مسائلي كه احتياج دارند بدانند - چه مسائل فقهي، چه مسائل اجتماعي و سياسي و اخلاقي و معنوي و عبادي و عرفاني و ... بنابراين يكي از كارها، ايجاد آمادگي در مسافر حج است. 1/9/85
تدبير ش 18
با شناخت بيماري هاي دروني و صفات يأس آلود، براي علاج و مبارزه با آنها چاره جويي كنيد
دشمن دروني، خصلتهاي بدي است كه ممكن است ما در خودمان داشته باشيم. تنبلي، نشاط كار نداشتن، نااميدي، خودخواهي‏هاي افراطي، بدبين بودن به ديگران، بدبين بودن به آينده، نداشتن اعتماد به خود - نه به شخص خود و نه به ملت خود اينها بيماري است ... هميشه دشمنان بيروني ملت ايران سعي كرده‏اند اين ميكروبها را در درون جامعه‏ي ايراني رسوخ دهند: «شما نمي‏توانيد»، «شما قادر نيستيد»، «آينده‏تان تاريك است»، « افقتان تيره است»،«بيچاره شديد»، «پدرتان درآمد». سعي اين بوده است كه ملت ما را نااميد، كسل، بي‏اعتماد به نفس، تنبل و چشم به دست بيگانه بار بياورند؛ اينها دشمنان دروني است. در طول سالهاي قبل از بروز حركت اسلامي در كشور ما، بلاي عمده‏ي ملت ما اينها بود. اگر ملتي اين بيماري‏ها را داشته باشد، اين ملت پيشرفتش ممكن نست؛... چنين ملتي پيش نخواهد رفت؛اينها مثل موريانه‏اي كه در درون پايه‏ي بنا بيفتد، بنا را ويران مي‏كند؛ مثل كرمي است كه داخل ميوه قرار بگيرد، ميوه را فاسد مي‏كند. بايد با اين صفات مبارزه كرد ... اگر ما بتوانيم اين دشمنها را در درون خود، در جان خود، در فرهنگ عمومي جامعه‏ي خود از كاربيندازيم، دشمن بيروني هم نمي‏تواند به ما صدمه و لطمه‏اي برساند. 1/1/86
عزت و استقلال دولت هاي اسلامي در گرو تمسك به دين و تكيه بر ملت هاست
امروز دنياي اسلامي بايد براي عزت خود تلاش كند؛ براي استقلال خود تلاش كند؛ براي پيشرفت علمي و قدرت معنوي خود، يعني تمسك به دين و توكل به خدا و يقين به كمك خدا تلاش كند. و«عِداتِكَ لِعِبادِكَ مُنَجَّزه». اين وعده‏ي الهي است؛ وعده‏ي منجّز الهي است كه «وَ لَينْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ ينْصُرُهُ» (حج40) بااعتماد به اين وعده، وارد ميدان تحرك و عمل بشوند. اين عمل، فقط تفنگ دست گرفتن نيست ؛ اين عمل، عمل فكري است، عمل عقلاني است، عمل علمي است، عمل اجتماعي است، عمل سياسي است؛ همه براي خدا و همه در راه اتحاد دنياي اسلام. از اين، هم ملتها منتفع مي‏شوند، هم دولتهاي اسلامي. دولتهاي اسلامي اگر متصل به درياي بيكران امت اسلامي باشند، قويتر خواهند شد، تا متكي باشند به سفير امريكا و فلان سياستمدار امريكايي؛ اين، براي آنها قدرت نمي‏آورد.اما اگردولتهاي اسلامي ‌به ‌دنياي اسلام، به امت اسلامي و به اين درياي عظيم و خروشان متصل شوند؛ به هم نزديك شوند، چرا استكبار بتواند يك دولت‌اسلامي را هدف قرار بدهد و او را از ديگران جدا كند؛ به حساب او برسد، بعد برود سراغ يك دولتِ ديگر؟ همه بايد به اين مسأله توجه كنند. دولتهاي اسلامي، متحد و منسجم باشند و بدانند كه ‌مي‏توانند. ما (ملت ايران) اين تجربه را در مقابل امت اسلامي قرار داديم. 17/1/86
همواره رمز اقتدار و راز غلبه سپاه پاسداران، در تكيه بر ايمان و معنويت بوده و هست
معنويات، آن چيزي كه در واقع روح در كالبد مجموعه سپاه است... بايد همه برادران ارشد سپاه پاسداران توجه داشته باشند كه اين نهال درسرزمين ايمان وتوحيد وتوكل واخلاص نشانده شد وباليد ... اساس وبناي سپاه بر پايه احساس تكليف ، حرارت ديني ، شور انقلابي ، اعتماد مطلق به خداي متعال، اميد به آينده روشن وتصميم بر يك حركت مومنانه وپرهيزگارانه گذاشته شد. براي همين هم بوده است كه در طول اين سالهاي متمادي هرجا من نگاه مي‌كنم درآن مواقع حساس مي‌بينم سپاه دربخشهاي مختلف موفقيت داشته است ... نه براساس توانايي‌هاي رزمي چه انساني وچه تجهيزاتي نه براساس يك سازماندهي مستحكم ... شما فلان سامانه موشكي مجهز راهم داشته باشيد، يانداشته باشيد ، خوب قبل از شما اين سامانه مجهز را همان‌هايي داشتند كه شما از آنها خريديد،ياساختنش راياد گرفته ايد. آنروزي كه من وشما موشك آرپي‌جي نداشتيم، ... فتح المبين و بيت المقدس وفتح خرمشهر و فاو و چه و چه و چه، با همين‌ها (ايمان و معنويت) بدست آمد ... حالا يك عده اي بيايند و بگويند بدون تجهيزات، با اين غول بي‌شاخ ودم مجهزبه اتم وانواع اينها، شما چه كار مي خواهيد بكنيد . خوب تجربه جلو چشم ماست . تجربه نشان مي دهد كه با استحكام آن ستون اصلي وجود وهويت انسان،يعني دل او، ايمان او، روح او، اين خيمه بر پا مي ايستد؛ ولو يك گوشه آن آتش بگيرد، ساقط نمي شود . اين تجربه است. مگرنمي گوئيم تجربه گرايي، بفرمائيد اين تجربه .... شماها با دست خالي توانستيد اولاً دستتان را يواش يواش پر كنيد ، ثانياً باوجود فاصله ي فراوان بين شما وآنها (بعثي ها و حاميان آنها) از لحاظ امكانات وتجهيزات ، توانستيد بر آنها پيروز شويد. مگر تجربه اين نيست 26/1/86
هوشيارباشيد عقب نشيني در مقابل نظام سلطه كه اصل جمهوري اسلامي را هدف گرفته، بي فايده است
جمهوري اسلامي يك منش نو و حركت نو در نظام تعاملات بين‌المللي بوجود آورد و اين براي سردمداران نظام بين المللي، دشوار،سخت وغيرقابل تحمل است. اين را ما بايد باورمان بيايد.اگر باورمان آمد آنوقت مي فهميم كه عقب نشيني در مقابل نظام بين المللي فايده اي به حال ماازاين جهت ندارد. مسئله، مسئله ي اصل جمهوري اسلامي است. چه انرژي هسته اي داشته باشد وچه نداشته باشد. اصل جمهوري اسلامي است. اين كه يك نظام سياسي تشكيل شود وآنهم در يك چنين نقطه‌ي حساس دنيا، در خاورميانه و خليج فارس ودرواقع مركز دنيا ، كه همه اين باورهاي سياسي بين‌المللي رامورد نگاه ارزيابانه مجدد قرار دهد، بگويد: اين غلط است ردش مي كنيم، اين درست است قبولش مي كنيم، اين براي آنها سخت است ...
مسئله‌ي جمهوري اسلامي و ايران اسلامي در دنياي استكبار، مسئله اش اين است. اين كه مي گويند جمهوري اسلامي بايد ساز وكارهاي بين المللي را قبول كند، معنايش اين است. مسئله هم فقط محدود نمي‌شود به پذيرش موجوديت اسرائيل يا رد او، يا با كمك به فلان كشور يا رد او، يا قبول دوستي واقعي آمريكا يا عدم قبول او، به اينها محدود نمي شود . 26/1/86
فرماندهان و مديران را به رعايت سه امر تعميق، دوام و سر ريز كردن ايمان و معنويت خود برانگيزانيد
معنويت ... يعني تكيه ي به عنصر ايمان واعتقاد راسخ وپايدار، كه آنوقت سه چيز را بايد در اينجا رعايت كنيد. يكي اينكه اين ايمان وپايداري رابايستي هر چه بيشتر عمق ببخشيد. اين ايمان مي تواند عوامانه وسطحي باشد ، كه آنوقت زائل مي شود. مي تواند عميق باشد كه هرچه سختي ها بيشتر مي شود اين محكمتر مي شود. اين يك. البته هركدام راههايي دارد. دوم اينكه در طول زمان نگذاريد كه اين همت بشكند ... يك روز آدم خوبي بودن ، كار خيلي سختي نيست اما اين يك روز را توسعه دادن به روزهاي بعدي و روزهاي بعدي را و رساندن به سال و رساندن سال به عمر ، كار صديقين وكار اولياء است. وسط راه خسته نشود ... پس استمرار شد مطلب دوم .مسئله سوم سرريز كردن اين معنويت به بدنه است. شما قله‌ايد. رؤسا هستيد. از شما مي جوشد. بايد بجوشد وسرريز بشود، همه‌ي چيزهاي خوب برويد به بدنه، تدبير، ايمان، توكل، عقل،‌ تحرك، انگيزه، نشاط كار، احساس اميد ، اينها بايد از شما همينطور بريزد از اين قله به بدنه. اين جوانهايي كه مي آيند توي سپاه، نسل دوم سپاه، نسل سوم سپاه، كه جنگ را نديده اند، امام (ره) را نديده اند، آن روزهاي محنت را نديده اند ، ... آنها را شما بايد تربيت كنيد. سپاه كه بنا نيست از بين برود. سپاه كه بنا نيست كهنه شود . سپاه كه بنا نيست تبديل به غير خودش بشود. سپاه بايد سپاه بماند ... سپاه را سپاه نگه داريد. با كار روي خود. باكار روي استمرارعمل‌، با كار روي كساني كه اهل شما هستند . امت شما هستند رعيت شمايند كه « كلكم راع وكلكم مسئول عن رعيته » ... رعيت يعني كسي كه رعايت او و ملاحظه او به عهده شماست. 26/1/86
تدبير ش19
براي پيروزي در جبهه معنويت، جوانان را همچون دوران دفاع مقدس به صحنه فرا خوانيد
از اينجايي كه انقلاب شروع كرد، تا آنجايي كه بايد ملت ايران برسد، راهِ طولاني است. اين راه طولاني پر از چالشهاي گوناگون است؛ همت مي‏خواهد، نيرو مي‏خواهد، نشاط مي‏خواهد، ابتكار مي‏خواهد، تراكم عظيم نيروها را مي‏طلبد. اينها بايد به وسيله‏ي جوانها، روحيه جوان، نشاط جواني تأمين شود معمولاً دوران دفاع مقدس را به ياد مي‏آورند كه درست هم هست؛ اما ... قضاياي ديگر ما و چالشهاي فراوان ظريف ديگري كه داشتيم، كمتر از دوران دفاع مقدس نيست ... ملت ايران پرچم حاكميتِ معنويت و دين را بر زندگي بشري برافراشته و در دست گرفته. اين، خيلي مهم است. ... اما قدرتهاي اداره‏كننده‏ي عالم، مديريتهاي اقتصادي دنيا، يعني ‌همين غارتگران، چپاولگران، يعني همين كه شما به آن استكبار جهاني مي‏گوييد، نمي‏گذارند ملتها به سمت معنويت راه پيدا كنند. شوق هست؛ اما مانع هم هست. در يك چنين دنيايي، جمهوري اسلامي يعني يك ملت، يك كشور بزرگ در يك نقطه‏ي حساس با اين همه جوان، با اين ثروتهاي مادي و معنوي كه در دسترس هست وهمه هم مي دانند، پرچم معنويت را در دست گرفته، مي‏گويد من مي‏خواهم انسانها را در سايه‌معنويت‌به سعادت، خوشبختي، رفاه، امنيت، پيشرفت علمي و استقلال برسانم؛ و ثابت كرده كه اين، شدني است. اين يك هماوردطلبي بزرگ نسبت به استكبار جهاني است ... اينجاست كه نقش نيروي جوان خودش را نشان مي‏دهد. جوان مؤمن، جوان لبريز از اميد، جوان داراي اعتماد به نفس، جواني كه به ابتكارات و استعدادها و خلاقيت خود اعتقاد دارد، با نشاط جواني و نيروي جواني، مي‏تواند در بلند كردن اين بار عظيم و پيش بردن اين گردونه‏ي عظيم نقش ايفا كند. 19/2/86
با ترك محرمات و انجام واجبات دلهاي خود را نوراني كنيد
مسأله‏ي خودسازي اعتقادي و علمي؛ و اعتقادي و عملي ... «عليكم انفسكم»؛ آن نگاه اسلام به انسان در خطاب فردي را هميشه در نظر داشته باشيد. خودتان را حفظ كنيد؛ «عليكم انفسكم». جاده‏اي كه انسان را به خدا و نورانيت مي رساند، جاده‏ي ترك محرمات و بجا آوردن واجبات است. واجبات را اهميت بدهيد، گناهان را پرهيز كنيد؛ تهذيب يعني اين. چون دلهاي شما جوان است، نوراني است، آلودگي بحمداللَّه در دلها و روحهاي شما نيست، خداي متعال كمك خواهد كرد؛ تفضل خواهد كرد. 25/2/86
تدبير ش20
با پرهيز از موارد شبهه مراقب مضالّ اقدام باشيد
همين صراط مستقيم را ان‏شاءاللَّه با پرهيز از مضّلات ادامه بدهيد و مراقب مضاّل اقدام باشيد. در روايات ما هست كه از موارد شبهه پرهيزيد،زيرا كه نزديك شدن به موارد شبهه انسان را در خطر لغزش به آن سوي مرز قرارمي‏دهد. 8/3/86
ايمان مخلصانه و عمل صادقانه راز اقتدار، ماندگاري و نفوذ مردان خداست
امام بزرگوار ما هر روز گويي زنده‏تر مي‌شود؛ در فضاي جامعه‏ي ما و در فضاي بين‏الملل اسلامي، روزبه‏روز امام بزرگوار برجسته‏تر و فكر او و راه او فهميده‏تر و ملموستر مي‌شود. آن چيزي كه اين دوام را، اين استمرار وجود را، اين بركات را پديد آورده است، چيست؟ آن، ايمان مخلصانه و عمل صادقانه است.امام بزرگوار ما مصداق اين آيه‏ي شريفه بود كه «انّ الّذين امنوا و عملوا الصّالحات سيجعل لهم الرّحمن ودّا»؛ هدف او، هدف الهي؛ رفتار او، رفتار ايماني؛ و عمل او، عمل صالح. اين است كه در فضاي ذهنيت جامعه‏ي اسلامي، براي چنين موجودي مي‌ماند و ميرايي ندارد؛ مثل سلسله‏ي انبياء الهي و اولياء الهي كه جسمشان از مردم غايب شد، اما حقيقتشان و هويتشان زنده است.رهبران مادي را با انواع حيله‏ها مي خواهند در دلها زنده نگه دارند، نمي‌شود ... تفاوت رهبري و زعامت معنوي و روحي اين است. علت هم همان اتصال با منبع اصلي قدرت، ارتباط با خدا، همه چيز را از او دانستن و همه كار را براي او كردن، است. اين راز اقتدار و ماندگاري و نفوذ مردان خداست. امام با اين ديد و با اين مبنا، همچنان زنده خواهد ماند...... سرّ اين نفوذ عجيب كه اين مرد بزرگ (امام خميني «ره») در دل توده‏هاي عظيم مسلمان در كشورهاي مختلف راه يافت و راز اين نفوذ عظيم، اين است: از خود عبور كردن، براي خود تلاش نكردن، خدا را ديدن و از خدا الهام گرفتن و براي خدا مجاهدت به تمام معنا انجام دادن. اين راز عظمت امام بزرگوار و رهبري روحاني است. پيامبران هم راز نفوذشان، راز ماندگاري‏شان همين بود. 14/3/86
تدبير ش21
بايد بسترهاي لازم را براي سريان وجريان انديشه درست واخلاق فاضله در كشور فراهم آوريد
مسئله‏ي نيازهاي مادي مردم با نيازهاي معنوي مردم، بايد با هم ديده شود؛ يعني دولت اسلامي فقط به شكم و مسكن و آسايش و آرامش ظاهري زندگي مردم اكتفا نمي كند؛ به اخلاق آنها، به دين آنها، به صراط مستقيمي كه جوانهاي آنها بايد بروند، به آموزش و پرورش آنها، به رشد علمي آنها، به رشد ديني و تقوايي آنها هم اهميت مي دهد. اين‏جور نيست كه ما بگوييم آن ديگر كار دولت نيست؛نه،دولت بايد بسترهاي لازم را براي سريان و جريان انديشه‏ي درست و اخلاق فاضله در كشور به وجود بياورد. اين خود در عين اينكه يك كار فرهنگي است، يك كار سياسي هم هست. 9/4/86
مسئولين با پرهيز از لقمه هاي شبهه ناك، خود را در مقابل فساد بطور مستمر مراقبت نمايند
مبارزه‏ي با فساد به صلاح احتياج دارد؛ اول خودمان بايد صالح باشيم؛ اهل فساد نباشيم تا بتوانيم با فساد حقيقتاً مبارزه كنيم. اگر در ما نقطه‏ي ضعفي از باب فسادپذيري وجود داشته باشد، آن وقت ديگر خاطرجمع نخواهيم بود از اينكه در ميدان قدم بگذاريم. لذا مواظب خودمان باشيم. برادران و خواهران عزيز! مواظب خودتان باشيد. آدمهاي فاسدي كه اسمهايشان را شنيده‏ايد يا توصيفشان را مي‏شنويد، اينها از اول كه فاسد نبودند؛ يك وقت يك لقمه‏ي چرب و نرمي، دهن شيرين‏كني - دانسته يا ندانسته - كسي توي دهن اينها گذاشته، به كامشان شيرين آمده، بعد لقمه‏ي بعدي و لقمه‏ي بعدي را خودشان برداشته‏اند و شده‏اند فاسد. خيلي مراقب باشيد. اين چندسالي كه مشغول خدمتيد - حالا هر چه هست؛ ده سال است، پانزده سال است، چهار سال است، پنج سال است - خيلي از خودتان مراقبت كنيد. تقوا يعني همين؛ يعني همين مراقبت. 9/4/86
با مراقبت از خود و تقويت منطق واستدلال، هويت ديني وانقلابي راحفظ نماييد
از اول تا حالا كه ما جهاد دانشگاهي را شناختيم، بر اساس دين و تقوا بود. بر اساس دين و تقوا نگهش داريد ... سعي كنيد هويت جهاد، تغيير پيدا نكند. ايني كه شما مي‏بينيد هويت بعضي از اشخاص - فكرهايشان، تركيبهاي ذهني‏شان - از اول انقلاب تا حالا صد و هشتاد درجه عوض شده، اين يك روال و ممشاي طبيعي نيست كه بگوييد طبيعتش همين است ديگر؛ نخير، هرگز اينجوري نيست. طبيعي اين است كه اگر انسان يك فكر و يك راهي را به منطق و استدلال پذيرفت، اين را تا آن نقطه‏ي آخرِ راه برود و اگر عمرش كفاف نداد، در اين راه بميرد. اين طبيعي نيست كه ما بگوييم: يك راهي را حركت كنيم برويم؛ گاهي هم با شور و خيلي هيجان، بعد از يك نقطه، ناگهان زاويه بزنيم! بعد، اين زاويه‏ها اينقدر ادامه پيدا كند كه تبديل شود به عكس! اين، به هيچ وجه طبيعي نيست. بعضيها توجيه مي كنند: خوب آقا، اول انقلاب، اول انقلاب بود؛ حالا زمان اثر گذاشته، ما عوض شديم! نخير، زمان بر روي عنصرهاي ضعيف و بي ريشه و اعتقادهاي واهي و مبتني بر احساس محض اثر مي گذارد؛ يا زمان با همراهي طمعها و هوسها اثر مي گذارد. «انّ الّذين تولّوا منكم يوم التقي الجمعان انّما استزلّهم الشّيطان ببعض ما كسبوا».(آل عمران 155) قرآن مي گويد: آنهايي كه در جنگ احد برگشتند؛ طاقت نياوردند بايستند، اين لغزش اينها به خاطر آن كاري است كه قبلاً كردند. ما وقتي روح را نساختيم، خودمان را محكم نكرديم، معلوم است؛ هر مماسي روي آن اثر مي گذارد؛ يكي، دو تا، سه تا، ناگهان مي‏بينيد كه شكلش عوض شد؛ اما وقتيكه مثل فولاد آبديده، محكم و استوار و بر مبناي تفكر درست و منطق صحيح، هويت ديني انسان شكل گرفت و هويت انقلابي شكل گرفت، هرچه زمان بگذرد، اين هويت روشنتر، واضحتر، جذابتر، مستحكمتر مي شود. آدمها اينجورند، نهادها هم اينجورند.
نگذاريد نهاد جهاد دانشگاهي، تبديل شود به يك هويت ديگر؛ به يك هويت غير ديني، غير انقلابي ... بايد اين هويت صحيح را و اين هويت ايماني را حفظ كنيد و باقي بماند. خوشبختانه همينجور هم بوده و تا حالا هم باقي مانده است؛ چون ساخت جهاد دانشگاهي و نوع مديريت، نوع عملكرد، نوع ارتباط رأس با بدنه، جهتگيريها، خواستها، خواستهاي خوبي بوده است. 25/4/86
تدبير ش22
براي اقامه نماز در جامعه، تركيبي از خرد، هنر و انگيزه را به كار اندازيد
نماز، نيازآدمي است.ماگرفتاران تخته بند زندگي مادّي، به دريچه‌يي كه هواي پاك آزادي را از عالم معنا به ما برساند و دل را از آلودگي و بيخبري برهاند نيازمنديم. بدون اين پنجره‌ي روشني و طراوت، نهاد آدمي، درخشندگي گوهر خويش را از دست مي‌دهد و دل، رنگ و بو و سرشت گِل مي‌گيرد... شما بايد همّت خويش را بر آن بگماريد كه نماز را به درستي بشناسانيد. اين از هر بخشنامه و دستور و فرماني كارسازتر است. دلها با جويايي معنويت سرشته شده اند، شما اين راه راست، اين داروي معجزه گر، و اين پنجره‌ي دلگشا را به آنان نشان دهيد. اين است آنچه نماز را همگاني و آن را با حال و حضور و شور و شيدايي همراه مي‌سازد، و اين سخنان والا را معني مي كند، كه: «الصلوة معراج المؤمن» – نماز اوجگيري مؤمن است. «الصلوة خير موضوع، من شاء استقلّ و من شاء استكثر» - نماز بهترين نهاده‌ي دين است، هر كه خواهد كم و هر كه خواهد بيش، بهره از آن مي‌گيرد. و براي اين كار بزرگ، ناگزير بايد هم خِرد و هم هنر و هم انگيزه به كار گرفته شود. 14/6/86
زمينه تحصيل عوامل دروني عزت را براي آحاد پاسداران فراهم آوريد
عزت، از عوامل دروني و بايد بجوشد و بوجود آيد تا بشود به آن گفت عزت، عزت ملي و اين عوامل دروني مهمند. ما به نقش اين عوامل دروني بايد خيلي اهميت بدهيم... عالم بودن يك ملت جزو عوامل دروني عزت اوست... از جمله آنها همين ايمان است... ايمان كه بود، يك ملت با شادابي، با شوق، با انگيزه به سمت هدفهاي خود حركت مي‌كند، ازحركت خسته نمي‌شود، حركت هم با خودش پيشرفت همراه دارد. وقتي هدف بود حركت هم بود، پيشرفت قطعي است. لذا آن انگيزه و ايمان در درون انسان يكي از مهمترين وشايد بشود گفت مهمترين انگيزه عزت ملي است؛ اين ايمان در آن وقت يك امري است كه قائم به دلهاست. قائم به اشخاص است.
عزت ملي را آن وقتي مي‌شود به دست آورد كه اين ايمان، اين معرفت همراه با حركت، اين گوهر درخشنده‌اي كه اسمش ايمان فردي انسان است، وجود داشته باشد يا در آحاد ملت، يا لااقل در يك جمع برگزيده... وقتي ايمان در حد نصاب نباشد، مقاومت انسان كم مي‌شود. انگيزه ضعيف مي‌شود، انگيزه كه ضعيف شد براساس آن مقاومت كه ضعيف شد، طبعا" پيشروي متوقف مي‌شود؛ پيشروي در ميدان پيكار اگر متوقف شد، معنايش اين است كه دشمن پيشروي مي‌كند. يعني شكست، يعني ذلت... «ولله العزة ولرسوله و للمؤمنين» عزت متعلق به خداست، متعلق به رسول خداست، چون متعلق به خدا و رسول خداست، پس متعلق به مومنين هم هست. 18/6/86
با مراقبت مستمر نگذاريد رعب ها و ميلها، ايمان را از دل پاسداران بربايد
آن ايمان شماست آن دل شماست كه شما را نگهداشته و عزيز كرده، اين دل را بايد حفظ كنيد، مواظب دل خودتان باشيد. يكي از كارهاي بزرگ من و شما اين است كه دل خودمان را مراقب باشيم. اگر هر چيزي وارد دل شد اگر هر چيزي دل را از جا كند، چه ميلها و شوق‌ها، چه ترس‌ها و رعب‌ها، اگر دل ما را از جا كند، ديگر آنوقت تن بدون دل چيزي نيست. كاره‌اي نيست «كأنَّهُم خُشُبٌ مُسَنَّدَة» مثل اين است كه مجسمه آدمك چوبي درست كرده باشند، به ديوار تكيه داده باشند. كاري از آن بر نمي آيد. دل را نگه داريد ... شما پاسداران اين عزتيد، اگر بخواهيد درست پاسداري كنيد، بايستي به شرايطش عمل كنيد. 18/6/86
ارتقاء معنوي و بينش سياسي كاركنان مورد انتظار است
ارتقاء معنوي و بينش سياسي كاركنان خدوم نيروي انتظامي در چارچوب وظايف مقرر و حفظ هماهنگي با دفتر عقيدتي سياسي فرماندهي كل قوا مورد انتظار است. 18/6/86
با تقويت عنصر تقوا، پاسداران را در مقابل آفت ها واكسينه كنيد
به آفتها توجه كنيد، ما در معرض آفات قرار داريم كه حالا دو سه تا از درشترين آين آفات را عرض مي كنيم: يكي از آنها حرص و دنيا طلبي است، دنيا طلبي فقط اين نيست كه آدم دنبال پول باشد، آن هم يكي از مواردش هست. دنبال قدرت بودن، دنبال زياده‌خواهي بودن، دنبال شهوات جنسي بودن، اينها همه اش دنيا طلبي است، اينها همه‌اش از شعب حرص است، اين جزو آفات ماست، بايد مراقب خودمان باشيم.يك آفت ديگر غرور و خود برتربيني است... هرچه بيشتر خدمت مي‌كنيد بايد در مقابل پروردگار شاكرتر و خاضع تر و نسبت به او تسليمتر بشويد، در اين صورت به او نزديك مي شويد. انسان هرچه به آن سراپرده حقيقي نزديكتر مي شود، در دل او بايد خشوع و خاكساري بيشتر بشود ...يك آفت ديگر هم كه شايد از همه مهمتر باشد غفلت از خدا و معاد و غفلت از مرگ است. اين هم آفت است نگذاريد غفلت به شما روي كند. غفلت خيلي چيز خطرناكي است. همه اين ميكروبها و ويروسهاي خطرناك در حال غفلت ماست كه به دل ما هجوم مي آورند و موفق مي شوند، اگر هوشيار باشيم و از خدا غافل نباشيم، اين ويروسها و اين ميكروبها پشت خاكريز تقواي ما مي‌مانند. تقوا نقطه مقابل غفلت است. تقوا يعني هوشيار بودن، به هوش بودن، همه جوانب را نگاه كردن، زير پا را ديدن، اين معناي تقواست. مراقب باشيد، مواظب اين آفتها باشيد. 18/6/86
تدبير ش23
تدبر و تأمل در ميهماني عظيم الهي ماه رمضان
رسول مكرم فرمودند ‌كه‌«شهردعيتم فيه الي ضيافه اللَّه»؛ اين يك ماهي است كه شما در اين ماه دعوت شده‏ايد به ميهماني الهي. خود اين جمله در خور تدبر و تأمل است؛ دعوت به ميهماني الهي. اجبار نكردند كه همه‏ي افراد از اين ميهماني استفاده كنند؛ نه، فريضه قرار داده‏اند؛ اما تحت اختيار خود ماست كه از اين ميهماني استفاده بكنيم يا نكنيم. بعضي هستند كه در اين ميهماني عظيم اصلاً فرصت اين را پيدا نمي‌كنند كه به اين دعوتنامه توجه كنند. غفلت آنها، فرورفتگي آنها در كار ماديت و دنياي مادي به قدري است كه آمدن و رفتن ماه رمضان را نمي‌فهمند. مثل همين كه كسي را براي يك ميهماني بسيار با شكوه وپرخير و بركتي دعوت كنند و او فرصت نكند؛ غفلت كند از اينكه كارت دعوت را حتّي نگاه كند. اينها كه دستشان بكلي خالي مي‌ماند. بعضي مي‌فهمند اين ميهماني هست، اما به اين ميهماني نمي‌روند. كساني كه خداي متعال به آنها لطف نكرده است و توفيق نداده كه با اينكه عذري ندارند، روزه را نمي‌گيرند يا از تلاوت قرآن يا از دعاهاي ماه رمضان محروم مي‌مانند، آنها همين افراد هستند. كساني هستند كه وارد اين ميهماني نمي‌شوند، نمي‏آيند به اين ميهماني؛ حساب اينها روشن است. 23/6/86
در ماه رمضان، اجتناب از محارم الهي بر كارهاي اثباتي و ايجابي مقدم است
رياضتي كه در ميهماني اين ماه وجود دارد-كه رياضت روزه و گرسنگي ‌كشيدن ‌است- شايد بزرگترين دستاورد اين ضيافت الهي است. بركاتي كه روزه براي انسان دارد، به قدري اين بركات از لحاظ معنوي و ايجاد نورانيت در دل انسان زياد است كه شايد بشود گفت بزرگترين بركات اين ماه همين روزه است... در همان روايت خطبه‏ي پيامبر اعظم، اميرالمؤمنين (عليه‏الصّلاه والسّلام) سؤال مي‌كند از پيغمبر كه در اين ماه كدام عمل بافضيلت‏تر است. در جواب مي‌فرمايند: «الورع عن محارم اللَّه». اجتناب از گناهان و از محارم الهي، بر كارهاي اثباتي و ايجابي مقدم است؛ جلوگيري از آلودگي و زنگار روح و دل است. اين افراد از گناه هم اجتناب مي‌كنند.روزه‏داري... تلاوت (قرآن).. دعا و ذكر... هم دوري از گناهان... اين مجموعه، انسان را از لحاظ اخلاق و رفتار هم به آن چيزي كه مورد نظر اسلام است، نزديك مي‌كند. وقتي اين مجموعه كار انجام گرفت، دل انسان از كينه‏ها خالي مي‌شود؛ روح ايثار و فداكاري در انسان زنده مي‌شود؛ كمك به محرومان و مستمندان براي انسان آسان مي‌شود؛ گذشت به نفع ديگران و به زيان خود در امور مادي براي انسان روان مي‌شود. لذا مي‏بينيد در ماه رمضان جرم و جنايت كم مي‌شود، كار خير زياد مي‏شود، محبت بين افراد جامعه بيش از اوقات ديگر مي‌شود؛ كه اينها به بركت همين ضيافت الهي است. 23/6/86
تأكيد بر استغفار از گناهان، خطاها و لغزشها، جهت پاك شدن از آلودگي‌ها
بايد تلاش مسلمان در اين ماه اين باشد كه حداكثر بهره را از اين ضيافت الهي بگيرد و دست پيدا كند به رحمت و مغفرت الهي، كه من تأكيد كنم بر روي استغفار؛ استغفار از گناهان، استغفار از خطاها، استغفار از لغزشها؛ چه گناهان كوچك، چه گناهان بزرگ. اين خيلي مهم است كه در اين ماه، ما خودمان را، دلمان را از زنگارها پاك كنيم؛ خودمان را از آلودگي‏ها مصفا كنيم، شستشو بدهيم؛ و اين با استغفار امكان‏پذير است. لذا در روايات متعددي دارد كه بهترين دعاها يا در رأس دعاها، استغفار است؛ طلب مغفرت از پروردگار. براي همه هم استغفار هست. پيغمبر اكرم هم - آن انسان والا - استغفار مي‌كرد. حالا استغفار امثال ما از نوعي از گناهان است؛ اين گناهان متعارف و معمولي و گرايشهاي حيواني در وجود ما و همين گناهانِ به تعبيري مي‌گوييم گناهان چارواداري؛ گناه‏هاي آشكار و واضح. بعضي‏ها استغفارشان از چنين گناهاني نيست؛ از ترك اولي‏ است. بعضي ترك اولي‏ هم نمي‌كنند؛ اما استغفار مي‌كنند، كه اين استغفار از قصور ذاتي و طبيعي انسانِ ممكن در قبال عظمت ذات مقدس پروردگار است؛ استغفار از عدم معرفت كامل، كه اين مال اولياء و مال بزرگان است... استغفار حقيقتاً جايگاه مهمي دارد. از استغفار در اين ماه غفلت نشود، بخصوص در سحر‌ها، در شبها دعاهايي كه در اين ماه رمضان هست، اينها را با توجه به معاني‌اش بخوانيد. 23/6/86
فايده بزرگ استغفار، خارج شدن از غرور و غفلت نسبت به خود
فايده‏ي بزرگ استغفار اين است كه ما را از غفلت نسبت به خود خارج مي‌كند. ما گاهي در مورد خودمان دچار اشتباه مي‌شويم. وقتي به فكر استغفار مي‏افتيم، گناهان، خطاها، خيره‏سري‏ها، پيروي از هواي نفس كه كرديم، تجاوز از حدود كه انجام داديم، ظلمي كه به نفس خودمان كرديم، ظلمي كه به ديگران كرديم، جلوي چشم ما زنده مي‌شود و به يادمان مي‏آيد كه چه كرده‏ايم؛ آن وقت دچار غرور، دچار نخوت، دچار غفلت نسبت به خود نمي‌شويم. اولين فايده‏ي استغفار اين است. 21/7/86
استغفار حقيقي مسلماًًّ غفران الهي را پشت سر خواهد داشت
خداي متعال وعده فرموده است كه آن كسي كه استغفار كند، يعني به عنوان يك دعاي حقيقي از خداي متعال حقيقتاً آمرزش بطلبد و از گناه پشيمان باشد، «لوجد اللَّه توّاباً رحيما»؛ خداي متعال توبه‏پذير است. اين استغفار، بازگشت به سوي پروردگار است؛ پشت كردن به خطاها و گناهان است و خداوند مي‌پذيرد؛ اگر استغفار، استغفار حقيقي باشد. توجه كنيد كه همين ‏طور آدم به زبان بگويد: استغفراللَّه، استغفراللَّه، استغفراللَّه، اما حواسش اين طرف و آن طرف باشد، اين فايده‏اي ندارد؛ اين استغفار نيست. استغفار يك دعاست، يك خواستن است؛ بايد انسان حقيقتاً از خدا بخواهد و مغفرت الهي و گذشت پروردگار را بطلبد: من اين گناه را كرده‏ام؛ پروردگارا! به من رحم كن، از اين گناه من بگذر. اينطور استغفار كردني نسبت به هر يك از گناهان، مسلماً غفران الهي را پشت سر خواهد داشت؛ خداي متعال اين باب را باز فرموده است ... استغفار حقيقتاً جايگاه مهمي دارد. از استغفار در اين ماه غفلت نشود؛ بخصوص در سحرها، در شبها. دعاهايي كه در ماه رمضان هست، اينها را با توجه به معاني‏اش بخوانيد. 23/6/86
افشاي اسرار دروني و گناهان خود پيش ديگران، ممنوع است
در دين مقدس اسلام، اقرار به گناه پيش ديگران ممنوع است. اينكه در بعضي از اديان هست كه بروند توي عبادتگاه‏ها، پيش روحاني، كشيش، بنشينند، اعتراف به گناه كنند، اين در اسلام نيست و چنين چيزي ممنوع است. پرده‏دري نسبت به خود و افشاي اسرار دروني خود و گناهان خود پيش ديگران، ممنوع است؛ هيچ فايده‏اي هم ندارد. اينكه حالا در آن اديان خيالي و پنداري و تحريف شده اينطور ذكر مي‌شود كه كشيش گناه را مي‌بخشد، نه؛ در اسلام بخشنده‏ي گناه، فقط خداست. حتّي پيغمبر هم نمي‌تواند گناه را ببخشد. در آيه‏ي شريفه مي‌فرمايد: «ولو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاءوك فاستغفراللَّه و استغفر لهم الرّسول لوجد اللَّه توّابا رحيما»؛ وقتي گناهي انجام دادند، ظلم به نفس كردند، اگر بيايند پيش تو كه پيغمبر هستي، از خداي متعال طلب مغفرت و طلب بخشش كنند و تو هم براي آنها طلب بخشش كني، خداوند توبه‏ي آنها را مي‌پذيرد. يعني پيغمبر براي آنها طلب بخشش مي‌كند؛ خود پيغمبر نمي‌تواند گناه را ببخشد؛ گناه را فقط خداي متعال بايد ببخشد. 23/6/86
در فرصت الهي ماه رمضان دل ها را به خدا نزديك كنيد
