سراج اندیشه

پایگاه اطلاع رسانی علمی و آموزشی
  • روبیکا
  • سروش
  • چاپ
  • ذخيره پيوند
  • ارسال به دوست
  • Rss
  • نقشه سایت 
  •  | 
  • ارتباط با ما 
  • دوره های آموزشی
    • دوره های تربیت و تعالی
    • نور مبین
    • بصیرت دینی انقلابی
    • دوره های آموزشی طولی
منوی اصلی

  • دوره های تربیت و تعالی
  • نور مبین
  • بصیرت دینی انقلابی
  • دوره های آموزشی طولی
 
 

ارتقاء و تحكيم ارزشهاي معنوي و اخلاقي (بخش دوم)


تدبير ش 61
ضرورت توجه به شموليت حكم غيبت به كتاب و رسانه‌هاي جديد
ايني كه اصلاً اين كار [غيبت] جايز است يا جايز نيست، ولو به قصد اصلاح باشد، اين را نمي‌شود به‌طور مطلق يك چنين چيزي را پابند شد؛ كه ما بگويم ما چون مي‌خواهيم در امر جامعه اصلاح كنيم، پس زيدي را، عمروي را، يا يك جرياني را به‌طور مطلق مورد تهاجم قرار بدهيم، غيبت كنيم حالا آن كساني كه اين كارها را مي‌كنند، خيلي اوقات به غيبت هم اكتفاء نمي‌كنند؛ خب! ملاحظه مي‌كنيد ديگر. گاهي چيزهاي را مي‌آورند كه معلوم نيست حدِّ غيبت[معني غيبت، تعريف غيبت] بر او صادق باشد؛ شايد مصداق تهمت است، مصداق افتراء است، مصداق قول به غير علم است، مصداق سبّ و شتم است؛ نمي‌شود اين را گفت كه اگر طرف قصد اصلاح دارد، پس بنابراين، اين جايز است براي او، نه! موارد استثناء همان مواردي است كه [در كتب فقهي] ذكر شده است. منتها بايد اين موارد صدق كند، احراز بشود. اين خيلي مهم است.
واقعاً يكي از چيزهاي كه ما همه‌مان بايد توجه كنيم، به مردم هم بايد بگويم، ياد بدهيم كه توجه بكنند اين است كه: به صرف توهم اين‌كه حالا اين كار مصلحت دارد، دستشان را، يا قلمشان را، يا وبلاگشان را آزاد نكنند كه هر چه به دهنشان آمد، آن را بگويند؛ اين‌جور نيست، چون وسايل مدرن امروز همه مشمول همين حكم است. يعني خواندن وبلاگ هم مثل خواندن كاغذ است، كتاب است، نامه است، مثل شنيدن حرف است. استماع غيبت شامل همة اينها مي‌شود؛ يعني ملاك استماع در اينها وجود دارد مسلّماً. شنيدن به گوش خصوصيتي ندارد، خواندن توي نامه هم عين همان است كه ما در بحث استماع اين را تأكيد كرديم و عرض كرديم.
خب! دوربين هم همين‌جور است. فرض كنيد كه اگر چنانچه انسان يك خطاي را از كسي ديد، اين را رفت با دوربين ثبت كرد، بعد آمد يك جاي نشان داد، اين هم همان است ديگر؛ چه فرقي مي‌كند؟ يعني بايستي واقعاً به اينها توجه كرد. محيط را بايد محيط اخلاقي كرد. ما اگر بخواهيم جامعه را اصلاح بكنيم، اين اصلاح فقط به اين نيست كه انسان از افراد غيبت بكند. راه‌هاي ديگري هم وجود دارد. حالا من غيبت را عرض مي‌كنم؛ فضلاً[تا چه رسد به] از تهمت و افتراء و اينها.1
بايستي ارتباط خود با خدا را مستحكم كنيم
بايستي ارتباط خود را با خدا حفظ كنيم، مستحكم كنيم. خاصيت يك حركت الهي همين است: همت‌هاي مردم، كارهاي مردم، عزم و ارادة مردم، حضور مردم، در كنار توجه به خدا، در كنار دل‌هاي آمادة براي تضرع؛ اينها خيلي مهم است. ارتباط خود را با خدا قوي كنيم. نگذاريم دل‌هاي ما متمايل به سمتي شود كه ما را از راه خدا دور كند؛ «رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً»؛(آل عمران 8) اين دعاي است كه قرآن به ما ياد مي‌دهد.
خوشبختانه جوان‌هاي ما با دل‌‌هاي پاك‌شان، با دل‌هاي نوراني‌شان، با حضورشان در مراسم گوناگون، رحمت الهي را جلب مي‌كنند. و يكي از موارد جلب رحمت الهي، همين نهم دي بود. به بركت ياد حسين‌بن‌علي سيدالشهداء(ع) مردم در صحنه آمدند و بساط فتنه‌گران را جمع كردند.2
تدبير ش 62
مراقب اعمال، رفتار، گفتار، حتّي افكار و تصورات خود باشيم
خداي متعال به پيغمبر خود هم مي‌فرمايد: « يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ».( احزاب 1) تقوا، لزوم تقوا، رعايت تقوا، مخاطبش حتّي وجود مقدس پيغمبر است. خدا را در نظر داشته باشيم. مراقب اعمال خود، رفتار خود، گفتار خود، حتّي افكار و تصورات خود باشيم؛ اين معناي تقواست. اگر اين حاصل شد، همة راه‌هاي بسته گشوده خواهد شد و خداي متعال در همة مراحل، ملتي را كه داراي تقواست، ياري خواهد كرد.3 3. ۸۹/۱۱/۱۵ بيانات در خطبه‌هاي نماز جمعه تهران
تدبير ش 63
لزوم استفاده از نوروز براي پيشرفت معنويت و استقرار احكام، معارف و اخلاق اسلامي
عيد نوروز ايراني، براي همة ما مردم ايران نيز مسلماناني كه در كشورهاي ديگر عيد نوروز را مي‌شناسند و گرامي مي‌دارند، فرصت مغتنمي است براي اينكه از اين روز و از اين مناسبت، در سمت و سوي حركت اسلامي استفاده كنيم. دأب و دِيدن اسلام اين است: از همة فرصت‌ها، از همة لحظه‌هاي زندگي، از همة مقاطع حيات در شكل‌هاي گوناگون استفاده شود براي تكامل انسان، براي پيشرفت معنوي و مادي نوع بشر. ما ايراني‌ها مي‌توانيم با استفادة از اين مناسبت، به كارهاي كه اسلام ما را به آن دعوت كرده است، و در جهت احكام اسلامي و معارف اسلامي حركت كنيم؛ خودمان را با اهداف عالية اسلام آشنا كنيم. در اين ايام، صلة رحم، توجه به خداي متعال، شنيدن سخنان خوب از يكديگر، و اجتماع در مراكز ديني و معنوي، از آن فرصت‌هاي مغتنمي است كه بايد از آن استفاده كرد. حقيقت اين است كه مردم عزيز كشور ما در طول ساليان متمادي و بخصوص در اوقات حاكميت نظام اسلامي بر كشور، از عيد نوروز هم براي معنويت، براي معرفت، براي نزديكي به خدا استفاده كرده‌اند. شاهد هم اين است كه شما در ساعت تحويل اگر ملاحظه كنيد، مي‌بينيد بيشتر مردم در مراكز ديني، در بارگاه‌ها، در زيارتگاه‌ها و مشاهد مشرفه و در مساجد مشغول توجه و دعا و ذكرند. معناي اين حركت عظيم اين است كه ملت ايران از اين آين و از اين سنت هم براي دين بهره‌برداري مي‌‌كند. اين بايد خط شاخصي باشد براي ما در همة امور، كه براي پيشرفت معرفت خود، معنويت خود، دين خود، استقرار احكام اسلامي و معارف اسلامي و اخلاق اسلامي بهره‌برداري كنيم. اميدوارم خداوند متعال همة ما و همة ملت ايران را بر اين كار موفق بدارد. 7 01/01/90 بيانات در حرم مطهر رضوي در آغاز سال 90
نقش روحية معنويت و تدّين جوانان در جهاد اقتصادي
عزيزان من! اين را همه بدانند! تدّين جامعه، تدّين جوانان ما، در امور دنياي هم به ملت و به جامعه كمك مي‌‌كند. خيال نكنند كه متدّين شدن جوانان، اثرش فقط در روزهاي اعتكاف در مساجد يا در شب‌هاي جمعه در دعاي كميل است. اگر يك ملت جوانانش متدّين باشند، از هرزگي دور خواهند شد؛ از اعتياد دور خواهند شد؛ از چيزهاي كه جوان را زمين‌گير مي‌‌كند، دور خواهند شد؛ استعداد آنها به كار مي‌افتد، كار مي‌كنند، تلاش مي‌كنند؛ در زمينة علم، در زمينة فعاليت‌هاي اجتماعي، در زمينة فعاليت‌هاي سياسي؛ كشور پيشرفت مي‌‌كند. در اقتصاد هم همين‌جور است. روحية معنويت و تدّين، نقش بسيار مهمي دارد. 7 01/01/90 بيانات در حرم مطهر رضوي در آغاز سال 90
ضرورت استفاده از مقطع جديد نوروز براي محاسبة نفس و اصلاح رابطة خود با خدا
به نظر من اولي‌ترين نقطه‌اي كه انسان خوب است به فكر بيفتد، رابطة خودش با خداست. اول سال كه مي‌شود، آدم فكر كند كه خب! سال گذشته و قبلش، هرجور بود، گذشت؛ الآن يك مقطع جديدي است؛ يك رابطة جديدي با خداي متعال تعريف كنيم؛ هم در جنبه‌هاي ايجابي، هم در جنبة نفي‌اي. جنبة نفي‌اي يعني گناه. انسان به بعضي گناه‌ها عادت كرده؛ لذا اهميت آنها را درك نمي‌كند. اگر انسان يك تأمل بكند، اينها را در رفتار خودش، در عمل خودش متوجه مي‌شود. البته انسان به خودش حسن‌ظن دارد. معمولاً انسان با خودش كمتر سوءظن پيدا مي‌كند. اين گرفتاري بني‌آدم است كه كارهاي خودش را توجيه مي‌كند؛ ليكن اين‌جور هم نيست كه نشود خداي متعال با ما احتجاج كند. بنابراين، حجت بر ما تمام است. دقت بكنيم، پيدا مي‌كنيم.
در قلب انسان و در روح و وجدان انسان يك باطني وجود دارد كه او معمولاً با خود ما صادق است. ولو ظواهر قلب، ما را فريب مي‌دهد، اما باطن قلب با ما صادق است. امام(ره) يك وقتي فرمودند: من در فلان قضيه، در باطن قلبم هم ناراحت نمي‌شوم. واقعاً همين‌جور است؛ قلب يك باطني دارد كه ما كمتر به آنجا سر مي‌كشيم. اگر انسان به آنجا سر بكشد، خودش را در مقابل خود افشاءشده مشاهده مي‌كند خب! انسان به بعضي گناه‌ها عادت كرده، بعضي گناه‌ها را كوچك شمرده و به آنها تن داده. سال نو يكي از كارهاي كه مي‌شود كرد، همين است؛ آدم ببيند چطور مي‌شود گناهان را كم كرد؛ يعني بنويسند
پارسال يا پيرارسال بود كه من شرح حال شهيد افشردي (باقري) را مي‌خواندم - به نظرم شرح حال ايشان يا يكي ديگر از همين شهدا بود - در آنجا ذكر شده بود كه ايشان هر روز خطاهاي خود را مي‌نوشته؛ همين كه در توصية علماي اخلاق و در توصيه‌هاي بعضي از احاديث و اينها هم هست كه خطاهاي خودتان را بنويسيد، هر شب خودتان را محاسبه كنيد. او اين چيزها را روي كاغذ مي‌نوشته. ماها رومان نمي‌شود خودمان بنويسيم، روي كاغذ بياوريم، علني كنيم؛ ولو بين خودمان و كاغذ. او در يادداشت‌هاي خود نوشته بود كه مثلاً من شب ديدم امروز اين چند تا گناه را انجام دادم.
اين محاسبة نفس، خيلي چيز خوبي است. انسان بايد خود را محاسبه كند، بعد يكي يكي از انجام گناهان خود كم كند. ما به بعضي از گناه‌ها عادت كرده‌ايم - گاهي انسان پنج تا، شش تا، ده تا گناه را عادت كرده - همت كنيم اينها را يكي يكي كنار بگذاريم؛ اين نقاط ضعف را يكي يكي كم كنيم. 10 23/01/90 بيانات پس از اقامه نماز در جمع برخي از شخصيت‌هاي فرهنگي سياسي
ضرورت اهتمام براي رسيدن به حضور قلب در نماز
به نظر من اگر چنانچه شروع اهتمام از خودِ همين نماز باشد - چون نماز خيلي مهم است - اين خيلي كارگشاست. انسان نماز را خوب بخواند؛ با توجه بخواند؛ حضور قلب داشته باشد. حضور قلب يعني انسان از آنچه كه مي‌گويد و آنچه كه در ذهنش مي‌گذرد و بر زبانش جاري مي‌شود، غافل نباشد؛ اين‌جور نباشد كه نفهمد. مثلاً من كه حالا دارم با شما حرف مي‌زنم، خب! شما مخاطبيد. انسان توجه دارد كه يك مخاطبي دارد و دارد گوش مي‌كند و دارد حرف مي‌زند. در نماز هم همين‌جور باشد؛ يك مخاطبي داشته باشيم، با او حرف بزنيم. من حتّي عرض مي‌كنم اگر كسي معناي نماز را هم نداند، اصلاً هيچ نداند معناي اين عبارات چيست، اما همين قدر بداند [كه] دارد با يكي حرف مي‌زند، دارد با خدا حرف مي‌زند، اين قضيه انسان را نزديك مي‌كند - «قربان كلّ تقي»( نهج‌البلاغه، حكمت 134) - اين خودش مقّرب است؛ تا اينكه حالا مثل ماها كه معنايش را مي‌دانيم و تفسيرش را مي‌دانيم و چندين كتاب درباره‌اش خوانده‌ايم، اما وقتي كه نماز مي‌خوانيم، بالمرّه يادمان مي‌رود كه چه كار داريم مي‌كنيم. به قول صائب - حالا شعرش يادم نمي‌آيد، اما مضمونش اين است - غير از خدا كه به يادت نمي‌آيد، هر چه ديگر توي نماز يادت مي‌آيد؛ گم كرده باشي، پيدا مي‌كني.
نماز خوب است؛ حضور قلب در نماز - يعني توجه به اينكه داريم حرف مي‌زنيم، مخاطبي داريم - شروع خوبي است؛ نماز اول وقت همين‌جور؛ نماز به جماعت همين‌جور؛ نوافل همين‌جور؛ اين فهرست را مي‌شود انسان ذره ذره در زندگي خودش وارد كند. اگر همت كنيم، بالاخره سال نو مي‌تواند اين مباركي‌ها را ان‌شاءاللَّه با خودش داشته باشد.
البته غير از اين چيزها هم هر كدام از ماها - من، شماها - يك كاري داريم، يك شغلي داريم، يك جريان ويژه‌اي در زندگي خودمان داريم؛ آن را هرچه بهتر انجام دهيم، دقيق‌تر انجام دهيم، سعي كنيم ان‌شاءاللَّه خداي‌تَرَش كنيم، طبعاً آثار بيشتريخواهد داشت. 10 23/01/90 بيانات پس از اقامه نماز در جمع برخي از شخصيت‌هاي فرهنگي سياسي
تدبير ش 65
فايق آمدن زن ايراني بر موج مخرب، به خاطر گوهر ايمان
ما در جمهوري اسلامي پيشرفت داشتيم. نگاه من، نگاه خوشبينانه است. ما قبل از انقلاب را از نزديك ديديم. وضعي كه آن روز كشور ما و جامعة ما و زنان ما به سمت آن مي‌تاختند، وضعيت بسيار هولناك و خطرناكي بود. به خاطر خاصيت تقليدي بودن كار در اينجا، گاهي وضعيت ظاهر زنان از آنچه كه ما در عكس‌ها و نقل‌ها و گزارش‌ها از زن‌هاي اروپاي مي‌ديديم يا مي‌خوانديم هم بدتر بود! يك چنين وضعي را داشتند ترويج مي‌كردند. البته زن ايراني به خاطر گوهر ايمان كه در او نهادينه بود، توانست بر اين موج مخرب فائق بيايد؛ در انقلاب مشاركت اساسي داشته باشد؛ هم با حضور خود، هم با تشويق مردان؛ و يك پاية اساسي پيروزي انقلاب بشود. بعد از انقلاب هم كه حركت زنان، حركت فوق‌العاده‌اي است. 01/03/90 بيانات در ديدار جمعي از بانوان نخبه
معنويت به هيچ وجه نبايدما را از مسئوليت عظيم انقلابي خودمان جدا كند
ما اهل معنويتيم، اهل توسليم، اهل توجهيم، اهل ذكريم؛ خدا را شكر. فضاي جامعة ما، مالامال از توجه به خداست. ماه رمضان كشور ما، يك ماه رمضان تماشاي است؛ بهار معنويت است. اين جوان‌هاي عزيز ما در جلسات قرآن، در جلسات ذكر و دعا، در جلسات توسل، آنچنان حضور نوراني‌اي دارند كه انسان لذت مي‌برد. در روزهاي آينده، همين مراسم اعتكافي كه جوانان ما راه مي‌اندازند، پديدة شگفت‌آوري است.
در دوران جواني ما، در حوزة علمية قم، ايام نيمة رجب كه روزهاي معروف اعتكاف است، شايد در مسجد امامِ آن روز، ده نفر، پانزده نفر، بيست نفر طلبه - آن هم در مركز حوزة علميه، كه قم باشد - اعتكاف مي‌كردند؛ اين كار معمول نبود، بلد نبودند. امروز در دانشگاه‌هاي كشور، هزاران نفر از جوانان دانشجو - دختران و پسران - در مساجد دانشگاه‌ها اعتكاف مي‌كنند؛ سه روز عبادت مي‌كنند؛ خلوت مي‌كنند؛ با خداي خود ارتباط برقرار مي‌كنند؛ مساجد بزرگ و مجامع بزرگ كه جاي خود دارد. اينها معنويت است. كشور ما اهل معنويت است، اما معنويت ما همراه و همروال است با احساس مسئوليت. اين معنويت به هيچ وجه نبايد ما را از مسئوليت عظيم انقلابي خودمان جدا كند؛ بلكه كمك به حركت انقلابي است. آن كساني كه با تكية به دينداري و با عنوان كردن دينداري، سعي مي‌كنند جامعه را سياست‌زداي كنند، جوانان را سياست‌زداي كنند، جوانان را از حضور در عرصه‌هاي كشور دور نگه مي‌كنند، راه خطا مي‌روند، دچار انحرافند؛ اين ابعاد با همديگر است. 6. ۹۰/۰۳/۱۴ بيانات در بيست و دومين سالگرد امام خمينی
بايد اخلاق اسلامي به‌صورت کامل در جامعه محقق شود
نسل جوان کنوني انقلاب اسلامي نسلي مؤمن، انقلابي و آگاه [است.] ... من اين نسل جوان را بسيار باور دارم و نمايش‌هاي اعتقادي و ديني آن و حضور هوشمندانه سياسي نسل جوان کنوني به‌مراتب عميق‌تر، جذاب‌تر و پرمعناتر است؛ اما بايد قبول کرد که ظرفيت‌‌هاي جامعه بايد اخلاق فرهنگ عمومي اسلامي به‌صورت کامل در جامعه محقق شود و اسلامي و جوانان بيشتر از وضعيت فعلي است. ...
مردم در مسير صحيح و اسلامي قرار گيرد، ... لازمة اين کار، رسوخ دادن باور‌ها و عقايد به عمق جان مردم و جوانان و از بين بردن زمينه‌هاي گناه در جامعه است؛ ضمن آنکه بايد برخي اختلالات و کمبودها در مسائل تعليم و تربيت، خانواده، ارتباطات اجتماعي، همکاري جمعي، و وجدان‌کاري برطرف و اصلاح شوند. ... سياستگذاري راهبردي براي اين اهداف و وظايف سنگين، بر عهدة شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي است.8 8. ۹۰/۰۳/۲۳ (گزارش خبري)ديدار رئيس و اعضاي شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي
تدبير ش 65
لزوم توجه به خدا تلاوت قرآن و حديث و آشناي با معارف قرآن و اهل‌بيت(ع)
در مطالعات خود، با قرآن و حديث آشنا شويد. انس با قرآن براي همه لازم است؛ اين را ما به همه توصيه مي‌كنيم؛ به همة جوان‌هاي كشور توصيه مي‌كنيم. امروز خوشبختانه همين‌جور هم شده؛ انسان در ميان دانشجوها، در ميان طلاب، در بين جوان‌هاي غير دانشگاه و حوزه، عناصري را مي‌بيند كه با قرآن انس دارند؛ بعضي‌شان قرآن را حفظ هم دارند؛ بعضي هم كه حفظ ندارند، قرآن را في‌الجمله درك مي‌كنند؛ يعني ولو حالا تمام جزئيات را هم ندانند، مضمون را مي‌فهمند؛ اين خيلي چيز مغتنمي است. ... قبل‌ها قاري ما كه قرآن مي‌خواند، خيلي اوقات معناي آيات را نمي‌فهميد؛ جاي كه بايد وصل كند، قطع مي‌كرد؛ جاي كه بايد قطع كند، وصل مي‌كرد. امروز اصلاً اين‌جور نيست؛ همه آشنايند. بنابراين، آشناي با قرآن و حديث توصية ما به همه است؛ اما مبلغان دين و جامعة مداحان طبعاً مخاطب ويژة اين حرف هستند؛ با قرآن بايد انس پيدا كنند. قرآن را حتماً بخوانيد؛ با توجه به ترجمه بخوانيد؛ اين ترجمه را به ياد بسپريد. در آياتي كه نصيحت هست، متضمن يك معرفتي است كه انسان مي‌فهمد، آنها را ثبت كنيد؛ ضبط كنيد؛ يادداشت كنيد؛ از آن بهره‌مند شويد؛ هم بگويد، هم عمل كنيد. حديث هم همين‌جور.
خوشبختانه كتب معتبر حديثي ما امروز همه ترجمه شده است. «كافي» ترجمه شده است، «من لا يحضره الفقيه» ترجمه شده است، «نهج‌البلاغه» ترجمه شده است، كلمات حضرت زهرا(س) ترجمه شده است. يعني اين‌جور نيست كه اين متون، مخصوص عربي‌دان‌ها باشد؛ نه! عربي‌دان و غير عربي‌دان همه مي‌توانند از اين كلمات استفاده كنند؛ اينها فرصت است. از اين فرصت‌ها بايد استفاده كرد. بنابراين، توصية ما اين است: تلاوت قرآن، انس با قرآن، انس با حديث، آشناي با معارف اهل‌بيت از طريق حديث؛ و بالاتر از همه، توجه به خداي متعال، حفظ و تقويت رشتة ارتباط قلبي با ذات اقدس احديت، با دعا، با توسل، با ذكر، با خشوع، با نماز نافله.
اگر اين رشته محفوظ بماند و تقويت شود، همة كارهاي دشوار به‌تدريج حل مي‌شود؛ اصل كار اين است. اين رشتة ارتباط با مقام احديت هم - كه خشوع و ذكر و توسل باشد - مرتبط و متصل با اهل‌بيت(ع) است؛ تفكيك‌پذير نيستند - «مَن اَرادَ اللَّه بَدأ بِكُم»(مفاتيح‌الجنان، زيارت ‌جامعة ‌كبيره) اما خب! دعاهاي صحيفة سجاديه، مناجات خمس عشر و دعاها و مناجات‌هاي گوناگوني كه هست، دل را صفا مي‌دهند، ذهن را صفا مي‌دهند، ذهن را هم فعال مي‌كنند. خيلي از معارف را انسان از اين طريق به دست مي‌آورد.3 03/03/90 بيانات در ديدار جمعي از شاعران و ذاكرين اهل بيت(ع)
تدبير ش 65
خانواده براي زن بايد محيط امن، عزت و آرامش خاطر باشد
از لحاظ نظر اسلام و متون اسلامي [نسبت به زن] از مسئله هيچ كمبودي وجود ندارد. ما مي‌بينيم گاهي اوقات كساني كه منتقد تفكرات اسلامي هستند، سر قضية ارث و ديه و اين چيزها اشكال مي‌كنند، در حالي كه اشكال‌ها وارد نيست؛ آنها پاسخ‌هاي منطقي و قوي دارد. اما در زمينة رفتارهاي داخل خانواده، متأسفانه غالباً به غفلت گذرانده مي‌شود؛ در حالي كه نظر اسلام، نظر كاملاً روشني است. محيط خانواده براي زن بايد محيط امن، محيط عزت و محيط آرامش خاطر باشد تا زن بتواند آن وظيفة اساسي خودش را - كه همين حفظ خانواده است - به بهترين وجهي انجام دهد.1 01/03/90 بيانات در ديدار جمعي از بانوان نخبه
اهميت خانواده و شأن زن در جامعه ونمونه‌هاي زنان خوب و بد در قرآن
در مورد نگاه اسلام به زن، بحث‌هاي زيادي شده است؛ ما هم بارها گفتيم. من مكرراً عرض كردم كه: نمونه براي انسان مؤمن و مرضي الهي، و انسان كافر و مردود درگاه پروردگار در قرآن، زن مطرح شده؛ اين چيز جالبي است.
قرآن وقتي مي‌خواهد براي انسان خوب و انسان بد نمونه ذكر كند، هر دو را از زنان انتخاب مي‌كند: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ». (تحريم 10) قرآن دو زن را به عنوان «مثل»، يعني نمونه و نماد زنانِ بد معرفي مي‌كند؛ همسر نوح و همسر لوط. بعد نقطة مقابل: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ ».( تحريم 11) به عنوان نماد زن خوب، زن برتر و زن مؤمن، دو نفر را معرفي مي‌كند: يكي همسر فرعون است، يكي هم حضرت مريم است؛ «وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا». ( تحريم 12) جالب اين است كه هر چهار تاي اين زن‌ها خوبي و بدي‌شان مربوط به محيط خانواده است. در مورد آن دو زن بد - « اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ » - مي‌فرمايد: «كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا»؛( تحريم 10) اين دو زن به همسرانشان - كه دو پيغمبر عالي‌شأن و عالي‌مقام بودند - خيانت كردند. مسئله، مسئلة خانواده است. موضوع آن دو زن ديگر هم مربوط به خانواده است؛ اوّلي كه زن فرعون است، ارزش و اهميت او اين است كه يك پيغمبر اولوالعزم را، يك موساي كليم‌اللَّه را در آغوش خود پرورش مي‌دهد و به او ايمان مي‌آورد و به او كمك مي‌كند؛ لذا فرعون از او انتقام مي‌گيرد. مسئله، مسئلة درون خانواده است با اين تأثير و شعاع عظيم كاري كه او كرده است، كه يك موساي را تربيت كرده.
در مورد حضرت مريم هم همين‌جور است: «الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا »؛ ناموس خود را حفظ كرد، عفت خود را حفظ كرد. اين نشان‌دهندة اين است كه در محيط زندگي حضرت مريم(س) عواملي وجود داشته كه مي‌توانسته است تهديدكنندة عفت و ناموس يك زن عفيف باشد و او توانسته مبارزه كند. بنابراين همه‌اش ناظر به همين جنبه‌هاي مهمي است كه عرض شد؛ جنبة خانواده و مسئلة شأن زن در جامعه.1 01/03/90 بيانات در ديدار جمعي از بانوان نخبه
تدبير ش 65
ابعاد مكتب امام و ضرورت ملاحظة توأمان آنها
مكتب امام، يك بستة كامل است. يك مجموعه است. داراي ابعادي است. اين ابعاد را بايد با هم ديد، با هم ملاحظه كرد. دو بُعد اصلي در مكتب امام بزرگوار ما، بُعد معنويت و بُعد عقلانيت است. بُعد معنويت است؛ يعني امام بزرگوار ما صرفاً با تكية بر عوامل مادي و ظواهر مادي، راه خود را پي نمي‌گرفت؛ اهل ارتباط با خدا، اهل سلوك معنوي، اهل توجه و تذكر و خشوع و ذكر بود؛ به كمك الهي باور داشت؛ اميد او به خداي متعال، اميد پايان‌ناپذيري بود. و در بُعد عقلانيت، به كار گرفتن خرد و تدبير و فكر و محاسبات، در مكتب امام مورد ملاحظه بوده است. ...
بُعد سومي هم وجود دارد، كه آن هم مانند معنويت و عقلانيت، از اسلام گرفته شده است. عقلانيت امام هم از اسلام است؛ معنويت هم معنويت اسلامي و قرآني است؛ اين بُعد هم از متن قرآن و متن دين گرفته شده است؛ و آن، بُعد عدالت است.
اينها را بايد با هم ديد. تكية بر روي يكي از اين ابعاد، بي‌توجه به ابعاد ديگر، جامعه را به راه خطا مي‌كشاند، به انحراف مي‌برد.
اين مجموعه، اين بستة كامل، ميراث فكري و معنوي امام است. خود امام بزرگوار هم در رفتارش، هم مراقب عقلانيت بود، هم مراقب معنويت بود، هم با همة وجود متوجه به بُعد عدالت بود.6 6. ۹۰/۰۳/۱۴ بيانات در بيست و دومين سالگرد امام خميني(ره)
اخلاص، مظهر مهم معنويت در رفتار امام
مظهر معنويت در امام بزرگوار، در درجة اول، اخلاص خود او بود. امام كار را براي خدا انجام داد. از اول، هرچه كه احساس مي‌كرد تكليف الهي اوست، آن را انجام مي‌داد. از فداكاري در اين راه، امام ابا نكرد. از شروع مبارزات در سال 1341، امام اين‌جور عمل كرد؛ با تكليف پيش رفت. به مردم و مسئولين هم اين درس را بارها گفت و تكرار كرد كه آنچه مهم است، تكليف است. ما تكليف را انجام مي‌دهيم، ترتّب نتيجه بر كار ما دست خداست. بنابراين، مظهر مهم معنويت در رفتار امام، اخلاص او بود. براي خاطر تعريف و تمجيد اين و آن، حرفي نزد، كاري نكرد، اقدامي نكرد. آنچه كه براي خدا انجام داد، به وسيلة خداي متعال به آن بركت داده شد؛ ماندگار شد. خاصيت اخلاص اين است. امام همين توصيه را به مسئولين هم تكرار مي‌كردند. امام ماها را امر مي‌كردند به اينكه اهل توكل باشيم؛ اهل اعتماد به خدا باشيم؛ اهل حسن‌ظن به پروردگار باشيم؛ براي خدا كار كنيم. خود او اهل توكل بود؛ اهل تضرع بود؛ اهل توسل بود؛ اهل استمداد از خدا بود؛ اهل عبادت بود. بعد از پايان ماه رمضان، انسان وقتي امام را مي‌ديد، به‌طور محسوسي در او احساس نورانيت مي‌كرد. از فرصت‌هاي زندگي براي تقرب به خداي متعال، براي پاكيزه‌كردن دل و جان مطهرِ خودش استفاده مي‌كرد. ديگران را هم امر مي‌كرد و مي‌گفت: ما در محضر خدا هستيم. عالَم، محضر خداست. عالَم، محل حضور جلوه‌هاي الهي است. همه را به اين راه سوق مي‌داد. خود او اهل رعايت اخلاق بود، ديگران را هم به اخلاق سوق مي‌داد.
بخش مهمي از معنويت در اسلام عبارت است از: اخلاق، دوري از گناه، دوري از تهمت، دوري از سوءظن، دوري از غيبت، دوري از بددلي، دوري از جداسازي دل‌ها از يكديگر. خود امام بزرگوار اين چيزها را رعايت مي‌كرد، به مردم هم سفارش مي‌كرد، به مسئولين هم سفارش مي‌كرد. امام ماها را توصيه مي‌كردند به اين: كه مغرور نشويم! خودمان را بالاتر از مردم ندانيم! خودمان را بالاتر از انتقاد ندانيم! بي‌عيب ندانيم! همة مسئولين طراز اول كشور اين را از امام شنيده بودند كه بايستي آماده باشيم؛ اگر چنانچه از ما عيب گرفتند، نگويم: ما بالاتر از اينيم كه عيب داشته باشيم، بالاتر از اينيم كه به ما انتقادي وارد باشد. خود امام هم همين‌جور بود. ايشان، هم در نوشته‌هاي خود - بخصوص در اواخر عمر شريفش - هم در اظهارات خود، بارها گفت: من در فلان قضيه اشتباه كردم. اقرار كرد به اين كه در فلان قضيه خطا كرده است؛ اين خيلي عظمت لازم دارد. روح يك انساني بايد بزرگ باشد كه بتواند يك چنين حركتي را انجام دهد؛ خودش را منسوب كند به اشتباه و خطا. اين معنويت امام بود، اين اخلاق امام بود؛ اين يكي از ابعاد مهم درس امام به ماست.6 6. ۹۰/۰۳/۱۴ بيانات در بيست و دومين سالگرد امام خميني(ره)
تدبير ش66
لزوم حاكم شدن تقوا و نگاه بيطرفانه، براي تأمين عدالت و جلب اعتماد مردم
اعتماد مردم ... با تأمين عدالت امكان‌پذير خواهد شد؛ با عمل دقيق و حكيمانة به قانون تأمين خواهد شد. مردم بايد اعتماد پيدا كنند. وقتي ديدند كه قوة قضائيه به قول خود در اجراي عدالت عمل مي‌كند، اطمينان پيدا مي‌كنند. حتّي آن كسي هم كه عليه او حكم داده شده است، وقتي بين خودش و قلبش و خدايش خلوت مي‌كند، تصديق مي‌كند كه نه! حق با آن است. ممكن است در زبان و در ظاهر زير بار نرود، اما قلباً قبول خواهد كرد. بنابراين يك حالت اعتمادي به قوة قضائيه به وجود مي‌آيد. اين اعتماد لازم است.
عدالت مهم است. اگر بخواهيم عدالت در قوة قضائيه جريان دايمي و عمومي و فراگير پيدا كند، بايستي تقوا و نگاه بيطرفانه در حوادث كوچك و بزرگي كه به قوة قضائيه ارجاع مي‌شود، حاكم شود؛ اين را بايد همه رعايت كنند، از بالا تا پاين. اين يك نكتة بسيار مهمي است. اين، اعتماد ايجاد خواهد كرد. ... تقوا اين است كه ما مراقب حرفمان، مراقب كارمان، مراقب جهتگيري‌مان، مراقب رفتارمان باشيم. كوچك‌ترين اعمال ما ثبت مي‌شود؛ « فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ . وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ ».( زلزله 7 و 8) اعمال ما، گفتار ما، الفاظ ما همه ثبت مي‌شود؛ بعد ما را به سؤال و جواب مي‌كشند! دادگاه عدلي وجود دارد كه در آن دادگاه عدل بايد انسان جواب بدهد! زير جواب مي‌مانيم! تقوا يعني همين را رعايت كنيم، همين را مواظبت كنيم.77. ۹۰/۰۴/۰۶ بيانات در ديدار رئيس و مسئولان قوه قضائيه
لزوم توسل به حضرت مهدي(عج) از راه دور
اين توسلاتي كه در زيارات مختلف وجود دارد كه بعضي از اينها اسانيد خوبي هم دارد، اينها بسيار باارزش است؛ و توسل، توجه، انسِ با آن بزرگوار از دور. اين انس به معناي اين نيست كه حالا كسي ادعا كند كه من خدمت حضرت مي‌‌رسم يا صداي ايشان را مي‌‌شنوم؛ ابداً اين‌جور نيست. غالب آنچه كه در اين زمينه گفته مي‌‌شود، ادعاهاي است كه يا دروغ است، يا طرف دروغ هم نمي‌‌گويد؛ تصور مي‌‌كند، تخيل مي‌‌كند. ما كساني را ديديم؛ آدم‌ها‌ي دروغگوي نبودند، اما خيال مي‌‌كردند؛ تخيل مي‌‌كردند؛ تخيلات خودشان را به‌عنوان واقعيت براي اين و آن نقل مي‌‌كردند! نبايستي تسليم اينها شد. راه درست، راه منطقي، آن توسل، توسل از دور است؛ توسلي است كه امام آن را از ما مي‌‌شنود، ان‌شاءاللَّه مي‌‌پذيرد؛ ولو اينكه ما با مخاطب خودمان از دور داريم حرف مي‌‌زنيم؛ اشكالي ندارد. خداي متعال سلامِ سلام‌دهندگان و پيامِ پيام‌دهندگان را به آن بزرگوار مي‌‌رساند. اين توسلات و اين انس معنوي بسيار خوب و لازم است.13 13. 18/04/90 بيانات در جمع اساتيد و فارغ‌التحصيلان تخصصي مهدويت
ياد خدا را نبايد از قلم انداخت
ياد خدا را نبايد از قلم انداخت. ما هرچه داريم، از توسل و توجه به حضرت ربوبيت است؛ اوست كه دل‌ها را به سمت اهداف والا متوجه مي‌كند؛ اوست كه دل‌ها را قرص مي‌كند؛ اوست كه دل‌ها را بر روي يك نقطة ويژه مجتمع مي‌كند. انسان‌ها با هيچ ترفندي نمي‌توانند دل‌ها را جذب و مجتمع كنند؛ اين دست قدرت الهي است؛ اين كار خداست.18 18. 15/01/90 (انتشار 21/04/1390) (گزارش خبري)بيانات در ديدار رئيس‌جمهور اعضاي هيئت دولت و اعضاي هيئت رئيسة مجلس شوراي اسلامي
فرصتي كه به ما داده شده بايد قدر بدانيم و حداكثر استفاده را بكنيم
بحمداللَّه مردم توي راهند؛ متوجهند. ما بايد قدر فرصت را بدانيم. ما كه مسئول هستيم، خداي متعال يك فرصتي به ما داده. اين مهلت عمر و مهلت مأموريت يافتن - كه ما هر كداممان در اين نظام براي يك مدتي مأموريتي پيدا كرديم - سر مي‌آيد. اين فرصتي كه به ما داده شده، بايد قدر بدانيم و حداكثر استفاده را بكنيم؛ چون وقتي انسان از اين عالم پايش را بيرون گذاشت، همة درهاي حركت و تحرك از سوي خود انسان قفل مي‌شود. بله! ممكن است ديگران براي ما استغفار كنند و به درد ما بخورد، يا كارهاي صدقة جاريه باشد؛ اما ديگر خود ما هيچ كار نمي‌توانيم بكنيم؛ دستمان بسته است. تا در اين دنيا هستيم، دستمان باز است؛ مي‌توانيم خيلي كارها بكنيم. با يك نگاه، با يك لبخند، با يك كلمه حرف، با يك حركت دست، با يك حركت قلم، شما الآن مي‌توانيد به قدر آسمان‌ها و زمين براي خودتان حسنه ايجاد كنيد - در اين دنيا اين‌جوري است؛ مي‌تواند انسان بكند، دست باز است - از اينجا كه رفتيم، دست بسته است؛ ديگر هيچ كار نمي‌توانيم بكنيم؛ مگر ديگران يك وقتي به ياد ما بيفتند، يك صدقه‌اي بدهند، استغفاري بكنند، يك چيزكي خواهد رسيد؛ كه به هيچ وجه جايگزين آن كاري كه خود ما مي‌توانستيم بكنيم، نخواهد شد. لذاست كه اين فرصت را بايد قدر دانست.18 18. 15/01/90 (انتشار 21/04/1390) (گزارش خبري)بيانات در ديدار رئيس‌جمهور، اعضاي هيئت دولت و اعضاي هيئت رئيسة مجلس شوراي اسلامي
در زندگي كاري ما، عقب‌افتادگي وجود دارد؛ اينها را بايد ببينيم تا به فكر جبران بيفتيم
اگر بخواهيم اين قدرداني [از فرصت] را به معناي حقيقي كلمه به كار ببنديم، بايد همة نيروها را به صحنه بياوريم؛ واقعاً كمربستة كار، وارد ميدان شويم و يك مقداري هم برگرديم به خودمان؛ نقص‌هاي خودمان را مشاهده كنيم. ما هر كداممان نقص‌هاي داريم؛ كم هم نيست. معمولاً عيوب ما انسان‌ها خيلي بيشتر از محسّناتمان است؛ خودمان ملتفت نيستيم. اگر اين‌جور نبود، كسي مثل پيغمبر با آن عظمت - كه نور خالص است و ظلمتي در وجود او نيست - استغفار نمي‌كرد. پيغمبر هم استغفار مي‌كرد؛ «لأستغفر اللَّه في كلّ يوم سبعين مرّة». حضرت فرمود: بارها و بارها من در روز استغفار مي‌كنم؛ «انّه ليغان علي قلبي». طبيعت بشر، اين‌جوري است. ما مجموعه‌اي از ضعف‌ها هستيم؛ اما خداي متعال توان قدرت پيشرفت و حسن بي‌انتها را هم در ما قرار داده، كه مي‌توانيم همين‌طور هي بر اين ضعف‌ها فايق بيايم؛ يكي پس از ديگري اين صفرها را تبديل كنيم به عدد، اين منفي‌ها را تبديل كنيم به مثبتات. خدا كه به ما ظلم نمي‌كند. ما مي‌توانيم همة اينها را از آن طرف برگردانيم به عدد. هرچه كرديم، پيش رفتيم. آن مقداري كه باقي مي‌ماند و كمبود كار ماست، اين را بايد متوجه باشيم. يعني اگر انسان متوجه ضعف‌هاي خود و كمبودهاي كار خود و عيوب خود نبود، عقب خواهد ماند. ... در زندگي كاري ما، ثانيه‌ها و دقايق و ساعات، عقب‌افتادگي وجود دارد؛ اينها را بايد ببينيم تا به فكر جبران بيفتيم. اگر نتوانيم جبران كنيم، لااقل پيش خداي متعال اقرار كنيم؛ «و ان كان قددنا اجلي و لم يدنني منك عملي فقد جعلت الاقرار بالذّنب اليك وسيلتي».(مفاتيح الجنان، مناجات شعبانيه) يكي از راه‌هاي تقرب به پروردگار، همين است: اقرار به ذنب و اقرار به كوتاهي‌ها و عقب‌ماندگي‌ها و نقص‌ها و تاريكي‌هاي كه در وجود خودمان هست. به اين مسئله توجه كنيم. همة اينها با توفيقات الهي امكان‌پذير است.18 18. 15/01/90 (انتشار 21/04/1390) (گزارش خبري)بيانات در ديدار رئيس‌جمهور، اعضاي هيئت دولت و اعضاي هيئت رئيسة مجلس شوراي اسلامي
بايد خدا را شكر كنيم كه در دوران خوبي واقع شده‌ايم
ما در دوران خوبي واقع شده‌ايم. بايد خدا را شكر كنيم، براي اينكه در يك چنين دوراني واقع شده‌ايم و خداي متعال يك چنين نعمت بزرگي، يك چنين فرصت بزرگي در اختيار ما قرار داده كه بتوانيم براي جامعه‌مان، براي كشورمان، براي اسلام عزيز و براي تاريخ مفيد باشيم. يك روزي بود كه نمي‌توانستيم. آن كساني كه مي‌خواستند، انگيزه داشتند، همت داشتند، قادر نبودند؛ امروز آنهاي كه همت دارند و انگيزه دارند، قادرند. اين را قدر بدانيم و خدا را شكر كنيم. به روح مطهر امام بزرگوارمان رحمت بفرستيم و همچنين به شهداي عزيز و مجاهدان راه حق كه اين راه را به روي ما گشودند.18 18. 15/01/90 (انتشار 21/04/1390) (گزارش خبري)بيانات در ديدار رئيس‌جمهور،اعضاي هيئت دولت و اعضاي هيئت رئيسة مجلس شوراي اسلامي
تدبير ش 67
دوري از معارف الهي و قرآني، عامل كمبودهاي دنياي اسلام
انس با قرآن دل‌هاي ما را با معارف قرآن آشناتر خواهد كرد. هرچه در دنياي اسلام كمبود هست، بر اثر دوري از معارف الهي و معارف قرآني است. ... ضعف ما امت مسلمان، عقب‌ماندگي ما، كج‌رفتاري‌هاي ما، كج‌تابي‌هاي ما در مسائل اخلاقي و زندگي، همة اينها ناشي از دوري از قرآن است. ملت‌هاي مسلمان بر اثر حاكميت طغيانگران و طاغوت‌ها - كه قرآن مخاطبان خود را اين همه از طاغوت‌ها برحذر داشته است - خونشان مكيده شد؛ نه فقط خون اقتصادي‌شان، نه فقط منابع حياتي و معادن زيرزميني و نفت و امثال اينها، بلكه روحية ايستادگي‌شان، مقاومتشان، طلب علوّ و عزت در دنيا هم از ملت‌هاي مسلمان گرفته شد. ملت‌هاي مسلمان به فرهنگ خودشان پشت كردند، فرهنگ ماديگري را پذيرفتند. با اينكه بظاهر ما كلمة «لاَ اِلهَ اِلاّ اللَّه» گفتيم، در طول زمان مسلمان بوديم، اما فرهنگ غرب و معارف غرب در دل‌هاي ما اثر كرد و ما را از حقايق دور كرد. آن وقت نه فقط اقتصادمان را، عزت دنيوي‌مان را از دست داديم، بلكه اخلاق و معالم اخلاقي‌مان را هم از دست داديم. ما اگر دچار تنبلي هستيم، اگر دچار ضعف و سستي هستيم، اگر دل‌هاي ما با يكديگر مأنوس نيست، اگر در ميان ما بدخواهي وجود دارد، اينها از آثار فرهنگ تزريقاتي تحميلي ضد اسلامي و غير اسلامي است.6 6. 11/05/90 (اول رمضان‌المبارك 1432) بيانات در ديدار قاريان، حافظان و اساتيد قرآني
لزوم تفكر و مراجعة به باطن  براي روشن شدن حقايق و گشودن باب حكمت
مرحوم حاج ميرزا جواد آقاي ملكي تبريزي - عارف معروف و مشهور و فقيه بزرگوار - در كتاب شريف «المراقبات»شان مي‌فرمايند: روزه، يك هدية الهي است كه خداي متعال اين را به بندگان خود و به مؤمنين هديه كرده است. تعبير ايشان اين است كه: «اَلصَّومُ لَيسَ تَكلِيفاً بَل تَشريِفٌ»؛ روزه را به چشم يك تكليف نگاه نكنيد؛ به شكل يك تشريف و تكريم نگاه كنيد، كه «يُوجِبُ شُكراً بِحَسبِه»؛ اين توجه به فريضة روزه - كه تكريم الهي نسبت به بندگان است – خودش مستوجب شكر است؛ بايد خدا را سپاسگزاري كرد.
ايشان براي گرسنگي و تشنگي كه مؤمنين در ماه رمضان خودشان را ملتزم به آن مي‌دانند، فوايد متعددي را بيان مي‌كنند كه متخذ از روايات و برخاستة از دل نوراني اين مرد بزرگ است. از جملة آنها، يا اهمّ آنها - كه ايشان خودشان مي‌گويند اين خاصيت از همه مهم‌تر است - اين است كه مي‌گويند: اين گرسنگي و تشنگي، يك صفايي به دل مي‌بخشد كه اين صفاي قلبي زمينه را فراهم مي‌كند براي تفكر؛ كه «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيرٌ مِن عِبَادَةِ سَنَة».( مستدرك، ج 11، ص 183) اين تفكر از نوع تفكرِ مراجعة به باطن و روح و دل انسان است كه حقايق را روشن مي‌كند و باب حكمت را بر روي انسان مي‌گشايد. از اين بايد استفاده كرد.7
7. 16/05/90 بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران
ضرورت تفكر دربارة عمر، لحظة مرگ و ملاقات جناب ملك‌الموت
دربارة عمر فكر كنيم. عمر سرماية اصلي هر انساني است. همة خيرات به وسيلة عمر - همين ساعات زودگذر - به دست مي‌آيد؛ اين سرمايه است كه مي‌تواند سعادت ابدي و بهشت جاودان را براي انسان تدارك ببيند. دربارة اين عمر فكر كنيم. گذر عمر را ببينيم. ناپايداري ساعات زندگي و روزها و شب‌هاي اوقات عمر را احساس كنيم. به اين گذر زمان توجه كنيم: «عمر، برف است و آفتاب تموز».
لحظه به لحظه، از اين سرمايه دارد كاسته مي‌شود؛ و اين در حالي است كه اين سرمايه، همه چيز ماست براي كسب سعادت اخروي؛ چه‌جوري‌ مصرفش مي‌كنيم؟ در كجا مصرفش مي‌كنيم؟ در چه راهي آن را خرج مي‌كنيم؟ تفكر در باب مرگ، عبور از اين عالم، لحظة خروج روح از بدن و ملاقات جناب ملك‌الموت؛ اين لحظه براي همة ما پيش مي‌آيد؛ «كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ »؛ (آل عمران 185) همه، اين را مي‌چشيم. حالِ ما در آن لحظه چگونه است؟ دل ما در آن لحظه در چه حال است؟ اينها نكاتي است كه در خور تدبّر و تأمل است. فكر در اين زمينه‌ها، از جملة تفكر لازم و اساسي و ضروري است.7 7. 16/05/90 بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران
كار از روي خشم انجام نگيرد
«وَ كَظمِ الغَيظ»؛ فرو خوردن خشم. يك وقت هست كه شما يك فرد معمولي متعارفي هستيد، خشم شما نسبت به يك برادر ديني است، نسبت به يكي از اهل خانواده است، نسبت به يكي از كاركنانتان است - كظم غيظ خيلي فضيلت دارد؛ «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ » (آل عمران 134)- يك وقت هم هست كه شما يك مسئول اجتماعي هستيد، جايگاهي داريد؛ حركت شما، اثبات و نفي شما، قول و فعل شما در جامعه اثر مي‌گذارد؛ در يك چنين شرايطي، خشم شما ديگر با خشم يك آدم معمولي برابر نيست. عليه كساني، عليه جرياني خشمگين مي‌شويم و حرفي مي‌زنيم؛ آثار اينچنين خشمي با آثار يك خشم معمولي كه حالا انسان بر فرض خشمگين مي‌شود و يك نفر را كتك مي‌زند، خيلي متفاوت است. كظم غيظ؛ خشم را فرو بخوريد؛ كار از روي خشم انجام نگيرد. ممكن است شما با يك كسي، با يك جرياني، با يك مجموعه‌اي موافق نباشيد؛ اينجا استدلال و منطق حاكم باشد؛ اگر اين استدلال و منطق آميخته شد با خشم، كار را خراب مي‌كند؛ تجاوز از حد انجام مي‌گيرد؛ اسراف به وقوع مي‌پيوندد؛ «ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا». (آل عمران 147) اسراف يعني زياده‌روي.7
از خدا بخواهيم كه آرايش متقين را به ما بدهد
دعاي بيستم صحيفة سجاديه؛ دعاي شريف معروف به مكارم‌الاخلاق.
اولِ اين دعا مي‌فرمايد: «اَلَلّهُمَّ صَلِّ عَليَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ حَلِّنيِ بِحِلَيةِ الصَّالِحيِن وَ اَلبِسنيِ زيِنَةَ المُتَّقيِن»؛ آرايش بندگان صالح را به من عنايت كن؛ من را زينت بده به زينت صالحين؛ و زيور متقين را به من عنايت بفرما. يعني من را جزو بندگان صالح و متقين و پرهيزگاران قرار بده. ... دل‌هايمان را به اين سمت ببريم. از خدا بخواهيم كه « اَلبِسنيِ زيِنَةَ المُتَّقيِن»؛ آرايش متقين را به ما بدهد. بالاخره چاره جز اين نيست. روزه هم در قرآن « لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره 183) است؛ روزه را واجب فرمود براي اينكه ما تقوا پيشه كنيم. از جملة موارد تقوا اينها‌ست.7 7. 16/05/90 بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران
سعي همه بايد اين باشد كه اطفاء كنند. نبايد بر روي آتش بنزين پاشيد
«وَ اِطفَاءُ النَّائِرَة»؛(دعاي مكارم الاخلاق) يكي از كارهايي كه لازمة تقواي ماست، فرو نشاندن آتش است. اين شعله‌ور شدن آتش - مراد، همين آتش‌ها‌ي اختلافاتي است كه بين مجموعه‌‌ها‌ هست؛ بين گروه‌‌ها‌ هست؛ بين دستگاه‌‌ها‌ هست - در حكم آتش سوزان است. سعي همه بايد اين باشد كه اطفاء كنند. نبايد بر روي آتش بنزين پاشيد، نبايد آتش‌ها‌ را مشتعل كرد. اينكه ما مكرر در مكرر توصيه مي‌كنيم به دوستان، به مسئولين، به كساني كه تريبون دارند، به كساني كه حرفشان يا به طور عموم يا در بخشي از فضاي كشور منعكس مي‌شود كه: گفته‌‌ها‌ را، زبان‌ها‌ را، اظهارات را، تعبيرات را كنترل و مراقبت كنند، به خاطر اين است. گاهي اوقات يك تعبيري، نه فقط ضد اطفاء نائره است، بلكه مشتعل كردن هرچه بيشتر نائره است؛ اطفاء نيست؛ بلكه ضد اطفاء است.7
7. 16/05/90 بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران
بايد روزبه‌روز فضايل اخلاقي در بين ما رشد كند
بايد روزبه‌روز فضايل اخلاقي در بين ما رشد كند. صبر ما، شكر ما، ذكر ما، احسان ما، مروت ما نسبت به ديگران، اجتناب ما از ايذاي ديگران، ميل ما به خدمت به ديگران، روزبه‌روز بايد در بين جامعه رشد پيدا كند. اينها به خودي خود پيش نمي‌آيد؛ اينها كار لازم دارد؛ تلاش لازم دارد. در اين زمينه‌ها كوتاهي داريم. رواج فرهنگ اسراف و تجمل‌گرايي در جامعه، رشد يا عدم توقف ميل به خشونت در برخي از بدنة جوان كشور، مضر است. ما فيلم‌ها‌يي پخش مي‌كنيم كه خود آن كساني كه سازندة اين فيلم‌ها‌ هستند، به خودشان هشدار مي‌دهند و مي‌خواهند خطر اين فيلم‌ها‌ را كه توليد خشونت در جامعه است، متوقف كنند؛ ولي ما حالا داريم اينها را منتشر مي‌كنيم! اينها مضر است. بچه‌هاي ما از اول با خنجر و با قمه و با اسلحة گرم - البته پلاستيكي‌اش - آشنا بشوند، انس پيدا كنند، ياد بگيرند؛ خب! اينها خطرات دارد، اشكالات دارد، تبعات دارد، در جامعه آثارش را هم مي‌بينيم؛ اين جزو ضعف‌ها‌ي ماست.
چند سال پيش، من در يكي از مجلات آمريكايي ديدم كه مصلحيني در آنجا پيشنهاد كرده بودند كه اين فيلم‌ها‌ي رايجِ غالبِ هاليوودي را كه در آنها يا شهوت بود يا خشونت، يواش يواش كم كنند و فيلم‌ها‌ي خانوادگي، فيلم‌ها‌ي معصومانه و نجيبانه را رايج كنند. آنها به فكرند، حالا ما تازه از آنها ياد گرفته‌ايم!7 7. 16/05/90 بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران
درباره اشخاص، اگر نقطة منفي اي سراغ داريد، افشاء نكنيد
«وَ اِصلاَحِ ذَاتِ البَين»؛(دعاي مكارم الاخلاق) ميانة افراد را اگر اختلافي وجود دارد، اصلاح كنيم. «وَ اِفشَاءِ العَارِفَةِ وَ سَترِ العَائِبَةِ»؛ دربارة اشخاص، نقاط مثبت را، نقاط خوب را افشاء كنيم، منتشر كنيم. از كسي، از مسئولي كار خوبي سراغ داريد، اين را بيان كنيد و بگوييد. نقطة مقابل: اگر چنانچه نقطة منفي‌اي سراغ داريد، اين را افشاء نكنيد. افشاء نكردن معنايش اين نيست كه نهي از منكر نكنيد؛ چرا، به خود آن كسي كه به كارش اشكالي وارد است و بايد ايراد گرفته شود، گفته بشود؛ اما افشاء كردن اين چيزها مصلحت نيست؟.7 7. 16/05/90 بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران
تدبير ش 68
سست شدن تقيد به شعارهاي الهي عامل سلب توفيقات
كار را براي خدا بكنيد. نه اينكه چون مردم دوست دارند، اين كار را بكنيد؛ نه. اگر هدف اين شد كه دل مردم را به دست بياوريم، ناكام خواهيم ماند. «لأَقْطَعَنَّ أَمَلَ كُلِّ [مُؤَمِّلٍ] آمل غَيْرِي»؛(كافي ج2 ص66) اين حديث قدسي است، كه در ذهنم اين‌جور است كه با سند معتبري از قول خداي متعال نقل شده كه فرموده: من قطعاً اميد آن كسي را كه به غير من اميد ببندد، قطع خواهم كرد. ما بايد اميدمان به خدا باشد؛ براي خدا كار كنيم؛ منتها مي‌دانيم كه كار براي خدا جاذبه دارد. اين شعارها، شعارهاي الهي است. اگر چنانچه اين پايبندي‌ها سست شود، اگر نسبت به اين شعارها تقيد و پايبندي كم شود، توفيقات الهي هم سلب خواهد شد. بسياري از اين موفقيت‌هايي كه شما در ميدان عمل داريد، و از اول انقلاب تا امروز هرچه كه موفقيت بوده، به خاطر اين است كه توفيقات الهي شامل حال بوده و اين كمكِ الهي است. اگر كار براي خدا نباشد، اين موفقيت‌ها از ما گرفته خواهد شد. همان شور و نشاط و تلاش و خدمت صادقانه و بدون توقع مزد و منت بايد ادامه پيدا كند. اين يك نكتة اصلي است.2 2. 06/06/90 27رمضان المبارك 1432 بيانات در ديدار رئيس جمهوري و اعضاي هيئت دولت
نگذاريم صاعقة گناه، خرمن ارزشمند محصولات رمضان را آتش بزند
در ماه مبارك رمضان، بسياري از مردمِ موفق و باسعادت توانستند محصول زيادي را بردارند؛ محصولي كه براي دورة سال آنها، بلكه در مواردي براي سراسر عمر آنها، داراي بركات خواهد بود. عده‌اي انس با قرآن پيدا كردند، از معارف قرآني بهره بردند، تدبر كردند؛ عده‌اي انس و مناجات با خدا را در اين ماه براي خودشان رويّه و روش قرار دادند و دل‌هاي خودشان را نوراني كردند. مردم روزه گرفتند؛ با روزه، در نفس خود صفا به وجود آوردند؛ كه همين صفا و صميميت و نورانيت، منشأ بركات بسياري در زندگي فردي و اجتماعي است. اين صفاي نفساني به انسان نيك‌انديشي مي‌دهد، تطهير نفس از حسد و بخل و كبر و شهوت مي‌دهد. صفا در نفس انسان، محيط جامعه را محيط امن و امان روحي و معنوي قرار مي‌دهد؛ دل‌ها را به هم نزديك مي‌كند؛ مؤمنان را به يكديگر مهربان مي‌كند؛ ترحم به يكديگر را در ميان جامعة ايماني گسترش مي‌دهد. اينها همه محصولات ماه مبارك رمضان است براي مردم موفق و باسعادت.
محصول عمدة ديگر اين ماه، تقواست؛ كه فرمود: « لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ».( بقره 183) «دستي كه عنان خويش گيرد»؛ معناي تقوا اين است. عنان ديگران را گاهي درست مي‌توانيم بگيريم؛ اگر بتوانيم عنان خودمان را بگيريم، خودمان را از چموشي، از وحشيگري، از عبور از خطوط قرمز الهي باز بداريم، اين هنر بزرگي است. تقوا يعني مراقبت از خود براي حركت در صراط مستقيم الهي؛ يافتن علم و معرفت و بصيرت، و بر اساس علم و معرفت و بصيرت، حركت كردن. خوشبختانه جامعة ما در ماه رمضان از اين افراد باسعادتي كه توانستند اين بركات را كسب كنند، بسيار داشت. مي‌شود گفت چهرة غالب كشور و مردم ما بحمدالله چنين چهره‌اي بود. ... اگر شاعر يك روزي مي‌گفت:
«دستي كه عنان خويش گيرد
امروز در آستين كس نيست»
اما در زمان ما دست‌هايي كه: عنان خود را بگيرند، كم نيستند. اين جامعة جوان كشور، اين مجموعة نسل باطراوتِ بر روي كار آمدة كشور، در راهِ درست حركت مي‌كنند، تمرين تقوا مي‌كنند؛ اين براي آيندة اين كشور، بلكه آيندة امت اسلامي مژدة بزرگي است.
آنچه لازم است، اين است كه ما اين دستاورد‌ها را حفظ كنيم، اين محصول را حفظ كنيم؛ نگذاريم صاعقة گناه، اين خرمن ارزشمند محصول را آتش بزند و از بين ببرد. راه خدا را، راه توجه را، راه صفاي نفس را، راه انس با قرآن را، راه باز نگهداشتن رابطة خود با خدا، درد دل كردن به خدا و گفتن به خدا را به روي خودمان باز نگه داريم. اگر شما با خدا حرف زديد، خدا هم با شما حرف مي‌زند؛ « فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ »( بقره 152).4 4. 09/06/90 خطبه‌هاي نماز عيد سعيد فطر
وقتي كه بي‌توفيق مي‌مانيم، بايد به خود بلرزيم
به خاطر حضور معنوي مردم در مراسم ماه رمضان، ... لازم است خداي متعال را سپاسگزار باشيم و شكر كنيم. آنجوري كه گزارش دادند، امسال حضور مردم در مراسم مختلف ماه رمضان، يك حضور بسيار چشمگير و بسيار گسترده‌اي در سراسر كشور بوده است؛ كه اين هم نشانة رحمت خداست، نشانة لطف خداست. هر وقت ديديد توفيقي به شما دست مي‌دهد كه مي‌توانيد يك كار صالح را، يك حسنه را انجام دهيد، خدا را شكر كنيد؛ چون اين نشانة آن است كه خداي متعال به شما لطف دارد؛ توجه دارد؛ به شما توفيق مي‌دهد. آن وقتي كه بي‌توفيق مي‌مانيم، بايد به خود بلرزيم، بترسيم، به خدا پناه ببريم؛ مراقب باشيم ببينيم چه گناهي از ما سر زده است كه خدا توفيقش را از ما سلب كرده است. امسال بحمدالله توفيقات الهي گسترده بود. از اين فضاي معنوي استفاده كنيم.4 4. 09/06/90 خطبه‌هاي نماز عيد سعيد فطر
رياضت اختياري و مهار كردن شهوات، علاج درد بزرگ بشر
حقيقتاً عيد فطر، عيد حقيقي است براي انسان‌هاي سعادتمند و مؤمن؛ در واقع روز پاداش گرفتن از خداي متعال است، به خاطر يك ماه رياضت اختياري، گرسنگي كشيدن و تشنگي كشيدن اختياري؛ يك ماه مهار كردن شهوات بشري و انساني در طول روز؛ اينها خيلي ارزشمند است. اين تمرين‌ها براي انسان ذخيره‌اي مي‌شود تا بتواند در طول زندگي، با اراده و عزم راسخ، بر اميال گمراه كنندة خود دهنه بزند و مهار كند. ما افراد بشر، براي مهار كردن نفس خود، به اين عزم راسخ احتياج داريم. تخطي‌ها و طغيان‌هاي نفس ماست كه روزگار را براي خود ما و براي ديگران دشوار مي‌كند. اين تمريني كه خداي متعال براي آحاد بشر قرار داده است ... در واقع علاج درد بزرگ بشر است، كه عبارت است از پيروي از هواي نفس، پيروي از هوس‌ها، تسليم شدن در مقابل زياده‌خواهي‌هاي نفسمان. اين تمرين را بايد قدر دانست.5 5. 09/06/90 بيانات در ديدار مسئولان نظام و سفراي كشورهاي اسلامي‌
حضور حداكثري جوان‌ها در مجالس ماه رمضان با وجود انواع وسايل ارتباطي اغوا كننده
شما ببينيد: امروز وسايلي كه براي اغواي دل جوان‌ها هست، چقدر است؟ قابل مقايسة با گذشته نيست. اين ماهواره‌ها، اين اينترنت‌ها، اين انواع و اقسام وسايل ارتباطات، اينها دل‌ها را اغوا مي‌كند؛ جذب مي‌كند؛ از راه به در مي‌برد؛ انگيزه‌‌هاي معنوي را در انسان سست مي‌كند؛ شهوات را در انسان بيدار مي‌كند. با وجود همة اينها، اين مجالسي كه اشاره شد و شما ديديد[مجالس ماه رمضان]، اكثرشان همين جوان‌هايند. بعضي اوقات شايد ظواهرشان هم نشان نمي‌دهد كه اينها دل در گرو محبت الهي دارند، اما دارند؛ مي‌آيند با خدا حرف مي‌زنند، اشك مي‌ريزند. اشك آنها ماية غبطة انسان است. انسان نگاه مي‌كند، مي‌بيند اين جوان آنجا نشسته، همين‌طور اشك بر روي چهرة او جاري است. انسان به حال اينها غبطه مي‌خورد. اينها دل‌هايشان پاك است، اينها صافند، نزديك به خدايند؛ همين، ماية نصرت است: « هُوَ الَّذِيَ أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ».6 6. 17/06/90 بيانات در ديدار اعضاي شوراي خبرگان رهبري
تدبير ش 69
لزوم پاكيزه نمودن دل‌ها در مراسم حج
يك دسته كارها هم هست كه مال دل خود شماست؛ مربوط به دل خودتان است؛ مربوط به شخص خودتان است؛ بايد ذخيره بگيريد. ما در اين دنيا آلوده هستيم به ماديات، به انگيزه‌ها، به وسوسه‌ها. اگر بخواهيم با همين وضعيت از اين مرزي كه اسمش مرز مرگ است عبور كنيم، واي به حال ماست. بايد خودمان را پاكيزه كنيم. اين پاكيزگي در نماز حاصل مي‌شود؛ در تلاوت قرآن حاصل مي‌شود؛ در روزه حاصل مي‌شود؛ در انفاق و صدقه حاصل مي‌شود؛ در انواع فرايض اين پاكيزگي براي انسان پيش مي‌آيد؛ [اما] حج يك مجموعه‌اي از همة اين فرايض است. در حج ذكر هست؛ در حج طواف هست؛ در حج نماز هست؛ در حج وقوف هست؛ در حج توجه به خدا هست؛ در حج انفاق هست؛ قرباني هست؛ همه چيز در حج جمع است؛ يك مجموعه‌اي است از اين كارها.
اين چند هفته را خيلي قدر بدانيد. در اين چند هفته دل‌ها را پاكيزه كنيد، تطهير كنيد. بهترين جا براي تطهير، همين مراسم حج است؛ مسجدالحرام است؛ طواف خانة خداست؛ مسجد نبي مكرم است؛ آن مراسمِ عظيم است. با جمعيد، در بين جمعيد، اما هر كدام به‌طور مستقل يك سيم ارتباطي با خدا داريد. هيچ كس هم ممكن است مطلع نشود؛ خبر نشود. اين ارتباط را حفظ كنيد؛ تقويت كنيد. از حالا شروع كنيد؛ بلكه از قبل از اين بايد شروع كرد.5 5. 11/7/90 بيانات در ديدار كارگزاران حج‌
قبل از سفر حج، خود را بايد آماده كرد
بايد براي حج آماده شد؛ همچنان كه براي ماه مبارك رمضان، روش و رفتار عالمان بزرگ و سُلاّك و اهل معنا و طريقت، اين بوده كه از ماه‌ها پيش از ماه رمضان، خودشان را براي ورود در ماه ضيافت الهي آماده مي‌كردند. حج هم همين‌جور است؛ از قبل از سفر، خود را بايد آماده كرد؛ از همة كارها هم مهم‌تر، پرهيز از گناه است؛ پرهيز از غيبت؛ پرهيز از ظلم؛ پرهيز از نگاه ناپاك؛ پرهيز از عمل ناپاك. اين پرهيزها دل را آماده مي‌كند براي ورود در اين وفادة الهي؛ اين ضيافت الهي.5 5. 11/7/90 بيانات در ديدار كارگزاران حج‌
ضرورت حفظ ذخاير سفر حج و تداوم تهجد و تلاوت قرآن
بعد از آنكه رفتيد آنجا بهره گرفتيد، براي خودتان ذخيره درست كرديد و برگشتيد، سعي كنيد در حفظ آن ذخاير. در طول سفر مبارك حج عادت شده - و چقدر عادت خوبي است - كه حجاج تلاوت قرآن مي‌كنند مكرر در مكرر؛ بعضي‌ها يك ختم قرآن در مدينه تلاوت مي‌كنند، بعد مي‌آيند مكه، يك ختم يا دو ختم قرآن در مكه تلاوت مي‌كنند؛ اين عادت را ادامه بدهيد. بعضي‌ها كه اهل تهجد و نماز شب نيستند، در حج تهجد را آزمايش مي‌كنند، براي خودشان وسيله قرار مي‌دهند، مي‌روند در مسجدالحرام، مسجدالنبي، متهجد مي‌شوند؛ اين را ادامه بدهيد، نگه داريد.5 5. 11/7/90 بيانات در ديدار كارگزاران حج‌
لزوم افزايش محبت‌ به خداي متعال در دستگاه عجيبِ دگرگون‌ساز حج
حج يك دستگاه عجيبِ دگرگون‌ساز است. هر موسم حجي، يك حركتي در كل جامعه به وجود مي‌آيد؛ يعني يك حركت جمعي است؛ بحث تك‌تكي نيست. در اين موسم، محبت‌ها به خداي متعال افزايش پيدا مي‌كند. دلي كه گنجينة محبت الهي باشد، خيلي باارزش و ذي‌قيمت است. دلي كه جاي محبت خداست، به گناه كمتر ميل مي‌كند يا ميل نمي‌كند؛ به كار خير متمايل مي‌شود. اين محبت را بايد ايجاد كرد. ايجاد اين محبت، با ذكر، با توجه، با اخلاص، با تضرع حاصل مي‌شود. غرض، خيلي قدر بدانيد؛ هم از جهت جمعي، هم از جهت فردي.5 5. 11/7/90 بيانات در ديدار كارگزاران حج‌
لزوم توجه به سرمايه‌هاي معنوي در حج
ما در اسلام همه چيز داريم. نظام اسلامي در درون خود همه چيز دارد. اين كالاي مادي است؛ كالاي معنوي هم داريم. معارف ما، درس ما، قرآن ما، سنت ما، احاديث ائمة اطهار(ع)، اينها همه، سرمايه‌هاي ماست. اگر چنانچه به اين سرمايه‌ها توجه كنيم، از آنها استفاده كنيم، خودمان را از آنها محروم نكنيم، پيش مي‌رويم؛ «إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ ِلأَنفُسِكُمْ»؛ اگر به دست خودمان خود را محروم كرديم، « وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا».) اسراء 7) « وَمَنْ أَوْفَي بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ»؛ اگر چنانچه به آنچه با خدا معاهده كرديم، عمل كرديم، « فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا»؛( فتح 10) اگر چنانچه نه! آنچه را كه با خداي متعال معاهده كرديم و قرارداد گذاشتيم، شكستيم، « فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَي نَفْسِهِ»،(فتح10) عليه خودمان كار كرده‌ايم.5 5. 11/7/90 بيانات در ديدار كارگزاران حج‌
تدبير 70
خشوع در مقابل خدا را در دوران جواني براي خودتان فراهم كنيد
آية شريفه:‌ « إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء»، (فاطر 28) خشيت را يكي از خصوصيات علما قرار داده است. خب! علما خيلي خصوصيات دارند، اما خشيت را انتخاب كرده است. بعد از ذكر آيات الهي در كوه و دشت و صحرا و باغ و راغ(دشت و دامنة كوه‌) كه در آيات هست، مي‌فرمايد: « إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء». خاصيت علم همين است كه انسان را مشمول اين نعمت بزرگ مي‌كند؛ خشيت الهي بر دل انسان سايه مي‌‌افكند؛ اين را بايد به دست بياوريم. شما جوان‌ها آسان‌تر از من مي‌توانيد اين كار را انجام بدهيد. به سن ما كه رسيديد، اگر كسي در دوران جواني كاري كرده باشد، به دردش مي‌خورد؛ والاّ كارش سخت است. خشيت را امروز در خودتان ايجاد كنيد؛ خشوع در مقابل خدا را امروز براي خودتان فراهم كنيد؛ باب تضرع الي‌اللَّه را امروز باز كنيد؛ نوافل را كه مقرِب الي‌اللَّه هستند، از امروز شروع كنيد؛ اينها به دردتان مي‌خورد. اين عمر كه تمام خواهد شد؛ بعضي‌ها به پيري مي‌رسند، بعضي نمي‌رسند. اين را هم شما بدانيد؛ فاصلة بين بيست سالگي و سي سالگي تا هفتاد سالگي و بعد از هفتاد سالگي كه ما هستيم، فاصلة كمي‌ است؛ مثل برق مي‌گذرد. انسان در بيست سي سالگي خيال مي‌كند كه حالا اوه، كِي تا هفتاد سالگي؟ نه! مثل برق مي‌گذرد؛ بعد هم رفتن است. اگر بناست در اين فاصلة كوتاه، در اين فرصت اندك، حظّي ببريم، كاري بكنيم، توشه‌اي فراهم كنيم، مايه‌اش را بايد در جواني فراهم كنيد.2 2. 20/7/90 بيانات در جمع روحانيون شيعه و اهل سنت كرمانشاه‌
ضرورت تعليم نفس خود براي آسان شدن تعليم ديگران
از ... بعد از انقلاب، قبل از دورة رياست جمهوري، من يكي از سفرهايي كه به كرمانشاه آمدم، منزل ايشان[مرحوم آقاي نجومي(ره)] رفتم و كارهاي هنري‌اش را از نزديك ديدم. بعد هم پس از رحلت امام، ايشان يكي از كارهايش را براي من فرستاده بود. من از ايشان درخواست كردم كه اين حديث شريف را: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ »( نهج‌البلاغه، خطبة 73) براي من بنويسيد تا جلوِ چشم من باشد؛ فراموش نكنيم وظيفة تعليم خودمان را. ايشان با يك خط بسيار زيبايي نوشتند؛ من هم تابلو كردم و توي اتاق جلوِ چشم من است. « مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ »؛ اگر اين تعليم انجام گرفت، تعليم غير، آسان خواهد شد؛ مشكل كار ما اين است.
عزيزان من! برادران من! فرزندان من! جوانان! طلاب دختر و پسر! اگر مي‌خواهيد مثل بوتة گلي عطر شما فضا را معطر كند، اگر مي‌خواهيد معنويت مثل چشمه‌اي از شما سرازير شود و بدون اجبار، بدون اكراه، تشنگان بنوشند و به سوي آن بشتابند، راهش اين است: « فَلْيَبْدَأ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ ».2 2. 20/7/90 بيانات در جمع روحانيون شيعه و اهل سنت كرمانشاه‌
واجب‌تر از علم براي طلاب
من توصية به خشوع و ذكر و تقوا و سعي براي تقرب الي‌اللَّه را براي طلاب واجب‌تر مي‌دانم تا توصية به علم، كه ماية اصلي كارشان علم است. اگر علم باشد، تقوا نباشد، اين علم مي‌شود بي‌فايده، گاهي هم مضر. عالماني داشتيم - چه علم ديني، چه علم غير ديني - كه نه فقط از اين علم بهره‌اي نبردند و بهره‌اي نرساندند، بلكه وزر و وبال شد. اين روح معنويت در كالبد علم و عالم لازم است.2 2. 20/7/90 بيانات در جمع روحانيون شيعه و اهل سنت كرمانشاه‌
مخاطبانتان را به نماز تشويق كنيد
نماز، همه چيز است. آن كسي كه همة رابطه‌هايش قطع شده، اگر توانسته باشد رابطة نماز را نگه دارد، اين، او را نجات مي‌دهد. نماز خيلي مهم است. مخاطبانتان را به نماز تشويق كنيد، راه‌هاي شركت آنها در نمازهاي جماعت را آسان كنيد. اين سمينار نماز كه هر سال برگزار مي‌شود، من نمي‌دانم تا حالا در كرمانشاه برگزار شده يا نه؟ اين را در اينجا برگزار كنيد! يك رونق و جلوه‌اي به نماز مي‌دهد.2 2. 20/7/90 بيانات در جمع روحانيون شيعه و اهل سنت كرمانشاه‌
ارتباط معنوي و شخصي خودتان با خداوند متعال را تقويت كنيد
هرچه مي‌توانيد، ارتباط معنوي و شخصي خودتان با خداوند متعال را تقويت كنيد؛ اين خيلي باارزش است. اين نگاه جوانانة شما، يك سخن گفتنِ از روي دل با خدا، يك استغفار، يك تهليل و تكبير، يك استغاثه، تضرع پيش پروردگار عالم، از شما جوان‌ها، آثار خيلي زيادي را برجا مي‌گذارد؛ اين را فراموش نكنيد.5 5. 22/7/90 بيانات در ديدار بسيجيان استان كرمانشاه‌
معناي بهره‌مندي از جواني
پيغمبر اكرم از جواني از صحابة خودشان خوششان آمد و براي او دعايي كردند و فرمودند: «اللّهُمَّ أمتِعهُ بِشَبابِهِ»؛(الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 52) يعني: پروردگارا! او را از جواني خود متمتع كن؛ بهره‌مند كن. معلوم مي‌شود همة جوانان از جواني خود بهره‌مند نمي‌شوند كه پيغمبر براي اين جوان چنين دعايي را كرد. تمتع از جواني، بهره‌مندي از جواني به چه معناست؟ خطاست اگر خيال كنيم بهره‌مندي از جواني به معناي لذت بردن از شهوات مادي جواني است، سرگرمي‌‌هاي جواني است، استفادة از لهويات در دورة جواني است؛ اين نيست بهره بردن از جواني. در يك بيان ديگري پيغمبر اكرم فرمودند: « مَا مِنْ شَابٍّ يَدَعُ لَذَّةَ الدُّنْيَا وَ لَهْوَهَا وَ أَهْرَمَ‏ شَبَابَهُ‏ فِي طَاعَةِ اللَّهِ إِلاَّ أَعْطَاهُ‏ اللَّهُ أَجْرَ اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ صِدِّيقا»؛)مجموعة ورام، ج 2، ص 60 ) يعني: جواني كه دامن خودش را پاك نگه مي‌دارد، از شهوات مادي دوري مي‌گزيند، در پيش خداي متعال اجر هفتاد و دو صديق را دارد. «در جواني پاك بودن شيوة پيغمبري است». مثالي هم كه خداي متعال به عنوان الگو در مقابل جوانان گذاشته است، يوسف پيغمبر است. تمتع از جواني به اين نيست؛ تمتع از جواني اين است كه انسان - همچنان كه در اين حديث هست - «أَهْرَمَ‏ شَبَابَهُ‏ فِي طَاعَةِ اللَّهِ»؛ جواني را در اطاعت خدا بگذراند. اطاعت خدا هم فقط نماز خواندن نيست. البته نماز خواندن خيلي با فضيلت و مهم است و سازنده است، اما فقط اين نيست. در عرصة وسيع زندگي، مصداق‌هاي زيادي براي اطاعت خدا هست كه يكي از مهم‌ترين آنها ترك گناه است، آلوده نكردن دامن است. درس هم كه شما مي‌خوانيد، اطاعت خداست؛ ابتكار هم كه مي‌ورزيد، اطاعت خداست؛ همين كارهايي كه اين جوان‌هاي عزيز اينجا گفتند - در زمينة مسائل شيمي، انرژي، علوم انساني، پزشكي و غيره - تلاش در اين راه‌‌ها، همه اطاعت خداست.7 7. 24/7/90 بيانات در ديدار دانشجويان (دانشگاه رازي) كرمانشاه
هرچه ممكن است، كانون‌هاي معرفت ديني براي جوان‌ها گرم بشود
خدا را شكر مي‌كنيم كه الحمدلله نعمت توجه به معنويت در اين استان سرشار است؛ جوانان استان، جوانان خوبي هستند؛ پدر و مادرها، پدر و مادرهاي خوبي هستند؛ فضاي عمومي‌ استان، فضاي عواطف انساني و اسلامي‌ است؛ اينها خيلي مهم است. ان‌شاءالله دستگاه‌هاي مختلف سعي كنند اين جنبة معنوي و روحاني در بين مردم و در فضاي عمومي‌ مردم تقويت پيدا كند.
يكي از چيزهايي كه حتماً بايستي مورد توجه قرار بگيرد و مسئولين محترم به آن توجه كنند، پرداختن به مساجد است. ما در سراسر استان كمبود مساجد خيلي داريم - هم در روستاها، هم حتّي در شهرها - اين كمبودها را بايد جبران كنند. مراكزي هستند كه به مردم معنويت مي‌بخشد. همين مزار جناب احمدبن‌اسحاق كه مورد توجه قرار گرفته است، بايد روزبه‌روز توجه به اين مزار شريف بيشتر شود. اين شخصيت برجسته و بزرگ، يكي از برترين صحابي‌هاي ائمه، از حضرت جواد به بعد است؛ از برجسته‌ترين روات و اصحاب اين بزرگواران است. اين اقبال اين منطقه و اين سرزمين است كه اين بزرگوار در اينجا مدفون است. مزار ايشان در سرپل ذهاب است. توجه به اين مزار، رفت و آمد به آنجا، خود كانوني از معنويت را به وجود مي‌آورد. به مساجد توجه بشود؛ به اين مزار شريف توجه بشود؛ به مزارات ديگري كه در جاهاي مختلف استان هست، ان‌شاءالله توجه بشود. هرچه ممكن است، كانون‌هاي معرفت ديني براي جوان‌ها گرم بشود؛ اين پشتوانه است؛ اين آن چيزي است كه مي‌تواند ان‌شاءالله حركت نظام را به سمت جلو و پيشرفت تسريع كند.13 13. 28/7/90 بيانات در ديدار با جمعي از مديران دستگاه‌هاي اجرايي استان كرمانشاه
تدبير 71
لزوم رعايت اخلاق اسلامي
كارتان كار بسيار خوبي است، كار مهمي است، براي كشور مفيد است؛ ان‌شاءاللَّه كه خوب عمل بشود. به مأموران سرشماري بايد توصيه بشود كه با حوصلة تمام، با رعايت اخلاق اسلامي، با خانواده‌ها مواجه بشوند و سؤال كنند؛ مردم هم ان‌شاءاللَّه با حوصلة تمام پاسخ بدهند و اين كار به سرانجام برسد.1 2/8/90 بيانات در ديدار ستاد سرشماري نفوس و مسكن
شست‌وشوي دل
اكنون بهار حج، با طراوت و صفاي معنوي و شكوه و حشمت خداداد، فرا رسيده و دل‌هاي مؤمن و مشتاق را پروانه‌وار بر گرد كعبة توحيد و وحدت، به پرواز درآورده است. مكه و منا و مشعر و عرفات، منزلگاه انسان‌‌هاي خوشبختي است كه به نداي: «وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ »(حج 27) پاسخ گفته و به حضور در ميهماني خداي غفور و كريم سرافراز گشته‌اند. اينجا همان خانة مبارك و كانون هدايتي‌است كه آيات بيّنات الهي از آن ساطع و چتر امان برفراز سر همگان در آن گسترده است.
دل را در زمزم صفا و ذكر و خشوع شست‌وشو دهيد؛ چشم باطن را به آيات روشن حضرت حق بگشاييد؛ به اخلاص و تسليم، كه نشانة عبوديت حقيقي است، روي آوريد؛ خاطرة آن پدري را كه با طوع و تسليم، اسماعيلش را به قربانگاه برد، بارها و بارها در دل زنده كنيد؛ و بدين‌گونه راه روشن و آشكاري را كه براي رسيدن به دوستي ربّ جليل در برابر ما گشوده است، بشناسيد و قدم نهادن در آن را به همّت مؤمنانه و نيت صادقانة خود بسپاريد.2 5/8/90 پيام به كنگرة عظيم حج
اهميت ترك گناه
فرصت مال شماست. همچنان كه امروز فرصت پيشرفت، فرصت شكوفايي، فرصت حركت‌هاي بزرگ سياسي و انقلابي و اجتماعي مال شما جوان‌هاست، فرصت توجه به خداي متعال و ذكر الهي و مستحكم كردن رابطة قلبي با خدا هم متعلق به شماست. بهترين وسيله‌اي كه مي‌تواند ذكر الهي را براي شما و براي ما زنده كند، ترك گناه است. اين كار، براي شما آسان‌تر از پيرهاست. شما جوان‌ها دل‌هاي نوراني داريد، زمينه‌‌هاي آماده‌اي داريد؛ از خداي متعال كمك بخواهيد. قدر اين دورة درخشان جواني را بدانيد، رابطة خودتان را با خدا مستحكم كنيد و در اين راه پرافتخاري كه ملت ايران آغاز كرده است و شما امروز در نقاط اوج اين راه قرار داريد، ان‌شاءالله با همة وجود، با همة توان، ادامه بدهيد و پيش برويد.5 11/8/90 بيانات در ديدار دانش‌آموزان و دانشجويان در آستانة روز ملي مبارزه با استكبار جهاني‌
عطر معنويت در كانون علم و جهاد
دانشگاه‌هاي ارتش جمهوري اسلامي ايران كانون علم و جهاد است. آنچه انسان روزبه‌روز بيشتر احساس مي‌كند، عطر معنويت و تدين و ايماني است كه در اين دانشگاه‌ها استشمام مي‌شود؛ اين جاي خرسندي است، جاي خوشحالي است. دانشگاهي از جهات علمي، فعال؛ دانشجويان علاقه‌مند، اساتيد خوب، فرمانده‌اي كه خود يك چهرة علمي است؛ علاوة بر اين، فضاي آمادگي‌هاي مجاهدانة مؤمنانه؛ رزمايش و آموزش‌هاي رزمي در هواي گرم ماه رمضانِ مرداد ماه و تير ماه؛ روزه گرفتن جمع زيادي از دانشجويان دانشگاه در همة هفته‌ها - هفته‌اي يك روز و بعضي بيشتر؛ اين اطلاعي است كه من دارم - اينها چيزهايي است كه نه در كشور و ميهن ما، در دنياي اسلام، در ميان نيروهاي مسلح، بي‌سابقه است. اينها آفريدة همت بلند ملتي است كه بر برافراشتن پرچم ايمان و اسلام و ديانت، همت گماشته است. نيروهاي مسلحي كه براي خدا، در راه خدا و براي آرمان‌هاي الهي درس مي‌خوانند، آموزش مي‌بينند، زحمت مي‌كشند، خود را آماده مي‌كنند و هنگامي كه فرصت مجاهدت و دفاع دست بدهد، با فداكاري وارد ميدان مي‌شوند، عزت اسلام و مسلمين‌اند، عزت كشورند.7 19/8/90 بيانات در دانشگاه افسري امام علي
لزوم تعميق عقايد و باورها
عقايد و باورها بايد در عمق جان مردم ما رسوخ و نفوذ كند. همين عقايد است كه ما را به ميدان مي‌آورد و در ميدان نگه مي‌دارد. اين عقايد بايد روي رفتارهاي ما اثر بگذارد. جامعة ما بايد جامعة گناه نباشد. گناه بايد در جامعه روزبه‌روز كم شود. گناه موجب مي‌شود كه ما نتوانيم در مقابل دشمن بزرگ خودمان - كه شيطان انس و جن، دشمن ماست - مقاومت كنيم؛ «إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْاْ مِنكُمْ يَوْمَ الْتَقَي الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُواْ »،(آل عمران 155) يا در آية ديگر: «ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَي أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ».(روم 10) عمل بد، به عدم استقامت در ميدان منتهي مي‌شود. عمل بد، به تغيير باورها منتهي مي‌شود؛ «أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ ». ما تعجب مي‌كنيم گاهي اوقات وقتي مي‌بينيم عقايد افراد دگرگوني پيدا مي‌كند. حالا به عامة مردم و به متن جامعه خيلي كاري ندارم؛ انسان گاهي روي نخبگان نگاه مي‌كند، وقتي يك خرده تفحص مي‌كند، مي‌بيند كه اين مربوط مي‌شود به همين آية شريفة «إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُواْ». يك پوسيدگي در دندان به وجود مي‌آيد، به آن نمي‌رسيم، يك وقت مي‌بينيم زير يك چيز سختي دندان شكست؛ مي‌فهميم ظاهر خوبي داشته، اما پوك بوده. انسان يك شكستگي‌هاي اين‌جوري را مشاهده مي‌كند.17 23/3/90 (انتشار 01/10/1390) بيانات در ديدار اعضاي شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي
تدبير 72 بهمن 90
بركات توكل
در طول ساليان دراز، ما را از لحاظ علمي عقب نگه داشتند؛ فرهنگ ما را پايمال كردند؛ استقلال ما را از بين بردند. امروز ما بيدار شده‌ايم. ما ميدان‌هاي علم را هم يكي پس از ديگري تصرف خواهيم كرد.
وقتي جمهوري اسلامي در سي سال قبل تشكيل شد، دشمنان مي‌گفتند: انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد، اما قادر نيست ميدان‌هاي زندگي را ي‍كي پس از ديگري مديريت كند و عقب خواهد نشست.
امروز جوانان ما به بركت اسلام توانسته‌اند كارهاي بزرگي را در عرصة علم انجام بدهند كه در گذشته هرگز به فكر خود آنها هم نمي‌رسيد. امروز به بركت توكل به خداي متعال، جوان ايراني كارهاي بزرگ علمي را انجام مي‌دهد: اورانيوم را غني‌سازي مي‌كند؛ سلول‌هاي بنيادي را توليد مي‌كند و پرورش مي‌دهد؛ در زيست‌فناوري قدم‌هاي بلند برمي‌دارد؛ به فضا دست مي‌اندازد؛ همه به بركت توكل به خداي متعال و با شعار «اللَّه‌اكبر».12 ۹۰/۱۱/۱۰ بيانات در ديدار شركت‌كنندگان در اجلاس جهاني‌ «جوانان و بيداري اسلامي
ضرورت پيشرفت در معنويت و تزكية نفس
يكي ديگر از ضعف‌هاي ما اين است كه ما به موازات علم، به موازات پيشرفت‌هاي علمي، پيشرفت اخلاقي و تزكية اخلاقي و نفسي پيدا نكرده‌ايم؛ اين عقب‌ماندگي است. البته امروز در مقايسة با قبل از انقلاب، به‌مراتب و مراتب بهتر است - در اين هيچ شكي نيست - اما بايد پيشرفت مي‌كرديم. در علم پيشرفت كرديم، در سياست پيشرفت كرديم؛ بايد در معنويت و در تزكية نفس هم پيشرفت مي‌كرديم. در قرآن هر جا تزكيه و تعليم از زبان پروردگار است، تزكيه مقدم است بر تعليم؛ آن هم تعليم كتاب و حكمت - «يُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ»(آل عمران 164) - فقط يك جا از زبان حضرت ابراهيم، تعليم مقدم است. بنابراين ما از تزكية اخلاقي و نفسي غفلت كرديم.5 14/11/90 خطبه‌هاي نماز جمعه تهران
مسئولين و مردم بايد ضعف‌ها را برطرف كنند
1- گرايش به دنياطلبي ماديگرايي و اشرافيگري ... 2- اسراف و مصرف‌زدگي ... 3- عقب‌ماندگي در معنويت و تزكية نفس ... 4- نرسيدن به عدالت اجتماعي مورد نظر اسلام ... اين ضعف‌ها را بايستي جبران كنيم. اينها ضعف‌هايي است كه نمي‌شود از آنها گذشت. هم مسئولين، هم آحاد مردم بايد احساس كنند وظيفه دارند اين ضعف‌ها را برطرف كنند. ان‌شاءللَّه بايد از خداي متعال كمك بخواهيم و اين ضعف‌ها را برطرف كنيم. و البته مي‌شود برطرف كرد؛ اينها بدون ترديد برطرف‌كردني است.5 14/11/90 خطبه‌هاي نماز جمعه تهران
تدبير 73
ارواحي كه به احتظاظ در مي‌آيند و نگران مي‌شوند
امثال ما افرادي كه پا به سن گذاشته‌ايم و پيرمرد شده‌ايم، لذت ما از ديدن اينها[شهيدان]، يك لذت قلبي است؛ اما جوان‌ها علاوة بر اين احتظاظ روحي و قلبي، درس مي‌گيرند؛ الگو مي‌گيرند. و شهداي ما زنده‌اند؛ همچنان كه خداي متعال خبر داده است: «وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»؛(آل‌عمران 169) پيش خداي متعالند، زنده هستند، مشرف بر اين عالَمند، حوادث را مي‌بينند، سرنوشت‌ها را مي‌بينند، اعمال من و شما را مي‌بينند. آن وقتي كه پاي ما به سنگي بخورد، آن وقتي كه نتوانيم خودمان را درست هدايت كنيم، اداره كنيم، زمين بخوريم، آنها نگران مي‌شوند. آن وقتي كه مي‌فهميم، مي‌بينيم، محكم قدم برمي‌داريم، راه را مستقيم حركت مي‌كنيم، به هدف نزديك مي‌شويم، آنها خوشحال مي‌شوند. آن وقتي كه ملت ايران در يك عرصه‌اي پيروز مي‌شود، آن ارواح طيبه به احتظاظ در مي‌آيند. آن وقتي كه خداي نكرده بر اثر غفلت ما، كوتاهي ما، ملت عقب بماند، مشكل اساسي و عمومي پيدا كند، آنها نگران مي‌شوند. و من به شما عرض كنم؛ در اين دوراني كه اكنون ما زندگي مي‌كنيم، دشمن در مقابل ما اين جبهة وسيع را به وجود آورده است و پي‌درپي شكست خورده است، حدس انسان اين است كه شهداي عزيز ما در حال احتظاظند، شادمانند، خرسندند. يك ملت با اين هماهنگي، با اين شكوه، با وجود اين همه سختي در راه، در حركت، با وجود اين همه دشمني‌هاي خباثت‌آلود و عنادآميز، باز وقتي اين‌جور محكم حركت مي‌كند، گام‌ها را محكم برمي‌دارد، به سمت هدف پيش مي‌رود، آنها خوشحال مي‌شوند؛ روح مطهر امام خوشحال مي‌شود، ارواح طيبة شهدا خوشحال مي‌شوند. نه اينكه بخواهيم صحنه را برخلاف واقع تصوير كنيم؛ عين واقعيت همين است كه عرض كردم.2 ۹۰/۱۲/۱۰ بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، خانواده شهدا و ایثارگران در آستانة انتخابات مجلس نهم
موجبات رحمت الهي
لازم مي‌دانم ... از مردم عزيزمان تشكر كنم، تقدير كنم، از آنها تجليل كنم، به خاطر اين حضور به‌موقع و به‌هنگام و بسيار اثرگذاري كه در اين انتخابات داشتند. حقيقتاً مردم عزيز ما سنگ تمام گذاشتند و در عرصة روياروي با جبهة مخالفان و دشمنان كشور و دشمنان مردم، قدرت ناشي از ايمان و بصيرت را به ميدان آوردند. هر كسي كه بداند در طول اين ماه‌هاي گذشته چه تلاشي از سوي دشمنان شد براي اينكه روز دوازده اسفند را كم‌رنگ و مضمحل كنند، بداند چقدر خرج كردند، چقدر استخدام كردند، چقدر طراحي كردند، چقدر در اتاق‌هاي فكر جمله‌سازي كردند تا اينها را به ذهن مردم منتقل كنند و در عمل مردم تأثير بگذارند، مي‌فهمد كه چقدر كار مردم كار بزرگي بود و حركت، حركت عظيمي بود.
انسان اولاً بايستي شكر خدا را بكند؛ چون از اوست، متعلق به اوست، ناشي از ارادة الهي و رحمت و فضل پروردگار است. و آنگاه انسان بايد با همة وجود از مردم تشكر كند؛ چون اين رحمت الهي، بي‌سبب و بدون جهت به كسي، به ملتي، به امتي، به كشوري داده نمي‌شود. در دعا مي‌خوانيم كه: «اللّهمّ انّي اسئلك موجبات رحمتك». ما بايستي موجبات رحمت را فراهم كنيم، آن وقت باران فياض و سيل‌آساي رحمت و فضل الهي بر سر ما خواهد باريد. مردم ما موجبات رحمت الهي را فراهم كردند. حضور مردم در صحنه، ايستادگي‌شان در مقابل هجمة دشمنان، بصيرتشان، اينها همه موجبات رحمت الهي بود. توفيقِ برآوردن اين موجبات هم باز متعلق به خداي متعال است. هم از خداي متعال سپاسگزاريم و در مقابل او جبهة سپاس بر خاك مي‌گذاريم، هم از مردم عزيزمان با همة وجود تشكر مي‌كنيم و اميدواريم كه خداوند پاداش كافي و كامل به مردم عنايت كند.7 ۹۰/۱۲/۱۸ بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان
خير دنيا و آخرت، در زندگي فردي و اجتماعي
يك راهي است با يك هدفي، زندگي ما هم يك محدوده‌اي است؛ از يك‌جا شروع مي‌شود و به يك جايي ختم مي‌شود، پنجاه سال، شصت سال، كمتر، بيشتر. در اين مدت هم يك بخش مفيد وجود دارد. بخش مفيد، بخشي است كه انسان توانايي دارد، قدرت دارد، نشاط دارد، مي‌تواند كار كند، از كار افتاده نشده، خسته نشده؛ غالباً شما در همين مقطع خوب هستيد. عمر مي‌گذرد، توانايي‌هاي انسان كم مي‌شود، نشاط انسان كم مي‌شود، حوصلة انسان كم مي‌شود، نيروي ابتكار در انسان كاهش پيدا مي‌كند. وقتي اين نعمت‌ها هست، بايد استفاده كرد براي بعد، براي عرضه كردن خدمت پيش خداي متعال، براي سنگين كردن كفة عمل‌صالح، اين به دردمان مي‌خورد.
امانت را رعايت كنيم، صداقت را رعايت كنيم، ديانت را رعايت كنيم، وظايفي كه از لحاظ قانوني بر عهدة ماست، به‌طور كامل انجام دهيم، اينها همه‌اش مي‌شود حسنه، كفة حسنات انسان زياد مي‌شود. از لحاظ فردي، برد در اين است.
باخت در اين است كه انسان سرماية عمر را مصرف كند، اين نشاط و اين توانايي‌ها را مصرف كند، يك زندگي مادي براي خودش فراهم كند، اما از معنويت تهيدست بماند، نتواند رضاي الهي را كسب كند. ممكن است در ظاهر و با نگاه مادي، اين برد به حساب بيايد؛ پول زياد، زندگي زياد، تجملات زياد، قدرت زياد، بدون پشتوانة معنوي، بدون ارتباط با خدا، بدون عمل صالح، بدون گذشت، بدون فداكاري، بدون انفاق، اما اين در واقع باخت است؛ انسان عمر را از دست بدهد، اما چيزي به‌دست نياورد. همة اين چيزهايي كه از لحاظ مادي در اختيار ماست، تا مقطع مرگ در اختيار ماست، اگر بماند، اگر ضايع نشود، اگر از بين نرود؛ در حالي كه انسان بايد با سرماية زندگي چيزي را به‌دست بياورد كه بعد از مقطع مرگ - كه زندگي اصلي آنجاست - همراه انسان باشد؛ در هنگام جان دادن، در داخل قبر، در حيات برزخ، در قيامت، در محاسبه. در زندگي دنيوي‌مان بايد چيزي به‌دست بياوريم كه آنجاها به‌درد بخورد و به‌كار بيايد. اگر توانستيم،اين برد است؛ اگر نتوانستيم، باخت است. اين از لحاظ فردي.
يك نگاه اجتماعي هم وجود دارد. اگر در جامعه كساني باشند كه با اين روحيه كه توصيف شد، كار كنند، آن جامعه پيشرفت خواهد كرد؛ آن جامعه به اعتلاء خواهد رسيد. كساني باشند كه برايشان منافع شخصي، فرع وظيفه باشد؛ اگر سر دوراهي رسيدند كه يك راه، منفعت شخصي انسان است، راحتي انسان است، رفاه انسان است، يك راه هم وظيفه است، راه وظيفه را انتخاب كنند. اگر در جامعه اين‌جور افرادي باشند و زياد باشند، اين جامعه پيشرفت خواهد كرد، به اوج خواهد رسيد، عزت پيدا خواهد كرد، قدرت مستحكم و استوار و ماندگار پيدا خواهد كرد. بنابراين خير دنيا و آخرت، خير فردي و اجتماعي در اين است.15 ۹۱/۰۱/۲7 بيانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نيروي انتظامي
تدبير 74
ارزش كارگر نزد نبي مكرم اسلام(ص)
