|
|
قرائت پذيري متون ديني راهي بسوي شکاکيت |
مساله تفسير و تاويل گرايي، سابقه تاريخي ديرينه اي دارد و پيشينه آن به تفسير متون ديني يهود، هند و متاخرتر از آن يونان و سپس مسيحيت و اسلام بر مي گردد. |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
قرائتپذيري دين |
آيا دين تنها يك روايت دارد يا از دين هم به عنوان متن، قرائتهاي كثير و فهمهاي متفاوت ميتوان داشت؟ در ميان فهمهاي متفاوت، آيا تنها يك فهم درست است يا چند فهم همارز ميتواند وجود داشته باشد؟ آيا براي سنجش فهمها محك و معياري موجود است يا... . |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
قبضي در «بسط تجربه نبوي» |
امروزه در ميان مباحث دينپژوهي و كلام جديد، بحث «تجربه ديني» (Religious Experience) از اهميت و جذّابيت ويژهاي برخوردار است؛ به طوري كه بخش قابل توجهي از فلسفه دين را به خود اختصاص داده است. |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
فلسفه دين |
در صورتي كه نفس، از طريق آلات و ابزار در حوزه خارج از بدن تأثير ميگذارد(همچون كارهاي صنعتي، كشاورزي و هنري)، چه مانعي دارد كه نفوس انبياء به درجهاي از قوت و نيرومندي برسند كه بتوانند بدون توسل به اعضاي بدن و آلات و ابزار ظاهري، در جهان خارج و در طبيعت، تأثير كنند... |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
فروغ امامت (نقدي بر كتاب بسط تجربه نبوي) |
برخي از روشنفكران دانسته يا ندانسته باورهاي اصيل شيعه را مورد تشكيك و نقد قرار داده و با استفاده از رحمت و رأفت حكومت علوي در صددند تا در باورهاي جوانان عزيز كشورمان ايجاد سستي و رخوت نمايند. |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
عنصر ايمان و نقد قرائتهاي موجود |
دلمشغولي ديرپاي و مقدّس انسان، نيل به سعادت و جاودانگي است. تنها راه رسيدن به اين مقصود، ايمان است. ايمان، به انسان حيات و پويايي ميبخشد. مؤمن كسي است كه ديوارهاي بلند خوديّت را فرو ريخته و با تمام وجود با خداي هستي پيوند خورده است... |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
كثرت اديان |
به نظر «ديويد بارت»[1]، نوزده دين جهاني وجود دارد كه ميتوان آنها را به دويست و هفتاد سنت بزرگ و تعداد بيشتري سنت كوچك تقسيم كرد. بارت حتي در مسيحيت بهتنهايي، سي و چهار هزار دسته و گروه ديني را شناسايي كرده است.[2] مجموعه دهها هزار دين و نيز پيروان آنها را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد... |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
كثرت گرائی دینی (4) |
اشكال دیگر این كه، تكثّرپذیریِ ادراكات و گزارشات به دلیل تكثّر در زمینه معرفتی و فرهنگی، و یا مواجهه انسان با پدیدارها، هرگز دلیل حقّانیّت مجموعه گزارشات متكثّر نیست... |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
كثرت گرائی دینی (3) |
در این تقریر اصالت به گوهر و مغز ادیان داده می شود؛ و تعالیم و آموزه ها و خصوصاً آداب و مناسك ظاهری آن به عنوان صدف و پوسته دین تلقّی می شوند. جانبداران این رویكرد، گوهر همه ادیان را شیءِ واحدی می دانند كه آن شیءِ واحد در هر دین به تناسب فرهنگ آن دین توسّط صدفی خاص احاطه شده است... |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
كثرت گرائی دینی (2) |
اچ فارمر _ یكی از منتقدان _ می گوید: اگر چنین است چرا ادیان، مشتمل بر تعالیم و قوانینی هستند كه اتّفاقاً با منافع و نگرش جامعه خود در تهافت و تعارض است. معمولاً پیامبران در میان قوم خود بر خلاف مجاریِ باورها و آیین های جامعه و عقاید خرافی آن حركت می كرده اند... |
|
|
|
|
|
|
|