ماه رمضان هم كه يك فرصت الهي است، در اختيار ما قرار داده شده؛ استفاده كنيد از اين ماه مبارك، از اين فرصت بسيار بزرگ؛ دلها را به خدا نزديك كنيد، آشنا كنيد؛ با استغفار، دلها و جانها را پاكيزه كنيد؛ خواسته‏هايتان را با خداي متعال مطرح كنيد. ارتباط معنوي ملت ما با خداي متعال كارهاي بزرگي انجام داده است، و ماه رمضان فرصت فوق‏العاده‏اي است براي اين كار؛ از اين فرصت استفاده شود 23/6/86
ضرورت گرمتر شدن كانون معنويت و مقاومت نماز جمعه با حضور جوانان
نماز جمعه ... نهاد بابركتي شد؛ چه در تهران، چه در ساير شهرهاي اين كشور. بتدريج نماز جمعه در شهرهاي كوچك و كوچكتر هم در سرتاسر كشور اسلامي در هر نقطه‏اي تبديل شد به كانونِ هم معنويت و هم مقاومت. نماز عبادي - سياسي كه تعبيري بود كه آن روز ظاهراً از زبان امام بزرگوارمان صادر شد، به اين معناست؛ هم مركز عبادت است، هم مركز آگاهي معنوي و سياسي است؛ كه اين آگاهي موجب نلغزيدن، راه كج نكردن و به زانو در نيامدن يك ملت است. اغلب اين شكستهايي كه شما در صحنه‏ي سياسي در دنيا براي ملتها مشاهده مي‌كنيد، منشأش ناآگاهي‏هايي است كه ضربه‏هاي خود را در جاهاي گوناگوني زده است. آگاهي، يك ملت را ضد ضربه مي‌كند؛ او را آماده مي‌كند براي مقاومت. بنابراين اينجا، هم پايگاه معنويت است، هم پايگاه مقاومت. قدر اين نماز را، هم آحاد مردم بدانند، هم بخصوص جوانهاي عزيزمان بدانند، و هم آقايان ائمه‏ي جمعه‏ي محترم در سراسر كشور بدانند؛ آنها هم قدر اين نماز را بدانند؛ اين يك منبري است كه نظير آن ديگر وجود ندارد. كاري كنند كه جاذبه‏ي نماز جمعه، جوانها و دلهاي پاكيزه و مشتاق را به اين سمت بكشاند و اين كانون روزبه‏روز گرمتر شود. 23/6/86
جديت در ارتقاء فكر ديني‌ دانشجويان با‌‌‌نگاه مبتكرانه ‌به مسائل اسلامي
مسئله‏ي ارتقاء فكر ديني در دانشگاهها را بسيار جدي بايد گرفت و مراقب باشيد خلأ فكري براي دانشجوي ما و روشنفكر دانشگاهي ما به وجود نيايد. ما خيلي حرف داريم؛ حرف گفتني و قانع كردني. بايد تبليغات را عمق داد؛ با حرفهاي نو و قوي و منطبق با معيارهاي روشنفكري. من از اينكه گفته شود روشنفكري ديني آيا داريم، نداريم؛ از اين بحثها بنده بيگانه و بيزارم. نگاه نو، نگاه مبتكرانه به مسائل ديني و مسائل فكري اسلامي، همان نگاه روشنفكري است و معنايش بدعت‏گذاري نيست. همان مباني را با ابعاد جديدي كه انسان به بركت گذشت زمان آن ابعاد را مي‌شناسد، فهميدن و بيان كردن. از اين نبايستي ما غفلت كنيم. 9/7/86
لزوم پرهيزاز خود شگفتي و دوستي با انسانهاي نادان، بخيل و دروغگو
حضرت علي (ع) (درتوصيه) به فرزند بزرگوار خود حضرت امام حسن (ع)... والاترين بي نيازي انسان را خِرد و بزرگترين تنگدستي و فقر او را دوري از مسير عقل مي دانند ضمن آنکه بر لزوم پرهيز از عجب و خودشگفتي و دوستي با انسانهاي نادان، بخيل، گناهکار و دروغگو تأکيد مي کنند. (گزارش خبري) 15/7/86
مكارم اخلاق بايد بويژه در ميان مسؤولان گسترش يابد
مکارم اخلاق فقط به معناي اخلاق نيکو نيست بلکه صفات پسنديده اي همچون صبر، گذشت، شکر، احسان، مروت نسبت به مردم، ترحم به زيردستان و شجاعت و ايستادگي در مقابل کج رويها از مکارم اخلاق است که بايد در ميان آحاد مردم به ويژه مسؤولان گسترش يابد. (گزارش خبري) 15/7/86
مسؤولان بايد همواره مراقب باشند تا دچار ضعف‌ها ودام هاي بزرگ نشوند
برخي مواقع معناي خردورزي دچار تحريف مي شود و حرکت براساس عقل و تدبير، کنار گذاشتن کارهاي بزرگ و کاهش شتاب در کارها معني مي شود در حالي‌که در برخي امور اقتضاي خردورزي حرکت آرام و ملايم و در برخي امور نيز اقتضاي عقل، حرکت پرشتاب و اقدام همراه با قاطعيت و شجاعت است...طمع، شهوات انساني، خشم و خود شگفتي دشمنان خرد ورزي است و مسؤولان بايد همواره مراقب باشند تا دچار اين ضعف‌ها و دام‌هاي بزرگ نشوند. (گزارش خبري) 15/7/86
بايد جهت نهادينه كردن اقبال به تضرع و عبادت در نسلهاي آينده تلاش بيشتر و جدي‌تري صورت گيرد
گرايش روزافزون آحاد جامعه به ويژه جوانان به مسائل معنوي و ارزشهاي اسلامي بعد از 28 سال از پيروزي انقلاب اسلامي، از معجزات انقلاب و واقعياتي انکارناپذير است. اقبال نسل جوان امروز به تضرع و عبادت، و عمق ديني آنان يک پديده الهي و از رويش هاي انقلاب اسلامي است که بايد در جهت نهادينه کردن آنها در نسل هاي آينده تلاش بيشتر و جدي تري انجام شود...تعميق اين ارزش‌ها منوط به رشد مكارم اخلاق در جامعه است... اگر امروز در جامعه شاهد رويش هاي انبوه تر، عقلاني تر و اميدبخش تر از ريزش‌هاي 28 سال گذشته هستيم، دليل آن مجاهدت هاي خاموش برخي انسانها در سالهاي گذشته است که بايد اين حرکت با يک تلاش خستگي ناپذير، منسجم و فشرده فرهنگي ادامه يابد تا شاهد رويش هاي بيشتري در نسل هاي آينده باشيم. (گزارش خبري) 15/7/86
همه دستگاه ها بايد ‌در‌ جهت ارتقاي ارزشهاي اخلاقي ‌و ‌ايمان ديني ‌جامعه به طور ‌جدي تلاش كنند
با روي کار بودن يک دولت حزب اللهي و رئيس جمهور مکتبي زمينه براي حرکت عميق فرهنگي بيش از پيش فراهم است و همه دستگاههاي مسؤول اعم از وزارت ارشاد، صدا و سيما، سازمان تبليغات اسلامي، وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي بايد در جهت ارتقاي ارزشهاي اخلاقي و ايمان ديني جامعه به طور جدي تلاش کنند. (گزارش خبري) 15/7/86
استمرار حركت عدالت و آرمان خواهي دانشجويان در گرو ايمان و عقايد ديني
محيط دانشجويي، محيط سيالي است؛ يعني شما امروز دانشجوييد، پنج سال ديگر اغلبتان دانشجو نيستيد؛ يك گروه ديگري به جاي شما دانشجويند... شما بمجرد اينكه از محيط دانشجويي دانشگاه خارج شديد، يادتان نرود كه در تشكل دانشجويي، در محيط دانشجويي، در كلاس درس، در يك چنين جلساتي چه مي‌گفتيد، چه مي‌خواستيد و به عنوان آرمان چه چيزهايي را مشخص مي‌كرديد؛ اينها را فراموش نكنيد؛ اينها را نگه داريد... از درون بجوشيد. اين فكرها را در دلتان ريشه‏دار كنيد...راهش هم همين است كه اين را به ايمان ديني و به عقايد ديني وصل كنيد. آنجاست كه تكليف الهي، انسان را هيچ وقت فارغ نمي‌گذارد. آنهايي كه توانستند مبارزه كنند، آنهايي كه توانستند طاقت بياورند، آنهايي كه توانستند در مقابل مشكلات سينه سپر كنند، آنها از اين دستورالعمل، از اين نسخه بهره گرفتند؛ والّا امروز شما دانشجوييد و محيط دانشگاه هست و محيط جواني است و گرم و گيرا و عدالت و آرمانخواهي و اينها، بعد پس‏فردا از محيط دانشجويي كه خارج شديد، همه چيز يا دفعتاً فراموش بشوديا بتدريج فراموش بشود، اين درست نيست... آنهايي كه مي‏آيند، وارث چه هستند؟ به تعبير ديگر، آنها چگونه اين محيط را شكل خواهند داد؟ بخشي از اين كار به عهده‌ي امروزِ شماست. 17/7/86
انسان مؤمن بايد عيد رمضان را براي شكر توفيق عبادت، عيد بگيرد
عيد رمضان در حقيقت عيد شكر است؛ شكر به خاطر توفيق گذراندن دوران يك ماهه‏ي ضيافت الهي، شكر روزه‏داري، شكر توفيق عبادت و ذكر و خشوع و توسل به بارگاه كبريايي حضرت حق. حقيقتاً هم براي اين شكر، انسان مؤمن بايد عيد بگيرد. 21/7/86
بايد خدا را بر نعمت بزرگ اقبال قلبي ملت ‌‌‌به دين و حقايق اسلامي خيلي شكرگزاري كنيد
كارنامه‏ي بهره‏وري ملت عزيز ايران از اين ماه – بر طبق اطلاعات موثقي كه در اختيار بنده است - كارنامه‏اي درخشان و برجسته است. ملت ما حقيقتاً از ماه مبارك رمضان بهره بردند؛ همه‏ي قشرها، همه‏ي مجموعه‏هاي اجتماعي و سلايق مختلف و گرايشهاي گوناگون و كساني كه در زندگي معمولي‏شان، در رفتارشان، در لباسشان، در بعضي از خلقياتشان با همديگر تفاوتهايي دارند، همه آمده بودند. خدا را بر اين نعمت بزرگ - كه نعمت ايمان و اقبال قلبي ملت مسلمان به دين و حقايق ديني و اسلامي است - بايد خيلي شكر گذاشت. اين يكي از برجستگيهاي ملت ايران است. آنچه كه در وسايل تبليغات جمعي و رسانه‏ها - مثل راديو و تلويزيون و روزنامه‏ها - از دينداري مردم نشان داده مي‌شود، بدون هيچ ترديدي يك بخش از هزاران بخش توجهات و توسلات مردم است. در اين كشور بزرگ، در اين همه شهر، در اين همه روستا، در دهها هزار مسجد وحسينيه و مراكز گوناگون، اين مردم، اين جوانها، دختران و پسران در شبهاي قدر و در ايام و ليالي ديگرِ اين ماه جمع شدند، دست توسل دراز كردند، از خداي متعال خواستند، با خدا سخن گفتند و راز و نياز كردند؛ اين خيلي ارزش بالايي است 21/7/86
تأكيد بر حفظ درسهاي بر گرفته از ماه رمضان ارتباط با خدا، اتحاد ملي، سخت گرفتن و انفاق به ديگران
اين ماه رمضان براي ما درسهايي دارد... اولش همين درس ارتباط با خدا و حفظ پيوند قلبي با ذات احديت و حضرت محبوب است. لذت اين درس را چشيديد، ديديد كه چگونه مي‌توان آسان با خداي متعال تماس برقرار كرد... اين لذت بزرگ را براي خودتان نگه داريد. اين رابطه را نگذاريد قطع شود ... يك درس ديگر گرد آمدن همه‏ي سلايق گوناگون يك ملت بر گرد محور دين و توحيد است. اينكه مي‌گوييم اتحاد ملي، اينكه مي‌گوييم ملت ايران يكپارچه است، اين اتحاد، اين يكپارچگي بي ريشه نيست، فقط به خاطر يك توصيه و يك دستور و فرمان نيست؛ عقبه‏ي اين اتحاد همين ايمان ديني است. دين است، اعتقاد است كه همه‏ي ما را به سمت يك مركز مي‌كشاند؛ آن مركز توجه به ذات اقدس باري‏تعالي است. اين مايه‏ي اتحادملي ماست؛ دلها را به هم نزديك مي‌كند، نرم مي‌كند. در نماز جماعت، در نماز جمعه، در مراسم احياء و قرآن سر گرفتن و دعا و تضرع، بغل‏دستي شما هر كه مي‌خواهد باشد؛ از هر سليقه‏اي، از هر گروه اجتماعي‏اي، با هر ريخت و قيافه‏اي، برادر شماست؛ همراه شماست؛ همراز شماست در پيشگاه ذات مقدس پروردگار. اين ارتباط قلبي را حفظ كنيد... يك درس ديگر مسئله‏ي سخت گرفتن بر خود و انفاق به ديگران است. اين گرسنگي كشيدن، تشنگي كشيدن، روزه‏ي از اذان صبح تا اذان مغرب، اين سخت گرفتن بر خود است. بسياري از مردم ما به خودشان با روزه‏گيري سخت گرفتند و به ديگران انواع و اقسامِ انفاق را كردند... بر خود سخت بگيريم، به ديگران انفاق كنيم. 21/7/86
عيد فطر را مبدأ يك عزيمت حقيقي به سمت تعالي انسان قرار بدهيد
روز عيد فطر است؛ آن هم بعد از يك ماه رمضانِ سي روزه‏ي پر بركت و سرشار از نعم الهي و بركات معنوي الهي. خوشا به حالتان. ماه رمضان خوبي را گذرانديد، امروز هم روز فطر خوبي است. اين را مبدأ يك عزيمت حقيقي به سمت تعالي انساني قرار بدهيد. 21/7/86
تدبير ش24
خود را با ايمان، عزم قوي و حفظ پاكدامني و پارسايي بسازيد
جوانهاي عزيز! ... از اين فرصت جواني استفاده كنيد؛ خود را با ايمان، با عزم قوي، با حفظ پاكدامني و پارسايي بسازيد و همچناني كه امام علي (عليه‏السّلام) فرموده است، خود را باروهاي مستحكم و سربلند اين ملت قرار بدهيد. همه‏ي انسانها زندگي مي‌كنند،‌‌اما‌ همه‏ي ‌زندگيها ‌مايه‏ي سرافرازي دنيوي نيست؛ بعضي زندگيها براي خود آن شخص و براي ملت او مايه‏ي سرافكندگي است. اما زندگي انسانهاي مؤمن و صادق، براي خودشان، براي خانواده‏شان، براي ملتشان و براي تاريخشان مايه‏ي سربلندي است. كوشش كنيد از اينگونه افراد باشيد؛ و مي‌توانيد. 2/8/86
اراده، فعاليت و خود سازي، عامل رسيدن به اوج قدرت وعزت
جوانان عزيز! ... آينده‏ي كشور روشن است، افقها بسيار تابان است؛ اما به اراده‏ي شما بستگي دارد، به فعاليت شما، به كار شما، به پرداختن شما به خودسازي؛خودسازي علمي، ‌‌‌خودسازي ديني، پاك نگه داشتن دامان، روح و دل نوراني - كه خدا به شما داده است - در همه‏ي ميدانها؛ فعاليت، تلاش، سرزندگي؛ اين عاملي است كه كشور شما را به اوج قدرت و عزت ان‏شاءاللَّه خواهد رساند. 9/8/86
حج يك خصوصيت بين المللي اسلامي دارد يقيناً آن را مي‌شود يكي از معجزات اسلام شمرد
اگرچه همه‏ي فرائض الهي و تكاليف در واقع هداياي الهي است به آحاد بشر؛ نماز هم يك هديه‏ي الهي است، روزه هم يك هديه‏ي الهي است، انفاقات هم همين‏طور، لكن حج يك خصوصيت بين المللي اسلامي دارد. يقيناً اين را مي شود يكي از معجزات اسلام شمرد، كه يك مركز واحدي تشكيل بشود و همه‏ي امت، خود را در برابر او و نسبت به او يكسان ببينند: «سواء العاكف فيه و الباد»؛ نسبت مسلمانان به اين خانه‏ي مقدس يكسان است؛ چه آنهايي كه در خودِ مكه ساكنند، چه آنهايي كه در اقصي‏ نقاط دنياي اسلام زندگي مي كنند؛ مكه مال همه‏ي اينهاست و اينها با شوق و ذوق هر سال راه مي‏افتند و نمي گذارند اين خانه‏ي متعلق به مسلمين، ... تنها بماند؛ لذا با شوق و ذوق از اطراف دنياي اسلام راه مي‏افتند براي اينكه خود را به اينجا برسانند؛ يك فرصتي است براي مسلمانها كه همديگر را بشناسند و با آراء يكديگر، افكار يكديگر، گرفتاريهاي يكديگر آشنا بشوند؛ خيلي نعمت عجيبي است اگر قدر بدانيد. 23/8/86
تدبر در انجام اعمال حج
اعمال را با تدبر انجام دادن؛ اين طواف، اين سعي، اين وقوف، اين حالت خضوع و خشوع، اين رعايت محرمات و ممنوعات دوران احرام؛ هركدام از اينها يك درس است. اين را حجاج محترم ما و برادران و خواهران عزيز ما با وارد كردن انگيزه‏هاي كوچك دنيايي باطل نكنند. 23/8/86
نقش روحانيون كاروان ها در سازندگي حجاج
مسئله‏ي‌سازندگي‌حج...‌هم سازندگي شخصي و اخلاقي و معنوي كه روحانيون محترم، علماي محترم در داخل كاروانها مي‌توانند خيلي نقش ايفا كنند و هم سازندگي ملي؛ يعني خلقيات يك ملت مُلتئم، پخته،سنجيده، خردمند را در دوره‏ي حج، زمينه‏اش را براي حاجي فراهم كند. 23/8/86
عادت بدهيد حاجي را به سيره‌ها و رويه‌هاي ماندگار معنوي و روحي
اگر يك جواني، يك مردي يا زني در دوره‏ي حج انس با قرآن را ياد بگيرد، تأمل و تدبر در عبارات دعاها و مناجات با پروردگار را ياد بگيرد، اين مي‌شود سرمايه‏اي براي او در طول زندگي. حاجي اگر خود را مقيد كند كه در مدينه‏ي منوره يك ختم قرآن بخواند؛ در مكه‏ي مكرمه يك ختم قرآن بخواند - اينجا خانه‏ي قرآن است؛ محل نزول قرآن است - يا اگر نمي‌تواند يك ختم قرآن بخواند، يك بخش عمده‏اي از قرآن را بخواند با تأمل، با تدبر؛ اگر عادت كند به تأمل و تدبر در قرآن در اين مدتي كه آنجاست - بتوانيد عادت بدهيد حاجي را به اينچنين سيره‏ها و رويه‏هاي ماندگار معنوي و روحي - اين براي او مي‌شود يك سرمايه. 23/8/86
رعايت فضاي معنوي حج با زياده روي نكردن در امور مادي
مبتلا شدن به مراجعه‏ي به مراكز فروش براي يك چيز كم اهميت، يك بلا و يك مشكل است و ملابساتي كه دارد، مشكل ديگر. وقت نماز بگذرد، جلو چشم مردم، تحقير و توهين حاجي ايراني محسوب بشود و چيزهاي ديگري كه حالا در خلال اين، در كنار اين، پيش مي‏آيد. ايني كه من هر سال اين را تأكيد مي‌كنم به دست‏اندركاران حج و توصيه مي‌كنم به برادران و خواهران حاجي، براي اين است. يك هوس كم‏اهميت و حقير، كل آن فضاي معنوي را ممكن است تحت تأثير قرار دهد. ما كه مردم را دعوت به زهد اباذري نكرديم؛ ماها كوچكتر از آن هستيم كه فكر آنجور زهدي را بكنيم؛ ما دعوت مِي‌كنيم خودمان را و مردم را به زياده‏روي نكردن در اين امور. ما زياده‏روي مي‌كنيم در مصرف كردن، در دل سپردن، در اهميت دادن، در دنبال كردن؛ اين زياده‏رويها ضرر مي‏زند به فضاي معنوي. 23/8 /86
تدبير ش25
چرا اين كرسي هاي آزاد انديشي در قم تشكيل نمي‌شود
فرزندان عزيزم:‌ در شرايط كنوني كه بشريت سرخورده از مكتب‌ها و دسيسه‌ها در صدد يافتن راهي مطمئن به سوي معنويت و عدالت و عقلانيت است، ملت عزيز ايران به ويژه نسل جوان و دانشجوي آن با نشاط و بالندگي قله‌هاي علم و معرفت را يكي پس از ديگري فتح مي‌كند و دسيسه‌هاي دشمنان از جمله آپارتايد علمي كه از سوي سلطه‌گران جهاني تعقيب مي‌شود با عنايت الهي فقط موجب استحكام عزم واراده آنان را فراهم كرده است.اميدوارم شما جوانان برومند كه براي كسب دانش و تخصص دوري از وطن را تحمل و به اين هجرت علمي اقدام نموده‌ايد، با تمسك به سرچشمه زلال قرآن كريم و درسهاي حيات‌بخش نبوي و ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين در كسب علم و خودسازي و جامعه‌سازي موفق گرديد. 3/9/86
نگذارند درمكه و مدينه نيز دل مشغولي هاي زندگي مادي، دلها را به خود سرگرم كند
دراين روزها و شب‌ها و ساعت‌هاي اکسيرگون،چه‌بسيارندآنهاکه‌قدرشناسانه، خود را به جذبه‌ي معنويت سپردند وبا انابه و توبه، دل و جان را نورانيت بخشيدند، زنگار گناه و شرک را از خود ستردند. سلام خدا بر اين دل‌ها و براين‌صاحبدلان و پاکان. همه‌ي برادران وخواهران شايسته است به چنين دستاوردي بينديشند و اين فرصت بزرگ را مغتنم شمارند. نگذارند در اينجا نيز دل‌ مشغوليهاي زندگي مادي، که گرفتاري هميشگي ماست، دلها را به خود سرگرم کند. با ياد خدا، با انابه و تضرع، با عزم راسخ بر راستي و درست‌کرداري و درست‌انديشي، و با کمک خواستن از خداوند، دل مشتاق خود را در فضاي توحيدومعنويت ناب، به پروازدرآورند و براي پايداري در راه خدا وصراط مستقيم، توشه بگيرند. 24/9/86
تدبير ش 26
رمز سعادتمندي بشر
بشر سعادتمندي‏اش به اين نيست كه دانش او پيشرفت كند - دانش ابزار سعادت است - سعادت بشر به آسايش فكر است، به آسايش روح است، به زندگي بي‏دغدغه است، به زندگي همراه با امنيت اخلاقي و معنوي و مادي است، به احساس عدالت در جامعه است. اين را غرب ندارد؛ نه اينكه ندارد، روزبه‏روز هم از او دارد دورتر مي‌شود. 12/10/86
رشد دانش، معنويت و اخلاق را بايد به عنوان يك وظيفه بدانيم
فاصله‏ي ما را با دنيا از لحاظ علمي در طول دهها سال گذشته، كه سالهاي رشد دانش در عالم بود، افزايش دادند؛ اما به فضل الهي ما اين فاصله را كم خواهيم كرد و به علم هم اكتفا نمي‌كنيم؛ معنويت، اخلاق، سازندگي خود؛ اين را ما بايد به عنوان يك وظيفه براي خودمان بدانيم. 12/10/86
تدبير ش28-29-30
همه مقيد باشند ايمان عميق همراه با اخلاص وصفاي باطن را تقويت كنند
جوانهاي عزيز... در دنيايي که سياستهاي گوناگون استکباري، مردم را به اباحه‎گري و بي‌بند‌و‌باري سوق داده‌اند، آن مجموعه‌ي مؤمني که ايمان او متکي به مباني مستحکم اعتقادي است، به برکت ايمان مي‌تواند بر همه‌ي امواجي که در دنيا بوجود مي‌آورند، غلبه کند... جوانهاي عزيز! اين ايمان را حفظ کنيد؛ اين ايمان را با مباني فکري، مستحکم کنيد. همه ... مقيد باشند به اينکه اين ايمان عميقِ همراه با اخلاص و صفاي باطنِ موجود... را، با خواندن کتاب، با کتابخواني ... مطالعه در ميان جوانان ... و با استفاده‌ي از انسانهاي صاحب فکر و انديشه-انديشه‌‎ي درست واسلامي- ‌تقويت‌ کنند. 15/2/87
مقام ايمان، معرفت و مجاهدت در راه خدا، انسان را بالا مي برد
نبايد گفت سلمان فارسي از فارس يا از ايران است، بايد گفت فارس و ايران از سلمان فارسي است. مقام ايمان، مقام معرفت، مقام مجاهدت در راه خدا، پيگيري براي رسيدن به سرچشمه‏ي زلال حقيقت، آن چنان يك انساني را بالا مي‌برد كه پيغمبر بفرمايد: «سلمان منّا اهل البيت». او را جزو اهل بيت به حساب بياورد؛ و شخصيتهايي مثل جناب ابي‏ذر و عمار و مقداد و ديگر صحابي‏ها در مقام تقويم و مقايسه در رتبه‏هاي بعد از سلمان قرار بگيرند؛ اين براي ما درس است، اين براي جوان ايراني الگوست؛ يعني حقيقت را جستن، جستجو كردن، يافتن وبرآن پاي‌فشردن.اين‌آن چيزي است كه سلمان را سلمان مي‌كند. 6/2/87
در تبليغات عمومي، محوريت حرم مطهر حضرت احمد بن موسي ( ع) بر جسته شود
به نظر من يكي از چيزهاي بسيار مهمي كه در شيراز بايد مورد توجه قرار بگيرد، مركزيت و محوريت اين حرم مطهري است كه كمتر شهري از شهرهاي كشور ما يك چنين امتياز و برجستگي‏اي دارد.سه امامزاده‏ي صحيح ‏النسب و عالي‏مقام و بسياري از امامزاده‏هاي ديگر در اين شهر، جايگاه قداست اين شهر و انتساب آن به ولايت اهل بيت (عليهم السّلام) را بسيار بالا مي‌برد. جا دارد در تبليغات عمومي، در صدا و سيما، در ابتكارات گوناگوني كه در زمينه‏هاي خدماتي، اقتصادي و غيره انجام مي‌گيرد، اين جنبه - كه روح و معناي عالي ولايت مردم را نشان مي‌دهد - برجسته شود. اينجا بعد از مشهد و قم، در واقع سومين حرم اهل بيت (عليهم السّلام) در سرتاسر ايران است. هم از لحاظ خدمت‏رساني به زوار اين حرم، هم از لحاظ معرفي كردن و نشان دادن و دلهاي مشتاقان را در سرتاسر كشور و بيرون از كشور متوجه اين بارگاه عظمي كردن، كارهايي است‌كه بايستي‌انجام بگيرد. 18/2/87
تدبير ش31- 32
سوگند نامه را بايد همواره در ياد نگه داريد و خود را با آن تطبيق دهيد
دوران نمايندگي، کوتاه ومسئوليت شما سنگين، و هر فعل و ترک و گفت و سکوت شما در ديوان الهي ثبت و ماندگار است. سوگندنامه را که بايد با نيت و جِدّ خوانده شود، همواره در ياد نگهداريد و خود را با آن تطبيق کنيد، بدين ترتيب حسنه‌ي ماندگاري از خود بر صحيفه‌ي الهي باقي‌خواهيد گذارد. 7/3/87
همه بايد به شدت مراقب باشيم و دوره مسئوليت خود را حسنه‌اي ماندگار، و نه سيئه‌اي ‌دامنگير بسازيم
نماينده‌ي ملت از جنس ملت است. شما نه از قصرهاي رفيع و خاندانهاي اشرافي، که از متن مردم، از مدرسه و حوزه و دانشگاه،‌ و از ميدانهاي کار به مجلس گسيل شده‌ايد. اين رابطه و اين منش را پاس بداريد و براي خود نگاه داريد. خوي اشرافي و گرايش به اسراف و طعمه انگاشتن اين مسئوليت، بلاي بزرگي است که گاه مردمِ سابقاً نجيب و پارسا هم ممکن است نتوانند خود را از آن برحذر بدارند. همه بايد بشدّت مراقب خويش باشيم و دوره‌‌‌ي مسئوليت خود را، حسنه‌اي ماندگار، و نه سيئه‌اي دامنگير، بسازيم. در اين کار دشوار کمک خواستن متضرعانه از خداوند رحيم و قدير، و مراقبت از خود، بزرگترين کمک‌کار تواند بود. 7/3/87
تعهد مسؤولان نظام ، احساس مسئوليت در مقابل پروردگار
عبوديت و احساس مسئوليت در مقابل پروردگار ، مهم‌تر از همه عوامل و مسائل است : اگر مسئولان و مديران نظام از چنين احساس و تعهدي برخوردار باشند، همه اختلاف نظرها و سلايق و همه انگيزه‌هاي معقول در محيطي امن و آرام، همگرا مي‌شود و کارها و مشکلات تدبير خواهد شد. (گزارش خبري) 21/3/87
خود سازي، اساس همه‌ي موفقيتهاي حقيقي
خودسازي، اساس همه موفقيتهاي حقيقي است و نمايندگان منتخب ملت را به ياري گرفتن از پروردگار، پناه آوردن به قرآن و ادعيه توصيه مي‌كنم. (گزارش خبري) 21/3/87
برنامه‌هاي ‌جنبي مراكز اعتكاف‌جوري نباشد كه با خلوت هر كدام از معتكفين منافات پيدا كند
اگرچه كه اجتماع هزاران نفر در جاهاي مختلف يك فرصت خوبي است و شنيده‏ايم بعضي از مسئولين مساجد، در اين فرصتها برنامه‏هاي جمعي‏اي مي‌گذارند كه مثلاً افراد، بيشتر استفاده بكنند؛ لكن من ميخواهم عرض بكنم اين برنامه‏هاي جنبي مراكز اعتكاف، جوري نباشد كه با خلوت هر كدام از معتكفين منافات پيدا كند. اين اعتكافي كه جوانها انجام مي دهند، در واقع دارند با خدا خلوت مي‌كنند. اعتكاف بيشتر يك كار فردي است؛ ايجاد يك ارتباط با خداست. جوري نشود كه برنامه‏هاي جمعي اين مراكز اعتكاف، حال خلوت و حال ارتباط فردي و قلبي با خدا را در افراد ضعيف بكند يا بگيرد. مجال بدهند؛ وقت بگذارند؛ بگذارند اين جوانها قرآن بخوانند، نهج‏البلاغه بخوانند، صحيفه‏ي سجاديه بخوانند. بخصوص من در اين ايام اعتكاف، صحيفه‏ي سجاديه را توصيه مي‌كنم. اين صحيفه‏ي سجاديه واقعاً كتاب معجزنشاني است. ... از اين معارف موجود در دعاهاي حضرت علي‏بن‏حسين (سلام اللَّه عليه)‌در‌صحيفه‏ي سجاديه‌، استفاده كنند؛‌بخوانند؛ تأمل كنند. اينها فقط دعا نيست؛ درس است. 26/4/87
رابطه‌ي خودتان را با خدا روز به روز مستحكم تر كنيد
خداوند متعال دلهاي ما را با اتكال به خود روشن كرده است؛ دلهاي ما را پر از اميد كرده است. ما يك لحظه از كمك الهي مأيوس نشديم، و اميدوارم تا آخر هم يك لحظه از اين كمك مأيوس نشويم همانطور كه فرمود «لا تيأسوا من روح‏اللَّه»؛ خداي متعال اين ملت را، يك ملت با اراده، با شوق و اميدوار قرار داده است. ... اگر مي‏خواهيد اين اراده‏ي قوي و اين روحيه‏ي پرنشاط در شما باقي بماند، رابطه‏ي خودتان را با خدا روز به روز مستحكمتر كنيد؛ با خداي متعال حرف بزنيد؛ مناجات كنيد؛ از خدا بخواهيد؛ از شرور و آفات به خدا پناه ببريد؛ از خداي متعال كمك بخواهيد. خداي متعال به شما كمك خواهد كرد. 26/4/87
تدبير ش 33
معناي اشرافيت در نظام اسلامي
عنوانها و جايگاهها و كرسيها به انسان تشخص نمي‌دهد؛ تشخص واقعي و شرف واقعي در معاني ديگري است؛ همچناني كه در روايت داريم كه «اشراف امّتي حملة القران و اصحاب اللّيل1»اشرافيت در نظامهاي مادي معنايي دارد، ولي در نظام اسلامي اشرافيت معناي ديگري دارد. آن كساني كه اصحاب‏الليل‏اند - كساني هستند كه براي خدا در شب قيام مي‌كنند - يا كار دشوار را براي مردم در شب انجام مي‌دهند، يا آن كساني كه حمله القرآن هستند و با قرآن انس دارند و با نور قرآن و هدايت قرآن حركت مي‌كنند،«اشراف» اينها هستند. كساني كه پول دارند، ثروت دارند و جايگاه اجتماعي دارند، آنها در منطق و در نظام ارزشي اسلامي «اشراف» محسوب نمي‌شوند...يك چيزهايي هست كه امتيازات واقعي است؛ بايد به اينها توجه كرد.ديدار با اعضاي هيئت دولت 2/6/87
امضاي نابجايي كه تبعاتش دامنگير يك كشور يا جماعتي مي‌شود، اين شد گناه
گاهي يك چيزهايي است كه انسان يك حركت خلافي را انجام مي‌دهد، يك حرف نابجايي را مي‌زند، يك اقدام نابجايي را مي‌كند، يك امضاي نابجايي را مي‌كند ...كه تبعاتش دامنگير يك كشور يا يك جماعتي از كشور يا يك قشر مي‌شود. اين شد گناه. اينجا صبرِ از معصيت، معناي عظيمتري پيدا مي‌كند. اين صبر با آن صبري كه شما مثلاً در مقابل يك رشوه قرار گرفته‏ايد، صبر مي‌كنيد و رشوه را نمي گيريد، فرق مي‌كند. اين بسيار كار ممدوحي است، بسيار كار بزرگي است. 19/6/87
فرصت ماه رمضان را بايستي براي ارتباط صبر و صلوة مغتنم شمرد
در مواجهه‏ي با مشكلات، با موانع طبيعي، با همه‏ي موانعي كه سد راه انسان در همه‏ي حركتهاي كمال مي‌شوند، اگر صبر تمام نشود، آن مانع، تمام خواهد شد. ايني كه گفته مي‌شود اسلام پيروز‌است،‌يعني‌اين. ايني كه مي‌فرمايد‌«و‌انّ جندنا‌ لهم الغالبون2»‌يعني اين.‌جنداللَّه، حزب‌اللَّه، بنده‏ي خدا، عباداللَّه، اينها با ارتباط واتصالشان با آن منبع لايزال، در مقابل همه‏ي مشكلاتي كه انسان ممكن است مغلوب آن مشكلات بشود، ايستادگي مي‌كنند. وقتي ايستادگي اين طرف وجود داشت، به طور طبيعي در آن طرف زوال وجود خواهد داشت؛ پس اين بر او غلبه پيدا خواهد كرد. البته اگر اسممان حزب‌اللَّه و جنداللَّه باشد، اما آن ارتباط و اتصال را نداشته باشيم، چنين تضميني وجود ندارد. بنابراين ارتباط را بايد برقرار كرد. اين صلوة، اهميتش اينجاست؛ ذكر خدا اهميتش اينجاست؛ فرصت ماه رمضان اهميتش اينجاست. فرصت خودسازي، فرصت تقوا، فرصت سرشاركردن ذخيره‏ي يقين در دل كه در اين دعاهاي ماه رمضان هم - دعاي روزها، دعاهاي شبها - اين ازدياد يقين را مي‏بينيد كه تكرار مي‌شود. پس، اين فرصت را بايستي براي اين مقاصد مغتنم شمرد. وقتي اينها شد، آن وقت صبر جامعه‏ي اسلامي و امت اسلامي و بنده‏ي مسلمان همان چيزي خواهد شد كه مي تواند بر همه‏ي مشكلات غلبه پيدا كند. آن وقت هم در ميدان سياست، هم در ميدان اقتصاد، هم در ميدان اخلاق،‌ هم ‌در ‌ميدان‌ معنويت، اين‌جامعه پيش مي‌رود. ‌اين‌ واقعيتي‌ كه ‌هست، ‌اين ‌است. ‌ما بايد به اين واقعيت خودمان را نزديك كنيم. 19/6/87
احتياط كنيم كه دچار غفلت مضاعف نشويم
صبر از معصيت يعني در مقابل معصيت، كف‌نفس‌كردن،‌باز‌همان‌استقامت،‌باز همان استحكام. در مقابل اطاعت، استحكام آن‏جور است؛ در مقابل معصيت استحكام به اين است كه انسان جذب نشود، اغوا نشود، تحت تأثير شهوات قرار نگيرد. يك جا شهوت جنسي است، يك جا پول است، يك جا مقام است، يك جا محبوبيت و شهرت است؛ اينها همه شهوات انساني است. هر كسي يك جور شهوتي دارد. اينها انسان را به خودش جذب نكند در وقتي كه در‌راه‌رسيدن‌به‌آن،‌يك عمل حرامي وجود دارد... انساني‌كه مجذوب‌گناه‌شد،‌‌... نگاه نمي‌كند كه بر سر راهش چه هست. اين خطرناك است؛ چون انسان غافل هم هست. انسان در آن حال متنبه نيست، ملتفت نيست، غفلت دارد؛ از اين بي‏توجهي خودش غافل است... نفس اين بي‌توجهي به توجه است. لذاست كه خيلي بايد چشممان را باز كنيم؛ احتياط كنيم كه دچار اين غفلت مضاعف نشويم. 19/6/87
به صبر استعانت كنيد
آن اطاعتي كه انسان بايد بر آن پا بفشارد، اطاعتي است كه اگر آن را انجام بدهيم يا ندهيم، به سرنوشت يك كشور ارتباط پيدا مي‌كند. فرض بفرمائيد اطاعت جهاد في سبيل‏اللَّه مثلاً، در دوران دفاع مقدس. رفتن به جبهه يك اطاعت بود. ايستادگي در امر دفاع از كشور و دفاع از نظام يك امر لازم و يك اطاعت بود. ايستادگي بر دفاع چيزي نبود كه فقط مربوط به شخص خود انسان باشد. هر رزمنده‏اي كه مي‌رفت، در واقع داشت سرنوشت كشور را با رفتن خود و ايستادگي خود رقم مي زد... يا فلان كار بزرگ را كه شما نماينده‏ي مجلسيد يا وزيريد يا مديريد يا نظامي هستيد يا در يك مؤسسه‏ي فرهنگي مشغول كاريد ... و اقدام لازمي را بايد انجام بدهيد، اين اقدام، اطاعت است؛ اطاعت خداست؛ خدمت به بندگان است. اگر چنانچه از اين كار‌شما خسته شديد اين بي‏صبري است. اين خلاف‌ توصيه‏ي «واستعينوا بالصّبر و الصّلاة3» است. به صبر استعانت كنيد و از صبر كمك بگيريد. 19/6/87