اگر دست‌هاي كارگر، مغزهاي كارگر، انسان‌هاي كارآفرين، نيروي انساني ماهر در يك جامعه‌اي گرامي داشته شود، آن جامعه پيشرفت خواهد كرد. اينكه نبي مكرم اسلام دست كارگر را بالا مي‌آورد و مي‌بوسد، اين فقط تقدير از يك شخص نيست؛ اين ارزشگذاري است، اين درس است؛ به ما مي‌گويد كه دست كارگر، توليدگر و نيروي انساني آنقدر ارزش دارد كه كسي مثل وجود مقدس پيامبر – كه همة آفرينش طُفيل وجود اوست – خم مي‌شود و دست او را مي‌بوسد؛ اين درس به ماست.3 ۹۱/۰۲/۱۰ بيانات در اجتماع كارگران در كارخانجات توليدي داروپخش
ارزش معلم پيش خداي متعال
پيش خداي متعال، اين ارزش[ارزش معلم]، حسنات فراواني را به‌وجود مي‌آورد. يعني شما در اتاق درس و در محيط آموزش كه قرار مي‌گيريد و با اين نوجوان و با اين كودك مواجه مي‌شويد، بدانيد كه كاتبان عمل، كرام‌الكاتبين الهي، لحظه به لحظة كار شما را حسنه مي‌نويسند. چقدر اين مقرون به صرفه است كه انسان كارش، زندگي‌اش، شغلش چيزي باشد كه هر لحظة آن مي‌تواند عبادت باشد.
البته در كنار اين اهميت والايي كه عرض كرديم، يك نكتة ديگر هم وجود دارد، كه آن هم اهميت اين كار را نشان مي‌دهد و آن، زحمتي است كه معلم بر خود هموار مي‌كند. در اتاق درس و محيط آموزش، معلمين با كودكان، با نوجوانان، با اخلاق‌هاي مختلف، با احساسات گوناگون و هيجانات جواني مخاطبين مواجهند؛ اينها را بايد تحمل كنند، صبر كنند؛ اين هم ارزش كار را بالا مي‌برد.5 ۹۱/۰۲/۱۳ بيانات در ديدار جمعی از معلمان سراسر كشور به مناسبت هفتة معلم
اهميت نيت‌هاي خدايي
نيت‌ها را خدايي كنيد؛ اصل قضيه اين است. اگر نيت ما در اين گفتن، در اين مدح و ثناگستري، نيت خدايي بود، به قصد روشن كردن دل‌ها، جلا دادن ذهن‌ها، انسان اين را بيان كرد و گفت، آن وقت اين مي‌شود يكي از جنودالله: «وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ».(فتح 4) يكي از جنود الهي همين كسي است كه با زبان خود، با بيان خود، با طبع خود، با ذوق خود، اين حقايق را گسترش مي‌دهد؛ مي‌شود سرباز خدا. اگر نيت ديگري بود، نه! از جهاد چه كاري بالاتر است؟ فرمود: اگر چنانچه كسي قدم به ميدان جهاد بگذارد براي يك هدف مادي، نه مجاهد است، و نه اگر كشته شود، شهيد است؛ با اينكه به ميدان جنگ رفته. اگر براي هدف‌هاي مادي - چه برسد خداي نكرده براي هدف‌هاي پست - وارد اين ميدان‌ها شويم، براي ما نه فقط موجب تعالي و رشد نمي‌شود، بلكه موجب تنزل و سقوط هم مي‌شود. اين، مخصوص مداحي هم نيست؛ مسئله‌گويي هم همين است، عالم شدن هم همين است، مجتهد شدن هم همين است، دانشمند شدن هم همين است. آن چيزي كه روحي است در كالبد اعمال ما، نيت ماست. «انَّما الاَعمال بِالنِّيّات»؛( تهذيب، ج 1، ص 83) نيت‌هاست كه به عمل ارزش مي‌دهد.8 ۹۱/۰۲/۲۳ بيانات در ديدار جمعي از مداحان سراسر كشور
لزوم مراقبت از آسيب‌ها براي همگان
انسان در معرض آسيب است؛ مردها در معرض آسيبند، زن‌ها در معرض آسيبند، جوان‌ها در معرض آسيبند، پيرها در معرض آسيبند؛ عالِم، جاهل، همه در معرض آسيبند: «والمخلصون في خطر عظيم». كو حالا مخلص؟ همة ما زير اين استاندارد قرار داريم. اگر به حد استاندارد هم برسيم، مخلص هم بشويم، تازه «في خطر عظيم»! خب! بايد مراقب باشيم. دشمنان دنياي ما، دشمنان آخرت ما، دشمنان عزت ما، دشمنان نظام جمهوري اسلامي، از نقاط ضعف ما استفاده مي‌كنند؛ از حس شهوت ما، از حس غضب ما، از قدرت‌طلبي ما، از علاقة ما به جلوه‌فروشي و خودنمايي؛ بايد مراقب باشيم! بانوان عزيز هم بايد مراقب باشند! دخترهاي جوان هم بايد مراقب باشند!
اين زندگي مي‌گذرد؛ لذات و سختي‌هايش همه به طرفةالعيني مي‌گذرد. شما در دورة جواني، اين حرف را درست نمي‌فهميد. انسان در دوران جواني خيال مي‌كند دنيا ثابت است، ساكن است، هميشه همين‌جور است؛ به سن ما كه رسيديد، يك نگاه مي‌كنيد، مي‌بينيد دنيا عجب سريع مي‌گذرد؛ چشم به هم مي‌زنيد، گذشته. خب! آن طرف: «وَإِنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ»؛( عنكبوت64) زندگي و حيات، آنجاست. «ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ» (شوري‌ 23) ... بشارت‌هاي الهي آنجاست.8 ۹۱/۰۲/۲۳ بيانات در ديدار جمعي از مداحان سراسر كشور
الگوي زندگي و جهت حركت
ائمة ما(ع) كه بدون ترديد رتبه و مقامشان از ملك و فرشتگان مقرب خدا بالاتر است، جوري زندگي نكردند، جوري حرف نزدند، جوري مشي نكردند كه از دسترس ما خارج باشند؛ نه! به فرمودة مرحوم علامة طباطبايي، مِثل آن كسي است كه روي قلة كوه ايستاده است، به مردم مي‌گويد: بياييد اينجا! به‌سمت خود، به‌سمت قله، به‌سمت اوج فرا مي‌خواند. اين‌جوري نيست كه اينها مثل برجستگان دروغين دنياي مادي و داراي معنويت‌هاي قلابي، بروند توي برج عاج و اتاق شيشه‌اي بنشينند، كسي به اينها دسترسي نداشته باشد؛ نه! مي‌گويند: بياييد! بياييد! راه همين است؛ ما بايد دنبال ائمه راه بيفتيم؛ زندگي آنها الگوي ماست. بله: «أَلا وَ إِنَّكُمْ لا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ»؛(نهج‌البلاغه، نامة 45) ما مثل آنها نمي‌توانيم حركت كنيم؛ ما لياقت اين را نداريم، طاقت اين را نداريم؛ اما مي‌توانيم آن راهي را كه آنها رفتند، مسير زندگي‌مان قرار بدهيم؛ اين را جهت قرار بدهيم، در اين جهت حركت كنيم.8 ۹۱/۰۲/۲۳ بيانات در ديدار جمعي از مداحان سراسر كشور
ضرورت حفظ حجاب و آثار مخرب جلوه‌فروشي
هم براي آنجا[آخرت]، هم براي حفظ عزت كشور و پيشرفت كشور، وضع حجاب را، وضع عفاف را، وضع تقيدات و پايبندي را خانم‌ها بايد مراقبت كنند؛ اين وظيفه است! خودنمايي و جلوه‌فروشي، يك لحظه است و آثار سوء آن براي كشور، براي جامعه، براي اخلاق، حتّي براي سياست، آثار مخرب و ماندگار است؛ در حالي كه ملاحظة عفاف، ملاحظة حدود شرعي در رفتار و حركات بانوان، اگر چنانچه سختي‌اي داشته باشد، سختي كوتاهي است، اما آثارش، آثار عميق و ماندگاري است. خود خانم‌ها خيلي بايد مراقبت كنند مسئلة حجاب را، مسئلة عفاف را؛ وظيفة آنهاست، افتخار آنهاست، شخصيت آنهاست.8 ۹۱/۰۲/۲۳ بيانات در ديدار جمعي از مداحان سراسر كشور
ماية تشخص و آزادي زن
حجاب ماية تشخص و آزادي زن است. برخلاف تبليغات ابلهانه و ظاهربينانة ماديگرايان، ماية اسارت زن نيست. زن با برداشتن حجاب‌هاي خود، با عريان كردن آن چيزي كه خداي متعال و طبيعت پنهان بودن آن را از او خواسته، خودش را كوچك مي‌كند، خودش را سبك مي‌كند، خودش را كم‌ارزش مي‌كند. حجاب وقار است، متانت است، ارزشگذاري زن است، سنگين شدن كفة آبرو و احترام اوست؛ اين را بايد خيلي قدر دانست و از اسلام بايد به خاطر مسئلة حجاب تشكر كرد؛ اين جزو نعمت‌هاي الهي است.8 ۹۱/۰۲/۲۳ بيانات در ديدار جمعي از مداحان سراسر كشور
ضرورت جهاد اكبر و پافشاري بر اصول و ارزش‌ها
كار رزمندگان در سال‌هاي جنگ تحميلي، موفق، با ارزش، خيلي بزرگ و مبهوت كننده [بود]. ... شما كه در دوران دفاع مقدس مسئوليت‌هاي مهم و حساسي برعهده داشتيد، بدانيد پس از جهاد اصغر، نوبت به جهاد اكبر رسيده كه به‌مراتب دشوارتر و سخت‌تر است. ... در فضاي امروز كشور، اگر بر اصول و ارزش‌ها پافشاري كرديد و تقوا را در عرصه‌هاي  مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي رعايت كرديد، ارزش و اهميت والاتري دارد. ... امروز با دو دشمن، يكي استكبارِ خبيث و ديگر نفسِ درون مواجه هستيم كه اگر كسي بتواند با رعايت تقوا، گام بردارد و تصميم بگيرد، زمينه تعالي معنوي و پيشرفت مادي فراهم مي شود. ... پرهيز از گناه لازمه سلوك الي الله[است]. ... با گناه نكردن نيمي از راه پيموده مي‌شود، البته گناه كساني كه مسئوليت سياسي، اجرايي، مديريتي، تبليغي و مذهبي دارند، به‌مراتب ابعاد وسيع‌تري پيدا مي‌كند.9 ۹۱/۰۲/۲۹ (گزارش خبري) بيانات در ديدار جمعي از ايثارگران دوران دفاع مقدس
تدبير ش 75 خرداد 91
بيعت الهي و پيامدهاي شكستن آن
خداوند متعال نعمت بزرگ خدمت در جمهوري اسلامي را به ما ارزاني داشته است و ما وظيفة شكرگزاري آن را داريم. ميدانِ امروز كه بحمداللَّه سرشار از ابتكارات بود و جلوه‌هاي زيباي نمادين در آن، سرتاسر مراسم و برنامه‌ها را فرا گرفته بود، يك نمونه‌اي از پيام انقلاب اسلامي به ما، شما و همة نسل‌هاي آينده است. خداوند متعال در قرآن مي‌فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ»؛ آنهايي كه در راه اسلام با پيغمبر بيعت كردند، در واقع با خدا بيعت كردند. «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ »؛ آن دستي كه براي بيعت بر روي دست آنها قرار گرفت - كه دست پيغمبر بود - در واقع دست خداست. بيعت با اسلام، بيعت با دين، بيعت با مأموريت و مسئوليت الهي، چنين بيعتي است. انسان، با خدا بيعت مي‌كند. بعد مي‌فرمايد: «فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَي نَفْسِهِ»؛ هر كسي كه اين بيعت را بشكند، به زيان خود اقدام كرده است. «وَمَنْ أَوْفَي بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا»؛( فتح 10) اما آن كساني كه بر اين پيمان وفا مي‌ورزند و پايداري مي‌كنند، پاداش بزرگ خود را از خداي متعال دريافت خواهند كرد. اين پاداش، فقط پاداش در آخرت نيست - اگرچه پاداش آخرت آنقدر باعظمت و پرمغز و پرمعناست كه ذهن دنيايي و مادي ما قادر به فهم آن نيست - اين پاداش در دنيا هم هست. پاداش آن كساني كه در راه خدا با بيعت الهي حركت مي‌كنند، پايداري مي‌كنند، عزت است؛ سرافرازي است؛ آزادگي است؛ بزرگواري است.1 1. ۹۱/۰۳/۰۳ بيانات در دانشگاه امام حسين(ع)
از مغاك ذلت تا اوج عزت
مي‌دانيد ملت ايران از مغاك چه ذلتي - كه بر اثر تحميل سلطة پادشاهان ستمگر در طول چند قرن بر او وارد آمده بود - به اوج عزتِ امروز رسيد؟ امروز ملت ايران، هم عزيز است؛ هم مقتدر است؛ هم پيشگام و پيشرو است؛ هم به آيندة خود اميدوار و مطمئن است و افق آينده به او لبخند مي‌زند. در درونِ خود نيز افراد ما، جوان‌هاي ما، پيران ما، قشرهاي مختلف ما، احساس هويت مي‌كنند؛ مي‌دانند دنبال چه هستند؛ تلاش آنها با معني است. اينها همه باارزش است.
ملت‌ها بر اثر انقطاع از دين و از معنويت و از خدا، پوك مي‌شوند؛ هويت خودشان را از دست مي‌دهند؛ دچار سرگرداني و حيرت مي‌شوند. ملت‌ها بر اثر دوري از احكام خدا به ذلت مي‌افتند؛ همچنان كه امت اسلامي در طول قرن‌ها دچار ذلت بود. اين ايستادگي و وفاداري ملت ايران بود كه اين جادة استوارِ هموارِ خوش‌عاقبت را در مقابل ملت ايران گذاشت. البته جادة هموار به معناي جادة بي‌زحمت نيست. سختي‌ها فراوان است، اما فضل و بزرگواري و مردانگي انسان‌ها در بلاهاي سخت به وجود مي‌آيد و ظاهر مي‌شود.1 1. ۹۱/۰۳/۰۳ بيانات در دانشگاه امام حسين(ع)
ارجاع به توصيه‌هاي گذشته
اينجانب در دوره‌هاي گذشتة مجلس توصيه‌هايي را به عرض نمايندگان محترم رسانده و اداي وظيفة الهي را كه مسئوليت آنان در اين دنياي زودگذر و در پيشگاه عدل بي‌اغماض خداوند در نشئة آخرت است، يادآور شده‌ام.
اينك نيز شما نمايندگان محترم را به آن عرايض مخلصانه ارجاع مي‌دهم.2 2. ۹۱/۰۳/۰۷ پيام به مناسبت آغاز به كار نهمين دورة مجلس شوراي اسلامي
لزوم حركت بي‌وقفه در همة زمينه‌ها به‌خصوص اخلاق و معنويت
حركت را بايد بي‌وقفه ادامه دهيم. من به جوان‌ها، به مسئولين، به دانشجويان، به علماي بزرگوار، به كساني كه توانايي سخن گفتن با مردم دارند، به كساني كه تأثيرگذاري بر روي اذهان مردم دارند، عرض مي‌كنم: ما بايستي اين حركت به سمت پيشرفت را بي‌وقفه ادامه دهيم؛ هم در زمينة سياست، هم در زمينة علم و فناوري، هم به‌خصوص در زمينة اخلاق و معنويت. خودمان را تهذيب كنيم، خودمان را اصلاح كنيم، عيوب خودمان را بشناسيم و درصدد رفع آن عيوب بربياييم. اگر اين كار را بكنيم، اين موانعي كه دشمنان ما بر سر راه ما ايجاد مي‌كنند، اثر نخواهد گذاشت. تحريم اثري ندارد. تحريم نمي‌تواند ملت ايران را از حركت به جلو باز بدارد. تنها اثري كه اين تحريم‌هاي يك‌جانبه و چندجانبه بر روي ملت ايران مي‌گذارد، اين است كه نفرت و دشمني از غرب در دل مردم ما عميق‌تر مي‌شود.3 3. 14/03/91 بيانات در مراسم گراميداشت بيست و سومين سالگرد رحلت امام خميني(ره)
ضرورت اخلاص نيت و كسب رضاي الهي
اگر ان‌شاءالله نمايندگان محترم مجلس - آنچنان كه اميد و رجاء واثق هم به اين وجود دارد - در همين جايگاه، با استقلال، با آزادفكري، با رعايت مصالح كشور، با احساس شجاعت در مقابل دشمن، و با اميد به آينده، حركت‌هاي خودشان را برنامه‌ريزي كنند، تنظيم كنند، دنبال كنند، قطعاً كشور منتفع خواهد شد و در همين راه پيش خواهيم رفت.
يك نكتة اساسي در اينجا وجود دارد كه همة ما بايد به آن توجه كنيم - بنده بيشتر از شما به توجه به اين نكته احتياج دارم؛ همة شما هم به اقتضاي مسئوليت، احتياج داريد - و آن، احساس تكليف است؛ اخلاص نيت و عمل براي خداست. اين اگر شد، همة مشكلات حل خواهد شد، همة راه‌ها گشاده خواهد شد؛ اين اگر شد، رحمت الهي و كمك الهي شامل حال خواهد شد؛ «إن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً» (انفال ۲۹) ... اين اگر شد، توهّم غلطِ انهزام در مقابل دشمن و تسلط دشمن از بين خواهد رفت. توكل به خدا، ارتباط با خدا - كه ناشي از اين نيت خالص است - همة مشكلات را حل مي‌كند. ... راز اصلي اين است: دنبال تكليف باشيم، دنبال كسب رضاي الهي باشيم. اگر با نگاه تاجرانه به زندگي نگاه كنيم، باز نتيجه همين است. بنده سال‌هاي پيش مكرر مي‌گفتم كه شهادت در راه خدا، مرگِ تاجرانه است؛ يعني مرگِ سودمحور است. واقعاً همين‌جور است. آن كسي كه در راه خدا شهيد نمي‌شود، اين جاني را كه به عاريت به ما سپرده‌اند، در راه خدا نمي‌دهد، بالاخره نمي‌تواند اين را نگه دارد؛ خواهد داد؛ چه بهتر كه اين روغن ريخته، نذر امام‌زاده شود؛ چه بهتر كه اين امر ناگزير - مرگ كه يك حادثة ناگزير براي ماست - وسيلة سعادت ما بشود؛ وسيلة برخورداري ما در زندگي واقعي، از لطف الهي. واقعاً شهادت، مرگ تاجرانه است.
عين همين قضيه در مورد تلاش‌هاي دنيايي ماست. اگر ما از پول بگذريم، از تمتعات و هوس‌هاي بي‌مورد و حرام بگذريم، كار تاجرانه كرده‌ايم و سود برده‌ايم؛ چون خداي متعال به خاطر اين گذشت، آنچنان پاداشي به ما خواهد داد كه همة آنچه كه ممكن بود در اين تمتعات به دست بياوريم، در مقابل آن، صفر و زير صفر است؛ هيچ است. كار براي خدا اين‌جوري است. به نظر من، اين، اساس قضاياي ماست.5 5. 24/03/91 بيانات در ديدار نمايندگان مجلس نهم
وعدة خداي متعال به ملت‌ مجاهد
ملت بزرگ ايران ... بعثت را، حركت را، وجهة كار خودشان قرار دادند و در پي تحقق اهداف بزرگِ بعثت خاتم‌الانبياء، مجاهدت كردند و زحمات را به جان خريدند و بحمداللّه مشمول وعدة الهي هم شدند؛ كه خداي متعال وعدة فتح و پيشرفت و سعادت را به ملت‌هايي كه در اين راه حركت كنند، داده است؛ و وعدة خداي متعال غيرقابل تخلف است.9
9. 29/03/91 بيانات ‌در ديدار مسئولان نظام و سفراي كشورهاي اسلامي در سالروز بعثت پيامبر اعظم(ص)
تدبير ش 76 تير 91
تحقق مسلّم وعدة الهي
اميدواريم كه ان‌شاءاللّه‌ خداوند متعال به شما، به ما، به همة آحاد مسئولين توفيق بدهد كه حق بزرگ اين ملت را ان‌شاءاللّه‌ ادا كنند و حق بزرگ اسلام را ادا كنند. مطمئن باشيد كه موفق هم خواهيد شد. خداي متعال وعده فرموده است و وعدة الهي هيچ تخلفي ندارد و مسلّماً وعدة الهي تحقق پيدا خواهد كرد. وعدة الهي، نصرت حق و اهل حق است. كساني كه در راه حق تلاش مي‌كنند، خداي متعال، هم به اينها كمك مي‌كند، هم هدايتشان مي‌كند، هم آنها را دستگيري مي‌كند و هم ضامن شده است كه آنها را به هدف برساند.2 2. 07/04/91 بيانات در ديدار مسئولان عالي قضايي
جلب موجبات رحمت الهي
آنچه كه خداي متعال نصيب ما و نصيب ملت‌هاي مسلمان كرده است، لطف الهي است؛ رحمت الهي است و بايد كاري كنيم كه شايستة رحمت الهي باقي بمانيم و از خداي متعال بخواهيم كه موجبات رحمت خود و تفضلات خود را به ما عنايت كند و ان‌شاءاللَّه همين هم خواهد بود.4 4. 21/04/91 بيانات در ديدار شركت‌كنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بيداري اسلامي»
حلال مشكلات
مشكلات هر جامعه‌اي با قرآن حل خواهد شد. با معارف قرآني، مشكلات حل مي‌شود. قرآن راه‌ حل معضلات زندگي بشر را به فرزندان آدم هديه مي‌كند؛ اين وعدة قرآني است و تجربة دوران اسلام هم اين را نشان داده. هرچه ما به قرآن نزديك‌تر شويم، هرچه عمل قرآني در ميان ما - چه در روح ما، چه در اعمال جسماني ما، چه در فرد ما، چه در اجتماع ما - بيشتر شود، به سعادت، به حل مشكلات و معضلات نزديك‌تر مي‌شويم.
عزت در ساية قرآن است؛ رفاه در ساية قرآن است؛ پيشرفت مادي و معنوي در ساية قرآن است؛ اخلاق نيك در ساية قرآن است؛ سلطه و غلبة بر دشمنان در ساية قرآن است. ما ملت‌هاي مسلمان اگر اين حقايق را به‌درستي درك كنيم و در راه رسيدن به اين هدف‌ها تلاش كنيم، يقيناً بهره‌هاي زيادي خواهيم برد.7 7. ۹۱/۰۴/۳۱ بيانات در محفل انس با قرآن
در عمل، قرآني باشيم
عمل خودمان را بايد قرآني كنيم، الهي كنيم. به گفتن نيست، به زبان نيست، به ادعا كردن نيست؛ بايد در عمل، در اين راه حركت كنيم و قدم برداريم. با قرآن كه انس مي‌گيريد، قرآن را كه تلاوت مي‌كنيد، هر جايي دستوري است، هدايتي است، نصيحتي است، در درجة اول سعي كنيد آن را در وجود خودتان، در باطن خودتان، در دل خودتان پايدار كنيد و آن را به عمل خودتان نزديك كنيد. هر كدام از ما اگر در عمل اين را متعهد شديم، جامعه پيش خواهد رفت، جامعه قرآني خواهد شد.7
7. ۹۱/۰۴/۳۱ بيانات در محفل انس با قرآن
تدبير ش 77 مرداد 91
اساس همة كارهاي نيك
آنچه كه من در آغاز عرايضم[در ماه مبارك رمضان] عرض مي‌كنم، تحريض و تحريص بر اغتنام فرصت اين روزها و شب‌هاست. ما احتياج داريم به اينكه از اين ساعات، از اين روزها و شب‌هاي پربركت حداكثر بهره را ببريم؛ با تقويت رابطة قلبي خودمان با عالم معنا، با عالم غيب، با ابتهال و تضرع و خشوع در مقابل رب‌الارباب، و با استحكام پيوند ولايت خودمان با اهل بيت(ع) و اين خاندان مكرم. اين اساس همة كارهاي نيكي است كه مي‌تواند از يك انسان مؤمن و كوشندة در راه حق سر بزند.1
1. 03/05/91 بيانات در ديدار كارگزاران نظام (چهارم رمضان المبارك1۴۳۳ )
ماية حسرت
اگر از اين ساعات[ماه رمضان] استفاده نكرديم، از اين فرصت استفاده نكرديم، روزي براي ما ماية حسرت خواهد شد: «وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ».( مريم ۳۹) در ميانة غفلت و ناباوري، اين فرصت‌ها از دست مي‌رود و در آن روزي كه هر ساعت ما، هر دقيقة ما، هر حركت ما، هر كلمة حرف ما حسابي دارد و محاسبه‌اي پاي آن هست، اين غفلت ماية حسرت خواهد شد. آنگاه وقت هم ديگر گذشته است؛ «إِذْ قُضِيَ الأَمْرُ». كار از كار گذشته است؛ آن روزي كه ما متوجه بشويم، ملتفت بشويم.
مرحوم آقاي ميرزا جواد آقاي ملكي(ره) در كتاب شريف «مراقبات»شان يك جمله‌اي به مناسبت ساعت ليلةالقدر دارند، كه من يادداشت كردم. البته اين مربوط به هميشه است، اما ايشان به اين مناسبت فرموده‌اند. «فاعلم يقينا انّك ان غفلت عن مثل هذه الكرامة و ضيّعتها باهمالك»؛ اگر غفلت كنيم، اين فرصت‌ها را تضييع كنيم، از دست بدهيم، بعد: «و رأيت يوم القيامة ما نال منها المجتهدون». وقتي روز قيامت مي‌شود و اعمال انسان‌ها را حاضر مي‌كنند و صورت ملكوتي اعمال ما در آنجا حضور مي‌يابد، شما نگاه مي‌كنيد، مي‌بينيد همين عملي كه مي‌توانستيد انجام بدهيد و نداديد، اين كلمة حرفي كه مي‌شد بزنيد كه در آن خير مردمي بود و نزديد، اين قدمي كه مي‌شد برداريد كه كسان مستحقي از آن منتفع مي‌شدند و برنداشتيد، اين كار كوچك، به وسيلة كساني انجام شده است؛ عده‌اي تلاش كردند، جد و جهد كردند و چه ثواب عظيمي خداي متعال آن روز به آنها مي‌دهد. ما در آن روز از آن ثواب محروميم. وقتي انسان مشاهده مي‌كند ديگري كه اين عمل را انجام داد، اين كار خير را انجام داد، اين قدم را برداشت، اين عمل عبادي را انجام داد، به چه دستاورد عظيمي در آن روزي كه همه محتاجند، دست پيدا كرده است، ايشان مي‌فرمايند: «ابتليت بحسرة يوم الحسرة»؛ اينجاست كه انسان دچار حسرت مي‌شود؛ چه حسرتي! كه اي كاش اين كار را من انجام داده بودم، اين قدم را برمي‌داشتم، اين حرف را زده بودم، اين كار را يا اين حرف را ترك مي‌كردم. بعد ايشان مي‌فرمايند كه حسرتِ «يوم الحسرة» مثل حسرت‌هاي معمولي نيست. انسان در دنيا هم گاهي اگر يك كاري را بكند، دستاوردي خواهد داشت؛ نمي‌كند، بعد دچار حسرت و ندامت مي‌شود. اما اين كجا و آن كجا؟ ايشان مي‌فرمايند: «الّتي تصغر عندها نار الجحيم و العذاب الأليم»؛ اين حسرت آنقدر سخت است، آنقدر دردآور است كه در مقابل آن، آتش جهنم كوچك است. به تعبيري، حسرت مثل سرب گداخته در درون انسان سرازير مي‌شود. «فتنادي في ذلك اليوم مع الخاسرين النّادمين يا حسرتي علي ما فرّطت في جنب اللّه»، بعد «و لا ينفعك النّدم»؛ آن روز ديگر پشيماني هم فايده‌اي ندارد.1 1. 03/05/91 بيانات در ديدار كارگزاران نظام (چهارم رمضان المبارك1۴۳۳ )
پرهيز از قول به غير علم
در مسئلة اخلاق، اين نكته را هم عرض بكنم ... پرهيز از قول به غير علم، از غيبت، از تهمت. من خواهش مي‌كنم شما جوان‌هاي عزيز به اين مسئله اهتمام بورزيد. همين‌طور كه در زمينه‌هاي مختلف اهتمام به طهارت عملي داريد - به نماز اهتمام داريد، به روزه اهتمام داريد، به پرهيز از تعرض‌هاي جنسي اهتمام داريد - به اين مسئله هم اهتمام داشته باشيد. اگر چنانچه ما چيزي را به كسي نسبت بدهيم كه در او نيست، خب! اين مي‌شود تهمت. اگر چنانچه چيزي را بگوييم كه به آن علم نداريم؛ مثلاً يك شايعه است - يك نفري يك حرفي را از قول يكي نقل مي‌كند، ما هم همان را دوباره تكرار مي‌كنيم - خب! اين كمك كردن به شايعه است، اين شايعه‌پردازي است؛ قول به غير علم است. قول به غير علم، خود قولش هم اشكال دارد، عمل كردن به آن امر غير معلوم و بدون علم هم اشكال دارد: «وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ». (اسراء 36) «لاَ تَقْفُ »، يعني چيزي را كه علم به آن نداري، دنبال نكن، دنبال نرو! دنبال كردن، هم در زمينة عمل هست، هم در زمينة گفتار هست. وقتي شما يك چيزي را گفتيد كه به آن علم نداريد، اين هم اختفاي امري است كه انسان به آن علم ندارد. لذا دنبالش مي‌فرمايد: « إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً».4  4. ۹۱/۰۵/۱۶ بيانات در ديدار دانشجويان
لزوم مراقبت ازرقابت بر سر پست و مقام
رقابت بر سر پست و مقام. خب! در يك دوره‌اي دانشجوهاي تشكل‌هاي اسلامي و ارزشي منزوي بودند؛ مسئلة پست و مقام و احياناً چرب و شيرين و اينها مطرح نبود، اما حالا گوشه و كنار ممكن است مطرح باشد؛ لذا مراقب باشيد. يكي از لغزشگاه‌هاي بزرگ ما انسان‌ها و افراد بشر، همين رقابت‌هاي بر سر پست و مقام و آبرو و اينهاست، كه آدم‌هاي گردن‌كلفت را گاهي به زمين مي‌كوبد! البته من عقيده‌ام اين است كه شما جوان‌ها همچنان كه در نيروي جسماني بر ما پيرمرد‌ها فائق هستيد، در نيروي اراده و توانايي تسلط بر نفس هم بهتر از ماييد. جوان اگر چنانچه همت كند، انگيزه داشته باشد و بخواهد عمل كند، در زمينه‌‌هاي معنوي و روحي و مبارزة با نفس هم از آدم‌هاي مسن و پابه‌سن‌گذاشته و پيرمردي از قبيل ما قوي‌تر است و توانايي‌اش بيشتر است. پس مي‌توانيد.4 4. ۹۱/۰۵/۱۶ بيانات در ديدار دانشجويان
عبرت و تعمق در سنت الهي
بعد ديگر قضيه،[در اسارت] مسئلة عبرت و سنت الهي است. بالاخره ما در دوران زندگي كوتاه دنيوي‌مان، اين چند ده سالي كه در دنيا زندگي مي‌كنيم، دائم مواجه با چالشيم. هميشه چالش با استكبار و آمريكا نيست. چالش‌هاي گوناگوني هست؛ ليكن در وضع انقلاب اسلامي، چالش‌هاي دروني، چالش با شيطان، چالش با نفس امّاره، و چالش با سلطه‌گران و انحصارطلبان و زياده‌خوا‌هان و استكبار هم هست. ما به عبرت و تأمل و تعمق در اين سنت الهي احتياج داريم. شايد آن روزي كه اسير جنگ تحميلي ايراني، جوان مسلمان در آن اردوگاه با آن وضعيت، يا در آن سلول با آن شكنجه‌‌ها زندگي مي‌كرد، به‌حسب ظاهر دريچة اميدي به روي او باز نبود؛ شايد تصور مي‌كرد كه اين وضعيت ممكن است سال‌هاي بيشتري طول بكشد يا سرانجامي جز مرگ و كشته شدن نداشته باشد. امروز واقعيت را نگاه كنيد، ببينيد چه اتفاقي افتاده است؛ آنها كجايند، شما كجاييد؟ اين يك عبرت است؛ اين نشانة درستي و راستي و صدق وعدة الهي است.6
6. 25/05/91 بيانات در ديدار جمعي از آزادگان (بيست و ششم رمضان المبارك ۱۴۳۳)
اعتقاد عميق به راست بودن وعده‌هاي الهي
به وعدة الهي ايمان بياوريم؛ به‌راست بودن وعده‌هاي الهي باور و اعتقاد عميق پيدا كنيم؛ اگر مي‌فرمايد: «وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ»، (حج 40) معناي اين را درك كنيم. آن روز شما در مقابل مأمور شكنجه يا رئيس زندان يا مأمور بعثي مواجه بوديد با آن فشار، امروز ملت ايران در مقابل آمريكا مواجه است با چالش‌هايي؛ همان قضيه است.«وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ». وعدة خدا راست است. آن كساني كه وعدة خدا را باور ندارند، خداوند متعال آنها را مطرود مي‌داند، آنها را ملعون و دورافتادة از ساحت رحمت خود به حساب مي‌آورد. وعدة خدا حق است. امروز هم همين مسئله براي ملت ايران هست. اگر ما به شرايط آنچه كه خداي متعال گفته، عمل كنيم - همچنان كه شما در دوران اسارت به اين شرايط عمل كرديد – قطعاً پيروزي با ملت ايران است؛ اين يك عبرت است.
آنهايي كه به شما مي‌گفتند: تا ابد بايد در اين زندان بمانيد! يا مي‌گفتند: شما را اعدام خواهيم كرد! خودشان به زباله‌دان تاريخ افتادند، خودشان اعدام شدند، خودشان نابود شدند! شما امروز بحمداللّه در جمهوري اسلامي، سرافراز و با عزت داريد زندگي مي‌كنيد؛ اين درس است. يك‌بار ديگر هم ما در گذشته اين درس را داشتيم. بعضي‌هايمان باور نمي‌كرديم. در دوران اختناق، در دوران طاغوت، فشارها زياد بود؛ كساني مي‌گفتند: آقا! «مشت است و درفش»، بيخود ايستادگي مي‌كنيد، بيخود مقاومت مي‌كنيد! يك عده‌اي هم مي‌گفتند: نه! «صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَي نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ».(حزاب23) خداي متعال حادثه‌اي را پيش آورد كه در دنيا هيچ‌كس باور نمي‌كرد؛ نه اينكه در ايران كسي باور نمي‌كرد، در دنيا هم كسي باور نمي‌كرد. كسي باور نمي‌كرد كه آنچه آمريكايي‌ها آن را جزيرة ثبات مي‌دانند، اين‌جور دستخوش طوفاني بشود كه در نهايت به انزواي آمريكا، به انزواي استكبار، به انزواي انگليس و عمال و مزدورانشان منتهي شود. امروز هم همين است.
امروز هم شما دنيا را نگاه كنيد؛ نشانه‌هايي هم پيداست. مكرر عرض كرديم؛ دنيا در حال عبور از يك گذرگاه و رسيدن به يك وضع جديد و ماجراي جديدي است. رفتار ما، نيت ما، عمل ما در شكل‌گيري اين وضعيت جديد، تعيين‌كننده است.6
6. 25/05/91 بيانات در ديدار جمعي از آزادگان (بيست و ششم رمضان المبارك ۱۴۳۳)
حفظ نورانيت‌هاي ماه رمضان
يك گام به سمت خدا برداريد، خداي متعال شما را به خود نزديك مي‌كند. آن كساني كه به حقيقت، به معنويت، به خدا و به دين پشت كرده‌اند، خداي متعال از روي رأفت و رحمت، آنها را دعوت مي‌كند و فرا مي‌خواند؛ اين لطف و رحمت الهي است. جوان‌هاي عزيزمان نورانيت‌هايي را كه در اين ماه به دست آوردند، ان‌شاءاللّه براي خود حفظ كنند؛ اين ذخيره را براي تمام طول عمر و لااقل براي اين يك سال تا عيد فطر آينده و تا ماه رمضان آينده، براي خود نگه دارند. انس با قرآن را، توجه به خدا را، ذكر را، حضور در صحنه‌‌هايي كه خداي متعال دوست مي‌دارد بندگانش در آن صحنه‌‌ها حضور پيدا كنند - چه صحنه‌‌هاي مربوط به درون خود ما، چه آنچه كه مربوط به گسترة دنياي اسلام و جامعة ما و امت اسلامي است - براي خود نگه داريم، حفظ كنيم؛ و خداي متعال هم بركت خواهد داد.10 10. ۹۱/۰۵/۲۹ خطبه‌هاي نماز عيد فطر (1433 هجري قمري)
نعمت الهي را قدر بدانيم
همة برادران و خواهران عزيز را دعوت مي‌كنم به رعايت تقواي الهي؛ و تبريك عرض مي‌كنم عيد سعيد فطر را، كه روز رحمت است، روز مغفرت است، روز اجر و پاداش است براي مؤمنين، براي نيكوكاران، براي كساني كه براي خدا و در راه خدا عملي انجام دادند و حركتي كردند و دل‌هاي خود را به خداي رحيم و غفور نزديك كردند. خدا را شكر مي‌كنيم كه يك بار ديگر، يك ماه رمضان ديگر و يك عيد فطر ديگر را نصيب ما كرد؛ بايد اين نعمت الهي را قدر بدانيم.
بحمداللّه ماه رمضان امسال، آنطوري كه انسان از خبر‌ها در گوشه و كنار مي‌شنيد يا مشاهده مي‌كرد، ماه رمضان مباركي بود؛ دل‌ها متوجه خدا، متوجه حقيقت و معنويت، قشر‌هاي مختلف مردم در اجتماعات ديني، در تلاوت قرآن، در شب‌هاي مبارك و پر خير و بركت قدر، با توسل خود، با دعاي خود، فضاي معنوي مؤثر و ماندگاري را در كشور به وجود آوردند؛ اين را بايد مغتنم شمرد و بر توفيق آن، خداي متعال را سپاسگزاري كرد.10 10. ۹۱/۰۵/۲۹ خطبه‌هاي نماز عيد فطر (1433 هجري قمري)
لزوم شناخت موقعيت
مهم اين است كه قدر ... موقعيت‌ها را بدانيم. خداوند متعال عيد سعيد فطر را براي امت اسلام و براي پيامبر عظيم‌الشأن ماية عزت و ذخر و شرف و كرامت قرار داد؛ «وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّي اللّهُ عَلَيه وَ آلِه ذُخراً وَ شَرَفاً وَ كَرَامَةً وَ مَزيداً»؛( مفاتيح‌الجنان، ذكر قنوت نماز عيد فطر) ماية ازدياد عزت و شرف امت اسلامي و پيامبر عظيم‌الشأن است. اين بسته به اين است كه ما مسلمان‌ها، با اين موقعيت‌ها و با اين مناسبت‌ها چگونه رفتار كنيم. ملت‌هاي مسلمان مي‌توانند ماه رمضان را و عيد فطر را وسيله‌اي قرار بدهند براي عزت؛ نردباني قرار بدهند به سمت علوّ معنوي و مادي و عزت دنيا و آخرت. بايد بيدار باشيم، بايد از اين موقعيت‌ها استفاده كنيم.11
11. ۹۱/۰۵/۲۹ بيانات در ديدار مسئولان نظام و سفراي كشورهاي اسلامي به مناسبت روز عيد سعيد فطر
تدبير ش 78 شهريور و مهر 91
ضبط لحظه‌‌‌‌لحظة كارها توسط كرام‌‌الكاتبين
بدانيد هر قدمي كه برمي‌داريد، هر ذرة كاري كه انجام مي‌دهيد، هر دلسوزي‌‌اي كه مي‌كنيد، هر تلاشي كه مي‌كنيد، پيش خداي متعال محفوظ است؛ حالا منِ شخصي يا منِ نوعي بدانم يا ندانم، تشكر بكنم يا نكنم. آنچه كه شما از حسنه و خير و با نيتِ خوب انجام مي‌دهيد، پيش پروردگار عالم محفوظ است. قرآن مي‌فرمايد: «إِنَّ اللّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ»؛(بقره 158) خداي متعال، هم شكرگزار است، هم آگاه است. حالا ممكن است امثال بنده ندانيم شما مثلاً چقدر در آن وقت اضافي بيش از وظيفة كاري‌‌‌‌تان، در دفتر يا در مركز كاري نشستيد، صرف وقت كرديد، اعصاب گذاشتيد و مايه گذاشتيد؛ طبعاً وقتي ندانستيم، تشكر هم نمي‌كنيم؛ اما لحظه‌‌‌‌لحظه‌‌ها از ديد كرام‌‌الكاتبين و ضبط كنندگان حوادث - كه «إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ»؛(جاثيه 29).1 1. 02/06/91 بيانات در ديدار رئيس‌جمهوری و اعضاي هيات دولت
مجموعة لبالب از احساس معنوي
بارها ... تأكيد شده و باز هم لازم است عرض كنيم، ... كه حج اگرچه يك واجب سياسي است، يك واجب اجتماعي است، مظهر وحدت است، مظهر تجمع مسلمين است، براي بيان برائت است - در اينها شكي نيست - اما يك مجموعة لبالب از احساس معنوي است؛ اين نبايد فراموش شود. از اول مراسم حج، از همان احرامي كه شما براي عمره در ميقات مي‌بنديد، تا آخرين وظايف و فرايضي كه در حج وجود دارد، ذكر خدا موج مي‌زند؛ اين را بايد به ياد داشته باشيم. ذكر خداي متعال ما را پاكيزه مي‌كند، ما را تطهير مي‌كند، زنگ‌ها را از دل ما پاك مي‌كند، غفلت‌ها را از ما مي‌زدايد، عشق به دنيا و چنگ زدن به زخارف مادي و پول و مقام و شهوات جنسي و غيرجنسي و اينها را در ما تضعيف مي‌كند. ما امروز و هميشه به اين احتياج داريم. انسان براي اينكه بتواند راه را درست طي كند، از صراط مستقيم حق منحرف نشود، احتياج دارد به اينكه هميشه ياد خدا را در دل بپروراند؛ و در اين جهت، حج يكي از بهترين فرصت‌هاست؛ از جهاتي بي‌نظير است. من خواهش مي‌كنم در هر كدام از اعمال و فرايض و مناسكي كه انجام مي‌دهيد، در لبيكي كه اول كار مي‌گوييد، توجه داشته باشيد: چه كار داريد مي‌كنيد؟ با كي داريد حرف مي‌زنيد؟ در طواف، در سعي، در ميقات، در مراكز وقوف، در هر عملي از اعمال حج، بدانيم كه: داريم با چه كسي حرف مي‌زنيم؟ با چه كسي معامله مي‌كنيم؟ براي چه كسي داريم تلاش مي‌كنيم؟ اين ياد را، اين ذكر را، اين خشوع را، اين تضرع را لحظه‌اي از خودمان جدا نكنيم؛ اين يكي از كارهاي مهم است. روحانيون محترم، به‌خصوص مسئولان كاروان‌ها، مرتبطين با افراد، به اين نكته توجه كنند.20  20. ۹۱/۰۷/۰۳ بيانات در ديدار كارگزاران حج
ضرورت مراقبت در تفكر
مراقبت بعدي، مراقبت در تفكر[است] ... فرموده‌اند بزرگ‌ترين عبادت، تفكر است؛ تفكر در آفرينش، تفكر در وظايف انسان، تفكر در زندگي دنيا، تفكر دربارة آخرت، تفكر در اوضاع سياسي عالم، تفكر در مسائل اصولي و اساسي زندگي بشر. ما تحول در علم و پيشرفت در علم داريم، پيشرفت در فكر هم بايد پيدا كنيم. انديشه و تفكر است كه خط و جهت و سمت تلاش‌هاي علمي و اقتصادي و اجتماعي و سياسي جوامع را ترسيم مي‌كند.22 22. ۹۱/۰۷/۱۲ بيانات در ديدار شركت‌كنندگان در ششمين همايش ملي نخبگان جوان
لزوم مراقبت در معنويت و تهذيب نفس
عزيزان! از خودتان مراقبت كنيد. مراد من مراقبت فيزيكي نيست. مراقبت كنيد در معنويت، در تهذيب نفس؛ اين به شما كمك خواهد كرد. بايد بتوانيم چهرة مقبولي در پيشگاه الهي براي خودمان درست كنيم. شما جوانيد؛ دل‌هايتان پاك است، روح‌هايتان شفاف است. دست يافتن به رتبه‌ها و مقامات معنوي و روحي در سنيني كه شما هستيد، شايد بشود گفت ده برابر آسان‌تر است براي كسي در سنين من. مي‌توانيد توجه پيدا كنيد، مي‌توانيد توسل پيدا كنيد، مي‌توانيد با خدا انس پيدا كنيد، مي‌توانيد خودتان را از گناهان دور نگه داريد؛ يكي از خصوصيات جوان همين است. ... در جان انسان، در دل انسان وجود دارد. شما مي‌توانيد خودتان را متوجه به معاني مترقي و متعالي معنوي كنيد؛ اين را براي خودتان در نظر بگيريد. توجه به نماز، اهتمام به نماز، خيلي تأثير دارد. نماز را با توجه خواندن، اول وقت خواندن، با حضور قلب خواندن، با تمركز خواندن، خيلي خيلي اثر دارد. انس با قرآن، خيلي خوب است. هر روزي يك مقدار قرآن بخوانيد، ولو نيم صفحه؛ مواظب باشيد ترك نشود. قرآن را باز كنيد؛ نيم صفحه، دو آيه، با توجه بخوانيد. اينها مستمرند. اين، آن مراقبت از معنويت و تهذيب نفس است. بگذاريد يك نخبة علمي ... آن‌چنان در معنويت غرق باشد كه بتواند اين دانش را به‌طور خالص و صددرصد به نفع بشريت به كار ببرد. وقتي دل شما با خدا بود، دانش شما ديگر در خدمت بمب اتم يا سلاح سمّي يا شيوه‌هاي اقتصادي نابود كنندة ثروت ملت‌ها به كار نمي‌رود. امروز دانشمند اقتصادي دنيا، دانشمند اتمي دنيا، دانشمندهاي گوناگون علوم زيستي در دنيا، بسياري از فرآورده‌هاي علمي‌شان در اهلاك بشريت، نابودي جسم بشر يا روح بشر دارد به كار مي‌رود. علم است كه مي‌تواند مادة مخدرِ كشنده‌اي مثل اين موادي كه امروز وجود دارد، به وجود بياورد؛ اينها هم از راه علم به وجود آمده؛ اينها خيانت‌هاي بزرگ صاحبان علم است؛ به خاطر دل‌هاي غافل، چشم‌هاي حريص به پول و زندگي دنيا و ماديت، كه به‌كلي معنويات را فراموش مي‌كنند. شما وقتي مهذب بوديد، دانش شما به‌طور صددرصد به نفع انسان‌ها تمام مي‌شود.22 22. ۹۱/۰۷/۱۲ بيانات در ديدار شركت‌كنندگان در ششمين همايش ملي نخبگان جوان
برکات ذكر خدا و أنس‌‌‌ با معنويات در نيروهاي مسلح
اميرالمؤمنينعليه الصّلاةوالسّلام نيروهاي مسلح را حصون رعيت، يعني حصارها و باروهاي اطمينان‌‌‌بخش براي ملت‌ها دانسته است؛ اما مي‌فرمايد: «فالجُنود بِاذِن الله حُصُون الرَّعيّة»؛ (نهج‌‌‌البلاغه، نامة 53) باذن الله است.
آنچه كه تعيين‌‌‌كننده است، ارادة الهي است. هرچه نيروهاي مسلح خودشان را، دل‌هاي خودشان را، جان‌هاي پاكيزة خودشان را با ياد خدا و ذكر خدا و معنويات مأنوس‌‌‌تر كنند، توانايي آنها بيشتر خواهد شد، قدرت بازدارندگي آنها بيشتر خواهد شد. شما ببينيد در جنگ‌هاي اخير اين منطقه، در جنگ سي و سه روزه، در جنگ بيست و دو روزة غزه، گروه‌هاي اندك بر ارتش‌هاي به‌ظاهر قدرتمندي كه لاف و گزاف دربارة قدرت خود مي‌گفتند، پيروز شدند. آنها خدانشناس بودند، آنها مادي محض بودند؛ اما اينها معنوي بودند، اينها با خدا ارتباط داشتند. جبهه‌‌‌هاي خود ما هم بهترين شاهد براي برترين توجه‌‌‌هاي معنوي از سوي جوانان بود. در سنگرهاي ما، در خطوط دفاعي ما، در شب‌هاي تهاجم و حملة نظامي ما، راز و نياز رزمندگان يكي از مسائلي است كه در تاريخ ما بي‌‌‌نظير بوده است و اين در تاريخ خواهد ماند.26 26. 21/07/91 بيانات در ديدار نيروهاي مسلح استان خراسان شمالي
تدبير ش 78 شهريور و مهر 91 حذفيات نشريه
فلسفة آفرينش انسان، غلبه بر خصلت‌هاي حيواني
ما حقيقتاً نيازمند آن هستيم كه بساط آموزش را و پرورش را در كشورمان رونق دهيم. مسئلة انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي فقط اين نبود و نيست كه حالا يك كشوري در عِداد كشورهاي ديگر و در مسابقة با آنها قرار گيرد، از لحاظ پيشرفت مادي و پيشرفت علمي و پيشرفت نظامي و پيشرفت سياسي؛ آن‌طوري كه معمولاً سران كشورها دنبال آن هستند. مسئلة اسلام و تشكيل حكومت در اسلام، مسئلة يك صيرورت است؛ يك تحول در اندرون انساني است. در درون ما، هم عناصر فرشتگي وجود دارد، هم عناصر سبعيت؛ «لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ. ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ».( تين 4 و 5) يعني استعداد علوّ و ترقي و تعالي و استعداد تنزل و سقوط، تقريباً شايد بشود گفت بي‌نهايت در ما افراد انسان وجود دارد. فلسفة آفرينش انسان اين است كه آن استعدادهاي برجستة مثبتِ مفيد و ممتاز از لحاظ ارزش‌هاي الهي، با اختيار خود انسان و با مجاهدت انساني، غلبه پيدا كند بر آن خصلت‌هاي حيوانيت و سبعيت؛ كه اگر اين غلبه پيدا شد، آن وقت همان استعدادهاي حيواني هم جهت‌گيري درستي پيدا خواهد كرد. روح تعرض و تطاول اگر چنانچه در خدمت تقوا قرار گرفت، از تعرض به حريم‌هاي مقدس - حريم‌هاي انساني، حريم‌هاي اجتماعي، حريم‌هاي اخلاقي - جلوگيري خواهد كرد؛ در يك جهت درستي به كار خواهد افتاد. در قرآن و در اسلام به «قتال» امر شده است. قتال يعني كشتن، يعني مواجهة با كشتار؛ اما اين قتال، استفادة بهينه از آن روحيه‌اي است كه در انسان وجود دارد؛ در خدمت هدايت بشريت و در خدمت ساختن يك دنياي آباد و آزاد و متعالي به كار مي‌رود. اين قتال در واقع به معناي نابود كردن حجاب‌ها و موانع دستيابي انسان به قله‌هاي رفيع كرامت بشري و انساني است. اگر چنانچه اين خصلت‌ها و خلقيات و استعدادهاي برتر و باكرامت ترجيح داده شد، دنيا، دنياي خوبي خواهد شد؛ دنياي سعادت خواهد شد. در آن دنيا تجاوز نيست، تعدي نيست؛ در آن دنيا پستي و فرومايگي نيست؛ در آن دنيا تعطيل استعدادهاي انساني نيست، به انحراف كشيدن اين استعدادها نيست؛ در آن دنيا فقر نيست، تبعيض نيست. ببينيد چه دنياي خوبي خواهد شد. در آن دنيا انسان خواهد توانست از همة ظرفيت وجودي خود استفاده كند. ظرفيت وجودي ما اين نيست كه تا امروز دانش بشر و تجربة بشر به آن رسيده؛ ظرفيت‌ها خيلي بيشتر از اينهاست. ما در نگاه به ظرفيت‌هاي جسمي خودمان هم دچار تنگ‌نظري هستيم؛ ما ظرفيت‌هاي جسمي خودمان را هم درست نمي‌شناسيم. 2525. ۹۱/۰۷/۲۰ بيانات در ديدار معلمان و اساتيد استان خراسان شمالي يا 6 6. ۹۱/۰۷/۲۰ بيانات در ديدار معلمان و اساتيد استان خراسان شمالي
ضرورت آمادگي هر چه بيشتر از لحاظ علم و عمل و تزکية روح
انقلاب اسلامي تواناست. آن قدرتي و ظرفيتي و انرژي متراكمي كه در انقلاب اسلامي وجود دارد، اين توانايي را دارد كه همة اين موانعي را كه من گفتم و بسياري‌اش را هم نگفتم، از سر راه بردارد و آن تمدن ممتازِ برجستة متعالي باشكوه اسلامي را جلوي چشم همة دنيا برقرار كند؛ و اين در زمان شما خواهد بود، ان‌شاءاللّه به دست شما خواهد بود، با همت شما خواهد بود. هرچه مي‌توانيد، خودتان را از لحاظ علم و عمل و تزكيه و تقويت روح و تقويت جسم - همان‌طوري كه بارها عرض شده -آماده كنيد و ان‌شاءاللّه اين بار سنگين را به دوش بگيريد.29 29. ۹۱/۰۷/۲۳ بيانات در ديدار جوانان استان خراسان شمالي يا.10 10. ۹۱/۰۷/۲۳ بيانات در ديدار جوانان استان خراسان شمالي
لزوم توجه به عقايد و ايمان اسلامي در اجراي برنامه‌ها
برنامه‌هايي كه اجرا شد، برنامه‌هاي بسيار خوبي بود. اين برنامة ورزش محلي يقيناً بر بسياري از كارهاي تقليدي ترجيح دارد؛ ورزش پهلواني است و سرشار از سنت‌هاي ايراني و اسلامي است. اين نكات را بايد هميشه به ياد داشته باشيم كه آنچه متعلق به ما و مربوط به خود ماست، با عقايد ما، با ايمان ما آميخته است؛ آنچه وارداتي است، اگر بخواهيم شكل ايماني و اسلامي و ايراني به آن بدهيم، بايد اين عناصر را در آن تزريق كنيم. آنچه مربوط به خود ماست، به‌طور طبيعي پيكرة آن، پيكرة ديني و ايماني است. جمع «حلقه‌هاي صالحين» هم اقدام بسيار خوبي است، كه نمايشي از آن در اينجا ارائه شد.31 31. ۹۱/۰۷/۲۴ بيانات در ديدار بسيجيان استان خراسان شمالي
تدبير ش 79 (مهر) آبان و آذر 91
دو فريضة تعطيل‌ناپذير و راهکارهای آن
در اينجاست[موسم و معيادگاه حج] كه حج‌گزار، هم نمونه‌اي از دامنة گستردة امت اسلامي را به چشم مي‌بيند و به ظرفيت و توانايي آن پي ‌مي‌برد؛ و هم به آينده اميد مي‌بندد؛ و هم براي نقش‌آفريني در آن احساس آمادگي مي‌كند؛ و هم اگر توفيق و كمك الهي را دريابد، بيعتي دوباره با پيامبر عظيم‌الشأن و ميثاقي مستحكم با اسلام عزيز مي‌بندد و براي اصلاح خود و اصلاح امت و اعلاي كلمة اسلام، عزمي راسخ در خود مي‌آفريند.
اين هر دو - يعني اصلاح خود و اصلاح امت - دو فريضة تعطيل‌ناپذير است. راهكارهاي آن، با ژرف‌نگري در وظايف ديني و بهره‌گيري از خردورزي و بصيرت، براي اهل تدبر و تأمّل، دشوار نيست.
اصلاح خويش، از مبارزه با هوس‌هاي شيطاني و كوشش براي پرهيز از گناه آغاز مي‌شود؛ و اصلاح امت، از شناخت دشمن و نقشه‌هاي او، و مجاهدت براي بي‌اثر كردن ضربه‌ها و خدعه‌ها و دشمني‌هاي او، و آنگاه از پيوند دل‌ها و دست‌ها و زبان‌هاي آحاد مسلمان و ملت‌هاي اسلامي، سامان مي‌گيرد.1 1. 30/07/91 (انتشار 04/08/91) پيام به كنگرة عظيم حج
پرهيز از غرور و تظاهر
از آفت‌ها نسبت به خودمان پرهيز كنيم. آفتِ غرور، آفتِ تظاهر و رياكاري؛ اين آفات، آفات مهلكي است. اگر چنانچه موفقيتي به دست مي‌آوريم، خدا را شاكر باشيم، از خدا بدانيم، براي ادامة آن از خدا كمك بخواهيم؛ اين هم يك مسئلة اساسي است كه دچار غرور نشويم، دچار اعتماد به نفس زيادي نشويم، از خودمان ندانيم. توكل به خداي متعال بكنيم؛ حقيقت قضيه هم همين است. حول و قوه‌اي جز آنچه كه در اختيار خالق ذوالجلال است، وجود ندارد؛ كار اوست. توفيق ما، انتخاب ما، توانايي‌هاي ما، شوق ما، ايمان و عشقي كه در دل ما هست، همه صنع دست پروردگار است. اين را بدانيم، شاكر باشيم و تزايد او را از خداي متعال طلب كنيم.8
8. ۹۱/۰۹/۰۱ بيانات در ديدار جمعي از بسيجيان و فعالان طرح شجرة طيبة «صالحين»
تدبير ش 80 دی و بهمن 91
حفظ پويايي و نشاط در مجامع مردمي
حفظ ساختار مردمي در مجامع خيريه، مهم و ضروري است. ... نبايد با غلبه دادن ساختارهاي بستة اداري، پويايي و نشاط را از مجامع مردمي سلب كرد. ... بزرگ‌ترين مشوق براي خيرين، به ثمر نشستن و بروز آثار عيني كارهاي خير است. ... اين فعاليت‌هاي خيرخواهانه، رضاي خداوند متعال را نيز به دنبال خواهد داشت و هر كار خيري، در ميزان الهي محفوظ است و از نظر دور نخواهد ماند.1 1. 11/10/91 (گزارش خبري) بيانات در ديدار اعضاي مجمع خيرين سلامت كشور
تدبير ش 82 ارديبهشت و نيمه اول خرداد92
راز پيشرفت ملت و گشايش بن‌بست‌ها
آنچه يك ملت از اين طريق[اعمال ماه رجب و اعتکاف] و از طرق معنوي به دست مي‌آورد، يك پشتوانه‌اي مي‌شود، ذخيره‌اي مي‌شود براي اينكه بتواند در همة ميدان‌هاي زندگي، با ارادة راسخ و با عزمِ مقاوم در مقابل مشكلات پيش برود؛ بن‌بست‌ها را باز كند، كارهاي بزرگ انجام دهد. پشتوانة همة اينها، اين معنويت است. ... يك‌يك شما مردم عزيزمان - به‌خصوص جوان‌ها، به‌خصوص جوان‌ها - مي‌توانيد به همان منبع و معدن عظيم قدرت، با توكل، با ارادت، متصل شويد و استفاده كنيد و استفاضه كنيد و نوراني شويد و نقش ايفا كنيد. در اسلام، آن رهبانيتي كه فرمودند: «رُهْبَانُ اللَّيْلِ»، فرق مي‌كند با رهبانيتي كه نصاري‌ درست كردند: «وَ رَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ».(حديد 27) رهبانيت نصاري‌ و اديان ديگر به معناي انزوا بود، گوشه‌نشيني بود، انقطاع از دنيا بود؛ رهبانيت اسلام به معناي حضور در همة صحنه‌هاي زندگي بود: «سِيَاحَةَ أُمَّتِي الْجِهَادُ فِي سَبيلِ اللّهِ» (مستدرك‌الوسائل، ج 11، ص14). همة حركات و سكنات، در جهت خدا: صلحشان، آشتي‌شان، حركتشان، سكوتشان، سكونشان، اقدامشان، همه و همه در راه خدا. آن وقت: «من كان للّه كان اللّه له»، «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ»،(محمد 7) «لَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ»؛)حج 40) وقتي در راه خدا حركت كرديد، لطف الهي، مدد الهي، پشتيباني الهي هم با شما خواهد بود. عزيزان من! اين راز پيشرفت ملت ايران است. اينكه شما مشاهده مي‌كنيد يك ملت با اين همه دشمني، با اين همه خباثت و رذالتي كه در مقابل اين ملت، دشمنان در سطوح مختلف، در عرصه‌هاي مختلف، از همه طرف اعمال كردند، اما نتوانستند اين ملت را متوقف كنند و ملت ايران با عزم خود، با پيشرفت خود، با حركت مستمر و جهادگونة خود، همة آنها را وادار به عقب‌نشيني كرد، به خاطر همين خصوصيات است، به خاطر همين پشتوانة الهي است؛ و اين ادامه خواهد داشت. به توفيق الهي، ملت ايران همين راه را ادامه مي‌دهد.9
9. ۹۲/۰۲/۲۵ بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم‌
نگاه به ماه رجب از کدام منظر (در نشريه نيامد)
اولاً لازم مي‌دانم برادران و خواهران عزيز را، مخصوصاً جوان‌ها را توجه بدهم به اهميت ماه رجب. از اين مناسبت‌ها و از اين خصوصياتِ مربوط به ايام و شهور نمي‌شود به‌آساني صرف‌نظر كرد. بزرگان و اهل معنا و اهل سلوك، ماه رجب را مقدمة ماه رمضان دانسته‌اند. ماه رجب، ماه شعبان، يك آمادگاهي است براي اينكه انسان در ماه مبارك رمضان - كه ماه ضيافت الهي است - بتواند با آمادگي وارد شود. آمادگي به چيست؟ در درجة اول، آمادگي به توجه و حضور قلب است؛ خود را در محضر علم الهي دانستن، در محضر خدا دانستن - «سُبْحَانَ مَنْ أَحْصَي كُلَّ شَيْ‏ءٍ عِلْمُهُ» (مصباح المتهجد، ج 1، ص 305) - همة حالات خود را، حركات خود را، نيّات خود را، خطورات قلبي خود را در معرض و محضر علم الهي دانستن؛ در درجة اول، اين مهم است؛ و اگر اين حاصل شد، آن وقت توجه ما به كارهايمان، به حرف‌هايمان، به رفت‌وآمدهايمان، به سكوتمان، به گفتنمان، بيشتر خواهد شد؛ توجه مي‌كنيم كه: چه مي‌گوييم؟ كجا مي‌رويم؟ چه اقدامي مي‌كنيم؟ عليه چه‌كسي حرف مي‌زنيم؟ به نفع چه‌كسي حرف مي‌زنيم؟ وقتي انسان خود را در محضر الهي دانست، بيشتر متوجه كارها و حركات و رفتار خود مي‌شود. عمدة اشكالات ما به خاطر غفلتي است كه از رفتار و اعمالِ خودمان مي‌كنيم. وقتي انسان از حال غفلت خارج شود، توجه كند كه دارد ديده مي‌شود، محاسبه مي‌شود: - «إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» )جاثيه 29). همة حركات او، كارهاي او در محضر پروردگار است، طبعاً مراعات مي‌كند. با اين حالت، با يك طهارتي، با يك نزاهت و پاكيزگي‌اي، انسان وارد ماه رمضان شود: «شستشويي كن و آنگه به خرابات خرام». شستشو كرده وارد ماه رمضان شود - آن وقت در محضر ضيافت الهي حداكثر بهره را خواهد برد. ماه رجب را با اين چشم نگاه كنيد.12
12. ۹۲/۰۲/۲۵ بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم‌ (از استان‌هاي مازندران، گيلان، گلستان و كهگيلويه و بويراحمد)
وظائف دانشجويان پاسدار(در نشريه نيامد) (تکرار در ش3 )
شما[پاسداران] مي‌خواهيد از اين انقلاب حفاظت كنيد، پاسداري كنيد. ... يكي از كارهاي مهم شما جوانان عزيز اين است كه ... هم تربيت خود به‌عنوان انسان صالح. همه بايد خودشان را تربيت كنند. من بايد خودم را تربيت كنم، شما هم بايد تربيت كنيد. البته كار شما آسان‌تر از كار كسي مثل من است. شما جوانيد، آماده‌ايد، نوراني هستيد، دل‌هايتان پاك است؛ براحتي مي‌توانيد خودتان را در الگوي مورد تحسين اسلام و قرآن شكل دهيد. اين، يكي از وظائف خود شماست؛ البته بر دوش مربيان و مديران و مسئولان اين دانشگاه و مجموعة سپاه و مديران هر مجموعه‌اي هم كه جوانان عزيز ما در آنجا هستند، قرار دارد؛ اينها لازم است. اگر اين كارها شد - كه به يقين و به توفيق الهي و باذن اللّه اين كارها خواهد شد - آن وقت آينده هماني است كه هميشه تكرار كرديم و گفتيم: آيندة اطمينان‌بخش و قطعي.10 10. ۹۲/۰۳/۰۶ بيانات در دانشگاه امام حسين(ع) در مراسم میثاق پاسداری
تأثير رفتار نمايندگان مجلس در تربيت جامعه
رفتار نمايندگان در تربيت جامعه و سوق دادن جامعه به اين طرف و آن طرف، مؤثر است. اگر تقوا و امانت و اخلاق و احساس مسئوليت و نشاط كار، در مجلس ديده شود، اين در جامعه اثر مي‌گذارد؛ در درجة اول مردم را نسبت به نمايندگان مجلس علاقهمند و خوشبين و متعهد مي‌كند، در درجة بعد رفتار آنها را به رفتار اين نمايندگان عزيز - كه خب! قله هستند، چهره هستند، برجسته هستند - نزديك مي‌كند. اگر در تعبيراتي كه نمايندة محترم مجلس به كار مي‌برد، چه در نطق‌هاي پيش از دستور، چه در اظهارات، چه در بگومگوها، ملاحظه شد كه ادب وجود دارد، پرهيز از اهانت وجود دارد، پرهيز از تعبيرات ناپسند و سخيف وجود دارد - ديدن اينها را انسان احساس مي‌كند؛ وقتي انسان پاي راديو نشسته است و دارد گوش مي‌دهد، مي‌فهمد كه اين آقا مي‌توانست در اينجا اين تعبير اهانتآميز را به كار ببرد، ولي به كار نبرد - اين در منِ مستمع هم اثر مي‌گذارد؛ اما اگر چنانچه نه! خداي ناكرده عكس اين ديده شد؛ يعني ناپرهيزي در بيان، در گفتار، در تعبيرات، تعبيرات اهانتآميز يا غير مؤدبانه، يا رفتار غير مؤدبانه ديده شد، اين بلافاصله اثر مي‌گذارد. يعني آن شنونده با اينكه اين رفتار را تحسين نمي‌كند، درعينحال خودش تحت تأثير قرار مي‌گيرد. ... قضيه اين است.11 11. ۹۲/۰۳/۰۸ بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي
تدبير ش 83 نيمة دوم خرداد، تير و مرداد 92
تقويت رابطه با خدا
با قطعِ نظر از سوّم شعبان، ما وارد ماه شعبان شديم. ماه عبادت، ماه توسّل، ماه مناجات؛ «وَ اسمَع دُعائي اِذا دَعَوتُك، وَ اسمَع نِدائي اِذا نادَيتُك»؛ (مفاتيح‌الجنان، مناجات شعبانيّه‌) فصل مناجات با خداي متعال، فصل مرتبط كردن اين دل‌هاي پاك با معدن عظمت، با معدن نور؛ اين را قدر بايد دانست. اين مناجات شعبانيّه يك تحفه‌اي است كه در اختيار ما قرار داده شده است. خب! ما دعا خيلي داريم، همة اين دعاها هم پر از مضامين عالي است؛ امّا بعضي يك برجستگي خاصّي دارند. من از امام بزرگوار(ص) سؤال كردم، گفتم: در ميان اين دعاهايي كه از ائمّه(ع) رسيده است، شما به كدام دعا بيشتر علاقه‌منديد و دلبسته‌ايد؟ فرمودند: به دعاي كميل و مناجات شعبانيّه؛ به اين دو دعا. امام يك دلِ متوجّه به خدا بود؛ اهل توسّل بود؛ اهل تضرّع بود؛ اهل خشوع بود؛ اهل اتّصال با مبدأ بود؛ وسيلة بهتر در چشم او، اين دو دعا بود: دعاي كميل، مناجات شعبانيّه. وقتي انسان مراجعه مي‌كند به اين دو دعا، دقّت مي‌كند، مي‌بيند چقدر هم شبيه هماند اين دو دعا؛ شباهت‌هاي زيادي به هم دارند؛ مناجات انسان خاشع، مناجات انسان متوكّل به خدا؛ «كَاَنّي بِنَفسي واقِفَةٌ بَينَ يَدَيك، وَ قَد اَظَلّها حُسنُ تَوَكُّلي عَلَيك، فَقُلتَ ما اَنتَ اَهلُه، وَ تَغَمَّدتَني بِعَفوِك»؛(مفاتيح الجنان، مناجات شعبانيّه‌) اميد، اميد به مغفرت الهي، به رحمت الهي، به توجّه الهي، بلندهمّتي در درخواست از پروردگار؛ «اِلهي هَب لي كَمالَ الانقِطاعِ اِلَيك، و اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضياءِ نَظَرِها اِلَيك».(مفاتيح الجنان، مناجات شعبانيّه‌) ماه شعبان يك چنين ماهي است؛ دل‌هاي پاك، دل‌هاي نوراني، دل‌هاي جوان، از اين موقعيّت بهره بگيرند، استفاده كنند. رابطه‌تان را با خدا قوي كنيد. در اين راه عظمت و عزّتي كه ملّت ايران در پيش دارد، توجّه به خدا و توكّل به خدا و ارتباط با خدا، يك نقش بزرگ و اساسي دارد.3 3. 22/03/92 بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم
زمينة جذب انوار الهي
بعضيها دنبال برخي از خصوصياتاند: كسي را پيدا كنند، از او ذكري بگيرند، از او رياضتي فرا بگيرند. اينها لازم نيست! رياضت شرعي، مشخص است. اگر همين نمازها را بخوانيم، درست بخوانيم، به‌وقت بخوانيم، اركانش را درست بهجا بياوريم، با توجه بخوانيم، يا روزه را درست بگيريم - همين واجبات و فرائضي كه در اختيار ما است - همين‌ها انسان را پرواز مي‌دهد.
و من به شما عرض بكنم: ما اگر چنانچه همين مقدار را انجام دهيم، خود اين زمينهاي خواهد شد براي جذب انوار الهي به ميزان زياد. يعني اين حداقلي كه براي ما لازم است، هنرش فقط اين نيست كه ما را قادر خواهد كرد بر اينكه اين راه را طي كنيم؛ بلكه هنر ديگرش اين است كه زمينة ما را براي جذب بيشتر نور الهي و تفضل الهي فراهم خواهد كرد. وقتي انسان نماز فريضه را خوب بخواند، به‌طور طبيعي ميل به نوافل پيدا خواهد كرد. وقتي انسان از دروغ، از غيبت، از قول به غير علم، از تهمت، از افساد، از مال مردم‌خوري، از خيانت در امانت پرهيز كند، خود اين، دل انسان را آمادة تلقي هدايت الهي و معرفت الهي خواهد كرد؛ ما را پيش خواهد برد.8
8. ۹۲/۰۴/۲۳ بیانات در آخرین دیدار رئیس جمهور و هیئت دولت دهم، پنجم ماه مبارك رمضان‌ ۱۴۳۴
لزوم سپاسگزاری بعد از هر نصرت الهي
بعد از هر نصرتي كه خداي متعال به انسان مي‌دهد، انسان موظف است خداي متعال را شكر و سپاس بگويد. بعد از آنكه خداي متعال به ما در يك عرصه‌اي يك موفقيتي را ارزاني داشت، موظفيم تضرع و توسل و توجه خودمان را افزايش دهيم؛ اين وظيفة ماست. فرمود: «إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ. وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا. فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». (نصر ۳-۱) نصرت، تفضل الهي است؛ بايد ما را به خداي متعال نزديك كند، رابطة ما را با خدا احياء كند، تضرع ما را پيش خداي متعال افزايش دهد. خدا را شكر مي‌كنيم؛ بحمدالله نصرت‌هاي الهي پي‌درپي شامل حال اين مردم بوده است؛ آخرين آن - كه نصرت بزرگي هم بود - همين مسئلة انتخابات بود، حضور مردم بود. هم ملت ايران عموماً، هم مسئولان كشور به نحو خاص، در اين حماسة سياسي دخيل بودند و مشمول اين لطف الهي و نصرت الهي شدند. حالا كه نصرت الهي شامل حال ما شد و توانستيم اين حماسة بزرگ را بر پا كنيم ... پس بايد دست تضرع و توسل به ذيل عنايت پروردگار بگشاييم و از خداي متعال سپاسگزاري كنيم.9
9. ۹۲/۰۴/۳۰ بيانات در ديدار مسئولان نظام‌ در دوازدهم ماه مبارك رمضان‌ ۱۴۳۴
رمضان، ماه توبه از گذشته و تقويت رابطة قلبي با خدا
ماه رمضان است؛ اين هم يك فرصتي است، اين هم يك توفيقي است؛ اين هم يك اقبالي است كه در اين لحظة مهمِ حركت سياسي كشور، در ماه رحمت الهي قرار گرفته‌ايم، كه فرمود: «هَذَا شَهْرُ الإِنَابَةِ وَ هَذَا شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ»؛( مصباح المتهجد، ج ۲، ص ۶۱۰) اينها از دعاهاي روزهاي ماه رمضان است. رمضان ماه انابه است، ماه توبه است. توبه يعني برگشت از راه غلطي كه ما با گناهان خود، با غفلت‌هاي خود، آن راه را رفته‌ايم. معناي انابه اين است كه توجه به خداي متعال پيدا كنيم براي حال و آينده. گفته‌اند فرق بين توبه و انابه اين است كه توبه مربوط به گذشته است، انابه مربوط به حال و آينده است. هم از گناهان، از خطاها، از كردار زشت خودمان در هر بخشي كه از ما سر زده، پيش خداي متعال عذرخواهي كنيم، استغفار كنيم و برگرديم؛ و هم انابه كنيم از حال و در آينده؛ اين رابطة قلبي را بين خودمان و خدا تقويت كنيم. رمضان ماه رحمت است، ماه مغفرت است. فرمود: «وَ هَذَا شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ»؛ آزادي از آتش. آزادي از آتش، در واقع آزادي از همين خطاها و گناهاني است كه ما انجام مي‌دهيم. اين گناهان ما، خطاهاي ما، همان صورت‌هاي ناسوتي آن عذاب‌هاي آخرت‌اند. اگر اينجا ظلم مي‌كنيم، اگر غيبت مي‌كنيم، اگر بدگويي مي‌كنيم، اگر از حد خودمان تجاوز مي‌كنيم، اگر از تكليف تجاوز مي‌كنيم، هر كدام از اينها يك صورت اخروي دارد كه در عالم برزخ و در عالم قيامت به شكل‌هاي مخصوصِ خودش ظاهر مي‌شود، تجسم پيدا مي‌كند؛ و اينها عذاب الهي است. گفت: «اي دريده پوستين يوسفان / گرگ برخيزي از اين خواب گران». (مولوي) در اينجا پنجه درافكندن در دل اين و آن، در آنجا تجلي عذاب الهي و گرگ برخاستن از خواب را نتيجه مي‌دهد. «هَذَا شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ»؛ فوز به جنت هم همين است: در اينجا كار خودمان را اصلاح كنيم، دل‌هايمان را پاكيزه كنيم، عبادات را به‌جا بياوريم، نوافل را به‌جا بياوريم، راستي و راستگويي و امانت و رفاقت و صفا را نسبت به مؤمنين به‌جا بياوريم، انجام تكليف را در بخش‌هاي مختلف رعايت كنيم؛ اين همان رفتن به بهشت است كه در عالم قيامت، همين عمل ما به آن صورت مجسم خواهد شد؛ به صورت نعم الهي كه براي مؤمنين و متقين وعده داده شده است.9
9. ۹۲/۰۴/۳۰ بيانات در ديدار مسئولان نظام‌ در دوازدهم ماه مبارك رمضان‌ ۱۴۳۴
ضرورت تداوم ياد خدا در حال راحت و محنت
فرمود: «وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَخِيفَةً»؛(اعراف ۲۰۵) ياد خدا با تضرع، پشتوانة همة خيرات و همة بركاتي است كه انسان مي‌تواند در اين مهلت زندگي به دست بياورد. اين ياد خدا نبايد اختصاص داشته باشد به دوران‌هاي شدت و محنت و زحمت و فشار؛ نه! در دوران راحت، در دوراني كه انسان دغدغه و نگراني مادي هم ندارد، اين ياد خدا را بايد در دل نگه دارد. وقتي سختي‌هايي به ما افراد بشر روي مي‌آورد، به ياد خدا مي‌افتيم. فرمود: «فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَي الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ»؛ (عنكبوت ۶۵) در حين بلاء، انسان به خدا متوجه مي‌شود؛ وقتي بلاء برطرف شد، انسان يادش مي‌رود. در جاهاي مختلف قرآن، مكرر در مكرر - شايد ده بار يا بيشتر، كه من نشمرده‌ام - اين گلايه را خداي متعال از انسان‌ها مي‌كند كه وقتي دچار شدت مي‌شويد، توجه پيدا مي‌كنيد؛ وقتي شدت برطرف شد، غفلت پيدا مي‌كنيد. خب! اين راهِ شما را مسدود مي‌كند، حركت شما را متوقف مي‌كند. در سورة مباركة يونس دو مرتبه اين موضوع تكرار شده است؛ يك بار لحن عجيبي است، لحن گلاية تند الهي از ماست؛ فرمود: «وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا»؛ وقتي دچار سختي است، متوجه به ما مي‌شود؛ دعا مي‌كند، تضرع مي‌كند، توجه مي‌كند، در حال خواب، در حال راه رفتن، در حال نشستن؛ «فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَا إِلَي ضُرٍّ مَّسَّهُ»؛ وقتي مشكل برطرف شد، جوري حركت مي‌كند كه كأنه از ما چيزي نخواسته و ما به او چيزي عنايت نكرده‌ايم؛ غفلت محض! بعد مي‌فرمايد: «كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»؛(يونس ۱۲) يك لحن تند و توبيخ. برادران و خواهران! در همه حال بايد از خداي متعال كمك خواست. رابطة قلبي بين ما و خدا بايد در حال آسايش، در حال راحت، در حال محنت، در حال كرب ادامه پيدا كند؛ اين ضامن حركت تكاملي انسان است، ضامن تعالي انسان است؛ اين است كه مي‌تواند ما را به آن هدف اصلي آفرينش برساند.9 9. ۹۲/۰۴/۳۰ بيانات در ديدار مسئولان نظام‌ در دوازدهم ماه مبارك رمضان‌ ۱۴۳۴
اهميت و كاربرد صبر و توكل (تکرار در د3)
كاربرد صبر و توكل، علاوه بر اعمال شخصي، در ادارة كشور هم بسيار مهم است. در اعمال شخصي، هم صبر ما، هم توكل ما كاربرد دارد: در تحصيل صبر داشته باشيم، توكل داشته باشيم، پيش مي‌رويم؛ در مشاغل اداري همين‌جور، در ورزش همين‌جور، در ادارة امور خانواده همين‌جور؛ در هر كاري از كارهاي شخصي، همين‌جور. در ادارة كشور و مديريت كشور هم - چه مديريت‌هاي كلان، چه مديريت بخش‌هاي گوناگون - صبر و توكل نقش دارد. بدون صبر و بدون توكل امكان ندارد انسان بتواند كارهايي را كه در زمينة مديريت كشور برعهدة او است، انجام دهد. با بي‌صبري، با شتابزدگي، با بي‌حوصلگي، با تنبلي، با مأيوس شدن در مواجهة با مشكلات - كه اينها همه‌اش ضد توكل است - نمي‌شود كارهاي بزرگ را انجام داد، نمي‌شود پيشرفت كرد، نمي‌شود مسئوليت مهم پيشرفت كشور را به انجام رساند.9 9. ۹۲/۰۴/۳۰ بيانات در ديدار مسئولان نظام‌ در دوازدهم ماه مبارك رمضان‌ ۱۴۳۴
لزوم تحکيم رابطة خود با خداي متعال
همة مسئولين كشور - به‌خصوص مسئولين سطوح بالاي كشور - به خداوند متعال توجه كنند، توسل كنند. كارهاي سنگين، وظائف مهم، حقوق عمومي مردم، مسئوليت‌هايي است بر دوش آنها؛ اين مسئوليت‌ها را با كمك پروردگار مي‌شود به‌خوبي انجام داد. اگر توانستيم راه كمك الهي را به سوي خود و به روي خود باز كنيم، هيچ مشكلي وجود نخواهد داشت كه قابل حل نباشد. به خداي متعال اميدوار باشند، همة تلاش خود را به صحنه بياورند. نمي‌شود تنبلي كرد، كار نكرد و اميدوار به رحمت الهي بود. هدايت الهي، دستگيري الهي، لطف الهي آن وقتي است كه ما همة موجودي توان خود را - كه آن هم متعلق به خداي متعال است - وارد صحنه كنيم؛ از فكر و تدبير، از نيروي جسمي و توان كار، از امكانات عظيم نيروي انساني كشور، از همه چيز استفاده كنيم؛ آن وقت خداي متعال قطعاً تفضل خواهد كرد.
بسياري بودند كه در مقاطعي، از آيندة كشور مأيوس مي‌شدند. ما در اين سي و چند سال، تجربههاي متعددي داريم؛ بودند افرادي كه يا نزديكبين بودند، يا دچار ضعف باور به كمك الهي بودند، يا حسن ظن به وعدة الهي نداشتند؛ در يك مواقعي، «وَزُلْزِلُواْ حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ»؛(بقره ۲۱۴) در طول تاريخ هم پيش آمده است؛ در همان مواقع، خداي متعال كمك كرده است. شما امروز ملاحظه كنيد ملت ما، كشور ما، نسبت به همة دورههاي گذشته، در نقطة مقدم قرار دارد؛ پيشرفت جزو ذات حركت ملت ايران شده است؛ روزبهروز بحمدالله ملت پيشرفت كرده است، باز هم پيشرفت خواهد كرد؛ مهم اين است كه رابطة خودمان را با خداي متعال محكم كنيم.17
17.۹۲/۰۵/۱۸ بيانات در ديدار مسئولان نظام و سفراي كشورهاي اسلامي‌ در روز عيد فطر
تدبيرحذفی ش 83 نيمة دوم خرداد، تير و مرداد 92
حركت تاريخ به سمت حق
حركت تاريخ، به سمت حق است؛ يعني شما اگر به روال كلي تاريخ نگاه كنيد، ميبينيد كه دعوت انبياء روزبهروز در دنيا ماندگارتر و فراگيرتر و بيشتر به ذهن مردم و دل‌هاي مردم آشنا و نزديك شده است؛ شياطين كار مي‌كنند، اما طبيعت عالم و حركت عالم به سوي حق است و اين وجود دارد؛ هميشه دل‌هايي هستند كه حقيقت را مي‌فهمند، معارف الهي و حقايق الهي و اخلاق الهي به شكل‌هاي مختلف در جوامع پراكنده مي‌شود.1
1. ۹۲/۰۳/۱۷ بيانات در ديدار مسئولان نظام و سفراي كشورهاي اسلامي در سالروز بعثت حضرت رسول اعظم(ص)
از بركات مجاهدت با نفس در ماه رمضان
ماه رمضان، سرشار از بركات الهي، بر ملت ما و ديگر مسلمانان گذشت و سعادتمندانِ بسياري، از بركات اين ماه بهره‌مند شدند. در اين هواي گرم، در اين روزهاي بلند، با زبان روزه و با احساس گرسنگي و تشنگي و پرهيز از لذات و هواهاي نفساني، روز را به اطاعت پروردگار سپري كردند و بسياري شب را به دعا، به ذكر، به مناجات، به قيام لله پرداختند. آنهايي كه با عبادت خدا، با انجام فرائض الهي در اين ماه به تكليف خود عمل كردند، احساس رضايت و بهجت مي‌كنند. كار معنوي و مجاهدت با نفس در اين ماه، به صاحبان همت و صاحبان اراده، كه شما مردم عزيز هستيد و روزه را تحمل كرديد، احساس شادي و مسرت معنوي مي‌بخشد. اين هم يكي از خصوصيات كار براي خدا و تلاش و مجاهدت‌لله است كه صاحب آن، با وجود تحمل مشكل و تحمل زحمت، احساس شادي مي‌كند و خداوند اين شادي را متصل كرده است به شادي روز عيد فطر.16 16. 18/05/92 خطبه‌هاي نماز عيد فطر
توسل براي جلب رحمت الهي
مردم ايران با اعمال عبادي واجب و مستحبِ در اين ماه، خود را بار ديگر شايستة نزول رحمت الهي كردند. اين دهان‌هاي روزهدار در اين روزهاي بلند و گرم، اين شب‌هاي رونقيافتة از ذكر و عبادت و دعا و مناجات، اين جلسات متعدد قرآن در هر نقطة كشور، كه آحاد مردم، مخصوصاً جوانان و نوجوانان، عشق فراوان خود را به قرآن در اين جلسات نشان مي‌دادند، اين شب‌هاي قدر و جلسات باشكوه و پرمغز و پرمعنا كه در اين شب‌ها تشكيل مي‌شد، و انواع و اقسام آحاد و اصناف مردم از قشرهاي مختلف، از مشاغل مختلف، از سلائق مختلف، با شكل و شمايل و شاكلههاي گوناگون، همه مجذوب مركز ذكر و دعا و توسل در اين شب‌ها مي‌شدند؛ اينها خيلي باارزش است. بايد قدر بدانيم اين روح توسل و تذكري كه در كشور ما بحمدالله وجود دارد و در بسياري از اوقات سال - به‌خصوص در ايام ماه مبارك رمضان و ليالي قدر - و مناسبت‌هاي عزيزي از اين قبيل، جلوه و بروز بيشتري پيدا مي‌كند.
بنده لازم مي‌دانم به مناسبت همين عظمتي كه اين ايام دارد، و ارزشي كه ذكر و ياد الهي دارد، به مسئولين محترم كشور، مجموعة تازهنفسي كه مسئوليت‌هاي كشور را برعهده گرفتند و انشاءالله در اين كار با قدم ثابت، با اراده و عزم راسخ به پيش خواهند رفت، اين توصيه را بكنم كه در طول اين راه دشوار، از همين سلاح ذكر و توجه و توسل به خداوند متعال و اعتماد به خدا استفاده كنند. «يَا مَنْ لا يَجْبَهُ بِالرَّدِّ أَهْلَ الدَّالَّةِ عَلَيْهِ»(صحيفة سجاديه، دعاي ۴۶) - دعايي كه وارد شده است براي روز عيد فطر، در صحيفة مباركة سجاديه - حتّي كساني كه در مخاطبة با پروردگار عالم، با گستاخي حرف مي‌زنند، خداي متعال رحمت خود را شامل آنها هم مي‌كند. رحمت واسعة الهي در دسترس كساني است كه آن را بخواهند و بطلبند. مهم اين است كه هدايت الهي را بخواهيم، رحمت الهي را بخواهيم، آن را بطلبيم؛ آن وقت به دست خواهد آمد.17 17. 18/05/92 بيانات در ديدار مسئولان نظام و سفراي كشورهاي اسلامي‌ در روز عيد فطر
تدبير ش 84 شهريور و مهر 92
ضرورت اعتقاد به وعده‌هاي الهي، انجام كار براي خدا و انس با معنويّات
سلامت اعتقادي، سلامت اخلاقي، سلامت عملكردي كه از اعتقاد درست و نگاه درست به حقايق جامعه ناشي مي‌شود، ... شاخص اوّل است. ما خوشبختانه براي اعتقاد درست و براي آنچه كه بايد آن را حق دانست، دچار ابهام و سردرگمي نيستيم؛ علاوه بر منابع اسلامي ... ما مجموعة رهنمودهاي امام بزرگوار را داريم؛ امام، مورد اعتقاد و قبول و اذعان همة ماست. خب! مجموعة بيانات امام، مجموعة موضع‌گيري‌هاي امام، مجموعة رهنمودهاي امام در اختيار ماست. اين شد آن شاخص؛ به اين بايد اعتقاد داشته باشيم؛ بر طبق اين بايد عمل بكنيم؛ در موارد اشتباه، به اين شاخص اصلي مراجعه بكنيم؛ اين مي‌شود سلامت اعتقادي. اصول و ارزش‌هاي انقلاب هم همين‌هاست، مباني ارزشي انقلاب هم در همين بيانات وجود دارد. اينها چيزهايي است كه اگر به آنها پايبند باشيم و دلبستة به آنها باشيم و برنامه را بر اساس اين دلبستگي‌ها انجام بدهيم، به نظر مي‌رسد كه كار موفّق و خوش‌آينده خواهد بود و پيش خواهيم رفت.
يكي از چيزهايي كه من بر روي آن تكيه مي‌كنم در اين زمينة اعتقاد و نگاه قلبي و گرايش قلبي، مسئلة اعتماد به خداي متعال است؛ اعتماد به وعده‌هاي الهي است؛ اين از جملة مطالبي است كه بنده اصرار دارم ما روي اين كوتاهي نكنيم. وقتي خداي متعال صريحاً به ما وعده مي‌دهد كه «اِن تَنصُرُوا اللهَ يَنصُركُم»(محمد۷) «وَ لَيَنصُرَنَّ اللهُ مَن يَنصُرُه»،)حج ۴۰) وقتي اين‌جور خداي متعال با صراحت، با تأكيد به ما وعده مي‌دهد كه اگر شما از دين او حمايت كرديد، از راه خدا پيروي كرديد و آن را نصرت كرديد، خدا شما را نصرت خواهد داد، ما بايد به اين وعده اعتماد داشته باشيم؛ بايد همين‌جور عمل بكنيم. حالا اين براي كسي كه تجربه نكرده، ممكن است از ذهن دور باشد و مورد استبعاد باشد، امّا من و شما كه تجربه كرديم، ما كه ديديم چطور يك امرِ نشدني شد؛ نشدني‌تر از اين وجود نداشت كه انسان خيال كند با دست خالي، با حضور در خيابان‌ها مي‌شود يك رژيم مستبدِّ مستكبرِ متّكي به همة قدرت‌هاي جهاني را سرنگون كرد و به جاي او يك نظام اسلامي آورد؛ آن هم نه يك نظامي منطبق بر معيارها و استانداردهاي غربي؛ نظامي اسلامي، نظام فقاهتي. چه كسي باور مي‌كرد چنين چيزي عملي بشود؟ امّا شد؛ همين چيزِ نشدني اتّفاق افتاد.
قضيّة شورش‌هاي اوّل انقلاب، قبل از شروع دفاع مقدّس، يك مسئلة ديگر است؛ ... جنگ تحميلي و قضيّة دفاع مقدّس، نمونة ديگر است؛ ... خب! اينها وعده‌هايي است كه محقق شد. «اِن تَنصُروا اللهَ ينصُركُم» را ديگران اگر در قرآن فقط خوانده‌اند، ما در زندگي آن را تجربه كرده‌ايم. بنابراين بايد اعتماد به خدا داشته باشيد؛ براي خدا كار كنيد آقايان! هدفتان را هدف خدايي قرار بدهيد؛ مطمئن باشيد خداي متعال راه باز مي‌كند. ... به هر حال اين يكي از شاخص‌هاست: اعتماد [به خدا] و انس با معنويّات. من خواهش مي‌كنم - البتّه شايد لزومي نداشته باشد كه من اين را از شما بخواهم و تحصيل حاصل باشد - با قرآن رابطه‌تان را قطع نكنيد، حتماً هر روز مقداري قرآن بخوانيد، با دعا و توسّل رابطه‌تان را محكم كنيد؛ اين فشار كار را كم مي‌كند، سختي‌هاي كار را برمي‌دارد، شما را بانشاط مي‌كند، آمادة مواجهة با موانع بزرگ مي‌كند، يعني سر حال مي‌آورد روح انسان معتقد را؛ اين خيلي امر مهمّي است؛ و نوافل و مانند اينها كه ديگر حالا جاي خود دارد.2
2. 06/06/92 بيانات در ديدار رئيس‌جمهور و اعضاي هيأت دولت در پنجمين روز از هفته دولت
نقاط ضعف مربوط به اقامة نماز و وظيفة نخبگان در اين زمينه
قرآن كريم در توصيف قدرتمندان ِ مؤمن و در صدر وظايف آنان اقامة نماز را نام برده است: «الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاةَ»(حج 41) اين وظيفه، در عمل شخصي، كيفيت بخشيدن به نماز است؛ و در تلاش اجتماعي، ترويج نماز و همگاني كردن آن.
كيفيت يافتن نماز بدين معني است كه نماز، با حال و حضور ادا شود؛ نمازگزار به نماز با چشمِ «ميعاد ملاقات با خدا» بنگرد و در آن، با خداي خود سخن بگويد و خود را در حضور او ببيند؛ نماز را تا مي‌تواند در مسجد و تا مي‌تواند به جماعت بگزارد و ترويج نماز، هر حركت و تلاشي است كه در راه همگاني كردن آن، و تبيين اهميت آن، و آسان كردن دسترسي به آن، بتوان صورت داد.
صاحبان انديشه و بيان، با گفتن و نوشتن؛ دارندگان رسانه‌ها و منبرها با پرداخت جذّاب و هنري؛ مسئولان دستگاه‌ها هر يك متناسب با كاركرد آن دستگاه، مي‌توانند اين وظيفة بزرگ را ادا كنند.
كمبود مسجد در شهر و شهرك و روستا؛ نبود جايگاه نماز در مراكز اجتماعات همچون ورزشگاه و بوستان و ايستگاه و مانند آن؛ مراعات نشدن وقت نماز در وسايل مسافرت‌هاي دور دست؛ نپرداختن شايسته به نماز در كتاب‌هاي درسي؛ نپرداختن به پاكيزگي و بهداشت در مساجد؛ نپرداختن امام جماعت به تماس و رابطه با مأمومين؛ و هر كمبود ديگري از اين قبيل‌‌ها، نقاط ضعفي است كه بايد همت‌هاي بلند بر زدودن آن برانگيخته شود و نشانة ايمان صاحبان تمكّن يعني اقامة نماز، در جامعة اسلامي ما روز بروز نمايان‌تر گردد. ان‌شاءالله.3 3. ۱۱/06/۹۲ (انتشار13/06/92)پيام به بيست و دومين اجلاس سراسري نماز
راز تقويت معنويّت در حج
يك نقطة مهم و اساسي ديگر در حج، همان چيزي است كه اشاره شد: تقويت معنويّت در وجود خود ما. عزيزان من! ما در ميدان‌هاي جهاد در راه خدا، در صورتي مي‌توانيم مقاومت كنيم كه دلمان لبالب باشد از ايمان به خدا و سرشار از توكّل به خداي متعال؛ بدون معنويّت نمي‌شود حركت كرد؛ بدون ايمان قوي نمي‌شود گردنه‌هاي دشوار را پيمود؛ بدون توكّل به خداي متعال نمي‌شود چشم بر هيمنة ظاهري قدرت‌ها بست و قدرت حقيقي را ديد؛ توكّل لازم است، ايمان لازم است، حُسن‌ظنّ به وعدة الهي لازم است؛ اينها در حج تأمين مي‌شود. آنجا انسان مي‌رود «لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ»؛(حج ۲۸) اين منافع فقط منافع دنيوي نيست؛ منافع دنيوي است، منافع اخروي است، منافع معنوي است، منافع روحي است؛ اين حج است.8
8. ۹۲/۰۶/۲۰ بيانات در ديدار كارگزاران حج
اهميت و ضرورت حفظ معنويّت در سپاه
مكرّر عرض كرده‌ايم كار سپاه متّكي به معنويّت است؛ معنويّت منافات با پيشرفت‌هاي علمي و ابتكارات گوناگون علمي و عملي و شيوه‌هاي نو و سازماندهي‌هاي هوشمندانه ندارد. نه اينكه خيال كنيم وقتي چشم انسان به معنويّت است، به ظواهر [نپردازد]؛ نه‌خير، بهترين و هنرمندانه‌ترين شيوه‌هاي رزمي را در صدر اسلام، پيغمبر اكرم و اميرالمؤمنين و مسلمان‌ها در عرصه‌هاي جنگ از خودشان نشان مي‌دادند؛ در دورة ما هم در دفاع مقدّس، نيروهاي انقلابي - چه سپاه، چه ارتش، چه مجموعة نيروهاي انقلاب - هنرمندانه‌ترين تاكتيك‌ها و روش‌ها و شيوه‌هاي كاري را در پيش مي‌گرفتند. معنويّت منافات ندارد با پرداختن به اصول مادّي كار و تنظيم درست كار؛ بايستي اين معنويّت را حفظ كرد. اين معنويّت اساس كار است.9
9. 26/06/92 بيانات در بيستمين مجمع سراسري فرماندهان و مسئولين سپاه در سالروز ولادت حضرت امام رضا(ع)
ذخيره براي خود و سوغات براي امت اسلامي تکرار در ساير
حج، چشمة جوشان فيض الهي است. يكايك شما حاجيان سعادتمند، اكنون اين اقبال بلند را به دست آورده‌ايد كه در اين اعمال و مناسكِ آكنده از صفا و معنويت، دل و جان را شستشويي به‌سزا داده، از اين منبع رحمت و عزت و قدرت، ذخيره‌اي براي همة عمر خويش برداريد. خشوع و تسليم در برابر خداي رحيم؛ تعهد به وظائفي كه بر دوش مسلمان نهاده شده است؛ نشاط و حركت و اقدام در كار دين و دنيا؛ رحم و گذشت در تعامل با برادران؛ جرأت و اعتماد به نفس در برابر حوادث دشوار؛ اميد به كمك و دستگيري خداوند در همه جا و همه چيز؛‌ و كوتاه سخن، ساخت و پرداخت انساني در تراز مسلماني را در اين عرصة الهيِ آموزش و پرورش، مي‌توانيد براي خويش تدارك ببينيد و خودِ آراسته به اين زيورها و بهره‌ يافته از اين ذخيره‌ها را براي كشور خويش و ملت خويش، و در نهايت براي امت اسلامي، سوغات بريد.15 15. 19/07/92 پيام به مناسبت کنگره عظيم حج و برائت از مشرکين
درس بزرگ حج تکرار در ساير
تقويت روح اخوت و همدلي درس بزرگ حج است. در اينجا حتي جدال و درشت‌گويي با ديگران ممنوع است. پوشش يكسان و اعمال يكسان و حركات يكسان و رفتار مهربان در اينجا به معني برابري و برادري همة آن كساني است كه به اين كانون توحيد معتقد و دلبسته‌اند. اين ردّ صريح اسلام بر هر آن فكر و عقيده و دعوتي است كه گروهي از مسلمانان و معتقدان به كعبه و توحيد را از دائرة اسلام بيرون بداند. عناصر تكفيري كه امروز بازيچة سياست صهيونيست‌هاي غدار و حاميان غربي آنان شده و دست به جنايت‌هاي سهمگين مي‌زنند و خون مسلمانان و بيگناهان را مي‌ريزند و كساني از مدعيان دينداري و ملبسين به لباس روحانيت كه در آتش اختلافات شيعه و سني و امثال آن مي‌دمند، بدانند كه نفس مراسم حج، باطل كنندة مدعاي آنان است. شگفتا؛ كساني كه مراسم برائت از مشركان را كه ريشه در عمل پيامبر اعظم(ص) دارد، جدال ممنوع قلمداد مي‌كنند، خود از مؤثرترين دست‌اندركاران ايجاد منازعه‌هاي خونين ميان مسلمانان‌اند.15 15. 19/07/92 پيام به مناسبت کنگره عظيم حج و برائت از مشرکين
تدبير ش 85 آبان و آذر92
ضرورت حفظ ارتباط هيئت با ايمان و عشق مردم
اسم هيئت در آن تبادر عرفي، [به معني‌‌] بي‌‌نظمي است؛ مي‌گويند فلاني هيئتي عمل مي‌كند، يعني بي‌‌نظم عمل مي‌كند. تقريباً مي‌شود گفت شما اوّلين كساني هستيد كه آمده‌ايد اين مجموعه‌‌اي را كه گويا طبيعتش طبيعت «بي‌‌نظمي» است، تحت نظم درآوريد؛ اين خيلي چيز خوبي است.
خب! هيئتي بودن - كه به اصطلاح تعبيري از بي‌‌نظم بودن است - به‌‌خاطر چيست؟ به‌‌خاطر اين است كه وقتي كسي وارد هيئت امام حسين مي‌شود، هيچ‌‌كس به او نمي‌گويد فلان جا بنشين، فلان جا ننشين؛ فلان جور بنشين، فلان جور ننشين؛ كِي بيا، كِي برو؛ كاملاً همة تحرّكات، برخاستة از ارادة مردم و خواست خود مردم است كه آن هم ناشي از ايمان آنهاست؛ اين چيز خيلي خوبي است، اين را بايد نگه داريد؛ يعني ارتباط هيئت را به ايمان مردم و عشق مردم، و جاذبه و گيرايي خود هيئت و خود اين كانون را براي دل‌هاي مردم بايد نگه داريد؛ اين را بايد حفظ كنيد؛ يعني جوري نشود كه حالت اداري و مانند اينها پيدا بكند.6
6. ۹۲/۰۸/۲۰ بیانات در ديدار اعضاي ستاد مركزي هيئت رزمندگان اسلام‌
مراکز جوشش انقلاب و رشد فضائل و معارف انقلابي
به نظر من مراكز شما حسينيّه‌‌هاست. شما مركز اداري نمي‌خواهيد؛ حسينيّه، هيئت، مسجد، مراكز شما اينهاست. يعني اگر آمديم ما اينجا را وابسته كرديم به يك اداره‌‌اي و يك ساختماني و طبقة اوّل و طبقة دوّم و صندلي گردان و مانند اينها، اين ديگر هيئت نمي‌شود؛ مي‌ترسم اشكال پيدا بكند؛ نمي‌گويم قطعاً هيئت نمي‌شود؛ امّا به نظرم مي‌رسد كه طبيعت كار هيئت اين است كه مردم با عشق و شور و اشك بيايند طرف مجلس امام حسين؛ اين است كه اثر مي‌كند؛ اين است كه از دلش اين انقلاب مي‌جوشد، يا لااقل مزرَع خوبي براي رشد فضائل انقلابي و معارف انقلابي مي‌شود.6 6. ۹۲/۰۸/۲۰ بیانات در ديدار اعضاي ستاد مركزي هيئت رزمندگان اسلام‌
نقش هيئت رزمندگان در اشاعة معارف ديني
