|
|
در آمدی بر مناسبات وهابیت و علم کلام |
براي فهم عقايد وهابيت،ناگزير بايد با مفاهيم و ادبياتي آشنا شد که در درک مباني وهابيت نقشي مستقيم دارند. اين مفاهيم و کليات، کليد واژه هاي هستند که زمينه را براي تبيين مباني بنيادين و اعتقادي وهابيت آماده مي کنند. هم چنين از آن جا که محل بحث درباره ي اعتقادات وهابيت، علم کلام است و رويکرد وهابيت به اين علم، رويکردي سلبي است، بايد ديدگاه وهابيت درباره ي اين علم نيز مشخص شود. |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ظاهر گرايي و نفي تأويل |
يکي از مهمترين مباني فکري سلفيه، ظاهرگرايي است. آنان معتقدند بايد ظاهر نصوص قرآن و سنت را اخذ کرد و از باطن و تأويل آيات دوري کرد. زيرا خداوند با عربي مبين با مردم سخن گفت و در عين حال در حال بيان بوده است. |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
روش شناسي سلفيه |
در تعريف روش گفتهاند که روش مجموعه شيوهها و تدابيري است که براي شناخت حقيقت و برکناري از لغزش به کار برده مي شوند و به طور دقيقتر روش سه فرآيند را در بر ميگيرد. |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
حجيت فهم سلف |
يکي ديگر از مبناي فکري سلفيه، تقدم فهم سلف بر فهم خلف است. سلفيان معتقدند سلف صالح از صحابه و تابعين از تابعي تابعين به خاطر نزديکي به زمان پيامبر و همراهي آنان با پيامبر، قرآن را بهتر فهميده و با پوست و گوشت خود آن را لمس کردهاند، لذا فهم آنان بهترين فهم است و بالاخص در مسائل اعتقادي بايد فهم آنان را به ديگر فهم ما، بالاخص فهم متکلمان و فيلسوفان و عرفا مقدم داست و اين فهم براي متأخرين حجت است و نبايد از آن عدول کرد. اين مبنا بيشتر از همه از سوي ابن تيميه مورد تأکيد قرار گرفت؛ اگر چه طيفي از اصحاب حديث در طول تاريخ گرايش سلفي داشتهاند. |
|
|
|
|
|
|
|