تأكيد بر صبر در دو سطح شخصي و عمومي و در سه عرصه طاعت، معصيت و مصيبت
صبر را با همه‏ي اهميتي كه دارد در اين سه عرصه ( صبر بر طاعت، از معصيت و در مصيبت است)، يك بار در مسائل شخصي بايد ملاحظه كرد ... يك بار در عرصه‏ي مسائل اجتماعي و سياسي و عمومي و ملي و همگاني كه آن مخصوص من و شماست؛ يعني مبتلا به آحاد مردم نيست؛ آنها اينجور چيزهايي ندارند؛ مال ماهاست؛ مال من است، مال شماي دولتي است، مال شماي قضائي است، مال شماي نماينده‏ي مجلس است، مال مسئولين است. در هر دو مرحله، در هر دو سطح بايستي اين سه عرصه را مورد نظر قرار داد و از صبر كمك گرفت؛ از صبر استعانت كرد. 19/6/87
دنيا طلبي ريشه و مركز اصلي همه‌ي خطاهاي ماست
همه‏ي انحرافهايي كه در جامعه پيش مي‏آيد، برگشتش و ريشه‏اش در اخلاقيات ماست. اخلاق انسان، خصوصيات و خصال اخلاقي انسانها، عمل آنها را جهت مي‌دهد و ترسيم مي‌كند. اگر ما در يك جامعه‏اي يا در سطح دنيا كجرفتاري‏هايي را مشاهده ‌مي‌كنيم،‌بايد‌ ريشه‏ي آنها را در‌خُلقيات ناپسند ملاحظه كنيم. اين حقيقت،‌اميرالمؤمنين(ع) را به بيان يك حقيقت مهمتري وادار مي‌كند و آن حقيقتِ بالاتر اين است كه اغلب اين خصال باطل و مضر در انسانها، بر مي‌گردد به دنياطلبي. لذا اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايد: «الدّنيا رأس كلّ خطيئة4»؛ دنياطلبي ريشه و مركز اصلي همه‏ي خطاهاي ماست، كه در زندگي جمعي ما، در زندگي فردي ما، اين خطاها اثر مي‌گذارد. 29/6/87
دنيا وسيله تعالي و تكامل است، هدف نبايد قرار بگيرد
يك دسته از آثار شرعي و اسلامي و معارفي به ما مي‌گويد كه دنيا را آباد كنيد ...يك دسته از بيانات اسلامي و معارفي ما هم، دنيا را رأس خطايا و ريشه‏ي گناهان به حساب مي‏آورد.... دنياي ممدوح اين است كه انسان اين سفره‏ي طبيعي الهي، اين موهبت الهي را آنچناني كه ضوابط و قواعد الهي دستور داده است، بر طبق او رفتار كند، از حدود و ضوابط تخطي نكند، در مناطق ممنوعه قدم نگذارد. دنياي مذموم آن است كه انسان اين متاعي را كه خداي متعال براي افراد بشر قرار داده است، براي خود بخواهد، سهم خود را افزونتر از ديگران بخواهد، به سهم ديگران دست‏اندازي كند، دلبستگي پيدا كند ... اسلام و اديان الهي به طور كلي بهره‏برداري از اين دنيا را براي انسان مباح قرار دادند؛ اما دست‏اندازي به حق ديگران، به هم زدن قواعد و قوانين اين عالم طبيعت، ظلم كردن به ديگران، خود را غرق در اين متاع دنيا كردن و از هدف اصلي و نهائي غافل ماندن را ممنوع دانسته‏اند؛ مذموم دانسته‏اند. اين دنيا وسيله‏ي تعالي و تكامل است، هدف نبايد قرار بگيرد. 29/6/87
بايد هرچه مي‌توانيم ضايعه دلبستگي به دنيا را در خودمان كم كنيم
ما بايد اين شبها، اين روزها و اين دعاها را قدر بدانيم. توجه به اين دعاها، تذكر مضامين اين دعاها خيلي ارزش دارد؛ اگر قدرداني كنيم. اينها علاج درد دروني ماست كه متأسفانه آحاد بشر در همه‏ي دورانها به آن مبتلا بوده‏اند. بايد هرچه مي‌توانيم اين بيماري، اين درد بزرگ، اين ضايعه - دلبستگي به دنيا- را در خودمان كم كنيم. توجه به خداي متعال و تذكر عظمت پروردگار يكي از راه‏هاست. 29/6/87
جنگ‌ها، تبليغات دروغين و سياست ‌بازيهاي ناجوانمردانه ناشي از دنيا طلبي‌هاست
راز انحرافي كه آن روز اميرالمؤمنين(ع) در مقابل خود ملاحظه مي‌كرد ... عبارت بود از دنياطلبي... دنياطلبان براي اينكه به مقاصد خودشان‌ ‌برسند، در جامعه فتنه ايجاد مي‌كنند؛ جنگها، تبليغات دروغين، سياست‏بازي‏هاي ناجوانمردانه؛ اينها ناشي از همين دنياطلبي‏هاست. در محيط ... فضاي ذهني مردم مثل محيطِ غبارآلود و مه‏آلود است كه گاهي انسان نمي تواند دو متري خودش را هم ببيند. يك چنين وضعي به وجود مي‏آيد. در يك چنين وضعيتي است كه خيلي‏ها اشتباه مي‌كنند، بصيرتشان را از دست مي‌دهند. تعصبهاي بيخود، عصبيتهاي جاهلي در چنين فضايي رشد پيدا مي‌كند. آن وقت مي‏بينيد محور دنياطلبانند، اما يك عده كساني كه اهل دنيا هم نيستند، به خاطر فتنه در جهت هدفهاي آنها حركت مي‌كنند؛ وضع دنيا اينجور مي‌شود.‌‌بنابراين «الدّنيا رأس كلّ خطيئة».‌حب دنيا، دل‌بستن به دنيا، در رأس همه‏ي خطايا و همه‏ي گناهان است. 29/6/87
علاج دل بستن به دنيا اين است كه انسان تقوا پيشه كند
علاج دنياپرستي را اميرالمؤمنين(ع) در خطبه‏ي متقين بيان فرموده است: «عظم الخالق في انفسهم فصغر ما دونه في اعينهم5». علاج دلبستن و مجذوب شدن به دنيا اين است كه انسان تقوا پيشه كند كه از خواص تقوا يكي همين است كه «عظم الخالق في انفسهم»؛ خدا در دل انسان، در جان انسان آنچنان جايگاهي پيدا مي‌كند كه همه چيز در نظر او كوچك مي‌شود. اين مقامات دنيوي، اين اموال، اين زيبايي‏ها، اين جلوه‏هاي زندگي مادي، اين لذتهاي گوناگون در نظر انسان حقير مي‌شود و بر اثر عظمت ياد الهي در دل انسان، اهميت پيدا نمي‌كند. از خصوصيات تقوا همين است. خود او هم - اميرالمؤمنين(ع) - مظهر كامل همين معنا بود... بايد ما از اميرالمؤمنين اين را درس بگيريم؛ ياد خدا و توجه به ذكر و مناجات الهي، مهمترين علاجي است كه اميرالمؤمنين براي اين كار دارد. 29/6/87
تدبير 34
كشور و ملت‌تان را به جايگاه يك جامعه‏ي اسلامي به معناي واقعي برسانيد
ما معتقديم راه سعادت انسانها به دست تعاليم انبياء است كه كاملترينش هم تعاليم اسلام است. بشر، منهاي تعاليم انبياء، حتّي پيشرفت مادي هم در اين حدّي كه پيدا كرده، پيدا نمي‌كرد؛ چه برسد به تعالي معنوي و بهجت معنوي و آرامش و آسايش رواني كه زمينه‏ساز عروج اوست به معارج والاي ملكوتي انسان. راه سعادت انسان اين است.
براي اينكه تفكر انبياء در جامعه پياده شود، يك حركت بلندمدت و طولاني لازم بود. اين انقلاب با اين هدف به وجود آمد. جامعه‏ي اسلامي، كشور اسلامي، نه فقط دولت اسلامي، نه فقط تشكيل يك نظام اسلامي، بلكه تشكيل يك واقعيت و يك مجموعه مردمي كه بر اساس تعاليم اسلام - كه لبّ لباب تعاليم انبياء است - زندگي مي‌كنند و آثارش را احساس مي‌كنند. اين هدف ماست. خوب، ما به اين هدف هنوز نرسيديم. توقع هم نبود كه در ظرف سي سال برسيم. اين هدف، هدف خيلي طولاني مدتي است. بايد تلاش كرد. بايد كار كرد تا به اين هدف رسيد؛ شما مسئوليتتان اين است. مأموريت اين نسل اين است: كشور و ملت‌تان را به آن جايگاهي كه معنايش اين باشد كه يك جامعه‏ي اسلامي به معناي واقعي تشكيل شده، برسانيد. اين را الگو كنيد. اين مي‌شود بزرگترين وسيله براي گسترش اين فكر و گسترش اين تجربه در عالم. اين مأموريت اين نسل است كه در تصور و در جنبه‏ي نظري، چيز مشكلي نيست. البته كار، كار بسيار دشواري است. همان تحرك جواني، همان انگيزه‏ي جواني را لازم دارد؛ با تلاش فراوان جهادي. 7/7/87
روحيه‏ي كمك و تعاون در ميان مردم به طهارت نفساني انسان منتهي مي شود
در ماه رمضان، روحيه‏ي كمك به انسانها، روحيه‏ي تعاون در ميان مردم رواج پيدا مي‌كند. خودخواهي‏هاي انسان به نفع ديگرخواهي‏ها مغلوب مي شود. ... اين حالت تعاون، اين حالت خيرخواهي براي مردم، بسيار چيزهاي ارزشمندي است كه به طهارت نفساني انسان منتهي مي‌شود. چقدر در اين ماه كمك به نيازمندان شد؛ ... اين همان حالت غلبه دادن ديگرخواهي بر خودخواهي است؛ غلبه دادن منافع ديگران بر منافع خود است كه البته خود همين به ميزان زيادي معلول روحيه‏ي معنوي ماه رمضان‌‌ است ... امسال فضاي عمومي كشور لبالب بود از ذكر و دعا و تضرع؛ بخصوص در شبهاي قدر و در آن ساعات متبرك، همه‏ي افراد، مخصوصاً جوانها به محافل دعا و توجه و تذكر؛ از قشرهاي مختلف، با انواع سلايق گوناگون اجتماعي و فردي‌ و سياسي و غيره رونق بخشيدند؛ همه آمدند دستها را به دعا بلند كردند و دلهايشان را‌با خدا آشنا كردند.‌خود‌اين‌توجه‌و توسل و‌اين توفيقي‌كه انسان‌پيدا مي‌كند، لطف الهي است؛ خود‌اين توجه پروردگار‌است. ‌10/7/87
همت و اراده‏ي خودمان را حفظ كنيم و روزبه‏روز اميدمان را به آينده بيشتر كنيم
هدايتهاي الهي را قدر بدانيم. تفضلات الهي را قدر بدانيم. روز عيد فطر را قدر بدانيم. اين اجتماع عظيم مردم را كه دست به دعا برمي‌دارند، رو به قبله مي‌كنند، در روز معيني با خدا دلهايشان را متصل مي‌كنند و انس مي‏يابند، قدر بدانيم. اتحاد خودمان را حفظ كنيم، .همت و اراده‏ي خودمان‌را‌‌‌ حفظ كنيم و روزبه‏روز اميدمان را به آينده بيشتر كنيم. 10/7/87‌
از ظرفيت نمازهاي پنجگانه، تلاوت قرآن و صحيفه‏ي سجاديه استفاده كنيد
همين كه انسان با خداي متعال انس پيدا مي‌كند، با خدا حرف مي زند، اين لطف الهي است و توفيقي است كه خدا به انسان داده است. خود اين يا اللَّه متضمن اجابت پروردگار است. اين لذت معنوي را شما، بخصوص شما جوانها چشيديد؛ اين لذت معنوي را با آن دلهاي پاك و نوراني و بي‏آلايش يا كم‏آلايش خودتان چشيديد. اين لذت را از دست ندهيد! آن را رها نكنيد! از ظرفيت نمازهاي پنجگانه، تلاوت قرآن، مساجد، دعاهاي وارد، صحيفه‏ي سجاديه و غير آن استفاده كنيد.‌ براي اينكه اين طهارت و نورانيت ادامه‌ پيدا كند. 10/7/87
تدبير35
با توسل به دامان قدس الهي مي‌توان خيلي كارهاي دشوار را انجام داد، با خداي متعال رابطه برقرار كنيد
با توجه به خدا و تقرب به خدا، با توسل به دامان قدس الهي و ذيل عنايت الهي مي‌توان خيلي كارهاي دشوار را انجام داد. شماها جوانيد. شما با ما فرق داريد؛ اين را به شما بگويم. شما خيلي از اين جهت جلوتر از ما هستيد. دلهاي شما پاك، نوراني، بي‏تعلق، بي‏آلايش، مثل يك آئينه‏ي روشن، بلافاصله نور را منعكس مي‌كند؛ آلوده نشده‏ايد؛ اين را قدر بدانيد. با خداي متعال رابطه برقرار كنيد. با نماز، با نافله، با تلاوت قرآن، با دعا، با صحيفه‏ي سجاديه. اين صحيفه‏ي سجاديه پر از معارف ديني است. با اين كار بنيه‏ي ديني و انقلابي خودتان را هم محكم مي‌كنيد. جوان ما اگر بنيه‏ي ديني‏اش مستحكم باشد، خيلي از اين كساني كه ... مشغول تلاشند براي منحرف كردن ذهنها به سمتهاي گوناگون، وقتي ديدند جوان ما محكم است، مي‌كشند ‌كنار... اين استحكام بنيه‏ي اعتقادي با همين توجه‏ها، با همين تضرع، توسل به پروردگار، در همين دعاهاي صحيفه سجاديه به دست مي‏آيد. اين دعاها فقط ياربّ ياربّ گفتن نيست، لبريز از معارف اسلامي است كه اعتقاد انسان را عميق مي‌كند. تلاوت قرآن هم همين‏طور، خود نماز هم همين‏طور. به‏هرحال، اين توصيه‏ي من است به همه‏ي شما جوانان. 14/2/87
تدين، مايه‏ي توجهات الهي است؛ اين را دست كم نگيريد
جوانهاي عزيز! تدين، رعايت ديني، در حدّ وسع و امكان، اين مايه‏ي توجهات الهي است؛ مايه‏ي توفيقات انساني است؛ مايه‏ي پيشرفت است؛ اين را دست كم نگيريد. من مي‌خواهم بگويم: شما اگر فلان فرمول رياضي، يا فلان عنصر شيميايي، يا فلان اختراع را به وجود مي‏آوريد يا كشف مي‌كنيد و پيدا مي كنيد و حل مي‌كنيد، در همان حال، توجه‏تان به خدا به شما كمك خواهد كرد. اولاً خداي متعال مدد مي‌كند شما را؛ كارها دست خداست. ... ‌نقش معنويت را دست كم ‌نبايد گرفت. ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاههاي شيراز 14/2/87
بايد كاري كنيد كه مردم واقف شوند فرصت حج را بشناسند و تحريض شوند آن را به چنگ بياورند
حج يك سفر معنوي است. سفر الي الله است با جسم و جان... حج يك تمرين و آموزش تجربي است‌...شما دست‏اندركاران حج بايد كاري كنيد كه اين خيل عظيم مردمي كه با شما حج مي‏آيند، يا آنجا هستند - از كشورهاي ديگر مي‏آيند – به اين نكته‏ي حج واقف شوند، اين فرصت‌ را بشناسند و تحريض شوند بر اينكه اين فرصت را به چنگ بياورند. يكي از مهمترين كارهاي دست‏اندركار حج - چه رئيس كاروان، چه روحاني حج، چه مديريت‌هاي بخشهاي گوناگون؛ فرهنگي، غير فرهنگي - اين است. اين احساس كه يك فرصت است، در اختيار قرار داده شده، و هميشه هم به دست نمي‏آيد، براي همه هم به دست نمي‏آيد... اين فرصت را مغتنم بشماريد. ديدار مسؤولان و كار‌گزاران حج 15/8/87
كاري كنيد كه مردم دغدغه‌اي نداشته باشند، بتوانند فريضه‌ي حج را به بهترين وجهي انجام بدهند
من براي آسايش حجاج سفارش كرده‏ام. بله، معلوم است؛ اما اين آسايش به معناي تن‏پروري نيست. اين را هم من هميشه به دوستان برگزاركننده‏ي حج در طول سال‌ها گفته‏ام كه اين آسايش، فراغت است براي همين دلباختگي و دل‏سپردگي و انقطاع الي الله. كاري كنيد كه مردم فراغت پيدا كنند، دغدغه‏اي نداشته باشند، بتوانند اين فريضه را به بهترين وجهي انجام بدهند؛ مراد اين است. والاّ آسايش حيواني و خور و خواب و بيشتر خوردن و بهتر خوردن، نه؛ اينها سليقه‏ي بنده نيست كه ما در حج دنبال اين چيزها برويم.
حج يك سفر تفريحي نيست، حج يك سفر معنوي است. سفر الي‏الله است با جسم و جان؛ هر دو. سفر الي‌الله براي اهل سلوك سفر جسماني نيست، سفر قلبي و روحي است. اينجا براي همه‏ي ما مردم اين سفر الي‏الله با جسم و جان هر دو هست. حالا جسم را آنجا ببريم، دل را نبريم؛ اين كه نشد. يا خداي ناكرده كساني بر اثر تكرر اين نعمت - كه مكرر توفيق پيدا كردند حج مشرف بشوند، خانه‏ي خدا را ببينند، زيارت كنند - بتدريج حج براي اينها حالت بي‏تفاوتي و كم‏اهميتي پيدا كند و ديگر آن انقلاب درون را نتوانند به خودشان تلقين كنند و در خودشان بيابند. اين، چيز خوبي نيست. ديدار مسؤولان و كار‌گزاران حج 15/8/87
نماز‌و‌حج را با توجه و حضور بايد انجام داد
مرحوم شيخ محمد بهاري‌... در يكي از‌ نوشته‏هايشان مي‌گويند كه دعا و ذكر و شايد نماز، وقتي‌ بي‏توجه تكرار مي‌شود، قساوت مي‏آورد! نماز مي‌خوانيم، نمازِ مايه‏ي قساوت؛ چرا؟ چون در حال نماز حضور قلب نداريم؛ توجه نداريم. پس اين نماز يا با توجه است كه مايه‏ي رقت و قرب و لطافت و صفاست؛ يا نمازِ بي‏توجه است، كه‌ آن ‌وقت به‌گفته‏ي ايشان مايه‏ي‌قساوت‌قلب است.حج هم همين جوراست. اين اعمال را با توجه، با حضور بايد انجام داد. ... مجموع ايام حج و عمره - چند روز بيشتر كه نيست. اين فرصت چند روزه‏ي حج، يك تمرين و آموزش تجربي است؛ يعني انسان مي‏بيند كه اين‌جوري هم مي‌شود زندگي كرد. بي‏تفاخر و بي‏اعتناي به لذايذ مادي هم مي‌شود زندگي كرد. نه اينكه حالا بياييم همه‏ي زندگي را در حال احرام زندگي كنيم؛ اين مراد نيست. نه! از طيبات رزق كه خداي متعال براي شما حلال كرده، بايد استفاده كنيد؛ اما دل بستن، بي‏تاب شدن، زندگي را همين دانستن - كه ما دچارش هستيم كه زندگي را همين لذايذ و شهوات مادي و همين هوس‌هاي بي‏مورد و بيجا گمان مي‌بريم - بايد در هم بشكند تا بفهميم نه، مي‌شود فصلي از زندگي، بخشي از شبانه‏روز، ساعاتي از نيمه‏ي شب را اختصاص داد به همين حالت انقطاع الي‏الله و به اين حالت صفا. اين را آنجا تمرين مي‌كنيد، ياد مي‌گيريد؛ حاجي ياد مي‌گيرد كه اين كار را مي‌شود انجام داد. ديدار مسؤولان و كار‌گزاران حج 15/8/87
انسان وجامعه ‌به ‌بركت‌ نمازامنيت‌پيدا مي‌كند
اگر نماز خوانديم، از درون انسان، از دل انسان بگيريد تا سطح جامعه و تا سطح حاكميت بر جامعه - هرچه اين جامعه بزرگ باشد - به بركت نماز امان پيدا مي‌كند، امنيت پيدا مي‌كند. دل انسان امنيت پيدا مي‌كند، جسم انسان امنيت پيدا مي‌كند، جامعه‏ي انسان امنيت پيدا مي‌كند. نماز خاصيتش اين است؛ اقامه‏ي صلوة در جامعه اين است. ايني كه اين همه تأكيد شده...ترويج نماز در هر نقطه‏اي از نقاط كشور، در هر قشري از اقشار و مهمتر از همه در مجموعه‏ي جوانان نخبه و دانشجو، اين معنايش كشاندن جامعه به اين حالت ذكر همگاني است. همگان متذكر باشند؛ كوچك، بزرگ، زن، مرد، مسؤول دولتي، غير مسؤول دولتي، شخصي كه براي خودش كار مي‌كند، شخصي كه براي يك جماعتي كار مي‌كند، اينها وقتي متذكر ‌پروردگار ‌بودند، ‌كارها سامان‌پيدا مي‌كند. هفدهمين اجلاس سراسري نماز ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
مواظب باشيم جسم ‌نمازاز روح ‌نمازخالي‌ نماند
بيشترِ گناهان ما از غفلت سر مي‌زند. اين نماز به طور دائم تكرار مي‌شود.... نماز جسمي دارد و روحي؛ به اين بايد توجه بشود. يعني تك تك ما، خود من و ديگران بايد به اين توجه كنيم. نماز قالبي دارد و مضموني؛ جسمي دارد و روحي. مواظب باشيم جسم نماز از روح نماز خالي نماند. نمي‌گوييم جسم بي‏روح نماز هيچ اثري ندارد؛ چرا، بالاخره يك اثركي دارد؛ اما آن نمازي كه اسلام و قرآن و شرع و پيغمبر و ائمه‌ (ع) اين همه روي آن تأكيد كردند، نمازي است كه جسم و روحش هر دو كامل باشد. اين جسم هم متناسب با همان روح فراهم شده؛ قرائت دارد، ركوع دارد، سجود دارد، به خاك افتادن دارد، دست بلند كردن دارد، بلند حرف زدن دارد، آهسته حرف زدن دارد. اين تنوع براي پوشش دادن به همه‏ي آن نيازهايي است كه به وسيله‏ي نماز بايستي برآورده شود كه هركدام رازي در جاي خود دارد و مجموعه‏ي اينها، قالب و شكل نماز را به وجود مي‏آورد. اين شكل خيلي مهم است، ليكن روح اين نماز توجه است؛ توجه! توجه است؛ توجه! بدانيم چه كار داريم مي‌كنيم. نماز بي‏توجه - همان طور كه عرض كردم... اثرش كم است....با نماز مثل الماسي كه سنگ ترازو كرده‏ايم، نبايد رفتار كنيم. نماز خيلي ذي‏قيمت است. هفدهمين اجلاس سراسري نماز ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
در نماز، خود را در مقابل خدا بايد احساس كرد
يك وقت انسان نماز مي‌خواند، مثل بقيه‏ي عادات روزانه... يك وقت نه، انسان نماز مي‌خواند، با اين احساس كه مي‌خواهد حضور در محضرپروردگار پيدا كند.اين يك‌جور ديگر است. ما هميشه در محضر پروردگاريم؛ خواب باشيم، بيدار باشيم، غافل باشيم، ذاكر باشيم. ليكن يك وقت هست كه شما وضو مي‌گيريد، تطهير مي‌كنيد، خودتان را آماده مي‌كنيد، با طهارت جسم، با طهارت لباس، با طهارت معنوي ناشي از وضو و غسل مي‌رويد خدمت پروردگار عالم. ما در نماز بايد يك چنين احساسي داشته باشيم...با اين حال وارد نماز بايد شد؛ خود را در مقابل خدا بايد احساس كرد؛ مخاطب بايد داشت در نماز. والاّ صرف اينكه يك امواجي را كه ناشي از كلمات و حروف هست، در فضا منتشر كنيم، اين آن چيزي نيست كه از ما خواسته شده. مي‌شود همينطور گفت: «الحمد لله ربّ العالمين. الرّحمن الرّحيم. مالك يوم الدين ...» و امواجش را منتشر كنيم. همين را مي‌شود با قرائت خوب هم خواند، اما بي‏توجه، كه باز هم همان منتشر كردن امواج صوتي است در هوا. اين، آن چيزي نيست كه از ما خواسته شده. از ما خواسته شده كه در حال نماز دلمان را ببريم به پيشگاه پروردگار؛ از دلمان حرف بزنيم، با دلمان حرف بزنيم؛ اينها مهم است. اين را در وضع ترويج نماز، در نمازي كه خود ما مي‌خوانيم، نمازي كه به ديگران تعليم مي‌دهيم، اين نكته‏ي روح نماز را بايد توجه كنيم. البته اين روح بدون جسم هم به دست نمي‏آيد. هفدهمين اجلاس سراسري نماز ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
در جامعه‌ي جوان كشور، بيش از ديگران بايد به نماز اهميت داد
اهميت نماز كه واقعاً براي ما توصيفش هم شايد‌‌ممكن نباشد.‌امام‌صادق(ع) در‌بيماري رحلت به وصي‌‏شان مي‌فرمايند كه:‌«ليس منّي من استخفّ بالصّلوة»(علل الشرايع، ج2، ص356)؛ از ما نيست كسي كه نماز را سبك بشمارد. استخفاف يعني سبك شمردن، كم‏اهميت شمردن... در جامعه‏ي جوان كشور بيش از ديگران بايد به نماز اهميت داد. جوان با نماز دلش روشن مي‌شود، اميد پيدا مي‌كند، شادابي روحي پيدا مي‌كند، بهجت پيدا مي‌كند. اين حالات بيشتر مال جوان‌هاست، بيشتر مال موسم جواني است؛ مي‌تواند لذت ببرد. و اگر خدا به من و شما توفيق بدهد، نمازي بخوانيم كه با توجه باشد، خواهيم ديد كه انسان در هنگام توجه به نماز از نماز سير نمي‌شود. انسان وقتي به نماز توجه پيدا كند، آن‏چنان لذتي پيدا مي‌كند كه در هيچ يك از لذايذ مادي اين لذت وجود ندارد. اين در اثر توجه است. هفدهمين اجلاس سراسري نماز ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
تدبير36
نقش اعتماد و توكل به خدا در اقتدار جمهوري اسلامي ايران
اين کشور به برکت اعتماد و توکل به خدا و به ميدان آوردن دل و جان و همه امکانات خود، اکنون به يک قدرت منطقه اي تبديل شده است؛ به طوري كه دشمنان هم به اين واقعيت اعتراف مي کنند... توجه به معنويت و ارتباط با خدا، توان تصميم‌گيري و تصميم‌سازي را افزايش مي‌دهد و اين، تحقق وعده الهي و نصرت خداوند است...
ريشه انقلابي و ظرفيت بالاي ارتش، قدرت خود را هنگام نياز نشان مي‌دهد که نمونه آن رشادت‌هاي بهت‌آور نيروي هوايي و دريايي در ابتداي جنگ تحميلي است...اکنون، نيروي توانمند و جوان داخلي، با وجودتحريم‌ها توانسته است پيچيده ترين امکانات نيروي دريايي را بسازد و در مواقع نياز تعمير کند. ديدار فرمانده و معاونين نيروي دريايي ارتش 6/9/87
هدف حج، رستگاري و سرافرازي ابدي انسان است
تدبر در ‌آن (مناسك حج)، نمايي از درس جاودانه‌ي اسلام و قرآن به بشريت را نشان مي‌دهد و خود، گامهاي نمادين براي پياده كردن و به كار بستن آن است.هدف از اين درس بزرگ، رستگاري و سرافرازي ابدي انسان، و راه آن تربيت انسان صالح و تشكيل جامعه‌ي صالح است؛ انساني كه در دل و در عمل، خداي يگانه را بپرستد و خويشتن را از شرك و آلودگي‌هاي اخلاقي و هوس‌هاي انحرافي پاك كند؛ وجامعه‌اي كه در ساخت آن، عدالت و آزادگي و ايمان و نشاط و همه‌ي نشانه‌هاي زندگي و پيشرفت به كار رود. پيام حج 13/9/1387
همه بايستي توجه كنند كه حكومت، يك مسئله اساسي مهم در اسلام است
اما اصل اين حادثه(غدير) در بين مسلمين، جزو مسلّمات محسوب مي‌شود. اين حادثه كه تعيين جانشين براي پيغمبر در ماه‏هاي آخر زندگي ايشان -تقريباً هفتاد روز به پايان زندگي پيغمبر- بود، رخ داده است و در حقيقتِ خود، نشان‏دهنده‏ي اهميت مسئله‏ي حكومت و سياست و ولايت امر امت اسلامي از نظر اسلام است. اينكه امام بزرگوار ما و پيش از ايشان بسياري از بزرگان فقها بر روي مسئله‏ي وحدت دين و سياست و اهميت مسئله‏ي حكومت در دين تكيه مي‌كردند، ريشه‏اش در تعاليم اسلام و از جمله در درس بزرگ غدير است. اين اهميت موضوع را مي‌رساند. همه‏ي مردماني كه از واقعه‏ي غدير خم اين معنا را مي‌فهمند... بايستي در همه‏ي دوران‌هاي تاريخ اسلام توجه كنند به اينكه: مسئله‏ي حكومت، يك مسئله‏ي اساسي و مهم و درجه‏ي اول در اسلام است؛ نمي‌شود نسبت به مسئله‏ي حكومت و حاكميت بي‏اعتنا و بي‏تفاوت بود... اينكه در نظام جمهوري اسلامي - چه در قانون اساسي، چه در بقيه‏ي معارف جمهوري اسلامي - اين همه برروي مسئله‏ي مديريت كشور اسلامي تكيه مي‌شود، به خاطر همين ريشه‏ي بسيار عميق و عريقي است كه در اسلام نسبت به اين قضيه هست. اين يك نكته است كه نبايدازنظردورباشد. ديدار به مناسبت عيد سعيد غدير خم‏ ۱۳۸۷/۰۹/۲۷
پيام غدير به دنيا، پيام الگوي حكومت اسلامي است
امروز شما نگاه كنيد به سطح زندگي بشريت در دنيا؛ رؤساي كشورها، مديران امور سياست ملت‌ها را نگاه كنيد؛ كدامشان حاضرند از منافع شخصي خودشان صرف‏نظر كنند و بگذرند؛ آنجايي كه اين منفعت برايشان دم دست است و مي‌توانند از آن بهره بگيرند؟ كدامشان حاضرند جان خودشان را در راه مصلحت ملتشان و كشورشان قرباني كنند و فدا كنند؟ كدامشان حاضرند پا روي رودربايستي‏ها و ملاحظه‏كاري‏ها بگذارند؟ امروز، فقر بزرگ بشريت، از جمله: فقرِ همين‌گونه مردان است كه اسلام نمونه‏ي عالي آن را به بشريت نشان داده است. البته پيداست رسيدن به آن قلّه، كار افراد عادي بشر نيست؛ كسي نمي‌تواند مثل اميرالمؤمنين زندگي و مشي كند؛ اين يك آرزوي نشدني است. اما قلّه، جهت را به ما نشان مي‌دهد. به سمت آن قلّه بايد حركت كرد. به او بايد شبيه و نزديك شد. اين، آن نقيصه‏ي بزرگ و كمبود بزرگ بشريت است. اين نكته‏اي است كه در ماجراي غدير وجود دارد. اين هم يك مسئله است كه بايد به اين توجه كرد؛ پيام غدير به دنيا، پيام الگوي حكومت اسلامي است. ديدار به مناسبت عيد سعيد غدير خم‏ ۱۳۸۷/۰۹/۲۷
تدبير 37
به ايمان و توكل و به صبر و شجاعت و فداكاري خود بباليد
صبر بيست روزه‌ي شما و مجاهدان دلير و از جان گذشته و آحاد مردم غزّه، در برابر يكي از فجيع‌ترين جنايات جنگي جهان و تاريخ، پرچم عزت را بر سر امت اسلام به اهتزاز در آورده است. شما ثابت كرديد كه دل سرشار از ايمان به خدا و قيامت و روح منيع و عزيز مسلماني كه ذلت و تسليم درباره‌ي ظلم و زور را بر نمي تابد، آنچنان قدرتي مي‌آفريند كه حكومت‌هاي جبّارو مستكبر و ارتش‌هاي مجهّز در برابر آن ناتوان وذليل‌اند. ارتشي كه قدرت فداكاري و شهادت طلبي شما آن را بيست روز است پاي در گِل در پشت دروازه‌هاي غزّه به خفّت افكنده، همان است كه ظرف شش روز بخش‌هاي عظيمي از سه كشور عربي را زير سيطره‌ي خود در آورد. به ايمان و توكل خود، به حسن ظنّ خود به وعده‌ي الهي،‌ به صبر و شجاعت و فداكاري خود بباليد كه امروز همه‌ي مسلمانان به آن مي‌بالند. 26/10/87 پيام به آقاي اسماعيل هنيه
تدبير 38
وقتي يك اقدامي خالص، صحيح، متكي بر انديشه‏ي درست و سرشار از اخلاص انجام مي‌گيرد، خاصيت آن ماندگاري است
حتماً همه‏ي ما - هم من، هم شما - بايد سپاسگزار باشيم از كساني كه روز 19 بهمن را با عمل خودشان - نه با زبان، نه با قرارداد - با اقدام خودشان، با عزم خودشان به وجود آوردند و ماندگار كردند. وقتي يك اقدامي، خالص، صحيح، متكي بر انديشه‏ي درست و سرشار از اخلاص انجام مي‌گيرد، خاصيت آن ماندگاري است. خيلي از كارهاي نمايشي را ما ممكن است انجام بدهيم؛ بعضي كارهاي دستوري را ممكن است ما انجام بدهيم كه در آن اخلاص كافي وجود نداشته باشد؛ گذشت زمان آنها را محو مي‌كند، نابود مي‌كند؛ ليكن قضيه‏ي 19 بهمن از اين جمله نبود؛ از جمله‏ي حوادثي بود كه از دل ايمان و اخلاص و عزم راسخ جوشيد. در آن شرايط، درست است كه تا پيروزي قطعي انقلاب چند روزي بيشترنبود، اما هيچكس نمي‌توانست پيش‏بيني كند كه 19 بهمن، يك 22 بهمني هم در پي خواهد داشت. پيش‏بيني قطعي نمي‌شد كرد؛ كار خطرناكي بود. عزم راسخ آن جوانان كه جوان‌هايي بودند شبيه شما، اين بود كه آمدند ايمان خودشان، عزم خودشان، پيوستگي خودشان با ملت و درك و تشخيص صحيح خودشان از عمق حادثه‏اي را كه داشت اتفاق مي‏افتاد، با عمل خودشان نشان دادند. البته خطرناك هم بود، اما اقدام كردند و 19 بهمن ماندگار شد. 19/11/87 ديدارفرماندهان و كاركنان نيروي هوايي‌ارتش
فرهنگ وقف بايد بيش از پيش ترويج و گسترش يابد
وقف، عمل بسيار خوب و مبارکي است. ... فرهنگ وقف بايد بيش از پيش ترويج شود و گسترش يابد. ... عمل شايسته به نيت واقف در گسترش فرهنگ وقف مؤثر است. ... عملکرد و اقدامات خوب متوليان و ادارات اوقاف، موجب ترويج فرهنگ وقف مي‌شود. ... يکي از اقدامات اساسي نظام اسلامي، احياي نيت خير واقفين است که اين خدمت بزرگ به عهده سازمان اوقاف و امور خيريه است و موجب رضايت خداوند متعال و خشنودي مردم مي شود. 29/11/87 (گزارش خبري) ديدار با مسئولان سازمان اوقات و امور خيريه
تدبير 39
بايد دنيا، زندگي و محيط خود را به بركت تعاليم دين مقدس اسلام روشن و منور كنيم
اميرالمؤمنين(ع) در نهج‏البلاغه در توصيف زمانه‏اي كه پيغمبر در آن زمانه - اين خورشيد تابان - ظهور و طلوع كرد، جملات متعددي دارند. از جمله مي‌فرمايند: «و الدّنيا كاسفه النّور ظاهره الغرور»؛(نهج البلاغه خطبه‌ي89( نور در محيط زندگي بشر نبود؛ انسان‌ها در ظلمات زندگي مي‌كردند؛ ظلمات جهل، ظلمات طغيان، ظلمات گمراهي، كه البته‌ مظهر همه‏ي اين ظلمت‌ها خود همان نقطه‏اي بود كه پيغمبر اكرم در آنجا متولد شد و سپس مبعوث شد؛ يعني جزيرةالعرب. همه‏ي تاريكي‏ها و ضلالت‌ها و گمراهي‏ها يك نمونه‏اي در مكه و محيط زندگي عربي جزيرةالعرب داشت. گمراهي‏هاي فكري و اعتقادي، آن شرك ذليل كننده‏ي انسان، تا آن اخلاق اجتماعي خشن، تا آن بي‏رحمي و قساوت قلب كه: « وَ اِذا بُشَّرَ اَحَدُهُمْ بِاْلأٌَََِِنْثي ظَلََّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَ هُوَ كَظِيمٌ يتَوَرَي مِنَ القَومِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ اَيمُسِكُهُ عَلَي هُونٍ اَم يدُسُّهُ فِي التُّرَابِ اَلاَ سَاءَ مَا يحَكُمُونَ».(نحل 58و59) اين، نمونه‏اي از اخلاق بشر در دوران ولادت پيغمبر و سپس در دوران بعثت پيغمبر است.« وَ كانَ بَعْدَهُ هُدي مِنَ الضَّلالَ وَ نُوراً مِنَ الْعَمي».(دعاي ندبه) بشريت كور بود، بينا شد. عالم ظلماني بود، با نور وجود پيغمبر منور شد. اين معناي اين ولادت بزرگ و سپس بعثت آن بزرگوار است. نه فقط ما مسلمان‌ها رهين منت الهي و نعمت الهي هستيم به خاطر اين وجود مقدس، بلكه همه‏ي انسانيت رهين اين نعمت است. درست است كه هدايت پيغمبر در طول قرن‌هاي متمادي هنوز همه‏ي بشريت را فرا نگرفته است؛ اما اين چراغ فروزان، اين شعله‏ي روزافزون در ميان بشريت هست و بتدريج در طول سال‌ها وقرن‌ها، انسان‌ها را به سمت اين چشمه‏ي نور هدايت مي‌كند. و در تاريخ بعد از بعثت پيغمبر و ولادت آن بزرگوار كه نگاه كنيد، همين تدبير را ملاحظه مي‌كنيد. انسانيت به سمت ارزش‌ها حركت كرده است، ارزش‌ها را شناخته است، بتدريج اين گسترش پيدا خواهد كرد و شدت آن روز به روز بيشتر خواهد شد؛ تا اينكه ان‏شاءاللَّه «لُيظْهِرَهُ عَلي الدّينِ كُلِّه وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون»،(توبه 33) همه‏ي عالم را فرا بگيرد و بشريت در جاده‏ي هدايت و صراط مستقيم الهي حركت حقيقي خودش را آغاز كند، كه در واقع شروع زندگي بشر از آن روز است. آن روزي كه حجت خدا بر مردم تمام خواهد شد و بشريت در اين شاهراه بزرگ‌ قرار خواهد گرفت. ما امروز به عنوان امت اسلامي در برابر اين نعمت بزرگ قرار داريم، بايد از اين نعمت استفاده كنيم. بايد دل خود، دين خود، فكر خود و نيز دنياي خود، زندگي خود، محيط خود را به بركت تعاليم اين دين مقدس روشن و منور كنيم؛ چون نور است، بصيرت است. مي‌توانيم خودمان را به آن نزديك كنيم و مي‌توانيم بهره‏مند شويم. اين وظيفه‏ي عمومي ما مسلمانهاست.10