[هيئت رزمندگان] به هر حال كار كارِ بزرگي است، كار مهمّي است؛ و شايسته‌‌ترين مجموعه‌‌هايي كه مي‌توانند براي امام حسين عزاداري كنند، واقعاً همين مجاهدين في‌‌سبيل‌‌الله‌‌اند، همين رزمندگان‌اند، همين جوان‌ها هستند؛ و شما اين را قدر بدانيد و اين را هدايت كنيد؛ هدايت كنيد. اين مي‌تواند يك چشمة خورشيد و چشمة نوري باشد براي اِشعاع در مغزها و در فكرها و در دل‌هاي مخاطبين كه بتواند اينها را از لحاظ معارف اسلامي و معارف ديني بالا ببرد.6
6. ۹۲/۰۸/۲۰ بیانات در ديدار اعضاي ستاد مركزي هيئت رزمندگان اسلام‌
هيئت‌ها نمي‌توانند سكولار باشند
هيئت‌ها نمي‌توانند سكولار باشند؛ هيئتِ امام حسينِ سكولار ما نداريم! هركس علاقه‌‌مند به امام حسين است، يعني علاقه‌‌مند به اسلام سياسي است؛ اسلام مجاهد است؛ اسلام مقاتله است؛ اسلام خون دادن است؛ اسلام جان دادن است؛ معناي اعتقاد به امام حسين اين است. اينكه آدم در يك مجلس روضه يا هيئت عزاداري مراقب باشد كه مبادا وارد مباحث اسلام سياسي بشود، اين غلط است. البتّه معناي اين حرف اين نيست كه هر حادثة سياسي در كشور اتّفاق مي‌‌افتد، ما بايد حتماً در مجلس روضه آن را با يك گرايش خاصّي - حالا يا اين طرف، يا آن طرف - بيان كنيم و احياناً با يك چيزهايي هم همراه باشد؛ نه! امّا فكر انقلاب، فكر اسلام، خطّ مباركي كه امام(ره) در اين مملكت ترسيم كردند و باقي گذاشتند، اينها بايستي در مجموعه‌‌ها و مانند اينها حضور داشته باشد.6 6. ۹۲/۰۸/۲۰ بیانات در ديدار اعضاي ستاد مركزي هيئت رزمندگان اسلام‌
همّت و تلاش از ما بركت و كمك از آنِِ پروردگار
هم احتياج داريم به كمك پروردگار در زمينة توانايي بر اجراي آنچه درست مي‌دانيم و تصميم مي‌گيريم. بايستي توسّل كرد، توجّه كرد به خداي متعال و از خدا كمك خواست. ما وظيفه داريم همّت خودمان و تلاش خودمان را به صحنه بياوريم و بركت از آنِ خداست و كمك از آنِ پروردگار است.12 12. ۹۲/۰۹/۱۹ بيانات در ديدار اعضای شوراي عالي انقلاب فرهنگي
تدبير ش88 - ارديبهشت و خرداد93
اعتكاف، مظهر قدرت توليد و سازندگي
نهادهايي كه در جمهوري اسلامي پديد آمد و نهال‌هايي كه سر كشيد در زمينة اجتماعي و فرهنگي و ديني، يكي دو تا نيست و بحمداللَّه نظام جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي نشان داد كه در زمينه‌‌هاي گوناگون، قدرت توليد دارد، قدرت سازندگي دارد. همين نهادسازي يكي از مظاهر قدرت توليد است؛ يكي از همين نهادها مسئلة اعتكاف است ... اعتكاف در واقع‌‌ [يعني‌‌] خود را محبوس كردن در يك مكان محدود و ايجاد محدوديّت در خود. عُكوف يعني بسته بودن؛ خود را به يك نقطه‌‌اي منحصر كردن، براي اينكه خلوتي در دل به‌‌وجود بيايد كه انسان بتواند فرصت ارتباط صميمي و خالص با خداي عالَم را پيدا كند؛ اعتكاف اين است؛ يعني عبادتي است كه جنبة رياضت دارد. خيلي از عبادات همين‌‌جورند؛ جنبة رياضت دارند. رياضت‌هايي كه انسان با طوع و رغبت بر خود تحميل مي‌كند تا درون خود را، معنويّت خود را، دل خود را ارتقا ببخشد؛ اين از جملة اين‌‌چنين عبادت‌هايي است. ... خوشبختانه اقبال مردم به اين سنّت خيلي بالا است؛ شوق جوان‌ها و عشق جوان‌ها حيرت‌‌انگيز است. ... اين، يكي از بركات الهي است. بحمداللَّه خداي متعال اين زمينه را فراهم كرده و اين توفيق را داده و مغناطيس محبّت الهي و ذكر الهي، دل‌هاي جوان‌ها را به خودش جذب كرده؛ اين را بايد مغتنم شمرد. اين يك فرصت [است].3
3. ۹۳/۰۲/۱۵ بيانات در ديدار اعضاي ستاد مركزي اعتكاف و اعضاي سوّمين جشنوارة سراسري علمي - فرهنگي اعتكاف
برنامه‌‌ريزي هوشمندانه و تقويت اصل ارتباط‌گيري با خدا
همة فرصت‌هاي ما در درون خودشان تهديدهايي هم دارند؛ ... اعتكاف، جاي عبادت است؛ البتّه عبادت فقط هم نماز خواندن نيست؛ تماسّ خوب با معتكفين، ارتباط دوستانه و برادرانه، فراگيري از آنها، تعليم‌‌دهي به آنها، معاشرت اسلامي را تجربه كردن و آموختن؛ همة اينها فرصت‌هايي است كه در اعتكاف ممكن است پيش بيايد؛ [براي] اين بايد برنامه‌‌ريزي بشود. مهم‌‌ترين كار، برنامه‌‌ريزي است. اگر چنانچه برنامه‌‌ريزي نشد و كمك نشدند اين جمعِ جوانِ مشتاق و شوريده‌‌اي كه براي اعتكاف وارد اين مسجد شده‌‌اند، اين نيروها هدر خواهد رفت و احياناً زيان‌‌آفرين خواهد شد.
برنامه‌‌ريزي هم بايد، هم هوشمندانه باشد، هم با توجّه به معناي اعتكاف باشد. حالا فرض كنيم مثلاً يكي بيايد برنامه‌‌ريزي كند كه براي اين اعتكاف فيلم نشان بدهيم! خب، فيلم كه همه جا آدم مي‌بيند؛ فيلم كه احتياج به روز ايّام‌‌البيض و در مسجد و مانند اينها ندارد. اعتكاف براي نزديك شدن به خدا است. شما ببينيد چه كار مي‌توانيد بكنيد كه هم دل او به خدا نزديك بشود، هم مغز و ذهنش به خدا نزديك بشود؛ كه طبعاً وقتي انسان در درون، در دل، در باطن با خداي متعال انس پيدا كرد، در ظاهرِ او هم اثر مي‌گذارد و در ظاهر هم نشان داده مي‌شود. وقتي حالت خشوع به انسان دست داد، خضوع هم به دنبال خشوع مي‌‌آيد؛ و اين آن‌‌وقت در زندگي اثر مي‌گذارد؛ اين جواني كه بعد از اين سه روز از اعتكاف آمد بيرون، پاكيزه مي‌شود، شستشو مي‌شود و مي‌‌آيد بيرون؛ طهارتي پيدا مي‌كند معناي او؛ اين برايش ذخيره است. اين خيلي چيز باعظمت و مهمّي است: سه روز روزه‌‌داري، و انقطاع از دنباله‌‌هاي متعارف زندگي، و توجّه به خداي متعال و به معنويّات و به معارف و به توحيد؛ اينها خيلي باارزش است. مراقب باشيد اين درست انجام بگيرد، درست هدايت بشود؛ گويندگان خوبي باشند، بروند حرف بزنند، معارف ديني را به آنها ياد بدهند. از جنجال‌هاي گوناگوني [هم‌‌] كه در حاشيه‌‌سازي‌‌هاي معمول جامعه نقش دارند، پرهيز بشود و اين سه روز را بگذاريم براي جهات معنوي. حالا بعد آمدند بيرون، خيلي ميدان‌هاي ديگر و عرصه‌‌هاي ديگر زندگي هست كه انسان در آن عرصه‌‌ها در جامعه وارد مي‌شود، امّا در اين سه روز، ارتباط‌گيري با خدا اصل باشد و [براي آن] برنامه‌‌ريزي بشود؛ اين آن چيزي است كه [اصل است] و ان‌‌شاءاللَّه بيشتر هم خواهد شد.33. ۹۳/۰۲/۱۵ بيانات در ديدار اعضاي ستاد مركزي اعتكاف و اعضاي سوّمين جشنوارة سراسري علمي فرهنگي اعتكاف
وظيفه مسئولان تقويت هنجار ديني جوانان
خدا را شکر مي‌کنيم که ملّت ما زنده است؛ خدا را شکر مي‌کنيم که جوانان ما در راه درست حرکت مي‌کنند. يک عدّه‌اي وقتي نگاهشان به جوان‌ها مي‌افتد، نمونه‌ها و گونه‌هاي معدود ناهنجار را مي‌بينند. بله! ناهنجاري هم هست - نه اينکه نيست - ما هم اطّلاع داريم؛ امّا اين هنجارِ عمومي ملّت ايران و جوانان ما، هنجار ديني است؛ هنجار علاقه‌مندي به دين و ميهن و اسلام و قرآن و معنويت و ملّيت و مانند اينها است؛ اين را نبايد از ياد برد و فراموش کرد. جوان‌هاي ما بحمداللَّه جوان‌هاي خوبي هستند. از جملة وظائف ما اين است که: کمک کنيم اين جوان‌ها خوب بمانند و خوب پيش بروند و ان‌شاءاللَّه براي کشورشان به‌خوبي و کمال، مفيد واقع بشوند.8 8. ۹۳/۰۲/۲۳ بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم به‌ويژه مردم استان ايلام
انتظار اميدبخش و تحقّق وعدة الهي
بايد منتظر بود. ... حقيقتاً روحية انتظار و روحية ارتباط با ولي‌عصرارواحنا فداه و منتظر ظهور بودن و منتظر آن روز بودن، يکي از بزرگ‌ترين دريچه‌هاي فرج براي جامعة اسلامي است. منتظر فرج هستيم؛ خود اين انتظار، فرج است؛ خود اين انتظار، دريچة فرج است، اميدبخش است، نيروبخش است؛ از احساس بيهودگي، از احساس ضايع شدن، از نوميدي، از گيج و گمي نسبت به آينده جلوگيري مي‌کند؛ اميد مي‌دهد، خط مي‌دهد. مسئلة امام زمان(عج) اين است و اميدواريم که خداي متعال ما را به معناي واقعي کلمه از منتظران قرار بدهد و چشم ما را به تحقّق اين وعدة الهي روشن کند.20
20. ۹۳/۰۳/۲۱ بيانات در ديدار رئيس، مسئولان، اساتيد، پژوهشگران و کارکنان‌ مؤسسة «دارالحديث» و پژوهشگاه «قرآن و حديث»
تدابيرحذفی ش88 - ارديبهشت و خرداد93
مناسبت‌ها و فرصت بندگي
ماه رجب ...، فرصت بندگي است. همة عرض و طول زندگي ما مي‌تواند زمينه‌اي باشد براي بندگي درست، که سعادت واقعي هم در همين است. بعضي از مناسبت‌ها، فرصت‌هاي ما را افزايش مي‌دهند، که از جمله ماه مبارک رجب است. خودمان را آماده کنيم، براي هم دعا کنيم که خداوند توفيق بدهد در اين ماه و ماه شعبان و ماه مبارک رمضان خودمان را بسازيم، يک قدم پيش برويم، بالا برويم.5 5. ۹۳/۰۲/۱۷ بيانات در ديدار معلمان و فرهنگيان سراسر کشور
تدبير ش89 - تير و مرداد 93
نياز امّت اسلامي به اُنس با قرآن
قرآن کتاب معرفت است، کتاب نور است. «وَ مَا جَالَسَ هَذَا القُرآنَ اَحَدٌ اِلا قَامَ عَنْهُ بِزِيادَة اَو نُقصَانٍ زِيادَةٍ في هُدًي اَو نقصانٍ في عمًي»؛(نهج‌البلاغه، خطبة ۱۷۶) اين کلام منسوب به اميرالمؤمنين است؛ فرمود: هرکسي که با قرآن نشست، از اين نشست که برخاست، يا هدايتي در او افزون شده است يا بي‌معرفتي و کوري‌اي از او کم شده است. يک افزايشي و يک نقصاني در او به‌وجود مي‌آيد، افزايش در هدايت و نقصان در کوري، نقصان در گمراهي. يعني گمراهي انسان کم مي‌شود. هدايت انسان، آگاهي انسان افزايش پيدا مي‌کند؛ نشست و برخاست با قرآن اين‌جوري است؛ اين البتّه با توجّه و تدبّر در قرآن حاصل مي‌شود. قرآن را بايد با توجّه خواند؛ توجّه داشته باشيم که صِرف تشکيل اين اصوات مطلوب نيست؛ با توجّه به معاني، با توجّه به مرادات(خواست‌ها) قرآني، بايد قرآن را خواند. اگر اين شد، آن وقت جامعة اسلامي راه خودش را پيدا مي‌کند: «اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّوُرِ»؛(بقره ۲۵۷) از ظلمات خرافات، از ظلمات گمراهي‌ها، از ظلمت ترس، از ظلمت توهّمات، انسان خارج مي‌شود «اِلَي النُّوُرِ»؛ نور هدايت، نور معرفت، نور تقرّب به پروردگار، نور انس با پروردگار. اينها خصوصياتي [است‌] که با نشستن با قرآن و انس با قرآن براي انسان به‌وجود مي‌آيد و ما به اين احتياج داريم؛ امّت اسلامي امروز به اين احتياج دارد.3
3. ۹۳/۰۴/۰۸ بيانات در محفل انس با قرآن (اوّلين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۵)
راه نجات از آتش و فوز به جنّت
ماه رمضان را «مبارک» ناميده‌اند؛ علّت مبارک بودن اين ماه، اين است که راه نجات از آتش و فوز به جنّت است، که در دعاي روز ماه رمضان [مي‌خوانيم:] «وَ هذا شَهرُ العِتقِ مِنَ النّارِ وَ الفَوزِ بِالجَنَّة».(اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۹۰)آتش و دوزخ الهي و همچنين بهشت و نعيم الهي در همين دنيا موجود است. آنچه در نشئة آخرت تحقّق پيدا مي‌کند، باطن همان چيزي است که در اينجا است: «وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالکفِرين»؛(توبه ۴۹) جهنّم در همين‌جا، در همين نشئه، در همين زندگي، کافران و ظالمان و معاندان و مخالفان را احاطه کرده است؛ بهشت هم همين‌جور.
اينکه ما از جهنّم به بهشت برويم، دست خود ماست؛ در همين‌جا تحقّق پيدا مي‌کند و صورت عيني و باطني و واقعي آن در آن نشئه ديده مي‌شود. ما مي‌توانيم اين سفر را، اين سِير از دوزخ بدکرداري، دوزخ بددلي، دوزخ بدانديشي، از اين دوزخ که مال اين دنياست را به بهشت نيک‌کرداري، به بهشت نيک‌انديشي و نيک‌رفتاري و نيک‌خويي انجام بدهيم؛ اسم اين حرکت «انابه» است، «توبه» است. لذا در دعا وارد شده است:«وَ هذا شَهرُ اِلانابَةِ وَ هذا شَهرُ التَّوبَة»؛(اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۲۵) با انابه، با توبه، عِتق(آزاد شدن‌) از نار و فوز به جنّت حاصل خواهد شد.5 5. ۹۳/۰۴/۱۶ بيانات در ديدار مسئولان نظام(در نهمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۵)
کيفيت تعليم معارف و سخن گفتن با خدا از طريق دعاها تکرار در د6 (نياز مبرم مسئولان به کار جدّي همراه با اخلاص)
يکي از برکات ماه مبارک رمضان دعاهايي است که در اين ماه وارد شده است. اين دعاها، هم کيفيت سخن گفتن با خدا و استعانت از پروردگار و توجّه به خدا را به ما تعليم مي‌دهد، هم معارف بسياري را که نظير آن را انسان حتّي در روايات متعارف اخلاقي پيدا نمي‌کند، به ما تعليم مي‌دهند. من دو فِقره از دعاهاي اين ماه را انتخاب کرده‌ام که اينجا در آغاز عرايضم عرض کنم. انتخاب اين دو فِقره هم به‌خاطر نياز امروز من و شما است؛ ما امروز به‌عنوان مسئولان کشور عزيزمان و مسئولان نظام جمهوري اسلامي، احتياج مبرمي داريم به کار جدّي و پيگير و همراه با صفا و اخلاص؛ اين دعاها ما را به اين سمت حرکت مي‌دهد. يک دعا، دعاي روز اوّل ماه مبارک رمضان است که من از اين دعا، اين فِقره را انتخاب کرده‌ام: «اَللهُمَّ اجعَلنا مِمَّن نَوَي فَعَمِلَ وَ لا تَجعَلنا مِمَّن شَقِي فَکَسِلَ وَ لا مِمَّن هُوَ عَلي‌ غَيرِ عَمَلٍ يتَّکِل»؛(اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۲۳) سه جمله است. جملة اوّل عرض مي‌کند: «اَلَّلهُمَّ اجعَلنا مِمَّن نَوَي فَعَمِلَ»؛ پروردگارا ! ما را از کساني قرار بده که با نيت، با قصد، با معرفت عمل انجام مي‌دهند؛ عملِ هدف‌دار، عمل همراه با نيت، عملي که از پيش معلوم است که در چه جهتي و به سمت چه مقصدي است. جملة دوّم: «وَ لا تَجعَلنا مِمَّن شَقِي فَکَسِل»؛ ما را از آن تيره‌روزاني قرار نده که دچار تنبلي و بيکارگي هستند. کسالت يعني تنبلي، يعني بيکارگي؛ ما را از اينها قرار نده. دعا اين را به ما تعليم مي‌دهد. جملة سوّم: «وَ لا مِمَّن هُوَ عَلي‌ غَيرِ عَمَلٍ يتَّکِل»؛ ما را از کساني قرار نده که تکيه‌شان به چيزي غير از عمل است. نشستن و آرزو کردن و حرّافي کردن و بافتن مطالبي به يکديگر در جلسات، بدون اينکه عملي به دنبال آن باشد؛ ما را از اينها قرار نده. ببينيد درس موجود در اين دعا اين است. مؤمن در روز اوّل ماه رمضان با اين نفَس وارد اين ضيافت الهي مي‌شود. خود اين يکي از مائده‌هاي بزرگ اين ضيافت است. اين يک دعا.
دعاي دوّم، دعاي هرروز ماه مبارک است؛ در اين دعا عرض مي‌کند: «وَ اَذهِب عَنّي فيهِ النُّعاسَ وَ الکَسَلَ و السَّأمَةَ و الفَترَةَ وَ القَسوَةَ وَ الغَفلَةَ وَ الغِرَّة»؛(اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۲۶) پروردگارا! من را از اين خصلت‌ها و از اين خصوصيات برکنار بدار؛ اين خصوصيات اينها است: اوّل «النُّعاس»، خواب‌آلودگي؛ دوّم «الکَسَل»، يعني همان بيکارگي و تنبلي؛ سوّم «السَّأمَة»، ملول شدن، از يک چيزي دل‌زده شدن، دل‌زدگي؛ بعد «الفَترَة» يعني سهل‌انگاري، کارها را با سهل‌انگاري گذراندن، در کارها استحکام را رعايت نکردن؛ بعد «القَسوَة»، سخت‌دلي، تحجّر، عدم انعطاف؛ بعد «الغَفلَة»؛ غافل شدن و گيج خوردن از موقعيت خود و آنچه دارد مي‌گذرد و آنچه پيش روي ما است و آنچه پيرامون ما است؛ و آخري «الغِرَّة»؛ فريب‌خوردگي، مغرور شدن، فريب خوردن؛ من را از اينها برحذر بدار. ببينيد اينها چه درس‌هايي است. خب! کاربرد اين مفاهيم - که مفاهيم متعالي بسيار برجسته‌اي است - براي مسئولان و دارندگان شئون کاري و جمعي، خيلي مهم‌تر از کاربرد آن در مورد افراد معمولي و عادّي است. اينکه ما مي‌گوييم: ما را دچار تنبلي مکن، دچار قسوت نکن، دچار غفلت نکن، از دو نظر محتاج اين درخواست الهي هستيم و محتاج اين مراقبت‌ايم: يکي از نظر شخصي خودمان که نلغزيم، اشتباه نکنيم، دچار مشکل نشويم؛ يکي از نظر حوزة مأموريتمان و مسئوليتمان. شما مثل ناخدايي هستيد که دارد کشتي را مي‌راند، مثل خلباني هستيد که دارد هواپيما را سِير مي‌دهد؛ مسئلة شما فقط مسئلة حفظ جان خودتان نيست؛ فرق مي‌کنيد با آن کسي که سوار اتومبيل شخصي خودش است و تنها دارد در جاده حرکت مي‌کند؛ مسئوليت او فقط مسئوليت جان خودش است؛ شما نه! جماعتي با شما هستند. اينها است که کفّة مسئوليت را و لزوم تعهّد را در مورد اين مسائلي که ذکر شد، سنگين‌تر مي‌کند.5 5. ۹۳/۰۴/۱۶ بيانات در ديدار مسئولان نظام(در نهمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۵)
تنها راه رهايي از صفات و رفتارهاي ناپسند
حضرت علي(ع) تنها راه رهايي از اين صفات[اقدام شتابزده به هنگام عصبانيت، تندي اخلاق، تيزي زبان و نخوت و غرور] و رفتارهاي ناپسند را، مالک شدن انسان بر نفس خود از طريق ارتباط قلبي و معنوي و عملي با خداوند متعال مي‌دانند.7
7. ۹۳/۰۴/۲۳ (گزارش خبري) بيانات در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت
تنها راه رهايي از صفات و رفتارهاي ناپسند متن متفاوت
حضرت علي(ع) در فرمان حکومتي به مالک اشتر، توصيه‌هايي کلي در خصوص مراقبت از بيت‌المال و حساس بودن نسبت به چگونگي استفاده از آن، و پرهيز از «اقدام شتابزده به هنگام عصبانيت، تندي اخلاق، تيزي زبان و نخوت و غرور»[را مطرح و] ... تنها راه رهايي از اين صفات و رفتارهاي ناپسند را، مالک شدن انسان بر نفس خود از طريق ارتباط قلبي و معنوي و عملي با خداوند متعال مي‌دانند.7 7. ۹۳/۰۴/۲۳ (گزارش خبري) بيانات در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيئت دولت
تدابيرحذفی ش89 - تير و مرداد 93
ماه طلب توفيق و رحمت و مغفرت الهي
ماه مبارک رمضان، ماه «توجه مخلصانه، با صفا و با شور و حال» به درگاه پروردگار کريم [است.]... و آحاد مردم را به مغتنم شمردن اين ماه و طلب توفيق و رحمت و مغفرت الهي توصيه مي‌کنيم.2 2. ۹۳/۰۴/۰۷ (گزارش خبري)بيانات در ديدار خانواده‌هاي معظم شهدا
استفاده از فضاي معنوي رمضان در ارتباطات با خود و ديگران تکرار در الف7
فضاي رمضان، فضاي صفا و معنويت و صدق و اخلاص است. از اين فضا سعي کنيم حدّاکثر استفاده را بکنيم؛ هم در آنچه ارتباط قلبي ما با خداست، اين رابطة معنوي را، رابطة شخصي را با خداي متعال در اين ايام تقويت کنيم - که برترين و بزرگ‌ترين فايده و نفع براي هر انساني، تقويت اين رابطه است - هم براي زندگي جاويد ما و حيات اخروي ما، که زندگي واقعي آنجا است؛ هم براي آن مفيد است، هم براي همين زندگي نقدِ حاضر ما مفيد و اثربخش. علاوة بر اين، سعي کنيم از اين فضاي معنويت و صفا که در ماه رمضان در سطح جامعه عموميت دارد، براي ارتباطات صحيح و معنوي ميان خودمان و ديگران استفاده کنيم و تصميم‌هاي درست بگيريم، اقدام‌هاي درست بکنيم؛ خوشبيني را، اعتماد را، ايجاد محبّت را، خيرخواهي نسبت به يکديگر را در ارتباطات خودمان دخالت بدهيم، و اين بهره را از ماه رمضان ببريم که در روابط اجتماعي و روابط انساني، يک تلطيفي به‌وجود بياوريم؛ و فضاي زندگي را، فضاي کشور را، يک فضاي نوراني‌تري بکنيم؛ اين هم از عهدة يکايک ما برمي‌آيد؛ شما که استاد هستيد و داراي جايگاه علمي برتري هستيد و طبعاً بر روي محيط پيرامون خودتان - چه دانشجو و چه غير دانشجو - مي‌توانيد در اين زمينه تأثير بيشتري بگذاريد.4 4. ۹۳/۰۴/۱۱ بيانات در ديدار اساتيد دانشگاه‌ها(در چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۵)
نسيم معنوي و قدسي شب‌هاي قدر
قدوم قريب‌الوقوع ليلةالقدر مبارک را؛ شب‌هاي قدر را قدر بدانيد؛ دريچه‌هاي باارزشي است که به روي من و شما گشوده مي‌شود؛ خودمان را در معرض نسيم معنوي و قدسي وزندة از اين دريچه‌ها قرار بدهيم و ان‌شاءالله بهره ببريم.6
6. ۹۳/۰۴/۲۲ بيانات در ديدار شاعران در شب ميلاد امام حسن مجتبي(ع)
تدبير ش90 – شهريور و مهر 93
استفاده از برکات ماه ذي‌القعده
ماه ذي‌القعده است. مرحوم حاج ميرزا جواد آقاي ملکي(ره) مي‌فرمايند: ماه ذي‌القعده، ماه توبه است. ماه رجوع الي‌اللَّه است. ماه مراقبت از خود براي اينکه مبادا خداي ناکرده با عمل خودمان، محاربة با خداي متعال و رسول خدا بکنيم. ايشان مي‌فرمايند ذي‌القعده که ماه نشستن از جنگ با دشمنان خدا است، به طريق اولي‌ بايستي ماهي باشد که انسان مراقب باشد که مبادا دچار محاربة با خداي متعال بشود و اين عمل معروف يکشنبة ذي‌القعده را ايشان ذکر مي‌کنند و تأکيد مي‌کنند، اصرار مي‌کنند که اين عمل را انجام بدهيم.
مرحوم حاج ميرزا علي آقاي قاضي(ره) در ورود ماه ذي‌القعده يک مکتوبي، نامه‌اي دارند به دوستانشان، به مريدانشان و شاگردانشان که در اين کتابي که شرح حال ايشان است، درج شده است. مرحوم آقاي قاضي به عربي اشعار برجسته‌اي دارند. به تعبير مرحوم آقاي طباطبايي: شاعرٌمفلق(شاعر برجسته و ماهر) [بودند]؛ ايشان طبق تشخيص مرحوم آقاي طباطبايي(ره) شاعر برجسته‌اي بودند. يک قصيدة خيلي شيوايي ايشان انشاء مي‌کند که اوّل آن اين است: «تنبّه فقد وافتکم الاشهر الحرم». اين قصيده را ايشان مفصّل [گفته‌اند]؛ و توصيه‌هايي دارند نسبت به شاگردانشان. فرصتي است براي ما، براي مردم که ان‌شاءاللَّه از برکات اين ماه - که آغاز سه ماه متوالي حرام است - بهره ببريم. و البتّه ماه ذي‌القعده، ماه حضرت ثامن‌الحجج(ع) هم هست که ولي‌نعمت همه - به‌خصوص ما ايراني‌ها - هستند که از برکات مضجع ايشان و مرقد ايشان ان‌شاءاللَّه بهره ببريم، استفاده کنيم و ان‌شاءاللَّه خودمان را به ارزش‌هاي رضوي نزديک کنيم.3
3. ۹۳/۰۶/۱۳ بيانات در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان رهبري
توفيقِ گزاردن حجّ کامل
درود و سلامي از سرِ شوق و تکريم بر شما سعادتمندان که به دعوت قرآني لبّيک گفته و به ميهماني خانة خدا شتافته‌ايد. نخستين سخن آن است که اين نعمت بزرگ را قدر بدانيد و با تأمّل در ابعاد فردي و اجتماعي و روحي و بين‌المللي اين فريضة بي‌همتا، براي نزديک شدن به هدف‌هاي آن تلاش کنيد و از ميزبان رحيم و قدير، براي آن کمک بخواهيد. اينجانب همدل و همزبان با شما از پروردگار غفور و منّان درخواست مي‌کنم که نعمت خود را بر شما تمام کند و چون توفيق سفر حج عطا کرده است، توفيقِ گزاردن حجّ کامل نيز عطا فرمايد و آنگاه با قبول کريمانة خود، شما را با دست پُر و عافيت کامل روانة ديار خود سازد؛ ان‌شاءالله.9 9. ۹۳/۰۷/۰۸ پيام به حجّاج بيت‌اللَّه‌الحرام
توجه به خدا موجب توفيق بيشتر در آينده
همة شما جوانان عزيز را توصيه ميکنم به اينکه ارتباطتان را با خداي متعال تقويت کنيد؛ هرچه ميتوانيد! برنامههايي هم که براي شما تنظيم ميکنند، بايد در تقويت همين جهت باشد. دلهاي شما جوانها، پاک است؛ هرچه اين دلهاي پاک و نوراني با خداي متعال آشناتر باشد - با خدا حرف بزنيد، از خدا بخواهيد، به خدا پناه ببريد، با خداي متعال درد دل کنيد، هرچه اين حالت را بيشتر توانستيد در خودتان بهوجود بياوريد - بدانيد توفيقات شما در آينده بيشتر خواهد بود. در همين آية شريفه: «اَلَّذينَ يؤمِنونَ بِالغَيبِ وَ يقيمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم ينفِقون»،(بقره 3) قبل از اين انفاق، اقامة نماز است و نماز، مظهر ارتباط و اتّصال با خداست.16 16. ۹۳/۰۷/۳۰ بيانات در ديدار شرکت‌کنندگان در هشتمين همايش ملي نخبگان جوان
تدبير ش91 – آبان و آذر 93
ضرورت پايبندي به تدين، تخلق و تفکر تکرار در و11- و7
به نظر من مرحوم عسگراولادي در سه بخش آدم برجسته‌اي بود:
يک بخش، بخش ديني بود؛ تدين. ايشان انصافا متدين به معناي واقعي، متعبد، پايبند به مسائل شرعي و ديني به معناي واقعي کلمه [بود]. ...
جنبة دومي که در آقاي عسگراولادي بود جنبة اخلاقي بود؛ ايشان انساني بود داراي اخلاق حَسَن شرعي؛ بسيار متين، بسيار پُرحوصله، صبور، باانصاف؛ خب روح تدين اينها است ديگر، و الا کسي نماز هم بخواند، نوافل هم بخواند، نماز شب هم بخواند، [اما] در برخوردش با مردم آدم بي‌انصافي باشد، اين نيست ديگر. مرحوم عسگراولادي از لحاظ خلقياتي، انسان اخلاقي ديني بود، يعني آدم صبوري بود، آدم بسيار متيني بود، آدم بسيار باانصافي بود - که اين را ما در رفتارهاي ايشان مي‌ديديم - آدم مراقبي بود؛ مراقب خودش بود، مراقب حرف زدنش بود - اينها خيلي مهم است که هرچه از دهنمان درمي آيد نگوييم و نپرانيم - و خود را کنترل مي‌کرد؛ اين هم جنبة دوم که جنبة اخلاقي است، که اين اخلاق، روح دين است؛ اخلاق انساني براي هر انساني روح دينداري او است: «بُعِثتُ ِلاُتَمِّمَ مَکارِمَ الاَخلاق»؛ مکارم اخلاق يعني همين، يعني انسان صبور باشد، متين باشد، باانصاف باشد، خوش ذات باشد، نسبت به مردم خيرخواه باشد، خدوم باشد، اهل کار باشد، مبتکر باشد، پيشرو باشد، تنبلي نکند؛ اينها همين اخلاقيات اسلامي است؛ همة اينها در آقاي عسگراولادي بود؛ اينها را همه مي‌دانيد، ديده‌ايد.
جنبة سوم آقاي عسگراولادي جنبة فکري بود، ايشان يک آدم فکري بود؛ آدم بسيار خوش فکر در مسائل سياسي و در مسائل اجتماعي [بود] و به هيچ وجه ايشان يک آدم عامي نبود؛ در همة مسائلي که وارد مي‌شد اهل فکر بود، هم در مسائل اقتصادي. در مسائل سياسي [هم] همين‌جور؛ آدمي بود اهل فکر، اهل فهم، مي‌فهميد، تشخيص مي‌داد. ... وجهة ايشان وجهة فکري بود؛ يعني آدمي بود اهل فکر، خوش فکر، اهل استدلال، اهل منطق، واقعا در مسائل گوناگون ذهنش کار مي‌کرد، انسان جامعي بود.
... همين سه خصوصيتي که من در مورد ايشان گفتم، هر سه خصوصيت براي ما در واقع درس است: هم خصوصيت تدين، هم خصوصيت تخلق، هم خصوصيت تفکر؛ که آدم حقيقتا، هم پايبند به مباني ديني و پايبند به شرع و تشرع باشد - از محرمات الهي اجتناب کنيم؛ حالا محرمات الهي براي افراد مختلف است؛ محرمات الهي بعضي يک چيزهايي است، محرمات الهي ما يک چيزهاي ديگر است؛ غيبت مي‌کنيم، غيبت مي‌شنويم، خلاف واقع مي‌گوييم، قضاوت نادرست مي‌کنيم، آنجايي که بايد حرف بزنيم، سکوت مي‌کنيم. آنجايي که بايد سکوت کنيم، حرف مي‌زنيم. تخلفات شرعي ما اينهاست. بايد اينها را مراعات کرد، مراقبت کرد - هم آن جهت تخلق را که عرض کرديم؛ اين تخلق به معناي واقعي کلمه، روح تدين است؛ صبر را، حوصله را، انصاف را، متانت را، گذشت را، تلاش را، تنبلي نکردن را - اين چيزهايي که لازم است - بايد ياد بگيريم. خب! ايشان در سنين مثلا هشتاد و خرده‌اي، از تحرک سياسي دست بر نداشته بود؛ اين خيلي مهم است که انسان احساس پيري نکند در ميدان مبارزه و در کار مبارزه؛ احساس خستگي و تنبلي و انزوا و گوشه نشيني نکند؛ اينها خيلي مهم است.1
1. ۹۳/۰۸/۰۴ (۱۳۹۲/۱۰/۱۷)(گزارش خبري) بيانات در ديدار خانواده و جمعي از اعضاي ستاد بزرگداشت مرحوم حبيب اللَّه عسگراولادي
ضرورت آسيب‌شناسي پاسخ به شبهات دشمن تکرار در ش1
مقابله با شبهات و تبليغات القايي دشمنان اسلام» يک ضرورت[است.] ...
ارتقاي حقيقي کارآيي حج در گرو پاسخ به نيازهاي فکري و معنوي حجاج است که در اين بخش، بايد براي افزايش کيفيت فعاليت‌هاي جاري نظير برگزاري مراسم دعاي کميل، مراسم برائت از مشرکين و گردهمايي‌ها برنامه‌ريزي کرد و همچنين با نگاه تحولي و نوآورانه، نيازهاي فکري مخاطبان حج در خصوص مسائل مهم امروز دنياي اسلام را پاسخ داد. ... صرف نوشتن کتاب در پاسخ به اين شبهات کافي نيست، بلکه بايد بررسي کرد که چگونه مي‌توان با بهره‌گيري از شيوه‌هاي متنوع و متکثر ارتباطي، ذهنيت‌هاي ساخته شده با تبليغات و تهمت‌هاي دروغ را تغيير داد.2 2. ۹۳/۰۸/۰۶ (گزارش خبري) بيانات در ديدار دست‌اندرکاران حج ۹۳
دعوت بسيجيان به اخلاق تکرار در ح1
من دعوت مي‌کنم بسيجيان عزيز را به اخلاق. اخلاق يعني چه؟ يعني حلم و بردباري، صبر و مقاومت، صدق و صفا، شجاعت و فداکاري، طهارت و پاکدامني. بسيجيها براي اينکه اجزاي اين بناي استوار همچنان مستحکم بماند به اين احتياج دارند. اگر بخواهيد اين بناي رفيع همينطور مستحکم مثل دژِ پايدار و استواري درمقابل دشمنان قرار بگيرد، بايد اين رعايت‌ها را بکنيد؛ بردباري نشان بدهيد، صبر نشان بدهيد، اخلاق نشان بدهيد، طهارت نشان بدهيد، الگوهاي بزرگ صدر اسلام را درنظر بياوريد. ما بايد از تکبّر دوري کنيم، از تَفَرعُن دوري کنيم. مالکاشتر با آن مقام، با آن شجاعت، با آن جايگاهي که نزد اميرالمؤمنين داشت، در کوچه حرکت مي‌کرد، يک پسربچّهاي او را نشناخت، مسخرهاش کرد، شايد سنگريزهاي به طرفش پرتاب کرد؛ مثلاً ديد يک آدمي دارد مي‌رود، بنا کرد مسخره کردن؛ بعد مالکاشتر رد شد، افرادي که آن منظره را ديدند، به پسرک گفتند: فهميدي چه کار کردي؟ فهميدي چه کسي را مسخره کردي؟ پسربچّه نميشناخت مالک اشتر را، گفت: نه! گفتند: اين مالکاشتر بود؛ پسربچّه دستپاچه شد؛ حالا خودش تنها يا خودش و پدرش مثلاً يا دوستانش دوان دوان آمدند که يکجوري عذرخواهي کنند که برايشان ماية دردسر نشود؛ دنبال مالکاشتر راه افتادند، ديدند به مسجد آمده، دارد نماز مي‌خواند؛ رفتند جلو و بنا کردند عذرخواهي کردن؛ مالکاشتر گفت من آمدم مسجد براي اينکه نماز بخوانم، دعا کنم که خداي متعال خطاي اين جوان را ببخشايد! ببينيد، اين دلسوزي، اين احساس مسئوليت، اين حلم، اين بزرگواري، اينها است. من و شما هم بايد همين‌ها را ياد بگيريم.7
7. ۹۳/۰۹/۰۶ بيانات در ديدار اعضاي مجمع عالي بسيج مستضعفين به مناسبت هفتة بسيج
تدبير ش92 – دي و بهمن 93
ضرورت شناسايي انگيزه‌هاي سياه‌نمايي گسترده غرب عليه اسلام تکرار در و1- و2-و9- ش5 - ساير
حوادث اخير در فرانسه و وقايع مشابه در برخي ديگر از کشورهاي غربي مرا متقاعد کرد که دربارة آنها مستقيماً با شما [جوانان در اروپا و آمريکاي شمالي] سخن بگويم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار مي‌دهم؛ نه به اين علّت که پدران و مادران شما را نديده مي‌انگارم، بلکه به اين سبب که آيندة ملّت و سرزمينتان را در دستان شما مي‌بينم و نيز حسّ حقيقت‌جويي را در قلب‌هاي شما زنده‌تر و هوشيارتر مي‌يابم. همچنين در اين نوشته به سياستمداران و دولتمردان شما خطاب نمي‌کنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سياست را از مسير صداقت و درستي جدا کرده‌اند.
سخن من با شما دربارة اسلام است و به‌طور خاص، دربارة تصوير و چهره‌اي که از اسلام به شما ارائه مي‌گردد. از دو دهه پيش به اين سو - يعني تقريباً پس از فروپاشي اتّحاد جماهير شوروي - تلاش‌هاي زيادي صورت گرفته است تا اين دين بزرگ، در جايگاه دشمني ترسناک نشانده شود. تحريک احساس رعب و نفرت و بهره‌گيري از آن، متأسّفانه سابقه‌اي طولاني در تاريخ سياسي غرب دارد. من در اينجا نمي‌خواهم به «هراس‌هاي» گوناگوني که تاکنون به ملّت‌هاي غربي القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروري کوتاه بر مطالعات انتقادي اخير پيرامون تاريخ، مي‌بينيد که در تاريخ‌نگاري‌هاي جديد، رفتارهاي غير صادقانه و مزوّرانة دولت‌هاي غربي با ديگر ملّت‌ها و فرهنگ‌هاي جهان نکوهش شده است. تاريخ اروپا و امريکا از برده‌داري شرمسار است، از دورة استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگين‌پوستان و غير مسيحيان خجل است؛ محقّقين و مورّخين شما از خونريزي‌هايي که به نام مذهب بين کاتوليک و پروتستان و يا به اسم مليت و قوميت در جنگ‌هاي اوّل و دوّم جهاني صورت گرفته، عميقاً ابراز سرافکندگي مي‌کنند.
اين به‌خودي‌خود جاي تحسين دارد و هدف من نيز از بازگوکردن بخشي از اين فهرست بلند، سرزنش تاريخ نيست، بلکه از شما مي‌خواهم از روشنفکران خود بپرسيد: چرا وجدان عمومي در غرب بايد هميشه با تأخيري چند ده ساله و گاهي چند صد ساله بيدار و آگاه شود؟ چرا بازنگري در وجدان جمعي، بايد معطوف به گذشته‌هاي دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّي همچون شيوة برخورد با فرهنگ و انديشة اسلامي، از شکل‌گيري آگاهي عمومي جلوگيري مي‌شود؟
شما به‌خوبي مي‌دانيد که تحقير و ايجاد نفرت و ترس موهوم از «ديگري»، زمينة مشترک تمام آن سودجويي‌هاي ستمگرانه بوده است. اکنون من مي‌خواهم از خود بپرسيد که: چرا سياست قديمي هراس‌افکني و نفرت‌پراکني، اين‌بار با شدّتي بي‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مايل است تفکر اسلامي در حاشيه و انفعال قرار گيرد؟ مگر چه معاني و ارزش‌هايي در اسلام، مزاحم برنامة قدرت‌هاي بزرگ است و چه منافعي در ساية تصويرسازي غلط از اسلام، تأمين مي‌گردد؟ پس، خواستة اوّل من اين است که دربارة انگيزه‌هاي اين سياه‌نمايي گسترده عليه اسلام پرسش و کاوش کنيد.6
6. 01/11/93 نامه رهبري به جوانان اروپا و آمريکاي شمالي در پي حوادث اخير فرانسه
الزامات محبوبيت و الگو شدن تکرار در ک2
خب، شما جوان‌هايي که در ميدان‌هاي ورزشي به هر شکلي پيروزي به دست مي‌آوريد، در بين مردم محبوبيت پيدا مي‌کنيد. محبوبيت هم لوازمي دارد، دردسرهايي دارد بالاخره؛ بايد آنها را تحمّل کرد.
اوّلاً محبوبيت که پيدا مي‌کنيد، سعي کنيد اين محبوبيت فقط در زمين نباشد. در زيارت امين‌الله مي‌خوانيد:«مَحبوبَةً في اَرضِک وَ سَمائِک»؛(اقبال‌الاعمال، ص ۴۷۰) اين محبوبيت خوب است؛ هم در زمين محبوب بشويد، هم در آسمان محبوب بشويد؛ در ملأ اعلي‌، فرشتگان الهي شما را دوست بدارند؛ ارواح طيبة اوليا شما را دوست بدارند.
دوّم اينکه وقتي که بين جوان‌هاي کشور محبوب شديد، به شما نگاه مي‌کنند، از شما ياد مي‌گيرند؛ شما الگو مي‌شويد. هر حرکت خوب شما، گاهي ميليون‌ها حرکت خوب در بين جوان‌ها به‌وجود مي‌آورد؛ ببينيد چقدر ارزش دارد! يک کار خوب که شما مي‌کنيد، يک اخلاق خوب، يک رفتار خوب، يک سخن خوب، يک نيت خوب که از شما ظاهر مي‌شود - چون الگو مي‌شويد - به عدد ميليون‌ها تکثير مي‌شود؛ اين خيلي باارزش است؛ موجب رواج خير در جامعه مي‌شويد. امربه‌معروف، يعني کاري کنيم که چيز خوب رايج بشود ديگر؛ شما با اين کارتان، يک امربه‌معروف عملي انجام مي‌دهيد. اگر خداي نکرده عکس آن هم بشود، همين‌جور است؛ اگرچنانچه اين الگو در يک جايي، در يک بخشي، در يک حرکتي، يک کاري بکند که موافق اخلاق و موافق پرهيزکاري و پاک‌دامني نيست، اين هم مي‌شود الگو - اگر مردم بفهمند - اين را هم مراقب باشيد؛ اين هم تکثير مي‌شود. بنابراين قهرمان شدن، محبوب شدن، در دل مردم جاگرفتن، يک شمشير دو دَم است؛ خيلي خوب است، اگر به لوازم آن بتوانيم پايبند باشيم؛ خطرناک است، اگر خداي نکرده نتوانيم به لوازم آن پايبند باشيم.7 7. ۹۳/۱۱/۰۱ بيانات ديدار قهرمانان و ورزشکاران مسابقات آسيايي و پارا آسيايي
تشکر و سپاس از خداوند تکرار در ک2
خب، ما تشکر مي‌کنيم؛ به‌خصوص از اين مسابقات آسيايي - چه مسابقات جانبازان و معلولان عزيز، چه مسابقات ديگر - که انجام گرفت و بحمدالله با دست پُر برگشتيد. من تعقيب مي‌کردم، نگاه مي‌کردم. بنده خيلي اهل نشستن پاي گزارش‌هاي تلويزيوني و مانند اينها نيستم، يعني وقتش را ندارم امّا وقتي خبرها مطرح مي‌شود، با شوق و علاقه نگاه مي‌کنم و از اينکه بحمدالله با افتخارات برگشتيد، خدا را شکر مي‌کنم؛ شما هم خدا را شکر کنيد؛ خدا را شکر کنيد. وقتي شما افتخاري به دست مي‌آوريد، اين افتخار از سوي خداست: «وَ ما بِکم مِن نِعمَةٍ فَمِنَ الله»؛(نحل ۵۳) هر نعمتي داريد، خدا به شما داده: توانايي جسمي هم که شما داريد، خدا بهتان داده؛ قدرت اراده و تصميمي که حرف اوّل را مي‌زند در باب ورزش و قهرماني، آن را خدا به شما داده؛ اين نيروي تصميم‌گير را خدا به شما داده؛ اين پيروزي را هم خدا به شما داده. از خداي متعال شاکر باشيد. شکر الهي هم لوازمي دارد.7
7. ۹۳/۱۱/۰۱ بيانات ديدار قهرمانان و ورزشکاران مسابقات آسيايي و پارا آسيايي
تدبير ش93 – اسفند93 و فروردين94
زنده نگه داشتن ياد شهيدان از نيازهاي حياتي و ضروري کشور تکرار در ز6 - و6
من عقيدة راسخ دارم بر اينکه يکي از نيازهاي اساسي کشور، زنده نگه داشتن نام شهدا است؛ اين يک نيازي است که ما چه آدم‌هاي مقدّس‌مآب و متديني باشيم؛ چه آدم‌هايي باشيم که خيلي هم مقدّس‌مآب نيستيم، امّا به سرنوشت اين کشور و به سرنوشت اين مردم علاقه‌منديم هرجور که فکر بکنيد، بزرگداشت شهدا براي آيندة اين کشور، حياتي و ضروري است. فرهنگ شهادت يعني فرهنگ تلاش کردن با سرمايه‌گذاري از خود براي اهداف بلندمدّت مشترک بين همة مردم؛ که البتّه در مورد ما آن اهداف، مخصوص ملّت ايران هم نيست، براي دنياي اسلام بلکه براي جهان بشريت است. اين فرهنگ در جامعه‌اي اگر جا افتاد، درست نقطة مقابل فرهنگ فردگرايي غربي امروز [است] که همه‌چيز را براي خود و با محاسبة شخصي مي‌سنجند؛ براي همه‌چيز يک قيمت اسکناسي و پولي قائل‌اند و آن، به دست آوردن آن پول است؛ اين درست نقطة مقابل آن فرهنگ است؛ يعني «وَ يُؤثِرونَ عَلي اَنفُسِهِم»؛(حشر ۹) اينها کساني هستند که ايثار مي‌کنند؛ فرهنگ ايثار، فرهنگ گذشت، فرهنگ مايه گذاشتن از خود براي سرنوشت جامعه و براي سرنوشت مردم. اين فرهنگ اگر عمومي شد، اين کشور و هر جامعه‌اي که اين فرهنگ را داشته باشد، هرگز متوقّف نخواهد شد؛ به عقب بر نخواهد گشت و پيش خواهد رفت. اين کار شما اين فرهنگ را زنده مي‌کند. بنابراين من از همة برادران و خواهراني که در اين کار نيک مشغول همکاري و شرکت در اين کار هستند تشکّر مي‌کنم و اميدوارم که همه موفّق باشيد. اين سه مجموعه‌اي که امروز اينجا حضور داريد مجموعة ستاد بزرگداشت شهداي هنرمند، ستاد بزرگداشت شهداي دانشجو، ستاد بزرگداشت شهداي معلّمان امور تربيتي هرکدام از اينها در نوبة خود يک کار باارزش و پرمغز و پرمضموني است که ان‌شاءالله آثار آن را هم در جامعه مشاهده خواهيم کرد.2
2. 27/11/93 (انتشار 07/12/93)بيانات در ديدار اعضاي ستادهاي «کنگره شهداي امور تربيتي»، «کنگره شهداي دانشجو» و «کنگره شهداي هنرمند»
ابتکارات زيرکانة اسلامي تکرار در الف7
ايراني زيرکِ مسلمان، نوروز باستاني را با عقيدة خود و به شکل دلخواه خود، تغيير داد؛ قالب نوروز و صورت نوروز را نگه داشت، محتواي آن را عوض کرد. نوروز باستاني، نوروز پادشاهان بود؛ فرصتي براي سلاطين و حکّام مستبد بود؛ براي اينکه شکوه خود و عظمت ظاهري خود را به رخ ملّت‌ها بکشانند و بنشينند از آنها هديه بپذيرند. حتّي در زمان بني‌اميه و بني‌عبّاس که نوروز به دربارهاي خلافت اموي و عبّاسي وارد شد، همان رفتار و سيرة پادشاهان و کسرايان فارسي باستان در دربار آنها عمل مي‌شد. امّا ايراني مسلمان، اين نظم را، اين قالب را به‌نفع خود تغيير داد؛ اگرچه اين تغيير به‌صورت دفعي انجام نگرفته است امّا شما امروز بعد از گذشتن قرن‌ها، مشاهده مي‌کنيد که نوروز بهانه‌اي و وسيله‌اي است براي ارتباط قلبي ميان مردم و ميان مبدأ عظمت و عزّت، يعني ذات مقدّس باري‌تعالي. در نوروز ايراني، حقيقت نوروز يک حقيقت مردمي است؛ مردم به‌مناسبت نوروز با يکدگر با صفا و محبّت رفتار مي‌کنند؛ به يکديگر تبريک مي‌گويند و هديه مي‌دهند. رسم و سنّت باستاني و پادشاهي، امروز بعد از گذشت سال‌ها و قرن‌ها، در نوروز وجود ندارد. در ايام نوروز و تحويل سال نو، شلوغ‌ترين و پرازدحام‌ترين مراکز در کشور پهناور ما عبارت است از بارگاه‌هاي مقدّس ائمّه و امام‌زادگان(ع). ديشب در نيمة شب در اين آستان مقدّس، صدها هزار مؤمن با دل‌هاي پاکيزه، متوجّه مرکز عظمت و قدرت شدند، با خداي خود سخن گفتند، از گردانندة حال‌ها گردش نيکوي حالت خود را طلب کردند و مراسم ديني به جا آوردند. بنابراين، اين نوروزي که امروز ما داريم، نوروز باستاني نيست، نوروز ايراني است؛ نوروز ملّت مسلماني است که از قالب اين مراسم کهن، توانسته است براي خود سرمايه‌اي فراهم کند و به سمت هدف‌هاي خود پيش برود.
اميدواريم خداوند متعال به ملّت عزيز ايران کمک کند تا اين ابتکارات زيرکانة اسلامي را در همة مسائل و ‌در همة موارد به کار ببندد. لذا امسال که ايام نوروز با شهادت بانوي بزرگ جهان اسلام، حضرت فاطمة زهرا(س) مصادف است، يقيناً مراسم نوروز نبايد هيچ‌گونه منافاتي با تکريم و احترام به نام آن بزرگوار و ياد آن بزرگوار داشته باشد؛ و يقيناً منافاتي پيدا نخواهد کرد.9
9. ۹۴/۰۱/۰۱ بيانات در حرم مطهر رضوي در اولين روز سال ۱۳۹۴
تدبير ش94 – ارديبهشت و خرداد 94
فرصت ارزشمند کار براي خدا
کار شما[نيروي انتظامي] از جملة کارهايي است که خيلي راحت مي‌تواند نيت الهي و قصد قربت در آن راه پيدا کند. همة کارها را مي‌شود براي خدا انجام داد؛ حتّي تلاش معاش را هم مي‌شود براي خدا انجام داد و قصد الهي کرد؛ امّا در بعضي از کارها قصد خدايي کردن خيلي راحت‌تر است؛ از جمله کار شما. چون کار شما خدمت به جامعه است، خدمت به مردم است، خدمت به جمهوري اسلامي است، خدمت به اسلام است، نصرت اسلام است. همين آيه‌اي که الآن اين جوان عزيز اينجا خواندند که: «ياَيهَا الَّذينَ ءامَنوا کونوا اَنصارَ الله»)صف ۱۴) نصرت خدا کنيد؛ جزو ناصران و کمک‌کنندگان و نصرت‌کنندگان خدا باشيد خب! يکي [از مصاديقش‌] همين است؛ کار شما جزو کارهايي است که حقيقتاً مي‌تواند نصرت اسلام باشد، نصرت دين باشد، کمک به مردم باشد. بنابراين، قصد قربت، که شما بگوييد: خدايا! من اين خدمتي که مي‌کنم، اين ساعتي که در اداره هستم، اين ساعتي که سر پُست هستم، اين تلاشي که براي بهبود کار انجام مي‌دهم، اين پنج دقيقه‌اي که بيشتر از وقت مقرّر در اداره مي‌مانم و کار انجام مي‌دهم، اين را براي تو انجام مي‌دهم، فرصتي است براي اينکه کار شما براي خدا انجام بگيرد. از برکات اين ماه استفاده کنيد که از جمله همين است که عرض کردم.1 1. ۹۴/۰۲/۰۶ بيانات در ديدار فرماندهان نيروي انتظامي جمهوري اسلامي
ماه رمضان ماه عروج
بايد همه به يکديگر تبريک عرض کنيم اين توفيق الهي را که توانستيم بار ديگر وارد ماه رجب بشويم. ماه رجب يک فرصت تقرّب به ارزش‌هاي الهي و تقرّب به ذات مقدّس پروردگار و فرصت خودسازي است. اين ايامي که در روايات ما به‌عنوان ايام برجسته معرّفي شده‌اند، اينها همه فرصت‌اند؛ هر فرصتي هم نعمت است و هر نعمتي هم نيازمند شکر و سپاس است. شکر و سپاس نعمت هم اين است که انسان نعمت را بشناسد، بر طبق اقتضاي اين نعمت رفتار کند، از آن بهره ببرد، نعمت را از خدا بداند و آن را در راه خدا به کار ببرد؛ ماه رجب از اين نعمت‌ها است. بعد هم ماه شعبان است که آن هم نعمت ديگري است و اين دو ماه از نظر کُمَّلين(انسان‌هاي کامل) و اهل توحيد و اهل معنا مقدّمة ماه رمضان‌اند؛ و ماه رمضان ماه عروج است، ماه رفتن به معراج است، ماه تزکيه است، ماه تصفيه است که همة ما به اينها احتياج داريم. از ماه رجب قدرداني کنيد؛ در اين ماه توسّلات خودتان به درگاه پروردگار عالم را هرچه مي‌توانيد بيشتر کنيد؛ به ياد خدا باشيد و کار را براي خدا انجام بدهيد؛ اين تلاشي که مي‌کنيد، اين زحمتي که مي‌کشيد، براي خدا قرار بدهيد.1 1. ۹۴/۰۲/۰۶ بيانات در ديدار فرماندهان نيروي انتظامي جمهوري اسلامي
توجّه به جهات معنوي و اخلاقي نيرو تکرار در ب1
در گزارش فرماندة محترم[نيروي انتظامي]، اين بود که توجّه به جهات معنوي و اخلاقي و جهات ديني و اعتقادي و مانند اينها مورد توجّه و برنامه‌ريزي است؛ بسيار خوب است. پيشرفت‌هاي کاري علمي و اتّکاء به ابتکارات علمي‌اي که روزبه‌روز در دنيا به‌وجود مي‌آيد، بسيار کار لازمي است که اين، ارتقاي سازماني را ايجاد مي‌کند. به خداي متعال توکّل کنيد؛ کار را براي خدا انجام بدهيد؛ درست انجام بدهيد؛ ان‌شاءالله خداي متعال هم برکت خواهد داد؛ هم به کار شما برکت خواهد داد، هم ان‌شاءالله وجود شما را ماية برکت براي نظام جمهوري اسلامي خواهد کرد. دعايتان مي‌کنيم؛ خداوند ان‌شاءالله همة شما را موفّق بدارد؛ مؤيد باشيد و بتوانيد کارهاي لازم را انجام بدهيد. در بخش‌هاي مختلف کارهايي هست که مشترک است، بايد مسئولين هم همکاري کنند و ان‌شاءالله با همکاري بتوانيد کارهاي بزرگ را انجام بدهيد.1 1. ۹۴/۰۲/۰۶ بيانات در ديدار فرماندهان نيروي انتظامي جمهوري اسلامي
فرصت‌هاي ايجاد ارتباط محکم با خداي متعال تکرار در د6
اين فرصت‌ها فرصت ماه شعبان، فرصت ماه رمضان، فرصت ماه رجب فرصت‌هاي مغتنمي است؛ به‌خصوص براي ما و شما مسئولان. در نظام اسلامي، جوهر اصلي جامعة اسلامي عبارت است از: تعبّد، ايمان و عمل صالح آحاد ملّت؛ همچنان‌که در اين آياتي که تلاوت‌گر بسيار خوب ما تلاوت کردند،(آيات ۳۰ تا ۳۶ سورة فصّلت با تلاوت آقاي قاسم رضيعي.) مشاهده کرديد؛ اصل قضيه اين است. آن چيزي که موجب مي‌شود که ملائکة الهي به آحاد بشر بگويند «نَحنُ اَولِيآؤُکم فِي الحَيوةِ الدُّنيا وَ فِي الأخِرَة»(فصّلت ۳۱) ما، هم در دنيا با شما هم‌پيوند و هم‌دستيم، هم در آخرت و خيلي مهم اين است: ايمان، تعبّد و عمل صالح در آحاد مردم، منتها مسئولان به‌طور مضاعف به اين خطاب مخاطب‌اند. هرچه مسئوليت سنگين‌تر است، اين خطاب هم نسبت به او شديدتر و سخت‌تر و سنگين‌تر است. بايد اين را در خودمان ايجاد کنيم؛ يعني نمايندگي مجلس، مسئوليت در دولت، مسئوليت در نيروهاي مسلّح، مسئوليت در قوّة قضائيه چيزهايي است که اوّلين وظيفه‌اي که به ما متوجّه مي‌کند عبارت باشد از وظيفة ايجاد ارتباط و اتّصال محکم‌تر با خداي متعال، ايجاد بندگي خالص‌تر و بهتر؛ از اين نبايد غفلت کنيم.
بله، وقتي يک مسئوليتي به ما مي‌دهند، عرصة آن مسئوليت، عرصة وظيفة اساسي ماست و بايد برويم دنبال کنيم لکن قبل از آن و همراه با آن و در نهايت آن، آنچه براي ما بايد مهم باشد و در مدّنظر ما قرار بگيرد، اين است که ما چه کار کنيم که به وظيفة الهي خودمان عمل کرده باشيم؛ تعبّد ما، اخلاص ما، عمل ما، عمل صالح ما تأمين شده باشد. اين، آن وظيفه‌اي است که مسئولين، خيلي بايد به آن توجّه کنند.2 2. ۹۴/۰۲/۰۹ بيانات در ديدار جمعي از کارگران سراسر کشور به‌مناسبت روز کارگر
اغتنام فرصت سال آخر يا سال آخر دوران پاسخگويي تکرار در د4
سه سال از دوران اين مسئوليت[نمايندگي مجلس] و اين فرصتي که شما داشتيد گذشت؛ ... اين سه سال فرصت تمام شد، حالا دوران پاسخگويي شروع شد. وقتي که کاري را به انسان محوّل کردند، تمام شد و بيرون آمد، حالا بايد بگويد که چه‌کار کرده؟ مسئوليتِ سنگين اين‌طور است‌. سؤال، نه سؤال مردم، آن را انسان يک‌جوري مي‌تواند رفع و رجوع کند؛ نه! سؤال ملأ اعلي‌، سؤال کساني که: «لا يعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّموتِ و لا فِي الاَرض»،(سبأ ۳) سؤال آن کسي که بر دل‌هاي ما هم حاکم است، عالِم است، چه برسد بر عمل‌هاي ما؛ اين شروع مي‌شود؛ بايد خود را آماده کرد براي پاسخگويي؛ خودمان را بايد آماده کنيم براي پاسخگويي؛ تلاش کنيم. حالا بالاخره خداي متعال هم «غَفورٌ رَحيم»(بقره ۲۱۸) است. لکن اين غفران و رحمت، براي تنبل‌ها، براي بي‌اعتناها، براي لاابالي‌ها خيلي بعيد است؛ براي کسي است که زحمت بکشد، تلاش کند. بالاخره:
به راه باديه رفتن به از نشستن باطل‌ که گر مراد نجويم به‌قدر وسع بکوشم(سعدي)
اين يک سال را مغتنم بشمريد؛ يک سال ديگر از اين فرصت هنوز باقي است؛ نمي‌دانيد و نمي‌دانيم که آيا اين فرصت بار ديگر نصيب بنده و شما خواهد شد يا نه. اين يک سالي که حالا فرصت هست به حسب ظاهر فرصت هست؛ حالا اجل هم که دست خدا است مغتنم بشمريم، تلاش کنيم، کار کنيم، زحمت بکشيم. با همين معيارها، با همين ميزان‌ها، با ميزان رعايت حقّ الهي، لسان صادق، نظر حق، دل شائق، با اين ميزان‌ها حرکت بکنيم.2 2. ۹۴/۰۲/۰۹ بيانات در ديدار جمعي از کارگران سراسر کشور به‌مناسبت روز کارگر
رفع مشکلات با تقويت ارتباط با خدا
پيشاپيش تبريک عرض مي‌کنم ولادت اميرمؤمنان، مظهر عدالت و چهرة درخشان همة تاريخ بشري را. همچنين تبريک عرض مي‌کنم روز ولادت حضرت جوادالائمّه(ع) را که امروز است. برکات ماه رجب منحصر به اين ولادت‌ها نيست؛ توصيه مي‌کنم خودم را و شما را که از برکات ماه رجب استفاده کنيم با تقويت پيوند و ارتباط قلبي با خداي متعال. اگر آحاد ما رابطة خودمان را با خدا تقويت کنيم، بسياري از معضلات، مشکلات، نابساماني‌ها، ناهنجاري‌ها به خودي خود مرتفع خواهد شد.2
2. ۹۴/۰۲/۰۹ بيانات در ديدار جمعي از کارگران سراسر کشور به‌مناسبت روز کارگر
ضرورت شناخت راه‌هاي پايبندي جوانان به ايمان و ايثار و شهادت تکرار در ج1
مخاطبين هميشه يک‌جور نيستند؛ بله! بنده عقيده‌ام اين است که جوان امروز از جوان دهة ۶۰ توانايي و همّت و عزم و ايمانش کمتر نيست؛ اين اعتقاد من است براساس آشنايي و آگاهي و گزارش و مطالعة ميدان؛ اين را عقيده داريم منتها به اين توجّه بشود که امروز جوان کشور ما در معرض تهديدهاي خطرناک فکري است. در دهة ۶۰ اين معنا نبود، نه اينکه انگيزه نبود، انگيزة تخريب، دهة ۶۰ و امروز و ديروز ندارد، هميشه وجود داشته است و وجود خواهد داشت، [امّا] ابزار اين‌قدر نبود؛ امروز ابزارها زياد است، امروز اين وسايل ارتباطي که وجود دارد که يک حرف و يک فکر غلط را مي‌تواند به شکل وسيعي توسعه بدهد، آن‌روز وجود نداشت؛ امروز در اختيار همه هست؛ به اينها بايد توجّه کرد. حالا شما اشاره کرديد که در تلفن همراه فرض کنيد که اين اقدامات را کرديد، خيلي خب! اينها خوب است؛ من اينها را نفي نمي‌کنم منتها نگاه کنيد ببينيد که چه چيزي است که مي‌تواند دل اين جوان را درگير کند با مسئلة ايمان، با مسئلة ايثار، پايبندي او را عميق‌تر و وابستگي او را به اين فکر مستحکم‌تر کند، اين را مطالعه کنيد؛ اين چيزي نيست که به‌آساني انسان بتواند به آن دست پيدا کند. هم مخاطب را بايد شناخت که امروز مخاطبين ما ده‌ها ميليون هستند که بسياري جوان‌اند؛ اعم از آنهايي که در دانشگاه‌اند يا در دبيرستان‌اند يا در فضاهاي ديگري زندگي مي‌کنند؛ اينها همه مخاطبان ما هستند، هم مخاطب را بايد شناخت، ظرفيت‌هاي او را بايد دانست؛ هم چگونگي حرف‌زدن با مخاطب را بايد ياد گرفت. اين خيلي مهم است؛ ببينيد چه چيزي را بايد بگوييد. شما نيت‌هايتان خيلي خوب است، در اين ترديدي نيست؛ هم نيتتان خوب است، هم تلاش و توانتان خوب است منتها بعضي از کارها هست که احتياج دارد به اينکه انسان با متخصّصين کار، با کساني که در اين زمينه‌ها تجربه دارند مشورت بکند؛ اين را از ياد نبريد و ببينيد چه‌جور مي‌توانيد؛ حالا فعلاً شما در محيط استان فکر کنيد. ... شما ببينيد با اين مخاطبي که اهل اين استان است و با تنوّع فرهنگي‌اي که در استان وجود دارد، چه‌جور مي‌توانيد حرف بزنيد و آن حرفي که بايد بزنيد چيست تا آن حرف تأثير بگذارد؛ آن‌وقت اين کنگرة شما اگر اين نتايج را بتواند به دست بياورد، واقعاً يک کار برجسته خواهد شد؛ يعني کار بزرگي خواهد شد. از آقايان علما استفاده کنيد، از کساني که تجربة مسائل ارتباطي دارند استفاده کنيد و از بين اين مسائلي که وجود دارد گزينش کنيد. از هنر حدّاکثر استفاده را بايد کرد؛ اشاره کرديد به سرود؛ اين خيلي مهم است. اگر بتوانيد يک سرود زيباي اثرگذار خوش‌مضمون درست کنيد، جوري که بچّه‌ها وقتي در کوچه راه مي‌روند، از خانه به مدرسه مي‌روند، زير لبشان آن را زمزمه کنند، يک کار بسيار بزرگي کرده‌ايد؛ يعني استفادة از هنر به شکل صحيح؛ اين کار شما را آسان مي‌کند، تسهيل مي‌کند. به‌هرحال بايد تلاش کرد، بايد کار کرد.3 3. 14/02/94 بيانات در ديدار اعضاي ستاد کنگرة بزرگداشت سه هزار شهيد استان سمنان
راه حرف زدن با خدا و راه خواستن از خدا
اين ماه‌ها فرصت بزرگي است ماه شعبان، ماه رمضان فرصت‌هاي بزرگي است. اين دعاهايي که در اين ماه‌ها وارد شده است، راه را براي ما باز مي‌کند. من و شما اگر بخواهيم با خداي متعال حرف بزنيم و يک مطالبه‌اي داشته باشيم، يک چيزي را از خدا درخواست کنيم، حقيقتاً درست بلد نيستيم. اين دعاها با بليغ‌ترين زبان، ياد مي‌دهند به ما که از خداي متعال چه بخواهيم و با خدا چه‌جوري حرف بزنيم. همين مناجات شريف شعبانيه، فِقراتي که از اوّل تا آخر اين‌ دعا هست، هرکدام از اينها يک دريايي از معرفت است. علاوة بر اين، به ما ياد مي‌دهد که چطور با خدا حرف بزنيم و از خدا چه بخواهيم: «اِلهي هَب لي قَلبًا يدنيهِ مِنک شَوقُهُ وَ لِسانًا يرفَعُ اِلَيک صِدقُهُ وَ نَظَرًا يقَرِّبُهُ مِنک حَقُّه».(مفاتيح الجنان، بخشي از مناجات شعبانيه) ببينيد، سه نقطة کليدي اساسي در يک فقرة کوتاه دعا؛ دلي به من عطا کن که شوق، آن را به تو نزديک کند؛ اين شوق بايد در دل به‌وجود بيايد. آلودگي ما به مادّيات، آلودگي ما به گناه، آلودگي ما به طمع‌ها و حرص‌هاي گوناگون، اين شوق را در دل مي‌ميرانَد. انس ما با قرآن، انس ما با دعا، انس ما با نوافل، درست به‌جا آوردن فرائض، اين شوق را در دل برمي‌انگيزد و مشتعل مي‌کند: «يدنيهِ مِنک شَوقُه»؛ آن‌وقت اين شوق، دل را به خدا نزديک مي‌کند: «وَ لِسانًا يرفَعُ اِلَيک صِدقُه»؛ زبان صادق، سخن با صداقت. اين سخن با صداقت، به‌سوي خدا بالا مي‌رود: «اِلَيهِ يصعَدُ الکلِمُ الطَّيبُ وَ العَمَلُ الصّلِحُ يرفَعُه»؛(فاطر ۱۰) حرف درست، حرف صادقانه، حرف صميمانه، حرفي که در آن شائبه‌اي از مادّيت و خودخواهي و هواپرستي و اين چيزها نباشد، سخني است که به‌سمت خدا بالا مي‌رود: «وَ نَظَرًا يقَرِّبُهُ مِنک حَقُّه»؛ نگاه حقيقت‌آميز و حقيقت‌آلود، نگاه حقّاني به مسائل، نه نگاه جانب‌دارانه، نه نگاه هوس‌گرانه، نه نگاه کاسب‌کارانه، مسائل را با نگاه حق، طرف‌داري از حق، دنبالة حق بودن، با اين نظر نگاه کنيم؛ آن‌وقت دل به خدا نزديک مي‌شود. ببينيد، راه حرف زدن با خدا را به ما ياد مي‌دهند؛ به ما مي‌گويند از خدا چه بخواهيم.10 10. 06/03/94 بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در آغاز چهارمين سال دورة نهم مجلس شوراي اسلامي
وظيفه استحکام ارتباط با خدا
وظيفه سنگين است؛ اگر بخواهيم اين وظايف [به وظيفة الهي خودمان عمل کرده باشيم؛ تعبّد ما، اخلاص ما، عمل ما، عمل صالح ما تأمين شده باشد. اين، آن وظيفه‌اي است که مسئولين، خيلي بايد به آن توجّه کنند.] را انجام بدهيم، احتياج داريم به اين استحکام ارتباط[وظيفة ايجاد ارتباط و اتّصال محکم‌تر با خداي متعال، ايجاد بندگي خالص‌تر و بهتر]. بايد ارتباط را قوي کرد؛ روزبه‌روز بايد اين ارتباط را حفظ کرد. ذکر دائم براي اين است؛ اينکه نماز را در هر روز گذاشته‌اند و با تناوب گذاشته‌اند، براي اين است که ما دچار غفلت نشويم. يکي از بزرگ‌ترين نعمت‌هاي خدا، همين واجب کردن نماز بر ماست. اگر نماز را بر ما واجب نمي‌کردند، ما غرق در غفلت مي‌شديم؛ صبح، از خواب که پامي‌شويد، به ياد خدا؛ ظهر، وسط اشتغالات زندگي و معيشتي، به ياد خدا؛ شب، در پايان يک روزي که در آن تلاش کرديد و کار کرديد، به ياد خدا.
با ياد رويت جاي در بستر گرفتم با آرزويت سر ز بستر بر گرفتم(عماد خراساني)
اين، آن ترتيب و برنامه‌اي است که براي ما در نظر گرفتند. عمل مي‌کنيم؟ اگر [عمل‌] بکنيم، آن‌وقت مي‌توانيم مطمئن باشيم که «اَخرِجني مِنَ الدُّنيا سالِما»(مصباح‌المتهجّد، ج ۱، ص ۲۷۰) در دعاهاي ماست مي‌توانيم خاطرجمع بشويم که سالم از اينجا بيرون خواهيم رفت. در دعاي صحيفة سجّاديه [آمده‌]: «اللّهمَّ ... اَمِتنا مُهتَدينَ غَيرَ ضالّينَ طائِعينَ غَيرَ مُستَکرِهينَ تائِبينَ غَيرَ عاصينَ وَ لا مُصِرّين»؛(صحيفة سجّاديه، دعاي ۴۰) جوري ما را بميران که در عين هدايت، از دنيا برويم؛ جوري ما را بميران که به آن عالَم، با طوع و رغبت رو کنيم. کفّار اين‌جوري نيستند، فسّاق اين‌جوري نيستند، ملائکه مي‌آيند بالاي سرشان و با فشار و زور مي‌گويند: «اَخرِجوا اَنفُسَکم».(انعام ۹۳) امّا مؤمنين، نه! مؤمنين خاطرشان از آن طرف جمع است و با طوع و رغبت مي‌روند؛ چشم از چيزهاي زوال‌پذير مي‌بندند. امّا ناگهان چشم باز مي‌کنند به نعمت‌هاي عجيبي که دنيا را فراموش مي‌کنند. يک سفر خوشي که شما مي‌کنيد، دَمِ گاراژ ممکن است فرض کنيد فرزند شما، برادر شما از شما دور مي‌شود، دل شما را نگران کند؛ امّا وقتي به سفر رفتيد، اين مناظر عالي، اين زندگي خوب، تنوّع و مانند اينها، اصلاً آن نگراني يادتان مي‌رود. وقتي آنجا شما با رضاي الهي، رضوان الهي، پاداش الهي وارد شديد «نُزُلاً مِن غَفورٍ رَحيم»؛(فصّلت ۳۲) آياتي که الآن خواندند با اين وقتي انسان مواجه شد همة آن چيزهايي را که اينجا بود و موقّت بود و دلبستگي داشتيم و خودمان را برايشان مي‌کشتيم، فراموش مي‌کنيم؛ بايد اين‌جوري انسان از دنيا برود. اين وظيفة ماست. البتّه اين حرف‌ها در درجة اوّل خطاب به خود اين حقير است؛ بنده بارم از شما سنگين‌تر است و مشکلاتم بيشتر از شماست ولي همه‌مان بايستي توجّه داشته باشيم. اين، اوّلين چيزي است که مورد نظر است.10
10. 06/03/94 بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در آغاز چهارمين سال دورة نهم مجلس شوراي اسلامي
تدابيرحذفی تدبير ش94 – ارديبهشت و خرداد 94
انفاس طيبة معلّمان
خيلي خوش آمديد عزيزان من! با انفاس طيبة خودتان اين فضا را، اين حسينيه را معطّر کرديد. حقيقتاً نفَس معلّم نفَس طيب است و هر فضايي که معلّمين در آن فضا حضور داشته باشند، انسان اطمينان دارد که رحمت الهي و برکات الهي ان‌شاءالله در آن فضا و در آن مکان خواهد بود. اميدواريم خداوند به شما توفيق بدهد که اين کار بزرگ را، اين مسئوليت عظيم را، هم شما معلّمين، هم شما مسئولان آموزش و پرورش بتوانيد به بهترين وجهي انجام بدهيد.5 5. ۹۴/۰۲/۱۶ بيانات در ديدار جمعي از معلمان و فرهنگيان سراسر کشور
تدبير ش95 – تير و مرداد 94
فرصت ماه مبارک رمضان و ضرورت توجه به گرفتاري‌هاي بعد از مرگ
يکي از مضامين تکرارشوندة در ادعية ماه مبارک رمضان توجّه دادن انسان‌ها به عوالم بعد از حيات دنيوي است؛ توجّه دادن به عالم مرگ، عالم قبر، عالم قيامت، گرفتاري‌هاي انسان در دوران مواجهة با حساب و کتاب و سؤال الهي؛ اين يکي از موضوعات مطرح در ادعية ماه مبارک رمضان است. براي ما که بر مسندهاي مسئوليت تکيه زديم، توجّه به اين معنا بسيار مهم است؛ عامل کنترل‌کننده و مراقب براي انسان از جمله عبارت است از توجّه به همين عوالم. اينکه بدانيم«لايعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّة»؛(سبأ ۳) يک حرکت کوچک، يک سکون کوچک، يک اقدام کوچک، يک حرف کوچک از ديد محاسبه‌کنندة دوران بعد از مرگ بيرون نيست واز ما سؤال خواهد شد؛ اين خيلي تأثير مي‌گذارد در رفتار ما، در گفتار ما، در حرکات ما.
در دعاي شريف ابي‌حمزه مي‌خوانيم‌:«اِرحَمني صَريعاً عَلَي الفِراشِ تُقَلِّبُني اَيدي اَحِبَّتي»؛ (مصباح المتهجّد، ج ۲، ص ۵۹۳) اين حالتي که براي همه پيش مي‌آيد و شايد خيلي‌ها اين حالت احتضار و لحظات نزديکي مرگ را در ديگران ديده‌اند؛ من و شما در آن لحظات از خودمان اختياري نداريم؛ هيچ‌کس در آنجا به ما نزديک‌تر از خدا نيست. «وَ نَحنُ اَقرَبُ اِليهِ مِنکُم وَ لکِن لا تُبصرِون»؛(واقعه ۸۵ «و ما به آن [محتضر] از شما نزديکتريم ولي نمي‌بينيد») هيچ‌کس نمي‌تواند ما را در آن حالت، از آن ورطه‌اي که در مقابل ماست نجات بدهد، مگر عمل صالح و فضل الهي. عرض مي‌کنيم در اين دعا که «اللّهُمَّ ارحَمني»؛ در آنجا ما را رحم کن. «وَ تَفَضَّل عَلَي مَمدوداً عَلَي المُغتَسَلِ يقَلِّبُني صالحُ جيرَتي»؛ در هنگامي که بعد از مرگ ما را غسل مي‌دهند، خداي متعال در آن حالت، رحمت خود را، فضل خود را شامل حال ما کند و به ما ترحّم کند. بي‌اختيار در اختيار دست‌هاي غسل‌دهنده هستيم؛ اين مال يکايک من و شماست؛ هيچ‌کداممان از اين حالت دوري و فراغت نداريم؛ اين براي همة ما پيش مي‌آيد. به ياد آن لحظه باشيد.
«وَ تَحَنَّن عَلَي مَحمولاً قَد تَناوَلَ الاَقرِباءُ اَطرافَ جِنازَتي»؛ ما را بلند مي‌کنند، سر دوش مي‌گيرند، مي‌برند به سمت جايگاه هميشگي و ابدي ما. «وَ جُد عَلَي مَنقولاً قَد نَزَلتُ بِکَ وَحيداً في حُفرَتي»؛ ما را سرازير قبر خواهند کرد. اين يادآوري است؛ از اين حالات نبايستي غافل بود؛ بايد جلوي چشم ما باشد. اينکه سفارش مي‌کنند به ما که به قبرستان برويد، به زيارت اموات برويد، يک علّت و وجه آن اين است. بعضي بدشان مي‌آيد از اينکه کسي آنها را به ياد مرگ بيندازد؛ نه، اين درمان است، اين دارو است؛ علاج خودخواهي‌هاي ما، علاج غفلت‌هاي ما، علاج هوسراني‌هاي ماست. در جاي ديگري از دعاي شريف ابي‌حمزه مي‌خوانيم: «اِلهي اِرحَمني اِذَا انقَطَعَت حُجَّتي وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِساني وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِياي لُبّي»؛ آن وقتي که در مقابل سؤال الهي کم مي‌آوريم و درمي‌مانيم، استدلال ما تمام مي‌شود؛ مثل اينجا نيست که بتوانيم طرف مقابل را با استفادة از جهلش، از غفلتش، از عواطفش از واقعيت دور کنيم. آنجا همه‌چيز آشکار است براي آن‌کسي که از ما سؤال مي‌کند. به ياد آن لحظه بايد بود. در يک فِقرة ديگر: «اَبکي لِخُروجي مِن قَبري عُرياناً» اين دعا را در سحرهاي ماه رمضان با توجّه بخوانيد «ذَليلاً حامِلاً ثِقلي عَلَي ظَهري اَنظُرُ مَرَّةً عَن يميني وَ اُخري‌عَن شِمالي اِذِ الخَلائِقُ في شَأنٍ غيرِ شَأني»؛ هرکسي به فکر خودش است؛ هيچ‌کس از من آنجا دستگيري نمي‌کند.
«لِکُلِّ امرِئٍ مِنهُم يومَئِذٍ شَأنٌ يغنيهِ، وُجوهٌ يومَئِذ مُسفِرَةٌ، ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَة»؛ مؤمنين، متّقين، آن کساني که مراقب خودشان بودند و از جادّة حق و انصاف و اداي تکليف الهي خارج نشدند، مصداق اين جمله‌اند: «وُجوهٌ يومَئِذٍ مُسفِرَةٌ، ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَة»؛ چهره‌هاي باز، خندان، درخشان، بعضي اين‌جوري‌اند. «وَ وُجوهٌ يومَئِذٍ عَلَيها غَبَرَةٌ، تَرهَقُها قَتَرَة».(عبس ۳۷ تا ۴۱) آية قرآن تا اينجاست؛ در دعا اين کلمه هم اضافه شده: «وَ ذِلَّة». البتّه فقط اين مضمون نيست؛ دعاهاي ماه رمضان مثل همة دعاهاي ديگر، ما را مي‌کشانَد به سمت آن سرچشمة لطيفِ مطبوعِ گواراي رحمت الهي.
اين ماه، ماه خشوع است، ماه استغفار است، ماه تقواست، ماه بازگشت به خداست، ماه خودسازي است، ماه اخلاق است. در خطبة جمعة آخر ماه شعبانِ رسول مکرّم، فِقراتي هست که نشان‌دهندة اين است که اين ماه فقط ماه عبادت نيست، ماه اخلاق هم هست؛ فراگيري فضايل اخلاقي و به کار گرفتن فضايل اخلاقي. اينها چيزهايي است که ما در اين ماه بايستي توجّه کنيم.1
1. 02/04/94 بيانات در ديدار مسئولان نظام
نقش شهدا در تقويت روحيه ملت ايران تکرار در ساير - و11
امروز هم شهدا در حال تقويت روحية ملّت ايران‌اند. همين چند روز قبل از اين، ۲۷۰ شهيد وارد تهران شدند و شما ديديد چه حادثه‌اي درست شد؛ چه شوري، چه هيجاني! نقطة مقابل دلسردي‌ها، نقطة مقابل نوميدي‌ها، نقطة مقابل رکود و رکون‌ها؛(سکون) تحرّک، آمادگي، شوق، عشق، آرمان‌گرايي؛ اين کار شهداست.2
2. 06/04/94 بيانات در ديدار خانواده‌هاي شهداي هفتم تير و جمعي از خانواده‌هاي شهداي استان تهران
نقش شهدا در بازتوليد معارف اساسي تکرار در ساير- و6
يکي از برکات انقلاب اسلامي، بازتوليد معارف اساسي اسلامي در اين زمان است. خيلي از اين معارف بزرگ را ما در کتاب‌ها و در ذهن‌ها داشتيم لکن انقلاب اسلامي اين معارف را مجسّم کرد و تحقّق عيني داد. يکي از بخش‌هاي بسيار مهمّ اين معارف، عبارت است از منظومة معارف مربوط به شهادت، همين چيزي که در اين آية شريفه‌اي که تلاوت کردند، به صراحت از آن ياد شده است: «وَ لا تَحَسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ اَمواتًا بَل اَحيآءٌ عِندَ رَبِّهِم يرزَقون * فَرِحينَ بِمآ ءاتهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِه‌وَ يستَبشِرونَ بِالَّذينَ لَم يلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَيهِم وَ لا هُم يحزَنون»؛(آل‌عمران ۱۶۹ و ۱۷۰؛ «هرگز کساني را که در راه خدا کشته شده‌اند مرده مپندار، بلکه زنده‌اند که نزد پروردگارشان روزي داده مي‌شوند. به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمان‌اند، و براي کساني که از پي ايشان‌اند و هنوز به آنان نپيوسته‌اند شادي مي‌کنند که نه بيمي بر ايشان است و نه اندوهگين مي‌شوند.») اين يک معرفت است، يکي از معارف بزرگ اسلامي است؛ [يعني‌] نقش برانگيزاننده و زنده‌کنندة شهادت در نظام اجتماعي مسلِم. شهيدان بشارت مي‌دهند به کساني که به آنها ملحق نشدند ـ مثل من و شما ـ که در اين راه نه بيم هست، نه اندوه هست؛ هرچه هست بهجت است، ابتهاج(شادماني‌) است، نشاط است، روحيه است، اميد است؛ اين درس است. اين درس در مجموعة تاريخ جمهوري اسلامي تکرار شد؛ شهداي ما با انگيزه و با نشاط وارد اين ميدان شدند، تلاش کردند، و اين تلاش آنها که صادقانه بود، با پاداش الهي همراه شد و به شهادت رسيدند که اين شهادت بي‌شک يک نعمت بزرگ و يک پاداش بزرگي است که خدا آن را به اين بندگان مخلصِ پاک‌دستِ پاک‌نهاد داد و به آنها ارزاني داشت. شهدا وارد اين ميدان شدند با نشاط، خدا را ملاقات کردند با رضايت الهي، و در نشئة پس از مرگ، نه اندوهي به آنها رسيد نه بيمي در دل آنها پديد آمد؛ اين را منعکس مي‌کنند به جامعه، اين را سرريز مي‌کنند به مردمي که به آنها ملحق نشده‌اند. کمااينکه در اين سال‌هاي متمادي همين را مشاهده کرديم: هرجا شهادتي اتّفاق افتاد، پشت سرِ آن، افتخار خانوادة شهيد بود، احساس عزّت بازماندگان شهيد بود، هيجان و ابتهاج معنوي و روحية مضاعف در مردم بود و تأثيرات اجتماعي فراوان؛ ازجملة آنها و جزو بارزترين آنها حادثة هفتم‌تير است.2 2. 06/04/94 بيانات در ديدار خانواده‌هاي شهداي هفتم تير و جمعي از خانواده‌هاي شهداي استان تهران
بهره‌مندي صاحبان دل‌هاي پاک از برکات ماه رمضان
برکات رمضان را براي دل‌هاي حسّاس شما، روح‌هاي رقيق شما، احساسات سيال شما؛ واقعاً اگر از اين خرمن انبوه برکات، کساني بنا باشد استفاده کنند، از جملة کساني که بيشترين استفاده را بايد بکنند و مي‌کنند، کساني هستند که داراي ذوق‌اند، داراي روح‌اند، داراي دل‌اند، داراي احساس لطيف‌اند؛ يعني شما. چه کسي از شما بهتر براي بهره‌مندي از دقايق و لحظات و ساعات و روزها و شب‌هاي اين ماه ـ که ماه تقرّب به خدا است، ماه رقّت دل، ماه انس با خداي متعال، ماه ذکر، ماه خشوع ـ و چه کسي مناسب‌تر از کساني که صاحب اين دل‌هاي پاک و رقيق و احساسات لطيف هستند.5 5. 10/04/94 بيانات در ديدار شاعران
دعا اکسير منقلب کننده دل‌ها
براي ورود در بهشت ذکر و انس و شوق، بهترين وسيله دعاهايي است که در اين ماه وارد شده؛ چه دعاهايي که مخصوص اين ماه است، چه دعاهايي که در همة اوقات حسّاس مي‌شود آنها را خواند، مثل مناجات شعبانيه، مثل دعاهاي صحيفة سجّاديه؛ استفادة از اينها خيلي با ارزش است. «وَ اسمَع دُعائي اِذا دَعَوتُک، وَ اسمَع نِدائي اِذا نادَيتُک، وَ اقبِل عَلَي اِذا ناجَيتُک»؛(مناجات شعبانيه) اينها را دل‌هاي لطيف شما با حضور بيشتري، با توجّه بيشتري مي‌تواند بيان کند. «فَقَد هَرَبتُ اِلَيکَ وَ وَقَفتُ بَينَ يدَيک»؛ اينها تعبيراتي است، کلماتي است که از لطيف‌ترين دل‌ها و فصيح‌ترين زبان‌ها صادر شده. چه کسي بايد اينها را تلقّي کند، درک کند، استفاده کند، بهتر از شما، بهتر از اين دل‌هاي پاک و لطيف. از دعا در اين ماه غفلت نکنيد. در دعاي مناجات شعبانيه، «هَب لي قَلباً يدنيهِ مِنکَ شَوقُهُ وَ لِساناً يرفَعُ اِلَيکَ صِدقُهُ وَ نَظَراً يقَرِّبُهُ مِنکَ حَقُّه»؛ اين دلي که شوق او، او را ارتفاع ببخشد، بالا ببرد، نزديک به ذات ربوبي بکند، اين را از خدا انسان طلب مي‌کند. خب! کدام دل آماده‌تر است از آن دلِ حسّاس و لطيف؟ که خب بحمدالله در شما اين هست.
در دعاي ابي‌حمزة ثمالي: «بِکَ عَرَفتُکَ وَ اَنتَ دَلَلتَني عَلَيکَ وَ دَعَوتَني اِلَيکَ وَ لَولا اَنتَ لَم اَدر ما اَنت»؛ اين ارتباط لطيفِ معنوي با حضرت حق، با مبدأ محبّت و عزّت؛ اينها خيلي با ارزش است، اينها خيلي مهم است؛ اينها دل‌هايي را که داراي حسّاسيت‌اند حقيقتاً گرم مي‌کند، نگه مي‌دارد، اميد مي‌بخشد، براي آنها پناه و تکيه‌گاه مي‌شود. من کاري ندارم مرحوم اخوان اين شعر را براي چه‌کسي گفته و براي چه گفته؛ من اين شعر را خطاب به صحيفة سجّاديه مي‌خوانم؛ من اين شعر را خطاب به دعاي ابي‌حمزة ثمالي مي‌خوانم؛ «اي تکيه‌گاه و پناه زيباترين لحظه‌هاي پرعصمت و پرشکوهِ تنهايي و خلوت من اي شطّ شيرين پرشوکت من». دعا اين است. از اين دست بر نداريد، از دعا رو برنگردانيد؛ دعا خيلي با ارزش است. دعا همان اکسيري است که مي‌تواند دل‌هايي را که آلودة نااميدي، آميختة به بدبيني، يا آلودة به احساسات غلط هستند، منقلب کند، به راه راست هدايت کند؛ دعا يک‌چنين چيزي است. از اين شب‌ها استفاده کنيد، شما شايسته‌ترين کساني هستيد که مي‌توانيد دعا بخوانيد و از دعا بهرة واقعي ببريد، استفاده کنيد. البتّه الفاظ دعا را خواندن، يک مرحلة نازلي از دعا خواندن است که همين الفاظ را انسان بخواند و معنايش را هم درست نفهمد، يا ظاهري از معنا را بفهمد امّا با دعا آميخته شدن، با آن مضامين آميخته شدن و در آنها فرو رفتن، خيلي با ارزش است.5 5. 10/04/94 بيانات در ديدار شاعران
راه‌هاي کسب اعتلاي روحي
عزيزان! ماه رمضان، فصل معنويت، بهار معنويت، بهار صفا تمام شد؛ روزهاي آخر ماه رمضان را مي‌گذرانيم. اگر سرزمين حاصلخيز دل‌هاي شما و جان‌هاي پاک شما ان‌شاءالله تحت تأثير باران لطيف رحمت و لطف الهي در اين ماه قرار گرفته باشد، در آينده ميوه‌هاي خودش را خواهد داد. البتّه براي جوان‌ها فصل رويش معنوي هيچ‌وقت تمام نمي‌شود؛ بله، ماه رمضان ويژگي‌اي دارد، اختصاصي دارد، لکن رويش معنويت در جوان‌ها هميشه امکان‌پذير است. جوان‌ها مکرّر از من سؤال مي‌کنند در نامه‌ها و همين وسايل ارتباطي که وجود دارد و در مورد معنويت و تعالي روحي و مانند اينها نصيحت مي‌خواهند؛ خب! کساني هم هستند، بساط ارشاد و اين چيزها را هم پهن مي‌کنند؛ همة اينها مورد اعتماد نيستند؛ بعضي‌هايشان دکّان‌دارند، به اينها نمي‌شود اعتماد کرد. آن چيزي که من از بزرگان شنيدم و به شما عرض مي‌کنم، يک کلمه است؛ مهم‌ترين کار براي اعتلاي معنوي و روحي، پرهيز از گناه است؛ اين مهم‌ترين کار است. سعي کنيد از گناه پرهيز کنيد. گناه‌ها هم مختلف‌اند؛ هم گناه زبان هست، هم گناه‌هاي مربوط به چشم هست، هم گناه‌هاي مربوط به دست هست، انواع گناهان هست؛ گناه‌ها را بشناسيد، خودتان را مراقبت کنيد. تقوا! تقوا يعني همين؛ تقوا يعني مراقبت. در يک جادّة خطرناک وقتي داريد حرکت مي‌کنيد، دقيق مراقبيد، اين تقوا است؛ مراقبت کنيد، از گناه پرهيز کنيد؛ اين مهم‌ترين راه اعتلاي معنوي است. البتّه بلافاصله بعد از اين، انجام فرائض است؛ در ميان فرائض هم از همه مهم‌تر نماز است؛ نماز اوّل وقت، باحضور قلب. حضور قلب يعني اينکه شما وقتي نماز مي‌خوانيد، بدانيد داريد با کسي حرف مي‌زنيد، مخاطب داريد. توجّه به اين داشته باشيد. گاهي هم حواس انسان پرت مي‌شود؛ عيبي ندارد، به‌مجرّد اينکه باز حواس انسان جمع شد، همان حالت و احساسِ داشتن مخاطب را در خودش احياء کند و زنده نگه دارد؛ اين حضور قلب است. نماز با حضور قلب، نماز اوّل وقت، حتي‌المقدور نماز به جماعت، اين چيزها را رعايت کنيد، شما اعتلاي روحي پيدا خواهيد کرد، فرشته خواهيد شد، از فرشته بالاتر خواهيد شد؛ اين را شما بدانيد. شما جوانيد، دل‌هايتان پاک است، روح‌هايتان پاک است، آلودگي نداريد يا خيلي کم داريد؛ به سن ما که انسان برسد مشکلاتش خيلي زياد مي‌شود؛ بنابراين اگر اين را رعايت بکنيد، هيچ نصيحت ديگري لازم نيست؛ ذکر خاص و مانند اينها هيچ لزومي ندارد. البتّه خيلي خوب است با قرآن مأنوس باشيد، هرروز حتماً ولو چند آيه‌اي قرآن بخوانيد؛ اينها خيلي خوب است. به فرائض اهمّيت بدهيد.7 7. 20/04/94 بيانات در ديدار دانشجويان در بيست و چهارمين روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶
لزوم بهره‌گيري از پشتوانه نهج‌البلاغه تکرار در د6
فرمان حضرت علي‌ابن‌ابيطالب(ع) به مالک، از ذخائر فوق‌العاده فرهنگي است. ... پشتوانه روحي، معنوي و فکري، عامل اصلي حل همه مشکلات است و تأمل و تدبر در نهج‌البلاغه مولاي متقيان، چنين پشتوانه‌اي را فراهم مي‌سازد.8
8. 23/04/94 (گزارش خبري) بيانات در ديدار رئيس‌جمهور و اعضاي هيئت دولت
خودسازي مسئولان
«توصيه حاکمان اسلامي به تقواي الهي در هر شرايط و موقعيت»، «جديت کامل در انجام دادن فرائض و سنن و مستحبات»، «نصرت پروردگار در قلب و در زبان و در عمل»، «و مهار کردن نفس در مقابل همه شهوات» ... «مراقبت حريصانه و بخيلانه از نفس براي جلوگيري از انحراف و ضايع شدن آن»، و «ترجيح دادن تکليف الهي به هر چيز ديگر»، ... از فرامين مهمي است که مولاي متقيان در زمينه خودسازي به مالک اشتر نگاشته‌اند.8 8. 23/04/94 (گزارش خبري) بيانات در ديدار رئيس‌جمهور و اعضاي هيئت دولت
نشانه‌هاي رحمت الهي و کارنامه قبولي ملت ايران
ماه رمضان امسال به معناي واقعي کلمه، يک ماه مبارک بود؛ برکات الهي بر اين ملّت فرو باريد و نشانه‌هاي آن در روزه‌داري روزهاي بلند و گرم، در محافل قرآني گستردة در همه جاي کشور، در مجالس عظيم دعا و توسّل که هزاران جوان و پير و مرد و زن، دست تضرّع و دعا بلند مي‌کردند، با خداي خود مخلصانه و خاشعانه سخن مي‌گفتند در انفاق‌ها، در افطاري‌هاي گسترده‌اي که خوشبختانه چند سالي است رواج پيدا کرده است در مساجد، در معابر، در خيابان‌ها، و بالاخره در راه‌پيمايي عظيم روز قدس ديده شد؛ اينها نشانه‌هاي رحمت الهي است؛ مردم روزه‌داري که شب قبل را به‌مناسبت احياء بيست‌وسوّم ماه مبارک رمضان و شب قدر تا صبح بيداري کشيده بودند، در روز گرم تابستان، با زبان روزه در اين راه‌پيمايي عظيم شرکت کردند. اينهاست راه درست شناخت ملّت ايران؛ اين ملّت ايران است. اين ملّت ايران است که ماه رمضان در محراب عبادت آن‌جور، و در صحنة مقابله و مبارزة با استکبار اين‌جور، خود را عرضه مي‌کند و نشان مي‌دهد. ملّت ما را از زبان مغرضِ ديگران نبايد شناخت؛ ملّت ما را از خودش، از شعارش، از حرکتش، از اين جلوه‌هاي عظيم بايد شناخت؛ اين است ملّت ايران. آنچه دشمن با فضاسازي سعي مي‌کند از ملّت ايران نشان بدهد و بعضي کج‌فهم‌ها هم متأسّفانه همان را تکرار مي‌کنند، انحراف و غلط است. ملّت ايران همان ملّتي است که ابعاد و اجزاء گوناگون خود را در اين ماه رمضان نشان داد. ان‌شاءالله امروز، همه‌تان کارنامة قبولي مي‌گيريد؛ امروز ان‌شاءالله به‌مناسبت عيد، ملّت ايران کارنامة قبولي اين عبادات را از منبع لطف و رحمتِ پروردگار خواهد گرفت؛ ان‌شاءالله بعضي از شما علاوة بر کارنامة قبولي، جايزه هم مي‌گيريد، درجه هم مي‌گيريد، اعتلاي معنوي و روحي هم پيدا مي‌کنيد.10 10. 27/04/94 خطبه‌هاي نماز عيد فطر ۱۴۳۶
جنبه‌هاي فردي حج
حج متعلّق به اسلام است، متعلّق به امّت اسلامي است، ضامن تداوم اسلام است. ... جالب است که حج دو روية متفاوت و مکمّل يکديگر دارد: يک روية فردي، يک روية اجتماعي؛ هر دو را بايد رعايت کرد و توجّه داشت. روية فردي حج متعلّق به يکايک حجّاج است؛ هر کدام از حجّاج در اين برهة از زمان اين برهة حج و عمره خود را بايد با خداي متعال مرتبط کند، استغفار کند، زاد و توشه براي شخص خود فراهم کند. در آيات کريمة مربوط به حج دارد «وَ تَزَوَّدوا فَاِنَّ خَيرَ الزّادِ التَّقوي‌»؛(بقره ۱۹۷ «و براي خود توشه برگيريد که در حقيقت، بهترين توشه پرهيزکاري است.») توصيه شده است به تقوا؛ هر کدام از حجّاج محترم که اين نعمت بزرگ نصيب‌شان مي‌شود، بايد به‌فکر باشند که ظرف خودشان را پُر کنند، کوله‌بار خودشان را پُرکنند«وَاَنِ‌استَغفِروا رَبَّکُم»(هود ۳ «و اينکه از پروردگارتان آمرزش بخواهيد.») استغفار کنند، اِنابه کنند، دعا کنند، از خداي متعال بخواهند، در مقابل خداي متعال تعهّد کنند براي آيندة خود و زندگي خود و فعّاليت‌هاي خود؛ اين کار فردي است.
در اين روية فردي حج، هر حاجي درواقع با اين حرکت، با اين سفر، بايد خود را به خدا نزديک‌تر کند، بايد باطن خود را تطهير کند، بايد براي بقية عمر توشه بگيرد؛ سرچشمة برکات و معنويات براي فرد، در اين سفر است، در اين اعمال است، در اين ايام است؛ حجّاج‌ قدر بايد بدانند. چيزهايي وجود دارد که فقط در اين سفر قابل تحقّق است براي فرد: مشاهدة کعبه عبادت است، طواف دُور کعبه عبادت است، نمازخواندن در مسجدالحرام عبادت است، زيارت قبر نبي مکرّم عبادت است، عرفات عرصة مناجات با خدا است، مشعر عرصة توجّه به پروردگار است، مِنا همين‌جور؛ از تک‌تک اين اعمال، حاجي بايد استفاده کند براي تطهير باطن خود، براي علوّ درجات خود، براي ذخيره‌سازي خود در تمام طول عمر. اين جنبة فردي حج است.15
15. 31/05/94 بيانات در ديدار مسئولان و دست‌اندرکاران حج ‌هفتم ذي‌القعده ۱۴۳۶
اهتمام نسبت به جنبه‌هاي فردي حج و اجتناب از بازارگردي
يکي از کارهاي مهم در حج، همان جنبه‌هاي شخصي و فردي است. ... تضرّع، خشوع، خشيت، دعا. فرصت خوبي است؛ هيچ‌جا مثل مسجدالحرام نمي‌شود؛ هيچ‌جا مثل مسجدالنّبي نمي‌شود؛ اين فرصت در اختيار شماست، در اختيار حاجي است. خيلي بي‌سعادتي مي‌خواهد که کساني اين را رها کنند بروند در بازار، درِ اين دکّان، درِ آن دکّان. حالا فرمودند که جلوي بازارگردي را گرفته‌اند، امّا خب! گزارش‌هايي که به من مي‌رسد، اين است که متأسّفانه نه، بعضي از حجّاج ما باز گرفتار اين بيچارگي هستند: برو در اين بازار پهلوي اين دکّان‌دار، پهلوي آن کاسب زن يک‌جور، مرد يک‌جور يک جنس بُنجُلي را به دو برابر قيمت بخر، سوار هواپيما کن بردار بياور تهران يا فلان شهر ديگر؛ اين غلط است؛ خيلي غلط است. مردم ما بايد اين را توجّه کنند که کار غلطي است. خريد را همه‌جا مي‌شود کرد، بازار را همه‌جا مي‌شود رفت، جنس را همه‌جا مي‌شود خريد، پول را اين‌جوري همه‌جا مي‌شود دور ريخت اين پول دور ريختن است ديگر؛ همه‌جا مي‌شود پول را انسان دور بريزد برو سراغ آن کاري که جاهاي ديگر نمي‌شود کرد و آنجا مي‌شود کرد؛ آن، نگاه کردن به کعبه است؛ آن، نماز گزاردن در مسجدالحرام است؛ آن، بوسيدن جاي پاي پيغمبر است. پيغمبر اکرم در اين شهر راه رفته است، حرف زده است، اين فضا پر از امواج صداي نبي مکرّم اسلام است؛ حيف نيست انسان در اين فضا تنفّس نکند! اين ديگر کجاي دنيا پيدا مي‌شود؟ اينها را حجّاج ما قدر بدانند، والاّ بازار رفتن و گردش کردن و مانند اينها که خب! همه‌جاي دنيا مي‌شود اين کارها را انجام داد؛ در تهران هم مي‌شود انجام داد، در اصفهان هم مي‌شود انجام داد، در تبريز هم مي‌شود انجام داد، درمشهد هم مي‌شود! همه‌جاي دنيا مي‌شود اين کارها را انجام داد. برو سراغ آن کاري که در اين جاها نمي‌شود انجام داد و مخصوص حج است.15 15. 31/05/94 بيانات در ديدار مسئولان و دست‌اندرکاران حج ‌هفتم ذي‌القعده ۱۴۳۶
 

توجه به اهتمام به خدمت در تمامی دهه ها
بیانات در دیدار جمعی از مسئولان و مدیران نظام 20/01/1397
شما آقایان و بعضی از خواهرهایی که اینجا هستند... خیلی از شماها از اوایل انقلاب در میدان فعالیت های انقلابی بوده اید، یعنی دهه ی ۶۰ را به خوبی درک کرده اید .آیا یادتان هست احساسات خودتان در آن دهه را؟ یادتان هست رفتار خودتان در آن دهه را؟ یادتان هست بی اعتنایی به مال را که در آن دهه داشتید؟ اهتمام به خدمت را که در آن دهه داشتید؟ یادمان می رود؛ این اشکال کار است
نباید زیر بار زور برویم
بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی 25/1/1397
ما اگر چنانچه به توحید اعتقاد داریم، نمیتوانیم زیر بار زور برویم، نمیتوانیم زیر بار ظلم برویم، نمیتوانیم در مقابل ظالم نَایستیم، این طبیعت توحید است. اینکه جمهوری اسلامی اعلام میکند که هر جا مظلومی هست و نصرتی لازم است، ما آنجا حاضریم، به خاطر این است؛ اینکه ما روی مسئله ی فلسطین این جور اصرار داریم، به خاطر این است. چون لازمه ی توحید این است که انسان در مقابل زورگویی ظالم به مظلوم بِایستد؛ حقیقت توحید این است و بعثت این را به ما یادآوری میکند؛ و این مطمئنّاً پیشرفت هم دارد. حالا البتّه فشارها بر روی مردم فلسطین در این ایّام و ایّام گذشته در این هفتاد سال فراوان بوده است امّا شما ملاحظه کنید که همان جمعیّت مظلوم محدودی که صهیونیست ها توانستند به آسانی بر آنها غلبه پیدا کنند و یک ملّت را از کشور خودش بیگانه کنند و دستش را کوتاه بکنند و بر آن کشور مسلّط بشوند، همان ملّت ضعیف، امروز تبدیل شده است به یک فلسطین قدرتمند که حکومت صهیونیستی را تهدید میکند و حکومت صهیونیستی در مواجهه ی با آن احساس ضعف میکند، احساس عجز میکند؛ و بدون تردید فلسطینی ها بر صهیونیست ها غالب خواهند شد و فلسطین به دست فلسطینی ها برخواهد گشت.