010 25/12/87 بيانات در سالروز ولادت حضرت رسول اعظم(ص)
تدبير ش40-41
آنچه كه داريم، لطف خداست؛ بايد از اسلام بياموزيم و به خودمان مغرور نشويم
اگر مي‏بينيد فلان دولت وابسته‏ي به آمريكا، فلان دولت بظاهر مسلمان و در باطن همدست صهيونيست‌ها، فلان دولت مستبد و مستكبر نسبت به نظام جمهوري اسلامي لحظه‏اي از بدخواهي و بددلي فروگذار نمي‌كنند، به خاطر همين خصوصيت اين نظام است كه توانسته در دل ملت‌هاي آنها جاي خود را باز كند.... اين است كه دولت‌هاي مخالف اسلام و مخالف نظام جمهوري اسلامي را خشمگين مي‌كند؛ سراسيمه مي‌كند. آنچه كه داريم، لطف خداست. بايد از اسلام بياموزيم و به خودمان مغرور نشويم. مغرور شدن به خود، مقدمه‏ي لغزيدن، مقدمه‏ي شكست خوردن است. آنچه كه هست، از لطف و فضل خدا بدانيم: «ما اصابك من حسنه فمن اللَّه و ما اصابك من سيئه فمن نفسك»؛ هرچه پيشرفت هست، هرچه توفيق هست، هرچه امكان خوب هست، از لطف خداست.14 14. 24/02/88 بيانات در ديدار سران و معتمدان عشاير كردستان
تدبير ش43
لزوم استفاده بيشتر از ايام پر فيض رجب، شعبان و رمضان براي تقويت ايمان
بيش از پيش، از فرصت‌هاي معنوي و مواعظ اخلاقي در بحبوحه امور اجرايي بهره‌گيري كنيد. ايام پرفيض ماه رجب و سپس ايام گرانقدر ماه‌هاي شعبان و رمضان بهترين فرصت‌ها براي زدودن غفلت‌ها و نزديکي بيشتر به خداوند، با عمل صالح و تقويت ايمان است1. 1 . 03/04/88 (گزارش خبري) درديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي
در جامعه بايد عقل معيار باشد
اوّلين كار پيامبر مكرّم اثارة(تحريك كردن‏) عقل است، برشوراندن قدرت تفكّر است؛ قدرت تفكّر را در يك جامعه تقويت كردن. اين، حلاّل مشكلات است. عقل است كه انسان را به دين راهبرد مي‌دهد، انسان را به دين مي‌كشاند. عقل است كه انسان را در مقابل خدا به عبوديت وادار مي‌كند. عقل است كه انسان را از اعمال سفيهانه و جهالت‏آميز و دل‏دادن به دنيا باز مي‌دارد؛ عقل اين است. لذا اوّل‌‏كار اين است كه تقويت نيروي عقل و خرد در جامعه انجام بگيرد؛ تكليف ما هم اين است. ما هم در جامعة اسلامي، امروز كه خواسته‏ايم نمونه‏اي باشد از جامعة اسلامي پيامبر مكرّم، با همة ضعف‌هاي ما، با همة حقارت‌هايي كه در ماها هست، در قبال آن عظمت بي‏نظير پيامبر، اين جور حركت كرديم، اين‌جور خواستيم كه نمونه‏اي از آن درست كنيم. در اين جامعه هم بايد عقل معيار باشد، ملاك باشد4. 4. 29/04/88 بيانات در سالروز عيد مبعث
ضرورت تربيت عقل و كنترل هواي نفس
در درجة اوّل در بعثت پيغمبر، مسئلة عقل مطرح شده است، مسئلة دانايي مطرح شده است. در سرتاسر قرآن و تعاليم غير قرآني پيغمبر هم، هرچه شما نگاه مي‌كنيد، مي‏بينيد تكية بر عقل و خرد و تأمّل و تدبّر و تفكّر و اين‌گونه تعبيرات است؛... اميرالمؤمنين(ع) در علّت بعثت انبيا مي‌فرمايد: «لِيسْتَأدُوهُم مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ» تا به اينجا كه: «وَ يثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول»؛(شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 113) گنجينه‏هاي عقل را، خرد را استخراج كنند. اين گنجينة خرد در دل من و شما هست. اشكال كار ما اين است كه مثل آن انساني هستيم كه بر روي گنجي خوابيده است، از آن خبر ندارد و از آن بهره نمي‌برد و از گرسنگي مي‌ميرد. وضع ما اين‌جور است. به عقل وقتي مراجعه نمي‌كنيم، عقل را حَكم وقتي قرار نمي‌دهيم، عقل را تربيت وقتي نمي‌كنيم، زمام نفس را به دست عقل وقتي نمي‏سپريم، وضع ما همين است.اين گنجينه در اختيار ما هست، امّا از آن استفاده نمي‌كنيم.آن‌‌وقت از بي‏عقلي و از جهل و عوارض فراوان آن دچار مشكلات فراوان زندگي در دنيا و در آخرت مي‌شويم. لذا در حديثي ‌نبي مكرّم اسلام(ص) فرمود: «إِنَّ الْعَقْلَ عِقَالٌ مِنَ الْجَهْلِ»؛ عقل عقال جهل است. عقال آن ريسماني است كه به پاي حيوان - شتر يا غير شتر - مي‌بندند كه حركت نكند، قابل كنترل باشد. مي‌فرمايد عقل عقال جهل است؛ اين پاي‏بندي است كه مانع مي‌شود از اينكه انسان با جهالت حركت كند. بعد مي‌فرمايد: «وَ النَّفْسَ مِثْلُ أَخْبَثَ الدَّوَابِّ»؛(مستدرك، ج 1، ص83) نفس انسان مثل شرورترين حيوانات است؛ مثل شرورترين چهارپايان است؛ نفس اين است. «فَاِن لَم تُعقَل حارَت»؛( تحف العقول ص 15 ) وقتي اين نفس را عقال نكرديد، مهار نكرديد، كنترلش را در دست نگرفتيد، سرگردان مي‌شود؛ مثل حيوان وحشي‏اي كه نمي‌داند كجا مي‌رود، سرگردان مي‌شود؛ با اين سرگرداني است كه مشكلات به وجود مي‏آيد براي انسان در زندگي شخصي خود، در زندگي اجتماعي خود و براي يك جامعة انساني.4 4. 29/04/88 بيانات در سالروز عيد مبعث
دعوت به تربيت عقلاني، اخلاقي و قانوني در بعثت پيامبر
مسئلة بعثت نبي مكرّم ... در واقع يك عرصة عظيمي است كه به اين زودي‏ها بيان ابعاد اين حادثة بزرگ ميسّر نخواهد بود. هرچه زمان به جلو مي‌رود و بشر با تجربه‏هاي گوناگون، نواقص زندگي خود را، آسيب‌هاي خود را بيشتر ادراك مي‌كند، ابعاد گوناگون و بعثت نبي مكرّم بيشتر خود را نشان مي‌دهد. اين بعثت در واقع دعوت مردم به عرصة تربيت عقلاني و تربيت اخلاقي و تربيت قانوني بود. اينها چيزهايي است كه زندگي آسوده و رو به تكامل انسان به آنها نيازمند است. در درجة اوّل، تربيت عقلاني است. يعني نيروي خرد انساني را استخراج كردن، آن را بر تفكّرات و اعمال انسان حاكم قرار دادن، مشعل خرد انساني را به دست انسان سپردن، تا راه را با اين مشعل تشخيص بدهد و قادر بر طي كردن آن راه باشد؛ اين اوّلين مسئله است؛ و مهمّ‌ترين مسئله هم همين است. ... تربيت دوم، تربيت اخلاقي است كه: «بُعِثْتُ ِلاُتَمِّمَ مَكارِمَ الاَخْلاق»؛(مجمع البيان ج 10ص500) مكرمت‌هاي اخلاقي، فضيلت‌هاي اخلاقي را در ميان مردم كامل كند. ... بعد به دنبال آن تربيت قانوني است، انضباط قانوني. اوّل‏عامل به همة احكام اسلام، خودِ شخص نبي مكرّم اسلام بود. از قول ام‌المؤمنين عايشه نقل شده است كه سؤال كردند راجع به پيغمبر - اخلاق پيغمبر، رفتار پيغمبر - گفت: «كانَ خُلْقُهُ الْقُرآن»؛(شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد ، ج 6، ص 340) اخلاق او، رفتار او، زندگي او، تجسم قرآن بود. يعني چيزي نبود كه به او امر كند، خود او از آن غافل بماند. اينها همه‏اش براي ما درس است؛ اينها همه درس است. نه اينكه ما آن عظمت را با حقارت‌هاي خودمان بخواهيم مقايسه كنيم، آنجا قلّه است، ما در دامنه‏ها داريم حركت مي‌كنيم؛ امّا به سمت قلّه حركت مي‌كنيم؛ شاخص آنجاست، معيار آنجاست4. 4. 29/04/88بيانات در سالروز عيد مبعث
نهايت نيازجامعة اسلامي به تربيت اخلاقي
اخلاق، آن هواي لطيفي است كه در جامعة بشري اگر وجود داشت، انسان‌ها مي‌توانند با تنفّس او زندگي سالمي داشته باشند. اخلاق كه نبود، بي‏اخلاقي وقتي حاكم شد، حرص‌ها، هواي نفس‌ها، جهالت‌ها، دنياطلبي‏ها، بغض‌هاي شخصي، حسادت‌ها، بخل‌ها، سوءظن به يكديگر وارد شد - وقتي اين رذايل اخلاقي به ميان آمد - زندگي سخت خواهد شد؛ فضا تنگ خواهد شد؛ قدرت تنفس سالم از انسان گرفته خواهد شد. لذا در قرآن كريم در چند جا - «يزَكِّيهِمْ وَ يعَلِّمهمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة»( آل عمران: 164) - تزكيه كه همان رشد اخلاقي دادن است، جلوتر از تعليم آمده است... . پيغمبر اكرم(ص) مي‌فرمايد... از عقل، حلم به وجود آمد؛ از حلم، علم به وجود آمد. ترتيب اين مسائل را انسان توجّه كند: عقل، اوّل حلم را به وجود مي‏آورد؛ حالت بردباري را، حالت تحمّل را. اين حالت بردباري وقتي بود، زمينه براي آموختن دانش، افزودن بر معلومات خود - شخص و جامعه - فراهم خواهد آمد؛ يعني علم در مرتبة بعد از حلم است. حلم، اخلاق است. در آية قرآن هم «يزَكِّيهِمْ وَ يعَلِّمهمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة»، تزكيه را جلوتر مي‏آورد. اين، تربيت اخلاقي است. امروز ما نهايت نياز را به اين تربيت اخلاقي داريم؛ هم ما مردم ايران، جامعة اسلامي در اين محدودة جغرافيايي، هم در همة دنياي اسلام؛ امت بزرگ اسلامي، جوامع مسلمان. اينها نيازهاي اوّل ماست4. 4. 29/04/88 بيانات در سالروز عيد مبعث
نگاه به مبعث با كدام رويكرد
مبعث را بايد با اين ديد نگاه كرد. مبعث فقط يك جشن نيست كه جشن بگيريم و كف بزنيم و شيريني بخوريم و پخش كنيم و شادي كنيم؛ اين نيست. مبعث يك مقطع است؛ يك عيد است. عيد يعني آن مقطعي كه انسان را به حقيقتي متوجّه مي‌كند. يك عيد است؛ ما نگاه كنيم به مبعث، نگاه كنيم به پيغمبر، نگاه كنيم به آن مجاهدت‌هاي عظيم، بعد نگاه كنيم به آن تأثير شگرف؛ ده سال - ده سال در عمر يك ملّت مثل يك لحظه است - در اين ده سال اين مرد عظيم، اين عظيم العظماء چه كرد! كجا مي‌شود هيچ ده سالي را با آن ده سال مباركي كه پيغمبر اكرم(ص) حكومت كرده است، مقايسه كرد! چه حركتي در تاريخ بشر به وجود آورد؛ چه طوفاني به پا كرد؛ چه ساحل امني را در وراي آن طوفان به بشر نشان داد و چگونه راه را نشان داد! شصت و سه سال هم عمر كرد. ما حالا با عمرهاي طولاني، با اين حركت‌هاي كودكانه و بچگانه مي‌خواهيم آن راه را - حالا تا هر جايي كه بشود - پيش برويم. وقتي آن‌جور حركتي با آن اخلاص، با آن مجاهدت، با آن هدايت ربّاني انجام مي‌گيرد، نتيجه‏اش همان چيزي است كه بر ده سال حكومت پيغمبر مترتّب شد و آن عظمت را به وجود آورد4. 4. 29/04/88 بيانات در سالروز عيد مبعث
تدبير ش44
به خودمان در فريب خوردن از هواي نفس سوء ظن داشته باشيم
هميشه اختلاف سليقه بوده. در دوران‌هاي مختلف هر جايي كه اين اختلاف سليقه‏ها و اختلاف برداشت‌ها با هواي نفس انسان مخلوط شد، كار خراب مي‌شود. هواي نفس را بايد خيلي ملاحظه كرد. به خودمان در فريب خوردن از هواي نفس سوءظن داشته باشيم. نگاه كنيم ببينيم كجا نفس است و هوا‏هاي نفساني ماست، كجا نه؛ واقعاً احساس تكليف است؛ و در احساس تكليف هم دقّت بكنيم كه قدم از دايرة تكليف آن‌طرف‏تر نبايد گذاشت؛ زياده‏روي نبايد كرد. آن وقت لطف خدا با ماست1.1. 03/05/88 بيانات درديدار شركت‌كنندگان مسابقات بين‏المللي‏ قرآن کريم
اعتماد به خدا را در وجود خودمان روز به روز بيشتر كنيم
اين اعياد [شعبانيه] بر شما مبارك باشد. مبارك بودن هم به اين است كه اوّلاً دلتان ان‏شاءاللَّه شاد باشد، روحتان برخوردار از آرامش و سكينة الهي باشد، همة وجودتان سرشار از اعتماد به خدا و توكّل به خداي متعال باشد. اگر اينها شد، عيد به طور كامل براي شما مبارك است. سعي كنيم اينها را براي خودمان تدارك ببينيم؛ دل‌هايمان را شاد كنيم، جان‌هايمان را از سكينة الهي برخوردار كنيم، اعتماد به خدا را هم در وجود خودمان روز به روز بيشتر كنيم. ما به يك قولِ متعارفِ معمولي از سوي آدمي كه كار بدي از او نديده‏ايم، اعتماد مي‌كنيم؛ قرضي از او مي‌خواهيم، كاري دست او داريم، او به ما وعده مي‌كند كه: بسيار خوب! من اين كار را براي شما انجام مي‌دهم. ما معمولاً اعتماد مي‌كنيم، راه مي‏افتيم مقدّمات كار را فراهم مي‌كنيم، در حالي كه او يك انساني بيش نيست؛ ممكن است پشيمان بشود، ممكن است كسي بيايد رأي او را بزند، ممكن است فراموش كند، ممكن است آن امكاني كه به وسيلة او مي‌خواست به ما كمك بكند، از دستش برود؛ ده جور يا ده‏ها جور احتمال تخلف اين وعده هست، ليكن ما اعتماد مي‌كنيم. خوب! خداي متعال چقدر وعده كرده است به مؤمنين؟ وعدة نصرت، وعدة هدايت، وعدة تعليم؛ «وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيعَلِّمُكُمُ اللّهُ »،(بقره 282) وعدة حفظ و صيانت، وعدة كمك در امور دنيا؛ اين همه خداي متعال به ما وعده كرده. البته اين وعده‏ها مطلق نيست؛ شروطي دارد، شروطش هم خيلي شروط دشواري نيست؛ از دست ماها بر مي‏آيد. دليلش هم اين است كه جاهايي كه به اين شروط عمل كرديم، خداي متعال به ما كمك كرد؛ نمونه‏اش جنگ تحميلي. شما جوان‌هايي كه دوران جنگ تحميلي را درك نكرديد، بدانيد؛ آن روزي كه جنگ تحميلي شروع شد، همة صاحبنظران، همة تحليلگران، همة نخبگان به طور قاطع مي‌گفتند: صدام در اين جنگ پيروز است و ايران شكست‏خورده است. جز يك عدّة معدودي، آن كساني كه به نگاه اسلامي و ايماني اعتقاد داشتند - نگاه امام به حوادث - آنها نه، آنها در دلشان اميدي بود؛ حالا كم يا زياد؛ بعضي كورسوي اميدي بود، بعضي نه، دلشان روشن بود3. 3. 05/05/88 بيانات در ديدار اعضاي دفتر رهبري و سپاه حفاظت ولي امر
خاطر جمع باشيد كه خدا نصرت مي‌كند
من اين خاطره را بارها نقل كرده‏ام: در روزهاي سوم چهارم جنگ بود، توي اتاق جنگ ستاد مشترك، همه جمع بوديم؛ ... گفتند: ببينيد آقا!... هواپيماهاي ما اينهاست؛ مثلاً اف5، اف4، نمي‌دانم سي 130، چي، چي، انواع هواپيماهاي نظامي ترابري و جنگي؛ هفت هشت ده نوع نوشته بودند. بعد نوشته بودند از اين نوع هواپيما، مثلاً ما ده تا آمادة به كار داريم كه تا فلان روز آمادگي‏اش تمام مي‌شود. اينها قطعه‏هاي زود تعويض دارند ... مي‌گفتند ما اين قطعه‏ها را نداريم. بنابراين، مثلاً تا ظرف پنج روز يا ده روز اين نوع هواپيما پايان مي‌پذيرد؛ ديگر كأنّه نداريم. ... گفتند: آقا! وضع جنگ ما اين است؛ شما برويد به امام بگوييد. من هم، از شما چه پنهان، توي دلم يك قدري حقيقتاً خالي شد. گفتيم: عجب! واقعاً هواپيما نباشد، چه كار كنيم؟ ... گفتم: خيلي خوب! كاغذ را گرفتم، بردم خدمت امام، جماران؛ گفتم: آقا! اين آقايان فرماندهان ما هستند و ما دار و ندار نظامي‌مان دست اينهاست. اينها اين‌جوري مي‌گويند؛ ... امام نگاهي كردند، گفتند - حالا نقل به مضمون مي‌كنم- ... اين حرف‌ها چيست؟ شما بگوييد: بروند بجنگند، خدا مي‌رساند، درست مي‌كند، هيچ طور نمي‌شود. منطقاً حرف امام براي من قانع كننده نبود؛ چون امام كه متخصص هواپيما نبود؛ امّا به حقّانيت امام و روشنايي دل او و حمايت خدا از او اعتقاد داشتم، مي‌دانستم كه خداي متعال اين مرد را براي يك كار بزرگ برانگيخته و او را وا نخواهد گذاشت. اين را عقيده داشتم. لذا دلم قرص شد. آمدم به اينها ...گفتم: امام فرمودند كه برويد همين‌ها را هرچي مي‌توانيد، تعمير كنيد، درست كنيد و اقدام كنيد.همان هواپيماهاي اف5 و اف4 و اف14 و اينهايي كه قرار بود بعد از پنج شش روز بكلّي از كار بيفتد، هنوز دارد تو نيرو هوايي ما كار مي‌كند! 29 سال از سال 59 مي‌گذرد، هنوز دارند كار مي‌كنند! البته تعدادي از آنها توي جنگ آسيب ديدند، ساقط شدند. تير خوردند، بعضي‌شان از رده خارج شدند. امّا از اين طرف هم، در قبال اين ريزش، رويشي وجود داشت؛ مهندسين ما در دستگاه‏هاي ذي‏ربط توانستند قطعات درست كنند، خلأها را پر كنند و بعضي از قطعات را علي‏رغم تحريم، به كوري چشم آن تحريم- كننده‏ها، از راه‏هايي وارد كنند و هواپيماها را سرپا نگه دارند. علاوه بر اينها، از آنها ياد بگيرند و دو نوع هواپيماي جنگي خودشان بسازند. الآن شما مي‌دانيد كه در نيروي هوايي ما، دو نوع هواپيماي جنگي ...هواپيماي دو كابينة براي آموزش و يك كابينة براي تهاجم نظامي، ساخته شده است. علاوه بر اينكه همان‌هايي هم كه داشتيم، هنوز داريم و توي دستگاه‏هاي ما هست. اين، توكّل به خداست؛ اين، صدق وعدة خداست. وقتي خداي متعال با تأكيد فراوان و چند جانبه مي‌فرمايد: «وَلَينصُرَنَّ اللَّهُ مَن ينصُرُهُ» ؛ (حج40) بي‏گمان، بي‏ترديد، حتماً و يقيناً خداي متعال نصرت مي‌كند، ياري مي‌كند كساني را كه او را، يعني دين او را ياري كنند - وقتي خدا اين را مي‌گويد - من و شما هم مي‌دانيم كه داريم از دين خدا حمايت مي‌كنيم، ياري دين خدا مي‌كنيم. بنابراين، خاطرجمع باشيد كه خدا نصرت خواهد كرد3. 3. 05/05/88 بيانات در ديدار اعضاي دفتر رهبري و سپاه حفاظت ولي امر
آزاد شدن اسراي جنگ، نمونه‌اي از نصرت الهي
بعد از آغاز جنگ تحميلي هم ده‏ها بار ... ما نصرت الهي را ديديم؛ كمك الهي را ديديم. يكي‏اش همين آمدن اسرا بود. ما حدود پنجاه هزار اسير پيش عراق داشتيم؛ پنجاه هزار. او هم يك خرده كمتر از اين، در همين حدود، اسير دست ما داشت. منتها فرقش اين بود كه اسيرهايي كه او پيش ما داشت، همه نظامي بودند؛ اسيرهايي كه ما پيش او داشتيم، خيلي‏شان غيرنظامي بودند؛ توي همين بيابان‌ها مردم را جمع كرده بودند، برده بودند. من وقتي كه جنگ تمام شد، به نظرم رسيد كه پس گرفتن اين اسيرها از صدام، احتمالاً سي سال طول مي‌كشد؛ سي سال! چون تبادل اسرا را در جنگ‌هاي معروف ديده بوديم ... خداي متعال صحنه‏اي درست كرد و اين احمق قضية حمله‏اش به كويت پيش آمد؛ احساس كرد كه اگر بخواهد با كويت بجنگد - البته جنگش با كويت به قصد تصرف كامل كويت بود - احتياج دارد به اينكه از ايران خاطرش جمع باشد؛ اين هم با بودن اسرا امكان‏پذير نيست. اوّل نامه نوشت به رئيس جمهور وقت و به نحوي به بنده، چون از اين طرف جواب درستي نگرفت، بنا كرد اسرا را خودش آزاد كردن، كه ديگر آنهايي كه يادشان است، يادشان هست. ناگهان خبر شديم كه اسرا از مرز دارند مي‏آيند؛ همين طور پشت سر هم گروه گروه آمدند، تا تمام شد. اين كار خدا بود. اين نصرت الهي بود3. 3. 05/05/88 بيانات در ديدار اعضاي دفتر رهبري و سپاه حفاظت ولي امر
شكر مسئولان: عمل به وظايف
تكية بر برنامه، تكية بر قانون، همكاري قواي سه‏گانه با يكديگر، جزو وظايف اصلي است و جزو عناصر شكرگزاري است؛ جزو اجزاي آن شكر عظيمي است كه بر عهدة همة ماست. خداي متعال را بايد شاكر باشيم. خداي متعال اين فرصت‌ها را پيش مي‏آورد؛ اين نعمت‌هاي بزرگ را به ما مي‌بخشد. اين شكر فقط در زبان نيست. در عمل مسئولان، شكر عبارت است از عمل به وظايف و مسئوليت‌هايي كه بر دوش آنهاست. لوازمي كه اين مسئوليت‌ها دارد، هماهنگي بين قواي سه گانه؛ مجلس به دولت كمك كند؛ دولت با مجلس همكاري كند؛ قوّة قضائيه در جايگاه ويژة خود به دولت و مجلس كمك كند؛ قوا در كنار هم باشند4. 4. 12/05/88 بيانات در مراسم تنفيذ حكم دهمين دوره رياست جمهوري
تدبير ش45
با توكّل به خداي متعال، مشكلات را بر خودتان آسان كنيد
يك توصيه، همين مسئلة توكّل و توّجه به خداي متعال است. براي اينكه باطن خودتان و دل خودتان را بتوانيد مستحكم و قوي نگه داريد، اين شرط اوّل است. واقعاً اگر ما در درون خودمان، ساخت دروني محكم باشد، هيچ مشكل بيروني نخواهد توانست بر ما فائق بيايد. بايد دل را، باطن را آنچنان محكم كرد كه بر همة كاستي‏ها و كمبودهاي ظاهري و جسماني و محيطي فائق بيايد. اين هم با توكّل به خداي متعال و با توّجه به خداي متعال حاصل خواهد شد؛ بدانيد. من در زمينة توكّل به خدا و اميد به آينده دو تا نكته را عرض بكنم: يكي اينكه بدانيد سر راه، مشكلات خيلي زياد خواهد بود؛ توطئه‏ها خيلي زياد خواهد بود؛ عليه شماها، عليه اين دولت و در باطن عليه اين نظام. خيلي فكرها هست، خيلي تلاش‌ها و توطئه‏ها هست و آماده باشيد براي مواجهة با انواع و اقسام بدخواهي‏ها و بددلي‏ها و بدبيني‏ها كه اثرش هم در بيرون بروز خواهد كرد. اين نكتة اوّل. نكتة دوم اينكه بدانيد كه فرصت‌هاي ما و اميدهاي ما بيش از اين مشكلات است. يعني حقّاً حقّاً، هم توانايي‏ها، هم فرصت‌ها، هم درهاي باز و فتوحات الهي در مقابل، به‌مراتب بيشتر از اين مشكلاتي است كه عرض كردم؛ حجمش هم خيلي زياد است. بنابراين با توكّل به خداي متعال اين مشكلات را بر خودتان آسان كنيد.6 6 . ۸۸/۰۶/۱۶ بيانات در ديدار اعضاي هيئت دولت
ضرورت مراقبت مسئولان از انحراف و فسادپذيري شخصي
نكتة ديگري كه فعّالان سياسي، مسئولان، صاحبان قدرت، صاحبان مسئوليت‌هاي گوناگون و متنفّذين بشدّت بايستي مراقب آن باشند، مسئلة انحراف و فسادپذيري شخصي است؛ همه‌مان بايد مراقبت كنيم. انسان‌ها در معرض فسادند، در معرض انحرافند. گاهي لغزش‌هاي كوچك، انسان را به لغزش‌هاي بزرگ و بزرگ‌تر و گاهي به پرتاپ شدن در اعماق درّه‌هايي منتهي مي‌كند؛ خيلي بايد مراقب بود. ... لغزش‌ها انسان را فاسد مي‌كند. اين فساد، به انحراف در عمل و گاهي به انحراف در عقيده منتهي مي‌شود. اين هم به‌مرور پيش مي‏آيد؛ دفعتاً پيش نمي‏آيد كه ما فكر كنيم يك نفري شب مؤمن مي‌خوابد، صبح منافق از خواب بيدار مي‌شود. نه! بتدريج و ذرّه ذرّه پيش مي‏آيد. اين، علاجش هم مراقبت از خود است. مراقبت از خود هم يعني همين تقوا. بنابراين، علاجش تقواست. مراقب خودمان باشيم. نزديكان افراد مراقبت كنند؛ زن‌ها از شوهرهايشان، شوهرها از زن‌هايشان، دوستان نزديك از همديگر؛«وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ».(عصر3) از يكديگر مراقبت كنيم، براي اينكه دچار نشويم. مردم، مسئولين را موعظه كنند، نصيحت كنند، خيرخواهي كنند، بنويسند براي آنها، بگويند براي آنها، پيغام بدهند تا مبادا دچار لغزش بشوند. خطرات لغزش مسئولين هم براي نظام، براي كشور و براي مردم بيشتر است. انسان گاهي در بعضي از حرف‌ها، در بعضي از اقدام‌ها و تحرّكات، اين را احساس مي‌كند؛ نشانه‏هاي يك چنين انحرافي را انسان مشاهده مي‌كند. به خدا بايد پناه برد، از خدا بايد كمك خواست.7 7. ۸۸/۰۶/۲۰ خطبه‌هاي نماز جمعة‌ تهران
روز عيد فطر را بايد مغتنم شمرد
ماه رمضان با روزه‏اش، با ذكر و دعا و ثناي الهي در آن، با تلاوت قرآن، با حسنات فراوان ديگر كه انسان مؤمن از آن برخوردار مي‌شود، دل را نوراني مي‌كند، زنگارها را از دل و جان انسان مي‌زدايد. در حقيقت از شب قدر، انسان مؤمن روزه‏دار، سال نوي را آغاز مي‌كند. در شب قدر تقدير او در دوران سال براي او از سوي كاتبان الهي نوشته مي‌شود. انسان وارد يك سال نو، مرحلة نو و در واقع يك حيات نو و ولادت نو مي‌شود. در راهي به حركت در مي‏آيد، با ذخيرة تقوا اين راه را طي مي‌كند، در اثناي اين راه هم مقاطع گوناگون براي تجديد خاطره و يادآوري مجدّد براي او قرار داده‏اند و روز عيد فطر يكي از اين مقاطع ميان راه است. اين روز را بايد مغتنم شمرد.10 10. 29/06/88 خطبه‏هاي نماز عيد سعيد فطر
وظيفه داريم تلاش كنيم كه درصراط مستقيم بمانيم
نماز روز عيد فطر، به يك معنا، شكرانة نعمت الهي در ماه رمضان است. شكرانة اين ولادت جديد است. در نماز عيد فطر بارها به خداوند عرض مي‌كنيم: « اَدخِلني في كُلِّ خَيرٍ اَدخَلتَ فيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد »؛ ما را به آن بهشت مصفاي ايمان و اخلاق و عمل كه اين برگزيدگان را در آن جا دادي، وارد كن. « وَ اَخرِجني مِن كُلِّ سُوءٍ اَخرَجتَ مِنهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد صَلَواتُكَ عَلَيهِ وَ عَلَيهِم »؛ از آن دوزخ عمل ناشايست، اخلاق ناشايست، عقيدة ناشايست كه اين بزرگواران و عزيزان عالم خلقت را از آن محفوظ و مصون نگاه داشتي، ما را خارج كن. اين هدف بزرگ را براي خودمان در روز عيد فطر ترسيم مي‌كنيم، آن را از خدا طلب مي‌كنيم و خودِ ما هم البته وظيفه داريم،تكليف داريم كه سعي كنيم، تلاش كنيم كه در اين صراط مستقيم بمانيم. اين همان تقواست.10 10. 29/06/88 خطبه‏هاي نماز عيد سعيد فطر
توبه را قدر بدانيد
يكي از دستاوردهاي بزرگ ماه رمضان توبه و انابه است؛ بازگشت به خداي متعال. در دعاي شريف ابي‏حمزة ثمالي مي‌خوانيم: «وَ اجمَع بَيني وَ بَينَ المُصطَفي وَ انقِلني اِلي دَرَجَةَ التَّوبَةَ اِلَيكَ»؛ ما را به درجه و مقام توبه برسان كه برگرديم. از راه كج، از عمل بد، از پندار بد، از اخلاق زشت برگرديم.
در دعاي وداع ماه مبارك رمضان، امام سجاد به پروردگار عالم عرض مي‌كند: «اَنتَ الَّذي فَتَحتَ لِعبِادِكَ باباً الِي عَفوِكَ وَ سَمَّيتَهُ التَّوبَة»؛(صحيفه سجاديه دعاي 45) اين باب را باز كردي به روي ما كه به سوي عفو تو بشتابيم؛ از نعمت عفو و رحمت تو بهره ببريم. اين در، درِ توبه است؛ پنجرة دلگشا به سوي فضاي مصفّاي عفو الهي. اگر خداي متعال راه توبه را به روي بندگان باز نمي‌كرد، وضع ما بندگان گنهكار خيلي بد مي‌شد. انسان تحت تأثير غرايز انساني، هوا‏هاي نفساني دچار خطا مي‌شود، دچار لغزش مي‌شود و گناه مي‌كند. هر كدام از اين گناهان زخمي بر پيكرة دل و جان ما وارد مي‌كند. چه‌كار مي‌كرديم اگر راه توبه نبود؟
در دعاي كميل اميرالمؤمنين عرض مي‌كند: «لاَ اَجِدُ مَفَرّاً مِمَّا كَانَ مِنّي وَ لاَ مَفزَعاً اَتَوَجَّهُ اِلَيهِ فِي اَمرِي غَيرَ قَبولِكَ عُذري»؛ اگر مسئلة عذرخواهي كردن و قبول عذر از سوي پروردگار كريم و رحيم نبود، چه‌طور ما مي‌توانستيم از آنچه بر سر خود آورده‏ايم از گناه، از تخلّف، از لغزش، از پيروي از هوا‏ها، از شرّ اين همه بارهاي سنگين گناه، خودمان را خلاص كنيم؛ مفرّي نداشتيم، پناهگاهي نداشتيم. اين پناهگاه را خداي متعال به روي ما گشوده است و آن توبه است. توبه را قدر بدانيد.10 10. 29/06/88 خطبه‏هاي نماز عيد سعيد فطر
بايد توبه را حفظ كرد و آن را نگه داشت
وقتي برمي‌گرديم به سوي خانة رحمت الهي، خداي متعال با آغوش باز ما را قبول مي‌كند و مي‌پذيرد. اين بازگشت را كه در ماه رمضان به طور طبيعي براي انسان مؤمن پيش مي‏آيد، مغتنم بشماريم. من ديدم تصوير حضور جوانان را، نوجوانان را، زنان و مردان را، در ماه رمضان، در جلسات دعا، در جلسات قرآن، در جلسات ذكر؛ اين اشك‌هايي كه در توجّه به پروردگار بر چهره‏ها مي‌غلتيد و فرو مي‌ريخت، خيلي قيمت دارد، خيلي ارزش دارد. اينها توبه است. اين توبه را نگه داريم. هوا‏پرستي ما، دل‌هاي سر به هواي ما دچار خطا و لغزش مي‌شود. اين فرصت را ماه رمضان در اختيار ما قرار داده است كه بتوانيم خودمان را شستشو بدهيم. اين شستشو خيلي ارزش دارد. اين اشك‌ها دل را شستشو مي‌دهد، اما بايد حفظش كرد، بايد آن را نگه داشت.10 10. 29/06/88 خطبه‏هاي نماز عيد سعيد فطر
نماز اوّل وقت، حضور در مساجد،انس با قرآن و ادعيه را مغتنم بشمريد
مجالس قرآن، مجالس ذكر، مجالس دعا، مجالس موعظه - حضور قشرهاي مختلف، گروه‏هاي مختلف اجتماعي، چهره‏ها و قيافه‏هاي گوناگون در اين مجالس... انفاق ... خيلي ارزش دارد. هر كدام يك عطري به روح انسان مي‌دهد، گشايشي براي انسان به وجود مي‏آورد. اينها را حفظ كنيم. من توصيه مي‌كنم جوان‌ها اين دل‌هاي نرم را، اين دل‌هاي نوراني را مغتنم بشمرند. در سنين بالا كمتر پيش مي‏آيد، براي جوان‌ها بيشتر پيش مي‏آيد. اين دل‌ها را حفظ كنيد. نماز اوّل وقت، حضور در مساجد، تلاوت قرآن، انس با قرآن، انس با ادعية واردة از اهل‏بيت - كه گنجينة معارف اسلامي است - را مغتنم بشمريد.10 10. 29/06/88 خطبه‏هاي نماز عيد سعيد فطر
تدبير ش46
ضرورت داشتن تقواي الهي، شجاعت و عدم ملاحظة حرف مردم