عید شعبان تلاش برای آبادی دل
بیانات در دیدار کارگران 10/2/1397
یک نکته هم درباره‌ی ماه شعبان است؛ از ماه شعبان نباید غفلت کرد. ماه شعبان از اوّل تا آخرش عید است، مثل ماه رمضان. ماه رمضان هم از اوّل تا آخرش عید است، عیدِ اولیاء‌الله. هر روزی که در آن موقعیّتی وجود داشته باشد که انسان بتواند به صفای نفسِ خود، به نورانیّتِ دلِ خود بپردازد، آن روز، روزِ مغتنم و روزِ عید است. ماه شعبان، ماهِ همین فرصتها است، از روز اوّل تا روز آخر. استغفارِ در این ماه، دعای در این ماه، زیارتِ در این ماه، تضرّعِ در این ماه، قرآن خواندنِ در این ماه، نماز خواندنِ در این ماه، اینها همه فرصت است. ما برای آبادیِ دنیا همه‌ی تلاشمان را باید به کار ببریم و در این تردیدی نیست امّا برای آبادیِ دل هم باید تلاش کنیم؛ دلمان را باید آباد کنیم. با دلِ آباد است که میتوان دنیای خوب آفرید؛ دل اگر آباد نبود، دل اگر چرکین بود، دل اگر سیاه و گنهکار بود، تکنولوژی را ممکن است جلو ببرد، و فنّاوری به وضعی که امروز رسیده و بالاتر از آن برسد، امّا دنیا، دنیای شیرینی نیست؛ دنیا، دنیای تلخ است، دنیا، دنیای بی‌عدالتی است؛ دنیای شیرین آن‌وقتی [محقّق] میشود که تصمیم‌گیرندگان، اقدام‌کنندگان، حرکت‌کنندگان، و اگر بشود عامّه‌ی مردم، دلهایشان آباد باشد، دلهایشان روشن باشد. از ماه شعبان غفلت نکنید.
رهایی از بردگی شهوت و غضب
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان 1397/3/7
در آن قضیّه‌ی معروفِ دیوجانس حکیم، که به اسکندر گفت تو برده‌ی بردگان منی. اسکندر حرکت میکرد از یک راهی، این نشسته بود، اعتنائی نکرد؛ به او برخورد، گفت ببینید این کیست؛ آوردندش؛ گفت چرا جلوی من بلند نشدی؟ گفت چون دلیل ندارد بلند شوم، تو برده‌ی بردگان منی؛ گفت یعنی چه، من -اسکندر- برده‌ام؟ گفت بله، شهوت و غضب برده‌ی من هستند، در اختیار من هستند، و تو برده‌ی شهوت و غضبی؛ برده‌‌ی برده. [یعنی] انسانی که بتواند از بردگیِ شهوت و غضب نجات پیدا کند خب، اینها آرمانها است.
شعر فارسی یک شعر عفیف است
بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب 9/3/1397
اوّلاً شعرهای امشب بسیار خوب بود واقعاً؛ حالا ایشان میگویند «جوانها»؛ تعدادی از حضّار شعرخوان، امشب جوانها بودند و انصافاً هم شعرهایشان خوب و شیوا است؛ نه‌فقط از لحاظ نوآوری‌های زبانی که در شعر امروز بحمدالله مشاهده میشود بلکه از لحاظ پرداختن به موضوعات مهم و قابل توجّه و احیاناً نو، و همچنین از لحاظ آرایش لفظی و نظم زبانی و استفاده‌ی مناسبِ واژگانی، انسان میبیند خب شعرها الحمدلله خیلی خوب است. گاهی اوقات در شعرهای امروز یعنی شعرهای دوران انقلاب که مضامین خوب و مفاهیم نو در آنها زیاد است، ضعفهای زبانی دیده میشود؛ من میبینم بتدریج دارد این ضعفهای زبانی برطرف میشود؛ یعنی امشب خوشبختانه این معنا وجود داشت .چند نکته را راجع به شعر من عرض بکنم؛ یک نکته که به نظرم میرسد که امروز به این نکته باید توجّه کرد این است که شعر فارسی از اوّلی که یک تبرّزی ) پیدا کرده تقریباً تا امروز، غالباً شعر عفیف بوده، شعر محجوب بوده؛ این را از روی بررسی عرض میکنم؛ نه‌اینکه حالا هرزه‌گویی و پرده‌دری در شعر وجود نداشته؛ چرا، در گذشته هم بوده، البتّه کم؛ در دورانهای اخیر هم بوده مثلاً حالا از قبیل فرض کنید بعضی از اشعار ایرج یا خاکشیر و امثال اینها که شعرهای صریح و بی‌پرده و زشتی است لکن اینها کم است؛ در شعر فارسی از اوّل، حتّی مثلاً فرض کنید در دوران شعر خراسانی که در مقدّمه‌ی قصائد و مطلع قصائد، مبالغی تعشّق و به قول خودشان شعرهای تشبیب شعرهای مثلاً فرض کنید عاشقانه و امثال اینها داشتند، آن حالت محجوبیّت و عفّت در اینها محفوظ بود. من برای اینکه درست روشن بشود مقصودم چیست، مقایسه میکنم با شعر عربیِ همان دوران؛ البتّه شعر عربی، امروز آن‌جور نیست؛ خوشبختانه شعر عربیِ امروز، شعر بسیار متعهّد و خوبی است؛ الان هم چهار نفر از شعرای عرب لبنانی اینجا تشریف دارند که برای من شعرهایشان را -چند بیتی- قبل از نماز خواندند، واقعاً خوب بود، واقعاً برجسته بود؛ لکن در گذشته اینجور نبود. مثلاً فرض بفرمایید یک شاعری به خودش جرئت میداد با یک زن شناخته‌شده‌ی در جامعه، با بیان اسم در شعر عشق‌بازی کند، تعشّق کند؛ این کار، کار رایجی بود؛ این را شما در شعر فارسی نمی‌بینید، چنین چیزی وجود ندارد. در شعر فارسی، نسبت به معشوق اظهار علاقه و ارادت و محبّت و امثال اینها میشود امّا او یک معشوق ناشناخته است، یک معشوقِ غالباً خیالی یا کلّی است؛ شخص معیّنی نیست. در قصائد عربی دوران اوّل نه، یک شخص معیّنی منظور شاعر بوده؛ مثلاً‌ فرض کنید که و لو انّ لیلی الاخیلیّة سلّمتعلیّ و دونی جندل و صفائح)«لیلی اَخیَلیّه» یک آدم مشخّصی بوده، یک خانم محترم معتبری در جامعه بوده؛ این شاعر معروف، به این زن تعشّق میکند یعنی هیچ اشکالی هم نداشته. یا فرض بفرمایید یک شاعر معروف دیگری معاصر فرزدق و جریر و مانند اینها به نام کُثَیّر؛ این شاعر، عاشق یک شاعره‌ای است که آن شاعره اسمش عزّه است؛ این کثیّر از بس در شعر خود تعشّق نسبت به آن شاعره کرده، معروف شده به کثیّر عزّه؛ یعنی شما الان بخواهید شرح حال کثیّر را پیدا کنید، باید بگردید دنبال «کثیّر عزّه»؛ این کار معمول بوده، این کار رایج بوده؛ [امّا] در شعر فارسی شما این را اصلاً مشاهده نمیکنید؛ بله، در قصائدِ آن‌وقت یا بعد در غزلیّات، یا تشبیب هست -به قول خودشان تشبیب و نسیب یا اصلاً تغزّل و تعشّق هست امّا مطلقاً یک شخص خاصّی را با اسمْ هدف قرار نمیدهند که نسبت به او اظهار عاشقی کنند . البتّه در این آخر، شاملو از آیدا اسم می‌آورد، امّا او زنش است، او عیال خودش است، او یک آدم بیگانه‌ای نیست؛ نسبت به او در شعرهای خودش اظهار تعشّق میکند. بنابراین شعر فارسی یک شعر عفیف است. خب، عرض کردم مواردی پیدا شده که پرده‌دری‌هایی کرده‌اند، حرفهای زشتی که انسان شرم میکند از اینکه اینها را بر زبان بیاورد یا حتّی گاهی به یاد بیاورد- گفته‌اند امّا این خیلی کم است. ما شعر فارسی را در طول تاریخ، عفیف سراغ داریم؛ این را نگه دارید؛ بایستی در محیط شعریِ ما این عفّت شعری محفوظ بماند. این یک نکته‌ی مهمّی است.
رمضان میدان مسابقه بین مؤمنین
بیانات در مراسم بیست و نهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) 14/3/1397
به همه‌ی برادران و خواهران حاضر در این اجتماع عظیم و پُرشور و به همه‌ی ملّت ایران و به همه‌ی امّت اسلامی تبریک عرض میکنم عید سعید فطر را که فرمود روزی است که «یُثابُ فیهِ المُحسِنون وَ یُخسَرُ فیهِ المُبطِلون»؛آنها که زحمت کشیدند، تلاش کردند، کارهای نیک انجام دادند، امروز روز پاداش گرفتن آنها است. بحمدالله ملّت ما غالباً در شمار «محسنون»اند.
فرمود: اِنَّ اللهَ جَعَلَ‌ شَهرَ رَمَضانَ‌ مِضماراً لِخَلقِهِ فَیَستَبِقونَ فِیهِ بِطاعَتِهِ اِلَى مَرضاتِه‌. خدای متعال ماه رمضان را میدان مسابقه قرار داده است بین مؤمنین که به‌وسیله‌ی اطاعت خداوند، به رضای الهی نزدیک بشوند. هر سال در این مسابقه، بحمدالله ملّت ما امتیازهای بیشتری به دست می‌آورَد. وقتی مقایسه میکنیم هر سال را با سالهای قبل از آن، پیشرفت در معنویّت را، در کارهای نیک را، در اَعمال مقرِّب انسان به خدای متعال را، در میان مردم در هر سال بیشتر میبینیم. تلاوت قرآن، جزءخوانی قرآن در چند سالِ قبل از این در یک شهر شروع شد؛ امروز در بسیاری از شهرهای کشور در این ماه رمضان این سنّت بسیار مستحسن و زیبا تکرار شد. مجالس دعا، مجالس مناجات، حال و حضور مردم در این مجالس، هر سال بیشتر است. بنده امسال تحقیق کردم، کسب اطّلاع کردم؛ مجالس دعا و ذکر و مناجات و توسّل و موعظه، از هر سال گرم‌تر و گیراتر و پُرجمعیّت‌تر بوده است. این همان میدان مسابقه است.
پیشرفت در مسابقه رمضان
بیانات در مراسم بیست و نهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) 14/3/1397
افطاری دادن به مردم؛ سنّتی که چند سال است که بحمدالله در بین مردم معمول شده است؛ در مساجد، در خیابانها، در کوچه‌ها، در مسیرها فرش می‌اندازند و افطاری ساده میدهند یا بسته‌های افطاری را بین مردم تقسیم میکنند. اینها امسال از سالهای گذشته بیشتر بود، پُررونق‌تر بود؛ این، پیشرفت در این مسابقه است.
و اوج درخشندگی ماه رمضان در شبهای قدر بود و آن اجتماع عظیم مردم در نقاط مختلف این شهر و همه‌ی شهرها در سراسر کشور که مردم دستها را به دعا بلند کردند، با خدای متعال حرف زدند، درخواست کردند، مناجات کردند، لطافت و صفای روح خودشان را افزایش دادند. اینها همان تلاشهای میدان مسابقه است.
و آنگاه راهپیمایی روز قدس که حقیقتاً یک پدیده‌ی منحصربه‌فردی در جمهوری اسلامی است و امسال از همیشه برجسته‌تر بود؛ در زیر آن آفتاب داغ، در روزهای بلند، با دهان روزه و بعد از شبِ بیداری‌کشیده‌ی بیست‌وسوّم ماه رمضان؛ چند ساعت بعد از پایان بیداری شب احیاء، مردم با این شور‌ و ‌نشاط بیایند داخل خیابانها؛ که کسانی که این محاسبات را میکنند، به ما گزارش کردند امسال در اغلب شهرهای کشور، جمعیّت راه‌پیمایان، پُرشورتر و ازلحاظ کمّیّت، بیشتر از سال گذشته و سالهای گذشته بود.
این ملّت، بیدار است. این ملّت، پُرانگیزه است. این ملّت، خسته نیست. آن کسانی که به‌‌تبع از تبلیغات دشمنان، ترویج میکنند که این ملّت خسته است، بی‌نشاط است، خودشان خسته‌اند، خودشان بی‌نشاط اند! تعمیم میدهند، قیاس به نفس میکنند. این ملّتی که بعد از یک شب احیاء، با آن هیجان، با آن شور و نشاط، از همه‌ی قشرهای مردم -زن و مرد و پیر و جوان- وارد خیابانها میشوند و آن راهپیمایی را به راه می‌اندازند، این ملّت خسته نیست، نومید نیست. این ملّت میدان کار را میدان مسابقه میداند، معنویّت او روز‌به‌روز بحمدالله بیشتر است. هر سال معنویّت مردم ما و صفای آنها در ماه رمضان بیشتر است؛ این معنایش این است که ملّت ایران به‌رغمِ اَنف سیاستهایی که انسانها را میخواهند از معنویّت دور کنند، به معنویّت پایبند است، ایستاده است و در مقابل دنیای رونده‌ی به سمت فساد و انحطاط معنوی ایستاده است. و عامل این‌همه تلاش در سرتاسر کشور، عمدتاً جوانهای این کشورند؛ و این یک سرمایه‌ی معنوی بی‌بدیلی است که جوانهای کشور، روح معنویّت در وجودشان باشد و این نگه‌دارنده‌ی هویّت و استقلال و عزّت و عظمتِ کشور است.
 


مسئولین مراقب باشند از سهل‌انگاری، غفلت، تنبلی، اشرافی گری، تکبّر نسبت به آحاد مردم اجتناب بکنند
بيانات در مراسم دانش‌آموختگي دانشجويان دانشگاه امام حسين (علیه‌السّلام) 09/4/1397
یک نکته در آخر عرایضم عرض بکنم. آنچه راجع به دشمن باید بدانیم، اجمالاً عرض شد، امّا خود ما باید مراقب کار خودمان هم باشیم؛ همه‌ی ما! از کوچک تا بزرگ، از جوان تا پیر، از مردم معمولی تا مسئولین؛ و بخصوص مسئولین مراقب باشند از سهل‌انگاری، از غفلت، از تنبلی، از اشرافی گری، از تکبّر نسبت به آحاد مردم و تکیه‌ی به جایگاه چند‌روزه‌ی ریاستی، اجتناب بکنند؛ اگر این طور شد، خدای متعال توفیقات خود را همچنان‌که تا امروز به شما ملّت ایران مرحمت فرموده است، بعد از این هم عطا خواهد کرد. و آن روزی که ملّت ایران بتواند در جایگاهی قرار بگیرد که دشمنان جرئت نکنند تهاجم نظامی و اقتصادی و امنیّتی و سیاسی به او را حتّی به مُخیّله‌ی خود خطور دهند، ان‌شاء‌الله دیر نخواهد بود و شما جوانان عزیز آن روز را به توفیق الهی خواهید دید.