ما نه فقط در عمل احتياج به شجاعت داريم، در فهم هم احتياج به شجاعت داريم. در فهم فقيهانه، احتياج به شجاعت هست؛ اگر شجاعت نبود، حتّي در فهم هم خلل به وجود خواهد آمد. درك روشن از كُبريات و صُغريات؛ گاهي انسان كُبريات را درست مي‌فهمد، در صُغريات اشتباه مي‌كند. اين درك صحيح از مباني دين و از موضوعات ديني و از موضوعات خارجي منطبق با آن مفاهيم كلي و عمومي يعني كُبريات و صُغريات احتياج دارد به اينكه ما شجاعت داشته باشيم، ترس نداشته باشيم؛ و الاّ ترس از مالمان، ترس از جانمان، ترس از آبرويمان، انفعال در مقابل دشمن، ترس از جوّ، ترس از فضا؛ اگر اين حرف را بزنيم، عليه ما خواهند بود؛ اگر اين حرف را بزنيم، فلان لكّه را به ما خواهند چسباند؛ اين ترس‌ها فهم انسان را هم مختل مي‌كند. گاهي انسان به خاطر اين ترس‌ها، به خاطر اين ملاحظات، صورتِ مسئله را درست نمي‌فهمد؛ نمي‌تواند مسئله را درست درك بكند و حل بكند؛ موجب اشتباه خواهد شد. لذا «وَلا يخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاَّ اللَّهَ» (الاحزاب 39 ) خيلي مهم است؛ در اين آية شريفة «الَّذِينَ يبَلِّغُونَ رِسَالاتِ اللَّهِ وَيخْشَوْنَهُ وَلا يخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاَّ اللَّهَ وَكَفَي بِاللَّهِ حَسِيبًا»( الاحزاب39 )؛ معلوم مي‌شود شرط بلاغ و ابلاغ و تبليغ، همين عدم خشيت است كه: «وَلا يخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاَّ اللَّهَ» (الاحزاب 39 ). مي‌گويي: آقا! اگر اين كار را بكنم، ممكن است در دنيا سرم كلاه برود. خوب! « وَكَفَي بِاللَّهِ حَسِيبًا »؛(الاحزاب 39 ) محاسبه را به خدا واگذار كنيد و بگذاريد خدا برايتان محاسبه كند. اگر پرواي قضاوت‌هاي مردم، داوري‌هاي گوناگون مردم را به جاي پرواي از خدا گذاشتيم، مشكل درست خواهد شد؛ چون پرواي از خداي متعال تقواست. اگر اين را كنار گذاشتيم و ترس مردم جايگزين شد، آن‌وقت فرقاني هم كه خداي متعال گفته، پيدا نخواهد شد؛«إِن تَتَّقُواْ اللّهَ يجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً» (انفعال 29 )؛ اين فرقان ناشي از تقواست؛ روشن شدن حقيقت براي انسان، دستاورد تقواست و به نظر من اين مسئله خيلي مهم است؛ مسئلة خشيت از مال و جان و حرف مردم و آبرو و زمزمه‌ها و حرف‌ها و حديث‌ها و تهمت‌ها و اينها، خيلي مهم است؛ اين‌قدر اين مسئله مهم است كه خداي متعال به پيغمبرش خطاب مي‌كند و او را برحذر مي‌دارد: «وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيهِ أَمْسِكْ عَلَيكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَي النَّاسَ وَاللَّهُ أَحق أَن تَخْشَاهُ»(احزاب 37 )؛ ملاحظة حرف مردم، ملاحظة اين تهمتي كه خواهند زد، ملاحظة چيزي را كه خواهند كرد، نبايد كرد؛ «وَاللَّهُ أَحق أَن تَخْشَاهُ»( احزاب 37). به نظر من يكي از چيزهايي كه فتوحات گوناگون امام را ارزاني آن بزرگوار داشت، همين شجاعت او بود كه فتوحات علمي، فتوحات معنوي، فتوحات سياسي، فتوحات اجتماعي، اين مجذوب شدن دل‌ها به آن بزرگوار را كه واقعاً چيز عجيبي بود به وجود آورد و شجاعت آن بزرگوار اين بود كه ملاحظة هيچ چيزي را نمي‌كرد. بالاخره اهل فتنه مايلند كه خشيت خودشان را، خوف از خودشان را در دل نخبگان و خواصّ، به جاي خشيت از خدا بنشانند؛ يعني مايلند كه از آنها ترسيده بشود؛ « الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ»( آل عمران173). يعني اينكه دائماً دارند به ما مي‌گويند: آقا! « إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ »( آل عمران173)، جوابش همين است: «وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ»(آل عمران173 ). نتيجه‌اش هم اين است: « فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ يمْسَسْهُمْ سُوءٌ » (آل عمران 174 ). نتيجة اين احساس، اين درك، اين حقيقت روحي و معنوي همين است كه: « فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ يمْسَسْهُمْ سُوءٌ »( آل عمران 174 ). بنابراين، بايستي اين شجاعت را داشت و لازم شد.1 1. 02/۰7/88 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري
لزوم حركت براي نصرت دين خدا
به خداي متعال بايد توكّل كرد. به خدا بايد اعتماد كرد. به خداي متعال بايد حسن ظنّ داشت. خداي متعال وعده كرده است: « وَلَينصُرَنَّ اللَّهُ مَن ينصُرُهُ»؛(حج 40) آن كساني كه در راه نصرت دينِ خدا حركت مي‌كنند، وقتي حركت كنند، خدا آنها را نصرت مي‌دهد. بله! طرفدار دين خدا باشيم. كاري هم انجام ندهيم، گوشة خانه بخوابيم، نصرتي وجود ندارد؛ اما وقتي كه حركت مي‌كنيم براي نصرت دين خدا، ممكن است هزينه هم داشته باشد، اما نصرت قطعي است؛ همچناني كه از اول انقلاب تا امروز، در چالش‌هاي گوناگون، ملت ايران پيروز شده است؛ اين نصرت الهي است.
در جنگ تحميلي، هشت سال، تقريباً همة دنياي مطرح آن روز، پشت سر دشمن ما قرار گرفتند و با ما جنگيدند؛ آمريكا به آنها كمك كرد، شوروي به آنها كمك كرد، ناتو به آنها كمك كرد، همسايگان بي‌انصاف به آنها كمك كردند؛ پول دادند، امكانات دادند و همة اينها در مقابل جمهوري اسلامي قرار گرفتند و قصدشان تجزية ايران بود، قصدشان جدا كردن خوزستان بود، قصدشان تصرف سرزمين بود كه بتوانند جمهوري اسلامي را به بي‌كفايتي متّهم كنند و ساقط كنند؛ اما خداي متعال تو دهن آنها زد و ملت ايران با صبر خود، با ايستادگي خود، با بصيرت خود، به دشمنان آنچنان ضربه‌اي وارد كرد كه عقب‌نشيني كردند. اين امكان هميشه در اختيار شماست.8 8. ۸۸/۰۷/۱۵ بيانات در ديدار عمومي مردم چالوس و نوشهر
احترام به زن در چيست؟
احترامِ به زن اين است كه به زن فرصت داده بشود تا آن نيروها و استعدادهاي برجسته و عظيمي را كه در درون هر انساني خداي متعال به وديعه نهاده است - از جمله زن و استعدادهايي كه فقط در درون زنان وجود دارد - اين استعدادها در سطوح مختلف بروز كند؛ در سطح خانواده، در سطح جامعه، در سطح بين‌المللي، براي علم، براي دانش و معرفت و تحقيق، براي تربيت و سازندگي. احترام به زن اين است. من مي‌بينم اين در جامعة ما به توفيق الهي، به فضل الهي دارد خودش را كاملاً نشان مي‌دهد.11 11. 28/07/88 بيانات در ديدار جمعي از بانوان قرآن‌پژوه
زنان از ديدگاه اسلام :محور، عبرت و آيينة كلّ جامعه
اسلام برخلاف آن جوري كه هميشه در نظام‌هاي طاغوتي وجود داشته است كه با چشم ديگري اصلاً به زن نگاه مي‌كردند، به زن شخصيت مي‌دهد. ... يعني زن را نه فقط محور و عبرت و آيينه‌اي براي زنان، بلكه براي كلّ جامعه قرار مي‌دهد. مي‌شد يك مرد انتخاب بكنند. نه اين در مقابلة با آن نگاه انحرافي و غلطي است كه نسبت به زنان وجود داشته. اين نگاه، هميشه هم تحقيرآميز نبوده؛ اما هميشه غلط بوده. هميشه به شكل غلطي در نظام‌هاي طاغوتي به زن نگاه شده؛ امروز در غرب هم همين جور است. حالا عدّه‌اي از زنان - مثل خيلي از مردان - در همين نظام‌هاي غربي شخصيت‌هاي برجسته و محترم و پاكيزه‌اي ممكن است در بيايند، ليكن نگاه عمومي به زن كه در فرهنگ غربي نهادينه شده، نگاه غلطي است؛ نگاه ابزاري است، نگاه اهانت‌آميز است. از نظر غرب، علّت اينكه شما نبايد توي چادر باشيد، نبايد حجاب داشته باشيد، اين نيست كه آزاد باشيد. شما داريد مي‌گوييد من با حجاب هم آزادي دارم. او چيز ديگري مورد نظرش است؛ زن را براي نوازش چشم مرد، براي بهره‌وري نامشروع مرد، مي‌خواهند به شكل خاصّي در جامعه ظاهر بشود. اين، بزرگ‌ترين اهانت به زن است؛ حالا ولو با چندين لفّاف تعارف‌آميز اين را بپوشانند و اسم‌هاي ديگري رويش بگذارند.11 11. 28/07/88 بيانات در ديدار جمعي از بانوان قرآن‌پژوه
تدبير ش47
در مكه و مدينه، به فكر افزودن بر سرماية ايمان و خشوع خود در مقابل پروردگار باشيم
حيف است كه انسان در مكة مكرمه يا مدينة منوره، در مجاورت مرقد پيامبر اعظم(ص) و مراقد ائمة هدي(ع) اجمعين و مرقد بزرگان صحابه و شهداي احد و بقية بزرگاني كه در تاريخ مثل خورشيد مي‌درخشند، باشد و به جاي توجه و تذكر، به فكر دنيا باشد؛ آن هم دنياي حقير، دنياي شخصي؛ اين بازارگردي‌ها و سر زدن به اين گوشه و آن گوشه براي كارهاي كم‌ارزشي كه در طول زندگي متأسفانه ما به آنها مشغوليم؛ در آن قطعة زماني، اكسيري كه هر دقيقه‌اش، هر ساعتش آنقدر ارزش دارد و آنقدر فرصت است - هر مثقالي از اين مايع اينقدر عظمت دارد - اين را ما صرف كنيم براي همين كارهاي روزمرة كم‌ارزشي كه تو بازارهاي شهر خودمان و در هر نقطه‌اي هم آن را انجام مي‌دهيم؛ يا بقية سرگرمي‌هاي بيجا. اين اولين نقطه است؛ در مكه و مدينه به فكر توشه گرفتن باشيم، به فكر افزودن بر سرماية ايمان خود، معنويت خود، تذكر خود، خشوع خود در مقابل پروردگار باشيم. اين اولين قدم است.1 1. 04/08/88 بيانات در ديدار كارگزاران و دست‌اندركاران حج
نگاه به حج، بايد نگاه به يك نعمت و فرصت بزرگ الهي باشد
نگاه به حج بايد نگاه به يك نعمت و فرصت بزرگ الهي باشد. همة عبادات اين‌جور است؛ نماز هم يك فرصت است؛ يك نعمت است. اگر نماز بر ما واجب نمي‌شد، بيم آن بود كه در درياي غفلت محض غرق بشويم. اين نعمت بزرگ كه هر روزي چند نوبت ما كشانده مي‌شويم به سمت ملاقات با پروردگار، مكالمة با پروردگار، خشوع و تضرع در مقابل پروردگار، اين نعمت بسيار بزرگي است؛ اين فرصت عظيمي است. حج هم همين‌جور است؛ امتياز حج بر ساير واجبات و فرايض اسلامي، جهاني بودن آن است، بين المللي بودن آن است. اين تضرّعي كه هر مسلماني در دل خود به آن نياز دارد كه در مقابل پروردگار خضوع كند، خشوع كند، تضرّع كند. اين در حج يك جلوة عمومي و بين‌المللي پيدا مي‌كند. همة مسلمانان با هم، با اختلاف لغاتشان، با اختلاف نژادهايشان، با اختلاف عاداتشان، آدابشان، آنجا كه مي‌رسند، همه خاشعند؛ همه متضرّعند. اين خيلي پديدة عجيبي است كه ما به آن عادت كرده‌ايم و اهميت و عظمت آن را درست متوجه نمي‌شويم. همة مسلمانان جمع بشوند، متوجه به يك مركز، به يك نقطه، خاشع در مقابل اين نقطه؛ با اين چشم به حج نگاه كنيم؛ به عنوان يك فرصت. اگر به چشم فرصت نگاه كرديم، آن وقت ديد ما باز خواهد شد، وظايف خودمان را بيشتر توجه خواهيم كرد. شما اين فرصت را پيدا مي‌كنيد كه در خانة خدا، در كنار بقية مسلمانان، اظهار عبوديت كنيد. اين اولين نقطة اين فرصت است. اگر اين به چشم فرصت نگاه شود، آن وقت لازمه‌اش اين است كه انسان اين را به هيچ قيمتي از دست ندهد1 1. 04/08/88 بيانات در ديدار كارگزاران و دست‌اندركاران حج
ضرورت بكار بردن نعمت استعداد خوب براي آيندة كشور
يك توصيه اين است كه: نعمت استعداد خوب كه شماها داريد، يك نعمت بزرگ است، مثل نعمت سلامتي، مثل خودِ نعمت حيات، كه شكر لازم دارد. نعمت‌ها از خداست؛ بايد اين نعمت را شكر كنيد. اين توصيه را از من در ذهنتان داشته باشيد. خيلي از نعمت‌ها را ما نمي‌شناسيم؛ وقتي به خلافش، به ضدّش مبتلا شديم، آن‌وقت آن را مي‌شناسيم. جواني، نعمت است؛ در پيري آدم بيشتر مي‌فهمد چقدر نعمت بزرگي است. استعدادِ خوب، هوشِ خوب، نعمت بزرگي است؛ بايد اين نعمت را شكر كرد. شكر چيست؟ شكر سه جزء دارد: اول، شناختن نعمت، غفلت نكردن از نعمت. دوم، دانستن اينكه اين نعمت از خداست، اين عطية الهي است، هدية الهي است. سوم اينكه اين نعمت را بايد در جهت درست به كار برد و مصرف كرد - نعمت استعداد خوب را بايد در جهت درست به كار برد - اين همان چيزي است كه روح تعهد را، مسئوليت را در انسان بيدار مي‌كند؛ تعهد نسبت به جامعة خود، تعهد نسبت به آيندة كشور، تعهد نسبت به اين مجموعة عظيم امكاناتي كه اين نخبه و اين استعداد، بالاخره محصولِ اين امكانات است. شكر اين نعمت به اين است. اين‌جور نباشد كه انسان خودش را جزيره‌اي بداند جداي از مجموعة جامعه. فكر كند حالا به يك امكاني، به يك ثروت معنوي‌اي دست پيدا كرده، اين را بايد تبديل كند به ثروت مادي و شخصي؛ اين نيست. اين را بايد صرف آيندة كشور بكند.2 2. ‌۸۸/۰۸/۰۶ بيانات در ديدار جمعي از نخبگان علمي كشور
مسجد را لبريز از شور، انگيزه و نشاط كنيد
نامگذاري اجلاس امسالة نماز به نام جوانان، كاري بسزا و برآمده از نگاه درست به اين سرچشمة فياضِ ياد و راز و نياز است. دل و جانِ نيالودة جوان، آماده‌ترين كانوني است كه اين مِشكاتِ نور و حضور مي‌تواند در آن گرمي و روشني بپراكند و راه سلوك و عروج معنوي را در ميانة كژراهه‌ها، نمايان سازد. آشنا كردنِ جوانان، با صفا و بهجتي كه در نماز و ذكر هست، خدمتي بزرگ به آنان و به آينده‌اي است كه بايد با دست توانا و عزم جوانانة آنان ساخته و پرداخته شود. سفارش اينجانب آن است كه مسجد را نيز همچون دل‌هاي جوان، پاكيزه و پيراسته و لبريز از شور و انگيزه‌ و نشاط كنيد. مسجد نيز بايد كانوني باشد كه مشكات نماز در آن بدرخشد و نور معرفت و محبت و اُنس و صفا از آن ساطع شود. امامان جماعت، هيئت‌هاي امناء، خادمان موظف و متبرّع، هر يك بايد بخشي از اين كار بزرگ و اثرگذار را بر دوش خود حس كنند.5 5. 12/08/88 پيام به هجدهمين اجلاس سراسري نماز
تدبير ش48 ( استثناء3/4/88)
دائم بايد استغفار كنيم؛ هيچ كس خيال نكند كه من از استغفار مستغني‌ام
همة ما هر لحظه در حال از دست دادن سرمايه هستيم. سرمايه چيست؟ عمر ماست. لحظه به لحظه من و شما داريم اين سرمايه را از دست مي‌دهيم. امروز ما نسبت به ديروز بخش ديگري از سرمايه را باز از دست داده‌ايم.... ماه رجب فرصت خوبي است؛ ماه دعاست؛ ماه توسل است؛ ماه توجه است؛ ماه استغفار است. دائم هم بايد استغفار كنيم. هيچ كس هم خيال نكند كه من از استغفار مستغني‌ام. پيغمبر خدا مي‌فرمايد كه: «اِنَّهُ لَيغَانُ عَلَي قَلبي و اِنِّي لأَستَغفِرُ اللَّهَ فِي كُلِّ يومٍ سَبعينَ مَرَّةً»(بحار ج 35 ص 204). بلاشك پيغمبر هم حداقل روزي هفتاد مرتبه استغفار مي‌كرد. استغفار براي همه است؛ بخصوص ماها كه در اين تحركات مادي، در اين دنياي مادي غرقيم و آلوده‌ايم. استغفار بخشي از اين آلودگي را پاكيزه مي‌كند و از بين مي‌برد. ماه استغفار است؛ ان‌شاءاللَّه فرصت را مغتنم بشماريم.9 9 . 03/04/88 بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي
لزوم حداكثر استفاده از فرصت‌ها براي اصلاح خود و زدودن غفلت‌ها و ظلمت‌ها
ايام ماه مبارك رجب است. اولين چيزي كه در اين ايام و بعد در ايام ماه مبارك شعبان، بالاخره در پلة سوم و بالاتر در ماه مبارك رمضان بايد مورد توجه يكايك ما قرار بگيرد - هر جا هستيم - اصلاح خود و زدودن غفلت‌ها و ظلمت‌ها از دل خود بايد باشد؛ اصل اين است. همة اين ماجراها و كشمكش‌هايي كه در زندگي بشر، در بعثت انبياء، در مبارزات اجتماعي و سياسي و نظامي‌اي كه پيغمبران الهي با دشمنان خدا داشتند – رنج‌ها، محنت‌ها، شادي‌ها، پيروزي‌ها، شكست‌ها، همه و همه - مقدمة اين است كه انسان بتواند در هنگام عبور از اين مرزي كه ناگزير بايد از آن عبور كرد - يعني مرز زندگي مادي و حيات اخروي و دائمي - شادمان باشد، خرسند باشد، حسرت‌زده نباشد؛ همة حرف‌ها براي اين است. اگر گفته‌اند اخلاق خوب داشته باشيد، اگر گفته‌اند عمل به اين مقررات داشته باشيد، اگر گفته‌اند مبارزه كنيد، اگر گفته‌اند عبادت كنيد، همه براي اين است كه اين مادة خامي را كه به ما سپرده‌ شده است، به كيفيت مطلوب و محصول بهينه برسانيم و از اين دروازه خارج كنيم؛ براي اين است كه اين صفحة سفيدي كه به ما سپرده‌اند تا آن را با اعمال خود منقش كنيم، با نقش زيبايي، با نقش مطلوبي از آب در بياوريم و روي دست بگيريم و برويم. همه چيز آنجاست، سرنوشت آنجاست؛ اينها مقدمه است. در اين اردوگاهي كه ما امروز در آن مشغول تمرين هستيم، براي اينكه تا يك جايي اين تمرين به كار ما بيايد، بايد سعي‌مان بر اين باشد كه در اين اردوگاه از حداكثر فرصت‌ها استفاده كنيم؛ نگذاريم غنيمتي از دست برود، سرمايه‌اي سوخت و سوز بشود و چيزي در مقابل آن عايد نشود.9 9 . 03/04/88 بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي
جلسات اخلاقي و معرفتي داشته باشيد
شما كه مي‌خواهيد رعايت اخلاق اسلامي را در قوانينتان مورد توجه قرار بدهيد، خوب است كه عملاً هم جلسات اخلاقي و معرفتي داشته باشيد. انسان خالي مي‌شود. در بحبوحة كار، انسان تهي مي‌شود. يك مقداري بايد در وسط اين گرماگرمِ كارهاي اجرايي، آسماني شد، خدايي شد، بالا رفت، سبك شد و دوباره برگشت. بنده يك وقتي مثال مي‌زدم به اين آبي كه از آسمان مي‌آيد پاكيزه و طاهر و طيب، بعد توي اين استخرها و توي اين درياها و درياچه‌ها آلوده مي‌شود؛ بعد از آلوده شدن، باز تبخير مي‌شود، مي‌رود بالا؛ دوباره پاكيزه مي‌شود، برمي‌گردد. برويم بالا و پاكيزه شويم و برگرديم. من و شما خيلي احتياج داريم.... هر كدام مسئوليتمان بيشتر است، نيازمان بيشتر است. آنان كه غني‌ترند، محتاج‌ترند به اين جلسات اخلاقي، به اين جلسات معنوي.... جلسات اخلاقي و جلسات معرفتي باشد؛ كساني بيايند ما را نصيحت كنند؛ چيزهايي را كه مي‌دانيم هم به ما بگويند. همان طور كه عرض كردم، در شنيدن گاهي اثري است كه در دانستن نيست. خيلي چيزها را ما مي‌دانيم، اما يادمان نيست؛ وقتي مي‌گويند، دل ما بيدار مي‌شود.9 9 . 03/04/88 بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي
تدبير ش48
ارتباط عيد قربان با عيد غدير
از روز عيد قربان تا روز عيد غدير، در واقع يك مقطعي است متصل و مرتبط با مسئلة امامت. خداي متعال در قرآن ياد مي‌فرمايد: « وَإِذِ ابْتَلَي إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ».( بقره: 124)؛ «و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتي بيازمود و وي آن همه را به انجام رسانيد، [خدا به او] فرمود: من تو را پيشواي مردم قرار دادم ... » ابراهيم از طرف پروردگار منصوب شد به امامت. چرا؟ چون از عهدة امتحان‌هاي دشوار برآمد. مبدأ اين را مي‌شود روز عيد قربان به حساب آورد، تا روز عيد غدير كه روز امامت اميرالمؤمنين علي‌بن‌ابي‌طالب(ع) است. اين هم به دنبالة امتحانات سخت بود. اميرالمؤمنين طول حيات مباركش را با امتحان – امتحان‌هايي كه از آن سرافراز بيرون آمده است - گذرانده؛ از سيزده سالگي يا يازده سالگي و قبول نبوت تا ليلةالمبيت. يك جوان فداكار و فاني در پيغمبر كه آماده است جان خود را فداي پيغمبر بكند - عملاً اين را در ماجراي هجرت پيغمبر به اثبات مي‌رساند - و بعد هم آن امتحان‌هاي بزرگ در بدر و احد و حنين و خيبر و بقية جاها. اين منصب والا، دنبالة اين امتحان‌هاست؛ لذا دل‌ها متوجه شده است به اينكه بين عيد قربان و عيد غدير يك ارتباط است. بعضي هم اين را «دهة امامت» ناميده‌اند و نام مناسبي است.2 2 . 04/09/88 بيانات در ديدار جمع كثيري از بسيجيان كشور
مباهله، شاخص روشنگر براي بيان حقيقت
روز مباهله، روزي است كه پيامبر مكرم اسلام، عزيزترين عناصر انساني خود را به صحنه مي‌آورد. نكتة مهم در باب مباهله اين است: « وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ» در آن هست؛ « وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ» (آل عمران 61) در آن هست؛ عزيزترين انسان‌ها را پيغمبر اكرم انتخاب مي‌كند و به صحنه مي‌آورد براي محاجّه‌اي كه در آن بايد مايز بين حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض ديد همه قرار بگيرد. هيچ سابقه نداشته است كه در راه تبليغ دين و بيان حقيقت، پيغمبر دست عزيزان خود، فرزندان خود و دختر خود و اميرالمؤمنين را - كه برادر و جانشين خود هست - بگيرد و بياورد وسط ميدان؛ استثنايي بودن روز مباهله به اين شكل است. يعني نشان دهندة اين است كه بيان حقيقت، ابلاغ حقيقت، چقدر مهم است؛ مي‌آورد به ميدان با اين داعيه كه مي‌گويد بياييم مباهله كنيم؛ هر كدام بر حق بوديم، بماند، هر كدام بر خلاف حق بوديم، ريشه‌كن بشود با عذاب الهي.6 6. 22/09/88 بيانات در ديدار با جمعي از طلاب و روحانيون
طرفداران حقيقت، بايد شاخص‌ها را بيشتر و روشن‌تر در مقابل چشم مردم قرار بدهند
ماه محرّم ... بهترين فرصت براي تبليغ كردن است. از اين فرصت بايد استفاده كرد براي همان مطلبي كه عرض شد؛ شاخص ايجاد بشود؛ مايز، شاخص سازي، معالم‌الطريق. اگر چنانچه سر دو راهي، تابلويي نباشد كه نشان بدهد راهِ فلان جا از كجاست، طرف راست است يا طرف چپ است، اين سير كننده و رونده، به خطا خواهد افتاد. اگر چند راهي باشد، گمراه خواهد شد. شاخص بايد معين كرد؛ انگشت اشاره را بايستي واضح مقابل چشم همه قرار داد تا بتوانند گمراه نشوند. در دنيايي كه اساس كار دشمنان حقيقت بر فتنه‌سازي است، اساس كار طرفداران حقيقت بايست بر اين باشد كه بصيرت را، راهنمايي را، هرچه مي‌توانند، برجسته‌تر كنند و اين شاخص‌ها را، اين مايزها را، اين معالم‌الطريق را بيشتر، واضح‌تر، روشن‌تر در مقابل چشم مردم قرار بدهند، كه مردم بفهمند، تشخيص بدهند و گمراه نشوند.6 6. 22/09/88 بيانات در ديدار با جمعي از طلاب و روحانيون
ضرورت کشف ظرفيت‌هاي ناپيداي حج
هر بخش از اعمال و مناسک حج علاوه بر تأثير شگرف در تربيت روحي انسان، از قابليت زيادي براي تبليغ و روشنگري برخوردار است.... کشف ظرفيت‌هاي ناپيداي حج، نياز به يک اتاق فکر متشکل از مجموعه‌اي از متفکران دارد که وظيفه و کار خود را کشف اين ظرفيت‌ها قرار دهند ضمن آنکه مي‌توان کيفيت و اثرگذاري برنامه‌ها و همايش‌هاي برگزار شده را ارتقاء بخشيد.8 8 .۸۸/۰۹/۳۰ (گزارش خبري) ) بيانات در ديدار دست اندرکاران مراسم حج
پاسخگويي به شهات ضروري است
طرح برخي شبهات مي‌تواند باب جديدي براي تبيين و تبليغ باز کند؛ ضمن آنکه پاسخگويي به شبهات ضروري است.... توسل پشتوانه اقدامات شماست و بايد اين عروةالوثقي را حفظ کرد و امروز حج با تلاش‌هاي صورت گرفته، به پايگاه روشنگري تبديل شده است که بايد اين اقدامات با قوّت ادامه يابد.8 8 .۸۸/۰۹/۳۰ (گزارش خبري) ) بيانات در ديدار دست اندرکاران مراسم حج
تدبير ش51
بايد ايمان را تأمين كرد؛ نه فقط در دل، بلكه در برنامه‌ريزي‌ها و همة اقدام‌ها
اساس حكومت اسلامي و شاخص عمدة اين حكومت عبارت است از استقرار ايمان؛ ايمان به خدا، ايمان به تعاليم انبياء و سلوك در صراط مستقيمي كه انبياي الهي در مقابل پاي مردم قرار دادند. اساس، ايمان است. فرستادن پيامبران الهي براي هدايت انسان‌ها و ايجاد جوامع ديني و الهي در طول تاريخ تا امروز، در درجة اول براي اين مقصود است. ... اگر امروز نظام جمهوري اسلامي در مقابل نظام‌هاي گوناگون عالم سخني براي گفتن دارد، مطلبي براي تحدّي در قبال نظام‌هاي مادي در نظام جمهوري اسلامي وجود دارد، به خاطر همين است كه شاخص عمده، ايمان است. امروز بشر به خاطر بي‌ايماني، دچار منجلاب‌هاي گوناگون زندگي است. ... ايمان به خدا و راه خدا و راه انبياء - كه دنبال آن، عمل به اين تعاليم است - فقط براي تعالي معنوي نيست؛ اگرچه عمده‌ترين ثمرة آن، تعالي معنوي و تكامل انساني و اخلاقي است؛ چون دنيا مزرعة آخرت است. از حركت در زندگي دنياست كه انسان مي‌تواند مدارج و معارج را طي كند و پيش برود. لذا زندگي مادي هم در گروِ ايمان به خداست. پس ايمان به خداي متعال نه فقط سعادت معنوي را تأمين مي‌كند، بلكه سعادت مادي را هم تأمين مي‌كند. ايمان به خداي متعال موجب مي‌شود كه بشر در زندگي مادي خود بتواند همة آن چيزهايي را كه انسان به آن نيازمند است، به دست بياورد. «وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم»؛(مائده: 66) اگر اقامة دين بشود، اگر تعاليم اسلامي در جامعه عمل بشود، انسان‌ها از لحاظ رفاه به آن حدي مي‌رسند كه هيچ نيازي براي آنها باقي نماند كه تأمين نشده باشد. از لحاظ آسايش معنوي و رواني انسان، احساس امنيت و آرامش، باز نقش ايمان برجسته است. به گفتة قرآن: «قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ. يهْدِي بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ»؛(مائده:15و16) راه‌هاي سلامت را، راه‌هاي آرامش را، راه‌هاي امنيت رواني را قرآن به انسان تعليم مي‌دهد؛ اين، راهي است كه بشر را به آرامش رواني مي‌رساند؛ يعني همان چيزي كه امروز دنيا در فقدان آن، در حال التهاب است. ... در جمهوري اسلامي، من و شما، همة آحادمان، همة جوان‌هايمان، همة نسل‌هاي رو به جلو كه مي‌خواهند فرداي سعادتمندي را براي كشورشان و براي خودشان و براي فرزندانشان تأمين كنند، بايد به اين توجه داشته باشند. اساس كار در نظام اسلامي ايمان است، كه بايد اين ايمان را تأمين كرد؛ نه فقط در دل، بلكه در عمل، در برنامه‌ريزي‌ها و در همة اقدام‌ها.1 1. 06/12/88 بيانات در ديدار رئيس و اعضاي مجلس خبرگان
تدبير ش52
نوروز، وسيله‌اي براي اظهار عبوديت و تواضع ما در مقابل پروردگار
عيد نوروز، يك عيد شرقي و حامل ارزش‌هاي برجسته و ممتازي است. در واقع، عيد نوروز يك نماد است؛ نماد نوآوري و طراوت و جواني و نشاط؛ همچنين نماد مهرباني و محبت به يكديگر، سركشي برادران از يكديگر، محبت خانواده‌هاي خويشاوند به يكديگر، محكم كردن روابط دوستي و مهرباني ميان دوستان، آشنايان و زدودن كينه‌ها؛ چون بهار مظهر طراوت است، مظهر نشاط است و همة اين معاني در واقع در بهار وجود دارد. و اين يك امتياز است براي ملت‌هاي ما كه نوروز را آغاز سال نوِ خودشان قرار دادند، مبدأ تاريخ قرار دادند؛ به خاطر اينكه حامل اين معاني برجسته است.
اين جشن، يك جشن ملي است؛ جزو اعياد ديني نيست؛ لكن از سوي بزرگان شرع مقدس ما هم، نوروز مورد تأييد قرار گرفته. ما روايات متعددي داريم كه در آنها از نوروز تجليل شده و روز نوروز گرامي داشته شده. اين موجب شده است كه نوروز وسيله‌اي بشود براي اظهار عبوديت انسان‌ها در مقابل پروردگار و تواضع ما در مقابل پروردگار. در واقع، فرصتي است براي اينكه انسان دل خود را با ياد خدا هم طراوت ببخشد. در كشور ما رسم بر اين است؛ سال‌هاي متمادي است كه روز نوروز و ساعت تحويل، مردم در عبادتگاه‌ها و زيارتگاه‌ها و مراكز معنوي جمع مي‌شوند و از خداي متعال طلب خير مي‌كنند، طلب بركت مي‌كنند؛ سال خوبي را براي خودشان و براي ديگران از خداوند متعال طلب مي‌كنند و مي‌خواهند. بنابراين، نوروز مناسبت خيلي باارزش و برجسته‌اي است؛ هم از لحاظ معنوي، هم از لحاظ ملي، هم از لحاظ بين‌المللي ميان ملت‌هايي كه نوروز را گرامي مي‌دارند.1 1. ۸۹/۰۱/۰۷ بيانات در ديدار روساي جمهور شركت كننده در جشن جهاني نوروز
جمهوري اسلامي، باطل كننده توّهم تضاد ميان زندگي عقلاني با زندگي معنوي و اخلاقي
يك توّهم خطرناكي در ذهن‌ها وجود داشت، تزريق شده بود - شايد در بعضي از ذهن‌ها هنوز هم اين توّهم وجود داشته باشد - و آن عبارت بود از توّهم تقابل و تضاد ميان عقلاني زيستن و توسعه يافتگي از يك طرف، و معنوي زيستن و اخلاقي زيستن از طرفي ديگر. باور شده بود براي بعضي كه اگر جامعه بخواهد عقلاني و عملگرا و رونده و شتاب‌گيرندة در راه پيشرفت زندگي بكند، ناچار است از اخلاقيات و معنويات و دين و خدا فاصله بگيرد! اگر به همبستگي اخلاقي فكر كرديم، به معنويات دل بسته بوديم، ملاحظة ضوابط و حدود ديني و اخلاقي را كرديم، ناچاريم از پيشرفته بودن كشور صرف‌نظر كنيم؛ از زندگي عقلاني چشم بپوشيم! يك چنين توّهمي وجود داشته. دلايل تاريخي روشني هم دارد اين گمان؛ اين گمان باطل، و دلايل جامعه‌شناسي هم دارد. آنچه كه ما مي‌خواهيم بر آن پا بفشاريم، اين است كه جمهوري اسلامي و حاكميت دين و اسلام اين توّهم را ابطال كرده.2 2. 09/01/88 بيانات در بازديد از توانمندي‌هاي صنعت خودروسازي
ضرورت همت بلند در همة عرصه هاي مادي و معنوي
بايد به سمت قله حركت كنيم. درست مثل ورزشكاري كه استعداد بدني دارد، قوارة اندامي او قوارة مناسبي است، امكانات ورزشي هم جلويش هست؛ او ديگر نمي‌تواند بگويد من هر روزي نيم ساعت، بيست دقيقه نرمش مي‌كنم؛ او بايد برود به سمت قهرماني؛ قله را بايد در نظر بگيرد. در كارهاي اخروي هم همين‌جور است، در كارهاي معنوي هم همين‌جور است، در حركت توحيدي هم همين‌جور است؛ به كم نبايد قانع شد. در طلب ثواب الهي هم همين‌جور است؛ به كم نبايد قانع شد. خوب، اگر ما اين همت بلند را به كار نگرفتيم، ظلم كرديم، كوتاهي كرديم. اين كوتاهي ما هم ظلم است؛ هم ظلم به خود ماست - چون مورد مؤاخذة الهي قرار مي‌گيريم - هم ظلم به كساني است كه استحقاق اين را دارند كه از اين ظرفيت‌ها استفاده كنند و بهره‌مند شوند. اگر بهره‌مند نشدند، ما تقصير كرديم. گفتن اين حرف‌ها آسان است؛ عمل كردن و حركت كردن، دشوار است؛ احتياج به همت دارد.4 4. 16/01/89 بيانات در ديدار جمعي از مسئولان نظام جمهوري اسلامي
سنت الهي در كمك به افراد براي رسيدن به اهداف آخرتي و دنيايي
بدانيم ... كه خداي متعال به ما كمك مي‌كند. هر كسي كه دنبال يك هدفي باشد و نيرويش را به كار بگيرد، خدا كمكش مي‌كند. در كار دنيايي هم باشد، خداي متعال كمك مي‌كند؛«كُلاًّ نُّمِدُّ هَؤُلاء وَ هَؤُلاء».(اسراء:20) همان كساني كه دنبال دنيا هستند، خدا مي‌گويد كمكشان مي‌كنيم. اگرچه وقتي مصروف دنيا شدند، ديگر از آخرت نصيبي نخواهند داشت. هم آنهايي را كه دنبال آخرتند، كمك مي‌كنيم، هم آنهايي را كه دنبال دنيايند. آخرت هم فقط نماز شب و دعا و ذكر و توسل و اينها نيست. البته اينها هم وسايل است؛ ليكن خدمت به مردم، حضور در آنجايي كه لازم است، اينها همه‌اش كارهاي خدايي است. ... خيلي از بزرگان كه مورد مذمت قرار گرفتند، به خاطر شرب خمر مذمت نشدند، به خاطر بي‌نمازي مذمت نشدند؛ به خاطر عدم حضور در آنجايي كه حضورشان لازم بود، مذمت شدند. تاريخ، اين‌جوري ثبت كرده؛ نگاه كنيد، ببينيد. پس كار خدا، كار معنوي، كار توحيدي، منحصر نيست در نماز خواندن؛ اگرچه نماز را دست‌كم نبايد گرفت. نماز پشتوانة همة اينهاست. تلاوت قرآن، تدبر در قرآن، تضرع پيش خداي متعال، خواندن ادعية مأثور - صحيفة سجاديه، دعاي امام حسين، دعاي كميل، بقية اين ادعيه‌اي كه هست - اينها همه‌اش كمك كننده است؛ روان كنندة حركت موتور وجود انسان است؛ كه اگر چنانچه شما با خدا انس داشتيد و ميان خودتان و خدا را درست و اصلاح كرديد، اين كارها را راحت‌تر انجام مي‌دهيد؛ با رغبت بيشتر، با شوق بيشتر انجام مي‌دهيد. بنابراين كسي كه مي‌خواهد كار خدا را بكند، خداي متعال كمكش مي‌كند. كسي بخواهد كار دنيا را هم بكند، همين‌جور. اينهايي كه دنيا، يا مقام دنيا، يا پول دنيا، يا عيش دنيا، لذت‌هاي جنسي و امثال اينها برايشان هدف و غرض و مال بود - كه حالا در دنيا نمونه‌هايش را زياد مشاهده مي‌كنيد - اينها هم وقتي كه در راه همان هدفِ خودشان تلاش كردند، خدا كمكشان مي‌كند. كمك الهي به اين است كه وسايل را در اختيارشان مي‌گذارد. همت مي‌كنند، از اين راه مي‌روند، هدفشان هم فقط هدف مادي است؛ لذا به آن هدف مي‌رسند. البته چون آن جانب اصلي را كه جانب معنوي و الهي و اخروي است، نديده گرفتند، آنجا ضرر مي‌كنند؛ اما در اين قسمتي كه هدف گرفتند، پيش مي‌روند.4 4. 16/01/89 بيانات در ديدار جمعي از مسئولان نظام جمهوري اسلامي