غیر از جنبه‌های مدیریّتی و سیاسی و بین‌المللی، جنبه‌های معنوی هم بایستی مطالبه کرد
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 22/5/1397
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز؛ از شهرهای دور، در این هوای گرم لطف کردید، امروز این حسینیّه با انوار معنویِ اخلاصی که در بسیاری از شما هست، نورانی شد، منوّر شد. از این اجتماعات، غیر از جنبه‌های مدیریّتی و سیاسی و بین‌المللی، جنبه‌های معنوی هم بایستی مطالبه کرد و توقّع داشت و انتظار داشت؛ در بین شما حتماً نَفَس های پاکیزه، دل های پاک، نورانی، دعاهای مستجاب وجود دارد؛ به این ها ما امید بسته‌ایم، امید می بندیم.
 


استفاده از فرصت های معنوی در ماه ذیحجه
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 22/5/1397
خب، روز اوّل ماه ذی‌الحجّه است؛ ماه ذی‌الحجّه هم ماه عجیبی است؛ ماه دعا، ماه مناجات، ماه یادآوری میقات پروردگار با پیغمبر بزرگ است؛ اوج این حرکتِ تضرّع و دعا و توسّل هم روز عرفه است که آنجا شاهد گفتگوی امام بزرگوار و شهیدمان با خدای متعال هستیم دعای عرفه، با آن مضامین بلند بعد هم روز عید قربان، یادآوری قربانی بزرگ، وَ فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظیمٍ‌؛ بعد وارد دهه‌ی دوّم ذی‌‌‌‌حجّه می شویم، دهه‌ی غدیر، ماجرای عجیبی است؛ این ماه مهمّی است؛ و مقدّمه‌ی ماه محرّم. از این فرصت ها استفاده‌ی معنوی کنیم.
 


اتّکاء به قدرت الهی باعث قدرتمندی و استقلال می شود
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 22/5/1397
شماها اغلب جوانید، دل هایتان پاک است، روح هایتان صافی است، آلودگی‌هایتان نسبت به امثال ما که عمری گذرانده‌ایم، کمتر است؛ با توجّه به خدای متعال «وَ سئَلُوا اللهَ مِن فَضلِه»؛ فضل خدا را بخواهید در همه‌ی امورتان در امور شخصی، در امور اجتماعی، در امور سیاسی، در امور بین‌المللی و خدای متعال پاسخ خواهد داد. وقتی شما اطمینان به فضل الهی و برکات الهی پیدا کردید، اوّلین خاصیّتش این است که احساس قدرت می کنید، احساس نیرومندی می کنید، ضعف و ترس و مانند این ها از شما دور می شود ؛ خیلی با عظمت است، خیلی با ارزش است. احساس دیگری که در شما به وجود می‌آید، چون متّکی به خدا، متّکی به قدرت لایزال، متّکی به نعمت بی‌زوال هستید، ایجاد امید است، در شما امید به وجود می‌آید، امید رشد می کند، دل شما روشن می شود به نور امید؛ وقتی امید بود، توکّل بود، اعتماد‌به‌نفس بود، اتّکاء به قدرت الهی بود، آن‌وقت یک ملّت، شکست ناپذیر می شود ؛ یک انسان، تبدیل می شود به یک عنصر لایزال از لحاظ اقتدار، از لحاظ حرکت، از لحاظ پیشرفت. راز این که این‌همه به ما در کلمات ائمّه‌ی اطهار و در دعاها به توسّل به خدای متعال و توکّل به خدای متعال و تضرّع پیش خدای متعال تحریض شده است، این است؛ وقتی شما به خدا متّکی بودید، اِنَّمَا یَکتَفِی‌ المُکتَفونَ‌ بِفَضلِ قُوَّتِکَ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اکفِنَا وَ اِنَّما یُعطِی المُعطونَ مِن فَضلِ جِدَتِکَ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَعطِنَا؛ خدایا! آنهایی که در دنیا توانسته‌اند خودشان را در مقابل طوفان ها نگه دارند، بخشی از قوّت تو به آنها داده شده است، پس، از آن به ما هم عنایت کن؛ در دعا در صحیفه‌ی سجّادیّه امام سجّاد به ما یاد می دهند این‌جوری دعا کنید، این‌جوری بخواهید. این که ما را توصیه می کنند به دعا کردن، به تضرّع کردن، برای این است که گم نکنیم خودمان را، خطا نکنیم؛ خودتان را کوچک نشمرید، ضعیف نشمرید؛ اگر متّکی به منبع لایزال قدرت و ثروت باشید، آن‌وقت دیگر هیچ احتیاجی به کسی ندارید؛ اللّهُمَّ اَغنِنا عَن هِبَه الوَهّابینَ بِهِبَتِکَ وَ اکفِنَا وَحشَه القاطِعینَ بِصِلَتِک؛ همه‌ی دنیا هم که رو برگردانند، شما قدرتمندید. یک ذرّه از این احساس در ملّت ایران به وجود آمده، چهل سال است که در مقابل قدرتهای پُررویِ وقیحِ بی‌شرمِ متکبّرِ دنیا، با قدرتِ تمام ایستاده است. آنچه من و شما در این مقوله داریم، یک اندکی از بسیار است؛ هرچه بیشترش کنیم، این اقتدار و این توانایی بیشتر می شود . خب، این راجع به ماه ذی‌حجّه.


معنویّت و اخلاق، جهت‌دهنده‌ی همه‌ی حرکت ها و فعّالیّت های فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است
بیانیه گام دوم انقلاب 97/11/22
معنویّت و اخلاق: معنویّت به معنی برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکّل، ایمان در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضیلت‌هایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتمادبه‌نفس و دیگر خلقیّات نیکو است. معنویّت و اخلاق، جهت‌دهنده‌ی همه‌ی حرکت ها و فعّالیّت های فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتّی با کمبودهای مادّی، بهشت می سازد و نبودن آن حتّی با برخورداری مادّی، جهنّم می‌آفریند.
 

اخلاق و معنویّت، با دستور به دست نمی‌آید، پس حکومت ها نمی توانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند
بیانیه گام دوم انقلاب 97/11/22
شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد کند برکات بیشتری به بار می‌آورد؛ این، بی‌گمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد، بدون همراهی حکومت ها توفیق چندانی نخواهد یافت. اخلاق و معنویّت، البتّه با دستور و فرمان به دست نمی‌آید، پس حکومت ها نمی توانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، امّا اوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، و ثانیاً زمینه‌ را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی دراین‌باره میدان دهند و کمک برسانند؛ با کانون های ضدّ معنویّت و اخلاق، به شیوه‌ی معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنّمی‌ها مردم را با زور و فریب، جهنّمی کنند.
 

در دوره‌ی پیش‌ِرو باید در‌باره‌ها تهاجم دشمنان برنامه‌های کوتاه‌مدّت و میان‌مدّت جامعی تنظیم و اجرا شود
بیانیه گام دوم انقلاب 97/11/22
ابزارهای رسانه‌ای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانون های ضدّ معنویّت و ضدّ اخلاق نهاده است و هم‌اکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دل های پاک جوانان و نوجوانان و حتّی نونهالان با بهره‌گیری از این ابزارها را به چشم خود می‌بینیم. دستگاه‌های مسئول حکومتی دراین‌باره وظایفی سنگین بر عهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانه صورت گیرد. و این البتّه به معنی رفع مسئولیّت از اشخاص و نهادهای غیرحکومتی نیست. در دوره‌ی پیش‌ِرو باید دراین‌باره‌ها برنامه‌های کوتاه‌مدّت و میان‌مدّت جامعی تنظیم و اجرا شود؛ ان‌شاء‌الله.
 

تکریم شهید نه فقط تکریم او است؛ بلکه به معنای ایجاد تداوم در حرکت او است
بیانات در دیدار دست‌اندرکاران کنگره بزرگداشت شهدای استان کرمان 97/12/9
اوّلاً خیلی تشکّر می کنم از شما آقایان محترم و برادران عزیز به خاطر این اقدام بجا و ان‌شاءالله مؤثّر، یعنی تکریم شهیدان و بزرگداشت نام مکرّم و مطهّر شهیدان. اینکه ما یک اقدام‌کننده را، یک حرکت‌کننده را بزرگ بداریم و به او اهمّیّت بدهیم، نه فقط تکریم او است و نه فقط تکریم کار او است بلکه به معنای ایجاد تداوم در حرکت او است؛ این مهم است؛ از همه مهم‌تر این است. وقتی یک نفری می رود در میدان جهاد و شما او را تکریم می کنید، سه کار انجام داده‌اید: یکی اینکه این مجاهد فی‌سبیل‌الله را تکریم کرده‌اید، احترام کرده‌اید؛ یکی اینکه جهاد را تکریم کرده‌اید؛ کار سوّم این است که شما دیگران را به ادامه‌ی این راه تشویق کرده‌اید. این اتّفاقی است که در جنگ تحمیلی ما و دفاع مقدّس هشت‌ساله‌ی ما افتاد؛ یعنی یک جوانی رفت جبهه و شهید شد، پدر او، مادر او، مردم دیگر به نام او افتخار کردند، این موجب شد افراد زیادی به سمت میدان جهاد حرکت کنند و این راه ادامه پیدا کند. در دوران دفاع مقدّس، از رزمندگان با احترام یاد می شد؛ این موجب می شد که کسان زیادی میل به این حرکت و به این میدان پیدا کنند. خب، این یک اتّفاقی است که در دوره‌ی دفاع مقدّس افتاده، بعد از آن هم تا امروز کم و بیش این کار شده.
توجّه داشته باشید که برای همین خاصیّت سوّم، برای همین مسئله‌ی سوّم، مخالفین شما، دشمنان شما، می خواهند یاد شهدا احیا نشود و شهدا تکریم نشوند؛ برای اینکه جادّه‌ی شهادت کور بشود، مسدود بشود، برای اینکه دیگران تشویق به حرکت مجاهدانه نکنند. دیده‌اند و تجربه کرده‌اند و ما و شما هم تجربه کرده‌ایم که وقتی نام شهدا، یاد شهیدان، با عظمت برده می شود، جوان امروز که نه دوره‌ی جنگ را دیده، نه دوره‌ی امام را دیده، نه خاطره‌ای از آن زمان دارد، وقتی می فهمد که یک جایی در آن طرف منطقه و با هزاران فرسنگ فاصله دارند با دشمنان می جنگند، عاشق حرکت به میدان جهاد می شود، پا می شود می رود در حلب، در بوکمال، در زینبیّه، بنا می کند جنگیدن و به شهادت هم می رسد. ببینید! این به خاطر این است که شماها شهید را احترام کرده‌اید؛ چون شهادت مورد تکریم قرار گرفته، این به طور طبیعی حرکت شهادت‌طلبانه را، حرکت مجاهدانه را در کشور تقویت می کند.
 

هدایت قرآن در اختیار افراد باتقوا است
بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در مسابقات بین‌المللی قرآن 1398/01/26
[بعد] تقوا؛ هدایت قرآن در اختیار افراد باتقوا است. معنای تقوا هم این است که مراقب خودمان باشیم؛ مراقب خودمان! مثل کسی که از یک جادّه‌ی باریکی عبور می کند که اطرافش پرتگاه است، دو طرفش پرتگاه است؛ اینجا هر قدمی که برمی دارید، زیر پایتان را نگاه می کنید. «تقوا» در روایات تشبیه شده است به راه رفتن در منطقه‌ی خارزار؛ آن منطقه‌ای که پُر از خار است؛ می گویند اینجا مواظبید که این لباس های شما یا مثل ما قبای بلندتان، عبای بلندتان یا شلوارتان به این خارها گیر نکند یا خار به پایتان فرو نرود؛ مراقبت می کنید. چطور مراقبید! تقوا یعنی این؛ یعنی مراقب باشید که در این خارزار عالم وجود و عالم مادّه که از اطراف، خارها انسان را احاطه کرده‌اند، گیر نکنید. البتّه تقوا مراتبی دارد؛ مرتبه‌ی عالی‌اش مال آن کسانی است که از جانشان گذشتند. رحمت خدا، رضوان خدا بر آن شهید عزیزی که این کلمه را یاد ما داد که اگر از سیم خاردار نفْس خودت گذشتی، می توانی از سیم خاردار دشمن هم بگذری. رضوان خدا بر این شهیدان! خیلی چیزها یاد ما دادند.


مواظب باشید اختلاف ‌نظرها به درگیری و تشنّج و ناخن زدن به چهره‌ی یکدیگر نینجامد
بیانات در دیدار طلاب حوزه‌های علمیه 1398/02/18
یک مسئله این است که در حوزه ممکن است در مسائل گوناگون اختلاف ‌نظر وجود داشته باشد؛ در مسائل علمی که اختلاف‌ نظر هست، در جهت‌گیری‌های فکری که اختلاف ‌نظر هست، در زمینه‌های سیاسی هم اختلاف‌ نظر ممکن است باشد؛ این اشکال ندارد؛ اختلافات را باید مدیریّت کرد. مواظب باشید اختلاف ‌نظرها به درگیری و تشنّج و ناخن زدن به چهره‌ی یکدیگر نینجامد! ما در گذشته در سنّت حوزه‌های خودمان داشته‌ایم که حالا من آخرین موردش را که بخواهم عرض بکنم، مرحوم حاج شیخ مجتبیٰ قزوینی (رضوان ‌الله علیه) [است که] ملّای برجسته‌ی بزرگی در مشهد بود، ضدّ فلسفه و عرفان. بنده خودم جزو ارادتمندان ایشان بودم و هستم؛ مرد واقعاً بزرگی بود امّا سلیقه‌ی علمی ایشان این بود: درست ضدّ فلسفه و ضدّ عرفان که کتاب هم در این زمینه نوشته بود، تدریس هم می کرد؛ جزو برجسته‌ترین شاگردهای مرحوم آمیرزا مهدی اصفهانی بود؛ و امام بزرگوار، مغز فلسفه و عرفان بود، لُبّ فلسفه و عرفان بود؛ خب اینها خیلی با هم فاصله دارند، یعنی درست بکلّی در دو قطب یک طیف قرار دارند. وقتی که مبارزات شروع شد و امام نشان داد که رهبر این مبارزه است -امام از روزهای اوّلِ مبارزه این را اثبات کرد- این آقای حاج شیخ مجتبیٰ قزوینی با همه‌ی این اختلافاتی که داشت، بلند شد از مشهد و یک جماعتی را هم با خودش برداشت، آمدند دیدن امام در قم؛ آمدند اظهار ارادت به امام کردند. تا وقتی هم ایشان زنده بود -سال ۱۳۴۶ ایشان از دنیا رفت- پای انقلاب بود، یعنی واقعاً امید ما طلبه‌های مبارزِ آن روز در مشهد به مرحوم حاج شیخ مجتبیٰ بود، با اینکه اختلاف سلیقه‌اش با امام این جوری بود.
مرحوم آمیرزا جواد آقای تهرانی ملّای دیگری بود در رتبه‌های بعدی از همان جماعتِ مخالفین فلسفه و عرفان که ما خدمت ایشان درس هم خوانده بودیم. ایشان خب نقطه‌ی مقابل بودند دیگر. ایشان قبل از انقلاب اظهار ارادت به امام می کرد. من خودم قبل از پیروزی انقلاب از ایشان شنیده بودم اظهار ارادت و علاقه‌ی به امام را؛ بعد از پیروزی انقلاب هم این آدم بلند شد رفت جنگ؛ پیرمرد هفتاد هشتاد‌ ساله بلند شد، رفت لباس بسیجی پوشید و پای خمپاره [ایستاد] و مشغول جنگ شد؛ یعنی ما آدمهای این جوری داشتیم. [یعنی] اختلاف فکری، در عین حال اتّحاد به معنای واقعی کلمه؛ لله، فی‌الله، فی‌سبیل‌الله.
در قدیم هم داشتیم؛ مرحوم صاحب حدائقِ اخباری -البتّه اخباریِ واقعاً ملّا؛ صاحب حدائق واقعاً ملّا است- و مرحوم آقا باقر بهبهانی، اصولیِ متمحّضِ، قُحِّ اصول و در واقع زنده‌کننده‌ی اصول در یک برهه‌ای از تاریخ حوزه‌های علمیّه‌ی ما؛ این دو نفر هر دو کربلا بودند، با هم مباحثات تند و زیادی داشتند. مرحوم صاحب حدائق وصیّت کرد که [وقتی] از دنیا رفتم، نماز من را آقا باقر بهبهانی بخواند و همین کار هم شد؛ ایشان از دنیا رفت، مرحوم آقا باقر بهبهانی نماز ایشان را [خواند]. یعنی این چیزها در حوزه وجود داشته. البتّه ضدّش و خلافش هم بوده؛ تزاحمات بیخودی، تعارض های بیجا، از اینها هم داشته‌ایم؛ امّا برجستگان ما این جور بودند.
در حوزه از یک طرف طلبه‌های جوان باید ادب را، اطاعت را نسبت به بزرگان حوزه، نسبت به مراجع تقلید حفظ کنند، همین طور که در همین منشور روحانیّت امام (رضوان ‌الله‌ علیه) همین ها هست. آن بزرگان حوزه هم باید حلم را و تحمّل را نسبت به جوان ها در نظر داشته باشند. از یک طرف حلم و تحمّل لازم است، از یک طرف هم ادب و اطاعت لازم است.


رمضان، ماه رواج تقوا است
بیانات در دیدار مسئولان نظام 1398/02/24
ماه رمضان ماه تقوا است؛ من و شما که مسئولیم -همه‌ی ما- به رعایت تقوا بیش از دیگران نیاز داریم. چند کلمه‌ای، چند دقیقه‌ای در این زمینه عرایضی می خواهم عرض بکنم. خب در آیه‌ی شریفه‌ی «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم لَعَلَّکُمم تَتَّقُون»، این «لَعَلَّکُم تَتَّقُون» -شاید تقوا پیشه کنید- به معنای امید است، یعنی امید این هست که این اتّفاق بیفتد. خب، امید در مورد خدای متعال معنا ندارد؛ خدا عالم به سرّ ‌و خفیّات و همه چیز است، امید معنی ندارد؛ بنابراین مراد این است که این ماه رمضان را، این تشریع الهی را قرار دادیم تا زمینه‌ای باشد، بستری باشد برای رواج تقوا؛ خطاب هم خطاب به عموم است، یعنی بین شما مردم تقوا رواج پیدا کند. بنابراین ماه رمضان، ماه رواج تقوا است.
تقوا یعنی چه؟ تقوا آن طوری که در ترجمه‌ها رایج شده که درست هم هست، یعنی «پروا کردن»، یا در تعبیرات معمولی ماها «ملاحظه کردن»؛ [مثلاً] می گویند فلانی ملاحظه‌ی فلانی را دارد، یا شما ملاحظه‌ی فلان کس را دارید؛ پروا یعنی این. پروا کردن، ملاحظه کردن، معنای تقوا است. اِتَّقُوا الله،یعنی ملاحظه‌ی خدا را بکنید، پروا داشته باشید از خدای متعال. یک خطّ مستقیمی به شما نشان داده است در این حرکت عظیم حیات بشری که محفوف به مشکلات است. فرض کنید مثل زمینی که این گوشه و آن گوشه‌اش مین وجود دارد که یک راهی را باز می کنند، می گویند این راه، راه سلامت است، راه امنیّت است، از اینجا بروید؛ صراط مستقیم این است. ملاحظه‌ی خدا -اِتَّقُوا الله- یعنی حواستان باشد از این راه منحرف نشوید، کج و راست نشوید که گرفتار خواهید شد، مشکل برایتان درست می شود.


تقوا موجب هدایت است
بیانات در دیدار مسئولان نظام 1398/02/24
اگر از این راه رفتید، آن وقت نتایج خوبی به دست شما خواهد رسید که آن نتایج را هم خدا در قرآن مکرّر در آیات متعدّد قرآنی بیان کرده: اِتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُم تُرحَمون؛ رحمت الهی؛ لَعَلَّکُم تُفلِحون -فلاح یعنی رستگاری- اگر تقوا بود، رستگاری برای انسان پیش می‌آید؛ لَعَلَّکُم تَهتَدون؛ -که در بعضی از آیات هست- تقوا موجب هدایت است، وقتی تقوا پیشه کردید، مشکلات، کوره‌راه‌ها از جلوی شما عقب خواهد رفت و راه درست برای شما روشن خواهد شد. اگر تقوا داشته باشید، موجب فرقان است: یَجعَل لَکُم فُرقانًا؛ فرقان یعنی قدرت تشخیص؛ [این] خیلی مهم است. ما در همه‌ی مسائل زندگی نیاز داریم به قدرت تشخیص که راه درست را از نادرست، حق را از باطل تشخیص بدهیم؛ با «تقوا» فرقان به وجود می‌آید، قدرت تشخیص به وجود می‌آید. یک چیز دیگر: وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً -«مَخرَج» یعنی بن‌بست‌شکنی- اگر تقوا باشد، بن‌بستی وجود ندارد، بن‌بست در کارتان نیست. در همه‌ی زمینه‌ها اگر تقوا داشته باشید، مراعات کنید، همان پروای مورد نظر و ملاحظه‌ی از خدای متعال را داشته باشید، بن‌بستی در مقابل شما وجود ندارد. و بصیرت [هم به انسان می دهد]. اینها وعده‌های قرآنی است برای تقوا. وَمَن اَصدَقُ مِنَ اللهِ قیلًا؛ هیچ کس، هیچ وعده‌دهنده‌ای صادق‌تر از خدای متعال نیست؛ وقتی خدای متعال وعده می دهد، تحقّق پیدا می کند، قطعی است و در این شکّی نیست.


وقتی ما پایبند تقوا شدیم از قدرت های غیر خدا پروا نمی کنیم
بیانات در دیدار مسئولان نظام 1398/02/24
خب، در حاشیه‌ی دعوت به تقوا در قرآن -که از اوّل تا آخر آن بارها و بارها ماها به تقوا دعوت شدیم؛ به همین حقیقت کارساز و راهگشا- و در قبال این، تقوای از غیر خدا هم مطرح شده که به نظرم در سوره‌ی نحل است: وَ لَهُ الدّینُ واصِبًا اَفَغَیرَ اللهِ تَتَّقون؛ آیا از غیر خدا ملاحظه می کنید؟ خب، غیر خدا یعنی چه؟ ملاحظه‌ی پدر انسان، مادر انسان که خوب است، ملاحظه‌ی برادر مؤمن که خیلی خوب است، اینها مراد نیست؛ یعنی قدرت های غیر خدایی، قدرت های ضدّ خدایی. پس وقتی ما پایبند تقوا شدیم، از قدرت خدا پروا می کنیم، از قدرت های غیر خدا پروا نمی کنیم؛ «پروا نمی کنیم» یعنی ملاحظه‌ی آنها را نمی کنیم. نه اینکه حواسمان را جمع نمی کنیم؛ چرا، باید حواسمان جمع باشد امّا از آنها نمی ترسیم، فکر نمی کنیم که زندگی ما، سعادت ما، آینده‌ِی ما، سرنوشت ما دست آنها است؛ این لازمه‌‌ی تقوا است. ببینید؛ اینها همه راه‌های پیروزی یک ملّت است‌، یعنی در یک امّت اسلامی وقتی تقوا بود، و این جور اندیشیدن، و این جور عمل‌ کردن بود، قهراً شکوفایی پیش می‌آید، حرکت پیش می‌آید و پیشروی، اعتلا، ارتقا، و آن وقت « لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه» می شود که [از سوی] خدای متعال، مکرّر و چند بار در قرآن آمده است.


کارگزار حکومت، مبتلا به ارتباط نزدیک با حقوق مردم است
بیانات در دیدار مسئولان نظام 1398/02/24
تقوا دامنه‌ی وسیعی هم دارد؛ یعنی از خلوت دل شما تقوا وجود دارد که شهوات را در دل راه ندهید، رَیب و شکّ در حق را در دل راه ندهید، هوای نفْس را از خودتان دور کنید؛ [یعنی] این مشکلاتی که ماها دچارش هستیم. دیشب تلویزیون یک برنامه‌ای از امام (رضوان‌ الله ‌علیه) پخش می کرد. خب واقعاً امام، حکیم به معنای واقعی کلمه بود، یعنی حرف که می زد، دائم حکمت از دل او جاری می شد -البتّه ما بودیم در آن جلسه امّا خب تذکّر خیلی لازم است- یک جمله‌ای ایشان می گفتند که «ماه رمضان موجب می شود که از شهوات، خودمان را دور کنیم، بخصوص شهوات معنوی؛ شهوت معنوی سخت‌تر است؛ قدرت‌طلبی، جاه‌طلبی، اینها شهوات معنوی [است]. اینکه انسان سعی کند در همه‌ی میدان های زندگی خودش را تحکیم کند، این آن شهوت معنوی است؛ شهوات ظاهری و مادّی و اخلاقی و [مانند] اینها هم که به جای خود محفوظ است. تقوا از اینجا شروع می شود تا به عرصه‌ی اجتماع؛ در جنگ، تقوا وجود دارد، در فعّالیّت های سیاسی تقوا معنا می دهد، در فعّالیّت های اقتصادی همین جور. آن وقت من و شما که [جزو] مسئولین هستیم در کشور و مدیریّت های مختلف به عهده‌ی ماها است، حرکتمان، قولمان، فعلمان، ضمیرمان، تصمیممان، به سرنوشت مردم ارتباط پیدا می کند؛ و اینجا است که تقوا اهمّیّت پیدا می کند. اینکه گفتم تقوا برای من و شما مهم‌تر از مردم عادی است، به خاطر این است؛ باید مراقبت کنیم، تقوا به خرج بدهیم. کارگزار حکومت، مبتلا به ارتباط نزدیک با حقوق مردم است؛ اگر چنانچه بی‌تقوا باشد، حقوق مردم پامال خواهد شد، آن وقت دیگر قابل جبران نیست؛ حالا فلان کار خلاف شخصی و ظلم به نفْس را که انسان انجام می دهد، خب توبه می کند، بعد یک جوری جبران می شود امّا وقتی حقوق مردم پامال شد، چه جوری انسان می خواهد این را جبران کند؟


کسانی که مسئولیّتی دارند دنبال زندگی تجمّلاتی و تشریفاتی نروند
بیانات در دیدار مسئولان نظام 1398/02/24
از جمله‌ی جاهایی که تقوا باید خودش را نشان بدهد اینجا است؛ یکی مسئله‌ی رعایت بیت‌المال است، یکی مسئله‌ی خویشتن‌داری در برابر طغیان نفْس است؛ مال‌اندوزی، مشکلات اخلاقی، میل به زندگی تجمّلاتی و اشرافیّت؛ اینها چیزهایی است که ما مسئولین جمهوری اسلامی باید خیلی مراقب باشیم. وَ سَکَنتُم فی مَساکِنِ الَّذینَ ظَلَموِا؛ خب، اینکه ما در همان ساختمانی که آن طاغوت حکمرانی می کرد حکمرانی کنیم، مثل او هم عمل بکنیم که نشد، [در این صورت] ما با او فرقی نداریم. روشمان بایستی با روش بندگان شیطان و اَتباع شیطان متفاوت باشد.
دو جور مشیٰ و مسلک وجود دارد در رسیدن به قدرت. در همه‌ی کسانی که به قدرت دست پیدا می کنند این معنا وجود دارد: یک ‌جور مال اهل دنیا است، که منتظرند به قدرت دست پیدا کنند، به حکومت دست پیدا کنند تا به مطامع شخصی خودشان برسند؛ یعنی [فرد] تلاش می کند برای اینکه به ریاست جمهوری برسد، [چون] در دوره‌ی ریاست جمهوری زمینه‌هایی فراهم می شود که زندگی او یک زندگی بهتری می شود؛ یعنی برای او رسیدن به قدرت، وسیله‌ای است برای رسیدن به شهوات نفسانی، برای رسیدن به مال و ثروت و شهوات و چیزهایی که نفْس او طلب می کند؛ این یک‌ جور است که غالباً اهل قدرت این ‌جوری بودند؛ چون غالباً اهل دنیا بودند، دنبال دنیا بودند، قدرت هم برایشان دنیا بود و نتایج آن قدرت هم برایشان جز دنیا چیز دیگری نیست. این یک نحوه‌ی سلوک و نحوه‌ی مشی کسانی است که به قدرت دست پیدا می کنند؛ یکی هم نحوه‌ی مشی انبیا است: درباره‌ی پیغمبر [نقل شده]: یَجلِسُ جَلسَةَ العَبِیدِ یَأکُلُ اَکلَ العَبِید؛ نشستنش روی زمین مثل نشستن برده‌ها، مثل غلام ها [بود]؛ یعنی با آن عظمتی که مقام او دارد، هیچ گونه تعیّنی برای خودش قائل نبود در ‌غذا خوردنش، رفاقت کردنش؛ یا امیرالمؤمنین [می گوید]: اَلا و اِنَّ‌ اِمامَکُم قَدِ اکتَفىٰ مِن دُنیاهُ بِطِمرَیهِ وَ مِن طُعمِهِ بِقُرصَیه؛ [این] زندگی امیرالمؤمنین است؛ این هم یک [نمونه] است. البتّه معنایش این نیست که من و شما مثل پیغمبر یا مثل امیرالمؤمنین عمل کنیم؛ [اصلاً] ما قادر نیستیم؛ خود حضرت هم می فرماید: اَلا وَ اِنَّکُم لا تَقدِرونَ عَلىٰ ذٰلِک؛) شماها نمی توانید این‌ جوری رفتار کنید، وَلٰکِن اَعینونی بِوَرَعٍ وَ اجتِهاد؛ تلاش کنید؛ خطّ اصحاب قدرت دنیوی را دنبال نکنید.
بنابراین کسانی که مسئولیّتی دارند در نظام جمهوری اسلامی، یکی از چیزهایی که باید واقعاً به آن اهتمام داشته باشند و لازمه‌ی تقوا است، این است که دنبال زندگی تجمّلاتی و تشریفاتی و مانند اینها نروند. زندگی معمولی داشته باشند، اسراف و مانند اینها نداشته باشند. البتّه حرف درباره‌ی تقوا زیاد است. این اصل عرضی که ما به شما خواستیم بکنیم همین است، که البتّه در واقع خود بنده بیشترین مخاطب این حرف ها هستم و احتیاجم بیشتر از شماها است. و باید تقوا را هدف اصلی خودمان، مسیر اصلی خودمان، وسیله‌ی اصلیِ در اختیار خودمان بدانیم و دنبال تقوا باشیم؛ این حرف اساسی ما بود.


بی‌دقّتی در بیان و تعبیر مؤاخذه‌ی خدا را در بر دارد
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان 1398/03/01
البتّه جوان های عزیز که صحبت کردند، غالباً نگرانی‌ها و دردها را بیان کردند؛ خوب است، عیبی ندارد، من با بیان نگرانی‌ها و اشکالات و مانند اینها مخالف نیستم، کاملاً موافقم که گفته بشود و مطرح بشود، منتها در تعبیرها یک مقداری دقّت بشود؛ چون بی‌دقّتی در بیان و در تعبیر و مانند اینها ممکن است علاوه بر مؤاخذه‌ی خدایی، تأثیرات خارجی‌اش هم مطلوب نباشد؛ با دقّت بایستی انتقاد کرد. این روحیه‌ی نشاط و طلب کاری -که من حالا عرض می کنم این را- خیلی خوب است.
بعضی از دوستان انتقادهایی کردند که خب خوب است، بسیاری از انتقادها هم به‌جا است، منتها لحن انتقاد را خیلی تند نکنید، یعنی دو چیز را توجّه داشته باشید: یکی اینکه در انتقادها سعی کنید که نقطه‌ضعف به طرف مقابلتان ندهید؛ یعنی جوری حرف نزنید که بتوانند شما را در مرجع قضائی محکوم کنند؛ این را توجّه داشته [باشید]؛ من شاید یک بار، یا دو بار دیگر در جمع جوان ها این را تذکّر داده‌ام؛ توجّه داشته باشید جوری حرف نزنید که مورد استفاده‌ی طرف مقابل قرار بگیرد برای محکوم‌ کردن قضائی شما؛ این یک.
دوّم اینکه از افراط و تفریط در بیان بپرهیزید. شما ملاحظه کنید در قرآن وقتی درباره‌ی مثلاً فرض کنید کفّار و مخالفین پیغمبر یک مطلبی را بیان می کند، بعد می گوید: وَلٰکِنَّ اَکثَرَهُم یَجهَلون؛ نمیگوید «و لٰکنّهم یجهلون»، می گوید: اَکثَرَهُم یَجهَلون، یعنی یک عدّه‌ای هم در بینشان هستند که محکوم به این حکم نیستند. این جور نباشد که شما به طور قاطع یک مجموعه را نفی کنید یا اِشکالی بر آنها وارد کنید؛ در حالی که ممکن است بعضی از اینها مشمول این اِشکال شماها نباشند. اینها تذکّراتی است که [مهم است]. شماها هم بچّه‌های من هستید، یعنی واقعاً مثل فرزندان من هستید؛ دلم می خواهد که کارتان و همین جهتی که دارید حرکت می کنید، یک جهت درستی باشد.


پرهیز از نا امیدی و امیدوار بودن به آینده
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان 1398/03/01
آخرین نکته که خیلی نکته‌ی مهمّی هم هست این است: یک چیزهایی ممکن است شما مشاهده کنید که برای شما ناپسند باشد؛ فرض کنید گرایش سیاسی فلان شخصیّت یا اِشکال در کار فلان مسئول در فلان قوّه برای شما ناخوشایند است. اگر صد مورد از این حوادث را هم مشاهده می کنید، ناامید نشوید؛ این آن توصیه‌ی قطعی و اصلی من است. ناامید نشوید! همه چیز امیدبخش است برای ما، همه چیز نویددهنده است برای ما. همان طور که اشاره کردم، ما یک ملّتی هستیم که عوامل مژده‌دهنده در پیرامون ما و در درون ما به مراتب بیشتر است از عوامل مأیوس‌کننده و ناامید‌کننده. این عوامل مژده‌دهنده را ببینید، پیدا کنید، به آنها دلگرم بشوید، به خدای متعال توکّل کنید، قصدتان را و نیّتتان را خالص کنید و بدانید که خدای متعال شما را کمک خواهد کرد و مدد خواهد کرد. ان‌شاءالله همه‌ی شماها زوال دشمنان بشریّت، یعنی همین تمدّنِ آمریکاییِ منحط و زوال اسرائیل را به لطف الهی خواهید دید.


شما اساتیدِ محترم باید کاری کنید که جریان انقلابی در دانشگاه رایج بشود
بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه‌ها در بیست و سومین روز از ماه مبارک رمضان 1398/03/08
یک مطلب دیگری که من اینجا یادداشت کرده‌ام عرض بکنم، این است که اساتید انقلابی و متدیّن خوشبختانه در دانشگاه زیادند؛ جمع عظیمی از اساتید دانشگاه‌ ما اساتیدی هستند که به انقلاب از بُن دندان عقیده دارند، معتقدند، پایبندند و متدیّنند و مایلند پیشرفت های انقلابی در همه‌ی زمینه‌ها همچنان ادامه و استمرار پیدا کند. به نظر من این مجموعه‌ی اساتید انقلابی بایستی همّت کنند تا در داخل دانشگاه جریان‌سازی کنند؛ این به نظرم خیلی مهم است. محیط دانشگاه به خاطر برخی از مشکلات فرهنگی، آن محیطی که مورد انتظار در نظام اسلامی و جمهوری اسلامی است، نیست؛ یعنی زیاد اتّفاق می‌افتد که یک جوانی با زمینه‌های مذهبی، با زمینه‌های انقلابی، با زمینه‌های فکریِ خوب وارد دانشگاه بشود و خالی از این زمینه‌ها یا بسیاری از این زمینه‌ها از دانشگاه خارج بشود؛ این وجود دارد، این میراث گذشته‌ی دانشگاه‌های ما است. ‌همان ‌طور که عرض کردم، مهندسیِ دانشگاه در کشور ما از اوّل برای این نبوده است که تدیّن و وابستگی به استقلال فکری و فرهنگی در آن شکل بگیرد [بلکه] ‌عکس این بوده؛ این تا حدود زیادی در دانشگاه‌های ما هنوز سریان و جریان دارد. شما اساتیدِ محترم متدیّن و انقلابی باید کاری کنید که جریان انقلابی و فکری و اسلامی در دانشگاه، جریان رایج بشود.
این [کار] احتیاج به این هم ندارد که حتماً با امکانات امنیّتی و انتظامی و غیره [باشد]؛ نخیر، این کار، کار انسانی،‌ کار اسلامی، کار فرهنگی است؛ جریان‌سازی است. خب، طبعاً دانشجوها سؤالاتی دارند؛ جوانند، این سؤالات را اساتید انقلابی پاسخ بدهند. هفته‌ی قبل جمعی از دانشجوها اینجا بودند، تعدادی صحبت کردند، خب همین ها سؤالات دانشجوها است، سؤالات دانشجوها از این قبیل است؛ این سؤالات باید پاسخ داده بشود. بهترین جا برای پاسخ دادن، محیط دانشگاه است، کلاس درس است؛ بهترین کس، شایسته‌ترین کس برای پاسخ‌گویی شما هستید؛ استاد دانشگاه‌. ذهن جوان را روشن کنید در زمینه‌های مختلف.

توکّل به خدا و استمداد از پروردگار
بیانات در دیدار مدال‌آوران المپیادهای علمی و اعضای تیم ملی والیبال جوانان 98/5/16
توکّل به خدا را و استمداد از پروردگار را هم فراموش نکنید؛ این توصیه‌ی مؤکّد من است؛ خداوند توفیق می دهد. البتّه قرآن به ما می گوید هر کس تلاش کند، خدا کمکش می کند: کُـلًّا نُمِدُّ؛ یعنی کمک خدا صرفاً مال مؤمنین نیست؛ حتّی خدای متعال آن کسانی را هم که برای دنیا دارند کار می کنند، وقتی تلاش بکنند، به خاطر تلاششان کمک می کند. کُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هؤُلاءِ؛ امّا کمک های ویژه‌ی الهی مال مؤمنین است و آنجایی که کسی با خدا ارتباط دارد. دل های شما دل های پاکیزه‌ای است، شما جوانید، دل هایتان پاکیزه است؛ ارتباط شما با خدای متعال و توکّل شما به خدای متعال و استمداد شما از خدای متعال، به شما کمک می کند که بتوانید بهتر پیش بروید، راحت‌تر مشکلات را پشت سر بگذارید و امیدوارانه‌تر با مشکلات دسته و پنجه نرم کنید و پیش بروید؛ این هم نکته‌ی بسیار مهمّی است. و این ارتباط قلبی با خدا را که من همیشه به جوان ها توصیه می کنم و به شما هم توصیه می کنم: در درجه‌ی اوّل، اجتناب از گناه، آشنایی دل با خدای متعال، توجّه به نماز، توجّه به ذکر؛ اینها توصیه‌های حتمی ما است که ان‌شاء‌الله به شما کمک می کند و شما را در این راه پیش می برد؛ و امیدواریم که خداوند به شماها توفیق بدهد. بله، من هم حتماً دعا می کنم شما را و امیدوارم که دعای من هم درباره‌ی شماها مستجاب بشود. شماها فرزندان این کشور و نورچشمان این کشور هستید و ان‌شاء‌الله چشم کشور به شما روشن خواهد شد.

اهمّیّت دادن به مسئله‌ِی ثبات و عدم لغزش جوان ها
بیانات در دیدار جمعی از اعضای گروه‌های جهادی 98/5/23
نکته‌ی مهمّی که به نظر من هست، مسئله‌ِی ثبات و عدم لغزش است؛ من خواهش می کنم به این اهمّیّت بدهید. شما با یک مجموعه‌ِی جوان دارید کار می کنید؛جوان در معرض دو آسیب است: یکی آسیب عدم ثبات در راه، آن تغیّر فکری؛ یکی هم آسیب دچار شدن و مبتلا شدن به ابتلائات بشری؛ مُجمل و سربسته‌اش این است. مراقب باشید این جوان های شما از این آسیب‌ها محفوظ بمانند؛ در صراط مستقیم ثبات لازم است، باید دارای ثبات باشند.
حالا غیر از کار اعتقادی و فکری و مانند اینها که حتماً در جای خود لازم است، یک مقداری‌اش مربوط می شود به کار عملی؛ یعنی عبادت، ‌توجّه، اوّل وقت نماز خواندن، حتماً هر روز قرآن خواندن، در حدّ امکان پرداختن به مستحبّات. فرض کنید در یک منطقه‌ای یک مشت جوان دارند کار می کنند، حتماً نمازشان را در مسجد بخوانند و اوّل وقت بخوانند و نماز خوب و با توجّه بخوانند. رعایت اخلاص؛ سعی کنند که کار را برای خدا انجام بدهند که این کار در سنین ماها کار سختی است؛ اگر سابقه نداشته باشیم، نکرده باشیم، از جوانی به فکرش نبوده باشیم و حالا بخواهیم خودمان را مخلصاً وارد میدان بکنیم، خیلی کار سختی است. در سنین شماها خیلی کار آسانی است؛ در سنین جوانی اخلاص آسان است. می توانید واقعاً نیّتتان را برای خدا خالص کنید؛ وقتی که نیّت را خالص کردید، رحمت الهی و هدایت الهی از همه طرف برای شما می بارد؛ هُدًی لِلمُتَّقین‌؛ قرآن هدایت خودش را برای متّقین قرار می دهد. واقعاً اگر چنانچه این رعایت ها بشود، هدایت الهی و کمک فکری الهی هم زیاد خواهد شد. ان‌شاءاللّه موفّق باشید.
 

ایجاد تمدّن عظیم اسلامی، هدف نهایی ما است
بیانات در دیدار جمعی از موکب‌داران عراق98/6/27
مطلب سوّم که به شما برادران عزیز عرض می کنم این است که این مراسم را هر چه می توانید و هر چه می توانیم، باید پُربارتر و معنوی‌تر کنیم؛ معنا و مضمون این مراسم را باید روزبه‌روز بیشتر کنیم؛ اهل فکر، اهل فرهنگ، اهل اقدام فرهنگی و فکری، برای این حرکت عظیم بنشینند برنامه‌ریزی کنند. امروز هدف هر مسلمان باید ایجاد تمدّن اسلامی نوین باشد؛ ما امروز این را می خواهیم. ملّت های اسلامی ظرفیّت های عظیمی دارند که اگر از این ظرفیّت ها استفاده شود، امّت اسلامی به اوج عزّت خواهد رسید؛ ما باید به این بیندیشیم، به این فکر کنیم؛ ایجاد تمدّن عظیم اسلامی، هدف نهایی
ما است.
 

سعی کنیم در این راه‌پیمایی (اربعین)، پیوندهای مستحکم بین برادران مسلمان را بیشتر کنیم
بیانات در دیدار جمعی از موکب‌داران عراق 98/6/27
از دَه‌ها کشور در راه‌پیمایی اربعین شرکت می کنند و میهمان مردم عراق می شوند، سعی کنیم در این راه‌پیمایی پیوندهای مستحکم بین برادران مسلمان را بیشتر کنیم؛ پیوند بین عراقی و غیر عراقی، پیوند بین شیعه و سنّی، پیوند بین عرب و فارس و تُرک و کُرد؛ این پیوندها مایه‌ی سعادت است، این پیوندها آیت رحمت پروردگار است. دشمن سعی در تفرقه دارد که نتوانسته است و به حول و قوّه‌ی الهی نخواهد توانست. ما -ایران و عراق- دو ملّت هستیم متّصل به یکدیگر؛ تن‌های ما، دل های ما، جان های ما به یکدیگر متّصل است؛ آنچه این اتّصال را ایجاد کرده است، ایمان بِالله و محبّت به اهل‌بیت (علیهم ‌السّلام) است، محبّت به حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام) است؛ روزبه‌روز هم این زیاد خواهد شد ان‌شاءالله. دشمنان توطئه می کنند امّا توطئه‌ی دشمنان اثری نخواهد کرد. از شروع انقلاب اسلامی تا امروز، چهل سال است که آمریکا و اذناب آمریکا و دستیاران آمریکا و مزدوران آمریکا علیه جمهوری اسلامی نقشه می کشند، فعّالیّت می کنند، پول خرج می کنند، تهدید می کنند، تحریم می کنند؛ به کوری چشم آنها جمهوری اسلامی در این چهل سال از یک نهال باریک تبدیل شده است به یک درخت تناور که «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء». ان‌شاءالله این شعاری که شما می دهید علیه آمریکا، علیه رژیم صهیونیستی، علیه دشمنان و مستکبرین، در آینده‌ی نه چندان دوری تحقّق پیدا خواهد کرد و ان‌شاءالله شما موفّق خواهید شد.
من مجدّداً تشکّرات خودم را عرض می کنم و به شما عرض می کنم ملّت ایران با همه‌ی وجود از شما برادران عزیز عراقی متشکّر است، بخصوص از شما صاحبان مواکب اربعینی؛ ما از صمیم قلب از شماها متشکّریم و این مصرع متنبّی را به یاد می‌آوریم که «اذا انت اکرمت الکریم مَلَکْته».
 

توکل به خدا هیچگاه نباید فراموش شود
بیانات در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری 1398/7/4
عزت و اقتدار و اعتبار مادی و معنوی کشور در دنیا و خیل عظیم جوانان انقلابی آماده به کار و پیشرفت ها و جهش‌های کشور غیرقابل مقایسه با ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی است و همه این موفقیت‌ها، مرهون لطف و عنایت الهی است، بنابراین توکل به خدا هیچگاه نباید فراموش شود.
 

یکی از مایه‌های مهمّ امید عبارت است از توکّل به خدای متعال
بیانات در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر علمی 1398/7/17
البتّه یکی از مایه‌های مهمّ امید عبارت است از توکّل به خدای متعال؛ اَلع‌اقِبَةُ لِلمُتَّقین‌؛ وقتی شما اهل تقوا بودید، پاکدامن بودید، رعایت امر و نهی الهی را کردید، خدا با شما است. وقتی خدا با انسان است یعنی پیروزی با انسان است، موفقیّت با انسان است، شادکامی با انسان است، بهجت معنوی با انسان است. من مؤکّداً‌ شما جوان ها را -که الحمدلله شماها پاکید، شماها پیراسته هستید، هنوز گرفتار مشکلات امثال ماها نشدید- توصیه می کنم تا از این پاکی، از این صفا، از این نورانیّت هر چه می توانید استفاده کنید؛ خدای متعال را در دل خودتان، در ذهن خودتان، در عمل خودتان همواره همراه داشته باشید. ان‌شاءالله پیش خواهید رفت.

 

نظرات: 0   بازديد: 2903   کد مطلب: 2     
 
 

نظرات

پاسخ به:

عنوان شما: *
نظر: *

جستجو

مطالب مرتبط

ارتقاء و تحكيم ارزشهاي معنوي و اخلاقي (بخش اول)

ارتقاء و تحكيم ارزشهاي معنوي و اخلاقي (بخش اول)

چهارشنبه، 6 آبان
تحكيم محبت به عترت و معرفت به ادعيه

تحكيم محبت به عترت و معرفت به ادعيه

سه شنبه، 12 آبان
اهتمام به نقش تربيتي قرآن

اهتمام به نقش تربيتي قرآن

سه شنبه، 12 آبان
وظيفه معنويت افزايي روحانيون

وظيفه معنويت افزايي روحانيون

سه شنبه، 12 آبان
استحكام خانواده و تربيت فرزندان

استحكام خانواده و تربيت فرزندان

سه شنبه، 12 آبان

برچسب ها

    • سایت دفتر مقام معظم رهبری
    • سامانه جامع استاد شهید مطهری (ره)
    • موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی
    • موسسه علمی فرهنگی پرسمان
    • خانواده اسلامی شمیم
    • پایگاه خبری تحلیلی بصیرت