در زمينه‌هاي اخروي و دنيوي بايد تلاش كرد
هم در زمينه‌هاي اخروي، هم در زمينه‌هاي دنيوي بايد تلاش كرد. دوستان در زمينه‌هاي فردي و ارتباطات خود با خدا هم هرچه مي‌توانند، همت و كار را مضاعف كنند؛ اين هم به دست غفلت و فراموشي سپرده نشود. مسائل شخصي و فردي - آنچه كه بين هر كسي با خداست - خيلي اهميت دارد. اگر وارد بشويم و با اين چيزها انس پيدا كنيم، ان‌شاءاللَّه خداي متعال هم بيشتر كمك خواهد كرد؛ كمااينكه تا الآن هم خداي متعال به ما خيلي كمك كرده. مسائل فرهنگي هم خيلي مهم است. فرهنگ عمومي خيلي مهم است. چهرة ديني در زندگي عمومي مردم خيلي مهم است. چهرة ديني و ظاهر ديني - كه البته ان‌شاءاللَّه خبر از باطن خواهد داد - خيلي حائز اهميت است.4 4. 16/01/89 بيانات در ديدار جمعي از مسئولان نظام جمهوري اسلامي
انسان بايد احساس تغيير را در همه تحولات زندگي با خودش همراه داشته‌باشد
گذران فصول و سال‌ها بايد به ما در طول عمرمان، تجربه‌ها و عبرت‌هايي را بياموزد. فرمود: «يا محوّل الحول»؛ سال را تحويل مي‌كند. تحويل سال فقط در تحويل فصل زمستان به فصل بهار نيست؛ همة فصول در واقع تحويل مي‌شوند. يك وقت فصل بهار است، يك وقت فصل تابستان است، بعد پاييز و برگ‌ريزان شروع مي‌شود. زمستان و سرما كه ظاهرش سخت و خشن است، اما باطنش در واقع ماية حيات بهار است. تحويل حول، يعني اين؛ فصول تبديل به يكديگر مي‌شوند.احوال گوناگون طبيعت، پي‌درپي مي‌آيند و تغيير پيدا مي‌كنند؛ اينها همه‌اش آيات الهي است. ما عادت كرديم، اهميت آنها را نمي‌فهميم؛ والاّ اگر انسان به اين تغيير و تحولي كه در طبيعت وجود دارد، عادت نكرده باشد و بار اوّلي باشد كه اينها را مي‌بيند، خواهد ديد كه خيلي حوادث شگفت‌آوري است. همين روييدن گياهان، نو شدن طبيعت، بارور شدن درختان، اينها همه علايم قدرت الهي است كه همين‌طور ما با چشمِ عادت‌كردة خودمان از اينها آسان مي‌گذريم. در نفس خود ما هم همين‌جور است، وجود خود ما هم همين‌جور است.
تغييرات را غالباً انسان حس نمي‌كند. تغييراتي به وجود مي‌آيد، نمي‌فهميم. خيلي از اين بي‌توجهي‌ها در نهايت به ضررهاي بزرگ منتهي مي‌شود. ... اين نمازي كه روزي پنج بار براي ما معين شده است، واقعاً از بزرگ‌ترين نعمت‌هاي خداست. اگر اين نماز نبود، ما خيلي در غفلت غرق مي‌شديم. اين نماز، ما را به خود مي‌آورد. آن وقت اقتضاء مي‌كند كه پس نماز را درست و با توجه بخوانيم. اگر نماز با توجه خوانده شود، اين كمك مي‌كند به اينكه انسان متوجه خودش باشد.
پس ببينيد در حركت سال 88 به 89 كه يك ساعتي برايش معين مي‌كنيم ... اگر غفلت بكنيم، توجه نمي‌كنيم به گذر طبيعت و تحول طبيعت؛ اگر به اين تغيير و جابه‌جايي توجه كنيم، طبعاً مي‌فهميم و احساس مي‌كنيم. اين احساس را انسان بايد در همة تحولات زندگي با خودش همراه داشته باشد. در واقع مي‌توان اين را به محتواها و ظرفيت‌هاي نوروز اضافه كرد.5 5. 17/01/89 بيانات در ديدار مسئولان و شخصيت‌هاي علمي سياسي
شكرگزاري براي توفيق نقش آفريني در سرنوشت آينده كشور
شما آقايان ... بايد خدا را شكر كنيد كه اين توفيق را، اين فرصت را در اختيار شما گذاشته كه اين كارهاي مهم را انجام دهيد. همة ما - هم من، هم شما هر كدامتان تك تك - مي‌توانستيم يك آدمي باشيم در امر زندگي شخصي خودمان فعال؛ يك تاجر خوب، يك روحاني خوب، يك دانشگاهي خوب؛ تلاش‌هايي بكنيم براي خودمان، شخص خودمان، وزري هم پيش خداي متعال نداشته باشيم؛ چون اين كاري كه ما مي‌كنيم، تويش امكان وزر و وبال هم خيلي زياد است؛ شانه‌ها زير قوة سنگين قرار دارد؛ مي‌توانستيم اين‌جوري نباشيم، يك زندگي معمولي داشته باشيم؛ اما طبعاً اين نقش‌آفريني را كه امروز شما در كشور و نظامتان داريد، آن را هم نداشته باشيد. پس اين شكر دارد كه شما در جايي قرار گرفته‌ايد كه مي‌توانيد نقش‌آفرين باشيد. حضور شما، ارادة شما، معرفت شما، درجة اخلاص شما مي‌تواند در سرنوشت كشور، در تاريخ كشور، در آيندة اين ملت، نه آيندة ده سال و بيست سال، آيندة صد سال و دويست سال براي اين كشور اثر بگذارد؛ كه اگر اين اثر يك اثر نيكي بود، آن وقت اين صدقة جاريه، برتر از همه چيز است و هيچ چيز با آن معادل نيست. شما بتوانيد يك خطي را ترسيم كنيد، يك كاري را انجام دهيد كه تا سال‌هاي متمادي بر اساس آن كار، يك ملت سعادت داشته باشند، از دين و دنيا برخوردار باشند، اين چيزي نيست كه هيچ عبادتي، هيچ نماز شبي، هيچ خدمت متوسط و معمولي متعارفي به خلق‌اللَّه با اين معادله كند؛ خيلي چيز بالايي است. اين فرصت را خدا به من و شما داده است؛ پس بايد شكرگزاري كنيم.6 6. 22/01/89 بيانات در ديدار فرماندهان کل ارتش و سپاه، و جمعي از فرماندهان عاليرتبه نظامي و انتظامي
ضرورت ملاحظة تكليف و مبارزه با هواي نفس براي رهايي از خطرها
همة كارهاي بزرگ، همچنان كه غنيمت آن زياد است، غرامت آن هم سنگين و خطرناك است؛ «مَن لَه الغِنَمَ فَعَلَيهِ الغِرَمَ»؛ با هم مبادل است؛ مثل ارتفاع بالا در حركت كوهنوردي است. اگر انسان از آنجا پرتاب شود، خطرش خيلي بيشتر از اين است كه مثلاً از يك متري و دو متري زمين پرتاب شود. اما خوب، آنجا نقطة عالي است؛ نقطة بالاست. هرچه جايگاه بالاتر، خطرها هم بيشتر.
راهِ بستن اين خطرها هم ملاحظة تكليف و مبارزة با هواي نفس است. اين‌جور نيست كه انسان را در يك مجموعة ابهام قرار داده باشند كه ندانيم پس چه كار كنيم؛ نه، با هواي نفسِ مخالف شرع و مخالف دين مبارزه و معارضه كردن و وظيفه و تكليف و واجب را دائماً مورد ملاحظه قرار دادن. اگر اين خط را برويد - كه البته خط آساني نيست، مشكل است - معلوم است كه چه كار بايد كرد. لذا به نظر من از جملة كارهايي كه امثال ما و شما بايد داشته باشيم، اين است كه از خداي متعال بخواهيم و بگوييم: پروردگارا ! اين نعمتي را كه به ما دادي - يعني فرصت حضور در يك جايگاه مؤثر، در سرنوشت كشور و ملت - به نقمت تبديل مفرما؛ اين را كه موجب اجر است، موجب وزر قرار نده. خوب، اين بسته به تلاش خود ماست. از خدا كمك بخواهيم، همت كنيم، تلاش كنيم؛ خواهد شد.6 6. 22/01/89 بيانات در ديدار فرماندهان کل ارتش و سپاه، و جمعي از فرماندهان عاليرتبه نظامي و انتظامي
تدبير ش53
هشدار به زنان: عظمت زن بودن رادر آميختن عفاف زنانه با عزت مؤمنانه درك كنيد
روز پرستار، سالروز ولادت حضرت زينب است؛ اين هشدار به زنان ماست: نقش خودتان را پيدا كنيد. عظمت زن بودن را در آميختن حجب و حيا و عفاف زنانه با عزت مسلمانانه و مؤمنانه درك كنيد. زن مسلمان ما اين‌جور است. دنياي فاسد غرب خواستند بروز زن را، شخصيت زن را در روش‌هاي غلط و انحرافي كه همراه با تحقير جنس زن است، به زور به ذهن دنيا فرو كنند: زن براي اينكه شخصيت خودش را نشان بدهد، بايستي براي مردان چشم‌نواز باشد. اين شد شخصيت براي يك زن؟! بايستي حجاب و عفاف را كنار بگذارد، جلوه‌گري كند تا مردها خوششان بيايد. اين تعظيم زن است يا تحقير زن!؟ اين غربِ مستِ ديوانة از همه جا بي‌خبر، تحت تأثير دست‌هاي صهيونيستي، اين را به عنوان تجليل از زن عَلم كرد؛ يك عده هم باور كردند. عظمت زن به اين نيست كه بتواند چشم مردها را، هوس هوسرانان را به خودش جلب كند؛ اين افتخاري براي يك زن نيست؛ اين تجليل زن نيست؛ اين تحقير زن است. عظمت زن آن است كه بتواند حجب و حيا و عفاف زنانه را كه خدا در جبلّت زن وديعه نهاده است، حفظ كند؛ اين را بياميزد با عزّت مؤمنانه؛ اين را بياميزد با احساس تكليف و وظيفه؛ آن لطافت را در جاي خود به كار ببرد،آن تيزي و بُرّندگي ايمان را هم در جاي خود به كار ببرد. اين تركيب ظريف فقط مال زن‌هاست؛ اين آميزة ظريف لطافت و بُرّندگي، مخصوص زن‌هاست؛ اين امتيازي است كه خداي متعال به زن داده است؛ لذا در قرآن به عنوان نمونة ايمان - نه نمونة ايمان زنان، نمونة ايمان همة بشر؛ زن و مرد - دو زن را مثال مي‌زند: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ»(حريم:11) و «وَ مَرْيمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ»؛(حريم:) زن فرعون است، دومي هم حضرت مريم است. اينها اشاره‌ها و نشانه‌هايي است كه منطق اسلام را نشان مي‌دهد.1 1. 01/02/89 بيانات در ديدار پرستاران نمونه كشور به مناسبت سالروز ميلاد حضرت زينب كبري‌ (س)
نبايد تصور كرد كه: لحظات دشوار براي پرستار بر بالين بيمار، در محاسبات الهي مورد غفلت قرار خواهد گرفت!
پرستاران! ... مطمئن باشيد كه هر لحظه‌اي، ثانيه‌اي، دقيقه‌اي كه در اين كار، با توجه به احساس تكليف در مقابل بيمار، در مقابل انسان دردمند مي‌گذرانيد، يك حسنه‌اي را از خداي متعال و يك پاداش و اجري را از حضرت ربوبي دريافت مي‌كنيد. هيچ ثانيه‌اي در محاسبات الهي از بين نمي‌رود. نبايد تصور كرد كه لحظات دشوار براي يك پرستار بر بالين يك بيمار، در محاسبات الهي مورد غفلت قرار خواهد گرفت؛ اين‌جور نيست. هر لحظه‌اي كه مي‌گذرانيد و هر تلاشي كه مي‌كنيد، هر كفّ نفسي كه در مقابل سختي‌ها از خود نشان مي‌دهيد، اين يك حسنه‌اي است، يك كار درخور اجر است و خداي متعال همة اين لحظات را ثبت مي‌كند. اين كارهاي دشوار را كه تأثيرهاي بزرگ و مهمي دارد، بايد قدر دانست.1 1. 01/02/89 بيانات در ديدار پرستاران نمونه كشور به مناسبت سالروز ميلاد حضرت زينب كبري‌ (س)
بايد در راه ايمان و عمل صالح پيش برويم
پشتگرمي ما، به الطاف الهي است؛ به توفيقات الهي است. پشتگرمي ما، به همان ايماني است ... كه در دل‌هاي شما و دل‌هاي يكايك ملت ايران رسوخ پيدا كرده است و ريشه‌دار است. وقتي اين پشتگرمي وجود دارد و انسان تلاش خود و نيروي خود را هم به عرصة عمل مي‌آورد، مي‌شود: «انَّ الَّذينَ آمنوُا وَ عَملُوا الصَّالحات»؛ آن ايمانتان، اين هم عمل صالح. اينكه در قرآن به مؤمنِ داراي عمل صالح، اين همه وعدة نيك داده شده است - پيروزي در دنيا، فلاح و نجاح در عالم معنويت و عالم آخرت، تقرب به خداي متعال، سربلندي و عزت و فيروزمندي در دنيا و آخرت - اينها ديگر نتايج همان ايمان و عمل صالح است. بايد در همين راه پيش برويم.2 2. ۸۹/۰۲/۰۸ بيانات در ديدار هزاران نفر از کارگران سراسر کشور
وظيفة همگان در كار با اخلاص براي خدا
‍[شهيد مطهري(ره)] به عنوان يك رزمندة عرصة فكر و تأمل، وارد ميدان شد. با اخلاص كار كرد، خداي متعال هم به كار او بركت داد. امروز بعد از سي سال از شهادت آن مرد بزرگ، حرف‌هاي او تازه است، زنده‌است؛ گويا براي امروز نوشته شده است. آن روز هم كساني در سطوح مختلف فكري، از سخن او و فكر او استفاده مي‌كردند، پاسخ خودشان را مي‌گرفتند؛ امروز هم كه افكار جلو رفته است، مسائل بسياري براي ذهن‌هاي جستجوگر حل شده است، باز به سؤالات جديد پاسخگوست. اين، خاصيت يك فكر عميقِ همراه با اخلاص است. اخلاص، معجزه‌گر است. وقتي انسان براي خدا در يك راهي قدم مي‌گذارد، خدا به كار او بركت مي‌دهد؛ اين‌جور مي‌شود كه تلاش چند ده سالة آن مرد بزرگ، آن شهيد عزيز، براي جامعه مثل يك ذخيرة تمام نشدني باقي مي‌ماند. اين كار برعهدة ماست؛ همة ما در همة عرصه‌هاي گوناگون.4 4. 15/02/89 بيانات در ديدار گروه كثيري از معلمان سراسر كشور
تدبير ش 54
شعري كه مي خوانيد، شعر معرفت و آموزنده باشد
شعري كه مي‌خوانيد، شعر معرفت باشد. شعر آموزنده باشد. چه دربارة مسايل روز مثل بعضي از شعرهايي كه امروز بعضي از آقايان خواندند كه ناظر به حوادث روز جامعه بود؛ اين خيلي باارزش است؛ آگاهي‌بخش است. چه حتّي آن چيزي كه اين هم در آن نباشد؛ اما فرض بفرماييد: فاطمة زهرا(س) را كه مي‌خواهيد معرفي كنيد، آنچنان معرفي كنيد كه يك انسان مسلمان، يك زن مسلمان، يك جوان مسلمان از آن زندگي درس بگيرد؛ در دل خود نسبت به آن مجسمة قداست و طهارت و حكمت و معنويت و جهاد، احساس خشوع و خضوع و وابستگي كند. اين، طبيعت انسان است. ما انسان‌ها تابع و متمايل به كماليم؛ اگر بتوانيم كمال را در خودمان ايجاد كنيم، مي‌كنيم؛ اگر نه! آن كسي كه صاحب كمال است، به طور طبيعي انسان به او گرايش دارد. اين كمال را در فاطمة زهرا(س)، در اميرالمؤمنين (عليه الصّلوة و السّلام)، در ائمة اطهار (عليهم افضل الصّلوات و السّلام) براي شنونده تشريح كنيم و شنوندة ما در قالب شعر، در قالب كلام موزون، و بخصوص در قالب صداي خوش و آهنگ درست و خوب، اين معرفت را مثل آب زلالي كه مي‌نوشد، بنوشد و به همة اجزاي بدن او برسد. اين كار از خيلي از گويندگان برنمي‌آيد، از خيلي از هنرمندان برنمي‌آيد؛ از معلمين برنمي‌آيد؛ اما از شما برمي‌آيد؛ اگر اين كار را انجام بدهيد.4 4. 13/03/89 بيانات در سالروز ولادت حضرت فاطمة زهرا(س)
تقواي الهي را رعايت كنيم
رعايت تقوا؛ كه خداي متعال مي‌فرمايد: « يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلاَ سَدِيدًا * يصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا».(احزاب70 و71) تقواي الهي را در رفتار، در گفتار، حتّي در پندار خود بايد رعايت كنيم؛ يعني مراقب باشيم در رفتار خود، در كردار خود، در گفتار خود، ذره‌اي از رضاي الهي و حق، تعدي و تجاوز نكنيم.55. 14/03/89 خطبه‌هاي نماز جمعة تهران در حرم امام خميني (ره)
بايد تقوا پيشه كنيم؛ آنچه ما را آسيب ناپذير مي كند، تقواست
همه، بخصوص جوان‌هاي عزيز ما اين را بدانند: آنچه كه بعد از رحلت امام تا امروز اتفاق افتاده است، از دشمني‌ها، كارشكني‌ها، هر كاري كه كردند، از هر نوعي كه انجام دادند، نتوانسته است در پايه‌هاي اين نظام اندك تزلزل و تكاني ايجاد كند؛ بلكه بعكس، هر ضربه‌اي كه دشمن حوالة جمهوري اسلامي كرده است، در نتيجه به استحكام بيشتر جمهوري اسلامي انجاميده است؛ درست مثل هشت سال جنگ تحميلي. هشت سال همة قدرت‌هاي سياسي و نظامي و مالي بزرگ دنيا پشت سر رژيم بعثي عراق ايستادند، با ايران اسلامي جنگيدند، همة توان خودشان را به ميدان آوردند تا جمهوري اسلامي را شكست بدهند يا تضعيف كنند؛ نتيجه چه شد؟ وقتي كه اين هشت سال تمام شد، دنيا با كمال حيرت، ناظر به پا خاستن جمهوري اسلامي با يك قدرت دفاعي و نظامي به‌مراتب قوي‌تر و عظيم‌تر از هنگام جنگ شد. قدرت جمهوري اسلامي بعد از جنگ، آنچنان در دنيا طلوع كرد كه چشم‌ها را خيره كرد. امروز هم، همين‌جور است. هر اتفاقي كه دشمنان برنامه‌ريزي كنند، افراد ساده‌دل و خام و غافل، به هر نحوي با دشمنان همراهي كنند، با ايستادگي ملت ايران، نتيجه‌اش تقويت بيشتر جمهوري اسلامي است.
شما ديديد: فتنه‌اي به وجود آمد، كارهايي شد، تلاش‌هايي شد، آمريكا از فتنه‌گران دفاع كرد، انگليس دفاع كرد، قدرت‌هاي غربي دفاع كردند، منافقين دفاع كردند، سلطنت‌طلب‌ها دفاع كردند؛ نتيجه چه شد؟ نتيجه اين شد كه در مقابل همة اين اتحاد و اتفاق ناميمون، مردم عزيز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دي، در روز 22 بهمن، آنچنان عظمتي از خودشان نشان دادند كه دنيا را خيره كرد. ايران امروز، جوان امروز، تحصيل كردة امروز، ايرانيان امروز، آنچنان وضعيتي دارند كه هر توطئه‌اي را دشمن عليه نظام جمهوري اسلامي زمينه‌چيني كند، به توفيق الهي توطئه را خنثي مي‌كنند. منتها توجه داشته باشيد؛ بايد تقوا پيشه كنيم. آنچه ما را قوي مي‌كند، تقواست؛ آنچه ما را آسيب‌ناپذير مي‌كند، تقواست؛ آنچه ما را به ادامة اين راه تا رسيدن به اهداف عاليه اميدوار مي‌كند، تقواست.55. 14/03/89 خطبه‌هاي نماز جمعة تهران در حرم امام خميني (ره)
تدبير ش 55
ظلم نكنيم! طهارت دل و طهارت عمل را خيلي بايستي ملاحظه كرد
من بارها گفته‌ام: ظلم نكنيم. اين هم يكي از آن اساسي‌ترين كارهاست. ظلم چيز بدي و چيز خطرناكي است. ظلم فقط اين نيست كه آدم توي خيابان به يكي كشيده بزند. گاهي يك كلمة نابجا عليه يك كسي كه مستحقش نيست، يك نوشتة نابجا، يك حركت نابجا، ظلم محسوب مي‌شود. اين طهارت دل را و طهارت عمل را خيلي بايستي ملاحظه كرد.من اين را به نظرم يك جايي گفتم: پيغمبر اكرم ايستاده بودند يك كسي را كه حد رجمِ زنا را بر او جاري مي‌كردند، مي‌ديدند؛ بعضي‌ها هم ايستاده بودند؛ دو نفر با همديگر حرف مي‌زدند؛ يكي به يكي ديگر گفت كه: مثل سگ تمام كرد و جان داد - يك همچين تعبيري - بعد پيغمبر به سمت منزل يا مسجد راه افتادند و اين دو نفر هم همراه پيغمبر بودند. توي راه كه مي‌رفتند، رسيدند به يك جيفة مرداري - به يك مرداري، حالا جسد سگي بود، درازگوشي بود، هر چي بود - كه مرده بود و آنجا افتاده بود. پيغمبر به اين دو نفر رو كردند و گفتند: گاز بگيريد و يك مقداري از اين ميل كنيد. گفتند: يا رسول‌اللَّه! ما را تعارف به مردار مي‌كنيد؟! فرمود: آن كاري كه با آن برادرتان كرديد، از اين گاز زدن به اين مردار بدتر بود. حالا آن برادر كي بوده؟ برادري كه زناي محصنه كرده بوده و رجم شده و اينها درباره‌اش آن دو جمله را گفته‌اند و پيغمبر اين‌جور ملامتشان مي‌كند!
زيادتر نگوييد از آنچه كه هست! از آنچه كه بايد و شايد. منصف باشيم! عادل باشيم! اينها آن وظايف ماست. اين‌جور نيست كه ما چون مجاهديم، چون مبارزيم، چون انقلابي هستيم، بنابراين هر كسي كه از ما يك ذره - به خيال ما و با تشخيص ما - كمتر است، حق داريم كه درباره‌اش هر چي كه مي‌توانيم بگوييم؛ نه! اين‌جوري نيست.1 1. 02/04/89 بيانات در ديدار اعضاي بسيجي‌ هيئت علمي دانشگاه‌ها
ضرورت استفاده از خصوصيات ماه رجب براي ورود به ساحت رمضان
ماه مبارك رجب؛ ماه دعا، ماه توسل، ماه تضرع، ماه آماده شدن دل‌ها ان‌شاءاللَّه براي ورود به ساحت رمضان. اينكه در اين ماه اين دعاها توصيه شده است، اين اعمال توصيه شده است، اين استغفار توصيه شده است، بي‌جهت نيست. دعا هميشه خوب است، هر دعايي را هميشه مي‌شود خواند؛ اما اين دعا را براي روزهاي ماه رجب، يا براي ايام خاصي از ماه رجب به ما توصيه كرده‌اند؛ پيداست خصوصيتي در اين ماه هست، خصوصيتي در اين ايام هست؛ از اين خصوصيات بايد استفاده كرد. ان‌شاءاللَّه به خداي متعال متوسل بود، متضرع بود، كمك خواست، تكيه كرد، اعتماد كرد؛ خداوند متعال هم ان‌شاءاللَّه كمك خواهد كرد. 3 3. 07/04/89 بيانات در ديدار رئيس و مسئولان قوة قضائيه‌
اهداف بعثت پيامبر(ص) عدالت، صلح، امنيت و آرامش
عيد مبعث از اين جهت بزرگ‌ترينِ خاطره‌هاي تاريخي ماندگار است كه يك مقطع فوق‌العاده حساسي را در تاريخ بشر به وجود آورده است؛ و بر بشريت يك مسير و راهي را عرضه كرده است كه اگر آحاد بشر در اين راه حركت كنند، همة خواسته‌هاي فطري و طبيعي و مطلوب‌هاي‌تاريخي طبيعي بشريت برآورده خواهد شد. در طول تاريخ كه نگاه كنيد، بشريت از نبود عدالت مي‌ناليده است. يعني عدالت، خواستة بزرگ همة آحاد بشر در طول تاريخ است. امروز اگر كسي پرچم عدالت را به دست بگيرد، در حقيقت يك خواستة تاريخي طولاني طبيعي فطري انسان را مطرح كرده است. آيين اسلام، حركت اسلام، بعثت نبي مكرم، در وهلة اول و جزو فهرست اولين هدف‌ها، به دنبال عدالت است؛ مثل همة پيغمبران ديگر.
يك خواستة مهمِ بزرگِ اساسي ديگرِ بشر، صلح و امنيت و آرامش است. انسان‌ها براي زندگي، براي پرورش فكر، براي پيشرفت عمل، براي آسايش روان، احتياج دارند به آرامش، به محيط و فضاي امن و آرام؛ چه در درون خودشان، چه در محيط خانواده، چه در محيط جامعه، چه در محيط بين‌الملل. آرامش و امنيت و سلامت و صلح، يكي از خواسته‌هاي اساسي بشر است. اسلام، پيام‌آور امنيت و صلح و سلامت است. اينكه ما به تبع قرآن و با تعليم قرآن مي‌گوييم اسلام دين فطرت است، يعني اين. آن راهي را كه اسلام در مقابل بشر مي‌گذارد، راه فطرت است؛ راه برآوردن نيازهاي فطري انسان است. با اين جامعيت، با اين دقت، با اين اهتمام، بعثت پيغمبر اكرم از سوي پروردگار عالم به وجود آمد و فلاح بشريت را به او وعده و مژده داد؛ « بَشِيرًا وَنَذِيرًا ». ( بقره 119) بشارت، در درجة اول، بشارت به همين زندگي آرام، زندگي همراه با عدالت، زندگي متناسب با ساخت بشر است. البته دنبال اين هم، بشارت ثواب الهي است كه مربوط به زندگي دائم انسان است. لذا بعثت پيغمبر در واقع بعثت رحمت است. با اين بعثت، رحمت الهي شامل حال بندگان خدا شد؛ اين راه، جلوِ انسان‌ها باز شد؛ عدالت را مطرح كرد، امنيت و سلامت را مطرح كرد؛ « قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ. يهْدِي بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَيخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ».(مائده 15 و 16) با اين دستورها، با اين تعاليم، پيغمبر اكرم راه‌هاي سلامت را، راه‌هاي امنيت را به انسان‌ها نشان داد. اين سبل سلام - راه‌هاي امان، راه‌هاي آرامش، راه‌هاي امنيت - مربوط به همة محيط‌هايي است كه براي انسان اهميت دارد؛ از محيط دروني قلبي انسان بگيريد تا محيط جامعه، محيط خانواده، محيط كسب و كار، محيط زندگي جمعي، تا محيط بين‌المللي. اين، آن چيزي است كه اسلام به دنبال آن است.7 7. 19/04/89 بيانات در ديدار مسئولان نظام در روز عيد مبعث‌(27 رجب 1431)
هرمسئوليتي در هر جا داريم، حالت طلبگي و انس با مردم را، بايد از دست ‌ندهيم
يكي از چيزهايي كه به نظر من به شما كمك مي‌كند، اين چيزي است كه در مورد نبي مكرم، اميرالمؤمنين فرمود: «طبيبٌ دَوّارٌ بِطبِّه قَد اَحكَم مراهِمِه و اَحمَي مواسِمِه».( نهج‌البلاغه، خطبة 108)بايد پشت ميز و توي اتاق حبس شد. شكل اداري پيدا كردنِ ما مجموعة روحاني و مجموعة آخوند، به نفع ما نيست. هر مسئوليتي هم در هر جا داريم، اين حالت طلبگي خودمان، حالت آخوندي خودمان، حالت روحاني خودمان را، كه انس با مردم، رفتن ميان مردم، گفتن به زبان مردم، شنيدن درددل مردم است، بايد از دست ندهيم.
البته ما هر دو جورش را در بين روحانيون ديده‌ايم. كساني بوده‌اند كه هيچ سمت رسمي و اداري و اينها هم نداشتند، در عين حال رفتارشان با مردمي كه با آنها مواجه بودند، مثل رفتار يك آدم اداري، خشك، بي‌انعطاف، بي‌توجه، بي‌محبت و بي‌لبخند بوده است. عكسش را هم ديده‌ايم. كساني هم بوده‌اند كه مسئوليت‌هاي اداري داشتند، اما در همان گوشه‌اي و ضلعي كه با مردم تماس پيدا مي‌كردند، رفتار محبت‌آميز، رفتار پدرانه، رفتار مشفقانه و دلسوزانه با مردم داشتند؛ اين خوب است، اين درست است. پس اين هم يك مسئله است؛ يعني حبس نشدن مجموعه در قالب‌هاي سازماني. نه اينكه من با سازماندهي مخالف باشم؛ نه، بدون سازماندهي، بدون تشكيلات، مديريت امكان ندارد و كار هم پيش نمي‌رود. نخير! بنده معتقد به نظم سازماني هستم؛ اما معتقدم كه اين نظم سازماني نبايد ما را از هويت خودمان خارج كند. ما در همه صورت روحاني هستيم. بايستي با همان منش روحاني، به شكل روحاني‌اي كه در عالم شيعه وجود دارد، مشي كنيم. البته اين حالت در مذاهب و اديان ديگر هم بكلي منتفي نيست؛ يك جاهايي وجود دارد، براي آنها خيلي هم خوب است؛ اما حالا در بين شيعه يك سنتي است. اين حالتي كه در بين روحانيت شيعه وجود داشته - اينكه با مردم مأنوس است، از مردم مرتزق است، نسبت به مردم مشفق است، دردهاي مردم دردهاي اوست - اين را بايد حفظ كنيد؛ اين چيز خيلي مهمي است.8 8. ۸۹/۰۴/۲۰ بيانات در ديدار مسئولان دفاتر نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه‌ها
ضرورت نصيحت توأم با رفتار و عمل
در بخش موعظة حسنه - كه حالا من تعبير «تربيت» را به كار نمي‌برم، چون تربيت يك معناي اعمّي دارد - به نظر من علاوة بر مسئلة زبان، مسئلة رفتار لازم است. همين «كُونُوا دُعاةَ النّاس بِغَير اَلسِنَتِكُم»( مشكاة الانوار، ص 46) كه گفته شده، اينجاست: چيزي كه دل‌ها را نرم مي‌كند، بلكه عنادها را به زانو در مي‌آورد، آدم‌هاي معاند را به زانو در مي‌آورد، رفتار درست است، رفتار خوب است. البته رفتار خوب، شامل اخلاق خوب، تواضع، صداقت در گفتار، صداقت در موضع‌گيري، صراحت در بيان حقيقت و بلندنظري نسبت به امور مادي و دنيوي مي‌شود؛ اين چيزهايي كه نشان‌دهندة خلوص در عمل است؛ كه اگر به توفيق پروردگار ماها واقعاً خلوص در عمل داشته باشيم، طبعاً در رفتار و گفتارمان خودش را نشان مي‌دهد. بنابراين، نقطة اساسي مهمِ دوم، بهترين راهش همين است: اولاً لسان موعظه و نصيحت برادرانه، و در مواردي پدرانه و مشفقانه، ثانياً رفتار و عمل.8 8 ۸۹/۰۴/۲۰ بيانات در ديدار مسئولان دفاتر نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه‌ها
حضور مؤثر و آشکار دين در حوزه زندگي جوانان
حضور مؤثر و آشکار دين در حوزه زندگي جوانان، واقعيت بسيار مهم ديگري است که در داخل کشور قابل درک است. ... حضور پرشور جوانان در مراسم اعتکاف، نمازهاي جماعت دانشگاه‌ها و ديگر اماکن، و شرکت پررونق جوانان در مجامع مذهبي از نشانه‌هاي واقعيت ياد شده است.9 9. ۸۹/۰۴/۲۳ (گزارش خبري) بيانات درديدار نوزدهمين مجمع سراسري فرماندهان سپاه
تدبير ش56
ضرورت توجه به دوربين‌هاي مخفي الهي و ماندگاري آثار اعمال
به هر حال، آن چيزي كه از بين مي‌رود، همين گذران روزانة ما و شماست . خوبش ، بدش ، برطبق وظيفه‌اش، خلاف وظيفه‌اش صوابش، اينها از بين مي‌رود. طبيعت عالم، طبيعت زوال است؛ «العالم متغير». آنچه كه مي‌ماند، اثر اين كار است در ديوان الهي؛ اين ازبين نمي‌رود.« لاَ يعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ»؛ ( سبأ: 3) به قدر سنگيني يك ذره - حالا ذره چه به معناي ذرات غبار منتشر در هوا، چه به معناي مورچه - از ديد محاسبة الهي مخفي نمي‌ماند. دوربين‌هاي مخفي الهي ذره ذرة اعمال ما را نگاه مي‌كنند و مي‌سنجند؛ سخت‌ترش اين است كه بر دل‌هاي ما هم تسلط دارند . دوربين مخفي ، فقط توي ساختمان و توي‌محيط كار و داخل خانه و اينها نيست؛ توي دل ما هم يك دوربين مخفي هست. آنچه بر دل ما مي‌گذرد، آنچه بر ذهن ما مي‌گذرد، آنچه در خلوات انجام مي‌دهيم، همه بدون هيچ‌گونه كم و زيادي منعكس است و در روز قيامت اينها آشكار مي‌شود؛ « فَمَن يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيرًا يرَهُ.وَمَن يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يرَهُ».(زلزال7 و8) ظاهر آيه اين است كه اين عمل تجسم پيدا مي‌كند و انسان خود آن عمل را مي‌بيند. عمده اين است كه اين عمل مي‌ماند؛ به فكر اين ماندني باشيم. حوادث روزگار و گذران و روزمرة عمر ما، خوبش، بدش، در اوج احترام، در حضيض بي‌احترامي، با جيب پر، با جيب خالي، همه جورش مي‌گذرد و باقي نمي‌ماند. خوبش هم قابل دلبستن نيست، چون باقي‌ماندني نيست؛ بدش هم شكوِه و شكايتِ آنچناني ندارد، چون باقي‌ماندني نيست، چون گذراست. آن چيزي كه مي‌ماند، اثر اين عمل است، نتيجة اين عمل است، ثواب الهي است، عقاب الهي است؛ به فكر اين بايد بود.11. 01/05/89 بيانات در ديدار اعضاي دفتر رهبري و سپاه حفاظت ولي‌امر
ماه شعبان، عيد تقرب و توجه به خداوند و توسل قلبي به ساحت ربوبي
ماه شعبان هم عزيزان من! با قطع نظر از اين تولدها و ولادت‌هاي مبارك، عيد است؛ عيد تقرب و توجه به خداوند و توسل قلبي به ساحت ربوبي؛ فرصت بزرگي است براي نوراني كردن دل و جان انسان و آماده شدن انسان براي ورود در ضيافت ماه مبارك رمضان. با اين چشم نگاه كنيم به ماه شعبان؛ ماه فرصت عبوديت خداوند و فرصت خودسازي.1 1. 01/05/89 بيانات در ديدار اعضاي دفتر رهبري و سپاه حفاظت ولي‌امر
تلاشي كه در راه ماه مبارك رمضان انجام مي‌گيرد، در جهت تقوا باشد
در ميان خصوصياتي كه[براي ماه رمضان] ذكر شده است ... آنچه كه نظر بنده را جلب مي‌كند و حالا بين من و شما كه مسئولين كشور هستيم، در ميان گذاشته مي‌شود، اين «شهر التّوبة و الانابه» است؛ ماه توبه است، ماه انابه است. توبه يعني بازگشت از يك راه غلط، از يك كار غلط، از يك فكر غلط. انابه يعني رجوع الي اللَّه، بازگشت به سمت خدا. اين توبه و انابه، به طور طبيعي يك معنايي را در خودش مندرج دارد. وقتي مي‌گوييم: از راه خطا برگرديم، معنايش اين است كه نقطة خطا را، راه خطا را شناسايي كنيم؛ اين خيلي مهم است. ما همين‌طور كه داريم حركت مي‌كنيم، غالباً اين‌جور هستيم كه از كار خودمان، از خطاي خودمان، از تقصيري كه مي‌كنيم، غفلت مي‌كنيم؛ توجه نمي‌كنيم به اشكالي كه در كار خودمان وجود دارد. اين خود، هم خود شخصي است، هم خود جماعي؛ ملت خودمان، حزب خودمان، جريان خودمان، جناح خودمان. هرچه كه به خود انسان ارتباط پيدا مي‌كند، عيوب آن غالباً مورد غفلت قرار مي‌گيرد؛ لذا ديگران عيب ما را بايد به ما بگويند. اگر خودمان مي‌فهميديم و اصلاح مي‌كرديم، نوبت نمي‌رسيد به ديگران؛ احتياج نبود كه ديگران به ما بگويند. اين توبه و انابه كه فرمودند، قدم اوّلش اين است كه به عيب كار توجه كنيم، بفهميم: كجاي كار ما اشكال دارد؟ خطايمان كجاست؟ گناهمان كجاست؟ تقصيرمان كجاست؟ از شخص خودمان هم شروع كنيم، تا بعد برسيم به دايره‌هاي جماعي وسيع‌تر. اول شخص خود را محاسبه كنيم، ببينيم: كجا اشتباه كرديم؟ اين وظيفة همه است. از ما آدم‌هاي معمولي كه تقصير و گناه و خطا در كارمان زياد است، بگيريد تا انسان‌هاي برجسته، تا بندگان صالح خدا، حتّي تا اولياءاللَّه؛ آنها هم همين‌جورند، آنها هم احتياج به استغفار دارند، آنها هم احتياج به توبه دارند. ... خوب! اين براي كارگزاران وظيفة لازم‌تري است. يعني من و شما كه در بخشي از كارهاي كشور مسئوليتي داريم يا تأثيري داريم، در يك حوزة خاص اجتماعي نفوذي داريم، وظيفه‌مان در امر استغفار و توبة الي اللَّه و انابة الي اللَّه سنگين‌تر است؛ خيلي بايد مراقب باشيم. گاهي حتّي در زيرمجموعة من و شما يك تخلفي صورت مي‌گيرد؛ اگر به نحوي اين تخلف مستند به ما باشد، ما مسئوليم! مثل اينكه مثلاً كوتاهي كرديم در ابلاغ، كوتاهي كرديم در گزينش اين شخص، كوتاهي كرديم در برخورد با تخلفات، اين موجب شده است كه تخلفي به وجود بيايد.«قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ». ( تحريم 6) پس نتيجه اين شد كه: در ماه رمضان در حد توان خودمان بايد مراقبت كنيم، رفتار خودمان را تصحيح كنيم؛ فكرمان را، قولمان را، عملمان را تصحيح كنيم؛ بگرديم اشكالاتش را پيدا كنيم، آن اشكالات را برطرف كنيم. اين تصحيح در چه جهتي باشد؟ در جهت تقوا. در آية شريفة روزه مي‌فرمايد: « لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» ( بقره 183) روزه براي تقواست. بنابراين، اين تلاشي كه در راه ماه مبارك رمضان انجام مي‌گيرد، در جهت تقوا باشد.5 5. ۸۹/۰۵/۲۷ بيانات در ديدار كارگزاران نظام
گستردن عدالت، بالاترين تقواست
اينها همه، مسائل امروز ماست: گستردن عدالت، عدالت قضايي، عدالت اقتصادي، عدالت در گزينش‌ها، عدالت در تقسيم منابع و فرصت‌هاي كشور بين گروه‌ها، عدالت جغرافيايي، اينها مسائل خيلي مهمي است؛ اينها همه نيازهاي ماست. گستردن عدالت، بالاترين رقم‌هاي تقواست؛ اين از يك نماز خوب، از يك روزة روز گرم تابستان بالاتر است. روايتي است كه فرمود: هر اميري - امير يعني همة شماها؛ هر كسي يك دستگاهي دارد كه در آن فرمان مي‌راند، حكم او در آنجا نافذ است - كه روزي را به عدالت حكم كند، مثل اين است كه هفتاد سال عبادت كرده؛ اينها خيلي مسائل مهمي است؛ اهميت عدالت را، رفتار عدالت‌آميز را به ما نشان مي‌دهد.5 5. ۸۹/۰۵/۲۷ بيانات در ديدار كارگزاران نظام
ماه رمضان، در حكم اوقات نماز شبانه‌روزي
به نظر انسان اين‌جور مي‌آيد كه ماه رمضان در بين ايام سال و ماه‌هاي سال، حكم اوقات نماز را دارد در شبانه‌روز. يعني همان‌طوري كه در شريعت مقدس اسلامي براي ما كه محصور و محدود به عوامل ماده هستيم، يك فرصت‌هايي گذاشته شده است كه آن فرصت‌هاي نماز است - وقت صبح، وقت ظهر، وقت عصر، وقت مغرب، وقت عشا، يك زنگ بيدارباش است، يك خلوت دادن به خود براي ايجاد نورانيت در دل و نفس است؛ ساعات نماز را در شبانه‌روز براي ما قرار داده‌اند، براي اينكه غرق نشويم؛ از اسارت ماده يك لحظه‌اي بيرون بياييم، نفسي تازه كنيم، به ياد معنويت بيفتيم، يكسره غرق در ماديات نباشيم - به نظر مي‌رسد كه در دورة سال هم ماه رمضان يك چنين وضعيتي را دارد؛ نفس‌كش روح انساني و روح ملكوتي انسان است؛ فرصتي است كه با اين رياضت طولاني يك‌ماهه، نفس از تخته‌بند عوامل مادي كه ما را احاطه كرده است، خلاصي پيدا كند، نجاتي پيدا كند؛ يك نفسي بكشد، نورانيتي پيدا كند. شارع مقدس، ماه رمضان را براي اين قرار داده است.5 5. ۸۹/۰۵/۲۷ بيانات در ديدار كارگزاران نظام
ضرورت خشم مقدس در مقابل دشمنانو فرو بردن خشم در مقابل دوستان
فرو بردن خشم در مقابل دوستان. بحث اينجا دوستان است. البته در مقابل دشمنان بايد غيظ داشت؛ «وَيذْهِبْ غَيظَ قُلُوبِهِمْ».( توبه 15) در مقابل آن دشمني كه با هويت شما، با موجوديت شما مخالف است، آنجا خشم مي‌شود خشم مقدس؛ آن اشكالي ندارد. نه! در جمع مؤمنين، در بين افرادي كه مأمور به رفتار مسلماني با آنها هستيم، خشم و حالت عصبانيت نبايد باشد. خشم به انسان ضرر مي‌زند. تصميم‌گيري با خشم مضر است؛ حرف زدن با خشم مضر است؛ كار كردن با خشم مضر است؛ غالباً دچار غلط و اشتباه است؛ اين چيزي است كه ماها متأسفانه خيلي ابتلاء پيدا مي‌كنيم. جلوگيري از اين خشم، خشمي كه موجب انحراف مي‌شود، موجب خطاي در فكر و عمل مي‌شود، يكي از موارد تقواست.5 5. ۸۹/۰۵/۲۷ بيانات در ديدار كارگزاران نظام
واقعاً رمضان را ماه توبه، انابه، تطهير و تمحيص قرار بدهيم
روزه و اين ماه، يك عمل جمعي است؛ يك عمل فردي نيست. يعني: همه روزه‌ايم، همه داخل اين ماهيم، همه سر اين سفره نشستيم؛ همة افراد جامعة اسلامي، امت اسلامي. وقتي كه مي‌خواهيم اين نصايح را، اين توصيه‌هاي مهم كتاب و سنت را عمل كنيم، اگر همه خود را مخاطب آن بدانيم، ببينيد در دنياي اسلام چه اتفاقي مي‌افتد؛ در دايرة محدودتر در كشور چه اتفاقي مي‌افتد. قدر اين ماه را بايد دانست. قدر دانستنش هم به همين است كه واقعاً ماه را ماه توبه قرار بدهيم، ماه انابه قرار بدهيم، ماه تطهير قرار بدهيم، ماه تمحيص قرار بدهيم؛ برويم به سمت اين چيزها.5 5. ۸۹/۰۵/۲۷ بيانات در ديدار كارگزاران نظام
لزوم توجه به قدرت و صدق وعدة الهي
توجه به قدرت الهي و صدق وعدة الهي؛ كه اين اساس همة كارهاست كه مطمئن باشيم به وعدة الهي. خداي متعال كساني را كه سوءظن به وعدة او دارند، سوءظن به او دارند، لعنت فرموده است: «وَيعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِيرًا»؛ (فتح 6) يعني: خداي متعال كساني را كه سوءظن به وعدة الهي دارند، مذمت مي‌كند. خداي متعال فرموده است كه: « لَينصُرَنَّ اللَّهُ مَن ينصُرُهُ »؛(حج 40) « وَأَوْفُواْ بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ ». (بقره 40) در راه خدا حركت كنيد، خداي متعال كمك مي‌كند. حالا اين فقط هم وعدة الهي نيست. ما اگر آدم‌هاي ديرباوري هم باشيم، آدم‌هاي كورباطني هم باشيم كه نتوانيم درست وعدة الهي را قبول كنيم، تجربة ما به ما اين را نشان مي‌دهد. كدام از عناصر اصلي انقلاب و دوستان انقلاب و طرفداران انقلاب و دشمنان انقلاب، چهل سال قبل از اين، احتمال مي‌دادند كه يك چنين اتفاقي در كشور بيفتد؟ يك حادثة به اين عظمت، يك بناي به اين رفعت به وجود بيايد؟ كي احتمال مي‌داد؟ اما شد؛ به خاطر توكل به خداي متعال، به خاطر عزم راسخ، به خاطر نهراسيدن از مرگ، نهراسيدن از شكست، پيش رفتن به نام خدا و توكل به خدا اتفاق افتاد. بعد از اين هم همين خواهد شد.55. ۸۹/۰۵/۲۷ بيانات در ديدار كارگزاران نظام
در دورة جواني، دل پاك و زلال را با ذات مقدس باري‌تعالي پيوند دهيد
شما جوانيد، دل‌هاي شما پاك است، ناآلوده است. به عمق اين حرف هم شما حالا نمي‌رسيد كه اين ناآلودگي معنايش چيست؟ گرفتاري دل‌هاي آلوده كجاست؟ اين را شما كه جوانيد، حالا حالاها به آن نمي‌رسيد؛ به حدود سني ما كه رسيديد، آن وقت گرفتاري را مي‌فهميد. مي‌بينيد كه چقدر اين زلالي دل در دورة جواني قيمت و ارزش دارد كه ديگر قابل برگشت هم نيست. امروز اين سرمايه در اختيار شماست. من حرفم اين است: اين دل پاك و زلال را هرچه مي‌توانيد، با منبع عظمت، با منبع حقيقت، با منبع زيبايي - يعني ذات مقدس باري‌تعالي - پيوند دهيد و نزديك كنيد. اگر موفق شديد، تا آخر عمر زندگي سعادتمندانه خواهيد داشت؛ اگر حالا موفق نشويد، بيست سال ديگر سخت‌تر است؛ اگر بيست سال بعد هم - كه شماها چهل سال، چهل و پنج سال سنّ‌تان هست - موفق نشويد، بيست سال بعدش بسيار بسيار مشكل‌تر است؛ يعني در سنينِ كمتر از سنِ حالاي من. خيلي سخت خواهد شد. نه اينكه محال باشد، اما مشكل است. حالا دل را به خدا پيوند بزنيد. راهش هم در شرع مقدس باز است؛ يك كار رمزآلود پيچيده‌اي نيست. ... در درجة اول، ترك گناه. گفتنش آسان است، عملش سخت است؛ اما ناگزير است. دروغ نگفتن، خيانت نكردن، از لغزش‌هاي گوناگون جنسي و شهواني پرهيز كردن، از گناهان پرهيز كردن؛ قدمِ مهم‌ترينش اين است. بعد از ترك گناه، انجام واجبات، ... خودتان را بيشتر با خدا مأنوس كنيد. راهش هم ترك گناه و توجه به نماز است؛ و بعد از نمازهاي واجب و آن توجهي كه عرض كردم، ديگر هرچه كه توانستيد، مستحبات، دعا و بقية كارها را انجام دهيد. ان‌شاءاللَّه خداي متعال هم راه‌ها را باز مي‌كند.6 6. ۸۹/۰۵/۳۱ بيانات در ديدار دانشجويان در يازدهمين روزماه رمضان
نماز را به وقت، با توجه و با حضور قلب بخوانيد
از همة واجبات مهم‌تر، نماز است. «و اعلم انّ كلّ شي‌ء من عملك تبع لصلاتك»؛ ( نهج البلاغه، خطبة 27) همة كار انسان، تابع نماز است. نماز را به وقت بخوانيد؛ با توجه و با حضور قلب بخوانيد. حضور قلب، يعني: بدانيد كه داريد با يكي حرف مي‌زنيد. بدانيد يك مخاطبي داريد كه داريد با او حرف مي‌زنيد. اين حالت را اگر در خودتان تمرين كرديد، اگر توانستيد اين تمركز را ايجاد كنيد، تا آخر عمر اين براي شما مي‌ماند. اگر حالا نتوانستيد - همان طور كه گفتم - بيست سال بعد سخت است، بيست سال بعدش سخت‌تر است؛ بعد از آن، كسي اگر از قبل نكرده باشد، خيلي خيلي سخت است. از حالا عادت كنيد اين تمركز را در حال نماز در خودتان ايجاد كنيد و به وجود بياوريد. آن وقت، اين آن صلاتي است كه:« تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ». (عنكبوت 45) « تَنْهَي » يعني شما را نهي مي‌كند؛ معنايش اين نيست كه مانعي جلوي شما مي‌گذارد كه شما ديگر نمي‌توانيد گناه كنيد؛ نه! يعني: دائم به شما مي‌گويد گناه نكن! خوب، روزي چند نوبت از درون دلِ انسان به او بگويند: گناه نكن! گناه نكن! انسان گناه نمي‌كند. اين نماز است.6 6. ۸۹/۰۵/۳۱ بيانات در ديدار دانشجويان در يازدهمين روزماه رمضان
اغتنام فرصت ماه رمضان براي انس با قرآن، نهج‌البلاغه، صحيفة سجاديه، نافله و نماز شب
روزة ماه رمضان خيلي مغتنم است؛ مبارزة با گرسنگي، تشنگي، گرما و سختي‌هايي كه انسان دارد. انس با قرآن و انس با نهج‌البلاغه و انس با صحيفة سجاديه و دعا و نافله و نماز شب و هر كار كه توانستيد بعد از آن بكنيد.6 6 ۸۹/۰۵/۳۱ بيانات در ديدار دانشجويان در يازدهمين روزماه رمضان
مراقبت براي جلوگيري از تاريك شدن دل
اين دل نوراني و پاكيزه را كه در شما هست، قدر بدانيد! نه اينكه من بخواهم براي خوشامد شما حرف بزنم؛ نه! جوان‌هاي عالَم كه فقط شما نيستيد؛ جوان خاصيتش اين است. دلتان پاكيزه است. حالا چون براي شما قابل مقايسه نيست، نمي‌توانيد اين موضوع را احساس كنيد. در طول زمان، گرفتاري‌ها، غبارها، لجن‌ها و زنگارها دل را مي‌پوشاند. در روايت دارد كه: وقتي گناهي مي‌كنيد، يك نقطة سياهي در قلب شما به وجود مي‌آيد - البته اينها زبان نمادين است، زبان سمبليك است - گناه دوم را كه مي‌كنيد، اين نقطة سياه دو برابر مي‌شود. هرچه گناه بكنيد، اين نقطه‌ها هي اضافه مي‌شود، تا اينكه همة قلب را سياهي مي‌گيرد. ترجمة مفهوم عرفي‌اش همين است كه من گفتم؛ يعني: شما الان دل و جان و روح آماده‌اي داريد. به‌مرور گناهان، گرفتاري‌ها و مشكلات فراواني كه در مسير مبارزات زندگي انسان به وجود مي‌آيد - در سياست، در اقتصاد، در يك لقمه نان، در به دست آوردن امكانات زندگي - چنانچه انسان از حالا تمرين نكرده باشد، اينها گرفتاري‌ها را زياد مي‌كند، دل را تاريك مي‌كند.6 6 ۸۹/۰۵/۳۱ بيانات در ديدار دانشجويان در يازدهمين روزماه رمضان
قدر جواني و دل‌هاي پاك را بدانيد
توجه هم داشته باشيد: اغلب لغزش‌هايي كه - نمي‌گويم‌همه‌-‌ در عرصه‌هاي گوناگون و ميدان‌هاي گوناگون براي انسان‌ها پيش مي‌آيد، ناشي از رعايت نكردن همين نكتة اصلي و مهمي است كه گفتم؛ [مراقبت از دل] حتّي در ميدان جهاد. در جنگ احد - خوب، قضايا را مي‌دانيد ديگر - يك عده‌اي كوتاهي‌اي كردند كه فاجعه آفريد. اگر قضاياي جنگ احد را نخوانده‌ايد، توي كتاب‌هاي تاريخ هست؛ برويد بخوانيد: كه من ديگر نخواهم اينجا شرح بدهم. قرآن دربارة همين‌ها مي‌گويد: « إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْاْ مِنكُمْ يوْمَ الْتَقَي الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُواْ». (آل عمران 155) حاصل ترجمه اين است: آن كساني كه شما ديديد روز جنگ احد، آن‌جور به دشمن پشت كردند و فاجعه درست كردند و موجب شهادت حمزة سيدالشهداء و بزرگاني از اصحاب شدند،« إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُواْ »، لغزش آنها را شيطان از ناحية آنچه كه قبل‌ها انجام داده بودند، زمينه‌سازي كرد؛ يعني گناهانشان. از اين قبيل آيه در قرآن آيات متعددي داريم. پرهيز نكردن ما از گناه، اثرش را در مديريت امور كشور اگر داشته باشيم، مديريت يك بخشي اگر داشته باشيم، اگر در ميدان جنگ حاضر شويم، اگر در يك آزمون مالي و اقتصادي گير كنيم، در همة اينجاها نشان مي‌دهد. بنابراين، اين حرف اصلي ماست. خلاصه عرض مي‌كنم: قدر جواني را بدانيد! اين معنايش اين است كه قدر دل‌هاي پاك را بدانيد!66. ۸۹/۰۵/۳۱ بيانات در ديدار دانشجويان در يازدهمين روزماه رمضان
براي بالا آوردن ميزان خلوص‌هاي فردي و جمعي تلاش كنيد
خلوص كه شما مطرح مي‌كنيد - كه ما بايست از فرصت استفاده كنيم و حالا كه غربال شد، يك عده‌اي را كه ناخالصي دارند، از دايره خارج كنيم - چيزي نيست كه با دعوا و كشمكش و گريبان اين و آن را گرفتن و با حركت تند و فشارآلود به وجود بيايد؛ خلوص در يك مجموعه كه اين‌جوري حاصل نمي‌شود؛ ما به اين، مأمور هم نيستيم. در صدر اسلام، خوب، با پيغمبر اكرم يك عده بودند؛ سلمان بود، اباذر بود، ابي‌بن‌كعب بود، عمار بود، كي بود، كي بود؛ اينها درجة اول و خالص‌ترين‌ها بودند؛ عده‌اي ديگر از اينها يك مقداري متوسط‌تر بودند؛ يك عده‌اي بودند كه گاهي اوقات پيغمبر حتّي به اينها تشر هم مي‌زد. اگر فرض كنيد پيغمبر در همان جامعة چند هزار نفري - كه كار خالص‌سازي خيلي آسان‌تر بود از يك جامعة هفتاد ميليوني كشور ما - مي‌خواست خالص‌سازي كند، چه كار مي‌كرد؟ چي برايش مي‌ماند؟ آن كه يك گناهي كرده، بايد مي‌رفت؛ آن كه يك تشري شنفته، بايد مي‌رفت؛ آن كه در يك وقتي كه نبايد از پيغمبر اجازة مرخصي بگيرد، اجازة مرخصي گرفته، بايد مي‌رفت؛ آن كه زكاتش را يك خرده دير داده، بايد مي‌رفت؛ خوب، كسي نمي‌ماند! امروز هم همين‌جور است. اين‌جوري نيست كه شما بياييد افراد ضعاف‌الايمان را از دايره خارج كنيد، به بهانة اينكه مي‌خواهيم خالص كنيم؛ نه! شما هرچه مي‌توانيد، دائرة خلّصين را توسعه بدهيد؛ كاري كنيد كه افراد خالصي كه مي‌توانند جامعة شما را خالص كنند، در جامعه بيشتر شوند؛ اين خوب است. از خودتان شروع كنيد؛ دور و بر خودتان، خانوادة خودتان، دوستان خودتان، تشكل خودتان، بيرون از تشكل خودتان. هرچه مي‌توانيد، در حوزة نفوذ تشكل خود، براي بالا آوردن ميزان خلوص‌هاي فردي و جمعي تلاش كنيد كه نتيجة آن، خلوص روزافزون جامعة شما خواهد شد. راه خالص كردن اين است.66. ۸۹/۰۵/۳۱ بيانات در ديدار دانشجويان در يازدهمين روزماه رمضان
تدبير ش 57
دعا كنيد و از خداي متعال توفيق بخواهيد
امسال، ماه مبارك رمضان هم هست و ان‌شاءاللَّه بركات اين ماه مبارك هم شامل حال دولت و مسئولين و كشور خواهد بود. من بخصوص اين شب‌هاي عزيز قدر دعا مي‌كنم. واقعاً ديشب هم كه شب نوزدهم بود، بالخصوص براي شما مسئولين و رئيس جمهور و وزرا و ديگر دست‌اندركاران دعا كرديم. اگرچه دعاي ما لياقتي ندارد، اما بالاخره بايد از خداي متعال خواست و خواستيم. شماها هم دعا كنيد و از خداي متعال توفيق بخواهيد.22. ۸۹/۰۶/۰۸ بيانات درديدار رئيس جمهور و هيأت دولت
دعا براي جلب رضايت و خشنودي پروردگار
روزهاي آخر ماه رمضان است و حال و هواي دل و جان مردم ما - از جمله شما - حال و هواي عبادت و خشوع و صفاست؛ ان‌شاءاللَّه. در دعاهاي اين ايام و اين شب‌ها خوانديد كه: «اللّهمّ و هذه ايام شهر رمضان قد انقضت و لياليه قد تصرّمت». ( مفاتيح الجنان، از دعاهاي دهة آخر ماه رمضان‌) عرض مي‌كنيم: پروردگارا! شب‌هاي ماه رمضان سپري شد. روزهاي ماه رمضان درنورديده شد و ما نمي‌دانيم كه در اين روزها و شب‌هايي كه گذشت، چه مقدار توانستيم ظرف وجود خودمان را از رحمت تو، از عنايت تو لبريز كنيم و چه مقدار بهره ببريم. و عرض مي‌‌كنيم: «ان لم تكن رضيت منّا فالان فارض منّا »؛ پروردگارا! اگر تا اين لحظه ما نتوانسته‌ايم رضايت و خشنودي تو را كسب كنيم، درخواست و تمنا مي‌كنيم كه در همين لحظه رضايت خودت را شامل حال ما بفرما.4 4. 14/06/89 بيانات در ديدار اساتيد دانشگاه‌ها
تلاش كنيد ظرف واسع وجودي خودتان را از آبشار لطف و صفاي الهي سرشار كنيد
اين ايام و ليالي را قدر بدانيم. شما بيست و چند روز را روزه گرفتيد، بحمداللَّه موفق بوديد، يقيناً از انوار ملكوتي اين شب‌ها و روزها بهره‌مند شديد؛ اين چند روز و چند شب باقيمانده را هم تلاش كنيد كه هرچه بيشتر ظرف واسع وجودي خودتان را سرشار و لبريز كنيد از آبشار لطف و صفاي الهي كه به سمت ما سرازير است.44. 14/06/89 بيانات در ديدار اساتيد دانشگاه‌ها
مفهوم اسلامي جهاد
جهاد يك معناي خاصي دارد. معناي جهاد فقط تلاش نيست. در مفهوم اسلامي، جهاد عبارت است از آن تلاشي كه در مقابل يك دشمن است، در مقابل يك خصم است. هر تلاشي جهاد نيست. مجاهدت با نفس، مجاهدت در مقابل شيطان، جهاد در ميدان نظامي، مواجهة با يك دشمن است؛ مواجهة با يك معارض است.44. 14/06/89 بيانات در ديدار اساتيد دانشگاه‌ها
نعمت درك ماه ضيافت الهي را بايد قدر دانست
خداي متعال را سپاسگزاريم كه فرصت عطا كرد، عمر عنايت كرد، يك ماه رمضان ديگر و يك عيد فطر ديگر را شاهد هستيم. نعمت بزرگي است نعمت درك ماه ضيافت الهي. و ملت ما در واقع از اين ماه استفادة شاياني بردند؛ قدر دانستند اين ماه شريف و عزيز را. اين مجالس، اين محافل، اين تلاوت‌ها، اين ذكرها، اين دعاها، اين برنامه‌هايي كه دل‌هاي بيشتر جوان و روح‌هاي پاك و صاف آنان در آن شركت داشتند، دريچه‌هاي رحمت الهي را به روي ملت باز مي‌كند ان‌شاءاللَّه قدر بايد دانست. روح معنويت و دلدادگي به ارتباط با ذات مقدس احديت در مردم ما نهادينه است، عميق است، ريشه‌دار است. بعضي ممكن است دچار اشتباهاتي بشوند، در زندگي فردي خودشان خطاهايي بكنند، اما ماه رمضان اين فرصت را به آنها مي‌دهد كه به سوي خداي متعال برگردند، توجه كنند، متذكر شوند و انابه كنند. در همة انسان‌ها اين روح ارتباط با معنويت هست؛ با زبان شاعرانه اين را بيان مي‌كنند:
خاك دل آن روز كه مي‌بيختند شبنمي از عشق در او ريختند
اين عشق، عشق مادي نيست، عشق هوس‌آلود نيست؛ اين، عشق به خداست؛ اين، عشق به ذات احديت است؛ اين، عشق به اصل وجود است كه در همة انسان‌ها هست، نهادينه است؛ « فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيهَا».(روم 30) عوامل مادي، انگيزه‌هاي مادي، جاذبه‌هاي مادي، مانند خار و خاشاكي، زباله‌اي بر روي اين گوهر اندوده مي‌شود، وقتي ماه رمضان مي‌آيد، گويا نسيمي است كه اين زوايد را برطرف مي‌كند، آن گوهر، خود را نشان مي‌دهد و توجه به خداي متعال جان مي‌گيرد. لذا در اين ماه رمضان مثل اغلب ماه رمضان‌هاي گذشته شاهد بوديم همة مردم، انواع و اقسام سلايق، نوع رفتارهاي گوناگون، نوع لباس‌هاي گوناگون، در اين مجالس بخصوص در شب‌هاي مبارك قدر شركت كردند، بهره بردند، استفاده كردند، اشك ريختند:
دل چو به آن قطره غم‌اندود شد
بود كبابي كه نمك‌سود شد
ديدة عاشق كه دهد اشك ناب‌
هست همان خون كه چكد از كباب
اين اشك‌هايي كه از چشم‌ها جاري مي‌شود، در حقيقت از دل بيدار و پاك است كه بيرون مي‌آيد و مي‌جوشد. مردم عزيز ما اين را بايد قدر بدانند.66. ۸۹/۰۶/۱۹ خطبه‌هاي نماز عيد سعيد فطر
نماز جماعت اول وقت در مسجد را در طول دوران سال نگه داريد
ذخيره‌اي به دست آورديد، محصولي اندوختيد در اين ماه مبارك[رمضان]، آن را حفظ كنيد؛ با قرآن انس پيدا كرديد. اين را حفظ كنيد؛ اين انس را حفظ كنيد. اين نماز جماعت اول وقت را، نماز در مسجد را، نمازِ با حال و حضور را براي خودتان در طول دوران سال نگه داريد و تا آنجايي كه ممكن است، نگذاريد اين عوامل مادي، اين خار و خاشاك، اين خاكسترهاي مادي روي اين گوهر بنشيند. ملتي كه اين خصوصيات را در خود حفظ كند و اين عروج معنوي و تكامل معنوي را در خود نگه دارد، اين ملت در همة ميدان‌ها - در ميدان مادي، در ميدان معنوي، در عزت، در اقتدار، در ايجاد همة سرمايه‌هاي ملي - موفق خواهد شد. و ان‌شاءاللَّه اين براي ملت ما پيش خواهد آمد.66. ۸۹/۰۶/۱۹ خطبه‌هاي نماز عيد سعيد فطر
وظيفة نخبگان حوزه و دانشگاه براي مقابله با هنجارشكني‌هاي ديني، اخلاقي و جنسي
مسئلة دين و بينات اسلامي و انقلاب اسلامي ... از توحيد و نبوت و امامت و ولايت و از اينها بگيريد تا احكام و حجاب و حدود شرعيه و بقية چيزها؛ دائم دارد شبهه‌پراكني مي‌شود. بايد حواسمان باشد كه اينها روش دشمن است. بايد در مقابل اينها تدبير داشت، بايد كار كرد. البته در اينجا و در اين شبهه‌هايي كه به طرق مختلف مطرح مي‌شود، همه وظيفه دارند كه در برابر اين هنجارشكني‌هاي ديني كه در اين سايت‌ها ودر اين اظهارات مشاهده مي‌شود و اين فرقه‌سازي‌هايي كه وجود دارد و اين هنجارشكني‌هاي اخلاقي و جنسي كه انسان مشاهده مي‌كند و از اين قبيل چيزها، بايستند. اينها كارهايي است كه نه اينكه همة اين كارها را دشمن دارد از خارج مي‌كند؛ نه، انگيزه‌هاي داخلي هم وجود دارد، اما دشمن تقويت مي‌كند، جهت مي‌دهد، كمك مي‌كند و اينها را هل مي‌دهد به جلو و دشمن از اين چيزها خرسند است. بايد اين را مواظب باشيم. بايد مواظبت كنيم. مسئوليت به عهدة كيست؟ آيا به عهدة دولت است؟ به تنهايي، نه! دولت البته مسئوليت‌هايي دارد. من خودم بارها به شوراي انقلاب فرهنگي در دوره‌هاي مختلف گفتم كه شما نمي‌توانيد خود را از متدين كردن مردم و وظيفه‌اي كه در اين راه داريد، بركنار نگه داريد. اينها مخالف بودند. آن جريان‌هاي بداخلاق مخالف بودند، مي‌گفتند: نه! اين دينِ دولتي مي‌شود. من معتقدم دولت در اين زمينه وظيفه دارد، اما وظيفة دولت چيست؟ وظيفة دولت درست كردن عقايد مردم است؟ نه! وظيفة دولت زمينه‌سازي است؛ وظيفة عملياتي و ميداني به عهده روحانيت است، به عهدة زبدگان است، به عهدة نخبگان حوزه و دانشگاه است. اين وظيفة ميداني است. من امروز نگاه مي‌كنم: جاي اين مجموعة مكرّم ديني و علمي را در خيلي جاها خالي مي‌‌بينم.
ما اگر چنانچه به دستگاه‌هاي تبليغاتي‌مان اعتراض مي‌كنيم، مي‌‌بينيم اينها گاهي اوقات به خاطر اعتراض و تشري كه ما مي‌زنيم، يك حركتي ديني هم انجام مي‌دهند، بد از آب در مي‌‌آيد؛ يك كاري هم انجام مي‌دهند، محتوايش خراب در مي‌‌آيد، اين به خاطر اين است كه اشراف علمي كه فقط مختص روحانيت است در اين مورد،وجود ندارد.
حوزه‌هاي علميه نقش‌شان در صدا و سيما فقط اين نيست كه يك واعظ خوش‌زباني بيايد آنجا، مردم را نصيحت كند؛ نه! حوزة علميه بايد كميته‌ها تشكيل بدهند، مجموعه‌ها تشكيل بدهند، اتاق فكرهاي ديني تشكيل بدهند، راجع به مسائل گوناگون بنويسند، بحث كنند، تحليل كنند، تحقيق كنند و محصولات اينها را بدهند بيرون. فضا وقتي كه درست شد، طبعاً اثر مي‌گذارد. روي بازي هنرمند هم اثر مي‌گذارد.99. 25/06/89 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري‌
بايد درون خودمان را اصلاح كنيم؛ اصلاحِ دايمي جزو وظايف دايمي ماست
حوادث بايد ما را بيدار نگه دارد. بايد چُرت نزنيم، بايد نخوابيم؛ خوابمان نبرد. اگر اين حوادثي كه من ترسيم مي‌كنم، اين قوّت و قدرت و استحكام روزافزوني كه در جبهة اسلامي و نظام مقدس جمهوري اسلامي مشاهده مي‌شود، ما را خاطرجمع كرد، بي‌دغدغه كرد، موجب خواب‌آلودگي ما شد، موجب غرور و غفلت ما شد، خواهد شد خطر؛ اين خطر است. بايد اين زنگ بيدارباش هميشه در چشم ما باشد. چه كار بايد بكنيم؟ بايد درون خودمان را اصلاح كنيم. اصلاحِ دايمي جزو وظايف دايمي ماست. درون را چه جوري اصلاح كنيم؟ اول از خودمان شروع كنيم. بنده، شخص حقيرِ مذنبِ عاصي از خودم شروع كنم. ديگران هم همين‌جور. اول رابطة خودمان را با خداي متعال درست كنيم، اصلاح كنيم و به آنچه كه خداي متعال از ما سؤال خواهد كرد، بينديشيم: «و استعملني بما تسألني غدا عنه».(صحيفة سجاديه، دعاي بيستم‌) اين، از جملة چيزهايي است كه بايد دائم در ذهن ما باشد. نمي‌گويم خودمان كه كاملاً اصلاح شديم، بعد به اصلاح مردم بپردازيم - كه حالا ممكن است اين به اين آساني‌ها هم به دست نيايد - وقتي شروع به اصلاح خود كرديم، آن وقت اصلاح جامعه هم براي ما آسان خواهد شد. و او - اصلاح جامعه - آسانتر از اصلاح نفس است. انسان مي‌‌بيند دل‌هاي مستعد را، دل‌هاي آماده را، حرف‌پذير و منطق‌پذير را در اين جامعة بزرگ ايراني خود ما؛ اين جوانان ما، اين مرد و زن مؤمن ما در اقصي نقاط كشور، از فرزانه‌ترين و باسوادترين و فهميده‌ترين‌شان تا طبقات پايين در اكناف گوناگون كشور، انسان مي‌‌بيند كه اينها حرف شنوي دارند؛ ما اگر بگوييم، اينها گوش مي‌كنند. اگر گوش كردند، به احتمال زياد، متأثر خواهند شد و آن تأثر در عملشان ظاهر خواهد شد.99. 25/06/89 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري‌
نزول سكينة الهي بر قلب‌ها، بهرة‌ مهم ماه مبارك رمضان
فرمود: « أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ».( رعد28) بايد يكي از بهره‌هاي مهم اين ماه شريف براي ما اين باشد كه تلاطم‌ها و اضطراب‌ها و ناآرامي‌هايي كه در دل‌هاي ما به وجود مي‌‌آيد، ما را به اين طرف و آن طرف مي‌كشاند، آرام بگيرد و سكينة الهي بر قلب ما نازل بشود؛ كه اگر اين سكينه را خداي متعال عنايت كرد و مرحمت كرد، عمق ايمان و عشق و محبت به خداي متعال هم بيشتر مي‌شود؛ «لِيزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ ». (فتح 4) مردم خوشبختانه در اين ماه رمضان، در اين عيد فطر بهرة خوبي بردند؛ انسان مي‌‌بيند. گزارش‌هاي متعدد از سرتاسر كشور براي ما آمد - گزارش‌هاي مستند، مصور - از حالات مردم، توجهات مردم، شب‌هاي احيا، غير از شب‌هاي احيا، روز قدس؛ مردم بحمداللَّه خوب بهره بردند؛ بخصوص جوان‌ها. معنويت اين ماه مثل يك شعاع درخشنده‌اي، با يك نگاه، دل‌ها را روشن كرد؛ و با نگاهي مثل يك ابر پربركتي، باران‌ها را بر دل‌هاي مردم، بر جان‌هاي مردم فرو ريخت؛ خوب بود.9 9. 25/06/89 بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري‌
تدبير ش 58
اقتدار معنوي و ايمان به خدا را بايد تقويت كرد
من مادران شهدايي را زيارت كردم كه بجّد و با صدق واقعي مي‌گفتند: اگر ما ده تا فرزند هم داشتيم، حاضر بوديم در راه خدا بدهيم؛ دروغ نمي‌گفتند. من مادران و پدراني را ملاقات كردم كه احساس عزت و افتخار مي‌كردند، به خاطر اينكه فرزندانشان در راه خدا شهيد شدند. البته حق هم با آنهاست، عزت و افتخار است؛ همان‌طوري كه عمة ما زينب كبري(س) فرمود: «مَا رَأيتُ اِلاّ جمَيلا»؛ (لهوف، ص160) جز زيبايي نديدم. حادثة كربلا چيز كوچكي است؟ اين چشم خدابين، از اين حادثه، از اين خون‌هاي ريخته شده، از اين مصيبت سنگين، يك حقيقت زيبا مشاهده مي‌كند؛ «مَا رَأيتُ اِلاّ جمَيلا». من خانواده‌‌هاي بسياري را ديدم كه همين احساس زينب كبري‌ در آنها هم بود؛ آنها هم مي‌گفتند: «مَا رَأينا اِلاّ جمَيلا». اينهاست كه به يك ملت اقتدار مي‌دهد؛ اينهاست كه اعتماد به نفس را در يك ملت به وجود مي‌آورد؛ اينهاست كه تهديدهاي قدرت‌هاي مادي دنيا، عربده‌‌هاي مستانة دولت‌هاي متجاوز و مستكبر دنيا، دل آنها را نمي‌لرزاند.
امروز ملت ايران از تهديدها، از عربده‌هاي رؤساي جمهور مادي و غرق در شهواتي كه بر دنيا حاكمند، نمي‌ترسد؛ بر سر آرمان‌هاي خود محكم ايستاده است؛ همان‌طور كه پدران و مادران محترم و عزيزي كه آمدند اينجا صحبت كردند، بيان كردند؛ اين حرف‌ها راست است. خانواده‌‌هاي شهدا ايستاده‌اند، ملت ايران ايستاده‌اند؛ به خاطر اين اقتدار معنوي و اين قوّتي كه از ناحية ايمان به خدا در آنها وجود دارد. اين ايمان را بايد تقويت كرد.
عرض من اين است كه: هم مسئولين، هم آحاد مردم، هم خانواده‌ها اين ايمان را بايد قدر بدانند؛ اين را در خود روزبه‌روز ريشه‌دارتر كنند؛ اين است كه قدرت ملت ايران را تأمين مي‌كند؛ اين است كه مي‌تواند پشتوانة پيشرفت‌هاي علمي ما، پيشرفت‌هاي فني ما، پيشرفت‌هاي سياسي ما، پيشرفت‌هاي اجتماعي ما قرار بگيرد. بدانيد در سال‌هاي بعد از رحلت امام(ره) كساني همة تلاش خودشان را جمع كردند كه اين احساس را، اين ايمان را در ملت ما از بين ببرند. نوشتند، گفتند، تكرار كردند؛ دشمن متمركز شد براي اينكه اين ايمان را از بين ببرد. البته نتوانستند، بعد از اين هم هرگز نخواهند توانست.2 2. ۸۹/۰۷/۲۸ بيانات در ديدار خانواده‌هاي شهدا، جانبازان قم‌
نظام رفتاري و اخلاقي درحوزه‌ها بايد در جهت تكريم عناصر فاضل، بخصوص مراجع تقليد باشد
مسئلة نظام رفتاري و اخلاقي حوزه‌هاست كه همين تحول - اگر تحولي انجام مي‌گيرد - بايد ناظر به اين جهت هم باشد. چند تا سرفصل در اين خصوص وجود دارد كه من اينجا يادداشت كرده‌ام: تكريم اساتيد. نظام رفتاري و اخلاقي ما در حوزه‌ها بايد در اين جهت حركت كند؛ تكريم استاد، تكريم عناصر فاضل، بخصوص تكريم مراجع تقليد. هر كسي آسان به حد مراجع معظم تقليد نمي‌رسد؛ صلاحيت‌هاي زيادي لازم است. غالباً مراجع قله‌هاي علمي حوزه‌هاي علميه محسوب مي‌شوند. بنابراين، احترام مراجع بايستي محفوظ باشد؛ بايد تكريم شوند.3 3. ۸۹/۰۷/۲۹ بيانات در ديدار طلاب، فضلا و اساتيد حوزه علميه قم
ضرورت استفاده از قله‌هاي تهذيب حوزه‌ها براي برطرف كردن زنگارها
مسئلة ديگر در نظام رفتاري و اخلاقي حوزه‌ها، فيض بردن از معنويات است، تهذيب است؛ اين خيلي مهم است. جوان امروز حوزه بيش از گذشته به مسئلة تهذيب نيازمند است. كساني كه رشته‌هاي رفتارشناسي عمومي را مطالعه مي‌كنند و كار مي‌كنند، اين را تأييد مي‌كنند: امروز در همة دنيا اين‌جور است كه وضع نظام مادي و فشار مادي و ماديت، جوان‌ها را بي‌حوصله مي‌كند؛ جوان‌ها را افسرده مي‌كند. در يك چنين وضعي، دستگير جوان‌ها، توجه به معنويت و اخلاق است. علت اينكه مي‌بينيد عرفان‌هاي كاذب رشد پيدا مي‌كند و يك عده‌اي طرفشان مي‌روند، همين است؛ نياز هست. جوان ما در حوزة علميه - جوان طلبه؛ چه دختر، چه پسر - نيازمند تهذيب است. ما قله‌هاي تهذيب داريم. در همين قم، مرحوم حاج ميرزا جواد آقاي ملكي، مرحوم علامة طباطبايي، مرحوم آقاي بهجت، مرحوم آقاي بهاءالديني(ره) قله‌هاي تهذيب در حوزه بودند. رفتار اينها، شناخت زندگي اينها، حرف‌هاي اينها، خودش يكي از شفابخش‌ترين چيزهايي است كه مي‌تواند انسان را آرام كند؛ به انسان آرامش بدهد، روشنايي بدهد، دل‌ها را نوراني كند. در نجف بزرگاني بودند؛ سلسلة شاگردان مرحوم آخوند ملاحسينقلي تا مرحوم آقاي قاضي و ديگران و ديگران؛ اينها برجستگانند. به نحله‌هاي فكري و عرفاني اينها هم كاري نداريم.در اينجا مسئله، مسئلة نظري نيست. بعضي‌ها نحله‌هاي مختلفي هم داشتند. مرحوم سيد مرتضي كشميري(ره) يكي از اساتيد مرحوم حاج ميرزا علي آقاي قاضي است؛ اما نحلة فكري اينها بكلي از هم متفاوت است. ايشان از داشتن يك كتابي بشدت منع مي‌كند، ايشان به آن كتاب عشق مي‌ورزد؛ منافاتي ندارد. همين بزرگاني كه در مشهد بودند، مردماني بودند كه ما اينها را به تقوا و طهارت و پاكيزگي شناختيم؛ مرحوم حاج ميرزا جواد آقاي تهراني، مرحوم حاج شيخ مجتبي و امثال ايشان؛ اينها هم همين‌جورند. عمده اين است كه اين دل زنگار گرفته را يك زبان معنوي، يك سخن برخاستة از دل شفا ببخشد و اين زنگار را برطرف كند.3 3. ۸۹/۰۷/۲۹ بيانات در ديدار طلاب، فضلا و اساتيد حوزه علميه قم
معيشت طلاب به صورت سنت معمول بايد به وسيلة مردم اداره شود
معيشت طلاب به صورت سنت معمول و بسيار پرمعنا و پررمز و راز بايد به وسيلة مردم اداره شود؛ مردم بيايند وجوهات شرعي‌شان را بدهند؛ اين اعتقاد من است.
انسان هرچه به اعماق اين عادت و سنت ديرين كه شايد از صد سال، صد و پنجاه سال قبل در ميان حوزه‌هاي ما رايج است، دقت مي‌كند، آن را مهم‌تر، پرمعناتر، پررمز و رازتر مشاهده مي‌كند. راز ارتباط مستحكم مردم با حوزه‌ها همين است كه احساس خويشاوندي مي‌كنند. مردم توقع زيادي هم از روحاني ندارند، اما خودشان را به پشتيباني مالي حوزه‌ها و روحانيون متعهد مي‌دانند؛ و همين درست است.3 3. ۸۹/۰۷/۲۹ بيانات در ديدار طلاب، فضلا و اساتيد حوزه علميه قم
اخلاص، شرط شهادت و مجاهدت في‌سبيل‌اللَّه
اخلاص! ... فرمود: اگر كسي در ميدان جهاد في‌سبيل‌اللَّه دنبال يك خواستة شخصي برود، دنبال غنيمت برود و كشته شود، شهيد في‌سبيل‌اللَّه نيست. شرط شهادت و شرط مجاهد في‌سبيل‌اللَّه بودن، اين است كه حركت او في‌سبيل‌اللَّه باشد، للَّه باشد؛ يعني اخلاص داشته باشد. انگيزه‌هاي شخصي، انگيزه‌هاي گروهي، انگيزه‌هاي فاميلي، رودربايستي‌هاي رفاقتي اگر در حركت ما تأثير گذاشت، اين اخلاص را مشوب مي‌كند، مشكل درست مي‌كند. بي‌اخلاصي، يك جايي خودش را نشان خواهد داد.5 5. 02/08/89 بيانات در ديدار هزاران نفر از بسيجيان استان قم
خودمان را بايد تقويت كنيم
توسل و توجه به پروردگار، تمسك به اولياي الهي، راه عبادت، راه خشوع، راه تفكر بايستي به روي ما هميشه باز باشد؛ خودمان را از اين راه تقويت كنيم.5 5. 02/08/89 بيانات در ديدار هزاران نفر از بسيجيان استان قم
جهاد اكبر، لازمة خط انقلاب حفظ نظام و احياي دين
جوانان بسيجي ما - از پسرها و دخترها - در بخش‌هاي مختلف مشغول تلاش هستند؛ تلاش فكري، تلاش علمي، تلاش سياسي، تلاش اجتماعي؛ همة اينها وقتي براي خدا و براي انجام وظيفه باشد، مجاهدت و جهاد في‌سبيل‌اللَّه است. بسيجي آن كسي است كه اين كارها را انجام مي‌دهد. در همة اينها بايد آن خط روشن و صحيح را در نظر گرفت؛ يعني خط انقلاب، خط حفظ نظام، خط احياي دين. اگر بخواهيم اين سه عنصر را تأمين كنيم، بايد در درون خودمان با خودمان مجاهدت كنيم؛ يعني جهاد اكبر. جهاد با نفس تلاشي است كه امروز همة ما به آن احتياج داريم.5 5. 02/08/89 بيانات در ديدار هزاران نفر از بسيجيان استان قم
صبر، ايستادگي و پايداري را فراموش نكنيد
البته شما [طلاب غير ايراني] در اينجا در غربت زندگي مي‌كنيد. اگرچه اينجا خانة شماست، اما از اهل خود، خويشان خود، خانوادة خود دوريد. سختي‌هايي داريد، مشكلاتي داريد؛ خودتان، همسرانتان، خانواده‌هاتان مشكلاتي دارند؛ اما ايستادگي كنيد. خداوند متعال در اول بعثت پيغمبر چند خط اساسي را جلوِ پاي رسول گرامي خود گذاشت كه با توجه به اين چند خط و چند جهت‌گيري مهم، پيغمبر اكرم بتواند اين بار سنگينِ بي‌نظير را تحمل كند. يكي از اين خطوط، صبر بود: « وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ ». « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. يا أَيهَا الْمُدَّثِّرُ. قُمْ فَأَنذِرْ. وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ. وَثِيابَكَ فَطَهِّرْ. وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ. وَلاتَمْنُن تَسْتَكْثِرُ. وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ». (مدثر 1–7) خداوند متعال خط صبر را جلوِ پيغمبر گذاشت. بايد صبر كرد. صبر يعني پايداري، يعني خسته نشدن، يعني مغلوب مشكلات نشدن. مشكلات گوناگون بر سر راه همة ما هست؛ بايد مغلوب نشويم. اين درس را هم امام بزرگوار ما در عمل به ما تعليم كرد؛ صبر كرد. آن روزي كه در اين شهر قم فرياد امام بلند شد، جز جمع طلبه‌اي در پيرامون او، كسي ياور او نبود؛ غريب بود. امام در وطن خود غريب بود، در شهر خود غريب بود؛ اما ايستادگي كرد. انواع و اقسام فشارها - فشارهاي مادي و معنوي - بر آن مرد بزرگ وارد آمد، اما ايستاد - «اَلمُؤمِنُ كَالجَبَلِ الرَّاسِخ لاَ تُحَرِّكَهُ العَوَاصِف» - هيچ‌كدام از اين تندبادها نتوانست آن ارادة پولادين، آن عزم راسخ را تكان دهد؛ ايستاد. وقتي در قله چشمه‌اي مي‌جوشد، دامنه‌ها هم سيراب مي‌شوند. صبر او از او سرريز شد، ديگران هم صبر كردن را ياد گرفتند؛ لذا ديگران هم صبر كردند. ملت بزرگ ايران هم با اين صبر توانست بر اين همه توطئه فائق بيايد.
شما مي‌دانيد از اول پيروزي جمهوري اسلامي ايران تا امروز چقدر توطئه، چقدر خنجرهاي پنهاني زهرآلود عليه اين ملت، عليه اين نظام به كار گرفته شده است. يك قلم توطئه عليه ما، يك جنگ هشت ساله بود. هشت سال عليه ما جنگ را تحميل كردند. يك قلم توطئه بر ضد جمهوري اسلامي، تحريم سي ساله است. امروز سر و صدا و جنجال تحريم را بلند مي‌كنند. تحريم مال امروز نيست؛ جمهوري اسلامي سي سال است كه تحريم اقتصادي است. صبر اين ملت، ايستادگي اين ملت، بر همة اين خباثت‌ها، عداوت‌ها و كارشكني‌‌ها فائق آمد. امروز به توفيق الهي، بإذن اللَّه تعالي، جمهوري اسلامي در قلة اقتدار سياسي و امنيتي خود قرار دارد.
صبر را، ايستادگي و پايداري را فراموش نكنيد؛ اين يك قلم مهم در برنامة زندگي هر انساني است كه داراي هدف والاست. شما‌ها ذخيره‌هاي اسلاميد، شماها سرماية عظيمي براي اسلاميد. اينجا خوب فرا بگيريد؛ در فضاي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي خوب تنفس كنيد و به اميد خدا در زمان لازم در ميان ملت خودتان برگرديد و با ابزار علم، با سلاح حلم و اخلاق و تواضع و مهر و محبت به مردم، اين حقايق را منتقل كنيد.7 7. ۸۹/۰۸/۰۳ بيانات در ديدار طلاب خارجي حوزة علمية قم‌
رابطه‌تان را با خداي متعال مستحكم كنيد
بزرگ‌ترين سرماية جوان، دل پاك و نوراني اوست. عزيزان من! از اين دل نوراني استفاده كنيد. رابطه‌تان را با خداي متعال مستحكم كنيد. اگر جوان كه آمادگي دارد، بتواند با خشوع، با ذكر، با تضرع، با توسل، دل خود را با خداي متعال آشنا كند، همان چيزي خواهد شد كه مصداق «نُورٌ عَلي نُور» است؛ نور معرفت الهي به دل‌هاي شما خواهد تابيد. از گناه دوري كردن، با خدا انس گرفتن، نماز را مغتنم شمردن، جزو كارهاي مهم است.7 7. ۸۹/۰۸/۰۳ بيانات در ديدار طلاب خارجي حوزة علمية قم‌
سرسپردگي خودمان به ساحت ربوبي را با نماز تقويت كنيم
يكي از بزرگ‌ترين نعمت‌هاي خدا نماز است. نماز به ما اين فرصت را مي‌دهد كه هر روزي چند بار ناگزير با خداي خودمان حرف بزنيم، با خداي متعال تخاطب كنيم، از او كمك بخواهيم، به او عرض نياز كنيم، سرسپردگي خودمان به ساحت ربوبي را با اين تضرع و با اين نياز تقويت كنيم. بزرگان به نماز خيلي اهميت مي‌دادند. نماز در اختيار همه است. غالباً قدر نماز و اهميت نماز را نمي‌دانيم. فقط اين نيست كه بايد يك اسقاط تكليفي كرد؛ نه! يك فرصت بزرگي است كه بايد از آن استفاده كرد. فرمود نماز مثل چشمة آبي است درِ خانة شما، كه روزي پنج بار شما در اين چشمة آب شستشو مي‌كنيد. اين شستشو مي‌تواند براي دل‌هاي جوان آثار ماندگاري داشته باشد. با طهارت و تقواست كه مي‌توان سخن نافذ و تأثيرگذار را از خداي متعال هديه گرفت.7 7. ۸۹/۰۸/۰۳ بيانات در ديدار طلاب خارجي حوزة علمية قم‌
ضرورت آمادگي و بصيرت جوانان براي تسخير تفكر الهي دانش و مواجهة با شيوة غلط رايج در دنيا
شما [جوانان] امروز داريد نقطة مقابل آنها[غربي‌ها] حركت مي‌كنيد. شما مي‌خواهيد با تفكر الهي دانش را مسخر كنيد؛ ... جهت‌گيري شما جهت‌گيري خدايي است؛ اين موفق خواهد شد، اين پيش خواهد رفت؛ اين همان حركتي است كه نقطة مقابل حركت دو سه قرني غلط منحرفانة شروع شدة از سوي غرب است. اين حركت، حركت مباركي است و ادامه خواهد داشت.
جوان مسلمان ايراني بايد خود را آماده كند؛ خود را مجهز كند؛ در راه پيشرفت، به خداي متعال توكل كند؛ از خدا استمداد كند؛ با بصيرت پيش برود؛ در اين صورت ساز و برگ متناسب را براي مواجهة با شيوة غلطي كه در دنيا حاكم و رايج است، پيدا خواهد كرد و ان‌شاءاللَّه به همة آرمان‌ها و آرزو‌هايي كه اين انقلاب و اسلام ترسيم كرده است، خواهد رسيد.9 9. 04/08/89 بيانات در ديدار دانشجويان و جوانان استان قم‌
تدبير ش 59
ايثار ابراهيمي، نماد مؤمنان سالك راه حقيقت براي عروج به مدارج عاليه
اگر به حكمت مندرج در عيد قربان توجه شود، خيلي از راه‌ها براي ما باز مي‌شود. در عيد قربان يك قدرداني بزرگ الهي نهفته است از پيامبر برگزيدة حضرت حق، حضرت ابراهيم(ع) كه آن روز ايثار كرد. بالاتر از ايثار جان، در مواردي ايثار عزيزان است. او در راه پروردگار، به دست خود عزيزي را قربان مي‌كرد؛ آن هم فرزند جواني كه خداي متعال بعد از عمري انتظار، در دوران پيري به او داده بود؛ كه فرمود: « الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَي الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَقَ»( ابراهيم 39). خداي متعال اين دو پسر را در دوران پيري، لابد بعد از يك عمر انتظار و اشتياق، به اين پدر داده بود؛ اميد فرزند هم ديگر بعد از آن نداشت. سيد شهيدان همة عالم، حضرت اباعبداللَّه‌الحسين(عليه الصّلاة و السّلام) - كه خود مظهر ايثار و مظهر شهادت است - در دعاي شريف عرفه از اين حادثه ياد مي‌كند؛ «و ممسك يدي ابراهيم عن ذبح ابنه بعد كبر سنّه و فناء عمره»؛ اين در دعاي مبارك امام حسين در عرفه است كه ديروز مؤمنين موفق شدند، اين دعا را خواندند. اين ايثار و اين گذشت، يك نماد است براي مؤمناني كه مي‌خواهند راه حقيقت را، راه تعالي را، راه عروج به مدارج عاليه را طي كنند. بدون گذشت، امكان ندارد.12 12. ۸۹/۰۸/۲۶ بيانات در ديدار مردم اصفهان در روز عيد قربان
اعتقادات ديني، پشتوانة همة پيشرفت‌هاي دنيوي و اخروي
اصفهان ظرفيت‌هاي خيلي برجسته‌اي دارد، در گذشته هم همين‌جور بوده است؛ اين ظرفيت‌ها را قدر بدانيد. اصفهان مركز علم است - علم دين و علوم متنوع گوناگون - در گذشته هم همين‌جور بوده است، امروز هم همين‌جور است. امروز خوشبختانه اصفهان حوزة علمية خوبي دارد؛ چند دانشگاه معتبر كشوري هم در آنجا حضور دارند. البته سوابق علمي اصفهان بيش از اينهاست. جا دارد نگاه علما، دانشمندان و محققان در اصفهان به آن افق‌هاي بلند موجود در قرن‌هاي گذشته باشد. يك روزي اصفهان مركز نورافشاني علمي به همة كشور، بلكه به همة دنياي اسلام بوده است؛ بايد دنبال يك چنين جايگاهي باشيد. اصفهان همچنين در زمينة هنر، در زمينة صنعت ظريف و صنايع دستي، برجسته است. اينها هر كدام يك نقطة روشني است. اعتقادات ديني و ايماني مردم اصفهان هم پشتوانة همة اينهاست؛ كه اين در رفتارهاي مردم از پيش از انقلاب هم بود، منتها در بعد از انقلاب همه چيز ابعاد وسيع‌تري به خود گرفته است. آن وقت‌ها هم من به اصفهان زياد رفت و آمد مي‌كردم؛ مي‌ديدم وضعيت تدين مردم را، پايبندي آنها را به شعائر ديني. البته امروز ده‌ها برابر، بلكه صدها برابرِ آن روز است؛ ليكن اين يك پشتوانة عظيمي است. بايد قدر اين توسلات و توجهات را بدانيد؛ اينها پشتوانة همة پيشرفت‌هاي دنيوي و اخروي است.12 12. ۸۹/۰۸/۲۶ بيانات در ديدار مردم اصفهان در روز عيد قربان
پايبندي به ايمان را با استحكام فراوان حفظ كنيد
يك ملت وقتي از ايمان برخوردار بود، احساس مي‌كند هيچ كار او ضايع نمي‌شود، از بين نمي‌رود و بيهوده و باطل نيست. به بركت ايمان، همة كارهاي انسان معنا پيدا مي‌كند؛ اين ايمان را بايد حفظ كرد. امروز ملت ايران به توفيق الهي توانسته است دشمني‌هاي گوناگون را ناكام كند. در دنيا اساس دشمني جبهة ضد اسلام با جمهوري اسلامي، مسئلة ايمان اين نظام و اين جمهوري و اين ملت به ارزش‌هاي الهي است؛ سردمداران مادي اين را برنمي‌تابند. دشمني‌ها به خاطر پايبندي به ارزش‌هاي الهي است. اين يك طرف قضيه.
طرف ديگر قضيه هم اين است كه حركت پيشروندة ملت ايران در طول اين سي و دو سال، آنچه كه بود، به بركت ايمان الهي و اعتقاد به همين ارزش‌هاست؛ اين پايبندي را با استحكام فراوان حفظ كنيد. بدانيد اين پيشروي ادامه پيدا خواهد كرد و به توفيق الهي و به حول و قوة الهي، آن دشمني‌ها هم به هيچ نقطه‌اي نخواهد رسيد و ملت ايران پيروز همة اين ماجراها خواهد بود.12 12. ۸۹/۰۸/۲۶ بيانات در ديدار مردم اصفهان در روز عيد قربان
ايثار و گذشت، نقطة اصلي در امتحان‌هاي الهي وگامي به‌سوي مقصد
همة امتحان‌هايي كه ما مي‌شويم، در واقع نقطة اصلي‌اش همين است؛ پاي يك ايثار و يك گذشت به ميان مي‌آيد. گاهي گذشت از جان است، از مال است؛ گاهي گذشت از يك حرفي است كه كسي زده است، مي‌خواهد با اصرار و لجاجت پاي آن حرف بايستد؛ گاهي گذشت از عزيزان است؛ فرزندان، كسان. امتحان يعني عبور از وادي محنت. يك محنتي را، يك شدتي را جلوي پاي يك انساني يا يك ملتي مي‌گذارند؛ عبور از اين محنت، امتحان است. اگر توانست عبور كند، به آن منزل مقصود مي‌رسد؛ اگر نتوانست - نتوانست استعداد مندرج در وجود خود را بروز دهد، نتوانست بر هواي نفس غالب بيايد و عبور كند - مي‌ماند؛ امتحان اين است. امتحان الهي براي اين نيست كه خدا ما را بشناسد، ببيند ما در چه وزني، در چه حدي هستيم؛ خودِ امتحان در حقيقت يك گام است به سوي مقصد.12 12. ۸۹/۰۸/۲۶ بيانات در ديدار مردم اصفهان در روز عيد قربان
تدبير ش 60
شئون مختلف امامت: هدايت مردم به سوي حق، يا دعوت مردم به هلاكت
امام دو جور مي‌تواند باشد: يك امامي است كه خداي متعال در قرآن مي‌فرمايد: « وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَينَا إِلَيهِمْ فِعْلَ الْخَيرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلواةِ وَإِيتَاء الزَّكَوةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ ».( انبياء 73 ( اين امامتي است كه به امر پروردگار، مردم را هدايت مي‌كند؛ مردم را از خطرها، از سقوط‌گاه‌ها، از لغزشگاه‌ها عبور مي‌دهد؛ آنها را به سرمنزل مقصود و مطلوب از حيات دنيوي انسان - كه خداوند اين حيات را به انسان داده، براي رسيدن به آن مقصود-مي‌رساند و به آن سمت هدايت مي‌كند. اين يك‌جور امام است كه مصداق آن، انبياي الهي‌اند؛ مصداق آن، پيغمبر اكرم است كه امام باقر (عليه الصّلوة و السّلام) در منا مردم را جمع كرد و فرمود: «اِنَّ رَسُول اللَّه كانَ هُو الاِمام». اولين امام، خود پيغمبر است. پيغمبران الهي، اوصياي پيغمبران، برگزيده‌ترين انسان‌ها، از اين دسته امام‌هاي نوع اولند؛ كه اينها كارشان هدايت است، از سوي خداي متعال رهنمايي مي‌شوند، اين رهنمايي را به مردم منتقل مي‌كنند: «وَ اَوحَينا اِلَيهِم فِعل الخَيرَات»؛ كارشان كار نيك است، «وَ اِقامَ الصَّلوة»؛ نماز را برپا مي‌دارند - كه نماز رمز ارتباط و اتصال انسان به خداست - «وَ كانُوا لَنا عَابِدِين»؛ بندة خدا هستند، مانند همة انسان‌ها كه بندگان خدا هستند. عزت دنيوي آنها كمترين آسيبي به بندگي خدا در وجود آنها و در دل آنها نمي‌زند. اين يك دسته.
يك دستة ديگر: « وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يدْعُونَ إِلَي النَّارِ»، ( قصص 41 ) كه در قرآن دربارة فرعون وارد شده است. فرعون هم امام است. به همان معنا كه در آية اول «امام» استعمال شده بود، در اينجا هم امام به همان معناست؛ يعني دنياي مردم و دين مردم و آخرت مردم - جسم و جان مردم - در قبضة قدرت اوست، اما « يدْعُونَ إِلَي النَّارِ»؛ مردم را به آتش دعوت مي‌كنند، مردم را به هلاكت دعوت مي‌كنند.
سكولارترين حكومت‌هاي دنيا هم، علي‌رغم آنچه كه ادعا مي‌كنند، چه بدانند، چه ندانند، دنيا و آخرت مردم را در دست گرفته‌اند. اين دستگاه‌هاي عظيم فرهنگي كه امروز نسل جوان بشر را در چهارگوشة دنيا به سمت بد اخلاقي و فساد و تباهي دارند حركت و سوق مي‌دهند، همان اماماني هستند كه «يدْعُونَ إِلَي النَّارِ». دستگاه‌هاي قدرتند كه به خاطر منافع خودشان، به خاطر حاكميت‌هاي ظالمانه‌شان، به خاطر رسيدن به اهداف گوناگون سياسي‌شان مردم را مي‌كشانند؛ دنياي مردم هم دست آنهاست، آخرت مردم هم دست آنهاست، جسم و جان مردم در اختيار آنهاست. ... يك جامعه، يا زير سرپرستي امام عادل است – كه «مِن اللَّه» است، هادي به خيرات است، هادي به حق است - يا در اختيار انسان‌هايي است كه از حق بيگانه‌اند، با حق ناآشنايند و در موارد بسياري با حق عناد مي‌ورزند. چون حق با منافع شخصي آنها، با منافع مادي آنها سر سازش ندارد، با حق عناد مي‌ورزند. پس يكي از اين دو حال است؛ از اين دو حال خارج نيست.1 1. ۸۹/۰۹/۰۴ بيانات در جمع 110 هزار بسيجي‌ در روز عيد غدير
افزايش احتمال بروز خط هدايت با پيشرفت علم و معرفت
اگر قدرت در اجتماعات انساني دست شيطان‌صفتان باشد، دنيا به همان راهي مي‌رود كه شما امروز مظاهر آن را در دنياي مدرن مشاهده مي‌كنيد. هرچه دنيا مدرن‌تر بشود، خطرِ آن‌گونه حكومت‌ها بيشتر مي‌شود. البته هرچه دنيا از لحاظ علم و معرفت پيشتر برود، امكان و احتمال بروز خط هدايت هم بيشتر مي‌شود. اين‌جور نيست كه ما با پيشرفت علم احساس كنيم كه اين خط هدايت عقب افتاد؛ نه! جلو مي‌رود.1 1. ۸۹/۰۹/۰۴ بيانات در جمع 110 هزار بسيجي‌ در روز عيد غدير
اهميت عدم تفكيك دنيا و آخرت
مسئلة عدم تفكيك دنيا و آخرت ... خيلي مهم است. دنيا و آخرت از هم جدا نيستند. آخرت ما آن روي سكة دنياي ماست. «وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ»؛( توبه 49) كافر همين حالا توي جهنم است، منتها جهنمي كه او نمي‌فهمد كه الان توي جهنم است؛ بعد كه اين تجسم پيدا كرد، مي‌فهمد:
«اي دريده پوستين يوسفان گرگ برخيزي از اين خواب گران»
الآن او گرگ است، منتها احساس گرگي نمي‌كند. ما هم كه چشممان بسته است، او را گرگ نمي‌بينيم؛ اما وقتي كه از خواب بيدار شديم، مي‌بينيم اين گرگ است. پس پيوستگي دنيا و آخرت به اين معناست. اين‌جور نيست كه حالا مثلاً فكر كنيم دنيا مثل بليت‌هاي بخت‌آزمايي است؛ نه! اصلاً آخرت آن روي اين دنياست، آن روي اين سكه است.4 4. 10/09/89 بيانات در نخستين نشست «انديشه‌هاي راهبردي» «الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت»
بايستي جامعة ايراني ما به سمت معنويتِ بيشتر پيش برود
ما بايستي اين الگو[الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت] را جوري تنظيم كنيم كه نتيجة آن اين باشد كه جامعة ايراني ما به سمت معنويتِ بيشتر پيش برود. البته اين در جاي خود براي ما روشن است، ... اما بايد براي همه روشن شود كه معنويت نه با علم، نه با سياست، نه با آزادي، نه با عرصه‌هاي ديگر، هيچ منافاتي ندارد؛ بلكه معنويت روح تمام اينهاست. مي‌توان با معنويت، قله‌هاي علم را صاحب شد و فتح كرد؛ يعني معنويت هم وجود داشته باشد، علم هم وجود داشته باشد. دنيا در آن صورت، دنياي انساني خواهد شد؛ دنيايي خواهد شد كه شايستة زندگي انسان است. دنياي امروز، دنياي جنگلي است. دنيايي كه در آن علم همراه باشد با معنويت، تمدن همراه باشد با معنويت، ثروت همراه باشد با معنويت، اين دنيا دنياي انساني خواهد بود. البته نمونة كامل اين دنيا در دوران ظهور حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه) اتفاق خواهد افتاد و از آنجا ... دنيا شروع خواهد شد. ما امروز در زمينه‌هاي مقدماتي عالم انساني داريم حركت مي‌كنيم. ما مثل كساني هستيم كه در پيچ وخم‌هاي كوه‌‌ها و تپه‌‌ها و راه‌‌هاي دشوار داريم حركت مي‌كنيم تا به بزرگراه برسيم. وقتي به بزرگراه رسيديم، تازه هنگام حركت به سمت اهداف والاست. بشريت در طول اين چند هزار سال عمر خود، دارد از اين كوره‌راه‌‌ها حركت مي‌كند تا به بزرگراه برسد. وقتي به بزرگراه رسيد - كه آن، دوران ظهور حضرت بقيةاللَّه است - آنجا حركت اصلي انسان آغاز خواهد شد؛ حركت سريع انسان آغاز خواهد شد؛ حركت موفق و بي‌زحمت انسان آغاز خواهد شد. زحمت فقط عبارت است از همين كه انسان در اين راه حركت كند و برود؛ ديگر حيرتي در آنجا وجود نخواهد داشت.4 4. 10/09/89 بيانات در نخستين نشست «انديشه‌هاي راهبردي» «الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت»
حل مشكل اساسي بشريت با اعتقاد توحيدي
در باب محتواي اسلامي ... اولين مسئله‌اي كه بايد در نظر گرفته شود، مسئلة مبدأ است؛ مسئلة توحيد است. «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيهِ رَاجِعونَ».(بقره 156) مهم‌ترين مشكل دنيايي كه امروز رنگين‌ترينش در غرب متجلي است و به آن داريم اشاره مي‌كنيم، جدايي از خدا و اعتقاد به خدا و التزام به اعتقاد به خداست. البته شايد اعتقاد ظاهري و صوري و اينها وجود دارد، ليكن به اعتقاد به خدا التزام نيست. اگر مسئلة مبدأ حل شد، بسياري از مسائل حل خواهد شد.«يسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالاَرْضِ»،( حشر 24) «وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالاَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا».(فتح 4) وقتي انسان به اين مسئله معتقد شد، اين توحيدي كه اين معنا را به ما نشان مي‌دهد، يك نيروي عظيم و تمام نشدني را در اختيار بشر مي‌گذارد. «هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يشْرِكُونَ ».(حشر 23) وقتي انسان اين‌جور توحيدي را معتقد بود، وقتي توانستيم اين اعتقاد را در بدنة زندگي خودمان بسط دهيم، اين مشكل اساسي بشريت را حل خواهد كرد.4 4. 10/09/89 بيانات در نخستين نشست «انديشه‌هاي راهبردي» «الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت»
لزوم توجه به معاد در الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت
مسئلة دومي كه مسئلة اساسي است، قضية معاد، قضية محاسبه، قضية تمام نشدن قضايا با زوال جسم - با مرگ - است؛ اين خيلي مسئلة مهمي است؛ اينكه حساب و كتابي در كار است؛ «فَمَن يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيرًا يرَهُ ». ملتي كه اين اعتقاد را داشته باشد و در برنامة عملي‌اش اين معنا باشد كه «فَمَن يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيرًا يرَهُ. وَمَن يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يرَهُ»،(زلزال7و8) در زندگي‌اش تحول اساسي به وجود خواهد آمد. اعتقاد به امتداد نتايج عمل، ايثار و جهاد را معنا مي‌بخشد و منطقي مي‌كند. يكي از ابزارهاي مهم اديان - كه در اسلام به طور واضحي وجود دارد - مسئلة جهاد است. جهاد بايد همراه با ايثار باشد؛ والاّ جهاد نخواهد شد. ايثار يعني ازخودگذشتگي. در منطق عقل ابزاري، ازخودگذشتگي يك امر بي‌منطقي است. خوب! چرا من از خودم بگذرم؟ اين اعتقاد به معاد است كه اين را منطقي مي‌كند، عقلاني مي‌كند. وقتي ما معتقديم كه هيچ عملي از بين نخواهد رفت و همة اعمال محفوظ است و ما در آن زندگي واقعي - كه حَيوان واقعي و زندگي واقعي است؛ «إِنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِي الْحَيوَانُ »(عنكبوت 64) - اين اعمال را در مقابل چشممان خواهيم ديد، آن وقت اينجا اگر براي تكليف، براي وظيفه يك چيزي را از دست داديم، احساس خسارت نمي‌كنيم؛ ولو آن چيز جانمان باشد، ولو آن چيز عزيزان و فرزندانمان باشد. بايد اينها جزو الگوي پيشرفت بيايد و در پيشرفت يك جامعه معنا پيدا كند.4 4. 10/09/89 بيانات در نخستين نشست «انديشه‌هاي راهبردي» «الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت»
ضرورت توجه به محور بودن انسان و رستگاري او به عنوان هدف نهايي
مسئلة انسان ... نگاه اسلام به انسان، محور بودن انسان. ... در اسلام خيلي معناي وسيعي دارد. خوب! پيداست انسان اسلامي با انساني كه در فلسفه‌‌هاي مادي غرب و پوزيتيويسم قرن نوزده و اينها مطرح است، بكلي متفاوت است؛ اين يك انسان است، آن يك انسان ديگر است؛ اصلاً تعريف اين دو انسان يكي نيست. لذا محور بودن انسان هم در اسلام با محور بودن انسان در آن مكاتب مادي بكلي متفاوت است. انسان، محور است. همة اين مسائلي كه ما داريم بحث مي‌كنيم: مسئلة عدالت، مسئلة امنيت، مسئلة رفاه، مسئلة عبادت، براي اين است كه فرد انسان سعادتمند شود. اينجا مسئلة سعادت و مسئلة عقبي، ‌متعلق به فرد است؛ نه به اين معنا كه انسان از حال ديگران غافل باشد، براي آنها كار نكند؛ نه! « وَمَنْ أَحْياهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيا النَّاسَ جَمِيعًا ».( مائده32) در روايت هست كه معناي اين جمله را از امام پرسيدند، فرمود: تأويل اعظم آن اين است كه تو كسي را هدايت كني. معلوم است كه هدايت وظيفة همه است؛ ليكن در نهايت آن چيزي كه از نگاه اسلام براي انسان مطرح است و اهم است، نجات خودش است. ما بايد خودمان را نجات دهيم. نجات ما به اين است كه به وظايفمان عمل كنيم؛ كه البته آن وقت وظايف اجتماعي، استقرار عدالت، ايجاد حكومت حق، مبارزة با ظلم، مبارزة با فساد، اينها همه جزو مقدمات همان نجات است. بنابراين، اصل اين است. همه چيز مقدمه است؛ جامعة اسلامي هم مقدمه است؛ عدالت هم مقدمه است. اينكه در قرآن كريم هست كه « لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»( حديد25) - كه به عنوان هدف انبياء ذكر شده - قطعاً عدل هدف است، منتها اين هدف مياني است؛ هدف نهايي عبارت است از رستگاري انسان؛ اين بايستي مورد توجه باشد.44. 10/09/89 بيانات در نخستين نشست «انديشه‌هاي راهبردي» «الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت»
ضرورت استمرار دست اندرکاران حج با زائران
ارتباط دست اندرکاران حج با زائران مهم، و استمرار آن ضروري [است] ... مردم با مشاهدة صفا، معنويت، شکوه و عظمت اماکن مشرفه در مکه و مدينه، دچار تحولي عظيم مي‌شوند که حفظ اين دستاورد از اهميت زيادي برخوردار است و اين موضوع در ارتباط مستمر با زائر و فرهنگ‌سازي امکان پذير است.5 5. ۸۹/۰۹/۱۵ (گزارش خبري) در ديدار دست اندرکاران حج

نظرات: 0   بازديد: 2502   کد مطلب: 1     
 
 

نظرات

پاسخ به:

عنوان شما: *
نظر: *

جستجو

مطالب مرتبط

ارتقاء و تحكيم ارزشهاي معنوي و اخلاقي (بخش دوم)

ارتقاء و تحكيم ارزشهاي معنوي و اخلاقي (بخش دوم)

چهارشنبه، 6 آبان
تحكيم محبت به عترت و معرفت به ادعيه

تحكيم محبت به عترت و معرفت به ادعيه

سه شنبه، 12 آبان
اهتمام به نقش تربيتي قرآن

اهتمام به نقش تربيتي قرآن

سه شنبه، 12 آبان
وظيفه معنويت افزايي روحانيون

وظيفه معنويت افزايي روحانيون

سه شنبه، 12 آبان
استحكام خانواده و تربيت فرزندان

استحكام خانواده و تربيت فرزندان

سه شنبه، 12 آبان

برچسب ها

    • سایت دفتر مقام معظم رهبری
    • سامانه جامع استاد شهید مطهری (ره)
    • موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی
    • موسسه علمی فرهنگی پرسمان
    • خانواده اسلامی شمیم
    • پایگاه خبری تحلیلی بصیرت